خواهر شهید

خواهر شهید خوش‌زبان: از کشور‌هایی که از منافقین میزبانی می‌کنند شکایت دارم

خواهر شهید خوش‌زبان: از کشور‌های میزبان منافقین شکایت دارم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار جامعه دفاع‌پرس، هجدهمین جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات ۱۰۴ نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین، صبح امروز (سه‌شنبه ٢۷ شهریور) در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی حجت‌الاسلام والمسلمین «دهقانی» برگزار شد.

خواهر شهید «محمد خوش‌زبان» که در حادثه تروریستی انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسید در ادامه دادگاه رسیدگی به اتهامات سازمان مجاهدین خلق با بیان اینکه پدر و مادرم پس از شهادت برادرم که تنها ۱۹ سال سن داشت دچار بیماری شدید شدند، اظهار داشت: قطعا محمدرضا کلاهی به‌ تنهایی اقدام به انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی نکرده و از دادگاه درخواست دارم در سطوح بین‌المللی این پرونده را پیگیری کنند.

خواهر شهید خوش زبان گفت: از کشور‌هایی که میزبان گروهک‌های منافقین هستند و همکاری در جهت استرداد آنها به کشور می‌کنند شکایت داریم.

این خواهر شهید گفت: امروز خانواده شهدا هم مظلوم هستند چراکه عده‌ای به آنها تهمت می‌زنند. 

انتهای پیام/۲۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خواهر شهید خوش‌زبان: از کشور‌های میزبان منافقین شکایت دارم بیشتر بخوانید »

امام زمان (عج) او را به عنوان سربازش برگزید

امام زمان (عج) او را به عنوان سربازش برگزید


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، «شهید مهدی هِرَوی» یازدهم شهریور ۱۳۴۳ در روستای صالح‌آباد از توابع شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش عبدالله و مادرش خورشید نام داشت. تا اول راهنمایی درس خواند. بنا بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم اسفندماه ۱۳۶۶ در ماووت عراق بر اثر اصابت گلوله به سینه، شهید شد. مزار وی در فردوس‌رضای شهرستان زادگاهش واقع است.

طبق دستور امام عمل کنید

منطقه کوهستانی و راه‌های سخت از یک طرف و جنگ‌های تن‌به‌تن و دلهره‌ای که ضدانقلاب توی دل مردم انداخته بود، کار را مشکل‌تر می‌کرد. ولی مهدی برایش این‌ها مهم نبود. می‌دید نیرو می‌خواهند، آماده بود.

گفتم: «تو اوضاع منطقه رو می‌دونی؟»

گفت: «وظیفه همه ماست که طبق دستور امام (ره) حضور داشته باشیم تا وقتی که دیگه به ما نیازی نباشه!»

(به نقل از از دوست و هم‌رزم شهید، سجاد بنائیان)

با سوز صدای مهدی، زمزمه‌ها شروع شد

حال و هوای جمع ما را برد به ماه محرم. کتاب نوحه‌اش را درآورد و گفت: «من می‌خونم! حتی اگه شما جواب نوحه من رو ندین!» خواند و با سوز صدای مهدی، دست‌ها بی اختیار بالا رفت و زمزمه‌ها شروع شد. خواند و ما جواب دادیم. خواند و خودش هم اشک ریخت. بعد هم صلوات فرستاد و از میان جمع بلند شد و رفت.

دنبالش رفتم. قناسه را گذاشت زیر بالش و با دیدنم نشست. دید نگاه می‌کنم به قناسه، دست کشید روی آن و گفت: «من این قناسه رو دوست دارم. می‌خوام همه اونایی رو که به کشورمون حمله کردن، تک‌تک با این شکار کنم!»

(به نقل از از دوست و هم‌رزم شهید، سجاد بنائیان)

سرباز امام زمان (عج)

صدای العفوش از سجاده می‌آمد. نفسش گرفته بود. بلند شد. اشک صورتش را خیس کرده بود. دستی به صورت کشید. گفتم: «داداش!»

