دهلاویه

صوت و تصویر ..............خدایا ، تو را شکر می کنم که غم ها و دردهای شخصی مرا که کثیف و کش...

صوت و تصویر …………..خدایا ، تو را شکر می کنم که غم ها و دردهای شخصی مرا که کثیف و کش…


صوت و تصویر ..............خدایا ، تو را شکر می کنم که غم ها و دردهای شخصی مرا که کثیف و کش...

صوت و تصویر …………..خدایا ، تو را شکر می کنم که غم ها و دردهای شخصی مرا که کثیف و کشنده بود از من گرفتی و غم ها و دردهائی خدائی دادی که زیبا و متعال بود .
خدایا ، تو تار و پود وجود مرا با غم و درد سرشتی ، تو مر ا به آتش عشق سوختی ، در کوره غم گداختی ، در طوفان حوادث ساختی و پرداختی ، تو مرا در دریای مصیبت و بلا غرق کردی و در کویر فقر و حرمان و تنهائی سوزاندی .
خدایا تو را شکر می کنم که مرا سنگ زیرین آسیا کردی و به من قدرت تحمل دادی که این همه درد و فشار را که در تصورم نمی گنجید بر قلب و روحم حمل کنم ، از مجالس جشن و شادی بگریزم و به مراکز خطر و بلا و درد و رنج پناه ببرم .
( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در ایران ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۱۱۴ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، وصال شیرازی شماره ۵۷ )

تصویر اول دکتر چمران پشت دوربین دیده بانی روی تپه شحیطیه شمال سوسنگرد و قبل از ارتفاعات الله اکبر ، سال ۱۳۵۹ . این تپه و ارتفاعات در ۳۱ اردیبهشت ماه ۱۳۶۰ با برنامه ریزی دکتر چمران در یک رزم جانانه آزاد شد .
بقیه تصاویر قبلا توضیح داده شده است .

 

صوت و تصویر ..............خدایا ، تو را شکر می کنم که غم ها و دردهای شخصی مرا که کثیف و کش...

منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

صوت و تصویر …………..خدایا ، تو را شکر می کنم که غم ها و دردهای شخصی مرا که کثیف و کش… بیشتر بخوانید »

.............از ته دل فریاد می زنم ، ولی کسی فریاد مرا نمی شنود ، دنیا را به مبارزه می طلب...

………….از ته دل فریاد می زنم ، ولی کسی فریاد مرا نمی شنود ، دنیا را به مبارزه می طلب…


.............از ته دل فریاد می زنم ، ولی کسی فریاد مرا نمی شنود ، دنیا را به مبارزه می طلب...

………….از ته دل فریاد می زنم ، ولی کسی فریاد مرا نمی شنود ، دنیا را به مبارزه می طلبم و یک تنه به جنگ عالم می روم ، وجود خود را به آتش می کشم . خون خود را بر زمین می ریزم تا شاید کسی به هوش آید ، تا مگر وجدانی بیدار شود ، یا گوش ضمیری فریاد استغاثه مرا بشنود .
ولی افسوس که مصالح مادی ، و حب حیات و منافع شخصی همه را به زنجیر کشیده است .
جبر تاریخ همه را اسیر و زبون نموده است .
دلداده ای می خواهم که بر همه هستی قلم سرخ بکشد ، و از همه زنجیر ها و اسارت محاسبه ها و ترس ها و علایق دنیوی آزاد گردد .
یکپارچه آتش شود ، عشق شود ، فریاد شود ، مبارزه شود ، شمشیر شود ، برنده شود ، شیر شود و در کام شهادت فرو رود ، و پرچم خونین سعادت انسان اسیر را ، از نسلی به نسل دیگر ارمغان دهد .
( دست نگاشته ای از شهید دکتر مصطفی چمران ، در لبنان تاریخ ۴ فوریه ۱۹۷۸ ، کتاب ” خدا بود و دیگر هیچ نبود “، صفحه ۱۵۵ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، تهران وصال شیرازی شماره ۵۷ .)

