دارخوین

شهید «محمدجواد دل آذر»؛ شیر «خط شیر»، فرمانده محور «دارخوین»

شهید «محمدجواد دل آذر»؛ شیر «خط شیر»، فرمانده محور «دارخوین»


شهید «محمدجواد دل آذر»؛ شیر «خط شیر»، فرمانده محور «دارخوین»

 

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، سیزدهم اسفند ۱۳۶۴، در جریان عملیات «والفجر ۸»، سرداری سر بر ستیغ جاودانگی افراشت و بیرق شرف بر بلندای شهادت نشاند، که از سالهای پیش از انقلاب تا لحظه شهادتش، در هر خطر، پیشگام و در هر صحنه رزم و حماسه‌آفرینی، جلودار معرکه بود. سردار شهید «جواد دل آذر»، فرمانده عملیات «لشکر ۱۷ علی بن ابیطالب (ع)» که پیش از انقلاب، به استخدام کادر درجه داری هوانیروز ارتش شاهنشاهی درآمد، اما با مشاهده جو ضد اسلامی حاکم، از ارتش بیرون آمد و به صف مبارزان پیوست تا سالها بعد، در قامت یکی از فرماندهان بزرگ دفاع مقدس، شیر «دارخوین» و خورشید «خط شیر» شود و نامش در تاریخ جنگ، بدرخشد.

 

از ترک تحصیل و کار در سفالگری، تا اخراج از ارتش

«محمد جواد دل آذر»، فرزند محمدعلی، در دوم فروردین سال ۱۳۳۷ در شهر مقدس قم به دنیا آمد و در سن پنج سالگی پا به مکتب نهاد.

او که همواره به همراه پدر، در نماز‌های جماعت شرکت می‌کرد و همراه او به محضر علمای اعلام و مراجع عظام، شرف‌یاب می‌شد، توفیق یافت چهره ملکوتی امام (ره) را نیز زیارت کند و از همینجا مهر آن انسان الهی در دل این کودک چهار و پنج ساله نشست.

این اتفاق مبارک، نقطه عطفی در زندگی و عاملی در شکل گیری مبانی اعتقادی او بود. به گونه‌ای که از همان آغاز کودکی، فطرت پاک او را از سرچشمه جوشان علاقه به خاندان نبوت و امامت و روحانیت سیراب کرد.

هفت ساله بود که وارد دبستان ارسطو شد. پس از گذراندن پایه ششم ابتدایی به دلیل مشکلات مالی ناگزیر به کار سفالگری روی آورد. هرچند تحصیل خود را در دبیرستان شبانه حکیم نظامی دنبال کرد اما با وجود استعداد زیاد، موفق به ادامه تحصیل نشد و با تشویق و اصرار دوستان، برخلاف میل خانواده به استخدام کادر درجه داری هوانیروز ارتش درآمد. با این حال جوّ ضد اسلامی حاکم بر ارتش در زمان طاغوت، مجال ماندن را از او گرفت. از این رو با فرار و غیبت‌های مکرّر، پس از بیست ماه حضور در ارتش و فراگیری آموزش‌های رزمی و نظامی، زمینه اخراج و رهایی خود را از این محیط فراهم آورد.

پس از این دوره جواد دوباره وارد محیط کار شد. امّا در کنار کار کردن، از تقویت بینش سیاسی و دینی خود نیز غافل نبود و با مطالعه کتاب‌ها و انس با طلّاب علوم دینی، بر رشد فکری و معرفتی خود بطور مداوم، می‌افزود.

 

رفت بالای ایوان آینه‌کاری حرم و اسم شاه را با تیشه کند!

جرقه انقلاب که در خرمن حکومت خودکامگان افتاد، او یکی از کارآمدترین جوانان انقلابی و مبارز شهر قم و جلودار مبارزات و پیشتاز فعالیتهای انقلابی در این شهر بود. سازماندهی راهپیمایی‌ها و تظاهرات در سطح شهر، آموزش‌های نظامی به جوانان انقلابی برای مبارزه با عمال پهلوی، ساختن سه راهی و مواد منفجره و مقابله با مزدوران رژیم، نمونه‌ای از فعالیت‌های اوست. جواد چنان شناخته شده بود که مأموران طاغوت بار‌ها در صدد تعقیب و دستگیری او بر آمدند. او نخستین کسی است که با شجاعت، بالای سردر ورودی و ایوان آینه‌کاری حرم حضرت معصومه (س) رفت و اسم «محمدرضا شاه» را با تیشه کند و پایین کشید و بجایش عکس امام خمینی را بالا برد! این کار او یک حرکت نمادین بود که به مردم جرات داد.

