خیانت

ماجرای جن و خون در بیابان و صورت شکافته زن متاهل!

ماجرای جن و خون در بیابان و صورت شکافته زن متاهل!



قضات دیوان عالی کشور حکم سنگین قضایی مرد جوانی را که زنی متاهل را به بیابان‌ کشانده و بی‌رحمانه هدف ۸۰ ضربه چاقو قرار داده بود، تایید کردند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، نیمه شب بیست و هشتم فروردین ۱۴۰۰ زن جوانی که ناباورانه از چنگ مرگ گریخته بود، در حالی که مانتوی خود را روی شاهرگ گردنش فشار می‌داد تا از خونریزی بیشتر جلوگیری کند، به سختی خود را به منطقه‌ای در اطراف شهر جدید گلبهار رساند که نمایشگر آنتن‌دهی را روی گوشی تلفن همراهش دید و در حالی که به خاطر گونه شکافته‌اش به زحمت سخن می‌گفت، شماره همسرش را گرفت و نشانی بیابانی را داد که در آنجا هدف ۸۰ ضربه چاقو قرار گرفته بود.

طولی نکشید که شوهر «ف» سراسیمه و هراسان خود را به جاده روستایی رساند و پیکر خون‌آلود همسرش را به مرکز درمانی رساند. کادر پزشکی با دیدن اوضاع وحشتناک زنی که هدف ضربات متعدد چاقو قرار گرفته بود، بی‌درنگ اقدامات درمانی را آغاز کردند و بدین ترتیب این زن که تا یک‌قدمی مرگ رفته بود، در حالی زندگی دوباره یافت که چهره‌اش با وارد آمدن تیغه کارد به طرز وحشتناکی تغییر کرده بود.

با اعلام شکایت زن جوان از مرد ۲۸ ساله‌ای به نام ایمان، پرونده‌ای در این باره تشکیل شد و در روند رسیدگی قضایی قرار گرفت چراکه زن مذکور مدعی بود مرد ۲۸ ساله او را به قصد قتل به بیابان‌های اطراف گلبهار کشانده و هدف ضربات متعدد کارد قرار داده است. از سوی دیگر مرد بی‌رحم نیز به کلانتری گلبهار رفت و خود را تسلیم قانون کرد.

با توجه به اهمیت این ماجرای وحشتناک، بررسی‌های پلیسی و قضایی ادامه یافت و در نهایت این پرونده با صدور کیفرخواست در دادسرای عمومی و انقلاب گلبهار به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد چراکه تحقیقات قضایی از یک ماجرای تکان‌دهنده حکایت می‌کرد.

خیلی زود جلسه محاکمه به ریاست قاضی هادی دنیادیده و مستشاری قاضی غلامرضا مصطفوی در مشهد برگزار شد و مرد ۲۸ ساله در حالی پای میز عدالت ایستاد که اظهارات تکان‌دهنده زن جوان سکوت عجیبی را بر جلسه دادگاه حکمفرما کرد.

او گفت: «حدود یک سال قبل در یک شرکت تولیدی استخدام شدم و در آنجا برای اولین بار نگاهم در نگاه ایمان گره خورد. او هم در آن شرکت کار می‌کرد و من به دلیل تخصصی که در رشته روان‌شناسی داشتم گاهی با او در پارک‌های چناران قرار ملاقات می‌گذاشتم و برای مشکلاتش او را راهنمایی می‌کردم. این دیدارها ادامه یافت تا اینکه روزی پیامکی بر صفحه گوشی تلفنم نقش بست که مرا دعوت به دیداری در پارک لاله کرده بود. با دیدن این پیامک بلافاصله با او تماس گرفتم و پذیرفتم که بعدازظهر به پارک بروم.

وقتی در یکی از خیابان‌های گلبهار منتظر ایستادم، او سوار بر یک دستگاه پراید به همراه پسرخاله‌اش به دنبالم آمد، اما در یک لحظه دستم را پیچاند و به زور به صندلی عقب پراید انداخت. خودش هم کنارم نشست و در حالی که گردنم را فشار می‌داد و تهدیدم می‌کرد، از پسر خاله‌اش خواست حرکت کند.

