خلیج فارس

برقراری امنیت پایدار در تنگه هرمز و خلیج فارس

برقراری امنیت پایدار در تنگه هرمز و خلیج فارس


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی و امنیتی دفاع‌پرس،‌ دریادار علیرضا تنگسیری فرمانده نیروی دریایی سپاه ظهر امروز در مراسم اهدای جهیزیه به زوج‌های جوان پاسدار منطقه دوم امام حسن مجتبی (ع) و منطقه چهارم نیروی دریایی سپاه (ندسا)، اظهار داشت: با هدف عمل به فرمان رهبر معظم انقلاب درباره ترویج ازدواج آسان، چهار سال است که در نیروی دریایی سپاه این طرح را آغاز کرده‌ایم و با کمک فرماندهان و مجموعه‌ها توانستیم تا امروز به بیش از یک‌هزار خانواده پاسدار جوان کمک کنیم تا با هشت قلم کالای اولیه زندگی، بتوانند زندگی‌شان را آسان آغاز کنند.

وی افزود: ما معتقدیم زندگی نباید سخت گرفته شود، امروز هم به‌صورت نمادین در آستانه میلاد حضرت زینب کبری (س) و روز پرستار، تعداد ۴۷ سری جهیزیه در استان بوشهر تخصیص داده شد.

فرمانده نیروی دریایی سپاه بیان کرد: این طرح در چهار سال گذشته با استقبال خوبی مواجه شده و با همکاری سایر نیرو‌های سپاه اکنون به سطح ملی گسترش یافته است.

سردار تنگسیری با بیان اینکه استان بوشهر از معدود استان‌هایی است که در سه عرصه تاریخی مبارزه با دشمنان خارجی شهید تقدیم انقلاب کرده است خاطرنشان کرد: از رئیس‌علی دلواری در مبارزه با انگلیس، تا شهیدان نبرد با رژیم بعثی صدام، و شهدای نبرد با آمریکا در خلیج فارس مانند شهید نادر مهدوی این افتخار سند پایدار امنیت امروز منطقه است.

وی با بیان اینکه امنیت خلیج فارس امروز حاصل خون شهدا و حضور مقتدر نیرو‌های مسلح جمهوری اسلامی است، تصریح کرد: مساحت خلیج فارس حدود ۲۵۰ هزار کیلومتر مربع است و ما اعتقاد داریم کشور‌های منطقه، خود قادر به حفظ امنیت این آبراه راهبردی هستند و حضور قدرت‌های بیگانه و فروش سلاح به کشور‌های منطقه، فقط بهانه‌ای برای ادامه حضور نامشروع آنهاست.

فرمانده نیروی دریایی سپاه از برقرار امنیت تنگه هرمز و خلیج فارس خبر داد و اضافه کرد: امروز نیرو‌های مسلح ما، اعم از نیروی دریایی سپاه و ارتش جمهوری اسلامی، با اقتدار کامل امنیت تنگه هرمز و خلیج فارس را برقرار کرده‌اند و دنیا مدیون خون شهدایی است که برای باز ماندن این تنگه حساس جان خود را فدا کردند.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برقراری امنیت پایدار در تنگه هرمز و خلیج فارس

برقراری امنیت پایدار در تنگه هرمز و خلیج فارس بیشتر بخوانید »

دریادار ایرانی: لزوم شتاب‌بخشی به اجرای سند جامع توسعه دریایی کشور/ عمق کشور باید به دریا متصل شود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر دریادار «شهرام ایرانی» فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در سمینار تخصصی بررسی پیش‌نویس سند جامع توسعه دریایی کشور که صبح امروز (شنبه) در دانشگاه امیرکبیر برگزار شد، بر اهمیت نگاه استراتژیک به دریا و لزوم اتصال عمق کشور به سواحل جنوبی تأکید کرد و اظهار داشت: اگر سند توسعه دریایی در حد کاغذ باقی بماند و عمق کشور به دریا متصل نشود، توسعه واقعی محقق نخواهد شد.

دریادار ایرانی با قدردانی از برگزارکنندگان همایش، از جمله دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیس دانشگاه صنعتی امیرکبیر و دانشگاه هرمزگان، گفت: در قرآن کریم ۳۳ بار واژه «بحر» به کار رفته که نشان از جایگاه دو‌ سوم دریایی در آفرینش دارد. در قلمرو دریایی کشور پنج محیط قابل استفاده داریم که شامل زیربستر، بستر، بستر تا سطح، سطح و فضای بالای دریاست؛ در حالی که در خشکی فقط سه محیط وجود دارد.

