به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاعپرس، نخستین جشنواره ملی حمایت و تقدیر از آثار دانشجویی نهجالبلاغه در مقطع کارشناسی ارشد و دکتری برگزار میشود.
با عنایت به تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدّظلّه العالی) درباره ضرورت تبیین و ترویج مفاهیم گرانسنگ نهج البلاغه و با هدف شناسایی، حمایت و تجلیل از پژوهشهای ارزشمند دانشجویی در زمینه معارف علوی و آموزههای نهجالبلاغه و تولید ادبیات علمی کاربردی پیرامون نهج البلاغه در دو مقطع کارشناسی ارشد و دکتری این جشنواره برگزار میشود.
این رویداد ملی با اهتمام بنیاد بینالمللی غدیر و مشارکت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و با همکاری مجموعهای از مراکز عالی علمی و دانشگاهی کشور از جمله دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاه تهران، دانشگاه پیام نور، دانشگاه امام صادق (ع)، دانشگاه الزهرا (س)، جهاد دانشگاهی، دانشگاه ادیان و مذاهب، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشگاه علامه عسگری، دانشگاه قرآن و علوم حدیث و دانشگاه شاهد برگزار میشود که با هدف ایجاد همافزایی علمی میان دانشگاهها و نهادهای فرهنگی برای گسترش فرهنگ علوی در فضای علمی کشور این همکاری صورت گرفته هست.
در این جشنواره ملی، آثار دانشجویی در سه بخش پایاننامه کارشناسی ارشد، رساله دکتری و کتاب دریافت و داوری خواهد شد که محورهای جشنواره شامل دو بخش اصلی هست: ۱. بررسی پیرامون موضوعات اجتماعی، حکمرانی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و سبک زندگی در نهج البلاغه ۲. بررسی پیرامون کتاب شریف نهج البلاغه با مواردی نظیر: اهمیت، شارحان، ترجمهها و… هست.
بر اساس اعلام دبیرخانه جشنواره، مهلت ارسال آثار تا ۳۰ آذرماه ۱۴۰۴ تعیین شده هست که دانشجویان و پژوهشگران میبایست آثار خود را در قالب فایل PDF به همراه مشخصات فردی (نام و نام خانوادگی، شماره تماس و نشانی) در سایت جشنواره به نشانی https://alghadir.ir/۱۴۰۴/۰۸/nahjalbalaghe بارگذاری نموده یا به ایمیل دبیرخانه جشنواره به نشانی bonyad_markaz@yahoo.com ارسال کنند.
به گزارش مجاهدت از روابط عمومی جشنواره از اهداف مهم برگزاری این رویداد عظیم علمی، میتوان به ایجاد انگیزه در میان دانشجویان برای توجه عمیقتر به اندیشههای امیرالمؤمنین (ع) در عرصههای حکمرانی، اجتماعی، اقتصادی و سبک زندگی اشاره کرد. همچنین این جشنواره بستری برای پیوند میان نهادهای علمی و فرهنگی در راستای تبیین و گسترش آموزههای علوی به شمار میرود.
انتهای پیام/ 121
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانستهاند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست میرسد؟
به گزارش مجاهدت از مشرق، مهرماه ۱۴۰۱، درست در همان زمانی که دوران کرونا به پایان رسیده و چند روز از یکسالگی دوره مدیریت جبلی بر سازمان صداوسیما میگذشت، او به همراه جمعی از بازیگران و هنرمندان، مرکزی را در سازمان صداوسیما احداث کرد که قرار بود بخش «مغفولماندهای» در مهمترین بازوی رسانهای کشور را احیا کند. جبلی ماژیک آبیرنگی را در دست گرفت و سه خط کنار لوگوی مرکز تازهتأسیس سیمرغ متنی نوشت.
نوشته جبلی به منزله آغاز به کار مرکزی بود که از این پس یکی از مهمترین استراتژیهای تحولی سازمان را به دوش میکشید. در آن مراسم، مهدی فرجی تهیهکننده، جواد افشار کارگردان و امین زندگانی بازیگر، پشت تریبون میروند و از مزایای تاکتیک جدید صداوسیما میگویند. مراسمی که بهجز فرجی و افشار، افرادی همچون بهروز افخمی، سعید سلطانی، احمد نجفی، سید جواد هاشمی، جعفر دهقان، بهروز مفید، حسین طاهری، محمود رضوی، محسن علیاکبری و حبیب والینژاد هم در آن حضور دارند. حالا از آن روز سه سال میگذرد و عملکرد یکی از مهمترین استراتژیهای سازمان برای پرداختن به بخش مغفولمانده در تحول باید مورد بررسی قرار گیرد. بخشی که قرار بود مهمترین تولیدات سازمان برای رقابت با آثار نمایش خانگی از آن سرچشمه بگیرد.
