دنیای اسلام

آرایش جنگی «سوئد» و «دانمارک» در برابر دنیای اسلام

آرایش جنگی «سوئد» و «دانمارک» در برابر دنیای اسلام


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس – روزبه قمصری؛ با وقوع حادثه تلخ و توطئه‌آمیز، اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم و هتک حرمت کتاب آسمانی دو میلیارد مسلمان جهان در دو کشور «سوئد» و «دانمارک» بار دیگر شاهد حمله دنیای غرب و در پس پرده آن صهیونیسم جهانی به مسلمانان و مقدسات آن‌ها هستیم. البته دنیای اسلام همواره مورد حمله و تاخت و تاز دشمنان بوده، ولی در تازه‌ترین دور این حملات، با چهار نوبت قرآن‌سوزی در این دو کشور روبرو شدیم. موضوعی که نشان از این دارد که دنیای غرب عملا وارد یک جنگ و تقابلی ستیزه جویانه با دنیای اسلام شده است.

اگر بخواهیم حملاتی که از گذشته تا امروز علیه مسلمانان و دنیای اسلام طراحی، سازماندهی و اجرا شده است را نام ببریم می‌توانیم به انتشار کاریکاتور موهن از پیامبر عظیم الشان اسلام، حضرت محمد (ص) اشاره کنیم که در ابتدا در کشور دانمارک و سپس در چند کشور دیگر اروپایی در سطح وسیعی منتشر شد که خشم و عصبانیت فراوان مسلمانان جهان اسلام را به همراه خود داشت.

از طرف دیگر شاهد هستیم که دور جدیدی از حملات صهیونیسم جهانی به مسلمانان و جهان اسلام با اقدام خطرناک قرآن سوزی در دو کشور «سوئد» و «دانمارک» کلید خورده است. امری که با توجه به گسترش روزافزون اسلام در جهان و ابراز علاقه فراوان مردم و روشنفکران کشور‌های اروپایی برای گرویدن به دین مبین اسلام زنگ خطری بس جدی و سرنوشت‌ساز را برای دنیای غرب و صهیونیسم جهانی به صدا درآورده است.

در حقیقت اقداماتی همچون قرآن‌سوزی و انتشار کاریکاتور‌هایی موهن از پیامبر اسلام (ص) را می‌توان راهبردی نوین و جدید از طرف دنیای غرب و رژیم صهیونیستی برای کند کردن سرعت گسترش اسلام در جهان و همچنین جلوگیری از افزایش اقبال مردم کشور‌های اروپایی و آمریکا به دین مبین اسلام دانست. زیرا بر اساس آمار‌های موجود، کشور‌های اروپایی با موجی بزرگ و ادامه‌دار در خصوص اسلام آوردن مردم و شهروندان خود روبرو هستند و این موج به قدری بزرگ و گسترده است که برای آن‌ها قابل کنترل نیست.

از این روی پس از اینکه سران و مقامات کشور‌های غربی خود را با موج عظیم گرویدن مردم خود به دین اسلام روبرو می‌بینند و نمی‌توانند هم اقدامی در جهت انصراف آن‌ها و یا کند کردن سرعت گسترش استقبال از این دین انجام بدهند، آمدند و با هدف جلوگیری از پیوستن هرچه بیشتر شهروندان خود به دین مبین اسلام، موضوع «اسلام هراسی» و هتک حرمت مقدسات مسلمانان را به میان آوردن تا با سوءاستفاده از احساسات جریحه‌دار شده مسلمانان به دلیل هتک حرمت دین آن‌ها به بازتولید درگیری و افزایش خشونت پرداخته و از این طریق، دین اسلام و پیروان آن را خشونت‌طلب و خواهان جنگ در درگیری نشان بدهند.

البته مسلمانان و کشور‌های اسلامی هم در برابر اهانت به قران کریم و هتک حرمت چند باره به این کتاب آسمانی مسلمانان ساکت و بی‌تفاوت نماندند و با انجام اعتراض و برگزاری راهپیمایی‌های اعتراضی خشم و نفرت خود را از بی‌احترامی برنامه‌ریزی شده و سازمان یافته به قرآن مجید ابراز کردند.

