به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از خبرنگار تجسمی خبرگزاری فارس، از اواخر دوره زندیه و آغاز دوره قاجاریه گونه جدیدی از نقاشی مذهبی شکل گرفت که به شمایلنگاری مشهور شد و به عرصه کاشیکاری هم راه یافت. نقاشی روی کاشی در دوره قاجار شیوه دیگری از دیوارنگاری بود که بهترین نمونههای آن را میتوان در ابنیه شیراز مشاهده کرد. در کاشینگارههای بناهایی همچون خانه ضیائیان، خانه عطروش و سقاخانه مشیر شیراز، نقاشی عامیانه، گذشته و حال را به هم پیوند زده است و شخصیتهای به کار رفته در فضا و لباس قاجاری ظهور یافتهاند.
ورود مضامین نو در کاشیکاری از جمله شمایل نگاری پیامبر(ص) و ائمه اطهار و حتی افراد معاصر، بر غنای تصویری کاشیکاری افزود و میان مردم و اثر هنری پیوند و الفتی برقرار کرد که کمتر تکیه و گذرگاهی، زورخانه و خانه و حمام، بازارچه و سقاخانه فاقد آن بود. در این کاشینگارهها، شمایل پیامبر(ص) با بیانی عامیانه، ساده و روان با حفظ ویژگیهای خیالینگاری که متأثر از هنر «میرزا عبدالرزاق» نقاش مکتبندیده بود، تصویر میشد و با وجود برخی تأثیرات غرب در هنر قاجار، کمتر نفوذ عوامل فرهنگی غرب در این شمایلنگاریها مشهود است.
شمایل پیامبر در سقاخانه مشیر
در روند شکلگیری شمایلها، عنصر اولیه قرص نور کمکم جای خود را به «هاله منتشره» داد و عنصر جدید به عنوان نمادی اختصاصی برای متمایزکردن افراد مقدس به کار گرفته شد. استفاده از هاله منتشره یا شعله منتشره به دور سر مقدسین بیشتر مورد اقبال نگارگران بود، چون این حالت ویژگی فرازمینیتری به چهرهها میداد، بدون این که خصوصیات متمایزی برای آنها در نظر گرفته شود. این عنصر نمادین و تزیینی وارد نگارگری شد و تا امروز ارزش خود را حفظ کرده است.
شمایل پیامبر(ص) در خانه ضیائیان شیراز اثر میرزا عبدالرزاق که شامل هاله نورانی است
به عنوان نمونه، شمایلی از پیامبر که در خانه ضیائیان شیراز کار شده، به تمثال مشهور پیامبر در نوجوانی شبیه است. البته که بر اساس مقاله « داستان یک عکس؛ تجسمی شیعی از محمد»، این شمایل پیامبر(ص) نیست بلکه عکسی است که «رودلف فرانتس لنرت» عکاس اتریشی ـ مجارستانی در سال ۱۹۰۴ در تونس ثبت کرده است.
عکس نوجوان تونسی ثبتشده در یک قرن پیش
این عکس، چهره نوجوان عرب با لبخندی بر لب است که عمامه به سر دارد و شالی به دور شانههایش پیچیده است. عفتالسادات افضل طوسی، دانشیار دانشکده هنر دانشگاه الزهرا میگوید که به نظر میرسد الگوی اولیه این تصویر شمایل منتشر شده در سالهای اخیر با عنوان نوجوانی پیامبر(ص) باشد که به زعم مدعیان از روی شمایلی که توسط کشیشی مسیحی ترسیم شده، کپی شده است و در موزهای در روم نگهداری میشود؛ موزهای که البته واقعیت خارجی ندارد!
شمایلنگاری بر کاشی خانه ضیائیان، با عمامه سبز نیز نوجوانی پیامبر(ص) را نشان میدهد که با وجود دارابودن ویژگیهای قاجاری، میتواند یاد آور عکس جوان تونسی باشد. احتمالاً در نقاشی شمایل پیامبر، با توجه به سلیقه، زمان و برخی ویژگیهای ذکر شده در احادیث از چهره محمد رسولالله(ص) خیالینگاری شده است.
