دعای کمیل

روی کفنم دعای «الهی قلبی محجوب» بنویسید

روی کفنم دعای «الهی قلبی محجوب» بنویسید



شهید محمد رجب محمدی - کراپ‌شده

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه جهاد و مقاومت مشرق، شهید محمدرجب محمدی اوجان از دانش آموزان دبیرستان سپاه تهران (مکتب الصادق(ع)) بود که در اول مردادماه ۱۳۶۷ به شهادت رسید. وصیت‌نامه این شهید بزرگوار به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی ما در این دنیا جز تو تکیه گاهی نداریم،  نه پول به درد میخورد، نه مقام به درد میخورد و نه فرزند به درد میخورد، هیچ چیز این دنیا به درد ما نمی‌خورد، فقط تو هستی که باید ما به تو تکیه کنیم، نه به هیچ چیز و هیچ کس دیگر، پس خدایا از تو استمداد می‌کنم که گول این دنیا را نخورم و فقط به تو تکیه کنم!

الهی چه گوارا و خوش است که انسان از چشم دیگران بیفتد، ولی در پیش تو مقامی رفیع داشته باشد، من غیر ازتو تکیه گاهی ندارم، پس مرا دراین جهان با وسعت یک لحظه به خود وامگذار!

الهی در این دنیای فانی بهترین چیز، عشق به توست و هر کسی این عشق را داشته باشد، همه چیز را دارد و هر کس نداشته باشد، هیچ چیز ندارد، پس عشقت را بر این بنده حقیر عطا بفرما!

الهی دیده‌ام را به روی زیبایت روشن بگردان!

الهی مزه تنهائی را به من بچشان، مزه موقعی که من و تو ای خدای بی همتا، تنها باشیم و در ظلمات شب، تو به انابه و تضرع من گوش کنی!

الهی تا کی ما در این دنیا می‌خواهیم بمانیم، این دنیای فاسد که محورش پول و قدرت است!؟

ای خدا خسته شدم!

ای خدا می‌بینم که دوستانم به جبهه می‌روند و شهید می‌شوند، آن وقت من نمی‌روم و یا اینکه اگر می‌روم همان آدم قبلی هستم، پس ای خدا، آدمم کن و مرگ مرا شهادت در راهت عطا نما!

خدایا نمی‌خواهم که در بستر و در کنار پدر و مادرم بمیرم، بلکه می‌خواهم در صحنه جنگ بمیرم و در حال سجده که برای تو انجام می‌دهم.

به حق تشنگی امام حسین (علیه السلام) دوست دارم در حال تشنگی شهید شوم!

خدایا مرا در زمره عابدانت مگردان و در زمره زاهدانت مگردان، بلکه مرا جزو عاشقان و عارفانت بگردان.

خدایا مرا یک بسیجی حقیقی مانند حبیب ابن مظاهر بگردان، مرا از قرآن که گفته توست جدا مینداز و بر عکس مرا به قرآن نزدیکتر گردان و حلاوت و شیرینی آنرا در دل من قرار ده!

خدایا مرا در خط پیامبر و امامانت و خط ولایت فقیه قرار ده!

الهی درمان غریبم، رسیدن به کوی توست، پس مرا از این کنج تنهائی رهائی ده و با سر و رویی خونین به کوی خود راهم ده!

الهی روحم مانند پرنده‌ای در قفس است و آن قفس جسمم است و این قفس است که نمی‌گذارد روحم به سویت پرواز کند، پس خدایا این قفس را از هم متلاشی کن و بگذار که روحم به سویت پرواز کند و معتکف سرکویت شوم و به روی زیبایت نظاره کنم!

  برای شادی روح تمامی شهدا و سلامتی امام خمینی صلوات

روی کفنم دعای «الهی قلبی محجوب» بنویسید

 بسمه تعالی

ای پدر و مادر عزیز سلام و به شما تبریک می‌گویم که فرزندی به درگاه خداوند فرستاده‌اید.

 اول کارها و دوم وصیت است .

بدهکاری من :

۴۵ هزار تومان به دبیرستان بدهید.

۵۰۰  تومان به مدیریت داخلی بدهید.

۳۰۰  تومان به کتابخانه بدهید.

پول غذا را هم بدهید.

۱- ۵۰ تومان به محمد حسین حداد بدهید.

۲- ۱۰۰ تومان به علی فرجی بدهید.

۳-  ۲۰۰ تومان به جعفری بدهید.

۴- ۴۰۰ تومان به فروغی بدهید.

۵- ۵۰۰ تومان به علی عنابستانی بدهید.

کتاب عرفان اسلامی جلد اول را به فروغی بدهید.

نوار زیارت عاشورا را به اکبر گلی بدهید

یک شلوار خاکی به …. بدهید.

از برادر عزیزم حاج آقا علاءالدینی مدرسه فیضیه حجره ۲۵ معذرت‌خواهی کنید که به او سر نزدم.

وصیت ها:

•    پدر و مادر مرا حلالم کنید (اذیت و یا دروغ )

•    برادران و خواهرم مرا حلال کنید.

•    از تمام آشنایان و دوستان و فامیلها حلالیت بطلبید.

•    برای من عزاداری نکنید و حجله نگذارید.

•    گناه نکنید!

•    ای مادر و خواهر عزیزم از غیبت و تهمت و دروغ بپرهیزید.

•    در نماز جمعه و جماعت شرکت کنید.

•    در اعمال خیر پیشی بگیرید.

•    از همه تقاضای بخشش کنید.

بسم الله الرحمن الرحیم

وصیت های خصوصی

•    کلیه نمازهایم خوانده شود. (نماز یومیه)

•    کلیه روزه ‌هایم گرفته شود.

•    دو ماه نماز شب بخوانید.

•    دو قسم شکسته‌ام پس کفاره آن را بپردازید.

•    روی کفن من دعای الهی قلبی محجوب را بنویسید و در روی آن دعای کمیل و زیارت عاشورا را بگذارید و مناجات خمس عشر را.

۱۰ اسفند ۱۳۶۵

محمد رجب محمدی

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!

تولد: ۱۲ فروردین ۱۳۴۹    

شهادت: ۱ مرداد ۱۳۶۷    

محل شهادت: شلمچه

عملیات : بیت المقدس ۷

مزار: بهشت ‌زهرا سلام الله علیها  قطعه ۴۰  ردیف ۱۲۸  شماره ۱۰



منبع خبر

روی کفنم دعای «الهی قلبی محجوب» بنویسید بیشتر بخوانید »

کتابخوانیِ «اسدالله» وسط میدان جنگ

کتابخوانیِ «اسدالله» وسط میدان جنگ



شهید مدافع حرم اسدالله ابراهیمی

گروه جهاد و مقاومت مشرق- اسدالله ابراهیمی سال ۱۳۵۱ در تهران به دنیا آمد.۱۶ سال بیشتر نداشت که برای حضور در دفاع مقدس با دستکاری شناسنامه اش راهی جبهه شد.

سال‌ها بعد وقتی که فهمید خواهرش به بیماری کلیوی مبتلا شده و نیاز به پیوند کلیه دارد،‌ یک کلیه‌اش را به خواهرش اهدا کرد.

پس از جنگ در برنامه‌های فرهنگی و اعتقادی از مربیان مسجد محل (مهرآباد جنوبی؛ شهرک فردوس) بود. سال ۷۴ معاون فرهنگی پایگاه بسیج شد. سال ۱۳۸۱ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۲ فرزند به نام‌های حسین و زینب است.

