دانشجویان پیرو خط امام

آیت‌الله جمی‌: من جز شهادت برای برادرم نمی‌خواستم

آیت‌الله جمی‌: من جز شهادت برای برادرم نمی‌خواستم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، آیت‌الله «غلامحسین جمی» از روحانیون مبارز و نماینده امام خمینی (ره) در آبادن و عضو مجلس خبرگان رهبری بود. وی در سال‌های قبل از انقلاب اسلامی از یاران امام راحل بود به طوری که آبادان را به کانون ارتباط ایران و نجف درآورد. اعلامیه‌های امام خمینی توسط وی از نجف وارد ایران می‌شد و در دسترس مبارزان انقلابی قرار می‌گرفت.

تاسیس کمیته انقلاب اسلامی در آبادان و اقامه اولین نماز جمعه در این شهر از حمله اقداماتی جمی بعد از پیروزی انقلاب هست. وی در طول جنگ تحمیلی اقدامات بی‌شماری انجام داد و به نحوی در استان خوزستان رهبر معنوی مردم به شمار می‌رفت که حضورش قوت قلبی برای مردم خوزستان بخصوص آبادان بود.

برادرم شهادتت مبارک

امروز سیزدهم آبان ۱۳۵۹ هست. صدای آمریکا امروز تمام خبرش مرتبط به انتخابات ریاست جمهوری امریکا هست که امروز برگزار شده و همچنین در رابطه با مسئله گروگان‌ها. امروز سالروز تبعید امام به ترکیه و همچنین سالروز تصرف لانه جاسوسی توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام و سالروز کشتار دانشجویان عزیز در رژیم منفور پهلوی [هست]دارم خود را آماده می‌کنم به رادیو رفته و پیامی دهم.

به اتفاق برادرم رسول به رادیو رفتم آنجا اندکی نشسته و یک کوپ چای صرف کردم سپس به استودیو رفته و پیامی در رابطه با ۱۳ آبان سالگرد تبعید امام خمینی و همچنین اولین سالگرد عمل انقلابی دانشجویان مسلمان پیرو خط امام دادم ساعت نزدیک ۱۲ بود از رادیو آمدیم ستاد هماهنگی فرمانداری. عبدالرسول پایین ایستاد من رفتم بالا سری بزنم دیدم آقای دکتر شیبانی پای تلفن نشسته و مشغول صحبت هست پهلوی او نشستم شاید دقیقه‌ای طول کشید که صدای انفجاری وحشت‌زا تمام شیشه‌های در و پنجره را خرد کرد بی‌اختیار از اتاق بیرون پریدیم در خیابان فریاد آقای حجازی بلند بود به سرعت پایین آمدم خیابان وضع وحشت‌انگیزی داشت.

سطح خیابان مملو از شیشه خرده‌هایی بود که از در و پنجره عمارت‌های مجاور ریخته بود، آقای صابری یکی از اعضای فعال جهاد سازندگی را دیدم که ترکش بمب خورده و پشت رل ماشین در حال اغما هست. آمدم کنار اتومبیل برادرم رسول دیدم رسول افتاده، غرق در خون دل و روده هایش بیرون ریخته مثل اینکه یک دستش هم قطع شده و در دم جان داده نگاهی به برادر شهیدم کردم و استرجاعی بر زبان جاری کردم نوش جانش باد نعمت شهادت چند دقیقه جسد بیجان و غرقه در خون برادرم در سطح خیابان افتاده بود تا ماشینی آمد و او را به سردخانه انتقال داد.

حقیقتی که غیر قابل انکار هست اینکه مرگ برادر آن هم به این وضع فوق‌العاده تأثرزاست. آخر این برادر من به طور عادی در خیابان ایستاده کنار ماشینش ناگهان چنین مورد اصابت خمسه خمسه صدام کافر قرار می‌گیرد. از برادرم رقت انگیزتر آن پیرزن و پیرمرد و اطفالی هستند که در خانه‌های‌شان خوابیده در حال خواب خانه‌های محقرشان از اصابت راکت‌های صدام بر سرشان خراب می‌شود و بعضاً اجسادشان زیر آوار می‌کند آخر در کدام جنگی چنین وحشیانه عمل شده؟

ولی بعثی‌های عراقی چیز دیگری هستند که پای بند بههیچ اصل و اساسی نیستند و از همه خبیث‌تر صدام که نوکر حلقه به گوش استعمار بین‌المللی هست و این رسول که حالا به قله شامخ شهادت اوج گرفته از جهاتی مورد علاقه شدید من [بود]و او را خیلی دوست می‌داشتم؛ اولاً که برادر بودیم از یک پدر و مادر و محبت و علاقه دو برادر با هم فطری انسان هست. ثانیاً گذشته از اینکه برادرم بود برای من دوست و رفیقی شفیق و صمیمی بود در امور زندگی فوق‌العاده به من کمک می‌کرد نسبت به من زایدالوصف احترام داشت و همیشه سعی داشت که کوچکترین حرکتی که مایه رنجش خاطرم شده از او سرنزند.

