اردوهای راهیان پیشرفت بازوی جهاد تبیین است
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
اردوهای راهیان پیشرفت بازوی جهاد تبیین است بیشتر بخوانید »
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
اردوهای راهیان پیشرفت بازوی جهاد تبیین است بیشتر بخوانید »
انبارلویی با انتقاد از اظهارات خاتمی نوشت: با چنین اعتقادی به جمهوری اسلامی از سوی کسی که ۸ سال سکان اجرایی کشور را به عهده داشت نه از جمهوریت ارج و قربی باقی خواهد ماند و نه از اسلامیت!!
به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «عرف چیست شرع کدام است؟» نوشت: آقای سیدمحمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین در دیدار با برخی روزنامهنگاران به مناسبت عید سعید فطر مطالبی گفته که شایسته نقد است.
۱- آقای خاتمی میگوید: «جمهوری اسلامی به سمت حکومت اسلامی تمایل پیدا کرده است»!
بعد برای رد این ادعا اشاره به نقل قولی از مرحوم سیداحمدآقا میکند که در آن امام صریحا فرموده است؛ «آنچه مدنظر ماست حکومت اسلامی است»!
۲- آقای خاتمی میگوید: «اسلام را باید چنان دید و شناخت که جایگاه عرف را در عرصه حیات اجتماعی به رسمیت بشناسد».
آنچه آقای خاتمی به عنوان یک روششناسی در شناخت دین مطرح میکنند، در هیچ جای قرآن و روایات منقول از معصومین نیامده است. اسلام را باید آنچه که قرآن و پیامبر اکرم و ائمه معصومین فرمودند باید شناخت یا باید برای این شناخت شرط و شروطی گذاشت.
ما نمیتوانیم چیزی به دین و اسلام اضافه کنیم یا کم کنیم. ضمن اینکه جایگاه عرف در اسلام و فقه مشخص شده است.
۳- آقای خاتمی میگوید: «وضع امروز مساوی با جمهوری اسلامی نیست باید با روشهای مسالمتآمیز اصلاح شود اما براندازان میگویند جمهوری اسلامی همین است باید برانداخته شود. من شعار زن زندگی آزادی را شعار زیبا تعبیر کردم اما معتقدم اگر زندگی میخواهیم، زندگی در براندازی پیدا نمیشود چراکه آشوب و ناآرامی سنگینی در پی خواهد داشت.»آقای خاتمی در این گزاره مرز بین اصلاحطلبی و براندازان را مشخص کرده است.
او شعار جماعت برانداز پاییز گذشته را نهتنها تأیید بلکه آن را زیبا توصیف میکند!
اما تغییر را مسالمتآمیز توصیه میکند و براندازی را به دلیل اینکه موجب آشوب و ناآرامی میشود توصیه نمیکند. او در حقیقت اعتراف میکند براندازی، دو روی یک سکه است یک روی «نرم» و یک روی «سخت» و اصلاحطلبان روی «نرم» آن را نمایندگی میکنند.
۴- آقای خاتمی میگوید: «من ابتدا از تعبیر مردمسالاری دینی استفاده کردم اما بعد آن را به مردمسالاری سازگار با دین، اصلاح کردم. منظورم از مردمسالاری همان دموکراسی است و از دین، دینی سازگار با عرف بود.»
عرف در لغت دوگونه معنا شده است: الف- امر شناخته شده ب – امر پسندیده
علامه طباطبایی میفرماید: «عرف باید در روش و عمل مردم امری حسن و معقول باشد و برخلاف ارزشها نباشد».
امام (ره) نیز میفرماید: «سیره عقلا در یک امر هنگامی حجت است که شارع آن را امضا و تأیید کرده باشد. در امضای شارع همین بس که منع نکرده باشد زیرا عدم ردع کاشف از امضا کرده است».
اینکه آقای خاتمی میگوید: منظورم از مردمسالاری همان دموکراسی است دموکراسی را به روایت سوسیالیستها قبول دارد یا لیبرالها کدام را امر پسندیده حسن میداند!؟ شارع کدام را امضا می کند؟ اگر امضا میکرد که اصلا نیازی به انقلاب اسلامی و طرح تئوری ولایت فقیه برای اداره جوامع از سوی امام (ره) معنا نداشت. در مورد تعریف دین هم از دیدگاه آقای خاتمی کلی مناقشه است. جایی که اسلام احکام صریح، روشن و شفاف دارد جایی برای عرف به منظور فرار از عمل به یک واجب شرعی وجود ندارد.