 

جلوی تانکها دراز کشید تا به مردم، تعرض نشود

او همچنین اولین کسی است که با همراهی جمعی از دوستان خود، در حرکتی شجاعانه و سازمان‌یافته، جلو تانکهای رژیم دراز کشید تا مانع از حرکت و تعرض آنان به مردم مبارز و معترض حاضر در خیابان شود. حضور او برای همه، مایه دلگرمی و امید بود و شهامت و شور حماسی او، به همه جرات ایستادگی می‌داد.

 

تا کمر در گچ، برای محافظت و اسکورت خودروی حامل امام (ره)

هنگامی که حضرت امام (ره) تصمیم خود را برای بازگشت به ایران، اعلام کرد، جواد به عضویت کمیته استقبال درآمد. با ورود امام به شهر خود، قم، بفاصله کمتر از یک ماه از پیروزی انقلاب، در اسفندماه ۵۷، او یکی از اعضای گروه جیپ اسکورت مسلّحانه خودروی حامل ایشان بود. در حالی که اتومبیل حامل امام را همراهی می‌کرد، واژگون شد و به سختی از ناحیه کمر، آسیب دید و به بیمارستان منتقل شد.

شدت جراحت به حدی بود که او را به بیمارستانی در تهران منتقل کردند. با عنایت خدای متعال عمل جراحی وی نتیجه‌ای معجزه‌آسا داشت. جواد پس از این عمل تا چند ماه قادر به حرکت نبود، اما جراحت کمر او کم کم رو به بهبودی گذاشت. انتقال او به بیمارستان آیت الله گلپایگانی قم و سپس به منزل، درحالی صورت گرفت که تقریبا نیمی از بدنش در گچ بود. جواد که اهل آرامش و سکون و در خانه نشستن نبود، پس از مدتی گچ‌ها را از کمرش جدا کرد.

 

از مقابله با ضد انقلاب کردستان، تا حضور در جبهه مقاومت لبنان

با تشکیل کمیته انقلاب اسلامی در قم، به عنوان عضو فعال گروه ضربت این کمیته در دستگیری عوامل رژیم پهلوی و قاچاقچیان مواد مخدر، تلاش بسیاری کرد. با آغاز درگیری در کردستان، از سوی کمیته راهی آن دیار شد و چند ماه در سنندج و دیگر شهر‌های آن منطقه، به مبارزه با عناصر ضد انقلاب مشغول شد.

در آذر سال ۱۳۵۸ به اتفاق شهید محمد منتظری، برای مقابله با رژیم صهیونیستی، به جنوب لبنان مسافرت کرد و شش ماه در آنجا به فعالیت و نبرد دلاورانه با اشغالگران قدس شریف پرداخت. پس از بازگشت به ایران، تمام تمرکز خود را بر مبارزه با خط نفاق و خنثی سازی توطئه‌های عوامل منافقین گذاشت و فعالیتهای چشمگیری همراه با دوستان خود در این راستا صورت داد.

 

شیر «دارخوین»

در سال ۱۳۵۹ به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و بعد از گذراندن یک دوره آموزشی کوتاه مدت، به سوی جبهه‌های نبرد شتافت و چندین بارمجروح شد. در روز‌های ابتدای جنگ با حضور در جبهه‌های دارخوین، سلیمانیه و محمدیه با مسئولیت واحد خمپاره‌انداز، شجاعانه در مقابل دشمن بعثی ایستاد. تجربه و آموزش‌هایی که او در دوران حضور در کادر درجه داری ارتش کسب کرده بود، در این جا به کمک او آمد. «شیر دارخوین»، نامی بود که بدلیل شجاعتها و دلاوریهایش در این مقطع، برای همیشه روی او ماند.

