دادگاه کیفری

دادگاه رسیدگی به پرونده «محمد قبادلو» برگزار شد

دادگاه رسیدگی به پرونده «محمد قبادلو» برگزار شد


به گزارش مجاهدت از گروه اجتماعی دفاع‌پرس، قوه قضائیه اعلام کرد: قبادلو براساس حکم اولیه دادگاه انقلاب به افساد فی‌الارض از طریق جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد، تخریب و اقدام علیه امنیت ملی کشور که منجر به اخلال در نظم عمومی و ناامنی در کشور و وارد کردن خسارت به افراد و اموال عمومی شده متهم و به اعدام محکوم شد. به غیر از اتهام افساد فی‌الارض که رسیدگی آن بر عهده دادگاه انقلاب است سایر اتهامات وی در دادگاه کیفری یک رسیدگی می‌شود.

بر این اساس امروز جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده محمد قبادلو در دادگاه کیفری یک استان تهران با حضور متهم، شکات، تعدادی شاهدان عینی حادثه، کارشناسان پزشکی قانونی و وکیل تعیینی قبادلو در دادگاه کیفری یک برگزار شد.

قاضی پرونده با بیان اینکه جلسه در راستای اجرای ماده ۳۶۹ از قانون آئین دادرسی کیفری برای محاکمه متهم قبادلو آغاز می‌شود، از تعدادی از افسران نیروی انتظامی که به عنوان شاهد حادثه در دادگاه حاضر شده بودند خواست تا اظهارات خود را ارائه کنند.

یکی از شاهدان حادثه در رابطه با زمان وقوع جنایت گفت: در بلوار جمهوری یک اکیپ موتورسوار با دو ترک در حال حرکت به سمت میدان استقلال بودیم که من نفر آخر بودم. یکباره مشاهده کردم یک پیکان با سرعت ۱۰۰ تا ۱۱۰ کیلومتر به صورت اریب به سمت ما آمد؛ بر اثر برخورد این ماشین شهید کرم‌پور ۳ تا ۴ متر به بالا پرتاب شد و بقیه موتور‌ها نیز بهم خوردند و همکاران روی زمین افتادند.

وی افزود: وقتی دیدم راننده این خودرو در حال فرار است اقدام به دستگیری او کردم، ۱۰۰ متر به دنبال او حرکت کردم. ۳-۴ نفر از همکارانم به ما رسیدند و با هم متهم را دستگیر کردیم.

همچنین در این جلسه از دادگاه، روانپزشک سازمان پزشکی قانونی نیز حضور داشت که به دستور قاضی در جایگاه حاضر شد و توضیحاتی ارائه کرد.

روانپزشک سازمان پزشکی قانونی گفت: روال کار روانپزشکی به این نحو است که وقتی پرونده‌ای ارجاع می‌شود، شرح حالی از متهم گرفته می‌شود و اطلاعات و سوابق قبلی او بررسی شده و روانشناس سازمان نیز به بررسی وضعیت بیمار می‌پردازد. کار با معاینه شروع می‌شود و نکته اصل این است که آیا متهم ماهیت کارش را می‌دانسته و از عواقب آن نیز خبر داشته یا خیر و این وضعیت روانی شخص در زمان جرم نیز بررسی می‌شود.

وی افزود: طبق گفته‌های متهم، او بر اساس تحریک فضای مجازی خشمگین شده و با ماشین به نیرو‌های انتظامی زده و فرار کرده و این نشان می‌دهد او از این رفتار انگیزه مشخصی داشته و ماهیت جرم را می‌دانسته که فرار کرده است.

روانپزشک سازمان پزشکی قانونی ادامه داد: متهم به سوابق بیماری دو قطبی خود اشاره می‌کند که در سوابق او دیدیم دو نوبت ویزیت شده، اما بستری نشده است. حرف‌های متهم نیز نشان نمی‌دهد که او در روز حادثه مشکلی داشته و رفتار او هدف‌دار بوده است. علائم و شواهدی از اختلالات عمده در وضعیت روانی او نیز وجود ندارد

در ادامه وکیل متهم از روانپزشک پرسید: غیر از روانشناس، شما هم آقای قبادلو را معاینه کردید؟ آیا ایشان اختلالات شخصیتی نداشت؟

روانپزشک پاسخ داد: متهم رفتار هدف دار داشته و کاملاً می‌دانسته ماهیت رفتارش چه بوده است.

