دریای سرخ

سودان در آتش رقابت ژنرال‌ها

سودان در آتش رقابت ژنرال‌ها



سودان در میان رقابت مرگبار دو ژنرال، عبدالفتاح البرهان و محمد حمدان دقلو، به مرز فروپاشی کامل رسیده است؛ جنگی نیابتی که با دخالت بازیگران خارجی، از نزاعی داخلی به بحرانی منطقه‌ای و انسانی بدل شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سودان، کشوری با تاریخی غنی، موقعیت ژئوپلیتیکی محوری در شاخ آفریقا، امروز در یکی از تاریک‌ترین فصول تاریخ خود گرفتار شده است. از زمان سقوط دولت عمر البشیر در سال ۲۰۱۹، این کشور به‌جای حرکت به‌سوی ثبات دموکراتیک، به کانونی برای رقابت‌های ویرانگر داخلی و میدانی برای مداخلات پیچیده بازیگران خارجی تبدیل شد.

سرنگونی حکومت البشیر، با فشار مشترک نیروهای مسلح سودان (SAF) به رهبری ژنرال عبدالفتاح البرهان و نیروهای واکنش سریع (RSF) به فرماندهی ژنرال محمد حمدان دقلو، ملقب به حمیدتی رخ داد، نه پایان بحران؛ بلکه آغاز فصلی جدید از بی‌ثباتی بود. این دو نیرو که در برکناری البشیر و سپس در کودتای ۲۰۲۱ علیه دولت مدنی انتقالی به رهبری عبدالله حمدوک متحد بودند، در نهایت بر سر تقسیم قدرت و آینده ساختار نظامی کشور به تقابلی خونین روی آوردند.

از ‌آوریل ۲۰۲۳، جنگ میان این دو متحد سابق، کشور را به ورطه فروپاشی کامل کشاند؛ جنگی که تاکنون جان ده‌ها هزار نفر را گرفته، میلیون‌ها نفر را در داخل و خارج از کشور آواره کرده است. ریشه‌های این تراژدی، فراتر از یک اختلاف‌نظر ساده بر سر ادغام نیروهای نظامی است.

همان‌طور که داگلاس یوهانسون در کتاب «علل ریشه‌ای جنگ داخلی در سودان» به‌درستی استدلال می‌کند، چرخه مداوم خشونت در سودان، بیش از آنکه حاصل منازعات صرفاً قومی یا مذهبی باشد، محصول مستقیم ساختارهای نابرابر اقتصادی، وابستگی تاریخی به قدرت‌های خارجی و رقابت بی‌امان بر سر منابع است. به گفته او، طی یک قرن گذشته، چه در دوران استعمار بریتانیا و چه پس از استقلال، دولت مرکزی در خارطوم و گروه‌های مسلح رقیب در حاشیه، همواره در پی کنترل سه عنصر کلیدی بوده‌اند: زمین، منابع طبیعی و نیروی کار.

مسئله اصلی این است که این نزاع‌ها همواره در چهارچوب یک اقتصاد سیاسی معیوب شکل‌گرفته‌اند که در آن، توسعه و بازتوزیع منابع به شکلی ناعادلانه و اغلب با جهت‌دهی از خارج صورت‌گرفته است. یوهانسون توضیح می‌دهد از دوران استعمار تا به امروز، یک الگوی ثابت توسعه نامتوازن حاکم بوده است. این نابرابری ساختاری، رقابت بر سر دسترسی به منابع حیاتی مانند زمین‌های حاصلخیز، آب رود نیل و به‌ویژه در دهه‌های اخیر، طلا را به‌شدت تشدید کرده است.

در نتیجه، هر دولتی که در خارطوم روی کار آمده، برای تأمین مالی خود و حفظ قدرت، ناچار به ائتلاف با قدرت‌های خارجی بوده است. این وابستگی اقتصادی که گاه در قالب کمک‌های نهادهایی چون بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول و گاه از طریق حمایت‌های مستقیم سیاسی و نظامی کشورهایی چون ایالات متحده، عربستان سعودی یا در دوره‌ای در عراقِ صدام خود را نشان داده، عملاً استقلال تصمیم‌گیری سودان را تضعیف کرده و این کشور را به زمینی برای بازی‌های ژئوپلیتیک تبدیل کرده است.

در بحران کنونی، آنچه بیش از همه جلب‌توجه می‌کند، نقش‌محوری و تهاجمی امارات متحده عربی در متن این بحران است. ابوظبی، با درک عمیق از پویایی‌های داخلی سودان به حامی اصلی نیروهای RSF تبدیل شده است. گزارش‌ها نشان می‌دهد امارات از مسیرهای مختلف از لیبی، چاد و حتی سومالی‌لند، به طور مداوم سلاح‌های پیشرفته، پهپادهای تهاجمی و حمایت‌های لجستیکی و مالی را به دست نیروهای حمیدتی رسانده است.

این حمایت‌ها به نیروهای واکنش سریع امکان داده تا بخش‌های وسیعی از کشور، به‌ویژه در غرب (دارفور) و پایتخت، را در کنترل خود نگه دارند و موازنه نظامی را به نفع خود تغییر دهند. پشت این شبکه پیچیده حمایتی، مجموعه‌ای از شرکت‌های صوری اماراتی و واسطه‌های بین‌المللی، از جمله عناصری از اسرائیل قرار دارند که تجارت پرسود طلا، سوخت و جنگ‌افزار را به یکدیگر پیوند می‌زنند.

سودان یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان طلا در آفریقاست که سالانه حداقل ۹۰ تن طلا تولید می‌کند و بخش اعظمی از این طلا از معادن دارفور، یعنی مرکز قدرت نیروهای واکنش سریع، استخراج می‌شود. قاچاق طلا به منبع اصلی تأمین مالی برای این گروه شبه‌نظامی تبدیل شده است. با این حال مسیر قاچاق ساده ولی مرگبار است: طلا از معدن‌داران خرد به دست شبه‌نظامیان RSF می‌رسد، بدون هیچ نظارتی از طریق فرودگاه‌های تحت کنترل آن‌ها به دبی و امارات منتقل می‌شود و در آنجا به عنوان یک کالای کاملاً قانونی وارد بازارهای جهانی شده و به پول نقد برای خرید سلاح و ادامه جنگ تبدیل می‌شود.

نفوذ امارات در سودان البته دلایل عمیق‌تری نیز دارد. ابوظبی علاوه بر دسترسی به طلا، به دنبال تثبیت نفوذ خود در شاخ آفریقا و کنترل آبراه استراتژیک دریای سرخ است. این اقدام بخشی از رقابت گسترده‌تر اقتصادی و ژئوپلیتیک امارات با قدرت‌های منطقه‌ای دیگر مانند ترکیه و قطر محسوب می‌شود.