فرمانده نیروی دریایی ارتش با تأکید بر اهمیت علمی و فناورانه حوزه دریا عنوان کرد: توسعه دریایی نیازمند علم، ابزار و فناوری‌های خاص خود است. سند جامع توسعه دریایی کشور ظرفیت جامعی دارد؛ اما لازم است که ابعاد استراتژیک و ژئوپلیتیکی دریا و نقش کریدور‌ها در پیوند عمق کشور با سواحل، مورد توجه ویژه‌ واقع شود.

وی با اشاره به تلاش دشمنان برای محدودسازی مسیر‌های راهبردی ایران، یادآور شد: در سال‌های گذشته، تأکید اسناد ما بیشتر بر کریدور شمال ـ جنوب بوده و از محور شرق ـ غرب غفلت شده است؛ در حالی که این محور می‌تواند در آینده اقتصادی و امنیتی کشور نقشی کلیدی ایفا کند.

دریادار ایرانی توسعه شهر‌های دریایی را یک ضرورت ملی دانست و افزود: از بندرعباس تا بندر گوادر جمعیتی کمتر از ۷۰۰ هزار نفر ساکن است؛ در حالی که این منطقه از ظرفیت‌های عظیم طبیعی و اقتصادی برخوردار است و بدون تمرکز بر توسعه جمعیتی و صنعتی در این نوار ساحلی، توسعه دریایی واقعی محقق نخواهد شد.

فرمانده نیروی دریایی ارتش در بخش دیگری از سخنان خود با انتقاد از پیچیدگی قوانین سرمایه‌گذاری در بخش‌های مرتبط با دریا عنوان کرد: سرمایه‌گذاران داخلی برای اخذ مجوز‌های لازم، ماه‌ها و سال‌ها معطل می‌مانند؛ در حالی که کشور‌های همسایه در چند روز مجوز صادر می‌کنند؛ این روند انگیزه و انرژی فعالان را تضعیف می‌کند.

وی با اشاره به ظرفیت بالای علمی کشور در حوزه‌های دریایی گفت: دانشگاه صنعتی امیرکبیر نخستین دانشگاهی بود که در حوزه دریا ورود کرد؛ اما در صنعت کشتی‌سازی، متأسفانه هنوز در آغاز راه هستیم؛ در حالی که کشور‌های همسایه با هزینه کمتر کشتی سفارش می‌دهند، ما نتوانسته‌ایم از ظرفیت علمی و صنعتی خود بهره لازم را ببریم.

دریادار ایرانی تأکید کرد: باید از نگاه «از ساحل به دریا» فاصله بگیریم و «از دریا به ساحل» نگاه کنیم؛ این تغییر رویکرد می‌تواند تحولی بنیادین در سیاست‌گذاری و اجرای طرح‌های دریایی ایجاد کند.

فرمانده نیروی دریایی ارتش در پایان با تأکید بر لزوم شتاب‌بخشی به اجرای سند جامع توسعه دریایی کشور گفت: ما در برخی حوزه‌ها عقب هستیم؛ اما می‌توانیم با بهره‌گیری از تجربیات کشور‌های دیگر فاصله‌ها را جبران کنیم. امیدواریم این سند به نتیجه‌ای عملی برسد و مبنای رشد و اقتدار دریایی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد.

انتهای پیام/ 381

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دریادار ایرانی: لزوم شتاب‌بخشی به اجرای سند جامع توسعه دریایی کشور/ عمق کشور باید به دریا متصل شود

دریادار ایرانی: لزوم شتاب‌بخشی به اجرای سند جامع توسعه دریایی کشور/ عمق کشور باید به دریا متصل شود بیشتر بخوانید »

پشت‌ پرده احتمال استقرار آمریکا در بگرام

پشت‌ پرده احتمال استقرار آمریکا در بگرام



استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل شبه قاره گفت: بگرام، چه به‌صورت حضور مستقل آمریکایی‌ها و چه به‌صورت گسترده‌تر که نشانه نفوذ آمریکا در حکومت طالبان باشد، برای روسیه و ایران هم خطرناک است.

