دوره صفویه

کشف سکه‌های قدیمی تقلبی در یکی از مناطق ورامین

کشف سکه‌های قدیمی تقلبی در یکی از مناطق ورامین



رئیس دفتر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی ورامین گفت: با تلاش یکی از دستگاه‌های امنیتی، تعدادی سکه قدیمی تقلبی در یکی از مناطق ورامین کشف شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمدرضا تاجیک روز شنبه در گفت‌وگو با خبرنگاران اظهار داشت: در پی رصد اطلاعاتی یکی از دستگاه‌های امنیتی و در بازرسی از منزل یکی از شهروندان در مرکز شهرستان ورامین، تعدادی سکه تقلبی به همراه تعدادی سکه اصل مربوط به دوره صفویه کشف و توقیف گردید.

وی افزود: سکه‌های تقلبی کشف شده نیز متأثر از سکه‌های اصلی است و ارزش تاریخی و یا ریالی ندارد.

وی با اشاره به این که در رابطه با این پرونده یک نفر دستگیر شد اظهار داشت: خرید و فروش و قاچاق آثار تاریخی جرم محسوب شد و با مجرمین بر اساس قانون برخورد می‌شود.

تاجیک تصریح کرد: برخی از افراد برای نگهداری اشیاء تاریخی به یادگار مانده از گذشتگان خود به میراث فرهنگی مراجعه کرده و مجوز موزه خانگی دریافت می‌کنند که برای این آثار شناسنامه نیز صادر می‌شود تا نگهداری از آنان بلامانع باشد.

شهرستان ورامین با ۳۰۰ هزار نفر جمعیت در ۳۵ کیلومتری جنوب‌شرق تهران واقع شده است.

ورامین بیش از ۴۰۰ اثر و محوطه تاریخی دارد که از این تعداد، ۷۸ اثر در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

کشف سکه‌های قدیمی تقلبی در یکی از مناطق ورامین بیشتر بخوانید »

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟



در تعزیه تا کسی طفل خوانی نکند به جوان خوانی نمی‌رسد، تا کسی جوان خوانی نکند به عاقله خوانی نمی‌رسد، تا کسی عاقله خوانی نکند امام خوان نمی‌شود و تا کسی امام خوان نباشد تعزیه گردان و مرشد نمی‌شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، تعزیه به معنای متعارف، نمایشی است که در آن واقعهٔ کربلا به دست افرادی که هر یک نقشی از شخصیت‌های اصلی را بر دوش دارند، نشان داده می‌شود. این نمایش نوعی نمایش مذهبی و سنتی ایرانی-اسلامی و بیشتر دربارهٔ شهادت امام حسین(ع) و مصائب اهل بیت است. هنر تعزیه جدای از کارکرد اصلی‌اش که گونه‌ای از یادآوری و عزاداری اسلامی است، از یک‌سو به بالندگی تئاتر در ایران کمک کرده و از سویی حافظ موسیقی کلاسیک ایرانی بوده است.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

بعد از ورود اسلام به ایران و تحکیم تشیع در دوره صفویه مبانی و اصول تشیع نیز گسترش یافت. از آنجا که حادثه جان گداز کربلا و شهادت امام حسین(ع) برای جهان تشیع در همه ادوار داغی تازه بوده است، شیعیان همیشه سعی در زنده نگه داشتن این مصیبت بزرگ داشتند. یکی از این تلاش‌ها برای نشان دادن فاجعه عظیم کربلا نمایش مذهبی به نام تعزیه است. از دوران صفویه و بعد از آن همواره در ایام محرم تعزیه اجرا می‌شد. ولی با گذشت زمان تغییراتی در نسخ خطی ایجاد شد و گاهی تعزیه رنگ تشریفاتی به خود گرفت . اما همیشه این یادآوری حادثه کربلا کم یا زیاد، ساده یا با تکلف بوده و هست و ادامه دارد.