آن‌ها مرا به یک جاده خاکی در اطراف روستای آبقد بردند و بعد از مصرف مشروبات الکلی، در حال استعمال سیگاری بودند که فرد موتورسوار دیگری به آنجا آمد. دقایقی بعد آن جوان موتورسوار به همراه پسرخاله ایمان سوار پراید شدند و از آنجا رفتند. در این هنگام ایمان به من گفت تا ساعت ۱۱ شب می‌خواهم تو را اینجا نگه دارم و جن احضار کنم. ولی من فقط با او التماس می‌کردم که اجازه بدهد از آنجا بروم.

در آن بیابان سوت و کور هیچ‌کس صدایم را نمی‌شنید و او هم توجهی به ترس و التماس‌هایم نمی‌کرد. بالاخره مرا سوار موتورسیکلت کرد و به داخل ویرانه‌ای در همان اطراف برد. او باز هم سیگاری دیگری کشید. هوا تاریک و سرد بود که در یک لحظه تصمیم به فرار گرفتم. همه توانم را در پاهایم جمع کردم و پا به فرار گذاشتم اما هنوز ۳۰۰ یا ۴۰۰ متر بیشتر ندویده بودم که به خاطر تنگی نفس از حرکت ایستادم و دیگر نتوانستم به فرار ادامه بدهم چراکه نفسم بالا نمی‌آمد.

در این هنگام ایمان از پشت سر با موتورسیکلت رسید و با چاقو چند ضربه به سر و گردنم زد. خون از سر و صورتم بیرون می‌زد که بی‌حال روی زمین افتادم، ولی او دست‌بردار نبود و با خشمی وحشتناک همچنان ضربات کارد را بر صورت و پیکرم فرود می‌آورد به طوری که تیغه کارد گونه‌ام را شکافت و او همچنان بی‌رحمانه ضربات وحشتناک را بر نقاط مختلف بدنم می‌زد. او آخرین ضربه را بر شاهرگ گردنم فرود آورد و سوار بر موتورسیکلت از آنجا گریخت.

من هم دیگر بر اثر شدت خونریزی چیزی نفهمیدم. حدود یک ساعت بعد به خاطر سردی هوا زمانی به هوش آمدم که خون همه پیکرم را فرا گرفته بود. مانتویم را بیرون آوردم و آن را روی گردنم گذاشتم تا از خونریزی بیشتر جلوگیری کنم. سپس با سختی و در حالی که توانی نداشتم، خودم را آرام‌آرام به نقطه‌ای کشاندم که گوشی تلفن آنتن می‌داد. وقتی گوشی آنتن داد، امید به نجات پیدا کردم و با زحمت شماره همسرم را گرفتم و نشانی جاده خاکی را به او دادم که مدتی بعد هم او از راه رسید و مرا از مرگ نجات داد.

به دنبال اظهارات تکان‌دهنده این زن جوان، مرد ۲۸ ساله نیز در جایگاه متهم قرار گرفت تا به سوالات تخصصی و فنی قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پاسخ دهد. او پس از تفهیم اتهامات شروع به قتل عمدی، ایراد ضرب و جرح عمدی و شرب خمر از سوی قاضی دنیادیده (رئیس دادگاه) به معرفی کامل خود پرداخت و در دفاع از اتهامات مذکور گفت: مدتی با «ف» ارتباط داشتم و در واقع می‌خواستم با او ازدواج کنم ولی بعد متوجه شدم که او مرا سر کار گذاشته است چراکه او همسر و فرزند داشت و مرا فریب داده بود به همین خاطر هم ناراحت و عصبانی شدم و در حالی که مشروبات الکلی مصرف کرده بودم، او را هدف ضربات چاقو قرار دادم.

ـ اما شما در پلیس آگاهی اعتراف کردید که از تاهل «ف» اطلاع داشتید.

ـ بله، بعد از آنکه متوجه شدم «ف» متاهل است، دیگر او ول‌کن نبود و مدام پیام می‌داد و به من پیله کرده بود.

ـ آیا این موارد دلیلی برای قتل می‌شود؟

ـ من قصد کشتن او را نداشتم.

ـ اما شما قبلا گفتید که می‌خواستم او را بکشم، اکنون نمی‌دانم زنده است یا نه.

