تربیت ۲۰ فرمانده نخبه در جبهه سوسنگرد/ مظلومیت رزمندگان سوسنگرد در تاریخ‌نگاری دفاع مقدس


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس: سوسنگرد مجاهدانی را در خود پرورش داد که بعد‌ها مدیریت و فرماندهی جنگ را به عهده گرفتند به طوری‌که اکثر مسئولان عالی رتبه نظامی در این جبهه رشد یافته‌اند. رزمندگان سه روز با حداقل امکانات و تجهیزات مقاومت کردند و در برابر ارتش قدرتمند عراق ایستادند. اجحاف در حق رزمندگان داخل شهر سوسنگرد است اگر نگوییم با شرایط حماسی ایستادگی کردند. جنگ تمام‌عیار و جانانه‌ای در تاسوعا و عاشورا انجام دادند. رزمندگان عزم و اراده دشمن را در اصلی‌ترین محور شکستند و اولین سیلی و ضربه را به دشمن بعثی زدند تا عزم، اراده، شجاعت و شهامت خود را به رخ دشمن بکشند.

سردار احمد غلامپور از فرماندهان دوران دفاع مقدس است. فرمانده‌ای که سینه وی مملو از خاطرات و دلاورمردی‌های رزمندگان و شهیدانی همانند «مصطفی چمران»، «حمید تقوی‌فر»، «علی غیور اصلی» و «حسین بسطامی» است. گنجینه‌ای مملو از خاطره شهامت، شجاعت و ایمان مردانی که در عملیات‌های مختلف در دفاع از حریم ایران اسلامی در هشت سال دفاع مقدس در دل خود دارند.

وی طی سال‌ها حضور متمادی در جنگ به مدارج بالای فرماندهی سپاه در دفاع مقدس دست یافت از جمله فرماندهی قرارگاه کربلا، سپاه خوزستان و بسیاری از عملیات‌ها دوران دفاع مقدس. وی اکنون عضو هیات علمی و استاد دانشگاه امام حسین (ع) است و در سنگر علم و دانش به تدریس مباحث نظامی می‌پردازد تا جوانمردان دیگری را برای فردای جامعه اسلامی تربیت کند.

از این‌رو برای یادآوری دلاورمردی‌های رزمندگان اسلام و ثبت خاطرات دوران دفاع مقدس به ویژه سال‌های ابتدایی آن، به سراغ سردار احمد غلام‌پور فرمانده قرارگاه کربلا، فرمانده سابق سپاه سوسنگرد و عضو هیات علمی دانشگاه امام حسین (ع) رفته و با وی به گفت‌وگو نشستیم که بخش اول آن دیروز تقدیم شد و بخش دوم و پایانی آن را امروز در ادامه می‌خوانید.

بیش از ۲۰ فرمانده عالی‌رتبه جنگ در سوسنگرد رشد یافتند

سردار احمد غلامپور اظهار داشت: سوسنگرد جبهه جذابی برای جذب نیرو بود، یعنی از نظر جذب نیرو‌های خوب و کارآمد بسیاری جذب جبهه سوسنگرد شدند. اگر تاریخ جنگ را بررسی کنیم، می‌بینیم، که بیش از ۲۰ فرمانده عالی‌رتبه جنگ از صحنه و میدان جنگ سوسنگرد بیرون آمدند. سردار «عزیز جعفری» فرمانده سپاه، اینجانب (من) فرمانده قرارگاه، «امیر شریعتی» فرمانده ۳۱ عاشورا، سردار «علیرضا عندلیب» که بعد از مدتی مسولیت مهندسی کل جنگ را به عهده گرفت و بسیاری فرماندهان دیگر در جبهه سوسنگرد تربیت و رشد یافتند.

وی گفت: سوسنگرد جبهه فعال و پر شور و نشاطی بود. جالب این نکته که از ۱۰ استان رزمنده داشتیم و رزمندگان هر استان در یک محور مستقل فعالیت می‌کردند. رزمندگان این جبهه از استان‌های تهران، خوزستان، فارس، لرستان و چند استان‌ دیگر بودند. زمانی که حادثه ۲۶ آبان اتفاق افتاد عراقی‌ها مصمم شدند در سوسنگرد را اشغال و طرح شکست خورده‌شان را تکمیل کنند.

