داریوش مهرجویی

حدادعادل: برای تهیه پیش‌نویس «زبان و خط فارسی گفتاری» محتاج هم‌فکری هستیم

حدادعادل: برای تهیه پیش‌نویس «زبان و خط فارسی گفتاری» محتاج هم‌فکری هستیم



رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی با بیان اینکه انتظار دارد در نتیجه همایش «زبان و خط فارسی گفتاری» پیش‌نویسی برای یکپارچه‌سازی این موضوع تهیه شود، گفت: محتاج همفکری با دستگاه‌های مختلف هستیم.

به گزارش مجاهدت از مشرق، همایش «زبان و خط فارسی گفتاری» روزهای دوشنبه و سه‌شنبه، ۲۹ و ۳۰ بهمن‌ ۱۴۰۳ با حضور جمعی از استادان، صاحب‌نظران و پژوهشگران در تالار دکتر شهیدی فرهنگستان زبان و ادب فارسی برگزار می‌شود. در مراسم افتتاحیه این همایش غلامعلی حدادعادل رئیس فرهنگستان و محمد دبیرمقدم رئیس همایش و معاون علمی فرهنگستان سخنرانی کردند.

حدادعادل درباره رویکرد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ارائه مجوز برای آثاری که به زبان محاوره نوشته می‌شود، گفت: تا جایی که می‌دانم وزارت فرهنگ بنا ندارد به کتاب‌هایی که به زبان گفتاری نوشته می‌شود اجازه انتشار بدهد، اما باید روشن شود که این تصمیم بر اساس سلیقه افراد گرفته می‌شود یا مساله قانون است. در سینما هم همین مساله با قوانین متفاوت مطرح است.

فرهنگستان باید پیش‌نویسی تهیه کند که متخصصان زبان و ادب فارسی و ویراستاران آن را قبول داشته باشند

رئیس فرهنگستان با اشاره به اینکه وزارت فرهنگ به زبان نوشتاری مطبوعات هم نظارت دارد، ادامه داد: باید بررسی شود که آیا روزنامه‌های شهرهای مختلف می‌توانند به زبان خود بنویسند؟ در این صورت مردم در دیگر استان‌ها برای خواندن خبرهای استان دیگر باید مترجم داشته باشند.و بالاخره در فضای مجازی چه باید کرد؟ به همین منظور سازمان و شورای عالی فضای مجازی فعالیت می‌کند.

او باتاکید بر مسئولیت حاکمیتی فرهنگستان که در حوزه خط و زبان فارسی دارد، توضیح داد: مسئولان در فرهنگستان موظف هستند تا برای این مساله راه حل پیدا کنند. برای اینکه راه حل تخصصی و مورد قبول باشد، محتاج همکاری با بخش‌های مختلف هستیم. فرهنگستان باید پیش‌نویسی تهیه کند که متخصصان زبان و ادب فارسی و ویراستاران آن را قبول داشته باشند و همچنین باید در آن در مورد موضوع‌های مختلف اتفاق نظر شکل بگیرد.

حدادعادل با اشاره به اینکه ۳۰ سالِ پیش در آغاز تاسیس فرهنگستان «دستور خط فارسی» تدوین شده است، ادامه داد: در آن زمان از تشتت (پراکندگی و از هم گسیختگی) به هنگام جلوگیری کردیم. آیا می‌توانیم در حوزه «زبان و خط فارسی گفتاری» این روزها متنی شبیه دستور خط فارسی تهیه کنیم و به تصویب مراجع ذی‌صلاح برسانیم؟

رئیس فرهنگستان درباره انتظارش از نتیجه برگزاری همایش «زبان و خط فارسی گفتاری» بیان کرد: قبل از ابلاغ و تصویب متن برای یکپارچه‌سازی «زبان و خط فارسی گفتاری»، مهم است که متنی پخته ارائه کنیم، به همین دلیل محتاج همفکری با دستگاه‌های مختلف هستیم تا امکانات و محدودیت‌های آن‌ها را بشناسیم و در نتیجه آن پیش‌نویسی جامع تهیه کنیم. تا در صورت تصویب و قانونی شدن، قابلیت اجرا داشته باشد. کار به همین‌جا خاتمه پیدا نمی‌کند و ما باید برای استحصال(بهره‌برداری) هم برنامه داشته باشیم. امیدوارم این اقدام فرهنگستان به سود زبان فارسی و هویت ملی باشد.

لزوم تصویب دستور خط فارسی معیار

محمد دبیر مقدم سخنان خود را بااشاره به اقداماتی که ادیبانی مانند پروزی ناتل‌خانلری، صادق چوبک و صادق هدایت در سال ۱۳۲۴ انجام دادند آغاز کرد و گفت: بعد از گذشت ۸۰ سال از آن زمان و پدید آمدن نیازهای جدید مانند زیرنویس فیلم‌ها شایسته است که فرهنگستان و زبان فارسی با شیوه اعتدال خود بکوشد همان‌طور که شیوه خط معیار را مصوب کرده است، دستور خط فارسی معیار را نیز مصوب کند.

