دهلاویه

………ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزر…


………ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزرگ و شیطانی عالم علیه من تجهیز شدند ، و از زمین و آسمان گلوله مرگ می بارید ، و هوا مسموم شده بود و ظلمت جهل و ظلم و کفر بر عالم سیطره یافته بود ، تو ای خدای من به من جرأت دادی که کلمه حق را با صدای بلند اعلام کنم و به من شجاعت دادی که در برابر قدرتمندان زمان بایستم و به من رحمت کردی که لحظه ای از طریق حق منحرف نشوم .
ای خدای بزرگ ، تو را شکر می کنم که آرزوها را در دلم خشک کردی ، خوف مرگ را از من گرفتی ، لذت شهادت را به من نمودی ، در مقابل ظلم و کفر مرا روئین تن کردی .
( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در لبنان ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۹۰ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، وصال شیرازی شماره ۵۷ )

تصویر دکتر چمران در تهران و زمانی که وزیر دفاع بود ، در یک روز صبح جمعه در یک هیات مذهبی در میدان توحید خیابان پرچم تقریبا مقابل کانون توحید در حالیکه نوجوانی را در آغوش گرفته است ، سال ۱۳۵۸ . اگر کسی از این نو جوان نام و نشانی دارد اعلام فرماید .



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

………ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزر… بیشتر بخوانید »

صوت و تصویر ………..خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می…


صوت و تصویر ………..خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد و خاکستر می شود ، اشک شده ام و دیگر هیچ .
به من اجازه بده که در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد .
( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، روزهای نزدیک به شهادت در خوزستان ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۱۴۱ ، انتشارات بنیاد شهید چمران )

تصاویری از شهید چمران بعد از زخمی شدن و بازگشت از بیمارستان یک شبه به مقر ستاد جنگهای نامنظم م نزدیک دو ماه مجبور شد در اطاق خود بماند تا پای او که از چند نقطه زخمی شده بود التیام بیاید و بتواند حرکت کند ، البته اول با چوب زیربغل و سپس با عصا . اولین عکس در حال نماز روی تخت و عکسهای دیگر هم در همان تخت و اطاق . اهواز ، مقر ستاد جنگهای نامنظم آبان و آذر ماه سال ۱۳۵۹ .

 



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

صوت و تصویر ………..خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می… بیشتر بخوانید »

به ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد نزدیک می شویم آه ، آه ، آه ….می خواستم که انبان درد …


به ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد نزدیک می شویم
آه ، آه ، آه ….می خواستم که انبان درد و غم خود را که ارزشمندترین سرمایه من است بر دوش بکشم و یکه و تنها سر به بیابان فنا بگذارم و بسوی سرنوشت خویش به راه افتم ، خوش داشتم که سرمایه درد و غم را به خدای بزرگ عرضه کنم و از این همه افتخارات مقدس نزد او فخر بفروشم .
اوه خدایا مرا ببخش ، منی که مالک خود نیستم ، چگونه از مالکیت دم می زنم ،هنگامی که خودی نیستم که به حساب آیم ، چرا به انبان خود دل بسته ام؟ چقدر پر مدعا هستم ؟ چه انتظارات بی جائی دارم ؟ وچرا از خدای خود شرم نمی کنم؟ و چطور در دام تعلقات پوچ گرفتار آمده ام؟
خدایا ، مرا از خود و از همه وابستگی های به خود آزاد کن ، آن قدر علو طبع به من عطا فرما که دیگر احتیاجی به انبان افتخار نداشته باشم ، آن قدر مرا متواضع کن که که برای کسب امتیازات بیشتر با خدای خود به محاسبه و تجارت برنخیزم . آن چنان روحم را تسخیر کن که دیگر خودی در کار نباشد .

( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در ایران ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۱۲۳ و ۱۲۴ ، انتشارات بنیاد شهید چمران).
تصویر دکتر چمران و کاظم اخوان در قایق جمینی روی رودخانه کرخه کور که بطرف سد کوهه پیش میروند .
کاظم اخوان از ابتدا در ستاد جنگهای نامنظم در رکن ۳ و به عنوان یک رزمنده که عکاس هم بود فعالیت داشت و در سال ۱۳۶۲ هنگامیکه با موسوی کاردار سفارت ایران در لبنان و سردار متوسلیان با راننده و خودروی سفارت ایران عازم بیروت بودند در حاجز فالانژهای لبنانی متوقف و ربوده می شوند و تا کنون هم از سرنوشت اینان خبری بدست نیامده است . اخوان عکاس و رزمنده ای توانا بود .
داستان سد دست ساخته کوهه که در روستای کوهه در سخت ترین شرایط احداث شده بود در صفحات قبلی آمده است .