از سوی دیگر، امارات سودان را به چشم یک منبع حیاتی برای تأمین امنیت غذایی خود می‌بیند. این کشور که نزدیک به ۹۰ درصد غذای مورد نیاز خود را وارد می‌کند، از حدود دو دهه پیش سودان را به عنوان یکی از اهداف اصلی سرمایه‌گذاری کشاورزی خود تعیین کرد. شرکت‌های بزرگی مانند IHC و Jenaan که ارتباط نزدیکی با هسته قدرت سیاسی و اقتصادی ابوظبی دارند، میلیاردها دلار در بخش کشاورزی و دامپروری سودان سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

در همین راستا، امارات در سال ۲۰۲۰ سرمایه‌گذاری ۶ میلیارد دلاری را در بندر استراتژیک ابوعمامه در ساحل دریای سرخ آغاز کرد، پروژه‌ای که بعداً توسط ژنرال البرهان (رهبر ارتش) به دلیل نگرانی از نفوذ بیش از حد امارات، فسخ شد. این اقدام البرهان، یکی از دلایل تیرگی روابط او با ابوظبی و تمایل بیشتر امارات به حمایت از حمیدتی بود. با آغاز جنگ، بسیاری از این پروژه‌های کشاورزی یا متوقف شده‌اند یا عملاً زیر نظارت نیروهای واکنش سریع درآمده‌اند.

سیاست تهاجمی امارات فراتر از منافع اقتصادی و در چهارچوب یک مأموریت ایدئولوژیک برای مبارزه با نفوذ جریان‌های اسلام سیاسی (که ارتش سودان و بقایای رژیم البشیر را نماینده آن می‌دانند) و همچنین ترویج یک پروژه عربی‌سازی در منطقه است که در آن، حمایت از یک نیروی شبه‌نظامی با ریشه‌های عربی (RSF) بر یک ارتش ملی ترجیح داده می‌شود. این رویکرد، فارغ از نیت آن، در عمل به پاکسازی قومی و جمعیتی در مناطقی مانند دارفور دامن‌زده و هدف نهایی آن، کنترل کامل بر منابع سودان و تثبیت یک دولت دست‌نشانده و همسو با ابوظبی است.

سودان البته تنها صحنه رقابت امارات نیست؛ عربستان سعودی نیز منافع حیاتی در این کشور دارد. ریاض، سودان را حلقه‌ای کلیدی در زنجیره امنیت غذایی، انرژی و تجارت خود می‌داند، به ویژه با توجه به مرز طولانی دریایی مشترک در دریای سرخ. نگاه عربستان به سودان، علاوه بر رقابت پنهان با امارات، نگاهی عمیقاً استراتژیک و راهبردی به امنیت دریای سرخ دارد.

سعودی‌ها در چهارچوب چشم‌انداز ۲۰۳۰ و پروژه‌هایی مانند نئوم، به دنبال ایجاد یک کریدور زمینی انرژی از خلیج‌فارس به سمت بندر ایلات در اسرائیل و از آنجا به دریای مدیترانه و اروپا هستند. ثبات و امنیت بخش غربی دریای سرخ، یعنی سواحل سودان، برای موفقیت این طرح حیاتی است. از این رو، ریاض با سرمایه‌گذاری در سودان و تلاش برای میانجی‌گری (مانند مذاکرات جده)، خواهان تأمین امنیت این آبراه بوده و اقدامات تهاجمی و بی‌ثبات‌کننده امارات در حمایت از RSF را ضربه‌ای به منافع بلندمدت خود می‌داند. تلاش اصلی عربستان بر این است که بتواند بر قسمت ساحلی دریای سرخ در سودان که عمدتاً در کنترل ارتش (SAF) است، تسلط و نفوذ داشته باشد.

در این میان، نقش رژیم صهیونیستی نیز، هرچند اغلب غیرمستقیم و پنهان، قابل چشم‌پوشی نیست. اسرائیل با تمرکز بر تثبیت نفوذ خود در جنوب سوریه و مناطق پیرامون شاخ آفریقا، به دنبال تضمین امنیت مرزها و منافع انرژی خود است. حضور و حمایت اسرائیل از برخی گروه‌ها در سودان و همگرایی راهبردی آن با متحدان منطقه‌ای مانند امارات، نشان می‌دهد این بازیگران از یک استراتژی مشترک برای کنترل منطقه، مقابله با نفوذ ایران و بهره‌برداری از بحران‌ها استفاده می‌کنند. نیروهای RSF به صراحت از عادی‌سازی روابط با اسرائیل حمایت کرده و در زمان حضور در دولت انتقالی، موافقت خود را با الحاق سودان به پیمان‌های ابراهیمی اعلام کردند، درحالی‌که ارتش (SAF) به دلیل ارتباطات سنتی‌تر و وجود عناصر اسلام‌گرا در بدنه‌اش، رویکرد محتاطانه‌تری داشت.

این موضع، RSF را به عنوان شریک بالقوه برای اسرائیل در آفریقا مطرح کرد. دلایل اصلی ورود اسرائیل به تحولات سودان را می‌توان در موقعیت ژئوپلیتیکی سودان در مجاورت دریای سرخ (که برای مقابله با نفوذ ایران و محور مقاومت حیاتی است)، اهداف کلان اسرائیل برای گسترش نفوذ در آفریقا و ایجاد پایگاه‌های اطلاعاتی و همچنین مواضع ضداسلام‌گرایانه RSF جست‌وجو کرد. صهیونیست‌ها که در تلاش برای جلوگیری از شکل‌گیری یک کریدور کمکی از آفریقا به مقاومت فلسطین هستند، بحران داخلی سودان را فرصتی برای حمایت از نیروهای همسو با خود (RSF) دیده‌اند.

این جنگ، فراتر از یک مناقشه داخلی بر سر قدرت، در حال تبدیل شدن به یک جنگ هویتی و نسلی است؛ جایی که نیروهای مسلح سودان به عنوان نماینده نسل قدیمی نظامی‌گری عربی – اسلامی مستقر در خارطوم دیده می‌شوند و نیروهای پشتیبانی سریع نماد شبه‌نظامیان حاشیه‌نشینی هستند که با اتکا به ثروت بادآورده منابع و حمایت خارجی، برای بازتعریف مرکز قدرت می‌جنگند.

در این میان، قومیت عامل کلیدی و مرگباری است: حملات سیستماتیک نیروهای پشتیبانی سریع علیه جوامع غیر عرب، به ویژه در دارفور و علیه اقوامی مانند ماسالیت که سازمان ملل آن را مصداق پاکسازی قومی دانسته، خطر احیای یک نسل‌کشی تمام‌عیار را به همراه داشته است. موقعیت استراتژیک دارفور و شهرهایی مانند الفاشر که محل تلاقی جاده‌های منتهی به چاد و لیبی و مرکز منابع طبیعی (طلا، کروم و حتی اورانیوم) است، آن را به کانون درگیری‌ها تبدیل کرده است. سقوط الفاشر به معنای تسلط کامل RSF بر غرب سودان و از دست رفتن عمق دفاعی ارتش خواهد بود. تلاش‌های دیپلماتیک، مانند کنفرانس ادعایی لندن در آوریل ۲۰۲۵ یا مذاکرات جده، تاکنون به دلیل عدم اراده طرفین و حامیان خارجی آن‌ها، با شکست مواجه شده‌اند. البرهان و ارتش بر ادغام کامل RSF اصرار دارند و حمیدتی و RSF خواهان حفظ استقلال عملیاتی و نوعی فدرالیسم هستند که عملاً به معنای دو دولت در یک کشور است.

سودان اکنون در آستانه فروپاشی کامل و تجزیه عملی قرار دارد؛ نیروهای پشتیبانی سریع با کنترل دارفور و کردفان در حال ایجاد یک دولت در غرب هستند، درحالی‌که نیروهای مسلح سودان شرق و شمال کشور را در اختیار دارند. این بحران، نمونه‌ای آشکار از گذار در نظام بین‌الملل است؛ جایی که قدرت‌های غربی در سایه یا بی‌اثر هستند و بازیگران منطقه‌ای مانند امارات، با استفاده از ابزارهای جنگ هیبریدی (پهپاد، مزدوران و طلا) سرنوشت ملت‌ها را رقم می‌زنند.

