به گزارش مجاهدت از مشرق، کارلوس کیروش سرمربی تیم ملی فوتبال، پیش از اردوی اتریش، در یک گفتگو درباره مسائل مختلف صحبت کرده است که آن را در ادامه میخوانید.
شما پس از ۱۳۲۵ روز به ایران برگشتید و درباره آخرین روزی که سه سال و نیم پیش از ایران خداحافظی کردید، صحبت میکنید؟
از خداحافظی کردن خوشم نمیآید، در فوتبال هم میگوییم به امید دیدار، این مانند یک زندگی هست، حتی این را به افرادی میگوییم که با تو دشمنی میکنند، البته نمیخواهم از لفظ دشمن استفاده کنم و میگویم کسانی که با من دوست نیستند، در آخرین روز حضورم در ایران میدانستم که بعد از ۹ سال کار کردن رابطه ام با مردم ایران به آخر نرسیده است.
وقتی میرفتم داشتم عذاب میکشیدم، چون یک کار ناتمام داشتم، به خاطر دوستان و روابط اجتماعی که در ایران داشتم، خداحافظی کردن برای من سخت بود و ترجیح دادم بگویم که بعدا شما را می بینیم. دوست نداشتم یک جدایی باشد و فکر میکردم یک شروع تازه است و وقتی یک چیز را شروع میکنید، نمیدانید چه چیزی در انتظار شما است و همه چیز دست خدا است.
در آخرین مصاحبه گفتید که بخشی از وجودتان را در ایران جا میگذارید، تصور میکردید که اینقدر زود دوباره به ایران برگردید؟
آن لحظه این حس را داشتم، من در زندگی فوتبالی ۴۵ فصل کار کردهام و الان چهل و شمشمین فصل فوتبالی من است. اکثر قراردادهای من بلند مدت بوده است و وقتی یک قرارداد یک ساله یا دو ساله میبستم، ۴، ۵، یا ۶ سال ماندگار میشدم. در منچستر قرار بود دو فصل حضور داشته باشم، ۶ سال در آن تیم بودم، در آفریقای جنوبی دو سال حضور داشتم و در ایران قرارداد سه ساله بستم اما ۹ سال در ایران بودم.
در پرتغال دو سال قرارداد بستم اما ۱۴ سال آنجا کار کردم. اکثر پروژههای من در زندگی به جز دو سه مورد بلند مدت بوده است، در فوتبال وقتی در کوتاه مدت نتوانید به موفقیت برسید، زودتر از آنچه که فکرش را میکنید به آخر راه میرسید، بر عکس آن هم برای من اتفاق افتاده است، تصور میکردم در پایان قراردادم کارم تمام میشود اما مدت بیشتری ماندگار شدم، این دقیقا موردی بود که در ایران برای من اتفاق افتاد.
در تیم ملی چیزی که برای من صادق بوده است تعهد طولانی مدت است و الان دوباره اینجا هستم، برای یک شروع تازه، برای یک رویای تازه، برای یک ماجراجویی تازه، من در گذشته زندگی نمیکنم و فکرم درگیر آن نیست، این یک حال و آینده جدید است.
پس از باخت به ژاپن مخالفان زیادی برای ادامه حضور در ایران داشتند، این حضور دوباره یک شروع تازه است یا ادامه همان پروژه قبلی؟
هم بله، هم نه، در طول زندگی در تورنمنتهای مختلف مانند جامملت های اروپا، جامجهانی و … سعی نکردهام به آخرین لحظه برگردم و آن را مرور کنم و سعی کردهام آن لحظه همان طور بماند. این را با یک مثال توضیح میدهم، سال ۱۹۸۹ قهرمان جامجهانی جوانان با پرتغال شدم اما آن لحظه را دیگر بعدا مرور نکردم، صحنههای حساس آن رقابت را دیدم اما کل بازی را ندیدم.
البته برعکس هم هست برخی مسابقات را سه یا چهار بار مرور میکنم اما سعی میکنم احساساتم نسبت به لحظات مهم همچنان دست نخورده باقی بماند. من هیچوقت بازی با ژاپن را دوباره ندیدم، البته الان باید بنشینم و آن بازی را تماشا کنم، چون لازم است که در یک شروع تازه یک سری چیزها را مرور کنم. آن مسابقه واقعا عذاب آور بود.
دو سه مسابقه هستند که تلخی آن همچنان زیر زبانم است و هیچ وقت نمیتوانم هضم شان کنم.جام ملت های ۲۰۱۵ یک شروع تازه برای ایران بود اما جام ملتهای امارات، جام ما بود، تنها توضیحی که برای بازی با ژاپن داشتم این بود که در این مسابقه تمام تیم دچار فروپاشی روانی شد، ما در آن لحظه خیلی قوی بودیم، وقتی گل اول را خوردیم، تیم ما به چنین لحظات وحشتناکی در آن مقطع عادت نداشتند، گل خوردن با چنین وضعیتی برایشان کاملا بیگانه بود و نتوانستند خودشان را جمع و جور کنند. حتی خودم هم نتوانستم تیم را کنترل کنم، چون تیم از نظر ذهنی ضربه سختی خورده بود.فوتبال مثل آب رودخانه است و وقتی آب از یک منطقه رد می شود، دیگر به آنجا بر نمیگردد.
