به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، کانال مکتب شهید سلیمانی فیلمی از سردار حاج قاسم سلیمانی را منتشر کرده است که در آن به بلای داعش اشاره دارد.
سردار سلیمانی در این فیلم میگوید: همانطور که یک بلایی مانند طاعون بیاید، مرزهای کشور را میبندیم، مقابل داعش چه باید میکردیم؟
وی در بخشی از این فیلم میگوید: اگر کسی ملتی را نسبت به این خطر بی تفاوت کند در ریختن خون فردای این ملت شریک است.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، کانال مکتب شهید سلیمانی فیلمی از سردار حاج قاسم سلیمانی را منتشر کرده است که در آن به بلای داعش اشاره دارد.
سردار سلیمانی در این فیلم میگوید: همانطور که یک بلایی مانند طاعون بیاید، مرزهای کشور را میبندیم، مقابل داعش چه باید میکردیم؟
وی در بخشی از این فیلم میگوید: اگر کسی ملتی را نسبت به این خطر بی تفاوت کند در ریختن خون فردای این ملت شریک است.
نیروهای امنیتی عراق روز گذشته در جنوب اربیل با عناصر گروه تروریستی داعش درگیری شدند.
یک منبع عراقی به خبرگزاری فرانسه گفت که در جریان این درگیری ۱۸ نفر از نیروهای امنیتی عراق کشته شدند.
در همین زمینه، منابع عراقی، امروز (شنبه)، از درگیری نیروهای پیشمرگه با عناصر داعش در کرکوک (شمال عراق) خبر داده بودند.
وبگاه خبری شبکه «رووداو» در این خصوص گزارش داد که عدهای از عناصر سازمان تروریستی داعش به نیروهای پیشمرگه در نزدیکی روستای «قایه باشی» در ناحیه «بردی/آلتون کوبری» استان کرکوک حمله کردهاند.
«نوی حمه علی» فرمانده محور غرب کرکوک در گفتوگو با رووداو خبر داد که سه تن از نیروهای پیشمرگه از جمله یک سروان در این درگیری کشته و دو تن دیگر مجروح شدهاند.
طبق گفته فرمانده محور غرب کرکوک، عناصر داعش در این درگیری از خمپاره، راکتهای BKC و اسلحههای کلاشینکف استفاده کردهاند.
این گزارش در حالی منتشر شده است که وبگاه خبری «شفق نیوز» به نقل از یک منبع امنیتی شمار کشتهشدگان این حمله را هفت تن و تعداد مجروحان را دو نفر گزارش کرد.
در این گزارش اشاره شده است که عناصر داعش یک مقر امنیتی نیروهای پیشمرگه را هم به آتش کشیدهاند.
گروه جهاد و مقاومت مشرق – گذشت از مال و منال دنیا یک طرف و گذشت از سه دختر که یکی خانمتر از آن یکی است، طرف دیگر… خادمحسین جعفری در مرز چهل سالگی، کسی نبود که بخواهد با شور جوانی و بدون بررسی، تن به خطرهای جهاد در میدان سوریه بدهد. آخرین تصاویر قبل از شهادتش را که دیدیم، حس و حال معنوی صورتش، همه ابهامها را رفع کرد اما برایمان مهم بود روایت او را از زبان همسر و فرزندانش بشنویم. بیشتر حرفها را خانم احمدی برایمان گفت و دختر ارشد شهید (سمیرا خانم) هم آخرهای گفتگو به ما پیوست تا از دلتنگیهایش بگوید. آخر کار هم مهمان شدیم به یک غذای سنتی و محلی افغانستان که طعمی عجیب و بهیادماندنی داشت.
آنچه در ادامه میخوانید، بخش اول از گفتگوی ما با خانواده این شهید فاطمیون است که در گلتپه، جایی نرسیده به ورامین و در اواسط کوچه قمر بنیهاشم(علیه السلام) زندگی میکردند.
