عکس/ مراسم تشییع و خاکسپاری «عادل آذر» در دهلران
مراسم تشییع و خاکسپاری «عادل آذر» در دهلران برگزار شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
عکس/ مراسم تشییع و خاکسپاری «عادل آذر» در دهلران بیشتر بخوانید »
مراسم تشییع و خاکسپاری «عادل آذر» در دهلران برگزار شد.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
عکس/ مراسم تشییع و خاکسپاری «عادل آذر» در دهلران بیشتر بخوانید »
فرمانده انتظامی استان ایلام از کشف ۲۰ قبضه سلاح جنگی و یک قبضه شکاری در شهرستان دهلران خبر داد.
به گزارش مجاهدت از مشرق، به گفته سردار دلاور القاصی مهر در پی انجام اقدامات فنی و پلیسی خاص مبنی بر فعالیت افرادی در امر خرید و فروش سلاح و مهمات به صورت گسترده و سازمان یافته در سطح شهرستان دهلران، موضوع به صورت ویژه در دستور کار تیم عملیاتی پلیس این شهرستان قرار گرفت.
او گفت: ماموران پلیس امنیت عمومی شهرستان دهلران، موفق به شناسایی نحوه فعالیت متهمان با یک دستگاه موتورسیکلت و انتقال قاچاق سلاح جنگی و شکاری شدند.
فرمانده انتظامی استان ایلام گفت: ماموران پس از هماهنگی با مقامات قضائی و در یک عملیات غافلگیرانه، تعداد ۱۸ سلاح کلت کمری جنگی، ۲ قبضه سلاح کلاشینکف جنگی و ۱ قبضه سلاح شکاری تک لول را کشف کردند.
سردار القاصی مهر در پایان از شهروندان خواست: در صورت مشاهده هرگونه موارد مشکوک و یا اطلاع از فعالیت قاچاقچیان سلاح و مهمات که آرامش مردم را برهم میزنند بلافاصله موضوع را به سامانه ۱۱۰ گزارش دهند.
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
کشف ۲۰ قبضه سلاح جنگی در دهلران بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار دفاعپرس از ساری، دفاع مقدس گنجینهای ماندگار از حضور عارفانه انسانهای برگزیده خداست که شهادتطلبی، ایثارگری، گذشت، شجاعت، رشادت، مردانگی و جوانمردی را میتوان از جمله خصوصیات بارز شخصیتی و اخلاقیشان نام برد.
همانان که جان برکف برای دفاع از دین و ناموس، ارزشها و آرمانهای این نظام دل به جاده زدند و در کربلای ایران حماسههای بیبدیل خلق کردند و بر دشمن بعثی پیروز شدند. شهیدانی که هر کدامشان نمونه و الگوی ایستادگی و مقاومت هستند.
«ابراهیم تبرائی» یکی از ۱۰ هزار و ۴۰۰ شهید استان مازندران و اهل شهرستان «بهشهر» است که در ادامه فرازی از وصیتنامه این شهید را از نظر میگذرانیم.
«ابراهیم تبرائی» فرزند «یحیی» ۲۶ فروردین ۱۳۴۳ در بهشهر به دنیا آمد و در تاریخ پنجم اسفند ۱۳۶۲ در جبهه دهلران به شهادت رسید.
فرازی از وصیتنامه شهید
برادران و خواهران و فامیلان! مطیع فرمان امام باشید و اگر مطیع امور رهبر انقلاب نیستید پس در زیر تابوت من گریه و زاری نکنید که من راضی نیستم.
برادران! در برابر ظلمهای دشمن ساکت نباشید که خیانت است. در برابر آنان بایستید و با آنان مقابله کنید؛ و از هر جهت وفادار به انقلاب باشید. در برابر منافقین مانند کوه ایستاده باشید. به آنها فرصت ندهید والا ضربه میزنند.
پیامم به اهالی حزب الله این است همانگونه که تا به حال در صحنه بودید بعد از این هم باشید. پیرو امام و روحانیت باشید که جامعه ما بدون روحانیت نمیتواند انقلاب را پیش ببرد. شما تابع روحانیت اصیل باشید. آنان پاکترین افراد در جامعه اسلامی میباشند و اتحاد و یگانگی خودتان را حفظ کنید که دشمنان از اتحاد شما میترسند و از اختلافات داخلی خودتان پرهیز کنید.
