دهه فجر انقلاب اسلامی

فجرآفرینان ارتش: پیشگامان رهایی

فجرآفرینان ارتش: پیشگامان رهایی


فجرآفرینان ارتش: پیشگامان رهایی

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، شماره ۱۹۴ و ۱۹۵ نشریه شاهد یاران، که در خرداد و تیر ۱۴۰۱ به جای رسیده است، یکی از شماره های ویژه تحلیلی و تاریخی این یادمان است که نگاه ویژه خود را به فعالان و زندانیان سیاسی مسلمان و انقلابی ارتش در سال‌های پیش از انقلاب و در عصر خفقان سیاه ستمشاهی معطوف ساخته است. گفتگوهای این شماره با شمار زیادی از جانبرکفانی است که در درون ساختار بسته ارتش آن دوران و با وجود سخت ترین مخاطرات و مواجهه با بیم جان، طلایه دار و سلسله جنبان رهایی و روشنایی شدند و پیش از همراهان و همقطاران خود، از سیطره طاغوت گسسته و به نور ولایت حق پیوستند. این فجرآفرینان حقیقی از قعر ظلمت اسارت اهریمنان، مصداق آن تجلیل و تکریم امام عظیم الشان انقلابند که در وصف این آزادمردان تاریخ، کمتر از دوماه پیش از عروج ملکوتی خود در پیام تاریخی بمناسبت روز ارتش جمهوری اسلامی ایران، فرمود:

افتخار و آفرین بر ارتشی که در اوج تصمیم جاودانه خود حصار تعبد طاغوت را شکست و «برج و باروی» رژیم سلطنت و حکومت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را به آتش کشید و خود را از قیود حاکمیت ستمگران و مستشاران امریکایی که با هزاران آمال و آرزو برای منافعشان از ایران جزیره ثبات ساخته بودند، رهایی بخشید. گرچه سران وابسته و خود فروخته ارتش تا آخرین لحظه حیات ننگین حکومت پهلوی تلاش فراوانی برای نجات تخت و تاج سلطنت نمودند، ولی تصمیم شجاعانه پرسنل شریف ارتش اعم از افسران و درجه داران و سربازان آن چنان کوبنده و قاطع بود که مجال تفکر و تصمیم را از دشمنان خدا و خلق گرفت و پیوستن ارتش خصوصاً نیروی هوایی به صفوف الهی ملت، لحظه شادی بندگان خدا و یاس و ناامیدی ستمگران گردید که آن روزها و ساعات شیرین و پر خاطره عشق ارتش به اسلام و میهن اسلامی، هرگز از یاد ملت ایران نمی‌رود و حقاً نیروی هوایی سهم بیشتری ادا کرده است. پیوستن ارتش به مردم، معرف ارزش واقعی ارتش و موجب کینه‌توزی جهانخواران گردید.

اینک مروری داریم بر چند تصویر ماندگار از خاطرات این فجرآفرینان ارتش نور:

رئیس زندان هم به احترامش، خبردار می ایستاد!

نخستین خاطره، روایت محمد عبدخدایی، فعال و زندانی سیاسی پیشکسوت و از یاران و همراهان شهید نواب صفوی در نهضت فدائیان اسلام از امیر شهید محمدولی قرنی، اولین رئیس ستاد ارتش انقلاب است که در اولین ماه‌های پیروزی انقلاب و یک روز پیش از استاد شهید مرتضی مطهری توسط گروه ضدانقلابی و التقاطی فرقان به شهادت رسید. این شهید بزرگوار را می توان اولین شهید ترور در تاریخ انقلاب شمرد. حال بشنویم روایت را:
قبل از به زندان رفتن، شناخت چندانی از تیمسار قرنی نداشتم. در این حد می دانستم که رئیس رکن ۲ ستاد ارتش است و عکس و چهره اش را در روزنامه ها و مجله ها دیده بودم. یک روز در بهداری زندان، او را دیدم. شخصیتی بود که حتی رئیس زندان هم به احترامش خبردار می ایستاد. به او یک اتاق مخصوص داده بودند و برای ورود به اتاقش هم از او اجازه می گرفتند. در هواخوری آزاد بود و امکاناتی در اختیارش بود. آن روز در بهداری، روی تختم نشسته بودم که آقای قرنی رو به من کرد و گفت: شما آقای عبدهدایی هستید؟
گفتم بله
فردای آن روز گفت: موافق هستید امروز عصر با هم قدم بزنیم؟
من چون بیش از بیست روز به عنوان بیمار در بهداری زندان مانده بودم، قبول کردم و برای قدم زدن رفتیم بیرون. هم زمان، صدای خواننده ای داشت از رادیوی زندان پخش می شد. آن زمان یک رادیو در زندان می گذاشتند و بلندگوی همه بندها صدا را پخش می کرد. وقتی ترانه پخش شد، تیمسار قرنی همینطور که قدم‌ می زد، با ناراحتی از من خداحافظی کرد و رفت! ناراحت شدم. چون خودش از من دعوت کرده بود که با هم قدم بزنیم. شب، شام را خورده بودم که دوباره آمد و گفت: آقای عبدخدایی، موافقی قدم بزنیم؟ القصه دوباره داشتیم با هم قدم می زدیم که گفتم:
تیمسار! عصر امروز چه شد که رفتید؟ چیزی شده بود؟!
گفت: خواننده ای که داشت آواز می خواند، مرا ناراحت کرد. این خواننده ها، هرکدام، تک تک برای من خوانده اند. یاد آن زمان افتادم و ناراحت شدم.
پرسیدم: چرا شما را دستگیر و زندانی کرده اند؟
گفت: داستانش طولانی است، ولی من به شما می گویم که یادت بماند. من رئیس رکن ۲ ارتش بودم. رکن ۲ وظیفه حفاظت از اشخاصی را داشت که از خارج می آمدند. همیشه بخش های اطلاعاتی کشور، حراست از شخصیت های خارجی را به عهده دارند و آن زمان رکن ۲ مهمترین بخش اطلاعاتی کشور بود. یک بار اعلام کردند جان فوستر دالس وزیرخارجه آمریکا به ایران می آید. من هم مامور حفاظت دالس شده و جایگاهش را معین