**: در اینترنت فقط گزارش مراسمی بود که شما به همراه دختران عزیزتان (سمیرا، سارینا و ستایش) در آن شرکت کرده و چند جملهای درباره همسر بزرگوارتان گفته بودید. امروز خدمت شما رسیدیم تا با این شهید عزیز بیشتر آشنا بشویم. برای آشنایی اولیه از تولد ایشان برایمان بگویید تا به بقیه سئوالات برسیم…
همسر شهید: بسم الله الرحمن الرحیم. من احمدی، همسر شهید خادمحسین جعفری هستم. شهید، متولد سال ۱۳۵۵ بودند. شغلشان هم کشاورزی بود و خیار درختی میکاشتند.
**: کجا کشاورزی میکردند؟
همسر شهید: پیشوای ورامین…
**: تاریخ شهادتشان را بفرمایید که بدانیم موقع شهادت چند ساله بودند.
همسر شهید: ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ به شهادت رسیدند. یعنی وقتی که شهید شدند حدود سی و نه سالشان بود.
**: چه زمانی از افغانستان به ایران آمدند؟
همسر شهید: ۱۳ ساله بودند که برای کار به ایران آمدند اما تنهایی و بدون خانواده.
**: اهل کجای افغانستان بودند؟
همسر شهید: منطقه شهرستان در ولایت دایکندی که وسط افغانستان است. خودم چون متولد ایران هستم ولایتهای آنجا را خوب نمی شناسم.
**: اما اصالتا افغان هستید…
همسر شهید: بله، پدر و مادرم افغان هستند.
**: پدر و مادرتان اهل کجا بودند؟
همسر شهید: فقط می دانم اهل منطقهای هستند به نام «بندر».
**: چه زمانی به ایران آمدند؟ کجا ساکن شدند؟
همسر شهید: جزو اولین گروههایی بودند که بعد از انقلاب، مهاجرت کردند و فکر کنم سال ۱۳۵۹ آمدند. اول به مشهد آمدند و سه چهار سالی آنجا ساکن شدند. بعدش هم به منطقه ورامین آمدند.
**: شما متولد چه سالی هستید و کجا به دنیا آمدید؟
همسر شهید: من سال ۱۳۶۳ در ورامین به دنیا آمدم.
**: خانم احمدی! شما کِی ازدواج کردید؟
همسر شهید: سال ۸۳ بود که با آقاخادم ازدواج کردم.
**: یعنی شما ۲۰ ساله و شهید جعفری ۲۸ ساله بودند. تقریبا ۱۱ سال هم با هم زندگی کردید.
همسر شهید: ابتدای سال ۹۳ رفتند سوریه و یک سال رزمنده بودند. یک سال بعد از آن هم شهید شدند.
**: در این یک سال، چند اعزام رفتند؟
همسر شهید: سه اعزام رفتند و در چهارمین اعزام شهید شدند. هر بار که میرفتند حدود سه ماه آنجا میماندند.
**: کار کشاورزی را کلا رها کردند؟
همسر شهید: قبل از این که به سوریه برود در کار کشت خیار درختی بود. بعد از آن هم کشاورزی را رها کرد و کلا همه توجهش به سوریه بود. حدود یک ماه در ایران میماند و دوباره می فت. در این مدت مرخصی، با یکی از پادگانهای سپاه در جلیلآباد همکاری داشت و کارهای بنایی و عمرانیشان را انجام می داد.
**: کسی که همسر و سه فرزند دارد، برایش سخت است که تغییر شغل بدهد. بیشتر دنبال این هستیم که بدانیم چه شد کارشان را رها کردند و رفتند به سوریه… در کشاورزی درآمد خوبی داشتند؟ خودشان صاحبکار بودند؟
همسر شهید: بله، درآمد بالایی داشتند. زمین میگرفتند و با صاحبکار، به صورت اربابرعیتی کار میکردند. زمین و آب از صاحبکار بود، کاشت و برداشت و نگهداری هم با ایشان. کشت خیار درختی در منطقه پیشوا و ورامین بهنام و معروف است. کار پرزحمتی است اما درآمد فوقالعاده و عالی دارد.
**: پس وضع مالیشان خوب بود و مشکل مالی نداشتند.
همسر شهید: بله، شکر خدا وضع مالیشان خیلی خوب بود و هیچ مشکل مالی نداشتیم.
