داوود میرباقری

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟



مسائل دمثل اجاره مسکن یا تلاش بی‌فرجام برای خانه‌دار شدن، عدالت آموزشی، چالش حداقل دستمزد، مشکلات بازنشسته‌ها و خیلی از مسائل دیگری که جزو موضوعات متداول در سینمای اجتماعی کمرنگ‌تر شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، چندی پیش مجید توکلی، کارگردان سینما در یادداشتی سرگشاده نوشته بود «ما داریم زیر فشار کمدی‌ها له می‌شویم» و منظور او از عبارت «ما» در این جمله، فیلمسازان سینمای اجتماعی بود. او نوشته بود: ما فیلم «عزیز» را با هزینه خصوصی ساختیم و با اینکه در چند فستیوال جهانی هم دیده شد، همه هدف‌مان اکران داخلی بود ولی الان چند ماه است به در و دیوار می‌زنیم که لابه‌لای انبوه کمدی‌ها اکرانش کنیم اما نمی‌شود و نمی‌گذارند.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

توکلی در ادامه متنش با اشاره تلویحی و سربسته به مدیریت دولتی حوزه سینما آورده بود: حمایت چشم‌بسته از سینمای کمدی و آدرس غلط دادن به فیلمسازان، نتیجه‌ای بهتر از این ندارد که محسن امیریوسفی و کاوه سجادی‌حسینی هم کمدی بسازند. بالا و پایین اکرانت هم می‌شود از این کمدی به آن کمدی. داریم وسط این کمدی‌ها له می‌شویم و قدرت هم که دست سینماداران است و براحتی سانس نمی‌دهند. اصلا چرا باید بدهند، وقتی ذائقه مخاطب را خیلی هدفمند تغییر داده‌اند؟

استقبالی که از یادداشت این کارگردان جوان و نسبتا معمولی سینمای ایران شد، مقداری غافلگیرکننده بود و دلیلش را باید در وضعیتی دید که طناب را دور گلوی همه سینمایی‌ها (جز کمدی‌سازان و سالن‌داران) تنگ‌تر می‌کند و وقتی صدای یکی بلند می‌شود، همه با او همنوا می‌شوند. بالاخره به فیلم «عزیز» هم از ۲۸ آذر اکران عمومی دادند اما تنها در ۶۵ سالن. اگر به فهرست ۱۵ فیلمی که از ابتدای امسال تا به حال در بیشتر از ۵۰۰ سالن نمایش اکران شده‌اند نگاهی بیندازیم، فقط ۳ فیلم کودک و نوجوان می‌بینیم، یک فیلم تاریخی، یک فیلم اجتماعی و باقی همگی کمدی هستند.

این وضعیت غیرطبیعی سوالاتی را در ذهن هر داور بی‌طرفی به وجود می‌آورد که ناظر است بر جامعه‌ای که در کوران مسائل اجتماعی است و طبیعتا باید دوست داشته باشد تصویر دغدغه‌ها و رویاهایش را روی پرده سینما ببیند اما معلوم نیست چرا سینمای اجتماعی‌اش باید اینقدر ضعیف ظاهر شود؟

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

سینمای اجتماعی ایران از دهه ۹۰ به این سو تقریبا منحصر شد به بیان دغدغه‌های طبقه متوسط مرکزنشین و از لایه‌های سنتی، طبقات فرودست و انواع گروه‌های اجتماعی دیگر فاصله گرفت. این اتفاق بویژه پس از موفقیت فیلم «جدایی نادر از سیمین» در مراسم اسکار و به راه افتادن موج پسافرهادی آغاز شد.

در این شرایط حتی فیلم‌هایی که شخصیت‌های‌شان از طبقات فرودست جامعه بودند هم با یک عینک طبقه متوسطی دیده می‌شدند و این فاصله گرفتن سینما از چشم‌انداز لایه‌ها و طبقات مختلف اجتماعی به نفع یک جامعه کوچک‌تر و خاص، باعث شد مفهوم سینمای اجتماعی به سینمای بخشی از اجتماع تقلیل یابد. از سوی دیگر روابط ایران با کشورهای غربی بویژه پس از ماجرای جنگ اوکراین به شکلی درآمد که آنها دیگر تلاش برای جهت‌دهی به سینمای رسمی ایران توسط جشنواره‌ها را کنار گذاشتند و به مخاصمه علنی و عیان رو آوردند. اینها باعث شد سینمایی که به طور طبیعی از توده وسیع مخاطبان فاصله گرفته بود، حامیان خارجی‌اش را هم از دست بدهد و در مقابل کمدی‌های سطح پایینی که حمایت ویژه‌ای از آنها در اکران می‌شد، بی‌سلاح و بی‌سپر بماند.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