همزمانی عملیات شکست حصر سوسنگرد با تاسوعا و عاشورا

استاد دانشگاه امام حسین (ع) افزود: ۲۳ آبان عراق از سه محور حمله کرد و ۳۰۰ نفر نیرو‌ها و رزمنده‌های کارآمد به خصوص رزمندگان آذربایجان شرقی که بخشی از نیرو‌های محوری و از تعداد بیشتری برخوردار بودند در حماسه‌ای ماندگار حضور چشمگیری داشتند و در آن زمان شهید غلامی‌فر فرمانده آن نیرو‌ها بود، فرمانده سپاه هم شهید دقایقی بود. وقتی محاصره پیش آمد. شهید دقایقی قبلش برای انجام کاری به بیرون شهر رفت و در شهر اهواز نبود. صفایی مقدم جانشین وی در شهر، صادق حیدرخانی مسئول عملیات و شهید حمید تقوی‌فر مسئول اطلاعات عملیات و شهید علی تجلایی فرمانده عملیات شدند. رزمنده‌ها با وجود فشار عراق دفاع جانانه‌ای کردند. در این اثنی هم متاسفانه به دلیل شرایط جنگ و عدم همکاری بنی صدر، نیرو‌های رزمنده در تنگنا‌ها مشکلات زیادی قرار گرفتند؛ اما نیرو‌های مردمی و رزمندگان با استعانت از صاحب عاشورا به دلیل همزمانی این حماسه با «روز‌های تاسوعا و عاشورا» یک جنگ جانانه و تمام‌عیار انجام دادند که کمتر به این نکته توجه شده است.

وی ادامه داد: نقش شهید چمران غیر قابل انکار است. یکی از رزمنده‌های تبریز با شهید مدنی تماس تلفنی برقرار کرد و گفت که در فشار هستیم و کسی نیست ما را یاری کند. همه نیرو‌ها شهید می‌شوند و شهر دوباره در محاصره می‌افتد. شهید مدنی احساس مسئولیت کرده و به امام (ره) اطلاع می‌دهند، ایشان هم با حضرت آیت‌الله سید علی خامنه‌ای (مد ظله‌العالی) تماس گرفتند، که نماینده ایشان بودند. می‌فرمایند: «شما خیلی سریع از ارتش کمک بگیرید و سوسنگرد را از محاصره بیرون آوردید، رزمندگان را نجات دهید.» حضرت آقا در اسرع وقت پیام را پیگیری و ابلاغ کردند. برای ورود آن یگان رزم به سوسنگرد مخالفت شد. مجددا پیگیری و تلاش صورت گرفت، تا در نهایت بخشی از یک تیپ ارتش و نیرو‌های شهید چمران محاصره را شکستند و حلقه محاصره شکسته شد و رزمنده‌ها نجات پیدا کردند.

۲۶ آبان در شرایط حماسی مقاومت صورت گرفت

غلامپور تصریح کرد: رئیس ستاد سپاه خوزستان بودم. با وجود این که از حضور مستقیم در جبهه منع شدم اما به دلیل مسئولیتی که داشتم، باید در جریان مسائل قرار گرفته و اعمال نفوذ می‌کردم. در آن مقطع از هر کاری که می‌توانستم انجام دهم، کوتاهی نکردم. از بسیج نیروها و تامین امکانات تا شکستن محاصره را انجام دادم. با کمک و عنایت خداوند محاصره شکسته شد. رزمنده‌ها در داخل شهر حماسه‌ای بزرگ آفریدند. اشکالی که معمولا به ۲۶ آبان می‌گیرم این است که در واقع معضل اصلی حادثه ۲۶ آبان کم‌توجهی به نیرو‌های داخل شهر است که در پی مقاومت آنها، ظرف چند ساعت محاصره شکسته شد؛ چون سه روز با حداقل امکانات و تجهیزات مقاومت کردند و در برابر یگان قدرتمند عراق ایستادند. اجحاف در حق رزمنده‌های داخل شهر است، اگر نگوییم که با شرایط حماسی ایستادگی کردند. چون ماندند و اجازه ندادند دشمن شهر را تصرف کند. اگر مقاومت نکرده بودند. همان روز اول شهر توسط عراقی‌ها محاصره و تصرف شده بود و دیگر مقاومت معنایی نداشت.