جمهوری اسلامی تاکنون کدام عرف را در عرصه اجتماعی به تعبیر درست علمی و فقهی آن نادیده گرفته است!
۵- میزان پایبندی به اسلامیت نظام و شرع مقدس اسلام در نگاه جناب آقای خاتمی را میتوان از پاسخهای وی به سؤالات مطرح دریافت. قبلا میزان پایبندی او به جمهوریت را در حوادث تلخ انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ هنگامی که نتایج انتخابات را قبل از اعلام آن به تیر و تهمت تقلب آلودند را هم می شود مورد ارزیابی قرار داد. انتخاباتی که فرد منتخب بیش از ۱۳ میلیون رأی از رقیب خود جلو بود!
با چنین اعتقادی به جمهوری اسلامی از سوی کسی که ۸ سال سکان اجرایی کشور را به عهده داشت نه از جمهوریت ارج و قربی باقی خواهد ماند و نه از اسلامیت!!
نمیدانم در روز قیامت در پاسخ به پرسشهای جدش در تئوریپردازی چنین جامعهای چه جوابی دارد؟
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
عرف چیست شرع کدام است؟ بیشتر بخوانید »
براساس نظرسنجیها، اکثریت فرانسویها معتقدند که انتخاب مجدد ماکرون برای فرانسه، یک انتخاب بد بوده است.
به گزارش مجاهدت از مشرق، اکثریت فرانسویها معتقدند که انتخاب مجدد ماکرون برای فرانسه، یک انتخاب بد بوده است. این موضوع را نتایج یک نظرسنجی اعلام کرده که به تازگی منتشر شده است. در همین ارتباط نیز نظرسنجی مؤسسه فلش نشان میدهد که تقریباً از هر ۱۰ فرانسوی هفت نفر احساس میکنند که بدون ریاست رئیس جمهور امانوئل ماکرون، وضعیت کشورشان بهتر از امروز بود.
با گذشت یک سال از دوره دوم ریاستجمهوری فرانسه، ۷۷ درصد از افرادی که در این نظرسنجی شرکت کردند، ماکرون را فردی مستبد میدانستند، در حالی که ۷۳ درصد او را مغرور و ۵۰ درصد کمی شجاع توصیف میکنند.
تصمیم ماکرون برای پیشبرد قانون اصلاحات بازنشستگی در فرانسه با اعتراض سراسری روبرو شده است، زیرا صدها هزار نفر در اعتراض به افزایش سن بازنشستگی اعتراض کردهاند.
همچنین ۴۴ درصد از ۱۰۰۲ بزرگسالی که در این نظرسنجی شرکت کرده بودند، از آنها خواسته شد تا دوران ریاست جمهوری ماکرون را در یک کلمه خلاصه کنند، در این میان، ۴۲ درصد «فریب» و ۳۹ درصد «خشم» را ویژگی اصلی ریاست جمهوری ماکرون توصیف کردند. کلمات مثبتی مانند احترام (۱۳٪)، حمایت (۱۰٪) و رضایت (۷٪) در انتهای لیست قرار دارند.
در این میان تنها ۳۰ درصد گفتند که انتخاب مجدد ماکرون در ۲۴ آوریل ۲۰۲۲ به بهتر شدن اوضاع منجر شده است. همچنین اندکی بیش از نیمی از فرانسویها گفتند که ماکرون از زمان روی کار آمدن در سال ۲۰۱۷ تنها جنبههای کمی را در مورد کشور تغییر داده است، در حالی که ۳۱ درصد گفتند که او چیزی را «تغییر نداده است.»
علاوه بر این، تقریباً ۸۰ درصد از فرانسویها گفتند که از نحوه رسیدگی ماکرون به مراقبتهای بهداشتی ناراضی هستند، ۷۷ درصد از آموزش، مهاجرت و سیاستهای مخارج عمومی، ۷۵ درصد از مبارزه با نابرابری، ۷۴ درصد از دست دادن قدرت خرید و ۷۴ درصد از سوابق اقدامات اقلیمی او انتقاد کردند. ۶۰ درصد هم گفتند که از نحوه نمایش تصویر فرانسه در خارج از کشور ناراضی هستند.