کردم اما پول هایی که آمریکایی ها برای کمک به ایران می دادند، از بارنامه پایین نمی آمد. مثلا یک بار آمریکایی ها پنج میلیون دلار به سپهبد زاهدی داده بودند تا حقوق اصل چهار را بپردازد ولی او همه این پنج میلیون دلار را به حساب شخصی اش در سوئیس واریز کرده بود. بعد از ۲۸ مرداد، دزدی های کلانی در کشور صورت می گرفت و من از همه آنها مطلع بودم.
آقای قرنی در اینجا قسم می خورد و می گفت:
من به سلامت ماندن کشور بسیار علاقه داشته و دارم.
خودش هم از نظر مالی، فرد سالمی بود و صادقانه در اداره دوم خدمت کرده بود. وقتی هم دزدی های اشرف و فاطمه پهلوی را دید، ناراحت شد و گزارش مفصلی از دزدی های موجود در دربار را جمع آوری کرده بود.
او می گفت: با اطلاع از این فسادها، تصمیم گرفتم به همراه عده‌ای از افسران ناراضی کشور، کودتا کرده و جلوی فساد را بگیرم. اما اوضاع آنطور که فکر می کردیم نشد. بعد، من استعفایم را نوشتم و دادم، اما مرا به جرم کودتا علیه سلطنت، دستگیر کردند و در بازجویی به من می گفتند قصد کودتا داشتی؟ و من انکار کردم و جرم دیگری به من تفهیم کردند و آن، این بود که بدون اجازه مافوق، با وزیر خارجه آمریکا ملاقات کرده ام. من گفتم ملاقات کردم چونشغل من و وظیفه قانونی من، حفاظت از وزیر خارجه بوده. در نهایت نه من اعترافی کردم و نه آنها توانستند از من اعترافی بگیرند.

تنها کسی که امام، او را با نام کوچک، صدا می زد!

امیر سرلشکر شهید، سیدموسی نامجو، دلاورمرد دیگری از خیل قهرمانان ارتش است. این شهید بزرگوار، نخستین نماینده نظامی امام در شورای‌عالی دفاع و مشاور نظامی آن حضرت و وزیر دفاع دولت شهید رجایی بود. او با نفوذ هوشمندانه در بدنه ارتش شاهنشاهی و تسکیل یک گروه مبارزات مخفی، در تعامل با شهیدانی چون کلاهدوز و اقارب پرست و… و با نشر و پخش اعلامیه های امام، روسنگری قشر نظامی و مهره چینی عناصر انقلابی و مومن و مکتبی ارتش در سطح کشور، موفق شد تا ضربات سنگینی به رژیم وارد سازد.
این شهید، در بین دوستان به مغز کامپیوتری معروف بود و حتی بعد از گذشت سال ها دانشجویان خود را تک تک و به نام، می شناخت و با استفاده از همین هوشمندی، بهترین آنها را برای جلسات با نظامیان انقلابی همچون شهید صیاد شیرازی دستچین می کرد.
یکی دیگر از کارهای شهید نامجو، فعالیت در پاکسازی دانشکده افسری و تصفیه دانشجویان خاطی در مقطع پس از پیروزی انقلاب است. ایشان بخاطر موقعیت حساس و استراتژیک دانشکده افسری بعد از انقلاب، نسبت به تانین امنیت آن بسیار پیگیر بود. شهید نامجو حتی خانواده خود را برای این پاکسازی به کمک می گیرد. ماجرا به جایی می رسد که دانشجویان خاطی و تصفیه شده، نقشه ربودن فرزند شهید (ناصر نامجو) را طراحی می کنند!
شهید نامجو عشق و ارادت خالصانه و شدیدی به حضرت امام داشت و متقابلا آن مقتدای عاشقان نیز به این سرباز مخلص و شیفته خویش علاقه بسیار و عجیبی داشتند. به گفته فرزند شهید نامجو، تنها کسی که امام در دیدارها به ایشان می گفت: سید موسی، و او را با نام کوچک، صدا می کردند، شهید نامجو بود و اگر مطلبی را به حضرت امام می گفتند، ایشان مخالفت نمی کردند.

اگر رای به تبرئه شما بدهم، فردا من هم در سلول شما خواهم بود!

جانباز آزاده: فریدون خدامرادی، فجرآفرین دیگری از دلیرمردان غیرتمند ارتش نور است. کسی که هم زخم شکنجه ساواک را بر پیکر دارد و هم ده سال در اسارت صدامیان کفرکیش و کوردل بوده و تاریخ مجسمی از جهاد و فداکاری است. یک خاطره از دوران محاکمه و دادگاه منجر به محکومیت او در سالهای ستمشاهی بشنویم:
پس از سه ماه، دادگاه مجدد برگزار شد. در این مدت با مطالعه کتاب‌های قانون با قوانین حقوقی آشنا شده بودم و به تبصره ای برخورد کردم که شامل حال من‌ می شد. این تبصره را در دادگاه مطرح کردم و از قاضی خواستم که پرونده من دوباره بررسی شود و با توجه به آن رای به تبرئه من داده شود.
قاضی در اینجا لحظه ای سکوت کرد و در فکر فرورفت اما دادگاهم فرمایشی بود و رای از قبل، صادر شده بود. سه سال حبس من تایید شد. در بیرون دادگاه، قاضی مرا دید و سعی کرد از من دلجویی کند. به من گفت: اگر دست من بود، رای به تبرئه شما می دادم. اما اگر من این رای را صادر کنم، خودم هم از فردا در کنار شما در زندان خواهم بود!
من به زندان بازگشتم و رای توسط منشی دادگاه به بنده اعلام شد. منشی دادگاه به من گفت:
خورشید، برای همیشه پشت ابر باقی نمی ماند!…

 

التماس می کردیم اجازه بدهند نیایش و عزاداری کنیم!

خاطرات آزاده جانباز، دکتر محمدباقر دانشپوی، از دیگر بخش‌های خواندنی و جذاب این یادنامه آیت. این عضو مومن و مبارز ارتش، جزو ده نفر اول کنکور پزشکی کشور و از نیروهای نخبه و متخصص ارتش بوده که حکایاتی شنیدنی از غربت سلوک مومناته ک زیست دیندارانه در درون ارتش شاهنشاهی دارد:
مراسم گوناگونی که برای افسران برگزار می شد،همه در راستای دورکردن افسران ما از مذهب و اخلاق دینی بود. خوانندگان مختلف با پوشش زننده به دانشکده افسری می آمدند و برنامه اجرا می کردند تا ارتشیان را با مذهب، بیگانه و با سبک زندگی غربی آشنا کنند.
خاطرم است در زندان جمشیدیه، به همراه سرتیپ فتوایی و سرتیپ رحیمی پور بودیم.ماه مبارک رمضان بود و شب های قدر. دلتنگ دعا و نیایش و عزاداری امیرمومنان(ع) بودیم. با خواهش و التماس از زندانبانان خواستیم تا در این شبهای مقدس و نورانی اجازه دهند تا دعا و اقامه عزا و احیای شب قدر داشته باشیم. آن شب های به یاد ماندنی، سالهاست در ذهن ما باقی مانده است.