تصویر دکتر چمران پس از بهبودی نسبی از زخمی شدن دو نقطه پا در حماسه آزادسازی سوسنگرد که باچوب زیر بغل بعد از حدود دو ماه بستری بودن برای اولین بار با همان وضع آماده رفتن به جبهه ها است . او در نبرد حماسی آزاد سازی سوسنگرد بعد از آنکه خود و نیروهایش در محاصره دشمن قرار گرفت همه همرزمانش را به عقب فرستاد و خود همراه یکی از یارانش اکبر چهره قانی که او هم به شهادت رسید به تنهائی مقابل انبوهی از تانکها و نیروهای دشمن ایستاد و با آنکه زخمی شده بود و خون از پایش جاری بود حتی یک کامیون کماندوهای دشمن را هم به خاک ریخت و یا به عقب راند و کامیون را به غنیمت گرفت و با همان کامیون ایفای عراقی به عقب برگشت و روانه بیمارستان و عمل جراحی شد . و امروز مجددا آماده بازدید از جبهه ها شده ، که مورد مشایعت نیروهای حاضر در ستاد جنگهای نامنظم قرار گرفته است . البته برای سلامتی او گوسفندی را قربانی کردند ولی او بشدت ناراحت شد و مقاله ای نوشت که در کتاب ” رقصی چنین میانه میدانم آرزوست ” چاپ و منتشر شده است .
زمستان ۱۳۵۹ .

.............از ته دل فریاد می زنم ، ولی کسی فریاد مرا نمی شنود ، دنیا را به مبارزه می طلب...

منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

………….از ته دل فریاد می زنم ، ولی کسی فریاد مرا نمی شنود ، دنیا را به مبارزه می طلب… بیشتر بخوانید »

.........ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزر...

………ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزر…


.........ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزر...

………ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزرگ و شیطانی عالم علیه من تجهیز شدند ، و از زمین و آسمان گلوله مرگ می بارید ، و هوا مسموم شده بود و ظلمت جهل و ظلم و کفر بر عالم سیطره یافته بود ، تو ای خدای من به من جرأت دادی که کلمه حق را با صدای بلند اعلام کنم و به من شجاعت دادی که در برابر قدرتمندان زمان بایستم و به من رحمت کردی که لحظه ای از طریق حق منحرف نشوم .
ای خدای بزرگ ، تو را شکر می کنم که آرزوها را در دلم خشک کردی ، خوف مرگ را از من گرفتی ، لذت شهادت را به من نمودی ، در مقابل ظلم و کفر مرا روئین تن کردی .
( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در لبنان ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۹۰ ، انتشارات بنیاد شهید چمران ، وصال شیرازی شماره ۵۷ )

تصویر دکتر چمران در تهران و زمانی که وزیر دفاع بود ، در یک روز صبح جمعه در یک هیات مذهبی در میدان توحید خیابان پرچم تقریبا مقابل کانون توحید در حالیکه نوجوانی را در آغوش گرفته است ، سال ۱۳۵۸ . اگر کسی از این نو جوان نام و نشانی دارد اعلام فرماید .

.........ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزر...

منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

………ای خدای بزرگ ، آن روزها که زمین و آسمان به دشمنی من برخاستند ، و همه قدرت های بزر… بیشتر بخوانید »

صوت و تصویر ...........خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می...

صوت و تصویر ………..خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می…


صوت و تصویر ...........خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می...