این آشفتگی روانی در بازی با ژاپن چه دلیلی داشت؟
به عنوان یک مربی تمام تمرکزم روی موفقیت تیم است و مهمترین مسئله دانستن چطورها و چه چیزها است که زیربنای موفقیتهاست. موفقیت تیم هم در داخل و هم در خارج زمین به وجود میآید و من دلم میخواهد هر دو این موارد تحت کنترل من باشد.
در جام ملتها در داخل زمین همه چیز برای قهرمانی ما مهیا بود، جام ما بود، قطر خیلی با ما فاصله داشت، حتی ژاپن هم در حد ما نبود، از دست دادن جام یک نشانه بود، نشانه این نبود که ما سزاوار قهرمانی نبودیم، بلکه نشانه آن بود که کنترل مسائل خارج از زمین از دستم خارج میشد و جو و فضای خارج از زمین ایده آل نبود.
در فوتبال اگر یکدلی، اعتماد به نفس و ایمان نداشته باشید، نمیتوانید موفق باشید، اعتقاد ندارم آدمها باید یک نظر داشته باشند و یک حرف را بزنند، آدم با تفاوت نظرها رشد میکنند اما وقتی این تفاوت و اختلاف نظرها وارد حوزه بیاحترامی شود، سخت میشود اوضاع را مدیریت کرد. متاسفانه در جام ملتها اتفاقاتی در اطراف تیم می افتاد که برای من و بازیکنان و رئیس فدراسیون قابل درک نبود.
کنترل فضای همدلی که در جام جهانی ۲۰۱۸ و ۲۰۱۴ داشتیم کم کم از دستمان خارج شد، دلم به من گفت اگر نمیتوانی توازن بین داخل و خارج زمین را برقرار کنی، به جایی نمیرسی، چون فوتبال به صحنهها و اتفاقات داخل زمین محدود نمیشود و باید در بیرون و داخل زمین همه چیز باید دست به دست هم بدهد تا تیم موفق شود. آنجا بود که گفتم ماجرای من در ایران به آخر رسیده است.
اولین مذاکرهتان برای بازگشت دوباره به ایران چه زمانی صورت گرفت؟
همه چیز باید صادقانه باشد، همه چیز برای بازگشتم لحظه آخری بود، مذاکراتم با فدراسیون تازه، ۸ روز قبل صورت گرفت، آدمهای با نفوذ به این نتیجه رسیدند که بازگشتم شدنی است، البته قبل از آن چند واسطه با من تماس گرفتند و گفتند که یک سناریو در ایران در جریان است، قرار است یک انتخابات برگزار شود و هنوز نامزدها مشخص نشده بودند اما رئیس فدراسیون و نامزدها تفکرات مختلفی داشتند.
آنها به من گفتند اگر یک نفر که میشناسی و رئیس شود، ممکن است تو را دوباره به عنوان مربی تیم ملی انتخاب کند. پرسیدند آمادگی آن را داری؟ من در آن مقطع بیکار بودم و در خانه نشسته بودم و گفتم بله، آمادهام که مربی ایران یا هر تیم ملی دیگری بشوم، افتخار بزرگی است. هر دو طرف مذاکره کاملا محترمانه با هم برخورد داشتیم و دو مسئله وجود داشت، اینکه فدراسیون باید باور داشته باشد که در این مسیر قدم بردارد، از آن لحظه تا روز انتخابات دیگر هیچ مذاکرهای نشد.
مورد دوم که مطرح شد این بود که تیم ایران یک سرمربی دارد، قبل از اینکه وضعیت این مربی مشخص نشود، هیچ مذاکرهای بین من و فدراسیون شکل نمیگیرد.
پس تا قبل از قطع همکاری ایران و اسکوچیچ، مذاکره جدی با شما صورت نگرفت؟
باید این شفاف را اعلام کنم، مردم فکر میکنند یک توطئه و کودتا در میان بوده است، محال است که تن به چنین چیزی بدهم. تنها بعد از انتخابات و جلسه فدراسیون با مربی سابق بود که مذاکرات ما شروع شد و درباره وضعیت کوتاه مدت تیم ملی با هم بحث کردیم، همه این اتفاقات در عرض ۶، ۷ روز رخ داد و تمام این به دلیل اعتماد من و کادر فنی من به فدراسیون فوتبال بود. نه چیزی مکتوب شد و نه چیزی امضا کردیم، فقط مثل دو آدم متشخص با هم صحبت کردیم و به توافق شفاهی رسیدیم و حالا هم من اینجا هستم.
