دموکراسی

اگر جفرسون از گور بلند می‌شد

اگر جفرسون از گور بلند می‌شد



تا وقتی دروغگوها هستند و در فضای مهم رسانه تنفس می‌کنند، آشوب و فتنه و ترور هم هست. اینکه چرا این‌قدر دروغ می‌گویند هم یک دلیل بسیار مهم دارد و آن این است که، دروغ گفتن در این کشور، هزینه بالایی ندارد

به گزارش مجاهدت از مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «دروغ، سالانه میلیاردها دلار به کسب‌وکارها خسارت می‌زند، روابط اجتماعی را تخریب می‌کند و بعضا حتی انسان‌هایی را به کشتن می‌دهد. دروغ گفتن دلایل زیادی دارد. می‌توان آن را از دیدگاه عصب‌شناختی و روانشناسی تحلیل کرد و….»

این چند خط بخشی از یک مقاله است که وقتی خود را برای نوشتن این یادداشت آماده می‌کردم و دنبال «داده» بودم به چشمم خورد. «دروغ» چه تاثیراتی بر زندگی افراد دارد؟ بر روابط اجتماعی چه تاثیرات مخربی می‌تواند داشته باشد؟ بر اقتصاد چطور؟در طول عمر انسان‌ها و همین‌طور در کسب‌وکارها آیا می‌تواند تاثیرات مخربی داشته باشد؟ و سرانجام این که، دروغ گفتن چه تاثیراتی بر روی خود دروغگو دارد؟ به تحولات سه ماه گذشته بیندیشید. نقش «دروغ» در وقوع این آشوب‌ها چقدر بود؟ این دروغ چه خسارت‌هایی بر کشور و بر مردم تحمیل کرد؟ روی زندگی و آرامش مردم چطور؟ همین‌طور روی کسب‌وکارها و معیشت آنها؟ روی وضعیت تحصیلی دانشجویان در دانشگاه‌ها و دانش‌آموزان در مدارس و همین‌طور روی اعصاب و روح و روان جامعه؟ روی روند خوبی که اقتصاد کشور در آن قرار گرفته بود و… چطور؟

جرقه این آشوب‌ها با این همه خسارت جانی، مالی، سیاسی، اقتصادی، امنیتی، علمی و روانی با یک دروغ درباره نحوه فوت یک خانم شروع شد؟! خبرنگار یک روزنامه زنجیره‌ای، به شکل مشکوکی از فوت یک خانم، مطلع و طبق آموزش‌هایی که در خارج از این کشور دیده بود، سراغ آن سوژه رفت و آن را به دست برخی به ظاهر رسانه آن طرف آب رساند. آنها هم با تکنیک «روایت‌سازی» و افزودن عنصر «دروغ» بر این روایت، جنگ روایت‌ها و ترکیبیِ عظیمی را آغاز و بمباران افکار را شروع کردند و… باقی ماجرا.

اما بنا به دلایلی- که جای طرح آن اینجا نیست- دروغ وقتی زیاد تکرار می‌شود، اثر خود را از دست می‌دهد. دروغ با تولید هیجان ممکن است فرصت فکر کردن از قربانی را بگیرد اما رفته رفته و با گذشت زمان، آن هیجان تخلیه شده و امکان فکر کردن افراد مهیا می‌شود.

با دروغ، این هیجان را دو سه ماهی زنده نگه داشتند اما اکنون هیجانات تخلیه شده و آنها هر چه دروغ می‌گویند، اثری نمی‌بینند یا اثر عکس می‌بینند. همین حالا سری به صفحات مجازی آنها بزنید تا تلاش‌های رسوای‌شان را ببینید. هنوز در این صفحات در میدان آزادی تهران جنگ است! شهرهای فلان استان جنوبی کشور سقوط کرده! و مسئولین هم در حال فرار به ونزوئلا هستند! تمام کشور هم در اعتصاب است و… در حالی که این اعتصاب و نا آرامی و بحران در همان انگلیس و فرانسه و آمریکاست که جریان دارد!

