دشت ذوالفقاری

حاج قاسم صادقی

یادمان شهدای دشت ذوالفقاری؛ از نماد «مشو مشوش» تا سنگر‌های «مقاومت شهدا»


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: یادمان‌های راهیان‌نور در مناطق عملیاتی دوران هشت سال دفاع مقدس، ظرفیت‌های بزرگی برای انتقال فرهنگ ایثار و شهادت و بازگویی رشادت‌های دلیرمردان این مرز و بوم به نسل‌های جدید هستند که می‌توان در جهت استخراج گنجِ جنگ از این ظرفیت‌های بزرگ بهره‌های زیادی برد؛ به همین جهت است که رهبر معظم انقلاب اسلامی، آن را یک «رزمایش بزرگ فرهنگی» نامیده‌اند.

یادمان شهدای دشت ذوالفقاری، یکی از یادمان‌های دوران دفاع مقدس در حوالی آبادان است که نه‌تنها در ایام نوروز، بلکه در طول سال نیز از زائران راهیان‌نور میزبانی می‌کند. این یادمان به این جهت ایجاد شده است که «دشت ذوالفقاری» در دوران دفاع مقدس، رشادت‌های دلیرمردان این سرزمین، خصوصاً رزمندگان گروه «فدائیان اسلام» به فرماندهی شهید «سید مجتبی هاشمی» است را شاهد بوده است.

سردار حاج قاسم صادقی از رزمندگان و اعضای گروه فدائیان اسلام در دوران دفاع مقدس، حدود هفت سال است که با پیگیری‌ها و تلاش‌های خود، یادمان شهدای دشت ذوالفقاری را احداث کرده است. وی در گفت‌وگو با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، به تشریح علت نام‌گذاری محل احداث این یادمان به‌عنوان دشت ذوالفقاری پرداخته و سپس بخش‌های مختلف یادمان شهدای دشت ذوالفقاری را تشریح می‌کند.

پیش از این گفت‌وگو، سردار حاج قاسم صادقی در گفت‌وگوی دیگری نیز با خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، به معرفی «شهدای احرار» – شهدایی که با پیروزی انقلاب اسلامی توبه کردند و با حضور در جبهه‌ها به شهادت رسیدند – پرداخته و سپس چگونگی تشکیل گروه «فدائیان اسلام» به فرماندهی شهید «سیدمجتبی هاشمی» را تشریح کرده است. (بیشتر بخوانید)

این پیشکسوت دوران دفاع مقدس در گفت‌وگویی که در ادامه می‌خوانید، با اشاره به چگونگی ساخت یادمان شهدای دشت ذوالفقاری و انگیزه خود در این‌ زمینه می‌گوید: من آمدم این‌جا تا طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی، گنجِ جنگ را استخراج کنم و ضمن این‌که امام خمینی (ره) نیز فرمودند که بخشی از مناطق جنگی را به همان سبک باقی نگه دارید، تا آیندگان ما را محکوم به تجاوز نکنند.

دفاع‌پرس: فدائیان اسلام چگونه در «دشت ذوالفقاری» مستقر شدند؟

پس از خبر شهید «دریاقلی سورانی» مبنی بر این‌که دشمن به‌سمت آبادان در حال حرکت است، «فدائیان اسلام» به‌همراه مردم دست به دست هم دادند و از رودخانه «بهمن‌شیر» عبور کرده و محور عملیاتی آن‌ها روبه‌روی بعثی‌ها شد؛ چراکه آن‌ها از 50 کیلومتری مرز ایران یعنی شلمچه عبور کرده و رودخانه کارون، جاده آبادان، جاده ماهشهر را تصرف کردند و وارد این دشت (دشت ذوالفقاری) شده و روی رودخانه پل زدند و می‌خواستند آبادان را محاصره 360 درجه کنند؛ لذا فدائیان اسلام پس از خبری که شهید «دریاقلی سورانی» آورد، دست در دست هم داده و دشمن را در رودخانه ریخته و وارد «دشت ذوالفقاری» شدند و حدود یک سال در این‌جا خط پدافندی تشکیل دادند.