**: زندگی شهید جعفری تثبیت شده بود و از نظر درآمد هم میفرمایید وضع خوبی داشتند؛ برای خیلیها این سئوال ایجاد می شود که این تغییر وضعیت و ندیدن دو سه ماهه بچهها مگر سخت نیست؟ شما میدانید علت این تغییر چه بود؟
همسر شهید: بعد از کشت و کار، شهید جعفری یک سفر به افغانستان رفتند. من موافق رفتنشان نبودم. گفت می خواهم بروم آنجا را ببینم و کارهایی دارم. بعد از آن گفتند من سمت هرات یک زمینی خریدهام و چهار دیواری می کنم و برمیگردم و بچهها را با نظر شما می بریم تا هم تفریحی کرده باشیم و هم آنجا، خانهای برای خودمان بسازیم. ما چوم افغانستان را ندیده بودیم، خیلی مشتاق بودیم به آنجا برویم. شرایط مهاجرها در ایران خیلی رو به راه نیست که راحت بتوانند بروند و بیایند. مشکلات اقامتی و پاسپورتی هم دارند که اذیتشان میکند. به همین خاطر که نمیتوانستیم برویم خیلی دوست داشتم این اتفاق بیفتد.
ایشان رفتند افغانستان و زمین را خریدند. چهار دیواری کردند و زنگ زدند که من در راهم و دارم میآیم.
**: این سفر چقدر طول کشید؟
همسر شهید: چیزی بیشتر از یک سال…
**: بچهها که کوچک بودند… شما در این یک سال، تنها بودید؟
همسر شهید: بله، خودم هم یک تولیدی کوچک لباس در خانه داشتم و خیاطی میکردم. از درآمد کشاورزی مقداری برای مخارج خانه گذاشته بودند و خودشان به افغانستان رفته بودند. بعد از مدتی آمدند و خیلی خوشحال بودیم از بازگشتشان. تلفنی تماس داشتیم اما نبودنشان برایم خیلی سخت بود. بعد که آمدند حدود دو هفته بیشتر نماندند و دوستانشان آمدند به دیدنشان. چند نفر از دوستانشان جزو رزمندگان اولیه فاطمیون بودند. با هم بیرون می رفتند و دید و بازدیدها ادامه داشت. بین این رفت و آمدها، حرفش را انداخت که «من خیلی دوست دارم به سوریه بروم.»
**: شما تقریبا با آن سفر یک ساله، از نظر روحی آمادگی سفرشان به سوریه را هم داشتید…
همسر شهید: بله، اما من چیز زیادی از سوریه نمی دانستم. خبر نداشتم که برای چه می روند و چه کاری می کنند. البته میدانستم که آنجا جنگ است. شرایط افغانستان را هم برایم توضیح داده بود که طالبان و گروههای تروریستی شیعیان را اذیت می کنند و زنها و بچهها را می کشند. بعد میگفت شرایطی که در سوریه هست، چندین برابر وخیمتر و بدتر از افغانستان است. همین طوری کم کم توضیح میداد و من هم کنجکاو می شدم. می پرسیدم تو از کجا میدانی؟ شاید اینها واقعیت نباشد… میگفت: نه، واقعیت است.
خیلی مثل الان گوشیهای هوشمند و اینترنت به راه نبود که همه در جریان خبرها باشند.
**: اساسا ممنوعیت خبری بود و کسی از سوریه خبر خاصی منتشر نمی کرد…
همسر شهید: مدام میگفت دوستان من می روند و می گویند حرم حضرت زینب در خطر است. گروههایی هستند که میخواهند آنجا را تخریب کنند. آدم هایی هستند که اصالتشان معلوم نیست و نمی شود فهمید اهل چه کشوری هستند. خیلی در مورد این قضیه در خانه صحبت می کرد.
من هم می گفتم نگو که می خواهی بروی. من مخالفم. الان بعد از یک مدت طولانی از افغانستان آمدهای و بچهها کوچکند و من هم دیابت دارم و مریض احوالم. خلاصه خیلی اصرار داشتم که نرود. البته او مدام حرفش را می زد و ما هم گوش می کردیم. اما وقتی می گفت شاید من بروم، همهمان مخالفت میکردیم.
**: در یک سالی که افغانستان بودند، کلا کار کشاورزی را کنار گذاشتند؟
همسر شهید: بله، کلا به کشاورزی نمیرسیدند.