حالا در خلأ وجود یک سینمای اجتماعی قدرتمند، ایرانی‌ها تنها با فیلم‌هایی در اکران سالانه کشورشان مواجهند که به درد تخدیر و فراموش کردن موقتی دردها می‌خورند اما دردها هم به قدری زیاد شده‌اند که چنین مسکنی دیگر جواب نمی‌دهد و این شرایط، سینمای ایران را به لحاظ تجاری یک پله دیگر به سمت سقوط نزدیک‌تر کرده است. در ادامه یک بررسی اجمالی و گذرا بر تعاریف و مفاهیم مربوط به سینمای اجتماعی داشته‌ایم و مروری بر تاریخچه سینمای اجتماعی ایران کرده‌ایم تا مشخص شود این پدیده چطور و تحت چه شرایطی شکل گرفت و رشد کرد و حالا چرا به این روز افتاده است.

* تولد یک ژانر

در ایران زیاد این جمله شنیده شده که سینمای اجتماعی ژانر نیست و در نهایت یک رویکرد است اما در واقع طبق تعاریف جهانی، چنین ژانری وجود دارد. البته اسم دقیق‌تر آن سینمای مساله‌محور اجتماعی است؛Social problem film.

مشکل تعریف سینمای اجتماعی به عنوان یک ژانر به جایی برمی‌گردد که خیلی از فیلم‌ها به همین موضوعات می‌پردازند اما مشخصا فیلم اجتماعی نیستند. برای همین ۲ خصوصیت عمده تعیین شده که تا حدودی می‌توانند این نوع فیلم‌ها را از بقیه جدا کنند. اول اینکه فیلم‌های اجتماعی فرزند زمانه خودشان هستند و به این شکل از هنر تعلیمی که ممکن است پیام‌هایش ازلی و ابدی باشد جدا می‌شوند. البته امکان دارد موضوعاتی که در یک فیلم اجتماعی مطرح می‌شوند، در دوره‌های دیگر و جاهای دیگر دنیا هم موضوعیت پیدا کنند اما هدف فیلمساز، ابلاغ یک پیام لازمان و لامکان نیست.

مورد دوم به تمرکز فیلم روی موضوعی بازمی‌گردد که طرح کرده است. به عنوان مثال فیلم‌های گانگستری یا بعضی فیلم‌های ژانر زندان هم ممکن است یکسری مسائل اجتماعی را بازتاب دهند اما در واقع مشکل را به شکلی که واجد شرایط ژانر اجتماعی باشد بررسی نمی‌کنند و تمرکز اصلی‌شان روی آن مساله نیست. این جریان سینمایی از دهه ۳۰ در هالیوود به وجود آمد و از دهه ۴۰ به بعد بود که اسم و رسم پیدا کرد. بعد از جنگ دوم جهانی رئالیسم اجتماعی با جنبش نئورئالیسم ایتالیا تجلی خیلی قوی‌تری پیدا کرد و پس از آن در جاهای مختلف دنیا، سینما دچار جریان موج نو شد؛ موجی نوی انگلستان، فرانسه، آلمان و… .

با اینکه بخشی از موج نو به ساختارشکنی‌های فرمی مربوط می‌شود، از آنجا که این جریان ذاتا به مسائل روز جامعه توجه دارد، تم‌های اجتماعی هم در آن بسامد بالایی می‌یابد. از دهه 70 میلادی که مصادف می‌شد با سال ۱۳۴۸، در سینمای ایران هم جریان موج نو به وجود آمد و این موج هرچند به خاطر سانسور، حدود 5 ‌سالی بیشتر نتوانست به کارش ادامه دهد، پایه‌گذار جریان اجتماعی و مساله‌محور در سینمای ایران شد.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

* سینمای اجتماعی ایران پس از انقلاب اسلامی

سینمای ایران کارش را به طور جدی از سال ۱۳۲۸ شروع کرد و مدتی طول کشید تا جرقه نخستین تمایلات به سمت سینمای اجتماعی ‌زده شود. فرخ غفاری سال 1337 فیلم «جنوب شهر» را ساخت که چند شب بیشتر روی پرده دوام نیاورد و توقیف شد. بعد هم سانسور به قدری محتوای فیلم را تغییر داد که کارگردان دیگر حاضر نشد اسمش در تیتراژ باشد و فیلم، سال ۴۲ با اسم جدید «رقابت در شهر» روی پرده رفت. غفاری یک سال بعد از این جریان، در مقابل فشار جو موجود کاملا تسلیم شد و فیلم «عروس کدومه؟» را کارگردانی کرد. سال ۴۸ همزمان ۲ فیلم «قیصر» و «گاو» از مسعود کیمیایی و داریوش مهرجویی روی پرده رفتند که هر ۲ فیلم دورگه بودند.

