دموکرات

حمایت آشکار آمریکا از گروه‌های تروریستی/ چراسردار اوصانلو تحریم شد

تحریم ابزاری برای تجزیه‌طلبی/ حمایت آشکار آمریکا از گروه‌های تروریستی


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، آمریکا سه فرد ایرانی دیگر را به فهرست تحریم‌های خود اضافه کرد که یکی از این افراد سردار محمدتقی اوصانلو فرمانده قرارگاه حمزه سیدالشهدا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و از فاتحان نبل و الزهرا است.

سردار اوصانلو فرمانده گردان معروف غواص‌ها در زمان جنگ تحمیلی بوده است و در دوران پس از انقلاب و بعد از تشکیل قرارگاه حمزه سیدالشهدا علیه السلام که به منظور تأمین امنیت شمال غرب کشور از سوی مقام معظم رهبری تشکیل شد نقش بزرگی در مقابله با احزاب تروریستی و تجزیه طلب کومله و دمکرات داشته است.

وی همچنین در آزادسازی نبل و الزهرا نقش مؤثری ایفا کرده و از طرف مقام معظم رهبری به نشان فتح مفتخر شد.

جنایات گروهک‌های تروریستی جنایت کار کومله و دمکرات در مناطق شمال غرب یکی از وحشتناک‌ترین جنایات جنگی در طول تاریخ است و هرگز از خاطر مردم این منطقه نخواهد رفت.

حمایت علنی آمریکا و اسرائیل از این گروهک‌ها در طول سالیان دراز و به خصوص در ایام آشوب‌های اخیر ایران بر کسی پوشیده نیست و تحریم افرادی مثل سردار اوصانلو که باعث نابودی بسیاری از نقشه‌های جنایت کارانه گروهک‌های تروریستی است یکی از شواهد این ماجرا است.

سردار اوصانلو اخیراً در مصاحبه‌ای از دستگیری بیش از صد نفر از عوامل گروهک‌های تروریستی کومله و دمکرات در اغتشاشات اخیر خبر داده بود.

انتهای پیام/ 141

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحریم ابزاری برای تجزیه‌طلبی/ حمایت آشکار آمریکا از گروه‌های تروریستی بیشتر بخوانید »

نظام سیاسی آمریکا چگونه «محمد اره» را تبرئه کرد؟

نظام سیاسی آمریکا چگونه «محمد اره» را تبرئه کرد؟



اعلام مصونیت رسمی ولیعهد سعودی از طرف دولت آمریکا، این پرسش را مطرح می‌کند چه عواملی موجب می‌شود که یک نظام سیاسی به یک‌باره تمام ادعاهای نگهبانی از رعایت حقوق بشر در جهان را فراموش می‌کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، پیش از ورود دموکرات‌ها و جو بایدن به کاخ سفید، یکی از شعارهای اصلی این حزب «دفاع از حقوق بشر» در سراسر جهان، بدون در نظر گرفتن رابطه دولت‌ها با واشنگتن بود. در جریان کارزار انتخاباتی «بایدن- هریس»، محمد بن سلمان، نخست وزیر و ولیعهد سعودی به دلیل نقض سازمان یافته حقوق مخالفان و همچنین قتل «جمال خاشقچی»، روزنامه‌نگار و منتقد خاندان آل سعود، هدف حمله شماره یک دموکرات‌ها بود؛ محمد بن سلمانی که به خاطر قتل وحشیانه و با اره خاشقچی، لقب «محمد اره» سفر تیرماه بایدن به جده و نوع عملکرد وی در قبال محمد بن سلمان نشان دهنده تداوم مصونیت وی در واشنگتن داشت.

بایدن که روزی سخن از «مجازات قطعی» عاملان قتل وحشیانه خاشقجی در کنسولگری سعودی در استانبول می‌گفت، حال پس از قرار گرفتن در چارچوب‌های دیپلماتیک و در نظر گرفتن منافع بلند مدت آمریکا در رقابت با چین و روسیه در خاورمیانه، سخن از گسترش روابط راهبردی با سعودی می‌گوید.

مصونیت برای شاهزاده

به گزارش مجاهدت از «آسوشیتدپرس» وزارت دادگستری آمریکا اخیراً در پاسخ به یک نظر مشورتی تصمیم گرفت تا برای محمد بن سلمان، در ارتباط با پرونده قتل جمال خاشقچی مصونیت از پیگرد قانونی قائل شود.

این حکم در پاسخ به شکایت خدیجه چنگیز علیه ولیعهد جوان سعودی در دادگاه فدرال در واشنگتن صادر شده است. مایکل کیلوگ، وکیل محمد بن سلمان با استناد به پست جدید شاهزاده به عنوان رئیس شورای وزیران سعودی، سخن از مصونیت سیاسی «ام بی اس» در برابر نظام قضائی آمریکا آورده بود.

نامزد جمال خاشقچی اعلام این حکم را نشان دهنده اصالت «پول» در واشنگتن دانست و به شدت از آن انتقاد کرد. صدور این حکم دقیقاً در نقطه مقابل ادعای دولت فعلی آمریکا در خصوص پاسخگو کردن قاتلان خاشقچی و اولویت دادن به مسئله حقوق بشر در سراسر جهان است.

