خمپاره

«دهلاویه» در کدام عملیات نظامی آزاد شد؟

«دهلاویه» و نقش آن در هشت سال دفاع مقدس


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، دهلاویه روستایی است در شمال غربی سوسنگرد که در روز‌های اول جنگ مورد تهاجم رژیم بعث قرار گرفت. مدافعان دهلاویه ده روز سرسختانه در برابر دشمن مقاومت کردند تا اینکه در ۲۴ آبان ۱۳۵۹ توان مقاومت بر ایشان نماند و دشمن با اشغال دهلاویه خود را به سوسنگرد رساند.

در ۲۶ خرداد ۱۳۶۰ نیرو‌های شهید چمران طی عملیاتی دهلاویه را آزاد کردند لیکن دشمن مجدداً این روستا را اشغال کرد. در این عملیات فرمانده نیرو‌های خودی (ایرج رستمی) به شهادت رسید.

هنگامی که دکتر مصطفی چمران برای معرفی فرمانده جدید عازم دهلاویه شده بود، در این منطقه بر اثر اصابت گلوله خمپاره به‌شدت مجروح شد و هنگام انتقال به اهواز به شهادت رسید. دهلاویه در ۲۷ شهریور ۱۳۶۰ طی عملیات «شهید آیت ا… مدنی» آزاد شد.

بنای یادمان شهید چمران در سال ۷۴ به دست آزاده مجاهد شهید حجت‌الاسلام سید علی‌اکبر ابو ترابی (یکی از یاران شهید چمران) افتتاح گردید و در سال ۱۳۸۴ پیکر مطهر یک شهید گمنام در محوطه مرکزی آن به خاک سپرده شد. در فروردین ۱۳۸۵ رهبر معظم انقلاب اسلامی در این یادمان با مردم منطقه و زائران راهیان نور دیدار و برای آن‌ها سخنرانی کردند.

منبع: میزان

انتهای پیام/ ۹۱۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«دهلاویه» و نقش آن در هشت سال دفاع مقدس بیشتر بخوانید »

اصابت خمپاره در منطقه خودمختار اوکراین

اصابت خمپاره در منطقه خودمختار اوکراین



در میانه تبادل آتش امروز میان نیروهای منطقه خودمختار شرق اوکراین و نیروهای رژیم کی‌یف، یک مرکز پیش‌دبستانی در نواحی خودمختار هدف اصابت خمپاره قرار گرفت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در بحبوحه تبادل آتش امروز در شرق اوکراین یک مرکز پیش دبستانی واقع در منطقه خودمختار «دونباس» هدف خمپاره قرار گرفت که به زخمی شدن سه نفر منجر شد.

رسانه‌های غربی مختلف از جمله روزنامه‌های انگلیسی «گاردین» و «ایندیپندنت» مدعی شده‌اند نیروهای جدایی‌طلب دونباس عامل شلیک این خمپاره بوده از سوی دیگر جمهوری خلق «لوهانسک» نیروهای اوکراینی را به «نقض فاحش آتش‌بس» و شلیک خمپاره به مناطق خودمختار متهم کرد.

در این میان، «بوریس جانسون» نخست‌وزیر انگلیس که طی روزهای اخیر ادعاهای رسانه‌ای را به‌عنوان بیانیه رسمی دولت تکرار کرده و روز گذشته (چهارشنبه) را زمان حمله روسیه به اوکراین اعلام کرده بود این‌بار نیز مدعی شد، اصابت خمپاره و تخریب یک پیش‌دبستانی در ناحیه لوهانسک، عملیات فریب (عملیات پرچم عوضی) است.

جانسون مدعی شد نیروهای منطقه خودمختار شرق اوکراین عامدانه این مرکز آموزشی را هدف قرار داده‌اند و این اقدام «با هدف بی‌اعتبار کردن اوکراینی‌ها» انجام شده است.

او در بازدید از یکی از پایگاه‌های نظامی انگلیس در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره وضعیت کنونی اوکراین گفت:‌ «تصویری که از اوکراین داریم همچنان بسیار تلخ است».

 بنا بر اعلام مرکز مشترک کنترل و همکاری، ارتش اوکراین در حدود ساعت ۰۲:۳۰ صبح به وقت گرینویچ امروز (پنجشنبه) به چهار موقعیت در جمهوری خودخوانده خلق لوهانسک تیراندازی کردند که البته ارتش اوکراین این حمله را رد کرد.

یکی از افسران هیأت نمایندگی جمهوری خودخوانده خلق لوهانسک در مرکز مشترک کنترل و همکاری (JCCC) اعلام کرد: «واحدهای مسلح اوکراین آشکارا نظام آتش‌بس را نقض کردند و سلاح‌هایی به کار بردند که طبق توافقات مینسک باید از منطقه خارج می‌شد».