ثالثاً هم فکرم بود در خط مشی که داشتم با من بود نه تنها مقلد که مثل عموم مقلدین امام شیفته و شیدایی امام امت بود و در این خط حرکت می‌کرد بیش از یک سال در سلول‌های ساواک محمدرضاشاه گذراند و خیلی خصوصیات دیگر که همه اینها موجب شده بود فوق‌العاده او را دوست بدارم و حالا فراقش قطعاً دشوار هست. ولی آنچه درد بحران و فراق این برادر را تسکین می‌بخشد مقام رفیعی هست که اکنون دریافته مقام شهادت یعنی حیات و زندگی واقعی دائم در جوار حق تعالی که و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل أحیاء عند ربهم یرزقون. 

من که جز خیر و سعادت و کمال او چیز دیگری برایش نمی‌خواهم چرا از مرگش ناراحت باشم بلکه باید خوشحال و مسرور باشم که برادر عزیزم به چنین مقامی نایل آمد ان شاء الله که این شهادت مبارک او باد. بعد از اینکه جسد رسول را به سردخانه بردند یکی از بچه‌های فرمانداری مرا به منزل آورد فرزندم محمود در را باز کرد. به او گفتم ناراحت مباش عزیزم که عمویت رسول به سعادت شهادت مفتخر شد، به فرزندم مهدی نیز گفتم باید بگویم که برخورد خوب مهدی با این حادثه برای من مایۀ تسکین و آرامش بود آقای مزارعی خیلی ناراحت و اندوهگین شد نماز را خوانده و لقمه نانی با فرزندانم محمود و مهدی و آقای مزارعی میل کردیم البته نه بر روال هر روز که هر روز ما برای نماز ظهر و عصر به اتفاق برادرم رسول به مسجد قدس می‌رفتم؛ و نمازمان را آنجا اداء کرده و غذای خود را می‌گرفتیم و می‌آمدیم.

اما امروز که رسول شهید شد ماشینش هم از کار افتاد ما هم وسیله نقلیه‌ای فعلاً نداریم. نتوانستیم به مسجد برویم همین جا نماز خواندیم و از نان‌هایی که موجود بود استفاده کردیم نمی‌دانم قبل از ناهار یا بعد از ناهار بود که «غلامحسین خردل مطلق» که گویا بویی از جریان رسول برده بود آمد. همین که جریان را از من شنید دیگر طاقت نیاورد و زد زیر گریه خیلی متقلب و گریان شد حق هم داشت چه اینکه از کودکی با رسول هم بازی و رفیق بوده و این صمیمیت و رفاقت که همشهری‌گری هم مزید شد. از همان دوران کودکی تا امروز که هر دو صاحب زن و فرزندان شده بودند دوام یافته و گذشت زمان انسجام و استحکام بیشتری بهش داده بود.

قدری با او صحبت کردم و تسلیتش دادم. چند لحظه‌ای خوابیدم نمی‌دانم خوابم برد یا خیر بعضی از دوستان که ماجرای شهادت رسول [را]شنیده بودند آمدند و تبریک و تسلیت گفتند من جمله آقای ایرج صفاتی که طفلک از حادثه مرگ رسول خیلی متأثر بود این دو یعنی رسول و صفاتی هم با هم جوشش و یکرنگی عجیبی داشتند اغلب با هم بودند حتماً زندان هم با هم رفتند و این روز‌ها که دوران درگیری با صدام کافر [را] می‌گذرانیم آقای صفاتی با اینکه نماینده مجلس هست تهران را رها کرده و اینجاست. نزدیکی‌های غروب دوستانی که آمده بودند رفتند.

امشب موفق نشدیم مثل شب‌های گذشته برای نماز به مسجد برویم چه اینکه رسول نداشتیم که ما را به مسجد ببرد. او از ما جدا شد و به مقصود و مطلوب خود رسید. امشب ما دیگر رسول نداریم با آقای مزارعی وصفاتی و خردل و فرزندانم محمود و مهدی نشسته و نوعاً بحث و گفتگو دررابطه با شهادت و فقدان رسول هست ساعت ۷:۴۵ خبر‌های لندن را گوش دادیم خبر تازه و مهمی نداشت ساعت ۸ رادیو تهران را گوش دادیم خبر پیشرفت نیرو‌های خودمان می‌داد که مایه خوشحالی شد.