وعده توخالی

در جریان کارزار انتخاباتی سال ۲۰۲۰، بایدن بارها در جمع هواداران خود اعلام کرده بود که بر سر ماجرای قتل جمال خاشقچی مسامحه نخواهد کرد و مسببان اصلی جنایت در کنسولگری سعودی در ترکیه را مجازات خواهد نمود.

با این حال پس از پیروزی وی در انتخابات و انتشار گزارش محرمانه سازمان سیا درباره قتل جمال خاشقجی که در آن به صراحت بر نقش محمد بن سلمان به عنوان تأیید کننده عملیات قتل یا دستگیری این روزنامه‌نگار مخالف دولت ریاض اشاره شده بود، تبعات جدی برای این شاهزاده جاه طلب به همراه نداشت.

به عبارت دیگر منافع راهبردی آمریکا در حفظ روابط حسنه با ریاض سبب شد تا واشنگتن به جای مجازات مجرم، گزینه «تعامل» و «همکاری» را انتخاب کند. مقامات آمریکایی دلیل این چرخش موضع را نفوذ و قدرت سعودی در «جهان عرب» اعلام کرده و صرفاً به تحریم و وضع محدودیت روادید برای «یگان ببر» که مسئول شناسایی و ترور مخالفان آل سعود در خارج از پادشاهی است، بسنده کرد.

در دوران ریاست جمهوری‌خواهان بر کاخ سفید نیز ترامپ سخن از «مجازات سخت» سعودی در صورت دست داشتن این کشور در ماجرای قتل جمال خاشقچی سخن می‌گفت. با این حال در همان دوران نیز مقامات آمریکایی معاملات تسلیحاتی با ریاض را به عنوان بخشی از مجازات این کشور بیان نمی‌کردند.

این درحالی است که شماری از قانون‌گذاران آمریکایی خواهان توقف فروش سلاح به عربستان در صورت تأیید قتل خاشقجی در کنسولگری این کشور در استانبول شده بودند.

دونالد ترامپ در نشستی با خبرنگاران در کاخ سفید با ایده نمایندگان کنگره مخالفت کرد و گفت: «اگر چنین کاری بکنیم، انگار خودمان را مجازات کرده‌ایم.» همچنین روابط حسنه محمد بن سلمان با داماد ترامپ یعنی جراد کوشنر، موجب ایجاد مصونیت و تقویت ای گاه این شاهزاده سعودی در دستگاه سیاست خارجی آمریکا شده بود و امکان هرگونه برخورد جدی با وی را سخت می‌کرد.

لابی سعودی در آمریکا به اندازه‌ای در دو حزب جمهوری‌خواه و دموکرات نفوذ دارد که به دنبال باز کردن پای ایران به پرونده حمله شهروندان سعودی به برج‌های دو قلو در سال ۲۰۰۱ بود. پس از انتشار گزارش ۲۸ صفحه کمیته تحقیق و تفحص کنگره، سعودی‌ها نه تنها به دنبال رد هرگونه ارتباط ریاض با این حادثه بودند بلکه قصد داشتند تا پای ایران را به عنوان متهم ردیف اول به این پرونده باز کنند!

پادشاه لابی‌ها

پادشاهی سعودی به عنوان یکی از محافظه‌کارترین دولت‌های جهان، برای بهبود تصویر خود نزد افکار عمومی جامعه آمریکا و جهان گسترده‌ترین شبکه لابی و روابط عمومی را در نظام سیاسی آمریکا ایجاد کرده است. به عنوان نمونه اخیراً سعودی‌ها تبدیل به حامی مالی تیم «ال آی وی» در لیگ گلف آمریکا شده‌اند.

حمایت سعودی از تیم‌های ورزشی سبب به حاشیه رفتن جنایات این رژیم و تقویت قدرت نرم آنها نزد افکار عمومی می‌گردد. مؤسسه «کورویس کامیونیکیشن» به عنوان یکی از بزرگ‌ترین آژانس‌های روابط عمومی در آمریکا، به گواه «قانون ثبت عوامل خارجی» نزدیک به ۱۸ میلیون دلار، پس از افشای ماجرای قتل جمال خاشقچی دریافت کرده است.

پیش از این، «کورویس» به سعودی‌ها کمک کرده بود تا تصویر خود را پس از مشخص شدن دست داشتن اتباع این کشور در حمله به برج‌های تجارت جهانی بازسازی و مرمت کند.

یکی دیگر از اقدامات سعودی برای بهبود تصویر حقوق بشری خود در آمریکا همکاری با مؤسسه «لارسون شاناهان اسلیفکا» در ایالت آیوا بود که از طریق برقراری ارتباط با سیاست‌مداران محلی، سازمان‌های غیرانتفاعی، سازمان‌های مذهبی و حتی دبیرستان‌ها به دنبال انتقال این پیام به داخل جامعه آمریکا بود که وضعیت حقوق بشر در سعودی در مسیر بهبودی قرار دارد.