با این حال، تولیدات مرکز سیمرغ طی این سه سال دادههای پرنوسانی منتج شده که از پربینندهترین مجموعه نمایشی شبکه دو سیما تا کممخاطبترین آثار تلویزیون را شامل میشود؛ تولیداتی که باید آنها را روی ترازوی ارزیابی قرار داد تا مشخص شود یکی از ارکان اصلی تحول صداوسیما چه عملکردی داشته است.
اصلاً چرا سیمرغ بال گرفت؟
مرکز سیمرغ از همان ابتدا قرار بود در کنار «سیمافیلم» و «مرکز تولیدات صبا»، سه بازوی اصلی تولیدات سازمان را بر عهده بگیرد و ذیل استراتژی مدیران تازه ساختمان شیشهای، نظام تولید را از نظام پخش جدا کند. یعنی به جای آنکه تولیدات در شبکهها انجام شود، سیمرغ، سیمافیلم و صبا بودند که تولید را بر عهده گرفته و پخش را به شبکههای مختلف میسپردند.
تأسیس مرکزی چون سیمرغ را میتوان پیامد ضعیف شدن شبکههای سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سالهای اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارجشدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. سیمافیلم ذیل همین رویکرد، ساخت سریالهای الف ویژه و پرهزینهتر را بر عهده گرفت و مرکز صبا هم تولیدات کودک و نوجوان را پوشش میداد. حالا سیمرغ قرار بود چه کاری انجام بدهد؟
این مرکز تازهتأسیس قرار بود تولیدات کار اولیها و جوانهای فیلمسازِ متعهدی را پوشش بدهد که با بودجههای کم، تولیداتی مبتنی بر بوم و نظام مسائل تعریفشده در سازمان را پیش ببرند. به نوعی مرکز سیمرغ بدل میشد به بازوی جوان سازمان. با این حال، این همه وظایف سیمرغ نبود.
در همان مهرماه ۱۴۰۱ اعلام شد که سیمرغ میخواهد تمرکزش را بگذارد روی تولیداتی که در این سالها مغفول مانده و به تنوع ژانر و بوم در آثار نمایشی تلویزیونی کمک کند. در وهله اول، این اقدام امیدوارکننده به نظر میرسید چون به معنای توجه بیشتر به سینمای مستند، مسابقه، برنامه ترکیبی، تلهتئاتر و گونههای متفاوت سریالسازی همچون سیتکام بود.
ذیل همین نگاه، بخشی از بودجه سازمان به ساخت تولیداتی همچون «آقای قاضی» و «جام جم» تخصیص پیدا کرد و تولیدات موفقی همچون «ایرانگرد» و «زندگی پس از زندگی» به این مرکز انتقال داده شد. این یعنی بخشی از قدیمیها به دلیل تقسیمبندی جدید سازمان به سیمرغ میرفتند و برخی از تولیدات هم منحصراً مربوط به سیستم تغییر یافته بودند.
با همه این احوالات، تأسیس مرکزی چون سیمرغ را میتوان پیامد ضعیف شدن شبکههای سازمان و گرفته شدن بسیاری از اختیاراتشان دانست. بعد از کاهش اقبال هنرمندان به کار کردن با تلویزیون در سالهای اخیر، که با اتفاقات ۱۴۰۱ شدت گرفت، سازمان در ابتدا تلاش کرد به دنبال جایگزینی برای خارجشدگان از دایره پیدا کند و مرکز سیمرغ قرار بود همان نیرویی باشد که سازمان به آن احتیاج داشت. نیرویی که سازمان با آن میتوانست فرایند قدرتگرفتن سلبریتیها را کنترل کند و بازار را در دست بگیرد؛ بازاری که تجربه سالهای اخیر تلویزیون و نمایش خانگی نشان داده به این راحتیها هم رامشدنی نیست.