متهم قبادلو: به واسطه فیلم‌هایی که در فضای مجازی منتشر می‌شد تحت تأثیر قرار گرفتم.

در ادامه جلسه دادگاه، متهم محمد قبادلو در جایگاه قرار گرفت.

قاضی گفت: برای آخرین بار موارد اتهامی به شما ابلاغ می‌شود و لذا آخرین دفاعیات خود را بیان کنید.

متهم قبادلو گفت: در زمان حادثه دو ماه بود که داروهایم را نخورده بودم و سه شب هم نخوابیده بودم و با فیلم‌هایی که در فضای مجازی دیدم عصبانی و تحریک شده بودم، در آن لحظه من نبودم که پشت فرمان قرار گرفته بودم. یک حیوان در آن لحظه رانندگی می‌کرد.

وی افزود: خیلی پشیمان هستم و از یادآوری اتفاقات آن شب شرم می‌کنم و نمی‌توانم این حوادث دلخراش را در ذهنم بازسازی کنم.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دادگاه رسیدگی به پرونده «محمد قبادلو» برگزار شد بیشتر بخوانید »

جنایت هولناک به خاطر سرقت دستگاه فرز

جنایت هولناک به خاطر سرقت دستگاه فرز



مرد جوانی که متهم است دوستش را به‌خاطر سرقت یک دستگاه فرز به‌طرز هولناکی به قتل رسانده در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رسیدگی به این پرونده از آبان سال ۹۹ با کشف جسد مرد میانسالی به نام اکبر در بیابان‌های پاکدشت آغاز شد. بررسی‌های اولیه مأموران پلیس نشان می‌داد قربانی پیش از مرگ تحت شکنجه سختی قرار گرفته و پس از آن به قتل رسیده است.

در ادامه جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و شناسایی عامل یا عاملان جنایت در دستور کار پلیس قرار گرفت.
مأموران در نخستین گام به سراغ آخرین تماس‌های تلفنی مقتول رفتند و معلوم شد که وی با مرد جوانی به نام شهرام در تماس بوده است. شهرام که از دوستان قربانی بود بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت، اما مدعی شد از چگونگی مرگ دوستش اکبر بی‌خبر است و نقشی در این حادثه نداشته است.

پس از آن مأموران به ۲ نفر از دوستان مقتول ظنین شدند و آن‌ها را نیز بازداشت کردند یکی از آن‌ها در بازجویی‌ها شهرام را عامل قتل اکبر معرفی کرد و گفت: اکبر اعتیاد داشت و فکر می‌کنم چند روز قبل دستگاه فرز شهرام را سرقت کرده بود و شهرام می‌خواست اکبر را ادب کند به همین خاطر از او خواست تا به باغش بیاید تا باهم مواد مصرف کنند.

من و شاهین هم دعوت شده بودیم. یکساعت پس از آنکه مواد مصرف کرده بودیم شهرام از او پرسید دستگاه فرز مرا چرا دزدیدی؟ اکبر هم خیلی راحت گفت پول نیاز داشتم و آن را فروختم. وقتی شهرام دید اکبر از سرقتی که انجام داده پشیمان نیست و عذرخواهی نمی‌کند عصبانی شد و دست و پاهای او را بست و با قلابی از سقف آویزان کرد بعد با یک میله آهنی به جانش افتاد آنقدر او را زد که بیهوش شد و بعد از دقایقی هم فوت کرد. پس از آن جسد اکبر را پایین آورد و با کمک من و شاهین آن را به داخل ماشین گذاشتیم و در بیابان‌های پاکدشت رها کردیم و رفتیم.

با اظهارات مرد جوان دوستش هم دستگیر شد و ضمن تأیید حرف‌های دوستش گفت: ما شاهد شکنجه و قتل اکبر بودیم، اما خودمان نقشی در قتل نداشتیم فقط جسد را به بیابان انتقال دادیم.

پس از تکمیل تحقیقات و گزارش پلیس برای شهرام به اتهام قتل عمد و دو نفر دیگر به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد.

در ابتدای جلسه رسیدگی دختران مقتول به عنوان اولیای‌دم درخواست قصاص کردند و گفتند: پدر ما را بی‌رحمانه کشته‌اند و ما به هیچ عنوان حاضر به مصالحه نیستیم و قاتلش باید قصاص شود.