انتهای گزارش/ 



منبع خبر

فجرآفرینان ارتش: پیشگامان رهایی بیشتر بخوانید »

امام: آن‌کس که غیر قانونی است باید برود پی کارش!

امام: آن‌کس که غیر قانونی است باید برود پی کارش!


 

امام: آن‌کس که غیر قانونی است باید برود پی کارش!

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، شانزدهم بهمن ۵۷، روز پرحادثه دیگری از ایام الله دهه فجر است؛ ده روز پرماجرایی که از ۱۲ تا ۲۲ بهمن، محمل بزرگترین تحول تاریخی و آبستن انفجار نور شد. در این روز، پس از جلسه تاریخی معرفی مهندس مهدی بازرگان به نخست وزیری و حکم امام به وی برای تشکیل دولت موقت انقلاب و معرفی کابینه، امام، طی سخنانی در قالب یک کنفرانس خبری و مطبوعاتی با حضور خبرنگاران داخلی و بین المللی، هم به دولت غاصب و ارتش شاهنشاهی هشدار می‌دهد و تکلیف را در قطع حمایت از رژیم اعلام می‌کند و تنها راه ثبات و آرامش اوضاع کشور را در همین می‌داند. هم دولت بازرگان را دولت شرعی و قانونی و واجب الاتباع شمرده  و از مردم می خواهد حمایت خود را از این دولت و نخست وزیر انقلاب در قالب تجمعاتی عمومی و علنی، اعلام کنند.   

 

 

«نقشه راه انقلاب» در کنفرانس خبری امام با حضور خبرنگاران سراسر جهان

 

امام در سخنانی در سالن آمفی تئاتر مدرسه رفاه، در مجاورت اقامتگاه خود، در یک کنفرانس خبری- رسانه‌ای با حضور بیش از چهارصد تن از خبرنگاران ایرانی و خارجی و نمایندگان خبرگزاریهای بزرگ جهان، رئوس برنامه ها و اهداف انقلاب را اعلام داشته و «نقشه راه انقلاب» را ترسیم می‌کنند. ایشان در این سخنان، بر غیر قانونی و غاصب بودن دولت و رژیم ستمشاهی تاکید کرده و کلید حل مشکل و بحران و بن‌بست بوجود آمده را، تمکین دولت و ارتش به اراده جمعی ملت و قطع همکاری با نظام ستمشاهی دانستند.    

 

بیشتر از این، مردم را به خاک و خون نکشید!

 

رهبر انقلاب، دولت موقت را دولتی «شرعی» و «قانونی» دانسته و مخالفت با آن را مخالفت با خدا و حکم شرع اعلام می‌کند و به سران و بقایای رژیم اخطار و هشدار می‌دهد: «زیادتر از این مردم را به خاک و خون نکشید. ما دولت را تعیین کردیم؛ هم به حَسَب قانون ما حق داریم و هم به حسب شرع حق داریم. ما به حَسَب ولایت شرعی که داریم و به حسب آرای ملت که ما را قبول کرده است، آقای مهندس بازرگان را مامور کردیم که دولت تشکیل بدهد، دولت موقت؛ برای اینکه آرای ملت را با رفراندم راجع به رژیم استفسار کند؛ و لو اینکه من احتیاج به این نمی‌دیدم برای اینکه آرای ملت این همه گفته شده است و فریاد کرده‌اند؛ این قدر فریاد اینکه ما حکومت اسلامی می‌خواهیم و ما رژیم شاهنشاهی را نمی‌خواهیم. دیگر احتیاج نیست لکن برای اینکه بهانه‌ها تمام بشود و ثابت بشود به اینکه مطلب این طور است؛ ملت ایران مُسلم است، ملت ایران یک رژیمی که بر خلاف اسلام است نمی‌خواهد، ملت اسلام حکم اسلام را می‌خواهد، حکومت اسلامی را می‌خواهد، حکومت عدل را می‌خواهد. برای اثبات این، ایشان را مامور کردیم به اینکه رفراندم بکند و مقدماتش را فراهم کند که آرای عمومی را- عرض بکنم- ما استفسار کنیم. و مردم هم حالا من عرض می‌کنم به آنها که مردم هم اگر نظری راجع به این حکومت دارند اعلام کنند. فردا مردم همه جا در ایران، در همه شهرهای ایران، در تهران، در همه محلات تهران، نظر خودشان را راجع به این دولتی که ما  تعیین کردیم، اعلام کنند. تظاهرات کنند نظر خودشان را بگویند. یا نظرشان این است که ما دولت اسلامی نمی‌خواهیم، خوب داد کنند که نمی‌خواهیم؛ یا نظرشان این است که این دولتی که تعیین شده است و به ولایت شرعی تعیین شده است و یک حکومت شرعی است، نه فقط حکومت قانونی باشد، یعنی حکومت شرعی لازم الاتّباع، همه کس واجب است بر او که از این حکومت اتّباع کند. نظیر اینکه مالک اشتر را که حضرت امیر- سلام الله علیه- می‌فرستاد یک جایی و منصوبش می‌کرد، حاکم واجب الاتّباع بود یعنی حاکم الهی بود، حاکم شرعی بود. ما هم ایشان را حکومت شرعیه دادیم و حکومت قانونی هم که هست، بنا بر این واجب الاتّباع است.»

 

متن حکم امام به «مهندس بازرگان» برای تشکیل «دولت موقت انقلاب»

 

بسم الله الرحمن الرحیم‏

‏‏

‏‏جناب آقای مهندس مهدی بازرگان‏

 

‏بنا به پیشنهاد شورای انقلاب، بر حَسَب حق شرعی و حق قانونی ناشی از آرای‏‎ ‎‏اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و‏‎ ‎‏متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است، و به موجب اعتمادی که‏‎ ‎‏به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعی که از سوابقتان در مبارزات اسلامی‏‎ ‎‏و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص،‏‎ ‎‏مأمور تشکیل دولت موقت می نمایم تا ترتیب ادارۀ امور مملکت و خصوصاً انجام‏‎ ‎‏رفراندم و رجوع به آرای عمومی ملت دربارۀ تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی و تشکیل مجلس مؤسسان از منتخبین مردم جهت تصویب قانون اساسی نظام‏‎ ‎‏جدید و انتخاب مجلس نمایندگان ملت بر طبق قانون اساسی جدید را بدهید.‏ مقتضی است که اعضای دولت موقت را هر چه زودتر با توجه به شرایطی که مشخص‏‎ ‎‏نموده‌ام تعیین و معرفی نمایید. کارمندان دولت و ارتش و افراد ملت با دولت موقت شما همکاری کامل نموده و ‏رعایت انضباط را برای وصول به اهداف مقدس انقلاب و سامان یافتن امور کشور‏‎ ‎‏خواهند نمود.‏

‏موفقیت شما و دولت موقت را در این مرحلۀ حساس تاریخی از خداوند متعال‏‎ ‎‏مسئلت می‌نمایم.‏

 

روح الله الموسوی الخمینی

این بختیار را نصیحت کنید که با ملت باشد!