تعزیه در طول دوره‌های مختلف و اعصار تغییراتی به خود دیده با این وجود کماکان جزء نافذترین و تماشایی‌ترین هنرهای ایرانی ـ اسلامی محسوب می‌شود. هر ساله مردم کشورمان به تماشای مراسم شبیه‌خوانی و تعزیه می‌نشینند. «تعزیه» از منظر مخاطب فراز و فرودهایی داشته است و بالاخره پس از آخرین فرود این هنر اصیل، در حال حاضر خوشبختانه دوران بازگشت و سیر صعودی را طی می‌کند و جایگاه ویژه‌ای نزد مردم پیدا کرده است.

این هنر والا جدای از ارزش معنوی و آیینی، از چندین جنبه دارای ارزش و اعتبار است ازجمله خدمتی که شبیه‌خوانی و تعزیه به موسیقی کلاسیک ایرانی یا به اصطلاح «ردیف دستگاهی» کرده است و امروزه ردیف‌های موسیقی ایرانی که به نسل ما رسیده مدیون همین تعزیه بوده است. و اما متاسفانه همین هنر ارزشمند که همواره از حمایت مردمی برخوردار بوده، اما از سوی نهادهای ذیربط آنچنان که باید مورد حمایت قرار نمی‌گیرد. به این معنی که سازمانها بجز در برگزاری این آیین کهن، هیچ گونه شرایطی برای آکادمیک کردن و حفظ و اشاعه و تدریس و حتی شناساندن آن به غیر ایرانی‌ها مهیا نکرده‌اند. 

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

هر ساله به یاد واقعه کربلا در اکثریت شهرها و روستاهای ایران در کنار آیین‌های مختلف عزاداری، مراسم تعزیه نیز برگزار می‌شود. با وجودیکه تعزیه در طول زمان دستخوش تغییراتی شده اما هنوز از جذاب‌ترین و اصیل‌ترین قالب‌های مراسم سوگواری در کشورمان محسوب می‌شود و مردم به تماشای مراسم شبیه‌خوانی و تعزیه می‌نشینند.

تعزیه ایران، در سال ۱۳۸۸ در سازمان یونسکو به ثبت جهانی رسید. مزیت این ثبت جهانی این است که برخلاف مراسمی چون نوروز، که به نام ایران و چند کشور دیگر به ثبت رسیده، اما «تعزیه» با وجود تلاش‌های جدی کشور ترکیه برای ثبت این مراسم کاملا ایرانی به نام خود، به صورت اختصاصی و تنها به نام کشورمان ایران ثبت یونسکو شد که این مهم در نوع خود دارای اهمیت است و مسولین و نهادها می‌بایست بیش از این به حفظ، اشاعه و توسعه همه‌جانبه این هنر ایرانی اسلامی همت بگمارند.

برای نمونه، تلاشی برای ثبت و حفظ نُسَخ قدیمی تعزیه آن صورت نگرفته و پژوهشگران و محققانی که علاقه‌مند به فعالیت در این حوزه هستند، مورد حمایت قرار نمی‌گیرند. به معنای دقیق‌تر، اندیشکده یا موسسه‌ای برای ثبت و نگهداری پژوهش‌ها و نُسَخ تعزیه وجود ندارد. در دانشگاه‌ها نیز متاسفانه تنها ۲ واحد «آشنایی با تعزیه» در رشته نمایش به دانشجویان تدریس می‌شود که برای شناخت دانشجویان تئاتری از ویژگی‌ها، کارکرد و اهمیت و جایگاه تعزیه بسیار اندک است.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

همانطور که تعزیه در طول دوره‌هایی که موسیقی به بست‌نشینی روی آورد و موقعیت بروز و ظهور نیافت و می‌رفت تا تمام گوشه‌ها و ردیف‌های موسیقی ایرانی از تاریخ منقطع و برای همیشه به دست فراموشی سپرده شود، توانست آن را نجات دهد، این مساله در مورد نمایش هم در دوره‌هایی صدق می‌کند.

