دولت آمریکا

«قاسم سلیمانی» به روایت پژوهشگر آمریکایی/ از کمک به آمریکا در جنگ با تروریسم تا شهادت به دست تروریست‌های آمریکایی/ مامور سابق سیا درباره جذبه حاج قاسم چه گفت؟ +عکس و فیلم

«قاسم سلیمانی» به روایت پژوهشگر آمریکایی/ از کمک به آمریکا در جنگ با تروریسم تا شهادت به دست تروریست‌های آمریکایی/ مامور سابق سیا درباره جذبه حاج قاسم چه گفت؟ +عکس و فیلم


سرویس جهان مشرق پس از شهادت سردار سلیمانی، صحنه‌های حیرت‌انگیزی از عزاداری ملت‌ها در چند کشور، از جمله ایران و عراق، قاب رسانه‌های جهان را پر کرد، اما واقعیت این است که این مردم تنها کسانی نبودند که با شهادت حاج قاسم عزادار شدند. اقدام دولت ترامپ در ترور شهید سلیمانی فراتر از قتل یک نفر بود؛ این اقدام، حقیقتاً جنایتی علیه بشریت بود که حتی خود ترامپ هم ابعاد واقعی آن را درک نمی‌کند؛ ابعادی که فراتر از ایران، محور مقاومت و خاورمیانه هستند.

«خون ما و شما در هم آمیخته؛ ایران و عراق جداشدنی نیستند» (+)

سندر هیکس

«سندر هیکس» پژوهشگر و فعال مدنی-اجتماعی-بین‌المللی آمریکایی نتیجه‌ی چندین ماه تحقیقات خود درباره شخصیت حاج قاسم سلیمانی و پیامدهای ترور او توسط دولت ترامپ را در قالب گزارشی مفصل تحت عنوان «اقدام ترامپ در قتل قاسم سلیمانی: چرا باید مقابل مسیحیتِ سبعیت بایستیم [۱] » منتشر کرده است.

برای آشنایی بیش‌تر با سندر هیکس می‌توانید مصاحبه قبلی مشرق با او و گزارش دیگری از او را از لینک‌های زیر بخوانید:

◄ مهمان آمریکایی افق نو: حرم امام رضا حس ویژه‌ای برایم داشت/ به اسلام علاقه دارم/ بولتون غده سرطانی کاخ سفید بود

تلاش اف‌بی‌آی برای بر هم زدن کنفرانس ایرانی در لبنان/ چرا دولت آمریکا از «افق نو» وحشت دارد؟

مشرق ترجمه گزارش هیکس درباره حاج قاسم را به مناسبت سالگرد شهادت شهید سلیمانی در دو بخش منتشر می‌کند. بخش اول این دوگانه که آن را در ادامه می‌خوانید به حادثه ترور شهید سلیمانی، شخصیت و سابقه مبارزه شهید سلیمانی با تروریسم، تاریخچه دشمنی‌های آمریکا علیه جمهوری اسلامی، و نقص قانون اساسی آمریکا در دادن اختیارات گسترده به رئیس‌جمهور این کشور می‌پردازد.

قسمت دوم ترجمه گزارش هیکس به بررسی تناقض ترور شهید سلیمانی با عقاید مذهبی در دین مسیحیت، یعنی دین ادعایی محافظه‌کاران آمریکایی که هیکس نام آن را ایدئولوژی «مسیحیت سَبُعیّت» (یا «مسیحیت توحّش») می‌گذارد، تجربه هیکس از برخوردِ اف‌بی‌آی با وی به خاطر روابطش با کنفرانس ایرانی «افق نو»، و نهایتاً راه دستیابی به صلح در جهان خواهد پرداخت.

خود هیکس گزارش مفصلش درباره حاج قاسم را این‌گونه خلاصه می‌کند:

مروری عمیق بر زیربنای ایدئولوژیکی که طبقه حاکم بر آمریکا می‌خواست برای توجیه اقدامش در ترور قاسم سلیمانی، ژنرال ایرانی، در ماه ژانویه سال ۲۰۲۰ از آن استفاده کند. این مرور، شامل سیری در رابطه‌ی پیچیده‌ی عشق/نفرت سیاست خارجی آمریکا با سلیمانی در سایه‌ی جنگ‌های متعدد نیابتی‌ای می‌شود که واشینگتن در منطقه به راه انداخته است. این مقاله با نقدِ «مسیحیت سبعیتِ» جناح راست آمریکا به پایان می‌رسد؛ مسیحیتی که با حقایق تاریخیِ آموزه‌ها و کیستیِ واقعیِ «مسیح ناصری» در تضاد است.

آن‌چه در ادامه می‌خوانید، ترجمه قسمت اول از مقاله هیکس است.


لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی این گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات این گزارش‌ لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.


اوایل سال جاری [۲۰۲۰ میلادی]، پرزیدنت ترامپ با قتل یک مقام عالی‌رتبه ایرانی، جهان را شوکه کرد. ترامپ تحت فشار پمپئو، وزیر خارجه‌اش، دستور ترور ژنرال ایرانی‌ای را داد که در کشور خودش مانند ستاره‌های سینما، یک سلبریتی، بود: ژنرال قاسم سلیمانی. این قتل، جهان را در لبه‌ی پرتگاهِ یک جنگ بزرگِ جدید قرار داد. یکی از اصول متعددی که این اقدامْ آن‌ها را نقض کرد، حاکمیت عراق بود؛ چون این قتل نیمه‌ی شب ۳ ژانویه ۲۰۲۰، با یک پهپاد «ام‌کیو-۹ ریپر [۲] » آمریکایی در عراق اتفاق افتاد.

گزارش سی‌ان‌ان از درون پایگاه «عین‌الاسد» یکی از پایگاه‌هایی که در واکنش اولیه ایران به شهادت حاج قاسم بمباران شد [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› تخریب گسترده است، اما خون از دماغ هیچ‌کس نیامده!/ آمریکایی‌ها چه واقعیتی را در عین‌الاسد مخفی می‌کنند؟

›› دو مقام سابق پنتاگون: تلفات عین‌الاسد از آن‌چه ترامپ اعتراف می‌کند بسیار بیش‌تر است

›› قمار ترامپ با جان بی‌ارزشش/ گزینه‌های روی میز ایران برای «انتقام سخت»

 «دِکستِر فیلکینز [۳] » [نویسنده شناخته‌شده آمریکایی که به قاسم سلیمانی لقب مشهور «فرمانده سایه‌ها [۴] » را داد] در گزارشی در مجله نیویورکر، قتل سلیمانی را «مهم‌ترین اقدام علیه رژیم حاکم در تهران طی ۳۰ سال گذشته» توصیف کرد [۵] . این حرف، خیلی معنا دارد، چون آمریکا در گذشته رنج‌های زیادی به ایران تحمیل کرده است؛ از کودتاهای سی‌آی‌ای گرفته، تا کمک به عراق برای کشتن یک میلیون ایرانی در «جنگ ایران-عراق»، تا تحریم‌های شدید اقتصادی امروز. با این حال، ایران تبدیل به یک ابرقدرت پرنفوذ منطقه‌ای شده که توانسته پنجه در پنجه نیروهای نیابتی آمریکا، یعنی اسرائیل و عربستان، بیندازد و به پشت پرده‌ی تزویر و فریب‌کاری سیاست «جنگ با تروریسم [۶] » آمریکا پی ببرد.

لقب «فرمانده سایه‌ها» را، که بعدها در رسانه‌های غربی مشهور شد، اولین بار «دکستر فیلکینز» نویسنده مجله آمریکایی «نیویورکر» به حاج قاسم داد (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «فرمانده سایه‌ها»: فرماندهان آمریکایی درباره حاج قاسم چه می‌گویند

ترامپ، پیش از این، به دنبال شروع مجدد مذاکرات با ایران با هدف دستیابی به یک توافق هسته‌ای جدید با این کشور بود؛ با پرزیدنت روحانی هم در ارتباط بود. اما قتل سلیمانیِ کاریزماتیک، هرگونه احتمال یک توافق جدید را از بین برد. اکنون ایرانی‌ها آزادند تا بدون هیچ مانعی ظرفیت‌های نیروی هسته‌ای خود را توسعه بدهند. به این ترتیب، ترامپ مجبور شد توضیحی برای کارش ارائه کند. اما رئیس‌جمهور آمریکا چه‌طور می‌توانست این حمله را توجیه کند؟

یادتان هست که یک سال پیش [سال ۲۰۱۹]، اوضاع در عراق/ایران به نقطه جوش رسیده بود؛ شبه‌نظامیان مختلف تحت حمایت ایران در بغداد شورش کردند و پنجره‌های کنسولگری‌های آمریکا را شکستند و یک پیمان‌کار آمریکایی کشته شد. مقامات آمریکا ترسیدند یک بنغازی دیگر یا یک بحران گروگان‌گیری جدید در سفارت آمریکا، به سبک سال ۱۹۷۹ در تهران [۷] ، اتفاق بیفتد. واکنش ارتش آمریکا و ترامپ، کشتن ۲۵ شبه‌نظامی شیعه بود. مقامات ارشد پنتاگون سپس قتل سلیمانی را به عنوان یک گزینه‌ی اضافی پیشنهاد دادند، اما تصور می‌کردند ترامپ آن‌قدر بی‌پروا نیست که این گزینه را انتخاب کند. این کارشان مانند دادن یک جعبه کبریت و یک بشکه بیست لیتری بنزین به نوجوانی بود که عاشق آتش‌افروزی است.

قتل یک مقام دولتی خارجی، طبق سیاست‌های آمریکا و قوانین بین‌المللی، غیرقانونی است. ترامپ ابتدا ادعا کرد سلیمانی قصد داشته چهار سفارت‌خانه آمریکا را هدف قرار دهد؛ ادعایی که حتی «اِسپِر» وزیر دفاع [سابق] خود ترامپ هم نمی‌توانست آن را اثبات کند [۸] . «جاستین آماش» نماینده ایالت میشیگان در کنگره هم گفت این ادعا «ظاهراً کاملاً ساختگی است [۹]

 بر خلاف ادعای ترامپ، «مارک اسپر» وزیر دفاع وقت آمریکا، گفته بود هیچ مدرکی درباره قصد ایران برای حمله به چهار سفارت‌خانه آمریکا ندیده است (+)

ترامپ سپس سعی کرد در توئیتر اتمام حجت کند؛ مدعی شد اقدام آمریکا «دفاع از خود» بوده، چون سلیمانی یک «تهدید قریب‌الوقوع» بوده است. اما به نظر می‌رسید [۱۰] حتی خود ترامپ هم از این استدلالش [۱۱] قانع نشده، چون در پیام دیگری در صفحه‌ی توئیترش نوشت قریب‌الوقوع بودن یا نبودنِ تهدید [۱۲] از جانب سلیمانی «به خاطر گذشته‌ی وحشتناکِ او، اصلاً اهمیتی ندارد! [۱۳] »

 «رسانه‌های اخبار جعلی و شرکای دموکراتشان دارند به‌شدت تلاش می‌کنند بفهمند که آیا حمله‌ی آینده‌ی سلیمانیِ تروریست «قریب‌الوقوع» بوده یا نه؛ و آیا تیم من اتفاق‌نظر داشته یا نه. پاسخ هر دوی این سؤال‌ها یک بله‌ی قوی است، اما به خاطر گذشته‌ی وحشتناکِ او، اهمیتی هم ندارد!»؛ توئیت ترامپ که ادعاهای قبلی او و دولتش درباره توجیه ترور شهید سلیمانی را زیر سؤال می‌برد (+)

آه، اما اتفاقاً اهمیت دارد. واقعیت این است که کشتنِ آدم جرم است؛ حداقل خیلی از مردم این‌طور فکر می‌کنند. خودِ آمریکا قوانینی نوشته تا جلوی سر زدنِ این‌گونه رفتارها از کاخ سفید را بگیرد، چراکه این کارها لکه ننگی در کارنامه اخلاقیِ آمریکا در جهان ثبت می‌کنند. (البته اگر کاپیتالیسم و امپریالیسم این کارنامه را برای همیشه پاره نکرده باشند.)

