دادستانی فرانسه از دادگاهی در این کشور درخواست کرد تا در پرونده اختلاس، برای رهبر سابق حزب «اجتماع ملی» فرانسه، حکم پنج سال حبس در نظر بگیرد.
بهگزارش مشرق به نقل از راشاتودی، دادستانهای فرانسه از دادگاهی در این کشور خواستهاند تا برای مارین لوپن، رهبر پیشین حزب «اجتماع ملی»، در پرونده اختلاس، حکم پنج سال حبس در نظر بگیرد.
لوپن در ۲۴ تن از اعضای کنونی و سابق حزب راستگرای «اجتماع ملی» به استفاده از سه میلیون یورو از بودجه تخصیصی پارلمان اروپا برای اهدافی غیر از آنچه در قوانین مقرر شده است، متهم هستند. اتهام آنها این است که از پولی که پارلمان اتحادیه اروپا برای دستیاران پارلمانی در نظر میگیرد حد فاصل سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۶ به منظور پرداخت به کارمندان دیگر حزب خود استفاده کرده و قوانین این بلوک را زیر پا گذاشتهاند.
در جریان روند رسیدگی به این اتهامات، دادستانها اینطور استدلال کردند که لوپن به دلیل اینکه در زمان وقوع تخلفات عضو پارلمان اروپا و رهبر حزب «اجتماع ملی» بوده است، باید با اشد مجازات تنبیه شود. او از سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۱ رهبری این حزب را برعهده داشت و هماکنون نیز در آن عضویت دارد.
دادستانی فرانسه گفته است که از این پنج سال حکم حبس، سه سال تعلیقی خواهد بود و دو سال نیز با پابند الکترونیکی سپری خواهد شد. آنها همچنین خواستهاند تا جریمه نقدی ۳۰۰ هزار یورویی نیز برای لوپن در نظر گرفته شود.
لوپن در جمع خبرنگاران دراینباره گفت: مشخص است که آنچه مدعیالعموم میخواهد پایان حیات سیاسی مارین لوپن است.
جردن بادرلا، رهبر کنونی حزب «اجتماع ملی» نیز که جزو متهمان این پرونده نیست، در شبکه اجتماعی «ایکس» دادستانی را به «حمله به دموکراسی» و تلاش برای «پیگرد قانونی و انتقام گرفتن از مارین لوپن» متهم کرد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
گروههای معاند که در هر دوره سعی میکنند خود را به مرکز قدرت غرب نزدیک کنند، حالا با ارسالهای پیامهایی به ترامپ تلاش کردند، خودی نشان دهند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، پس از انتخاب دوباره «دونالد ترامپ» در آمریکا بخشی از ضدانقلاب که شامل سلطنتطلبان و افراد حامی گروه «زن زندگی آزادی» میشوند نسبت به این اتفاق در انتخابات ایالات متحده ابراز خوشحالی و شادمانی کردند.
این ابراز خرسندی درشرایطی انجام میشود که ضدانقلاب خود را در یک فضای محاق و انزوا احساس میکرد و در این خصوص حس میکند میتواند با استفاده از فضای حضور ترامپ در کاخ سفید خود را بازیابی کند.
اما در این شرایط یک رقابت شدید نیز میان سلطنتطلبان و بخش فمنیستی ضدانقلاب روی داده تا جایی که به طور آشکار این گروهها به هم حمله میکنند. حملات سلطنتطلبان به «مسیح علینژاد» از جمله این موارد است که وی را به برنامهریزی برای ایجاد یک پروژه جدید مالی با تیم ترامپ متهم میکنند. علنژاد اخیرا پیامی را به رئیسجمهور جدید آمریکا ارسال کرده است.
سلطنتطلبان نیز خوشحالی خود را به این جهت ابراز داشتند که مطرح میشود ترامپ سیاست سفت و سختی را علیه کشورمان اعمال میکند. موضوعی که به شدت مورد اعتراض قرار گرفته است که سلطنتطلبان هر روز با موقعیتهای جدیدی نوع دیگری از اقدامات ضدمیهنی و ضدایرانی را نشان میدهند.