یکی هم ژن عامه‌پسند داشت و هم ژن سینمای اجتماعی و آن‌ یکی، هم ژن روشنفکری داشت و هم مساله‌ای اجتماعی را طرح می‌کرد. این شروع جریان موج نو بود که در ادامه افراد دیگری هم به آن اضافه شدند و پرچمش را بالا بردند. در خیلی از فیلم‌های این جریان درون‌مایه اجتماعی هم وجود داشت اما طناب سانسور از سال‌های ۵۳ و ۵۴ به بعد به قدری دور گلویش تنگ شد که نفسش را بند آورد.

بعد از انقلاب اکثر موج‌نویی‌ها توانستند به صحنه بازگردند و به علاوه نسل جدیدی از فیلمسازان ایرانی وارد میدان شدند که به آنها می‌گفتند سینمای نوین. تا نیمه‌های دهه ۶۰ بحث‌های جدی سینما یا مربوط به نقد رژیم قبل بود یا موضوع جنگ اما از جایی به بعد کم‌کم سینمای اجتماعی دوباره وارد گود شد. یکی از نخستین کسانی که در دهه ۶۰ سراغ سینمای اجتماعی رفت، کیانوش عیاری بود با «تنوره دیو» در سال ۶۴؛ البته با روایتی در فضای روستایی. بعد در سال ۶۶ دستیار او رخشان بنی‌اعتماد وارد کار فیلمسازی حرفه‌ای شد و سه‌گانه «خارج از محدوده»، «زرد قناری» و «پول خارجی» را تا آخر آن دهه ساخت که کاملا به سینمای اجتماعی تعلق داشتند. در همان دهه فیلم‌های دیگری مثل «اجاره‌نشین‌ها» با اینکه کمدی بودند، به سینمای اجتماعی هم تعلق داشتند.

در دهه ۷۰ سینمای اجتماعی با ۲ درون‌مایه اصلی کارش را جدی‌تر و قوی‌تر پیش برد؛ یکی مساله زنان بود و دیگری تبعات جنگ. در نخستین سال از دهه ۷۰ مجید مجیدی نخستین فیلم بلندش را ساخت به اسم «بدوک» که خیلی تلخ بود و ظلمی که به دختران فقیر سیستان‌وبلوچستان می‌شد، در آن به نمایش درآمد. فیلمسازان دیگری هم وارد این فضا شدند و به مسائل اجتماعی مرتبط با موضوع زنان پرداختند. از طرف دیگر موضوع پایان جنگ و تبعات به ‌جا مانده از آن هم دستمایه فیلم‌های متعددی شد که «آبادانی‌ها» و «از کرخه‌ تا راین» با وجود اختلافات متعددی که در دیدگاه‌شان به مساله وجود داشت، ۲ نمونه مطرح این جریان تا قبل از سال ۷۶ هستند. فیلم «آدم‌برفی» هم که داوود میرباقری کارگردانی کرد، اگرچه فرم رئالیستی نداشت، می‌توانست در دسته‌بندی سینمای اجتماعی قرار بگیرد.

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟

* از آژانس تا جدایی؛ دورانی پر از اوج و فرود

بهمن‌ 1376 در جشنواره فجر، از فیلم «آژانس شیشه‌ای» رونمایی شد که ترکیبی از اکثر مسائل اجتماعی روز به حساب می‌آمد. هم طعنه به سیستم اداری و بروکراسی فشل آن زمان می‌زد، هم به دغدغه‌های نسل جدید راجع‌به آینده‌شان نگاه داشت، هم به تعریف امنیت ملی ربط پیدا می‌کرد و هم تبعات به جا مانده از جنگ را نشان می‌داد. این فیلم حتی تضاربی را که بین گروه‌های اجتماعی مختلف مردم وجود داشت را هم در حد اعلا و نقطه‌ جوش نمایش می‌داد.