این همایش راهبرد استفاده از تجربه‌های پیشین و خرد جمعی امروز را در پیش گرفته است

رئیس همایش «زبان و خط فارسی گفتاری» با اعلام اینکه در این همایش ۲۵ اثر عرضه و شیوه نامه و ضوابط مجله علمی و پژوهشی انتشار خواهد یافت، ادامه داد: این همایش راهبرد استفاده از تجربه‌های پیشین و خرد جمعی امروز را در پیش گرفته است و در آن دانشگاه‌ها و دستگاه‌های فرهنگی همکاری دارند. عظم، اهتمام و حمایت‌های ریاست فرهنگستان و پشتیبانی دبیر سیدمجتبی حسینی دبیر فرهنگستان برگزاری این همایش را ممکن ساخت.

در این همایش نشست‌هایی با حضور اساتید زبان فارسی در چهار بخش کلی برگزار خواهدشد. دبیر بخش نخست محمدرضا رضوی عضو فرهنگستان است. نشست‌های «نقش گفتارنویسی در حفظ تنوع زبانی در عصر دیجیتال: چالش‌ها و فرصت‌ها»، «از دو زبان‌گونگی به دو نوشتارگونگی و لزوم برنامه‌ریزی زبانی»، «گزارشی درباره آموزش گفتارنویسی در تبلیغ نویسی (کپی‌رایتینگ)» و «بررس انواع نونویسی‌های موجود در پیام‌های دانش‌آموزی ارسالی به سامانه آموزشی شاد» در بخش نخست برگزار خواهد شد.

در بخش دوم به دبیری امید طبیب‌زاده، نشست‌های «ارتباط ویژگی‌های نقشی با مشخصه‌های دستوری در گونه محاوره زبان فارسی»، «بررسی پیکره بنیاد کاربرد اسنادی صورت واژه‌های «هست»، «هستش» و «هس» در فارسی محاوره نوشتاری امروزی؛ اشتباه رایج یا دستوری شدگی»، «تربیت بی‌نشان سازه‌ها در فارسی گفتاری معیار، تحلیلی پیکره بنیاد» و «هست و است در محاوره» برگزار می شود.

بخش‌های سوم و چهارم سه‌شنبه ۳۰ بهمن برگزار می‌شوند. در بخش سوم به دبیری مرتضی قاسمی نشست‌های «مقایسه صورت‌های شکسته فارسی و انگلیسی؛ و بررسی دستور خط فارسی شکسته»، «هنر ترجمه گفت‌وگو»، «شیوه بازنمایی زبان گفتاری در فرهنگ‌های یک زبانه فارسی»، «گفتارنویسی در فرهنگ‌های فارسی» و «فارسی، زبان گفتار یا زبان گرفتار: بررسی انتقادی خط، با تاملی بر فارسی گفتاری و نوشتار آن در فضای مجازی و چند پیشنهاد» برگزار خواهدشد.

در بخش چهارم به دبیری فرشید سمایی نشست‌های «گفتارنویسی و سبک محاوره‌ای در زبان فارسی»، «نگارش صادقانه فارسی گفتاری: مروری بر الگوهای صادق هدایت و صادق چوبک در نگارش گفت‌وگوهای علویه خانم و سنگ صبور»، «تمهیدی محدود بر ضرورت اجتناب‌ناپذیری گفتارنویسی در فارسی؛ مورد تاریخ بیهقی»، «چرایی کارکرد زبان گفتاری در داستان‌های هوشنگ مرادی‌کرمانی»، «واژه‌سازی در گفتارنویسی فارسی غیرمعیار در فضای مجازی»، «تدوین دستور زبان شفاهی برای آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان: اقتضائات و راهکارها»، «بررسی و طبقه‌بندی صورت‌های شکسته فارسی در شبکه‌های اجتماعی» و « گفتارنویسی در فیلم‌نامه گاو اثر داریوش مهرجویی» برگزار می شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حدادعادل: برای تهیه پیش‌نویس «زبان و خط فارسی گفتاری» محتاج هم‌فکری هستیم بیشتر بخوانید »

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟



مسائل دمثل اجاره مسکن یا تلاش بی‌فرجام برای خانه‌دار شدن، عدالت آموزشی، چالش حداقل دستمزد، مشکلات بازنشسته‌ها و خیلی از مسائل دیگری که جزو موضوعات متداول در سینمای اجتماعی کمرنگ‌تر شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، چندی پیش مجید توکلی، کارگردان سینما در یادداشتی سرگشاده نوشته بود «ما داریم زیر فشار کمدی‌ها له می‌شویم» و منظور او از عبارت «ما» در این جمله، فیلمسازان سینمای اجتماعی بود. او نوشته بود: ما فیلم «عزیز» را با هزینه خصوصی ساختیم و با اینکه در چند فستیوال جهانی هم دیده شد، همه هدف‌مان اکران داخلی بود ولی الان چند ماه است به در و دیوار می‌زنیم که لابه‌لای انبوه کمدی‌ها اکرانش کنیم اما نمی‌شود و نمی‌گذارند.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