دفاع‌پرس: آیا این دشت از ابتدا «دشت ذوالفقاری» نام داشت؟

خیر؛ من خود این اسم را روی آن گذاشتم؛ چراکه وقتی رزمندگان ما در کوی ذوالفقاری در کنار رودخانه بهمن‌شیر به شهادت می‌رسیدند، روی سنگ قبر آن‌ها می‌نوشتیم «شهید کوی ذوالفقاری» و کم‌کم که وارد این دشت شدیم هم روی سنگ قبر آن‌ها می‌نوشتیم «شهید دشت ذوالفقاری»؛ وگرنه این دشت نامی نداشت. بعد از این‌که این یادمان شکل گرفت نیز آن را به‌عنوان یادمان شهدای دشت ذوالفقاری به ثبت رساندیم و نزدیک به هفت سال است که زائران راهیان‌نور از این یادمان بازدید می‌کنند.

دفاع‌پرس: از چگونگی ساخت یادمان شهدای دشت ذوالفقاری و انگیزه خود در این‌ زمینه بگویید.

ابتدا که یادمان شهدای دشت ذوالفقاری مصوب نشده بود، برخی با آن مخالفت می‌کردند؛ اما من آمدم این‌جا تا طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب اسلامی، گنجِ جنگ را استخراج کنم و ضمن این‌که امام خمینی (ره) نیز فرمودند که بخشی از مناطق جنگی را به همان سبک باقی نگه دارید، تا آیندگان ما را محکوم به تجاوز نکنند؛ بنابراین به همت سردار «بهمن کارگر» رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، شورایی تشکیل و این یادمان مصوب شد.

یادمان شهدای دشت ذوالفقاری

اولین کاری که برای ساخت این یادمان انجام دادم، این بود که محدوده آن را مشخص کردم؛ یعنی اگر دور تا دور این‌جا را محصور نمی‌کردم، آبی که در دشت وجود دارد تا کنار جاده آمده بود؛ بنابراین در فصل تابستان که آب دشت خشک می‌شود، با بیل مکانیکی محدوده یادمان را مشخص کردم.

یادمان شهدای دشت ذوالفقاری جزو یادمان‌های تقریباً بکر و دست‌نخورده است؛ یعنی بخشی از آن به‌صورت اردوگاهی و مناسب برای اسکان زائران راهیان نور بوده و در بخش دیگر از آن نیز آثاری وجود دارد که نشان‌دهنده جنایات جنگی صدام است.

دفاع‌پرس: درباره آثار موجود در یادمان شهدای دشت ذوالفقاری توضیح دهید.

هر آن‌چه که در یادمان شهدای دشت ذوالفقاری وجود دارد، یک معنای خاص خود را دارد و نمایان‌گر جنایات جنگی صدام است؛ چراکه وقتی صدام روزهای ابتدایی جنگ، از شلمچه حرکت کرده و جاده خرمشهر و رودخانه کارون را تصرف کرد، روی رودخانه پل زد و ادوات جنگی خود را آورد و جاده آبادان – اهواز و جاده آبادان – ماهشهر را نیز تصرف کرد و به دشت ذوالفقاری رسید و وقتی می‌خواست به سمت دریا برود، به تالاب شادگان برخورد کرد؛ لذا از همین دشت حرکت کرد و در بین راه شهید محمدجواد تندگویان را نیز به اسارت در آورد و به سمت آبادان رفت که بعداً وقتی ما وارد این دشت شدیم، جنایات جنگی زیادی را مشاهده کردیم؛ بنابراین انتقام خون شهدای مظلوم را گرفتیم. این شهدا، غیرنظامیان و زنان و کودکانی بودند که داشتند از شهر بیرون می‌رفتند.

یادمان شهدای دشت ذوالفقاری

زمانی که من وارد این منطقه شدم، اعلام کردم که حفظ آثار دفاع مقدس از اولویت‌های من است و از طرفی هم چون من به‌همراه پسر و عروسم هفت‌سال است که این‌جا هستیم، با همدیگر خانوادگی مشورت می‌کنیم و بر مبنای همان هم ساختمان‌ها را می‌سازیم و شهدا هم در این زمینه ما را کمک می‌کنند؛ بنابراین نمادهایی که در یادمان شهدای دشت ذوالفقاری وجود دارد، نسبت به یادمان‌های دیگر متفاوت‌تر است. مثلاً سنگری وجود دارد که تمام آن با پوکه و گلوله به‌عنوان «نماد مقاومت» ساخته شده است. همان‌طور که شعار راهیان نور امسال «ما مقاوم هستیم» است؛ چراکه ما با دست‌های خالی مقابل ارتش مجهز بعثی، مقاوم بودیم و من خودم با اسلحه M1 مقابل تانک‌های بعثی آمدم! این مقاومت با «توکل به خدا»، «توسل به ائمه (ع)» و «تدبر» صورت پذیرفت.