«وینسنت بولیوسی» معاون سابق دادستان منطقه‌ای [لس‌آنجلس]، در کتاب خود «پیگرد قانونی جورج دابلیو بوش به اتهام قتل [۱۴] »، نشان داد که رؤسای‌جمهور را به دلیل قتل‌های فراقانونی و ورود به جنگ‌های نامشروع حتی می‌توان به زندان انداخت. «کنوانسیون ۱۹۰۷ لاهه [۱۵] » و سازمان ملل قتل مقامات دولتی خارجی را، جز در زمان جنگ، ممنوع کرده‌اند. حتی «توماس جفرسون [۱۶] » [از پدران بنیانگذار آمریکا و سومین رئیس‌جمهور این کشور] در نامه‌ای به «جیمز مدیسون [۱۷] » [از پدران بنیانگذار آمریکا و چهارمین رئیس‌جمهور این کشور] «ترور، مسموم کردن و شهادت دروغ» را از شیوه‌های وحشیانه‌ی حکومت‌داری معرفی می‌کند که «کاملاً وحشتناک هستند [۱۸]

«جان مک‌کین» سناتور سابق آمریکا در سخنرانی‌اش در نشست تروریست‌های «مجاهدین خلق» اظهار امیدواری می‌کند یک روز در تهران دور هم جمع شوند؛ امیدی که مک‌کین با خود به گور برد [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› «جان مک‌کین» هم آرزوی سرنگونی نظام ایران را به گور برد

پس از قتل «جان اف. کندی [۱۹] » [رئیس‌جمهور وقت آمریکا که سال ۱۹۶۳ ترور شد] و «مارتین لوتر کینگ [۲۰] » [رهبر جنبش حقوق مدنی در آمریکا که سال ۱۹۶۸ ترور شد] و ترورهای داخلی تحت برنامه «کواینتل‌پرو [۲۱] » [پروژه‌های محرمانه و غیرقانونی اف‌بی‌آی بین سال‌های ۱۹۵۶ تا ۱۹۷۱ برای نفوذ و خرابکاری در برخی سازمان‌های سیاسی یا علیه برخی شخصیت‌ها مانند مارتین لوتر کینگ]، کنگره آمریکا اواسط و اواخر دهه ۱۹۷۰ «کمیته‌ی چِرچ [۲۲] » [در مجلس] و «کمیته ویژه ترورها [۲۳] » در مجلس نمایندگان را تشکیل داد. واکنش پرزیدنت «جرالد فورد» هم صدور یک فرمانِ اجرایی بود [۲۴] که از آن زمان تا کنون تبدیل به سیاستِ استانداردِ آمریکا شده است: هیچ‌یک از کارمندان دولت آمریکا «نباید اقدام به، یا توطئه برای اقدام به، ترور سیاسی کند [۲۵] [عبارت نقل‌شده در واقع مربوط به فرمان اجرایی دیگری است که «رونالد ریگان» رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۱۹۸۱ صادر کرد.] پرزیدنت «ریگان» نیز این سیاست ضدترور را تأیید کرد و توسعه داد. 

اما برگردیم به کاخ سفیدِ ترامپ، جایی که مایک پمپئو، وزیر خارجه‌ی «مسیحیِ انجیلیِ [۲۶] » ترامپ، او را تحت فشار گذاشت تا سلیمانی را بکشد. سی‌ان‌ان گزارش داد که افراد داخلیِ کاخ سفید گفته‌اند پمپئو «بود که برای قتل سلیمانی دلیل می‌آورد؛ قطعاً خودش بود [۲۷] .» پمپئو همچنین ادعا کرد که سلیمانی یک «تهدید قریب‌الوقوع» است، اما بعداً از این ادعا عقب‌نشینی کرد و در عوض توضیح داد [۲۸] که «خون [سربازان] آمریکایی» روی دستان سلیمانی است، چون او با نیروهای مقاومت در عراق همکاری کرده است.

مایک پنس، معاون اول ترامپ، هم که توجیه قانونی‌ای نداشت، عملاً به سیم آخر زد و گفت ممکن است میان سلیمانی و «۱۲ عامل حملات ۱۱ سپتامبر [۲۹] » ارتباطی وجود داشته باشد. (البته مایک، عاملان ۱۱ سپتامبر ۱۹ نفر بودند [۳۰] .) دانشجویان رشته‌ی تاریخ حتماً به این نکته پی برده‌اند که نومحافظه‌کارهای جناح راست هنوز هم وقتی در توجیه یک جنایت مستأصل می‌شوند، به ۱۱ سپتامبر متوسل می‌شوند. با این‌که بیست سال گذشته، اما ۱۱ سپتامبر هنوز هم چنین قدرتی را دارد. مثل افسانه‌ای می‌ماند که جاودانه است؛ اگر ما دست روی دست بگذاریم.

«[قاسم سلیمانی] به سفر مخفیانه‌ی ۱۰ نفر از ۱۲ تروریستی به افغانستان کمک کردن که حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر را در آمریکا انجام دادند»؛ بخشی از رشته‌توئیت مایک پنس، معاون اول ترامپ، که بهانه‌های آمریکا برای ترور حاج قاسم را برشمرده است (+)

قاسم سلیمانی که بود؟

میلیون‌ها ایرانی برای تشییع جنازه سه‌روزه‌ی سلیمانی در تمام شهرهای مهم ایران به خیابان‌ها ریختند. یک پژوهشگر ایرانی به من گفت: «ما می‌دانستیم ژنرال سلیمانی محبوب است، اما هیچ‌کداممان فکر نمی‌کردیم میلیون‌ها نفر [این‌گونه] به خاطر فوت او عزاداری کنند!» «جان مگوایر» عضو سابق سی‌آی‌ای می‌گوید: قاسم سلیمانی «یک [هاله‌ی] فرماندهی داشت. وقتی وارد اتاق می‌شد می‌توانستید احساسش کنید.» مگوایر سال ۲۰۰۴ با سلیمانی در بغداد مذاکره کرده بود [جزئیات بیش‌تر].

میلیون‌ها نفر در تشییع پیکر شهید سلیمانی در همه شهرهای مهم ایران شرکت کردند (+)

«جان مگوایر» افسر سابق سی‌آی‌ای، در مستند بی‌بی‌سی به نام «فرمانده سایه‌ها» حاج قاسم را فردی «اتوکشیده و توانمند» توصیف می‌کند (تماشای مستند(+)

 

ویدیوی جنجالی «ساغر کسرایی» زنی که از شهادت حاج قاسم ابزار خوشحالی می‌کرد و به‌رغم دروغ بودن ادعاهایش میلیون‌ها بار در فضای مجازی دیده شد (جزئیات بیش‌تر[دانلود]

 

نظر «نبیل خوری» دیپلمات آمریکایی و عضو «سرویس خارجی» وزارت خارجه آمریکا درباره ترور شهید سلیمانی توسط دولت ترامپ [دانلود]

 

در همین‌باره بخوانید:

›› «ساغر کسرایی» کیست؟/ زنی که از شهادت حاج قاسم خوشحال است

›› چرا فیس‌بوک و اینستاگرام واقعیت را درباره شهید سلیمانی سانسور می‌کنند؟

›› دیپلمات آمریکایی: سلیمانی برای مردم خاورمیانه مقدس بود

سلیمانی که اهل استانِ قبیله‌ای‌ترِ کرمان در جنوب ایران است، سال ۱۹۵۷ متولد شد و در خط مقدم جنگ ایران-عراق حضور داشت؛ همان کشمکش نُه‌ساله‌ای [در واقع هشت‌ساله‌ای] که به لطف عراق شامل حملات شیمیایی هم بود. این رنجِ فرسایشی را، که اغلب در لابه‌لای سنگرها در جریان بود، با جنگ جهانی اول مقایسه می‌کردند. داخل ایران، این جنگ را تحت عنوان «دفاع مقدس» می‌شناسند؛ اما کاخ سفید در دوران ریاست‌جمهوری ریگان، جنگ ایران-عراق را فرصتی برای حمله و انتقام‌جویی [از ایران] به خاطر بحران گروگان‌گیری اواخر دهه ۱۹۷۰ می‌دانست. وقتی بزرگ‌ترین رقیب ایران، یعنی صدام حسین، به این کشور حمله کرد، آمریکا از او حمایت نمود. واشینگتن چندین میلیارد دلار کمک اقتصادی و آموزش نظامی در اختیار صدام گذاشت تا به نظام نوپای جمهوری اسلامی حمله کند.

تصویری از حاج قاسم در جبهه جنگ علیه عراق در مستند بی‌بی‌سی به نام «مستند سایه‌ها» (تماشای مستند(+)

تجربه حمله عراق به ایران عمیقاً روی سلیمانیِ جوان، که دوستان زیادی را در جنگ از دست داد، تأثیرگذار بود. وی در آن جنگ به یک اسطوره تبدیل شد و به خاطر استعدادش در نفوذ به پشت خطوط دشمن و برگشتن با بزهای زنده برای تغذیه‌ی جوخه‌های تحت فرماندهی‌اش [در شبکه‌های رادیویی عراق] به «بُزدُزد» شهرت پیدا کرد [۳۱] . مرتباً داوطلب می‌شد تا در خط مقدم بجنگد. با همرزمانش رفاقت عمیقی داشت و قبل از عملیات‌ها، پیشانی تک‌تک آن‌ها را می‌بوسید و با هم دعا می‌کردند که به شهادت برسند.

سلیمانی از اواخر جنگ تا سال ۱۹۹۷ خیلی آفتابی نمی‌شد؛ آبش با پرزیدنت رفسنجانی از یک جوی نمی‌رفت. اما چیزی نگذشت که پله‌های ترقی را طی کرد و فرماندهی نیروی نخبه «قدس» (یا همان اورشلیم) را در سپاه پاسداران ایران را به عهده گرفت. قدرت او، و همین‌طور رابطه‌اش با آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر عالی ایران، بیش‌تر شد. ژنرال «پترائوس [۳۲] » [فرمانده مقر فرماندهی مرکزی آمریکا، سنتکام، بین سال‌های ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۰] یک بار تعریف کرد سلیمانی به او گفته [پیام داده]: «بهتر است بدانید که من، قاسم سلیمانی، سیاست ایران را در قبال عراق، لبنان، غزه و افغانستان کنترل می‌کنم [جزئیات بیش‌تر]

«دیوید پترائوس» فرمانده سابق نیروهای آمریکایی، در مستند بی‌بی‌سی به نام «فرمانده سایه‌ها» درباره پیام‌هایی توضیح می‌دهد که می‌گوید میان حاج قاسم و او ردوبدل شده است (تماشای مستند(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› اندیشکده آمریکایی: قاسم سلیمانی ما کیست؟

›› قاسم سلیمانی وزیر خارجه دوم ایران است

سلیمانی در نقش متحد آمریکا در برابر تروریسم

رسانه‌های جریان اصلی در آمریکا فوت سلیمانی را نادیده گرفتند [و روایت رسمی دولت آمریکا از این حادثه را نقل کردند]. سلیمانی برای آن‌ها بی‌مصرف بود: یک «تروریست». اما نگاهی عمیق‌تر و فراتر از این شیطانتراشی از سلیمانی، الگوی جالبی را پدیدار می‌کند: سلیمانی سابقه طولانی‌ای در همکاری با آمریکایی‌ها داشت. هر وقت با آمریکا همکاری می‌کرد، اوضاع برای آمریکایی‌ها خوب پیش می‌رفت. اما نهایتاً آمریکا از پشت به او خنجر زد.