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، در تاریخ ۲۰ سپتامبر، در پیامی در شبکه اجتماعی Truth Social طالبان را تهدید کرد و نوشت: «اگر افغانستان پایگاه هوایی بگرام را پس ندهد… اتفاقات بدی خواهد افتاد» او اکنون خواهان بازپس‌گیری همان پایگاهی است که در جریان توافق خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، دولت اولش در سال ۲۰۱۹ آن را به طالبان واگذار کرده بود.

پایگاه هوایی بگرام (Bagram Airfield) بزرگ‌ترین و مهم‌ترین پایگاه نظامی ایالات متحده و نیروهای ائتلاف در افغانستان بود که در حدود ۶۰ کیلومتری شمال کابل، در استان پروان واقع شده است.

این پایگاه در دوران اشغال شوروی ساخته و در اوایل دهه ۲۰۰۰ پس از حمله آمریکا به افغانستان توسعه یافت و به مرکز اصلی عملیات نظامی، لجستیکی و اطلاعاتی آمریکا در منطقه تبدیل شد. بگرام دارای دو باند طولانی برای نشست و برخاست هواپیماهای سنگین، تأسیسات گسترده تعمیر و نگهداری، بیمارستان مجهز، و بازداشتگاهی مشهور به «زندان بگرام» بود که در آن افراد مظنون به فعالیت‌های تروریستی نگهداری می‌شدند.

تا پیش از خروج نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۲۱، این پایگاه نقش محوری در پشتیبانی از عملیات هوایی علیه طالبان و گروه‌های افراطی در سراسر افغانستان داشت.

بگرام نه‌تنها مرکز نظامی، بلکه نماد حضور و نفوذ آمریکا در افغانستان به شمار می‌رفت. با خروج نیروهای آمریکایی و تحویل پایگاه به ارتش افغانستان، و سپس سقوط کابل به دست طالبان، بگرام به نمادی از پایان بیست سال حضور نظامی آمریکا در منطقه و تغییری بنیادین در معادلات ژئوپلیتیک آسیای جنوبی بدل شد.

از ابتدای سال ۲۰۲۵، ترامپ بارها از بگرام یاد کرده، نه به‌عنوان یک هدف نظامی، بلکه به‌مثابه مهره‌ای در صفحه شطرنج تقابل راهبردی خود با چین. او این پایگاه را «در فاصله یک ساعت از محل ساخت سلاح‌های هسته‌ای چین» توصیف کرده و آن را موقعیتی حیاتی دانسته که آمریکا هرگز نباید از دست می‌داد.

از نگاه او، بازپس‌گیری بگرام می‌تواند سلطه ازدست‌رفته آمریکا را در منطقه‌ای که به‌زعم وی به مدار نفوذ پکن لغزیده، احیا کند.

این موضع همچنین روایتی سیاسی و تبلیغاتی قدرتمند برای ترامپ است: بازپس‌گیری آنچه بایدن از دست داده، بازگرداندن قدرت، و نمایش اراده آمریکا در عصر افول قدرت ملی. اما در حالی که ترامپ از «بازپس‌گیری بگرام» سخن می‌گوید، چین عملاً در آنجا مستقر شده است. پس از خروج آمریکا در سال ۲۰۲۱، پکن در گسترش نفوذ خود در افغانستان لحظه‌ای درنگ نکرد و در سال ۲۰۲۳ نخستین کشوری بود که سفیر طالبان را به رسمیت شناخت.

همزمان جمهوری اسلامی ایران نیز از نزدیک رابطه میان هیات حاکمه سرپرستی افغانستان و ایالات متحده آمریکا را رصد می‌کند.

«اسماعیل بقائی» سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری هفته گذشته درباره احیای حضور آمریکا پایگاه‌های نظامی در داخل افغانستان گفته بود: «قطعا بحث ایجاد یا احیای پایگاه‌های نظامی در داخل افغانستان یا در محیط پیرامونی آن، موضوعی است که موجب نگرانی مشترک کشورهای منطقه است. ما تجربیات گذشته را به‌خوبی در ذهن داریم؛ حضور حدود ۲۰ ساله نیروهای نظامی آمریکا و ائتلاف ناتو در افغانستان، جز ویرانی، ناامنی و گسترش تروریسم نتیجه‌ای در بر نداشت.