اما این دروغ از یک‌جا به بعد روی گوینده است که اثر سوء و مخرب می‌گذارد. چون سه ماه است روزانه ده‌ها دروغ نوشته و گفته و توئیت‌زده، رفته‌رفته، خود او این دروغ‌ها را باور می‌کند. در چرایی به دام افتادن روح‌الله زم هم گفته می‌شود، آن‌قدر دروغ گفت و نوشت «کار جمهوری اسلامی تمام است» و او قرار است قدرت را در کشور به دست گیرد که خود، دروغ‌هایش را باور کرد، رفته‌رفته دچار توهم شد و سر انجام به راحتی دُم به تله داد. اگر چه هوشیاری و تخصص و ابتکار عمل دوستان اطلاعات سپاه در به دام افتادن او را هم نباید از نظر دور داشت.

افسردگی، پرخاشگری و ناامیدی، اثرات بعدی دروغگویی روی فرد دروغگوست. اگر مواضع این روزهای لیدرهای جریان اغتشاش را دنبال کنید می‌بینید که کاملا ناامید و خشمگین‌اند. حرف‌هایی را به‌طور واضح و علنی می‌گویند که شاید پیش از این باید تلاش می‌کردیم، آنها را به مردم بقبولانیم. از بس عصبانی و افسرده‌اند صراحتا می‌گویند از سوی کشورهای دیگر مورد حمایتند و کسانی از طیف خودشان را که مخالف این تحلیلند، به باد فحش می‌گیرند. مثلا می‌گویند: «هر کس بگوید جنبش نباید حمایت آمریکا و اسرائیل و عربستان را داشته باشد،

یا نادان است یا احمق یا مزدور جمهوری اسلامی! باید حمایت آنها را داشت و…» بعضا حین این اعتراف‌های مهم، بغض می‌کنند و مثلا می‌گویند، بایدن یا ماکرون آنها را صرفا کارت‌های بازی برای چانه‌زنی‌های سیاسی می‌خواهند. نباید به آنها امیدوار می‌شدیم و… در روزهای آینده اعتراف، رفتارهای انتحاری و خودزنی‌های بیشتری از آنها شاهد خواهیم بود چون تکرار زیاد دروغ، آنها را واقعا به این باور رسانده بود که نظام قدرتمند جمهوری اسلامی در حال سقوط است و… درست است که «رسوایی» و «شکست» فرجام دروغگوست اما

تا وقتی این دروغگوها هستند و در فضای مهم رسانه تنفس می‌کنند، آشوب و فتنه و ترور هم هست. اینکه چرا این‌قدر دروغ می‌گویند هم یک دلیل بسیار مهم دارد و آن این است که، دروغ گفتن در این کشور، هزینه بالایی ندارد.

بروید و به زبان‌های مختلف بین‌المللی تحقیق کنید و ببینید، کدام کشور در کدام نقطه از عالم اجازه فعالیت به دروغگوهایی را که به نام رسانه فعالیت می‌کنند، می‌دهد. یک مورد- فقط یک مورد- نشان دهید کشوری که بالاترین استانداردهای مربوط به «دموکراسی» و «گردش آزاد اطلاعات» را دارد، اجازه فعالیت به این شعبده‌بازهای دروغ‌پرداز را می‌دهد یا نمی‌دهد.

مگر همین چند روز پیش خبرگزاری آسوشیتد پرس از عملیات بزرگ و سراسری پلیس آلمان برای دستگیری فعالان رسانه‌ای کذاب، گزارش نداد؟ مگر ننوشت کسانی که در آلمان با ابزار رسانه اقدام به نفرت‌پراکنی، تهمت و دروغ‌پردازی می‌کنند، دستگیر و زندانی می‌شوند: «مقامات آلمانی اعلام کرده‌اند که پلیس این کشور خانه‌های افرادی که سخنان نفرت‌پراکنانه را در فضای مجازی ترویج می‌داده‌اند را طی ۹۱ عملیات در ۱۴ ایالت بازرسی کرده است. اتهام این افراد انتشار مطالب حاوی تحریک به نفرت، دروغ و تهمت بوده است. این اقدامات بخشی از تصمیم دولت آلمان برای برخورد شدید و سخت‌گیرانه با نفرت‌پراکنی آنلاین است که از سال ۲۰۱۶ آغاز شده است. در این رابطه یکی از مقامات امنیتی آلمانی می‌گوید: رسانه‌های اجتماعی فضای مساعدی برای خشونت افراط‌گریان فراهم کرده و این عملیات‌ها با هدف پیشگیری از وقوع خشونت صورت می‌گیرد و…»

