دانشمند هسته ای

به گزارش نوید شاهد، بیست و یکم دی 1390 روزی است که «مصطفی» جاودانه شد. مصطفای ملت ایران، مصطفای راه روشن پیشرفت و اقتدار و افتخار، «مصطفی احمدی روشن» که خونش مهر قداست آیین «نخبه بودن» در مکتب «اندیشه ولایی» و مظهر پیوند علم و توسعه با تفکر مقاومت و روح معنویت شد و نام او را مطلعی از تجلی جهاد و شهادت طلبی در آفاق دانش و پژوهش و الگویی از اندیشه استقلال و خودباوری در عرصه مدیریت علمی ساخت. دشمن، خوب فهمیده بود چه کسانی را از این مردم بگیرد. اما غافل از آن بود که «احمدی روشن»ها، «علی‌محمدی»ها، «فخری‌زاده»ها، نه یک شخص، که یک راه و مسیر شده‌اند و این راه برای ملت ما، بی برگشت است.

هشتاد و پنجمین شهید یک دبیرستان!

مصطفی احمدی روشن در ۱۷ شهریور سال ۱۳۵۸ در روستای سنگستان استان همدان متولد شد. دوران کودکی را در خانواده ای فقیر گذراند و همراه با خانواده، در محله‌ای واقع در پشت امامزاده یحیی همدان به نام محوطه آقاجانی بیگ و در یک خانه اجاره‌ای و قدیمی، با امکاناتی اندک زندگی می کردند. پدر شهید احمدی روشن راننده مینی بوس بود و در دوران جنگ تحمیلی سالها در جبهه بود و این روح رزم و حماسه و غیرت و شرافت را به مصطفی نیز منتقل کرد. تحصیلات خود را در زادگاهش آغاز کرد دوره تحصیلات ابتدایی را در دبستان مینو و دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمائی خیام گذراند. تیزهوشی و استعداد بالای مصطفی باعث شده بود که در طول سال همیشه نمرات معدل بالایی داشته باشد. دوران دبیرستان را در مدرسه ابن سینای همدان گذراند؛ دبیرستانی که تا قبل از مصطفی، ۸۴ شهید تقدیم انقلاب کرده بود و مصطفی شد هشتاد و پنجمین شهید دبیرستان ابن سینا! تحصیل در دبیرستان ابن سینای همدان مقارن با زندگی خانواده اش در منزل پدری در منطقه پردیس بود. در سال ۱۳۷۷ در دومین بار شرکت در کنکور سراسری، بدون هیچ کلاس کنکوری و فقط با حضور در مدرسه، موفق به قبولی در رشته مهندسی شیمی دانشگاه صنعتی شریف تهران شد. کسب رتبه ۷۲۹ در کنکور ضمن خوشحال کردن خانواده، مصطفی را وارد برهه جدید از زندگی کرد و سپس در سال ۸۱ از این دانشگاه فارغ التحصیل شد.

مهندس پلیمر «شریف»، موسس «کانون نهج البلاغه»، شاگرد «حاج آقا مجتبی» و «آیت الله خوشوقت»

 مصطفی، دانش آموخته رشته مهندسی پلیمر از دانشگاه صنعتی شریف شد و با سن پایین حدود ۲۳ سال، دارای مقالات متعدد علمی در رشته تخصصی خود بود. او در کنار فعالیتهای تخصصی علمی و در عین برجسته و نخبه بودن در رشته خود، حضور فعالی در حوزه های فرهنگی و اعتقادی داشت. اهل مطالعه بود و بویژه در مطالعات مذهبی و معارف اسلامی، بینش خود را پیوسته عمیقتر و کاملتر می ساخت. کانون نهج البلاغه را در دانشگاه راه اندازی کرد و شاگرد پر و پا قرص و پیگیر محضر اخلاق و عرفان آیت الله حاج مجتبی تهرانی (رضوان الله علیه) و حضرت آیت الله خوشوقت (رحمه الله علیه) بود و بر خلوص و خودسازی و مراقبه و طهارت روح و معنویت و تقوی، تاکید و توجهی بسیار داشت.