در همین راستا، «کیوان عباسی» مدیر تلویزیون منحله «من و تو» طی پستی در شبکه اجتماعی ایکس با ابراز خرسندی از پیروزی ترامپ نوشت: «اپوزیسیون به آنچه امید داشت، یعنی رئیسجمهوری سختگیر در برابر جمهوری اسلامی رسید. حالا باید امیدوار باشیم که مخالفان از این فرصت استفاده کنند و در مورد آنچه خود باید انجام دهند کوتاهی نکنند. سرنوشت ایران در نهایت با همت و به دست ایرانیان تعیین خواهد شد.»
«محمدمنظرپور» سردبیر سابق بی بی سی فارسی در گفتوگو با «ابراهیم نبوی»، فعال سیاسی با اشاره به پیامهای عناصر ضدانقلاب به ترامپ از وی پرسید که آیا رئیس جمهور جدید آمریکا این افراد را حاجتروا میکند یا خیر که این فعال سیاسی پاسخ گفت: « ترامپ برای دموکراسی در هیچ کجا نیامده است نه در آمریکا و نه جای دیگر. ایشان آمده که رئیسجمهور آمریکا باشد نه خاورمیانه. هدفش را مشخص کرده و مردمی که در آمریکا به وی رای دادند نیز هدف مشخصی دارند و ترامپ هم در همین زمینه عمل خواهد کرد.»
وی افزود: «در قدم اول با ورود ترامپ، جریان فاند و پولهایی که این افراد اخذ میکند با مشکل مواجه میشود و به نظر من روزهای خوبی را پیش رو نخواهند داشت.»
درواقع بخشی از ضدانقلاب به خوبی از اهداف مالی این افراد با خبر است و همچنین میداند که این عناصر خود را همواره به اجاره غرب و رژیم صهیونیستی درآوردهاند و پیامها عناصر معاند را نیز بر اساس همین امیدی که برای تامین هزینههایشان دارند، تعبیر میکنند.
جالب است که ضدانقلاب خوشحال است که ترامپ تحریمهای جدیدی علیه کشورمان اعمال میکند. البته این موضوع جدیدی نیست، بلکه این گروه معاند پیشترها در زمان تهدیدات اسرائیل به ایران از این رژیم حمایت کرده بود و حتی «رضا پهلوی» نیز در یک فضای اوهام سیاسی خود را برای پر کردن خلاء قدرت در ایران آماده کرده بود!
بعد از حمله صهیونیستها با کمک غرب و آمریکا که پدافند هوایی ایران آن را دفع کرد، سلطنتطلبان به شدت سرخورده شدند و از اسرائیل انتقاد کردند. اما به گفته کارشناسان این گروه سیاسی که در فضای مالیخویایی زیست میکنند، درباره حمله اسرائیل به ایران یک تصویرسازی غلط ایجاد کرده بودند که با یک حمله همه چیز تمام میشود.
این موضوع سبب شد که ضدانقلاب به عنوان اپوزیسیون اجارهای میان ایرانیان خارج از کشور شناخته شود که هر بار خود را به فردی میچسباند و به اجاره دیگری در میآورد.
چنان این گروههای سیاسی از سوی بخشهای مختلف ضدانقلاب مورد انتقاد قرار گرفتهاند که هنوز بعد از گذشت مدتی نسبت به مانورهای ضدایرانی و ضدمیهنی که انجام دادهاند در اردوگاه معاندین مورد مواخذه قرار میگیرند.
منبع: فارس
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
به گزارش مجاهدت از گروه سیاسی دفاعپرس، «مسعود پزشکیان» رئیسجمهور پیش از ظهر دوشنبه نهم مهر ۱۴۰۳ در حین حضور در دفتر جنبش حزبالله در تهران، در حاشیه ادای احترام به مقام والای شهید سید حسن نصرالله و دیگر شهدای این جنبش، در گفتوگویی کوتاه با شبکه تلویزیونی المنار، ضمن عرض تسلیت مجدد به مردم عزیز لبنان و فلسطین و همه مجاهدان جریان مقاومت اظهار داشت: باید به همه مدعیان دروغین حمایت از حقوق بشر، آزادی و دموکراسی ننگ و نفرین فرستاد که امروز جای ظالم و مظلوم را تغییر دادهاند.
