دافوس

عراق در حال خراب کردن خرمشهر بود/ شناسایی وجب به وجب رزمنده‌ها در شهر

عراق در حال خراب کردن خرمشهر بود/ شناسایی وجب به وجب شهر توسط رزمنده‌ها


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، سردار شهید حاج احمد سیاف زاده فرمانده اسبق دانشکده فرماندهی و ستاد (دافوس) سپاه و فرمانده واحد عملیات قرارگاه کربلا در دوران دفاع مقدس بود. او در عملیات‌های بسیاری از جمله حضور داشت و به خاطر عملکردش در عملیات خیبر نشان درجه ۲ فتح دریافت کرد. او سال ۱۳۹۰ براثر عوارض ریوی ناشی از جراحت‌های دوران دفاع مقدس به همرزمان شهیدش پیوست. وی در سال ۱۳۸۰ در مصاحبه‌ای با سازمان صدا و سیما در خصوص عملیات بیت المقدس به بیان نکاتی از این عملیات پرداخت که مشروح این مصاحبه را در ادامه می‌خوانید.

ما باید به دو نکته اساسی پیرامون فتح خرمشهر و سوم خرداد فکر کنیم. تئوری اول برنامه سقوط جمهوری اسلامی توسط استکبار جهانی بود. یک بار این تئوری را از طریق کودتا امتحان کرده بودند که البته نتوانستند و مجددا این هدف را از طریق شورش داخلی پیگیری کردند که از آن طریق هم نتوانستند به اهدافشان برسند. حالا در برنامه‌ای جدید قصد داشتند هدف را از طریق یک جنگ منطقه‌ای و برنامه ریزی شده دنبال کنند.

تئوری شکست ناپذیری عراق در آزادسازی خرمشهر

ما با شکست ارتش بعث عراق در عملیات آزادسازی خرمشهر (بیت‌المقدس) این تئوری را شکست دادیم. وقتی استکبار جهانی در این راهبرد هم شکست خورد به این نتیجه رسید عراقی که برای جنگ با ایران در این مقطع کاندید شده بود و می‌خواست هدف آنان را اجرایی کند، همین که بتواند بصره را حفظ کند هنر کرده است چه برسد به تصرف خرمشهر و خوزستان! ارتش عراق تا قبل از شکست در عملیات آزادسازی خرمشهر برای خود وضعیتی در دنیا و ایران تصور کرده بود، اما پیروزی در این عملیات باعث شد هیمنه¬ی او درهم فرو شکند.

ما در عملیات بیت المقدس شهری را آزاد کردیم که خود عراقی‌ها به روایتی ۳۵ روز و به روایت دیگری چهل و پنج روز در گرفتن شهر از ما تلاش کردند. تازه ما یگانی هم برای دفاع از این شهر نداشتیم. تمام حضور ما در این مدت به همت نیرو‌های مردمی، نیرو‌های گردان دژ و گردان تکاور دریایی ارتش بود که در برنامه‌های تلویزیونی حتما اسم آن‌ها را شنیده‌اید. سپاه خرمشهر نیز یک سپاه تازه تأسیس بود، بعید می‌دانم بیشتر از ۵۰۰ نفر نیرو داشته باشد؛ اما شما دیدید که چگونه همین رزمنده‌ها بعد از یک سال و شش ماه، طی چند روز طی عملیاتی این شهر را از تصرف دشمن خارج کردند. بعد از این عملیات بود که دنیا به این نتیجه رسید تئوری‌های از پیش تعیین شده‌شان روی کاغذ جواب داده. یگان‌هایی مثل لشکر ۳ و تیپ‌هایی مثل ۳۷ کماندویی، ۴۵ روز جنگیده و پشت سر هم توسط ابرقدرت‌ها پشتیبانی شدند، به نحوی که اگر تانکش زده می‌شد تانک دیگری می‌آمد. اگر گردانش خسته می‌شد، گردان دیگری جایگزین می‌شد، با این وضعیت توانستند خرمشهر را تصرف کنند.