دوستانش می گفتند: سوزن مصطفی در سال همت و کار مضاعف، گیر کرده!

شهید احمدی روشن به معنی واقعی کلمه، جهادی کار می کرد و تعطیلی و عید برایش معنی نداشت. یکی از دوستانش گفته است: «من حساب کردم در هشت سالی که در مسیر تهران و نطنز در رفت آمد بود بیش از 500 هزار کیلومتر را طی کرده بود. دوستانش می گفتند سوزن مصطفی در سال همت مضاعف و کار مضاعف گیر کرده! برای انسان ها خیلی ارزش قائل بود خیلی مواظب بود حقوق افرادی که با او کار می کردند را ضایع نکند، اگر می خواست کاری را به یک پیمانکار بسپارد، موقع بستن قرارداد به جهت حفظ بیت المال خیلی سرسخت بود.» یکی دیگر از دوستانش می‌گوید: «مصطفی همیشه رشد می‌کرد و دلیل این مسئله آن بود که تا آنجا که می‌توانست مبارزه می‌کرد و برای پیشبرد اهدافش می‌جنگید و هیچ وقت از موضعش که با قاطعیت و جدیت و اطمینان کامل بر سر آن ایستاده بود، عقب‌نشینی نمی‌کرد.»

الگوی مدیریت جهادی در مسیر بومی سازی دانش و فن آوری ملی

شهید احمدی روشن، با همت و عزمی راسخ، همه تلاش و توان خود را در یک منظر کلان، آینده نگر، توسعه محور و اقتداراندیشانه، صرف در یک کار بزرگ جهادی کرد: مدیریت توسعه و توانمندسازی دانش و صنعت دفاعی- هسته ای کشور که برآمده از یک ضرورت ملی و تاریخی کلان و یک منطق راهبردی بلندمدت برای پیشرفت کشور و ثبات و امنیت در برابر تهدیدهای دشمن و پایه ریزی یک منظومه منسجم از دانش بومی و فن آوری مستقل و مقتدر ملی بود. او مخلصانه و پاکبازانه منافع شخصی خویش را فدای این منفعت بزرگ ملی کرد و پرچمدار و پیشتاز «تفکر بسیجی» در عرصه «دانش اقتدار» شد.

دانشمند عضو «سپاه قدس»، طراح موشک دست ساز برای فلسطین، قهرمان غنی سازی اورانیوم

نگاهی به بخشی از فعالیتهای برجسته و ماندگار شهید احمدی روشن، نشان از یک دید و دورنمای استراتژیک و کلان نگر ملی در مسیر پیشروی به قله اقتدار کشور و تبدیل تهدیدها به فرصتها دارد:

1 – فعالیت در پروژه ساخت غشا‌های پلیمری (در دوران دانشجوئی) که بعد‌ها منجر به تاسیس شرکت بزرگی در این زمینه گردید

2 – حضور در سپاه قدس با نیت مبارزه برای ریشه کنی غده سرطانی منطقه رژیم صهیونیستی

3 – فعالیت روی موشک‌های دست ساز (برای انتقال تکنولوژی آسان به مبارزین فلسطینی)

4 – حضور و فعالیت موثر کارشناسی در راه اندازی سایت غنی سازی نطنز (از سال ۱۳۸۳)

5 – عامل موثر و کلیدی در دستیابی جمهوری اسلامی ایران به غنی سازی اورانیوم ۵/۳ % (سه و نیم درصد) (در سال ۱۳۸۵)

6 – عامل موثر و کلیدی در دستیابی جمهوری اسلامی ایران به غنی سازی اورانیوم ۲۰ % (در سال ۱۳۸۸)

7 – مدیریت و راهبری پروژه کشف، خنثی سازی و دفع ویروس استاکس نت، خطرناکترین بدافزار سایبری دنیا و آغازگر نسل جدیدی از جنگ سایبری