 

امام در دیداری دیگر با جمعی از علمای خوزستان، با هشدار به بختیار فرمودند: «دولت این آقا،‏ که ناشی از این مجلس و ناشی از آن شاه و ـ نمی دانم ـ ناشی از‏‎سرنیزه‏‏‏‏ است. این دولت نیست تا اینکه ما بگوییم بیاید استعفا بکند! دولت اصلاً‏‎ ‎‏نیست، استعفا می خواهد چه کند. استعفا مال این است که دولتی ‏‏‏‏قانونی‏‏‏‏ باشد. منتها‏‎ ‎‏هرکس که تنبه پیدا کرد، توبه کرد برگشت، توبه اش البته قبول است؛ خدا قبول می کند،‏‎ ‎‏ملت هم قبول می کند. اینهایی که مانده اند سر جای خودشان، در معصیت هستند؛ در‏‎ ‎‏زندگی دارند معصیت می کنند. اینهایی که بیرون آمده اند، از معصیتگاه بیرون آمدند؛ و‏‎ ‎‏خدا هم توبه را قبول می کند. و من از خدا می خواهم که همۀ شما را موفق کند به اینکه از‏‎ ‎‏این به بعد ملی باشید. آقا با ملت باشید و این مرد را نصیحت کنید که با ملت باشد. اگر‏‎ ‎‏می توانید، با ایشان ملاقات کنید که یک بساطی در نیاورد؛ نرساند به آنجایی که ما این‏‎ ‎‏مردم را بگوییم بریزند سرش، از بین ببرندش. ما نمی‌خواهیم اینطور بشود. و ما او را از باب اینکه نخست وزیر نمی‌دانیم، ما نخست وزیر‏‎ ‎‏تعیین کردیم.»

 

تنها راه حل بحران و بازگشت آرامش: برگشتن به دامن ملت

 

امام تنها راه را برای حل مشکل کشور و برقراری نظم و ثبات و امنیت و آرامش، در یک چیز می‌داند: قطع همکاری دولت و ارتش با رژیم و بازگشت به دامن ملت و تمکین به اراده عمومی: «حالا هم ما باز نصیحت می کنیم آنهایی را که غاصب‏‎ ‎‏هستند. نصیحت می‌کنیم دولت غیر قانونی را، نصیحت می‌کنیم ارتش را، به اینکه اگر‏‎ ‎‏شما مایلید که این مملکت آرام بشود و ثابت باشد، دست بردارید. آن کسی که غیرقانونی‏‎ ‎‏است برود سراغ کارش! برود سراغ کسب و کارش! ارتش هم برگردد به دامن ملت؛ ملت‏‎ ‎‏او را می‌پذیرد. اگر به این نصیحت عمل بکنند، مسائل حل است؛ آرامش در مملکت پیدا‏‎ ‎‏خواهد شد و اوضاع فرهنگی و اقتصادی و سایر چیزها ـ با تدریج البته ـ یک وضع‏‎ ‎‏خاصی، یک وضع صحیحی پیدا می کند.»

 

مردم در حمایت از حکم امام به خیابانها آمدند‏

 

بعد از ظهر ۱۶ بهمن ۵۷ است. هنوز چندساعتی از پایان کنفرانس خبری و رادیوتلویزیونی امام خمینی نگذشته که این بار مردم برای حمایت از دولت موقت پا به میدان می‌گذارند. امام از ملت خواسته بود حمایت خود را در قالب راهپیمایی ها و تجمعات آرام اعلام کنند و حالا سیل جمعیت بصورت خودجوش و با مدیریت و سازماندهی و نظم انقلابی، در تهران و شهرهای دیگر ایران بصورت صدهاهزارنفری بر انتخاب امام صحه گذاشته‌اند و دولت بازرگان را دولت مردم و دولت انقلاب و دولت آزادی و امید می‌خوانند. تهران، حالا محل رویارویی دو دولت است: یک دولت با پشتوانه مردمی که روز به روز بیشتر قدرت می‌گیرد و دولت دیگر با پشتوانه خارجی که رفته رفته از دامنه اختیارات و نفوذ و تسلطش بر اوضاع، کمتر می‌شود. تاکید امام بر تداوم حضور مسالمت آمیز مردم در خیابان ها‌است، جامعه روحانیت نیز از مردم برای راهپیمایی بزرگ روز پنجشنبه ۱۹ بهمن دعوت کرده است. 

‏‎ ‎

 



منبع خبر

امام: آن‌کس که غیر قانونی است باید برود پی کارش! بیشتر بخوانید »

ادای احترام رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران به امام راحل

تجدید میثاق رئیس و مدیران ارشد بنیاد شهید و امور ایثارگران با آرمان‌های امام خمینی (ره)


به گزارش نوید شاهد، این مراسم با حضور مهندس سعید اوحدی، معاون رییس‌جمهوری و رییس بنیاد شهید و امور ایثارگران، حجت الاسلام موسوی مقدم نماینده ولی فقیه، دکتر یعقوب سلیمانی معاون فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و جمعی از خانواده های معظم شهدا، جانبازان، آزادگان، ایثار گران و کارکنان بنیاد شهید و امور ایثارگران در حرم مطهر امام خمینی (ره) برگزار شد.

شرکت کنندگان در این آیین معنوی ضمن نثار تاج گل، قرائت فاتحه و ادای احترام به مقام شامخ معمار کبیر انقلاب اسلامی با آرمان های والای امام راحل، شهدا و رهبر فرزانه انقلاب تجدید پیمان کردند.