بعد از ۱۱ سپتامبر رژیم بوش/چنی تصمیم گرفت افغانستان و رژیم طالبان در آن را هدف قرار دهد. قاسم سلیمانی این تصمیم دولت آمریکا را فرصتی برای تضعیف تروریسم در سرزمینِ چسبیده به شرق ایران دید، و با نیروهای آمریکا که به افغانستان حمله کرده بودند، همکاری کرد. سلیمانی و دیپلمات‌های ایرانی، اطلاعات مربوط به مواضع طالبان را با آمریکا به اشتراک می‌گذاشتند؛ آمریکایی‌ها هم به ایرانی‌ها درباره یکی از عوامل القاعده خبر دادند که در شهر مشهد، در شرق ایران، مخفی شده بود. سلیمانی «از این همکاری راضی بود» و طی همین مدت یک بار گفته بود «شاید وقت آن شده باشد در رابطه‌مان با آمریکایی‌ها تجدیدنظر کنیم [۳۳] .» اما تقدیر، چیز دیگری بود.

بوش و چنی تسلیم فشارهای جناح صهیونیستی‌شان شدند و با سخنرانی «محور شرارت [۳۴] » [سخنرانی جورج بوش پسر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۲۰۰۲ (پس از ۱۱ سپتامبر) که در آن ایران، عراق و کره شمالی اعضای یک «محور شرارت» توصیف شدند] به صورت ایرانی‌ها سیلی زدند. یکی از سیاست‌های قدیمی اسرائیل همین است که جلوی هرگونه آشتی میان آمریکا و ایران را بگیرد. بوش به‌رغم همکاری‌های اخیر ایران با آمریکا «علیه تروریسم» در افغانستان، ایران را یکی از حامیان اصلی تروریسم معرفی کرد. سلیمانی احساس کرد به او خیانت شده است.

 

سخنرانی جورج بوش پسر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سال ۲۰۰۲ و قرار دادن ایران در «محور شرارت» [دانلود]

 

حالا برویم به سال ۲۰۱۴، زمانی که نیروهای ائتلاف آمریکایی در عراق داشتند شکست می‌خوردند و آمریکا دوباره از ایران درخواست کمک ایران کرد. نیروهای جهادگرا در عراق تاخت‌وتاز می‌کردند و مناطقی از این کشور را تصرف کرده بودند، از جمله شهر بزرگ موصل. [آیت‌الله] علی السیستانی، روحانی برجسته‌ی شیعه در عراق، فراخوانِ شرکت در جنگ [فتوای جهاد] و مبارزه با تندروهای سُنی [داعش] را داد. جوان‌های شیعه هزار نفر-هزار نفر داوطلب شدند؛ سلیمانی و نیروی ویژه‌ی قدسِ او هم به سازماندهی این جوان‌ها کمک کردند.

طی سه سالِ بعد، تا سال ۲۰۱۷، ایران کمک کرد تا ورقِ جنگ علیه داعش و [جبهه] النصره برگردد. در برخی موارد، همین‌طور که آمریکایی‌ها از هوا اهداف مربوط به داعش را هدف قرار می‌دادند، ژنرال سلیمانی هم نیروهای زمینی را علیه شبه‌نظامیان این گروه هدایت می‌کرد. همزمان آمریکا، عربستان و اسرائیل علیه سلیمانی و ایران در سوریه کار می‌کردند. آمریکا تصمیم گرفته بود با بشار اسد، عضو حزب سوسیالیستِ عربِ بعث، که بعضاً از حمایت روسیه و ایران هم بهره می‌برد، بجنگد.

«تالسی گابارد» نماینده دموکرات ایالت هاوایی در کنگره آمریکا سال ۲۰۱۷ به سوریه سفر کرد تا جنگ داخلی این کشور را بهتر درک کند. وی با اسد و مقامات ارشد سوریه دیدار کرد. سپس به خیابان‌های سوریه رفت و آن‌جا شهروندان سوری به او التماس کردند بودجه‌ای را که آمریکا به داعش می‌دهد، قطع کند. گابارد به کنگره برگشت و لایحه ۶۰۸ مجلس نمایندگان [۳۵] را پیشنهاد کرد: «لایحه‌ی توقف تسلیح تروریست‌ها [۳۶] ». چراکه آن زمان آمریکا در عراق علیه داعش می‌جنگید، اما در سوریه «کنار» داعش می‌جنگید. خود من وقتی سال ۲۰۱۷ در کنفرانس «افق نو» در تهران وقتی از سعودی‌ها، عرب‌ها و سایر افراد محلی در منطقه [خاورمیانه] سؤال کردم «چه کسی بودجه داعش را تأمین می‌کند؟» این افراد بلااستثنا از عربستان یا آمریکا نام می‌بردند.

سؤال: تنها کشوری را نام ببرید که همیشه با داعش و القاعده مقابله کرده است؟

جواب: نخیر، جواب این سؤال آمریکا نیست؛ ایران است.

«تالسی گابارد» نماینده دموکرات ایالت هاوایی در مجلس نمایندگان آمریکا در جریان سفرش به سوریه در سال ۲۰۱۷ (+)

سندر هیکس در کنفرانس سال ۱۳۹۷ «افق نو» در مشهد مقدس (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› فریادهای دروغین از سوریه: اسناد حمایت آمریکا از تروریسم +دانلود مستند

›› حاج قاسم؛ قوی‌ترین ژنرال خاورمیانه و معمار استراتژی قدرتمند ایران

›› «کوریدور زمینی تهران-مدیترانه»/ نیروهای حاج قاسم پشت مرزهای رژیم صهیونیستی

›› نقش شهید سلیمانی در وحدت ایران و عراق/ ماجرای نامه‌نگاری آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله سیستانی

دوره فشرده‌ی تاریخ روابط آمریکا و ایران از سال ۱۹۵۳ تا کنون

ایران یک ابرقدرت منطقه‌ای است که درگیر نوعی «جنگ سرد» محلی علیه عربستان و اسرائیل است. مجموعه‌ای از حقایق وجود دارد که هر کس می‌خواهد تاریخ واقعیِ روابط ایران-آمریکا را بفهمد، نباید از آن‌ها بی‌خبر باشد. درک عمیق‌ترِ این تاریخ می‌تواند زمینه را برای برقراری مجدد روابط دیپلماتیک میان دو کشور آغاز کند؛ روابطی که از زمان انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ قطع شده‌اند.

در همین‌باره بخوانید:

›› اعتراف مقامات سابق کاخ سفید به اعتیاد ۴۰ ساله واشینگتن به دشمنی با ایران

سال ۲۰۰۰، حتی «مادلین آلبرایت [۳۷] » [وزیر خارجه آمریکا وقت آمریکا در دولت بیل کلینتون] هم اذعان کرد [۳۸] کودتای بی‌رحمانه‌ی سی‌آی‌ای در سال ۱۹۵۳ [۳۹] [کودتای ۲۸ مرداد] محمد مصدق، نخست‌وزیر ترقی‌طلب ایران را که طی روندی دموکراتیک انتخاب شده بود، سرنگون کرد و رضا شاه، شاه متزلزل ایران، را جایگزین او کرد [باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، نیز در کتاب جدیدش به همین واقعیت اعتراف کرده است – جزئیات بیش‌تر]. شاه با پلیس مخفی‌اش «ساواک [۴۰] » مخالفان و کمونیست‌ها را سرکوب کرد و بنابراین «اسلام» به روش قانونی مقاومت تبدیل شد.

«عملیات برای انتصاب یک دولت طرفدار غرب در ایران///مسئول: تأییدشده توسط رئیس‌جمهور، وزیر خارجه و مدیر اطلاعات مرکزی در تاریخ ۱۱ جولای ۱۹۵۳ [۲۰ تیر ۱۳۳۲ شمسی]///هدف: مصدق، نخست‌وزیر [ایران]، و دولتش///اهداف: استفاده از روش‌های قانونی، یا شبه‌قانونی، برای سرنگون کردن دولت مصدق؛ و جایگزینی آن با دولتی طرفدار غرب به رهبری [محمدرضا] شاه و نخست‌وزیری [فضل‌الله] زاهدی///اقدام سی‌آی‌ای: طرح اقدام در چهار مرحله اجرا شد:…»؛ تصویر منتسب به مجوز دولت آمریکا برای اجرای عملیات آژاکس و کودتای ۲۸ مرداد در ایران؛ متن کامل‌تر این سند را می‌توانید (به زبان انگلیسی) از این‌جا بخوانید (+)

«ز جنبش توده‌ها شاه فراری شده»؛ «مرگ بر شاه خائن»؛ (متن انگلیسی) «یانکی [آمریکایی] برگرد خانه»؛ پاک کردن شعارهای ضدشاه از روی دیوار در تهران در تاریخ ۳۰ مرداد ۱۳۳۲، پس از کودتای ۲۸ مرداد؛ فضل‌الله زاهدی، نخست‌وزیری که جایگزین مصدق شد، پس از کودتا دستور داده بود این‌گونه شعارها را از روی دیوار پاک کنند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› اعتراف اوباما در کتابش درباره نقش مستقیم دولت آمریکا و سی‌آی‌ای در کودتای ۲۸ مرداد

وقتی پرزیدنت «جیمی کارتر» به شاهِ بیمار اجازه داد برای دریافت خدمات درمانی به آمریکا سفر کند، آیت‌الله خمینی خواستار اعتراضات سرتاسری در ایران شد و از تبعیدگاهش در فرانسه به ایران بازگشت. سپس در همه‌پرسی‌ای که در ایران برگزار شد، ۹۸ درصد مردم رأی به جایگزینی جمهوری اسلامی به جای سلطنت دادند. به دلیل حمایت آمریکا از شاه، انقلاب اسلامی منجر به تصرفِ برنامه‌ریزی‌نشده‌ی سفارت آمریکا شد. ۵۳ آمریکایی ۴۴۴ روز گروگان گرفته شدند و نهایتاً روز تحلیفِ رونالد ریگان آزاد شدند.

یادآوری این نکته خالی از اهمیت نیست که در طول جنگ ایران-عراق، قاسم سلیمانیِ جوان با محمود احمدی‌نژادِ جوان آشنا شد؛ وقتی هر دو در حال مبارزه علیه حمله‌ی عراق بودند. این دو بعداً رابطه‌ی طولانی و پیچیده‌ای با هم داشتند، به خصوص بین سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳، زمانی که احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور منتخبِ ایران بود. سیاست‌های احمدی‌نژاد در مقایسه با جانشینِ میانه‌روترش، روحانی، «تند» بودند. احمدی‌نژاد شاید به خاطر سخنرانی‌اش در سازمان ملل در سال ۲۰۱۰، شهرت داشته باشد، زمانی که روایت رسمی درباره ۱۱ سپتامبر را زیر سؤال برد [۴۱] .