8 – مسئولیت اجرائی ستاد تدابیر ویژه سازمان انرژی اتمی (تامین و بومی‌سازی ده‌ها کالای بسیار پیچیده و حساس صنعت هسته‌ای برای اولین بار در کشور)

9 – معاونت بازرگانی سایت غنی سازی نطنز و تامین اقلام و تجهیزات صنعت غنی سازی علیرغم اعمال شدیدترین و خردکننده‌ترین تحریم‌ها علیه صنعت هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران توسط استکبار جهانی

10 – مدیریت فناوری در حوزه هسته ای

و….

شهادت در پیرهن مشکی اربعین، در راه رفتن به محل خدمت، به دست «موساد»

در ساعت ۸:۱۹ دقیقه صبح روز چهارشنبه ۲۱ دی ماه ۱۳۹۰ در حین عزیمت به محل کار در لباس عزای اربعین اباعبدالله الحسین (ع) بر اثر انفجار یک بمب مغناطیسی که توسط یک موتور سوار به ماشین او متصل شد، در خیابان شهید داود گل نبی بعد از دانشگاه علامه، نرسیده به میدان کتابی، به همراه راننده‌اش شهید رضا قشقایی به فیض شهادت نائل آمد و مزد مجاهدت‌های خاموش خود را از حضرت حق گرفت. ترور شهید احمدی روشن نتیجه همکاری سازمان موساد اسرائیل و سازمان منافقین بود.

شهادت این جوان، دل مرا سوزاند…

مقام معظم رهبری در شهادت این سرباز سرافراز و پاکباخته اقتدار کشور، عمق تاثر و تعلق عاطفی خود را چنین بیان داشتند: «شهادت این جوان، دل ما را سوزاند» و در پیامی که پس از شهادت این دانشمند مومن و مخلص ولایی صادر کردند فرمودند:

 «این ترور بزدلانه که عاملان و طراحانش هرگز جرأت نخواهند کرد به جنایت کثیف و پلید خود اعتراف کنند و مسئولیت آن را بپذیرند، مانند دیگر جنایات شبکه تروریزم بین‌الملل دولتی، با طراحی یا همراهی سرویس‌های سیا و موساد عمل شده و نشانه به بن‌بست رسیدنِ استکبار جهانی به سردستگی آمریکا و صهیونیزم، در مقابله با ملت مصمّم و مؤمن و پیشرونده ایران اسلامی است. رشد شتابنده علمی و فتح قله‌های دانش که با همت و عزم جوانان مؤمن و غیور و توانائی چون مصطفای شهید رونق یافته، امروز قائم به هیچ فردی نیست، این یک جنبش تاریخی و برخاسته از یک عزم خلل‌ناپذیر ملی است. ما به کوری چشم سران اردوگاه استکبار و نظام سلطه، این راه را با قوت و اراده راسخ دنبال خواهیم کرد و پیشرفت رشک‌آور ملت بزرگ خود را به رخ دشمنان عنود و حسود خواهیم کشید، و البته از مجازات مرتکبان این جنایت و عاملان پشت صحنه آن‌هم هرگز چشم‌پوشی نخواهیم کرد.».»

مردهای مرد را آغاز و پایان، روشن است…

امشب از داغی دوباره چشم تهران روشن است

یوسفی رفته است، آری وضع کنعان، روشن است

گرچه در بزم حماسه، هیچ جای گریه نیست

در هجوم شعله‌ها، تکلیف باران، روشن است

باز شمعی کشته شد با دست شب اما هنوز

این شبستان کهن، با نورایمان روشن است

کی میان ابرهای تیره پنهان می‌شود؟

آسمان ما که با خون شهیدان، روشن است

مصطفی هم رفت، آری! او هم اینجایی نبود

مردهای مرد را آغاز و پایان، روشن است

شاعر: میلاد عرفان پور

انتهای گزارش/ 

به گزارش نوید شاهد؛ کتاب «از اتم تا بی‌نهایت» زندگی دانشمند هسته‌ای شهید دکتر مسعود علی‌محمدی به روایت همسر؛ منصوره کرمی است که به تازگی وارد بازار نشر شد.

