دختران

کتاب‌های خواندنی و پیشنهاد ویژه برای روز دختر

کتاب‌های خواندنی و پیشنهاد ویژه برای روز دختر


به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ و هنر دفاع‌پرس، سالروز میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) به عنوان روز «دختران» نامگذاری شده‌ است‎‎، هر ساله روز اول ماه ذی‌القعده سالروز تولد حضرت معصومه (کریمه اهل بیت) و روز ملی دختران به پاس قدرانی از این قشر وسیع و تأثیرگذار جامعه جشن گرفته می‌شود.

حضرت معصومه (س) به همراه امام رضا (ع) هر دو در دامان پاک یک مادر بزرگوار به نام حضرت نجمه خاتون (س) که از مهاجران مغرب بود، رشد و پرورش یافته‌اند. این در حالى است که پدر بزرگوارشان پیوسته در زندان هارون الرشید بسر مى بردند و سرانجام در همان زندان، هنگامى که حضرت معصومه (س) در سن ده سالگى بود، به شهادت رسیدند و از آن زمان به بعد حضرت معصومه (س) تحت مراقبت برادرش امام رضا (ع) قرار گرفت. حضرت فاطمه معصومه (س) بانویی بهشتی، غرق در عبادت و نیایش، پیراسته از زشتی‌ها و شبنم معطر آفرینش است.

شاید یکی از دلایل «معصومه» نامیدن این بانو، آن باشد که عصمت مادرش حضرت زهرا (س) در او تجلی یافته است. بر اساس پاره‌ای از روایات، این لقب از سوی امام رضا (ع) به این بانوی والامقام اسلام وارد شده است؛ چنان که فقیه بلند اندیش و سپید سیرت شیعه، علامه مجلسی (ع) در این باره می‌گوید: امام رضا (ع) در جایی فرمود: هرکس معصومه را در قم زیارت کند، مانند کسی است که مرا زیارت کرده است.

جایگاه دختران در اسلام در قرآن کریم و سوره نحل آیه ۵۸ و ۵۹ آمده است: هنگامی که به آنان (مردم قبل از اسلام) مژده تولد دختر داده می‌شد صورتشان سیاه رنگ شده و مملو از خشم و غضب و اندوه می‌شدند و از قوم و قبیله خود به خاطر این مژده بدی که به آن‌ها داده می‌شد خویشتن را پنهان می‌کردند و این پرسش مطرح می‌شد که آیا این ننگ را بر خود بپذیرند و دختر را نگه دارند یا او را در زیر خاک زنده به گور کنند. اما در وسائل الشیعه در خصوص جایگاه دختران از دیدگاه اسلام آمده است: دختران (پیش از آنکه به همسری درآیند و به افتخار مادری نایل شوند) از مقام، حرمت و حقوق خاصی برخوردار هستند. در فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) که ریشه در وحی و کلام الهی (قرآن) دارد، زنان و دختران از جایگاه خاصّی برخوردارند. تعابیر زیبا و بلندی که برای دختران به کار گرفته شده است، حاکی از این موضوع است.

در ادامه چند کتاب که با موضوع زنان و مادران شهدا و همچنین روایت زندگی کریمه اهل بیت (ع) معرفی شده است تا مورد استفاده قرار گیرد.

«مسافر سرزمین آفتاب» | اثر حمید حسام|انتشارات سوره مهر

کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب»، اثر حمید حسام و مسعود امیرخانی روایت خاطرات کونیکو یامامورا (سبا بایی)، یگانه مادر شهید ژاپنی در ایران است.

حمید حسام درباره این کتاب می‌گوید که یکی از بهترین کتاب‌های من است که به روایت خاطرات کونیکویامامورا می​پردازد. وی تنها مادر شهید است که اصالتی ژاپنی دارد و فرزند شهیدش جوان نوزده ساله​ای بود که هم در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت‌های زیادی داشت و هم در زمان جنگ تحمیلی با وجود سن کم، راهی جبهه​ها شد تا از اسلام و ایران دفاع کند که در عملیات والفجر یک، در منطقه فکه به شهادت رسید.

یامامورا که پس از ازدواج با یک ایرانی مسلمان و مهاجرت به ایران اسم سبا با الهام از قرآن را برای خود برمی​گزیند، با دقتی بی​نظیر و زبانی ساده و شیوا خاطرات خود را از کودکی تا حال بیان می​کند. هرچند که سال‌ها قبل در کشور ژاپن و در خانواده​ای بودایی مذهب متولد شده و تا بیست و یک سالگی تحت آموزه​های بودایی بوده، اما ازدواج با یک جوان مسلمان ایرانی مسیر زندگی‌اش را تغییر داده و آنقدر روحیات انقلابی و اسلامی​اش را تقویت کرده که فرزند نوزده ساله‌اش در جبهه‌های جنگ تحمیلی ایران به شهادت رسیده است.

چیزی که داستان زندگی این مادر شهید را منحصر به​فرد می​کند حوادثی است که در طول زندگی​اش اتفاق می​افتد و مسیر زندگی وی را تغییر می​دهد تا جایی که خودش می​نویسد: هیچ​گاه تصور نمی​کردم داستان زندگی من روزی به صورت کتاب منتشر شود چون اگر در ژاپن و در کنار خانواده​ام می​ماندم یک زندگی کاملا عادی را تجربه می​کردم در حالی که آشنایی من با یک مسلمان ایرانی مسیر زندگِی​ام را تغییر داد و توسط او به دنیای جدید و ناشناخته​ای آمدم.