بعد از آن متهم ردیف اول به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش گفت: همان‌طور که در بازجویی‌ها هم گفتم من نقشی در قتل اکبر نداشتم و نمی‌دانم او چگونه به قتل رسیده است. مگر با پیدا شدن یک چسب پهن در خانه‌ام باید قاتل باشم. چسب پهن در هر خانه‌ای وجود دارد.

پس از آن قاضی از متهم سؤال کرد: گزارش پلیس نشان می‌دهد که شما آخرین تماس را با قربانی داشته‌اید و دوستانتان هم اعتراف کرده‌اند که شما او را به قتل رسانده‌ای. در این مورد چه دفاعی داری؟

متهم جواب داد: من بعد از دستگیری متوجه شدم که آخرین تماس‌گیرنده با مقتول بوده‌ام. این هم دلیل نمی‌شود که، چون من آخرین نفری بودم که تماس گرفته‌ام پس قاتلم. در مورد دوستانم هم تعجب می‌کنم که چرا چنین اظهاراتی را عنوان کرده‌اند. من بی‌گناهم و هیچ ارتباطی هم با مرگ دوستم نداشته‌ام.

سپس دو متهم دیگر پرونده که راز جنایت را فاش کرده بودند به جایگاه رفتند و با تکرار اظهاراتشان عنوان کردند که شهرام قاتل است و با ابراز پشیمانی گفتند ما هم اشتباه کردیم که به او در انتقال جسد کمک کردیم.

پس از اظهارات متهمان قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جنایت هولناک به خاطر سرقت دستگاه فرز بیشتر بخوانید »

تکذیب صدور حکم اعدام برای دو نوجوان زیر ۱۸ سال در زاهدان

تکذیب صدور حکم اعدام برای دو نوجوان زیر ۱۸ سال در زاهدان



دادستان عمومی و انقلاب مرکز سیستان و بلوچستان خبر صدور حکم اعدام دو نوجوان زیر ۱۸ ساله در زاهدان را تکذیب کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مهدی شمس‌آبادی در گفت‌وگو با خبرنگاران اظهار داشت: از روز گذشته خبری در فضای مجازی و توسط رسانه‌های معارض و معاند و برخی افراد معلوم‌الحال منتشر و مدعی شده‌اند که دو نوجوان زیر ۱۸ ساله در سیستان و بلوچستان به اتهام محاربه به اعدام محکوم شده‌اند که قویاً تکذیب می‌شود.
وی افزود: متاسفانه رسانه‌های معارض و معاند نظام اسلامی با هدف برهم زدن امنیت پایدار در سیستان و بلوچستان و ایجاد تفرقه قومی مذهبی میان شیعه و سنی دست به هر نوع شایعه و دروغ پراکنی می‌زنند که بصیرت و هوشیاری مردم این دیار تاکنون تمامی نقشه‌های آنها را نقش بر آب کرده است.

دادستان عمومی و انقلاب مرکز سیستان و بلوچستان تاکید کرد: با توجه به اینکه در خبر کذب و غیرواقعی این رسانه آمده است که در دادگاه کیفری یک زاهدان برای دو نوجوان زیر ۱۸ سال حکم محاربه و اعدام صادر کرده است، ضمن تکذیب این خبر یادآور می‌شوم که نه تنها برای این دو فرد مذکور، بلکه تا امروز برای هیچ جوان و نوجوان زیر ۱۸ ساله‌ای در دادگاه کیفری یک به اتهام محاربه حکم اعدامی صادر نشده و این خبر از اساس کذب است.

شمس‌آبادی تصریح کرد: مردم نیز با افزایش هوشیاری و سواد رسانه‌ای خود لازم است فریب رسانه‌های دروغ‌پراکن که هر هفته قصد ایجاد آشوب و تفرقه دارند را نخورند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تکذیب صدور حکم اعدام برای دو نوجوان زیر ۱۸ سال در زاهدان بیشتر بخوانید »

دعوا سر جای پارک خودرو با قتل پایان یافت

دعوا سر جای پارک خودرو با قتل پایان یافت



پرونده درگیری خونین میان پنج جوان بر سر جای پارک که منجر به مرگ یک نفر شده است در دادگاه کیفری استان تهران رسیدگی می‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، متهم اصلی این پرونده مدعی است نمی‌دانسته ضربه‌ای که وارد می‌کند کشنده است.

یکی از روزهای آبان سال ۱۴۰۰ به ماموران کلانتری ۱۲۰ سیدخندان خبر رسید، درگیری پنج جوان در خیابان بنی‌هاشم بالا گرفته و یکی از آنها به نام کیومرث زخمی شده است.