انتهای پیام/
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
سکوت در برابر ظلم دشمنان خیانت است بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، در پی پاکسازی و تأمین منطقه عملیاتی طریقالقدس، تنها دو منطقه «غرب رودخانه کرخه» و «غرب رودخانه کارون و خرمشهر» در اشغال متجاوزان باقی مانده بود. برای انتخاب منطقه عملیات بعدی و نکات مثبت و منفی هر منطقه، بحثهای فراوانی شد و سرانجام منطقه غرب رودخانه کرخه برای عملیات انتخاب شد.
منطقه عمومی عملیات فتحالمبین در غرب رودخانه کرخه قرار داشت که از شمال به ارتفاعات بلند و صعبالعبور «تیشهکن»، «دالپری»، «چاه نفت و تپه سیپتون» از جنوب به ارتفاعات بلند «میشداغ» تپههای رملی و چذابه (شیب) از شرق به رودخانه کرخه و از غرب به مرز بینالمللی در شمال و جنوب فکه محدود میشد.
جادههای آسفالته دزفول به دهلران، عینخوش به چمسری، امامزاده عباس به چاه نفت، جاده تنگه ابوغریب و پلهای احداث شده روی رودخانههای «چیخواب» و «دویرج» از مهمترین راههای مواصلاتی منطقه هستند.
موقعیت منطقه و عوارض حساس آن، به دشمن آرایش خاصی را تحمیل کرده بود که آگاهی نیروهای خودی از آن، زمینه وارد ساختن ضربات سهمگین را بر دشمن فراهم کرد.
عملیات فتحالمبین از نظر نظامی میتوانست چنین اهدافی را تأمین کند:
۱. انهدام نیروهای دشمن برای کاهش توان نظامی او
۲. دستیابی به خطوط پدافندی مطمئن برای برداشت نیرو (آزاد شدن نیروهای خودی از خطوط پدافندی و کسب آمادگی برای عملیات بعدی)
۳. خارج کردن شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکاری از برد توپخانه دشمن
۴. خارج کردن جاده اندیمشک _ اهواز از برد آتش مؤثر دشمن
۵. آزادسازی مناطق مهمی، چون سایت و رادار، جاده مهم اندیمشک _ دهلران و…
۶. تصرف جادههای نفتی منطقه ابوغریب
این عملیات ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوم فروردین ۱۳۶۱ با رمز مقدس «یا زهرا (س)» با چهار قرارگاه مشترک فتح، فجر، نصر و قدس آغاز و در سه مرحله انجام شد. پس از هشت روز درگیری، نیروهای خودی با تأمین تمام اهداف مورد نظر و استقرار بر روی ارتفاعات تینه، برقازه، رقابیه و میشداغ دشمن را تا رودخانه دویرج و تیههای ۱۸۲ در جنوب برقازه عقب راندند.
در این عملیات ۲۵ هزار تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی و ۱۷ هزار تن دیگر اسیر شدند. همچنین ۳۲۰ دستگاه تانک و نفربر، ۵۰۰ دستگاه خودرو و ۱۶۵ قبضه توپ به غنیمت نیروهای خودی درآمدند و نزدیک به ۳۵۰ دستگاه تانک و نفربر دشمن منهدم شده و ۱۸ فروند هواپیمای دشمن هم سرنگون شدند.
نوشته زیر بخشی از خاطرات علی مسرتی یکی از بچههای مسجد جزایری اهواز و همرزمان او از عملیات فتحالمبین از کتاب «دِین» خاطرات بچههای مسجد جزایری اهواز به کوشش «علی مسرتی» است که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرده است.
متن زیر روایت «صادق آهنگران» مداح اهل بیت (ع) از نحوه شهادت شهید «سعید درفشان» است:
«…شب عملیات فتحالمبین رو به روی سنگر فرماندهی با یکی از دوستانم به نام «سعید درفشان» صحبت میکردم. سعید یک فشنگ در دستش بود و موقع حرف زدن با آن بازی میکرد. داشتیم در مورد رفقایی که شهید شدند صحبت میکردیم. سعید ناگهان ساکت شد و رو به من کرد و گفت: «اگر این فشنگ به موضع سجده، به پیشانی آدم برخورد کند، این سعادت خیلی به آدم مزه میدهد.»