رئیسجمهور با بیان اینکه امروز نظام استکبار به مدد امپراطوری رسانهای خود، معنا و کاربرد لغات را نیز جابجا کرده هست، افزود: مستکبرین تروریستها و آدمکشها را ناجی و انسانهای طرفدار انسانیت و مظلومین را تروریست معرفی میکنند.
پزشکیان با اشاره به اینکه یقینا نه تنها در ایران بلکه در تمام جهان انسانهای آزاده، به پیروی از مولای آزادگان جهان، به دنبال استقرار حق و عدالت هستند، تصریح کرد: سخن ما با ایادی استکبار همان سخن امام حسین (ع) هست که که اگر دین ندارید، حداقل آزاده باشید و در میدان مردانه مبارزه کنید، نه اینکه با ابزار تکنولوژی و بمباران، زن، کودک و پیر و جوان را به شهادت برسانید و مدرسه و بیمارستان و پناهگاه را بمباران کنید.
رئیسجمهور گفت: اگر مستکبرین تصور میکنند که با ترور سرداران و رزمندگان مقاومت علم مبارزه با ظلم و تجاوز و جنایت بر زمین میماند، سخت در اشتباه هستند و ما با قدرت در مقابل ظلم و جنایت میایستیم و یقین داریم که برادران ما و همه مسلمان و آزادگان جهان نیز در مقابل ظلم و ستم آرام نمیگیرند.
پزشکیان در پایان از خداوند متعال درخواست کرد که روح شهید نصرالله را با همه شهدای مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی محشور کند.
انتهای پیام/۹۵۵
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده هست
تفاوت کارنامه اقتصادی رؤسای جمهور پیشین به وضوح نشان میدهد که این مردم هستند که تعیین میکنند شرایط امروز و آینده کشور چه سر و شکلی داشته باشد و کدام وضعیت را رقم بزند؟!
سرویس سیاست مشرق _ رسم “رأی ندادن” که طی سالهای اخیر و در طول چند انتخابات گذشته به سکّه بازار تبدیل شد؛ یکی از جنجالیترین رفتارهای سیاسی در طول تاریخ ایران بوده است.
رفتاری که عدهای آنرا به مشروعیت نظام گره زدند، عدهای از آن با عنوان “پاسخ جامعه” یاد کردند و کسانی هم آنرا به معنی اصلاحطلب بودن یا شدن مردم ایران دانستند.
اما حقیقت این بود که “تحریم انتخابات” دارای هیچیک از این سه معنی نبود.
چه اینکه اولا مشروعیت نظام از قانونی است که با رأی اکثریت مردم انقلابی ایران به نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی ایجاد شد.
ثانیا پاسخ بودن تحریم انتخابات یک حرف غیر منطقی است زیرا پاسخ سیاسی به این معنی نیست که یک شهروند خودش را از حقوق حقّه خودش محروم کند و ثالثا دور نخست انتخابات دولت چهاردهم در سال 1403 که با حضور اصلاحطلبان برگزار شد و مشارکتی تقریبا 40 درصدی را نظارهگر شد نیز نشان داد فرض اصلاحطلب بودن اکثریت مردم ایران یک فرض باطل است.
*درباره “حق رأی” و “تأثیر رأی”/ انتخاب تفاوت بین احمدینژاد و روحانی و رئیسی و خاتمی
در تمام قال و مقالهای سالیان اخیر پیرامون رأی ندادن و پاسخهای مطروحه برای آن اما یک نکتهی هزار بار گفته از سوی دلسوزان وجود داشت که کمتر شنیده شد و آن “حق رأی” و “تأثیر رأی” بود.
آنها که با نگاه مثبت به تحریم انتخابات؛ 3 گزاره پیشگفته در بالا را ترویج میکردند هرگز نمیخواستند مردم متوجه حق رأی و تأثیر رأی خودشان باشند.