بدون فشار هماهنگ بین‌المللی بر حامیان خارجی این جنگ، از ابوظبی گرفته تا قاهره و مسکو و بدون احیای یک فرایند سیاسی فراگیر با محوریت غیرنظامیان، این جنگ نه‌تنها سودان را به طور کامل نابود خواهد کرد؛ بلکه ثبات کل منطقه شاخ آفریقا را برای دهه‌های آینده تهدید خواهد کرد. جهان که نسل‌کشی دارفور در سال ۲۰۰۳ را نادیده گرفت، اکنون در آستانه سال ۲۰۲۶، بار دیگر چشمان خود را بر فاجعه‌ای که در الفاشر و سراسر سودان در حال وقوع است، بسته است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سودان در آتش رقابت ژنرال‌ها

سودان در آتش رقابت ژنرال‌ها بیشتر بخوانید »

همدست سران امارات در به راه انداختن حمام خون شهر الفاشر چه کسی است؟/ افشای اسناد همکاری اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با تروریست‌های سودانی

همدست سران امارات در به راه انداختن حمام خون شهر الفاشر چه کسی است؟/ افشای اسناد همکاری اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با تروریست‌های سودانی



در روزهای اخیر، نیروهای (RSF) در اقدامی جنون‌آمیز، اقدام به نسل‌کشی مردم بی‌دفاع شهر الفاشر سودان کرده اند، اقدامی که با حمایت‌ سران جنایتکار امارات متحده عربی و همچنین رژیم صهیونیستی صورت گرفت.

سرویس جهان مشرق – تروریست‌های واکنش سریع سودان (Rapid Support Forces – RSF)، تحت رهبری محمد حمدان دقلو (معروف به حمیدتی)، از سال ۲۰۱۳ به‌عنوان یک نیروی شبه‌نظامی در سودان فعالیت می‌کند. این سازمان شبه‌نظامی که ریشه در شبه‌نظامیان جنجوید دارفور دارد، پس از کودتای اکتبر ۲۰۲۱ و آغاز درگیری مسلحانه با ارتش سودان (SAF) در آوریل ۲۰۲۳، به یکی از طرف‌های اصلی جنگ داخلی این کشور تبدیل شده است.

در روزهای گذشته، شبه نظامیان واکنش سریع که از حمایت گسترده امارات بهره می برند، جنایت نسل‌کشی هولناکی را علیه غیرنظامیان بی دفاع از الفاشر سودان به راه انداخته‌اند که منجر به موجی از شوک و وحشت در رسانه‌ها شده است و بسیاری از مجامع بین‌المللی نسبت به این مسئله به شکلی سرسام آور، سکوت کرده اند.

بر اساس گزارش‌های منتشر شده، چنان نسل‌کشی در شهر الفاشر سودان توسط تروریست‌های تحت حمایت امارات رخداده که برای نخستین بار خون در تصاویر ماهواره‌ای دیده می‌شود.

همدست سران امارات در به راه انداختن حمام خون شهر الفاشر چه کسی است؟/ افشای اسناد همکاری اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با تروریست‌های سودانی

اعدام میدانی، حذف و پاکسازی نژادی و نقض هولناک حقوق بشر گوشه ای از جنایات وحشتناک تروریست‌های مزدور امارات در شهر الفاشر و شمال کردفان سودان است، جنایاتی که در سایه سکوت مشکوک جامعه به اصطلاح جهانی ادامه دارد.

علی‌رغم آنکه سران سفاک امارات نقش اصلی در این حمام خون را دارند، نباید یکی‌دیگر از بازیگران اصلی این جنایت را فراموش کرد، رژیمی که خود در مجامع جهانی محکوم به انجام جنایت‌های جنگی متعدد شده است و آن رژیم صهیونیستی است. رژیم صهیونیستی، در چارچوب سیاست خارجی خود در شاخ آفریقا به منظور گسترش نفوذ خود در آفریقا، نقش قابل‌توجهی در حمایت فنی، اطلاعاتی و استراتژیک از RSF ایفا کرده است.

رژیم صهیونیستی و تحولات داخلی سودان

صهیونیست‌ها که با خون ریزی و جنایت مردم بی‌گناه خو گرفته‌اند، از هیچ تلاش برای به‌راه انداختن نسل کشی در هر نقطه‌ای از جهان به منظور پیشبرد اهداف خود، فروگذاری نمی‌کنند که پس از کشتار غیر نظامیان در غزه، لبنان، سوریه، یمن و ایران، اکنون نوبت سودان شده است.

سازمان RSF از عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی حمایت کرده و در زمان حضور و ایفای نقش در دولت سودان، با ملحق شدن این کشور به طرح پیمان‌های صلح ابراهیمی، موافقت کرد، در حالی که مردم سودان با این مسئله مخالفت جدی داشتند. این حمایت RSF را به عنوان “شریک بالقوه” برای رژیم صهیونیستی در آفریقا قرار داد.

همدست سران امارات در به راه انداختن حمام خون شهر الفاشر چه کسی است؟/ افشای اسناد همکاری اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با تروریست‌های سودانی

از این رو، رژیم صهیونیستی در سالهای گذشته، نقش فعالی در تحولات داخلی سودان و حمایت از تروریست‌های واکنش سریع برای قتل و کشتار مردم این کشور داشته است. به صورت کلی، زمینه‌های اصلی علت ورود رژیم صهیونیستی به تحولات سودان را در سه مورد میتوان عنوان کرد:

موقعیت ژئوپلیتیکی سودان: این کشور در مجاورت دریای سرخ قرار دارد و از اهمیت راهبردی برای کنترل مسیرهای دریایی، به‌ویژه در برابر نفوذ نیروهای محور مقاومت و خصوصا ایران برای رژیم صهیونیستی، برخوردار است.

اهداف صهیونیست‌ها: تضعیف محور مقاومت (ایران، یمن، مقاومت فلسطین)، گسترش نفوذ در آفریقا، و ایجاد پایگاه‌های اطلاعاتی در شاخ آفریقا.

مواضع ضد اسلامی شبه نظامیان RSF: این نیرو با نگاه‌های اسلام‌گرایانه مخالف است و از عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی حمایت می‌کند، در حالی که ارتش سودان (SAF) با کشورهایی همچون ایران و گروه‌های اسلام‌گرا همسویی بیشتری دارد.

صهیونیست‌ها که در تلاش برای غلبه بر محور مقاومت و جلوگیری از ورود جریان کمک‌ها برای مقاومت فلسطین هستند، حوادث داخلی در سودان را یک فرصت مناسب دیده و اقدام به حمایت گسترده‌ از تروریست‌ها و مزدوران نیروهای (RSF) کرده‌اند.