توافقات مینسک که در فوریه ۲۰۱۵ مورد توافق قرار گرفت، برای آتش‌بس بین جمهوری‌های خودخوانده دونتسک، لوهانسک و کی‌یف و خروج پرسنل نظامی، از سرگیری روابط اقتصادی و اصلاحات قانون اساسی در اوکراین به طوریکه حقوق ملی جمهوری‌های خودخوانده را تضمین کند، ارائه شد.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اصابت خمپاره در منطقه خودمختار اوکراین بیشتر بخوانید »

سیر ارتقاء خانواده‌های پهپادی ایران

سیر ارتقای توان پهپادی ایران؛ از «تلاش» تا «شاهد»


گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس‌ ـ رحیم محمدی؛ ایران سابقه استفاده از پهپاد در کشورمان به دوران دفاع مقدس بازمی‌گردد؛ دورانی که موجب شد بواسطه اقداماتی که برای دفاع از ایران اسلامی صورت گرفت، صنعت دفاعی نسبت به سایر صنایع فعال در کشورمان به رشد و بالندگی برسد، البته برای رسیدن به نقطه مطلوب راه زیادی را در پیش دارد.

اما به هر روی تلاش‌هایی که در صنعت دفاعی کشورمان بویژه در بخش پهپادی انجام شده ما را بر آن داشت تا در این زمینه یعنی سیر ارتقاء خانواده‌های پهپادی ایران مطلبی را بیان کنیم که آنچه در ادامه آمده برهمین اساس است.

تلاش و مهاجر

اولین پرواز عملیاتی پهپاد ساخت کشورمان با عنوان «تلاش» با ساخت سه فروند به سال ۱۳۶۳ که کشورمان درگیر جنگ تحمیلی عراق بود. این پهپاد که اولین پهپاد کشورمان محسوب می‌شود از بدنه‌ای «فومی» ساخته شده بود.

موفقیت در ساخت این پهپاد موجب شد تا در سال بعد با تشکیل گردان رعد و به رسمیت شناخته شدن فعالیت پهپادی، «تلاش ۱» با بدنه کامپوزیتی و ارتقاء دوربین و موتور آن و نیز تغییر «لندینگ گیر» به «اسکی» به منظور برخواستن از روی قایق، ساخته شود.

همچنین تغییر زاویه نصب دوربین برای رصد عمق لبه جلویی منطقه نبرد (لجمن) و افزایش تعداد فریم موجب شد تا از آن جهت انجام عملیات فریب در عملیات کربلای ۸ استفاده شود؛ در سال بعد ساخت مهاجر ۱ با ایده انجام عملیات رزمی در دستور کار قرار گرفت، ولی به دلیل ملاحظات ایمنی تنها تا مرحله آزمون پیش رفت.

در سال ۱۳۶۵ ساخت تلاش ۲ با بال‌ها و بدنه بزرگتر با استفاده از فایبرگلاس، ارتقاء سیستم رادیویی و نیز افزودن کردن باک اضافی ساخته شد به نحوی که با انجام این تغییرات، تلاش ۲ تا عمق ۱۱ کیلومتری خاک عراق نفوذ کرد.

هر چند تا این زمان تلاش شده بود حضور پهپاد از دید دشمن پنهان بماند، اما در سال ۱۳۶۶ بواسطه سقوط یک فروند تلاش ۱ در خاک عراق، آن‌ها از وجود چنین پرنده‌ای آگاهی یافتند؛ البته در همین زمان پایگاه پهپادی در کرمانشاه و غرب کشور نیز ایجاد شده بود.

سیر ارتقاء خانواده‌های پهپادی ایران

در اواخر جنگ تحمیلی ایده ساخت مهاجر ۲ برای ارتقاء شکل بدنه (آیرودینامیک) و ایونیک نسبت به مهاجر ۱ مطرح شد به همین جهت در سال بعد تولید انبوه این پرنده آغاز شد و هم زمان فکر تولید مهاجر ۴ با هدف افزایش مداومت پروازی نیز شکل گرفت.

زمانی که منافقین در سال ۱۳۷۹ هر چند وقت یک بار، شیطنت‌های تازه‌ای توی ایران می‌کردند و بواسطه آن گاهی پایتخت را با خمپاره می‌زدند، گاهی افراد را ترور می‌کردند و یا حتی گاهی هم توی مرز‌ها مشکل‌ساز می‌شدند، حاج احمد کاظمی که تازه به فرماندهی نیروی هوایی سابق سپاه منصوب شده بود با انجام یک کار دقیق اطلاعاتی روی مقر منافق‌ها، توی خاک عراق، محل تجمع آن‌ها را موشک باران کرد که در این عملیات پهپاد مهاجر ۲ نیز مورد استفاده قرار گرفت.