توکلی در ادامه متنش با اشاره تلویحی و سربسته به مدیریت دولتی حوزه سینما آورده بود: حمایت چشم‌بسته از سینمای کمدی و آدرس غلط دادن به فیلمسازان، نتیجه‌ای بهتر از این ندارد که محسن امیریوسفی و کاوه سجادی‌حسینی هم کمدی بسازند. بالا و پایین اکرانت هم می‌شود از این کمدی به آن کمدی. داریم وسط این کمدی‌ها له می‌شویم و قدرت هم که دست سینماداران است و براحتی سانس نمی‌دهند. اصلا چرا باید بدهند، وقتی ذائقه مخاطب را خیلی هدفمند تغییر داده‌اند؟

استقبالی که از یادداشت این کارگردان جوان و نسبتا معمولی سینمای ایران شد، مقداری غافلگیرکننده بود و دلیلش را باید در وضعیتی دید که طناب را دور گلوی همه سینمایی‌ها (جز کمدی‌سازان و سالن‌داران) تنگ‌تر می‌کند و وقتی صدای یکی بلند می‌شود، همه با او همنوا می‌شوند. بالاخره به فیلم «عزیز» هم از ۲۸ آذر اکران عمومی دادند اما تنها در ۶۵ سالن. اگر به فهرست ۱۵ فیلمی که از ابتدای امسال تا به حال در بیشتر از ۵۰۰ سالن نمایش اکران شده‌اند نگاهی بیندازیم، فقط ۳ فیلم کودک و نوجوان می‌بینیم، یک فیلم تاریخی، یک فیلم اجتماعی و باقی همگی کمدی هستند.

این وضعیت غیرطبیعی سوالاتی را در ذهن هر داور بی‌طرفی به وجود می‌آورد که ناظر است بر جامعه‌ای که در کوران مسائل اجتماعی است و طبیعتا باید دوست داشته باشد تصویر دغدغه‌ها و رویاهایش را روی پرده سینما ببیند اما معلوم نیست چرا سینمای اجتماعی‌اش باید اینقدر ضعیف ظاهر شود؟

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

سینمای اجتماعی ایران از دهه ۹۰ به این سو تقریبا منحصر شد به بیان دغدغه‌های طبقه متوسط مرکزنشین و از لایه‌های سنتی، طبقات فرودست و انواع گروه‌های اجتماعی دیگر فاصله گرفت. این اتفاق بویژه پس از موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» در مراسم اسکار و به راه افتادن موج پسافرهادی آغاز شد.

در این شرایط حتی فیلم‌هایی که شخصیت‌های‌شان از طبقات فرودست جامعه بودند هم با یک عینک طبقه متوسطی دیده می‌شدند و این فاصله گرفتن سینما از چشم‌انداز لایه‌ها و طبقات مختلف اجتماعی به نفع یک جامعه کوچک‌تر و خاص، باعث شد مفهوم سینمای اجتماعی به سینمای بخشی از اجتماع تقلیل یابد. از سوی دیگر روابط ایران با کشورهای غربی بویژه پس از ماجرای جنگ اوکراین به شکلی درآمد که آنها دیگر تلاش برای جهت‌دهی به سینمای رسمی ایران توسط جشنواره‌ها را کنار گذاشتند و به مخاصمه علنی و عیان رو آوردند. اینها باعث شد سینمایی که به طور طبیعی از توده وسیع مخاطبان فاصله گرفته بود، حامیان خارجی‌اش را هم از دست بدهد و در مقابل کمدی‌های سطح پایینی که حمایت ویژه‌ای از آنها در اکران می‌شد، بی‌سلاح و بی‌سپر بماند.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

حالا در خلأ وجود یک سینمای اجتماعی قدرتمند، ایرانی‌ها تنها با فیلم‌هایی در اکران سالانه کشورشان مواجهند که به درد تخدیر و فراموش کردن موقتی دردها می‌خورند اما دردها هم به قدری زیاد شده‌اند که چنین مسکنی دیگر جواب نمی‌دهد و این شرایط، سینمای ایران را به لحاظ تجاری یک پله دیگر به سمت سقوط نزدیک‌تر کرده است. در ادامه یک بررسی اجمالی و گذرا بر تعاریف و مفاهیم مربوط به سینمای اجتماعی داشته‌ایم و مروری بر تاریخچه سینمای اجتماعی ایران کرده‌ایم تا مشخص شود این پدیده چطور و تحت چه شرایطی شکل گرفت و رشد کرد و حالا چرا به این روز افتاده است.

* تولد یک ژانر

در ایران زیاد این جمله شنیده شده که سینمای اجتماعی ژانر نیست و در نهایت یک رویکرد است اما در واقع طبق تعاریف جهانی، چنین ژانری وجود دارد. البته اسم دقیق‌تر آن سینمای مساله‌محور اجتماعی است؛Social problem film.

مشکل تعریف سینمای اجتماعی به عنوان یک ژانر به جایی برمی‌گردد که خیلی از فیلم‌ها به همین موضوعات می‌پردازند اما مشخصا فیلم اجتماعی نیستند. برای همین ۲ خصوصیت عمده تعیین شده که تا حدودی می‌توانند این نوع فیلم‌ها را از بقیه جدا کنند. اول اینکه فیلم‌های اجتماعی فرزند زمانه خودشان هستند و به این شکل از هنر تعلیمی که ممکن است پیام‌هایش ازلی و ابدی باشد جدا می‌شوند. البته امکان دارد موضوعاتی که در یک فیلم اجتماعی مطرح می‌شوند، در دوره‌های دیگر و جاهای دیگر دنیا هم موضوعیت پیدا کنند اما هدف فیلمساز، ابلاغ یک پیام لازمان و لامکان نیست.