اگر الان ما اینجا هستیم به خاطر زحمات بازیکنانی است که تیم ملی را به جامجهانی رساندهاند، این حاصل تلاش اسکوچیچ و دستیارانش است که برای رسیدن ما به این موقعیت تلاش کردند. ما باید به آنها ادای احترام کنیم و قدردانیمان را نشان دهیم.
قبل از قطعی شدن حضورتان در ایران و زمانی که زمزمه بازگشت شما مطرح بود یک ویدئو را در شبکههای اجتماعی از رختکن ایران منتشر کردید که نشان میداد برای بازگشت به ایران ابراز علاقه کردهاید؟
از هر فرصتی استفاده میکنم قدردان حمایت فوتبالدوستان ایرانی باشم، حتی وقتی با تیمهای ملی دیگر کار میکردم، وقتی با تیم ملی مصر قرارداد بستم، حمایت هواداران فوتبال ایران از مجموع حمایت مصریها بیشتر بود. محال بود که بتوانم این رابطه و پیوند را فراموش کنم، نمیخواستم مداخلهای که در کار تیم ملی بکنم، اما با کمک مدیر رسانهای حرفهای که با او کار میکنم، گاهی نشانهای از پیوندی که به فوتبال ایران دارم را بروز میدادم.
مثلا وقتی تیم ملی ایران به موفقیت خاصی می رسید، یا برخی بازیکنان دستاورد خاصی کسب میکردند یا یک رویداد اجتماعی در جریان بود، این کار را انجام میدادم.طرفداران ایرانی به من محبتشان را ابراز میکردند و من هم باید به شکلی محترمانه قدردانی صمیمانهام را نشان میدادم و این ویدئو ربطی به مسائل دیگر نداشت، نمیخواستم برای خودم فرصت شغلی ایجاد کنم یا خودم را پیشنهاد بدهم.
من ۴۶ سال است که مربیگری میکنم، زمانی مدیر برنامه داشتم اما مدیر برنامه من نتایج من هستند.کارشناسان میگویند که نتایجم با ایران و بردهایی که به دست آوردم من را به عنوان یکی ۵ مربی برتر مطرح کرد، چطور میتوانم این نتایج را فراموش کنم، مخصوصا قدردانیهایی که از من میشود. به همین خاطر با منتشر کردن این ویدئو قصدم این نبود که پیام خاصی را بفرستم، فقط یک چیز مدنظرم بود و اینکه رابطهام را با هواداران حفظ کنم.
بیشتر بخوانید:
مأموریت کی روش در جام جهانی چیست؟/ فقط صعود به دور دوم و دیگر هیچ!
بر خلاف جامجهانی ۲۰۱۴ و ۲۰۱۶ که ایران با هدایت شما به جامجهانی صعود کرد، این بار ما هستیم که شما را به جامجهانی میبریم
بله، چرا که نه، به همین خاطر است که میگویم باعث افتخارم است که اینجا هستم، از همان لحظه اول میخواستم از رئیس و هئیت رئیسه تشکر کنم، از اعتمادی که بازیکنان به من کردند، سپاسگزاری میکنم و مهمتر از هر چیز از اعتماد فوتبالدوستان ایرانی ممنون هستم.
من به این فرصت به چشم یک جایزه یا پاداش نگاه نمیکنم، من نیامده ام که با هدیهای که ایرانیها به من دادهاند در جامجهانی خوش بگذرانم، من این فرصت را با تعهد و مسئولیتپذیری کامل قبول کردم و چارهای ندارم جز اینکه بهتر باشم و باید بهتر از قبل باشم. اگر بپرسید چطور؟ نمی دانم.
۲۰ ساعت در طول روز و حتی در خواب چنین دغدغهای دارم که چطور میتوانم بهتر باشم؟ چطور میتوانم باعث پیشرفت بازیکنان شوم؟ چطور میتوانم باعث پیشرفت بازیکنان شوم؟ این سوالات را از همه، از رئیس فدراسیون تا پزشک تیم میپرسم که چطور میتوانیم پیشرفت کنیم. اگر چنین رویکرد متواضعانهای نداشته باشید، نمیتوانید از پس کار بر بیایید.
در حالی تیم ملی ایران را تحویل میگیرید که برخلاف دو دوره گذشته زمان زیادی برای آمادهسازی تیم ندارد، با علم این شرایط به ایران آمدهاید و این مسئله جای توجیهی و بهانهای را برای شما باقی نمیگذارد
کاملا درست است، در زندگی چه کسی به بهانه و توجیهات بازنده ها گوش میدهد؟ هیچ کس حوصله این حرفها را ندارد و بازندهها هم حق ندارند با توجیهات و حرفهایشان وقت ما را بگیرند. وقتی با بچهها فوتبال یا تنیس بازی میکردیم، بازی که تمام میشد تیم بازنده شروع به جر و بحث کردن میکرد، میگفتم یک لحظه وایستا، تو بازی را باختهای، میخواهی با این توضیحات برنده شوی؟ وقت من را با این حرف ها نگیر، این را به شوخی میگفتم اما قائده فوتبال همین است و بازنده نمیتواند بهانه بیاورد و توضیح دهد.