دو روز پیش نیز، رئیس فراکسیون حزب راستگرای «رالی ملی» در پارلمان فرانسه از ایجاد شکاف عمیق میان رئیسجمهور این کشور و مردم انتقاد کرده بود. «مارین لوپن» رئیس فراکسیون حزب راستگرای «رالی ملی» در پارلمان فرانسه روز شنبه اعلام کرد که تصویب قانون اصلاحات مربوط به افزایش سن بازنشستگی از سوی دولت فرانسه، به فروپاشی کامل روابط بین مردم فرانسه و «امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه منجر شد.
لوپن ادامه داد: ماکرون باعث خشم مردم شد و او خود مسبب این بی نظمی و هرج و مرج است. به باور من امروز یک فروپاشی کامل میان امانوئل ماکرون و مردم فرانسه به وجود آمده است.
این سیاستمدار فرانسوی با یادآوری این مفهوم که دموکراسی به معنای احترام به خواست مردم است، تاکید کرد که دموکراسی در فرانسه شکست خورده است.
لوپن هشدار داد که امانوئل ماکرون در حال از دست دادن محبوبیت خود در میان عموم است زیرا به خواست مردم احترام نمیگذارد. شورای قانون اساسی فرانسه جمعه ۲۵ فروردین ماه سال جاری با افزایش سن بازنشستگی در این کشور به ۶۴ سال موافقت کرد؛ ماکرون نیز بلافاصله آن را امضا کرد.
شورای قانون اساسی فرانسه لایحه بحث برانگیز اصلاحات سن بازنشستگی را تصویب کرد که مطابق با آن بازنشستگی از ۶۲ به ۶۴ سال افزایش مییابد.
شورای قانون اساسی فرانسه همچنین درخواست احزاب چپ کشور برای برگزاری همه پرسی در ارتباط با این اصلاحات را رد کرده بود. اتحادیهها پیشتر اعلام کرده بودند که در صورتی که شورای قانون اساسی فرانسه اصلاحات مورد نظر ماکرون را تصویب کند به اعتراض خود ادامه خواهند داد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
سقوط آزاد ماکرون در نظر سنجیهای فرانسه بیشتر بخوانید »
کاریکاتورهای موهن شارلی ابدو، قرآنسوزی در سوئد و هلند، اخراج «ایلهان عمر»نماینده مسلمان و سیاهپوست ازکمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا تنها چند مورد از اقدامات اسلامستیزانه غرب در سال ۱۴۰۱بود.
به گزارش مجاهدت از مشرق، اگرچه اسلامهراسی و فراتر از آن، اسلام ستیزی در غرب در فضای رخدادهای پسا ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (۲۰ شهریور ۱۳۸۰) برمیگردد اما در ۲ دهه اخیر تبلیغات زیادی علیه مسلمانان صورت گرفته که برایند آن، تشدید رفتارهای اسلامستیزانه است. در سال ۲۰۰۰ (۱۳۸۹)، اف.بی.آی حدود ۲۹ اقدام اسلامهراسانه ثبت کردهبود. دو دهه بعد یعنی در سال ۲۰۲۰، این تعداد به ۱۱۰ مورد افزایش یافت.
تا جایی که سازمان ملل متحد نیز به نبرد علیه اسلامهراسی پیوست و روز ۱۵ مارس (۲۵ اسفند) را «روز جهانی مبارزه با اسلام هراسی» نامگذاری کرد. این در حالی است که باوجود شعارهای غربی مبنی بر دموکراسی، آزادی بیان و اعتقاد، بیشتر رفتارهای خشونتبار با مسلمانان در اروپا و آمریکا صورت میگیرد.
غرب و پیشبرد پروژه اسلامهراسی در سال ۱۴۰۱
در سال گذشته همواره صدای اعتراض مسلمانان در نقاط مختلف جهان به اقدامات موهن افراد و گروه های افراطی غرب بلند بود. دومینوی هتک حرمت سازمانیافته به اسلام که همواره در کشورهای اروپا جریان دارد، تنها چند روز پس از مجوز دولت سوئد برای آتش زدن قرآن، پروژه در هلند کلید خورد.