مورد دوم به تمرکز فیلم روی موضوعی بازمی‌گردد که طرح کرده است. به عنوان مثال فیلم‌های گانگستری یا بعضی فیلم‌های ژانر زندان هم ممکن است یکسری مسائل اجتماعی را بازتاب دهند اما در واقع مشکل را به شکلی که واجد شرایط ژانر اجتماعی باشد بررسی نمی‌کنند و تمرکز اصلی‌شان روی آن مساله نیست. این جریان سینمایی از دهه ۳۰ در هالیوود به وجود آمد و از دهه ۴۰ به بعد بود که اسم و رسم پیدا کرد. بعد از جنگ دوم جهانی رئالیسم اجتماعی با جنبش نئورئالیسم ایتالیا تجلی خیلی قوی‌تری پیدا کرد و پس از آن در جاهای مختلف دنیا، سینما دچار جریان موج نو شد؛ موجی نوی انگلستان، فرانسه، آلمان و… .

با اینکه بخشی از موج نو به ساختارشکنی‌های فرمی مربوط می‌شود، از آنجا که این جریان ذاتا به مسائل روز جامعه توجه دارد، تم‌های اجتماعی هم در آن بسامد بالایی می‌یابد. از دهه ۷۰ میلادی که مصادف می‌شد با سال ۱۳۴۸، در سینمای ایران هم جریان موج نو به وجود آمد و این موج هرچند به خاطر سانسور، حدود ۵ ‌سالی بیشتر نتوانست به کارش ادامه دهد، پایه‌گذار جریان اجتماعی و مساله‌محور در سینمای ایران شد.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

* سینمای اجتماعی ایران پس از انقلاب اسلامی

سینمای ایران کارش را به طور جدی از سال ۱۳۲۸ شروع کرد و مدتی طول کشید تا جرقه نخستین تمایلات به سمت سینمای اجتماعی ‌زده شود. فرخ غفاری سال ۱۳۳۷ فیلم «جنوب شهر» را ساخت که چند شب بیشتر روی پرده دوام نیاورد و توقیف شد. بعد هم سانسور به قدری محتوای فیلم را تغییر داد که کارگردان دیگر حاضر نشد اسمش در تیتراژ باشد و فیلم، سال ۴۲ با اسم جدید «رقابت در شهر» روی پرده رفت. غفاری یک سال بعد از این جریان، در مقابل فشار جو موجود کاملا تسلیم شد و فیلم «عروس کدومه؟» را کارگردانی کرد. سال ۴۸ همزمان ۲ فیلم «قیصر» و «گاو» از مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی روی پرده رفتند که هر ۲ فیلم دورگه بودند.

یکی هم ژن عامه‌پسند داشت و هم ژن سینمای اجتماعی و آن‌ یکی، هم ژن روشنفکری داشت و هم مساله‌ای اجتماعی را طرح می‌کرد. این شروع جریان موج نو بود که در ادامه افراد دیگری هم به آن اضافه شدند و پرچمش را بالا بردند. در خیلی از فیلم‌های این جریان درون‌مایه اجتماعی هم وجود داشت اما طناب سانسور از سال‌های ۵۳ و ۵۴ به بعد به قدری دور گلویش تنگ شد که نفسش را بند آورد.

بعد از انقلاب اکثر موج‌نویی‌ها توانستند به صحنه بازگردند و به علاوه نسل جدیدی از فیلمسازان ایرانی وارد میدان شدند که به آنها می‌گفتند سینمای نوین. تا نیمه‌های دهه ۶۰ بحث‌های جدی سینما یا مربوط به نقد رژیم قبل بود یا موضوع جنگ اما از جایی به بعد کم‌کم سینمای اجتماعی دوباره وارد گود شد. یکی از نخستین کسانی که در دهه ۶۰ سراغ سینمای اجتماعی رفت، کیانوش عیاری بود با «تنوره دیو» در سال ۶۴؛ البته با روایتی در فضای روستایی. بعد در سال ۶۶ دستیار او رخشان بنی‌اعتماد وارد کار فیلمسازی حرفه‌ای شد و سه‌گانه «خارج از محدوده»، «زرد قناری» و «پول خارجی» را تا آخر آن دهه ساخت که کاملا به سینمای اجتماعی تعلق داشتند. در همان دهه فیلم‌های دیگری مثل «اجاره‌نشین‌ها» با اینکه کمدی بودند، به سینمای اجتماعی هم تعلق داشتند.