به همین خاطر کلمه باختن را لغت نامهام حذف کردهام، در چنین شرایطی به بازیکنانم میگویم یا میبرید یا یاد میگیرید، حرف اضافهای نزنید. یاد میگیرید و پیشرفت میکنید.
با این شرایط یک فرصت کوتاه پیش روی شما تا جامجهانی است، چه برنامهای دارید؟
الان یک وضعیت کوتاه مدت است و نمایش باید ادامه پیدا کند. جامجهانی باید در ماه دسامبر برگزار شود، کرونا همه راهها را از جلوی پای تیمها برداشته است و فیفا فقط ۷ روز قبل از جامجهانی به ما فرصت آمادهسازی داده است.
وقتی به تیمهای آسیایی و آفریقایی تنها ۷ روز فرصت داده میشود، چطور میتوانند با تیمهای پیشرفته رقابت کنند. تیمهای اروپایی و آمریکای جنوبی بازیکنانشان در تیمهای رئال مادرید، میلان و لندن بازی میکنند. مگر می شود با یک بوئینگ ۷۲۷ بخواهید با موشکهای فضا پیما رقابت کنید. حالا اما چون کرونا هست فیفا میگوید فقط ۷ روز فرصت تمرین دارید، آنها با موشکهای فضاپیما می آیند و شما هم با بوئینگ ۷۲۷ به سمتشان پرواز کنید.فقط با خیال پردازی و راه حلهای جادویی می شود به سراغ این مشکل رفت.
البته بعضیها هستند که راه حلهای جادویی دارند و خیال میکنند که میتوانند معجزه کنند اما در زندگی چیزی به نام معجزه نداریم و فقط باید تلاش کنیم. باید ببنیم چطور میشود از این فرصت بهترین استفاده را بکنیم، باید راه حلهای خلاقانه ای پیدا کنیم تا فاصلهمان را با حریفان قدرتمند کم کنیم.
در این باره به چه راه حلی رسیدهاید؟
واقعیت یک چیز است و خیال پردازی و چیزهای غیرمنطقی یک چیز دیگر است و به همین خاطر باید یک برنامه واقعبینانه داشته باشیم، به همین خاطر من دیشب یا شب قبلش تنها دو یا سه ساعت خوابیدم، چون باید اطلاعات جمع کنیم. درباره زیر نظر گرفتن رقبا باید بگویم که در جام جهانی ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ از منابع شخصی من استفاده شد. دو جامجهانی بازی کردیم اما هیچ منبعی برای زیر نظر گرفتن رقبا اختصاص ندادیم، وقتی سال ۲۰۱۸ به همکارانم گفتم که ما یک مربی نداشتیم که برود بازی پرتغال و اسپانیا را در ورزشگاه دیگر زیر نظر بگیرد، گفتند حتما شوخی میکنی. من شوخی نمیکردم، ما برای زیر نظر گرفتن حریفان، بازیهایشان را دانلود میکردیم.
در جامجهانی قبلی اطلاعات زیادی داشتیم و بازیهایشان را دانلود کرده بودیم و انبوهی از اطلاعات داشتیم.الان هم باید انگلیس، آمریکا و ولز را زیر نظر بگیریم و برای این کار به منابع بیشتر نیاز داریم، در جامجهانی بزریل دوستم ادو که الان مدیر فنی آرسنال هست، بازی رقبا را زیر نظر میگرفت، به او گفتم اگر دو بلیط به تو بدهم میروی بازی آرژانتین را برای ما بررسی کنی و او گفت معلوم است که میروم. مخصوصا چون بازی با آرژانتین که رقیب سنتی برزیل بود قبول کرد و با همسرش این بازی را تماشا کرد و هزینه این بررسی را باشگاه کورینتیانس پرداخت کرد. این نمونهای از راه حلهای جادویی است.
امروز چه باید کرد تا بتوانیم به این شناخت برسیم و خودمان را به حریفان نزدیک کنیم؟
ما الان باید راه حلهای زیادی را کنار هم بچینیم، باید خلاق باشیم تا اختلافمان را با رقبا کاهش دهیم و با آمادگی بیشتری به مصاف انگلیس برویم. بازیکنان انگلیس قبل از رویایی با ما ۱۴ بازی در لیگ انجام میدهند، مثل دورههای قبلی جامجهانی نیست که اروپاییها بعد از ۷۰ تا ۸۰ بازی باشگاهی وارد بازیهای ملی در جامجهانی شوند.