زندگی در ایران و جامعه اسلامی برای یامامورا بسیار جالب و پر از اتفاقات و حوادثی نظیر قیام 15 خرداد، انقلاب و تغییر حکومت و دوران جنگ تحمیلی است که یکی از پسران خود را در این مسیر تقدیم اسلام و کشور می​کند و معتقد است در زندگی هرچه جلوتر می​رود درهای جدیدی به رویش باز می​شود.

«اینک شوکران» اثر مریم برادران انتشارات روایت فتح

در این کتاب خاطرات همسر «شهید منوچهر مدق»، از سال های زندگی مشترک و خصوصیات اخلاقی و سرنوشت او، روایت شده است.

کتاب اينک شوکران او در هشتمین جشنواره انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس، مقام دوم را دریافت کرد. در این کتاب درباره رابطه عاشقانه فرشته و منوچهر است که جنگ آنها را از هم دور می کند. بعد از جنگ هشت ساله، منوچهر دچار بیماری می شود که از عوارض بمبهای شیمیایی است. این زندگی عاشقانه پس از ده سال به شهادت منوچهر و تنها شدن فرشته با دو فرزندش می رسد. رابطه عاشقانه این کتاب سوژه چند نمایش، مجموعه مستند داستانی، فیلم سینمایی و سریال در ایران بوده است.

«به سپیدی یک رؤیا» اثر فاطمه سلیمانی ازندریانی انتشارات کتاب نیستان

رمان «به سپیدی یک رؤیا» اثر فاطمه سلیمانی ازندریانی است. این رمان در وهله نخست از داستانی بهره می‌برد که تا پیش از این کمتر به آن پرداخته شده است و می‌توان گفت اولین رمان درباره زندگی کریمه اهل بیت را روایت می‌کند.

نویسنده در داستان خود فرازی از زندگی حضرت فاطمه معصومه (س) را از آغاز هجرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو را تا زمان وفات ایشان روایت می‌کند. حضرت معصومه (س) در پی درخواست امام قدم در راه سفر از مدینه به مرو می‌گذارند و در نهایت نیز در اثر بیماری در شهر قم به رحمت خداوند می‌روند. این فراز تاریخی و روایت داستانی از آن، برگ برنده نویسنده این کتاب است؛ که به خوبی از آن برای پرداخت داستانی بهره برده است.

این داستان از یک زاویه دید بسیار بدیع بهره برده است؛ راوی داستان «سلطان» یکی از کنیزان حضرت معصومه (س) است که در داستان به شکل و شمایلی تازه و واقعی به روایت داستانی پرداخته است. بیان زنانه و ترسیم ظرافت‌های بیانی که معمولاً در زبان زنان می‌توان سراغی از آن گرفت از سوی نویسنده در این متن به زیبایی ترسیم شده است. در کنار این زیبایی بیانی، فضاسازی نویسنده از اندرونی منزل امام معصوم و ساخت چندین شخصیت سپید و خاکستری در این فضا که شرح رفت و آمدها و نگاه مردم در آن دوران تاریخی به امام معصوم و بیت او را روایت می‌کند نیز از دیگر ویژگی‌های این متن است که نویسنده توانسته به خوبی از عهده آن برآید.

سومین ویژگی این رمان را باید در زبان خلق شده توسط نویسنده دانست. سلیمانی در روایت خود از زبانی بهره می‌برد که هم تاریخی است و هم کشش داستانی دارد. به عبارت دیگر نویسنده با توانایی و هوشیاری از عبارات و افعال و کلمات به شکلی بهره برده که مخاطب ناخودآگاه احساس کند در فضایی تاریخی و کهن در حال مواجه شدن با داستان است. خلق این زبان تازه با توجه به پیچیدگی‌های موجود در راه ایجاد آن در کنار جسارت نویسنده برای ورود به این وادی در کنار تجربه‌های بسیار موفقی که در این زمینه وجود دارد یکی دیگر از نقاط قوت این متن به شمار می‌رود.

در نگاهی تازه و کلی «به سپیدی یک رؤیا» رمانی است جسورانه و بسیار شیرین از داستانی تاریخی کمتر شنیده شده درباره یکی از منسوبان به خاندان عصمت که با تلاشی قابل تقدیر از سوی نویسنده، سعی کرده تا نمونه‌ای قابل احترام از یک رمان تاریخی شود.

رمان «به سپیدی یک رویا» در قطع رقعی و 132 صفحه از سوی انتشارات کتاب نیستان در دسترس علاقه‌مندان به رمان تاریخی مذهبی قرار گرفته است.

«راض بابا»  اثر طاهره کوه کن انتشارات شهید کاظمی

راضیه ۱۱شهریور۱۳۷۱ در مرودشت شیراز به دنیا آمد و تا قبل از بهار شانزده‌سالگی‌اش موقعیت‌های چشمگیری را در زمینۀ ورزش کاراته، مسابقات قرآن و درس و تحصیل کسب کرد. دختری که تمام تلاشش را به کار می‌بندد تا در زندگی اول باشد. در شانزدهمین بهار عمرش حادثه‌ای رخ می‌دهد و او را در رسیدن به خواسته‌اش کمک می‌کند؛ بر اثر انفجار بمب در حسینیۀ کانون فرهنگی رهپویان وصال شیراز توسط عوامل تروریستی وابسته به غرب، بعد از تحمل هجده روز درد و رنج ناشی از جراحت، به جمع شهیدان سرفراز و سربلندی پیوست که ره صدساله را یک‌شبه پیمودند.