اما با توجه به هجمه‌ها و حملات برنامه‌ریزی شده دنیای غرب به دین اسلام و اهانت‌های چندباره به مقدسات مسلمانان بر تمامی مسلمانان عالم واجب است که با اتحاد و همبستگی با یکدیگر در برابر حملات برنامه‌ریزی شده دنیای غرب در جهت ضربه زدن به مسلمانان و پیش بردن پروژه اسلام هراسی مقاومت و ایستادگی کرده و نقشه‌های شوم آن‌ها برای منزوی کردن دین اسلام و مسلمانان را خنثی کنند.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آرایش جنگی «سوئد» و «دانمارک» در برابر دنیای اسلام بیشتر بخوانید »

فرصت ابتکار عمل برای ایران در تأمین ثبات خلیج فارس

فرصت ابتکار عمل برای ایران در تأمین ثبات خلیج فارس


به گزارش مجاهدت از گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس، خلیج فارس یکی از آبراه‌های حیاتی و اقتصادی در جهان است و کانون استراتژیکی محسوب می‌شود که آسیا، آفریقا و اروپا را به یکدیگر متصل می‌کند. این پهنه جغرافیایی که از دیر زمان، محل زورآزمایی قدرت‌های مهم و منطقه‌ای بوده، دارای منابع عظیم نفتی است، به طوری‌که کشور‌های این حوزه ۶۴ درصد از کل ذخایر جهان را در اختیار دارند. از طرفی، خلیج فارس به عنوان نقطه تقاطع دنیای اسلام با تمدن غرب و یگانه رقیب پرقدرت ایدئولوژیک فرهنگ و تمدن غربی، اهمیت ویژه‌ای برای قدرت‌های استعمارگر و اسلام ستیز دارد. از این رو آن‌ها همواره در تلاش بوده‌اند با دستاویز قرار دادن موضوعات مختلف، حضور فعال‌تری در این ناحیه داشته باشند تا علاوه بر تسلط کافی بر تحولات سیاسی امنیتی منطقه، طرح‌ها و برنامه‌های خود را در این راستا پیاده کنند.

آمریکا و مسأله خروج از خلیج فارس

امریکا بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با پروژه ایران هراسی در منطقه، تلاش کرد حضور خود را مبتنی بر موازنه قوا در برابر ایران تقویت کند. تهدید‌آمیز خواندن فعالیت‌های نظامی و هسته‌ای ایران یکی از دستاویز‌هایی است که همواره ایالات متحده برای بازتعریف پروژه خود به کار برده است. در حال حاضر بیش از ۶۰ پایگاه یا تأسیسات نظامی غربی و حدود ۵۰ هزار سرباز امریکایی در غرب آسیا مستقر هستند. ایالات متحده در پوشش حفاظت از هم پیمانان منطقه‌ای خود و تأمین رفاه و امنیت برای منطقه، سعی داشته به خلیج فارس نفوذ کند و کنترل آن را در دست بگیرد. امریکا چندین هدف در خلیج فارس دنبال می‌کند: ایجاد پایگاهی برای مقابله با قدرت‌های چالش‌گر، ایجاد رعب و وحشت و تلاش برای سلطه‌گری، بهره‌گیری از منابع انرژی منطقه، زمینه‌سازی برای حضور رژیم صهیونیستی در آب‌های خلیج فارس و حمایت از آن، تسلط بر تحولات منطقه‌ای و سعی در هدایت آن‌ها در راستای چشم‌انداز معین خود.
اکنون با وجود شکل‌گیری مؤلفه‌های جدید در معادلات منطقه و برجسته شدن روند قدرتمند شدن ایران، امریکا که در زمینه‌های متعدد دچار ناکامی شده، سعی می‌کند که نحوه حفظ توازن خود را به روزرسانی کند.

دستاویز ساختگی برای کشور ساختگی!

سیر خروج امریکا از منطقه و بویژه خلیج فارس، موضوعی است که مورد توجه تحلیلگران بوده است؛ برخی مقامات امریکا در سال‌های اخیر، هشدار داده‌اند که خلأ خروج از منطقه، با توجه به قرابت و همکاری کشور‌ها با شرق، به جایگزینی چین و روسیه در منطقه خواهد انجامید.

با بروز جنگ در اوکراین و تمرکز امریکا به شرق آسیا (چین) این همکاری‌ها شتاب گرفته و ایده جایگزینی چین و روسیه در محافل امریکایی نمود بیشتری پیدا کرده است. شاید بتوان گفت که علی رغم میل امریکا به خروج، تغییر معادلات در منطقه به سمتی پیش می‌رود که مقامات کاخ سفید، دچار سردرگمی یا تغییر در استراتژی برای حضور در این منطقه شده‌اند.