دفاع‌پرس: این نماد ۱۲ متری موجود در یادمان شهدای دشت ذوالفقاری، چه مفهومی دارد؟

این نماد با ۳۳۳ گلوله خنثی‌شده، پوکه به‌جا مانده از دوران دفاع مقدس و ادوات دیگر ساخته شده و عنوان آن هم «مشو مشوش» به‌معنای «نظم در بی‌نظمی» است. این نمایان‌گر آن است که ما «نیرو‌های نامنظم» در کنار این‌که نامنظم می‌جنگیدیم، همزمان باهم زیرمجموعه یک فرمانده منظم به دشمن می‌زدیم؛ بنابراین ما توانستیم با دست خالی در برابر ادواتی که همه دنیا به صدام می‌دادند، با دستان خالی پوزه دشمن را در همین منطقه به خاک بمالیم.

یادمان شهدای دشت ذوالفقاری

دفاع‌پرس: در میان صحبت‌های خود، بر ضرورت حفظ آثار دفاع مقدس تأکید کردید؛ در این رابطه چه اقداماتی را در یادمان شهدای دشت ذوالفقاری انجام دادید؟

بعضی از سنگر‌هایی که در یادمان وجود دارد، براساس سبک قدیمی ساخته شده و در کنار آن‌ها نیز برخی سنگر‌ها هم به سبک جدید ساخته شده است؛ چراکه رهبر معظم انقلاب اسلامی فرموده‌اند برای بازسازی و نوسازی مناطق جنگی، نوآوری، نوسازی و خلاقیت به خرج دهید؛ بنابراین یکی از خلاقیت‌هایی که در این یادمان وجود دارد، همین سنگر‌های با سبک جدید است که سقف آن با ریل راه‌آهن ساخته شده است، به آن مفهوم که بعثی‌ها از خرمشهر تا ۱۰ کیلومتری اهواز، هرچه ریل قطار بود را برش دادند و در سقف سنگر‌های خود به‌کار بردند.

این سنگر‌ها به‌عنوان سنگر‌های «مقاومت شهدا» برای اسکان نیز به‌کار می‌روند و ما در آن برای زائران راهیان نور خاطرات شهدا را بازگو می‌کنیم.

یادمان شهدای دشت ذوالفقاری

انتهای پیام/ 113

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یادمان شهدای دشت ذوالفقاری؛ از نماد «مشو مشوش» تا سنگر‌های «مقاومت شهدا» بیشتر بخوانید »

شهادت در سرمای استخوان‌سوز/ ابتکار «حاج‌بخشی» برای نجات جان رزمندگان


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، خاطرات تلخ و شیرینی که در ذهن رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس به‌جای مانده است، اگر این روز‌ها روایت نشوند، ممکن است به فراموشی سپرده شوند و یا این‌که دشمن آن‌ها را هر آن‌گونه خودش می‌خواهد روایت کند؛ بنابراین همواره باید مراقب بود تا دفاع مقدس با دو آفت «تحریف» و «فراموشی» مواجه نشود.

رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله‌العالی) بار‌ها بر ضرورت بیان خاطرات رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس تأکید کرده‌اند و فرموده‌اند: «از مبالغه و اغراق و مانند این‌ها باید بکلّی صرفِ­ نظر کرد؛ متنِ واقع – همان که اتّفاق افتاده – این­‌قدر فاخر و این­‌قدر زیبا و این­‌قدر معجزنشان است که احتیاج به هیچ اغراقی ندارد؛ آن اتّفاقی که افتاده، این‌جوری است. همان که اتّفاق افتاده، همان را باید بگویند، باید زنده کنند، باید شیوه‌های هنری را استخدام کنند برای بهتر بیان کردن آن».

شهادت در سرمای استخوان‌سوز/ ابتکار «حاج‌بخشی» برای نجات جان رزمندگان

سردار «قاسم صادقی» در دوران دفاع مقدس یکی از رزمندگان لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) بود که حضور در جبهه‌های مختلفی را تجربه کرده و با بسیاری از شهیدان از جمله شهید «شاهرخ ضرغام» رفاقت تنگاتنگی داشته است و این‌روز‌ها در اقدامی «آتش به اختیار» بخشی از منطقه «دشت ذوالفقاری» آبادان – محل عروج بسیاری از همرزمان خود را – به یادمانی برای حضور کاروان‌های راهیان نور تبدیل کرده است.