گزیدۀ متن یک‌دفعه در خود فرو رفت انگار می‌خواست حرفی را به زبان بیاورد. نگاه مختصری به من کرد و گفت: «مامان، من یه آرزویی دارم… دعا می‌کنین برآورده بشه؟» التماس دعایش، هنگام تحویل سال از یادم نرفته بود. خندان پرسیدم: «دختر من چه آرزویی داره؟» از پنجرۀ آشپزخانه، بیرون را نگاه کرد. «مامان، دعا کنین بشم جراح قلب و خدا یه مطبی بهم بده که پنجره‌ش رو به کعبه باز بشه.»

«پرنیان» اثر محمد رضاخانی انتشارات شهید کاظمی

کتابی با پاسخ‌های زیبا برای کسانی که حاضرند درباره حجاب بخوانند. این اثر پرتیراژترین کتاب در زمینه حجاب است و در محور‌های متعددی هم‌چون تاریخچه، قرآن و روایات، احکام، مدگرایی و غریزه، گفتار بزرگان، شبهات، جهانی شدن حجاب و قوانین پوشش در دانشگاه‌های مختلف دنیا بحث می‌کند و به تبیین فرهنگ حجاب و عفاف می‌پردازد.

گزیدۀ متن وقتی حجاب را انتخاب کردم خیلی برای من سخت بود. اسماعیلم را ذبح کردم. در آمریکا وقتی اولین بار باحجاب شدم، همسرم از من دلیل کارم را پرسید. خیلی جدی به او گفتم: «این رابطه بین من و خداست، به شما هیچ ربطی ندارد، نه می‌خواهم مرا تحسین کنی، نه می‌خواهم به من بگویی دوست داری یا ندارد… اولین روزی که حجاب را انتخاب کردم دعا کردم که خدایا اگر یک روزی خواستی این حجاب دومرتبه از سر من برداشته شود، آن روز را آخرین روز عمر من قرار بده.

«دختر‌ها بابایی‌اند» | اثر بهزاد دانشگر | انتشارات شهید کاظمی
روایتی پراحساس از خانوادۀ شهید مدافع حرم، جواد محمدی محمدی از جوانان فعال فرهنگی و انقلابی در شهر درچه از توابع اصفهان بود. وی از همان دورۀ نوجوانی به فعالیت‌های انقلابی پایگاه‌های بسیج جذب شد و بعد‌ها به دلیل همین علاقمندی‌ها وارد سپاه پاسداران شد. این کتاب شرحی است از روابط پُراحساس و پُرعاطفۀ جواد محمدی و خانواده‌اش. از ارتباط جواد محمدی و مادرش، از ارتباط جواد محمدی و همسرش، شرحی است از جوانی که از همان دورۀ نوجوانی و جوانی نسبت به وقایع اطرافیانش بی‌تفاوت نبود و تلاش می‌کرد. در هر جمعی از اجتماعات خانوادگی قرار می‌گرفت، آنجا را پر از شور و هیجان می‌کرد. روایتی در قالب نو که هر راوی از منظری شخصی و تازه قهرمانش را روایت می‌کند. همۀ این روایت‌ها به‌گونه‌ای در هم آمیخته شده‌اند که ضمن تکمیل همدیگر استقلال خودشان را هم حفظ می‌کنند. درنهایت و با پایان یافتن کتاب، این قطعه‌های جورچین در کنار همدیگر تصویری کامل‌تر از شهید ارائه می‌دهند.

گزیده متن دلم می‌خواهد بابا بهم غذا بدهد. بابا وقتی بود، برایم لقمه می‌گرفت. خودم بلدم بخورم، ولی بابا لقمه می‌گرفت. خب دوست داشتم. به قول بابا دختر‌ها بابایی‌اند. بابا هم دوست داشت. لقمه‌هایش ماشین می‌شدند و می‌رفتند توی دهانم. انگار دهان من پارکینگ است. هواپیما می‌شدند، کشتی می‌شدند، سفینۀ آدم‌فضایی‌ها می‌شدند. هرچه می‌شدند دوست داشتند بروند توی شکم من.

علاقه‌مندان جهت تهیه کتب می‌توانند از طریق سایت رسمی انتشارات شهید کاظمی (nashreshahidkazemi.ir) و یا از طریق ارسال نام کتاب به سامانه پیام کوتاه ۳۰۰۰۱۴۱۴۴۱ کتاب را دریافت کنند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کتاب‌های خواندنی و پیشنهاد ویژه برای روز دختر بیشتر بخوانید »

تو منو به عقد یه نفر درآوردی یا پنجاه نفر! +فیلم


به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، کاربرفضای مجازی در توییتر نوشت: تو منو به عقد یه نفر درآوردی یا پنجاه نفر!

حاج قاسم جلوی این حرومیا وایستاد تا پاشون به ایران باز نشه، تا این بلا سر ناموس ایرانی نیاد…

تو منو به عقد یه نفر درآوردی یا پنجاه نفر! +فیلم

دانلود

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.





منبع

تو منو به عقد یه نفر درآوردی یا پنجاه نفر! +فیلم بیشتر بخوانید »

. یک x و یک y معادله را دو مجهولی میکرد. یعنی پیچیده‌تر شدنِ قضیه و زمان‌بر شدنِ دستیابی …


.
یک x و یک y معادله را دو مجهولی میکرد.
یعنی پیچیده‌تر شدنِ قضیه و زمان‌بر شدنِ دستیابی به جواب.
اما دنیا از چیزهای پیچیده ممکن بود رنجور شود. خدا، y را برداشت و x را تکرار کرد و نوع دیگری از را آفرید که به نزدیک تر بود. با مجهولات کمتر. انسانی که مثل معادله های اش، یک مجهول بیشتر نداشت. تمام زندگی اش را میتوانست تنها صرف همان کند. گمشده اش را بیابد و با آن، دنیا را گلستان کند. خداوند را آفرید.
با کیمیای
و به پیامبرش وحی کرد به مردم بیاموزد : هوای های لطیفشان را داشته باشند که جواب بزرگترین پرسش های عالم در تک تک های آنها نهفته است! .