از آن سال به بعد سینمای ایران تا مدتی رفت به سمت فیلم‌هایی که سیاست‌زده بودند. دهه ۸۰ با فیلم‌هایی مثل «زیر پوست شهر»، «زیر نور ماه» و «ارتفاع پست» شروع شد و با «نفس عمیق» از پرویز شهبازی و «شهر زیبا» از اصغر فرهادی ادامه پیدا کرد. رسول صدرعاملی که سال ۷۷ در «دختری با کفش‌های کتانی»، به مسائل دختران نوجوان جامعه پرداخته بود، سال ۸۰ با «من ترانه ۱۵ سال دارم» این سبک از آسیب‌شناسی‌ را به محیط طبقات فرودست و آسیب‌پذیرتر جامعه برد و ۳ ‌سال بعد با «دیشب باباتو دیدم آیدا» به این سه‌گانه پایان داد. 3-2 سال بعد «سنتوری» از داریوش مهرجویی که سرنوشت تلخی در اکران پیدا کرد، در دستگاه‌های پخش خانگی بیشتر از هر فیلم دیگری دیده شد و به جایگاه یکی از به‌یادماندنی‌ترین فیلم‌های اجتماعی ایران رسید.

در اواخر دهه ۸۰ «جدایی نادر از سیمین» روی پرده رفت که برنده اسکار هم شد و موج پسافرهادی که بخش عمده‌ای از سینمای دهه ۹۰ ایران را با خودش برد، با همین فیلم به راه افتاد. سینمای اجتماعی دهه ۹۰ هر چند نقاط درخشان یا لااقل قابل اعتنایی به خودش دید اما بیشتر درگیر دغدغه‌های بخش خاصی از طبقه متوسط بود که فیلم «جدایی نادر از سیمین» توجهات را به سمت‌شان جلب کرد.

* سینمای موج پسافرهادی

سعید روستایی که در دهه ۹۰ وارد فیلمسازی حرفه‌ای شد، کاملا در چارچوب سینمای اجتماعی قرار می‌گرفت و اواخر این دهه محمد کارت با «شنای پروانه» وارد گود شد. در این میان فیلم‌های اجتماعی پرتعداد دیگری هم ساخته شدند که تقریبا هیچ‌کدام موفق نشدند نظر بخش قابل توجهی از مخاطبان سینما را به دست بیاورند و همین باعث شد این پیش‌فرض در ذهن خیلی‌ها نقش ببندد که سینمای اجتماعی، یعنی سینمای نفروش. سال ۱۴۰۰ دو فیلم «علفزار» از کاظم دانشی و «ملاقات خصوصی» از امید شمس در جشنواره فجر نمایش داده شدند که هر دو کار اول کارگردانان‌شان بودند و هر دو درون‌مایه اجتماعی داشتند.

مرتضی علیزاده هم سال ۱۴۰۲ با فیلمنامه‌ای از کاظم دانشی «بی‌بدن» را ساخت که بهار 1403 روی پرده رفت و فروش خوبی داشت. در تمام این سال‌ها سینمای اجتماعی ایران سوای مضمون هر فیلم و موضوعی که به آن می‌پرداخت، با ۲ مساله و برچسب کلان مواجه بود که باید تکلیفش را با آنها روشن می‌کرد؛ یکی مساله سیاه‌نمایی بود که اگر جشنواره‌های خارجی یا به طور دقیق‌تر فستیوال‌های غربی نبودند، اساسا می‌توانست مطرح نشود و دیگری طیف و طبقه‌ای از جامعه بود که معضلات و مسائل‌شان در سینما مطرح می‌شد یا سینما از چشم‌انداز آنها به موضوعات نگاه می‌کرد.

این مساله به طور خاص از دهه ۹۰ بغرنج‌تر شد و سینمای اجتماعی ایران را در چشم‌انداز بخشی از طبقه متوسط ایران محدود کرد، طوری که مسائلی مثل مهاجرت در آن خیلی پررنگ بود اما از مسائل دیگری مثل اجاره مسکن یا تلاش بی‌فرجام برای خانه‌دار شدن، عدالت آموزشی، چالش حداقل دستمزد، مشکلات بازنشسته‌ها و خیلی از مسائل دیگری که جزو موضوعات متداول در سینمای اجتماعی تمام دنیا هستند و در ایران هم قبل از این، موضوع خیلی از فیلم‌ها بود، دیگر کمتر می‌شد نشانه‌هایی در فیلم‌های ایرانی دید.

منبع : وطن امروز

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا سینمای اجتماعی کشته شد؟ بیشتر بخوانید »

تجلیل«جایزه هنری غدیر» از هنرمندان برجسته/ از داوود میرباقری تا فرهاد فخرالدينی و محمد اصفهانی

تجلیل«جایزه هنری غدیر» از هنرمندان برجسته/ از داوود میرباقری تا فرهاد فخرالدينی و محمد اصفهانی


به گزارش مجاهدت از گروه فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، هشتمین جایزه هنری غدیر به همت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران در پردیس تئاتر تهران برگزار می‌شود.