در دهه ۷۰ سینمای اجتماعی با ۲ درون‌مایه اصلی کارش را جدی‌تر و قوی‌تر پیش برد؛ یکی مساله زنان بود و دیگری تبعات جنگ. در نخستین سال از دهه ۷۰ مجید مجیدی نخستین فیلم بلندش را ساخت به اسم «بدوک» که خیلی تلخ بود و ظلمی که به دختران فقیر سیستان‌وبلوچستان می‌شد، در آن به نمایش درآمد. فیلمسازان دیگری هم وارد این فضا شدند و به مسائل اجتماعی مرتبط با موضوع زنان پرداختند. از طرف دیگر موضوع پایان جنگ و تبعات به ‌جا مانده از آن هم دستمایه فیلم‌های متعددی شد که «آبادانی‌ها» و «از کرخه‌ تا راین» با وجود اختلافات متعددی که در دیدگاه‌شان به مساله وجود داشت، ۲ نمونه مطرح این جریان تا قبل از سال ۷۶ هستند. فیلم «آدم‌برفی» هم که داوود میرباقری کارگردانی کرد، اگرچه فرم رئالیستی نداشت، می‌توانست در دسته‌بندی سینمای اجتماعی قرار بگیرد.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

* از آژانس تا جدایی؛ دورانی پر از اوج و فرود

بهمن‌ ۱۳۷۶ در جشنواره فجر، از فیلم «آژانس شیشه‌ای» رونمایی شد که ترکیبی از اکثر مسائل اجتماعی روز به حساب می‌آمد. هم طعنه به سیستم اداری و بروکراسی فشل آن زمان می‌زد، هم به دغدغه‌های نسل جدید راجع‌به آینده‌شان نگاه داشت، هم به تعریف امنیت ملی ربط پیدا می‌کرد و هم تبعات به جا مانده از جنگ را نشان می‌داد. این فیلم حتی تضاربی را که بین گروه‌های اجتماعی مختلف مردم وجود داشت را هم در حد اعلا و نقطه‌ جوش نمایش می‌داد.

از آن سال به بعد سینمای ایران تا مدتی رفت به سمت فیلم‌هایی که سیاست‌زده بودند. دهه ۸۰ با فیلم‌هایی مثل «زیر پوست شهر»، «زیر نور ماه» و «ارتفاع پست» شروع شد و با «نفس عمیق» از پرویز شهبازی و «شهر زیبا» از اصغر فرهادی ادامه پیدا کرد. رسول صدرعاملی که سال ۷۷ در «دختری با کفش‌های کتانی»، به مسائل دختران نوجوان جامعه پرداخته بود، سال ۸۰ با «من ترانه ۱۵ سال دارم» این سبک از آسیب‌شناسی‌ را به محیط طبقات فرودست و آسیب‌پذیرتر جامعه برد و ۳ ‌سال بعد با «دیشب باباتو دیدم آیدا» به این سه‌گانه پایان داد. ۳-۲ سال بعد «سنتوری» از داریوش مهرجویی که سرنوشت تلخی در اکران پیدا کرد، در دستگاه‌های پخش خانگی بیشتر از هر فیلم دیگری دیده شد و به جایگاه یکی از به‌یادماندنی‌ترین فیلم‌های اجتماعی ایران رسید.

در اواخر دهه ۸۰ «جدایی نادر از سیمین» روی پرده رفت که برنده اسکار هم شد و موج پسافرهادی که بخش عمده‌ای از سینمای دهه ۹۰ ایران را با خودش برد، با همین فیلم به راه افتاد. سینمای اجتماعی دهه ۹۰ هر چند نقاط درخشان یا لااقل قابل اعتنایی به خودش دید اما بیشتر درگیر دغدغه‌های بخش خاصی از طبقه متوسط بود که فیلم «جدایی نادر از سیمین» توجهات را به سمت‌شان جلب کرد.

* سینمای موج پسافرهادی

سعید روستایی که در دهه ۹۰ وارد فیلمسازی حرفه‌ای شد، کاملا در چارچوب سینمای اجتماعی قرار می‌گرفت و اواخر این دهه محمد کارت با «شنای پروانه» وارد گود شد. در این میان فیلم‌های اجتماعی پرتعداد دیگری هم ساخته شدند که تقریبا هیچ‌کدام موفق نشدند نظر بخش قابل توجهی از مخاطبان سینما را به دست بیاورند و همین باعث شد این پیش‌فرض در ذهن خیلی‌ها نقش ببندد که سینمای اجتماعی، یعنی سینمای نفروش. سال ۱۴۰۰ دو فیلم «علفزار» از کاظم دانشی و «ملاقات خصوصی» از امید شمس در جشنواره فجر نمایش داده شدند که هر دو کار اول کارگردانان‌شان بودند و هر دو درون‌مایه اجتماعی داشتند.

مرتضی علیزاده هم سال ۱۴۰۲ با فیلمنامه‌ای از کاظم دانشی «بی‌بدن» را ساخت که بهار ۱۴۰۳ روی پرده رفت و فروش خوبی داشت. در تمام این سال‌ها سینمای اجتماعی ایران سوای مضمون هر فیلم و موضوعی که به آن می‌پرداخت، با ۲ مساله و برچسب کلان مواجه بود که باید تکلیفش را با آنها روشن می‌کرد؛ یکی مساله سیاه‌نمایی بود که اگر جشنواره‌های خارجی یا به طور دقیق‌تر فستیوال‌های غربی نبودند، اساسا می‌توانست مطرح نشود و دیگری طیف و طبقه‌ای از جامعه بود که معضلات و مسائل‌شان در سینما مطرح می‌شد یا سینما از چشم‌انداز آنها به موضوعات نگاه می‌کرد.