حق رأی به این معنی است که یک سیستم سیاسی و حکومتی توانسته در منتهای عملکرد سیاسی خود و با ابتنا بر 4 ستون قانون، ایدئولوژی، امنیت و مردمسالاری؛ این حق طبیعی را برای شهروندان خود تأمین کند که سرنوشت اجرائیات یک کشور را خودشان تعیین کنند و خودشان تصمیم بگیرند که سر و شکل زندگیشان در صورت کلان حکومتی چگونه باشد؟
در واقع باید گفت که این منتهای هدیه آزادی است که حکومتها میتوانند برای مردمان خود تأمین کنند و در تصمیمی بزرگ به جای اینکه خودشان بر اساس صلاحدید خودشان کشوری را اداره کنند؛ نحوه اداره کشور را در فرایند انتخابات به مردم واگذار کنند.
در گام بعد نیز مسئله “تأثیر رأی” مطرح میشود.
طبعا اگر حق باشد اما تأثیرش نباشد؛ آن حق بیمعنی خواهد بود!
در این گام دوم، بدخواهانی بودند که با ژست “چه فرقی میکند؟” به میدان میآمدند تا تأثیر رأی را انکار کنند.
آنها نمیگفتند که حتی در بیتأثیرترین حالت نیز بین دولت احمدینژاد و خاتمی و ایضا دولتهای روحانی و رئیسی؛ تفاوت از زمین تا آسمان است.
همهی این 4 دولت کارنامههای کاملا متفاوتی در زمینه تورم، میزان رشد مالیات، تأمین مسکن و… داشتند. و این یعنی یک تأثیر کلان و متفاوت بر زندگی مردم اقلا در ملموسترین بخش معیشت یعنی اقتصاد! (پرداختن به سایر ابعاد تأثیرات این دولتها نیز هریک مجال جداگانهای میطلبد)
پس رأی مردم و فرایند رأی دادن بسیار مهم است و همین تفاوت فاحش کارنامه دولتها نشان میدهد چرا مردم حق دارند رأی بدهند؟
زیرا این آنها هستند که با رأی دادن و ایضا با رأی ندادن خود تصمیم میگیرند که یک کشور در طول 4 سال آینده چه شرایطی داشته باشد؟
همچنان که در انتخاباتهای گذشته تصمیم گرفتند.
باید دقت کرد که رأی ندادن هم عملا یک رأی دادن است و از نظر تأثیر دقیقا مساوی با عمل انتخاباتی صندوقمحوری است.
به این معنی که آنها که رأی نمیدهند و احساس میکنند با این کار مشغول اعتراض هستند؛ عملا نه تنها خودشان را از یک حق مهم محروم میکنند بلکه این حق را مجانا به دیگران واگذار میکنند.
زیرا طبعا وقتی شاهد حذف بخشی (کوچک یا بزرگ) از جامعه رأی دهندگان از ساحت صندوقهای رأی باشیم؛ عملا نتیجه انتخابات هم تغییر خواهد کرد و آنها که رأی ندادهاند در واقع با این رأی ندادن به گزینهای کمک کردهاند که موافق او نبودهاند و اکنون آن نامزد توانسته با آرای قانونی خود پیروز شود.
از این رخداد البته یک نتیجه مهم دیگر نیز حادث میشود و آن اینکه افرادی که رأی ندادهاند؛ در انتخاباتی مثل انتخابات ریاستجمهوری عملا مجبورند 4 سال آزگار رئیسجمهوری را تحمل کنند که خود با رأی ندادن خودشان عامل پیروزی او بودهاند و این حسّ بد را هیچ تفکر اعتراضی پوشش نخواهد داد.
اعتراض زمانی میتواند وارد ساحت عقلانیت و اصالت شود که بر اصلیترین منصه دموکراسی یعنی “صندوق رأی” پا نگذاشته باشد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
«ایالات متحده اسرائیل» عبارتی است که این روزها در فضای مجازی توسط شهروندان آمریکایی استفاده میشود؛ کسانی که میخواهند به اعمال قدرت و نفوذ صهیونیستها در خاک ایالات متحده آمریکا کنایه بزنند
به گزارش مجاهدت از مشرق، «ایالات متحده اسرائیل» عبارتی است که این روزها در فضای مجازی توسط شهروندان آمریکایی استفاده میشود؛ شهروندانی که میخواهند به اعمال قدرت و نفوذ اسرائیل در مناسبات سیاسی، اقتصادی و ایالات متحده آمریکا کنایه بزنند. لابی اسرائیل در آمریکا به جایی رسیده که مجلس نمایندگان آمریکا روز چهارشنبه (۱۲ اردیبهشت) با پیش نویس قانونی موافقت کردند که بنا بر آن، تعریف «یهودی ستیزی» تغییر خواهد کرد و در دستور کار وزارت آموزش، مقامات و دستگاههای مجری قانون و همچنین قوانین مبارزه با تبعیض نژادی قرار میگیرد.