ـ این حرف‌ها را گفتم چون حال خوبی نداشتم.

ـ مشربات الکلی هم مصرف کرده بودید؟

ـ بله.

ـ از چه کسی مشروب تهیه کردید؟

ـ از فردی که در چناران او را می‌شناختم، مقداری خریدم.

ـ زمانی که «ف» را با چاقو می‌زدید، هوا تاریک بود؟

ـ اوایل تاریکی هوا بود.

ـ محلی که پیکر زخمی «ف»را رها کردی با جاده چقدر فاصله دارد؟

ـ حدود ۲ یا ۳ کیلومتر.

ـ فکر نکردید به خاطر خونریزی جان خود را از دست بدهد؟

ـ من مشروب خورده بودم و چیزی نمی‌فهمیدم.

ـ به عنوان آخرین دفاع حرفی داری؟

ـ خودش مقصر بود که مرا فریب داد.

در پی اعترافات صریح متهم و تکمیل تحقیقات، قضات دادگاه با توجه به استاد و مدارک محکمه‌پسند وارد شور شدند و در نهایت متهم این پرونده هولناک را به خاطر شروع به قتل به تحمل ۱۰ سال زندان، به اتهام شرب خمر به تحمل ۸۰ ضربه شلاق و برای ایراد ضرب و جرح عمدی به پرداخت دیه سنگین محکوم کردند.

در این رای که به امضای قاضی هادی دنیادیده و قاضی غلامرضا مصطفوی رسیده، به تناقض‌ها و ادعاهای عجیب متهم در مراحل دادرسی اشاره شده است که در صدور حکم مجازات وی نقش مهمی دارد. در این رای به قصد قتل از سوی متهم تاکید و عنوان شده است که به نظر دادگاه، متهم صرفا به قصد قتل، شاکیه را از شهر دور کرده و او را هدف ضربات متعدد چاقو به سر و صورت قرار داده است به طوری که گونه وی شکافته و سپس او را در تاریکی شب و در بیابان رها کرده است. سپس در مرکز انتظامی عنوان داشته که نمی‌دانم زنده است یا نه و در واقع انتظار مرگ وی را داشته است.

همچنین در بخش دیگری از رای قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی به آثار زیانبار این رفتار متهم بر شاکی اشاره شده که تا پایان عمر بر چهره وی باقی خواهد ماند. بنابراین دادگاه با استناد به موادی از قانون مجازات اسلامی رای به محکومیت وی داده است.

با اعتراض متهم و وکیل مدافع وی به حکم مذکور، این پرونده در شعبه ۴۹ دیوان عالی کشور مورد بررسی‌های دقیق قضایی قرار گرفت که در نهایت قضات باتجربه دیوان عالی نیز پس از مطالعه سطور این پرونده حیرت‌آور و بررسی‌های حقوقی و قضایی بر رای قاطع دادگاه کیفری مهر تایید زدند و بدین ترتیب پرونده مذکور در مرحله اجرای حکم قرار گرفت تا درس عبرتی برای افرادی باشد که در مسیر شیطانی قدم برمی‌دارند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای جن و خون در بیابان و صورت شکافته زن متاهل! بیشتر بخوانید »

نقشه ناکام زن فریب کار برای شوهر دوم

نقشه ناکام زن فریب کار برای شوهر دوم



زن جوانی که با مدارک جعلی و با وجود همسر داشتن ازدواج کرده بود، سعی داشت با درخواست طلاق از شوهرش از او پول بگیرد اما آن مرد متوجه ماجرا شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، زن ۳۵ ساله که با درخواست طلاق همسرش به مرکز انتظامی احضار شده بود، در حالی راز ازدواج با مدارک جعلی را فاش کرد که از شدت شرم حتی نمی‌توانست به چهره همسرش نگاه کند.