تحقیقات نشان داده که در دوره‌هایی، تئاتر از دل آیین بیرون آمده، شکل‌گیری دیالوگ نویسی در تعزیه صورت گرفته ولی عدم حمایت از این هنر در دوران قاجار و بعد از مرگ ناصرالدین شاه باعث تضعیف آن شده است.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

نسخه تعزیه با چند عنوان «نسخه»، «بیاض»، «طومار»، «دستک» و واژه‌های مختلف دیگری شناخته می‌شود. نسخه نویس در نگارش متن از بخشی از اشعار دیگران مخصوصا مرثیه سود می‌برد. خاصیت بزرگی که مرثیه دارد این است که خیلی موجز است و خیلی هم زود سر اصل مطلب می‌رود. نسخه نویس باید هم موسیقی و درام را به خوبی بشناسد و هم با ادبیات آشنا باشد. ازاینرو الان کمتر افرادی با این ویژگی‌ها وجود دارند که بتوانند نسخه‌های جدید و به‌روزتری برای تعزیه بنویسند.

برخی معتقدند خور و جندق و بیابانک، خاستگاه اولیه تعزیه بوده است.

تعزیه البته تنها مختص به ایران نیست و در کشورهای همسایه بخصوص در مناطق حیدرآباد و دکن هم در سطح گسترده‌ای وجود دارد. در آنجا ۱۱ هزار تکیه وجود دارد. هنوز شیعیان جنوب هند در دکن به تعزیه اهمیت فراوانی می‌دهند. 

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

تعزیه جزء معدود گونه‌های شناخته شده نمایشی جهان است که سیر پلکانی سِنی دارد و این مساله کمتر در دیگر گونه‌های نمایشی مشاهده شده است اما در تعزیه تا کسی طفل خوانی نکند به جوان خوانی نمی‌رسد، تا کسی جوان خوانی نکند به عاقله خوانی نمی‌رسد، تا کسی عاقله خوانی نکند امام خوان نمی‌شود و تا کسی امام خوان نباشد تعزیه گردان و مرشد نمی‌شود.

متاسفانه وقتی که شرایط برای پرورش شبیه‌خوان فراهم نیست نسخه‌نویسی هم به محاق می‌رود. 

حوزه روایت تعزیه آنقدر وسیع است و تمام رویدادها را به روایت‌های مختلف و متعدد به اجرا درآورده که تاریخ صدر اسلام را می‌توان در آینه تعزیه رصد کرد.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

با روی کار آمدن رضا خان اجرای تعزیه و مراسم سوگواری مشابه آن ممنوع شد و از سال ۱۳۱۲ هجری شمسی در اثر جلوگیری از تعزیه خوانی، دست اندر کاران این نمایش، شهرها را رها کرده و روانه‌ روستاها و نقاط دور افتاده‌ کشور شدند، به کارهایی مانند دست بردن در نسخه‌های اصیل، دگرگون کردن متن تعزیه‌ها و ایجاد تحریف در برخی صحنه‌ها به منظور تأمین اهداف خوانین و حکمرانان محلی پرداختند. از آن به بعد همواره این مردم بودند که با دل و جان تعزیه را حفظ کردند دوستدار برگزاری یک عزاداری تمام و کمال و روایت رویداد صحرای کربلا بودند. با این وجود امروزه تعزیه همچنان جایگاه مشخصی ندارد و با وقفه در توسعه این فعالیت از سوی نهادهای فرهنگی مواجه هستیم.