**: یعنی آنجا در افغانستان درآمدی داشتند؟
همسر شهید: آنجا درآمدی نداشتند. فقط زمینی گرفتند و یک ملک مسکونی را برای خودمان سر و سامان دادند.
**: پس یعنی هم درآمد نداشتند و هم از پساندازشان مصرف میکردند…
همسر شهید: بله. اینجا برادرانشان همان زمینی که کشاورزی می کردیم را گرفتند و کار را شروع کردند. خودم هم تولیدی داشتم و کار می کردم.
**: برادرهای شهید سهمی به شما میدادند؟
همسر شهید: بله، زمین ۳۰۰۰ متری هرات را هم شهید جعفری گرفته بودند و قرار بود برادرهایشان هم هر کدام در حد توانشان خانهای بسازند.
**: شما در کارگاهتان چه چیزی تولید میکردید؟
همسر شهید: من شلوارِ کت مردانه میدوختم.
**: دوخت شلوار مردانه کار سختی است…
همسر شهید: بله، در منزل، خودم، خواهرزادهام و برادرم همکاری می کردیم. درآمدش هم عالی بود. آن زمان تورم بالا نبود و درآمدش قابل توجه بود.
**: به هر حال شما با رفتن حسینآقا به سوریه مخالفت کردید…
همسر شهید: بله، من کلا از سفری که به افغانستان رفته بودند خیلی سختی کشیده بودم. یک بچه خیلی کوچک داشتم؛ خودم هم دیابت داشتم. دختر کوچکم مریض احوال بود و مجبور بودم کار هم بکنم.
**: علت دیابتتان چه بود؟
همسر شهید: دیابت بارداری بود اما هفت سال طول کشید! دخترم هم تازه به دنیا آمده بود و چون من انسولین مصرف می کردم، غده تیروئیدش در گلو رشد نکرده بود و مشکل حاد داشت و هر چه بیمارستان می بردیم، می گفتند باید عمل بشود. عملش هم پنجاه پنچاه بود چون ممکن بود فلج بشود. خیلی من را نگران کرده بود. من میگفتم با این شرایط راضی نیستم به سوریه بروی. من در این یک سالی که نبودی خیلی اذیت شدم…
وقتی فهمید مخالفم، جلوی من حرف رفتن را نمی زد. ولی دورادور می دیدم که گوشیاش زنگ می خورد. گوشی نوکیای ساده داشت. بیرون می رفت و حرف می زد. می پرسیدم چرا توی خانه حرف نمی زنی؟! می گفت دوستانم هستند، کار خصوصی دارند… گوشیاش را که قطع می کرد، می آمد و دوباره حرف رفتن دوستانش را می زد و با حسرت میگفت: دوستانم فردا اعزام می شوند… خودخوری می کرد و ناراحت بود. دلش آرام و قرار نداشت. از اینجا می رفت خانه مادرش و به مادر و خواهر و برادرش واقعیت را میگفت. میگفت زن و بچه من به خاطر مدتی که نبودم، راضی نمی شوند بروم سوریه اما شما راضی باشید که من میخواهم بروم.
**: خانواده شهید جعفری هم به ایران آمدند؟ چون شما فرمودید تنهایی به ایران آمدند…
همسر شهید: بله، تنهایی آمدند و ۱۰ سال ایران بودند اما بعدش خانوادهشان آمدند. وقتی ما ازدواج کردیم، یکی دو سال میشد که خانواده شان به ایران آمده بودند.