این زن جوان با بیان اینکه فکر می‌کردم با این رابطه هوس‌آلود به آرامش می‌رسم اما در منجلاب فضاهای مجازی، آینده ام را نیز از دست دادم، به مشاور و مددکار اجتماعی میرزا کوچک‌خان مشهد گفت: سومین فرزند یک خانواده ۵ نفره هستم. پدر و مادرم بی‌سواد بودند و من آنها را برای رسیدن به خواسته‌هایم به راحتی فریب می‌دادم اما خودم نیز تا مقطع راهنمایی بیشتر درس نخواندم و به خاطر دوستی با چند دختر هم‌محله‌ای که از من بزرگ‌تر بودند، ترک تحصیل کردم و با آنها به تفریح و خوشگذرانی‌ پرداختم.

پدر و مادرم توجهی به نیازهای عاطفی من نداشتند و من هیچ‌گاه طعم رفتار و گفتار محبت‌آمیز از سوی خانواده‌ام را نچشیدم، به همین دلیل بیشتر اوقاتم را با دوستانم می‌گذراندم و به آرزوهای بلندپروازانه‌ام می‌اندیشیدم که خودم می‌دانستم هیچ‌گاه رنگ واقعیت نمی‌گیرند.

در حالی که به شدت از خانواده‌ام فاصله گرفته بودم، با پسر یکی از همکاران پدرم ازدواج کردم. او نیز کارگر ساختمانی بود و به همراه پدرش کارگری می‌کرد اما این ازدواج ۲ سال بیشتر طول نکشید و از او جدا شدم چراکه قاسم نمی‌توانست خواسته‌های مادی و حتی عاطفی مرا برآورده کند. درآمد او برای من که رویاهای زیادی در سر داشتم به هیچ وجه کافی نبود.

حدود ۸ ماه بعد از طلاق بود که با قادر آشنا شدم. همسر او یک سال قبل فوت کرده بود و من هم برای رهایی از وضعیتی که دچار آن بودم و نمی‌توانستم حتی مخارج روزانه خودم را تامین کنم، بی‌درنگ با او ازدواج کردم. قادر تقریبا وضعیت مالی مناسبی داشت ولی او هم فقط نیازهای مالی مرا برآورده می‌کرد. حتی گوشی تلفن گران‌قیمت برایم خرید و من هم به برخی از خواسته‌هایم رسیدم.

قادر مدام بیرون از منزل بود و کار می‌کرد و زیاد به نیازهای جدی عاطفی من توجهی نداشت چراکه او ۲۰ سال از من بزرگ‌تر بود و زمانی که از سر کار به خانه باز می‌گشت، از شدت خستگی، هنوز سفره شام را جمع نکرده بودم، به خواب می‌رفت.

در این شرایط بود که بیشتر از گذشته احساس تنهایی کردم و متاسفانه در پی هوسرانی‌های جوانی که نام آن را فرار از تنهایی گذاشته بودم، در شبکه اینستاگرام با جوان دیگری به نام فرمان آشنا شدم که مدام جملات زیبای عاشقانه برایم ارسال می‌کرد.

این بود که حدود ۹ ماه قبل از خانه فرار کردم و به یکی از شهرهای دیگر خراسان رضوی رفتم تا بتوانم به طور غیابی از قادر طلاق بگیرم و با مدارک جعلی ازدواج کنم چراکه نمی‌خواستم پول‌های شوهرم را از دست بدهم و نیازهای مالیم نیز دچار مشکل شود. متاسفانه قادر متوجه نقشه من شد و خودش تقاضای طلاق داد. حالا نه‌تنها به آرامش نرسیده‌ام، بلکه آینده‌ام را نیز در منجلاب فضای مجازی تباه کرده‌ام.

با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرای تاسفبار، بررسی راهکارهای قانونی و اقدامات مشاوره‌ای برای رهایی زن جوان از این شرایط تاسفبار با صدور دستوری ویژه از سوی سرهنگ علی برزنونی (رئیس کلانتری میرزا کوچک‌خان مشهد) در دایره مددکاری اجتماعی کلانتری آغاز شد.