باور بفرمایید اگر «توماس جفرسون» از گور بلند شود و به برخی از این جماعت بگوید والله منظور من از «دموکراسی» و «امپراتوری آزادی» پمپاژ دروغ‌های شاخدار در کشور برای ایجاد آشوب و اغتشاش و کشتار نبود و آزادی بیان و دموکراسی آن چیزی نیست که برخی غرب‌پرستان آفتاب‌پرست آن را نشخوار می‌کنند، به خود او هم حمله کرده و می‌گفتند، جفرسون می‌خواهد کشور را کره شمالی کند!

کدام رسانه‌های دروغ‌پرداز؟ همان‌هایی که به‌عنوان فقط یک نمونه وقتی از دروغی به بزرگی «برجام تحریم‌ها را از هم فرو خواهد پاشید» سخن به میان آمد گفت باید دروغ می‌گفتیم تا فضا را به نفع دولت وقت آماده کنیم: «این مبالغه‌ها [در مورد برجام و اثرات آن] باید می‌شد به این خاطر که فضا خیلی فضای تنگ و ترشی بود، دولت باید در حقیقت این موضوع را قدری بزک می‌کرد که بتواند حرفش را به کرسی بنشاند.»

بارها گفته‌ایم باز هم تکرار می‌کنیم. اولین گام برای توسعه اقتصادی هر کشوری، جمع شدن بساط رسانه نماهایی است که فلسفه وجودی شان راه‌اندازی «جنگ اعصاب» با ابزار «دروغ و تحریف» است.

وقتی می‌گویند «امنیت» شرط اول برای توسعه اقتصادی هر کشوری است، منظورشان فقط امنیت جانی و تامین امنیت مرزها نیست. امنیت روانی هم به اندازه امنیت جانی و فیزیکی مهم است. اول باید این ماشین‌های تولید «دروغ» و «جنگ اعصاب» را از کار انداخت. بعد رفت سراغ یک آسیب‌شناسی جدی در حوزه رسانه‌ای کشور و از اداره دهه شصتی رسانه‌ها فاصله گرفت.

باید به روش‌های مدرن و امروزی رسانه مسلح شد. امروزه با توئیتر و فیس‌بوک و… دولت جابه‌جا می‌کنند. ده‌ها گزارش درباره نقش فیس‌بوک در به قدرت رسیدن ترامپ منتشر شده است. همین‌طور نقش فضای مجازی و رسانه در برخی انقلاب‌های عربی.

همه این گزارش‌ها به زبان‌های مختلف موجود و قابل دسترسند. قدرت رسانه را نباید دست‌کم گرفت. چه رسانه‌ای که کذاب و دروغگوست چه رسانه‌ای که نجیب اما حرفه‌ای است و به قطع و یقین موفقیت رسانه نجیب و حرفه‌ای پایدارتر است.

رسانه مثل بسیاری از تکنولوژی‌های دیگر ده‌ها و شاید حتی صدها مزیت دارد اما معایبی هم دارد. رسانه منهای اخلاق، قدرت «خرفت‌کنندگی» و «هیولاسازی» دارد. قدرت جنگ‌افروزی و ویرانی‌سازی دارد.

رجوع کنید به گزارش مجاهدت از اخیر اندیشکده‌های «گرافیکا» و «رصدخانه اینترنتی استنفورد» با عنوان «Decoding the Pentagon’s online war against Iran» (رمزگشایی از جنگ آنلاین پنتاگون علیه ایران) همین‌طور به یادداشتی که شانزدهم آذرماه امسال تحت عنوان «جنایت هولناک لاهیجان را چه کسانی و چگونه رقم زدند» که در همین ستون منتشر شد تا ببینید با ترکیب «رسانه» و«دموکراسی» با «دروغ» چه بلایی سر ملت‌ها آورده و می‌آورند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اگر جفرسون از گور بلند می‌شد بیشتر بخوانید »

وقتی ناقضان حقوق بشر ادعای حمایت از انسانیت سر می‌دهند

وقتی ناقضان حقوق بشر ادعای حمایت از انسانیت دارند


گروه اجتماعی دفاع‌پرس: در تقویم جهانی روز دهم دسامبر روز جهانی حقوق بشر نام گذاری شده است. روزی که معلوم نیست به راستی چرا و به پیشنهاد کدام کشور نامگذاری شده است.