این مساله به طور خاص از دهه ۹۰ بغرنج‌تر شد و سینمای اجتماعی ایران را در چشم‌انداز بخشی از طبقه متوسط ایران محدود کرد، طوری که مسائلی مثل مهاجرت در آن خیلی پررنگ بود اما از مسائل دیگری مثل اجاره مسکن یا تلاش بی‌فرجام برای خانه‌دار شدن، عدالت آموزشی، چالش حداقل دستمزد، مشکلات بازنشسته‌ها و خیلی از مسائل دیگری که جزو موضوعات متداول در سینمای اجتماعی تمام دنیا هستند و در ایران هم قبل از این، موضوع خیلی از فیلم‌ها بود، دیگر کمتر می‌شد نشانه‌هایی در فیلم‌های ایرانی دید.

منبع : وطن امروز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟ بیشتر بخوانید »

برای پایان جنگ در غزه با صهیونیست‌ها گفتگوی مستقیم کنید! / ماجرای گفتگوی همسر مهرجویی با یک روزنامه اصلاح‌طلب چه بود؟

برای پایان جنگ در غزه با صهیونیست‌ها گفتگوی مستقیم کنید! / ماجرای گفتگوی همسر مهرجویی با یک روزنامه اصلاح‌طلب چه بود؟



روزنامه اعتماد در شماره امروز خود بخش‌هایی از یک پست اینستاگرامیمرحومه وحیده محمدی‌فر منتشر کرده و آن را به عنوان گفتگو بازتاب داده است.

  • جاباما -استیکی سایت

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید

************

روزنامه‌های امروز یکشنبه ۲۳ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که دیدار رهبر انقلاب و شیخ زکزاکی، نحوه دریافت شناسنامه ایرانی، طرح آمریکا و رزین صهیونیستی برای کوچ اجباری مردم غزه، وخامت کیفیت هوای کلان‌شهرها و ایران در رتبه ۲۱ اقتصاد جهان در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

با ورود عملیات طوفان الاقصی به نهمین روز خود و کسب پیروزی های کم نظیر توسط حماس در نبرد علیه صهیونیست‌ها، بمب افکن های رژیم اسراییل بدون توقف مناطق مسکونی، درمانی و مکان های تجمع آوارگان فلسطینی در غزه را به دستور سران تل آویو بمباران می کنند. جنگ در غزه همچنان مورد توجه روزنامه‌ها است، روزنامه آرمان امروز درباره سناریوهای احتمالی جنگ نوشته است:

تل آویو جنگ های گذشته را در چند روز و حداکثر یکی دو هفته برده است. سیل عظیم آوارگان هم چالشی جدی علیه مصر، اسرائیل و حتی کشورهای اروپایی خواهد شد. به همین طریق آمریکا و کشورهای حامی اوکراین هم هوادار یک درگیری طولانی در خاورمیانه به بهای قسر در رفتن روسیه از باتلاق اوکراین نیستند. چالش های فوق الذکر راه را برای گمانه‌زنی درمورد سناریوی سوم باز می کند.

در ادامه این گزارش آمده است:

می توان تصور کرد که در روزها یا هفته‌های آینده با ابتکار عمل قطر یا ترکیه، حماس تعدادی از گروگان ها را آزاد خواهد کرد. اسرائیل هم با آزادی زندانیان زن فلسطینی و کاهش بمباران ها به آن پاسخ خواهد داد. در مرحله بعد ممکن است با حضور نیرویی حافظ صلح و شروطی چون لغو محاصره غزه تشکیلات پلیس را حفظ و سلاح های سنگین و نیمه سنگین را واگذار نماید.

برای پایان جنگ در غزه با صهیونیست‌ها گفتگوی مستقیم کنید! / ماجرای گفتگوی همسر مهرجویی با یک روزنامه اصلاح‌طلب چه بود؟

روزنامه شرق نیز در سرمقاله امروز خود به نسل کشی در غزه پرداخته و می‌نویسد:

غزه، آخر خط است. آخر دنیایی است که در آن مرزبندی سَبُعیّت و انسانیت آشکار می‌شود. گریبان غیرت از پوست ظلمت به در شده است. در معرکه دنیا، برای آدمیان و دولت‌ها و ملت‌ها هنگامه‌هایی پیش می‌آید که سره را از ناسره جدا می‌کند. شما باید انتخاب کنید و دیگر به زبان مشهور جای «وسط‌بازی نیست». شما رودرروی قتل‌عام کودکان، چه فلسطینی و چه اسرائیلی، چه جای و جبهه‌ای می‌گیرید؟ آیا بر کرسی وجدان یکی را بر دیگری برتر می‌نشانید؟ در برابر یکی سکوت می‌کنید و دیگری را محکوم می‌کنید؟ غزه هم‌اینک آوردگاه وجدان انسان‌هاست. ‌بسیار کسان با محکوم‌کردن آپارتاید اسرائیلی، به هیچ روی کودک‌کشی یا زن‌کشی را از سوی حماس تأیید نمی‌کنند. هرچند برخی نسبت به اصالت آنچه به حماس نسبت داده شده است، تشکیک کرده‌اند؛ در هر صورت حماس باید بلافاصله تکذیب می‌کرد. اساسا در فرهنگ اسلامی-ایرانی چنین چیزی قابل حمایت نیست.