بخشی از سخنرانی سال ۱۳۸۹ محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور وقت ایران، در سازمان ملل درباره ۱۱ سپتامبر و ترک جلسه توسط هیأت‌های برخی کشورها از جمله آمریکا [دانلود]

درباره حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ [۴۲] این را هم بگویم: در حالی که ایران در این ماجرا دخالت نداشت، متحدان آمریکا در آن دخیل بودند. گزارش پایگاه داده ضدجاسوسی سی‌آی‌ای نشان می‌دهد پلیس نیوجرسی، ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، پنج اسرائیلی را به خاطر تماشای آتش‌سوزی در مرکز تجارت جهانی و ابراز خوشحالی عمومی از حملات آن روز دستگیر کرده که دو نفر از آن‌ها مأمور موساد بوده‌اند. این اسرائیلی‌ها دو ماه در بازداشت اف‌بی‌آی بودند تا این‌که با میانجیگری مقامات دولت بوش، هر پنج نفر آزاد شدند و به اسرائیل برگشتند. تلویزیون اسرائیل، این پنج نفر را به عنوان قهرمان تحسین کرد.

در همین‌باره بخوانید:

›› چگونه ۱۱ سپتامبر ترامپ را رئیس‌جمهور کرد

›› چگونه متوجه دروغ بودن یک جریان رسانه‌ای شویم

۱۵ نفر از ۱۹ هواپیماربای ۱۱ سپتامبر، سعودی بودند [۴۳] و دو نفرشان («المحضار [۴۴] » و «الحازمی [۴۵] ») با سازمان اطلاعات عربستان ارتباط داشتند. سال ۲۰۱۶، وقتی گزارش «۲۸ صفحه‌ایِ [۴۶] » خودِ کنگره که جلوی انتشار گرفته شده بود، بالأخره منتشر شد [۴۷] ، مستندات اقدام سعودی‌ها در تأمین مالی ۱۹ هواپیماربا هم افشا شد؛ کسی که این بودجه را تأمین کرده بود، کسی نبود جز شاهزاده «بندر بن‌سلطان [۴۸] » (معروف به «بندر بوش [۴۹] » [به خاطر ارتباط نزدیکش با جورج بوش پدر و بعدها جورج بوش پسر]) سفیر عربستان در آمریکا [بین سال‌های ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۵]. با این حال، حتی بارها ذکر نام بندر بن‌سلطان در گزارش ۲۸ صفحه‌ایِ سانسورشده کنگره هم باعث نشد یک هیأت منصفه عالی برای تحقیق در این‌باره در دادگاه‌های آمریکا تشکیل شود.

اواخر همان ماه، یعنی ماه سپتامبر سال ۲۰۰۱، ژنرال «وسلی کلارک» گفت یک ژنرال ارشد در داخل پنتاگون [مقاله‌ای به او داده و] به او گفته: «این مقاله دفتر وزیر دفاع (رامسفلد) است که استراتژی ما را تشریح کرده است. در عرض پنج سال [دولت‌های] هفت کشور را سرنگون خواهیم کرد.» ژنرال ارشد سپس نام این کشورها را آورد که آخرینِ آن‌ها ایران بود [جزئیات بیش‌تر].

ژنرال «وسلی کلارک» فرمانده سابق ناتو می‌گوید مدت کوتاهی پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، یکی از ژنرال‌های آمریکایی یک یادداشت محرمانه در پنتاگون درباره جزئیات برنامه‌های آمریکا برای سرنگونی دولت‌های عراق، لیبی، لبنان، سومالی، سودان، سوریه و ایران به وی نشان داده است (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› یادداشت محرمانه یک ژنرال آمریکایی برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران

جنگ عراق رسماً سال ۲۰۰۳ آغاز شد و مرحله اول آن تا سال ۲۰۱۱ ادامه داشت. جنگ عراق هم، مانند روایت رسمی درباره ۱۱ سپتامبر، بر مبنای  مجموعه‌ی نامشخصی از پیش‌فرض‌ها و القائات بود، نه واقعیت‌ها و اسناد محکم درباره سلاح‌های کشتار جمعی صدام. سرنگونی و اعدامِ صدام هم یکی دیگر از قتل‌های هدفمند آمریکا در مقیاس بزرگ‌تر بود؛ به همان سبک قتل سلیمانی. اندیشکده‌ی لیبرترینِ «مؤسسه کِیتو [۵۰] » سیاست «جنگ با تروریسم» دولت بوش-چنی را یک اتلاف پول نجومی توصیف می‌کند و می‌نویسد:

طبق یک تحقیقات جدید… هزینه جنگ با تروریسم تقریباً ۵ تریلیون دلار بوده است [۵۱] ؛ رقمی واقعاً حیرت‌انگیز. حتی اگر کسی اعتقاد داشته باشد اقدامات آمریکا در قالب این سیاست باعث شده امنیتِ ملت ما اندکی بیش‌تر شود، باز هم آمریکا می‌توانست به روش‌های دیگر و با هزینه‌ای بسیار کم‌تر به پیشرفت‌های بسیار بزرگ‌تری در زمینه ایمنی و امنیت دست پیدا کند.

سال ۲۰۰۷، مجله آلمانی «اشپیگل» فاش کرد [۵۲] که دیک چنی، معاون وقت رئیس‌جمهور آمریکا [جورج بوش پسر]، برنامه‌ای مخفی برای حمله به ایران در آینده دارد.

باراک اوباما به عنوان نماد «امید» و «تغییر» انتخاب شد، اما اقدامش در انتخاب هیلاری کلینتون به عنوان وزیر خارجه، برای ایران اتفاقی تراژیک بود. کلینتون سال ۲۰۱۲ گروه تروریستی ایرانی «مجاهدین خلق [۵۳] » را از «فهرست گروه‌های تروریستی» وزارت خارجه آمریکا خارج کرد [۵۴] . رسانه‌ها با افتخار در بوق‌وکرنا کردند که لابیگرها دوباره کار خودشان را کرده‌اند؛ چراکه مجاهدین خلق نماینده‌ی ایرانی‌های پول‌دارِ خارج‌نشینی است که دلشان می‌خواهد در ایران تغییر رژیمِ خشونت‌آمیز اتفاق بیفتد.

«تغییری که بتوانیم باورش کنیم»؛ یکی از اصلی‌ترین کلیدواژه‌های تبلیغات انتخاباتی اوباما، تغییرِ سیاست‌های دولت(های) قبلی در آمریکا بود (+)

مسعود رجوی (چپ) سرکرده وقت مجاهدین خلق در کنار صدام، دیکتاتور وقت عراق؛ منافقین در حمله عراق به ایران طرف صدام را گرفتند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› عملیات رسانه‌ای منافقین علیه ترامپ/ «حشمت علوی» چگونه مقامات کاخ سفید را بازی داد؟

›› کابوس عملیات مرصاد، این‌بار در آلبانی زنده شد/ سایت عملیات سایبری منافقین با خاک یکسان شد

مجاهدین خلق زمانی یک فرقه‌ی اسلامیِ عجیب‌وغریب و انحرافی بود که به آلبانی تبعید شد و ایرانی‌ها به دلیل حمایتش از عراق در جنگ ایران-عراق از آن متنفر بودند. اما پول همه چیز را تغییر می‌دهد؛ مجاهدین خلق هم این روزها با بودجه‌ی هنگفتش ریخت‌وپاش می‌کند، مراسم‌های بزرگ در واشینگتن و نیویورک برگزار می‌کند، و به «رودی جولیانی» [وکیل شخصی ترامپ] و «جان بولتون» [مشاور امنیت ملی سابق ترامپ] پول می‌دهد تا در این مراسم‌ها سخنرانی کنند. پرزیدنت باراک اوباما پس از آن‌که هیلاری کلینتون را از وزارت خارجه بیرون انداخت توانست از طریق همکاری با روحانی، رئیس‌جمهور میانه‌روی ایران، و امضای «توافق هسته‌ای ایران»، موسوم به «برجام [۵۵] »، در سال ۲۰۱۵، به پیشرفت‌های بزرگی دست پیدا کند.

«جان بولتون» مشاور امنیت ملی سابق ترامپ یکی از سخنران‌های موردعلاقه منافقین است (+)

«جان بولتون»: آمریکا باید حکومت ایران را پیش از جشن چهل‌سالگی‌اش سرنگون کند [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› بولتون یک نومحافظه‌کار جنگ‌طلب است که اعتقادی به قوانین بین‌المللی ندارد

›› «سگ هار» سیاست خارجی ترامپ کیست؟

›› هدف اوباما از توافق هسته‌ای «تغییر صلح‌آمیز رژیم» در ایران بود

از سال ۲۰۱۷ به بعد، با روی کار آمدن ترامپ، «جیم متیس» وزیر دفاع آمریکا و عده‌ای دیگر مرتباً درخواست‌های متعدد کاخ سفیدِ ترامپ برای آوردنِ فشار نظامی به ایران را نادیده می‌گرفتند. اعتقاد آن‌ها این بود که اسد، به لطف ایران و روسیه، عملاً در جنگ داخلی سوریه پیروز شده و اکنون جنگ با داعش در اولویت قرار دارد. در انتهای سال ۲۰۱۸، وقتی ترامپ خواستار خروج نیروهای آمریکایی از سوریه شد، متیس از سِمت خود استعفا داد.

چرا «متیس» استعفا داد؟ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› ماجرای کودتا در دولت ترامپ چیست؟

›› «جیم» هم جیم زد/ در کابینه ترامپ «سگ دیوانه» عقل کُل بود

›› کتاب جان بولتون: جزئیات استعفای «سگ دیوانه» از پنتاگون

›› بعد از متیس؛ طرفداران «تغییر رژیم» ترامپ را محاصره کرده‌اند

همان سال ۲۰۱۸، «رکس تیلرسون [۵۶] » مدیرعامل سابق «اکسان‌موبیل [۵۷] »، از سِمت خود به عنوان وزیر خارجه کناره‌گیری کرد و مایک پمپئو جانشین او شد. پمپئو حتی لحظه‌ای برای تمرکز روی هدف گرفتنِ دشمنِ اصلیِ قدیمی‌اش، قاسم سلیمانی، تعلل نکرد. کار پمپئو ماه آوریل سال ۲۰۱۹، با اقدام شوکه‌کننده‌ی آمریکا در تعیین کلِ سپاه پاسداران به عنوان یک «سازمان تروریستی» آغاز شد. به گفته «ریس اِرلیش» خبرنگار رویترز در کتاب «دستورکار ایران [۵۸] »، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یک نهاد اقتصادی عظیم در ایران است و حدود ۱۰ درصد از کل اقتصاد ایران را در اختیار دارد. بنابراین اضافه کردن سپاه پاسداران ایران به فهرست گروه‌های تروریستی مانند اضافه کردن «آمازون [۵۹] » [غول فناوری و تجارت الکترونیکی] آمریکا به فهرست سازمان‌های تروریستی است. اما بیانیه‌ای که سپاه پاسداران را به فهرست گروه‌های تروریست اضافه کرد، چیزی بیش‌تر از چند جمله متن بود: اکنون شمشیرها از رو بسته شده بودند. یکی از مقامات ارشد سابق دولت ترامپ می‌گوید: «بولتون و پمپئو می‌دانستند که تروریستی اعلام کردن سپاه، دامنه‌ی اهداف آمریکا را گسترش می‌دهد [۶۰]