**: و در همین منطقه ساکن بودند؟
همسر شهید: بله. در پیشوا ساکن بودند… مادرشان هم رضایت نداشتند و می گفتند خطرناک است اما با اصرار توانسته بود آنها را راضی کند. آنها کاملا در جریان رفتنش بودند اما من اصلا خبر نداشتم و راضی نبودم. دلهره داشتم و میگفتم خطرناک است. حقیقتا به فکر خودم بودم و نگران بودم با سه دختربچه چه کار کنم؟
خیلی اصرار داشت و روزی گفت من میخواهم بروم جایی سمت شمال کشور. کار یک ویلا را با برادرانم برداشتهام… در جوشکاری هم خیلی مهارت داشت. گفت: برادرهایم کارهای مختلف این ویلا را گرفتهاند. ما به شمال میرویم و احتمالا یک ماه دیگر برمیگردیم. من هم خیلی پیگیر نبودم. قَسَمش داده بودم و او هم قَسَم خورده بود که سوریه نمیرود. گفت: به خدا سوریه نمی روم…
رفت وگوشیاش خاموش شد. هر چه زنگ می زدم، میگفت در دسترس نیست! دو روز از رفتنش میگذشت. با خودم می گفتم شمال که خیلی دور نیست. گهگاهی باید آنتن بدهد! تازه اگر گوشی آقاخادم جواب نمیدهد، گوشی برادرش که باید آنتن بدهد.
بعد از چند روز رفتم منزل مادرشوهرم. دیدم با تعجب نگاهم می کنند و حرفی نمی زنند. دیدم برادران شوهرم آنجا هستند. تعجب کردم که آقاخادم کجا رفته. وقتی تعجب من را دیدند، گفتند: مگر نمیدانی؟ گفتم: نه… اما دیگر کسی حرفی نزد. به خواهرشوهرم گفتم: تو را به خدا بگو آقاخادم کجا رفته؟ خیلی نگرانم. گفت: زنداداش! باید ما را ببخشی. به ما گفته بود به تو چیزی نگوییم. آقا خادم رفته سوریه. آمد اینجا و با ما خداحافظی کرد و گفت شما چیزی نگویید. من خودم که به سوریه برسم، با خانمم تماس میگیرم…
**: با آنها کامل خداحافظی کرده بود؟
همسر شهید: بله، حتی شب قبل از اعزام هم به خانه مادرش رفته بود و شام را آنجا خورده بود. رضایتشان را هم کامل گرفته بود. من اما به خاطر بهانهگیری دخترهایم راضی نمیشدم. دختربچهها خحیلی وابسته بودند و بیقراری می کردند. به همین خاطر بیخبر رفتند سوریه!
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، حسینعلی حاجی دلیگانی عضو هیات رئیسه مجلس، گفت: به دنبال انتشار فایل صوتی محرمانه از محمدجواد ظریف جمعی از نمایندگان تحقیق و تفحص از مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری را در مجلس کلید زدند.
متن کامل تحقیق و تفحص نمایندگان از مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری از مرکز به شرح زیر است:
عنوان تحقیق و تفحص: تقاضای تحقیق و تفحص در خصوص فعالیت مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری
شرح: تقاضای تحقیق و تفحص در خصوص فعالیت مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری
اخیرا فایل صوتی طبقه بندی شده از وزیر امور خارجه دولت دوازدهم جناب آقای محمد جواد ظریف در خصوص اطلاعات طبقه بندی شده نظام جمهوری اسلامی ایران منتشر گردیده است که بعضا بخشی از اظهارات جناب آقای محمد جواد ظریف خلاف واقع است. با توجه به اینکه این فایل صوتی جزء اسناد طبقه بندی شده محسوب میشده ولی این سند برای اولین بار توسط شبکههای رسانهای معاند خارج از کشور شبکه تلویزیونی اینترنشنال عربستان سعودی منتشر شده است این انتشار توسط یک رسانه ضد نظام نشان از عمق نفوذ دشمن در مراکز حساس دولت دارد.
مصاحبه ظریف بخشی از برنامهای به نام «آن سوی دولت» و با موضوع گزارش و روایت خدمات، اقدامات، چالشها و دستاوردهای دولتهای یازدهم و دوازدهم است که زیر نظر مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری، انجام شده و علاوه بر ظریف مصاحبههایی با وزیران و معاونان رییس جمهور در چارچوب تاریخ شفاهی هشت ساله دولتهای یازدهم و دوازدهم انجام گرفته است.
فایل صوتی گفت و گوی آقای لیلاز و آقای محمد جواد ظریف در چارچوب پروژه تاریخ شفاهی دولتهای جمهوری اسلامی ایران انجام شده است و آقای ظریف و مصاحبه کننده بارها تکرار کردهاند که این صحبتها برای ثبت در تاریخ است و قاعدتا باید در اسناد بایگانی شده نگهداری شود اما یقینا انتشار این مطالب قانونی نیست و جهت شناسایی عوامل ارتکاب جرم و نحوه وقوع آن و نیز تعیین سطح طبقه بندی اطلاعات افشا شده، ضمن استعلام از دستگاههای مسئول، دستورات لازم به دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی، صادر شده است.
