دادگاه کیفری استان تهران

نوعروس تهرانی در آتش کینه شوهرش سوخت

نوعروس تهرانی در آتش کینه شوهرش سوخت



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،  رسیدگی به این پرونده از سال ۹۸ با گزارش آتش‌سوزی در یک واحد مسکونی آغاز شد. بلافاصله مأموران آتش‌نشانی به محل اعزام و پس‌از خاموش کردن آتش جسد زن جوانی را داخل خانه پیدا کردند. همچنین پس از تحقیق متوجه شدند که آتش‌سوزی عمدی بوده است. پس از آن جسد زن جوان به پزشکی قانونی منتقل و هویت وی به‌نام سمیرا ۲۵ ساله شناسایی شد. در گام نخست مأموران به سراغ کیوان نامزد سمیرا رفتند و او را مورد بازجویی قرار دادند. او مدعی شد: من در آن لحظه بیرون از خانه بودم و وقتی برگشتم، خانه سوخته بود بنابراین هیچ دخالتی در ماجرا نداشتم و نمی‌دانم که چه کسی خانه را به عمد آتش زده است.

قتل نوعروس تهرانی با برق گرفتگی

اظهارات کیوان در حالی بود که پزشکی قانونی اعلام کرد سمیرا پیش از آتش‌سوزی و بر اثر برق گرفتگی به قتل رسیده بود. با توجه به نظریه پزشکی قانونی، بار دیگر کیوان به‌عنوان متهم ردیف اول مورد بازجویی قرار گرفت که او باز هم منکر اتهام قتل شد تا اینکه خانواده سمیرا از کیوان به‌عنوان قاتل دخترشان شکایت کردند. آن‌ها مدعی شدند که کیوان مرد عصبی و خشنی بود و اغلب موارد باهم اختلاف داشتند و چندباری هم دخترشان از سوی کیوان مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود.

در ادامه وقتی متهم در برابر اظهارات اولیای دم و شواهد قرار گرفت ناچار به اعتراف شد و گفت: من سمیرا را خیلی دوست داشتم، اما خانواده‌اش در زندگی ما دخالت می‌کردند و همین موضوع باعث شده بود ما هر روز اختلافاتمان بیشتر شود. آن روز وقتی به خانه‌ام آمد دوباره جر و بحث کردیم و او بدون توجه به حرف‌های من به اتاق خواب رفت تا بخوابد و من از شدت عصبانیت دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم. یک سیم برق برداشتم و یک طرف آن را به پریز برق و طرف دیگر را به بدن سمیرا وصل کردم و او را کشتم. البته قصدم این نبود که او را بکشم و فقط می‌خواستم بداند می‌توانم هرکاری بکنم، اما جریان برق زیاد بود و او فوت کرد. بعد هم برای اینکه قتل را اتفاقی نشان دهم خانه را آتش زدم و خودم خارج شدم.

بعد از اظهارات متهم و با توجه به شکایت اولیای دم و مدارک به دست آمده و همین‌طور بازسازی صحنه قتل، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

ادعای عجیب قاتل نوعروس تهرانی در دادگاه

در جلسه رسیدگی به این پرونده اولیای دم درخواست قصاص کردند و پس از آن متهم در ادعایی تازه منکر قتل سمیرا شد و گفت: به من تهمت قتل زده شده در حالی که من قاتل نیستم. من مهندس هستم و به خاطر تهمتی که خانواده نامزدم به من زده‌اند یکسال بی‌گناه به زندان افتاده ام. اصلاً آن روز من در خانه نبودم، اما آنقدر من را تحت فشار قرار دادند که ناچار شدم بگویم من قاتلم.

او در پاسخ به این سؤال که برسر چه مسأله‌ای با نامزدش اختلاف داشته گفت: بر سر مسائل مختلف با هم اختلاف نظر داشتیم، اما اختلاف ما جدی نبود و من نامزدم را خیلی دوست داشتم. آن روز هم وقتی به خانه‌ام آمد حالش خوب بود و باهم صحبت کردیم وخندیدیم، بعد همسرم به اتاق رفت که بخوابد و من هم بیرون رفتم و وقتی برگشتم دیدم خانه‌ام آتش گرفته است.

قاضی پرسید: می‌دانی چه کسی به او سیم برق را وصل کرده؟

کیوان مدعی شد: نمی‌دانم. شاید او یکباره تصمیم به خودکشی گرفته یا کسی وارد خانه شده و او را به قتل رسانده است.