نکته‌ای که فارغ از دلایل خروج امریکا از منطقه وجود دارد، این است که آلترناتیو امریکا برای محافظت از وضعیت موجودش در خلیج فارس چیست؟ آنچه مشهود است، طرح حضور رژیم صهیونیستی در خلیج فارس و افزایش مناسبات سیاسی بین نظام‌های پادشاهی خلیج فارس و رژیم صهیونیستی، یکی از آلترناتیو‌ها خواهد بود. دلیل اصلی و البته تصنعی حضور اسرائیل در خلیج فارس، به وجود آوردن دیدگاهی مشترک با محوریت «ایران تهدید آمیز» در میان کشور‌های حوزه خلیج فارس توسط امریکا و رژیم صهیونیستی است. تبلیغات فراوان پیرامون تهدید‌آمیز تلقی کردن فعالیت‌های هسته‌ای ایران در سال‌های اخیر نیز موجب تسهیل این دیدگاه بوده است.

واگرایی از آمریکا و رژیم صهیونیستی

تغییر سیاست خارجی عربستان و امارات و واگرایی آن‌ها از سیاست‌های واشنگتن چندین سال است که مورد توجه استراتژیست‌های امریکایی قرار گرفته است. تغییر رویکرد امریکا در قبال تأمین انرژی از غرب آسیا و کاهش واردات نفت از این منطقه، از مواردی است که موجب از بین رفتن برخی مشترکات بین دولت‌های خلیج فارس و واشنگتن شده است.

تغییر دیدگاه تولیدکنندگان انرژی خلیج فارس و واشنگتن در راستای واگرایی از هم، پس از شروع جنگ اوکراین (یعنی زمانی که کشور‌های اوپک پلاس تصمیم گرفتند تولید خود را به منظور حفظ قیمت‌های بالای نفت برخلاف میل ایالات متحده و اروپا محدود کنند) شدت بیشتری به خود گرفت.

خصومت سیاسی بین عربستان و امریکا پس از پیروزی دموکرات‌ها و اعلام عدم همراهی کشور‌های منطقه با سیاست امریکا در جنگ اوکراین نیز از دیگر موضوعاتی بود که بر شدت این روند افزود. می‌توان گفت که اعتماد به ایالات متحده در میان متحدان دیرینه آن از دست رفته و نفوذ این کشور بسرعت در حال کاهش است. خلأ این واگرایی با چرخش کشور‌های منطقه به سمت شرق پر شده و آن‌ها سطح تجارت و تعاملات خود را با کشور‌های شرق افزایش داده‌اند؛ به طوری که پکن و مسکو به شرکای ضروری برای آن‌ها تبدیل شده‌اند.

علاوه بر واگرایی کشور‌های حوزه خلیج فارس از امریکا، کاهش سطح اشتراک دیدگاه‌های این کشور‌ها با رژیم صهیونیستی نیز از دیگر موارد مهمی است که بر حضورش در خلیج فارس تأثیر منفی گذاشته است. وضعیت بحرانی و نابسامان و همچنین مواضع و رفتار افراط گرایانه کابینه جدید رژیم صهیونیستی بر ضد فلسطین، مورد توجه کشور‌های عرب منطقه واقع شده و سبب موضع گیری‌های شدیدی در برابر این رژیم گشته است.

نامه شورای همکاری خلیج فارس به امریکا علیه رژیم صهیونیستی، لغو سفر نتانیاهو به امارات از سوی ابوظبی، تصمیم امارات برای لغو برخی توافقنامه‌ها و قرارداد‌ها با رژیم اسرائیل، افزایش تنش در روابط رژیم با برخی کشور‌ها همچون اردن، محکومیت اسرائیل توسط برخی دولت‌های عرب در مجامع بین‌المللی و… نمونه‌هایی از دور شدن کشور‌های منطقه بویژه خلیج فارس از دولت صهیونیستی به شمار می‌رود. علاوه بر آن، دور شدن رژیم صهیونیستی از امریکا که بزرگترین حامی و شریک بلافصلش بوده و تضعیف قدرت درونی رژیم به واسطه شکاف در بدنه اجتماعی آن نیز بر وضعیت موجود سایه انداخته و آن را تشدید کرده است.

همگرایی منطقه به سمت ثبات

کشور‌های شورای همکاری خلیج فارس دریافته‌اند که بهار عربی، جز ایجاد شکاف منطقه‌ای و بی‌ثباتی عوایدی نداشته است. آن‌ها همچنین، در بحران زایی علیه سوریه و دیگر کشور‌های منطقه، به هیچ دستاوردی نرسیدند و بعد از آن در باتلاق جنگ یمن گرفتار شده‌اند. در مجموع، آسیبی که این کشور‌ها به دلیل همراهی با سیاست‌های امریکا متحمل شده‌اند، آن را به عقب‌نشینی از همراهی واداشته است.