نمی‌دانم ساعت در چه حدودی بود که خوابیدم. خواب نرفته تلفن زنگ زد گوشی را برداشتم دیدم برادرم علی از بوشهر هست. سراغ رسول را گرفت و از رادیو آبادان چیزی شنیده بود که بوی شهادت رسول [را]می‌داده بعد معلوم شد بچه‌های وفادار رادیو اشاره‌ای به شهادت رسول داشته‌اند در جواب علی با حاشیه رفتن از ذکر مطلب در لفافه خبر را تأیید کردم که او ناراحت [شد]و تلفن را قطعکرد. امشب هم گذشت البته با صدای شلیک توپ و خمپاره و کاتیوشا و مسلسل از هر دو جبهه. 

منبع: نوشتم تا بماند/ خاطرات آیت‌الله جمی

انتهای پیام/ 161

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

آیت‌الله جمی‌: من جز شهادت برای برادرم نمی‌خواستم بیشتر بخوانید »

عامل اصلی حمله به غزه آمریکا است

عامل اصلی حمله به غزه آمریکا است


به گزارش مجاهدت از دفاع‌پرس از خرم آباد، «احسان یاوری» معاون سیاسی امنیتی و اجتماعی استانداری لرستان امروز (سه شنبه) در مراسم گرامیداشت روز دانشجو که در سالن آمفی تئاتر مجتمع دانشگاهی علوم پزشکی گلدشت برگزار شد، با اشاره به نقش و جایگاه دانشجویان در برهه‌های مختلف، اظهار داشت: دانشجویان امروز همان دانشجویانی هستند که سال ۱۳۳۲ در مقابل شاه و آمریکا ایستادگی کردند، دانشجویانی پیرو خط امام که سفارت آمریکا را تسخیر کردند.

وی به تحولات غزه نیز ورود کرد و گفت: برخی‌ها می‌گویند حماس اول حمله کرده چه ربطی به آمریکا دارد، اما همانطور که در کودتای ۱۳۳۲ رد پای آمریکا وجود داشت امروز هم در غزه می‌بینیم عامل اصلی حمله به غزه همان آمریکا است.

معاون سیاسی امنیتی و اجتماعی استانداری لرستان، خاطر نشان کرد: با وجود جنایات جنگی در غزه، اما یک قطعنامه در محکومیت این جنایات صادر نشد، چون سیاست نژاد پرستانه آن‌ها می‌گوید، جز آن‌ها کسی حق بهره‌برداری از مواهب و منابع زمین را ندارد.

یاوری به موضوع انتخابات ورود کرد و گفت: برای ما مشارکت در انتخابات مهم است و تضمین کننده افزایش مشارکت، سلامت، امنیت و رقابت در انتخابات است که در نهایت منجر به انتخاب اصلح می‌شود.

به گفته وی اطلاع رسانی در خصوص اقدامات و خدمات حاکمیت محرک افزایش مشارکت در انتخابات است و این مهم باید مورد توجه مسوولان قرار بگیرد.

معاون سیاسی امنیتی و اجتماعی استانداری لرستان با اشاره به اینکه در تایید و رد صلاحیت کاندیدا‌ها از فشار‌های زیادی عبور کردیم، تاکید کرد: در حوزه‌های انتخاباتی هیچ خلاف قانون اتفاق نیفتاده است و آنچه که در توان داشته باشیم برای حفظ سلامت و امنیت انتخابات به کار می‌گیریم.

یاوری، گفت: دولت سیزدهم تلاش زیادی در حوزه مهار تورم و ارتقاء دیپلماسی انجام داد و امروز به واسطه همین دیپلماسی در منطقه اقتدار داریم.

وی به افزایش ۴ برابری برداشت گندم نسبت به سال گذشته اشاره کرد و گفت: افزایش دو برابری سطح گلخانه‌ها از دیگر اقدامات دولت سیزدهم در استان است، احیا ۵۰ کارخانه راکد در استان هم از دیگر کار‌های انجام شده است.

وی پرداخت تسهیلات ۴۹ هزار میلیارد تومانی را از دیگر اقدامات مهم دولت در استان مطرح کرد که ۹ درصد از سهمیه تعیین شده هم بیشتر بود.