سرهنگ «علی حاجی زاده»، از همرزمان شهید دل آذر می‌گوید: «دارخوین، منطقه‌ای بود كه شهیدانی همچون خرازی در آن حضور داشتند و برخی از رزمندگان قمی نیز در این منطقه بودند و فرماندهی آنها با شهید دل آذر بود. خط دارخوین مبداء عملیات بزرگ بیت المقدس بود که به آزادسازی خرمشهر منجر شد. خط دارخوین به «خط شیر» معروف بود و شهید دل آذر، فرمانده این محور بود. شهید دل آذر از كسانی بود كه از ابتدا تا پایان عملیات های لشكر ۱۷ علی ابن ابیطالب (ع) قم، در منطقه حضور داشت. نماز شبش ترك نمی‌شد و این را كسی جز افرادی مانند ما كه همراهش بودیم نمی دانست. او مظلوم بود و دلِ شیر داشت و یك شیرمرد واقعی و شیر لشكر ۱۷ امام علی ابن ابیطالب (ع) بود.»

حالات معنوی و روحیات عارفانه او زبانزد بود. چیزی جز خدا نمی‌دید و نیتی جز تقرب او در دل نداشت. همه از این فرمانده شهید، بارها در جبهه شنیده بودند: «بعد از هر پیروزی، ما باید خدا را سجده كنیم و دور از كبر و غرور، شب و روز به درگاه او تضرع و گریه كنیم … پس از هر پیروزی، باید بیشتر به خدا نزدیك شد و به درگاه با عظمتش، احساس نیازمندی كرد. احساس نیازمندی فرماندهان ما به خودسازی و اخلاص و معنویت و ارتباط با خدا، باید نسبت به دیگران بیشتر باشد.»

 

هنگام قنوت، عشق در خون، گل کرد…

و سرانجام، محمدجواد دل آذر، که سالها از فرماندهی «دارخوین» تا فرماندهی «محور» و فرماندهی عملیات «لشکر ۱۷ علی بم ابیطالب (ع)» در جبهه خدمت کرده بود، در عملیات «والفجر ۸» در «فاو»، هنگام قنوت نماز، به وصل معبود رسید و نماز ناتمامش، راهی شد به وسعت آغاز دوباره و پرواز او به وسعت بیکرانگی جاوید لقای یار. قنوت خونین او، محمل مناجاتی بود به لایتناهی دیدار و به وسعت حضور. خدا او را از وسط نمازش با شهادت، طلبید و رخصت دیدار داد. یک ترکش خمپاره، او را به آرزویش رساند و محمد جواد دل آذر، دلاوری که «شیر خط شیر» بود و خورشید «دارخوین»، همسفر شهیدان شد.

 

انتهای پیام/ 



منبع خبر

شهید «محمدجواد دل آذر»؛ شیر «خط شیر»، فرمانده محور «دارخوین» بیشتر بخوانید »

رییس سازمان انرژی اتمی: نیروگاه اتمی کارون و شهرک دارخوین احداث می‌شود

رییس سازمان انرژی اتمی: نیروگاه اتمی کارون و شهرک دارخوین احداث می‌شود


به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاع‌پرس، محمد اسلامی معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران صبح امروز(جمعه) در آیین گرامیداشت سی و هشتمین سالگرد شهادت سردار سرلشگر شهید حاج حسین خرازی فرمانده لشکر مقدس امام حسین(ع) که در میعادسرای فرهنگی – تربیتی دارخوین اهواز برگزار شد با تأکید بر اهمیت معنوی این منطقه اظهار داشت:دارخوین شاهد رشادت‌های رزمندگان لشکر ۱۴ امام حسین (ع) بوده و احیای این سرزمین در کنار توسعه صنعت هسته‌ای، ادای دینی به خون شهدا و تداوم راه آنان هست.

وی با اشاره به پیشینه تاریخی این منطقه افزود: رزمندگان لشکر ۱۴ امام حسین (ع) از اینجا به جبهه‌های حق علیه باطل عزیمت می‌کردند و پیکر مطهر شهدای دفاع مقدس در این مکان تشییع می‌شده هست. دارخوین قدمگاه شهداست و معنویت جاری در آن باید در طرح‌های صنعتی لحاظ شود.

رئیس سازمان انرژی اتمی با اشاره به سوابق پروژه نیروگاه اتمی ۳۰۰ مگاواتی کارون، خاطرنشان کرد: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی قرار بود نیروگاه اتمی ۳۰۰ مگاواتی کارون در این منطقه احداث شود که این طرح متوقف شد، اما اکنون و در راستای برنامه‌های توسعه‌ای سازمان انرژی اتمی، احداث این نیروگاه مجدداً در دستور کار قرار گرفته و طرح آن در حال پیشرفت هست.