تعزیه تلفیقی از درام و موسیقی است و زمانی که از طرف نهادهای بالادستی به آن بی توجهی می‌شود کم کم تاثیر خود را از دست می‌دهد و به حاشیه می‌رود. تعداد کسانی که در ایران تعزیه تدریس می‌کنند اندک هستند و کسانی هم که تبلیغ تعزیه می کنند، که تعدادشان بیشتر است، نگاهشان به تعزیه نگاه آنتروپولوژی (مردم شناسی) است که همین نگاه کمر تعزیه را شکانده است. آنتروپولوژی به خودی خود ایرادی ندارد لیکن تنها به پوسته قضیه نگاه می‌کند اما درونش را نمی‌کاود. در بیشتر اطلاعاتی که راجع به تعزیه موجود است درباره مسائل بیرونی تعزیه صحبت می‌شود در حالی که تعزیه لایه‌های متعددی دارد و کسی می تواند درون این گنبد نفوذ کند که دراماتورژ باشد نه آنتروپولوژ. ازاینرو وقتی تعداد دراماتورژها کم می شود تعزیه به لحاظ فنی آنالیز نمی‌شود.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

 گلایه بسیاری از تعزیه خوان‌های قدیمی این است که در سال‌های اخیر تعزیه خوان‌ها به دنبال خواندن تعزیه‌های «دهه» هستند و تعزیه‌های «غریب» دیگر مورد توجه نیست و ترجیح بر این است که در طول مناسبت‌ها بیشتر تعزیه‌های شناخته شده‌ای که مردم نیز با آن‌ها آشنا هستند، خوانده شود.

وقایع کربلا هسته مرکزی هنر تعزیه است و شاید کمتر مجلس تعزیه‌ای را بتوان یافت که گریزی به کربلا نزده باشد. هر مجلسی درباره هر موضوع دیگری غیر از کربلا هم که باشد بالاخره پیوندی با حادثه یا موضوعی در ارتباط با کربلا پیدا می‌کند.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

متاسفانه وزارت علوم هنوز متقاعد نشده که باید حداقل برای آموزش آکادمیک رسمی، طرحی بنویسد که واژه «درس تعزیه» در دانشگاه توسعه پیدا کند.

نکته مورد توجه دیگر این است که خود مجموعه یونسکو برای پژوهشکده‌ها بودجه دلاری پیش بینی کرده اما تاکنون هیچ مسولی در اداره کل هنرهای نمایشی قدمی در این راستا برنداشته در حالی که متولی این موضوع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان نهاد بالادستی هستند.

دکتر احمد جولایی پژوهشگر و مدرس دانشگاه در مورد تعزیه اظهار می‌دارد: وقتی یونسکو می‌گوید من برای پژوهش درباره تعزیه هزینه می‌کنم ما می‌توانیم بخشی از هزینه‌ای را که چندین بار در سال در شهرستان‌های مختلف چه در سطح ملی و چه در سطح شهرستان‌ها صرف برگزاری سوگواره‌ها می‌کنیم در زمینه پژوهش تعزیه متمرکز کنیم. البته دکتر ناصربخت و دوستانی مثل فتحعلی بیگی و صالح پور دست به فعالیت‌هایی زده‌اند اما چون نوع فعالیت آن‌ها برای کانون‌های نمایش‌های آیینی و سنتی است پژوهش‌هایشان در راستای دیگر متمرکز است.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

کانون تئاتر دینی هم داریم اما با وجودی که آقای محمود فرهنگ تلاش زیادی می‌کنند اما هنوز کمتر به حوزه تعزیه پرداخته اند. و همین است که تعزیه در کشور ما هنوز متولی خاصی پپدا نکرده است. پژوهش در حال حاضر نقطه مغفول تعزیه در ایران است به خصوص مرکز پژوهشی که دارای یک شخصیت حقوقی مشخص باشد.