اسماعیل بهمنآبادی، رئیس مرکز تولیدات جوان سیمرغ، گفته است: «شاید جنس چالشی که من در خانه تولیدات جوان مرکز سیمرغ تجربه کردم، در قیاس با سایر گروهها در این مرکز در سه سال گذشته شدیدتر بود؛ هم باید کمبود نیروی انسانی هنرمند، متعهد و متخصص را در فرصت محدود و شروعی که داشتیم جبران میکردیم و هم باید برای حضور کسانی که از قبل در صف انتظار بودند، فرصتی فراهم میشد و برنامهریزی میکردیم تا وارد چرخه تولید شوند. سختترین چالش ما این بود که همزمان با هم باید این کارها را انجام میدادیم؛ آن هم در شرایطی که مرکز سیمرغ تازهتأسیس بود و تحقق مواردی که بیان کردم با طول و عرض این مرکز بهراحتی اتفاق نمیافتاد.
اکثریت سریالهای مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایتهای کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریالهای مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آنها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بیمخاطبترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در ششماهه نخست امسال بود.سیمرغ در بازار سریال
با گذشت چند هفته از تأسیس رسمی این سازمان، مرکز سیمرغ عملکرد قابلتوجهی را با سریال «آقای قاضی» از خود نشان داد. آقای قاضی در برهوت تولیدات تلویزیون، اثر موفقی بود که توانست به آمار بیش از۴۰ درصد مخاطب هم دست پیدا کند و سجاد مهرگان، کارگردان آقای قاضی، خیلی زود به عنوان مهمترین آورده مرکز سیمرغ شناخته شد. آمارهای آقای قاضی و البته تولیدات ضعیف سیمافیلم باعث شد این سریال در برخی نظرسنجیها به عنوان بهترین تولید سال ۱۴۰۳ شناخته شود. با این حال، آقای قاضی یک تولید تمامسیمرغی نیست و محصول مشترک تلویزیون و حوزه هنری است و نمیتوان آن را دستاورد تماموکمال این مرکز تازهتأسیس دانست.
بهجز این اثر، عملاً اکثریت سریالهای مرکز سیمرغ یا شکست خورده بودند یا شرایطی نزدیک به شکست را تجربه کردند. «دم زندگی»، «رویای ریحانه»، «لمندگان»، «دوقلوها در شهر پرستاره»، «حکایتهای کمال»، «جایی برای همه»، «دستچین» و «چرخ گردون» از دیگر سریالهای مرکز سیمرغ در یک سال اخیر بودند که عمده آنها نتوانستند از ده درصد مخاطب عبور کنند و برخی آثار چون «لمندگان» که ۴۰ قسمت تولید شد، در نهایت (بنابر آمار مرکز تحقیقات دانشگاه امام صادق) مخاطبی ۹درصدی کسب کرد و از بیمخاطبترین آثار تلویزیون و نمایش خانگی در ششماهه نخست امسال بود.
وضعیت «لمندگان» برای دیگر آثار نمایشی هم تکرار شد و تولیداتی همچون «رویای ریحانه» با آنکه در قسمتهای اول در تلوبیون به عدد ۲۳ هزار مخاطب رسیده بودند، اما با گذشت زمان این عدد به دو یا سه هزار مخاطب رسید که نشان میدهد مهمترین تولید مرکز سیمرغ در حوزه فرزندآوری در جذب مخاطب موفق عمل نکرده است. حتی سریالهایی چون «حکایتهای کمال» و «چرخ گردون» که اعلام میشد در جذب مخاطب موفق عمل کردهاند و با همین استدلال توانستند مجوز ساخت فصل دوم را بگیرند، تولیدات متوسطی بودند و فصل دومشان با افول جدی مخاطب مواجه شد. شاهد مثال این موضوع هم مخاطب ۷ درصدی «چرخ گردون ۲» است که نشان میدهد پروژه دنبالهسازی برای این مجموعه با شکستی فاحش مواجه شده است.
دنبالهسازی البته تنها استراتژی ناموفق مرکز سیمرغ در چند سال اخیر نبود. این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.
لمندگان محصول مرکز سیمرغ
این مرکز با دادن بودجه به برخی از بلاگرها هم در چند ماه اخیر تلاش کرد از ظرفیت صفحات مجازی برای دیده شدن آثارش استفاده کند و با دادن بودجه به مصطفی آزاد (بلاگر)، «دستچین» را روانه آنتن شبکه دو کرد. البته این سریال هم موفق نبود و با گذشت چند هفته از پخشش، نتوانست مخاطبان شبکه دو را افزایش دهد.
البته نباید این نکته را فراموش کرد که مرکز سیمرغ با برخی تولیدات همچون «دوقلوها» و «شهر پرستاره» آثار نسبتاً موفقی را روانه آنتن کرد؛ آثاری که نشان میدهد دنبالهسازی از تولیدات دوران موفق تلویزیون و همچنین استفاده از چهرهها هنوز در جذب مخاطب مؤثر است.
