دستگیری تاجزاده

هلهله خاتمی، تاجزاده و رفقا روی آوارهای متروپل/ امام جمعه و مقامات دولت در میدان، اصلاح‌طلبان مشغول توئیت‌زنی زیر کولر!

خاطره باهنر از مطالبات غیرممکن از دولت‌ها/ لیدر اصلاح‌طلبان از میرحسین موسوی برائت نجست!



محمدرضا باهنر به تازگی با نقل یک خاطره؛ لزوم عقلانی شدن و ممکن بودن برخی خواسته ها و مطالبات نمایندگان مجلس را گوشزد کرد.

سرویس سیاست مشرق –   «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

*** 

لیدر اصلاح‌طلبان از میرحسین موسوی برائت نجست!

خاطره باهنر از مطالبات غیرممکن از دولت‌ها/ لیدر اصلاح‌طلبان از میرحسین موسوی برائت نجست!

لیدر اصلاح طلبان که در مظان مطالبه بزرگ لزوم تعیین موضع نسبت به اظهارات اخیر میرحسین موسوی و جسارت های او به ساحت انقلاب اسلامی و مدافعان حرم قرار دارد؛ به تازگی بیانیه ای صادر کرد که در آن خبری از برائت‌جویی نیست!

خاتمی اخیرا در پیام خود به تشکل چپ مسلک انجمن اسلامی مهندسان نوشته است: یکی از عمده ترین عامل های نگونساری و فلاکت های بشری در تاریخ این بوده است که قدرت متمرکز از مدار خود خارج شده است و به جای اینکه ناشی از اراده و رضایت مردمان و نماینده آنان باشد، خود را ارباب مردم دانسته و مردم را فرمان بردار مطلق خود و خود را فرمانده مطلق دانسته است و منطق ویرانگر «الحق لمن غلب» برمنطق «فاعرف الحق تعرف أهله، غلبه یافته است. و درهنگام پرشور و شعورآفرین عاشورایی، توجه به فلسفه عاشورا و بینش و منش حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام که مظهرخداباوری، مردم خواهی، اخلاق محوری و ایثار بوده است اهمیت فراوان دارد.

به گزارش مجاهدت از جماران، او می افزاید: امام شهید، با فریاد بلندی که چون طوفان در رواق تاریخ پیچید، خطاب به مردمی که برای کشتن او آمده بودند فرمود: «اگر دین ندارید و از روز بازپسین بیمی به خود راه نمی دهید، در دنیایتان آزاده باشید. او، آزادی و آزادگی را منوط به دینداری نکرد، بلکه دینداری را پاسدار و تقویت کننده آزادگی که جوهر آدمی است دانست. این پیام بلند و آموزه درخشان عاشورایی برای ملت سرفراز ایران که آفریننده انقلاب بزرگی بوده است که جنبه سلبی آن عبارت است از نفی استبداد، نفی استعمار و نفی عقب ماندگی و عقب افتادگی و جنبه ایجابی آن در استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی مردم مدار و عدالت محور خودنمایی می کند. از اهمیت مضاعف برخوردار است.

این فرد همچنین تصریح می کند: عدالت آنگاه تحقق می یابد که حق هر صاحب حقی به او داده شود و کدام حق بالاتر از حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خود که اگر بود فساد از میان برمی خیزد و فقر و محرومیت و تبعیض محو می شود و پیشرفت همه جانبه رو می نماید و مقاومت و مقابله در برابر کژتابی ها، بدرفتاری ها و توطئه هایی که از بیرون و درون بهروزی مردم و اعتلای میهن را هدف قرار می دهد پدید می آید و پایدار می شود. بکوشیم تا جمهوری اسلامی را چنین بدانیم و چنین بخواهیم و برای استقرار آن و درمان انحراف هایی که احیانا پدید آمده و می آید و اصلاح امور در جهت خواست تاریخی این ملت بزرگ و نومید و ناکام کردن آنان که عترت، برخورداری و سربلندی ملت ما را نمی خواهند تلاش و مجاهدت فکری و عملی کنیم! [1]

**همانطور که مشاهده می شود، خاتمی با بی تفاوتی از مطالبه بزرگی که نسبت به او وجود دارد عبور کرده و در پشت برخی مفاهیم مقدس، موضع طعنه‌وار گرفته است.