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟

تعزیه ایرانی تنها گونه نمایش ایرانی است که هر ۵ خصیصه درام را دارد به این مفهوم که هم دارای متن و روند خاص استقلال یافته بازیگری است، همچنین از گونه‌های منحصر به فردی است که بدون کارگردانی اصلا ممکن نیست، تنها گونه نمایش ایرانی است که دارای یک ویژگی در طراحی صحنه است چون عملا هرگونه دکور عمودی در آن از دست می‌رود و پذیرفته‌ایم که فقط به دکور افقی بسنده کنیم و آخرین مورد اینکه تنها گونه نمایش ایرانی است که دارای معماری مستقل است و در یک ساختمان خاص که فقط برای اجرای تعزیه ساخته شده، اجرا می‌شود اما علی‌رغم این ویژگی‌ها ما هنوز از تعزیه به عنوان تئاتر ملی تعریف درستی نداریم و تنها راه تعریف تئاتر ملی ایران گذر از این کوچه باریک است نه تاریک. تعزیه راه باریک است نه تاریک.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تعزیه همچنان مغفول است/تنها دو واحد دانشگاهی درمقابل عظمت تعزیه!؟ بیشتر بخوانید »

چرا علامه مجلسی به دربار می‌رفت؟

چرا علامه مجلسی به دربار می‌رفت؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «محمد باقر مجلسی» در سال ۱۰۰۶ شمسی در اصفهان به دنیا آمد. وقتی ۳ سالش بود فکر می‌کرد چه کار بکند خوب است؟ خودش تعریف کرده:«الحمدلله رب‌العالمین که بنده در سن سه سالگی همه اینها را می‌دانستم؛ یعنی خدا و نماز و بهشت و دوزخ. و نماز شب می‌کردم در مسجد صفا و نماز صبح را به جماعت می‌کردم و اطفال را نصیحت می‌کردم به آیت و حدیث، به تعلیم پدرم رحمةالله علیه». پدرش که بود؟ علامه «محمد تقی مجلسی» مشهور به «مجلسی اول» که خودش از مشاهیر زمانه بود در دوره صفویه و شاگرد «شیخ بهایی» بود. علامه مجلسی به همراه پدرش از نخستین کسانی بودند که احادیث و روایات اهل بیت (ع) و ائمه اطهار (ع) را از عربی به فارسی روان ترجمه کردند.

علامه مجلسی تا سال ۱۰۷۷ شمسی که وفات یافت باقی عمرش را چه کرد؟ از نبوغش استفاده کرد و حدود ۲۰۰ کتاب به فارسی و عربی نوشت که فقط یکی از این کتاب‌ها «بحارالانوار» است که ۱۱۰ جلد است و مفصل‌ترین منبع حدیث شیعه است. دیگر چه کرد؟ در دربار صفوی به شاهان امر و نهی کرد درباره عمل معروف و اجتناب از منکر؛«مولانا محمدباقر مجلسی دراواخر شاه‌ سلیمان و اوایل سلطنت شاه‌سلطان حسین بود. شاه، کمال متابعت در مطالب دینی از آن‌جناب داشت و در هر کار همراهی می‌نمود. مواعظ او شاه را سودمند آمد. از جمیع مناهی توجه نمود[مراقبت کرد]».

علم حقیقی کجاست

درباره بحارالانوار فقط به ذکر همین نکته اکتفا کنیم که علامه به همراه تعدادی از شاگردانش این کتاب را تدوین کرده است و البته بر کار جمع‌آوری احادیث و روایات کاملا نظارت داشته است. کتاب‌ها و منابع احادیث هم به همین راحتی در دسترس نبوده و علامه بسیاری از شاگردانش را به شهرهای دور و سایر کشورها فرستاده تا کتب و نسخه‌های موجود احادیث را بیابند و بیاورند. تا این حد در این کار جدی بوده‌اند که برای یافتن کتاب «مدینة العلم» اثر «شیخ صدوق» که گمان برده‌اند نسخه‌ای از آن در یمن باشد گروهی را به همراه هدایا به سوی حاکم یمن فرستادند تا کتاب را بیابند. علامه در علوم زمانه استاد بود، اما دانسته بود که علم حقیقی کجاست و به‌قول خودش:«به هیچ حکمتی برنخوردم جز آنکه گزیده آن را در گفتار و اخبار ائمه دین دیدم و به حقیقتی دست نیافتم؛ مگر اینکه اصل آن را در آنجا یافتم».