برای پایان جنگ در غزه با صهیونیست‌ها گفتگوی مستقیم کنید! / ماجرای گفتگوی همسر مهرجویی با یک روزنامه اصلاح‌طلب چه بود؟

روزنامه هم‌میهن اما در تیتر اول خود به انتقاد از سیاست‌های منطقه‌ای تهران پرداخته و سیاست ایران در غزه را نه جنگ و نه مذاکره خوانده است، از نگاه این روزنامه اصلاح‌طلب برای پایان جنگ در فلسطین باید ایران با رژیم صهیونیستی گفتگو کند! در بخشی از این گزارش آمده است:

روابط با عربستان در دهه ۱۳۹۰ و همزمانی آن با مذاکرات عادی‌سازانه برجام از سوی ایران، پیامدهای منفی‌تری داشت و عملاً بسترساز شکل‌گیری ائتلافی عبری-عربی علیه ایران شد. برقراری توافق اخیر با عربستان اما زمینه بازگشت جدی ایران به سیاست کلان منطقه‌ای خود (نه جنگ، نه مذاکره) را فراهم کرده است. در این میان، حمله حماس از این جهت که می‌تواند روند عادی‌سازی روابط اعراب با اسرائیل (به‌ویژه از سوی عربستان) را دچار تعلیق و تردید کند، در چارچوب سیاست کلان ایران (وجه مخالفت با عادی‌سازی یا همان «نه مذاکره») قابل‌تعریف است. اما درعین‌حال، اصل وقوع جنگ و فراتر از آن، گسترش ابعاد آن و احتمال وارد شدن نیروهای نزدیک‌تر به ایران (به‌ویژه حزب‌الله لبنان)، خارج از چارچوب سیاست کلان ایران (وجه «نه جنگ») قرار می‌گیرد و به تعبیر دقیق‌تر، در تعارض با این استراتژی قرار می‌گیرد.

در بخشی دیگر از این مقاله آمده است:

طبعاً در این سناریو، انتظار می‌رود ایران در جهت پیشبرد استراتژی خود که مبتنی بر الگوی بازدارندگی است، نه‌فقط نیروهای نزدیک به خود را از ورود به جنگ و گسترش آن باز دارد؛ بلکه با رایزنی‌های سیاسی و دیپلماتیک و انتقال پیام‌های صریح به قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مؤثر در بحران، در جهت کاهش سطح تنش و حتی دستیابی به نوعی آتش‌بس گام بردارد.

برای پایان جنگ در غزه با صهیونیست‌ها گفتگوی مستقیم کنید! / ماجرای گفتگوی همسر مهرجویی با یک روزنامه اصلاح‌طلب چه بود؟

انگیزه‌های رسانه‌ای پس از قتل داریوش مهرجویی

شنبه شب خبر به قتل رسیدن داریوش مهرجویی، کارگردان ایرانی و همسرش وحیده محمدی‌فر در ویلای شخصی‌اش در کرج، جامعه هنری را در شوک فرو برد. از همان ساعات اولیه گمانه زنی‌هایی درباره نحوه این قتل و شایعه «سَر بُری» منتشر شد که ناصرخاکی دادستان فردیس این موضوع را رد کرد.

روزنامه اعتماد در شماره امروز خود مصاحبه‌ای از مرحومه وحیده محمدی‌فر منتشر کرده و این گفتگو بازتاب فراوانی در رسانه‌های مختلف پیدا کرده است، گویی که مرحومه ساعاتی قبل از قتل با این روزنامه گفتگویی داشته است، اما بررسی این گزارش نشان می‌دهد که این روزنامه تنها پست اینستاگرامی ایشان را که مربوط به روز ۱۸ مهرماه بوده است را بازنشر داده و آن را به عنوان گفتگو منتشر کرده است.

اعتماد نوشته است:

قریب چند سالی است که هر از گاهی این موضوع اتفاق می‌افتد که یک بازیگر یا ورزشکار مورد سرقت قرار می‌گیرد و از قضا در زمان کوتاهی سارقان در دام پلیس گرفتار می‌شوند. در این میان پرسش این است که چرا سارقان در چند سال اخیر قربانیان خود را از میان بازیگران و ورزشکاران و به واقع شهروندان سرشناس هنری و ورزشی برمی‌گزینند و پرسش دوم اینکه چگونه است که سارقان مزبور به سرعت شناسایی می‌شوند و حال آنکه شناسایی سارقان سرقت‌های دیگر گاه سال‌ها به طول می‌انجامد و حتی این تلاش بعد از سال‌ها همچنان نافرجام می‌ماند؟

در بخشی دیگر از این گزارش عجیب آمده است:

در خصوص پرسش نخستین، گفتنی است که اگرچه گفته می‌شود سارقان در زمره بزهکاران «یقه آبی» قرار دارند که بیش از آنکه مانند «یقه سپیدان» از فسفر مغز استفاده کنند، از زور بازو در ارتکاب بزه بهره می‌برند، امروز این معادله قدری تغییر یافته و دیده می‌شود که سارقان با بهره‌گیری از هوش اجتماعی بالا و درک اقتصادی وافر آماج و اهداف جرایم خویش را از میان آن دسته از اقشار جامعه برمی‌گزینند که احتمال دستیابی‌شان به خواسته مالی خود را در حد متوسط به بالا جای می‌دهد.