تحمل هزینه‌های فراوان امنیتی و اقتصادی و بن‌بست‌های میدانی آن‌ها را وادار کرده که به سمت ثبات در منطقه گرایش پیدا کنند. تحول در اقتصاد برای بهبود و ارتقای آن در سطح جهانی، از اولویت‌های جدید در کلیت فضای منطقه است که بی‌شک در سایه عدم آرامش و امنیت نمی‌توان به آن دست یافت.

به موازات ترمیم روابط و مناسبات و تغییر فضای غرب آسیا، تئوری ایران هراسی و لزوم حضور عوامل بیگانه برای حفظ امنیت، نیز به سمت کهنه شدن پیش می‌رود و اکنون کشور‌های منطقه، به این درک رسیده‌اند که جبهه تقابل با ایران برای آن‌ها هزینه بر و فاقد دستاورد خواهد بود. تأثیر چنین رویکردی در عادی‌سازی روابط ایران-عربستان و سوریه و دیگر کشور‌های عرب تبلور یافته است.

به باور بسیاری از ناظران، عادی‌سازی اخیر روابط ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین را باید شروع یک تغییر بزرگ در غرب آسیا دانست. روسیه، ایران و چین سه قدرت جهانی و منطقه‌ای و بازیگران اصلی رویداد‌های سال‌های اخیرند که موضع مشترک ضد سلطه‌جویی غرب را دارند؛ این سه کشور می‌توانند نقش‌های کلیدی در شکل‌دهی به این تغییر داشته باشند و قادرند مداخلات بلوک غرب در منطقه را مهار کنند. بخش اعظم این تغییر متوجه کشور‌های ساحلی خلیج فارس خواهد شد که غرب از اوایل قرن گذشته آن‌ها را به عنوان منطقه نفوذ انحصاری خود در نظر گرفته بود.

ابتکار عمل ایران برای خلیج فارس

موضع جدید چین مبنی بر اینکه «مردم غرب آسیا ارباب سرنوشت خود هستند» و «آن‌ها هستند که باید رهبری امور امنیتی منطقه را بر عهده بگیرند» نشان دهنده این موضوع است که چین توجه ویژه‌ای به تأمین امنیت توسط کشور‌های حوزه خلیج فارس دارد. برای چین که بیش از دوسوم نفت خام مورد نیاز خود را از بیرون، تأمین می‌کند، دسترسی آزادانه به خلیج فارس مهم است و سفر رئیس‌جمهور این کشور به عربستان هم به وضوح این موضوع را روشن کرد.

دکترین دفاعی مسکو نیز توانسته این کشور را به عنوان یک میانجی قابل اعتماد در مناقشات منطقه خلیج فارس معرفی کند و مانند پکن، اتکا به غرب برای صلح و ثبات منطقه را بیهوده نشان دهد. روس‌ها در سال ۲۰۱۹ طرح «امنیت جمعی برای منطقه خلیج فارس» را به اعضای شورای امنیت سازمان ملل ارائه کردند. اما این طرح از سوی قدرت‌های غربی به دلیل اینکه مشارکت ایران را نافی نفوذ خود می‌دیدند، مورد حمایت کامل قرار نگرفت. از این رو، بازپس‌گیری نقش «تأمین امنیت» توسط کشور‌های حوزه خلیج فارس، موضوعی است که چین و روسیه هم خواهان آن بوده و از آن حمایت می‌کنند.

در مجموع می‌توان گفت عوامل مذکور، می‌تواند یک محرک لازم برای دستیابی کشور‌های منطقه به امنیت‌سازی جمعی باشد؛ امنیتی که تضمین کننده منافع دولت‌های مجاور بوده و کاهش سطح تنش و لزوم همکاری‌های فیمابین را یادآور می‌شود. خروج تدریجی و واگرایی از امریکا در خلیج فارس در کنار عادی‌سازی روابط فیمابین این حوزه با منطقه، ظرفیتی ایجاد می‌کند که می‌توان بر طبق آن یک ابتکار امنیتی را توسط اعضا و بدون دخالت بیگانگان طراحی کرد. ایران هم با وجود داشتن نقش محوری در مناسبات منطقه‌ای، می‌تواند عهده‌دار اجرایی شدن و پیشبرد چنین ابتکاری باشد تا ثبات خلیج فارس تضمین گردد.