 

 

ادای احترام رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران به امام راحل

ادای احترام رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران به امام راحل

ادای احترام رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران به امام راحل

 

ادای احترام رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران به امام راحل

ادای احترام رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران به امام راحل

 



منبع خبر

تجدید میثاق رئیس و مدیران ارشد بنیاد شهید و امور ایثارگران با آرمان‌های امام خمینی (ره) بیشتر بخوانید »

روزی که انقلاب به حکم امام، صاحب «دولت» شد

روزی که انقلاب به حکم امام، صاحب «دولت» شد


روزی که انقلاب به حکم امام، صاحب «دولت» شد

 به گزارش خبرنگار نوید شاهد، روز چهارم دهه آزادی و پیروزی از راه رسیده و بالاخره مهمترین خبر: انتصاب دولت موقت و معرفی «مهندس مهدی بازرگان» در نشستی ویژه و تاریخی با حضور امام، این روز را روزی مهم و خبرساز در تاریخ انقلاب کرده است. بدین ترتیب، رهبر بزرگ انقلاب، دو روز پس از سخنرانی تاریخی خود در ورود به خاک وطن و بر سر مزار شهیدان بخون خفته‌ی انقلاب، وعده‌ی مهم خود را که: «من به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین می‌کنم» را عملی ساخت و گامی دیگر به سوی تحقق نظام و نظم نوین و پیروزی کامل انقلاب مردم برداشته شد.

 

امام: این قیام، یک قیام «قرآنی» است، یک قیام «اسلامی» است

 

رهبر بزرگ انقلاب در این روز طی چند سخنرانی، اولا از مردم می‌خواهد که اعتصابات و اعتراضات را تا حصول پیروزی کامل متوقف نکنند. دوم، تاکید بر ماهیت «اسلامی» این نهضت و انقلاب است. او در مقام معلم و مرشد انقلاب، نمیگذارد دشمنان، ماهیت و هویت دینی و معنوی این معجزه بزرگ قرن را مصادره و مسخ کنند و آن را صرفا «ملی» و «چریکی» و «ضد امپریالیستی» قلمداد کنند. او نگهبان بیدار وجدان تاریخی این جامعه و مظهر خواست و آرمان ملت است که در قالب یک تحول بزرگ بر مبنای دین، جلوه یافته است. امام می‌گوید: «در ایران آنچه به صورت یک جریان فکرى وجود دارد همان آرمانها و خواسته‏هاى اصیل اسلامى است. اگر مردم ایران خواستار برچیده شدن رژیم سلطنتى هستند و یا خواستار برقرارى حکومت اسلامى و یا قطع سلطه اجانب از کشور اسلامى و یا مجازات همه آنها که به ثروتهاى ملت تجاوز کرده‏اند و یا نظایر آنها، همه و همه از اصول و مبانى مترقى اسلامى ناشى مى‏شود. و تمامى شعارها در تظاهرات شهرها و دهات ایران شاهد این واقعیت است، و آنچه را جز اسلام و آرمانهاى اسلامى و نهضت اسلامى است، مطالبى است که نمى‏شود آن را یک جریان نامید، زیرا در میان مردم این مطالب هیچ گونه کاربردى ندارد. این قیامى که از ۱۵ خرداد شروع شد و تاکنون باقى است- و امید است باقى باشد تا همه اهداف اسلام جامه عمل بپوشد- قیامى اسلامى است؛ قیامى ایمانى است؛ پیرو هیچ قیامى نیست. همه مى‏دانیم که ۱۵ خرداد مبدأ عطفى بود در تاریخ؛ نه پیرو نهضتهاى دیگر، قیامهاى دیگر. این شعار باید محفوظ باشد که این قیام «قیام ملى» نیست، این قیام «قیام قرآنى» است، این قیام «قیام اسلامى» است. یک ملت ضعیفى که هیچ نداشت، در مقابل ابرقدرتها و در مقابل این قدرت شیطانى، که همه چیز داشتند و تا دندان مسلح بودند [غالب شدند]، به قوه ملیت نمى‏تواند غلبه کند؛ ملتى که غلبه کرد براى اینکه شهادت، آرزوى او بود. جوانها از من شهادت را طلب مى‏کردند و مرا قسم مى‏دادند که دعا کن که شهید بشویم. زنهایى که جوانهاى خودشان را دادند، افتخار بر این‏ کردند که شهید دادیم. و آنکه یک پسر از او باقى مانده بود باز مى‏گفت این را هم اهدا مى‏کنم. این قدرت ملیت نیست؛ این قدرت ایمان است، این قدرت اسلام است…»

 

هدف: پیاده کردن اسلام و احکام خدا‏…

 

امام، هدف انقلاب را نه فقط تغییر یک رژیم، که پیاده شدن احکام خدا و تحقق حاکمیت دین می داند تا معیار و شاخص و طرازی باشد برای همه تاریخ و جهان و الگویی باشد برای همه ملتهای دنیا و جوامع بشری؛ حکومتی که مامور اجرای احکام الله است و آرمانش حق و عدالت. چنین حکومتی شبیه هیچیک از نظامهای سیاسی کنونی دنیای معاصر نیست همچنانکه این انقلاب هم نه شباهتی به انقلاب فرانسه دارد نه روسیه و نه کوبا و چین. انقلابی است با نام و برای خدا و حکومتش هم باید منادی مناسبات توحیدی باشد: «ملت ایران و ما مقصدمان این نیست و نبود که فقط محمدرضا برود؛ رژیم سلطنتى از بین برود؛ دست اجانب کوتاه بشود؛ اینها همه مقدمه بود؛ مقصد اسلام است. ما مى خواهیم که اسلام حکومت کند در این مملکت؛ احکام اسلام در این مملکت جریان پیدا بکند. اگر ما فرض کنیم که حکومت رژیم سلطنتى از بین برود و یک رژیم دیگرى بیاید که آن رژیم دیگر ایادى دیگران، هم از آن، از مملکت ما قطع بشود یک رژیمى بیاید اما رژیم اسلامى نباشد، برخلاف اسلام باشد، این مقصد ما حاصل نشده. اگر مقصد این بود که محمدرضا برود و دست اجانب قطع بشود، بله، اما اگر مقصد اصلى ما این است که اسلام تحقق پیدا بکند، اگر مقصد اصلى ملت ایران این است که جمهورى اسلامى تحقق پیدا کند، حکومت عدل الهى تحقق پیدا بکند، رفتن آنها همه مقدمه براى این مطلب است. این اشتباه نشود که ما مى‏خواستیم که او برود، رفت؛ تمام شد. خیر، تمام نشده است. او مانع از کار بود. و چون مانع بود که ما به مقصد برسیم با او معارضه کردیم. او نمى‏گذاشت که عدل الهى تحقق پیدا بکند؛ او نمى‏گذاشت که مملکت ما یک مملکت اسلامى با یک حکومت عادل باشد، محقق بشود با این رژیم؛ از این جهت معارضه شد با او، او رفت. اگر به جاى اینکه او رفت یک رژیم دیگرى تحقق پیدا کند، مثل یک رژیمى که در اروپا هست مثلًا، مثلًا مثل فرانسه ما بخواهیم بشویم، که ما رژیم محمدرضا را کنار بگذاریم، یک رژیمى مثل رژیم فرانسه که کارى به اسلام ندارد؛ اگر اینطور باشد، این همه خون ریختن ملت ما براى این نبوده است که حالا یک مملکتى باشد؛ مملکت اسلامى نباشد؛ ولو رژیم سلطنتى هم نباشد. یک رژیم غیر اسلامى. خیر. بسیارند رژیم آزادمنشانه، رژیمى که استقلال هم دارد، آزادى هم مى‏دهد، اما یک آزادى مى‏دهد که بر وفق اسلام نیست؛ احکام احکام اسلام نیست؛ رژیم رژیم اسلام نیست. عدالت اسلامى به آنطورى که در اسلام است نیست. ما همچو چیزى را نمى‏خواستیم و نمى خواهیم.»