کیومرث که به بیمارستان منتقل شده بود تحت درمان قرار گرفت اما به خاطر شکستگی جمجمه و خونریزی ناشی از آن به کما رفت. برادر کیومرث که شاهد درگیری خونین بود به ماموران گفت: من مقابل مغازه برادرم ایستاده بودم که راننده پرایدی را دیدم که قصد داشت ماشینش را پارک کند. او هنگام پارک خودرو با موتوری که در گوشه‌ای متوقف شده بود برخورد کرد و من با آنکه نمی‌دانستم صاحب موتورسیکلت چه کسی است به او اعتراض کردم. آن فرد و دو پسر دیگر که همراهش بودند به سمتم حمله‌ور شدند. همین موضوع باعث درگیری میان ما شد. برادرم که از داخل مغازه سروصدای ما را شنیده بود بیرون آمد. راننده پراید با میله‌ای که از صندوق عقب ماشینش بیرون آورده بود ضربه‌ای به سر برادرم زد و گریخت.

با توجه به اطلاعاتی که به ماموران داده شد آنها تحقیقات را آغاز کرد.

ردیابی با دوربین‌های مداربسته

ماموران با بازبینی فیلم دوربین مداربسته متوجه شدند عامل قتل، مرد ۳۰ ساله‌ای به نام ساسان است. در بررسی‌های بعدی مشخص شد ساسان فرار کرده است.

دو ماه از درگیری خونین گذشته بود که کیومرث به خاطر شدت جراحات روی تخت بیمارستان فوت کرد.

با مرگ این مرد، تحقیقات پلیسی وارد فاز تازه‌ای شد و در حالی که نزدیک به پنج ماه از درگیری خیابانی گذشته بود ماموران رد ساسان را در یکی از شهرهای غربی کشور یافتند و او را بازداشت کردند .

اعترافات عامل قتل

ساسان به درگیری خیابانی اعتراف کرد و مدعی شد قصد داشته چند روز دیگر خودش را تسلیم پلیس کند.

برادر ساسان و دوستش نیز به اتهام شرکت در نزاعِ منجر به قتل ردیابی و بازداشت شدند.

ساسان در بازجویی‌ها گفت: من و برادرم کاشی‌کار هستیم. آن روز همراه دوست‌مان سوار ماشین به خیابان بنی‌هاشم رفته بودیم. قرار بود آنجا کاشی تهیه کنیم و به سرکار برویم. می‌خواستم پرایدم را در خیابان پارک کنم اما ناخواسته پراید با یک موتورسیکلت برخورد کرد. برادر  کیومرث که شاهد ماجرا بود با لحن بدی به من اعتراض کرد و با برادرش به سمت من حمله‌ور شدند و من از صندوق عقب ماشینم میله‌ای را که مربوط به کاشی‌کاری بود بیرون آوردم و ضربه‌ای به سر کیومرث زدم؛ اما هرگز فکر نمی‌کردم ضربه کشنده باشد.

متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود گفت: من واقعاً پشیمان هستم و هنوز باور ندارم به‌خاطر درگیری بچگانه قاتل شده‌ام. من زن و یک فرزند دارم که حالا زندگی آنها هم خراب شده است.

بعد از بازسازی صحنه جرم، پرونده متهم و برادر و دوستش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به‌ زودی به اتهام آنها رسیدگی شود. این در حالی است که اولیای دم برای ساسان قصاص خواسته‌اند.

منبع:اعتمادآنلاین

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دعوا سر جای پارک خودرو با قتل پایان یافت بیشتر بخوانید »

قاتل: می‌خواستم شوخی کنم!

قاتل: می‌خواستم شوخی کنم!



مردی که به اتهام قتل همسرش بازداشت شده‌است، در جلسه دادگاه مدعی شد حادثه به خاطر یک‌شوخی رقم خورده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، ۱۰‌آذرسال‌۹۸ مأموران پلیس تهران از مرگ مشکوک زن جوانی در خانه‌اش باخبر شدند. شوهر آن زن که با پلیس تماس گرفته‌بود، گفت: «امروز صبح وقتی از خواب بیدار شدم همسرم را صدا زدم، اما پاسخی نشنیدم. سراغش رفتم و او را تکان دادم که فهمیدم مرده است. نمی‌دانم چه بلایی سرش آمده برای همین از پلیس درخواست کمک دارم.»