این جایزه نکوداشت هنرمندانی است که در حوزه زنده نگه‌داشتن عنوان غدیر و ترویج نگاه و سیره امیرالمومنین علی(ع) شاخص هستند و چهره‌هایی همچون داوود ميرباقری خالق سريال امام علی (ع)، فرهاد فخرالدينی موسيقیدان و رهبر اركستر، محمد معتمدی خواننده، سيد مهدی شجاعی محقق و نويسنده، صديق تعريف خواننده موسيقی سنتی، حميد عجمی خوشنويس و مبدع خط معلی، داريوش ارجمند ايفاگر نقش مالک اشتر در سريال امام علی(ع)، عبدالله اسكندری طراح و چهره‌پرداز، محمد اصفهانی آهنگساز و خواننده و غلامرضا سازگار شاعر و مداح اهل بيت(ع) بخشی از چهره‌های مطرحی هستند که در هفت دوره پیشین از آنها تقدیر شده است.

علاقه‌مندان برای حضور در این مراسم می‌توانند ساعت ۲۰ روز یکشنبه ۱۸ تیرماه به پردیس تئاتر تهران در بزرگراه امام علی(ع)، اتوبان شهید محلاتی شرق، خیابان شهید شاه‌آبادی جنوبی، بعد از میدان مالک اشتر، خیابان بقایی مراجعه کنند.

انتهای پیام/ 121

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تجلیل«جایزه هنری غدیر» از هنرمندان برجسته/ از داوود میرباقری تا فرهاد فخرالدينی و محمد اصفهانی بیشتر بخوانید »

محمد فیلی: صحبت اولیه برای حضور در «موسی(ع)» داشتم

محمد فیلی: صحبت اولیه برای حضور در «موسی(ع)» داشتم


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد فیلی بازیگر سریال‌های تاریخی همچون «مختارنامه» با اشاره به مذاکره برای حضور در سریال «موسی (ع)» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا اظهار داشت: این سریال احتمالاً سال آینده وارد تولید می‌شود. آقای علیرضا صالحی دستیار یک و برنامه ریز حاتمی‌کیا برای این سریال با من صحبتی داشت که البته هنوز تا یک سال دیگر زمان زیادی باقی است و او در حال حاضر بازیگرانی از سراسر ایران را رصد می‌کند چون «موسی (ع)» کار عظیمی است و به بازیگران زیادی نیاز دارد.

وی درباره این همکاری اظهار کرد: من با هرکسی کار می‌کنم یک تجربه تازه است و این تجربه هم اگر رخ دهد اتفاق خوبی خواهد افتاد. من قرار است در سریال «سلمان فارسی» به کارگردانی داوود میرباقری نیز بازی کنم که هنوز نقشم در آن شروع نشده و این سریال هم چند سال طول می‌کشد و کار سنگینی است.

فیلی یادآور شد: وقتی با کسانی که کاربلد هستند و سینما و تلویزیون و تصویر را می‌شناسند کار کنید خیلی اهمیت دارد، اینها استاد دکوپاژ هستند، قصه‌هایشان درست است و بازیگر راحت می‌تواند اطمینان کند. مثلاً در کارهای میرباقری که پیش از این هم در «مختارنامه» از او بازی کرده‌ام متن فیلمنامه‌ها شعرگونه است و به همین دلیل است که آثارش ماندگار می‌شود.

وی درباره حضور در «موسی (ع)» نیز گفت: هنوز قراردادی با سریال ندارم و یک صحبت اولیه انجام شده است. این سریال از ۱۰ سال پیش قرار بوده شکل بگیرد از زمانی که زنده یاد سلحشور تصمیم داشت آن را بسازد تا زمانیکه ساخت آن به جمال شورجه و بعد حاتمی کیا رسید. با این حال من امیدوار هستم این عمر را داشته باشم که هم در «سلمان فارسی» و هم در «موسی» بازی کنم.

فیلی در پایان بیان کرد: این روزها در سریال «گیل دخت» به کارگردانی مجید اسماعیلی بازی می‌کنم که بخشی از سریال در شمال کشور تصویربرداری می‌شود و من نقش یک طبیب را دارم.

منبع: مهر

محمد فیلی بازیگر سینما و تلویزیون از صحبت‌های اولیه برای بازی در «موسی(ع)» به کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا گفت.