 

انتصاب «بازرگان» به ریاست دولت موقت انقلاب از سوی امام

 

در این روز، امام یکی از مهمترین اهداف انقلاب را اجرایی می کند: معرفی نخست وزیری برای دولت موقتی که وظیفه اداره امور کشور در شرایط انتقال و گذار تا استقرار کامل نهادهای حکومتی پس از انتخابات جمهوری و ریاست جمهور و مجلس را باید برعهده گیرد. این کاری است در آن شرایط، به‌غایت، دشوار و ظریف که در صورت شکست اولین تجربه مدیریتی انقلاب، می تواند اصل حاکمیت انقلابی را ناموفق جلوه دهد. در شرایط بحرانی اوایل انقلاب، انتخاب شخصی که هم قابل اعتماد و هم مورد تأیید گروه‌های مختلف باشد کار آسانی نیست. «حجت الاسلام والمسلمین ناطق نوری» از همراهان امام و انقلاب، در این باره می‌گوید: 

«نگاه اولیه‌ امام آن بود که از روحانیت کسی مسئولیت اجرایی نگیرد و نظارت بر امور بکند و شاید تحلیل ایشان این بود که عده‌ای در داخل و خارج نگویند که این همه سرو صدا برای این بود که خود آقایان به پست و میز برسند و تا زمان بنی‌صدر این نگاه بود. در آن زمان تصور بر این بود که اگر بناست غیرروحانی روی کار بیاید، حتماً باید گروهی باشند که دارای چند خصوصیت باشند، اول اینکه تشکیلات و نیرو داشته باشند، دوم سابقه‌ي مبارزاتی داشته و مذهبی باشند و نهضت آزادی هردوی اینها را داشتند. مهندس بازرگان از زمان مصدق سابقه‌ی اجرایی داشت. و مسئله بعدی اینکه باید مجموعه‌ای روی کار می‌آمد که مخالفین و بیرونی‌ها خیلی حساسیت نشان ندهند. وقتی دولت موقت انتخاب شد علی‌رغم اینکه آمریکایی‌ها خود را باخته بودند، خیلی نگران نبودند و این یک فرصتی برای ما شد و الا چه بسا ممکن بود که یک برخورد تند و خشنی هم بکنند.»

 

وظایف دولت جدید، دلایل تعیین «بازرگان» به «نخست وزیری انقلاب»

و سرانجام در این روز در یک کنفرانس خبری که با حضور امام، دکتر ابراهیم یزدی، صادق قطب زاده، دکتر غلامعباس توسلی و در حضور انبوهی از خبرنگاران داخلی و خارجی در سالن آمفی تئاتر مدرسه رفاه برگزار شد، آیت الله هاشمی رفسنجانی، حکم امام در انتصاب و معرفی مهندس مهدی بازرگان به نخست وزیری دولت موقت انقلاب را قرائت کرد.  امام خمینی هنگام معرفی نخست وزیر دولت موقت، درباره‌ شخصیت مهندس بازرگان و سوابق سیاسی او و دلایل انتصابش به نخست‌وزیری فرمودند: 

«جناب آقای مهندس مهدی بازرگان را سال‌های طولانی است که از نزدیک می‌شناسم مردی است فاضل، صالح، متدین، و امین و ملی و بدون گرایش به چیزی که خلاف مقررات شرع است. من ایشان را معرفی می‌کنم که ایشان رئیس دولت باشد… واجب الاتباع است، ملت باید از او اتباع کند. یک حکومت عادی نیست، یک حکومت شرعی است، باید از او اتباع کند، مخالفت با این حکومت مخالفت با شرع است …»

 

وظایف اصلی دولت موقت بنا بر حکم امام به قرار زیر تعیین شدند:

– انجام رفراندوم به منظور تغییر نظام سیاسی کشور به جمهوری اسلامی

– تشکیل مجلس مؤسسان برای تصویب قانون اساسی

– برگزاری انتخابات نمایندگان مجلس

امام، وظیفه بررسی وزرای پیشنهادی دولت را برعهده شورای انقلاب می‌گذارند و مردم را به تبعیت از دولت سفارش می‌کنند و مخالفت با آن را مخالفت با شرع می‌شمارند. ایشان به افرادی که با کارشکنی قصد ایجاد آشفتگی دارند، هشدار می‌دهند که «قیام بر ضد حکومت خدایی قیام بر ضد خداست.»

یکی از مهمترین دلایلی که شورای انقلاب، بازرگان را شایسته‌ نخست‌وزیری می‌دانست، سابقه‌ وی در امور اجرایی، سیاسی و دینی بود. از مهمترین اقدامات اجرایی بازرگان که از او یک شخصیت با تجربه ساخت، همان مأموریت خلع ید انگلستان از شرکت نفت بود.

بازرگان بعد از کودتای ۲۸ مرداد، وارد میدان مبارزه شد، در نهضت مقاومت ملی فعالیت کرد و بعد از آن در سال ۱۳۴۰، با همکاری دکتر سحابی و آیت‌الله طالقانی، نهضت آزادی را تشکیل داد. آیت‌الله طالقانی رابطه‌ بسیار خوبی با امام داشت و امام، مقاومت این روحانی بلند پایه را در برابر شاه تحسین می‌کرد. بازرگان بعد از سال ۱۳۴۰، به خاطر داشتن انگیزه‌های سیاسی و دینی و مخالفت با رژیم، سال‌های زیادی را در زندان به سر برد؛ یعنی دقیقاً زمانی که امام خمینی نیز رهبری نهضت اسلامی را آغاز کرد. از نظر سیاسی نقطه‌ قوت دیگر بازرگان که از دید و نظر امام مخفی نبود، نپذیرفتن هر نوع سمت و مقامی در روز‌های آخر رژیم پهلوی بود.