بعد از این تماس مأموران به آدرس خانه او در خیابان شریعتی رفتند و با جسد مهتاب ۳۲‌ساله روبه‌رو شدند که در اتاق خواب روی زمین افتاده‌بود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی شوهر آن زن بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت و مدعی شد همسرش سابقه بیماری داشته و احتمالاً به همین خاطر فوت کرده‌است. تحقیقات در این زمینه ادامه داشت که کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند علت فوت بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن بوده است. با اعلام این نظریه پرونده با موضوع قتل عمد تشکیل شد و از آنجایی‌که زمان قتل شوهر مقتول در محل حاضر بود، آن مرد به عنوان اولین مظنون بازداشت شد.

مرد جوان ابتدا مدعی شد از ماجرای قتل اطلاعی ندارد تا اینکه در بازجویی‌های فنی به قتل همسرش اعتراف کرد و در شرح ماجرا گفت: «من و مهتاب پنج‌سال قبل با هم ازدواج کردیم و صاحب یک فرزند شدیم. ابتدا زندگی خوبی داشتیم، اما مدتی گذشت که اختلاف پیدا کردیم و چند بار با هم درگیر شدیم. شب حادثه بعد از خوردن شام به اتاق خواب رفتم تا استراحت کنم، اما همسرم دوباره سر موضوعی بحث کرد و کار به درگیری کشید. این شد که از شدت عصبانیت پارچه‌ای را برداشتم و دور گلوی او پیچیدم و او را خفه کردم. تا صبح صبر کردم و برای اینکه پلیس را گمراه کنم دروغ گفتم.»

شوهر مقتول بعد از بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در اولین جلسه مقابل هیئت قضایی شعبه‌دوم دادگاه قرار گرفت. در آن جلسه اولیای‌دم که پدر و مادر مقتول بودند برای دامادشان درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و خلاف اظهاراتش درباره انگیزه قتل ادعای جدیدی مطرح کرد و گفت: «قبول دارم همسرم را کشته‌ام، ولی مرگ او اتفاقی و به خاطر یک شوخی بود.» او در ادامه گفت: «من و همسرم با هم اختلاف داشتیم، اما اختلاف ما طوری نبود که بخواهم او را بکشم. اختلاف ما مثل همه زوج‌ها فقط به خاطر اختلاف نظر بود.

بعد از دستگیری، در دادسرا به خاطر فشارهای روحی و بازجویی بود که به قتل اقرار کردم، اما حالا حقیقت را می‌گویم. آن شب من و همسرم بعد از خوردن غذا به اتاق خواب رفتیم تا استراحت کنیم. من روی تخت دراز کشیده بودم و همسرم با من شوخی می‌کرد. هنگام شوخی بود که یک پارچه دور گلویش پیچیدم و آنرا کشیدم. همسرم می‌خندید که یکباره حالش بد شد. شوکه شده بودم و بلافاصله پارچه را از دور گلویش باز کردم. مهتاب سابقه بیماری داشت و آن لحظه فکر کردم به خاطر بیماری حالش بد شده است. همان طور که تلاش می‌کردم او را نجات دهم فهمیدم از نفس افتاده است.»

او در آخر گفت: «تا صبح تحمل کردم و کنار او بودم، اما تصمیم گرفتم پلیس را در جریان بگذارم. این شد که با مأموران تماس گرفتم ولی نتوانستم حقیقت را بگویم، چون فکر می‌کردم آن‌ها قبول نمی‌کنند.»

با طرح این ادعا پرونده برای کشف حقیقت به دادسرا فرستاده شد و بعد از کامل شدن تحقیقات به همان شعبه ارجاع و روی میز هیئت قضایی قرار گرفت. هیئت قضایی نیز بعد از بررسی اوراق پرونده به درخواست اولیای‌دم حکم قصاص را صادرکرد. این حکم با اعتراض متهم به دیوان فرستاده شد و قضات یکی از شعبات دیوان رأی صادره را نقض کرد و پرونده را به همان شعبه ارجاع داد.

به این ترتیب پرونده بار دیگر روی میز هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه به ریاست قاضی زالی قرار گرفت. با اعلام رسمیت جلسه اولیای‌دم بار دیگر درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: «باور کنید قصد قتل نداشتم و همه این حادثه در اثر یک شوخی رقم خورد. هرگز راضی به مرگ همسرم نبودم و حالا درخواست گذشت دارم.» در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.

منبع: روزنامه جوان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قاتل: می‌خواستم شوخی کنم! بیشتر بخوانید »