اینکه چرا لیدر اصلاح طلبان هیچ اهمیتی نسبت به افکار عمومی قائل نیست و چرا نمی فهمد که این سکوت او به علامت رضا تفسیر خواهد شد از تأملات عبرت آموز روزگار ماست.

 میرحسین موسوی در بیانیه اخیر خود کاری کرده است که اصلاح طلبان دیگر نه راه پس دارند و نه راه پیش!

به این معنی که یا باید از او برائت بجویند و یا باید با او همراهی کنند.

این بزنگاه تاریخی همچون فتنه 88 و تحریم انتخابات 1400؛ منصه ای دیگر خواهد شد برای غربال شدن جریان اصلاحات و مشخص شدن بدخواه و خیرخواه آنها در پیشگاه نظام اسلامی و مردم.

بدیهیست که لیدر اصلاح طلبان تاکنون در این امتحان بزرگ مردود شده است.

*** 

خاطره باهنر درباره لزوم منطقی شدن برخی مطالبات نمایندگان مجلس

خاطره باهنر از مطالبات غیرممکن از دولت‌ها/ لیدر اصلاح‌طلبان از میرحسین موسوی برائت نجست!

محمدرضا باهنر، رجل سیاسی اصولگرا و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایلنا پیرامون برخی شعارهای نمایندگان ادوار مجلس؛ خاطره ای جالب را مطرح کرده و گفته است: 

“ما با رئیس مجلس یکی از دولت‌های توسعه‌یافته آسیایی مذاکره می‌کردیم، بعد از صحبت‌های دیپلماتیک، از او پرسیدیم وقتی مجلس شما تاسیس می‌شود مطالبات نمایندگان را چطور به دولت منتقل می‌کنید؟ ایشان گفت ما روز اول تشکیل مجلس، دو تا سه تا فراکسیون داریم، فراکسیون اقلیت، اکثریت و فراکسیون سوم. به اعضای فراکسیون‌ها می‌گوییم شما مطالباتتان را از دولت لیست کنید و هر کدام مقداری مطالبه می‌نویسند آنها را جمع می‌کنیم، مثلا ۵۰ تا مطالبه می‌شود. بعد از آن جلسه پر کار و پرحجم با مسئولین کشور می‌گذاریم. بعد این مطالبات را ظرف دو ماه اینقدر چالش می‌کنیم که این مطالبات را در سه گروه جمع‌بندی می‌کنیم. یک سری مطالبات فوری، گروه دوم مطالبات ممکن اما درازمدت و گروه سوم مطالبات غیرممکن. این بخش سوم برای ما جالب بود و گفت مطالبات غیرممکن همان لیست سیاه می‌شود و هیچ مسئول، نماینده و رسانه‌ای حق ندارد مطالبات غیرممکن را تبلیغ کند و اگر کسی مطالبات غیرممکن را تبلیغ کند، با او برخورد امنیتی می‌شود. نه اینکه بگویند تو نماینده‌ای و دوره آینده کاندیدا نمی‌شوی بلکه برخورد امنیتی با او می‌شود و می‌گویند تو مطالبات غیرممکن را تبلیغ می‌کنی. “

باهنر تصریح می کند: ما در مجلس از اول تا آخر هر چه دلتان بخواهد مطالبه غیرممکن داریم. مثلا ۸۰۰ هزار میلیارد پروژه نیمه‌تمام دولتی داریم و نماینده‌ها به دولت می‌گویند این پروژه‌ها ظرف دو سالی که ما هستیم باید تمام شود. دولت می‌گوید پول آن را تصویب کردید؟ چطوری من آن را تمام کنم؟ شما تریبون مجلس را گوش دهید مرتبا دنبال مطالبات غیر ممکن هستند. [2]

*نکته و خاطره مهمی که مهندس باهنر در بحث “عقلانیت حکومتی” و حکمرانی مطلوب مطرح کرده اند بایستی نصب العین و مد نظر همه مقام داران و منصب داران کشور باشد.