سخنرانی «مایک پمپئو» درباره سیاست ضد ایرانی آمریکا پس از برجام و اِعمال «شدیدترین تحریم‌های تاریخ» علیه ایران [دانلود]

 

توضیحات بیش‌تر درباره اقدام ترامپ علیه سپاه پاسداران [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› «اعلام جنگ آمریکا علیه ایران»؛ تحریم سپاه یعنی کشته شدن نیروهای آمریکایی در خاورمیانه

›› پس از تحریم سپاه نیروهای آمریکایی روی آرامش را نخواهند دید

›› کتاب جان بولتون: خروج آمریکا از برجام و تحریم سپاه پاسداران کار من بود

اختیارات جنگی

کنگره آمریکا، سال ۱۹۷۳، «قطعنامه اختیارات جنگی [۶۱] » را تصویب کرد. طبق این قعطنامه، رئیس‌جمهور آمریکا موظف است هر زمان که نیروهای مسلح وارد «درگیری یا موقعیت‌هایی که در آن‌ها به‌وضوح درگیریِ قریب‌الوقوع محتمل است» به کنگره خبر بدهد و هرگونه درگیری‌ای را پس از ۶۰ روز متوقف کند، مگر آن‌که از کنگره مجوز تداوم درگیری را دریافت کرده باشد. این در حالی است که از سال ۱۹۷۳ تا کنون، کنگره برای استیفای مسئولیت معین‌شده‌اش در قانون اساسی مبنی بر کنترل ماشین جنگ آمریکا، تلاش زیادی نکرده است. پروفسور «جک گلداسمیت [۶۲] » [استاد دانشکده حقوق دانشگاه هاروارد و کارشناس محافظه‌کار و شناخته‌شده حوزه‌های حقوق بین‌الملل و قانون امنیت ملی] خاطرنشان می‌کند: «کشور ما، کاملاً آگاهانه، به یک شخص، یعنی رئیس‌جمهور، ارتشی به‌شدت بزرگ و اختیاراتی به‌شدت گسترده داده است تا از آن به شیوه‌هایی استفاده کند که به‌راحتی منجر به یک جنگ گسترده می‌شوند.»

اگر فقط یک مسئله وجود داشته باشد که یک روز منجر به تشکیل نشستی برای [باز]تدوین قانون اساسی آمریکا شود، آن مسئله همین سابقه‌ی طولانی آمریکا در «انحصار قوه‌ی مجریه [۶۳] » [به موجب اصل دوم قانون اساسی آمریکا [۶۴] ] در دستان رئیس‌جمهوری است که از اختیارات خود برای به راه انداختن جنگ‌های اعلام‌نشده علیه کشورهای کوچک‌تر و ضعیف‌تر سوءاستفاده می‌کند. سیستم ما دارد خلافِ روح و متنِ قانون اساسی آمریکا عمل می‌کند. آن‌چه درباره سلیمانی رخ داد، چیزی فراتر از قتل یک نفر است. این اقدام نشان می‌دهد طبقه حاکمِ فعلی ما، از کلینتون گرفته تا ترامپ، چنان عاشق خشونت است که از خط قرمزِ «تحقیر قانون اساسی» هم عبور می‌کند؛ «عشق به جنگ» همه چیز است. چه چیزی می‌تواند روح این آدم‌ها را تسخیر کرده باشد؟

 


[۱] Trump’s Murder of Qassem Soleimani: Why We Must Stand Up to the Christianity of Brutality Link

[۲] General Atomics MQ-۹ Reaper Link

[۳] Dexter Filkins Link

[۴] The Shadow Commander Link

[۵] The Dangers Posed by the Killing of Qassem Suleimani Link

[۶] War on terror Link

[۷] Iran hostage crisis Link

[۸] Esper Says He Saw No Evidence Iran Targeted ۴ Embassies, as Story Shifts Again Link

[۹] Amash: Trump claim about US embassy threats ‘seems to be totally made up’ Link

[۱۰] A Narrative Collapses as Trump Tweets: ‘It Doesn’t Really Matter’ Link

[۱۱] The administration’s deceptions about the Soleimani strike are a big deal Link

[۱۲] Trump: Timing of threat from Soleimani ‘doesn’t really matter’ Link

[۱۳] The Fake News Media and their Democrat Partners are working hard… Link

[۱۴] The Prosecution of George W. Bush for Murder Link

[۱۵] Hague Conventions of ۱۸۹۹ and ۱۹۰۷ Link

[۱۶] Thomas Jefferson Link

[۱۷] James Madison Link

[۱۸] Assassination is a two-edged sword Link

[۱۹] John F. Kennedy Link

[۲۰] Martin Luther King Jr. Link

[۲۱] COINTELPRO Link

[۲۲] Church Committee Link

[۲۳] United States House Select Committee on Assassinations Link

[۲۴] Executive Order ۱۱۹۰۵ Link

[۲۵] Executive Order ۱۲۳۳۳ Link

[۲۶] Evangelicalism Link

[۲۷] How Pompeo convinced Trump to kill Soleimani and fulfilled a decade-long goal Link

[۲۸] Pompeo on Qassem Soleimani strike: Iran now understands Trump will take ‘decisive’ action Link

[۲۹] Assisted in the clandestine travel to Afghanistan of ۱۰ of the ۱۲ terrorists who carried out the September ۱۱ terrorist attacks Link

[۳۰] Mike Pence crams ۳ inaccuracies about ۹/۱۱ into ۱ tweet while trying to justify Soleimani strike Link

[۳۱] منبع شماره ۴

 

[۳۲] David Petraeus Link

[۳۳] منبع شماره ۴

[۳۴] Axis of evil Link

[۳۵] H.R.۶۰۸ – Stop Arming Terrorists Act Link

[۳۶] Stop Arming Terrorists Act Link

[۳۷] Madeleine Albright Link

[۳۸] Secretary of State Madeleine K. Albright: Remarks before the American-Iranian Council Link

[۳۹] ۱۹۵۳ Iranian coup d’état Link

[۴۰] SAVAK Link

[۴۱] Ahmadinejad tells U.N. most blame U.S. government for ۹/۱۱ Link

[۴۲] September ۱۱ attacks Link

[۴۳] Hijackers in the September ۱۱ attacks Link

[۴۴] Khalid al-Mihdhar Link

[۴۵] Nawaf al-Hazmi Link

[۴۶] The ۲۸ pages Link

[۴۷] The Honorable George J. Tenet – Director of Central Intelligence Link

[۴۸] Bandar bin Sultan Al Saud Link

[۴۹] The Fall of the House of Saud Link

[۵۰] Cato Institute Link

[۵۱] US Budgetary Costs of Wars through ۲۰۱۶: $۴.۷۹ Trillion and Counting Link

[۵۲] US War on Iran: ‘Closer to Reality’ Link

[۵۳] People’s Mujahedin of Iran Link

[۵۴] Iranian Dissidents Convince U.S. to Drop Terror Label Link

[۵۵] Joint Comprehensive Plan of Action Link

[۵۶] Rex Tillerson Link

[۵۷] ExxonMobil Link

[۵۸] Iran Agenda: The Real Story of U.S. Policy and the Middle East Crisis Link

[۵۹] Amazon (company) Link

[۶۰] Qassem Suleimani and How Nations Decide to Kill Link

[۶۱] War Powers Resolution Link

[۶۲] Jack Goldsmith Link

[۶۳] Unitary executive theory Link

[۶۴] Article Two of the United States Constitution Link





منبع خبر

«قاسم سلیمانی» به روایت پژوهشگر آمریکایی/ از کمک به آمریکا در جنگ با تروریسم تا شهادت به دست تروریست‌های آمریکایی/ مامور سابق سیا درباره جذبه حاج قاسم چه گفت؟ +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

فشارها بر پامپئو برای تروریستی خواندن انصارالله یمن

فشارها بر پامپئو برای تروریستی خواندن انصارالله یمن



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق به نقل از پایگاه اطلاع رسانی کنگره، دیپلمات‌ها و مقام‌های سابق وزارت خارجه آمریکا ضمن انتقاد از تلاش های دولت ترامپ برای تروریستی خواندن انصارالله یمن اعلام کردند که این اقدام کاخ سفید عمیقا به ضرر امنیت ملی ایالات متحده خواهد بود.

بیشتر بخوانید:

محاصره ائتلاف سعودی سالانه جان ۱۰۰ هزار کودک را گرفته است

بر اساس این گزارش، ۲۰ مقام سابق وزارت خارجه آمریکا در نامه‌ای برای مایک پامپئو وزیر خارجه ایالات متحده از دولت ترامپ خواسته‌اند تا طرح و برنامه های مربوط به قراردادن انصارالله یمن در فهرست سازمان های تروریستی را متوقف کند.

این نامه در ادامه افزود: چنین اقدامی می تواند با انگیزه های سیاسی باشد و به ضرر اعتبار برنامه ها و سیاست های آمریکا در زمینه مقابله با تروریسم خواهد بود. برای اینکه شفاف باشیم، باید اعلام کنیم که ما هیچ گونه علاقه‌ای به جنبش حوثی‌ها (انصارالله) یا اقدامات آنها نداریم.

مقام های سابق وزارت خارجه آمریکا افزودند: ما بر این باور نیستیم که جنبش حوثی‌های (انصارالله) یمن مطابق با تعریف “سازمان تروریستی خارجی” تعیین شده از سوی وزارت خارجه آمریکا است و قرار دادن نام این گروه در فهرست سازمان های تروریستی به نفع منافع ملی آمریکا خواهد بود.

دولت ترامپ قصد دارد انصارالله یمن را در فهرست سازمان های تروریستی قرار دهد. انصارالله یمن در شش سال اخیر در برابر تجاوزهای ائتلاف به رهبری رژیم آل سعود ایستادگی و مقاومت کرده است.

پایگاه اطلاع رسانی هیل افزود: چنین اقدامی بخشی از فشار حداکثری دولت ترامپ علیه ایران است. ترامپ در آوریل ۲۰۱۹ میلادی تلاش کنگره برای پایان دادن حمایت آمریکا از تجاوز عربستان علیه یمن را وتو کرد.

امضاکنندگان این نامه افزودند: ما از دولت ترامپ می خواهیم تا این اقدام را انجام ندهد، اقدامی که به نظر ما عمیقا به ضرر منافع امنیت ملی آمریکا خواهد بود، از جمله مقابله با تروریسم و بیشتر از همه به ضرر غیرنظامیان بی‌گناه یمنی تمام خواهد شد. به جای آن از دولت آمریکا می خواهیم تا حمایت خود از روند صلح سازمان ملل را افزایش دهد. حمایت آمریکا می تواند نقش مهمی در تلاش های انجام شده برای پایان دادن به درگیری ها در منطقه داشته باشد.

سازمان ملل ۳ دسامبر اعلام کرده است که حداقل ۲۳۰ هزار نفر در جریان تجاوز ائتلاف سعودی به خاک یمن جان خود را از دست داده‌اند. بخش گسترده‌ای از جمعیت یمن نیز بی خانمان شده و با گرسنگی و کمبود مواد غذایی روبرو هستند.

منبع: تسنیم



منبع خبر

فشارها بر پامپئو برای تروریستی خواندن انصارالله یمن بیشتر بخوانید »

سردار جوانی: سطح آماده باش نیروهای امنیتی آمریکا بالا رفته است

روایت سردار جوانی از سهم تحریم‌ها در مشکلات کشور



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، «سردار یدالله جوانی» یادداشتی درباره میزان سهم تحریم‌ها در مشکلات کشور در دفاع‌پرس‌ نوشته است.

متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

تشدید تحریم‌های غیرقانونی، ظالمانه و فراگیر آمریکا علیه ملت ایران در سال‌های اخیر، کشور و مردم را تحت فشارهای سنگین اقتصادی قرار داده است؛ البته در علت‌یابی مشکلات اقتصادی ایران، بر اساس برآورد کارشناسان و صاحب‌نظران اقتصادی، سهم تحریم‌ها در ایجاد این مشکلات حداقل ۲۰ و حداکثر ۳۵ درصد است و علت اصلی مشکلات اقتصادی، داخلی و عمدتاً به ضعف مدیریت‌ها در سطوح اجرایی برمی‌گردد.

به هر حال سهم تحریم‌ها در پدیدآیی مشکلات اقتصادی کشور به هر میزان که باشد، مسئولان نظام باید برای کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم چاره‌اندیشی کنند، یکی از حوزه‌های اقدام اساسی برای حل مشکلات اقتصادی، حوزه تحریم‌هاست، پرسش اصلی آن است که، مشکل تحریم را چگونه باید حل کرد؟، با کدام سیاست و راهبرد، می‌توان این عامل تولید مشکل در حوزه اقتصاد کشور و معیشت مردم را از صحنه خارج کرد؟، در خصوص حل مشکل تحریم به عنوان یک عامل مؤثر بر اقتصاد کشور، دو دیدگاه کلی وجود دارد:

اول: تحریم‌ها را باید خنثی کرد

در این دیدگاه، مبتنی بر این استدلال که آمریکا به دلیل شکست‌ها در حوزه‌های مختلف طی چهار دهه گذشته، از طریق تحریم و جنگ اقتصادی، می‌خواهد نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران را به وادی تسلیم بکشاند که سیاست و راهبرد مقابله با تحریم برای خنثی‌سازی و بی‌اثر کردن آن، بهترین سیاست و راهبرد قلمداد می‌شود.

دوم: تحریم را باید مرتفع کرد

صاحبان این دیدگاه بر این اعتقاد و باور هستند که از طریق مذاکره با دولت آمریکا، می‌توان تحریم‌ها را مرتفع کرد و چرخ اقتصاد کشور را به حرکت درآورد و رفاه مورد انتظار مردم را تأمین کرد، طرفداران این دیدگاه، بر سیاست و راهبرد مذاکره با آمریکا، به عنوان بهترین سیاست و راهبرد اصرار دارند.

کدام‌یک از این دو دیدگاه، صحیح و کارساز بوده و چاره حل مشکل تحریم است؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش، اندک تأمل بر آنچه در سال‎های اخیر تجربه شد، کفایت می‌کند، رهبر معظم انقلاب، تا پیش از سال ۱۳۹۲، بر این نکته همواره تأکید داشتند که تصور رفع تحریم از طریق مذاکره با آمریکا، تصور نادرستی است و آمریکایی‌ها، هرگز فشارها و تحریم‌ها را برنمی‌دارند.

اما به یکباره آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتی خود در اردیبهشت و خرداد سال ۱۳۹۲، این نظریه را با صراحت هرچه تمام مطرح کرد که تنها راه حل مشکلات اقتصادی، برداشتن تحریم‌ها از طریق مذکره با (کدخدا) آمریکاست، او با معرفی خود به مردم به عنوان یک حقوقدان، به ملت قول داد از طریق مذاکره مستقیم با دولت آمریکا، می‌توان تحریم‌ها را برداشت و چرخ زندگی مردم و کشور را، توأمان با چرخش سانتریفیوژها به حرکت درآورد! پیروزی آقای روحانی در انتخابات، به این معنا بود که مردم رأی‌دهنده به سخن و دیدگاه او مبنی بر حل مشکلات اقتصادی از طریق مذاکره با آمریکا و با هدف برداشتن تحریم‌ها، اعتماد کردند، بر اساس این واقعیت جدید بود که رهبر معظم انقلاب با علم به بی‌فایده بودن مذاکره، تحت عنوان «سیاست نرمش قهرمانانه» اجازه مذاکره با آمریکا در موضوع هسته‌ای را دادند. با تمامی فراز و فرودها و شرطی شدن اقتصاد ایران، مذاکرات هسته‌ای در تیرماه ۱۳۹۴ به برجام ختم شد، حال تأملی داشته باشیم بر صحبت‌های آن روز آقای روحانی و تیم او.

۱ ـ آقای روحانی بعدازظهر روز سه‌شنبه ۲۳ تیر ۱۳۹۴ در گفت‌وگوی زنده تلویزیونی: «امروز به ملت شریف ایران اعلام می‌کنم تمام تحریم‌ها، حتی تحریم‌های موشکی، تسلیحاتی و اشاعه‌ای به صورتی که در قطعنامه بود لغو می‌شود. تمام تحریم‌های بانکی، بیمه‌ای، مالی، حمل و نقل، پتروشیمی، فلزات سنگین و تحریم‌های اقتصادی به طور کامل لغو خواهد شد نه تعلیق و حتی تحریم‌های تسلیحاتی نیز کنار گذاشته می‌شود، روز توافق روزی است که اتحادیه اروپا و آمریکا لغو همه تحریم‌ها را به صراحت اعلام می‌کنند و تصمیم خود را ابراز می‌دارند و از آن زمان است که تازه اقدامات ایران آغاز می‌شود.»

۲ ـ آقای ظریف: «همه تحریم‌ها در روز اجرای برجام لغو خواهد شد».

۳ ـ آقای عراقچی: «تحریم‌های اقتصادی و مالی مرتبط با هسته‌ای، از روز اجرای برجام لغو می‌شود».

حال با گذشت بیش از پنج سال از زمان توافق برجام و اقدام شتاب‌زده دولت آقای روحانی در عمل به تعهدات ایران، تحریم‌ها نه‌تنها برداشته و لغو نشد، بلکه به گونه‌ای تشدید شد که خود آقای روحانی، از آن به عنوان «جنگ اقتصادی» یاد می‌کند! حال دولت آقای روحانی بدون توجه به رفتار دموکرات‌ها و دولت اوباما در قبال برجام، لغو نشدن تحریم‌ها را تماماً به جمهوری‌خواهان و شخص ترامپ نسبت داده، بازگشت دموکرات‌ها به قدرت را نقطه بازگشت آمریکا به تعهدات ارزیابی می‌کنند، این تحلیل و ارزیابی، در حالی است که آقای اوبامای دموکرات، اولاً بعد از برجام تحریم‌ها را لغو نکرد و فقط مواردی را تعلیق کرد؛ ثانیاً با صراحت اعلام کرد، ایران زمانی از منافع اقتصادی برجام بهره می‌برد که به «روح برجام» عمل کند! آقای اوباما، «روح برجام» را به تغییر رفتار ایران در حوزه نظامی، موشکی، هسته‌ای، حقوق بشر، تروریسم و مسائل منطقه‌ای تفسیر کرد. به عبارت دیگر، «روح برجام» مورد نظر آقای اوبامای دموکرات، همان شروط ۱۲ماده‌ای آقای پمپئو، وزیر خارجه ترامپ جمهوریخواه، برای مذاکره مجدد با ایران است!

حال با این تجربه پیش روی ملت ایران، آیا قرار است برای یک دوره چند ساله دیگر فرصت‌سوزی شود با این امید که شاید دموکرات‌ها به تعهدات آمریکا عمل کنند!

رهبر حکیم انقلاب اسلامی مثل همیشه، در این شرایط حساس راه درست را پیش روی ملت ایران و مسئولان کشور گذاشته و حجت را یک‌بار دیگر بر همگان تمام کردند، معظم‌له در دیدار با دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده این شهید والامقام در روز ۲۶ آذرماه سال جاری، پس از بیانات در خصوص شهید سلیمانی و تأکید بر ضرورت انتقام از قاتلان این شهید، چهار توصیه مهم و راهبردی به مسئولان کشور و ملت عزیز ایران داشتند، در دو توصیه از این چهار توصیه، نکات مهمی در خصوص موضوع این یادداشت بیان فرمودند که عبارت است از:

۱ـ «ثانیاً به دشمن اعتماد نکنید؛ این توصیه قطعی من است به دشمن اعتماد نکنید. برای مسیر رفع مشکلات مردم، برای درست شدن آینده کشور، به وعده این و آن اعتماد نکنید؛ این توصیه من به مسئولین است. این وعده‌ها، وعده خوبان نیست؛ وعده بدان و اشرار است؛ اما آن هم از هر صدتایش یکی وفا نکند! دشمنی‌ها را از یاد نبرید. دشمنی کردند، دیدید که آمریکای ترامپ و آمریکای اوباما با شما چه کرد، [البته]این مال ترامپ نیست که حالا مثلاً فرض کنید، چون ترامپ رفت، بگوید تمام شد، نه، آمریکای اوباما هم با شما بدی کرد، با ملت ایران بدی کرد و سه کشور اروپایی هم همینجور، این سه کشور اروپایی نهایت بدعملی را انجام دادند و لئامت را و دورویی و نفاق را در مقابل ملت ایران نشان دادند.»

۲ـ «مطلب چهارم و آخر؛ من قبلاً هم گفته‌ام، حالا تکرار می‌کنم رفع تحریم دست دشمن است و خنثی کردن تحریم دست ماست؛ غیر از این است؟ ما که نمی‌توانیم خودمان رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند، اما خودمان می‌توانیم این تحریم دشمن را خنثی کنیم، پس این مقدم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. البته نمی‌گویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعاً اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم، البته چهار سال است تأخیر شده، از سال ۱۳۹۵ بنا بوده همه تحریم‌ها یکباره برداشته بشود، تا الان نه‌فقط برداشته نشده، زیاد هم شده.»

با تأمل در بیانات راهبردی حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در این دیدار، به آسانی می‌توان فهمید که بر مبنای عقلانیت، درایت و تدبیر، رفتن «دونالد ترامپ» و آمدن «جو بایدن» را چگونه باید تحلیل کنیم تا بار دیگر به امید رسیدن به «آب»، راهی «سراب» نشویم.



منبع خبر

روایت سردار جوانی از سهم تحریم‌ها در مشکلات کشور بیشتر بخوانید »

بزرگ‌ترین هک‌های تاریخ

بزرگ‌ترین هک‌های تاریخ



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، معمولا یک پای حملات سایبری بزرگ همیشه آمریکایی‌ها بوده اند، اما حالا خودشان در بحران امنیتی قرار دارند و مورد حمله همه جانبه هکرها قرار گرفته اند. دولت آمریکا از یک عملیات بزرگ و پیچیده هک که مؤسسات عالی فدرال از جمله وزارت انرژی، خزانه‌داری و بازرگانی را تحت‌تأثیر قرار داده، سردرگم است و آن طور که گفته می‌شود، مؤسسه‌ای که مسئول زرادخانه‌های سلاح‌های هسته‌ای این کشور است هم هدف این حمله سایبری قرار گرفته.

مقام‌های رسمی هشدار داده اند که این حمله خطری جدی برای دولت‌های فدرال، ایالتی و محلی و همچنین «نهادهای مهم زیرساختی» است. هرچند ادعا شده این هک توسط روسیه اتفاق افتاده، اما پوتین آن را تکذیب کرده است. به هر حال در این گزارش ضمن بررسی این هک بزرگ به چند هک تاریخی اشاره کرده ایم.