وی از جمله کسانی بود که در فتنه ۸۸ در خط مقدم دفاع از انقلاب و رهبری در میدان حاضر شد. اسدالله ابراهیمی تحصیلاتش را تا مقطع لیسانس ادامه داده و کارشناسی حسابداری خوانده بود. او در کارخانه پارس خودرو مشغول به کار بود که با آغاز جنگ سوریه تمام تلاشش را برای حضور در سوریه کرد تا اینکه در بهمن‌ماه سال ۹۴ به این کشور اعزام شد. او از فرماندهان لشکر فاطمیون در منطقه بود اما آنقدر متواضع بود که حتی همکارانش تا لحظه شهادت نمی‌دانستند او فرمانده بوده است.

گفتگو با همسر شهید ابراهیمی را نیز در اینجا بخوانید:

فیلمبرداری آقا اسدالله؛ راهگشای نیروهای امنیتی + عکس

نقشه عجیب برای عدم اعزام یک مدافع حرم!

اسدالله ابراهیمی سرانجام در ۲۷ خردادماه سال ۹۵ در شهر حلب سوریه به شهادت رسید، در حالی که پیکرش برای همیشه در منطقه ماند و تروریست‌های جبهه النصره از تحویل پیکر مطهر شهید خودداری کردند. تنها مزار یادبودی به نام وی در قطعه ۵۰ بهشت زهرای تهران اختصاص یافت. کتاب «بهار، آخرین فصل» درباره زندگی این شهید عزیز توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده است.

آنچه در ادامه می‌خوانید، حاصل گفتگو با جناب آقای محمد برزگر، از همرزمان شهید اسدالله ابراهیمی است.

*آرامش خدایی

یک شب اعلام آماده باش کردند و قرار شد فوری به منطقه اعزام شویم.

تجهیزات را برداشته و سوار بر ماشین‌ها راهی محل درگیری شدیم، اسدالله عقب تویوتاکنار من نشسته بود. استرس داشتم در فکر این بودم که چه اتفاقی رخ می دهد؟ و برای ما چه اتفاقی می افتد؟ نگاهم را به سمت اسدالله چرخاندم، آرام بی سر صدا زیر لب ذکر ذکر می گفت. یک لحظه از حالت مضطرب خودم خجالت کشیدم و به حال اسدالله غبطه خوردم برایم عجیب بود که چه طور در آن ساعات پر استرس و حساس اسد بی‌دغدقه ذکر می گوید و فارغ از هیجان کاذب امثال من است. خیلی قلب آرامی داشت. هیچ چیز نمی توانست آن آرامش خدایی را به هم بزند.

کتابخوانیِ «اسدالله» وسط میدان جنگ

*کتابخوانی اسدالله

بعضی از کارهای اسدالله برایم خیلی عجیب به نظر می رسید، مثل مطالعه اش در زمان فراغت! کتاب چهل حدیث امام خمینی(ره) و را هر وقت فرصت می شد باز کرد و مطالعه می کرد!

تصور من از یک نیروی نظامی چیز دیگری بود، باید همیشه آماده نبرد باشد.

اما خواندن کتاب‌های اخلاقی در منطقه عملیاتی کمی عجیب بود!

کم‌کم کتابخوانی اسدالله ما را وسوسه کرد و با یکی دیگر از دوستان نوبتی کتاب را از اسد می گرفتیم و مشغول مطالعه می شدیم.

تأثیر احادیث آن کتاب را به خوبی می شد در رفتارهای اسدالله دید می خواند و عمل می کرد….

به نظرم مطالعه کتاب‌های اخلاقی کمک زیادی به اسدالله برای دل کندن از زرق و برق دنیا کرد.

* روحیه کار تیمی

حضور در منطقه عملیاتی یعنی زندگی جمعی و کار تیمی کردن. ما جمعی بودیم که باید با هم غذا می خوردیم. می خوابیدم. نماز می خواندیم و به عملیات می رفتیم.

خب همه این کارها نیاز به یک روحیه کار تیمی کردن داشت همیشه در جمع هستند افرادی که روحیه انجام برخی از کارها را ندارند مثل تقسیم غذا یا شستن ظروف  و نظافت محل اسکان…

اسدالله روحیه کار تیمی فوق‌العاده‌ای داشت. طوری بود که اکثر کارهای محل اسکان را خودش داوطلبانه انجام می داد بدون اینکه برای خودش شأن و شخصیتی قائل باشد. بلند می شد و صبحانه و ناهار افرادی را تهیه می کرد که شاید جای برادر کوچکتر او بودند و سال‌ها با هم اختلاف سنی داشتند. اسدالله زمانی که یک رزمنده کوچک در دفاع مقدس بود شاید خیلی از بچه‌هایی که امروز با شور و شوق به آن‌ها خدمت می کرد به دنیا نیامده بودند!

کتابخوانیِ «اسدالله» وسط میدان جنگ

*چه کسی شهید می شود؟

بسیار متواضع و فروتن بود. به سختی خاطره‌ای از زمان جنگ تعریف می کرد اما زمانی که با اصرار ما لب به سخن بازی می‌کرد کلی شور و هیجان در خاطراتش بود.

با احتیاط خاطرات را بیان می کرد که مبادا  نقش خود یا حضورش را در جبهه پررنگ کند. در واقع بیش‌تر از  مظلومیت رزمنده‌ها می گفت، از سختی‌های دوره جنگ، سختی‌هایی که موجب شده بود اسدالله تبدیل به فولاد آبدیده شود! هر وقت به خاطره رفقای شهیدش می رسید بغض می کرد و اشک هایش را کنترل می کرد، می شد حرارت درون قلبش را حس کرد. آتشی که سال‌ها او را سوزانده بود و بر این غم بزرگ صبر کرده بود. فشاری که اسدالله از درون تحمل می کرد برای ما کاملا ملموس و واضح بود!

اگر از  ما شصت نفری که در آن گردان بودیم می پرسیدند چه کسی شهید می شود و لیاقت شهادت دارد، بی معطلی همه می گفتند: اسدالله ابراهیمی

*محدود به خانواده نمی‌شد

علاقه زیادی به خانواده‌اش داشت و این علاقه را پنهان نمی کرد.

اگر می توانست هر روز با خانواده تماسی می گرفت و جویای احوال آن ها می شد.

از خاطرات حسین و شیطنت‌هایش برایمان تعریف می کرد.

محبت و علاقه اسد محدود به خانواده اش نمی شد و همه بچه‌های گردان مثل خانواده خود می دانست. با لحن تند و بی‌ادبی با بچه‌ها صحبت نمی کرد! به همه احترام می گذاشت گردان ما شصت نفر نیرو داشت. اسد هم را مثل برادر خود می دانست و با تمام وجود به آن ها خدمت می کرد. روابط عمومی بالایی داشت و فوری به همه گرم می گرفت، این هم حاکی از روح بزرگ او بود.

کتابخوانیِ «اسدالله» وسط میدان جنگ

*اسد هجوم

هر مسئولیتی را که به او می دادند بدون چون چرا می پذیرفت. تخصص اصلی‌اش آر پی چی‌زنی بود اما در مواقعی که نیازش داشتند هرکاری از دستش بر می آمد انجام می داد.

بسیار نترس و شجاع بود و بارها شاهد رشادت‌هایش در میدان نبرد بودیم. همیشه جلودار بچه‌ها بود و خط شکنی می کرد و در مواجعه با دشمن سر از پا نمی شناخت. تجربه دفاع مقدس در جنگ سوریه خیلی به کمکش آمد و از او یک فرمانده با تدبیر ساخته بود. از نوع سلاح گرفتن در دست، تاکتیک‌های انفرادی و تدابیرش می شد فهمید که او یک نیروی کار کشتئه نظامی است و دارای تجربیات گران‌بهایی است. لحظه‌ای به عقب‌نشینی و پشت کردن به دشمن فکر نمی کرد. آنقدر بی باک بود که او را اسد هجوم صدا می زدیم!