اما سال بعد تحولی در جمهوری اسلامی و نیرو‌های مسلح ما صورت گرفت که توانستند در شب اول خرداد عملیاتی ترتیب دهند که با ۲۰ هزار نظامی در خرمشهر نتوانستند مقابل رزمندگان ما بایستند. با اینکه توان ما سه به یک هم نبود.

عراق در حال خراب کردن خرمشهر بود/ شناسایی وجب به وجب رزمنده‌ها در شهر

عراق در حال خراب کردن خرمشهر بود/ شناسایی وجب به وجب رزمنده‌ها در شهر

هنوز یکی دوماه از جنگ نگذشته بود که جلسه‌ای در جنوب برگزار شد. در آن جلسه مسئولینی از تهران از جمله آقای ناطق نوری به جبهه آمدند تا خدمت آقای جهان آرا برویم. می‌خواست وضعیت خرمشهر و بچه‌های مدافعش را از نزدیک ببیند که چه کاری انجام می‌دهند، خط مقدم چگونه است و یک گزارشی از آقای جهان آرا بگیرد.

سوار ماشین شدیم، از اهواز رفتیم خرمشهر و مستقیم خود را به پرشین هتل رساندیم. آنجا مقر جدید سپاه خرمشهر بود که شهید جهان آرا در آنجا استقرار داشت. حوالی عصر بود. وقتی رسیدیم، شهید جهان آرا از پله‌ها آمد پایین به استقبال و ما را دعوت کرد، رفتیم بالا. دقیق خاطرم نیست. گفتند برای شما فیلمی می‌گذاریم که مربوط به وضعیت فعلی شهر خرمشهر است. بازار سیف خرمشهر یک فاضلاب بزرگی داشت که به رودخانه می‌ریخت، بچه‌های بومی سپاه خرمشهر از سمت کوت شیخ داخل رودخانه، شنا کرده و رفته بودند آن طرف که از طریق فاضلاب وارد بازار سیف بشوند. بچه‌ها این مسیر را بلد بودند، چون بعضا اقوامشان در آن بازار مغازه داشتند، می‌دانستند که آنجا فاضلاب هست و انسان می‌تواند آنجا راه برود. ما فیلم را قشنگ را می‌دیدیم که این بچه‌ها با دوربین رفته بودند، حالا روز شده و آمدند بالای یک ساختمانی و دوربین‌هایشان را نشان می‌دادند که حتی عکس هم ازخودشان گرفته بودند. آن‌ها با این فیلم داشتند عملکرد عراق را در خرمشهر نشان می‌دادند.

آنچه ما در فیلم دیدیم این بود که عراق با بلدوزر، لودر، اسکریپر، گریدر و هر چه داشت برابر یک طرحی شهر را صاف می‌کرد. عراق داشت زمین را برای خودش از نظر نظامی دوباره تعریف می‌کرد. ما آنجا فهمیدیم عراق مقاومت ۴۵ الی ۳۵ روزه¬ی ما را دیده و می‌دانستند این خانه‌ها، خانه‌های همین‌هایی است که رفته‌اند آن طرف رودخانه و اگر این‌ها بخواهند یک روز با یک هجوم مجدد برگردند رزمنده‌های ما آشنا هستند که چگونه در این کوچه‌ها حرکت کنند، لذا داشت آرایش شهر را به ضرر نظامی ما بهم می‌زد. بعدا هم که وارد خرمشهر شدیم دیدیم هر چه ماشین و این¬ها بود عمودی کرده بودند، چون عراقی¬ها از تعداد هواپیما‌های c۱۳۰ و هلی کوپتر‌های ۲۰۵ و ۲۱۴ ما خبر داشتند که می‌توانستند نیرو هلی برن کند لذا پیش بنی می‌کردند با چترباز و تیپ ۵۵ هوابرد و ۲۳ نوهد وارد شهر شویم.