در میان گروه‌های لابی سعودی در آمریکا نام برخی اندیشکده‌ها و مراکز تحقیقاتی بسیار برجسته نیز به چشم می‌خورد. به عنوان مثال پس از قتل جمال خاشقچی «انیستیتو خاورمیانه» در اظهارات عمومی خود اعلام کرد که ۶۰۰ هزار دلار از «آرامکو سرویس» دریافت کرده است.

«مرکز راهبردی و مطالعات بین‌المللی» با آنکه در روزهای ابتدایی قتل خاشقچی دست رد به کمک‌های مالی سعودی زد اما پس از مدتی تبدیل به یکی از طرفداران سفر جو بایدن به عربستان شد. اطلاعات مالی این مراکز نشان از دریافت‌ها صدها هزار دلار از سوی دربار سعودی دارد. نهادهای دانشگاهی مانند دانشگاه «ام آی تی» نیز مجموعاً بیش از ۲.۶ میلیارد دلار کمک مالی دریافت کردند.

حقوق بشر در خدمت منافع اقتصادی

شاید نکته کلیدی درباره بازگو شدن شعارهای «حقوق بشری» در تریبون‌های تبلیغاتی غرب، سنجش «منافع» دولت‌های اروپایی و آمریکا باشد.

اگر عربستان روزنامه نگار منتقد خود را به راحتی بکشد و جنازه وی را از بین ببرد، اگر زندن‌های ریاض پر از زندانیان سیاسی- عقیدتی باشد و به راحتی حکم اعدام با شمشیرِ نوجوانان شیعه همچون «عبدالله الحویطی»، «عبدالله الدرازی»، «علی السبیتی»، «حسن زکی الفرج»، «جلال آل لباد»، «مهدی المحسن»، «جواد قریریص» و «یوسف المناسف» در دستگاه قضائی سعودی صادر شود، برای دولت‌های غربی از اهمیت زیادی برخوردار نیست زیرا قراردادهای تجاری- تسلحیاتی با ریاض در اولویت قرار دارند.

واقعیت آن است که غربی‌ها نگاه ابزاری به مقوله حقوق بشر دارند و بسته به منافع خود در زمان و مکان‌های مختلف از این سلاح علیه دشمنان خود استفاده می‌کنند.

بهره سخن

در هنگامه انتخابات نامزدهای پست ریاست‌جمهوری آمریکا، معمولاً شعارهای تندی در زمینه دفاع از حقوق بشر یا دموکراسی، در داخل یا خارج از آمریکا، سر داده می‌شود، اما زمانی که کاندیداها بر سریر قدرت تکیه می‌زنند، این «منافع» ملی، حزبی یا فردی آن‌ها است که در اولویت نخست قرار دارد.

دونالد ترامپ و جو بایدن هر دو پیش از رسیدن به سکان قدرت، سخن از نقض حقوق بشر توسط رژیم سعودی به میان می‌آوردند، اما به محض ورود به کاخ سفید و دریافت نخستین توصیه‌ها در خصوص سیاست خاورمیانه‌ای آمریکا، نظر خود را در برابر ریاض تعدیل و سیاست «تعامل» را به جای «مجازات» انتخاب می‌کنند.

محمد بن سلمان ولیعهد جوان سعودی سعی کرده است تا با ایجاد شبکه گسترده در میان رسانه‌ها، گروه‌های لابی، دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی آمریکا، جلوی افشای سیستماتیک حقوق بشر در پادشاهی سعودی را بگیرد.

به عنوان مثال محمد بن سلمان، برای به حاشیه راندن ماجرای قتل جمال خاشقچی میلیاردها دلار در جامعه آمریکا و حزب دموکرات هزینه کرد تا از این طریق از میزان فشار آنها کاسته و از شدت تنش با دولت بایدن بکاهد.

کارنامه عملی دولت بایدن به خوبی این نکته را ثابت کرد که دموکرات‌ها یا جمهوری خواهان تنها در مقام شعار به دنبال ترویج اصول دموکراتیک و پیگیری اصول حقوق بشری هستند ما در مقام عمل و سیاست ورزی راهبردی محافظه‌کارانه و مبتنی بر منافع سیاسی- اقتصادی را دنبال می‌کنند.

محمد بیات، کارشناس مسائل بین الملل

منبع: مهر

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نظام سیاسی آمریکا چگونه «محمد اره» را تبرئه کرد؟ بیشتر بخوانید »

دلیل فضاسازی اصلاح‌طلبان علیه خدمات دولت سیزدهم چیست؟

بازسازی اصلاحات با سوخت اغتشاشات



جریان اصلاح‌طلب با اشتیاق به قدرت از زمانی که متوجه شده احتمالاً جامعه برخی مشکلات فعلی را نتیجه عملکرد سال‌ها حضور اصلاح‌طلبان در قدرت بداند، سیاست فرار رو به جلو را در پیش گرفته است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «رسول سنائی راد» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت: بی‌تردید حرکت نیروهای سیاسی داخلی نظام به سمت وحدت و انسجام درونی از جمله ضرورت‌های شرایط فعلی کشور است و تمام نهادها و دستگاه‌های دارای مسئولیت درعرصه امنیت، اقتدار و کارآمدی نظام هم با فهم و درک این ضرورت آماده استقبال از تمامی نیروهای سیاسی متعهد به اصول و مبانی مشترک انقلاب و نظام یعنی ولایت فقیه، قانون اساسی، استقلال سیاسی و استکبار ستیزی و نفی هرگونه سلطه‌گری و سلطه‌پذیری هستند.