بعد از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

منبع: باشگاه خبرنگاران



منبع خبر

نوعروس تهرانی در آتش کینه شوهرش سوخت بیشتر بخوانید »

محاکمه دختر دانشجو به اتهام اسیدپاشی

محاکمه دختر دانشجو به اتهام اسیدپاشی



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،  رسیدگی به این پرونده از ۳ سال قبل با گزارش حراست یکی از بیمارستان‌های تهران در خصوص اسیدپاشی مشکوک به دختر و پسری دانشجو آغاز شد. بلافاصله مأموران به بیمارستان مراجعه و تحقیقات را آغاز کردند. پسر جوان به‌نام مهران در توضیح ماجرا گفت: من دانشجوی پزشکی هستم با دختر جوانی به‌نام میترا که از هم دانشکده‌ای‌هایم بود دوست بودم و قصد داشتم که با او ازدواج کنم، اما پس از مدتی به این نتیجه رسیدم که اختلافات زیادی میان من و او وجود دارد و نمی‌توانیم با هم زندگی خوبی داشته باشیم. وقتی این موضوع را به او گفتم و خواستم که رابطه‌مان را تمام کنیم او عصبانی شد و با اسید من را سوزاند.

با شکایت مهران، میترا بازداشت شد، اما او که خودش نیز با اسید سوختگی مختصری داشت به مأموران گفت: پس‌از آنکه با مهران آشنا شدم او به من ابراز علاقه کرد و گفت قصد ازدواج دارد. بعد از مدتی من را به خانه‌اش دعوت کرد و خواست با او رابطه داشته باشم، اما مخالفتم با این خواسته او را عصبانی کرد و روی صورتم اسید پاشید. ظاهراً از همان اسید روی خودش هم ریخته و حالا مدعی شده که من اسیدپاشی کردم. من به هیچ عنوان روی مهران اسید نپاشیدم و او دروغ می‌گوید. با این حال و با توجه به شدت آسیب دیدگی شاکی، میترا بازداشت شد و در نهایت با نظریه پزشکی قانونی و سایر مدارک به دست آمده کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

در دادگاه چه گذشت؟

در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده، قاضی متین راسخ رئیس شعبه گفت: قبل از اینکه وارد رسیدگی شوم به حسب وظیفه شرعی هر دو طرف را به مصالحه دعوت و توصیه می‌کنم شاکی با توجه به جوان بودن متهم نسبت به او گذشت داشته باشد. سپس چند دقیقه تنفس اعلام کرد تا طرفین با هم صحبت کنند تا به مصالحه برسند. اما با توجه به اینکه وکلای طرفین به نتیجه نرسیدند جلسه رسیدگی آغاز شد و شاکی درخواست مجازات کرد او گفت: من بیش از ۷۰ بار زیر عمل جراحی رفتم و دوماه در بخش آی‌سی‌یو بستری بودم هیچکس نمی‌داند من چه دردی کشیدم.

سپس میترا که با وثیقه آزاد بود به‌عنوان متهم در جایگاه قرار گرفت و با رد اتهام مطرح شده گفت: من از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده بودم مدتی با مهران در ارتباط بودیم و به اصرار او به خانه‌اش رفتم. تازه رسیده بودیم که زنگ در خانه را زدند مهران ادعا کرد یکی از همکارانش برای انجام کاری آمده و از من خواست تا به طبقه بالا بروم. من به پشت بام خانه رفتم و منتظر شدم. همکارش یک خانم بود و بعد از چند دقیقه رفت و من دوباره به داخل واحد برگشتم. همان موقع بود که مهران از من خواست تا با او رابطه نامشروع داشته باشم که قبول نکردم. بعد به دستشویی رفت و وقتی برگشت در دستش یک بطری بود او دوباره درخواستش را مطرح کرد و وقتی با مخالفت جدی من روبه‌رو شد، آنچه در بطری بود را روی من ریخت و من هم بطری را از او گرفتم و باهم درگیر شدیم که همین مسأله باعث سوختگی او شد.

قاضی از متهم پرسید: اگر تو اسید نپاشیدی و مرد جوان خودش اسید پاشیده نباید همه قسمت‌های صورت و پشت سرش بسوزد. او که روی صورت خودش اسید نپاشیده این اسید باید روی بدنش یا شانه‌هایش بریزد این حرف‌ها با واقعیت مطابقت ندارد. ضمن اینکه پیش‌تر گفتی در حالت نشسته بودی که اسید ریخته شد اگر حالت نشسته باشد که نباید ساق پای تو بسوزد.