خوب که نگاه کنیم واضح است، آنها که زنان را بهتر می فهمند، انگار کلید بزرگترین رازهای جهان را به دست گرفته اند و معادلات خودشان را به جواب نزدیک تر کرده اند. .

زنان، اولین معادله آفرینش اند که باید حل شود تا تمامی معماهای بشر به جواب صحیح برسد! موفق ترین های عالم آنها هستند که از این پنجره به و شان نگاه میکنند!
.
.
❌پ.ن بسیار مهم: هیچ مناسبتی به اندازه من را درگیر افکار ضد و نقیض نمی کند.
هیچ اسمی به اندازه ، نمی توانست حضرت معصومه را در این روز به حاشیه بکشد و فقط به همه یادآوری کند که او ازدواج نکرده بود!! همین… بی خیالِ تمام ها و های سنگینش. ما چه کار داریم به آنچه این بانو در و رقم زد؟! را بچسب!
هیچ تبریکی به اندازه این عید، نیاز به ندارد!!
(خدا را به راه راست هدایت کند!?)
اما به هر حال ولادت حضرت معصومه بهانه ای است ‌که لبخند جناب موسی بن جعفر از داشتن دختری چون فاطمه معصومه (سلام الله علیهما) را به خاطر بیاورم و با کیف و لذت و افتخار و عزت به همه دخترهای سرزمینم بگویم که خیلی دوستشان دارم و خیلی عزیزند… خیلی! .
.
❌پ.ن بسیار مهم دیگر: روز دختر، نقطه مقابل روز زن نیست! این برداشتِ غلطِ آزاردهنده و خجالت آور را از شوخی و جدی ذهنمان حذف کنیم تا دنیای زیباتری برای اطرافیانمان بسازیم.



منبع

maajede@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. یک x و یک y معادله را دو مجهولی میکرد. یعنی پیچیده‌تر شدنِ قضیه و زمان‌بر شدنِ دستیابی … بیشتر بخوانید »

فراخوان کنگره «شهدای دانش‌آموز دختر» منتشر شد

فراخوان کنگره «شهدای دانش‌آموز دختر» منتشر شد



فراخوان کنگره «شهدای دانش‌آموز دختر»/ از زندگی ابدی شهدا تا تیم دختران مهندسین جنگ نرم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، زهرا ابراهیمی دبیر کنگره ملی شهدای دانش‌آموز دختر درباره نخستین کنگره ملی «شهدای دانش‌آموز دختر» اظهار کرد: طی‌سال‌های گذشته چنین برنامه‌ای پیرامون دختران شهید کار نشده بود. 

وی افزود: تیمی از دانش‌آموزان دختر به عنوان فرمانده دانش‌آموزی در مدارس داریم که تصمیم گرفتند الگویی از دختران دهه‌های 50 و 60 که کارهای بزرگی انجام داده‌ بودند را به هم‌ سن‌وسالان خود معرفی کنند. 

دبیر کنگره ملی شهدای دانش‌آموز دختر اضافه کرد: هدف از این کنگره الگوسازی از زندگی شهدای دختر بر پایه شاخص‌های امامین انقلاب بود. برای اینکه کار به خوبی انجام شود شاخصه‌های زنان الگو و تراز شاخصه‌های تربیت شدگان مکتب امامین را که در دهه‌های 50 و 60 در مکتب حضرت امام (ره) تربیت شدند و به شهادت رسیدند را بررسی کردیم تا بتوانیم از این طریق الگویی برای دختران بر محور تبیین معرفی شهدای دانش‌آموز ارائه دهیم. 

ابراهیمی گفت: در حال پیگیری هستیم تا آمار و اطلاعات کل شهدای کشور را بگیریم. اکثر شهدای شاخصی که در کنگره‌های قبلی مانند هفت هزار زن شهید معرفی شدند از شهدای دانش‌آموز بودند و با رزومه‌هایی که داشتند به عنوان یک شهید شاخص کشوری معرفی شدند. می‌توان گفت چنین موضوعی تا به حال برای دختران ما قابل لمس نبود. 

وی افزود: در کنگره «ملی شهدای دانش‌آموز» سه گام کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تعریف شده است؛‌ همچنین فراخوان‌هایی در سه مقطع ابتدایی با «# من و همکلاسی شهیدم» با موضوع «بهترین نقاشی»، «بهترین انشاء» و  «بهترین روزنامه‌ دیواری»، در مقطع متوسطه اول با «# سلسله شهدا و زندگی ابدی» و 3 موضوع «دانش‌آموز اهل قلم»، «پژوهش، مقاله و کارگردان نوجوان» همچنین در مقطع متوسطه دوم با «# هم تیمی با شهدا»  با 2 موضوع «تیم روایت فتح دخترانه» و «تیم مهندسی جنگ نرم» آغاز کرده‌ایم. 

دبیر کنگره ملی شهدای دانش‌آموز دختر اضافه کرد: بنا را بر این گذاشته‌ایم بعد از برگزاری کنگره این مباحث ادامه پیدا کند تا به خروجی‌های خوبی برسیم. 