مدعیان حقوق بشر در جهان کم نیستند. با نگاهی دقیق تقریبا قریب به اتفاق کشور‌های عالم داعیه‌ی دفاع از حقوق انسان و انسانیت را دارند، اما به راستی همه‌ی داعیان حقوق بشر، مدافعین حقیقی آن به شمار می‌آیند؟

برای پاسخ به این پرسش باید متذکر شد که قطعا تمامی کشور‌هایی که ادعای حمایت و پشتیبانی از حقوق بشرشان به گوش فلک می‌رسد، چندان پرونده‌ی پاک و تمیزی هم در این رابطه نداشته و ندارند. ایالات متحده‌ی آمریکا که سردمدارانش کشورشان را پیشگام دموکراسی و حقوق بشر می‌دانند پشتیبان نظامی و استراتژیک اسرائیل غاصب برای کشتار مردم بی دفاع فلسطین و جنوب لبنان است.

ضمن اینکه بمباران اتمی هیروشیما و حمله به ویتنام، افغانستان و عراق نیز هنوز از یاد کسی نرفته است. کشور خیالی اسرائیل که کارنامه‌ی جنایاتش در در فلسطین و جنوب لبنان بر همگان هویداست. انگلیس، سرزمین دزدان دریایی یکی دیگر از همین کشورهاست که با گسترش استعمار در قرون گذشته و تکثیر استعمار رسانه‌ای خود در دهه‌های اخیر سعی در چپاول ثروت‌های مادی و غارت اندوخته‌های معنوی و تصاحب نیروی انسانی متخصص کشور‌های ضعیف‌تر در راستای اهداف خود بوده است.

قریب به اتفاق کشور‌هایی که خود را وکیل مدافع حقوق انسان‌ها می‌دانند، در اصل وکیل مدافع شیطان هستند؛ استعمارگران پیری که امروزه با استفاده‌ی توامان قدرت‌های نظامی و رسانه‌ای سعی دارند اعمال اهریمنی خود را در انظار بین المللی توجیه کنند. اما همین کشور‌ها عملا هیچ گونه کمک شایان توجه و در خور شانی برای برقراری صلح در سطح جهانی نمی‌کنند که آتش بیار معرکه‌ی اختلافات سلیقه و قومی و مذهبی بین کشور‌ها هستند. این ابر قدرت‌ها از یک سو با استفاده از دستگاه‌های عریض و طویل پروپگاندای خود، سعی دارند راوی روایتی دیگر از اخبار در گستره‌ی جهان امروز باشند و از سویی دیگر با تزریق سلاح در مناطق مختلف جهان سعی دارند تا چرخه‌های اقتصادی کارخانجات اسلحه سازیشان همواره در جریان باشد.

در این بین، هوشیاری ملت‌ها عامل اصلی مقابله با نیرنگ‌های هزار رنگ ابر قدرت‌های جنایت پیشه است. وقتی که مردم جهان در بین انبوهی از داده‌های خبری و اطلاعات خاکستری (ترکیبی از سفید و سیاه یعنی اخبار دروغ و واقعی) بتوانند منابع موثق خبری را تشخیص داده و در راستای احقاق حقوق خود همواره در تلاش و تکاپو باشند، قطعا دسیسه و نیرنگ دولت‌های خودکامه بی اثر خواهد شد؛ دولت‌های خودکامه‌ای که البته تعدادشان محدود به چند نمونه‌ی مذکور فوق نیست. به عبارتی می‌توان ادعا کرد مهم‌ترین مدعی حقوق بشر در حقیقت خود ملت‌ها و مردم آگاه و هوشیار کشور‌های باید باشند تا خدعه‌ی مستکبرین را به خودشان بازگردانند.