همچنین معتقدیم که بخش عمده مشکلات و بحران‌هایی که امروز دامنگیر افغانستان است، نتیجه مستقیم همان حضور اشغالگرانه است و مسئولیت آن بر عهده آمریکا و کشورهایی است که به مدت دو دهه این کشور را در اشغال خود داشتند.»

نوذر شفیعی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل شبه قاره به سوالاتی در خصوص حساسیت‌های جمهوری اسلامی ایران در قبال بازگشت آمریکا به افغانستان و تاثیرات این حضور بر امنیت منطقه پاسخ داد.

استقرار آمریکا در بگرام، تهدیدی توامان برای چین، روسیه و ایران است

حضور آمریکا در پایگاه بگرام به معنی نفوذ آمریکا بر دولت طالبان خواهد بود

از ماه سپتامبر، بازگشت آمریکا به افغانستان و بازپس‌گیری پایگاه بگرام مطرح شده است؛ از ۲۰۲۱ که آمریکا از افغانستان خارج شد، عملا این پایگاه به نمادی از خروج آمریکا از منطقه تبدیل شد و در آن زمان ایران هم از خروج آمریکا استقبال کرد. آیا واقعا این صحبت‌های ترامپ مواضعی‌ست که قرار است اعمال شود یا ابزاری برای چانه‌زنی است؛ به این معنا که آیا ترامپ می‌خواهد ایالات متحده به آمریکا بازگردد یا بحث بگرام را مطرح می‌کند تا به هدف دیگری برسد؟

منظور ترامپ هرچه باشد، پایگاه بگرام برای آمریکا بسیار مهم است و این به چند دلیل است. اول اینکه در اسناد امنیت ملی آمریکا، بزرگ‌ترین منبع تهدید علیه منافع آمریکا کشور چین معرفی شده؛ بنابراین آمریکا باید منابعش را در جهت محدودسازی قدرت چین بسیج کند. یکی از این سیاست‌ها «مهار» چین است.

اگر قرار باشد آمریکا چین را از ناحیه غرب تحت محاصره قرار دهد، بگرام برای آمریکایی‌ها اهمیت زیادی دارد، چون فاصله قطر تا مرزهای غربی چین زیاد است و بگرام از این منظر برای آمریکایی‌ها ارزشمند استدر حال حاضر مهار چین به شکل‌های مختلف اتفاق می‌افتد ولی یکی از رایج‌ترین اشکال آن، استقرار پایگاه‌های آمریکا در ژاپن، کره جنوبی، تایوان، برخی کشورهای جنوب‌شرقی آسیا، هند و بر اساس اظهارات ترامپ، افغانستان است. اصطلاحاً می‌گویند به شکل حرف C انگلیسی چین را تحت محاصره قرار داده‌اند. شما می‌بینید که در این نیم‌حلقه، چه میزان افغانستان اهمیت دارد؛ این یک نکته است.

نکته بعدی این است که اگر آمریکا در بگرام مستقر شود، بگرام نزدیک‌ترین پایگاه آمریکا به چین از سمت غرب خواهد بود. پیش از بگرام، نزدیک‌ترین پایگاه آمریکا به غرب چین پایگاه العدید قطر بوده است. اگر قرار باشد آمریکا چین را از ناحیه غرب تحت محاصره قرار دهد، بگرام برای آمریکایی‌ها اهمیت زیادی دارد، چون فاصله قطر تا مرزهای غربی چین زیاد است و بگرام از این منظر برای آمریکایی‌ها ارزشمند است. به‌طور تقریبی، بگرام در مجموع نسبتاً به چین نزدیک‌تر است.

نکته سوم اینکه برای آمریکا فقط بحث چین مطرح نیست؛ بحث روسیه هم مطرح است. بنابراین اساسا حضور آمریکا در پایگاه بگرام به معنی نفوذ آمریکا بر دولت طالبان نیز خواهد بود. بنابراین بگرام، چه به‌صورت حضور مستقل آمریکایی‌ها و چه به‌صورت گسترده‌تر که نشانه نفوذ آمریکا در حکومت طالبان باشد، برای روسیه و ایران هم خطرناک است؛ لذا ممکن است هدف آمریکایی‌ها توامان چین، روسیه و ایران باشد. این البته بسته به شرایط است: در یک دوره ممکن است هدف‌گیری علیه ایران برجسته شود، در دوره‌ای دیگر علیه روسیه یا علیه چین.