منبع خبر

فراخوان کنگره «شهدای دانش‌آموز دختر» منتشر شد بیشتر بخوانید »

گفت‌وگو با یک واسطه‌گر ازدواج و بازخوانی معیارهای غلط/رفتارهای غلط در خواستگاری‌‌ها چیست؟

گفت‌وگو با یک واسطه‌گر ازدواج و بازخوانی معیارهای غلط/رفتارهای غلط در خواستگاری‌‌ها چیست؟


گروه‌خانواده؛ عطیه‌همتی: اگر این موضوع را بپذیریم که همه آدم‌ها نمی‌توانند همدم و یار و همسر زندگی‌شان را خودشان پیدا کنند. نقش معرف‌ها حسابی مهم می‌شوند. معرف‌هایی که می‌توانند در پیدا کردن همسفر دنیا و احتمالا آخرت حسابی به جوان‌ها کمک کنند اما در دهه‌های اخیر نقش‌شان خیلی کمرنگ‌تر از قبل شده‌ است. چون خیلی‌ها معتقدند درست است که باعث و بانی ازدواج شدن ثواب زیادی دارد اما دردسرهای خودش را هم دارد. اگر تصورتان از معرف‌ها زنان سن و سال‌دار دنیا چشیده‌است باید بگویم که «مریم ابراهیمی» تنها 27 سال دارد و علاقه به این کار کنار تحصیل روانشناسی خانواده باعث شده مراجعه‌های زیادی در همه امور مربوط به ازدواج و خانواده داشته باشد. به همین خاطر با او گفتگو کردیم تا درباره معرف بودن و مشکلات این کار، خواستگاری و خاطرات و توصیه‌هایش بپرسیم.

 

گفتم من می‌توانم معرف خوبی باشم

مریم ابراهیمی متولد 1372 فارغ التحصیل روانشناسی خانواده درمانی از دانشگاه شهید بهشتی تهران است. سال 94 ازدواج کرده و از همان سال تصمیم گرفته به صورت کاملا جدی کار معرفی ازدواج انجام دهد. کاری که در دوران مجردی هم کم و بیش انجام می‌داده و حالا بعد از تحصیل مشاوره خانواده شده ‌است. او درباره دغدغه‌اش می‌گوید:«دغدغه من از اینجا شکل گرفت که دختران مذهبی زیادی را اطرافم می‌دیدم که اهل به نمایش گذاشتن خودشان نبودند و تمایل به ازدواج داشتند اما این امکان برایشان فراهم نشده‌است. من هم به خودم قول دادم که حالا که خودم هم ازدواج کردم حتما حواسم به دختران دور و اطرافم باشد. اوایل کارم به صورت خیلی محدود بود و مثلا یکسری از خانم‌ها دوستان همسرشان را معرفی می‌کردند و می‌گفتند دنبال مورد مناسبی برای ازدواج می‌گردند و کمک می‌خواهند. اما کم‌کم گوش به گوش چرخید. افراد بیشتری با من آشنا شدند و هرکسی که تمایل به ازدواج داشت به من مراجعه می‌کرد. به نهاد رهبری دانشگاه هم مراجعه کردم و گفتم که تمایل دارم در زمینه کمک به ازدواج همکاری کنم که آن‌ها هم استقبال کردند. دانشگاه شهید بهشتی یک دفتری به نام «هدی» دارد که موسس آن همسر یکی از شهداست. پیش ایشان هم رفتم و گفتم می‌خواهم همکاری کنم. اولش به من گفتند سن تو برای این کار خیلی پایین است و من گفتم اما تواناییش را دارم می‌دانم می‌توانم در این زمینه کمک کنم. یک مدت آزمایشی کار کردم و خیلی از من راضی بودند و یکسالی به صورت پاره‌وقت کار کردم. بعد که شغل ثابت پیدا کردم بیرون آمدم.»

به افراد دارای ملاک‌های غیر منطقی کسی را معرفی نمی‌کنم

مریم می‌گوید اوایل فقط برایش مهم بوده که دختر و پسرها را به هم برساند و فکر می‌کرده همین‌ کار درست است. اما به مرور می‌فهمد که باید مسیر را درست برود و نتیجه مهم نیست. بلکه گاهی باید ملاک اشتباه آدم‌ها را به رویشان آورد و آن ها را نسبت به اشتباه‌شان آگاه کرد :«اوایل فقط به این صورت بود که فقط برایم مهم بود که ازدواج شکل بگیرد. هرکس با هر ملاکی به من مراجعه می‌کرد رسالت خودم می‌دانستم که حتما باید کسی را برای ازدواج معرفی کنم. حتی اگر ملاک‌هایش اشتباه بود به خودم می‌گفتم اشکالی ندارد بالاخره او هم باید ازدواج کند. اما بعد از یک مدت نظرم تغییر کرد که ما معرف‌ها هم نباید به ملاک‌های اشتباه این افراد بها بدهیم.  این بها دادن موجب شده که این قبیل آدم‌ها خیال کنند که هر ملاکی دارند می‌توانند سفارش بدهند و وظیفه ماست که باید برای‌شان مورد مناسبی را پیدا کنیم. الان دیگر مثل سابق نیستم. اینطوری شدم که به پسرهایی که ملاک‌های غیرمنطقی دارند موردی معرف نمی‌کنم. البته قبلش با آن‌ها صحبت می‌کنم و می‌گویم که ملاک‌هایی که در ذهنشان دارند ملاک‌های صحیحی برای ازدواج نیست و اگر همچنان روی اشتباهشان اصرار داشتند؛ خیلی محترمانه می‌گویم که چنین موردی ندارم و بهتر است به کس دیگری مراجعه کنید.»

متاسفانه واسطه ازدواج بودن، به غلط شأن اجتماعی را می‌شکند!