دل‌نگران بودم. نمی‌دانستم چه سؤالی کنم. خودش شروع کرد؛ بهم گفت: «بچه‌ها گیر افتاده بودن! راه رو بلد نبودن و ما از اونا بی‌خبر!»

رفتم و کنارش نشستم. از جبهه که حرف می‌زد، دلم می‌خواست کمکش کنم. مهدی برگشت و روبه‌رویم نشست و گفت: «صبح دستور دادن بریم اون منطقه؛ شاید اونجا باشن!»

لب‌هایش را به هم فشار داد و ادامه داد: «فکرش را هم نمی‌کردیم همون‌جا باشن. رسیدیم. با دیدنمان دعا کردند و چند نفر هم سجده شکر گذاشتن. پرسیدیم: «چه خبره؟»

یکی گفت: «دیشب یکی از بچه‌ها خواب دیده، آقایی بهش می‌گه به افراد بگو ناراحت نباشن. فردا صبح سرباز‌های من به کمک شما می‌آن! شما اومدین. ما سرباز‌های آقا هستیم.»

اشک امانش نداد و دوباره صدای العفو مهدی روی سجاده پر شد توی اتاق.

(به نقل از خواهر شهید)

منبع: نوید شاهد 

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

امام زمان (عج) او را به عنوان سربازش برگزید بیشتر بخوانید »

روایت همسر شهید «مهدی باکری» از آخرین دیدار با همسرش/ روایت شهید «مهدی باکری» از نحوه شهادت در خواب همسرش/ قهرمان من

رویای صادقه‌ای که پیک پرواز شهید باکری شد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، شهید «مهدی باکری» سال ۱۳۳۳ به دنیا آمد و روز ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید و قایق حامل پیکر او مورد اصابت گلوله آر. پی. جی قرار گرفت و مفقودالاثر شد.

متن زیر، بخشی از متن کتاب «از چشم‌ها ۲؛ به مجنون گفتم زنده بمان، شهید مهدی باکری» به قلم «فرهاد خضری» است که انتشارات «روایت فتح» آن را منتشر کرده است.

این بخش از کتاب، سخنان «صفیه مدرس» همسر شهید «مهدی باکری» است که وی آخرین دیدار خود با همسرش را توصیف می‌کند.

«در فاصله‌ای که بین عملیات خیبر و بدر بود، همان یک سال، هیچ عملیات مهمی نشد. مهدی هفته‌ای یک بار می‌آمد به من سر می‌زد. عملیات بدر اوایل اسفند سال ۱۳۶۳ شروع شد.

آخرین شب دیدارمان بود که مهدی وقت نماز آمد خانه. نمازش را خواند. برایش آب گرم کردم برود حمام. آخرین خداحافظی ما مثل همیشه نبود.

البته من زیاد متوجه نشدم؛ چون پیش خودم حدس می‌زدم مهدی شهید نمی‌شود. به خودم می‌گفتم: «مهدی خانواده‌ای دارد که پدر ندارد، مادر ندارد. حمید هم که شهید شده. شوهر خواهرشان هم که در تصادف از دنیا رفت.»

هر کدامشان دو بچه به یادگار گذاشته بودند. پنج خواهر و برادر کوچکتر از خودش هم در خانه پدری بودند. تنها کسی که در خانواده باکری حق پدری کردن اینهمه بچه را داشت، مهدی بود.

فکر می‌کردم مصلحت خدا این باشد که لااقل مهدی زنده بماند. انتظار داشتم مهدی بعد از عملیات بدر برگردد و دور هم باشیم. با آن سال، هیچ عیدی را به خاطر نمی‌آورم که پیش هم باشیم. یک هفته مانده به عید، خبر آوردند مهدی هم شهید شده. درست بیست و پنجم اسفند سال ۶۳. کسی جرأت نمی‌کرد به من بگوید. بچه‌های لشکر مرتب تلفن می‌زدند و احوال مرا می‌پرسیدند.‌

می‌خواستند بدانند فهمیده‌ام یا نه. بالاخره از این رفتار‌ها و احوال اطرافیان بو‌هایی بردم. ازشان تقاضا کردم جنازه‌اش را، لااقل جنازه‌اش را نشانم بدهند؛ که نمی‌شد. نمی‌توانستند.