جریان رادیکال‌ در طالبان بر استقلال و خوداتکایی افغانستان تاکید دارد

در خصوص نگاه طالبان به بازگشت آمریکا، مباحث مختلفی مطرح شده چرا که طالبان یکپارچگی ندارد؛ در اراده حاکمیت، بخشی ممکن است بخواهند که همکاری را با آمریکا افزایش دهند و بخشی هم اساسا آمریکا را اشغالگر می‌دانند. با این وضعیت، چقدر احتمال دارد که این صحبت‌های بازگشت باعث بی‌ثباتی در خود افغانستان شود؟

همان‌طور که گفتید، در طالبان دسته‌بندی‌های مختلفی وجود دارد و این دسته‌بندی‌ها در یک–دو سال اخیر بیشتر خود را نشان داده‌اند. این دسته‌بندی‌ها بیشتر در ارتباط با مسائل داخلی افغانستان ظهور پیدا کردند؛ مثلاً درباره تحصیل یا کار زنان، جناح‌های مختلف طالبان دیدگاه‌های متفاوتی دارند.

اگر بخواهیم این دیدگاه‌ها را به‌طور کلی تقسیم کنیم، می‌توان دو دسته کلی ارائه کرد: رادیکال‌ها (مذهبیون) و میانه‌روها (عمل‌گراها). رادیکال‌ها بر احکام اسلامی و تفسیر تنگ‌نظرانه‌ای از اسلام تأکید دارند؛ میانه‌روها نگرشی وسیع‌تر دارند. این تفاوت در نگرش‌ها درباره موضوعات مختلف افغانستان، چه در حوزه سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی، مشهود است.

رادیکال‌ها بر استقلال و خوداتکایی افغانستان و مبارزه با «کفر» که بخشی از مظاهر آن تمدن غربی است، تاکید دارند. میانه‌روها اما به انعطاف در سیاست داخلی و سیاست خارجی معتقدند و بر این باورند که اگر افغانستان در سیاست داخلی و خارجی نشان دهد با کشورهای غربی از جمله آمریکا رابطه برقرار می‌کند، حکومت طالبان تثبیت و مشروعیت پیدا خواهد کرد.

بنابراین ممکن است جناح میانه‌رو تمایل داشته باشد که آمریکا به افغانستان بازگردد، چون از دید آن‌ها: اول، حکومت طالبان که تا کنون توسط جامعه بین‌المللی به‌طور کامل به رسمیت شناخته نشده، ممکن است به رسمیت شناخته شود؛ دوم، تحریم‌های مربوط به طالبان برداشته شود و دارایی‌های طالبان در خارج که الآن مسدود است، به آن‌ها بازگردد؛ سوم، با حضور آمریکا در افغانستان، میزان تهدیدات خارجی علیه طالبان کاهش یابد. ممکن است دلایل دیگری هم وجود داشته باشد.

اگر این خط را در نظر بگیریم، بخش‌هایی از دلایل تمایل آمریکا برای بازگشت به بگرام ممکن است ناشی از مصالحه‌ها و توافق‌هایی باشد که طالبان هنگام مذاکرات دوحه با آمریکا داشته‌اند؛ و اگر این خط را دنبال کنیم، می‌توان گفت سقوط دولت اشرف غنی هم بخشی از این مصالحه‌ها میان آمریکا و طالبان بوده است.

ایران، روسیه، کشورهای آسیای مرکزی و چین نسبت به افغانستان حساسیت‌های مشابهی دارند

یک سوال تکمیلی در این حوزه این است که بسیاری از تحلیلگران بر این باور هستند که پایگاه بگرام بیشتر برای این است که آمریکا بتواند بر چین تسلط داشته باشد. با این حال اما این نگرانی هم وجود دارد که این پایگاه مثل سایر پایگاه‌های آمریکا در منطقه برای اقدامات نظامی علیه ایران مورد استفاده قرار گیرد. با توجه به اینکه آمریکا به پایگاه‌هایی در پاکستان هم دسترسی دارد مانند پایگاه‌هایی در ایالت‌های خیبرپختونخواه و پنجاب، آیا برای نزدیک شدن به چین لازم است بگرام نیز وجود داشته باشد؟ چقدر احتمال دارد این مسئله ابعاد نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران پیدا کند؟