مصطفی_چمران



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

به ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد نزدیک می شویم آه ، آه ، آه ….می خواستم که انبان درد … بیشتر بخوانید »

………..خدایا ، همه چیز بر من ارزانی داشتی و بر همه اش شکر کردم . جسمی سالم و زیبا دادی…


………..خدایا ، همه چیز بر من ارزانی داشتی و بر همه اش شکر کردم . جسمی سالم و زیبا دادی ، پائی قوی و تند و چالاک عطا کردی ، بازوانی توانا و پنجه ای هنرمند بخشیدی ، فکری عمیق و ذهنی شدید دادی ، از تمام موهبات علمی به اعلا درجه برخوردارم کردی ، موفقیت های فراوان به من دادی ، از همه چیز ، و از همه زیبائی ها ، و از همه کمالات به حد نهایت به من اعطا کردی و بر همه اش شکر می گذارم .
اما ای خدای بزرگ ، یک چیز بیش از همه چیز به من ارزانی داشتی که نمی توانم شکرش کنم ، و آن درد و غم بود . درد و غم از وجودم اکسیری ساخت که جز حقیقت چیزی نجوید ، جز فداکاری راهی برنگزیند ، و جز عشق چیزی از آن ترشح نکند .
خدایا ، نمی توانم بر این نعمت تو را شکر کنم ، ولی به خود جرات می دهم از تو بخواهم که این اکسیر مقدس را تباه نکنی .

( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در ایران ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۱۱۵ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، وصال شیرازی شماره ۵۷ ، تلفن ۶۶۴۶۲۰۳۷ )
دکتر چمران روی رودخانه کرخه کور داخل قایق جمینی که از تیپ نوهد ارتش گرفته بودیم همراه شهید ایرج رستمی ، شهید ناصر فرج االله ، محمد نخستین عازم سد کوهه هستند . سد کوهه در منطقه روستای کوهه نزدیک عباسیه روی رودخانه کرخه زیر آتش دشمن با کمترین امکانات احداث شد و کیلومتر ها آب را بصورت دریاچه ای بزرگ مقابل تهاجم دشمن را گرفت و گروهی از رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم حفاظت از این سد را برعهده داشتند که مدتها بچه های بوشهر به فرماندهی شهید علی ماهینی بودند و مدتی هم حسین شاه حسینی بود . تنها راه رفت و آمد و حتی رسانیدن غذا به آنها از طریق آب و همین رودخانه بود و عموما دشمن با شنیدن صدای موتور قایق ها اینجا را زیر آتش می گرفت . دکتر چمران مرتبا از این سد و بچه ها که در شرایط سختی بودند بازدید می کرد .



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

………..خدایا ، همه چیز بر من ارزانی داشتی و بر همه اش شکر کردم . جسمی سالم و زیبا دادی… بیشتر بخوانید »

………. خدایا تو را شکر می گنم که ما را زیر باران تهمت ها و دروغ ها و ناسزاها فشردی و ر…


………. خدایا تو را شکر می گنم که ما را زیر باران تهمت ها و دروغ ها و ناسزاها فشردی و رنگ غرور و خودخواهی و خودبینی را از ما زدودی .
خدایا تو را شکر می کنم که به من عرفان دادی تا همه فشارها و دردها را تحمل کنم ، همه دنیا را پشیزی نشمارم ، حیات را به قطره ای اشک تقدیم کنم .
خدایا ، ما را از گرداب خودخواهی و از گردباد مصلحت طلبی و از طوفان های هوی و هوس نجات ده و به ما قدرت ایثار عطا کن و بگذار که لذت ایثار همه وجود ما را سیراب کند .
خدایا ، تو را شکر می کنم که بی نهایت را خلق کردی و ما را از محدوده زمان و مکان آزاد نمودی و به بی نهایت اتصال دادی .

( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در ایران ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۱۲۱ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، وصال شیرازی شماره ۵۷ ، تلفن ۶۶۴۶۲۰۳۷ )
تصویر دکتر چمران در میان رزمندگان ستاد جنگهای نامنظم ، در منطقه کوت سید نعیم ، جاده اهواز حمیدیه به سوسنگرد . اواخر زمستان ۱۳۵۹ . فردی که دست راست دکتر چمران است به نظر میرسد ستوان اسدی مسئول آموزش و سازماندهی موشک های تاو باشد ، و اولین نفر سمت راست عکس که نیمی از بدن او در عکس هست علی شانا از بچه های کرج می باشد . افراد دیگر را که می شناسید معرفی فرمائید .



منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

………. خدایا تو را شکر می گنم که ما را زیر باران تهمت ها و دروغ ها و ناسزاها فشردی و ر… بیشتر بخوانید »