متهم که پاسخ قانع کننده‌ای نداشت در جواب قاضی گفت: من اتهامم را قبول ندارم و من اسید نپاشیدم. در این ۳ سال خودم به‌خاطر سوختگی ناشی از اسیدی که شاکی روی من ریخته بود ناچار شدم پلک و گونه‌ام را پیوند بزنم. قاضی سؤال کرد: چطور هیچ اثر سوختگی روی صورت تو نیست؟ که دختر جوان بازهم نتوانست پاسخی به قاضی بدهد. بعد از اظهارات متهم قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

طرد از خانواده

پس‌از پایان جلسه دادگاه میترا درباره زندگی شخصی‌اش گفت: من در یکی از روستاهای غرب کشور زندگی می‌کردم و پس‌از قبولی در دانشگاه به تهران آمدم. می‌خواستم دختر موفقی باشم و درسم را ادامه دهم که مهران وارد زندگی‌ام شد و آینده‌ام را تباه کرد. پدرم پس‌از آنکه متوجه موضوع اسیدپاشی و شکایت مهران شد، از خانواده طردم کرد و گفت تو آبروی من و برادرانت را بردی. پدرم دیگر با من کاری ندارد و فقط مادرم کمکم می‌کند. من نه پول دارم که بتوانم با آن رضایت بگیرم و نه امیدی به آینده دارم این اتفاق زندگی مرا نابود کرد.

منبع: خراسان



منبع خبر

محاکمه دختر دانشجو به اتهام اسیدپاشی بیشتر بخوانید »

انکار قتل همسر در قبرستان

انکار قتل همسر در قبرستان



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، رسیدگی به این پرونده از سال گذشته با گزارش قتل زن جوانی در بیمارستان آغاز شد. خواهر این زن که در بیمارستان حضور داشت به مأموران پلیس گفت: خواهرم سیما با همسرش رضا اختلاف داشتند و فقط به‌خاطر دو فرزندشان از شوهرش جدا نمی‌شد. امروز قرار بود به خانه من بیاید وقتی نیامد نگران شدم و با او تماس گرفتم که زنی تلفن همراهش را جواب داد و گفت که سیما حالش خوب نیست و در یک قبرستان افتاده است. بسرعت به آنجا رفتم و دیدم خواهرم نیمه‌جان روی زمین افتاده است بلافاصله او را به بیمارستان رساندم، اما چند ساعت بعد فوت کرد. پزشکان علت مرگ را خونریزی مغزی اعلام کردند. بعد از آن هرچه با رضا تماس گرفتم جواب نداد و اطمینان دارم که او در قتل خواهرم نقش داشته و از او شکایت دارم.

پس‌از اظهارات خواهر مقتول، رضا به اداره آگاهی احضار شد و گفت: من از مرگ همسرم اطلاعی نداشتم. سیما گاهی به قبرستانی که در یک امامزاده است می‌رفت. ممکن است آنجا اتفاقی برایش افتاده باشد. البته همسرم سابقه خودکشی هم داشته است. البته روز قبل از مرگش هم پیامکی برای خواهرم فرستاده و از او حلالیت طلبیده و بچه‌ها را به او سپرده است.

اما خواهر سیما چند روز بعد زنی را که تلفن همراه خواهرش را در قبرستان پاسخ داده بود، پیدا کرد و او را نزد مأموران برد. این زن به پلیس گفت: من در قبرستان بودم که دیدم زن جوانی روی زمین افتاده به قصد کمک به سمتش رفتم. آن اطراف مردی کمی دورتر ایستاده بود و خیلی مشکوک نگاه می‌کرد من قیافه آن مرد را به یاد ندارم، اما مطمئنم که حواسش به زن جوان بود.

این در حالی بود که پزشکی قانونی اعلام کرد آثار جراحت روی بدن سیما وجود داشته و او احتمالاً مورد ضرب و شتم قرار گرفته و زخم‌های روی دست و بدن او نشان می‌دهد او در حالت تدافعی بوده است. همچنین همسایه‌ها تأیید کردند صدای درگیری سیما و رضا را ساعاتی قبل از ناپدید شدن سیما شنیده‌اند. به این ترتیب با شکایت اولیای دم و مدارک به‌دست آمده کیفرخواست علیه رضا صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

منبع: ایران



منبع خبر

انکار قتل همسر در قبرستان بیشتر بخوانید »

درخواست مرد نابینا برای قصاص میوه فروش دوره گرد

درخواست مرد نابینا برای قصاص میوه فروش دوره گرد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق،  رسیدگی به این پرونده از ۲ سال پیش با گزارش درگیری منجر به جرح در منطقه سعادت آباد آغاز شد. پس از آنکه مأموران به محل نزاع رفتند مشخص شد که درگیری میان دو دستفروش رخ داده که با چرخ دستی میوه می‌فروختند. در این میان یکی از آن‌ها به‌نام محسن با چوبی که در آن میخی وجود داشته ضربه‌ای به‌صورت حمید زده که باعث جراحت شدید چشم او شده و وی را به بیمارستان منتقل کرده‌اند، اما ساعاتی بعد پزشکان اعلام کردند که ورود میخ به داخل چشم حمید موجب کوری کامل یک چشم او شده است.