اسلامی بر ضرورت توجه به معنویت در اجرای پروژه‌های ملی تأکید کرد و گفت: در کنار احداث نیروگاه، احیای شهرک دارخوین نیز آغاز شده تا همزمان با توسعه صنعت هسته‌ای، ارزش‌های دفاع مقدس و معنویت این منطقه حفظ شود.

وی از برنامه‌ریزی برای برگزاری آیین گرامیداشت شهید حاج حسین خرازی در این منطقه خبر داد و افزود: با ایجاد ظرفیت‌های مناسب برای زائران راهیان نور، تلاش می‌کنیم تا نسل فعلی کشور با رشادت‌های رزمندگان آشنا شود و باور کند که ایستادگی در مسیر انقلاب اسلامی، مسیر پیشرفت و تعالی هست.

معاون رئیس جمهور همچنین نصریح کرد: احداث نیروگاه اتمی ۳۰۰ مگاواتی کارون در دارخوین یکی از جلوه‌های پیشرفت کشور هست و امیدواریم این طرح با حفظ ارزش‌های معنوی منطقه به ثمر برسد. 

انتهای پیام/ ۲۳۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

رییس سازمان انرژی اتمی: نیروگاه اتمی کارون و شهرک دارخوین احداث می‌شود بیشتر بخوانید »

راه‌اندازی ۱۰ روزه بیمارستان انرژی اتمی دارخوین برای عملیات «بیت‌المقدس»

راه‌اندازی ۱۰ روزه بیمارستان انرژی اتمی دارخوین برای عملیات «إلی بیت‌المقدس»


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، رزمندگان بهداری‌رزمی در دوران هشت سال دفاع مقدس، رزمندگان مظلوم و گمنامی هستند که زیر آتش دشمن، به نجات جان مجروحان می‌پرداختند؛ از پزشکان و پرستاران مستقر در بیمارستان‌های صحرایی گرفته تا امدادگران و راننده‌های آمبولانس مستقر در خطوط مقدم. رزمندگانی که گاهاً خود زیر باران گلوله‌ها و آتش دشمن در خطوط مقدم و یا بر اثر حمله ناجوانمردانه به مراکز درمانی به شهادت می‌رسیدند که بر اساس آمارها، بیش از سه‌هزار شهید بهداری‌رزمی در دفاع مقدس وجود دارد و از این میان، ۹۰ درصد آن‌ها امدادگران و راننده‌های آمبولانس‌ها هستند.

این رزمندگان به‌دلیل این‌که بتوانند هنگام عملیات‌ها در خطوط مقدم، قدم‌به‌قدم در کنار دیگر رزمندگان حضور داشتند و جان مجروحان را نجات دهند و در صورت لزوم آنها را به بیمارستان‌های صحرایی منتقل کنند، بایستی همانند دیگر واحد‌های نقش آفرین در عملیات‌ها، همه امکانات و نیرو‌های خود را از قبل آماده و بسیج می‌کردند که در ادامه، روایت «حسین وحدتی» از رزمندگان بهداری‌رزمی دفاع مقدس درباره آماده‌سازی ۱۰ روزه بیمارستان انرژی اتمی دارخوین برای عملیات إلی بیت‌المقدس را می‌خوانید.

اسفند سال ۱۳۶۰ یک تلگراف از اهواز آمد که من و یکی دیگر از برادران بهداری «الیگودرز» به اهواز برویم. من به‌همراه آقای پالیزبان به اهواز رفتیم. آقای عزیز داریوشی که مسئول بهداری محور‌ها بود. گفت: شما که به دارخوین آشنا هستی، برای آنجا کسی را نداریم. شما بیا و سرپرستی بهداری محور دارخوین را برعهده بگیر؛ بنابراین از همان اسفند، به‌مدت چهار ماه طول تا پایان عملیات بیت‌المقدس آن‌جا به‌عنوان مسئول بهداری محور و راه‌انداز بیمارستان انرژی اتمی (دارخوین) بودم.

«جواد عبادی» به‌عنوان مسول بهداری منطقه هشت بعد از عملیات سوسنگرد رفت و دکتر وکیلی جای او آمد و من ارتباط نزدیکی با ایشان داشتم. تا پایان عملیات بیت‌المقدس دکتر وکیلی بود و بعد از او دکتر اعلایی به بهداری منطقه آمد. ۳۱ فروردین یا اول اردیبهشت، دکتر وکیلی پیغام داد که بیا کارت دارم؛ بنابراین به اهواز رفتم و ایشان گفت که فلانی آن‌جا (دارخوین) مأموریتی برای شما مشخص کردیم. بیمارستان انرژی اتمی با حداکثر ظرفیت باید فعال شود. این بیمارستان مدت‌ها خالی بود.