همدست سران امارات در به راه انداختن حمام خون شهر الفاشر چه کسی است؟/ افشای اسناد همکاری اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با تروریست‌های سودانی

به عنوان مثال، پیشتر وب‌سایت عبری زبان هاآرتص در گزارشی افشاگرانه در این رابطه نوشت: در می ۲۰۲۲، یک هیئت مخفی اسرائیلی فناوری‌های پیشرفته جاسوسی (مانند دستگاه‌های نفوذ به گوشی‌های اندروید/iOS، ردیابی GPS، رهگیری GSM و Wi-Fi) را به حمیدتی، رهبر نیروهای (RSF) تحویل داد. این تجهیزات از اتحادیه اروپا از طریق هواپیمای مرتبط با برنامه جاسوسی اسرائیل حمل شد و به منطقه جبل مره در دارفور (تحت کنترل RSF) رسید. این فناوری‌ها RSF رو به یک ساختار اطلاعاتی مستقل از ارتش سودان تبدیل کرد.

همچنین، بر اساس گزارش‌های منتشر شده، سیستم‌های راکت‌انداز چندمنظوره LAR-۱۶۰ (ساخت اسرائیل) در عملیات میدانی RSF، به‌ویژه در منطقه الفاشر، مشاهده شده است.

موساد با RSF و رهبر آن، روابط نزدیکی دارد. وب‌سایت اسرائیلی واللا از جلسه‌ای که حمیدتی با رئیس سابق موساد، یوسی کوهن، در ابوظبی برگزار کرد، گزارش داد. همچنین یک روزنامه‌نگار لیبیایی به نام محمود المصراتی، از بستگان حفتر، ارتباطات حفتر با رژیم صهیونیستی را فاش کرد و اظهار داشت که او در جلسات بین پسر حفتر (صادق) و افسران موساد اسرائیل شرکت داشته است. رژیم صهیونیستی اولین بازیگری بود که از شورش نیروهای واکنش سریع به رهبری حفتر حمایت کرد و از طریق جلسات قبل از جنگ به برنامه‌های آن کمک کرد.

راشد عبد الرحیم، نویسنده و تحلیل‌گر سیاسی سودانی در رابطه با ارتباط میان رژیم صهیونیستی و تروریست‌های RSF می‌نویسد:

نیروهای واکنش سریع (RSF) دقیقاً نسخه سودانی صهیونیسم است، همان‌گونه که اسرائیل نسخه صهیونیستی یهودیت است. هر دو بر یک پیش‌فرض استراتژیک مشترک، برنامه‌های یکسان و اهداف مشابه استوارند. هر دو به سرزمینی نفوذ کردند که متعلق به آن‌ها نبود و ادعای مالکیت بر آن را مطرح نمودند؛ RSF به خارطوم نفوذ کرد و اهداف و نیات واقعی خود را که عبدالرحیم دقلو (که ادعای مالکیت تاریخی بر خرطوم را دارد) به‌صورت علنی اعلام کرد، آشکار ساخت؛ همان‌گونه که اسرائیل هنگام تهاجم و اشغال سرزمین‌های فلسطین، هدف اصلی خود را اعلام کرد.

همدست سران امارات در به راه انداختن حمام خون شهر الفاشر چه کسی است؟/ افشای اسناد همکاری اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با تروریست‌های سودانی

این کارشناس سودانی در ادامه به تشابهات رفتاری میان تروریست‌های RSF و رژیم صهیونیستی اشاره می‌کند:

میان کنش‌ها و الگوهای عمل اسرائیل و RSF تشابهات یکسانی وجود دارد. هر دو از طریق نیروی نظامی به دنبال تحقق اهداف خود هستند؛ همان‌گونه که در شورش سودان و [اشغال] اسرائیل در فلسطین مشاهده می‌شود. هر دو بر اساس برنامه‌هایی عمل می‌کنند که مبتنی بر حمله با آتش سنگین برای ارعاب دشمن و اخراج او از سرزمین است. هر دو از خشونت، قتل، تجاوز و تلاش برای نابودی جمعیت در مناطق تحت کنترل خود بهره می‌برند.

همانگونه پیداست، رژیم صهیونیستی بسیار بیشتر از آنچه که در رسانه‌ها مطرح شود، در نسل‌کشی مردم و مسلمان سودان دخالت دارد و سران جنایت‌کار امارات در انجام این نسل‌کشی، تنها نیستند و متحد نزدیک آنها یعنی اسرائیل نقش قابل توجهی در تحولات داخلی سودان ایفا می‌کند.

در بخش دوم گزارش، به ابعاد و جزئیات بیشتری از دخالت‌های رژیم صهیونیستی در تحولات داخلی سودان و نقش آنها در نسل‌کشی‌های مردم بی‌گناه سودان و همچنین اقدامات جمهوری اسلامی ایران به منظور دفاع از دولتی قانونی این کشور و مردم آن در برابر تروریست‌های مورد حمایت امارات و اسرائیل پرداخته خواهد شد.


منابع:

۱) Haaretz (۲۰۲۲). Israeli Spy Tech Handed to Sudan’s RSF in Secret Deal.

۲) Middle East Eye (۲۰۲۳). How Israel Sees Sudan’s Civil War as a Strategic Opportunity.

۳) Military Africa (۲۰۲۳). Israeli-Made LAR-۱۶۰ Systems in Use by Sudan’s RSF.

۴) Atlantic Council (۲۰۲۵). Israel’s Quiet Diplomacy in the Horn of Africa.

۵) Responsible Statecraft (۲۰۲۴). Behind the Scenes: Israel’s Role in Sudan’s Conflict.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

همدست سران امارات در به راه انداختن حمام خون شهر الفاشر چه کسی است؟/ افشای اسناد همکاری اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با تروریست‌های سودانی

همدست سران امارات در به راه انداختن حمام خون شهر الفاشر چه کسی است؟/ افشای اسناد همکاری اطلاعاتی رژیم صهیونیستی با تروریست‌های سودانی بیشتر بخوانید »

شکست مگاپروژه‌های سعودی: از شهر آینده تا توقف در صحرا و پایان فانتزی‌های بن سلمان

شکست مگاپروژه‌های سعودی: از شهر آینده تا توقف در صحرا و پایان فانتزی‌های بن سلمان



پروژه‌های عظیم عربستان، مانند نئوم و قدیه، که با پول نفت و وعده‌های مدرن‌سازی رونمایی شدند، حالا در باتلاق کسری بودجه، تأخیرهای گسترده گرفتار شده‌اند و چشم‌انداز ۲۰۳۰، عملا رویایی دست نیافتی شده است.

  • فلای‌تودی

سرویس جهان مشرق – عربستان سعودی، با تکیه بر درآمدهای نفتی هنگفت، در سال‌های اخیر با اعلام پروژه‌های عظیم و پرزرق‌وبرق، تصویری از آینده‌ای درخشان و مدرن را در رابطه با این کشور به نمایش گذاشت. این پروژه‌ها، بخشی از برنامه “چشم‌انداز ۲۰۳۰” تحت رهبری ولیعهد محمد بن سلمان، قرار بود اقتصاد کشور را از وابستگی به نفت رها کنند و عربستان را به قطب گردشگری، سرگرمی و فناوری تبدیل نمایند.

اما واقعیت برای سران سعودی تلخ‌تر از تصورات آن‌ها است. کاهش قیمت نفت، کسری بودجه فزاینده و هزینه‌های نجومی، این پروژه‌ها را به باتلاقی از تأخیرها، کاهش مقیاس و ورشکستگی مالی کشانده است. پروژه‌هایی مانند «نئوم»، پروژه «دریای سرخ» و «قدیه» که با هیاهوی رسانه‌ای آغاز شدند، اما اکنون به نماد ناکامی‌های مالی و اجرایی تبدیل شده‌اند.