نکته اساسی این قانون آن است که باعث میشود انتقاد از رژیم صهیونیستی دلیل کافی برای «یهودستیز» شناخته شدن فرد یا گروه باشد، در حالی که بسیاری از مردم دنیا و به ویژه پیروان دین یهود تاکید دارند که صهیونیستها، فرقهای سیاسی هستند که جزو پیروان این دین به شمار نمیروند. هر چند منتقدین و برخی از نمایندگان و سناتورهای آمریکایی با این قانون مخالف هستند و آن را نوعی گمراهی در نژادپرستی میدانند. اما با این وجود به نظر میرسد دولت آمریکا به شدت به دنبال تصویب کامل این قانون است.
اگر این قانون اجرایی شود احتمالاً رهبران جنبش دانشجویی در دانشگاههای آمریکا به اتهام یهود ستیزی تحت پیگرد قرار میگیرند و ممکن است این آغازی برای مقابله با هر گونه جنبش دانشجویی همبستگی با فلسطین در آینده باشد. این در صورتی است که بر اساس اعلام سیانان در این ۱۵ روز ۱۷۰۰ دانشجوی آمریکایی بازداشت شدهاند.
اینجا ایالات متحده اسرائیل است
اعمال قدرت و سیاست اسرائیل در آمریکا باعث دهن کجی کاربران مجازی شده و آنها شروع به تمسخر دولت خود در شبکههای مجازی کردهاند تا جایی که در چند روز اخیر هشتگ «ایالات متحده اسرائیل» در فضای مجازی پربازدید شده است؛ هشتگی که به حمایت بیاندازه ایالات متحده از اسرائیل کنایه میزند. کاربران از این طریق به نفوذ و لابی صهیونیستها در کشور خود اعتراض کرده و به نوعی میگویند آمریکا توسط اسرائیل اشغال شده است.
یک کاربر با انتشار فیلمی از خود در شبکه مجازی «تیک تاک» باعث شکلگیری موج گستردهتری از این هشتگ شد. او در این ویدئو شروع به شمردن خدماتی که آمریکا به اسرائیل میدهد میدهد میکند و میگوید: «به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید. ما بیش از ۳۰۰ میلیارد دلار از زمان جنگ جهانی دوم به اسرائیل دادهایم؛ به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید. ما به آیپک (کمیته روابط عمومی آمریکا-اسرائیل) اجازه دادیم تصمیم بگیرد که چه کسی و چه نوع فردی را میتواند در قدرت سیاسی کشور ما نگه دارد. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید، جایی که وقتی اسرائیل غیرنظامیان فلسطینی را قتل عام و هدف قرار میدهد، ما میگوئیم که آنها حق دارند از خود دفاع کنند. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید، جایی که ما به قوانین و قطعنامههایی رأی خواهیم داد که میگویند مخالفت با اسرائیل ضدیهودی است. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید؛ ۳۷ ایالت ما قوانین ضد BDS (قوانینی با هدف تحریم رژیم صهیونیستی) را تصویب کردهاند یعنی کسانی که میخواهند به دولت اسرائیل اعتراض یا بایکوت کنند را مجازات میکند. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید، جایی که سیاستمداران و شرکتهای خبری ما برای پر نگه داشتن جیب خود چشم بر قتل عام میبندند. به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید؛ آیندگان ما را به خاطر نقش ما در نسل کشی و محو مردم فلسطین سرزنش خواهد کرد.»
کاربر دیگری قدرت نفوذ اسرائیل بر آمریکا را یک «تهدید بزرگ» برای مردم این کشور میشمارد و مینویسد: «شرم آور است. به نظر میرسد که اسرائیل کنترل بسیاری از جهان از جمله آمریکا را در دست دارد. این یک تهدید واقعی برای مردم ایالات متحده است.»