حمله در حال پیشروی

آژانس امنیت سایبری و امنیت زیرساخت آمریکا (Cisa) طی بیانیه‌ای هشدار داد که مقیاس واقعی این نفوذ هنوز قابل شناسایی نیست، اما به‌نظر می‌رسد فراتر از دولت ایالات متحده باشد. رویترز به نقل از منابع آگاه در گزارشی نوشت مایکروسافت هم به‌عنوان بخشی از اهداف این کمپین، هک شده است.

این هک از اوایل ماه مارس (اواخر اسفند سال گذشته) آغاز شد که یک کد مخرب به‌روزرسانی به شکلی پنهانی وارد شبکه در آمریکا شده که امکان دسترسی از راه دور به شبکه‌های یک سازمان، ازجمله ایمیل‎های داخلی آن را به هکرها می‌دهد. با این حال، محتوایی که هکرها سرقت کرده‌اند و میزان موفقیت آن‌ها هنوز مشخص نشده است. آن چه تاکنون روشن شده این است که هکرها حداقل ایمیل‎ها یا بعضی اطلاعات وزارت دفاع، امور خارجه، خزانه‌داری، امنیت داخلی و بازرگانی آمریکا را رصد کرده‌اند. پیش از این هم «پولیتیکو» گزارش داده بود که اداره امنیت هسته‌ای ملی که زرادخانه سلاح‌های هسته‌ای این کشور را مدیریت می‌کند، هدف گرفته است.

تکذیب روسیه:هر چند گفته می‌شود گروهی که این هک گسترده را علیه آمریکا انجام داده روس هستند، اما ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه این ادعا را تکذیب کرده است. نکته دیگر این است که با این که این گروه مدت‌هاست کار خود را برای نفوذ به شبکه‌های دولتی آمریکا آغاز کرده، اما ضربه نهایی تقریبا همزمان با به‌رسمیت‌شناختن بایدن به‌عنوان رئیس‌جمهور منتخب آمریکا از سوی هیئت گزینش گران الکترال به این شبکه‌ها وارد شده است.

بزرگ‌ترین هک‌های تاریخ

در سال‌های اخیر، هک‌ها و رخنه‌های امنیتی، تکنولوژی‌های بزرگی را تحت تاثیر قرار داده. می‌خواهید بدانید بدترین هک‌های تاریخ چه بوده و چطور انجام شده‌اند؟ در ادامه به مرور ۶ هک برجسته و فراموش‌نشدنی در دنیای امنیت سایبری می‌پردازیم.

ویروس ملیسا ۱۹۹۹

این ویروس توسط دیوید اسمیت ساخته و در سال ۱۹۹۹ میلادی به کار گرفته شد، این ویروس خودش را به عنوان یک فایل Word درون ایمیل‌ها جا می‌زد، اما به محض کلیک روی فایل، ویروس بازتولید می‌شد و ۵۰ کپی برای ۵۰ نام نخست در لیست مخاطبان قربانی ارسال می‌کرد.

تخمین زده شده که تقریبا ۲۰ درصد از تمام کامپیوترهای جهان در آن دوران، به این ویروس آلوده شدند. به عبارت دیگر، از هر ۵ کامپیوتر موجود در جهان، یک کامپیوتر قربانی ویروس ملیسا شد. ملیسا هیچ اطلاعات حساسی را به سرقت نبرد، اما بسیاری از کسب‌وکارها برای چند روز کامل فلج شده بودند.

هک کسب‌وکارهای آمریکایی ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۲

گفته شده این بزرگ‌ترین هکی بوده که تا کنون در آمریکا شناسایی شده است. همه‌چیز در سال ۲۰۰۵ شروع شد و چندین برند، هدفی برای یک گروه هک روسی تبدیل شدند. این گروه در یک بازه ۷ یا ۸ ساله توانست ۱۶۰ میلیون شماره کارت اعتباری را به سرقت ببرد و به ۸۰۰ هزار حساب بانکی رخنه کند.

محققان باور دارند که این گروه به طور مستقیم یا غیر مستقیم، مسئول ایجاد خسارت ۳۰۰ میلیون دلاری در سراسر جهان بوده است. ادعا شده هکرهای روسی برخی از اطلاعات را به قیمت ۱۵ دلار به ازای هر شماره کارت اعتباری در بازارهای سیاه فروختند و از باقی اطلاعات برای سرقت پول از حساب‌های بانکی استفاده کردند.

هک پنتاگون و ۲ میلیون کارت اعتباری ۲۰۰۶

مکس رای باتلر در دهه ۱۹۹۰ میلادی به عنوان یک مشاور امنیت کامپیوتر فعالیت می‌کرد و اوایل دهه ۲۰۰۰ به یک هکر کلاه مشکی تبدیل شد و به خاطر هک کردن پنتاگون ۱۸ ماه به حبس رفت. بعد از بازگشت از زندان، باتلر دوباره شروع به هک کرد و در سال ۲۰۰۶ میلادی، چند فروم آنلاین را که در واقع بازاری برای خرید و فروش اطلاعات به سرقت رفته و هویت‌های جعلی بودند هک کرد. وی سال ۲۰۰۷ دستگیر شد و در لیست اتهاماتش آمده که مسئولیت سرقت ۲ میلیون شماره کارت اعتباری را برعهده داشته و اساسا ضرر ۸۶.۴ میلیون دلاری وارد کرده است. بعد از حکم زندان ۱۳ ساله که طولانی‌ترین مجازات هک در تاریخ آمریکا به حساب می‌آید، باتلر در سال ۲۰۱۹ آزاد شد و اعلام کرد که امیدوار است بتواند به دنیای مشاوره امنیت سایبری بازگردد.

هک بازار بورس نیویورک ۲۰۱۰

اواخر سال ۲۰۱۰ میلادی، روس‌ها درصدد هک سیستم‌های بازار بورس نیویورک برآمدند. پلیس فدرال آمریکا نخستین سازمانی بود که متوجه این تلاش شد و پایش‌ها نشان داد که احتمالا یک بدافزار توانسته راهش را به سرورهای بازار سهام باز کند. هیچ کس هیچ وقت نتوانسته بود حمله‌ای موفقیت‌آمیز علیه چنین هدفی ترتیب دهد. در نهایت تمام سرنخ‌ها به کشور روسیه منتهی و معلوم شد که هکرها می‌خواستند ۱۱ میلیارد دلار از بازار سهام نیویورک بدزدند. اگر این حمله نهایی می‌شد، می‌توانست آشوبی اساسی در سیستم‌های داخلی آمریکا و همین طور اقتصاد این کشور به پا کند. اگرچه آمریکایی‌ها در نهایت با هکرها مقابله کردند، اما برای نخستین بار بود که معلوم شد در سیستم‌های مبادله سهام آسیب‌پذیری‌های زیادی وجود دارد.

هک‌های یاهو ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴

یاهو در زمان نه‌چندان دور پادشاه موتورهای جست وجوگر بود و امروز دیگر حتی اسمش را هم نمی‌شنویم. یکی از اصلی‌ترین دلایل افول یاهو نیز، اعلام این خبر در سال ۲۰۱۶ بود که سال‌ها پیش، دو هک بسیار بزرگ اتفاق افتاده بود. در این خبر شنیدیم که طی سال ۲۰۱۳ میلادی، بیش از یک میلیارد (بله درست خواندید، یک میلیارد) اکانت یاهو به خطر افتاده بودند و اطلاعاتی نظیر نام‌ها، سوالات امنیتی، جزئیات تماس و رمزهای عبور، همگی به دست هکرها افتادند. در سال ۲۰۱۴، حدود ۵۰۰ میلیون اکانت دیگر نیز هک شدند. این بزرگ‌ترین هک یک شرکت اینترنتی در تمام تاریخ بود که قطعا به شهرت یاهو که می‌خواست کاربرانش را به استفاده دوباره از خدماتش ترغیب کند کمکی نمی‌کرد. گفته می‌شود عوامل چینی و روسی، پشت این حملات گسترده بوده‌اند.

هک توئیتر ۲۰۲۰

هر چند در طول تاریخ هک‌های بزرگ سازمان دهی شده‌ای از جمله ویروس استاکس نت و … داشته ایم، اما یکی از مهم‌ترین این هک‌ها مربوط به هک توئیتر شخصیت‌های شناخته شده جهان بود که در آن هکرها توانسته بودند حساب توئیتر باراک اوباما، جو بایدن، ایلان ماسک، بیل گیتس، جف بزوس، کیم کارداشیان و چند چهره سرشناس دیگر آمریکایی را هک کنند و از طریق حساب‌های آنان پیام‌های خصوصی برای میلیون‌ها دنبال‌کننده‌شان ارسال شد که محتوای آن درخواست حمایت مالی از طریق بیت‌کوین بوده که وعده دو برابر شدن مبلغ اهدایی را داده بود. البته این هکرها که دو جوان ۱۹ و یک جوان ۲۲ ساله بودند، دستگیر شدند.

منبع: روزنامه خراسان



منبع خبر

بزرگ‌ترین هک‌های تاریخ بیشتر بخوانید »

هفت روایت از سوءتدبیرهای شگفت

احمقانه و احمقانه‌تر!



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: هر قدر آدمی از گفتار و رفتار برخی مدیران، دچار ملال می‌شود، از مشاهده خدمتگزاران پاکباخته به شوق می‌آید و ناخودآگاه مترنم می‌شود؛ «سیر نمی‌شوم ز تو، ‌ای مَه جان فزای من». به تعبیر مولوی «آمد دی خیال تو، گفت مرا که غم مخور- گفتم غم نمی‌خورم، ‌ای غم تو دوای من/…گفتم روزَکی دو سه، مانده‌امُ در آب و گل- بسته خوفم و رجا، تا برسد صلای من/ گفت در آب و گل نِه ‌ای، سایه توست این طرف- بُرد تو را از این جهان، صنعت جان رُبای من/ زینچِ بگفت دلبرم، عقل پرید از سرم- باقی قصه عقل کُل، بو نبرد چه جای من».

سرآمد آن خوبان دلربا، حاج قاسم عزیز است که داغ او، انگار بنای سرد شدن ندارد؛ و چگونه خاموش شود داغ خدمتگزار وارسته‌ای که چند ماه مانده به وصال شهادت، به دختر گرامی‌اش نوشت «فاطمه عزیزم! این چند صفحه را برای تو می‌نویسم، چون می‌دانم مقدسانه مرا دوست داری؛ نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را برایت می‌نویسم، اما احساس می‌کنم در این تنهایی و غربت عمرم، نیاز دارم با کسی عقده دل باز کنم. آه! مرگ خونین من! عزیز من! زیبای من! کجایی؟ مشتاق دیدارت هستم… وقتی بوسه انفجار تو، تمام وجود مرا در خود محو می‌کند، دود می‌کند و می‌سوزاند. چقدر این لحظه را دوست دارم. آه… چقدر این منظره زیباست. چقدر این لحظه را دوست دارم. در راه عشق جان دادن خیلی زیباست… خدایا! ۳۰ سال برای این لحظه تلاش کردم. برای این لحظه با تمام رقبای عشق در افتاده‌ام. زخم‌ها برداشته‌ام، واسطه‌ها فرستاده‌ام. چقدر این منظره زیباست! چقدر این لحظه را دوست دارم…».

