دوره قاجار

فیلم/ آغاز غارت نفت ایران از چه زمانی بود؟

فیلم/ آغاز غارت نفت ایران از چه زمانی بود؟



۷ خرداد سال ۱۲۸۰ اولین قرارداد نفتی ایران با یک کشور خارجی بسته شد؛ اما دارسی چگونه قراردادی بود و چرا رضاشاه آن را پاره کرد؟


دریافت
16 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ آغاز غارت نفت ایران از چه زمانی بود؟ بیشتر بخوانید »

فیلم/ هنرمند دوره قاجار که با کیفیت امروز نقاشی می‌کرد

فیلم/ هنرمند دوره قاجار که با کیفیت امروز نقاشی می‌کرد



عباس شیرازی قلمدان نگار و مذهب ایرانی اواخر قرن سیزدهم هجری در شیراز به دنیا آمد. او از هنرمندان معتبر دوران قاجار و از شاگردان صنیع الملک بود و در جوانی برای کسب فنون نقاشی به اروپا سفر کرد.


دریافت
8 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ هنرمند دوره قاجار که با کیفیت امروز نقاشی می‌کرد بیشتر بخوانید »

عقاید عجیب قاجارها درباره شمس‌العماره+ عکس

عقاید عجیب قاجارها درباره شمس‌العماره+ عکس



«شمس‌العماره» که نخستین نماد تهران بود و درباره‌اش عقاید عجیب‌ و غریبی هم در ذهن ایرانیان ساده‌دل قاجاری شکل گرفته بود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «شمس‌العماره» بلندترین بنای تهران به‌سبک بناهای غربی بود که ناصرالدین قاجار دستور ساختش را داد. شاه قاجار بناهای غربی را در سفر فرنگ دیده بود؟ خیر. سال ۱۲۴۴ شمسی بود و ناصرالدین هنوز سفر فرنگ نرفته بود بلکه این‌طوری بود: «رفت و آمد ایرانیان به فرنگستان و تماشای کارت‌پستال‌ها و روزنامه‌جات و مشاهده عکس‌های آن دیار در دستگاه شهرفرنگ، ناصرالدین شاه را برانگیخت تا بنایی به سبک عمارت‌های اروپایی بسازد».

کار ساخت شمس‌العماره هم حسادت خیلی‌ها را برانگیخت و ماجرایش چنین بود: «ساخت بنا به مدیریت دوستعلی‌خان‌ معیرالممالک و معماری استاد علی محمد کاشی در ضلع شرقی کاخ گلستان و برِ خیابان شمس‌العماره که بعدها به ناصریه و ناصرخسرو تغییر نام داد، آغاز شد و دو سال به طول انجامید… طراحی عمومی ساختمان با دو برج قرینه در دو طرف برج ساعت، از معماری اروپایی الهام گرفته شده اما کاشی‌کاری‌ها، آینه‌کاری‌ها، حجاری‌ها، پنجره‌ها، ارسی‌ها و معماری اندرون و اتاق‌های تو در تو، ایرانی است… عمارت به دست ناصرالدین شاه افتتاح شد و بسیاری از بزرگان و مدیران شهری آن‌روزگار به‌خاطر اجرای این طرح عظیم به معیرالممالک حسادت می‌کردند».

عقاید عجیب قاجارها درباره شمس‌العماره+ عکس

عکسی از شمس‌العماره، در حال ساخت

تماشا از بالای آسمان‌خراش قاجاری!

درباره دلیل ساخت شمس‌العماره و انگیزه ناصرالدین از برپایی بنایی به این بلندی که در زمان خودش آسمان‌خراش بوده گمانه‌زنی‌های مختلفی وجود دارد ازجمله اینکه ناصرالدین می‌خواسته بر اوضاع شهر نظارت کند و درباره این موضوع چنین نوشته‌اند: «پیش از ساخت شمس‌العماره شاه بدون گشت‌وگذار در شهر و فقط از گزارش‌های جاسوسان، مفتشان، پیشخدمتان، فراشان و دهن این و آن، از اوضاع و احوال مردم و خیابان‌های اطراف… باخبر می‌شد. اما با ساخت بنای مرتفع و پنج طبقه شمس‌العماره که در واقع اولین برج و بلندترین ساختمان تهران بود و به‌همین‌خاطر به ساختمان خورشید یا خورشید ساختمان‌ها مشهور شد، ناصرالدین شاه هر روز چند ساعتی از وقت خود را از آن بالا به تماشای شهر و زندگی روزانه مردم می‌گذراند».