انتهای پیام/133

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی ناقضان حقوق بشر ادعای حمایت از انسانیت دارند بیشتر بخوانید »

داستان دختربچه مسلمانی که حضانتش به دو همجنسگرای سوئدی داده شد

داستان دختربچه مسلمانی که حضانتش به دو همجنسگرای سوئدی داده شد



مریم، دختر بچه مسلمان پنج ساله‌ای است که اداره امور اجتماعی سوئد حق حضانت وی را به زور از خانواده‌اش گرفته و حضانتش را به دو همجنسگرای مرد داده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، اخیرا انتشار ویدئویی در رسانه‌های اجتماعی درباره دو همجنسگرا که حضانت یک دختر بچه مسلمان توسط اداره امور اجتماعی سوئد به آنها داده شده، خشم بسیاری از کاربران شبکه‌های اجتماعی در کشورهای مسلمان را برانگیخته است.

پناهجویان در کشورهای اروپایی با رنج و چالش جدیدی مواجه هستند. اداره امور اجتماعی سوئد در صورتی که تشخیص دهد والدین کودک صلاحیت داشتن کودک را ندارند آن را از والدین گرفته و به صلاح‌دید خود به یک خانواده دیگر می‌دهد. اما این تمام ماجرا نیست. در برخی موارد اداره امور اجتماعی سوئد این کودکان را به همجنسگراها می‌دهد.

مریم، نام دختر بچه مسلمان پنج ساله‌ای است که ناخواسته و ندانسته با این تراژدی مواجه شده است.

بر اساس گزارش روزنامه «افتون‌بلادت» سوئد، دو همجنسگرا با نامه‌های «جان» و «یوهان» توانستند از اداره امور اجتماعی سوئد، حضانت این دختر بچه را بگیرند. اداره امور اجتماعی سوئد، حق پدر و مادری را از والدین اصلی این دختر بچه مسلمان صلب کرده و این  همجنسگراها را واجد شرایط حضانت مریم دانسته است.

افتون‌بلادت نوشت که این دو همجنسگرا از اینکه توانسته‌اند حضانت مریم را که در حال حاضر پنج سال دارد بگیرند، بسیار خرسند هستند. این دو نفر حضانت یک بچه دیگر که تنها یک سال دارد را نیز برعهده گرفته‌اند.

بر اساس گزارش این روزنامه سوئدی، این دو همجنسگرا می‌گویند که کلمه «پدر» بیشترین کلمه‌ای است که در این خانه رواج دارد که همین مورد درباره سرنوشت مبهم و شرایط اجتماعی و روانی خطرناکی که این دو کودک در نتیجه زندگی در محیطی غیر طبیعی در سایه عدم وجود مادر دارد، هشدار دهنده است.

نکته قابل تامل این است که مریم زمانی که تنها ۱۰ ماه داشته از آغوش خانواده خود به زور گرفته شده است و حضانت آن به این دو همجنسگرا داده شده است.

گزارش‌ها حاکی است که اداره امور اجتماعی سوئد، در موارد متعددی حضانت کودکان را به افراد همجنسگرا سپرده است.

انتشار این خبر واکنش‌های گسترده‌ای را در کشورهای مسلمان به همراه داشته است. برخی از کاربران نوشتند که سوئد، بر خلاف تصویری که از خود نشان می‌دهد کشوری ظالم، نژادپرست بوده که هیچ بهره‌ای از دموکراسی و حقوق کودکان نبرده است.

برخی دیگر از کاربران نیز نوشته‌اند سوئد و دیگر کشورهای غربی کاری با بشریت می‌کنند که حتی در جنگ‌ها نیز این اقدامات انجام نمی‌شود.

یکی از کاربران مسلمان در صحفه خود در توییتر نوشته بود: «چه اتفاقی در سوئد در حال افتادن است؟ اداره امور اجتماعی به زور حق حضانت کودکان را از خانواده‌های مسلمان می‌گیرد و وقاحت آنها به حدی رسیده که این کودکان را به همجنسگراها می‌دهند. آیا این عاقلانه است؟ پس حقوق بشر کجاست؟»

یکی دیگر از کاربران در صفحه خود در توییتر نوشته است: «پلیس امور اجتماعی سوئد حق حضانت دو کودک را که یکی از آنها متعلق به خانواده‌ای مسلمان بوده به دو همجنسگرا می‌سپارد به این بهانه که آنها خانواده شایسته‌ای برای حضانت از این کودکان هستند. این نمونه‌ای از افول ارزش‌ها در غرب است».