معاون سیاسی امنیتی و اجتماعی استانداری لرستان با اشاره به اینکه ما هم معتقد هستیم که در لرستان به واسطه عقب‌ماندگی‌های اقتصادی کار‌های زیادی روی زمین مانده است، خاطر نشان کرد:، اما در مورد کارخانه پارسیلون که تمام تجهیزات آن از دست رفته و تنها یک زمین باقیمانده است، ما چکار می‌توانیم بکنیم، یا در مورد سد معشوره که به تعبیر یکی از نمایندگان مجلس مافیای آب نمی‌گذارد، چه کاری می‌توانیم انجام دهیم.

یاوری تاکید کرد: با توجه به عقب‌ماندگی اقتصادی در لرستان، هر مدیری که اینجا مسوولیت دارد باید سه برابر دیگر مدیران وقت بگذارد، باید سرعت کار در استان را بالا ببریم.

وی گفت: اگر می‌خواهیم کار‌ها پیش برود باید مدیران به دانشگاه اعتماد کنند و به خلاقیت دانشگاه ایمان بیاورند.

معاون سیاسی امنیتی و اجتماعی استانداری لرستان به دستور رئیس جمهوری مبنی بر تشکیل قرارگاه اشتغال استان‌های زاگرس نشین اشاره کرد و افزود: در همین راستا استانداران استان‌ها مأموریت پیدا کردند که طرح‌های اشتغال زا تهیه، اعلام و اجرا شوند، اتفاقی که در صورت تحقق منجر به اشتغال در استان می‌شود.

پایان پیام/

 

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عامل اصلی حمله به غزه آمریکا است بیشتر بخوانید »

وقتی یک شهید واسطه ازدواج جوان‌ها می‌شود

وقتی یک شهید واسطه ازدواج جوان‌ها می‌شود


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، یادمان باصفای هویزه با شهدایی که درون آن آرمیده و میزبان زائران شهدا در تمام طول سال هستند یک شهید ویژه دارد، شهیدی که این سال‌ها با باز کردن گره ازدواج خیلی از جوان‌ها به شهید ازدواجی معروف شده و هر کاروانی از زائران به ویژه دانشجویان که در این یادمان توقف می‌کند بی درنگ جمعیتی از آن کنار مزار این شهید حلقه می‌زنند. شهید آنقدر معروف است که از همه کشور زائر دارد، از خراسان و تبریز، گرفته تا خوزستان و شیراز و قزوین و همدان، آوازه‌اش به قدر فرمانده شهید کربلای هویزه «سید حسین علم الهدی» به وسعت یک کشور پنهاور پیچیده است و باعث شده قصه دانشجوی شهید اهل تهران «علی حاتمی» را در قلب خوزستان سر زبان‌ها بیاندازد.

علی حاتمی ۲۸ بهمن سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شد. پس از کسب رتبه ۲۹ در کنکور وارد رشته دامپزشکی شد و از آنجا که روحیه انقلابی و داشت با پیام امام در خصوص جهادسازندگی همراه چند تن از دوستانش به جهاد سازندگی استان چهارمحال و بختیاری رفت تا در شرایط سخت و با کمترین امکانات به مردم مناطق کشورش خدمت کند و در امر محرومیت زدایی دلسوزانه قدم بردارد.

سال ۵۸ بود که به عنوان یکی از دانشجویان پیرو خط امامی، در اتفاقاتی که منجر به تسخیر لانه جاسوسی شد، شرکت داشت و نهایتاً در ۱۳ آبان سال ۱۳۵۸ در راس گروهی از دانشجویان وارد سفارت شدند و لانه جاسوسی را تسخیر کردند. شهید حاتمی از مهمترین افرادی بود که در راه طرح بازسازی و راه اندازی مجدد وزارت فرهنگ و هنر سابق در قالبی جدید و مطابق با ارزش‌های جامعه اسلامی کوشید، وزارت خانه‌ای که امروز آن را با عنوان «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» می‌شناسیم.

بعد از شروع جنگ تحمیلی و حمله رژیم بعث عراق به ایران اسلامی او به نیرو‌های شهید علم الهدی در سپاه هویزه پیوست تا سرانجام در عملیاتی سخت مقابل دشمن به همراه ده‌ها همرزم خود و از پاسداران و دانشجویان پیرو خط امام به شهادت رسید.

شهید حاتمی هم مانند فرمانده اش سید حسین علم الهدی در زمان شهادت ۲۲ ساله بود و مجرد و دقیقا مثل فرمانده اش قول و قرار‌هایی برای تشکیل خانواده گذاشته بود که شروع جنگ و بعد هم شهادت در هویزه، وصالی بالاتر و بهتر را برایش رقم زد.