«جک» به این موضوع اشاره میکند که دیگر انتقاد از اسرائیل هم در آمریکا غیرقانونی است و مینویسد: «لابی اسرائیل به تازگی قانونی را تصویب کرده است که انتقاد از اسرائیل را غیرقانونی میداند. اعتراض به اسرائیل را غیرقانونی اعلام کردند، تحریم اسرائیل را غیرقانونی اعلام کردند. ما در ایالات متحده اسرائیل هستیم!»
یک فعال شبکه اجتماعی نیز از دستگیری به دلیل اعتراض به اسرائیل در خاک آمریکا نوشت: «به ایالات متحده اسرائیل خوش آمدید. به خاطر اعتراض به اسرائیل دستگیر خواهید شد! شما نمیتوانید اسرائیل را تحریم کنید. سیاستمداران آمریکایی در شرف تصویب قانون آگاهی ضد یهودی هستند تا یهودیستیزی را به عنوان انتقاد از اسرائیل باز تعریف کنند.»
یک کاربر دیگر با انتشار فیلمی از رئیسجمهور فعلی آمریکا که میگوید اینجا سرزمین «آزادی بیان» است گفت: «با سرزمین آزادگان ایالات متحده اسرائیل آشنا شوید! جایی که دموکراسی و آزادی بیان با ریاکاری و استانداردهای دوگانه روبرو میشوند.»
یک فعال اجتماعی دیگر از خشونت اعمال شده به اساتید دانشگاه توسط نیرو امنیتی میگوید: ««ایالات متحده اسرائیل» آمریکا با خشونت یک استاد دانشگاه را در حالی که از معترضان فلسطینی محافظت میکند دستگیر کرد. در جریان تظاهرات فلسطین در غزه زنی فریاد میزند من یک پروفسور هستم در حالی که پلیس ایالات متحده به او دستبند میزند.»
کاربری دیگری هم بدون هیچ گونه تعارفی مینویسد: «شاید بتوانید نام کشورها را به ایالات متحده اسرائیل تغییر دهید!»
کاربری با انتشار چند فیلم از برخورد نیروی امنیتی در طول این دو هفته نوشت: «نحوه برخورد، مقامات رسانهها و پلیس آمریکا با اعتراضات دانشگاهی این اطمینان را میدهد که ایالات متحده در واقع ایالات متحده اسرائیل است. صهیونیستها تمام کشور را تصرف کردند ذهنیت غیرانسانی در حال انتشار است.»
یکی دیگر از کاربران با کنایه به دستگیری صدها نفر توسط پلیس آمریکا مدعی دموکراسی گفت: «گسترش اردوگاههای حامی فلسطین که منجر به دستگیری صدها نفر شد. ایالات متحده اسرائیل ایالات متحده گارد ملی را برای دانشجویان معترض اعزام میکند. آیا این دموکراسی است؟»
آمریکا کشوری است که قبل از شروع عملیات «طوفان الاقصی» نیز از رژیم صهیونیستی بارها حمایت کرده و بعد از ۱۵ اکتبر شدت آن بیشتر شده است. اگر تا قبل از آن این حمایت بیشتر به شکل غیررسمی مانند مشارکت گسترده یهودیان در انتخابات و حضور یهودیان در پستهای حساس آمریکا بود بعد از طوفان الاقصی بیشتر جنبه رسمی پیدا کرده است. برای مثال قدرت سازمانها و گروههای سازمانیافتهٔ یهودی و صهیونیستی که در تصمیمگیریهای مجلس قانونگذاری آمریکا و دستگاه حاکمه آمریکا، به طور مستقیم، اعمال فشار میکنند بیشتر شده است.