چرا علامه مجلسی به دربار می‌رفت؟

«نکته» چیست؟

همیشه از علامه مجلسی در زمان خودش و بعدها ایراد گرفته‌اند و همیشه او را متهم کرده‌اند به اینکه با دربار صفویه و شاهان همکاری داشته است و این حرف‌ها. بعضی‌ها توجه نکرده‌اند که هدف علامه از رفت‌وآمد به دربار چه بود و نکته ماجرا چه بود و چگونه علامه از امکانات حکومت برای ترویج مذهب استفاده کرد و چگونه شاهان صفوی را امر کرد به امور خیر و نهی کرد از صفات و عادت‌های رایج شاهان و قدرتمندان. همان بعضی‌ها حواسشان نیست که مردم بالاخره گوش و چشم دارند و بی‌خودی دنبال کسی نمی‌روند و همان‌ها نمی‌دانند علامه مجلسی چقدر مرد محترمی بوده در زمان خودش و در میان مردم روزگارش؛ بیش از هزار شاگرد هم داشته است.

دراین‌باره روایتی از «سید نعمت‌الله موسوی جزایری» از علمای بزرگ شیعه و شاگرد برجسته علامه مجلسی نقل شده است به این مضمون؛«در ایام اقامتم در اصفهان به حضور استاد عزیزم علامه مجلسی(ره) عرضه داشتم جمیع افعال و گفتار شما مورد رضایت من است، مگر یک صفت و آن مقیدبودن شما به تشریفات و ریاست می‌باشد، زیرا شما دستور داده‌اید قبل‌از رفتن به مسجد و موقع ورود به بازار، شخصی در جلو شما آیۀ نور را بخواند و با این برنامه تمام مردم را متوجه نمایند که هنگام ورود شما درب مغازه‌هایشان بایستند تا شما عبور کنید، من از این عمل آن‌هم از شخصی چون شما ناراحتم!

علامه مجلسی فرمودند: من اصلا علاقه‌مند به مقام و ریاست نیستم، اما منظور من از این برنامه، نشان‌دادن عظمت مقام علم و برتری عالم در بین مردم است تا بدین‌وسیله بتوانم حقی را اجرا و باطلی را از بین ببرم که بدون قدرت پیداکردن عالم، احقاق حق و زدودن باطل کاری محال است».   

منبع: فارس

چرا علامه مجلسی به دربار می‌رفت؟

۳۰ مرداد در تقویم روز بزرگداشت مردی است که هر چه حرف خوب بود در کتاب جمع کرد برای ما. علامه مجلسی به شیعه، اسلام و ایران خدمت کرد و معلوم است این آدم را تخریب هم می‌کنند به هر روشی.



منبع خبر

چرا علامه مجلسی به دربار می‌رفت؟ بیشتر بخوانید »

«دفاع مقدس»؛ پادزهر فرهنگ لیبرالی مدیریت کشور


گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس ـ حامد افروغ؛ از نظریه‌های تربیتی است که برای نسل‌های آینده، نباید بزرگان و الگوهای معنوی و فرهنگی یک جامعه را چنان تعریف و تصویر کرد، که کسی در خیالش هم نتواند به جایگاه آن الگو دست یابد. چرا که هر الگویی برای بازتکرار شدن مطرح شده و چون ریشه‌ای برای قوام دادن به فرهنگ و سبک زندگی جامعه ایفای نقش می‌کند. 

ایران نیز با همه اتفاقات ریز و درشتی که برایش در طول تاریخ رخ داده، فرهنگی غنی از الگوها و نمونه‌های دارد که هر کدام بخشی از عظمت و بزرگی پیشینه و سبک زندگی ایرانی را نمایندگی می‌کنند که پس وقوف ایرانیان به کنه اسلام و تعالیم آن، گویا که فرهنگ ایرانی دوپینگ کرده باشد، بر غنا و عظمت خود افزود، به طوری‌که پس از دوره‌ای افول و فرود ـ بردگی و فترت زیر دست اعراب ـ دوباره شکوه و عظمت خود را با تقدیم دانشمندان و شاعران و عالمان بزرگ آغاز کرد و در صدد بازیابی عزت گذشته خود برآمد.