اوایل بهمن ماه (۳ بهمن) بود که «ادوین واگنسولد» رهبر هلندی گروه راست افراطی «اروپاییان میهن پرست علیه اسلامی شدن غرب» یک نسخه از قرآن کریم کتاب مقدس اسلام را در هلند مورد هتک حرمت قرار داد و در فایل ویدیوئی که در شبکههای اجتماعی منتشر کرد، گفت از شهردار لاهه برای تخریب قرآن مجوز دریافت کرده است.
پاره کردن و به آتش کشیدن یک نسخه از قرآن کریم در هلند تنها ۲ روز پس از حادثه سوزاندن این کتاب آسمانی در سوئد رخ داد که «راسموس پالودان» شهروند تندرو و اسلام ستیز سوئدی – دانمارکی روز شنبه یکم بهمن ماه در اقدامی موهن، یک نسخه از قرآن را در مقابل ساختمان سفارت ترکیه در پایتخت سوئد سوزاند. او برای این کار خود از مقامات سوئد مجوز گرفته بود.
اما آشکارترین نماد استاندارد دوگانه آزادی بیان غربی، نشریه فرانسوی «شارلی ابدو» است؛ نشریه فکاهی و موهن که تحت حمایت مقامات الیزه به اعتقادات نزدیک به ۱.۸میلیارد مسلمان جهان بیاحترامی میکند و سال گذشته نیز با کاریکاتورهای مختلف در ارتباط با اسلام و حتی رهبر انقلاب در صدد تخریب چهره اسلام و مسلمانان برآمد.
توهین شارلی ابدو به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص)، قرآن کریم و دین مبین اسلام از سال ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) تاکنون همواره در لوای آزادی بیان و تحت حمایت مقامات سیاسی صورت گرفتهاست. این موضع حاکی از آن است که مفاهیم ارزشمندی مانند آزادی بیان و حقوق بشر تنها وسیلهای برای پیشبرد رویکردهای ناصواب دولتهای غربی است و در عمل مادام که به ارزشهای آنها تعرض نشدهباشد، از این ابزار علیه دیگر مذاهب، ملتها و کشورها استفاده میکنند.
آنها در حالی اسلام هراسی و تخریب چهره آخرین دین الهی را در لوای آزادی بیان در دستور کار قرار داده اند که انکار و حتی تردید هولوکاست به عنوان یک رویداد تاریخی را جرم انگاری تلقی کردهاند و با هر شهروند عادی یا مقام بلندپایه سیاسی همچون «ایلهان عمر» که در این باره به غیر از قرائت رسمی چیزی بگوید یا بنویسد، شدیدترین برخوردها را میکنند؛ نماینده زن مسلمان و سیاهپوست کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا که چند ماه پیش به خاطر انتقاد از رژیم صهیونیستی اخراج شد.
جرم این نماینده سیاهپوست و مسلمان کنگره، نقد جنایات رژیم صهیونیستی بود؛ موضوعی که نشان داد حتی قانونگذاران آمریکا تاب تحمل نقد این رژیم را ندارند و آغوش آنها برای آزادی بیان تنها در انتقاد از اسلام و مسلمانان باز است که نمونه آن پیشبرد پروژه اسلام ستیزی در هلند، سوئد و فرانسه است.
چرا قطار اسلامهراسی در غرب سرعت گرفتهاست؟
یکی از مهمترین دلایل افزایش سرعت قطار اسلامهراسی به تقویت احزاب تندرو و افراطگرا برمیگردد که در عرصه سیاسی نیز توانستهاند پیروزیهایی را به دست بیاورند که در ادامه به چند مورد از آن اشاره میشود؛
اوایل مهرماه در انتخابات پارلمانی ایتالیا، راستگراترین جناح این کشور به رهبری «جورجیا ملونی» به پیروزی رسید. بنابراین پیروزی حزب «فراتیلی دیتالیا» (برادران ایتالیا) به رهبری ملونی، نگرانی مهاجران و اقلیتهای دینی و قومی-نژادی را برانگیخت زیرا این حزب پیروزی و رهبری آن مواضع ضد مهاجرتی اتخاذ کرده و خواستار بسته شدن کامل مرزها به روی مهاجران و پناهندگان است.