در واقع به دلیل شرایط حاکم، عربستان اکنون در حال تغییر جهت است، تغییری که عبارت است از کاهش تمرکز بر پروژه‌های عظیم و پرزرق‌وبرق مانند شهر نئوم (NEOM) و افزایش سرمایه‌گذاری در حوزه هوش مصنوعی، بازی‌های ویدیویی و صنایع پیشرفته.

شکست مگاپروژه‌های سعودی: از شهر آینده تا توقف در صحرا و پایان فانتزی‌های بن سلمان

پس از سال‌ها از گذشت انعقاد قراردادهای کلان، جریان بودجه به سمت پروژه نئوم متوقف شده و در پیش‌نویس بودجه سال ۲۰۲۶ حتی نامی از این پروژه برده نشده است. طبق برآوردها، در سه فصل اول سال جاری، قراردادهای ساخت‌وساز برای پروژه‌های عظیم در عربستان به ارزش حدود ۸ میلیارد دلار امضا شده که تنها حدود ۲۰ میلیون دلار آن به نئوم اختصاص یافته است.

چرا این اتفاق افتاده است؟ قیمت نفت در سال جاری بیش از ۱۰ درصد کاهش یافته و فشار نقدینگی در سیستم بانکی عربستان احساس می‌شود. به همین دلیل، صندوق سرمایه‌گذاری دولتی عربستان به دنبال سرمایه‌گذاری در فناوری‌هایی با بازگشت سرمایه سریع‌تر است.

به همین دلیل، بودجه‌ها به سمت شرکت «هومین» (Humain)، شاخه هوش مصنوعی متعلق به این صندوق، و شرکت «الات» (Alat) که مراکز تولید هوشمند را خواهد ساخت، سرازیر شده است. از این پس، اگر پروژه‌ای در عربستان «سودآور» نباشد، کند یا متوقف خواهد شد. این به معنای جریان سریع‌تر پول به بازارهای فناوری و همکاری با غول‌های سرمایه‌گذاری است.

این پروژه، که در سال ۲۰۱۷ با تبلیغات گسترده رونمایی شد، بخشی کلیدی از چشم‌انداز ۲۰۳۰ بود و وعده‌های بلند پروازانه‌ای را می‌داد. اما تا اکتبر ۲۰۲۵، تنها ۲.۴ کیلومتر از هسته اصلی پروژه ساخته شده و تکمیل کامل حالا به ۲۰۴۵ موکول شده، که تأخیری عظیم از برنامه اولیه است. در واقع امروز، زرق‌وبرق اولیه جای خود را به کاهش مقیاس، اخراج‌ها و توقف‌ها داده است.

وزیر دارایی عربستان اذعان کرده که کسری بودجه کشور تا سال ۲۰۲۶ تداوم خواهد داشت و بر همین اساس بسیاری از طرح‌های اقتصادی چند تریلیون دلاری را تا پس از ۲۰۳۰ به تعویق انداخته‌اند. او توضیح داده است که برای جلوگیری از فشارهای تورمی شدید و گلوگاه‌های عرضه و تقاضا، برخی پروژه‌ها را سه سال یا حتی تا ۲۰۳۵ عقب کشیده‌اند. این تردید قابل درک است، چون هدف‌گذاری صندوق حاکمیتی سعودی برای جذب ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری خارجی نیز با موفقیت فاصله زیادی داشت. (تنها حدود ۳۳ میلیارد دلار تحقق یافت)

شکست مگاپروژه‌های سعودی: از شهر آینده تا توقف در صحرا و پایان فانتزی‌های بن سلمان

نهایتا برای تأمین هزینه‌های پرسروصدای این طرح‌ها، دولت مجبور به گسترش استقراض شده است. صندوق سرمایه‌گذاری سعودی (PIF) ناگزیر به فروش سهام آرامکو و انتشار چند سری اوراق قرضه بین‌المللی متوالی روی آورده تا کسری بودجه را پوشش دهد. این حجم از بدهی‌سازی عملا بیانگر شکست چشم‌انداز ۲۰۳۰ است.

البته، نشانه‌های شکست پروژه‌های بلند پروازانه بن سلمان بسیار قبل تر آشکار شده بود. بلومبرگ در سال ۲۰۲۳، بر اساس تحقیقات انجام شده به نشانه‌های اولیه ناکامی این پروژه اشاره کرد. تحقیقات بلومبرگ که در جریان آن با ۲۵ پرسنل مصاحبه و ۲۷۰۰ صفحه مقاله داخلی را بررسی کرد، نشان داد که این پروژه با شکست و تاخیر مواجه شده است. بلومبرگ با استناد به منابع نزدیک به این پروژه در مقاله خود درباره کاهش وضعیت طرح The Line (هسته اصلی پروژه نئوم) توسط عربستان سعودی گزارش داد این پادشاهی در تامین بودجه نئوم (NEOM) به مشکلات جدی مواجه شده است.

در پایان لازم به ذکر است که طرح‌های بلندپروازانه محمد بن سلمان، به‌ویژه چشم‌انداز ۲۰۳۰ و پروژه‌های عظیم مانند نئوم، خط، پروژه دریای سرخ و قدیه، نمونه‌ای بارز از این واقعیت هستند که پول نفت به‌تنهایی نمی‌تواند توسعه پایدار ایجاد کند.

این پروژه‌ها، که با هیاهوی رسانه‌ای و وعده‌های مدرن‌سازی رونمایی شدند، حالا به دلیل هزینه‌های نجومی، مدیریت ضعیف، تأخیرهای گسترده و عدم جذب سرمایه خارجی، به باتلاقی از شکست‌های مالی و اجرایی تبدیل شده‌اند. نئوم با هزینه تخمینی ۱.۵ تریلیون دلار، کاهش مقیاس به ۲.۴ کیلومتر، و تأخیر تا ۲۰۴۵، نمادی از این ناکامی است. پروژه‌های دیگر مانند قدیه و دریای سرخ نیز با سرنوشت مشابهی روبه‌رو هستند که برای سران سعودی خبر از این واقعیت می‌دهند که تا چند دهه آینده، به جای پروژه‌هایی همچون نئوم و …، جذاب ترین جاذبه گردشگری عربستان، قبایل بیابان نشین و شترسواران آن خواهند بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شکست مگاپروژه‌های سعودی: از شهر آینده تا توقف در صحرا و پایان فانتزی‌های بن سلمان

شکست مگاپروژه‌های سعودی: از شهر آینده تا توقف در صحرا و پایان فانتزی‌های بن سلمان بیشتر بخوانید »

نگرانی‌ تل‌آویو پس از ورود مخفیانه جنگنده‌های چینی به مصر

نگرانی‌ تل‌آویو پس از ورود مخفیانه جنگنده‌های چینی به مصر



گزارشی که وب‌سایت اسرائیلی Natsiv Net منتشر کرده و ورود یک اسکادران از جنگنده‌های پیشرفته چینی به خاک مصر از طریق دریای سرخ بدون شناسایی توسط نیروهای آمریکایی را افشا کرده است، نگرانی‌هایی را در اراضی اشغالی ایجاد کرده است.