در این وادی دقت شود که مخاطب این صحبت های دقیق مهندس باهنر لزوما مجلسیان نیستند و همه در هر سطوحی باید نسبت به رفتارهای معقول توجه داشته باشند.

*** 

گریم ناشیانه تاجزاده برای “فرار از زندان”

خاطره باهنر از مطالبات غیرممکن از دولت‌ها/ لیدر اصلاح‌طلبان از میرحسین موسوی برائت نجست!

صبح ما: خانم الهه کولایی، از فعالان اصلاح طلب اخیرا در مصاحبه ای پیرامون “مصطفی تاجزاده” (که چندی قبل دستگیر و دادگاه وی به تازگی برگزار شد) گفته است:

“بی‌تردید تاجزاده یکی از اصول‌گراترین رهبران اصلاح‌طلبان است. او که به نسل انقلابی‌های سال ۵۷ تعلق دارد، مانند بسیاری از همفکرانش شیوه‌ها و ابزارهای اصلاحات را برای تحقق آرمان‌های مردم ایران، کارسازتر از روش‌های انقلابی یافته است؛ بنابراین او اصلاح نظام را، کم‌هزینه‌ترین راه برای تحقق اهداف مردم ایران می‌داند که از انقلاب مشروطه مطرح شد و در انقلاب اسلامی تکرار شد. او بر این آرمان‌ها پافشاری می‌کند. به این ترتیب تاجزاده در برابر روش‌ها و هدف‌های براندازان قرار می‌گیرد. “[3]

*اولا تاجزاده ای که بدون هیچ محکوم کردن یا هشداری می گفت “اغتشاشات آبان 98، وسیعتر و خشن تر تکرار می شود”  و تاجزاده ای که می گفت “جامعه ایرانی لجن است” و تاجزاده ای که صراحتا دست به تحریم انتخابات 1400 زد؛ چگونه طرفدار روش های اصلاحی بوده است؟

اصلا آیا پذیرفته است چنین فرد تند و بدگویی را اصولگرا یا اصلاح طلب بدانیم؟

خانم کولایی که استاد دانشگاه هستند چگونه توانسته اند فردی که دست به تحریم انتخابات می زند را اصلاح طلب بدانند؟

ثانیا وقتی خود تاجزاده گفته بود “خیلی از حرف‌های ما و براندازها یکی است و فقط در راه حل ها اختلاف داریم”؛ خانم کولایی چطور می توانند حرفهای او را اینطور تغییر مسیر داده و چیزی را به تاجزاده نسبت بدهند که خود او صراحتا خلاف آن را گرفته است.

*** 

1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1563310

2_https://www.ilna.ir/fa/tiny/news-1257627

3_http://sobhema.news/?p=21964

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

خاطره باهنر از مطالبات غیرممکن از دولت‌ها/ لیدر اصلاح‌طلبان از میرحسین موسوی برائت نجست! بیشتر بخوانید »

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"



نگاهی به فعالیت‌های حجاریان و تاجزاده نشان می‌دهد که این دو نفر یک دوئت‌نوازی را برای “انزوای عقلانیت” آغاز کرده‌اند. یکی به عبارت عقلانی ناتوی فرهنگی طعنه می‌زند و دیگری از اصلاحات ساختاری می‌گوید!

سرویس سیاست مشرق«وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابه‌لای اخبار و مطالب رسانه‌های کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیل‌ها و پیشینه‌هایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم می‌گذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.

***

وقتی سعید به مصطفی می‌گوید: نه!