همیشه در بحث‌های حول ازدواج و خانواده می‌شنویم که معرف‌های ازدواج کمتر شده‌اند و همین به کم شدن ازدواج دامن زده ‌است. «مریم» درباره کمرنگ شدن معرف‌ها در جامعه امروز می‌گوید:«یکی از دلایلی که معرف‌های ازدواج کمتر شده‌‌اند و معرفی برای ازدواج کمتر شده‌ است این است که این کار به عنوان شغل شناخته نمی‌شود. چون پول و درآمد ندارد در حالی که زحمت بسیار زیادی دارد. حتی کسانی که می‌خواهند این کار را به صورت خیرخواهانه و داوطلبانه انجام دهند آنقدر مشکلات سر راهشان قرار دارد زیاد است که واقعا آدم دلش می‌خواهد قید همه چیز را بزند و بی‌خیال شود. یکی از این مشکلات این است که این کار نه تنها به کسی که انجامش می‌دهد شأن اجتماعی نمی‌دهد، بلکه شأن اجتماعی فرد را می‌شکند. خیلی از کسانی که روانشناس هستند به هیچ عنوان حاضر نیستند وارد این کار شوند. گویی که کسرشأن‌شان می‌شود. چون گاهی انگ‌ها و اسم‌های بدی به آدم می‌زنند. مثلا می‌گویند بنگاه شادمانی زده‌ای! خانم ازدواجیه! و این احساس را دارند که تو می‌خواهی همه را به زور بهم بچسبانی و مجبور به ازدواج کنی. مثلا اوایل وقتی در صفحه شخصی‌ام صرفا خودم را معرف ازدواج معرفی کردم بسیار برخوردهای بدی با من شد. اما بعد از چندوقت که نوشتم کارشناسی ارشد روانشناسی خانواده دارم. نگاه‌ها کامل تغییر کرد.»

واسطه ازدواج؛ مسئول شکست ازدواج‌ها نیست!

از جمله سختی‌های کار ما زمانیست که دختر و پسر باهم سازش‌شان نمی‌شود و در ازدواج‌شان دچار مشکلات جدی می‌شوند. آن وقت است که خانواده‌ها کسی را جز معرف برای ابراز ناراحتی و عصبانیتشان پیدا نمی‌کنند:«شما در این کار توقع تشکر هم نباید داشته باشید. خود من مواردی داشتم که معرفی کردم و منجر به ازدواج شده‌ است اما بعد از آن جواب پیام تبریکم را هم ندادند. بی‌انصافی نکنم و برخی هم تشکر کردند. ولی خدای نکرده اگر یکی از این ازدواج‌ها به مشکل بخورد. موردی داشتم که بین دختر و پسر دعوای شدید داشتند و حتی به طلاق هم فکر کردند. بعد مادر آقا پسر پیام ناله و نفرین برای من فرستادند! البته برخی هم منطقی هستند و متوجه این موضوع هستند که معرف مسوول نیست. درست است که من از نظر منطقی می‌توانم به خودم بگویم که مقصر نیستم ولی این رفتارها از نظر روحی به آدم آسیب می‌زند. مثلا من خیر سرم خواستم کار ثواب بکنم  اما به توهین و نفرین و ناله یک مادر دچار شدم.»

معرف‌ها ربات گزینه‌یاب یا گزینه‌ساز نیستند!

از مشکلات بزرگ معرف بودن برای ازدواج؛ کنترل خواسته‌ها و ملاک‌های غیرمنطقی افرادیست که مراجعه می‌کنند و خانم ابراهیمی برای مطرح کردن این گله جمله بامزه‌ای دارد:«یکی دیگر از سختی‌های معرف بودن توقعات افراد وقت معرفی‌هاست. اگر موردی را معرفی کنیم که از نظرشان خوب باشد گویی وظیفه‌مان را انجام دادیم. اما اگر نپسندند گاهی برخورد‌ها خیلی بد است. مثلا من دختری را معرفی کرده‌ام و به هر دلیلی خانواده آقا پسر موافق نباشند، پیام‌ها و تماس‌های تند و گلایه‌آمیز شروع می‌شود. یکبار موردی بود که مادر آقاپسر با تندی تماس گرفت و گفت مگر من به شما نگفتم دخترخانم حتما رنگ پوستش سفید باشد؟ اینکه سفید نبود. چرا وقت ما را می‌گیرید؟! علاوه بر این برخی افراد و خانواده‌ها با ما مثل یک ربات گزینه‌یاب یا گزینه‌ساز رفتار می‌کنند. مثلا زمانی که به مورد‌های ما نیاز دارند. تبریک می‌گویند حال و احوالمان را می‌پرسند و یادی از ما می‌کنند. اما به محض اینکه موردی معرفی می‌کنیم و کارشان پیش می‌رود حتی زحمت پیام دادن به اینکه کارشان به کجا رسید را نمی‌دهند و وقتی جویا می‌شوی حس می‌کنند ما در کارشان فضولی می‌کنیم.»

معرف‌ها می‌توانند اصلاح معیارهای غلط شوند

مریم معتقد است اگر همه معرف‌های رسمی و یا غیر رسمی حوزه ازدواج جلوی کسانی که توقعات بیجا دارند بایستند و موردی را به‌ آن‌ها معرفی نکنند آن افراد متوجه توقعات بی‌جایشان می‌شوند و خودشان را اصلاح می‌کنند:«از مواردی که معرف‌ها حتما باید رعایت کنند همین است که همگی باهم این تصمیم را بگیرند که به پسر و دخترهایی که ملاک‌های غیرمنطقی دارند موردی معرفی نکنند. چون این افراد ملاک‌هایشان را تغییر نمی‌دهند. بلکه از پیش این معرف پیش دیگری می‌روند. من معتقدم این تغییر را از خودمان شروع کنیم. اگر معرفین حوزه ازدواج این موضوع را رعایت کنند. آن دختر و پسر به مرور متوجه می‌شود که متر و معیارش برای ازدواج غلط است و آن‌ها را تغییر می‌دهد. در بقیه مسائل هم همینطور است. یکی از گله‌هایی که دختر خانم‌ها دارند این است که مادر آقاپسرها باید خودشان تنها بیایند و دختر خانم را بپسندند و در جلسه بعد پسر را بیاورند. این موضوع حس بدی به دختران می‌دهد. اگر همه دختران تصمیم بگیرند این اجازه را ندهند این روند و رفتار غلط هم تغییر می‌کند. باید مشخص شود که حق دیدار در جلسه اول برای دختر و پسر یکسان است. مادر به 10 خانواده زنگ بزند و ببیند که کسی چنین اجازه‌ای نمی‌دهد، رفتار و توقعش تغییر می‌کند.»