این اصول هم مانع هرگونه جزم‌اندیشی و بی‌توجهی به شرایط مختلف می‌شود و هم از بدعت‌گذاری‌های ناشیانه و تجدیدنظرطلبانه جلوگیری می‌کند و بالاتر از آن با وجود چرخش قدرت بین جناح‌ها و جریانات سیاسی و آمد و شد دولت‌ها با سلایق سیاسی متفاوت، ماهیت انقلابی و اسلامی نظام را حفظ کرده و تداوم می‌بخشد.

به عبارت دیگر، این اصول موجب شکل‌گیری غیریت‌سازی با دشمنان و معاندان نظام و مرزبندی‌های هویتی با آنان شده و با وجود تفاوت و اختلاف در نگاه کارشناسی و روش‌های سیاسی، میدان رقابت را برای حضور در قدرت بازمی‌گذارد. اما عدول از این مبانی و اصول در واقع جابه‌جایی مرزهای هویتی است که می‌تواند به تغییر در ماهیت نظام جمهوری اسلامی و تبدیل آن به نظام سکولار یا وابسته به نظام استکبار ولو با پوسته‌ای به ظاهر دینی و حتی حاکمیت یک فرد معمم بر رأس آن منتهی شود.

اغتشاشات چند هفته گذشته در کشور که از ابعاد، پیچیدگی و لایه‌های مختلفی برخوردار بود، نباید با نگاه به عناصر هیجانی، فریب‌خورده و ماجراجویی میدانی که عمدتاً جوان و نوجوان بوده و در قالب طرحی امریکایی – عبری – عربی تحریک و هدایت شده و زمینه‌ساز موج‌سواری گروهک‌های ضد انقلاب و برانداز شده بودند، ارزیابی و تعیین هویت کرد. بلکه با رجوع به نقش امریکا در تحریک و پشتیبانی و همنوایی و همسویی رسانه‌های امریکایی، صهیونیستی، عربستانی و انگلیسی و همراهی سفارتخانه‌ها و دیپلمات‌های غربی و نشست‌های هماهنگ و پیاپی سران گروهک‌های معاند و براندازی، چون کومله، دموکرات، منافقین، سلطنت‌طلب‌ها، الاحوازیه، سهاب در این رسانه‌ها به هویت‌شناسی این اغتشاشات پرداخت.

اینکه رئیس‌جمهور بی هوش و حواس امریکا در حین اغتشاشات اعلام داشت: «مردم ایران، ایران را آزاد می‌کنند.»‌و عناصر تجزیه‌طلب در نشست‌های رسانه‌ای، ایران آینده را با مرزهای نامعلوم و غیر از آنچه اکنون وجود دارد، توصیف می‌کردند، هیچ تردیدی نسبت به ماهیت بیگانه‌پسند این اغتشاشگران و حامیان آنان باقی نمی‌گذارد که ایران قوی، متحد و یکپارچه را، چون خاری در چشم می‌بینند و سال‌هاست که تجزیه کشور عزیزمان را در قالب طرح صهیونیستی برنارد لوئیس و طرح امریکایی شده آن تحت عنوان «خاورمیانه جدید» به انتظار کشیده و میزبان گروهک‌های خائن و تجزیه‌طلبی بوده‌اند که به دنبال تشکیل کردستان، بلوچستان، عربستان یا الحاق بخش‌هایی از خاک کشورمان به سایر کشورها بوده و مأمور مزدور بیگانگان از عراق بعثی تا آل‌سعود و تروریست‌های غربی یا صهیونیست‌ها بوده‌اند.

اغتشاشات جدید که از بار هیجانی بالا و تزریق پرشدت خشم برخوردار بود، بسیار خشن، موهن ویرانگر شروع شد و به توهم فروپاشی نظام دامن زد.

دشمنان احمق و گروهک‌های خائن و پادوی کشورهای بیگانه و معاند که به حمایت و همراهی کامل از اغتشاشات رو آوردند، با بی‌اعتنایی و طرد مردم مواجه شدند. مردمی که گرچه بعضاً نارضایتی، انتقاد و حتی اعتراض هم به برخی عملکردهای مسئولان دارند، اما هیچ‌گونه هرج و مرج، لمپنیسم، دین ستیزی و حرمت‌شکنی و زیر پاگذاشتن ارزش‌های اجتماعی، دینی و ملی را نمی‌پسندند و نسبت به حمایت و همراهی بیگانگان و تروریست‌ها از این اغتشاشات حساسیت و نفرت دارند.