منبع: ایران

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرصت ابتکار عمل برای ایران در تأمین ثبات خلیج فارس بیشتر بخوانید »

مقاومت، عامل اعتماد به‌نفس جوانان و اندیشمندان دنیای اسلام است

مقاومت، عامل اعتماد به‌نفس جوانان و اندیشمندان دنیای اسلام است


به گزارش مجاهدت از گروه اخبار داخلی دفاع‌پرس، افول جلوه‌گری تمدّن غرب و اعتراف متفکران غربی به سرگردانی معرفتی و عملی منجر به رجوع اندیشمندان و جوانان دنیای اسلام به ثروت‌های معرفتی و سیاسی خود شده است. رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام حج امسال نتیجه این بیداری و خودآگاهی را بروز پدیده‌ای شگرف و معجز‌آسا در قلب دنیای اسلام به نام «مقاومت» خواندند.
 
پایگاه خبری KHAMENEI.IR در گفت‌وگو با سید هادی سیدافقهی کارشناس و تحلیل‌گر مسائل منطقه‌ی غرب آسیا به بررسی تأثیر جریان مقاومت بر روحیه و تفکر جوانان و اندیشمندان کشور‌های منطقه و حرکت آنان به سوی تمدن نوین اسلامی پرداخته است.
 
یکی از موضوعات مورد اشاره در پیام حج امسال رهبر انقلاب، افول مکاتب سیاسی غربی و مواجهه آن‌ها با سؤالات جدی است. اتفاقی که منجر به رجوع جوانان و اندیشمندان دنیای اسلام به ثروت‌های معرفتی و معنوی خود شده است. نخبگان و روشنفکران جهان اسلام امروز در مقایسه با نیم‌قرن گذشته از چه موضعی با غرب برخورد می‌کنند؟
 
تا قبل از پدیده‌ی نوظهور و مبارک انقلاب اسلامی به رهبری حکیم و عارف الهی حضرت امام خمینی رحمةالله‌علیه، روشنفکران و نخبگان جهان اسلام درمقابل مکاتب شرقی و غربی قدری منفعل بودند. در نوشته‌های‌شان چندان جرأت نمی‌کردند از مبانی اسلام، ارزش‌های اسلام و تمدن اسلامی صحبت کنند. هم در برابر مکتب سوسیالیستی شرق و هم مکتب لیبرالیستی غرب منفعل بودند. حتی برخی همسویی هم در نوشته‌ها و موضع‌گیری‌های‌شان نشان می‌دادند. در آثار آن‌ها کاملاً محسوس است.
 
ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و روشن شدن مفاهیم، ارزش‌ها، مبانی و گفتمان جدیدی که انقلاب اسلامی ارائه کرد، خوشبختانه به‌مرور زمان یا به قول امروزی‌ها، با یک شیب ملایم دیدیم که این رویکرد عوض شد. منطق و ادبیات در واقع عوض شد و به‌تدریج جرأت پیدا کردند نه‌فقط از ارزش‌های خودشان دفاع کنند، بلکه یک مرحله فراتر رفتند و در مقابل مبانی دو فرهنگ مادی لیبرالیسم و کمونیسم بایستند.
 
امروز گرایش به فرهنگ و تمدن غرب در میان جوامع اسلامی منطقه چه تفاوتی با گذشته کرده است؟
 
روزگاری واقعاً آن هیمنه و سلطه‌ی قبلی فرهنگ و تمدن غرب در میان جوامع اسلامی کاملاً آشکار بود. در بسیاری از نوشته‌ها در کتاب‌های درسی، در تولیدات و محصولات فرهنگی بیشتر از فرهنگ و تمدن غربی الگوبرداری کرده و کپی‌برداری می‌کردند و درواقع به‌دلیل انفعال‌شان، خط‌مشی خود را فرهنگ و تمدن غربی درنظر می‌گرفتند که این پدیده‌ی بدی بود و اثر منفی بر ارزش‌های اجتماعی، ارزش‌های بومی، ارزش‌های فولکلور هر کشور، هر جامعه و هر قوم و قبیله و هر تمدنی می‌گذاشت.
 