مهمتر از عوامل ذکر شده، شیوه‌ مدیریت و تصمیم گیری امام بر اساس مشورت و اعتماد به دوستان مبارز و انقلابی و افراد مخلص بود. بنابراین، انتخاب بازرگان تا حدودی به علت رابطه‌ نزدیک وی با شهید مطهری بود. خود بازرگان در این زمینه گفته است که پیشنهاد رسیدگی به مسئله‌ نفت که به زعم خیلی از افراد، مقدمه‌ای برای نخست‌وزیری  وی به شمار می‌رفت؛ از جانب شهید مطهری بوده است. ناطق نوری نیز بر نقش استاد مطهری در انتخاب آقای بازرگان تأکید دارد:

«در روی کارآمدن بازرگان، آقایان مطهری و بهشتی نقش داشتند…»

 

نخست وزیر ایران، شد «مهدی بازرگان»

 

مردم، با تظاهراتی سراسری در تهران و شهرهای دیگر، بر حکم و انتخاب امام که انتخاب همه ملت است، صحه می گذارند و یکصدا همه کشور، تبلور طنین این فریاد می‌شود: «بازرگان بازرگان حکومتت مبارک»، «نخست وزیر ایران شد مهدی بازرگان»

چه باک که بختیار از پذیرش این تصمیم تاریخی امتناع کند؟ ملت با امام، یکصدا و همراه، تعیین دولت انقلاب را جشن می‌گیرد. انقلاب، با تدبیر و هوشمندی رهبر بیدار خود، با استقرار نهاد، قدمی محکم و تاریخی به سمت نهادینگی و نظام شدن برداشته است.

 

 



منبع خبر

روزی که انقلاب به حکم امام، صاحب «دولت» شد بیشتر بخوانید »

4 و نیم میلیون نفر: تعداد زائران امروز امام!

۴ و نیم میلیون نفر: تعداد زائران امروز امام!


4 و نیم میلیون نفر: تعداد زائران امروز امام!

به گزارش خبرنگار نوید شاهد، چهاردهم بهمن ۵۷، سومین روز از دهه مبارک فجر و دومین روز اقامت و استقرار امام انقلاب، در دبستان علوی تهران، شاهد وقایع و رخدادهای دیگری است که روند پیروزی انقلاب را شکل می‌دهد. چند دیدار و سخنرانی مهم امام در جمع گروههای مختلف مردم، استعفای دکتر «شهرستانی» شهردار تهران به محضر امام و انتصاب مجدد وی از سوی ایشان، تشکیل جلسه «هایزر» فرستاده ویژه آمریکا با «شاپور بختیار»، از خبرهای مهم این روز است. مردم همچنان دسته‌دسته در قالب اجتماعات عظیم، صفوف بهم فشرده و زنجیره‌های بزرگ انسانی به دیدار مردی می روند که قبله آمالشان شده و کلید فردای آزادی و پیروزی، در دست اوست و انگشت اشاره‌اش روایتگر صبح فرداست.   

 

گزارش «یونایتدپرس»: ۵/۴ میلیون نفر، تعداد ملاقات کنندگان امروز با امام خمینی در تهران!

 

اما گزارش خبرگزاری معتبر یونایتدپرس، نشان از اتفاقی دارد که «خیابان ایران» در مرکز شهر تهران را قلب طپنده‌ی تمام ایران و کانون همه خبرها و تحولات سیاسی و مرکز توجه همه جهان ساخته است: تنها در روز ۱۴ بهمن ۵۷، تعداد تقریبی زائران امام در «مدرسه علوی» حدود ۵/۴ میلیون نفر بوده و این به تنهایی همه حقیقت را نشان می‌دهد. این، یعنی معادل تقریبا جمعیت پایتخت ایران!

امام خمینی شده است پدیده دوران و همه راهها به این مدرسه ختم می شود که هرروز این پیرمرد با محاسن سفید و عمامه مشکی، از پنجره وسط حیاتش ظاهر می شود و برای مردم دست تکان می دهد. هر راهی که به این مدرسه ختم نشود، در معادلات سیاسی ایران، مردود است و محکوم به فنا. بختیار هم اگر پشت به این حقیقت روشنتر از آفتاب کند، تنها سند حذف خود از گردونه تاریخ را امضا کرده و به رفتن خود از صحنه برای همیشه، گواهی داده است.

 

بختیار، هنوز «عظیمترین استقبال تاریخ» را انکار می کند!

 

اما دکتر «شاپور بختیار» آخرین نخست وزیر رژیم سلطنتی، هنوز و همچنان این اقیانوس عظیم و بیکران عشق و شور و شکوه و عظمت را که می رود تا بزرگترین تحول تاریخ معاصر را رقم بزند، انکار می کند و آن را شعبده تبلیغاتی می‌خواند! او استقبال چند میلیونی مردم ایران در تهران از امام و رهبرشان را نادرست و بی پایه می انگارد و همین را در جلسه ای با فرستاده ویژه «غرب» به ایران هم مطرح می‌کند. ژنرال «رابرت هایزر»، معاون فرماندهی کل ناتو و فرستاده ویژه آمریکا به ایران در سال ۵۷ در این باره گفته است: «جلسه امروز (۱۴ بهمن ۵۷) جلسه ای شش نفره بود … بختیار به وضوح مشی سختی را در پیش گرفته بود و گزارش های دیروز را که جمعیت استقبال کننده از آیت الله را چند میلیون نفر برآورده کرده بود نادرست خواند … فکر کردم باید قدری به گروه نزدیک شوم تا ببینم عکس العمل آنها در قبال هر دو طرف چه بوده است. همه آنها در پاسخ من حرکت [امام] خمینی را تقبیح کردند و گفتند که تشکیل یک جمهوری اسلامی برای آن ها یک فاجعه خواهد بود. همه از جمله قره باغی و حبیب اللهی می گفتند که باید قاطعانه پشت سر بختیار بایستند…»

4 و نیم میلیون نفر: تعداد زائران امروز امام!

مردم، وزیران بختیار را به وازارتخانه‌ها راه نمی‌دهند!

 

مردم در تمام کشور به اعتصاب عمومی دست زده اند. کارکنان ادارات و وزارتخانه های مختلف، وزیران و مدیران دولت را به محل کار خود راه نمی دهند. اعلام آمادگی ۴۰ تن از نمایندگان مجلس برای استعفا و اعلام همبستگی کارکنان نخست وزیری با شورای انقلاب، نشان از آن دارد که طوفان تحولی بزرگ در راه است و دیگر چیزی به صبح رهایی نمانده است. امروز همچنین «دکتر سیدجواد شهرستانی»، شهردار وقت تهران، به دیدار امام رفته  و استعفانامه‌اش را به ایشان تسلیم می کند. حضرت امام، مجدداً ایشان را به سمت شهردار تهران منصوب می‌کنند. بختیار پس از انتشار این خبر و احتمال تکرار آن از سوی سایرمسئولین، طی یک مصاحبه، سایر کارمندان و مسئولان دولت را تهدید می‌کند. اما خود او هم این را دریافته که دیگر نمی‌توان جلوی این سیل را با تهدید گرفت و جریان تاریخ را متوقف کرد.