منبع: روزنامه خراسان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نقشه ناکام زن فریب کار برای شوهر دوم بیشتر بخوانید »

خیانت رسمی اتحادیه اروپا به شهروندانش با نقش‌آفرینی فون‌درلاین

خیانت رسمی اتحادیه اروپا به شهروندانش با نقش‌آفرینی فون‌درلاین



مقامات ارشد نهادهای امنیتی آمریکا حتی در قبال جاسوسی از مقامات ارشد اروپایی و حتی شنود تلفن برخی افراد از جمله «آنگلا مرکل» صدراعظم سابق آلمان، پاسخی به نهادهای اطلاعاتی و رسمی اروپا نداده‌اند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سران اروپایی در اقدامی که قطعا با مخالفت و اعتراض بسیاری از سازمان‌های غیر دولتی و شهروندان قاره سبز همراه خواهد شد، با دسترسی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی آمریکا به اطلاعات شخصی شهروندان اروپایی موافقت کرده‌اند!

مقامات اروپایی مدعی هستند پس از دریافت برخی تضمین‌های ظاهری مبنی بر شیوه دسترسی آژانس‌های اطلاعاتی ‌آمریکا به اطلاعات کاربران و همچنین ایجاد سازوکار جبران خسارت برای ساکنان اتحادیه اروپا، بروکسل اخیرا اعلام کرد که انتقال داده‌های شخصی کاربران به ایالات متحده می‌تواند از این پس به صورت قانونی انجام شود.

این توافق که به عنوان «چارچوب حریم خصوصی داده اتحادیه اروپا-ایالات متحده» شناخته می‌شود، در عین حال به شهروندان اروپایی این امکان را می‌دهد که هر زمان احساس کردند اطلاعات شخصی‌شان به‌طور نادرست توسط سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا جمع‌آوری شده، شکایت کنند!

سازمان غیردولتی «مرکز اروپایی حقوق دیجیتال» به سرپرستی «ماکس شِرِمس» از فعالین حوزه حفاظت از حریم خصوصی که با موفقیت توانسته بود رای‌های کفایت قبلی را در سال ۲۰۲۰ به چالش بکشد، اعلام کرده است که بار دیگر مراتب شکایت خود را به دادگاه ارجاع خواهد داد.

سوال اصلی اما اینجاست که سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا چه تضمین‌هایی را به اتحادیه اروپا در خصوص دسترسی به اطلاعات شخصی شهروندان اروپایی ارائه داده‌اند؟

پاسخ این سوال را البته نهادهای امنیتی اروپایی دقیقا نمی‌دهند زیرا در صورتی که این تضمین‌ها مورد قضاوت افکار عمومی قرار گیرد، بیش از پیش تفسیرپذیر بودن و کلی بودن آنها مشخص می‌شود!

فراتر از آن؛ مقامات اروپایی می‌گویند شهروندان اروپا در صورت جمع‌آوری اطلاعات آنها به صورت نادرست توسط آمریکا، می‌توانند شکایت خود را به نهادهای حقوقی و قضایی ارائه دهند، گزاره‌ای که مصداق نوعی تمسخر شهروندان اروپایی توسط اتحادیه اروپاست.

بدون شک حتی اگر در این خصوص شکایتی نیز ارائه شود، در همان مراحل ابتدایی مشمول سوء تفسیر عامدانه نهادهای امنیتی غرب قرار خواهد گرفت و پرونده «فاقد صلاحیت بررسی» تشخیص داده می‌شود.

نکته مهم‌تر اینکه؛ حتی در صورت اثبات جاسوسی غیر متعارف آمریکا از اطلاعات و داده‌های شهروندان اروپایی ـ از مکالمات شخصی گرفته تا ریز حساب‌های بانکی آنها ـ قطعا ضمانتی برای مجازات نهادهای امنیتی آمریکا وجود ندارد.

«اورزولا فون‌درلاین» رئیس کمیسیون اروپا که بانی این خیانت اطلاعاتی است، در توئیتی که بیان‌گر بی‌تعهدی مطلق او نسبت به حفظ حریم خصوصی شهروندان اروپایی است نوشته: «من از تعهدات مهمی که ایالات متحده اتخاذ کرده استقبال می‌کنم. به طوری که شهروندان می‌توانند از امن بودن داده‌هایشان مطمئن باشند و بتوانیم روابط اقتصادی را عمیق‌تر کنیم!»