وی ادامه داد: نکته ارزشمند دیگر، مقاومتی بود که رزمندگان انجام دادند و باعث شد نقشه دشمن به هم بخورد و این حتی از مقاومت خرمشهر هم مسئله مهم‌تری بود. در خرمشهر ۳۴ روز مقاومت شد، اما در نهایت خرمشهر سقوط کرد و دشمن به هدفش رسید. اگر روز اول و دوم، سوسنگرد اشغال شده بود آمدن نیرو‌ها معنا، مفهوم و فایده‌ای نداشت. رزمندگان دشمن را در اصلی‌ترین و مهم‌ترین محور،شکست دادند. به همین دلیل اطلاع رسانی این موارد برای مخاطبین از اهمیت خاصی برخوردار بوده و روی این نکات باید تاکید شود و به تناسب، اهمیت موضوع دیده و کار شود.

معضلات و تشکیلات در جنگ

استاد دانشگاه امام حسین (ع) گفت: رزمنده‌ها با بدیهی‌ترین امکانات جنگیدند. شاید اشکال اساسی که داشتیم، کمبود سلاح و تجهیزات نظامی نبود، بلکه مهم‌تر از سلاح و تجهیزات بزرگترین معضل عدم شناخت پدیده جنگ بود. ما تعدادی جوان کم سن داشتیم که پدیده‌ای به عنوان جنگ را ندیده و هیچ‌گونه شناخت و تجربه‌ای پیرامون آن نداشتند. اگر سلاح هم در اختیار داشتیم تجربه به کارگیری آن را نداشتیم. بنی‌صدر با طرز تفکر و دیدگاهش در برخورد با نیرو‌های رزمنده و انقلابی، دشمن اول و صدام دشمن بعدی ما در جنگ بود. موقعیت‌های حساسی می‌شد که بیش از کمبود سلاح و تجهیزات مشکل و معضلات این چنینی داشتیم، که در واقع خیلی مظلوم و بدون پشتوانه در جنگ بودیم. البته دشمن با حسابگری، ساختار و تجهیزات کامل با تیپ و لشکر به جنگ آمده بود. در صورتی که ما درباره جنگ چیزی نمی‌دانستیم که تیپ، دسته و گروهان چیست؟ ساختار و سازمان جنگ را هم نداشتیم. فقط یک دوره‌ای در جنگ که معمولا سه ماه است و برخی دوره‌ها ممکن است چهار ماهه باشد گذرانده می‌شد که در این دوره‌ها هسته مقاومت تشکیل داده و توانستیم دشمن را متوقف و ثابت نگهداریم.

وی گفت: وقتی خاطرات زمان جنگ را مرور می‌کنم، لطف و عنایت خداوند را در سراسر برنامه‌های جنگ مشاهده می‌کنم، یعنی مثلا کسی نمی‌تواند فکر کند خودش ابتکار و خلاقیت انجام داده، به نظرم هر اتفاقی افتاده ناشی از لطف و عنایت خداوند بوده است. در صورتی که یک جوان ۲۲ و ۲۳ ساله که تا دیروز سلاح ابتدایی جنگ را نمی‌شناخته، نمی‌تواند ادعا کند، در میدان جنگ آنگونه حماسه آفریده است. در واقع فکر می‌کنم یک مجموعه‌ای از لطف و عنایت الهی در وهله اول و نیز انگیزه‌های فردی و اعتقادی در رزمندگان ما شجاعت، خلاقیت، توانمندی و بسیاری موارد دیگر، باعث شدند تا در آن شرایط سخت و بحرانی بتوانیم دشمن را در منطقه حداقل ثابت نگه داریم.