این کتاب اولین روایت از زندگی دانشمند شهید علی‌محمدی است. باوجود اینکه ۱۵ سال از شهادت ایشان می‌گذرد و او اولین شهید هسته‌ای ایران هستند تابه‌حال هیچ اثر مکتوبی از زندگی‌اش برای مخاطب بزرگسال و نوجوان و کودک تولید نشده است. این کتاب اولین منبع برای شناخت اوست. جوانانی که دغدغه شناختن و شناساندن دانشمندان ایران عزیز را دارند با مطالعه این کتاب دریچه جدیدی از زندگی دانشمندان برایشان باز می‌شود.

ضمن اینکه این کتاب دوگانه ایمان یا علم را زیر پا می‌گذارد و نشان می‌دهد چگونه یک دانشمند دلش برای ایران می‌تپد و یک مومن متعهد واقعی است و چگونه می‌توان با زحمت و تلاش پی‌درپی برای ایران مثمرمثر بود. هم سبک زندگی آنها قابل ارائه و تعمیم است. از ویژگی‌های خاص این کتاب که می‌توان از آن یاد کرد، تلاش برای دوری از شعارگرایی در داستان است.

کتاب «از اتم تا بی‌نهایت» از دوران کودکی خانم کرمی شروع می‌شود چراکه شخصیت ایشان در نحوه همسری کردنش بسیار موثر بوده است. خاطرات فعالیت‌های انقلابی او در نوجوانی و خاطرات حول دیدار با امام خمینی و زمان ۸سال دفاع مقدس و اتفاقات مهم کشوری آمده است. همسری که پای به پای دکتر علی‌محمدی زحمت کشیده است.

روایت زندگی ایشان خبر از رشد شخصیتی و علمی دکتر طی سال های زندگی مشترک می‌دهد. زندگی‌ای که با نقش‌آفرینی مهم منصوره کرمی رنگ زیبای خانواده پیوسته را می‌گیرد و با حمایت‌های ایشان دکتر علی‌محمدی شبانه روز مشغول فعالیت‌های علمی و حل مسائل مهم کشوری بوده‌اند. تب‌وتاب نگرانی جان دکتر در ذهن و دل همسر و فرزندان وجود داشته و درنهایت هم به شهادت پرافتخار ولی جانسوز جلوی چشمان همسر و دخترش می‌انجامد و به روایت زندگی خانواده شهید دانشمند می‌پردازد.

از آن جایی که خانواده امر مهمی است؛ اتفاقات و برخورد مردم و اطرافیان و سختی‌های متعددی که بر همسر و فرزندان شهید وارد می‌شود و نحوه مدیریتشان در روزگار پس از شهادت برای ما مهم بوده است و اینگونه پازل زندگی شهدا کامل می‌شود و الگویی برای زندگی جوانان و آن‌هایی که دلشان برای ایران می‌تپد.

در بخشی ازکتاب می‌خوانیم:

وقت‌وبی‌وقت مدام، درِ خانه، پاکت‌های مهروموم‌شده که رویشان حک شده بود محرمانه و فوق‌محرمانه! هرکس باشد شک می‌کند، چه برسد به جوان‌های کنجکاو! مسعود معتقد بود هرچه ما کمتر بدانیم، برای خودمان بهتر است. وقتی پاکت‌ها می‌رسید، اگر خودش نبود، بی‌سروصدا تحویل می‌گرفتم و در کشوی میزش می‌گذاشتم و آن را قفل می‌کردم. می‌گفتم با این مدل که می‌نویسند محرمانه و سرّی و فوق‌سرّی، آدم‌ها بیشتر حساس می‌شوند داخل پاکت را ببینند