این روند رشد و تقلای ملت ایران برای پیرایش فرهنگش از دست‌درازی بیگانگان و البته پذیرش اسلام به مرور زمان و آمیختن آن با فرهنگ ایرانی ادامه داشت تا اینکه پس از صفویه هجوم فرهنگ و دخالت‌های غرب که تداعی‌گر حمله اعراب به ایران بود، فرهنگ و سبک زندگی ایرانیان را هدف گرفت. مشخصا لیبرالیسم که در آن بازه به طور ناپیوسته و پراکنده خودی نشان می‌داد، در میان افکار و اذهان عموم ملت ایران نضج گرفت و نهایتا با شکست مکتب کمونیسم، توانست بر جهان آقایی کند و البته از این رهگذر، چشمی هم بر فرهنگ‌ها و سبک‌های ریشه‌دار داشت تا با نفوذ در آنها و ایجاد انحراف، لیبرالیسم را به فکری غالب بدل سازد.

وقوع انقلاب اسلامی اما چون آبی بر آتش لبیرالیزم از دل خاکستر، ققنوس‌وار زاده شد تا در برابر طاغوت لیبرالیزم قد علم کند. قد علم کردنی که با احیای فرهنگ برادری، برابری و دلسوزی و نوع‌دوستی که در دل فرهنگ ایرانی بود، می‌رفت تا ایران را از لحاظ سیاسی و فرهنگی آباد کند و با وقوع جنگ تحمیلی و هنرنمایی ملت ایران برای دفاع از کشور، این امید در دل‌های بیدار تقویت شد که دیگر روند پیشرفت فرهنگ ایران رو به افول نخواهد نهاد.

پس از دفاع مقدس، مع‌الاسف با شروع روند سازندگی، فرهنگ کشور نیز به تبع آن دست‌خوش انحراف و نفوذ مجدد لیبرالیزم قرار گرفت که مدعی بود، فقرا و محرومین باید زیر چرخ‌های توسعه له شوند تا کشور بتواند هم‌پای ابرقدرت‌ها گام بردارد. این فرهنگ مسموم و بیمار تا آنجا پیش رفت که امروز در حوزه فرهنگ شاهد اباحه‌گری، بی‌قیدی جنسی، هرزگی کلامی در بخش قابل اعتنایی از جامعه هستیم؛ از دیگر سود در حوزه اقتصاد، بار اقتصاد لیبرالی که تورم، ربای بانکی، اشرافیت و زرمداری از اصول آن است، کمر جامعه را خم کرده.

از این‌رو، به تازگی برای چندمین بار در سال‌های اخیر شاهد یورش عوامل شهرداری بندرعباس به آلونک یک خانواده محروم بودیم که در مقایسه با مماشات و ترس و لرز مسئولان در برخورد با کاخ‌های اغنیا و مسئولان و یا نوادگان آنها، پی می‌بریم که همان فرهنگ جنگلی له کردن محرومان تا چه حد توانسته چونان سرطانی بدخیم، بدنه مدیریتی کشور را مبتلا سازد.

دفاع مقدس اما به عنوان روشن‌ترین و اجرایی‌ترین الگو، هم برای مردم و هم برای مسئولان، می‌تواند راهگشا بوده و با ایجاد همان روحیه که منجر به مقاومت ایران در برابر ارتش بعث و حامیان جهانی‌اش شد، فرهنگ لیبرالی را در مردم و مسئولان پس زده و این ملت را به اصالت خویش بازگرداند.

انتهای پیام/ 112



منبع خبر

«دفاع مقدس»؛ پادزهر فرهنگ لیبرالی مدیریت کشور بیشتر بخوانید »