البته این اقدام، تنها در سوئد انجام نمی‌شود. یک خانواده مسلمان با اصالت ترکیه‌ای در آلمان نیز اعلام کردند که دفتر اداره امور جوانان آلمان حق حضانت کودک شیرخواره‌ ۱۰ ماه‌شان را از آنها گرفته است.

مادر این کودک شیرخواره گفته است دو هفته پس از آنکه نوزادش را به زور از وی گرفتند از سوی دفتر اداره امور جوانان در آخن مطلع شده است که حضانت نوزادش به دو همجنسگرا سپرده شده است.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

داستان دختربچه مسلمانی که حضانتش به دو همجنسگرای سوئدی داده شد بیشتر بخوانید »

فیلم/ حقیقت دموکراسی در جمهوری اسلامی

فیلم/ حقیقت دموکراسی در جمهوری اسلامی



ویدئویی از صحبت‌های دکتر حسن رحیم‌پورزغدی در مورد حقیقت دموکراسی در جمهوری اسلامی را ملاحظه بفرمایید.


دریافت
7 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ حقیقت دموکراسی در جمهوری اسلامی بیشتر بخوانید »

فردای براندازی و آرزویی‌که دشمن به گور برد


فردای براندازی

قطعا ایرانِ پس از جمهوری اسلامی، جهنمی بیش نیست. وضعیتی که آمریکا و اسرائیل و انگلیس و آل‌سعود و دیگر دشمنان ملت ایران هر شب خواب آن را می‌بینند و آن را آرزو می‌کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: در هفته‌های گذشته دشمن فاز جدیدی از جنگ ترکیبی را علیه مردم ایران به راه انداخت.

این جنگ، یک‌بار دیگر بر ۲ واقعیت مهم صحه گذاشت؛ یکی اقتدار جمهوری اسلامی ایران و دیگری مظلومیت نظام و مردم ایران. این دو در کنار هم معنا پیدا می‌کند. بر همین اساس جمهوری اسلامی ایران «مقتدرِ مظلوم» است.

مقتدر از آن جهت که چندین دولت خارجی و چندین سرویس امنیتی و اطلاعاتی خارجی و ده‌ها شبکه تلویزیونی در کنار صدها سایت و هزاران اکانت اینستاگرامی و توئیتری و کانال تلگرامی در فضای مجازی و تروریست‌های چندملیتی و تیم‌های اغتشاشگر آموزش دیده در کف خیابان و… همه و همه در مقابل نظام و مردم ایران ایستادند اما در نهایت دست از پا درازتر عقب‌نشینی کرده و به شکست اعتراف کردند.

و مظلوم از آن جهت که در هفته‌های اخیر حداقل ۶۰ نفر از فرزندان ایران توسط اوباش داعشی و تروریست‌های تکفیری به شهادت رسیده و تعدادی از کودکان این سرزمین یتیم شدند و مادران و پدران، داغ فرزند دیدند. 

ما مردم ایران اکنون داغدار شهادت «آرمان علی‌وردی»‌ها و «سید روح‌الله عجمیان»‌ها و «فرید کرم‌پور»‌ها و «سجاد شهرکی»‌ها و «سید فریدالدین معصومی»‌ها هستیم.

ما با «آرتین»‌ها و دیگر فرزندان عزیز شهدا همدردیم و داغداریم و می‌دانیم که محنت امتحان، سخت و تلخ و ناگوار است، اما این را هم می‌دانیم که نباید فتنه را ناگوار بشماریم.

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) در این‌باره به مومنان می‌فرمایند: «لا تَکرَهُوا الفِتنَهًَْ فی آخِرِ الزمانِ؛ فإنّها تُبِیرُ المُنافِقینَ. در آخرالزمان، فتنه را ناخوش و ناگوار نشمارید؛ زیرا آن فتنه‌ها منافقان را نابود می‌سازد.» امام صادق(علیه‌السلام) نیز می‌فرمایند:« تَمَنَّوُا الفِتنَهًَْ؛ فَفیها هَلاکُ الجَبابِرَهًِْ‌، و طَهارَهًُْ الأرضِ مِن الفَسَقَهًِْ. آرزومند فتنه باشید؛ زیرا فتنه موجب نابودی ستمگران و پاک شدن زمین از [لوث وجود] فاسقان است.» 