منبع خبر

محمد فیلی: صحبت اولیه برای حضور در «موسی(ع)» داشتم بیشتر بخوانید »

سریال «سلمان فارسی» از چه زاویه‌ای به امیرالمؤمنین می‌پردازد؟/ نبردهای امام علی(ع) به تصویر کشیده می‌شود

سریال «سلمان فارسی» از چه زاویه‌ای به امیرالمؤمنین می‌پردازد؟/ نبردهای امام علی(ع) به تصویر کشیده می‌شود


خبرگزاری فارس- گروه رادیو و تلویزیون: در تاریخ روایات مختلفی درباره زندگی سلمان فارسی آمده است. بعضی می‌گویند پدر و مادرش مزدکی بوده اند. بعضی‌ها هم می‌گویند زرتشتی بوده‌اند. اما به‌ هر حال هرکدام از آنها که بوده، سلمان در جوانی خرافه‌پرستی را پس می‌زند. از این چیزهایی که می‌دیده مزدکی‌ها از سقف و دیوار آویزان می‌کنند، زده شده بود و نمی‌توانست بپذیرد. روزی اتفاقی به یک کلیسا برمی‌خورد. می‌بیند حرف آنها حسابی‌تر است. مسیحی می‌شود. مسیحی سفت و سختی هم می‌شود. بعد در انجیل به مشکلاتی برمی‌خورد. از کشیش می‌پرسد و کشیش به او می‌گوید من یک کشیش دهاتی هستم. مفسر نیستم. سوال‌‌های شما را من نمی‌توانم جواب بدهم. اینها در کلیسای شام اتفاق می‌افتد.

 

**سرگشتگی سلمان به دنبال دین

مفسرهای بزرگی در آنجا هستند. آنها می‌توانند پاسخگو باشند. پدر سلمان هم متمول و صاحب مقام بوده و او می‌توانسته زندگی آرام و مرفهی داشته باشد. ولی همه اینها را کنار می‌گذارد. البته همین مسیحی شدنش هم باعث شده در خطر باشد. او راهی شام می‌شود. خودش را به آنجا می‌رساند. کلیسا از او استقبال می‌کند و به جرگه روحانیون مذهبی‌شان وارد می‌شود. طولی نمی‌کشد که به مفسری بزرگ تبدیل می‌شود، ولی باز هم در انجیل یوحنا به ایراد می‌خورد. بر اثر همین قضیه، با لفظ امروزی از همان کلیسای شام خلع‌لباس می‌شود. می‌گویند توبه کن، دیگر تو را به‌عنوان کشیش قبول نداریم. سپس ایشان دیرانی می‌شود؛ یک فرقه از مسیحیت که با ریاضت زندگی می‌کردند و عقایدی از این قبیل داشتند که مسیح فقیر بوده و فقیرنواز بوده، پس باید خط او را پی گرفت.

 

آنجا هم باز از بزرگان دیر می‌شود و تدریس را در دیرهای اموریه و یک بخش دیگر از عراق و… انجام می‌داده است. بعدها که زمزمه اسلام را می‌شنود، متوجه می‌شود چیزهایی را که به دنبالش بوده و بوی حقیقت را می‌دهند، پیدا کرده است. پس آواره آن می‌شود و تصمیم می‌گیرد به مکه برود و با حضرت رسول(ص) ملاقات کند…

**قصه سلمان کجا به پایان می رسد؟

حالا داوود میرباقری قصه این سرگشتگی را تصویر کرده است.سالها از عمر خود را برای فیلمنامه سریال «سلمان فارسی» صرف کرده است. اما قصه سلمان همین جا به پایان نمی رسد.

آن کاروان‌سالاری که قول داده بود ایشان را به مکه برساند، سر دوراهی مکه و یثرب، در حق ایشان نامردی می‌کند. ایشان را به‌عنوان برده به یک جهود می‌فروشد. ایشان مسیرش تغییر می‌کند و به یثرب می‌رود. داغ بردگی می‌خورد. دست‌به‌دست می‌چرخد و چند صاحب پیدا می‌کند. در آن زمان حضرت رسول(ص) به مدینه هجرت می‌کنند و اینها همدیگر را می‌بینند. چون آن شخص متوجه می‌شود حضرت رسول(ص) و اطرافیانش به سلمان خیلی علاقه دارند، به ایشان برای فروش سلمان پیشنهاد خیلی بالایی می‌دهد که حضرت هم قبول می‌کنند. پیشنهاد این است؛ نخلستانی با تعداد نخل‌های زیاد و مقدار زیادی طلا. حضرت رسول(ص) می‌فرمایند که یا علی(ع) شروع کنید و این کارها را انجام بدهید. علی(ع) دست به کار کاشتن آن نخلستان می‌شود. آنجاست که حضرت علی(ع)، لقب ابوتراب می‌گیرد.