حمید پس از چند روز که از بیمارستان ترخیص شده بود به اداره پلیس رفت و شکایتش را علیه محسن مطرح کرد و در توضیح ماجرا گفت: چند ماهی بود که با چرخ دستی در یکی از محله‌های سعادت آباد میوه می‌فروختم و از این راه خرج زندگی زن و بچه‌ام را درمی‌آوردم. محسن هم پیش‌تر در آن محله میوه می‌فروخت. بعد از مدتی وقتی دید مشتری‌های من بیشتر شده اعتراض کرد و با تهدید از من خواست که آن محل را ترک کنم و به محله دیگری بروم، اما من در پاسخ به او می‌گفتم تو کار خودت را بکن و من هم کار خودم را خیابان ملک خصوصی تو نیست. تا اینکه روز حادثه چوبی برداشت و به سمت من حمله کرد و با میخی که روی چوب بود به چشمم کوبید و همان لحظه بیهوش شدم. وقتی به هوش آمدم متوجه شدم که چشمم کور شده است.

با شکایت حمید، محسن به اتهام کور کردن عمدی چشم شاکی بازداشت شد و در همان ابتدا با پذیرش درگیری گفت: من با حمید درگیر شدم، اما از روی عمد چشمش را کور نکردم. در ادامه تحقیقات دادسرا از پزشکی قانونی خواست تا نظر کارشناسی خود را در مورد کورشدن چشم شاکی ارائه کند. پزشکی قانونی نیز پس از بررسی و معاینه حمید اعلام کرد: «با توجه به اینکه کره چشم به طور کامل تخلیه شده امکان بهبود به هیچ وجه وجود ندارد و چشم شاکی به‌طور کامل کور شده است.»

به این ترتیب تحقیقات در خصوص پرونده کامل و متهم با صدور کیفرخواست به شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و صبح روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. در ابتدای این جلسه شاکی به جایگاه رفت و گفت: از وقتی این اتفاق افتاده است وضعیت زندگی‌ام بسیار دشوار شده و دیگر نمی‌توانم کار کنم. زندگی‌ام نابود شده و همسر و فرزندانم در شرایط سختی به سر می‌برند. من کار خلافی نمی‌کردم که به خاطرش چشمم را از دست بدهم. حالا هم درخواست قصاص متهم را دارم.

پس از آن متهم در دفاع از خودش گفت: اتهام ضرب و جرح را قبول دارم، ولی قصدم کور کردن شاکی نبود. من سال‌ها در آن محله کار می‌کردم و همه دارایی‌ام همان چرخ‌دستی‌ام است. اما شاکی وقتی به آنجا آمد بخشی از مشتری‌های من را گرفت و برایم مشکل درست کرد. چندباری از او خواستم تا چند کوچه پایین‌تر برود، اما او هربار سعی می‌کرد با رفتارهایش درگیری ایجاد کند. روز حادثه هم او درگیری را آغاز کرد و من هم برای دفاع از خودم ضربه‌ای به او زدم، اما ضربه من به چشم شاکی نخورد و من او را کور نکردم ممکن است در آن شلوغی دعوا فرد دیگری باعث کور شدن شاکی شده باشد.

بعد از اظهارات متهم شاکی با لحنی عصبانی گفت: حالا که این شخص من را متهم به دروغگویی می‌کند و حاضر به عذرخواهی هم نیست، به هیچ وجه حاضر به گذشت نیستم و قصاص می‌خواهم. ضمن اینکه همه خسارتی که به من وارد شده را هم باید بدهد.
وکیل مدافع متهم نیز در دفاع از موکلش گفت: موکل من به‌لحاظ اقتصادی فرد ضعیفی است و او به‌خاطر حفظ منافع خانواده‌اش تلاش کرده و در دفاع از خودش مجبور به درگیری شده است. با این حال ما درخواست مصالحه داریم.

در پایان این جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

منبع: ایران



منبع خبر

درخواست مرد نابینا برای قصاص میوه فروش دوره گرد بیشتر بخوانید »