شاید مهمترین مشکلات تولیدات سیمرغ در چند سال اخیر را بتوان مربوط به عدم حضور چهرهها و همچنین ضعف جدی در فیلمنامه و کارگردانی دانست. آثاری که برخی از آنها مانند «آقای قاضی» موفق ظاهر میشوند، اما بخش مهم و حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از تولیدات، ضعف جدی در فیلمنامه دارند و پرداختشان به محتوا به شکل مشهودی کلیشهای است؛ موضوعی که در آثار کمدی مرکز سیمرغ بیشتر و بهتر به چشم میآید.
نوسان در برنامهها هم ادامه دارد
مرکز سیمرغ از همان ابتدای تأسیسش تمرکز جدی روی مستندمسابقه گذاشته بود و در همین راستا، تولیداتی همچون «خونه مونه»، «مزرعه فراوری»، «خانه» و «خانه سبز» را روانه آنتن کرد. برنامههایی که بنا داشتند روی مفاهیمی همچون کارآفرینی، تمرکززدایی و خانواده متمرکز شوند اما درنهایت نتوانستند مخاطب چندانی را به آنتن تلویزیون بازگردانند و درمجموع ناموفق ارزیابی میشوند. بهعنوان مثال، مستندمسابقهای چون «خونه مونه» در هیچکدام از قسمتهایش در تلوبیون نتوانست بیش از سه هزار مخاطب بگیرد، با آنکه در یکی از پنج شبکه اصلی تلویزیون هم پخش میشد.
با این حال، این مرکز در ساختن برنامه نسبتاً موفقتر عمل کرد و مهمترین برنامهای که مسئله نقد تلویزیون را به دوش میکشید، روی آنتن برد. برنامه جام جم تا حدودی توانست بخشی از انتقادها نسبت به عدم مورد نقد قرار گرفتن خود سازمان در میان شبکههای سیما را پوشش دهد و مخاطب قابل قبولی هم بخصوص در فصل ابتدایی- پای آنتن بنشاند، با این حال جام جم هم مثل آقای قاضی و زندگی پس از زندگی نسیمِ موقت بودند و برخی تولیدات چون دوکوهه ادبیات، مشاور، هموطنز، تو بگو ماه کجاست(نوروز و محرم) و دیده بگشا(تولیدات نوروزی) نتوانستند چندان مخاطبی را برای مرکز سیمرغ جذب کنند. هرچند استراتژی استفاده از برنامههای گذشته همچنان در دستور کار مرکز سیمرغ قرار گرفته و قرار است فصل جدید «قندپهلو» به عنوان یکی از تولیدات موفق سالهای قبل به آنتن تلویزیون بازگردد.
در سینمایی و مستند چیزی به جز ایرانگرد قابل ارائه است؟
مرکز سیمرغ در سه سال اخیر به جز تولیدات مختص به تلویزیون تلاش کرد به سمت آثار سینمایی هم حرکت کند و بلندپروازانهتر از تلهفیلم آیندهای برای تولیداتش ترسیم کند. ساختن آثاری چون «خوناب» و «شکلات ششم» هم از این دست اقدامات بود.
هرچند که این دو فیلم فرصت حضور در جشنوارههای درجه اول کشور را پیدا نکردند و شکلات ششم از ورود به جشنواره فجر بازماند و مهمترین دستاوردش بردن جایزه بهترین فیلم کمهزینه از جشنواره فیلم مقاومت بود.
خوناب هم به عنوان دیگر اثر ساختهشده در این سه سال توانست با برنده شدن جایزه بهترین فیلمنامه در جشنواره مقاومت موفقیت دیگری را برای مرکز سیمرغ پدید بیاورد. به جز جشنواره مقاومت محصولات مرکز سیمرغ در سالهای اخیر پای ثابت جشنواره عمار هم بودند و چندباری ازشان با فانوس عمار و لوح افتخار تقدیر شد. با این حال گویا این تولیدات صرفاً آثار تجربیای بودند که قرار نبود به سمع و نظر مخاطب برسند.