**پیوند بین حضرت علی(ع) و سلمان کجا شکل می گیرد؟

پیوند بین حضرت علی(ع) و سلمان همان‌جا شکل می‌گیرد. بعد ازظهرها که خیلی هوا گرم می‌شد، یکی دو ساعت می‌خوابیدند و حرارت که پایین می‌آمد شروع می‌‌کردند به کار. یک روز وقتی حضرت علی(ع) از خواب بیدار می‌شوند و می‌آیند خدمت حضرت رسول، صورت‌شان خاک‌آلود بوده است، چون روی خاک خوابیده بودند. حضرت رسول(ص) به ایشان می‌فرمایند ابوتراب شدی، اینجا بود که حضرت علی(ع) لقب ابوتراب می‌گیرد. سلمان هم بعدها مرید حضرت علی(ع) می‌شود. پیامبر(ص) درخصوص سلمان فرموده‌اند، سلمان صاحب علم اول و آخر است.

 

**جایگاه امیرالمؤمنین در سریال سلمان کجاست؟

حالا که چنین قرابتی میان سلمان فارسی و حضرت علی(ع) وجود دارد، برای علاقه مندانی که منتظرند سریال میرباقری را ببینند، علی رغم اینکه میرباقری قبلا سریال امام علی(ع) را ساخته، این سوال پیش می آید که جایگاه امیرالمؤمنین در سریال سلمان فارسی کجاست؟ در تاریخ آمده است که او پس از رسیدن به پیامبر(ص) و تشرف به دین مبین اسلام، همواره در کنار پیامبر بوده است و سالهای سال علم خود را صرف دین کرده است. همچنین گفته می شود او عمری طولانی داشته و در برخی منابع تاریخی آمده است عمر ایشان بالای 250 سال بوده است.

 

در این شرایط باید دید داوود میرباقری قصه زندگی سلمان را از کجا آغاز می کند، به کجا می برد و در چه مقطعی به پایان می رساند. اما از هرکجای زندگی این یار و یاور پیامبر که بخواهد عبور کند، قطعا گوشه هایی  به زندگی حضرت علی (ع) نیز خواهد زد. هرچند که او پیش از این در سریال جاودان امام علی(ع) گوشه هایی از زندگی این حضرت را روایت کرده است.

 

**ارائه تصویری از میانسالی حضرت علی(ع)

این موضوع را با «امرالله احمدجو» مطرح کردیم. احمدجو که خود نویسنده و کارگردان قدری است و خاطره سریال های روزی و روزگاری و تفنگ سرپر او از خاطره ها پاک نخواهد شد، در نگارش فیلمنامه سلمان، میرباقری را همراهی کرده است و با جزئیات این اثر که معتقد است داوود میرباقری عاشقانه آن را نوشته، همراهی کرده است.

او در پاسخ به این سوال که حضرت علی(ع) چه جایگاهی در سریال سلمان فارسی دارد، گفت: قطعا ایشان نقش و جایگاه زیادی را به خود اختصاص داده است. آشنایی ایشان با سلمان از مدینه آغاز می شود که بعد از هجرت است. در آن مقطع سلمان پا به سن است و جوان نیست، حضرت علی (ع) هم میانسال هستند.

 

**ماندگاری رفاقت تا شهادت

وی ادامه داد: این دو بزرگوار آنجا همدیگر را می بینند و دلبسته هم می شوند. با هم هستند و این موانست تا شهادت حضرت علی(ع) ادامه پیدا می کند. سلمان خیلی بعد از حضرت علی(ع) و خلفا رحلت می کند. اخبار درباره او می گوید که بالای 150 سال عمر کرده است. البته منبع مشخصی در این باره وجود ندارد و برخی هم این موضوع را افسانه ای می دانند.

احمدجو ادامه داد: البته بیشتر و عمده سریال تصویرگر همنشینی سلمان با پیغمبر است و در نهایت این تصمیم آقای میرباقری است که پایان را کجا بگذارد.

 

**حضرت علی(ع) چگونه در سریال تصویر می شوند؟

وی در پاسخ به این سوال که آیا مخاطب حضرت علی(ع) را در سریال سلمان فارسی خواهد دید یا خیر؟ پاسخ داد: اگر خاطرتان باشد، حضرت علی(ع) در سریالی که داوود میرباقری ساخت، مینی مال بود. میرباقری خودش تجربه درست و حسابی در این زمینه دارد و مثل سریال امام علی(ع). فرض کنیم مثلا اگر پیامبر(ص) دیالوگی دارند، طوری که دیده نشدن چهره ایشان توی ذوق‌زننده هم نباشد، نقل‌قول می‌شود.به همان شیوه ای که معمول است، چهره را نشان نمی دهند و همان طور برگزار خواهد شد.