متأسفانه همه جوانب فرهنگ و تمدن غربی از سوی خود غربی‌ها ترویج نمی‌شد. مستشرقینی بودند و به جهان اسلام حمله می‌کردند، ولی بعضی از افراد خودفروخته از خود جهان عرب و جهان اسلام هم با آن‌ها همراهی و همسویی می‌کردند و نشر، بسط و گسترش فرهنگ و تمدن غربی را انجام می‌دادند و یک حالت خودتحقیری و ایجاد مسئله‌ی یأس و ناامیدی از آموزه‌های اسلام، ارزش‌های اسلام، تعالیم اسلام و تاریخ پرافتخار اسلام را ترویج می‌کردند و به این خودتحقیری دامن می‌زدند.
 
امروز خوشبختانه می‌بینیم که ورق برگشته است؛ پوچی و بی‌مایگی تمدن غربی و آثار بسیار مخرب آن مشخص است -واقعاً انسان شرم می‌کند بخواهد آنچه در جوامع غربی می‌بیند همه را به زبان بیاورد؛ همین پدیده‌ی زشت هم‌جنس‌گرایی، تفکیک و ازهم‌پاشیدگی خانواده‌ها و مفهوم خانواده در جوامع غربی گرفته تا ظلمی که حکام کشور‌های غربی بر کشور‌های عربی و اسلامی و جهان سوم روا می‌داشتند- و نهضت عظیمی در جهان و به‌ویژه در منطقه‌ی ما علیه این آپارتاید یا تبعیض نژادی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی که خودشان را حاکم و آقای جهان می‌دانستند، برپا شده است. امروز آن‌ها به انفعال کشیده شده‌اند.
 
کافی است که به ارقام و آمار خودکشی‌ها در غرب دقت کنید. کافی است که به آمار عملیات مسلحانه دقت کنید که حتی کودکان و دانش‌آموزان دبیرستانی و دبستانی علیه همکلاسی‌های خود انجام می‌دهند. همه‌ی این‌ها ثمره‌ی تلخ فرهنگ و تمدن غربی است که هم جوامع غربی و هم ماشین تبلیغاتی غرب به‌ویژه در قالب جنگ نرم تلاش می‌کنند این فرهنگ و سبک زندگی نامناسب را به جوامع اسلامی عرضه کنند. بار‌ها و بار‌ها رهبر انقلاب اسلامی بر این مسئله تأکید فرمودند و درباره‌ی آن هشدار دادند که امروز جامعه و جوانان ما مورد تهاجم فرهنگی، قتل‌عام و شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی و جنگ نرم هستند و این موضوع روز‌به‌روز جدی‌تر شد تا امروز که به مقوله جهاد تبیین و وظیفه ما در این عرصه رسیده است.
 
فلذا امروز جوامع ما مقاومت می‌کنند. دانشجویان ما مقاومت می‌کنند. هنر ما متعهدتر می‌شود. سرود‌های ما، مانند این سرود «سلام فرمانده» چه دگرگونی و تحولی در دل‌ها و اندیشه‌ها و چه افق روشنی از آینده‌ی جهان و آینده‌ی منطقه برای ما گشود. از استرالیا و از کشور‌های غربی دیگر ما این سرود را می‌شنویم؛ بنابراین تفاوت عمده‌ی این مسئله این است که امروز جوامع اسلامی و کشور‌های منطقه‌ی ما کاملاً متوجه شدند که اگر بخواهند پیرو تمدن و فرهنگ غربی باشند، دشمن جوانان ما را از هویت خودشان منصرف و دور خواهد کرد. البته در بعضی از کشور‌های منطقه هم حکام وابسته در جهت منافع تمدن غربی حرکت می‌کنند.
 
در کشورشان کِنِست تأسیس می‌کنند، برای بودی‌ها، سیک‌ها و صهیونیست‌ها دیوار ندبه‌ی مصنوعی درست می‌کنند. اما ملت‌های منطقه در برابر این حرکت‌ها بیدار هستند. خوشبختانه ملت‌های منطقه، روشنفکران، نویسندگان وخطبا حساسیت زیادی نسبت‌به این کار‌ها نشان می‌دهند و این تلاش‌های مذبوحانه‌ی دشمنان و نوکران استکبار فرهنگی و استعمار فرهنگی را در منطقه‌ی ما محکوم می‌کنند.
 