غلامپور افزود: یادم می‌آید، در عملیات شبیخون غیور اصلی که ۹ مهر انجام دادیم، دشمن ۱۵ کیلومتر تا حمیدیه و ۱۵ کیلومتر تا اهواز بیشتر با نیرو‌های رزمنده فاصله نداشت وقتی عملیات انجام شد صبح روز بعد با روشن شدن هوا، بالگردهای هوانیروز به پشتبانی نیرو‌های زمینی آمدند. امکانات و ادوات دشمن را بمباران کردند. واقعا نفهمیدیم چگونه این هماهنگی و توسط چه افرادی صورت گرفته بود. تا ۴۵ کیلومتری که رفتیم خبری از دشمن نبود تا نزدیک سوسنگرد و بستان شدیم. می‌خواهم بگویم یک عملیات کوچک انجام دادیم ولی دشمن حدود ۷۰ کیلومتر عقب‌نشینی کرد. واقعا در این عملیات با محاسبات نظامی و برنامه‌ریزی نمی‌توان به چنین اهدافی رسید. این اتفاقات امداد الهی است و نمی‌توانیم همه این مسائل را به حساب عملکرد خودمان بگذاریم.

روز‌های سخت و دیدگاه امام خمینی (ره)

وی گفت: واقعیت این است که روز‌های اول جنگ بسیار سخت بود. مشکلات و معضلات بسیاری در زمینه‌های مختلف داشتیم. به عنوان نمونه نداشتن مهارت، تجربه و آموزش، دوره سختی را برای ما رقم زد. در واقع اگر به صورت جزئی بخواهیم در همه حوزه‌ها ورود کرده و موارد بررسی کنیم، خیلی حرف برای گفتن داریم. مظلومیتی که در آن مقطع در جبهه‌ها حاکم بود واقعا یک مسئله ساده نبود. تصورم این است که یکی از علل نزول عنایت الهی، وجود رزمنده‌هایی بود که احساس کردند با هر شرایطی و با هر وضعی تکلیف‌شان را باید انجام دهند یعنی فقط دیدگاه آن‌ها انجام تکلیف بود. همان‌گونه که امام خمینی (ره) مقتدای آنان فرموده بودند که «ما مامور به تکلیفیم نه به نتیجه» واقعا با چنین دیدگاهی رزمنده‌ها در عرصه جنگ حضور پیدا کرده بودند.

غلامپور در پایان خاطرنشان کرد: حوادثی که در شکست حصر سوسنگرد در ۲۶ آبان می‌بینیم، که رزمندگان با شرایط استثنایی و منحصر به فردی با دشمن جنگیدند، حتی وقتی مهمات آنها در حال اتمام بود، با نارنجک به زیر تانک رفتند. در حقیقت کار شهید فهمیده بسیار تکرار شده است و در مقاطع مختلف حوادث این چنینی زیادی رخ داده است که شاید از منظر و دیدگاه ما خیلی از زوایای فعالیت رزمنده‌ها پنهان مانده است. حتی از نگاه ما که ادعا می‌کنیم رزمنده‌ها را می‌شناسیم خیلی مسائل پنهان مانده است. به دلیل این که این قدر حوادث و مسائل به ویژه در سه ماهه اول جنگ پشت سر هم اتفاق می‌افتاد که نمی‌شد درباره آن فکر و برنامه‌ریزی کرد؛ لذا رزمندگان در هر شرایط جنگی با هر تخصصی که داشتند با نیت خدمت، هر کاری را می‌پذیرفتند، مثلا دکتر یا مهندسی که مسئول آبرسانی یا سوخت‌رسانی بود، سختی کار برایش اصلا مهم نبود و رمز موفقیت رزمندگان در جبهه‌ها همین بود. فقط به ثمر رسیدن عملیات برای رزمندگان مهم و اولویت بود. نیرو‌ها رنگ خدایی و معنوی داشتند و مجاهد فی سبیل الله به معنای واقعی بودند.

انتهای پیام/ 119



منبع خبر

تربیت ۲۰ فرمانده نخبه در جبهه سوسنگرد/ مظلومیت رزمندگان سوسنگرد در تاریخ‌نگاری دفاع مقدس بیشتر بخوانید »