 

جلسه هماهنگی و توافق برای انتصاب «بازرگان» به ریاست «دولت موقت انقلاب»

 

پیشنهاد نخست وزیری مهندس مهدی بازرگان درجلسه شب چهاردهم به اطلاع امام رسانیده شد. جلسه این شورا با حضور رهبر انقلاب و اعضای شورای انقلاب برگذار شد. پس از بحث و بررسی مجدد، به پیشنهاد اعضای شورای انقلاب و موافقت امام، مهندس مهدی بازرگان برای نخست وزیری دولت موقت انتخاب شد. این نشست مقدماتی، یک روز پیش از جلسه تاریخی معرفی و انتصاب «مهندس بازرگان»به نخست وزیری «دولت موقت» برگزار شد و یک گام بزرگ و عملی برای تحقق حاکمیت ملت بجای استبداد طاغوت و عملی شدن وعده دوروز قبل امام در سخنرانی مهم بهشت زهرا و دراولین ساعات ورود به خاک وطن، برداشته شد.

 

امام: کاری نکنید مردم را به جهاد دعوت کنم!

 

در این روز، امام خمینی در جواب به درخواست مكرر بختيار برای ديدار و گفت‌و‌گو، شرط استعفای وی را عنوان كردند. ايشان طی یک مصاحبه مطبوعاتی در مدرسه رفاه، به تبيين برنامه‌های آينده خود پرداختند و فرمودند: «شورای انقلاب حكومت موقت تعيين خواهد شد و حكومت موقت، موظف خواهد بود كه مقدمات رفراندوم را تهيه كند؛ همچنين قانون اساسی كه تدوين شد، به آرای عمومی گذاشته می‌شود.اعلام کردند شورای انقلاب حکومت موقت تعیین خواهد شد و حکومت موقت، موظف خواهد بود که مقدمات رفراندم را تهیه کند، همچنین قانون اساسی که تدوین شد، به آراء عمومی گذاشته می‌شود.» ایشان همچنین با اشاره به غیر قانونی بودن دولت بختیار فرمودند: «کاری نکنید که مردم را به جهاد دعوت کنم.»

 

تز استعماری جدایی دین از سیاست: نقشه استعمار

 

امام خمینی در این روز همچنین در جمع تعدادی از روحانیون درباره تز استعماری «جدایی دین از سیاست» و کنار زدن روحانیت از سیاست و پیامدهای آن سخن گفتند:

«مسئله جدا بودن دین از سیاست، مسئله‌ای که با کمال تزویر و خدعه طرح کردند، حتی بر ما هم مشتبه کردند! حتی کلمه «آخوند سیاسی» یک کلمه فحش است در محیط ما! فلان آخوندِ سیاسی است! مع ذلک از بس تزریق شده است، از بس اشتباه کاری شده است، ما خودمان هم باورمان آمده است که دین از سیاست جداست. آخوند در محراب برود، و شاه هم مشغول دزدی‌اش باشد! هر کس اسلام را مطالعه کرده باشد، قرآن کریم را مطالعه کرده باشد، کافی است که بفهمد اسلام و قرآن کریم تربیت می‌کند یک جامعه را در همه شئون.»

4 و نیم میلیون نفر: تعداد زائران امروز امام!

 

حکایت یک معلم «عرفان» و استاد «درس اخلاق»، که رهبر یک انقلاب جهانی شد!

 

ایشان همچنین بر ابعاد و احکام سیاسی- اجتماعی اسلام تاکید کرده و آن را از مهمترین محورهای هویت و هستی شناسی معرفت دین شمرده و فرمودند:

« یکی از ابعاد انسانْ بُعدی است که در این دنیای مادی می‌خواهد معاشرت بکند، در این دنیای مادی می‌خواهد تاسیس دولت بکند، در این دنیای مادی می‌خواهد تاسیسِ‌ مثلًا سایر چیزهایی که مربوط به مادیتش هست بکند. اسلام این را هم دارد. آن قدر آیه و روایت که در سیاست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند کتاب فقه را ملاحظه می‌کنید، هفت- هشت تا کتابی است که مربوط به عبادات است، باقی‌اش مربوط به سیاسات و اجتماعیات و معاشرات و این طور چیزهاست. ما همه آنها را گذاشتیم کنار و یک بُعد را، یک بعد ضعیفش را گرفتیم. اسلام را همچو بد معرفی کرده‌اند به ما که ما هم باورمان آمده است که اسلام [را] به سیاست چه! سیاست مال قیصر و محراب مال آخوند!- محراب هم نمی‌گذارند برای ما باشد- اسلام دین سیاست است؛ حکومت دارد. شما بخشنامه حضرت امیر و کتاب حضرت امیر به مالک اشتر را بخوانید ببینید چیست. دستورهای پیغمبر و دستورهای امام (ع) در جنگها و در سیاسات ببینید چه دارد. این ذخایر را ما داریم، عُرضه استفاده‌اش را نداریم. ذخیره موجود است، همه چیز داریم، عُرضه استفاده نداریم. مثل اینکه ایران همه چیز دارد اما می‌دهند او را به غیر. ما کتاب و سنتمان غنی است، همه چیز در آن هست لکن بد معرفی کردند به ما؛ یعنی کارشناسها…»

به این ترتیب، سکاندار و کاروانسالار بزرگترین انقلاب قرن با نام خدا و با شعار دین و معنویت، دوباره کرسی درس معرفت و توحید و تفسیر کلام حق می‌گسترد و بر منبر ارشاد و وعظ و هدایت خلق می‌نشیند و استاد اخلاق و مدرس فلسفه در «مسجد سلماسی» قم در سالهای دهه ۲۰ و ۳۰، حالا در مقام رهبری یک کشور و ملت، همان مصلح و مربی اخلاق و عرفان است و همان «معلم» دیروز اما این بار، شاگردان او به اندازه یک ملت، نه!، که به اندازه همه مسلمانان و مستضعفان و مردم آزاده و ظلم ستیز و عدالتخواه جهان، گسترده‌تر شده‌اند. این است که ملت، او را نه یک رهبر، که در قامت «پدر» می‌بیند و «پیر‌مراد»… و جنگ که می‌شود، جان و جوانش را نثار راه او می‌کند.

 

انتهای گزارش/



منبع خبر

۴ و نیم میلیون نفر: تعداد زائران امروز امام! بیشتر بخوانید »