این انتشار اطلاعات، قرار دادن اطلاعات طبقه بندی شده کشور در اختیار افراد فاقد صلاحیت است که حسب مورد طبق ماده ۵۰۱ قانون مجازات اسلامی و قانون مجازات انتشار و افشای اسناد محرمانه و سری، مباشران و معاونان این اعمال باید تحت تعقیب کیفری قرار گیرند و اعمال ایشان جرم محسوب میشود. برخی نیز مدعی هستند که فایل صوتی ممکن است ربوده شده باشد ولی با توجه به اینکه میزان دسترسی افراد به این فایل به صورت طبقه بندی شده بوده است این احتمال بعید است و در صورت ربوده شدن فایل نیز سهل انگاری ماموران دولتی در نگهداری از اسناد سری و محرمانه محسوب شده و بر اساس ماده 506 قانون مجازات اسلامی جرم است و مجازات باید شوند.
آقای حسام الدین آشنا به عنوان رئیس مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری که مصاحبه با ظریف و دیگر وزرای دولت با مسئولیت ایشان انجام شده باید پاسخگوی افشای این اطلاعات باشد و بداند که این حوادث تهدید کننده امنیت ملی کشور است و وی باید پاسخ دهد که این تهدید از کجا نشأت میگیرد. این مسأله بیانگر نفوذ دشمن و جاسوسان در مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهور است و به دلیل این حفره امنیتی است که برخی دولتیها با تهیه و مصاحبههای این مرکز با مسئولین دولتی مخالف بوده و هستند. آقای آشنا مسئولیت تهیه و ضبط این برنامه را بر عهده داشت باید پاسخگوی این اتفاق مهم باشد.
فایل صوتی منتشر شده از آقای محمد جواد ظریف حاوی مطالب خلاف واقع است. در قسمتی از این فایل صوتی آقای ظریف با تقلیل دستاورد دیپلماتیک سردار سلیمانی میگوید: «ما ادعا میکنیم که آقای سلیمانی پوتین را به جنگ کشید. اما پوتین تصمیمش را [از قبل] گرفته بود. در حالی ظریف چنین ادعایی را مطرح میکند که منابع جهانی خبری خلاف این مساله و نقش حاج قاسم در موضوع را بارها گفتهاند. به عنوان مثال آسوشیتدپرس در مهر 94 گزارش داده بود که سردار سلیمانی توانسته بود مقامات روس را در دیداری سه ساعته برای حمایت نظامی از مقاومت و دولت اسد راضی کند. اما برای شنیدن روایت دقیق ماجرا بهتر است صحبتهای سید حسن نصرالله را که از ابتدای فتنه سوریه اطلاعات دقیقی از ماجرا دارد شنید. دبیر کل حزب الله در خصوص نقش شهید سلیمانی در اقناع روسیه و پشتیبانی هوایی از نیروهای مقاومت به المیادین گفته بود: روسیه در ابتدای امر مردد بود که وارد جنگ در سوریه شود و حاج قاسم سلیمانی با استدلال و شخصیت کاریزماتیک خود آنهم روی نقشه و توضیحاتی واقعی در جلسهای که با رئیس جمهور روسیه داشت، او را متقاعد کرد که برای مقابله با تروریستها و جلوگیری از سقوط دولت سوریه، به مسئله این کشور ورود کند. در آن جلسه دو ساعته، پوتین به حاج قاسم گفت من قانع شدم. این چیزی بود که از حاج قاسم شنیدم. حاج قاسم توانست با استدلال و تشریح واقعیت پوتین را قانع کند و توانست روشن کند که نتیجه این ورود چه خواهد بود. الان همه میدانند که روسیه از دروازه سوریه به دنیا بازگشت. ظریف در صحبتهایی توهین آمیز، همکاری ایران و روسیه را برای تخریب برجام معرفی کرده و حتی میگوید زمانی که روسها پذیرفتند که به کمک نظامی منطقه بیایند، ایران و سوریه در شرایط سختی حضور نداشتند. این درحالی است که از زمان همکاری روسیه با مقاومت ایران و نیروهای ارتش سوریه سالها زمان برد تا پایان حاکمیت داعش در این کشور و منطقه اعلام شود.