ایتالیا تنها کشور اروپایی برای ظهور راست افراطی در اروپا نبود و میتوان آن را امتدادی از حرکت رادیکالی دانست که قاره اروپا در طول سالهای اخیر شاهد آن بودهاست و سوئد، آلمان، فرانسه از آن جملهاند.
در سوئد انتخابات اخیر ائتلاف راستگرایان متشکل از اعتدال گرایان، لیبرالها، دموکراتهای مسیحی و دموکراتهای سوئدی موفق شدند که ۱۷۶ کرسی پارلمان را به دست آورد. آلمان نیز حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان» در انتخابات پارلمانی این کشور توانست۱۰ درصد آرا را به دست آورد.
در فرانسه نیز حزب «تجمع ملی» به ریاست مارین لوپن در دور دوم انتخابات پارلمانی توانست ۸۹ درصد کرسی را به دست آورد. این از معدود دفعاتی است که راست افراطی این درصد از کرسیها را به دست آوردهاست. در انتخابات ریاست جمهوری این کشورکه اردیبهشت ماه برگزار شد ماکرون به سختی در دور دوم توانست از سد «مارین لوپن» رهبر حزب راست افراطی «اجتماع ملی» بگذرد.
از نگاه ناظران، عوامل و دلایل گوناگون و متعددی در رشد و محبوبیت احزاب راست افراطی اروپا دخیل است. «جاسم محمد» مدیر مرکز اروپایی مطالعات ضدتروریسم و ضداطلاعاتی اروپا میگوید که سه علت اصلی در این رشد نقش داشتهاست.
از نگاه وی، اولین علت مربوط به رویکرد احزاب راست افراطی در اروپا برمی گردد که طرحها و برنامههایشان مبتنی بر انتقاد از دولتهای اروپایی و سیاستهای اقتصادی اجراشده است. علت دوم مربوط به وضعیت وخیم اقتصادی در قاره کهن است که فرصت را برای شعارهای راست افراطی فراهم میکند. علت سوم به این رویکرد برمیگردد که مخالف سیاست پناهندگی و مهاجرت هستند و تعدادی از کشورهای اروپایی این سیاست را دنبال میکنند. بنابراین، این مساله با برنامههای احزاب راست ضد مهاجرت همخوانی دارد.
از تبلیغات اسلامهراسانه توئیتری تا نبود سازمانهای ناظر
بر اساس گزارش اخیر با عنوان «اسلام هراسی در عصر دیجیتال» که توسط «شورای اسلامی ویکتوریا» (ICV) منتشر شدهاست، سه کشور آمریکا، انگلیس و هند بیشترین محتوای ضداسلامی را در توئیتر تولید میکنند. این سه کشور طی یک دوره سه ساله ۸۶ درصد از محتوای ضد اسلامی توییتر را به اشتراک گذاشتهاند.
بر اساس این گزارش، هند تنها ۵.۷۵ درصد از کاربران جهانی توییتر را دارا است اما این کشور ۵۵ درصد از تمام توییتهای ضدمسلمانان را به خود اختصاص دادهاست. دستکم ۳ میلیون و ۷۵۹ هزار و ۱۸۰ پست اسلامهراسانه بین ۲۸ اوت ۲۰۱۹ (۶ شهریور ۱۳۹۸) تا ۲۷ اوت ۲۰۲۱ (۵ شهریور ۱۴۰۰) انتشار یافتهاست. این در حالی است که تنها ۱۴.۸۳ درصد از توئیتهای ضدمسلمانان حذف شدهاند.
در نمودار زیر به ترتیب ۱۰ کشوری که بیشترین توئیتهای ضداسلامی از آن جغرافیا انتشار مییابد، آورده شده است؛
از متون و توئیتهای انتشاریافته که جنبه ضداسلامی دارند، یک «ابر کلمات» مشتمل بر ۵۰ واژه و اصطلاح پرکاربرد به دست آمدهاست که در زیر میبینیم.