*حال خوبی داشت

عصر دلگیری بود، از بچه‌ها خواستم باهم در روستا قدم بزنیم تا حال و هوایمان عوض شود، هیچ کس استقبال نکرد. تنها کسی که روی من را زمین نینداخت اسدالله ابراهیمی بود.

با هم در روستای بلال قدم زدیم، بر اثر هجوم تکفیری‌ها در روستا تخریب شده بود و خالی ازسکنه بود. تقریبا ۴۵ دقیقه با هم قدم زدیم و از همه جا و همه چیز صحبت کردیم. آن قدر راه رفتیم که از روستا خارج شدیم و به ایست بازرسی نیروهای سوری رسیدیم. بعد از احوال پرسی، باهم عکس یادگاری گرفتیم و به سمت محل اسکان برگشتیم.

سرخی خورشید در آسمان و دشت‌های وسیع آنجا پهن شده بود و کم‌کم به غروب دلگیر آن روز نزدیک می شدیم….

اسدالله حال خوبی داشت و فرازهایی از دعای کمیل را زیر لب زمزمه می کرد…

شیطنت کردم و خواسته از این حال هوا خارجش کنم، گفتم: آقا اسد! اینجا بایست تا عکسی از تو بگیریم… لبخندی زد و ژست خوبی گرفت؛ من هم شروع به عکاسی کردم. بعد از تماشای عکس خیلی خوشش آمد و گفت این عکس‌ها به درد شهادت می خورد!

چند قدم جلوتر ایستادم و هدفی را مشخص کرد برای تیراندازی….

دوربین را روشن کردم و از تیراندازی اسدالله فیلم گرفتم. همه تیرها به هدف خورد. خودش از هدف‌گیری دقیقش لذت برد و من موفق شدم او را از فاز عرفانی چند دقیقه قبل خارج کنم.

کتابخوانیِ «اسدالله» وسط میدان جنگ

* امیدت به خدا باشد

بر اثر یک اتفاق حال روحی من به هم ریخته بود. رفتم در اتاق و گوشه‌ای کز کردم. اسدالله آمد جویای حالم شد.

گفت: چی شده محمد؟

هیچی اعصابم خورده ناراحتم…

چند دقیقه‌ای با من صحبت کرد، حرف‌های به دل می نشست.

ببین محمد جان اگر از دست بنده‌های خدا ناراحتی و کسی ناراحتت کرده، اصلا مهم نیست… دنیا همین است، اگر امیدت به خدا باشد و فقط او را برای خودت داشته باشی همه چی درست می شود….

قلبم آرام گرفت و کم‌کم حالم خوب شد وجود اسدالله برای ما در اوج سخت‌ترین فشارها واقعا آرام بخش بود حالمان را خوب می کرد.

همه ویژگی مهمی که برای مجاهد فی سبیل الله بتوان شمرد، اسدالله همه را داشت…

*مرتضی اسدی



منبع خبر

کتابخوانیِ «اسدالله» وسط میدان جنگ بیشتر بخوانید »

ماجرای شهید بی‌سری که یا حسین می‌گفت/ وقتی از مداح می‌خواهند دعای کمیل را شادتر بخواند!

ماجرای شهید بی‌سری که یا حسین می‌گفت/ وقتی از مداح می‌خواهند دعای کمیل را شادتر بخواند!


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار حوزه مسجد و هیأت خبرگزاری فارس، محمدرضا غلامرضازاده مداح اهل بیت(ع) مهمان بیست و هفتمین قسمت از برنامه «هیأت‌ آنلاین» با اجرای مصطفی صابر خراسانی بود. وی در ابتدا درباره انتخابش برای قرائت دعای کمیل در مدینه اظهارداشت: لحن عربی‌ام را از شیخ احمد معرفت کربلایی دارم و وقتی اینگونه دعا را خواندم، گفتند همین است که می‌خواهیم. خدا توفیق داد من ۲۰ سفر مشرف شدم و کمیل خواندم.

غلامرضا زاده در پاسخ به اینکه خواندن دعای کمیل پشت درهای بسته بقیع با بقیه جاها چه فرقی می‌کند، گفت: خیلی از دوستان و عزیزان به من می‌گویند چرا این لحن کربلایی را در ایران نمی‌خوانی؟ حقیقتاً این لحن برای همان جا است. این لحن ناخودآگاه انسان را به نخلستان‌های مدینه و کوفه می‌برد و آدم احساس می‌کند پای منبر حضرت امیرالمومنین (ع) قرار گرفته است.

 

گرایش به شیعه با تاثیر دعای کمیل

این مداح درباره اثرگذاری این لحن بر روی سعودی‌ها گفت: بسیار تاثیرگذار بود. احساس می‌کنم یکی از دلایلی که جلوی دعای کمیل را گرفتند اثرگذاری بیان امیرالمومنین (ع) بود که در قالب این دعا بیان می‌شد. پلیس سعودی تحت تاثیر قرار می‌گرفت. یکی از گزارش‌هایی که دوستان بعثه به من دادند این بود که حتی پلیس هم گریه می‌کند. زمان قرائت دعای کمیل، کلمات تازیانه می‌زند و چیدمان آنها به نوعی است که همه را مبهوت می‌کند. این کلام روی کسانی که آن را می‌فهمیدند مخصوصاً عرب حجاز بسیار تاثیرگذار بود و خیلی از افراد به شیعه گرایش پیدا کردند.

وقتی از آقای مداح می‌خواهند دعای کمیل را شادتر بخواند!

وی در ادامه خاطره طنزی را اینطور بیان کرد: سالی که آنفلوآنزا آمده بود نگذاشتند خیلی از افراد مسن به مکه مشرف شوند. من رفتم و برگشتم. داروخانه‌ای در محله‌مان شاه عبدالعظیم بود، وقتی برای پرداخت پول دارو نزد صندوقدار رفتم مدام به عکس دفترچه و من نگاه می‌کرد و می‌پرسید خودتی؟! گفتم بله دفترچه برای خودم هست برای کسی دیگر نیست. گفت نه خودتی!؟ من فکر می‌کردم او منظورش این است که با دفترچه کسی دیگر آمده‌ام و می‌گفتم بله خودم هستم. او دوباره گفت نه تو همانی هستی که دعای کمیل می‌خوانی؟ گفتم بله خودمم! گفت خدا ازت نگذرد! گفتم چرا؟ گفت مادر من قرار بود به حج بیاید اما به خاطر سن بالای او اجازه ندادند، شبی که دعای کمیل می‌خواندی، پای تلویزیون آنقدر گریه کرد تا دچار سکته شد! او را دکتر بردیم و حالا الحمدالله خوب است. چرا اینطور می‌خوانی!؟ قدری شادتر بخوان! من هم نمی‌دانستم چه بگویم! ناراحت بشوم، خوشحال بشوم، بخندم یا گریه کنم!؟ گفتم سلام به مادرتان برسانید و از قول من عذرخواهی کنید!

 

غلامرضازاده تصریح کرد: امیدوارم با نابودی افراد رذل دوباره شرایط فراهم شود در مدینه راحت دعای کمیل، روضه و شعر بخوانیم. وقت دعای کمیل یک ساعت بیشتر نبود و بین مجری، قاری قرآن، مداح اول و مداح دوم تقسیم می‌شد و دعا در ۳۰ دقیقه باید تمام می‌شد. بعضی‌ها به ما می‌گفتند چرا روضه نمی‌خوانی؟ اما وقت بیشتری به ما نمی‌دادند.

این مداح درباره خوابی که درباره جبهه می‌بیند، تاکید کرد: آنقدر که کاتوشیا و خمسه خمسه کنارمان منفجر شده ما بیشتر از خواب می‌پریم و این اثرات روی بچه‌های جبهه مانده و خواب درست و حسابی ندارند.

ماجرای شهید بی‌سری که یا حسین (ع) می‌گفت

وی در پاسخ به اینکه آیا رفیق صمیمی داشته که شهید شود، گفت: بسیار. من با حسن آقاخانی خیلی رفیق بودم. در مراسم مدرسه آقای مجتهدی که تلویزیون پخش می‌کند، آن صدای گریه بلندی که به گوش می‌رسد، حسن است. اصلا نمی‌شد اسم امام حسین (ع) را جلوی او بیاوری، زود زیر گریه می‌زد. ما با هم از طرف مدرسه مجتهدی به جبهه اعزام شدیم، او به معراج شهدا رفت و من در تبلیغات لشکر حضرت رسول مشغول شدم.

غلامرضازاده افزود: یکی از کارهای حسن این بود که طنابی به خودش می‌بست و شهدایی که بین دو خط ما و عراقی‌ها جا مانده بودند، می‌آورد. این کار خیلی سخت بود و او سینه خیز، کشان کشان آنها را می‌آورد. مادران شهدا نمی‌دانند که قرار بود خیلی از بچه‌هایشان مفقودالاثر شوند اما حسن آنها را از مفقودی و گمنامی نجات داد. در یک رفت و آمد تیر مستقیم به او خورد و سرش از بدنش جدا شد، او را به معراج شهدا بردند و در تابوت گذاشتند که به تهران بفرستند. آقای رسولی و چند نفر از دوستان رفتند با حسن وداع کنند و وقتی در تابوت را باز می‌کنند و پلاستیک را کنار می‌گذارند، اینها اسرار جنگ است و بد نیست به گوش برخی برسد. از گلوی بریده حسن سه مرتبه صدا می‌آید السلام علیک یا اباعبدالله… آقای رسولی از این حس و حال بیهوش شد. این انس و علاقه‌ای بود که حسن با امام حسین (ع) داشت.

این مداح اهل بیت بزرگترین نعمتی که به ما ایرانی‌ها داده شده محبت اهل بیت خواند و تاکید کرد: امیدوارم ما زیر لوای امام زمان (عج) جهان را فتح کنیم و جهان اهل بیتی و ولایی شود. کفر، الحاد و شرک بنا بر تعابیر دعای ندبه از بین خواهد رفت. ان‌شاءالله تمام عالم شیعه و مسلمان خواهند شد.

ای کاش در لباس روحانیت به مردم دروغ نمی‌گفتند

وی در گلایه از رئیس جمهور تصریح کرد: ای کاش در لباس روحانی و کسوت روحانیت اینقدر دروغ به مردم گفته نمی‌شد. مردم انتظار نداشتند. در کسوت این لباس دروغ‌های زیادی به مردم گفته شد و قداست این لباس جلوی بخشی از مردم ریخت و مردم نسبت به این لباس بی‌اهمیت شدند. کلی شهید دادیم تا این لباس مقدس بماند و این تقدس ریخت. تقدس حوزه ریخت. چقدر باید تلاش شود تا این آبرو محفوظ بماند. کاش این اتفاق نمی افتاد.

انتهای پیام/





منبع خبر

ماجرای شهید بی‌سری که یا حسین می‌گفت/ وقتی از مداح می‌خواهند دعای کمیل را شادتر بخواند! بیشتر بخوانید »

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم



چشم اندازی از ماموریتهای یک روحانی در منطقه محروم

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سالهاست مسئله‌ی اقتصاد مقاومتی به عنوان یکی از راهکارهای حل مشکلات اقتصادی کشور مطرح می‌شود. یکی از راه‌های ترویج سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، فرهنگ سازی و اقدام عملی در این موضوع است.

حجت الاسلام عظیم بامری امام جمعه شهر دلگان است. این شهرستان با سیزده هزار کیلومتر مربع وسعت جغرافیایی و ۲۸۷ آبادی، جمعیتی بالغ بر ۸۰ هزار نفر دارد. در سال ۱۳۸۳ حجت الاسلام بامری به عنوان اولین امام جمعه این شهر انتخاب شد. او با اقدامات خود، منشأ خدمات بزرگ و ارزشمندی برای مردم بوده است و موجب تحولات بسیاری در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در این منطقه شد. از تهیه جهیزیه برای نوعروسان و ترغیب به ازدواج آسان تا اقدامات عمرانی ماندگار و ساخت مدارس قرآنی و اشتغال زایی با اعطای هزار وام به جوانان در راستای اقتصاد مقاومتی بخش‌هایی از فعالیت‌های حجت الاسلام عظیم بامری بوده است.

برای آشنایی بیشتر با فعالیت‌های حجت الاسلام بامری با او به گفتگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

*نقطه شروع کارهای شما از کجا بود؟

اولین کاری که از بدو تأسیس نهاد نماز جمعه در دلگان انجام دادیم برگزاری طرح هجرت بود. ما به اتفاق جمعی از اعضای ستاد نماز جمعه و برخی از مسئولینی که دارای روحیه مکتبی و جهادی بودند شب‌های جمعه، روستا به روستا جهت برگزاری دعای کمیل و سرکشی از مردم و مستضعفین می‌رفتیم و مسئولین از نزدیک با مردم دیدار چهره به چهره داشتند. اگر در روستا مسجدی وجود داشت برنامه را در مسجد برگزار می‌کردیم. اگر مسجد نداشت هم زمینی را برای احداث مسجد مشخص می‌کردیم و کلنگ آن را می‌زدیم. سعی می‌کردیم بانی این کار را مشخص کنیم. برای همین بعد از کلنگ زنی برای یافتن خیرین بیشتر به تهران، قم، اصفهان یا شهرهای دیگر می‌رفتیم. برای ساختن خانه عالم نیز به همین صورت عمل می‌کردیم. تا الان که دارم با شما صحبت می‌کنم برای بیش از ۶۰ مسجد و ۱۰ خانه عالم بانی پیدا کردیم و آن‌ها را ساختیم.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*وضعیت حضور مبلغین و روحانیون در منطقه چطور است؟ خانه‌های عالم و مساجد کافی هستند؟

قبل از شکل‌گیری نهاد نماز جمعه دلگان و حضورم در منطقه، حضور روحانیون و مبلغین در منطقه و روستاهای اطراف خیلی کمرنگ بود. حتی مردم برای نماز میت، حل دعاوی و مشکلات اینچنینی دچار مشکل بودند. پس به این فکر افتادیم که نیروهای مورد نیاز از جمله مبلغ و روحانی را باید در خود منطقه پرورش دهیم. برای همین با پیگیری‌هایی که به عمل آمد و با سفرهای متعدد به قم و تهران داشتم الحمدلله سه حوزه علمیه در شهر دلگان راه اندازی کردیم. حوزه علمیه سفیران هدایت، حوزه علمیه ویژه برادران مزین به نام حضرت امام هادی (علیه السلام) و یک حوزه علمیه خواهران، مزین به نام حضرت رقیه (سلام الله علیها) تأسیس نمودیم.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*چه تعداد طلبه در این مدارس تربیت شده‌اند؟

به لطف خدا بیش از ۲۰۰ نفر فارغ‌التحصیل سطح دو حوزه از این مراکز داشته‌ایم. الان تعداد زیادی از این روحانیون در روستاها، دوایر دولتی، مسجد و… در شهرستان دلگان و شهرهای همجوار مشغول به فعالیت‌های تبلیغی هستند. خدا را شکر امروز دلگان به عنوان مرکز نشر معارف اهل بیت علیهم السلام مطرح است. هم اکنون ۴۰۰ طلبه نیز در این مدارس مشغول به تحصیل هستند.

*کاری برای اینکه طلبه‌ها را در شهر ماندگار کنید، انجام داده‌اید؟

یکی از کارهای ما ساخت ۷۰ واحد منزل مسکونی با کمک مرکز خدمات حوزه‌های علمیه، بنیاد مسکن و پیگیری‌ها و کمک‌های آیت الله مروی، در قالب یک مجموعه مسکونی طلاب بوده است. در ضمن در حال پیگیری برای ساخت حدود ۲۰۰ واحد مسکونی دیگر برای طلاب هستیم. این طلاب مبلغین و فارغ‌التحصیلان حوزه علمیه خودمان هستند.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*در حوزه قرآن و علوم قرآنی هم فعالیتی داشته‌اید؟

بله. یکی از کارهایی که انجام شد راه اندازی مدرسه قرآنی بود. با ارتباطی که با مؤسسه قرآنی بیت الاحزان شیراز داشتیم، چند نفر از حافظان قرآن این مؤسسه را برای برگزاری کلاس‌های قرآن دعوت کردیم. الحمدلله هم اکنون ۲۰ شعبه در خود شهر و روستاها راه اندازی شده و حدود ۵۰ نفر حافظ کل قرآن داریم. ۲۰۰ نفر هم موفق شده‌اند از یک تا ۲۹ جز از قرآن را در این مؤسسه حفظ کنند. حدود ۱۰۰۰ نفر نیز آموزش‌های قرآنی دیگر را در قالب برنامه‌های این ۲۰ شعبه گذرانده‌اند.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*کارهای فرهنگی شما نیز در همین ساختمان‌ها انجام می‌گیرد؟ بیشتر چه کارهای فرهنگی انجام می‌دهید؟

یکی از کارهای فرهنگی که انجام می‌دهیم راه اندازی طرح ازدواج آسان برای جوانان است. با توجه به اینکه در منطقه میزان مهریه‌ها بالا رفته بود و ازدواج برای جوانان منطقه سخت شده بود یکی از دغدغه ما حل این مشکل شد. با پیگیری‌های به عمل آمده خیرین مختلفی را از شهرهای مختلف فراخوان کردیم تا به کمک ما بیایند. در نتیجه تشکیلاتی برای این کار در دفتر راه اندازی کردیم. شرط شرکت در این طرح این است که اگر زوجی در این طرح ثبت نام کند، مهریه زوجین بیش از ۱۴ سکه بهار آزادی نباشد و در کلاس‌های مهارت زندگی و سبک زندگی ما که به مدت ۲۰ روز برگزار می‌شود شرکت کنند. بعد از اتمام دوره جهیزیه‌ای را از طرف خیرین به این عزیزان هدیه می‌دهیم. در حال حاضر حدود نود درصد از ازدواج‌ها در سطح شهرستان به همین سبکی است که با دوستان نهاد نماز جمعه برنامه‌ریزی کرده‌ایم و تولیت این کار نیز با این نهاد است. بیش از هزار پرونده آماده برای این طرح داریم و هم اکنون در حال جستجو برای پیدا کردن خیرین هستیم. این کار یک جنبه فرهنگی منطقه‌ای هم دارد. در این منطقه عروسی‌ها دو یا سه شب برگزار می‌شود. این موضوع باعث تحمیل خرج‌های سنگینی به خانواده‌ها می‌شد. روی این موضوع کار کردیم تا به صورت مکتوب ریش سفیدان و علما امضا کنند که این جشن‌ها به یک شب تقلیل پیدا کند و به صورت ساده انجام شود.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*چقدر توانسته‌اید در حوزه‌های فرهنگی در منطقه اثرگذار باشید؟

ما در این زمینه برنامه‌ریزی‌هایی انجام داده‌ایم. مثلاً کاری که اخیراً انجام دادیم ساماندهی طرح مراسم‌های عزا بود که به صورت طوماری برای امضای علما و ریش سفیدان منطقه آماده شده است. متأسفانه عزاداری بسیاری از مردم در منطقه طوری بود که در اکثر اوقات تا یکسال مردم برای عزیزان از دست رفته خود مراسم می‌گرفتند. این کار باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی مانند صرف هزینه‌های زیاد برای خانواده‌ها شده بود. در حال حاضر این موضوع ساماندهی شده و با اطلاع رسانی فوت مؤمنین پس از مرگشان، فقط یک مراسم تشییع و روز سوم در خانه برگزار شده و مراسم‌های روز هفتم و چهلم در مساجد برگزار می‌شود. در این مراسم‌ها یک عالم به سخنرانی پرداخته و پذیرایی در حد یک چای خواهد بود. در نتیجه مخارج کمی به خانواده‌ها تحمیل می‌شود. خدا را شکر خانواده‌ها استقبال زیادی از این طرح نموده‌اند.

* در خصوص جهیزیه و کمک به ایتام تا چه میزان از نیازمندان حمایت می‌کنید؟

سعی کرده‌ایم نیازهای اولیه این عزیزان مانند یخچال، فرش، ظروف، بسته‌های فرهنگی را فراهم کنیم. برای کمک به ایتام و بانوان بی سرپرست طرحی را به کمک خیرین شروع کرده‌ایم. با پیگیری‌های به عمل آمده و کمک‌های دفتر آیت الله سیستانی و آیت الله مکارم شیرازی نزدیک به ۸۰۰ یتیم تحت پوشش دفتر ماست. کمک به این عزیزان به صورت سبدهای ارزاق ماهانه است. علاوه بر این خدمات فرهنگی خصوصاً در مناسبت‌های مختلف برای این عزیزان در نظر گرفته‌ایم.

* در حوزه اشتغال زایی با توجه به تاکید رهبر معظم انقلاب چه کرده‌اید؟

مدتی است با منابع طبیعی برای ساخت یک مجتمع کشت و صنعت در حال مذاکره هستیم. برای این کار نیز ۱۰۰۰ هکتار در نظر گرفته شده است که هم برای بحث رونق تولید که رهبر انقلاب تاکید داشته‌اند کاری انجام داده‌ایم و هم بسیاری از جوانانی که نیاز به شغل دارند مشغول به کار شوند. اگر سود مالی بیشتری هم داشت برای کمک به مراکز علمی و فرهنگی در سطح شهرستان و استان استفاده کنیم.

علاوه بر این پروژه‌ای که عرض کردم ما با ملاقاتی که با رئیس محترم ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) و بنیاد برکت داشتیم و خدمات خوبی را در قالب وام‌های اشتغال زایی برای جوانان منطقه ایجاد کرده‌ایم. تعداد این وام‌ها تاکنون به حدود ۱۰۰۰ مورد رسیده است. بیشتر این شغل‌ها، شغل‌هایی تولیدی مانند دام پروری، کشاورزی و صنعتی بوده است.

*گفته شده در زمینه مدرسه سازی نیز به کمک آموزش و پرورش رفته‌اید؟

خدا را شکر بیش از ۲۰ مدرسه برای آموزش و پرورش ساخته‌ایم. این مدارس در سطح شهر و روستاها ساخته شده و در اختیار آموزش و پرورش قرار گفته است. در چند روز آینده برنامه داریم با حضور خیرین و نماینده آیت الله سیستانی چند مدرسه دیگر را نیز راه اندازی کنیم. جالب است بدانید برای معلمین این مدارس نیز برنامه‌هایی آموزشی ترتیب داده‌ایم که این معلمین شامل حدود ۴۰ نفر از فارغ‌التحصیلان مدارس علمیه شهر خودمان هستند.

*سوالی که در طول صحبت با شما به ذهن می‌رسد این است که چطور این همه خیّر برای کمک به اجرای طرح‌ها، راضی به همکاری می‌شوند؟

این کار مربوط به توانایی خود من نیست. من توکل می‌کنم به خدا و وقتی با این عزیزان صحبت می‌کنم خدا را شکر حرفم روی آن‌ها اثر می‌گذارد. وقتی ما اوضاع منطقه را برای خیرین تشریح می‌کنیم خدا به مؤمنین توفیق می‌دهد تا خدمتی به مردم این منطقه انجام دهند. هر چه هست لطف پروردگار است. من حامل پیامی از این منطقه است.

*عکس‌العمل خیرین در مورد محرومیت‌های این منطقه چیست؟

معمولاً وقتی می‌شنوند برای خدمت رسانی استقبال می‌کنند. من هم به این عزیزان می‌گویم پس خودتان بیایید و کار را دست بگیرید. ما فقط نظارت می‌کنیم. ما بیشتر مقدمات را برای این عزیزان فراهم می‌کنیم. کار که تمام شد آن‌ها را برای افتتاح دعوت می‌کنیم. وقتی نتیجه کار را می‌بینند خوشحال می‌شوند.

*چه برنامه‌ای برای آینده دارید؟

قصد داریم در آینده فرهنگ وقف را در منطقه ترویج کنیم تا مراکز دینی، علمی و آموزشی ایجاد شده به نوعی پشتیبانی شوند. منتها فعلاً داریم روی اقامه نماز و برخی دیگر از مسائل دینی مانند ترویج فرهنگ کار و تلاش کار می‌کنیم. ما این برنامه‌ها را از برنامه‌های رسول اکرم (ص) در صدر اسلام الهام گرفته‌ایم. ما با استفاده از این آموزه‌ها که در جهت تشکیل حکومت اسلامی بوده است مسیر خود را انتخاب کرده‌ایم. علاوه بر این ما بومی این منطقه هستیم. برای همین به فرهنگ، آداب و رسوم منطقه آشنا هستیم. همه اینها دست به دست هم داده تا اولویت‌های خود را بر اساس آمایش سرزمینی منطقه انتخاب کنیم. الحمدلله نهاد نماز جمعه ملجأ و پناهگاه مردم شده است و در بسیاری از موارد مانند حل اختلاف‌های قبیله‌ای، خانوادگی و ملکی نیز به دفتر امام جمعه مراجعه می‌کنند. ما در ماه حدود ۱۰۰ مورد حل اختلاف در دفتر داریم. مثلاً روزهای جمعه قبل از اقامه نماز جمعه من در دفتر هستم. با مردم که مشکلاتی دارند صحبت می‌کنم و بعد از اقامه نیز دوباره به دفتر می‌روم تا در خدمت مردم باشم. گاهی اوقات این حضور تا ساعت ۴ بعدازظهر نیز ادامه دارد. خدا را شکر مردم به روحانیت اعتماد پیدا کرده‌اند.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*در خصوص اقدامات عمرانی، در منطقه چه مواردی انجام شده است؟

در اوایل انتصاب بنده به امامت جمعه دلگان مصلایی راه اندازی کردیم. قبل از آن مسجدی را جهاد سازندگی با زیربنای ۱۸۰ متر ساخته بود. یک مسجد را به عنوان مسجد جامع انتخاب کردیم و بازسازی کردیم. الان این مسجد ۶۰۰ متر زیربنا دارد. خانه عالم دارد، حدود ۲۰۰ متر کتابخانه و باب مغازه نیز برای آن در نظر گرفتیم. البته مصلای دیگری نیز در کنار حوزه‌های علمیه که در قالب یک مجتمع است در نظر گرفتیم. نام این مجموعه را مجموعه فرهنگی مذهبی الغدیر گذاشتیم. به فضل الهی طوری برنامه‌ریزی کرده‌ایم که این بنا محور توسعه شهرستان در حوزه شهرسازی و دیگر ابعاد شود. الان نیز طبق پیش بینی صورت گرفته هم بنای این ساختمان هم وسط شهر قرار گرفته است هم برنامه‌هایی که در نظر گرفته‌ایم محور برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی شهرستان است. این مجموعه ۵/۵ هکتاری شامل دفتر امام جمعه، مدرسه قرآنی با ۸۰۰ متر زیر بنا، دو هزار متر ساختمان حوزه خواهران، ۱۵۰۰ متر مصلی، ساختمانی برای اساتید حوزه و حوزه برادران می‌باشد. برای اینکه این مجموعه‌ها منابع پایداری برای تأمین هزینه‌هایشان داشته باشند برنامه داریم مغازه‌هایی در کنار این ساختمان‌ها تأسیس کنیم تا درآمدهای آن هزینه را تا حدی پشتیبانی کند.

توجه به ابعاد فعالیت‌های حجت الاسلام بامری می‌تواند برای همه مبلغین و طلاب جوان، راهگشا باشد و در سراسر میهن اسلامی، این گونه فعالیت‌ها گسترش یابد.

به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سالهاست مسئله‌ی اقتصاد مقاومتی به عنوان یکی از راهکارهای حل مشکلات اقتصادی کشور مطرح می‌شود. یکی از راه‌های ترویج سیاست‌های اقتصاد مقاومتی، فرهنگ سازی و اقدام عملی در این موضوع است.

حجت الاسلام عظیم بامری امام جمعه شهر دلگان است. این شهرستان با سیزده هزار کیلومتر مربع وسعت جغرافیایی و ۲۸۷ آبادی، جمعیتی بالغ بر ۸۰ هزار نفر دارد. در سال ۱۳۸۳ حجت الاسلام بامری به عنوان اولین امام جمعه این شهر انتخاب شد. او با اقدامات خود، منشأ خدمات بزرگ و ارزشمندی برای مردم بوده است و موجب تحولات بسیاری در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در این منطقه شد. از تهیه جهیزیه برای نوعروسان و ترغیب به ازدواج آسان تا اقدامات عمرانی ماندگار و ساخت مدارس قرآنی و اشتغال زایی با اعطای هزار وام به جوانان در راستای اقتصاد مقاومتی بخش‌هایی از فعالیت‌های حجت الاسلام عظیم بامری بوده است.

برای آشنایی بیشتر با فعالیت‌های حجت الاسلام بامری با او به گفتگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

*نقطه شروع کارهای شما از کجا بود؟

اولین کاری که از بدو تأسیس نهاد نماز جمعه در دلگان انجام دادیم برگزاری طرح هجرت بود. ما به اتفاق جمعی از اعضای ستاد نماز جمعه و برخی از مسئولینی که دارای روحیه مکتبی و جهادی بودند شب‌های جمعه، روستا به روستا جهت برگزاری دعای کمیل و سرکشی از مردم و مستضعفین می‌رفتیم و مسئولین از نزدیک با مردم دیدار چهره به چهره داشتند. اگر در روستا مسجدی وجود داشت برنامه را در مسجد برگزار می‌کردیم. اگر مسجد نداشت هم زمینی را برای احداث مسجد مشخص می‌کردیم و کلنگ آن را می‌زدیم. سعی می‌کردیم بانی این کار را مشخص کنیم. برای همین بعد از کلنگ زنی برای یافتن خیرین بیشتر به تهران، قم، اصفهان یا شهرهای دیگر می‌رفتیم. برای ساختن خانه عالم نیز به همین صورت عمل می‌کردیم. تا الان که دارم با شما صحبت می‌کنم برای بیش از ۶۰ مسجد و ۱۰ خانه عالم بانی پیدا کردیم و آن‌ها را ساختیم.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*وضعیت حضور مبلغین و روحانیون در منطقه چطور است؟ خانه‌های عالم و مساجد کافی هستند؟

قبل از شکل‌گیری نهاد نماز جمعه دلگان و حضورم در منطقه، حضور روحانیون و مبلغین در منطقه و روستاهای اطراف خیلی کمرنگ بود. حتی مردم برای نماز میت، حل دعاوی و مشکلات اینچنینی دچار مشکل بودند. پس به این فکر افتادیم که نیروهای مورد نیاز از جمله مبلغ و روحانی را باید در خود منطقه پرورش دهیم. برای همین با پیگیری‌هایی که به عمل آمد و با سفرهای متعدد به قم و تهران داشتم الحمدلله سه حوزه علمیه در شهر دلگان راه اندازی کردیم. حوزه علمیه سفیران هدایت، حوزه علمیه ویژه برادران مزین به نام حضرت امام هادی (علیه السلام) و یک حوزه علمیه خواهران، مزین به نام حضرت رقیه (سلام الله علیها) تأسیس نمودیم.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*چه تعداد طلبه در این مدارس تربیت شده‌اند؟

به لطف خدا بیش از ۲۰۰ نفر فارغ‌التحصیل سطح دو حوزه از این مراکز داشته‌ایم. الان تعداد زیادی از این روحانیون در روستاها، دوایر دولتی، مسجد و… در شهرستان دلگان و شهرهای همجوار مشغول به فعالیت‌های تبلیغی هستند. خدا را شکر امروز دلگان به عنوان مرکز نشر معارف اهل بیت علیهم السلام مطرح است. هم اکنون ۴۰۰ طلبه نیز در این مدارس مشغول به تحصیل هستند.

*کاری برای اینکه طلبه‌ها را در شهر ماندگار کنید، انجام داده‌اید؟

یکی از کارهای ما ساخت ۷۰ واحد منزل مسکونی با کمک مرکز خدمات حوزه‌های علمیه، بنیاد مسکن و پیگیری‌ها و کمک‌های آیت الله مروی، در قالب یک مجموعه مسکونی طلاب بوده است. در ضمن در حال پیگیری برای ساخت حدود ۲۰۰ واحد مسکونی دیگر برای طلاب هستیم. این طلاب مبلغین و فارغ‌التحصیلان حوزه علمیه خودمان هستند.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*در حوزه قرآن و علوم قرآنی هم فعالیتی داشته‌اید؟

بله. یکی از کارهایی که انجام شد راه اندازی مدرسه قرآنی بود. با ارتباطی که با مؤسسه قرآنی بیت الاحزان شیراز داشتیم، چند نفر از حافظان قرآن این مؤسسه را برای برگزاری کلاس‌های قرآن دعوت کردیم. الحمدلله هم اکنون ۲۰ شعبه در خود شهر و روستاها راه اندازی شده و حدود ۵۰ نفر حافظ کل قرآن داریم. ۲۰۰ نفر هم موفق شده‌اند از یک تا ۲۹ جز از قرآن را در این مؤسسه حفظ کنند. حدود ۱۰۰۰ نفر نیز آموزش‌های قرآنی دیگر را در قالب برنامه‌های این ۲۰ شعبه گذرانده‌اند.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*کارهای فرهنگی شما نیز در همین ساختمان‌ها انجام می‌گیرد؟ بیشتر چه کارهای فرهنگی انجام می‌دهید؟

یکی از کارهای فرهنگی که انجام می‌دهیم راه اندازی طرح ازدواج آسان برای جوانان است. با توجه به اینکه در منطقه میزان مهریه‌ها بالا رفته بود و ازدواج برای جوانان منطقه سخت شده بود یکی از دغدغه ما حل این مشکل شد. با پیگیری‌های به عمل آمده خیرین مختلفی را از شهرهای مختلف فراخوان کردیم تا به کمک ما بیایند. در نتیجه تشکیلاتی برای این کار در دفتر راه اندازی کردیم. شرط شرکت در این طرح این است که اگر زوجی در این طرح ثبت نام کند، مهریه زوجین بیش از ۱۴ سکه بهار آزادی نباشد و در کلاس‌های مهارت زندگی و سبک زندگی ما که به مدت ۲۰ روز برگزار می‌شود شرکت کنند. بعد از اتمام دوره جهیزیه‌ای را از طرف خیرین به این عزیزان هدیه می‌دهیم. در حال حاضر حدود نود درصد از ازدواج‌ها در سطح شهرستان به همین سبکی است که با دوستان نهاد نماز جمعه برنامه‌ریزی کرده‌ایم و تولیت این کار نیز با این نهاد است. بیش از هزار پرونده آماده برای این طرح داریم و هم اکنون در حال جستجو برای پیدا کردن خیرین هستیم. این کار یک جنبه فرهنگی منطقه‌ای هم دارد. در این منطقه عروسی‌ها دو یا سه شب برگزار می‌شود. این موضوع باعث تحمیل خرج‌های سنگینی به خانواده‌ها می‌شد. روی این موضوع کار کردیم تا به صورت مکتوب ریش سفیدان و علما امضا کنند که این جشن‌ها به یک شب تقلیل پیدا کند و به صورت ساده انجام شود.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*چقدر توانسته‌اید در حوزه‌های فرهنگی در منطقه اثرگذار باشید؟

ما در این زمینه برنامه‌ریزی‌هایی انجام داده‌ایم. مثلاً کاری که اخیراً انجام دادیم ساماندهی طرح مراسم‌های عزا بود که به صورت طوماری برای امضای علما و ریش سفیدان منطقه آماده شده است. متأسفانه عزاداری بسیاری از مردم در منطقه طوری بود که در اکثر اوقات تا یکسال مردم برای عزیزان از دست رفته خود مراسم می‌گرفتند. این کار باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی مانند صرف هزینه‌های زیاد برای خانواده‌ها شده بود. در حال حاضر این موضوع ساماندهی شده و با اطلاع رسانی فوت مؤمنین پس از مرگشان، فقط یک مراسم تشییع و روز سوم در خانه برگزار شده و مراسم‌های روز هفتم و چهلم در مساجد برگزار می‌شود. در این مراسم‌ها یک عالم به سخنرانی پرداخته و پذیرایی در حد یک چای خواهد بود. در نتیجه مخارج کمی به خانواده‌ها تحمیل می‌شود. خدا را شکر خانواده‌ها استقبال زیادی از این طرح نموده‌اند.

* در خصوص جهیزیه و کمک به ایتام تا چه میزان از نیازمندان حمایت می‌کنید؟

سعی کرده‌ایم نیازهای اولیه این عزیزان مانند یخچال، فرش، ظروف، بسته‌های فرهنگی را فراهم کنیم. برای کمک به ایتام و بانوان بی سرپرست طرحی را به کمک خیرین شروع کرده‌ایم. با پیگیری‌های به عمل آمده و کمک‌های دفتر آیت الله سیستانی و آیت الله مکارم شیرازی نزدیک به ۸۰۰ یتیم تحت پوشش دفتر ماست. کمک به این عزیزان به صورت سبدهای ارزاق ماهانه است. علاوه بر این خدمات فرهنگی خصوصاً در مناسبت‌های مختلف برای این عزیزان در نظر گرفته‌ایم.

* در حوزه اشتغال زایی با توجه به تاکید رهبر معظم انقلاب چه کرده‌اید؟

مدتی است با منابع طبیعی برای ساخت یک مجتمع کشت و صنعت در حال مذاکره هستیم. برای این کار نیز ۱۰۰۰ هکتار در نظر گرفته شده است که هم برای بحث رونق تولید که رهبر انقلاب تاکید داشته‌اند کاری انجام داده‌ایم و هم بسیاری از جوانانی که نیاز به شغل دارند مشغول به کار شوند. اگر سود مالی بیشتری هم داشت برای کمک به مراکز علمی و فرهنگی در سطح شهرستان و استان استفاده کنیم.

علاوه بر این پروژه‌ای که عرض کردم ما با ملاقاتی که با رئیس محترم ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) و بنیاد برکت داشتیم و خدمات خوبی را در قالب وام‌های اشتغال زایی برای جوانان منطقه ایجاد کرده‌ایم. تعداد این وام‌ها تاکنون به حدود ۱۰۰۰ مورد رسیده است. بیشتر این شغل‌ها، شغل‌هایی تولیدی مانند دام پروری، کشاورزی و صنعتی بوده است.

*گفته شده در زمینه مدرسه سازی نیز به کمک آموزش و پرورش رفته‌اید؟

خدا را شکر بیش از ۲۰ مدرسه برای آموزش و پرورش ساخته‌ایم. این مدارس در سطح شهر و روستاها ساخته شده و در اختیار آموزش و پرورش قرار گفته است. در چند روز آینده برنامه داریم با حضور خیرین و نماینده آیت الله سیستانی چند مدرسه دیگر را نیز راه اندازی کنیم. جالب است بدانید برای معلمین این مدارس نیز برنامه‌هایی آموزشی ترتیب داده‌ایم که این معلمین شامل حدود ۴۰ نفر از فارغ‌التحصیلان مدارس علمیه شهر خودمان هستند.

*سوالی که در طول صحبت با شما به ذهن می‌رسد این است که چطور این همه خیّر برای کمک به اجرای طرح‌ها، راضی به همکاری می‌شوند؟

این کار مربوط به توانایی خود من نیست. من توکل می‌کنم به خدا و وقتی با این عزیزان صحبت می‌کنم خدا را شکر حرفم روی آن‌ها اثر می‌گذارد. وقتی ما اوضاع منطقه را برای خیرین تشریح می‌کنیم خدا به مؤمنین توفیق می‌دهد تا خدمتی به مردم این منطقه انجام دهند. هر چه هست لطف پروردگار است. من حامل پیامی از این منطقه است.

*عکس‌العمل خیرین در مورد محرومیت‌های این منطقه چیست؟

معمولاً وقتی می‌شنوند برای خدمت رسانی استقبال می‌کنند. من هم به این عزیزان می‌گویم پس خودتان بیایید و کار را دست بگیرید. ما فقط نظارت می‌کنیم. ما بیشتر مقدمات را برای این عزیزان فراهم می‌کنیم. کار که تمام شد آن‌ها را برای افتتاح دعوت می‌کنیم. وقتی نتیجه کار را می‌بینند خوشحال می‌شوند.

*چه برنامه‌ای برای آینده دارید؟

قصد داریم در آینده فرهنگ وقف را در منطقه ترویج کنیم تا مراکز دینی، علمی و آموزشی ایجاد شده به نوعی پشتیبانی شوند. منتها فعلاً داریم روی اقامه نماز و برخی دیگر از مسائل دینی مانند ترویج فرهنگ کار و تلاش کار می‌کنیم. ما این برنامه‌ها را از برنامه‌های رسول اکرم (ص) در صدر اسلام الهام گرفته‌ایم. ما با استفاده از این آموزه‌ها که در جهت تشکیل حکومت اسلامی بوده است مسیر خود را انتخاب کرده‌ایم. علاوه بر این ما بومی این منطقه هستیم. برای همین به فرهنگ، آداب و رسوم منطقه آشنا هستیم. همه اینها دست به دست هم داده تا اولویت‌های خود را بر اساس آمایش سرزمینی منطقه انتخاب کنیم. الحمدلله نهاد نماز جمعه ملجأ و پناهگاه مردم شده است و در بسیاری از موارد مانند حل اختلاف‌های قبیله‌ای، خانوادگی و ملکی نیز به دفتر امام جمعه مراجعه می‌کنند. ما در ماه حدود ۱۰۰ مورد حل اختلاف در دفتر داریم. مثلاً روزهای جمعه قبل از اقامه نماز جمعه من در دفتر هستم. با مردم که مشکلاتی دارند صحبت می‌کنم و بعد از اقامه نیز دوباره به دفتر می‌روم تا در خدمت مردم باشم. گاهی اوقات این حضور تا ساعت ۴ بعدازظهر نیز ادامه دارد. خدا را شکر مردم به روحانیت اعتماد پیدا کرده‌اند.

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم

*در خصوص اقدامات عمرانی، در منطقه چه مواردی انجام شده است؟

در اوایل انتصاب بنده به امامت جمعه دلگان مصلایی راه اندازی کردیم. قبل از آن مسجدی را جهاد سازندگی با زیربنای ۱۸۰ متر ساخته بود. یک مسجد را به عنوان مسجد جامع انتخاب کردیم و بازسازی کردیم. الان این مسجد ۶۰۰ متر زیربنا دارد. خانه عالم دارد، حدود ۲۰۰ متر کتابخانه و باب مغازه نیز برای آن در نظر گرفتیم. البته مصلای دیگری نیز در کنار حوزه‌های علمیه که در قالب یک مجتمع است در نظر گرفتیم. نام این مجموعه را مجموعه فرهنگی مذهبی الغدیر گذاشتیم. به فضل الهی طوری برنامه‌ریزی کرده‌ایم که این بنا محور توسعه شهرستان در حوزه شهرسازی و دیگر ابعاد شود. الان نیز طبق پیش بینی صورت گرفته هم بنای این ساختمان هم وسط شهر قرار گرفته است هم برنامه‌هایی که در نظر گرفته‌ایم محور برنامه‌های فرهنگی و اجتماعی شهرستان است. این مجموعه ۵/۵ هکتاری شامل دفتر امام جمعه، مدرسه قرآنی با ۸۰۰ متر زیر بنا، دو هزار متر ساختمان حوزه خواهران، ۱۵۰۰ متر مصلی، ساختمانی برای اساتید حوزه و حوزه برادران می‌باشد. برای اینکه این مجموعه‌ها منابع پایداری برای تأمین هزینه‌هایشان داشته باشند برنامه داریم مغازه‌هایی در کنار این ساختمان‌ها تأسیس کنیم تا درآمدهای آن هزینه را تا حدی پشتیبانی کند.

توجه به ابعاد فعالیت‌های حجت الاسلام بامری می‌تواند برای همه مبلغین و طلاب جوان، راهگشا باشد و در سراسر میهن اسلامی، این گونه فعالیت‌ها گسترش یابد.



منبع خبر

ماموریت‌های یک روحانی در منطقه محروم بیشتر بخوانید »

کرونا جلسات مسجد جمکران را باز هم مجازی کرد

کرونا جلسات مسجد جمکران را باز هم مجازی کرد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، مراسم هفتگی قرائت دعای توسل، کمیل و ندبه مسجد مقدس جمکران به دلیل افزایش شیوع ویروس کرونا در این هفته نیز به صورت مجازی و بدون حضور جمعیت برگزار خواهد شد.

در این هفته امشب سه‌شنبه ۲۲ مهرماه سخنرانی و قرائت دعای توسل توسط حجت‌الاسلام حسین‌آبادی معاون فرهنگی مسجد برگزار خواهد شد و هنوز جزییات برنامه‌های پنجشنبه و جمعه مشخص نیست. برنامه امشب از سایت مسجد به نشانی Jamkaran.ir و صفحه اینستاگرام و کانال آپارات مسجد به نشانی Jamkaran_ir پخش زنده خواهد شد.

استانداری قم از هفته گذشته یک هفته محدودیت کرونایی در قم اعلام کرد که در هفته جاری نیز تمدید شد تا مراسم‌های مسجد مقدس جمکران برای جلوگیری از تجمع جمعیت به صورت مجازی برگزار شود. البته در این زمان‌ها درهای مسجد به روی زائران و نمازگزاران باز است و تنها مراسم‌ها بدون حضور جمعیت است.



منبع خبر

کرونا جلسات مسجد جمکران را باز هم مجازی کرد بیشتر بخوانید »