دوئت‌نوازی حجاریان و تاجزاده برای “انزوای عقل”

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

سعید حجاریان، اخیراً در بخشی از یک نامه سرگشاده که با محتوای دستگیری مصطفی تاجزاده،‌ خطاب به دبیر شورایعالی امنیت ملی نگاشته، آورده است:

“حتماً با اصطلاح «ناتوی فرهنگی» نیز آشنایی دارید و قطعاً واقف هستید «ناتو» یک پیمان نظامی میان امریکا و شماری دیگر از کشورهاست که در برابر بلوک شرق برقرار شد. لفظ «ناتو» متأسفانه از مقطعی به حوزه فرهنگ راه یافت و اصطلاح نادرست «ناتوی فرهنگی» به قصد قطبی‌سازی این فضا وضع شد. در حالی‌که نه خبری از «ناتوی فرهنگی» بود و نه «ورشوی فرهنگی»!“[1]

*ناراحتی حجاریان از دستگیری رفیق گرمابه و گلستانش کاملا قابل درک است.

بماند که حجاریان خود بهتر از همه می‌داند که تاجزاده تا آنجا تند بود که حتی سعید هم با برخی تئوری‌های مصطفی همراهی نمی‌کرد. (مثل ماجرای مخالفت با تز تاجزاده مبنی بر اصلاحات ساختاری!)

مفهوم عقلانی و فلسفی “ناتوی فرهنگی” را رهبر معظم انقلاب اسلامی در دهه 80 و در تشریح تهاجمات و شبیخون فرهنگی غرب مورد اشاره قرار داده‌اند.

یک معنای کاملا فلسفی در اشاره به صف‌آرایی رسانه‌ای و فرهنگی جهان سلطه علیه ملت‌های آزاد و در صدر آنها علیه ایران و انقلاب اسلامی که مثل یک اژدهای هفت سر، ابزارآلات مختلف رسانه‌ای و غیر رسانه‌ای را برای تأثیرگذاری در باورهای هویتی مردم به کار می‌گیرد.

روشن نیست کدام بخش از این توصیف عقلانی و اصولی که هرچه می‌گذرد بر اتقان آن نیز بیشتر افزوده می‌شود؛ مورد طعن و کینه آقای حجاریان واقع شده و اساسا حجاریان در کدام بخش این مفهوم منطقی و عبارت پیشانی آن توانسته به کشف یک نقض نائل آید؟

هرچه هست  چیزی خارج از گپ و گفت‌های طنزآمیز توییتری نیست! همان طنزهایی که می‌گویند دوئت تاجزاده و حجاریان مایلند هرچه می‌بینند و می‌شنوند را با الصاق یک نقص مواجه کنند و سپس به مقصرتراشی از رهبری مظلوم نظام بپردازند.

گفتنیست، مقام معظم رهبری طی یک سخنرانی در سال 85 پیرامون مفهوم ناتوی فرهنگی فرمودند:

“سررشته‌ی همین تحولات منفی در سطح بین المللی، در دست کسانی باشد که آنها به وسیله ی این تحولات می خواهند اهداف خودشان را – که یا زر است یا زور – تأمین کنند و برای آنها چیزی به نام هویت ملتها اصلاً ارزش ندارد؛ که متأسفانه این در صد سال، صد و پنجاه سال اخیر، در دنیا اتفاق افتاده است؛ یعنی تحولات کشورهای آسیایی و آفریقایی و امریکای لاتین در دام طراحی باندهای قدرت بین المللی افتاده است و طراح اینها صهیونیست و سرمایه داران بین المللی بوده اند. برای اینها آنچه مهم بوده، کسب قدرت سیاسی است که بتوانند در کشورها و دولتهای اروپایی و غیره نفوذ کنند و قدرت سیاسی را در دست بگیرند و پول کسب کنند و این کمپانیها، سرمایه های عظیم، کارتلها و تراستها را به وجود آورند. هدف این بوده است؛ آن وقت اگر اقتضاء می کرده است که اخلاق جنسی ملتها را خراب کنند، راحت می کردند؛ مصرف گرایی را در بین آنها ترویج کنند، به راحتی این کار را انجام می دادند؛ بی اعتنایی به هویتهای ملی و مبانیِ فرهنگی را در آنها ترویج کنند، این کار را می کردند. اینها، اهداف کلان آنها بوده است که تصویر می کردند. آن وقت همیشه لشگری هم از امکانات فرهنگی و رسانه ای و روزنامه های فراوان و مسائل گوناگون تبلیغات در مشت اینها بوده است، که اینها امروز یواش یواش دارد پخش می شود و من پریروز در روزنامه – البته سه، چهار ماه قبل از این، من مقاله اش را دیده بودم – گزارشی از تشکیلِ «ناتوی فرهنگی» را خواندم. یعنی در مقابل پیمان ناتو که امریکاییها در اروپا به عنوان مقابله ی با شوروی سابق یک مجموعه ی مقتدر نظامی به وجود آوردند؛ اما برای سرکوب هر صدای معارض با خودشان در منطقه خاور میانه و آسیا و غیره از آن استفاده می کردند، حالا یک ناتوی فرهنگی هم به وجود آورده اند. این، بسیار چیز خطرناکی است. البته حالا هم نیست؛ سالهاست که این اتفاق افتاده است. مجموعه ی زنجیره ی به هم پیوسته ی رسانه های گوناگون – که حالا اینترنت هم داخلش شده است و ماهواره ها و تلویزیونها و رادیوها – در جهت مشخصی حرکت می کنند تا سررشته ی تحولات جوامع را به عهده بگیرند؛ حالا که دیگر خیلی هم آسان و رو راست شده است.”[2]