  • فلای‌تودی

به گزارش مجاهدت از مشرق، بر اساس این گزارش، رسانه‌های چینی از یک عملیات هوایی مخفیانه موفق که توسط پکن با همکاری قاهره انجام شده بود، پرده برداشتند که شامل اعزام یک اسکادران از جنگنده‌های J-۱۰C به مصر به عنوان بخشی از یک رزمایش هوایی مشترک در مقیاس بزرگ به نام “عقاب‌های تمدن-۲۰۲۵” بود که بین آوریل و مه ۲۰۲۵ برگزار شد.

این رزمایش‌ها اولین مشارکت سازمان‌یافته و چندبعدی نیروی هوایی چین در منطقه‌ای شامل آفریقا و خاورمیانه است که نشان‌دهنده جهشی کیفی در توانایی چین برای به نمایش گذاشتن قدرت هوایی خود فراتر از مرزهای سنتی خود است.

به گفته منابع چینی، این اسکادران هوایی – که شامل چهار جنگنده J-۱۰C، دو جنگنده آموزشی J-۱۰S، پنج هواپیمای ترابری استراتژیک Y-۲۰ (شامل یک نسخه سوخت‌گیری هوایی) و یک هلیکوپتر H-۲۰ بود – از پایگاه‌های خود در شمال غرب چین حرکت کرد، از کوه‌های قراقوم عبور کرد و قبل از فرود در فرودگاه بین‌المللی اقصر در مصر، یک توقف فنی کوتاه در امارات داشت.

کل مسافت طی شده تقریباً ۷۰۰۰ کیلومتر بود که یک شاهکار لجستیکی و هوایی است که نشان دهنده پیشرفت قابل توجه در توانایی نیروی هوایی چین برای انجام عملیات استقرارهای استراتژیک دوربرد است.

طبق گزارش این رسانه عبری، آنچه حتی تعجب‌آورتر است این است که این اسکادران در زمانی که نیروی دریایی آمریکا ناوهای هواپیمابر را به دریای سرخ – یکی از تحت نظارت‌ترین آبراه‌های جهان – اعزام کرده بود، از حریم هوایی نزدیک به گروه ضربت ناو هواپیمابر USS Traman پرواز کرد. با این حال، آمریکا هیچ هشدار یا اطلاعی در مورد عبور از این منطقه صادر نکرد و این عملیات تا زمانی که تصاویر جنگنده‌های J-۱۰C در یک پایگاه هوایی مصر منتشر نشد، فاش نگشت.

این تحول، سوالات اساسی را در محافل نظامی و اطلاعاتی مطرح می‌کند:

آیا این نشان‌دهنده یک شکاف در سیستم‌های نظارتی آمریکا است؟ یا تفاهمات فاش نشده‌ای وجود دارد که به هواپیماهای چینی اجازه عبور بدون وقوع حادثه را داده است؟

این اقدام به عنوان بخشی از یک استراتژی گسترده‌تر چین برای گسترش نفوذ نظامی خود در مناطقی که به طور سنتی تحت کنترل آمریکا هستند، به ویژه در گذرگاه‌های دریایی حیاتی مانند تنگه باب المندب و دریای سرخ، تلقی می‌شود. همکاری با مصر – که از موقعیت ژئواستراتژیک منحصر به فرد و روابط امنیتی پیچیده‌ای برخوردار است که مشارکت با غرب را با تنوع بخشی استراتژیک درهم می‌آمیزد- توانایی پکن را برای ایجاد یک “جای‌پای نظامی” غیرمستقیم در قلب آبراه‌های بین‌المللی افزایش می‌دهد.

انتخاب مصر به عنوان شریک، تصادفی نیست. این کشور یک کشور محوری در جهان عرب است، دارای زیرساخت‌های نظامی پیشرفته است و نقش محوری در امنیت منطقه‌ای ایفا می‌کند و آن را به دروازه‌ای استراتژیک برای چین جهت تقویت حضور خود در آفریقا و خاورمیانه تبدیل می‌کند.

گزارش رسانه عبری این نتیجه را می‌گیرد که عبور مخفیانه جت‌های جنگنده چینی از مصر نه تنها یک دستاورد فنی، بلکه یک پیام سیاسی آشکار نیز هست: چین دیگر فقط یک قدرت اقتصادی نیست، بلکه یک بازیگر نظامی است که قادر به نفوذ در مناطقی است که قبلاً مختص قدرت‌های غربی بود. در زمانی که واشنگتن به دنبال مهار نفوذ چین است، این اقدام نشان می‌دهد که پکن قادر است نیروهای خود را به صورت بی‌صدا، مؤثر و بدون مجوز، به خطرناک‌ترین کریدورهای استراتژیک منتقل کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نگرانی‌ تل‌آویو پس از ورود مخفیانه جنگنده‌های چینی به مصر

نگرانی‌ تل‌آویو پس از ورود مخفیانه جنگنده‌های چینی به مصر بیشتر بخوانید »

۴۶۰۰ کشتی در تیررس ارتش یمن/  هشدار به شرکت‌های بزرگ کشتیرانی درباره همکاری با صهیونیست‌ها

۴۶۰۰ کشتی در تیررس ارتش یمن/ هشدار به شرکت‌های بزرگ کشتیرانی درباره همکاری با صهیونیست‌ها



با آغاز مرحله چهارم مقابله ارتش یمن با رژیم صهیونیستی،‌ این رژیم با چالشی‌های بی‌سابقه که سامانه‌های دفاعی و بازدارندگی آن را زیر سؤال برده، مواجه شده است.

  • تور آنتالیا

سرویس جهان مشرق – مسئولان دولت یمن در صنعا، از طریق فعالان نزدیک به جنبش انصارالله ، فهرست شرکت‌هایی را که با بنادر رژیم صهیونیستی همکاری می‌کنند و تعداد کشتی‌های متعلق به آن‌ها را اعلام کردند. این افشاگری در ادامه‌ی اعلام رسمی سخنگوی نظامی ارتش یمن، یحیی سریع، در دوم ژوئن انجام شده است؛ جایی که وی از تشدید عملیات نظامی ارتش یمن در حمایت از غزه خبر داد و آغاز مرحله چهارم از محاصره دریایی رژیم صهیونیستی را اعلام کرد. بر اساس این اعلام، همه کشتی‌های متعلق به هر شرکتی که با بنادر فلسطین اشغالی همکاری می‌کند، بدون توجه به ملیت آن شرکت، هدف حمله قرار خواهند گرفت.

افشاگری‌های صورت‌گرفته از هشت شرکت بزرگ پرده برداشت که در مجموع حدود ۴۶۰۰ کشتی در اختیار دارند. مهم‌ترین این شرکت‌ها عبارت‌اند از MSC با ۹۰۰ کشتی، مرسک (Maersk) با ۷۰۰ کشتی، CME با ۶۶۰ کشتی، و COSCO با ۵۱۹ کشتی. بقیه‌ی کشتی‌ها نیز میان شرکت‌های Hapag با ۳۰۰ کشتی، ONE با ۲۵۷ کشتی و Evergreen با ۲۵۶ کشتی توزیع شده‌اند، به‌علاوه شماری دیگر از شرکت‌های کوچک‌تر.