صوت و تصویر ………..خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می سوزد و خاکستر می شود ، اشک شده ام و دیگر هیچ .
به من اجازه بده که در جوارت قربانی شوم و بر خاک ریخته شوم و از وجود اشکم غنچه ای بشکفد که نسیم عشق و عرفان و فداکاری از آن سرچشمه بگیرد .
( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، روزهای نزدیک به شهادت در خوزستان ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۱۴۱ ، انتشارات بنیاد شهید چمران )

تصاویری از شهید چمران بعد از زخمی شدن و بازگشت از بیمارستان یک شبه به مقر ستاد جنگهای نامنظم م نزدیک دو ماه مجبور شد در اطاق خود بماند تا پای او که از چند نقطه زخمی شده بود التیام بیاید و بتواند حرکت کند ، البته اول با چوب زیربغل و سپس با عصا . اولین عکس در حال نماز روی تخت و عکسهای دیگر هم در همان تخت و اطاق . اهواز ، مقر ستاد جنگهای نامنظم آبان و آذر ماه سال ۱۳۵۹ .

 

صوت و تصویر ...........خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می...

منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

صوت و تصویر ………..خدایا ، وجودم اشک شده است ، همه وجودم از اشک می جوشد ، می لرزد ، می… بیشتر بخوانید »

به ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد نزدیک می شویم آه ، آه ، آه ....می خواستم که انبان درد ...

به ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد نزدیک می شویم آه ، آه ، آه ….می خواستم که انبان درد …


به ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد نزدیک می شویم آه ، آه ، آه ....می خواستم که انبان درد ...

به ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد نزدیک می شویم
آه ، آه ، آه ….می خواستم که انبان درد و غم خود را که ارزشمندترین سرمایه من است بر دوش بکشم و یکه و تنها سر به بیابان فنا بگذارم و بسوی سرنوشت خویش به راه افتم ، خوش داشتم که سرمایه درد و غم را به خدای بزرگ عرضه کنم و از این همه افتخارات مقدس نزد او فخر بفروشم .
اوه خدایا مرا ببخش ، منی که مالک خود نیستم ، چگونه از مالکیت دم می زنم ،هنگامی که خودی نیستم که به حساب آیم ، چرا به انبان خود دل بسته ام؟ چقدر پر مدعا هستم ؟ چه انتظارات بی جائی دارم ؟ وچرا از خدای خود شرم نمی کنم؟ و چطور در دام تعلقات پوچ گرفتار آمده ام؟
خدایا ، مرا از خود و از همه وابستگی های به خود آزاد کن ، آن قدر علو طبع به من عطا فرما که دیگر احتیاجی به انبان افتخار نداشته باشم ، آن قدر مرا متواضع کن که که برای کسب امتیازات بیشتر با خدای خود به محاسبه و تجارت برنخیزم . آن چنان روحم را تسخیر کن که دیگر خودی در کار نباشد .

( نیایشی از شهید دکتر مصطفی چمران ، در ایران ، کتاب ” نیایش ها ” ، صفحه ۱۲۳ و ۱۲۴ ، انتشارات بنیاد شهید چمران).
تصویر دکتر چمران و کاظم اخوان در قایق جمینی روی رودخانه کرخه کور که بطرف سد کوهه پیش میروند .
کاظم اخوان از ابتدا در ستاد جنگهای نامنظم در رکن ۳ و به عنوان یک رزمنده که عکاس هم بود فعالیت داشت و در سال ۱۳۶۲ هنگامیکه با موسوی کاردار سفارت ایران در لبنان و سردار متوسلیان با راننده و خودروی سفارت ایران عازم بیروت بودند در حاجز فالانژهای لبنانی متوقف و ربوده می شوند و تا کنون هم از سرنوشت اینان خبری بدست نیامده است . اخوان عکاس و رزمنده ای توانا بود .
داستان سد دست ساخته کوهه که در روستای کوهه در سخت ترین شرایط احداث شده بود در صفحات قبلی آمده است .

مصطفی_چمران

به ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد نزدیک می شویم آه ، آه ، آه ....می خواستم که انبان درد ...

منبع

chamran.dr.mostafa@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

به ۲۶ آبان سالروز آزادسازی سوسنگرد نزدیک می شویم آه ، آه ، آه ….می خواستم که انبان درد … بیشتر بخوانید »