*دوئت اصطلاحی موسیقایی به معنی هم‌نوازی دو نوازنده است.

***

از 9 دی تا جشن 10 کیلومتری؛ باطل‌السحر مردم علیه دشمن

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

جشن 10 کیلومتری تهرانی‌ها در روز عید غدیر با حضور و استقبال چندین میلیونی مواجه شد.

رخدادی که تقریبا هیچکس فکرش را هم نمی‌کرد که چنین جمعیت بی‌نظیری از همه قشرها به خیابان بیایند و عید ولایت را جشن بگیرند.

طبق گزارش رسمی پلیس کشور بیش از 3 میلیون نفر در این جشن مردمی شرکت کرده‌اند.[3]

رخدادهای این جشن اعم از حضور چشمگیر مردم، نقش تشکل‌های مردمی، حضور قشرهای مختلف و مهمتر از همه “حال خوب” غیر قابل انکاری که در نزد حضّار دیده می‌شد؛ تحلیل‌های فراوانی را برانگیخته است.

*اگرچه عده‌ای در تلاش هستند با بهانه کردن مقولاتی مثل وقوع ترافیک؛ به زعم خود از عظمت این اتفاق بکاهند اما حقیقت این است که جامعه ایرانی نشان داد بسی فهیم‌تر و بصیرتر از چند اکانت توییتری و اینستاگرامی عمل می‌کند و فراتر از سیاه‌نمایی‌ها طعم زندگی را می‌چشد.

در کنار این مسئله همچنین باید دانست که اگرچه جشن 10 کیلومتری تهران از این حیث که یک تجمع عمومی فراگیر پس از کاهش موج بیماری کرونا بود، توانست جمعیت زیادی را به خود جلب کند اما اهمیت مسئله اینجاست که شاهد یک جشن میلیونی با مضمون ولایت و رهبری جامعه اسلامی بودیم که این خود غنی‌بخش اتفاق رخ‌نمون شده است.

چنین تجمعی با مضمون دینی در خیابان‌های ام‌القرای جهان اسلام تنها در یکی از نتایج خود باطل‌السحری خواهد بود برای تمام آنها که جامعه ایرانی را خشن، ناامید، ناشاد و بریده از انقلاب اسلامی معرفی می‌کنند.

باطل‌السحری که همچون “یوم‌ا… 9 دی” البته نه توسط رجال سیاسی و پژوهشگران و محافل تحلیلی که در دست مردمان ساده‌ی کوچه و خیابان به ایران اسلامی و آرمان‌های نظام تقدیم شد.