این تورنمنت با دورههای قبل فرق میکند و اروپاییها در بهترین شکل ممکن و در اوج آمادگی وارد بازیها می شوند. در سال ۲۰۱۸، من در کمپ تیم ملی در روسیه قبل از بازیها به دنبال این بودم که فشار را روی بازیکنان برای نزدیک شدن به شرایط دیگر تیمها بالا ببریم اما تیمهایی مانند انگلیس و آلمان با توجه به اینکه بازیکنانشان ۷۰، ۸۰ بازی انجام داده بودند فشار را روی تیم کم و استراحت میکردند.
با توجه به اینکه جامجهانی در ماه نوامبر و دسامبر برای اولین بار برگزار میشود، هیچ کس نمیداند قرار است چه اتفاقی بیفتد.بازیکنان اروپایی در اوج آمادگی به این مسابقات میآیند. فکر میکنید ما میتوانیم با شرایط بدتر از آنها با این حریفان مقابله کنیم، نه، ما هم باید در اوج باید وارد تورنمنت شویم و برای اوج گرفتن باید یک برنامه ویژه برای ۱۶ بازیکن داخلی تدارک ببینیم. با سازمان لیگ جلسه بگذاریم و ببینیم چطور میتوانیم بدون مختل کردن منافع باشگاههای ایرانی، این بازیکنان را به بهترین شکل آماده کنیم.
در سال ۲۰۱۰ با وجود اینکه آفریقای جنوبی را به جامجهانی بردید اما با توجه به اختلاف نظرها با فدراسیون این کشور، قبل از جامجهانی از این تیم جدا شدید، امروز اما این اتفاق برعکس برای شما افتاده است
این بخشی از زندگی فوتبالی است، چیزی نیست که زیاد پیش بیاید اما بیشتر از آن چیزی که فکر میکنید برای شما رخ میدهد. ما میراثدار نفرات قبلی هستیم و باید به آنها احترام بگذاریم و قدردان آنها باشیم. مسئولین فدراسیون ایران به هر دلیلی از اختیارشان استفاده کردند و فکر کردند که بازگشت من بهترین تصمیم است. حالا ما باید ثابت کنیم که این تصمیم درستی بوده است و این به همین سادگی است.
درباره اسکوچیچ گفته میشود انصاف و عدالت نبود که این اتفاق برای او رخ دهد، او تیم را به جامجهانی برد اما کنار گذاشته شد، آیا در فوتبال انصاف معنا دارد؟
به نظرم این سوال را باید از اسکوچیچ بپرسید و او بهتر میتواند جواب بدهد، من درباره شرایطی که در آفریقای جنوبی داشتم میتوانم توضیح بدهم.
کنارگذاشتن من از آفریقای جنوبی ناراحت کننده بود، آنها به من گفتند بازیکنانی که به تیم ملی دعوت میکنم، نشان میدهد که نژادپرست هستم، خیلی برای من عجیب بود. من در موزامبیک بزرگ شدهام و خواهرانم که پدرم به فرزندی قبول کرد، سیاه پوست بودند. تحمل اتهام نژادپرستی سختتر از کنار گذاشتهشدن بود. در آن لحظه که دلیل برکناری را به من گفتند با خیال راحت آنجا را ترک کردم، آنقدر حرفشان توهین آمیز بود که دیگر به مسائل فوتبالی فکر نکردم.
در ادامه حسرت این تصمیمشان را خوردند. من الان با آدمهای آنجا رابطه دوستانهای دارم، تصمیمی گرفتند که با آن موافق نبودم اما برای آنها احترام قائل هستم.
مشابه اتفاقی که سال ۲۰۱۰ برای شما افتاد، در ۲۰۲۲ برای اسکوچیچ رخ داد
درباره اتفاقات تیم ملی ایران هم این تصمیم با دلایل به خصوصی گرفته شده است، ارزیابی این دلایل جزو وظایف من نیست، وظیفه من این بود که این پیشنهاد پاسخ مثبت یا منفی بدهم. حالا میخواهم از میراث مربی و کادر فنی قبلی استفاده کنم و باعث پیشرفت تیم بشوم و کار من فقط همین است.
اگر با عینک انصاف و عدالت به مسائل زندگی نگاه میکنید، باید بگویم زندگی حرفهای بر مبنای تصمیمات عادلانه نیست، بر مبنای تصمیمهای درست است. فکر کنید یک بازیکن خیلی به تیم کمک کرده و باعث برد تیم شده اما در ۳۱ یا ۳۲ سالگی دیگر خیلی سرحال و آماده نیست، بعد از تمام زحماتی که این بازیکن کشیده آیا منصفانه است که مربی دیگر او را دعوت نکند؟ به نظر من منصفانه نیست، خودتان را جای مربی بگذارید، او باید تشخیص دهد که چه چیزی برای تیم درست است و به همین دلیل نباید درست و منصفانه را با هم قاطی کرد. اگر مربی و رئیس تصمیم درست را نگیرند به یک نفر لطمه نمیزنند بلکه به همه لطمه می زنند.