سقوط بالگرد عراقی کار را تمام کرد

عراق واقعا فکر نمی‌کردند ما بتوانیم در کمتر از ۳ روز وارد خرمشهر شویم. نقطه ضعف آن‌ها این بود که در این عملیات غافلگیر شدند. با اینکه می‌دانستند بعد از عملیات ثامن الائمه، طریق القدس و فتح المبین نوبت این عملیات است، اما نمی‌دانستند ما از کدام محور عمل می‌کنیم. ما هم به پاشنه آشیل عراق زدیم. قرارگاه نصر و فتح وظیفه شان این شد که باید خط کارون را بشکنند و از منطقه دارخوین عبور کنند و به جاده برسند. گام اول رسیدن به جاده بود. ما باید عراق را به هراس می‌انداختیم. بدتر از هراسی که در عملیات فتح المبین به سرشان آمد. گام دوم رسیدن به دژ‌های مرزی بود. با این اقدام کارِ عراق تمام بود یعنی بصره یا خرمشهر محاصره می‌شد. همین اتفاق هم افتاد و آنجا بود که وقتی یکی از بالگرد‌های عراقی وقتی در نزدیک خین سقوط کرد دیگر کار عراق تمام شد و دیدید چگونه عراقی‌ها فوج فوج خود را تسلیم ما کردند.‌

می‌خواستند پای شورای امنیت به قضیه جنگ عراق باز نشود

جریان استکبار جهانی بعد از عملیات آزادسازی خرمشهر برای جلوگیری از موفقیت‌های بعدی ایران، خیلی سراسیمه به نتیجه رسیدند که پیشنهاد یک طرفه‌ای برای پایان جنگ بدهند و بگویند که از این مقطع ما حاضریم جنگ تمام شود. اما هیچ نوشته رسمی از سازمان‌های بین المللی به جا نگذارند و پای شورای امنیت به این قضیه باز نشود. می‌خواستند اسم این جنگ را یک نزاع منطقه‌ای بگذارند که مثلاً درگیری بین عراق و ایران بوده و همواره هم از قدیم الایام مشکل مرزی داشتند. حالا یک حادثه‌ای صورت گرفته است و ۲ سالی هم از اختلاف آن‌ها گذشته است. نمی‌خواستند زیر بار مسئولیت این اشتباه استراتژیک‌شان بروند. اینجا هوشیاری حضرت امام (ره) اجازه نداد که ایران قربانی تصمیمات لحظه¬ای دنیا شود. درایت ایشان بود که باعث شد دیگر هیچ کس فکر این غلط‌ها به ذهنش خطور نکند. حضرت امام (ره) فرمودند مگر می‌شود جنگی که ۲ سال است صورت گرفته و عراق تا عمق ۱۵۰ کیلومتری وارد ایران شده و تا نزدیکی‌های اهواز آمده و چهار پنج تا از استان‌های ما را تحت تأثیر قرار داده، ما خیلی راحت بگوییم همین! بعد قبول کنیم دشمن کوتاه آمده و ما هم به سر مرزهایمان برویم و آن‌ها هم سر مرزهایشان بروند. حالا فرضاً قبول کردیم و برگشتیم؛ به کدام مرز برگردیم؟ این عراقی‌ها خودشان قرارداد الجزایر را پاره کردند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عراق در حال خراب کردن خرمشهر بود/ شناسایی وجب به وجب شهر توسط رزمنده‌ها بیشتر بخوانید »

دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش

تصاویر/ دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش


دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تصاویر/ دوره آموزش عملی محورشناسی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش بیشتر بخوانید »

کتاب «نقش ارتش در دوران دفاع مقدس» مورد ارزیابی قرار گرفت

کتاب «نقش ارتش در دوران دفاع مقدس» مورد ارزیابی قرار گرفت


به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، نشست تخصصی نقد و بررسی کتاب «نقش ارتش در دفاع مقدس- سال دوم» با حضور امیر سرتیپ «حسین ولیوند» فرمانده دانشگاه فرماندهی و ستاد آجا و پیشکسوتان و تدوینگران این مجموعه چند جلدی در سرای اهل قلم سی و سومین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برگزار شد.