راه‌اندازی ۱۰ روزه بیمارستان انرژی اتمی دارخوین برای عملیات «بیت‌المقدس»

من سئوال کردم که خب چه قدر فرصت داریم. ایشان گفتند ۱۰ روز فرصت داریم. هنوز هیچ خبری از عملیات نیست؛ ولی این ۱۰ روز را من جدی گرفتم؛ یعنی برای ۱۰ روز حساب شده عمل کردم. گفتم باشد اشکال ندارد، اگر که می‌خواهید کار در این ۱۰ روز انجام شود، یک تکنسین اتاق عمل باید به من معرفی کنید که همان‌جا یک نفر به اسم (مرحوم) پیغمبری از بیمارستان نجمیه را معرفی کردند.  

شهیدان شریفی‌پور و آسمانی، اینها هر دو، دارویی را وارد بودند و کار‌های دارویی آن‌جا را انجام می‌دادند؛ بنابراین از اینها هم خواستم که برآوردهای‌شان را انجام دهند. اطلاعات اورژانس را خودم داشتم. لیست‌ها را تنظیم می‌کردیم. رابط دارویی هم نداشتیم، بیشتر خودم رفت و آمد داشتم. در این ۱۰ روز، کمتر لحظه‌ای بود که من در اتاق استراحت کرده باشم. استراحت و خوراک و خواب من در ماشین بود. من به جای این‌که استراحت کنم، راننده عوض می‌کردم.

دکتر رجایی مسئول دارو تجهیزات پزشکی سه‌راه گلستان – اهواز هم کم نگذاشت. در این ۱۰ روز کار ما به این شکل بود، رفت و آمد بین انرژی اتمی و دارو و تجهیزات و همین‌طور هماهنگی برای نیروی انسانی. یکی از بحث‌های اصلی آن‌جا، تأسیسات بیمارستان بود. تأسیساتی که می‌بایست آب و برق آن‌جا را تضمین می‌کرد.

راه‌اندازی ۱۰ روزه بیمارستان انرژی اتمی دارخوین برای عملیات «بیت‌المقدس»

رزمندگان اسلام در منطقه انرژی اتمی واقع در دارخوین

سایت بیمارستان انرژی اتمی توسط فرانسوی‌ها در دو قسمت ساخته شده بود، یک قسمت عملیاتی بود و یک قسمتی از سایت هم استراحتگاهی و شهرک‌شان بود که این بیمارستان در این قسمت شهرک ساخته شده بود. سازمانی بیمارستان هم که ساختمانی پیش‌ساخته بود؛ یعنی برای همه‌چیز خوب و مفید بود غیر از جنگ و از نظر تمیزی و شیکی این بیمارستان نظیر نداشت. نیروی انسانی هم همین‌طور به‌مرور می‌آمد و مستقر می‌شد. با توجه به گستردگی عملیاتی که به ما گفته بودند، من دیدم این سایت اصلی بیمارستان برای این کاری که در پیش است خیلی کم است؛ بنابراین با افزایش اطاق عمل‌های سیار و نقاهتگاه، ظرفیت آن را افزایش دادیم.

انتهای پیام/ ۱۱۳

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

راه‌اندازی ۱۰ روزه بیمارستان انرژی اتمی دارخوین برای عملیات «إلی بیت‌المقدس» بیشتر بخوانید »

جانباز «رضا محمدی» به یاران شهیدش پیوست


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جانباز ۷۰ درصد دوران هشت سال دفاع مقدس «رضا محمدی» روز گذشته به خیل شهدا پیوست.

پیکر مطهر این جانباز شهید امروز با حضور ایثارگران در جوار یاران شهیدش در گلزار علی بن جعفر (ع) قم آرام گرفت.

شهید «رضا محمدی» در سن ۲۱ سالگی، سال ۶۰ از طریق بسیج عازم جبهه شد و پنجم مهر همان سال در دارخوین دچار موج انفجار شد و مورد اصابت ترکش قرار گرفت.

انتهای پیام/ ۱۲۱



منبع خبر

جانباز «رضا محمدی» به یاران شهیدش پیوست بیشتر بخوانید »