بعد‌ها فهمیدم او هم مثل حمید در جزایر مجنون گم شده و … جنازه ندارد. بعد از رفتن مهدی، یک بار خواب دیدم آمده خانه. ازش پرسیدم: «مهدی! من خیلی دلم می‌خواهد بدانم چطوری شهید شده‌ای.»

گفت: «یک تیر خورد به شکمم، یک تیر به پیشانی‌ام.»

به من گفته بودند تیر فقط به پیشانی مهدی خورده. بعد‌ها شنیدم که جنازه‌اش آن طرف دجله مانده. شنیدم، چون با دو دستش اسلحه برداشته بوده می‌جنگیده، تیر به پیشانی‌اش می‌خورد.

بعد هم که می‌گذارندش در قایق که بیاورندش عقب، خمپاره می‌آید می‌خورد به شکمش و آب با خودش می‌بردش. در تمام این سال‌ها که از رفتنش می‌گذرد، همیشه او را در خواب‌هایم زنده دیده‌ام. با لباس سراسر سفید که آمده با من سر سفره غذا بخورد. یا خبر بدهد آماده شویم می‌خواهد ما را هم ببرد. یک بار هم نشده دیده باشم او شهید شده باشد.»

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

رویای صادقه‌ای که پیک پرواز شهید باکری شد بیشتر بخوانید »

پاسخ به شبهه پیرامون بازگشت شهدا/ توضیح فرآیند تحویل شهدا به خانواده‌هایشان

چرا با وجود آزمایشات DNA باز هم شهید گمنام داریم؟/ با گذشت ۳۰ سال از پایان جنگ تا کی باید شاهد تشییع پیکر شهدا باشیم؟


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، طی روز‌های اخیر و همزمان با سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام‌الله‌علیها) ۴۰۰ شهید گمنام در سراسر کشور تشییع شدند.

حال، شبهاتی تحت عنوان «چرا با وجود آزمایشات DNA، باز هم شهید گمنام داریم؟» و «چرا با گذشت بیش از ۳۰ سال از جنگ همچنان باید شاهد تشییع پیکر شهدا باشیم؟» در فضای مجازی مطرح می‌شود.

برای یافتن پاسخ این شبهات، سراغ «مهدی رمضانی» یکی از راویان دفاع مقدس رفتیم و با او به گفت‌وگو نشستیم.

برای جست‌وجوی شهدا، باید وجب به وجب منطقه تفحص شود

رمضانی در ابتدا در مورد این موضوع که «چرا هنوز شهید گمنام هست؟» اظهار داشت: مناطق عملیاتی ما در دوران دفاع مقدس بسیار گسترده بود؛ حدود ۱۶۰-۱۷۰ عملیات انجام دادیم که در این عملیات‌ها شهید و در برخی مفقودالاثر داشتیم.

این راوی دفاع مقدس با اشاره به اینکه جست‌وجوی شهدا، عملیاتی زمان‌بر است، ادامه داد: برای تفحص شهدا در این پهنۀ گسترده باید وجب به وجب مناطق جست‌وجو شود؛ چون برخی از پیکرها را یعثی‌ها دفن کردند و مشخص نیست که کجا هستند. برخی از شهدا هم بر اثر اصابت گلوله و خمپاره پیکرشان پراکنده شده‌اند و به مرور زمان خاک روی این‌ها را فراگرفته و در یک نقطه واحد و مشخص نیستند، ولذا جست‌وجوی آنها زمان بسیار زیادی می‌برد.

وی افزود: برای مثال؛ آخرین باری که سال گذشته در فکه عملیات تفحص انجام شد و منجر به کشف پیکر مطهر شهدا شد، برای ششمین بار بود که در همان منطقه جستجو می‌شد، یعنی شش مرتبه در آن منظقه، عملیات تفحص انجام شده بود.

رمضانی با اشاره به اینکه در آینده هم شاهد بازگشت شهدا هستیم، گفت: این عوامل باعث می‌شوند که هنوز هم پیکر مطهر برخی از شهید در مناطق عملیاتی باقی باشند که تلاش برای جستجوی آنها همچنان ادامه دارد. همانطور که عرض کردم مناطق عملیاتی بسیار وسیع است و باید وجب به وجب برای کشف پیکر شهدا تفحص شود.