اولا پایگاه‌هایی که آمریکا در پاکستان دارد، به اعتقاد من به هیچ عنوان علیه چین استفاده نخواهد شد چون پاکستانی‌ها این اجازه را نخواهند داد. یکی از قوی‌ترین پیوندهای استراتژیک در جهان، پیوند بین چین و پاکستان است؛ این نکته اول. ضمن اینکه آن پایگاه‌ها بیشتر مربوط به دوره جنگ سرد بوده و به هر حال کماکان در پاکستان حفظ شده‌اند؛ درباره کارکردشان ابهاماتی وجود دارد. پیش‌تر این پایگاه‌ها علیه القاعده و طالبان استفاده می‌شد؛ اکنون کارکرد آن‌ها ممکن است از حالت نظامی به حالت امنیتی و اطلاعاتی تغییر کرده باشد. این نکته اول.

نکته دوم اینکه بعید می‌دانم پاکستان اجازه دهد آمریکا از این پایگاه‌ها علیه ایران استفاده کند؛ اما ممکن است از آن‌ها در حوزه گردآوری اطلاعات و شناسایی علیه ایران استفاده شود. با وجود این پایگاه‌ها، چه نیازی به بگرام وجود دارد؟ به دو دلیلی که عرض کردم: اول پیوند استراتژیک چین و پاکستان که دست پاکستان را در این موضوع بسته می‌کند، و دوم اینکه بگرام موقعیت و قدرت مانور آمریکا را در منطقه ارتقا می‌دهد.

آیا ممکن است از این پایگاه‌ها علیه ایران اقدام نظامی صورت بگیرد؟ من باز هم سخت بتوانم چنین چیزی را تصور کنم، چون اساساً فضای شرق و جنوب ایران طوری نیست که کشورهای منطقه بخواهند پایگاه‌هایشان را در اختیار آمریکا برای حمله به ایران قرار دهند. همان‌طور که دیدید، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به هیچ‌وجه اجازه ندادند که آمریکا از پایگاه‌هایشان برای چنین کاری استفاده کند. ممکن است آمریکا از این پایگاه‌ها برای گردآوری اطلاعات یا برنامه‌های جزئی‌ترش استفاده کرده باشد، اما اقدام نظامی مستقیم بعید به نظر می‌رسد.

ایران، روسیه، کشورهای آسیای مرکزی و چین نسبت به افغانستان حساسیت‌های مشابهی دارند؛ اگر هدف آمریکا ایجاد مزاحمت برای یکی از این کشورها باشد، این کشورها به‌طور متحدانه و یکپارچه اقدام خواهند کرد و هزینه را برای آمریکایی‌ها بسیار افزایش خواهند داد. در ارتباط با طالبان هم به چند دلیل این کار دشوار است. اول اینکه آمریکا پیش از طالبان با افغانستان توافق‌نامه همکاری استراتژیک داشته که در آن حساسیت‌های ایران مورد توجه قرار گرفته بود؛ حتی توافق‌نامه مشابهی میان ایران و حکومت افغانستان مطرح شده بود.

دوم اینکه با وجود پیشینه متغیر روابط ایران و طالبان، طی سال‌های اخیر ایران تنها کشوری بوده که عملاً همکاری‌های اقتصادی گسترده‌ای با طالبان انجام داده و این همکاری‌ها باعث شده طالبان از بسیاری بحران‌های اقتصادی عبور کند.

سوم اینکه اگر طالبان بر تعارض با ایران بایستد، نیروهای سیاسی، نظامی و اجتماعی گسترده‌ای در افغانستان با این امر مخالفت خواهند کرد و ممکن است منشا دوره جدیدی از بی‌ثباتی شود.

چهارم اینکه حتی اگر طالبان اکنون به آمریکا اجازه دهد که پایگاه بگرام را در اختیار بگیرد، طالبان باید مراقب باشد که ممکن است روزی همین پایگاه و نیروهای آمریکایی مستقر در آن علیه طالبان و متحدانش مثل القاعده عمل کنند.

در نهایت، ایران، روسیه، کشورهای آسیای مرکزی و چین نسبت به افغانستان حساسیت‌های مشابهی دارند؛ اگر هدف آمریکا ایجاد مزاحمت برای یکی از این کشورها باشد، این کشورها به‌طور متحدانه و یکپارچه اقدام خواهند کرد و هزینه را برای آمریکایی‌ها بسیار افزایش خواهند داد.