متداولترین مضامین و تاکتیکهای مشاهده شده در توییتهای اسلامهراسانه به این ترتیب بود؛
– همراهی اسلام با تروریسم
– نشان دادن مردان مسلمان به عنوان ارتکابکنندگان خشونت جنسی
– ترس از اینکه مسلمانان بخواهند شریعت را بر دیگران تحمیل کنند
– تئوری توطئه مبنی بر اینکه مسلمانان به عنوان مهاجر فرستاده میشوند
– آزار و اذیت هدفمند شخصیتهای برجسته مسلمان
– توصیف ذبح حلال به عنوان یک عمل غیر انسانی و نمادی از توحش
البته نقش سیاستمداران و مقامات برجسته غربی را نمیتوان در افزایش توئیتهای ضداسلامی نادیده گرفت. به عنوان نمونه افزایش توئیتها با این محتوا در انگلیس به عوامل متعددی برمیگردد که عبارتند از نفرتپراکنی ترامپ، مسائل دیرینه این کشور با احساسات ضدمهاجرتی و مهمتر از همه، نژادپرستی «بوریس جانسون» نخستوزیر سابق که در مورد زنان پوشیه پوش گفتهبود: «بسیار مضحک است که مردم انتخاب کنند همانند صندوق پستی به این طرف و آن اطرف بروند.»
مورد دیگر «سباستین کورتس» صدر اعظم سابق اتریش است که مهرماه ۱۴۰۰ در پی بالا گرفتن فشارهای ناشی از یک رسوایی فساد کناره گیری کرد. او با تبدیل اسلام و مسلمانان به هدف اول خود در مبارزات انتخاباتی به قدرت رسید و با قربانی و امنیتی کردن مسلمانان قدرت چشمگیری به دست آورده بود.
از طرفی، تارنمای بلژیکی «اییوآبزرور» (EU Observer) در گزارشی به ریشههای تشدید اسلامهراسی در غرب پرداخته و انحلال سازمانهای ناظر اسلامهراسی در فرانسه را از جمله این دلایل ارزیابی میکند.
به نوشته تارنمای مزبور، اسلام هراسی نه تنها در سطح جامعه بلکه از نظر ساختاری نیز در چندین نهاد اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن ریشه دوانده است. با این حال، کمیسیون اروپا هیچ ابتکاری برای مقابله با نفرتپراکنی علیه مسلمانان نداشته است.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
پروژه اسلامهراسی غرب در سال ۱۴۰۱ چگونه پیش رفت؟ بیشتر بخوانید »
مهندس مهدی بازرگان از مخالفان رژیم پهلوی میگوید: فکر مبارزه مسلحانه وقتی پیدا شد که دستگاه دست همه ما را بست و نگذاشت ملت آزادانه و از راه قانون و شرع و منطق و انسانیت حرفش را بزند.
به گزارش مجاهدت از مشرق، پس از وقایع ۱۵ خرداد که شاه روحانیون سیاسی را کنار زد بسیاری از سیاسیون ملی و مذهبی همچنان در زندان بودند از جمله مهندس مهدی بازرگان. او می گوید: روی نهضت آزادی حساسیت خیلی بیشتر بود برای اینکه ما صریحا برنامه مخالفت با استبداد را داشتیم و لبه تیز حمله ما متوجه شخص شاه بود. یک نامه سرگشاده را همان موقع بیرون دادیم و گفتیم مسوول همه این جریانات شخص شاه است. بنابراین سران نهضت آزادی را محاکمه نظامی و به زندانهای یک تا ده سال محکوم کردند.
ظهور گرایش های رادیکال
با سرکوب سیاستمداران معتدل که معتقد به مبارزه قانونی بودند و به گفته علی اصغر حاج سیدجوادی گرایشهای تند هواداران بیشتری پیدا کرد: بعد از وقایع خرداد ۴۲ با سرخوردگی که به اصطلاح مخالفان و نسلهای جوان مخصوصا در دانشگاهها نسبت به شیوه و سیر جریان دموکراسی بعد از سقوط دولت مصدق پیدا میشود، یک گرایش شدید به سمت مذهب و یک گرایش شدید به طرف جنگهای چریکی و مسلحانه در ایران ایجاد شد.
مهندس مهدی بازرگان میگوید: فشار ساواک و پلیس طوری بود که خیلی از ایرانیها به ما میگفتند « ببینید از راه مبارزه قانونی و علنی و معقول وارد شدید ولی شما را به زندان انداختند و نتیجه ای نگرفتید. دستگاه حاکم فقط منطق زور و اسلحه را میپسندد.» این بود که چریکها پیدا شدند از فدائیان تفکر مارکسیست گرفته تا خیلی مومنین و مقدسینی که طالب شهادت بودند.