برخی از شهدا، خود خواسته‌اند که مفقودالاثر بمانند

این راوی دفاع مقدس با اشاره به فرآیند قانونی تحویل شهدای گمنام به خانواده‌ها، اظهار داشت: شهیدی که در منطقه تفحص می‌شود، اگر مشخصه‌ای داشته باشد، از روی مشخصه مراحل قانونی طی می‌شود و پس از حداکثر دو ماه تحویل خانواده‌ می‌شود.

وی در خصوص شهدایی که مشخصه ندارند، گفت: برای شهیدی که مشخصه ندارد هم باید مراحل قانونی مخصوص طی شود و مجوز‌های مربوطه صادر شود. پس از طی مراحل قانونی، پیکر و استخوان شهید در بانک DNA می‌رود و در آنجا نگهداری می‌شود و باقی پیکر طبق صورت‌جلسه‌ها و روش اداری به‌عنوان شهید گمنام خاکسپاری می‌شود.

رمضانی با اشاره به روند تحویل شهدای بی‌نشان به خانواده‌، ادامه داد: پس از آن، حتماً باید چند نفر از خانواده درجه یک شهید به بانک DNA مراجعه کنند و آزمایش دهند که با آزمایشی که از استخوان گرفته شده مطابقت داده می‌شود تا هویت شهید معلوم شود که این، خود فرآیندی چند ماهه و گاه چند ساله است. حال اگر والدین شهید از دنیا رفته باشند، آوردن خواهر و برادر شهید مشکلاتی است که سختی کار زا دوچندان می‌کند.

این راوی دفاع مقدس افزود: برای مثال؛ خانواده شهید «ابراهیم هادی» گفتند ما دنبال شهیدمان نمی‌آییم، چون ابراهیم، خود خواسته است پیکرش مانند حضرت زهرا (س) گمنام بماند و مشخص نباشد. چنین عواملی هم هستند که باعث می‌شوند با وجود آزمایشات DNA، باز هم شهید گمنام داشته باشیم.

رمضانی ادامه داد: اگر خانواده درجه یک شهید از دنیا رفته باشند، آن شهید به‌عنوان شهید گمنام دفن می‌شود؛ چون تنها از طریق آزمایش از خانواده درجه یک می‌توان هویت پیکر را مشخص کرد.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا با وجود آزمایشات DNA باز هم شهید گمنام داریم؟/ با گذشت ۳۰ سال از پایان جنگ تا کی باید شاهد تشییع پیکر شهدا باشیم؟ بیشتر بخوانید »

پاسخ به شبهه پیرامون بازگشت شهدا/ توضیح فرآیند تحویل شهدا به خانواده‌هایشان

چرا با وجود آزمایشات DNA باز هم شهید گمنام داریم؟/ چرا با گذشت ۳۰ سال از پایان جنگ باید شاهد تشییع پیکر شهدا باشیم؟


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، طی روز‌های اخیر و همزمان با سالروز شهادت حضرت صدیقه طاهره (سلام‌الله‌علیها) ۴۰۰ شهید گمنام در سراسر کشور تشییع شدند.

حال، شبهاتی تحت عنوان «چرا با وجود آزمایشات DNA، باز هم شهید گمنام داریم؟» و «چرا با گذشت بیش از ۳۰ سال از جنگ همچنان باید شاهد تشییع پیکر شهدا باشیم؟» در فضای مجازی مطرح می‌شود.

برای یافتن پاسخ این شبهات، سراغ «مهدی رمضانی» یکی از راویان دفاع مقدس رفتیم و با او به گفت‌وگو نشستیم.

برای جست‌وجوی شهدا، باید وجب به وجب منطقه تفحص شود

رمضانی در ابتدا در مورد این موضوع که «چرا هنوز شهید گمنام هست؟» اظهار داشت: مناطق عملیاتی ما در دوران دفاع مقدس بسیار گسترده بود؛ حدود ۱۶۰-۱۷۰ عملیات انجام دادیم و که در این عملیات‌ها شهید و در برخی مفقودالاثر داشتیم.