چهره بین‌المللی این جشن بزرگ را نیز به فضل الهی در گردهمایی پیاده‌روی اربعین به تماشا خواهیم نشست…

***

آنچه مردم باید درباره نقش رهبری در تصمیمات دولت‌ها بدانند

ناجوانمردی محسن هاشمی درباره “ولایت فقیه”

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه"

محسن هاشمی‌رفسنجانی، فرزند ارشد مرحوم هاشمی طی یادداشتی در شماره سه‌شنبه گذشته روزنامه اعتماد در واکنش به مفهوم مورد اقتراح “بانیان وضع موجود” نوشته است:

“استفاده‌کنندگان این اصطلاح تخریبی، متوجه نیستند که در نظام ولایت فقیه اکثر راهبردهای کلان و کلیدی در امور مختلف از جمله روابط خارجی، فرهنگ، اجتماع و اقتصاد، امنیت و… در دست دولت نیست. عبور کنیم و به سبک دیگری به مساله نگاه کنیم. نمی‌توان وضع موجود را که حاصل 44 سال جمهوری اسلامی و نظام حکومت دینی است از ولایت فقیه جدا دانست و طبیعتا در ساختاری که در راس آن ولی فقیه قرار دارد، بیشترین تاثیرگذاری را در راهبردهای حاکمیت و عملکرد مسوولان مربوط به مقام رهبری است.”[4]

*ما برادرانه به آقای هاشمی عرض می‌کنیم که سفیدسازی یا حمایت سیاسی یا تلاش برای بلاگردانی از رفقا هرگز ارزش ناجوانمردی را ندارد.

خاصّه ناجوانمردی از طرف کسی یا کسانی که قاتق نانشان را در ساحت نظام اسلامی خورده‌اند و اصول و فروع و ساختارهای آنرا بهتر از هر کس دیگری می‌شناسند.

“مقصرتراشی از رهبری نظام” یک پروژه دیرینه است که هر بار و به هر بهانه‌ای از سوی “قبیله ناکارآمدان” مورد احتجاج قرار می‌گیرد و البته به یمن بصیرت مردم هم راه به جایی نمی‌برد!

آقای هاشمی باید به مردم می‌گفت که بیش از 90 درصد بودجه و اجرائیات کشور صراحتا در اختیار رئیس جمهور و در ید قدرت اوست.

او باید به مردم می‌گفت که مسئولیت ولی فقیه به جز در 2 حوزه امنیت و دین؛ در سایر حوزه‌ها غیر مستقیم است و رهبری صرفا مکلف به “مهندسی سازه نظام” است نه دست بردن در انتخاب مردم!

هاشمی باید به مردم می‌گفت که اگر قرار است تصمیم‌ها با رهبری باشد پس چه حاجت به انتخابات؟

و اگر رهبری همه کاره کشور است پس اینهمه تفاوت در مانیفست و اجرائیات و کارنامه در دولت‌های هاشمی و احمدی‌نژاد و خاتمی و روحانی و رئیسی از چه نشأت می‌گیرد؟

و این یک ناجوانمردی آشکار است که هاشمی از این حقایق با مردم محاکات نکرده است.

و اما سخنی با مردم…

همه باید بدانند که پروژه نرمالیزاسیون در دولتین هاشمی رفسنجانی خواسته شخص هاشمی بود نه خواسته رهبری. کما اینکه اسناد مخالفت رهبری با اشرافی گری، با ریاضت اقتصادی و… موجود است.

  پروژه‌های دولت اصلاحات اعم از جامعه مدنی، مردمسالاری و آزادی صراحتا با تأکیدات رهبری بر مدینة‌النبی، هشدار برای شبیخون فرهنگی و مردمسالاری اسلامی مغایر بود.

  آنچه احمدی‌نژاد تحت عنوان اعتقاد به امام زمان و کار جهادی و مذاکره با آمریکا می‌خواست دقیقا بر خلاف چیزی بود که رهبری نظام برای مردم و ساحت عقلانیت تعریف کردند.

و برجام خواسته و اصرار شخص روحانی و اذناب او بود نه خواسته رهبری نظام. همانطور که اقدام نابجای مذاکره مستقیم با آمریکا و رها کردن امر مهم نظارت بر بازار و خفیف کردن قدرت نظامی کشور از سوی ظریف؛ هیچیک با تأکیدات و راهبردهای رهبر معظم انقلاب همسو و هم‌خوان نبودند.