او در حالی از تعهدات مهم آمریکا سخن می‌گوید که طی سال‌های متمادی، مقامات ارشد نهادهای امنیتی آمریکا حتی در قبال جاسوسی از مقامات ارشد اروپایی و حتی شنود تلفن برخی افراد از جمله «آنگلا مرکل» صدراعظم سابق آلمان نیز پاسخی به نهادهای اطلاعاتی و رسمی اروپا نداده‌اند.

با این توضیح؛ حال زمانی که دسترسی نهادهای جاسوسی آمریکا به داده‌ها و اطلاعات شهروندان اروپایی جنبه‌ای قانونی پیدا کند، تکلیف ماجرا در آینده مشخص خواهد بود.

منبع: نورنیوز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خیانت رسمی اتحادیه اروپا به شهروندانش با نقش‌آفرینی فون‌درلاین بیشتر بخوانید »

راز جسد لای فرش چه بود؟

راز جسد لای فرش چه بود؟



زن خائن که با دوست شوهرش رابطه پنهانی داشت، دسیسه قتل همسرش را طراحی کرد و با خوراندن قرص خواب‌آور به بچه‌هایش دست به جنایت زد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رسیدگی به این پرونده از ۵ آذرماه پارسال از وقتی کلید خورد که جسد مرد جوانی به نام مجید ۳۶ ساله که لای یک فرش کهنه لول شده بود، توسط یک رهگذر در حوالی جاده چالوس پیدا شد و خیلی زود گشت پلیس در محل حضور یافت.

با پیدا شدن مدارکی که همراه مقتول بود مشخص شد وی اعتیاد به مواد مخدر داشته و تحت درمان یکی از کمپ‌های ترک اعتیاد کرج قرار دارد.

خیلی زود محل سکونت و خانواده او شناسایی شدند و این پرونده قتل روی میز کارآگاهان جنایی قرار گرفت.

زن خائن

در نخستین گام افسر پرونده همسر مقتول را به‌عنوان نخستین مظنون این پرونده فراخواند و در تحقیقات بعدی طولی نکشید که سهیلای ۳۲ ساله دربازجویی‌ها راز جنایت را برملا کرد.

در تحقیقات جنایی مشخص شد سهیلا با دوست همسرش فرزاد ۳۵ ساله که او هم در کمپ تحت درمان بود رابطه دوستی برقرار کرده است. این در حالی بود که فرزاد از شوهر خودش نیز به مراتب اعتیاد بیشتری به مواد مخدر داشت.

همدستی با دوست شوهر

این زن ابتدا قرص خواب‌آور به فرزندانش خوراند و بعد در نقشه بعدی قرص خواب‌آور را داخل غذا ریخت و به همسرش داد سپس با همدستی فرزاد، شوهرش را با یک روسری خفه کردند و لای فرش پیچاندند.

فرزاد با کمک سهیلا جسد را لای فرش لول کردند وبعد به خودرو انتقال دادند و درجاده چالوس رها کردند.

در جریان اعتراف‌های این زن خائن خیلی زود فرزاد هم بازداشت شد. او که درابتدا سعی در انکار ماجرا داشت اما مدتی بعد به جنایتش اعتراف کرد.

با اعتراف این زن خائن و مرد غریبه، آنها به دادسرا منتقل شدند و قرار است پس از مرحله بازپرسی در دادسرای فردیس، بزودی در دادگاه کیفری استان البرز پشت میز محاکمه بایستند.

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

راز جسد لای فرش چه بود؟ بیشتر بخوانید »

شرکای جرم آمریکا

شرکای جرم آمریکا


گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس- شهاب شعبانی‌نیا؛ هفته حقوق بشر آمریکایی مجالی است برای پرداختن به سیاهه جنایت‌های آمریکا و تبیین سیاست‌های ظالمانه دولتمردان آمریکا در قبال ملت‌ها.

اینکه ایالات متحده طی دهه‌های گذشته چگونه و با چه پشتوانه‌ای توانسته در نقاط مختلف کره خاکی به جنگ‌افروزی و کشتار دست بزند و پاسخگوی اقدامات جنایتکارانه‌ی خود هم نباشد، دلایل مختلفی دارد که بهره‌گیری از ابزار رسانه و سناریونویسی جهت اقناع ملت‌ها و به‌خصوص مردم آمریکا ازجمله‌ی این دلایل است.