وقتی رئال را ترک کردم فکر کردم منصفانه نیست، اول فصل رئیس باشگاه من را صدا کرد و گفت امسال نمیتوانیم برای خرید بازیکن پول خرج کنیم، باید پولمان را پسانداز کنیم و باید به بازیکنان جوان میدان بدهید، من گفتم بهترین بازیکنان جوانم را فروختهام و اینها بازیکنانی هستند که بقیه تیمها نمیخواهند. در نهایت فصل خیلی خوبی داشتیم اما قهرمان نشدیم. آخر فصل، رئیس به من گفت که ما تمایل نداریم با تو ادامه بدهیم. گفتم شما از اول خواستید که سال اول پروژه را پیش ببرم و پول خرج نکنم و سال بعد دوباره شروع کنیم. حالا میخواهید من را کنار بگذارید، تصمیمشان منصفانه نبود اما از نظر مدیر تصمیم درستی بود. با این تصمیم موافق نبودم اما باید به آن احترام میگذاشتم.
یکی از مشکلات زمان اسکوچیچ، کنترل رختکن و دو دستگی بین بازیکنان بود، یک سری مخالف و یک سری موافق او بودند، حتما به گوشتان رسیده است؟
این محال و غیر ممکن است، بازیکنانی که خودم پرورششان داده ام، چنین تردیدهایی نسبت به من داشته باشند، آنها میدانند که تنها چیزی که برای من مهم است، تیم ملی است، همه آدمهای خوب و دوست داشتنی هستند. یک جمله را در مجموعه پک نوشتهام که هنوز هست و بقیه را بیرون بردهاند. این را نگه داشتهاند چون میدانستهاند که چرا این جمله را نوشتهام. آنجا نوشته: ویروس من یعنی شکست ما. این جمله همچنان آنجاست و سنگ بنای تمام چیزهایی که ساختهایم و موفقیتهای آینده ما است.
تیم ملی جای بازیکنان خودخواه نیست، بازیکنانی که نمیدانند پوشیدن پیراهن تیم ملی یعنی اتحاد و همدلی و یکپارچه بودن است. اگر کسی اینها را نداند در زمان حضور من به پیراهن تیم ملی نمیرسد، محال است که مشکلی در رختکن تیم ملی به وجود بیاید. اگر کسی بخواهد در رختکن مشکلی درست کند، دیگر جایش آنجا نیست و باید بیرون برود.
اگر دوره شما چند بازیکن به ریاست جمهوری بروند و از نیاز به تغییر کادر فنی تیم ملی صحبت کنند، شما چه برخوردی با این بازیکنان می کنید؟ آیا تحمل می کنید؟
این را تازه شنیدم و مطمئن نیستم درست باشد. در زمان من چنین چیزی اتفاق نیفتاده است اما اگر چنین چیزی قبلا بوده باید از مربی و بازیکنان سوال کنید که چرا کار به اینجا کشیده شده است. نمیدانم چه نظری باید بدهم، چون بخشی از وظایف من به عنوان مربی نیست، وظیفه من به عنوان مربی این است که با بازیکنانم رابطهای بر اساس توانایی، صداقت و وفادارای ایجاد کنم.
بازیکنانی داشتهام که با روش من مخالف بودهاند، تعدادشان زیاد نبوده، مخالفت یک چیز است اما بازیکنی نداشتهام که به من بگوید مربی خوبی نیستم. شاید یک بازیکن به دلیل اینکه در ترکیب قرار نگرفته، مخالف من و ناراحت باشد اما با تعهد و عملکردم کاری کردهام که نتوانند بگویند مربی بدی بودهام و رفتارم غیرحرفهای بوده است.
برعکس همه بازیکنانم شاید بگویند به آنها بازی ندادهام اما همه آنها اذعان میکنند که یک حرفهای تمام عیار هستم.
در دوره شما اجازه داده میشود که وزیر ورزش به اردوی تیم ملی بیاید و بدون اجازه و اطلاع شما با بازیکنان جلسه بگذارد، آیا همچنین اجازه ای میدهید که بازیکنان با وزیر درباره وضعیت تیم ملی صحبت کنند؟
قبل از جامجهانی ۲۰۱۴ در ایران، وزیر ورزش از من خواسته بود که با چند بازیکن خصوصی صحبت کنم، وقتی یک بازیکن را به دفترم دعوت میکنم، نمیدانم حرفهایش درست بوده است یا غلط اما دلیلی هم ندارم که به صحبتهایش شک کنم. فکر میکنید که نمیدانم در زمان حضور قبلی من در ایران، برخی بازیکنان به وزیر زنگ میزدند و گلایه میکردند که چرا به آنها بازی نمیرسد.