این دست آثار در میان تولیدات مستند هم بسیار قابل توجه بود، هرچند کیفیت بسیاری از آثار مستند به نسبت آثار داستانی مرکز سیمرغ بهتر است و قابلیت ارزیابی بیشتری دارد؛ آثاری همچون «امیرعلی»، «همه فرزندان من»، «اسماعیل»، «سه روز قبل پرواز»، «جمعه سیاه»، «آلبوم خانوادگی من»، «پلاک ۱۱»، «ماه بالاسر آبادی»، «وداع تهران»، «تاریخ ورزشی ایران»(با جواد خیابانی)، «لیلی من»، «تا آخرین نفس»، «آقای وزیر»، «آذربایجان آتاسی»، «عهدنامه»، «مرگ پشت دیوارهای سبز»، «سید فیصل»، «باقر شمر» و «اربعین».
شاید مهمترین نکتهای که در مستندها و آثار کوتاه داستانی تولیدشده در مرکز سیمرغ به چشم میخورد، تولیدات مناسبتی است که به نظر هدفی جز تکمیل کنداکتور سیما در مناسبتهای خاص ندارد و عمده آثار از این دست تولیدات سفارشی ناموفق است. در بین همین آثار تولیدشده هم مهمترین اثر ایرانگردِ جواد قارایی است که آن هم به مدیریت سه دور قبل سازمان صداوسیما برمیگردد.
شاید مهمترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانستهاند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست میرسد؟ برآیندها نشان میدهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.
برآیند تولیدات موفق را اعلام کنید
شاید مهمترین سؤال اینجا باشد که چند درصد از تولیدات مرکز سیمرغ در سه سال اخیر توانستهاند بیش از ۵۰۰هزار مخاطب را پای تلویزیون بنشانند؟ آیا تعدادشان به انگشتان یک دست میرسد؟ برآیندها نشان میدهد، این مرکز با آنکه تا کنون بیش از ۵۰ اثر داستانی و غیرداستانی را روی آنتن برده اما حدود ۹۰ درصد از این آثار نتوانسته مخاطبی به تماشاگران اصلی رسانه ملی اضافه کند یا حتی باعث جذب همان تماشاگران پای ثابت شود.
این موضوع نشان میدهد مرکز سیمرغ در مخاطبسنجی ایرادی جدی دارد. با آنکه در برنامههای این مرکز احیای موضوعاتی چون تلهفیلم و تلهتئاتر گنجانده شده بود اما آمار و ارقام و کیفیت محصولات نشان میدهد این ایده مرکز سیمرغ خیلی زود به بنبست رسیده و با واقعیت مواجه شده.
مجموعه این عملکردها چه در مرکز سیمرغ و حتی سیما فیلم یک پرسش جدی را ایجاد میکند؛ آیا ایده جداسازی پخش از تولید از اساس ایده درستی بود؟ آیا به جای بهرهوری بیشتر ایدههای بهتری به جز تولید سازمانهای جایگزین وجود نداشت؟
منبع: روزنامه فرهیختگان
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
تعبیر غرور به حقانیت مربوط به زمانی است که مؤمنین غریب، ضعیف و مظلوم بودند و زیاد جای غرور نبوده است، ولی امروزه که آن غربت و ضعف برطرف شده، خیلی بیشتر باید نگران غرور به حقانیت بود.
به گزارش مجاهدت از مشرق، استاد علیرضا پناهیان در دهۀ اول محرم در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) دربارۀ «انحطاط متحجّرانه؛ انعطافپذیری متفکّرانه» به سخنرانی میپردازد.
بیشتر بخوانید:
پناهیان: تحجر، عامل بیشتر دینگریزیها در جامعه
در ادامه گزیدهای از دومین جلسۀ این مبحث را میخوانید:
تحجر، یکی از دلایل عاقبت به خیر نشدن
یکی از دلایل عاقبتبخیر نشدن آدمها، تحجر است. یکی از ریشههای تحجر این است که آدم به خاطر اینکه برحق است احساس تکبر، عُجب یا غرور بکند. مرحوم آیت الله شاهآبادی – استاد عرفان امام خمینی(ره) – مشکل جامعۀ مؤمنین را در غرور به حقانیت میدانستند.
تعبیر غرور به حقانیت مربوط به زمانی است که مؤمنین غریب، ضعیف و مظلوم بودند و زیاد جای غرور نبوده است، ولی امروزه که آن غربت و ضعف برطرف شده، خیلی بیشتر باید نگران غرور به حقانیت بود. غرور به حقانیت، عامل تحجر است
از نظر زمانی ما بیشتر در معرض غرور نسبت به حقانیت هستیم. غرور نسبت به حقانیت، تصلّب و تحجّر ایجاد میکند. و دیگه نمیتوان اطراف و اسرار پیچیدۀ همان حق را درک کرد؛ مخصوصاً وقتی که علم با دین آمیخته بشود.