اما در این میان برخی بازیگران سیاسی فرصت‌طلب مثل اصلاح‌طلبان، همچون گروهک‌های ضد انقلاب و برانداز، این حوادث را مجال و فرصتی برای ابراز وجود، موج‌سواری و فشار بر نظام، تصور و از این رو با فروکش کردن اغتشاشات ناگهان با جنبش و خیزش نامیدن آن به تئوری‌پردازی به نفع استمرار و گسترش آشوب‌ها پرداخته و پس از حدود ۵۰ روز از شروع این موج ویرانگر با صدور بیانیه‌ای، حمایت و همراهی خود را آشکار نمودند. هرچند پیش از این هم در فضای نظری و فضاسازی سیاسی و هم‌تحریک میدانی بخش عمده‌ای از ظرفیت رسانه‌ای خود را در همین مسیر به کار گرفته و برخی تشکل‌های اصلاح‌طلب به تحریک در فضای ادارات، مدارس و دانشگاه‌ها رو آورده و از هیچ حمایت و هدایتگری دریغ نداشتند.

گرچه جریان اصلاح‌طلب با اشتیاق به قدرت، همواره پیگیر بقا در قدرت بوده و از زمانی که متوجه شده احتمالاً جامعه برخی مشکلات فعلی را نتیجه عملکرد سال‌ها حضور اصلاح‌طلبان در قدرت بداند و مطالبه پاسخگویی اصلاح‌طلبان را داشته باشد، با فرار رو به جلو، لباس منتقد و مخالف سیاسی حاکمیت را بر تن کرده و خود در موضع مطالبه‌گری قرار گرفته و حتی زمانی که در قدرت هم بوده سیاست مظلوم‌نمایی و فرار رو به جلو را با واژه تکراری «نمی‌گذارند» پیش برده است.

اما وجه طنز، ژست اخیر اصلاح‌طلبان در حمایت از اغتشاشگران، این است که این حضرات با وجود سطح بالای خشونت و ویرانگری، هتاکی و اهانت به مقدسات جامعه، استفاده از سلاح سرد و گرم و دست زدن به ترور و به شهادت رساندن مأموران حافظ امنیت و معرکه‌آفرینی به نفع تروریست‌های داعشی، این طبل حمایت و همنوایی را به صدا درآورده‌اند.

حال آنکه شعارها و ادعاهای اصلاح‌طلبانه از قبیل مدارا و خشونت‌پرهیزی، حاکمیت قانون، حراست از آزادی‌های فردی و اجتماعی و… هیچ نسبت و همخوانی با عملکرد اغتشاشگران نداشته و تنها می‌تواند شاخص نوعی نفاق و فرصت‌طلبی برای استفاده از ظرفیت اغتشاش به عنوان سوخت برای بازسازی اصلاحات به‌حساب آید که با افتضاح تمام و به سخره گرفتن شعور و درک دیگران دنبال می‌شود.

اصلاح‌طلبانی که همواره مسیر کسب قدرت را با حواله هزینه‌ها به دیگران طی کرده و تور گذاشتن و فریب توده مردم را به عنوان سیاست جذب جمعیت خاکستری و آرای خاموش برای نیل به قدرت، ماهرانه به اجرا گذاشته‌اند، این بار هم با تصور ایجاد فشار بر نظام با استفاده از موج آشوبی که برای تطهیر ماهیت هرج و مرج‌گرا و اغتشاش گونه آن، حالا نام خیزش و جنبش بر آن گذاشته‌اند، حتی از ننگ همراهی و همصدایی با گروهک‌های تجزیه‌طلب نیز هراسی ندارند و به تنازل حیثیتی تا حد پادوهای رژیم صهیونیستی، امریکا و عربستان سعودی نیز اعتنا نمی‌کنند.

انتظار می‌رفت، این حضرات با لحاظ سابقه برخی حامیان یا حداقل در پیوند با ادعای سیاست‌ورزی و عقلانیت خود، حداقل بخش‌های گل‌درشت عملکرد و رفتار تروریستی، دین‌ستیزانه، نامتعارف و لمپنیستی اغتشاشگران را مورد سرزنش یا حداقل تذکر قرار می‌دادند گویا شیفتگی به قدرت می‌تواند امر معطوف به قدرت را نزد این جماعت توجیه نماید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بازسازی اصلاحات با سوخت اغتشاشات بیشتر بخوانید »

فیلم/ نوری زاده: دموکرات و کومله گروه‌های شریفی هستند!

فیلم/ نوری زاده: دموکرات و کومله گروه‌های شریفی هستند!



نوری زاده در مصاحبه با العربیه:نظام ایران باید سرنگون شود تا منطقه و جهان از این شر نجات پیدا کند!


دریافت
15 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ نوری زاده: دموکرات و کومله گروه‌های شریفی هستند! بیشتر بخوانید »

گروهک‌ها چه تله‌ها که برایمان نمی‌گذاشتند +عکس

گروهک‌ها چه تله‌ها که برایمان نمی‌گذاشتند +عکس



یک نفر از گروهک‌ها آمد. دستی به گردنم زد و گفت «عجب گردنی داری‌ها!». اسب را هی زدم تا دور شوم. کمی جلوتر یک دختر جوان و زیبا با موهای بلند و طلایی سر راهم قرار گرفت. واقعاً برای یک جوان ۲۰ساله وسوسه‌برانگیز بود. همان لحظه فهمیدم تله است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، جنگ برای بعضی‌ها طوری بوده که توانسته‌اند درباره‌اش کتاب طنز بنویسند. برای بعضی‌ها هم آن‌قدر دردناک بوده که حتی از یادآوری‌اش عذاب می‌کشند. دلیل این تفاوت را باید در تفاوت شخصیت‌ها، روحیه‌ها و نگاه‌ها جست‌وجو کرد.