در این نشست تخصصی امیر سرتیپ دوم «مسعود بختیاری» از اساتید دافوس و طراحان عملیاتی دوران دفاع مقدس و همچنین از تدوین‌گران کتاب نقش ارتش در دفاع مقدس، در رابطه با تدوین این مجموعه اظهار داشت: مجموعه کتاب نقش ارتش در دفاع مقدس توسط ۷۷ نفر از فرماندهان ارتش در هشت سال دفاع مقدس در طول ۱۲ سال تدوین شده است که برخی از این عزیزان اکنون در میان ما نیستند درحالیکه یاد و نامشان در بین ما زنده است.

امیر بختیاری در ارتباط با انگیزه تالیف کتاب مذکور گفت: تاریخ نگاری جنگ توسط ارتش از ابتدای جنگ تحمیلی انجام شده است، اما شکل این تاریخ نگاری‌ها به صورت دست نوشته پراکنده و جزیره‌ای بوده است، اما در این کتاب اقدام به تدوین و پیوسته کردن این کتب و دست‌نوشته‌ها کرده‌ایم.

وی افزود: در این کتاب هیچ عملیاتی از قلم نیفتاده است و از سال نخست تا سال آخر دفاع مقدس همچون یک فرایند بهم پیوسته در این مجموعه ارائه شده است و به نقش ارتش در دفاع مقدس در این کتاب بدون هیچ گونه رویکرد سازمانی و تعصب پرداخته شده است.

این طراح عملیاتی دوران دفاع مقدس با تاکید بر اینکه در این مجموعه تلاش شده تا حقایق جنگ به صورت مستند بیان شود، افزود: در این کتاب اقدامات ارتش و نیرو‌های چهارگانه آن را در قالب یگان‌های مانوری، رزمی و خدمات رزمی و پشتیبانی خدمات رزمی تشریح شده است.

امیر سرتیپ بختیاری در ادامه گفت: از مهم‌ترین ویژگی‌های این کتاب نگارش آن با رویکرد کاملا بی‌طرفانه است و چون با دقت وقایع دفاع مقدس را مورد بررسی قرار داده برای پژوهشگران و تاریخ نگاران نظامی در ایران بسیار حائز اهمیت است.

امیر سرتیپ «حسین یاسینی» از پیشکسوتان دفاع مقدس و از نویسندگان این کتاب نیز ضمن بیان ساختار کتاب اظهار داشت: کتاب مذکور در پاسخ به برخی شبهات و ابهامات مطرح شده است در خصوص نقش ارتش در سال‌های ابتدایی جنگ تدوین یافته است.

وی ادامه داد: مخاطبین این کتاب همه ملت ایران و به ویژه محققان و پژوهشگران حوزه دفاعی و نظامی هستند.

سرتیپ یاسینی همچنین گفت در شیوه نگارش این کتاب تلاش شده تا حقایق و واقعیات دوران دفاع مقدس مطرح شود تا برای نسل‌های آینده به عنوان یک میراث ماندگار باقی بماند.

امیر سرتیپ دوم «مروت آزادبخت» نیز با بیان اقدامات ارتش در سال اول جنگ وضعیت و امکانات ارتش و در نهایت ایستادگی ارتشیان در برابر تهاجم عراق اشاره کرد و اظهار داشت: ستون مستحکم نیرو‌های مسلح در آن زمان ارتش بود که با رشادت‌ها و ایثار توانست پیشروی دشمن را متوقف کند.

وی ادامه داد: این مجموعه در واقع دربرگیرنده مستند گفتار فرماندهان دوران دفاع مقدس است؛ این فرماندهان بواقع کسانی بودند که در میدان جنگ و مناطق عملیاتی حضور داشتند و از تصمیم‌گیران بودند و در تجزیه و تحلیل شرایط و اوضاع جنگ آگاهی بسیار و تسلط داشته‌اند.