آن تراز مروّت که به تعبیر رسای رهبر حکیم انقلاب، «قهرمان ملت ایران، اسم رمز بسیج‌گری در جهان اسلام، و نرم‌افزار مقاومت و پیروزی» شد، چنان درست زیسته و تجربه اندوخته بود که می‌گفت «من با تجربه می‌گویم؛ میزان فرصتی که در بحران‌ها وجود دارد، در خود فرصت‌ها نیست. اما شرط آن، این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم.». ۷ هزار میلیارد دلار خسارتی که آمریکا در منطقه دید، در مقابل ازاله حیثیتش هیچ است و این ضربه برگشت ناپذیر را حاج قاسم با بسیج ظرفیت‌ها، به آمریکای بوش و اوباما و ترامپ زد. این سیلی آبدار، همان است که وب‌سایت الجزیره مرداد ۹۴ (چند هفته پس از انعقاد برجام) به قلم یکی از مخالفان جمهوری اسلامی درباره‌اش نوشت «توافق هسته‌ای، تبدیل به گل سرسبد دستاوردهای اوباما به ‌عنوان تجلی قدرت هوشمند خواهد شد. به تعبیر جوزف نای، این ‌ترکیب قدرت نرم و سخت است. دکترین اوباما، اهدافی فراتر از ایران و برنامه هسته ‌ای‌ دارد؛ اما همیشه میان نیات مؤلف دکترین و شکستن ساختار آن توسط دیگران اختلاف وجود دارد. برای دکترین اوباما هر نامی ‌انتخاب کنید، او و جوزف نای باید کوله ‌بار خود را ببندند و به قم بروند تا بفهمند قدرت هوشمند چیست. از همان مرزهای پر منفذی که قرار است بازرسان سازمان ملل (و در میان آنها جاسوسان اسرائیل) به ایران بروند و تأسیسات هسته‌ای را بازرسی و رصد کنند، از همان مرزها قاسم سلیمانی خیلی زودتر نفوذ کرده و اوباما و جوزف نای را دور زده است».

با وجود اعتراف دشمن به اقتدار ایران، عجیب است که وقتی کارشناسان می‌گویند آمریکا بدون دادن تضمین و خسارت نمی‌تواند به توافق برگردد، دولتمردی پاسخ می‌دهد «این حرف‌ها یعنی راه انداختن جنگ جهانی»! و این در حالی است که همان مدیر، پنج شش سال قبل هم مردم را می‌ترساند. باراک اوباما ۲۱ دی ۹۵، در نطق خداحافظی خود در شیکاگو گفت «اگر ۸ سال پیش به شما گفته بودم می‌توانیم برنامه هسته‌ای ایران را بدون شلیک یک گلوله تعطیل کنیم، احتمالا می‌گفتید بیش از حد بلند پروازانه است. اما ما با توافق توانستیم». دولتمرد ما از کدام جنگ موهوم حرف می‌زد، در حالی که توماس فریدمن تحلیلگر ارشد دموکرات‌ها و مشاور دولت اوباما، ۱۲ تیر ماه ۹۴ (ده روز قبل از اعلام توافق برجام) در نیویورک‌تایمز نوشت «توافق پیش‌ِ رو، به اوباما این امکان را می‌دهد تا به کنگره و اسرائیل بگوید این بهترین توافقی است که با یک غلاف خالی از اسلحه می‌توان به دست آورد».

چرا تحریم‌ها ماندگار شد؟ چون برخی سیاستمداران در تحریف واقعیات، همان کاری را کردند که دشمن نمی‌توانست. مردم ما پنج سال قبل، هنگامی که ادعای «بستن با آمریکا و اوبامای مودب» مطرح بود، از دولتمردی شنیدند «همه تحریم‌های مالی و بانکی و نفتی بالمره (یکجا) در روز اجرای توافق لغو می‌شود»؛ اما تحریم‌های قافیه‌دار دولت اوباما، پس از برجام، پشت سر هم آمد؛ ویزا، آیسا، سیسادا، کاتسا و…! با این همه، دولتمرد ما به جای جبران‌اشتباه خود می‌گوید «رئیس‌جمهور (جدید) آمریکا فقط یک امضا کند، به تعهدات برمی‌گردیم» و می‌افزاید «نخواهیم گذاشت کسانی پایان تحریم را حتی یک ساعت و یک دقیقه به تأخیر بیندازند، این حق مردم ماست». البته لغو تحریم‌ها نه وعده سال ۹۴، بلکه قبل از آن، وعده توافق سعدآباد در سال۸۲ بود. ادعا شد برخی تحریم‌ها در ازای ۶ماه تعلیق هسته‌ای برداشته می‌شود؛ اما شش ماه شد دو سال، و اروپایی‌ها بی‌آنکه به وعده خود عمل کنند، گفتند بهترین تضمینی که می‌توانید بدهید، دائمی کردن تعلیق (تعطیلی) برنامه هسته‌ای است!

حالا همان‌ها به همراه تیم بایدن می‌گویند محدودیت‌های رو به پایان برجام باید تمدید، و محدودیت‌های موشکی و منطقه‌ای هم بر آنها اضافه شود. کار به جایی رسیده که جوزب بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می‌گوید «ایرانی‌ها حق دارند احساس کنند در برجام به آنها خیانت شده است و احتمالاً نمی‌خواهند دوباره با همان کارت‌ها بازی کنند». همچنین نشریه آمریکایی Responsible Statecraft تاکید می‌کند «بعد از خروج آمریکا از برجام، میانه‌روها در ایران چهره‌ای احمقانه پیدا کردند، بنابراین شانس‌شان را به این راحتی دوباره امتحان نخواهند کرد؛ چون با شکست دوم، چهره‌ای احمقانه‌تر پیدا خواهند کرد، حتی اگر دولتمردان در واشنگتن تغییر کرده باشند». اما دل دولتمرد ما، از گستاخی‌ها غرب غنج می‌رود! او در این ۱۷ سال دو بار وعده داد تحریم‌ها را برمی‌دارد و خسارات هنگفت به‌بار آورد. حالا هم ادعا می‌کند نباید در برداشتن تحریم‌ها، حتی یک ساعت هم تاخیر کرد! تحریم‌ها را که دوبار برداشتید و به ته دیگش رسیدید، چه چیزی را بردارید؟ «برداشتن تحریم»، اسم رمز واگذاری منابع قدرت ملی است؟

اگر گفتار ناشایست برخی سیاسیون را با رفتار آنها تطبیق دهیم، مفهوم واقعی‌اش این می‌شود که «تا من هستم -و به جای زدن به سینه دشمن، واقعیت‌ها را تحریف می‌کنم- تحریم برداشته نخواهد شد»! القای گزاره «امضای بایدن، کافی و تضمین است» (مانند تعبیر «امضای کری تضمین است»)، در حالی است که حتی آقایان ظریف و عراقچی هم در یکی دو سال اخیر اذعان کردند «توافق با آمریکا، به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد» و «نتیجه پایبندی به برجام، تحریم‌های بیشتر بود. درسی که از برجام گرفتیم این بود که مقاومت بهتر از رویکرد فعلی دولت در سیاست خارجی جواب می‌دهد». دیروز هم سخنگوی وزارت خارجه به درستی گفت «برجام نشان داد امضای ظریف، از کل دولت آمریکا معتبرتر است». با همه اینها، چرا آقای روحانی اصرار دارد واقعیت‌ها را وارونه روایت کند!؟ این چه تدبیری است که به آمریکا و اروپا اطمینان می‌دهد رئیس‌دولت ما در قبال منافع ملی و عهدشکنی مداوم دشمن، هیچ خط قرمزی ندارد؟ آن تضمینی که او به موگرینی -در واقع به ترامپ- داد مبنی بر اینکه در صورت خروج آمریکا از توافق، همچنان در برجام می‌ماند، خطرناک‌تر بود، یا این اطمینان دادن به بایدن!؟

وقتی از روحیه فلج و فشل در برخی مدیریت‌ها حرف می‌زنیم، دقیقا از چه سخن می‌گوییم؟ محمد سلامتی (حامی دولت و دبیرکل سازمان منحله مجاهدین انقلاب) اخیرا به تلخی گفت «دولت می‌توانست مشکلات اقتصادی را با استفاده از ظرفیت‌های داخلی بسیار کم کند. اما هدایت‌کنندگان اقتصادی در دولت نه اعتقادی به این امر دارند و نه توان آن را. وقتی به دلیل تحریم‌ها و از آن مهم‌تر به‌ دلیل ناهماهنگی‌های داخلی و بوروکراسی، واحدهای تولیدی تعطیل یا نیمه ‌فعال می‌شوند، کمک و حمایت دولت یک ضرورت غیرقابل اجتناب بوده و می‌تواند آنها را نجات دهد. اما مسئولان دولت، با افتخار بر اعتقاد به اقتصاد آزاد، رها کردن بازار را توجیه می‌کنند. آن وقت کاری که آنها باید برای احیای واحدهای تولیدی انجام دهند، قوه قضائیه انجام می‌دهد و باز هم یاد نمی‌گیرند(!) من در ابتدای دولت پیشنهاد و انتظارم این بود که از همان ابتدا، ستادی شبیه ستادی که اکنون برای مقابله با کرونا عمل می‌کند، برای احیای واحدهای تولیدی تشکیل دهد. متاسفانه این کار نشد. این ناشی از اتکا و خوش‌بینی مفرط نسبت به دستاوردهای سریع برجام و بی‌توجهی به ضرورت تمرکز بر ظرفیت‌های داخلی و اثربخشی آن، در زمان بحران بود».

سند دیگر، روزنامه رسمی دولت است که از قول یک صاحب‌نظر اقتصادی نوشت «بودجه، مهم‌ترین سند مالی کشور است و ظرفیت‌های زیادی برای اصلاح ساختار اقتصادی دارد. با کاهش هزینه‌های غیرضرور و افزایش منابع درآمدی پایدار و بدون آثار تورمی، می‌توان بودجه و سپس ساختار اقتصادی را اصلاح کرد.

دو راهکار مهم وجود دارد که دولت با اتکا به آنها می‌تواند از درآمد نفت و فروش اوراق، بی‌نیاز شود.

نخستین راهکار، کاهش هزینه‌هاست. شیوع کرونا در کنار مشکلات فراوانش، از نظر صرفه‌جویی یک فرصت طلایی به‌شمار می‌رود. در این مدت معلوم شد برخی دستگاه‌های دولتی را می‌توان حذف یا ادغام کرد. کاهش خدمات و حتی تعطیلی برخی دستگاه‌ها هیچ خدشه‌ای به اقتصاد و کسب و کارها وارد نکرد. ضمن اینکه هدایت فعالیت‌ها به بسترهای مجازی توانست تا حدود زیادی هزینه اداره سازمان‌ها و شرکت‌ها را کاهش دهد.

اقدام دیگر، عادلانه کردن حقوق در دستگاه‌های دولتی است. طبق اطلاعات موجود، میانگین حقوق دریافتی در ۶۰ شرکت دولتی، بیش از ۲۰ میلیون تومان است که با متناسب ‌سازی آن و حمایت از اقشار ضعیف، می‌توان ضمن دنبال کردن عدالت اقتصادی، از بار هزینه‌ها کاست.

سومین راهکار بسیار مهم، افزایش درآمدهای مالیاتی است. ساماندهی معافیت‌های مالیاتی می‌تواند درکنار جلوگیری از فرارهای مالیاتی، به میزان قابل‌ توجهی درآمدها را افزایش دهد، درآمدی که امکان اداره کشور تنها با اتکا به مالیات و دوری از نفت را ممکن می‌کند».



منبع خبر

احمقانه و احمقانه‌تر! بیشتر بخوانید »