وی خاطره‌ای از عملیات «بیت‌المقدس ۲» را روایت کرده، خاطره‌ای هرچند تلخ؛ اما عبرت‌آمیز برای نسل‌های آینده تا بدانند چه بر سر بسیجی‌های امام خمینی (ره) آمده است.

از رودخانه وحشی و ارتفاعات «ژاژیله»، بالای ارتفاعات «گردرش» به‌سمت «شیخ محمد» عبور کردیم. در سرمای زیر ۱۰ درجه زیر صفر، ترابری لشکر ۲۷ محمدرسول‌الله (ص) حدود ۳۰ تویوتا از گردنه‌های کوه‌ها روانه منطقه کرد که رزمندگان را جابه‌جا کنند؛ ولی به مرور، تمامی تویوتا‌ها صفحه کلاج سوزاندند. قاطر‌ها را آوردند تا مهمات، آذوقه و نیرو‌ها را بالای ارتفاع ببرند؛ اما چند قاطر ترکش خوردند و از کوه به دره پرت شدند.

رزمنده‌ها صف به صف در محورها، در بین یک متر برف و سرما، در حال جنگ بودند و در مسیر راه، چند رزمنده در تاریکی شب که منتظر فرمان بودند تا به دل دشمن بزنند، به‌علت عدم تحرک یخ زدند و شهید شدند. من خودم یکی از این رزمنده‌ها که حدود ۱۶ سال داشت و یخ زده بود را جابه‌جا کردم و پیکرش را کناری گذاشتم تا واحد تعاون بیاید و آن را ببرد؛ همچنین شاهد ترکش‌خوردن رزمنده‌ای بودم که خون از بدنش جاری شد و وقتی روی لباسش ریخت، همان‌جا یخ زد. آن‌شب شاهد بودم که عرافی‌ها هم از ترس رزمندگان ایرانی به بالای درخت رفته و یخ زده بودند.

پل اصلی رودخانه را آب برده بود، درحالی که چهار روز رزمندگان یگان‌ها آذوقه گرم در آن وضعیت سرمای هوا نداشتند؛ یک‌عده، نان خشک‌های کنار استبل قاطر‌ها را تمیز می‌کردند و به ناچار می‌خوردند؛ از طرفی دیگر هم منبع آب یخ زده و بعضی‌ها در همان وضع، با برف خودشان را می‌شستند. خودم نیمه شب هیزم را زیر منبع آب با بدبختی روشن می‌کردم تا رزمندگانی که نیاز به غسل کردن داشتند، بتوانند غسل کنند.

شهادت در سرمای استخوان‌سوز/ ابتکار «حاج‌بخشی» برای نجات جان رزمندگان

برای «فلاح‌پیشه» در کتری آب گرم کردم و «سعید امینی» نیز بیشتر از دیگران در رفت و آمد بود، برای همین معروف شده بود به «کادر گردش». حدود سه ساعت در میان برف‌ها تا بالای ارتفاعات پیاده می‌رفت، تا از راه می‌رسید، حاج «محمد کوثری» کالک را پهن می‌کرد و می‌گفت «آقاسعید این دفعه از سمت ارتفاعات «اولاغلو» برو»؛ بنابراین دوباره سعید سه ساعت می‌رفت و می‌آمد.

«حاج‌بخشی» (حاج ذبیح‌الله بخشی‌زاده) را دیدم، گفتم «کجا میری؟»، گفت: «می‌روم کرج تعدادی بیضه‌بند پشمی بدهم بدوزند»، گفتم «برای کی؟»، گفت: «رفته بودم اورژانس منطقه، دیدم چند نفر شهید روی برف گذاشتند. از دکتر پرسیدم پس چرا این‌ها اینجا این‌طوری سالم مانده‌اند؟»، دکتر گفت: «از ناحیه مثانه که ادرار جمع می‌شود، به‌علت سرمای بیش از حد و عدم تحرک، ادرار بیرون نیامده و این‌ها یخ زده و شهید شده‌اند». ناراحت شدم و پیش خودم گفتم که پس شهادت فقط با ترکش و تیر نیست، به «حاج‌بخشی» گفتم: «برو و مواظب خودت باش».

انتهای پیام/ 113



منبع خبر

شهادت در سرمای استخوان‌سوز/ ابتکار «حاج‌بخشی» برای نجات جان رزمندگان بیشتر بخوانید »