به گفته منابع مطلع در صنعا، مرحله کنونی با مراحل پیشین تفاوت دارد. در گذشته، تنها کشتی‌هایی که به مقصد سرزمین‌های اشغالی حرکت می‌کردند هدف قرار می‌گرفتند؛ اما در مرحله جدید، همه کشتی‌های متعلق به شرکت‌هایی که با رژیم صهیونیستی همکاری دارند، در هر مکان و با هر مقصدی که باشند، هدف قرار خواهند گرفت. مسئولان در صنعا این تشدید اقدامات را مهم توصیف کرده‌اند و گفته‌اند که این گام در واکنش به تحولات شتاب‌زده در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، به‌ویژه در نوار غزه، و ادامه نسل‌کشی و محاصره چندماهه‌ی این منطقه برداشته شده است؛ در شرایطی که با سکوت شرم‌آور جهان عرب، اسلام و جامعه بین‌المللی روبه‌رو هستیم.

۴۶۰۰ کشتی در تیررس ارتش یمن/  هشدار به شرکت‌های بزرگ کشتیرانی درباره همکاری با صهیونیست‌ها
عبدالملک الحدّاد، کارشناس تجارت بین‌الملل

عبدالملک الحدّاد، کارشناس تجارت بین‌الملل و زنجیره‌های تأمین، در گفت‌وگو با روزنامه “العربی الجدید” گفته است که در دوره آینده ممکن است شاهد اختلالات گسترده در حرکت کشتی‌ها و افزایش حالت بی‌اعتمادی نسبت به امنیت خطوط کشتیرانی دریایی باشیم، آن هم به دلیل وضعیت ناپایدار در دریای سرخ و باب‌المندب که پیش‌بینی می‌شود در پی اعلام مرحله چهارم حمله حوثی‌ها به بنادر اسرائیلی دچار بی‌ثباتی بیشتری شود.

همچنین انتظار می‌رود که شرکت‌های کشتیرانی، مسیرهایی طولانی‌تر و گران‌تر را جایگزین کنند تا از خطرات احتمالی دوری جویند؛ موضوعی که به نوبه خود، هزینه‌های عملیاتی و نرخ بیمه را به سطحی بی‌سابقه افزایش خواهد داد.

۴۶۰۰ کشتی در تیررس ارتش یمن/  هشدار به شرکت‌های بزرگ کشتیرانی درباره همکاری با صهیونیست‌ها
رشید الحدّاد، پژوهشگر اقتصادی یمنی

در مقابل، کارشناسان اقتصادی در صنعا تأکید دارند که مرحله چهارم محاصره دریایی نه با هدف قرار دادن شرکت‌ها و کشتی‌ها به‌عنوان واحدهای مجزا، بلکه برای ضربه‌زدن به زیرساخت اقتصادی مرتبط با “اسرائیل” طراحی شده است. رشید الحدّاد، پژوهشگر اقتصادی، گفته است که تصمیم اخیر نیروهای صنعا برای تشدید اقدامات، که از شامگاه دوشنبه ۲۸ ژوئیه اجرایی شده، در پی توقف کامل تأمین دریایی به نفع رژیم صهیونیستی و فلج‌کردن حرکت کشتی‌رانی در بنادر اشغالی اتخاذ شده است. او تأکید کرد که این تصمیم شرکت‌های طرف قرارداد با “اسرائیل” را در برابر دو گزینه قرار می‌دهد: یا ادامه همکاری و پذیرش خطرات امنیتی، یا توقف فوری همکاری با بنادر اشغالی فلسطین.

رشید الحدّاد همچنین خاطرنشان کرد که حوثی‌ها تنها زمانی چنین گام مهمی را برداشتند که اطمینان حاصل کردند ابزارهای لازم برای مقابله با سیاست گرسنگی‌دادن به مردم غزه را در اختیار دارند؛ ابزارهایی که از طریق هدف‌گیری اصلی‌ترین مفاصل اقتصاد “اسرائیل” و اعمال محاصره دریایی بر بنادر این رژیم اعمال می‌شود.

در همین حال، روز چهارشنبه، اداره بنادر و کشتیرانی وابسته به وزارت حمل‌ونقل “اسرائیل” اعلام کرد که بندر ایلات از روز یکشنبه ۲۰ ژوئیه به‌طور کامل تعطیل خواهد شد. علت این تعطیلی، ناتوانی این بندر در پرداخت بدهی‌های انباشته و تکرار حملات حوثی‌ها به کشتی‌های مرتبط با “اسرائیل” در دریای سرخ اعلام شده است. منابع عبری گزارش داده‌اند که شهرداری ایلات حساب‌های بانکی این بندر را توقیف کرده که باعث شده این بندر نتواند فعالیت‌های لجستیکی و اداری خود را ادامه دهد. افزایش حملات دریایی حوثی‌ها علیه کشتی‌هایی که به سمت ایلات در حرکت بودند، سبب شده در بیش از ۱۸ ماه گذشته کشتیرانی در جنوب “اسرائیل” تقریباً فلج شود.

روزنامه صهیونیستی «تایمز آو اسرائیل» گزارش داد:

کابینه “اسرائیل” رسماً از ایالات متحده خواسته است حملات هوایی علیه حوثی‌ها را از سر گیرد و پیشنهاد تشکیل ائتلاف نظامی بین‌المللی برای تضمین امنیت کشتیرانی را مطرح کرده است. این روزنامه به نقل از یک مقام امنیتی صهیونیست که خواست نامش فاش نشود، افزود: پس از غرق شدن دو کشتی و ربودن خدمه‌ی آن‌ها طی همین هفته، نیاز فوری به ایجاد ائتلافی بازدارنده علیه انصار الله وجود دارد.

در هفته گذشته، ارتش یمن موجی از حملات با استفاده از قایق‌های هدایت‌شونده و موشک علیه کشتی‌های تجاری انجام دادند که در نتیجه آن، دست‌کم دو کشتی یونانی به نام‌های Eternity C و Magic Seas غرق شدند و تعدادی کشته و ناپدید شدند. این دو کشتی به سمت خلیج عقبه و بندر ایلات در حرکت بودند که نشان‌دهنده هدف‌گیری مستقیم مسیرهای دریایی مرتبط با رژیم صهیونیستی است.

افزایش هزینه بیمه کشتی‌ها

طبق گزارش رویترز، از اکتبر ۲۰۲۳ تا ژوئیه ۲۰۲۵، تعداد کشتی‌هایی که از جنوب دریای سرخ عبور می‌کردند از حدود ۷۹ کشتی در روز به ۳۲ تا ۳۵ کشتی کاهش یافته است؛ در حالی که نرخ بیمه کشتی‌ها افزایش چشم‌گیری بین ۲ تا ۲۷۰ درصد داشته است.

بخش واردات خودرو از جمله بخش‌هایی است که بیشترین آسیب را از بحران بندر ایلات دیده است. از تاریخ ۷ اکتبر سال گذشته، تردد کشتی‌های حامل خودرو به بندر ایلات تقریباً متوقف شده است. بنا بر داده‌های ارائه‌شده از سوی مدیریت بندر ایلات در مه ۲۰۲۴، آخرین ورود یک کشتی حامل خودرو (به نام Galenoa) به این بندر در نوامبر ۲۰۲۳ ثبت شده است. در اکتبر همان سال، تعداد خودروهای موجود در بندر و اطراف ایلات حدود ۶۰ هزار دستگاه برآورد شده بود. این تعداد تا اواسط آوریل ۲۰۲۴ به حدود ۱۰ هزار دستگاه کاهش یافت و خودروها عمدتاً در اطراف شهر ذخیره شده بودند. بنا بر گزارش منابعی در صنعت خودروسازی، تا پایان مه ۲۰۲۴ تمامی خودروها از بندر منتقل شده‌اند.