این راوی دفاع مقدس با اشاره به اینکه جست‌وجوی شهدا، عملیاتی زمان‌بر است، ادامه داد: برای تفحص شهدا در این پهنۀ گسترده باید وجب به وجب مناطق جست‌وجو شود؛ چون برخی از پیکرها را یعثی‌ها دفن کردند و مشخص نیست که کجا هستند. برخی از شهدا هم بر اثر اصابت گلوله و خمپاره پیکرشان پراکنده شده‌اند و به مرور زمان خاک روی این‌ها را فراگرفته و در یک نقطه واحد و مشخص نیستند، ولذا جست‌وجوی آنها زمان بسیار زیادی می‌برد.

وی افزود: برای مثال؛ آخرین باری که سال گذشته در فکه عملیات تفحص انجام شد و منجر به کشف پیکر مطهر شهدا شد، برای ششمین بار بود که در همان منطقه جستجو می‌شد، یعنی شش مرتبه در آن منظقه، عملیات تفحص انجام شده بود.

رمضانی با اشاره به اینکه در آینده هم شاهد بازگشت شهدا هستیم، گفت: این عوامل باعث می‌شوند که هنوز هم پیکر مطهر برخی از شهید در مناطق عملیاتی باقی باشند که تلاش برای جستجوی آنها همچنان ادامه دارد. همانطور که عرض کردم مناطق عملیاتی بسیار وسیع است و باید وجب به وجب برای کشف پیکر شهدا تفحص شود.

برخی از شهدا، خود خواسته‌اند که مفقودالاثر بمانند

این راوی دفاع مقدس با اشاره به فرآیند قانونی تحویل شهدای گمنام به خانواده‌ها، اظهار داشت: شهیدی که در منطقه تفحص می‌شود، اگر مشخصه‌ای داشته باشد، از روی مشخصه مراحل قانونی طی می‌شود و پس از حداکثر دو ماه تحویل خانواده‌ می‌شود.

وی در خصوص شهدایی که مشخصه ندارند، گفت: برای شهیدی که مشخصه ندارد هم باید مراحل قانونی مخصوص طی شود و مجوز‌های مربوطه صادر شود. پس از طی مراحل قانونی، پیکر و استخوان شهید در بانک DNA می‌رود و در آنجا نگهداری می‌شود و باقی پیکر طبق صورت‌جلسه‌ها و روش اداری به‌عنوان شهید گمنام خاکسپاری می‌شود.

رمضانی با اشاره به روند تحویل شهدای بی‌نشان به خانواده‌، ادامه داد: پس از آن، حتماً باید چند نفر از خانواده درجه یک شهید به بانک DNA مراجعه کنند و آزمایش دهند که با آزمایشی که از استخوان گرفته شده مطابقت داده می‌شود تا هویت شهید معلوم شود که این، خود فرآیندی چند ماهه و گاه چند ساله است. حال اگر والدین شهید از دنیا رفته باشند، آوردن خواهر و برادر شهید مشکلاتی است که سختی کار زا دوچندان می‌کند.

این راوی دفاع مقدس افزود: برای مثال؛ خانواده شهید «ابراهیم هادی» گفتند ما دنبال شهیدمان نمی‌آییم، چون ابراهیم، خود خواسته است پیکرش مانند حضرت زهرا (س) گمنام بماند و مشخص نباشد. چنین عواملی هم هستند که باعث می‌شوند با وجود آزمایشات DNA، باز هم شهید گمنام داشته باشیم.

رمضانی ادامه داد: اگر خانواده درجه یک شهید از دنیا رفته باشند، آن شهید به‌عنوان شهید گمنام دفن می‌شود؛ چون تنها از طریق آزمایش از خانواده درجه یک می‌توان هویت پیکر را مشخص کرد.

انتهای پیام/ 118

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا با وجود آزمایشات DNA باز هم شهید گمنام داریم؟/ چرا با گذشت ۳۰ سال از پایان جنگ باید شاهد تشییع پیکر شهدا باشیم؟ بیشتر بخوانید »