انتهای پیام/ ۲۲۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کتاب «نقش ارتش در دوران دفاع مقدس» مورد ارزیابی قرار گرفت بیشتر بخوانید »

نشست هم‌اندیشی سرلشکر موسوی با دانشجویان دافوس برگزار شد

نشست هم‌اندیشی سرلشکر موسوی با دانشجویان دافوس برگزار شد


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، نشست صمیمانه و هم‌اندیشی امیر سرلشکر «سید عبدالرحیم موسوی» فرمانده کل ارتش با دانشجویان دوره ۳۲ دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش (دافوس) برگزار شد.

در این نشست دانشجویان حاضر، ضمن بیان دیدگاه‌های خود، سوالاتی نیز در حوزه‌های مختلف مطرح کردند.

امیر سرلشکر موسوی نیز ضمن تبیین اهداف و راهبرد‌های ارتش، در مورد موضوعات مطرح شده از سوی دانشجویان، با آن‌ها تبادل نظر و گفت‌وگو کرد.

انتهای پیام/ 231

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نشست هم‌اندیشی سرلشکر موسوی با دانشجویان دافوس برگزار شد بیشتر بخوانید »

تنها آرزوی شهید فلاحی از از زبان محافظش

ماجرای اعزام شهید فلاحی به ویتنام/ تنها آرزوی شهید فلاحی از زبان محافظش


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس ،شهید «ولی‌الله فلاحی» در سال ۱۳۱۰ در طالقان متولد شد. سه سال اول دبیرستان را در دبیرستان علامه گذراند و سپس وارد دبیرستان نظام شد. از مهر ماه سال ۱۳۳۰ در دانشکده افسری تحصیلات خود را ادامه داد و پس از فارغ التحصیلی، خدمت خود را در لشکر ۹۲ زرهی آغاز کرد. در سال ۱۳۳۷ شمسی به تهران منتقل شد و در دانشگاه نظامی، در سمت فرماندهی گروهان دانشجویان و فرماندهی گردان انجام وظیفه کرد.

وی دورۀ پرسنل نظامی و سپس دوره‌ی عالی آجودانی و دافوس را در آمریکا گذراند و با درجه سرهنگ دومی به همراه گروهی از افسران ایرانی به عنوان ناظر صلح سازمان ملل در آتش‌بس ویتنام، به آن کشور اعزام شد و پس از بازگشت و به درجه سرتیپی ارتقا یافت و به عنوان معاون فرماندهی مرکز پیاده شیراز مشغول به کار شد و چندی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، سرتیپ فلاحی به فرماندهی نیروی زمینی ارتش منصوب شد.

امیر فلاحی پس از پشت سر گذاشتن مشکلات فراوان، بخصوص بحران و تشنج در منطقه کردستان که به دست ضد انقلاب وابسته صورت می‌گرفت و همچنین پس از موفقیت در تحکیم نظم و انضباط و مقررات و سازماندهی نیروی زمینی، در تاریخ ۲۸ مرداد ۱۳۵۸ شمسی به ریاست ستاد مشترک ارتش برگزیده شد.

با شروع جنگ عراق با ایران، شهید فلاحی همواره در مناطق جنوب یا غرب کشور حضور داشت و از نزدیک ناظر طرح‌های مختلف عملیاتی و لجستیکی بود. آخرین حضور او در منطقه، همزمان با عملیات ثامن الائمه (شکست حصر آبادان) بود که در هفتم مهر ماه سال ۱۳۶۰ پس از اتمام این عملیات و هنگامی که هواپیمای حامل ایشان و شهید فکوری، شهید کلاهدوز، نامجوی، جهان آرا و تعدادی از رزمندگان و مجروحان عملیات به تهران بازمی گشت دچار سانحه شد و همراه با یاران خود به مقام شهادت نایل آمد.