دخترها جرات صحبت از گله‌هایشان را ندارند

مریم در اینستاگرام صفحه‌ای دارد که گاهی خاطراتش را از این کار می‌نویسد و گاهی هم بحث‌های روانشناسی‌اش را مطرح می‌کند. او می‌گوید چون در رسانه‌‌‌های رسمی بیشتر درباره مشکلات پسرها حول ازدواج حرف زده می‌شود دوست دارد در صفحه شخصی‌اش درباره گله دختران از جلسات خواستگاری و روند ازدواج صحبت کند و صدای آن‌ها شود: «در رسانه‌ها درباره گله پسرها پیرامون مهریه زیاد صحبت می‌شود. درباره ساده گرفتن ازدواج و پایین آمدن توقع دختران برای داشتن خانه و ماشین پسرها زیاد حرف زده می‌شود. درباره عروسی نگرفتن و سادگی مراسم و خرید صحبت زیاد می‌شود. اما آیا درباره درد دل‌های دختران هم حرف زده می‌شود؟ متاسفانه جای حرفهای دختران خالیست. برخی دخترها هم از ترس برچسب خوردن جرات گفتن گله‌هایشان را ندارند. آیا یک دختر می‌تواند بگوید که مادر یک پسر مرا دید و مرا نپسندید؟ متاسفانه مسائل دختران شدیدا اعتماد به نفس دختران را نشانه گرفته ‌است و من برای اینکه برای مساله مبارزه کنم گاهی زبان این دخترها شدم و این گله‌هایشان را بازگو کنم. وقتی این مسائل را در صفحه‌ام گفتم تعداد پیام‌های زیادی از سوی دختران داشتم که می‌گفتند ما فکر می‌کردیم این قبیل مشکلات و بدرفتاری‌های خواستگاری و پروسه ازدواج فقط برای ما اتفاق افتاده‌است. اما فهمیدیم که تنها نیستیم و لزوما برای ما نیست. اما در رسانه‌‌ها یک پسر خیلی راحت‌تر می‌تواند مساله‌اش را مطرح کند، مثلا بگوید که من رفتم خواستگاری خانه و ماشین نداشتم دختر را به من ندادند. حتی وقتی پسری این خاطره‌را مطرح کند همه خانواده دختر را مذمت می‌کنند. طبیعی هم هست. اما یک دختر نمی‌تواند چیزی را که مسقیما عزت نفسش را نشانه رفته‌است را عنوان کند.»

رفتارهای غلط در خواستگاری اعتماد به نفس دختران را خرد می‌کند

رفتارهای غلط در جلسات خواستگاری یکی از نکاتی‌ست که خانم روانشناس روی آن تاکید زیادی دارد و می‌گوید در لطمه زدن به روحیه خصوصا دخترها بسیار موثر است و از معرف‌ها می‌خواهد که حتما رعایت این موارد را تذکر دهند:«برخی رفتارهای متداول در خواستگاری باید اصلاح شود و باید این رفتارها را آموزش بدهیم. بسیار پیش آمده ‌است که مادر آقا پسر وقتی به تنهایی خواستگاری آمده‌است. دختر خانم را نپسندیده و وقتی رفته حتی دیگر اطلاع نداده‌است. نمی توانید تصور کنید این دختر چقدر در خانواده‌اش احساس خرد‌شدن و شکستن پیدا می‌کند. دخترها می‌فهمند مادری که نیم ساعت آمده ‌است و نشسته‌است او را به خاطر عقایدش که رد نکرده ‌است. یا به خاطر چهره‌اش رد کرده‌است. یا به خاطر اندامش رد کرده‌ است و یا به خاطر سر و وضع زندگی‌شان این کار را انجام داده ‌است و این قبیل اتفاقات پرتکرار مدام دارد به دختران ما حس کافی نبودن، به اندازه کافی زیبا نبودن و کم بودن می‌دهد. من این حرفها را از سوی دختران زیاد شنیده‌ام و وظیفه دارم که بیان کنم. چون اگر دختری بگوید این گله را دارد فوری انگ اینکه این دختر دنبال شوهر می‌گردد می‌خورد!»

چند نفر را برای ازدواج به یک نفر معرفی نکنید!

مریم کنار گله از برخی رویه‌های غلط که معرف‌ها هم دچارش می‌شوند خاطرات جالب توجهی از سطح توقعات مراجعین دارد:«یکی دیگر از اشتباهات معرف‌های ازدواج این است که چند نفر را به یک نفر معرفی می‌کنند. موردهایی دیدم که 5 دختر به یک آقا پسر معرفی شده و می‌گویند همینطوری تماس بگیر ببین کدام بیشتر به دل‌تان می‌نشیند. این رویه غلط است. معرف‌ها باید در حین معرفی به ازدواج غلط‌های فکری و معیاری‌ خانواده‌ها را نیز اصلاح کنند. مواردی بوده که به طور مثال آقاپسر خیلی سخت‌گیر بودند که همسرشان تحصیلات بالایی داشته باشد. بعد که یک خانم پزشک معرفی کردیم و ازدواج کردند مادرشان دوباره تماس گرفت و برای پسر دومشان هم تاکید داشتند که حتما پزشک یا دندان‌پزشک باشد چون شأن خانوادگی‌شان پایین نیاید و بین پسرهایشان حسادت به وجود نیاید. مادری بود که عروس اولش چشم‌های روشن داشت حالا مادر تاکید داشت که حتما دختری را معرفی کنیم که چشم روشن داشته باشد! استدلالشان این است که عروس‌ها باهم تناسب داشته باشند.»