مع‌الوصف تجربه 30 ساله از این خاصّه‌خوانی نشان می‌دهد که تقریبا همه این رؤسای جمهور با عنایت به رأی مردم و بسط ید وسیعی که داشته‌اند؛ امورات خود را دقیقا طبق خواسته‌ها و اصرارهای خود به پیش برده‌اند و رهبر معظم انقلاب نیز جز معدود مواردی که پای حفظ کیان و سازه نظام در میان بوده؛ اغلب ورود مستقیمی به این خواسته‌ها نداشته‌اند، برخی را با سخنرانی و موعظه در نزد مردم روشن‌سازی کرده‌اند و بخشی را نیز به دلیل ماهیت مسئولیت‌های رهبری و مسئولیت‌های رئیس‌جمهور به اختیار عمل دولت گذاشته‌اند.

اینکه محسن هاشمی علیرغم اینکه در تجربه زیسته 30 سال اخیر یک حضور اجرایی داشته و از نزدیک شاهد حقایق پیش گفته بوده اما امروز مثل یک فرد بی‌اطلاع و عوام درباره حقایق سیاسی ایران نظر می‌دهد جای تأسف دارد و از شوربختی‌های جامعه ماست.

که به قول سعدی علیه‌الرحمه:

“از دشمنان برند شکایت به دوستان

چون دوست دشمن است شکایت کجا بریم”؟!

***

1_ http://www.ensafnews.com/358628

2_ https://khl.ink/f/3362

3_ mehrnews.com/xY6Z3

4_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/187870

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

سلاح تازه‌ای که مردم در مشت رهبری گذاشتند/ ناجوانمردی محسن هاشمی درباره "ولایت فقیه" بیشتر بخوانید »

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد



احمد زیدآبادی در واکنش به دستگیری مصطفی تاجزاده مرتکب یک تناقض جالب شد. او در حالی پیرامون نتایج این اقدام هشدار می‌دهد که 2 هفته قبل گفته بود جامعه نسبت به زندانی شدن اصلاح‌طلبان حساس نیست.

سرویس سیاست مشرق _ “احمد زیدآبادی”، فعال اصلاح‌طلب و از دستگیرشدگان فتنه 88 اخیراً در یک رشته توییت پیرامون دستگیری “مصطفی تاجزاده” با حکم قوه قضاییه؛ این اقدام را از روی عصبانیت توصیف کرد و نوشت: متأسفانه در مورد پیامدهای آن در این شرایط دشوار کشور یا اصلاً فکر نشده و یا به دلیل همان عصبانیت، درست فکر نشده است.

او در ادامه به برخورد نظام با فتنه‌گران اصلاح‌طلب در فتنه 88 نیز اشاره و تصریح می‌کند: این شدت‌عمل اما نتیجۀ عکس به بار آورد. هرچند که اصلاح‌طلبان در آن ماجرا تقریباً تمام امکانات سیاسی و تشکیلاتی خود را از دست دادند، نیروهای انسانی آنها در زندان‌ها دچار فرسایش شدند و رهبران آنها تحتِ حصر و یا محدودیت قرار گرفتند،اما جناح مسلط هم در افکار عمومی ضربه‌ای اساسی خورد و به دلیل به کارگیری خشونت علیه معترضان، اعتبارش حتی در بین قشر مذهبی جامعه نیز به سختی آسیب دید. این موضوع بویژه کینه و نقاری را بین دو جناح دامن زد که عوارضش پس از گذشت بیش از یک دهه، به رغم برخی از تلاش‌های حاشیه‌ای برای رفع آن، همچنان پابرجاست.

زیدآبادی می‌افزاید: این کینه و نقار بدون تردید در تضعیف پایه‌های قدرت سیاسی نظام اثرگذار بوده و زمینه را برای عبور طیف بزرگی از نیروها از آن فراهم کرده است.