به‌عنوان مثال، آمریکایی‌ها در ماجرای حمله به عراق و اشغال این کشور موضوع برخورداری عراق از تسلیحات کشتار جمعی را مطرح کردند؛ اما پس از تصرف عراق هیچ‌گونه مدرک و نشانه‌ای که حاکی از صحت ادعای دولتمردان آمریکایی باشد، یافت نشد.

داستان‌سرایی آمریکایی‌ها درخصوص بمباران اتمی شهر‌های هیروشیما و ناگازاکی و کشتار صد‌ها هزار نفر از مردم بی‌گناه این دو شهر ژاپن نیز در نوع خود جالب توجه است. مقامات وقت آمریکا در این زمینه ادعا کردند که با بمباران شهر‌های یادشده، موجب توقف جنگ و جلوگیری از کشتارِ بیشتر انسان‌ها شده‌اند!

البته حتی اگر این ادعا را بپذیریم، چنین ادعایی ثابت می‌کند که از نظر دولتمردان آمریکا «هدف، وسیله را توجیه می‌کند»؛ یعنی برای توقف جنگ و دستیابی به صلح می‌توان تعداد بی‌شماری از انسان‌های بی‌گناه را به قتل رساند. جالب است بدانید که گروهک ترویستی منافقین (فرقه رجوی) نیز همین ایده را در ایران اجرا می‌کردند؛ ایده‌ای که بر اساس آن، بیش از ۱۷ هزار ایرانی بی‌گناه ترور شدند و به شهادت رسیدند.

اما جدای از ابزار‌های مختلفی که ایالات متحده برای توجیه جنایت‌های خویش از آن‌ها بهره می‌برد، بهره‌گیری از مزدورانی که وظیفه‌شان بزک کردن چهره کریه است، همواره یکی از برگ‌های برنده این رژیم جنگ‌طلب و مستکبر بوده است.

این مزدوران یا در قالب نفوذی در دستگاه‌های مختلف کشور به انجام مأموریت خود می‌پردازند و یا در قالب اشخاصی که با عنوان «سلبریتی» از آن‌ها یاد می‌شود، وظیفه تطهیر اربابان غربی خود را بر عهده می‌گیرند.

مثلاً در زمینه تطهیر اقدامات جنگ‌طلبانه آمریکا و محکومیت هرگونه اقدام ایران در دفاع از امنیت کشور و منافع ملی، می‌توان به سخنان برخی از همین سلبریتی‌ها اشاره کرد که ضمن زیر سوال بردن حضور قانونی و مشروع مستشاران نظامی ایران در کشور‌های سوریه و عراق برای مقابله با داعش و تروریست‌های تکفیری، اهانت به شهدای مدافع حرم نیز در کارنامه سیاه آن‌ها دیده می‌شود.

در واقع آمریکایی‌ها به خوبی دریافته‌اند که سرمایه‌گذاری بر روی قشر موسوم به سلبریتی که خواه ناخواه الگویی برای بخشی از مردم و به‌ویژه قشر نوجوانان و جوان جامعه هستند، می‌تواند راه را برای سیاست‌های استکباری‌شان هموار کند و با فراغ بال بیشتری به سلطه‌گری خود ادامه دهند.

در چنین شرایطی، جامعه هدف سلبریتی‌ها نه‌تنها کمتر مجال تفکر راجع به چرایی حضور نظامیان آمریکایی از هزاران کیلومتر دورتر در این منطقه را می‌یابد، بلکه با القائات این طیف، نقش‌آفرینی مؤثر ایران در جبهه مقاومت و مجاهدت مدافعان حرم را محکوم نیز می‌کند!

با توجه به آنچه بیان شد، می‌توان گفت که مسئولان نفوذی، سلبریتی‌های خائن و رسانه‌های داخلی همسو با غرب که وظیفه «ماله‌کشی» هرگونه اقدام ضدبشری آمریکا را بر عهده دارند، در تمامی این اقدامات، شریک جرم مقامات آمریکایی‌ها هستند و خواه ناخواه روزی پاسخگوی خوش‌خدمتی‌های خود به شیطان بزرگ خواهند بود.

انتهای پیام/ 200

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شرکای جرم آمریکا بیشتر بخوانید »