صبح فردا به من خبر دادند که سعید شهید شده است. به سردخانه شوش رفتم. پیکر سعید روی تخت بود. دیدم تنها یک زخم دارد؛ آن هم وسط پیشانیاش. شب آرزو کرد و صبح به وصال رسید…»
منابع
۱. کتاب جنگ؛ بازیابی ثبات/ محمد درودیان
۲. کتاب دِین، خاطرات بچههای مسجد جزایری اهواز/ علی مسرتی
انتهای پیام/ 118
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
برآورده شدن آرزوی شاعرانه شهید «سعید درفشان» در عملیات بیتالمقدس بیشتر بخوانید »
به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاعپرس، در پی پاکسازی و تأمین منطقه عملیاتی طریقالقدس، تنها دو منطقه «غرب رودخانه کرخه» و «غرب رودخانه کارون و خرمشهر» در اشغال متجاوزان باقی مانده بود. برای انتخاب منطقه عملیات بعدی و نکات مثبت و منفی هر منطقه، بحثهای فراوانی شد و سرانجام منطقه غرب رودخانه کرخه برای عملیات انتخاب شد.
منطقه عمومی عملیات فتحالمبین در غرب رودخانه کرخه قرار داشت که از شمال به ارتفاعات بلند و صعبالعبور «تیشهکن»، «دالپری»، «چاه نفت و تپه سیپتون» از جنوب به ارتفاعات بلند «میشداغ» تپههای رملی و چزابه (شیب) از شرق به رودخانه کرخه و از غرب به مرز بینالمللی در شمال و جنوب فکه محدود میشد.
جادههای آسفالته دزفول به دهلران، عینخوش به چمسری، امامزاده عباس به چاه نفت، جاده تنگه ابوغریب و پلهای احداث شده روی رودخانههای «چیخواب» و «دویرج» از مهمترین راههای مواصلاتی منطقه هستند.
موقعیت منطقه و عوارض حساس آن، به دشمن آرایش خاصی را تحمیل کرده بود که آگاهی نیروهای خودی از آن، زمینه وارد ساختن ضربات سهمگین را بر دشمن فراهم کرد.
عملیات فتحالمبین از نظر نظامی میتوانست چنین اهدافی را تأمین کند:
۱. انهدام نیروهای دشمن برای کاهش توان نظامی او
۲. دستیابی به خطوط پدافندی مطمئن برای برداشت نیرو (آزاد شدن نیروهای خودی از خطوط پدافندی و کسب آمادگی برای عملیات بعدی)
۳. خارج کردن شوش، اندیمشک، دزفول و پایگاه چهارم شکاری از برد توپخانه دشمن
۴. خارج کردن جاده اندیمشک _ اهواز از برد آتش مؤثر دشمن
۵. آزادسازی مناطق مهمی، چون سایت و رادار، جاده مهم اندیمشک _ دهلران و…
۶. تصرف جادههای نفتی منطقه ابوغریب
عملیات ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوم فروردین ۱۳۶۱ با رمز مقدس «یا زهرا (س)» با چهار قرارگاه مشترک فتح، فجر، نصر و قدس آغاز شد. این عملیات در سه مرحله انجام شد. پس از هشت روز درگیری، نیروهای خودی با تأمین تمام اهداف مورد نظر و استقرار بر روی ارتفاعات تینه، برقازه، رقابیه و میشداغ دشمن را تا رودخانه دویرج و تپههای ۱۸۲ در جنوب برقازه عقب راندند.
در این عملیات ۲۵ هزار تن از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند و ۱۷ هزار تن دیگر اسیر شدند. همچنین ۳۲۰ دستگاه تانک و نفربر، ۵۰۰ دستگاه خودرو و ۱۶۵ قبضه توپ به غنیمت نیروهای خودی درآمدند و نزدیک به ۳۵۰ دستگاه تانک و نفربر دشمن منهدم شدند. در این عملیات ۱۸ فروند هواپیمای دشمن هم سرنگون شد.