کشور بلژیک کنایه سنگینی به آمریکا برای جرأت نداشتن مقابل رژیم صهیونیستی زد و گفت: «ایران را تروریست میخوانید اما آیا میتوانید اسرائیل را که ۱۵ هزار کودک را به قتل رسانده تحریم کرده و تروریست بخوانید؟»
محال است تن به ذلت بدهیم
«هیهات من الذله» صدایی که شاید انتظار داشته باشید از کشورهای اسلامی به گوشتان برسد اما این روزها گوشه و کنار کشوری به اسم ایالات متحده آمریکا پر کرده و از قلب دانشگاههای نیویورک و لس آنجلس به گوش میرسد. شماری از دانشجویان آمریکایی در جنبش پر سر و صدای خود برای حمایت از فلسطین، این جمله معروف از امام حسین (ع) در روز عاشورا را فریاد میزنند؛ یعنی «محال است تَن به ذلّت دهیم». همان دانشجویانی که شاید در میانشان مسلمان، مسیحی، یهودی یا حتی آتئیست دیده شود، همانها که از هر رنگ پوست و نژادی میانشان دیده میشود اما اکنون مسئله فلسطین و انسانیت برایشان حرف اول را میزند و با هر دین و مذهبی که باشند، سکوت مقابل ظلم را شایسته خود نمیدانند.
همانهایی که از خشم مقامات ابایی ندارند، کتک میخورند، بازداشت میشوند یا حتی از دانشگاه محروم، اما باز هم در مسیر دفاع از انسانیت، کوتاه نمیآیند.
دانشجویان آمریکایی در جنبش خود کار میکنند که اسرائیل کیلومترها دورتر از آنها میترسد و تهدیدشان میکند. اکانت وابسته به موساد در توئیتر خود نوشت: «تکنولوژی شناسایی صورت میتواند تشخیص دهد که آیا در تجمّعات طرفدار فلسطین در دانشگاهها شرکت کردهاید یا نه. موقعیتهای شغلی و مدارک تحصیلیتان بیارزش خواهند بود و موقعیتهای استخدامیتان هم محدود خواهد شد.» آنچه این جنبش رقم زده باعث شده رسانههای دنیا و شبکههای اجتماعی مدعیترین کشور در زمینه آزادی بیان را زیر سوال ببرند و ایالات متحده چیزی جز یک طبل تو خالی ندانند.
بیداری دانشجویان از دو هفته گذشته به طور جدی شروع میشود. زمانی که گروهی از دانشجویان حامی فلسطین در دانشگاه کلمبیا چادر میزنند و با سرکوب شدید نیروهای امنیتی مواجهه میشوند؛ گروه دیگری هم در دفاع از این جنبش و برای حمایت از غزه برخاستند؛ از دانشجویان معمولی تا پروفسورها و کادر دانشگاه.
قدرت جنبش دانشجویی را دست کم نگیرید
ماهیت جنبش دانشجویی همین است. ایدهها و فعالیتهای گروهی که در اعتراضهای اجتماعی دخالت میکنند و سرنوشت گروهی از جامعه را رقم میزنند یا در آن تغییر ایجاد میکنند. تاریخ جنبشهای دانشجویی به بلندای سابقه تأسیس دانشگاههاست و کسی از مبدا آن خبر ندارد. اما اگر بخواهیم به یکی از اولینهایش رجوع کنیم میتوانیم تحصن «گرینزبورو» در آمریکا را مثال بزنیم.
روز اول فوریه ۱۹۶۰ چهار دانشجوی سیاهپوست آمریکایی در اعتراض به سیاست تفکیک نژادی در اماکن عمومی، وارد سالن غذاخوری یکی از فروشگاههای زنجیرهای «وولورث» در شهر «گرینزبورو» ایالت کارولینای شمالی شده و یک قهوه سفارش دادند که اما وقتی از پذیرش سفارش آنها خودداری شد، این ۴ دانشجو تحصن خود را شروع کردند.
سه روز بعد، ۳۰۰ نفر دیگر به جمع آنها اضافه شدند و بعد از چند ماه، این تحصنها به بیش از ۵۰ شهر گسترش یافت و مورد توجه گسترده رسانهها و روزنامهها قرار گرفت. تجربه تحصن دانشجویی ۴ نفره که ۶۴ سال پیش رقم خورد حالا در سال ۲۰۲۴ به واسطه تحصن دانشجویان آمریکایی بار دیگر قدرت این جنبشهای دانشگاهی را به رخ همه کشیده است تا جایی که خروش دانشجویان آمریکایی پس از کلمبیا و چند ایالت دیگر، نه تنها در خود این کشور شیوع پیدا کرد بلکه سایر کشورها را نیز در بر گرفت و همچنان نیز ادامه دارد.
منبع: مهر
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است