 

احمدجو همچنین در پاسخ به این سوال که بخشی از قرابت سلمان فارسی با حضرت علی(ع) به جنگ ها و نبردهای ایشان هم برمی گردد، آیا ما شاهد نبردهای ایشان هم در سریال سلمان خواهیم بود؟ پاسخ داد: تمام جنگ های مدینه در سریال وجود دارد.

**روایت جنگ خندق

او ادامه داد: اوج این نبردها هم جنگ خندق (احزاب) است که سلمان راهنمایی کرده و با پیشنهاد او دور تا دور مدینه را خندق می کنند و آب می اندازند و این بار که ابوسفیان و دارو دسته اش خیلی مجهز می آیند، پراکنده می شوند و گورشان را گم می کنند. این بخش جنگ تن به تن حضرت علی(ع) را با عمرو بن عبدود دارد که خیلی معروف است و آن به تصویر می کشد.

وی در پایان تاکید کرد: حضرت علی(ع) را به هر شکلی به سراغش بروید پر از معرفت و حکمت است. حضرت علی(ع) فقط متعلق به اسلام نیست و متعلق به بشریت است. در آینده سریالی خواهیم دید که پر از شخصیت است و همه جذاب. داوود همه ذوقش را روی کاغذ ریخته و هم فیلمنامه و هم اجرا فوق العاده دیدنی خواهد بود.

 

**شخصیت های برجسته سریال «سلمان فارسی»

داستان سریال سلمان فارسی از تولد تا ماجرای فتح ایران است. پیش بینی شده این سریال در ۴۰ قسمت ساخته شود البته شاید به واسطه پیچیدگی‌های داستانی، قسمت‌های سریال افزایش پیدا کند.

نگارش سریال تمام شده است و علیرضا شجاع نوری بازیگر نقش اصلی سریال سلمان فارسی است. محمدرضا هدایتی در این سریال نقش یک تاجر هندی را ایفا می کند. فرهاد اصلانی هم که همیشه پای ثابت کارهای میرباقری است، در این اثر نقش یک تاجر را ایفا می کند. علی دهکردی هم از جمله دیگر بازیگران این سریال است. آخرین بازی زنده یاد چنگیز جلیلوند دوبلور پیشکوست نیز در این سریال رقم خورد.

**از دوخت 12 هزار دست لباس تا ساخت دکورهای بیزانس

برای تولید این سریال حدود ۱۲ هزار دست لباس طراحی و تولید شده است. با توجه به تاریخی بودن سریال از طراحی خاص صحنه، ابزارآلات و لباس‌ها برای نشان دادن اصالت تاریخی اثر استفاده شده است. لوکیشن‌های تیسفون، جی و حجاز در قالب ۳۰ کارگاه دکورسازی از طراحی کشتی گرفته تا تمامی ظرافت‌های هنری دوران ساسانی، بیزانس و پیامبر اسلام (ص) ساخته می‌شوند.

 

**ساخت کشتی هایی که یکی از آنها غرق می شود!

تا اواخر سال ۹۹، گروه مشغول تصویربرداری سکانس‌های مربوط به دریایی‌ها بودند و برای این منظور ۲ کشتی ساخته شد که سکانس های کشتی اول تصویربرداری شد و کشتی دوم هم به دلیل آنکه در ادامه غرق می شود، نیاز به طراحی ویژه‌ای دارد. پس از آن بنا بود گروه به شهرک سینمایی نور برگردند و با مجموعه‌ای از سکانس های پراکنده در سمنان سال ۹۹ را به اتمام برسانند. 

**برنامه ریزی برای سفر به ترکیه و ارمنستان

پیش‌بینی شده بود که ضبط حدود ۸۰ درصد از میزانسن در نظر گرفته شده، تا انتهای سال به انجام برسد برنامه‌ریزی برای تصویربرداری از فروردین ماه در کشور ارمنستان و ساخت کاروانسرای عقیق از اوایل سال جاری در دستور کار قرار داشت که حالا باید دید با توجه به شیوع کرونا این سفرها تحقق خواهد یافت یا خیر.





منبع خبر

سریال «سلمان فارسی» از چه زاویه‌ای به امیرالمؤمنین می‌پردازد؟/ نبردهای امام علی(ع) به تصویر کشیده می‌شود بیشتر بخوانید »