فکر تولید مهاجر ۴ که در سال ۱۳۶۷ شکل گرفته بود، در سال ۱۳۸۰ اولین آزمایش آن صورت گرفت و در سال بعد وارد صحنه عملیات شد و در سال ۱۳۸۲ موتور و سیستم هدایت و کنترل مهاجر ۴ ارتقا یافت که این موجب شد مداومت پروازی آن از دو ساعت به چهار ساعت و توانایی رصد از ۷ کیلومتر به ۱۱ کیلومتر افزایش یابد.

ارتقاء سیستم الکترونیک مهاجر ۴ منجر به ثبت بیش از ۳۰ هزار ساعت پرواز این پرنده در سال ۱۳۹۰ شد و در ادامه ارتقاء پهپاد‌های خانواده مهاجر، باعث شد تا در سال ۱۳۹۷ مهاجر ۶ تولید شود.

سیر ارتقاء خانواده‌های پهپادی ایران

ابابیل:

در سال ۱۳۷۸ پهپاد ابابیل ۲ رونمایی شد و در سال ۱۳۸۰ ضمن تولید انبوه آن، در جبهه مقاومت نیز مورد استفاده قرار گرفت.

کرار:

۱۳۸۵ ایده ساختو طراحی پهپاد کرار با موتور جت شکل گرفت که این ایده در سال ۱۳۸۶ با رونمایی از این پهپاد شکل عملیاتی به خود گرفت لذا برای استفاده مطلوب از این پهپاد، آن را در سال ۱۳۹۰ به گونه‌ای تولید کردند تا قادر به حمل دو بمب باشد و در ادامه ارتقاء «کرار»، پنج سال بعد قادر به حمل دو بمب هدایت شونده شد.

سیر ارتقاء خانواده‌های پهپادی ایران

صاعقه:

ایده ساخت این پهپاد که در سال ۱۳۷۴ مطرح شد در سال بعد از آن اولین تست پرواز صاعقه صورت گرفت و در سال ۱۳۸۵ نیز به سیستم خلبان خودکار مجهز شد.

شاهد:
ایده ساخت شاهد ۱۲۳ در سال ۱۳۸۳ عنوان شد و در سال بعد اولین پرواز خود را انجام داد و سال ۱۳۸۸ تولید انبوه آن تخقق یافت، اما شاهد ۱۲۱ در سال ۱۳۸۹ تولید شد و سال بعد به صحنه عملیات و گشت دریایی ورود پیدا کرد و در همین سال پیش نمونه شاهد ۱۲۹ ساخته شد که در سال ۱۳۹۱ در پیش نمونه دوم، شاهد ۱۲۹ به ارابه فرود جمع شونده مجهز شد و بدین ترتیب نخستین پرواز عملیاتی شاهد ۱۲۹ صورت گرفت.

سیر ارتقاء خانواده‌های پهپادی ایران

این پهپاد ضمن تجهیز به بمب هدایت شونده، به سیستم ناوبری INS و آنتن ماهواره‌ای و امکان ارسال آنلاین تصاویر، در جبهه مقاومت هم حضور یافت؛ شکار پهپاد RQ۱۷۰ موجب شد تا با مهندسی معکوس این پرنده ابتدا شاهد ۱۴۱ و سپس به ترتیب شاهد ۱۶۱، شاهد ۱۸۱، شاهد ۱۹۱ با قابلیت حمل دوبمب هدایت شونده در فاصله سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۴ طراحی و ساخته شود.

همچنین در سال ۱۳۹۶ ساخت شاهد ۱۷۱ انجام شد و در همین سال شاهد ۱۸۱ در عملیات محرم مورد استفاده قرار گرفت؛ در سال ۱۳۹۷ نیز شاهد ۱۹۱ در عملیات ضربت محرم حضور عملیاتی پیدا کرد و به همراه شاهد ۱۸۱ پرواز هم زمان ۵۰ فروندی را انجام داد.

انتهای پیام/ 231

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سیر ارتقای توان پهپادی ایران؛ از «تلاش» تا «شاهد» بیشتر بخوانید »

بچه‌های مردم دارن میرن جبهه، من برای یه خمپاره فرار کنم؟!

اشک و لبخند پدری روستایی برای همدلی با رزمندگان اسلام


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار «علی ناصری» مسوول اطلاعات لشکر هفت نصر در خاطرات خود که در کتاب پنهان زیر باران آمده است روایتی از روز‌های جنگ و باران گلوله و خمپاره روایت کرده است که در ادامه می‌خوانید.