اهل علم به نوعی در معرض تکبر و تحجر هستند، اهل دین هم به نوعی دیگر در معرض تکبر هستند. عُجب یکی از وجوهِ تکبر است. عُجب آفت عبادت است و انسان طرفدار حق، عُجب پیدا میکند.
شادی همراه با تکبر و سرمستی، یکی از عوامل تحجر
قرآن کریم در سورۀ غافر(آیه ۸۳) میفرماید: «فَلَمَّا جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّناتِ فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ وَ حاقَ بِهِمْ ما کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ». فرح در قرآن شادی محض نیست. فرح، شادی توأم با تکبر است، شادی توأم با بدمستی و نفهمی است، شادی توأم با بیدقتی است، الکی خوشبودن است.
آیه میفرماید چون اینها یک علمی از انبیاء گذشته داشتند، یک فرحی در آنها ایجاد شده و نتوانستند حق را بپذیرند، دیگر حتی نتوانستند بفهمند این پیامبر، ادامۀ آن انبیاء گذشته است که قصههایش را بلد بودند.
داشتهها و بهرهها از حقیقت، میتواند باعث تحجر شود
تحجر یک مسئلۀ عامالبلوی است. بر اساس آیات قرآن وقتی معنای تحجر را توسعه بدهید، همان کسانی دعوت پیامبر اکرم را نپذیرفتند که در اطراف مکه منتظر آخرین پیامبر بودند و میدانستند آنجا ظهور میکند و علائمش چیست.
ولی وقتی آخرین پیامبر آمد، اینها که باید اعوان و انصارش میشدند، بدترین دشمنانش شدند.
این افراد یک چیزی داشتند، اگر چیزی نداشته باشند که مقاومت نمیکنند. در مقابل امام زمان(عج) هم عدهای با قرآن میآیند! یعنی هم رسول خدا(ص) با نوعی تحجر مواجه بودند و هم امام زمان(عج). امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) نیز با نوعی تحجر مواجه بودند. تحجر مسئلۀ سادهای نیست.
ما با خطر تحجر مواجه هستیم. تحجر میتواند با داراییهایی که داریم، ایجاد شود؛ حتی دارایی عاطفی و معنوی خوب! دارایی عاطفی خوب مانند کسانی که در کربلا بودند و در موردشان گفتند که «قلوبهم معک و سیوفهم علیک»؛ دلشان با امام حسین(ع) است ولی شمشیرشان علیه ایشان است. ما باید از این عبرت بگیریم.
تحجر، مسألهای فراگیر و عمومی
ما باید مسئلۀ تحجر را یک مسئلۀ فراگیر و برای هرکسی بدانیم که با یک حقی آشنا میشود. ما باید با معنای توسعۀیافتۀ تحجر ارتباط برقرار کنیم. یکی از ایرادهای شناختی ما اساساً این است که فکر میکنیم تحجر حتماً برای قوم مخصوصی بوده که آدمهای عجیب و غریبی بودهاند. این مسأله، عامالبلوی است. چنانکه وقتی صحبت از کفر و بتپرستی میشود، ما هم در معرض این خطرها هستیم.
تأثیر تقوا بر دوری از تحجر
قرآن کریم روشی دارد که همه را به تقوا دعوت میکند ولی خود تقوا و رسیدن به آن مبهم است. طرح واقعاً فوقالعادهای است. مثلاً میفرماید روزه بگیرید، شاید به تقوا برسید.
اگر شما اهل عبادت بشوی، لزوماً اهل تقوایی؟ نه! معلوم نیست. اگر در مسائل اجتماعی، عدالتخواه بشویم، تمام است؟ نه! صبر کن. «اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی(مائده، ۸)» عدالت بورزید، این به تقوا نزدیکتر است.
آن تقوا چیست؟ آن را به ما بگو! با انجام کلی عبادت، روزه و کار خوب، میفرماید انشاءالله که با تقوا بشوی! من اگر نمازخوان دیدم نمیتونم قاطعانه بگویم این حتماً با تقوا است. این رویکرد به تقوا یعنی چی؟ یعنی خدا عنصری را نگه داشته که تو هیچوقت مغرور نشوی.
بعد میفرماید: «إِنَّمَا یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ(مائده، ۲۷)» خدا از باتقواها قبول میکند. خب ما الآن این کار را انجام دادیم چی؟ میفرماید آن که معلوم نیست بر اساس تقوا بوده است یا نه. غرورت را میشکند، توی دلت، ترس میاندازد. این ترس تو را همیشه به بازنگری خودت وادار میکند و مانع تحجر میشود.