بر همین اساس به رغم حادثه‌های تلخ و ناگوار و جانکاه در هفته‌های گذشته، فتنه اخیر را نباید ناگوار بشماریم.

فتنه اخیر یک‌بار دیگر و با وضوح بیشتر نسبت به فتنه‌های گذشته به خوبی نشان داد که آن مدینه فاضله‌ای که دستگاه عریض و طویل تبلیغاتی دشمن از «فردای پس از جمهوری اسلامی» نمایش می‌داد، هیچ نسبتی با واقعیت ندارد. فتنه اخیر نشان داد که آرزوی ۴۳ساله و همیشه بر باد رفته دشمن برای فردای پس از جمهوری اسلامی، جهنمی بیش نیست. چرا؟ به این موارد توجه کنید:

۱- کسانی که در هفته‌های اخیر شعار «زن، زندگی، آزادی» سر می‌دادند و خود را «جنبش» و اقدامات خود را «اعتراض مدنی» جا می‌زدند، در جنایت و وحشی‌گری روی داعش را هم سفید کردند. این طیف یک جوان طلبه بسیجی را صرفا به این دلیل که با آنها همفکر نبود و حاضر نشد به اعتقادات خود پشت کند، چندین ساعت در خیابان شکنجه جسمی و روحی داده و با چاقو و سنگ به او حمله کرده و در نهایت پیکر نیمه جانش را در کف خیابان رها کردند. 

همین جماعت در کرج جوان بسیجی دیگری را دوره کرده و به این دلیل که با آنان همفکر نبود به‌صورت وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار داده و او را با ضربات متعدد چاقو به شهادت رساندند. همان جوان بسیجی که تصاویر خانه ساده و بی‌آلایش او، پس از شهادتش دست به دست چرخید و این کلام امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) را دوباره زنده کرد که فرمودند: «تنها آنهایی تا آخر خط با هستند که درد فقر و محرومیت را چشیده باشند.»

پس از این دو واقعه تلخ و جانکاه، خیلی‌ها و از جمله کسانی که منتقد جمهوری اسلامی هستند، این سؤال در ذهن‌شان ایجاد شد که این جماعت اکنون که قدرت را در دست ندارد، اینچنین وحشیانه با کسانی که با آنها همفکر نیست برخورد می‌کند؛ پس اگر اینها به قدرت برسند، قطعا چندصد و چندهزار و چندصدهزار و چندمیلیون انسانی که با آنان همفکر نیستند را سلاخی و قتل‌عام خواهند کرد. 

۲- در جریان آشوب‌های اخیر، اوباش چندین بار به زنان محجبه جسارت کرده و حجاب از سرشان کشیدند. این رفتار شنیع و غیراخلاقی یکبار دیگر ثابت کرد که اگر این طیف به قدرت برسد، با شعار حجاب اختیاری، در نهایت «بی‌حجابی اجباری» را دنبال خواهد کرد. 

نشان به آن نشان که در هفته‌های گذشته وقتی جمعی از ضدانقلاب‌ها و براندازان در خارج از کشور تجمع برگزار کرده بودند، وقتی یکی از حاضرین شعار می‌دهد «برای ناموس‌مون»؛ بقیه ناگهان با خشم و تندی با وی برخورد کرده و با داد و فریاد حرف وی را قطع کرده و سؤال می‌کنند که «ناموس چیه؟»! و تاکید می‌کنند که زن، ناموس هیچ‌کس نیست! 

۳- در روزهای گذشته فایل صوتی یکی از خبرنگاران شبکه ضدایرانی بی‌بی‌سی فارسی افشا شد. وی در این فایل صوتی افشا کرد که هدف پشت‌پرده آشوب‌ها و اغتشاشات، نه دموکراسی است و نه «زن، زندگی، آزادی»، بلکه یکی از اهداف اصلی در این فتنه، تجزیه ایران و تکه‌تکه کردن کشورمان است.

۴- در ویدئوها و تصاویر منتشرشده از تجمعات عناصر ضدانقلاب و جریان برانداز در خارج از کشور علاوه‌بر پرچم‌های گروهک‌های تجزیه‌طلب، پرچم همجنس‌بازان نیز بارها مشاهده شده است.