آقای ظریف در حالی در قسمتی از صحبتهای خود مردم ایران را «قهرمانپرست» معرفی میکند که به نظر میرسد به حمایت مردمی از حاج قاسم حسادت میورزد.
این گونه سخنان آقای محمد جواد ظریف که به نحوی توهین به مردم ایران و قهرمانان ملی است علاوه بر اینکه خلاف شئونات است از مصادیق تشویش اذهان عمومی محسوب شده و نقض ماده ۶۹۸ قانون مجازات اسلامی محسوب میشود.
بر اساس اصل یکصد و سی و چهارم (134) قانون اساسی «ریاست هیأت وزیران با رئیس جمهور است که بر کار وزیران نظارت دارد و با اتخاذ تدابیر لازم به هماهنگ ساختن تصمیمهای وزیران و هیأت دولت میپردازد و با همکاری وزیران، برنامه و خط مشی دولت را تعیین و قوانین را اجرا میکند، در موارد اختلاف نظر و یا تداخل در وظایف قانونی دستگاههای دولتی در صورتی که نیاز به تفسیر یا تغییر قانون نداشته باشد، تصمیم هیأت وزیران که به پیشنهاد رئیس جمهور اتخاذ میشود لازم الاجراست. رئیس جمهور در برابر مجلس مسئول اقدامات هیأت وزیران است» با توجه به اتفاقات پیش آمده در نهاد ریاست جمهوری، عدم حفاظت و نگهداری از اسناد سری و محرمانه و هم عدم رعایت شئونات و نقض قوانین توسط مقامات نهاد ریاست جمهوری، با توجه به اصل مذکور رئیس جمهور به وظیفه قانونی خود عمل نکرده است و نقض اصل 134 قانون اساسی از سوی آقای حسن روحانی آشکار و مسلم است.
با توجه به مطالب فوق الذکر لازم و ضروری است بررسی شود که در مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری چه فعالیتهایی انجام میشود؟ و این فعالیتها در راستای امنیت کشور انجام میشود یا خیر؟ به چه دلیل اطلاعات سری و محرمانه موجود در این نهاد توسط شبکههای بیگانه منتشر شده است؟ و موارد دیگر باید بررسی شود.
موضوع اصلی تحقیق و تفحص: محور اصلی: علت انتشار اطلاعات سری و محرمانه کشور که مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری مسئولیت نگهداری آن را داشته است در شبکههای بیگانه معاند چیست؟ اطلاعات سری و محرمانه در مرکز مذکور به چه نحو نگهداری میشود؟ چه افرادی مسئولیت نگهداری این اطلاعات را دارند؟
موضوعات فرعی تحقیق و تفحص:
1 – 1- میزان فعالیت مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری چگونه است؟ آیا تحت نظارت نهادهای نظارتی فعالیت میکنند؟
2- 2- میزان اهتمام مسئولین مرکز بررسیهای استراتژیک نهاد ریاست جمهوری در عدم استفاده از نیروهای دارای سوء سابقه امنیتی چگونه است؟
3 – 3- نحوه انطباق محتوای مصاحبه شفاهی مقامات دولتی مصاحبه شونده با واقعیتهای تاریخی و صحت اظهارنظرهای ایشان چگونه است.؟
4 – 4- نحوه نگهداری مصاحبه ضبط شده مسئولین به چه شکل است و چه اشخاصی به آنها نظارت دارند؟
5- 5- اظهارات خلاف واقع مسئولین دولتی که به نحو در جهت تخریب نظام جمهوری اسلامی است به مقامات امنیتی و نظارتی چگونه اطلاع رسانی میگردد؟
حسینعلی حاجی دلیگانی الهام آزاد عباس جهانگیرزاده الهویردی دهقانی محمد سبزی روح اله عباس پور علیرضا عباسی عباس گودرزی عباس مقتدایی سید محمود نبویان