صوت جلسۀ دوم مبحث تحجر، مسألهای همگانی و با مصادیق مختلف
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ دفاعپرس، کارگاه آموزش ویژه انتخابات ریاست جمهوری با حضور صاحبنظران، مدیران گروهها و برنامهسازان به همت آموزش معاونت صدا در معاونت صدا برگزار شد. در این کارگاه اساتیدی همچون عبدالکریم خیامی دکترای فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع)، محمد قادری استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل رسانه، معصومه نصیری رئیس اندیشکده عصر هوشمندی، مدرس دانشگاه و کارشناس رسانه، احمد میرزائی مدیرکل طرح و برنامهریزی معاونت صدا و علیرضا داوودی کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی حضور داشتند.
عبدالکریم خیامی دکترای فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) درباره مبحث بایستههای دولت چهاردهم در عرصه فرهنگ صحبت کرد. وی طی سخنانی گفت: رسانههای اجتماعی به فردگرایی دامن زده اند. در حالی که بیش از این رسانه ها، جمعی استفاده میشدند، اما در حال حاضر همه با تلفن همراه و فضای مجازی ارتباط دارند و این نرم افزار پیر، جوان، مرد و زن را هم نمیشناسد. مردم با این ابزار دارای آزادی فردی شدند و رشد فردگرایی در زیر ساختهای اجتماعی تاثیر گذاشته هست.
پرداخت به موضوع خانواده وی تصریح کرد: حتی فردگرایی به مسئله فرزندآوری و شکاف نسلی هم ارتباط دارد. ما باید تلاش کنیم پرداخت به مباحثی همچون خانواده، هویت ملی و افتخار به ایران را در جامعه ترویج بدهیم؛ بنابراین دولت چهاردهم باید درعرصه فرهنگ اقدامات گسترده و برنامه ریزی شده داشته باشد.
محمد قادری، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل رسانه درباره بایستههای دولت چهاردهم در عرصه اقتصاد صحبت کرد. وی در این نشست تاکید کرد: رسانه باید در قالب برنامه ها، ویژگیهای یک رئیس جمهور منتخب را بیان کند تا مردم در مسیر انتخاب اصلح قرار بگیرند؛ بنابراین لازمه این موضوع این هست برنامه سازان اصولی را در کارشان رعایت کنند و به دوراز جهت گیری نسبت به یک نامزد ریاست جمهوری، برنامههای آگاهی بخش را روانه آنتن کنند. به همین دلیل الگوسازی در برنامههای رادیویی نقش موثری دارد. همچنین برنامه سازان باید از کارشناسان حرفهای و متحبر در برنامهها استفاده کنند.
اطلاعات موثق وی در ادامه افزود: رسانه به غیر از وجه تبیینی باید مطالبه گر باشد و حرف مردم را بگوید و پیگیر حقوق و دغدغههای جامعه باشد. معتقدم رادیو میتواند نقش مطالبه گر داشته باشد و با بهره بردن از نخبگان در برنامههای رادیویی در این باره گامهای موثری بردارد، زیرا یکی از مهارتهای رسانه باید جذب مخاظب باشد. در غیر این صورت رقبای رسانه ای، مخاطب را از آن خودشان خواهند کرد. وقتی رویدادی رخ میدهد باید رسانه برای مردم مرجع باشند و اطلاعات موثق را به مردم انتقال بدهد. وقتی چنین اتفاقی رقم بخورد دیگر مخاطب برای تغذیه به سراغ منابع غیر معتبر نمیرود؛ بنابراین نقش رسانه بسیار اهمیت بالایی دارد. معصومه نصیری رئیس اندیشکده عصر هوشمندی و مدرس دانشگاه و کارشناس رسانه در خصوص تکنیکهای اقناع مخاطب صحبت کرد. وی گفت: لحن و بیان در خبر برای رمزگشایی خیلی اهمیت دارد. رسانهای موفق هست که همه اقشار آن پیام را رمزگشایی کنند. وقتی از اقناع صحبت میکنیم، باید به راحتی در مخاطب خود نفوذ کرده طوری که خود او کنشگر شود. با وجودی که اقناع حسی کوتاه مدت هست ولی تصویر مثبت برای مخاطب ایجاد میکند که دارای اهمیت هست.