یکی از آمال و آرزوهای این جریان این است که در فردای پس از جمهوری اسلامی، همجنس‌بازی در ایران رسمیت یافته و گسترش یابد. 

این در حالی است که کشورهای غربی و آن دسته از دولت‌هایی که همجنس بازی را به رسمیت شناخته‌اند سال‌هاست که با بحران‌های متعدد دست و پنجه نرم می‌کنند.

براساس گزارش‌های منتشرشده از سوی نهادهای غربی، موج انحرافات جنسی بخش بزرگی از جامعه آمریکا و اروپا را درگیر خطرات روابط بی‌قید و بند کرده است که یکی از آنها شیوع بیماری‌های مقاربتی است.

در روزهای گذشته یکی از به اصطلاح کارشناسان شبکه سعودی اینترنشنال در توئیتی نوشت: «جوان هم به جشنواره گلاب کاشان احتیاج دارد، هم به جشنواره شراب شیراز. جوان به روابط جنسی آزاد، دیسکو و ساحل مختلط و…هم احتیاج دارد.»

این توئیت، مشت نمونه خروار است. این یعنی جماعتی که دنبال براندازی است، اگر قدرت را در دست بگیرد، یک جوان را فقط در غرایز جنسی او خلاصه کرده و در ادامه، برای پاسخگویی به غرایز جنسی یک جوان هم، عیاشی و لاابالی‌گری را تجویز می‌کند. در این میان، مغز آن جوان و استعداد و توانمندی‌های آن جوان هیچ اهمیتی ندارد. ازدواج و تشکیل خانواده و فرزندآوری هم که هیچ.

در خرداد ۱۳۹۸«جیمی مارگولیز» کاریکاتوری با موضوع کشته‌های «اوردوز – overdose» در آمریکا منتشر کرد.

در این کاریکاتور تاکید شد که تعداد کشته‌های ناشی از اوردوز در سال ۲۰۱۷ میلادی در آمریکا از تعداد تمام سربازان آمریکایی کشته شده در جنگ بیست‌ساله ویتنام هم بیشتر است!

با این اوصاف، قطعا ایرانِ پس از جمهوری اسلامی، جهنمی بیش نیست. وضعیتی که آمریکا و اسرائیل و انگلیس و آل‌سعود و دیگر دشمنان ملت ایران هر شب خواب آن را می‌بینند و آن را آرزو می‌کنند.

اما همان‌طور که در قریب به ۴۴ سال اخیر هفت رئیس‌جمهور آمریکا خوراک مار و مور شده و یا در تاریخ گم و گور شدند و فردای پس از براندازی جمهوری اسلامی را ندیدند، انقلاب اسلامی پایدار خواهد ماند و روز به روز شاخ و برگ خواهد گستراند. 

همان‌طور که پیش از این نیز ذکر شد، فردای پس از جمهوری اسلامی، جهنمی بیش نیست.

به همین خاطر سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در وصیت‌نامه خود تاکید کرد که «امروز قرارگاه حسین‌بن علی(ع) ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می‌مانند. ا گر دشمن، این حرم را از بین برد، حرمی باقی نمی‌ماند، نه حرم ابراهیمی و نه حرم محمّدی(ص).»

این شهید والامقام در ادامه تصریح کرد:«برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل به و منصوب شرعی و فقهی معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات‌بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به‌عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما به‌عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به‌دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول‌الله است.»

به همت جوانان غیور و به پشتوانه دهها میلیون ایرانی که در مقاطع مختلف- از تشییع حماسی و باشکوه حاج قاسم در سال ۹۸ تا راهپیمایی عظیم و تماشایی ۱۳ آبان در همین روزهای پیش- بر دهان دشمن کوبیدند، درخت تناور انقلاب اسلامی ایران در مسیر پیشرفت و تعالی قرار دارد. 

نظام جمهوری اسلامی و ملت فهیم ایران بدون توجه به تندباد توطئه‌ها، قرص و محکم به حرکت خود ادامه خواهد داد.

بر همین اساس باید همه تلاش کنیم تا مشکلات را یکی پس از دیگری پشت‌سر گذاشته و بر سرعت حرکت قطار پیشرفت‌ها بیفزاییم. ما می‌توانیم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فردای براندازی و آرزویی‌که دشمن به گور برد بیشتر بخوانید »