شمایل پیامبر(ص)، اثر جواد حمیدی (۱۲۹۷ ـ ۱۳۸۰ )
در احادیث مشخصاتی برای اندام، خلق وخو و چهره پیامبر(ص) ذکر شده است که برخی مصادیق آن در شمایل میرزا عبدالرزاق دیده میشود. از جمله آن که بنا به روایتی از امام حسن (ع) به نقل از هند بن ابیهاله در مورد ایشان چنین ذکر شده است: «چهرهاش همانند ماه در شب تمام خود، میدرخشید. نه دراز قدی لاغر بود و نه کوتاه قامتی چاق. سری بزرگ داشت و موهای آن موجدار (نه صاف نه مجعد) بود. موهای سرش از لبه گوشش تجاوز نمیکرد و اگر فراتر میرفت، فرق سر باز میگذاشت. رنگ (پوست) او بسیار درخشان بود. پیشانی گشادهای داشت. ابروهای او پر مو، کشیده و ناپیوسته بود. رگی بین دو ابروی او بود که به گاه خشم برجسته و پرخون میشد. بینی او دارای برجستگی خاصی بود». البته در برخی روایات نیز ابروان حضرت را پیوسته توصیف کردهاند.
کارت پستال نوجوان تونسی
به زعم هادی سیف نویسنده کتاب «نقاشی روی کاشی»؛ «میرزا عبدالرزاق در سال ۱۳۱۶ شمسی دار فانی را وداع گفته است. او به مرحوم فرصت الدوله شیرازی – نقاش چیرهدست، شاعر و فیلسوف – ارادتی خاص داشت. مدتی نیز با سید صدرالدین شایسته شیرازی از شاگردان فرصتالدوله و کمالالملک همکاری داشته است. عبدالرزاق برای دست یافتن به منابع تصویری فردی کوشا و پرکار بوده و به نسخ قدیمی نیز مراجعه میکرد.»
بنابراین امکان مراجعه میرزا عبدالرزاق به کارتپستالهای وارداتی وجود دارد اما بعید به نظر میرسد که کارت پستال نوجوان تونسی معروف به جوان عرب را دیده باشد. زیرا کارت پستال مذکور در سال ۱۹۲۰میلادی چاپ شده و کاشیکاری خانه ضیائیان سال ۱۹۲۱میلادی انجام گرفته است.
طبق مقاله «داستان یک عکس؛ تجسمی شیعی از محمد»، تصویرهایی که در ایران به عنوان شمایل نوجوانی پیامبر چاپ میشود، بدون تردید همان عکس نوجوان تونسی است اما نقاشان ایرانی دستکاریهایی در عکس انجام دادهاند، از جمله تغییرات اندکی در دهان و چشمها.
حجتالاسلام محمدحسن رحیمیان در کتاب «در سایه آفتاب» به علاقه امام خمینی(ره) نسبت به این نقاشی اشاره کرده و عنوان کرده که غزل «من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم …» امام، تحت تأثیر شِمای این عکس سروده شده است: یک تابلوی نقاشی از چهره منسوب به دوران نوجوانی پیامبر(ص) برای حضرت امام به دفتر آوردند. مدتی نسبتاً طولانی، در دفتر ماند و در این که خدمت امام ببرم، آیا خوششان میآید یا خیر، تردید داشتم. به تصور قیاس با عکسهای نقاشی شده از پیغمبر(ص) و حضرت امیر(ع) که نوعاً به دلیل نامربوط بودن آنها مورد توجه اهل معنی قرار نمیگیرند. ولی به هر حال، تصمیم گرفتیم برای ادای امانت، آن را نزد معظم له ببریم. تابلو به دست این جانب بود که متوجّه شدم حضرت امام به آن خیره شدهاند. گفتم: این عکس معروفی است که منسوب به پیغمبر اکرم(ص) است و متوقّع بودم که طبق معمول، در بسیاری از موارد بفرمایند: «ببرید»؛ ولی بدون تأمل فرمودند: «بگذارید این جا». و اشاره کردند به طرف بالای اتاقشان. تابلو را در کنار دیوار گذاشتم. روز بعد که مشرف شدیم، عکس را در اتاق ندیدیم و دیگر اطلاعی از آن نداشتیم که چه شده است و بعد از مدتی که حضرت امام، دچار بیماری قلبی جدیدی شدند، بعد از بیمارستان به خانه منتقل شدند… ما برای اولین بار، برای انجام دادن کارهایمان به اتاق اصلی – که محلّ زندگی شخصی امام بود – مشرّف شدیم. اولین چیزی که در آن اتاق توجّه ما را جلب کرد، همان تابلو بود که در آن جا قرارداده شده بود آن هم در نقطهای که درست روبهروی امام و مقابل تختی بود که ایشان روی آن مینشستند و سرانجام، این عکس تا آخر زندگی ایشان در آن مکان باقی بود.
انتهای پیام/
منبع خبر