یک بار قبل از یک بازی مهم در سال جامجهانی، وزیر درست قبل از بازی به بازیکنان گفت که کیروش بازی را به حریف فروخته است، طرف به جمع بازیکنان میرود و میگوید مراقب باشید فلانی، بازی را به حریف فروخته و ما قرار بود ۲۴ ساعت بعد بازی کنیم.
در زندگی مهم است که آدم کارش را به شکل صادقانه و قابل اعتماد انجام دهد، نتایج مهم است و حرافی شما را برنده نمیکند. شاید برخی فکر کنند درصحبتهای قبل بازی میشود معجزه کرد اما اگر داخل زمین آماده نباشید، نمیتوانید برنده شوید. تا حالا نشده است به خاطر این داستانهای کثیف یک بازی را ببازم یا به خاطر اخبار خوب یک بازی را ببرم.
در نهایت کاری باید انجام بدهید این است که سراغ چه چیزی و چطور رسیدن به آن باید بروید. اصلا میشود تصور کنید که مربی، بازی را به حریف بفروشد اما این حرف را درباره من زدند و در حالی که من در ایران بودم و با تعهد کامل مشغول کارم بودم و داشتم انرژی و عمرم را هزینه میکردم.
یادم هست یک بار تیم به مشکل خورده بود و پول از خارج جذب کردم تا این تجهیزات را بسازیم، حتی وقتی فدراسیون توانایی پرداخت پول من را نداشت برای فدراسیون و بازیکنان پول جور میکردم تا کار را جلو ببرم اما آخر سر میگفتند این آدم احمق است. مهم اما این است که خودتان چه کسی هستید و چطور رفتار میکنید.
برای من مهم نیست که درباره من چطور فکر میکنند، دغدغه من این است که خودم چطور آدمی هستم و هر روز چه کار میکنم.هر شب به اینها فکر میکنم و میخوابم. خوشحالم که به این ماجرای حساسیت برانگیز اشاره کردید، چون میتوانم بگویم که اینطور ماجراهایی در گذشته ممکن بود، حالا و آینده هم ممکن است اتفاق بیفتد. چیزی که اما اتفاقات خارج بر آن تاثیری ندارد، طرز کار من، باورهای من و تصمیمهایی است باید به نفع تیم بگیرم.
مهم این است که چه کاری در داخل و خارج از زمین به نفع تیم است و باید برای آن بجنگیم. قضاوت را به خدا واگذار کنیم، انسان خلق شده که کار کند و خدا قضاوت کند اما متاسفانه برخی آدم ادای خدا بودن را در میآوردند. آدم اگر میخواهد حرف بزند باید عمل هم بکند و نشان بدهد که بهتر است و می تواند یک تفاوت را ایجاد کند. در این مقطع از زندگی چنین طرز تفکری دارم.
درباره انتخاب دستیارتان صحبت کنیم، اشاره کردهاید که تنها گزینه شما جواد نکونام است اما او در فولاد حضور دارد، هر چند ممکن است برای حضور در جامجهانی وسوسه هم بشود. درباره آخرین وضعیت انتخاب دستیار ایرانیتان توضیحاتی بفرمایید
روی این قضیه در حال کار هستیم، من هم باید بابت این قضیه عذرخواهی کنم، چون وقتی یک قضیه نهایی شود و راه حل هست، عمومی اعلام میشود، این تصمیم در ۷ روز اخیر گرفته شده است، در این مدت کوتاه، گزینه اصلی من شخص و بازیکنی هست که او را قبول دارم و باور دارم باید به یکی از ستونهای فوتبال ایران تبدیل شود و مسیر نوسازی فوتبال ایران را ادامه دهد.
با تمام احترامی که برای دیگر ستارههای فوتبال قائل هستم، وضعیت در حال تغییر است، آدمها هر روز دنبال ایدههای جدید میگردند و خودشان را با روشها و متدهای جدید به روز میکنند. اگر یادتان باشد قبل از جام جهانی ۲۰۱۸ دوست داشتم کاپیتان سابق کنار تیم بماند، قدم به قدم با من جلو بیاید، شاید در ادامه فدراسیون به وی اعتماد میکرد تا همان روند در فوتبال ایران ادامه پیدا کند. متاسفانه اما در آن روزها اتفاقاتی افتاد که این خواسته ممکن نشد.
چطور شد به جواد نکونام رسیدید؟
وقتی در ۱۰ روز اخیر این پیشنهاد به من شد، به خودم گفتم چه کسی این صلاحیت را دارد و کدام آدم در ایران، من را بعد از ۵، ۶ سال کار کردن با من و رابطهای که بین ما شکل گرفته، بیشتر میشناسد، هیچ تردیدی نداشتم و گزینه اولم جواد بود. متاسفانه یا خوشبختانه که من میگویم خوشبختانه، نکونام الان سرمربی فولاد است، مشکلات کوچکی داریم که نمیتوانیم نادیده بگیریم و بحث تعهد و رابطه اخلاقی مطرح است. به زمان نیاز داریم تا برای آن راهحل پیدا کنیم. راهحلی که هم راستا با باورهای من و منافع تیم ملی باشد.