برای پایان جنگ در غزه با صهیونیست‌ها گفتگوی مستقیم کنید! / ماجرای گفتگوی همسر مهرجویی با یک روزنامه اصلاح‌طلب چه بود؟

بررسی اولیه کنش رسانه‌ای فعالان اصلاح طلب در شبکه های اجتماعی در واکنش به قتل داریوش مهرجویی و همسرش بیانگر تولیدمحتوای آن ذیل چند محور اصلی است. تاکید بر القای شدت گرفتن ناامنی در جامعه، تلاش برای اینهمانی این قتل با قتل های سریالی و ادعای نادرست دست داشتن اتباع بیگانه به ویژه افغان ها در ماجرای قتل اخیر از جمله اقداماتی است که پس از انتشار این گزارش رشد تصاعدی در رسانه داشته است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برای پایان جنگ در غزه با صهیونیست‌ها گفتگوی مستقیم کنید! / ماجرای گفتگوی همسر مهرجویی با یک روزنامه اصلاح‌طلب چه بود؟ بیشتر بخوانید »

داریوش مهرجویی: «لامینور» عید فطر اکران می‌شود/ اطلاعات اشتباه به من داده بودند

داریوش مهرجویی: «لامینور» عید فطر اکران می‌شود/ اطلاعات اشتباه به من داده بودند



داریوش مهرجویی، از نمایش فیلم «لامینور» در عید فطر خبر داد و گفت: عصبانیت پیشین من به خاطر اطلاعات نادرستی بود که به من داده بودند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، در روزهای اخیر در پی اکران نشدن فیلم لامینور در نمایش نوروزی، داریوش مهرجویی، کارگردان پیشکسوتِ سینمای ایران، در پیامی ویدئویی، پروانه نمایش فیلم را نشان داد و به این موضوع اعتراض کرد. پس از آن سازمان سینمایی با اعلام این که این پروانه نمایش، اعتبار زمانی خود را از دست داده است، آن را تمدید کرد. 

پس از این ماجرا، مهرجویی با انتشار ویدیویی تازه، از اهالی سینما برای حمایت از خود تشکر کرد و از اکران فیلم لامینور در عید فطر سال آینده خبر داد.

وی در این ویدئو گفت: اهالی سینما حسابی پشتیبان من بودند، اصلا انتظار چنین حمایتی را نداشتم. با توجه به این‌که پروانه نمایش این فیلم صادر شده است، ان‌شالله در عید فطر شاهد نمایش این فیلم هستیم و امیدوارم از فیلم خوش‌تان بیاید.

این کارگردان درباره عصبانیتش در ویدئو قبلی که منتشر کرده بود، توضیح داد: به من اطلاعات غلط دادند و کمی غصه‌دار شدم، این، یک سوءتفاهم بود که خوشبختانه رفع شد. الان خیلی خوشحالم، همه‌تان را می‌بوسم و عاشقتان هستم.

لامینور، در سال ۱۳۹۸ ساخته شده که در آن بازیگرانی از جمله علی نصیریان، پردیس احمدیه، سیامک انصاری، بیتا فرهی، علی مصفا، مهرداد صدیقیان، بهناز جعفری، کاوه آفاق، امرالله صابری و رضا داودنژاد نقش آفرینی کرده‌اند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

داریوش مهرجویی: «لامینور» عید فطر اکران می‌شود/ اطلاعات اشتباه به من داده بودند بیشتر بخوانید »

علی نصیریان در چهلمین جشنواره فجر از فیلم «گاو» می‌گوید

علی نصیریان در چهلمین جشنواره فجر از فیلم «گاو» می‌گوید



علی نصیریان در چهلمین جشنواره فجر درباره فیلم سینمایی «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی سخن خواهد گفت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، چهلمین جشنواره فیلم فجر در بخش فیلم‌های گنجینه، فیلم سینمایی گاو اثر داریوش مهرجویی را نمایش خواهد داد.

در این بخش علاوه بر نمایش فیلم در جشنواره علی نصیریان بازیگر مطرح و پیشکسوت سینما درباره انسان و معنای زندگی سخن خواهد گفت.

این نشست در روز چهاردهم بهمن ماه برگزار خواهد شد و همچنین در همین روز  و در بخش شبی با اندیشمندان  آموزش ماندگار در سینما (نکوداشت زنده یاد دکتر اکبر عالمی) برگزار خواهد شد.

چهلمین جشنواره فیلم فجر در دو بخش فرهنگی و رقابتی به دبیری مسعود نقاش‌زاده از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۴۰۰ برگزار خواهد شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

علی نصیریان در چهلمین جشنواره فجر از فیلم «گاو» می‌گوید بیشتر بخوانید »