اما به هر حال جنگ، جنگ است. با تمام ویژگی‌های خشونت‌آمیز، تلخ و گزنده‌اش. و جنگی که برای دفاع از وطن و آرمان باشد، البته می‌شود «دفاع مقدس» که رهبر انقلاب امر کرده‌اند یادش را زنده نگه داریم و بازماندگانش را گرامی بداریم.بسیاری از مردهای جنگ، پا به سن گذاشته‌اند و حالا روحیه‌شان شکننده‌تر از زمان جوانی است. می‌شود با اصرار راضی‌شان کرد به گفت‌وگو، اما نمی‌دانی تا کجای ماجرا را می‌توانند تعریف کنند تا شریک خاطراتشان شوی.

«حاج حمیدرضا نوری» با اصرار راضی شد کمی از آنچه را که در جبهه‌های غرب دیده برایمان بگوید. برای مخاطب امروز که این روزها نام گروهک‌های کومله و دموکرات را زیاد می‌شنود، شنیدن این روایت‌ها خالی از لطف نیست…

گروهک‌ها چه تله‌ها که برایمان نمی‌گذاشتند +عکس

حاج حمیدرضا نوری

جنگ در جبههٔ غرب، نامردی بود

حاج‌رضا از جنگ بیزار است. چندین بار در نشست‌های مختلف این نکته را گفته است: «کلاً جنگ چیز بدی است. ولی می‌توان گفت جنگ رو در رو، جنگ مردانه‌تری بود. در جبهه‌های جنوب مثل چزابه، کوشک، خرمشهر، مهران، میمک و… جنگ رو در رو بود. ولی در جبههٔ غرب کشور، جنگ نامردی بود. از اینکه با یک عده خائن وطن‌فروش داشتیم می‌جنگیدیم خیلی اذیت می‌شدیم. از اولش هم این جنگ نابرابر بود. چون نمی‌دانستیم از کدام سمت داریم ضربه می‌خوریم.

ما جبههٔ سردشت بودیم. از روستای «اسب میرزا» که به طرف سیرکوه می‌رفتیم، یک پایگاه در ارتفاع بود که گروهان ما آنجا مستقر بود.

گروهان بهرام (که بیشترشان از بچه‌های هرمزگان بودند) هم بالای روستای اسب میرزا، آن سمت دره در ارتفاع بود. پایگاه بود دیگر. جبههٔ روبه‌رو نداشتیم. شب‌ها دور تا دور پایگاه گشت بود. یعنی دور تا دور پایگاه سنگر بود.

هر آن امکان داشت نامردها از هر طرف نفوذ کنند. ما شب‌ها دور پایگاه گشت می‌دادیم، روزها هم تأمین جاده را بر عهده داشتیم تا ماشین‌های مردم در امنیت رفت و آمد کنند.».

هیچ رحمی در دل نداشتند

اگر کتاب «شکار کرکس‌ها» (نوشتهٔ محمد ستاری وفایی) را خوانده باشید، می‌دانید «تأمین جاده» چیست و زمان جنگ و در جبهه‌های غرب چه اهمیتی داشته است. حاج‌رضا دربارهٔ اهمیت تأمین جاده می‌گوید: «یک روز رفته بودم سردشت. وقتی برمی‌گشتم دیروقت بود. رسیدم به بنهٔ گروهان در معبر شهید بروجردی. می‌خواستم از آنجا بروم خط. یک آمبولانس ارتش آمد و گفت «تأمین جاده نیست. نرو.». گفتم «خب پیاده می‌رم.». گفت «برو عقب آمبولانس رو ببین.». نگاه کردم، دیدم کومله دموکرات سر دو تا از بچه‌ها را بریده‌اند. نامردها خرخره را می‌زدند و رها می‌کردند تا فرد زجرکش شود. اگر کامل قطع می‌کردند، طرف راحت می‌شد.».

دشمن در لباس خودی می‌آمد

حاج‌رضا گویی خاطره‌ای تلخ را به خاطر آورده. با صورت برافروخته و خیس عرق تعریف می‌کند: «یک روز عصر، گروهان بهرام می‌خواست تأمین جاده را جمع کند که نامردها حمله کردند و بچه‌ها را به رگبار بستند. در جا ۱۰-۱۵ نفرشان را شهید کردند. مدل جنگ‌شان واقعاً نامردی بود. با لباس خودی می‌آمدند. یا حتی گاهی در همان روستا کنارمان بودند، ولی نمی‌شناختیمشان. این‌ها خاطراتی است که آدم دوست ندارد تعریف کند یا حتی به خاطر بیاورد. جنگ بود دیگر. چیز خوبی نداشت که آدم بگوید.».