در ادامه تصاویری از این شهید را می‎بینید.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی یک شهید واسطه ازدواج جوان‌ها می‌شود بیشتر بخوانید »

وقتی وزوایی در یک عملیات ۳۵۰ بعثی را اسیر کرد+ فیلم

اسارت ۳۵۰ بعثی توسط شهید وزوایی در یک عملیات+ فیلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نخبه شیمی بود، سال ۱۳۵۵ در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته شد و از آنجا که دو برادر و خواهرش در آمریکا بودند و خودش هم پذیرش آمریکا داشت، اما با اوج گرفتن انقلاب در ایران ماند و حاضر نشد به آمریکا برود..

«محسن وزوایی» سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام و از فرماندهان نظامی دوران دفاع مقدس، پنج مرداد سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد؛ و با ورود به دانشگاه وارد انجمن اسلامی شد، حضور او در انجمن اسلامی زمینه شرکت در فعالیت‌های سیاسی و جلسات عقیدتی را فراهم کرد. در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی نیز از دانشجویان پیشرو بود.

وزوایی در سال ۱۳۵۸ همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دوره‌ای فشرده، آموزش‌های چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات ـ عملیات را به عهده گرفت.

با آغاز جنگ تحمیلی وارد جبهه‌های غرب کشور شد. در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ۱۳۶۰ طرح‌ریزی شده بود، محسن وزوایی مسوولیت فرماندهی گردان را برعهده گرفت. او در عملیات بازی‌دراز نقش ویژه‌ای ایفا کرد و به شدت مجروح شد و پس از بهبودی در عملیات بیت المقدس شرکت کرد.

او در طول سال‎های دفاع مقدس به فرماندهی گردان حبیب ابن مظاهر و نیز فرماندهی تیپ سیدالشهدا (ع) منصوب شد.

در ادیبهشت ۱۳۶۰ طرح آزادسازی بازی دراز در دستور کار قرار گرفت. آن زمان محسن وزوایی فرمانده گردان ۹ زرهی بود. ماجرای حضور شهید وزوایی در این عملیات با تن مجروح و کار بزرگ او را در ادامه می‌بینید.

کد ویدیو

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اسارت ۳۵۰ بعثی توسط شهید وزوایی در یک عملیات+ فیلم بیشتر بخوانید »

وقتی وزوایی در یک عملیات ۳۵۰ بعثی را اسیر کرد+ فیلم

وقتی وزوایی در یک عملیات ۳۵۰ بعثی را اسیر کرد+ فیلم


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، نخبه شیمی بود، سال ۱۳۵۵ در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف پذیرفته. از آنجا که دو برادر و خواهرش در آمریکا بودند و خودش هم پذیرش آمریکا داشت، اما با اوج گرفتن انقلاب در ایران ماند و حاضر نشد به آمریکا برود. «محسن وزوایی» سخنگوی دانشجویان پیرو خط امام و از فرماندهان نظامی دوران دفاع مقدس، پنج مرداد سال ۱۳۳۹ در تهران به دنیا آمد؛ و با ورود به دانشگاه وارد انجمن اسلامی شد، حضور او در انجمن اسلامی زمینه شرکت در فعالیت‌های سیاسی و جلسات عقیدتی را فراهم کرد. در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی نیز از دانشجویان پیشرو بود.

وزوایی در سال ۱۳۵۸ همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دوره‌ای فشرده، آموزش‌های چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات ـ عملیات را به عهده گرفت.

با آغاز جنگ تحمیلی وارد جبهه‌های غرب کشور شد. در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ۱۳۶۰ طرح‌ریزی شده بود، محسن وزوایی مسوولیت فرماندهی گردان را برعهده گرفت. او در عملیات بازی‌دراز نقش ویژه‌ای ایفا کرد و به شدت مجروح شد و پس از بهبودی در عملیات بیت المقدس شرکت کرد.

او در طول سال‎های دفاع مقدس به فرماندهی گردان حبیب ابن مظاهر و نیز فرماندهی تیپ سیدالشهدا (ع) منصوب شد.

در ادیبهشت ۱۳۶۰ طرح آزادسازی بازی دراز در دستور کار قرار گرفت. آن زمان محسن وزوایی فرمانده گردان ۹ زرهی بود. ماجرای حضور شهید وزوایی در این عملیات با تن مجروح و کار بزرگ او را در ادامه می‌بینید.

کد ویدیو

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی وزوایی در یک عملیات ۳۵۰ بعثی را اسیر کرد+ فیلم بیشتر بخوانید »