ناصرالدین خودش هم در خاطراتش مکرر نوشته است از این به‌قول خودش تماشاها و یک‌بار چنین شرح داده است: «صبح… رخت پوشیده، آمدیم بیرون توی باغ گردش کردم. رفتم شمس‌العماره. آنجا هم یک قدری نشسته، کوچه را تماشا کردیم. آمدیم پایین… شام… رفتیم… شمس‌العماره. آنجا هم قدری نشسته مردم را که می‌آمدند، می‌رفتند، تماشا کردیم، بعد برخاسته، رفتیم اندرون». البته این تماشا خشک و خالی هم نبوده و اعتمادالسلطنه در خاطراتش نوشته است: «گروهی از بزرگان این مملکت دوربین‌های بزرگ طلسکوب[تلسکوپ] دارند و جبال و بحار و براری بسیاری را… می‌نگرند».

ناصرالدین پس از افتتاح شمس‌العماره آن را بسیار دوست داشته و تا مدت‌ها کارش همین بوده و به‌گواهی تاریخ: «شاه در روز، گاه بارها به شمس‌العماره سر می‌زد، سفرای خارجی را آنجا به حضور می‌پذیرفت، نماز می‌خواند، ناهار می‌خورد، از این اتاق به آن اتاق می‌رفت و از چهار سوی عمارت، چهار طرف شهر را می‌پایید».

عقاید عجیب قاجارها درباره شمس‌العماره+ عکس

شمس‌العماره در اواخر دوره قاجار

برفتم بر در شمس‌العماره…

با ساخت همین آسمان‌خراش زیبا خیابان ناصری رونق و شکوه دیگری گرفت و شد مهم‌ترین خیابان تهران و محل گشت‌وگذار مردم و محل عکاسی عموم. اعتمادالسلطنه نوشته است: «کوچه و خیابان شمس‌العماره است که بهترین کوچه‌های تهران می‌باشد… چراغ‌های چودنی[چُدنی] در طرفین نصب است که همه شب روشن می‌باشد و صبح و عصر محل گردشگاه عامه است، از هر طبقه مردم در آنجا الی سه ساعت از شب رفته مشغول گردش هستند. طرف راست کوچه، دکاکین و خانه‌های مردم و طرف چپ دیوار قلعه ارگ است… [در قسمت] تحتانی این عمارت دواخانه‌ای است… مرتبه فوقانی آن لابراتوار و عکاسخانه عامه است که هر کسی بخواهد عکس خود را بیندازد می‌رود آنجا… همه‌روزه جمعیتی از عموم مردم برای تحصیل دواها، ادویه‌جات و انداختن عکس به این مکان می‌آیند».

شهرت شمس‌العماره به‌عنوان نماد تهران به‌قدری بود که برای خودش شعر عامیانه یا همان شعر کوچه و بازاری هم دارد که می‌گوید: برفتم بر در شمس‌العماره، همونجایی که دلبر خونه داره…

عقاید عجیب قاجارها درباره شمس‌العماره+ عکس

باورهای عجیب درباره ساعت شمس‌العماره حتی تا پایان دوره پهلوی اول نیز ادامه داشت

جغدهایی که سلطنت را تغییر می‌دادند

تا پایان دوره قاجار و حتی در دوره پهلوی اول بخش‌های مختلف شمس‌العماره برای امور دولتی و حکومتی و همچنین برای جلسات هیأت وزیران استفاده می‌شد. البته این بنای مشهور، بی‌دردسر هم نبود؛ یک ساعت بزرگ داشت و صدای زنگش آن‌قدر بلند بود که: «در اکثر مواضع شهر شنیده می‌شد» و شایع بود که: «صدای زنگ این ساعت را اگر زن حامله بشنود ممکن است بچه‌اش را سقط کند». در مجموع درباره ساعت شمس‌العماره بدبینی زیاد بود و برخی از مردم آن را شوم می‌دانستند و درباره‌اش داستان‌ها ساخته بودند.

ماجرای داستان‌های عجیب مرتبط با شمس‌العماره و ساعت آن را از سیر تا پیاز «جعفر شهری» مورخ معاصر در کتاب «طهران قدیم» تعریف کرده است. روایت وی بسیار خواندنی و جذاب است و این‌گونه است: «کلاه فرنگی [سقف اتاقکی که ساعت در آن جاسازی شده است]، ساعت شمس‌العماره که همیشه بیرقی بر فراز آن می‌جنبید، دارای عجایبی بود که تهرانی‌ها، از آن حرف می‌زدند.

یکی اینکه در زوال حکومت محمدعلی شاه، روزی کلاغ‌ها بر بیرق حمله‌ور می‌شوند و با منقارشان آن را ریزریز می‌کنند. دو روز بعد محمدعلی شاه گریخته، مشروطه‌خواهان غالب شده و سلطنت تغییر می‌کند.