از نخواندن رشته حقوق تا قد بالای 165!

اعتقادات دیکته شده یکی از مشکلات معرف‌ها با مراجعین است که مریم گله زیادی در این باره دارد. او می‌گوید یکسری اعتقادات برای خود مراجعه کننده نیست اما احساس می‌کند باید همسرش آن معیارها را داشته باشد چون مد شده‌است و یا جامعه او را از چیزهایی ترسانده‌است:«هرچندوقت یکبار یکسری مسائل در حوزه ازدواج و خواستگاری مد می‌شود. مثلا جدیدا مد شده‌ است که می‌گویند کسی که معرفی می‌کنید حقوق نخوانده باشد. تصورشان این است چنین کسی به خصوص اگر دختر باشد چون از قوانین سر در می‌آورد فردا می‌رود دادگاه و طلاق می‌خواهد و حقوقش را طلب می‌کند. یا جلو می‌آیند و می‌گویند که دختری را معرفی کنید که پزشک یا دندان‌پزشک باشد. جالب اینجاست پسران پزشک این حرف را نمی‌زنند. یکی از مواردی که متاسفانه شاهد هستیم تاکید بسیار روی زیبایی چهره است. برخی تاکید شدید دارند که کسی را معرفی کنید که «بور» باشد. این واقعا عجیب است. بالاخره اینجا ایران است. اسکاندیناوی که نیست. مگر چند نفر سفید و بور وجود دارد. از این تعداد بور چند نفر هستند که به طور مثال حجاب و اعتقاداتش به شما بخورد و باز میان این تعداد چندنفر هستند که ممکن است آنها شما را بپسندند. وقتی گزینه‌های ازدواجتان را محدود کردید و دنبال چیزی که در ذهنتان هستید واقعا کسی به شما نمی‌تواند کمک کند. مواردی بودند که انگار ملاک‌ها را حفظ کردند یعنی از جایی به آن‌ها دیکته شده ‌است. مثلا آقایی تاکید داشت قد خانم 165 به بالا باشد. کوتاه‌تر معرفی کردیم و منجر به ازدواج شد و اصلا الان آقا هنوز نمی‌داند قد خانمش کوتاه‌تر است!»

 

ازدواج را منتفی کنید پسرم وقت زن گرفتنش نیست!

گاهی هم پیش می‌آید که خانواده‌ها مخالف ازدواج بچه‌هایشان هستند و بچه‌ها موافق هستند و برای معرف حسابی دردسر درست می‌شود:«البته باید بگوییم یکی از مشکلاتی که ما معرف‌ها داریم خانواده‌ها هستند که گهگاه مشکلات عجیبی را پیش پای ازدواج بچه‌هایشان می‌گذارند. موردی داشتیم آقا پسر دختری را که معرفی کردیم پسندیده اما چون مادر نپسندیده اصرار داشت ماجرا منتفی شود. برخی پسرهای کم سن و سال هم که میل و شرایط ازدواج دارند با مخالفت‌های شدید خانواده روبرو می‌شوند. یکبار آقاپسری با دخترخانم سه جلسه خارج از خانواده صحبت کرده بود و قرار خواستگاری گذاشته بود. وقتی به خانواده‌اش گفته بود مادر جواب داده بود من به شوخی گفتم برو حرف بزن چون اصلا فکر نمی‌کردم کسی پیدا شود شرایط تو را بپذیرد. یا موردی داشتیم که آقا پسر دخترخانم را پسندیده بود مادرش تماس گرفته بود که به نظرش زود است و کاری کنیم که منجر به ازدواج نشود وقتی آقا پسر از ما پیگیر بود ناچار گفتیم که مادرش چنین حرفی زده و واقعا بهم ریخت!»

خاطره شیرین ازدواجی که بانی آن امام رضا شد

با همه این مشکلات خاطرات شیرینی هم از ازدواج‌ها وجود دارد که مریم می‌گوید کار خودش نیست بلکه از اول تا آخرش را خدا خواسته ‌است و خودش پیش برده ‌است. یکی از این خاطرات شیرین مربوط به یک زوج ورامینی ست که مریم معرف آن‌ها بوده‌ است:« یکی از خاطرات شیرینم این است که یکبار بعد از ازدواج، به شکل مجردی با بچه‌های دانشگاه به مشهد رفتم. آن‌جا با دختری ساکن قرچک ورامین همسفر شدم. وقتی از سفر برگشتم. همسرم گفت در این مدت با پسری آشنا شده‌است که ساکن ورامین است و قصد ازدواج دارد. ما هم معرفی کردیم الان خیلی خوشبخت هستند. انگار امام رضا مرا دعوت کرد که این ازدواج رخ بدهدو بانی آن شد و درک کنم که «من» وجود ندارد و همه‌اش کار خداست.»

انتهای پیام/





منبع خبر

گفت‌وگو با یک واسطه‌گر ازدواج و بازخوانی معیارهای غلط/رفتارهای غلط در خواستگاری‌‌ها چیست؟ بیشتر بخوانید »