خاطرات یکی از محافظین شهید فلاحی

«جعفر بریری» یکی از محافظین شهید فلاحی خاطره‌ای را به این مضمون بیان می‌کند: در آبان ماه سال ۱۳۵۹ در سوسنگرد عملیاتی علیه نیرو‌های عراقی انجام گرفت تا آن شهر از تعرض دشمنان رهایی یابد. شهید فلاحی در نقطه‌ای میان خط آتش نیرو‌های خودی و سربازان دشمن برای نظارت بر این عملیات حضور داشت و تنها فرد همراه ایشان من بودم.

تبادل آتش بین دو طرف به شدت ادامه داشت. انفجار گلوله‌های توپ و خمپاره در اطراف ما به طور پراکنده شنیده می‌شد. دکتر چمران در آن عملیات مجروح گردید و تعدادی از رزمندگان ما هم به شهادت رسیدند. به شهید فلاحی پیشنهاد کردم که برای محافظت از ترکش‌ها و گلوله‌ها از کلاه آهنی استفاده کند، اما او اظهار داشت: اگر نگهدار من آن است که من می‌دانم شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد با این وجود از ایشان که آن زمان رئیس ستاد مشترک بود خواهش کردم که برای اطمینان خاطر استفاده از کلاه آهنی هنگام انفجار گلوله‌ها به روی زمین دراز بکشند.

شهید فلاحی با لبخندی گفت: تو از من خاطر جمع باش، چون انسان شهید نمی‌شود مگر آنکه قبل از شهادت کامل شده باشد. ضمن آنکه من هنوز به آرزویم نرسیده ام.

من که در پی راهی برای بازگشت و یا جان پناه امنی بودم پرسیدم: تیمسار شما مگر چه آرزویی دارید؟

لحظه‌ای تامل کرد و سپس گفت: می‌دانی تنها آرزوی من چیست. گفتم: آرزوی هر فرد نظامی در مرحله اول سربلندی میهن و اهتزاز پرچم کشور به نشانه عزت و عظمت آن ملت است و این نشان می‌دهد که مردم آن کشور زنده پویا و در دنیا قابل احترام هستند.

ایشان گفتند: بله همه این‌ها درست است، اما می‌دانی که من وجب به وجب خاک خوزستان را به علت محل خدمت اولیه ام می‌شناسم با توجه به پیش روی سریع عراق آرزو داشتم که ارتش عراق زمین گیر شود که چنین شد. تنها یک آرزوی بزرگ دیگر دارم. تنها آرزویم این است که ارتش متجاوز عراق را از اطراف آبادان تا مارد عقب بنشانیم. کمتر از یک سال بعد تیمسار فلاحی به آرزوی خود رسید، اما چند ساعت پس از تحقق این آرزو به والاترین مقام انسانی یعنی شهادت در راه خدا نائل گردید.

آن قدر عاشق و دلباخته‌ امام (ره) بود که همه جا ارادت خودش را به ایشان نشان می‌داد. یکبار که بنی صدر به دانشگاه افسری آمده بود، با شجاعت شعار داد: فرمانده کل قوا، خمینی روح خدا وقتی بنی صدر این را شنید فقط یک چیز گفت: دانشکده افسری هم از دست رفت.

وقتی عراق حمله‌ی خودش را به مرز‌های ما آغاز کرد در دانشکده افسری فرمانده بود؛ برای سربازان این چنین گفت که هل من ناصر ینصرنی؟ اشک از دیدگان همه سرازیر شد و اینگونه بیان کرد که: عزیزان! عراق تا پشت دروازه‌های اهواز رسیده است، ما احتیاج به نیرو داریم تا با این تجاوز مقابله کنیم.

می‌دانست که خداوند جواب آن همه راز و نیاز و ناله‌های از ته دلش را می‌دهد و او را به آرزویش می‌رساند؛ برای همین وقتی در پای هواپیما یکی از نمایندگان مجلس از اوپرسید: شما کجا می‌روید؟ او گفت:به کربلا!

انتهای پیام/ 361

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای اعزام شهید فلاحی به ویتنام/ تنها آرزوی شهید فلاحی از زبان محافظش بیشتر بخوانید »