پدرم به هیچ وجه حاضر به ترک روستا نبود. غروبی برای دیدن آن‌ها به روستای مظفری رفتم. عراقی‌ها با خمپاره روستا را هدف قرار دادند. در خانه بودم که یکی از خمپاره‌های عراقی درست کنار دیوار خانه‌مان فرود آمد و منفجر شد. اکثر اهالی روستای مظفری رفته بودند، اما پدرم و چند خانواده دیگر مانده بودند. خمپاره که فرود آمد و منفجر شد، مادرم و یکی از خواهرهایم به پدرم گفتند: «اینجا امن نیست، بیا برویم.»

پدرم گفت: «بچه‌های مردم توی جبهه می‌جنگند و شهید می‌شوند، من برای انفجار یک خمپاره فرار کنم؟ مردم چه می‌گویند؟ تو می‌خواهی بروی، برو.» مادرم و خواهرم رفتند؛ اما پدرم ماند و خم هم به ابرو نیاورد. پدرم همه ما را در اتاقی جمع کرد. بیرون روستا زیر آتش خمپاره‌های عراقی بود. خانه ما، آخرین خانه روستا به سمت رودخانه بود و حکم خط مقدم را داشت. پدرم گفت: «فرزندانم، بیایید دور هم جمع شویم تا اگر خمپاره‌ای آمد، همگی برویم و کسی نماند که حسرت بخورد.»

دور پدرم نشسته بودیم و من مضطربانه به صدای مهیب انفجار خمپاره‌ها گوش می‌دادم. زمین زیر پا می‌لرزید. بارش خمپاره شدیدتر شد. پدرم ناگهان احساس خطر کرد و گفت: «نکند خانواده ناصر علی‌داد یکباره از بین بروند! هر کدامتان در جایی بخوابید. زود پخش شوید!» صحنه خنده‌دار و در عین حال گریه‌آوری بود. هر یک از ما در اتاقی پخش شدیم. تا صبح پدرم نخوابید و هر از گاهی به اتاقی سر می‌زد و حالی از ما می‌پرسید. آن شب تا صبح خواب به چشم کسی نرفت.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اشک و لبخند پدری روستایی برای همدلی با رزمندگان اسلام بیشتر بخوانید »

بچه‌های مردم دارن میرن جبهه، من برای یه خمپاره فرار کنم؟!

بچه‌های مردم دارن میرن جبهه، من برای یه خمپاره فرار کنم؟!


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار علی ناصری مسوول اطلاعات لشکر هفت نصر در خاطرات خود که در کتاب پنهان زیر باران آمده است روایتی از روز‌های جنگ و باران گلوگله و خمپاره روایت کرده است که در ادامه می‌خوانید. در ادامه بخشی از این خاطرات آمده است.

پدرم به هیچ وجه حاضر به ترک روستا نبود. غروبی برای دیدن آن‌ها به روستای مظفری رفتم. عراقی‌ها با خمپاره روستا را هدف قرار دادند. در خانه بودم که یکی از خمپاره‌های عراقی درست کنار دیوار خانه‌مان فرود آمد و منفجر شد. اکثر اهالی روستای مظفری رفته بودند، اما پدرم و چند خانواده دیگر مانده بود. خمپاره که فرود آمد و منفجر شد، مادرم و یکی از خواهرهایم به پدرم گفتند: «اینجا امن نیست، بیا برویم.»

پدرم لجوجانه گفت: «بچه‌های مردم توی جبهه می‌جنگند و شهید می‌شوند، من برای انفجار یک خمپاره فرار کنم؟ مردم چه می‌گویند؟ تو می‌خواهی بروی، برو.» مادرم و خواهرم رفتند؛ اما پدرم ماند و خم هم به ابرو نیاورد. پدرم همه ما را در اتاقی جمع کرد. در بیرون، روستا زیر آتش خمپاره‌های عراقی بود. خانه ما، آخرین خانه روستا به سمت رودخانه بود و حکم خط مقدم را داشت. پدرم گفت: «فرزندانم، بیایید دور هم جمع شویم تا اگر خمپاره‌ای آمد، همگی برویم و کسی نماند که حسرت بخورد.»

دور پدرم نشسته بودیم و من مضطربانه به صدای مهیب انفجار خمپاره‌ها گوش می‌دادم. زمین زیر پا می‌لرزید. بارش خمپاره شدیدتر شد. پدرم ناگهان احساس خطر کرد و گفت: «نکند خانواده ناصر علی‌داد یکباره از بین بروند! هر کدامتان در جایی بخوابید. زود پخش شوید!» صحنه خنده‌دار و در عین حال گریه‌آوری بود. هر یک از ما در اتاقی پخش شدیم. تا صبح پدرم نخوابید و هر از گاهی به اتاقی سر می‌زد و حالی از ما می‌پرسید. آن شب تا صبح خواب به چشم کسی نرفت.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بچه‌های مردم دارن میرن جبهه، من برای یه خمپاره فرار کنم؟! بیشتر بخوانید »