پیش از آغاز تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه، بندر ایلات اصلی‌ترین بندر واردات خودرو به فلسطین اشغالی بود. در سال ۲۰۲۳، حدود ۱۴۹.۵ هزار خودرو از طریق این بندر وارد شد، در حالی که بندر اشدود میزبان واردات ۱۱۴ هزار و بندر حیفا ۸۱.۲ هزار خودرو بود. بندر ایلات در سال ۲۰۱۳ خصوصی‌سازی شد و با مبلغ ۱۲۲ میلیون شِکِل به فروش رفت؛ قرارداد آن تا سال ۲۰۲۸ اعتبار دارد و قابلیت تمدید برای ده سال دیگر نیز در نظر گرفته شده است.

چند روز پیش، منابع حوزه کشتیرانی گزارش دادند که حق بیمه‌ی حمل‌ونقل برای کشتی‌هایی که به سمت بنادر رژیم صهیونیستی حرکت می‌کنند، سه برابر شده است. هزینه‌ی بیمه‌ی خطر جنگ برای سفر هفت‌روزه، اکنون بین ۰.۷ تا ۱ درصد ارزش کشتی است، در حالی که قبلاً تنها حدود ۰.۲ درصد بود. برای مثال، شرکتی که مالک یک نفتکش به ارزش ۸۰ میلیون دلار است، اکنون باید بین ۵۶۰ هزار تا ۸۰۰ هزار دلار بابت بیمه‌ی سفر پرداخت کند؛ در حالی که این مبلغ پیش از این حدود ۱۶۰ هزار دلار بود.

این جهش در حق بیمه نشان‌دهنده‌ی نگرانی‌های فزاینده بازارهای حمل‌ونقل از خطرات حمله به کشتی‌های تجاری یا قرار گرفتن در معرض تهدیدات مستقیم در نتیجه درگیری‌های کنونی است.

تحلیلگران هشدار داده‌اند که این افزایش می‌تواند هزینه‌های حمل‌ونقل در منطقه را بالا ببرد و در نهایت موجب افزایش قیمت کالاهای وارداتی یا صادراتی به و از فلسطین اشغالی شده و اثرات اقتصادی غیرمستقیم جنگ بر تجارت منطقه‌ای را تشدید کند.

از سوی دیگر اولی هانسن، تحلیلگر بانک Saxo، گفته است:

بازار انژری و به ویژه نفت به‌شدت نگران اختلال در تنگه هرمز است. چند ساعت پیش دو نفتکش در نزدیکی تنگه هرمز با یکدیگر برخورد کرده و دچار حریق شدند، و افزایش اختلالات الکترونیکی در این منطقه، بار دیگر توجه‌ها را به خطراتی که انتقال نفت و سوخت در این مسیر با آن مواجه است، جلب کرد.

۴۶۰۰ کشتی در تیررس ارتش یمن/  هشدار به شرکت‌های بزرگ کشتیرانی درباره همکاری با صهیونیست‌ها
الیاس حنا، کارشناس نظامی و استراتژیک لبنانی

تحمیل معادله جدید بر رژیم صهیونیستی

الیاس حنا، کارشناس نظامی و استراتژیک در مصاحبه با شبکه الجزیره گفت: بر این باور است که “اسرائیل” اکنون با صحنه‌ای بی‌سابقه مواجه شده است؛ چراکه با وجود در اختیار داشتن سامانه‌های دفاعی پیشرفته، در برابر موشک‌های انصار الله ناتوان مانده است. وی اشاره کرد که اثر روانی این حملات بر بیش از یک و نیم میلیون “اسرائیلی” که ناچارند با هر آژیر خطر به پناهگاه‌ها بروند، قابل توجه است.

این کارشنای نظامی تأکید کرد: جنبش انصار الله با استفاده از ابزارهایی محدود، توانسته معادلاتی تازه را تحمیل کند که تأثیری راهبردی برجای می‌گذارند؛ در حالی که “اسرائیل” منابع هنگفتی را صرف می‌کند بی‌آنکه بازده عملی قابل توجهی به دست آورد. وی افزود که تداوم شلیک موشک‌ها از یمن، با وجود حضور نظامی آمریکا در منطقه، نشان‌دهنده محدودیت قدرت بازدارندگی “اسرائیل” و ایالات متحده است.

سرتیپ الیاس حنا تأکید کرد که اثر روانی ناشی از موشک‌های یمنی، از نظر اهمیت، کمتر از اثرات میدانی آن‌ها نیست. او توضیح داد که اقداماتی که “اسرائیل” برای حفاظت از تأسیسات حیاتی خود اتخاذ می‌کند، مانند تعطیلی فرودگاه بن‌گوریون و انتقال اسرائیلی‌ها به پناهگاه‌ها، نشان‌دهنده سطح بالای سردرگمی و اختلالی است که این حملات ایجاد می‌کنند.

او توضیح داد که نتانیاهو از «دارویی» مؤثر برای متوقف‌ کردن این موشک‌ها ندارد؛ چرا که از هدف‌گیری آن‌ها پیش از پرتاب ناتوان است و اطلاعات کافی درباره زیرساخت‌های لجستیکی‌ای که به انصار الله امکان ادامه پرتاب موشک را می‌دهد در اختیار ندارد. این وضعیت چالش‌های امنیتی واقعی‌ای را تحمیل می‌کند که نمی‌توان آن‌ها را صرفاً با اظهارنظرهای سیاسی نادیده گرفت یا از میان برداشت.

۴۶۰۰ کشتی در تیررس ارتش یمن/  هشدار به شرکت‌های بزرگ کشتیرانی درباره همکاری با صهیونیست‌ها
عبدالملک بدرالدین، رهبر جنبش انصارالله یمن

انصار الله در پی روش های جدید

اواسط ماه ژوئن، عبدالملک بدرالدین، رهبر جنبش انصارالله، اعلام کرد که آن‌ها در حال بررسی گزینه‌های بیشتری در حمایت از فلسطینیان در نوار غزه هستند؛ این در حالی است که عملیات دریایی آن‌ها علیه کشتی‌های متعلق به رژیم صهیونیستی یا در حال حرکت به‌سوی آن، همچنان ادامه دارد.بدرالدین در سخنرانی‌ خود درباره آخرین تحولات جنگ علیه غزه گفت: موضع رسمی و مردمی یمن، در همه سطوح، از هیچ تلاشی را در یاری‌رسانی به ملت فلسطین فروگذار نخواهد کرد.

وی همچنین به ادامه روند توسعه توانمندی‌های نظامی اشاره کرد گفت: توانمندی ما به‌گونه‌ای باید باشد که این توانمندی‌ها در «درهم‌کوبیدن دشمن صهیونیستی و تحت فشار قرار دادن آن» مؤثرتر باشد.او همچنین خاطرنشان کرد که از آغاز حمایت از نوار غزه تاکنون، ارتش یمن ۱۶۷۹ عملیات نظامی انجام داده‌اند که شامل شلیک موشک، پرتاب پهپاد، و استفاده از قایق‌های جنگی بوده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

۴۶۰۰ کشتی در تیررس ارتش یمن/ هشدار به شرکت‌های بزرگ کشتیرانی درباره همکاری با صهیونیست‌ها

۴۶۰۰ کشتی در تیررس ارتش یمن/ هشدار به شرکت‌های بزرگ کشتیرانی درباره همکاری با صهیونیست‌ها بیشتر بخوانید »