یادمان باشد که در خود پاکستان هم نیروهای معارضی وجود دارند که پیوندهایی با افغانستان دارند و جهت‌گیری ضدآمریکایی دارند. بنابراین سرجمع بحث این است که اگر استقرار آمریکا در بگرام با در نظر گرفتن همه شرایط و حساسیت‌ها اتفاق نیفتد و اگر طالبان ملاحظات داخلی و منطقه‌ای را نادیده بگیرد و روزی این پایگاه علیه منافع کشورهای منطقه مورد استفاده قرار گیرد، به نظرم حالت بومرنگ خواهد داشت؛ یعنی ضربه‌ای که رها می‌شود در بازگشت به خود حکومت افغانستان و طالبان برمی‌گردد و به آن‌ها آسیب خواهد زد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پشت‌ پرده احتمال استقرار آمریکا در بگرام

پشت‌ پرده احتمال استقرار آمریکا در بگرام بیشتر بخوانید »

قالیباف: طوفان‌الاقصی جهان را به سوی آمریکازدایی سوق داد/ بر سر جزایر سه‌گانه مماشات نمی‌کنیم

قالیباف: طوفان‌الاقصی جهان را به سوی آمریکازدایی سوق داد/ بر سر جزایر سه‌گانه مماشات نمی‌کنیم


به گزازش خبرنگار سیاسی دفاع‌پرس، «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس شورای اسلامی در نطق پیش از دستور امروز (چهارشنبه) خود با محکومیت شدید بیانیه مشترک نشست وزرای خارجه شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا اظهار داشت: ادعا‌های مداخله‌جویانه و بی‌اساس مطرح‌شده در این بیانیه از جمله تکرار ادعای پوچ درباره جزایر همیشه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی را محکوم می‌کنیم؛ چون تمامیت ارضی ایران با خون صد‌ها هزار جوان برومند این آب و خاک امضا و تثبیت شده و ملت ایران بر سر آن با هر متوهمی کوچک‌ترین مماشاتی نمی‌کند.

وی افزود: جبهه مقاومت در فلسطین، لبنان، یمن و دفاع مردم ایران با صبر و استقامت، شرایط منطقه را به جایی رسانده‌اند که اسرائیل به منفورترین رژیم در جهان تبدیل شده هست. صهیونیست‌ها در اکثر نقاط دنیا از ترس برخورد مردم، آرامش خود را از دست داده‌اند و خوش‌بینی ساکنان سرزمین‌های اشغالی به امنیت، اقتصاد و انسجام اجتماعی به اعداد بحرانی، حدود یک‌سوم، رسیده هست.

قالیباف تصریح کرد: آمار رسمی از مهاجرت معکوس بیش از سه برابر نسبت به مهاجرت به فلسطین اشغالی خبر می‌دهد و از طرفی حماس نه تنها حذف نشده بلکه در حال تحمیل خواسته‌های خود به اسرائیل هست و رژیم صهیونیستی از مرحله عادی‌سازی روابط، به خطر اصلی منطقه تبدیل شده هست.

وی ادامه داد: حزب‌الله لبنان با شکست ارتش اسرائیل و حفظ و بازسازی توان نظامی خود، خواب را از چشم ارتش این رژیم ربوده هست و از سوی دیگر مقاومت یمن نیز اجازه آرامش به بنادر و فرودگاه‌های مناطق اشغالی نمی‌دهد و این یعنی رژیم صهیونیستی دو سال پس از طوفان الاقصی به بحران موجودیت دچار شده هست.

رئیس مجلس با اشاره به وضعیت داخلی رژیم اشغالگر قدس افزود: نتانیاهوی کثیف هرچقدر هم تلاش کند تا با عملیات روانی بر بحران بقای این رژیم سرپوش بگذارد، نمی‌تواند خاک بر چهره خورشید حقیقت بپاشد.