مخاطب وفادار مدرس دانشگاه و کارشناس رسانه ادامه داد: رسانه موفق و حرفه ای، مخاطب وفادار را همیشه همراه خود داشته و برای تقویت باور و ارزش او تلاش میکند. ضمن اینکه در بحث روایت خبر، حرف اول را زمان میزند. همچنین برنامه ساز وقتی رصد گر خوب باشد، بهتر میتواند نیازهای مخاطب را شناسایی کند. از سوی دیگر صدا، حوزه واژگان هست؛ بنابراین باید در برنامه سازی رادیو به واسطه بیان بیشترین تاثیرگذاری را در مخاطب داشت. کلمات میتوانند در ذهن و روح مردم اثرگذار باشند. از این رو نباید از واژههای سطحی بهره برد.
دکتر احمد میرزائی مدیرکل طرح و برنامهریزی معاونت صدا در خصوص معیارهای نظارت و ارزیابی صحبت کرد. وی به جمع بندی نکات نظارتی و ارزیابی ۴ دوره از انتخابات در رسانه پرداخت و مطالب خود را در سرفصلهای محتوا، اجرا، موسیقی، گزارش و کارشناس ارائه کرد.
مدیر کل طرح و برنامه ریزی معاونت صدا گفت: اظهار نظر شخصی و بداهه گوییهای بی محتوا، استفاده از واژگان و شعارهای نامزدها، تسلط در بیان مطالب و استفاده از زبان فاخر و رعایت زبان و ادبیات فارسی از مهمترین نکات مورد تاکید در برنامههای انتخاباتی در اجرا هستند.
میرزایی همچنین در بحث محتوا، بی طرفی و قانون گرایی، توجه به تمام نقاط ایران، توجه به اصول چهارگانه مشارکت، رقابت، سلامت و امنیت، امید آفرینی و خبررسانی صحیح، به موقع و به اندازه را از نکات مهم در محتوای برنامههای انتخابات بر شمرد.
امیدآفرینی وی در ادامه به مبحث شاخصهای نظارتی عمومی در برنامه سازی و شاخصهای نظارتی برنامههای انتخاباتی اشاره کرد و گفت: در بحث محتوا توجه به اصل سلامت و رقابت مهم هست. خبررسانی صحیح به موقع و به اندازه حایز اهمیت هست. امید آفرینی در برنامهها باید با شیوه درست انتقال داده شود. در بحث اجرای برنامههای انتخاباتی توجه به مواردی همچون اظهار نظرهای شخصی، بداهه گوییهای بی هدف و نامناسب، لحن و صدای نامناسب، تسلط در بیان مطالب، ارتباط با گزارشگر و … اهمیت زیادی دارد.
وی با بیان اینکه در گزارش سوژه یابی مناسب خیلی اهمیت دارد، ادامه داد: کیفیت مطلوب فنی گزارش، صدا و لحن مناسب گزارشگر، رعایت اخلاق و ادب حرفه ای، طرح سوالات مفید و جذاب از شاخصهای نظارتی برنامههای انتخاباتی در گزارش هست.
همراه کردن با مخاطب علیرضا داوودی کارشناس ارشد رسانه و علوم شناختی راجع به موضوع عملیات روانی رسانههای بیگانه و انتخابات ایران، آرایش گروهها و جریانهای سیاسی صحبت کرد. وی افزود: انتخاب کارشناسان در برنامههای انتخاباتی از اهمیت بالایی برخوردار هست. تصویر ایران در آینده، مهمترین نکتهای هست که رادیو میتواند آن را در برنامههای انتخاباتی ارائه کند. رادیو نباید چالش و جنجال راه بیاندازد، بلکه رادیو باید مخاطب را با خودش همراه کند. ضمن اینکه برنامه سازان باید به کیفیت برنامهها توجه کنند.
داوودی در پایان بیان کرد: از برنامه سازان میخواهم از کارشناسانی که در صحبت تردید دارند، استفاده کنند، بلکه از کارشناسان حرفهای بهرهمند شوند. رسانههای بیگانه در تلاش هستند مخاطب را به سمت خود بکشانند؛ بنابراین برنامه سازان ما نباید در تله آنها بیفتند و باید با شیوه اصولی برنامه سازی کنند؛ بنابراین پرداخت به مفاهیمی همچون عدالت، چینش خواندن پیامک و نحوه تبلیغات و … موثر هست. همچنین باید از تبلیغات سیاه که منجر به تخریب میشود، فاصله گرفت.
انتهای پیام/ 121
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست