خداوند از حاجت بزرگ انسان که هراسی ندارد
به گزارش مجاهدت از خبرنگار فرهنگ دفاعپرس، دعا به تعبیر امام خمینی (ره) یکی از نعمتهای خداوند بر انسان هست، دعا کردن نیز شکرانه این نعمت هست، نکته مهم در این میان آن هست که علاوه بر شناخت و درک این نعمت زوایای آن را بشناسیم. امام خامنهای در بسیاری از بیانات خود همواره بر التزام به دعا کردن تاکید دارند. ایشان توصیه دارند چه در امور جزئی و چه در امر کلی نباید از دعا کردن غافل شد.
مجموعه بیانات امام خامنهای در خصوص مفهوم و معنای دعا در کتاب «دعا از منظر حضرت آیه الله العظمی سید علی خامنهای مدظلهالعالی رهبر معظم انقلاب اسلامی» گدآوری و تدوین شده که قسمت سوم آن را در ادامه میخوانید:
خداوند از حاجت انسان هراسی ندارد
بهترین دعا آن هست که از سر معرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد و این را فقط در مکتب پیامبر خدا صلیالله علیه و آله و اهل بیت طاهرین او ـ که اوعیه علم پیامبر صلیالله علیه و آله و وراث حکمت و معرفت اویند ـ میتوان جست. این دعاها را در اختیار ما گذاشتهاند. کیفیت حرف زدن و مناجات کردن با خدا را به ما یاد دادهاند. معین کردهاند که چهحرفهایی را میشود با خدا زد.
بعضی از این جملاتِ ادعیه مأثوره از ائمّه علیهمالسلام هست که اگر اینها نبود، آدم نمیتوانست خودش تشخیص بدهد که میشود با خدا با این زبان حرف زد و اینطور از خدا خواست و التماس کرد؛ و در هر نمازی هم اقلاً در دو رکعتش میگوییم: «إِهدِنا الصِّراط المُستقِیم» … شما هفده رکعت نماز واجب میخوانید. از این هفده رکعت باید در ده رکعتش «إِهدِنا الصِّراط المُستقِیم» بگوئید. معمولاً انسان یکبار دعا میکند. اینکه دائم صراط مستقیم را از خدا میخواهیم، همان استجابت «إِستقِم کما أُمِرت» هست.
وقتی اصحاب و حواریّون پیامبران، در جنگها و حوادث گوناگون، دچار مصیبتی میشدند، روی دعا بهجانب پروردگار مینمودند و عرض میکردند: «ربّنا اغفِر لنا ذُنُوبنا و إِسرافنا فِی أمرِنا»؛ خدایا! گناهان و زیادهرویها و بیتوجهیهایی را که در کار خودمان کردیم، بیامرز. من از دعای شریف آبی حمزه ثمالی چند فقره برایتان عرض میکنم. این دعای طولانی، حالت مناجاتی عجیب دارد که در بخش سوّم عرض خواهم کرد؛ و، اما لابهلای این مناجاتها، نیازهای واقعی انسان نهفته هست. نیازهای واقعی آنهایی هست که این بزرگوار از خدای متعال میخواهد. مثلاً در فرازی از دعا، خطاب به قادر متعال، عرض میکند: «أرغِد عیشی»؛ «زندگیِ مرا زندگیِ گوارایی قرار بده.» گوارا بودن زندگی، نه با پول، نه با قدرت و نه با داشتن زر و زور هست؛ زیرا یک فرد، در عین برخورداری از همه این امکانات، ممکن هست زندگی برایش گوارا نباشد. نگرانیای دارد که زندگی برایش گوارا نیست. مشکل خانوادگیای دارد که زندگی برایش گوارا نیست.
اولادش مشکلی پیدا میکنند ـ العیاذُ باللّه، نستجیر باللّه، یکی از فرزندان وی، اخلاق بدی دارد ـ دیگر زندگی برایش گوارا نیست. خبرِ بدی به انسان میرسد؛ زندگی بر او تلخ و ناگوار میشود. این انسان، هم پول دارد، هم قدرت دارد، هم امکانات دارد؛ همهچیز دارد؛ اما زندگیِ گوارا ندارد. ممکن هست انسان فقیری که زندگیِ خیلی سادهای دارد و در اتاقی محقّر، با عیال و فرزندش در عین تنگدستی گذرانِ زندگی میکند، زندگیاش گواراتر از آن فردِ همهچیزدارِ ثروتمند و قدرتمند باشد.
ببینید حضرت سجاد علیهالسلام، چگونه نقطه اصلی را مورد توجّه قرار میدهد. میگوید: «أرغِد عیشِی و أظهِر مُرُوّتِی»؛ «زندگیام را گوارا و جوانمردیام را آشکار کن.» ظاهراً معنای عبارت دوّم این هست که «میدانی به وجود آید تا من در آن، صفت جوانمردی را به منصه بروز درآورم.» نه اینکه «مردم ببینند من جوانمردم؛» نه. برای اینکه اگر بخواهیم جوانمردی بروز پیدا کند، باید جوانمردی کنیم. صرف اینکه جوانمردی در درون انسان وجود داشته باشد، کافی نیست. انسان باید جوانمردی را به مرحله عمل برساند و نسبت به کسانی جوانمردی کند. این میشود «أظهِر مُرُوّتی».
در ادامه میفرماید: «و اصلِح جمیع احوالی»؛ «همه کارهای من و احوال مرا اصلاح کن. حالِ دعای مرا اصلاح کن. حالِ زندگی معمولی من و خانوادهام را اصلاح کن. حالِ شغلی را که دارم، اصلاح کن. همه خصوصیات مرا اصلاح کن.» اصلاح هر امری، به حسب خودش، یک دعای کامل و جامع هست. «و اجعلنی مِمّن اطلت عُمرهُ و حسّنت عملهُ و اتممت علیهِ نِعمتک و رضیت عنهُ و احییتهُ حیوهً طیِّبهً.» میگوید: «مرا از کسانی قرار بده که عمری طولانی توأم با عمل نیکو و همراه با نعمتِ کامل الهی و همراه با رضایِ پروردگار و حیات طیّبه دارند.» آیا چیزی از این بهتر، وجود دارد؟! معصومین علیهمالسلام، یاد میدهند که چه باید از خدا بخواهیم. چیزهایی که باید از خدا خواست، همانهاست که آن بزرگواران در ادعیه مطرح میکنند. بعضی در دنیا، به سراغ زیادیهای زندگی میروند. میگویند: فلان معامله برای من جور شود. فلان سفر درست شود. فلان شغل گیرم بیاید؛ و… چرا انسان چیزهای اصلی را از خدا نخواهد؟! پیشوایان دین به ما یاد میدهند: «اینگونه دعا کنید و این چیزها را از خدا بخواهید.» البتّه نوع دعاهایی که آنان به ما یاد میدهند، یک فصلِ طولانی را به خود اختصاص میدهد.
نکته دیگر اینکه آنان در خلال دعاهای مذکور، نقطههای ضربهپذیر معنوی را به یادِ ما میآورند و هشدار میدهند که «ممکن هست از این نقاط ضربه بخورید و آسیب ببینید.» در همین دعایِ شریفِ أبوحمزه، در عبارتی میفرماید: «أللّهم خُصّنی مِنک بخاصّهً ذِکرِک و لاتجعل شیئاً مِمّا اتقرّبُ بِهِ فی آناءِ اللّیلِ و اطرافِ النّهارِ ریاءً ولا سُمعهً ولا اشراً و لابطرا»؛
«خداوندا! کاری کن که کارهای انجام شده از طرف من، ریا و سمعه نباشد. برای اینکه اینوآن ببینند، نباشد. برای اینکه دهن به دهن بگردد و مردم به هم بگویند خبر دارید فلان کس چهکار خوبی کرد و چه عبادات خوبی انجام داد، نباشد. از روی ناز و غرور، نباشد» آخر بعضی مواقع انسان کارهایی را از روی ناز و غرور انجام میدهد و به خود میبالد و میگوید: «آری! ما بودیم که این کار را انجام دادیم.» اینها نباشد. اینها، آن نقاطِ ضربهپذیر هست. انسان خیلی کارهای خوب انجام میدهد؛ اما با اندکی ریا و سمعه، آن کارها را «هباءً منثورا» میکند. دود میکند و به هوا میفرستد. معصومین علیهمالسلام به ما توجّه میدهند و میفرمایند: «مواظب باشید اینطور نشود!» «و اجعلنی لک مِن الخاشِعین» تا آخر.