به‌نظر شما مسئله‌ی شکل‌گیری پدیده‌ی مقاومت در غرب آسیا با خودآگاهی و بیداری جوانان و متفکران جوامع مسلمان چه نسبتی دارد؟
 
در اینجا باید به مفهوم و گفتمان تمدن نوین اسلامی اشاره‌ی مهمی داشته باشم که این مسئله و این عنوان بسیار برجسته و مهم را رهبر انقلاب اسلامی مطرح فرمودند و نشان دادند که ما به چه سمت‌وسویی داریم حرکت می‌کنیم؛ به سمت تمدن نوین اسلامی. این تمدن نوین اسلامی الزامات مختلف و متنوعی می‌طلبد؛ هم الزامات فرهنگی، الزامات نرم‌افزاری و ترویج فرهنگ مقاومت. در اینجا یادی کنیم از شهید بزرگوار، شهید حاج‌قاسم سلیمانی که در این فرهنگ مقاومت ارتباط مستقیمی بین تلاش‌های این شهید بزرگ و پیروزی‌های دنیای اسلام وجود دارد.
 
مقاومت در واقع سپر دفاعی منطقه و ملت‌ها در مقابل هجمه‌ی فرهنگ غربی است. محور مقاومت روح جهاد را گسترش داد. محور مقاومت فرهنگ ابتذال، اباحه‌گری و بی‌اعتمادی را تسخیف کرد. محور مقاومت دروغ‌پردازی، ادعا‌های دروغین و منافقانه‌ی غربی‌ها در ارتباط با حقوق‌بشر را رسوا کرد. این فرهنگ مقاومت امروز امید را نه‌فقط در میان مجاهدان راه اسلام از یمن گرفته تا ایران تا عراق تا لبنان، تا سوریه تا داخل غزه و حتی مردم منطقه را حیات بخشیده است، بلکه نویسندگان و اندیشمندان هم اعتماد به‌نفس خودشان را به دست آورده‌اند و به دنبال مجاهدت‌های محور مقاومت، آن‌ها هم جرأت و اعتماد به‌نفس بیشتری در مقابل هجمه‌ی فرهنگی استکبار جهانی پیدا کردند.
 
باید توجه کنیم که استکبار فقط ابعاد نظامی و امنیتی ندارد، استکبار یک منظومه و ناوگان رسانه‌ای بسیار گسترده‌ای دارد. استکبار بسیاری از ابزار‌های جنگ نرم را در اختیار دارد، ولی مع‌الوصف خوشبختانه ما امروز پیروزی‌های محور مقاومت و رسوایی جنایت‌های استکبار جهانی را می‌بینیم؛ در بعد نظامی بعد از ۲۰ سال حضور نظامی آمریکا در افغانستان و کشتار‌هایی که در عراق و افغانستان انجام دادند، دیدیم که چگونه مفتضحانه فرار کردند. همچنین پیروزی‌های مقاومت در جنوب لبنان، ارکان امنیتی و نظامی رژیم‌صهیونیستی را به لرزه درآورد و آن‌ها را تحقیر کرد.
 
این پیروزی‌ها بر روی فرهنگ اسلامی اعتمادبه‌نفس و بازگشت و رجعت جوامع اسلامی به ارزش‌ها و تاریخ افتخارآفرین خودشان اثر مستقیم و رابطه‌ی معنی‌داری دارد؛ بنابراین شکل‌گیری پدیده‌ی مقاومت در غرب آسیا به برکت حمایت‌های جمهوری اسلامی و مجاهدت فرماندهان بزرگی همچون شهید حاج‌قاسم سلیمانی انجام شد.
 
پدیده‌ای که امروز یک تشکل و بسیج بین‌المللی است و می‌تواند از هسته‌های اولیه‌ی سازه‌ی ارتش اسلام، تمهید و مقدمه‌چینی برای ظهور حضرت، ولی عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف باشد؛ بنابراین محور مقاومت به‌عنوان یک سپر دفاعی در مقابل هجمه‌هایی است که به بدنه‌ی امت اسلام، فرهنگ امت اسلامی و آداب و رسوم و ارزش‌های نورانی اسلام می‌شود. این محور مقاومت هم از جوامع حمایت فیزیکی می‌کند و هم در قالب یک مکتب امروز در اختیار جوانان منطقه است تا بتوانند از آن بهره‌برداری کنند.
 
انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مقاومت، عامل اعتماد به‌نفس جوانان و اندیشمندان دنیای اسلام است بیشتر بخوانید »

پیروزی انقلاب اسلامی در برابر بلوک شرق و غرب

پیروزی انقلاب اسلامی و فروریختن بلوک شرق و غرب


گروه بین‌الملل دفاع‌پرس – روزبه قمصری؛ پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران تقسیم‌بندی واضح و مشخصی بین اسلام و کفر وجود نداشت و در واقع اینگونه می‌توان برداشت کرد که با یک جبهه بزرگ و باعظمتی از دنیای کفر روبرو هستیم، اما بعد از به ثمر نشستن انقلاب اسلامی در ایران ضمن اینکه مرزی مشخص بین دنیای اسلام و دنیای کفر شکل گرفت به نوعی هم شاهد فروریختن بلوک شرق و غرب نیز بودیم.

پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، بلوک شرق با توجه به پیشینه و سابقه طولانی مدت خود ادعای جامعه گرایی (سوسیالیستی) را داشت و بلوک غرب هم که نظامی سرمایه‌داری و وابسته به پول و سرمایه بود، اما درست بعد از اینکه جریان انقلاب در ایران به راه افتاد و در نهایت نیز به پیروزی رسید شاهد تولد جریانی بودیم که موجب متولد شدن مکتب احیای تفکر و اندیشه اسلام ناب محمدی در این گوشه از دنیا بودیم.

درست بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بود که در کنار جریان بلوک شرق و غرب شاهد تولد مکتب اسلام ناب محمدی در این نقطه از ایران و خاورمیانه بودیم. این جریان به سرعت جهان آن روز را تغییر داد به صورتی که اگر امروز به صحنه عرصه بین‌المللی نگاه کنیم دیگر چیزی به عنوان بلوک شرق و غرب وجود خارجی ندارد بلکه با جبهه و میدان نبردی روبرو هستیم که در یک طرف آن دنیای اسلام و در طرف دیگر جهان کفر قرار گرفته است.

در واقع می‌توان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران را به عنوان پدیده‌ای در جهان دانست که به بلوک‌بندی جهان پایان داد. بلوک‌بندی که بعد از جنگ جهانی دوم بین دو قطب شرق و غرب دنیا با رهبریت آمریکا و شوروی آغاز شده بود.

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران موجب توفیق اسلام در ایفای نقش ایدئولوژیک برای آن شد به صورتی که مذهب و دین به عنوان عامل جدیدی در نظام بین‌المللی مطرح شد. از این روی این انقلاب با این ایدئولوژی فراملی که در ذات خود از آن برخوردار بود به سادگی و روشنی ادعای دنیای غرب مبنی بر فرماندهی و ریاست بر جوامع بشری را به چالش کشید.

در این راستا امام خمینی (ره) به عنوان بنیانگذار نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران با رهبری و پیروزی این انقلاب سمت و سویی دین خواهی را برای ساختن جامعه مطرح کرد. سمت و سویی که نظام سلطه غرب از اساس و در پایه با آن مشکل اساسی دارد و بر همین اساس هم بلافاصله پیس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران با فریب و حمایت از صدام جنگی ویرانگر و هشت ساله را به ایران تحمیل کرد.

اما انقلاب اسلامی ایران که برآمده از مکتب اسلام ناب محمدی بود با روحیه ایثار و شهادتی که بین مردم ایران و جوانان این مرز و بوم بسط و گسترش داد توانست برای نخستین بار از آب و خاک این کشور در برابر متجاوزان دفاع کرده و مانع از این شود که خاکی از این کشور جدا شود.

حالا امروز با گذشت بیش از ۴۰ سال از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران این نظام مردمی به حامی اصلی مستضعفان عالم تبدیل شد. حامی و پشتیبانی که امروز دفاع از آرمان‌های فلسطین و مردم مظلوم و رنجکشیده آن در اولویت سیاست‌های آن قرار داشته و دارد. از این روی رژیم صهیونیستی و دنیای غرب و در راس آن آمریکا به عنوان دشمن درجه یک این نظام اسلامی و الهی تبدیل شده است.

در واقع انقلاب اسلامی و پیروزی آن در ایران از پتانسیل و توان بسیار بالایی برای مقابله با دنیای غرب برخوردار بود و در این راه به خوبی توانست با سربلندی و کامیابی جهان غرب را از حالت اعتماد به نفسی که همیشه و در طول سالیان طولانی اخیر که از آن برخوردار بود را وارد یک وضعیت منفعل و عاری از اعتماد به نفس و ضربه پذیر کند به صورتی که دیگر از آینده خود اطمینان خاطری ندارند.

در انتها باید به این نکته اشاره کنیم که پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، کشور ما را از کشوری که حامی غرب و دنیای استعمار بود که کشور حامی مظلومان و مستضعفان عالم تبدیل کرد که صورتی که امروز به عنوان امید اول و اصلی ملل مظلوم جهان شناخته می‌شود.

انتهای پیام/ ۱۳۴

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پیروزی انقلاب اسلامی و فروریختن بلوک شرق و غرب بیشتر بخوانید »