نکونام جزو رکوردداران تیم ملی است، کاپیتان تیم ملی بوده و الان سرمربی است، بازیکنان جوان برای او احترام زیادی قائلند، بعضی بازیکنان فعلی تیم کنارش بازی کردهاند. اما خب فولاد هم یک طرف ماجراست و باید به تعهدی که هست احترام گذاشته شود. امیدوارم در کوتاه مدت با همراهی فدراسیون و تاج و با موافقت جواد، بتوانیم یک راه حل مطلوبی برسیم که منافع تیم ملی، فدراسیون و فولاد در آن در نظر گرفته شده باشد.
چه درخواستی از باشگاه فولاد دارید؟
به صورت شفاف اما میخواستم بگویم اگر چه ایرانی نیستم اما پس از ۹ سال کار در ایران با ذهنیات و روحیات ایرانی ها آشنا هستم، الان وقت پرداختن به افکار و امیال شخصی و غرورمان نیست، ایرانی ها آدمهای دوست داشتنی هستند اما برخی وقتها غرور خاصی دارند. الان وقت کار است و باید به تیم ملی خدمت کنیم و در خدمت رویای مردم باشیم. یک فرصت تازه در اختیارمان است.
من یک درخواست از همه دارم، کاری بکنند که همه کردند، فوتبال خیلی چیزها، چیزهای خوب به من داده است اما گاهی باید آمادگی این را داشته باشیم که برخی از این چیزهای خوب را به فوتبال برگردانیم. به جواد، مسعود، اشکان و.. میگفتم که این بازیکنان جوان به شما احتیاج دارند و باید دست در دست هم کار کنید، باید کنار مجیدی، کریمی و امثال آنها کار کنید.
درست است هر شخصی شخصیت و منافع خودش را دارد اما وقتی پای منافع تیم ملی و فوتبال ملی در میان است، همه باید در یک جبهه باشیم. اگر همه در کنار هم باشند، میتوانند برای کشور دست به کار بزرگی بزنند، میتوانند حمایت بیشتری جذب کنند، میتوانند ایده ها و راهحلهای بیشتری با خودشان بیاورند.
بدون رودروایسی میگویم، مسئله شخصی من نیست، دغدغه من روندی است که باید ادامه پیدا کند، به خاطر چالش و لذت قرارداد میبندم، به آفریقای جنوبی، ژاپن و کشورهای دیگر رفتم، چون عشقم فوتبال بود و از آن لذت میبردم اما الان وقت این است که آدم هایی که اشاره کردم سکوتشان را بشکنند و شروع به ساختن پل کنند و راهی جلوی پای بازیکنان جوان بگذارند.
دیروز مهدی قایدی را دیدم، مثل مسی کوچک بازی میکرد، همان طور که ۶ سال پیش مهدی ترابی را دیدم، این بازیکنان استحقاقشان بیش از این است. فوتبال ایران پتانسیل بالایی دارد و حیف است که این پتانسیل ها محقق نشود و بازیکنان ایرانی به حق شان نرسند.
کارلوس کیروش امروز با کارلوس کیروش روزی که سه سال و نیم پیش ایران را ترک کرد، چه فرقی کرده است؟
خیلی جوانتر شدم، هر بار که به کوه میروم، خستهتر می شوم اما نگاهم خیلی گستردهتر شده است و دید بهتری نسبت به مسائل دارم. اگر پیشرفتی در خودم نمیدیدم، صادقانه نبود که این مسئولیت را قبول کنم. معلوم است که همان مربی و همان آدم قبلی نیستم، آن آدمی نیستم که سال ۲۰۱۱ به ایران آمدم. این ایران هم اما آن ایران نیست و این بازیکنان هم آن بازیکنان نیستند و همه روز به روز پیشرفت میکنند. به خاطر آن خستگی بیشتر کوهنوردی و نگاه گستردهتری که دارم، چشمها و عقلم به من میگوید امروز در مواجهه با اختلاف نظرها و افرادی که طرز فکر متفاوتی نسبت به من دارند و از من خوششان نمی آید، از نظر روشهایی که استفاده کنم که نشان دهد آمادهتر و پختهتر هستم.
با توجه به آرامشی دارم متوجه شدهام که مشاجرات کلامی بهترین راهحل نیستند و تنها در صورتی میشود موفق بود و بر آن لحظات غلبه کرد که کارت را خوب انجام بدهید و نشان بدهید که حق با شماست و در مسیر درستی قدم بر میدارید، در آن صورت کسی که با شما هم نظر هم نباشد، دیر یا زود، اقرار میکند که حق باشماست، امیدوارم خدا هم به من کمک کند که راهحل های من، راه حلهای درستی برای تیم باشد.