***

*اظهارات این فعال چپ اما در حالی است که او همین چند روز قبل در مصاحبه با یک نشریه اصلاح‌طلب پیرامون وضعیت رجال چپ در جامعه و اثر احتمالی برخورد با آنها گفته بود:

“در شرایط فعلی، درگیر شدن اصلاح‌طلبان با سیستم حاصلی ندارد؛ چون، اولا اصلاح‌طلبان آن اعتبار و سرمایه اجتماعی قبلی را ندارند که جامعه نسبت به برخورد یا زندانی شدن آنان حساس شود (شاید برخی گروه‌ها خوشحال هم بشوند).”

زیدآبادی تصریح می‌کرد: ثانیا، درگیر شدن اصلاح‌طلبان، فضا و بهانه را برای فعال شدن بیشتر آن طیف تندرو اصولگرا فراهم می‌کند که به ضرر حل مسایل است و خود اصلاح‌طلبان هم در این‌میان، بی‌دلیل قربانی می‌شوند. اصلاح‌طلبان باید به طرف مقابل با زبانی مدنی بگویند شما قدرت گرفتید تا مسایل را حل کنید؛ حالا بگویید چه‌چیز را حل کردید؟ و بعد از این‌منظر، شروع کنند به نقد جدی و عالمانۀ عملکرد جریان حاکم. فعالیت مردمی در قالب خیریه‌ها کار دیگری است که می‌توان انجام داد. مثلا من به دکتر رضا خاتمی و دکتر شکوری‌راد پیشنهاد کردم یک روز به مناطق حاشیه شهر بروند و مریض‌ها را رایگان ویزیت کنند. خیلی‌ها به این پیشنهاد من خندیدند؛ درحالیکه اگر به آنجا بروند با آدم‌های زیادی آشنا می‌شوند، عمق مشکلات و مناسبات را می‌توانند درک کنند، مردم به آنها اعتماد می‌کنند و آنان را دلسوز خود می‌شناسند. چرا این کارها را نمی‌کنند؟ با مدام در جمع محدود خود نشستن و توییت زدن که سرمایه اجتماعی احیا نمی‌شود.[1]

تناقضات مطروحه در اظهارات زیدآبادی پیرامون اثر برخورد امنیتی با متهمان امنیتی، آنهم فقط در چند روز بیان کننده این حقیقت است دستگیری تاجزاده بر خلاف آنچه که چپ‌ها اصرار دارند یک رفتار کاملا عقلانی است که چه بسا خیلی زودتر از این باید انجام می‌گرفت.

چه اینکه فضای سیاسی و مردم ایران با کسی طرف بودند که چند سال قبل گفته بود حرف ما و براندازان یکیست و تنها در راه و روش (و نه در هدف!) تفاوت داریم.[2]

تاجزاده‌ای که نوید تکرار آبان 98 در سطحی وسیع‌تر و خشن‌تر را داده بود[3]و همان فردی که دست به رفتار “تحریم انتخابات 1400” زد.

توصیه خردمندانه به آقای زیدآبادی و دوستان ایشان است که در وهله اول به راهی که تاجزاده رفت، نروند و در گام بعد هم بپذیرند که نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بر مسیر “عقلانیت” حرکت می‌کند و همین عقلانیت هم اجازه عبور نظام از فتنه خطرناک سال 88 را داد. بدیهیست که تاجزاده و امثال او نیز با رؤیت همین عقلانیت فهمیدند که استقرار نظام یک امر تمام شده است و از همین رو در انتخابات 1400 راه خود را از دموکراسی و جمهوری جدا کردند و در اقدامی آشکار صندوق رأی را زیر پا گذاشتند.

رفتارهای فاحش ضد امنیتی در ستاد هسته سخن جریان اصلاحات را نباید لاپوشانی کرد…

***

1_ http://mjrahbord.blogfa.com/post/72

2_mshrgh.ir/905078

3_mshrgh.ir/1018114

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

چرا جامعه نسبت به زندانی شدن ما حساس نیست؟!/ وقتی تاجزاده حرف براندازان را می‌زد بیشتر بخوانید »