چه تله‌ها که برایمان نمی‌گذاشتند

حال و هوای حاج‌رضا که کمی عوض می‌شود، گفت‌وگو را از سر می‌گیریم: «یک روز باید از روستا آب می‌آوردم. پاس‌بخش بودم. تأمین جاده را گذاشتم و با اسب به طرف روستا راه افتادم. اسب بی‌رمقی هم بود. راه نمی‌رفت. ظرف را که پر کردم، یک نفر از همان گروهک‌ها آمد. دستی به گردنم زد و با لهجه گفت «عجب گردنی داری‌ها!». من سوار شدم، اسب را هی زدم تا دور شوم. کمی جلوتر یک دختر جوان و زیبا با موهای بلند و طلایی سر راهم قرار گرفت. واقعاً برای یک جوان ۲۰ساله وسوسه‌برانگیز بود. خب این گروهک‌ها ناموس و غیرت نداشتند. هنوز هم ندارند. به هر حال به لطف خدا و آموزش‌هایی که دیده بودیم، همان لحظه فهمیدم تله است. به سمت جاده فرار کردم و به دوستان تأمین جاده پیوستم.

آموزش‌های اختصاصی تأمین جاده و حضور در آن مناطق را به ما داده بودند. تمام جزئیات و نکاتی را که آموزش دیده بودیم باید رعایت می‌کردیم. حتی در این حد که اگر جایی پهن گاو بود (که در مناطق روستایی معمول است)، باید اول مسئول مهندسی می‌آمد و زیر پهن گاو را چک می‌کرد که مین نباشد.».

گروهک‌ها چه تله‌ها که برایمان نمی‌گذاشتند +عکس
حاج‌رضا سوار بر همان اسب بی‌رمق

کردها پاک، باغیرت و شریفند

برایم سؤال پیش می‌آید آن مردی که موقع آب‌برداشتن، حاج‌رضا را به نوعی تهدید کرد، چه کسی بود. او توضیح می‌دهد: «نمی‌دانم از اهالی آن روستا بود یا نه. حتی نمی‌دانم واقعاً کرد بود یا ادای لهجهٔ کردی را درمی‌آورد. چون کردها آدم‌های باوجدانی هستند. خیلی باشرفند. وقت‌هایی که در تأمین جاده بودیم، خانم‌های کرد بومی روستا نان که می‌پختند برایمان نان تازه می‌آوردند.

ولی گروهک‌ها معلوم نبود چه کسانی هستند. آن موقع بهشان می‌گفتند «کومله و دموکرات». ولی زمانی که مثلاً اشنویه، نقده، جلدیان و… را به هم ریخته بودند، چیزی که ما دیدیم و شنیدیم، این بود که بیشترشان ایرانی نبودند. ایرانی هیچ‌وقت این کار را نمی‌کند. کردهای باغیرت هم همین‌طور. کردهای ما خیلی به ایران و ایرانی‌بودنشان تعصب دارند.

اعضای گروهک‌ها عده‌ای مزدور و منافق و عده‌ای بودند که متأسفانه گمراه شده بودند.کردهای هم‌وطن ما آدم‌های بسیار خوب و بی‌آزاری بودند. گروهک‌ها مدام تهدیدشان می‌کردند. ولی ذاتاً آدم‌های بسیار پاک و خوبی بودند. من هنوز هم دوستان کرد زیادی دارم.».

گروهک‌ها چه تله‌ها که برایمان نمی‌گذاشتند +عکس
سردشت، بیوران؛ حاج‌رضا در جبهه آرپی‌جی‌زن بوده.

وقتی سر پست، یخ زدم!

شنیده بودم که حاج‌رضا یک بار در دوران سربازی‌اش در جبهه، از سرما یخ زده. از او می‌خواهم ماجرا را تعریف کند: «سردشت زمستان‌های به‌شدت سردی داشت. در سنگر دیده‌بانی شب بودم. ما در ارتفاع بودیم. باید دامنه را می‌پاییدیم که دشمن نیاید. یک بار که آنجا تنها بودم، تقریباً یخ زدم. ما همیشه سعی می‌کردیم پست‌ها را تند تند عوض کنیم. بچه‌ها دیده بودند من سروصدایی نمی‌کنم. آمدند سراغم. دیدند حالت یخ‌زدگی بهم دست داده. بیهوش شده بودم.

من را به سنگر بردند و داخل کیسه‌خواب گذاشتند تا گرم شوم. به دست و پایم آب گرم زدند که دستم از اسلحه جدا شود. دستم از دستکش بیرون آمد، ولی دستکش به اسلحه چسبیده بود.». از عوارض آب گرم زدن به دست و پای یخ‌زده این است که پوست حساس می‌شود و در هوای سرد، ترک می‌خورد و خون می‌آید. این مشکل هنوز همراه حاج‌رضا است.