دوم، ساعت بزرگ دو طرفه‌ای بر بالای شمس‌العماره نصب شده بود که درباره صدای زنگ این ساعت می‌گفتند صدایی داشته که افراد در چهار فرسخی [۲۴ کیلومتری] آن، صدایش را به‌وضوح می‌شنیدند و بیمار با شنیدن صدای آن قالب تهی می‌کرده است. اگرچه این اغراق و مبالغه‌ای بیش نبود و آن را بیش از حد بزرگ کرده، می‌گفتند شکایت مکرر اهالی، شاه را مکلف کرد که دستور کم‌کردن صدای ساعت را بدهد تا با نمد صدای آن را خفیف کنند…

سوم، دو جغد نر و ماده بودند که در محفظه این ساعت لانه داشتند و شایع بود که هر بار ظاهر شوند، سلطنت تغییر می‌کند. می‌گفتند در موقع کشته‌شدن ناصرالدین شاه، سه روز از لانه بیرون آمده بودند که روز سوم شاه تیر خورده تاج و تخت به مظفرالدین شاه می‌رسد. آنچه این شایعه یا حقیقت را بر سر زبان‌ها انداخت، بیرون‌آمدن و ظاهرشدن این دو جغد در روزهای ۱۶ تا ۱۹ شهریور ۱۳۲۰ بود. جغدها که بیرون آمدند مردم می‌گفتند خدا عاقبت پیداشدن جغدها را به خیر کند، که متفقین به ایران حمله کردند، قحطی، کشتار و ناامنی همه‌جا را گرفت و شد آنچه قلم از بیانش عاجز است».

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عقاید عجیب قاجارها درباره شمس‌العماره+ عکس بیشتر بخوانید »

فیلم/ تعزیه در تهران قدیم

فیلم/ تعزیه در تهران قدیم



تقریبا از دوره دیلمیان بود که اجرای مراسم تعزیه در میان ایرانیان باب شد، اما گل رونق اجرای نمایش‌های تعزیه در دوره قاجار و بعد از ساخت تکیه دولت بود.


دریافت
3 MB

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فیلم/ تعزیه در تهران قدیم بیشتر بخوانید »

غذای ۵ هزار ساله ایرانی که به تمام سلیقه‌ها پاسخ می‌دهد!

غذای ۵ هزار ساله ایرانی که به تمام سلیقه‌ها پاسخ می‌دهد!



«قورمه‌سبزی» از کی اختراع شد؟ بنا به تحقیقات تاریخی، قورمه‌سبزی غذایی 2000 تا 5000 ساله است و این یعنی اختراع نشده، بلکه تکامل یافته و «غذای ملی» شده؛ و البته یکی از نمادهای همبستگی فرهنگی و تغذیه‌ای ایرانی‌ها.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «نجف دریابندری» در «کتاب مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز» قورمه‌سبزی را جزو «خورش‌های سبز» قرار داده که این‌طورند: «منظور از خورش‌های سبز، خورش‌هایی است که یک پای ثابت آن‌ها را سبزی‌هایی مانند تره و جعفری و نعنا و گشنیز تشکیل می‌دهد. چاشنی این خورش‌ها معمولا آب‌لیمو، آب‌نارنج، آب‌غوره یا لیموی عمانی است». ترکیبات این غذای ملی ایران هم که نزد ایرانیان به «غذای مادری» و «چیزی شبیه زبان مادری»! معروف است در کتب آشپزی چنین است: «این خورش با سبزی قورمه شامل تره، جعفری، شنبلیله، گشنیز و اسفناج یا برگ چغندر به همراه لوبیا قرمز یا لوبیا چیتی و گوشت قرمز پخته می‌شود. مزه این خورش باید کمی ترش باشد از این رو، به آن کمی لیمو عمانی خشک یا آب لیموی تازه می‌افزایند».

نکته جالب قورمه‌سبزی هم این است که: «این غذا در ادوار تاریخی توانسته به تمام نیازها و سلایق پاسخگو باشد و انعطاف ظریفی که از خود به نمایش گذاشته است این قدرت را داشته که مردم تمام شهرها را در تمام دوره‌های مختلف زمانی به یکدیگر پیوند دهد و فریاد برآورد که ما همه ایرانی هستیم».

غذای ۵ هزار ساله ایرانی که به تمام سلیقه‌ها پاسخ می‌دهد!

تکامل قورمه‌سبزی در زمان و مکان!

درباره تاریخچه قورمه‌سبزی اولین نکته اینکه در گذشته غذایی مخصوص بهار و تابستان بوده است؛ «قورمه‌سبزی را تنها در بهار و فصل‌های گرم که سبزی به‌وفور پیدا می‌شده است، طبخ می‌کردند و مثل امروز غذایی چهارفصل نبوده است». دیگر اینکه: «این غذا از ترکیب دو کلمه قورمه و سبزی تشکیل شده است. قورمه در زبان ترکی به معنی گوشت ریزشده است، اما در هنر آشپزی، روش طبخی است که برای نگهداری گوشت به کار می‌رود و ابداع عشایر است.