از تروریسم چیزی در نمیآید
کریم سنجابی از مبارزان ملی گفت: ما میخواهیم مبارزه را قانونی و علنی کنیم اما دستگاه استبدادی شاه است که میخواهد ما را به مبارزه زیرزمینی بکشاند. ما با هر نوع مبارزه تروریستی مخالفیم چرا که معتقدیم دستگاهی که به وسیله تروریسم و مبارزه مسلحانه به قدرت میرسد نمی تواند آزادی برقرار کند و حکومتش قطعا دیکتاتوری خواهد بود.
در میان روحانیون هم دستهای فعالیتهای مسلحانه را تایید میکردند ولی اکثریت از سیاست پرهیز داشتند و گروهی هم با فعالیت های فرهنگی و مذهبی در فکر تحول بنیادی در نهاد مذهب بودند. آیت الله خمینی پیش از تبعید به هیاتهای بازاری مسلمان سر و سامانی داده بود و با شاگردانش مثل مرتضی مطهری و دکتر بهشتی ارتباط داشتند.
سیستماتیک شدن شکنجهها
در بهمن ۴۳ حسنعلی منصور نخست وزیر وقت با گلوله یکی از همین مذهبیون کشته شد و امیرعباس هویدا نخست وزیر شد. عبدالکریم لاهیجی وکیل دادگستری میگوید با شدت گرفتن فعالیت مسلحانه، شدت عمل دولت هم بیشتر شد: از اواسط ۴۲ اختناق روز به روز شدت گرفت و از سالهای ۵۰ به بعد به اوج خود رسید. یعنی از زمانی که فعالیتهای مسلحانه و چریکی در ایران شروع شد. از آن زمان به بعد بدترین نوع شکنجه و بدرفتاری با زندانیان سیاسی در ایران معمول شد. شکنجه دیگر به صورت سیستماتیک انجام میشد. محاکمات کاملا فرمایشی بود. این ساواک بود که بر دادگاههای نظامی حکم میراند.
بازرگان: شاه دست ما را بست
مهندس بازرگان هم میگوید: فکر مبارزه مسلحانه وقتی پیدا شد که دستگاه دست همه ما را بست و نگذاشت ملت آزادانه و از راه قانون و شرع و منطق و انسانیت حرفش را بزند. البته با طرفداران مبارزه مسلحانه در زندان خیلی شدیدتر رفتار میشد. شکنجههای مختلف و وسایل عدیدهای از جمله آپولو در مورد آنها به کار میرفت. طوری که بعضیها زیر شکنجه کشته یا تسلیم شدند. اگر پایههای حکومت شاه سست شد یکی از دلایلش همین رفتارهایی بود که در زندان انجام شد.
اعلیحضرت همه کاره بود!
حکومت فردی همه جا گیر میشد. ارتشبد جم میگوید: در واقع نخست وزیر خود اعلیحضرت بود، وزیر خارجه اعلیحضرت بود، وزیر اقتصاد اعلیحضرت بود و آنها فقط مجری دستورات بودند. یک دفعه با مرحوم هویدا در این باره با گله صحبت می کردم. او میگفت: شما خیال کردید من نخست وزیر هستم؟ وزرا میروند کارهایشان را مستقیم با اعلیحضرت حل و فصل میکنند و من برای این که خود را از تک و تا نیندازم تظاهر میکنم که بله ما کردیم.
شاپور بختیار هم درباره رفتار دیکتاتوری شاه میگوید: شما نمیتوانستید یک دهدار تعیین کنید قبل از این که ساواک او را تایید کرده باشد. خوب این دهدار را بگذارید خود ده انتخاب کند.
ارتشبد جم می گوید: البته آن اوایل که اعلیحضرت شاه شد این اعلیحضرت الان نبود. در آن سالها خیلی دموکراتمنش بود. افکار به اصطلاح آزادیخواهی و ملتخواهی خیلی زیاد داشت. دیکتاتور را خود ملت ساخت. خود ملت ایران و خود همین وزرا و وکلای مجلس بودند که آن شاه را تبدیل به خدا کردند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
شاه و مخالفان رادیکالش بیشتر بخوانید »