قالیباف با اشاره به اینکه ناوگان جهانی پرافتخار صمود نمادی از فراگیری مقاومت در کل دنیاست، تأکید کرد: ما قدرت و رشادت برادرانمان در حماس، جهاد اسلامی، حزب‌الله، هسته‌های مقاومت در سراسر منطقه، یمن، عراق و تمام جغرافیای فراگیر مقاومت را ارج می‌نهیم. مرز‌های جغرافیای مقاومت امروز نه‌فقط تا غزه و صنعا و بیروت، بلکه تا سیدنی، برلین، بارسلون، مادرید، لندن، آمستردام، تورنتو و شهر‌ها و دانشگاه‌های آمریکا گسترش یافته هست به نحوی که کمپین‌های بایکوت رژیم صهیونیستی در دنیا فراگیر شده که این نشانه روشنی از افول این رژیم جعلی هست.

وی با ارج نهادن به رشادت‌های گروه‌های مقاومت از جمله حماس، جهاد اسلامی، حزب‌الله، هسته‌های مقاومت منطقه، یمن و عراق، افزود: ما قدرت و شجاعت برادرانمان در این گروه‌ها و سراسر جغرافیای فراگیر مقاومت را ارج می‌نهیم و از سوی دیگر باید گفت عملیات طوفان الاقصی نه‌تنها هیمنه اسرائیل را شکست، بلکه جهان را به سوی آمریکازدایی، حمایت از مظلومان و شکست کامل پروژه عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی سوق داد.

رئیس مجلس عنوان کرد: مجلس شورای اسلامی به نمایندگی از ملت ظلم‌ستیز ایران، بر حمایت همه‌جانبه از فلسطین تأکید می‌کند و از مجامع بین‌المللی می‌خواهد که جنایات رژیم صهیونیستی را مورد پیگرد قانونی قرار دهند و ضمن درود بر روح شهدای طوفان الاقصی، از جمله رهبران حماس و حزب‌الله، عهد می‌بندیم که تا آزادی کامل قدس، در کنار مقاومت باشیم.

انتهای پیام/381

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

قالیباف: طوفان‌الاقصی جهان را به سوی آمریکازدایی سوق داد/ بر سر جزایر سه‌گانه مماشات نمی‌کنیم

قالیباف: طوفان‌الاقصی جهان را به سوی آمریکازدایی سوق داد/ بر سر جزایر سه‌گانه مماشات نمی‌کنیم بیشتر بخوانید »

بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا درباره ایران

بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا درباره ایران



شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا در بیانیه ای مشترک اعلام کردند: بازگشت تحریم‌ها به معنای پایان دیپلماسی با ایران نیست.

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از وبگاه اتحادیه اروپا، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا امروز دوشنبه با صدور بیانیه ای مشترک اعلام کردند: شورای مشترک (طرفین) بر اهمیت پایبندی به قوانین بین‌ المللی از جمله منشور سازمان ملل، احترام به حاکمیت، تمامیت ارضی، عدم دخالت در امور داخلی و خودداری از استفاده از زور یا تهدید تأکید کرد.

بیانیه مشترک صادره از سوی شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا در این خصوص ادامه داد: شورای مشترک به بازگرداندن تحریم‌ها و محدودیت‌های هسته‌ای سازمان ملل که قبلاً لغو شده بودند، علیه ایران اشاره کرد. تلاش‌های فشرده دیپلماتیک با ایران، از جمله در طول مجمع عمومی سازمان ملل، توسط ۳ کشور اروپایی و بسیاری از شرکای بین‌المللی، منجر به ایجاد شرایطی برای تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل نشد. شورای مشترک تأکید دارد که بازگشت تحریم‌ها به معنای پایان دیپلماسی با ایران نیست. موضع ما این است که تنها تلاش‌ های سیاسی و دیپلماتیک می‌ تواند به یک راه‌ حل پایدار برای مسئله هسته‌ ای ایران منجر شود. شورای مشترک از نقش مثبت سلطنت عمان در تسهیل گفتگو بین طرف‌ های مربوطه و همچنین ادامه تلاش‌ های اروپا قدردانی می کند.

این بیانیه اضافه کرد: شورای مشترک بر اهمیت ازسرگیری همکاری کامل بین ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) تأکید داشته و از ایران می خواهد تا به رعایت تعهدات پادمانی الزام‌آور قانونی خود بازگردد و از این طریق اعتمادسازی کرده و امنیت و ثبات منطقه‌ ای و جهانی را تقویت کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا درباره ایران

بیانیه مشترک شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه اروپا درباره ایران بیشتر بخوانید »