عشایر ایران برای اینکه بتوانند گوشت را تا سال بعد مصرف کنند آن را در چربی خود گوشت سرخ می‌کردند و سپس در کوزه یا مشک می‌ریختند و به‌اصطلاح گوشت را قورمه می‌کردند. این قورمه به‌تنهایی غذایی لذیذ است، اما در فصل‌های مختلف با مواد غذایی ترکیب می‌شده است تا طعم‌های بدیعی به وجود بیاورد…

در نهایت ترکیب گوشت قورمه شده که کمی هم خشک است، با سبزی تازه، آب و لوبیا یکی از بی‌نظیرترین طعم‌های دنیا را به وجود آورده است».

نکته مهم درباره تکامل قورمه‌سبزی هم اینکه: «تبدیل قورمه‌سبزی به آنچه ما امروز می‌خوریم در گذر زمان و با چرخش این غذا در دیارهای مختلف اتفاق افتاده است. همین حالا اگر به شهرهای مختلف ایران سفر کنید با غذاهایی آشنا می‌شوید که شباهت زیادی به قورمه‌سبزی دارند ولی قورمه‌سبزی به معنای امروزی‌اش نیستند. مثلا در برخی شهرها ازجمله مشهد و همدان آبگوشت قورمه‌سبزی داریم که انگار آب قورمه‌سبزی‌ را زیاد کرده‌اند تا در نبود برنج، بتوان در آن نان خرد کرد و به‌عنوان یک غذای نانی خورد…

امروزه مواد اولیه این خورش در هرجا و هرفصلی در دسترس است و تنها تفاوت این غذا در شهرهای مختلف به نوع لوبیای آن یا کم و زیاد شدن یکی‌دو نوع سبزی برمی‌گردد… و مثلا در مدل آذربایجانی آن از لوبیای چشم‌بلبلی استفاده می‌شود و به سبزی‌های مرسوم، گشنیز و برگ چغندر یا اسفناج هم اضافه می‌کنند».

غذای ۵ هزار ساله ایرانی که به تمام سلیقه‌ها پاسخ می‌دهد!

یادگار پیشدادیان و کیان

در منابع تاریخی به قورمه‌سبزی به‌عنوان خوراکی از گوشت و انواع سبزی‌ها اشاره‌ شده است و آن را یکی از خورش‌های اصلی و محبوب ایرانی دانسته‌اند. از همه جالب‌تر اینکه «نادر میرزا قاجار» نواده «فتحعلی‌شاه قاجار» در کتاب «خوراک‌های ایرانی» که به آشپزی دوره قاجار اختصاص دارد درباره قورمه‌سبزی نوشته است: «این خورش را خانه‌خدای[فرمانروای خانه؛ منظور همسرش است] سرود[گفت] که یادگار پیشدادیان و کیان است. نخست که خورش‌ها کرده‌اند، این خوردنی بوده است، مگر آنکه قورمه زبان ترکان است و به پارسی خورش سبزی است و اکنون به همه‌جای قورمه‌سبزی گویند. بانو گوید این خورش را خوالیگر[آشپز، طباخ] من چنان پزد که به جهان بامزه‌تر از آن نباشد».

جا افتادن یا نیفتادن!

حُسن‌ختام این خورش محبوب ایرانی هم اینکه جا افتادن و نیفتادن آن همیشه محل بحث است در خانه‌ها و مهمانی‌ها و گفتگوهای ایرانی‌ها. دیگر اینکه قورمه‌سبزی برای خودش یک روز هم دارد که ایرانی‌ها در فضای مجازی و رسانه‌ها برایش بزرگداشت می‌گیرند و اولین شنبه آذر ماه است و آن را «روز جهانی قورمه‌سبزی» می‌نامند.

آخر سر هم اینکه این غذا یک ضرب‌المثل هم دارد که همان است که می‌گویند: فلانی کله‌اش بوی قورمه‌سبزی می‌دهد. یکی از دلایلی که برای رواج این ضرب‌المثل ذکر می‌شود این است که چون در گذشته این غذا را برای مجالس ترحیم و خیرات اموات نیز می‌پختند وقتی کسی کارهای خطرناک می‌کرد یا علیه قدرتمندان حرف‌های ناخوشایند و تند و تیز می‌زد درباره‌اش می‌گفتند: کله‌اش بوی قورمه‌سبزی می‌دهد.    

این بود داستان قورمه‌سبزی ایرانی‌ها. خب، حالا اصلا قورمه‌سبزی دوست دارید؟ الان هوس کردید؟!

غذای ۵ هزار ساله ایرانی که به تمام سلیقه‌ها پاسخ می‌دهد!

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

غذای ۵ هزار ساله ایرانی که به تمام سلیقه‌ها پاسخ می‌دهد! بیشتر بخوانید »