گروهک‌ها چه تله‌ها که برایمان نمی‌گذاشتند +عکس
زمستان سردشت، پایگاه نظامی. نفر دوم از سمت چپ فرماندهٔ گروهان ما بود 

امام رضا (ع) شفایم داد

از حاج‌رضا می‌خواهم ماجرای جانباز شدنش را بگوید. جواب می‌دهد «من اصلاً جانباز نشدم!». می‌گویم «ولی من شنیدم سال ۱۳۷۴ دکترها عوارض شیمیایی رو در بدن شما تشخیص دادند. اما قادر به درمانش نبودند و گفتند فرصت زیادی ندارید و…».

وقتی می‌بیند از ماجرا خبر دارم، کوتاه می‌آید و می‌گوید «مستقیم شیمیایی نشدم. بعد از پایان سربازی‌ام در جبهه‌های غرب، دوباره به جبهه رفتم. حدود سال ۶۱ و این بار داوطلب. در مناطق مختلفی جنگیدیم. تنگهٔ چزابه، کوشک، میمک و… . گویا در یکی از این مناطق که آلوده به عامل شیمیایی بود، آلوده شدم.

دکترها بعد از کلی دوا و درمان ۶ ماه فرصت دادند. رفتیم خدمت امام رضا (ع). لطف ایشان شامل حال همهٔ شیعیان و ایرانیان هست. شامل حال ما هم بوده و هست. از آن ۶ ماهی هم که دکترها گفتند، خیلی گذشته و ما نمردیم.».

یک دست کله‌پاچه خوردم تا سر پا شدم

از سخت‌ترین موقعیت‌ها برای خانواده‌های رزمندگان، بی‌خبری بوده و هست؛ خصوصاً بی‌خبری بعد از انجام عملیات‌ها. حاج‌رضا هم یک بار با بی‌خبر گذاشتن خانواده به مدت دو ماه، تن آنها را حسابی لرزانده: «عملیات والفجر۲ بود؛ منطقهٔ حاج‌عمران. خط را تحویل ما دادند. آنجا خیلی به ما سخت گذشت.

عراق پاتک‌های خیلی سنگینی می‌زد. چند نفر از بچه‌های ما آنجا شهید شدند؛ سرکار ادب‌جو، جواد داداشی، لطیف یوسفی. تقریباً دو ماه آنجا ماندیم. نه ما از شهر و خانه خبر داشتیم، نه کسی از حال ما خبر داشت. خانواده نگران شده بودند. بعد از دو ماه با همان لباس‌هایی که دو ماه عوض نکرده بودیم، خاک‌آلود و کثیف برگشتیم به شهرهایمان.

روز قبل از برگشتنم کسی به خانواده خبر داده بود گروه ما تار و مار شده‌اند. فکر کردند من هم شهید شده‌ام. می‌خواستند بروند منطقه دنبالم بگردند که خودم برگشتم. به تهران که رسیدم، مستقیم رفتم کله‌پزی. «دایی شعبانِ کله‌پز» به خانه‌مان رفت و خبر داد که من برگشته‌ام.».

جیره‌مان را زودتر گرفتیم

حاج‌رضا از کودکی بسیار بازیگوش بوده و لحظه‌ای دست از شیطنت برنمی‌داشته. در سربازی هم ظاهراً اوضاع به همان منوال بوده: «دم سنگرمان یک درخت بود. به ما جیرهٔ خشک می‌دادند؛ لپه، برنج، روغن، عدس، گوشت و… می‌دادند که خودمان غذا بپزیم. یک روز گوشت را به درخت جلوی سنگرمان آویزان کرده بودند؛ دو تا گوسفندِ ذبح‌شده. دیدیم می‌خواهند فردا به ما سهمیه بدهند، ولی ما الان گرسنه‌ایم! سهمیه‌مان را یک روز زودتر برداشتیم. صبح صدای قضیه درآمد.».

گروهک‌ها چه تله‌ها که برایمان نمی‌گذاشتند +عکس
سردشت، روستای اسب میرزا. این همان درخت آرزوهاست؛ درختی که جیرهٔ گوشت را به آن آویزان می‌کردند!

جواد دو متر قد داشت

«یک شب، «الله اکبر» بود. آن زمان بعضی شب‌ها به دلایل مختلف (مثل پیروزی عملیات و…) امام (ره) اعلام می‌کردند شب، الله اکبر بگوییم. در ارتفاع ۲۵۱۹ حمزه سیدالشهدا بودیم. ما شروع کردیم به تکبیر گفتن. عراق شروع کردند به آتش ریختن. آن‌قدر آتش سر ما ریختند که کوه را شخم زدند. خمپاره فقط به اطرافمان می‌خورد. چون سنگر دیده‌بانی شب ما در نقطه‌کور بود، گرفتن گرای آن مشکل بود. اما جواد داداشی و لطیف یوسفی را همین‌جوری زدند. ۴ نفر در یک سنگر بودند. صبح دو نفرشان از سنگر بیرون رفتند. عراق گرا گرفت. جواد دو متر قد داشت. بدنش از وسط نصف شده بود…».

حاج‌رضا دیگر نتوانست ادامه دهد. من هم همین‌طور…

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

گروهک‌ها چه تله‌ها که برایمان نمی‌گذاشتند +عکس بیشتر بخوانید »