شما در هرروز از ماه رمضان ـ بنابر مأثور ـ بعد از هر نماز میگویید: «أللّهُمّ أدخِل علی أهلِ القُبُورِ السُّرُور، أللّهُمّ أغنِ کُلّ فقِیرٍ.» از خدا میخواهید همه فقرا را غنی کند. فقط فقرای ایران را نمیگویید. «أغنِ کُلّ فقِیرٍ»
یعنی همه فقرای اسلام غنی شوند. اینها، خیلی مهمی هست. خواسته و حاجت بزرگی هست، وقتی میگویید «خدایا، همه فقرا را غنی کن.» خوب؛ از خدا میخواهیم. چرا نشود خواست؟! اگر موانعِ بر سر راه غنی شدن برطرف گردد، چرا نشود؟! پدیده فقر که یک امر ذاتی در جامعه نیست. فقر در جوامع بشری، یک امر تحمیلی هست. فقر را قدرتهای ستمگر و زورگو و زیادهطلب عالم، بر افراد و بر ملتها تحمیل میکنند. اگر این قدرتها از میان بروند، چرا دعای «أللّهُمّ أغنِ کُلّ فقِیرٍ» مستجاب نشود؟! ممکن هست چنین حاجتی برآورده شود. در ادامه این دعا میگویید: «أللّهُمّ أشبِع کُلّ جائِع اللّهُمّ اکسُ کُلّ عُریان.»
انسان حاجتی به این کلانی از خدا میخواهد! در دعای سحر روز جمعه ـ که مستحب هست ـ دعایی کوتاه، اما بسیار خوب هست. اگر توفیق پیدا کردید، حتماً این دعا را بخوانید. اوّل درخواستهایی از خدا میشود و بعد این عبارت میآید: «إِلهِی طُمُوحُ الآمالِ قد خابت إِلّا لدیک و معاکِفُ الهِممِ قد تعطّلت إِلّا علیک»
«خدایا! آرزوهای سرکش و بزرگ و خواستههای عظیم، محکوم به نومیدی هستند؛ مگر وقتیکه با تو مطرح شوند.» کاروان طلبهای ما، از راه رفتن، محکوم به باز ماندنند؛ مگر وقتیکه در خانه تو بیایند.
خداوند از حاجت بزرگ انسان که هراسی ندارد! از خدا، هر چه بزرگتر بخواهید. مبادا یکوقت انسان با خود بگوید: «خوب؛ من این چیزی را که میخواهم، اگر برای خودم بخواهم، قابلِ شدن هست؛ اما طلبِ عافیت برای همه انسانها، خیلی بزرگ هست. چطور این را از خدا بخواهم؟!» نه؛ بخواهید. برای بشریت بخواهید. برای همه انسانها بخواهید. بعضی چیزها را برای همه مسلمین بخواهید. در همین دعا، عبارتِ «اللّهُمّ أصلِح کُلّ فاسِدٍ مِن أُمُورِ المُسلِمِین».
از آنِ مسلمانان هست. مخصوص دعایی هست که مخصوصِ اهلِ اسلام هست. البتّه، آن هم عللی دارد که چرا؟ شاید در غیر اهل اسلام، امکانش نیست و شاید بدون حاکمیت اسلام، ممکن نیست که خدای متعال همه مفاسد را برطرف کند. اصلاً نمیشود. شرطش، اسلام هست.
انتهای پیام/ ۱۶۱
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست

خداوند از حاجت بزرگ انسان که هراسی ندارد بیشتر بخوانید »