نوشته زیر بخشی از خاطرات علی مسرتی یکی از بچههای مسجد جزایری اهواز و همرزمان او از عملیات فتحالمبین از کتاب «دِین» خاطرات بچههای مسجد جزایری اهواز به کوشش علی مسرتی است که انتشارات سوره مهر آن را منتشر کرد.
متن زیر خاطره برادر سوداگر از تسلیم شدن گروهی از نیروهای رژیم بعث عراق در عملیات فتحالمبین است.
«…. برادر سوداگر نقل میکند:
زمانی که گروه «چهل شاهد» (گروهی که متشکل از ۴۰ بسیجی عکاس و فیلمبردار اهل اهواز که لحظات غم و شادی دفاع مقدس را ثبت تصویری میکردند.) تشکیل شد، اوایل دو گروه ۲۰ نفره شدیم که مسئولیت یکی از این گروهها را من به عهده داشتم و «رضا عباباف» و «محمدعلی کمری» از اعضای گروه ما بودند.
در عملیات فتحالمبین ۱۰ نفر در قالب پنج گروه دو نفره فیلمبرداری با یک خودرو وانت لندکروز به لشکر محمد رسولالله (ص) رفتیم. آن چهار گروه را در گردانهای مختلف پیاده کردیم و من به همراه «سعید جولایی» با وانت به گردان عمار رفتم.
یک پیرمرد بسیجی پرانرژی به عنوان راننده و راهنما از گردان با ما آمد و به طرف خط مقدم یعنی رادار ۴ و ۵ حرکت کردیم. ایام نوروز بود بود و زمینهای تپهای آن منطقه بسیار سرسبز و خرم شده بود.
داشتیم از لابهلای تپهها به جلو میرفتیم که وارد یک دشت باز شدیم و با یک لشکر از تانک و نفربرهای دشمن که در آن مستقر شده بود، مواجه شدیم.
من و «سعید جولایی» از این مواجهه ناگهانی جا خوردیم و سست و شدیم، اما آن پیرمرد اصلاً توجه نداشت و با سرعت جلو میرفت و با صدای بلند میگفت: «ای لشکر صاحبزمان (عج)، آماده باش آماده باش» چند نفر از نیروهای خودی پیاده در حال رفتن بودند که به آنها هم میگفت: بپرید بالا.
یک نفربر عراقی به طرف مسیر راه ما آمد و جلوی ما را سد کرد. من آهسته به همگروه خود گفتم: «سعید، تمام شد، اسیر شدیم.» متوقف شدیم.
یک افسر بلندپایه عراقی از نفربر پیاده شد و به طرف ما آمد. من درب را باز کردم که پیاده شویم که آن افسر من را هل داد و کنارم نشست. من متعجب بودم که منظور او از این کار چیست که از جیب خود یک قرآن کوچک بیرون آورد و گفت: «أنا مسلم»
تازه متوجه شدیم که او و نیروهایش قصد تسلیم شدن دارند. من با مختصر عربی که میدانستم، به او گفتم: «لاتخف، أنت فی امانالاسلام»
به او فهماندیم که با لشکرش پشت سر ما بیاید. ما به سرعت به طرف نیروهای خودمان راه افتادیم و آنها هم به شکل منظم و ستونی به دنبال ما آمدند. از چند تپه که گذشتیم به نیروهای خودمان رسیدیم.
حسن باقری آنجا ایستاده بود. من پیاده شدم و موضوع را برای او توضیح دادم و او به نیروهایی که همراهش بودند دستوراتی داد. لحظاتی بعد آن لشکر با تمام نفربرها و تجهیزاتشان رسیدند و تسلیم شدند…»
منابع
۱. کتاب جنگ؛ بازیابی ثبات/ محمد درودیان
۲. کتاب دِین، خاطرات بچههای مسجد جزایری اهواز/ علی مسرتی
انتهای پیام/ 118
این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است
ماجرای نظامیان بعثی که خودشان را تسلیم رزمندگان اسلام کردند بیشتر بخوانید »