دولت اصلاحات

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس



تصویر حضور پویانفر و سید محمد خاتمی در منزل مجید مجیدی، در شبکه‌های اجتماعی وایرال شد و واکنش‌های مختلفی را به دنبال داشت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، برگزاری مراسم سالانه سوگواری حسینی توسط مجید مجیدی، کارگردان مطرح سینما با حضور جمعی از چهره‌های سیاسی، هنری و شخصیت‌های فرهنگی با حاشیه‌هایی روبه‌رو شده است.

یک از حواشی این مراسم نوحه‌سرایی محمدحسین پویانفر در این محفل بوده که از قضا سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات هم در این محفل حضور داشته و تصویری از این دو شخصیت در یک کادر منتشر شده است.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

تصویر حضور پویانفر و خاتمی در منزل مجید مجیدی، در شبکه‌های اجتماعی وایرال شد و واکنش‌های مختلفی را به دنبال داشت.

یکی از جنبه‌های این واکنش‌ها که حواشی زیادی در شبکه‌های اجتماعی ایجاد کرد، رویکرد برخی کاربران با هویت انقلابی است که مواضع تندی علیه پویانفر گرفته‌اند.

این کاربران با توجه به نقش محمدخاتمی در فتنه ۸۸ پویانفر را نسبت به حضور در این محفل و نوحه‌سرایی در حضور خاتمی سرزنش کردند. این سرزنش‌ها گاهی به قدری تند و غیرقابل کنترل شده که برخی کاربران انقلابی را وادار به تذکر و حمایت از پویانفر کرده است.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

نمونه‌ای از مطالب منتشر شده درباره پویانفر در پیام‌رسان ایتا

به گفته برخی کاربران توئیتری، با توجه به بررسی‌ها بیشترین حجم تخریب علیه محمدحسین پویانفر در بستر پیامرسان ایتا صورت گرفته است. توئیت‌های کاربران انقلابی بیانگر این است که نسبت به تخریب‌های ناجوانمردانه نسبت به پویانفر چه در بستر توئیتر و چه در پیامرسان‌های داخلی، ابراز نگرانی می‌کنند. این کاربران البته به هیچ‌وجه از سیدمحمد خاتمی حمایتی نکردند و صرفا نگران تنگ‌تر شدن دایره انقلاب برای افرادی نظیر پویانفر و چهره‌های فرهنگی هستند که در سال‌های اخیر در زمینه برپایی اقامه عزای سیدالشهدا و فعالیت‌های فرهنگی میدانی و مجازی، زحمات قابل تقدیری کردند.

به خصوص درباره محمدحسین پویانفر که در کنار دیگر مادحین، حضور فعالی در زمینه فضای مجازی داشته است. به خصوص در ایامی که مدعیان سابق، نسبت به جنایات رژیم صهیونیستی در غزه سکوت کرده‌اند، پویانفر همسو با فعالان انقلابی و دیگر مادحین، از کنشگران فعال فضای مجازی در حوزه اعلام انزجار از این رژیم منحوس بوده است. در کنار اینها می‌توان از تلاش ایشان برای افزایش مشارکت انتخابات و موضع‌گیری‌های روشن در این عرصه و بسیاری از مسائل دیگر هم یاد کرد.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

مروری بر برخی از فعالیت‌های پویانفر در فضای مجازی

اما نکته اساسی اظهارات کاربرانی که از پویانفر حمایت کردند این است که آنها معتقدند برای قضاوت کردن زود است و شاید اصل ماجرا با آنچه در هجمه‌ها گفته می‌شود تفاوت داشته باشد؛ زیرا خاتمی و آقای پویانفر هردو مهمان مراسم هرساله مجید مجیدی بوده است و امکان دارد این مداح از مهمانان دعوه‌شده به این محفل بی‌خبر بوده است.

اغلب این انتقادها نسبت به قیاس‌های عجیب و نابجای برخی کاربران هم مرتبط بود. در برخی از توئیت‌ها، آقای پویانفر، در اوج ناجوانمردی، با ملاک‌های براندازی انقلاب اسلامی مقایسه و تشبیه شده بود.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

علاوه‌ بر این موارد، کاربران توئیتر تصاویر مختلفی از حضور مسئولین شاخصی همچون محمد مخبر، سرپرست ریاست جمهوری و محمد محمدی گلپایگانی، مسئول دفتر رهبر معظم انقلاب، حسین شریعتمداری، مدیر مسئول روزنامه‌ کیهان و … در اماکن مختلفی که سیدمحمد خاتمی نیز حضور داشته است، منتشر کردند. انتشار این تصاویر نه در حمایت از سیدمحمد خاتمی، بلکه برای جلوگیری از تخریب یک‌طرفه پویانفر و ترسیم چهره‌ای مخدوش و ضدانقلاب از او در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده است.

البته کاربرانی هم بودند که انتقادات معقولانه‌ای داشتند. این کاربران معتقدند کسانی که علیه پویانفر موضع گرفتند، در واقع دلسوز انقلاب و تا حدودی دلسوز آقای پویانفر هستند و باید این هجمه‌ها را نگرانی از پیوستن ایشان به صف اصلاح‌طلبان رادیکال برداشت کرد. اما آنچه که در بین اکثر کاربران مشهود است، محکومیت تخریب‌ها و تهمت‌ها علیه نیروهای انقلابی و به ویژه چهره‌های تاثیرگذار فرهنگی است.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

طبق رصد فضای مجازی، اکانت‌های جریان‌ساز برانداز قصد دارند تا پس از حواشی انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳، به صورت فله‌ای اکانت‌های مذهبی تاسیس کرده و با هویت کاربران انقلابی در شبکه‌های اجتماعی فعالیت کنند. هدف اصلی این پروژه تفرقه‌افکنی بین کاربران حقیقی انقلابی است که برای هر دو سو، یعنی تندروهای مذهبی و منتقدانشان اجرا می‌شود.

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ماجرای حمله تندروها به پویانفر چه بود؟ + عکس بیشتر بخوانید »

دو الگوی مدیریتی پیش‌روی پزشکیان


محمد ایمانی

رئیس جمهور شهید، آیت‌الله رئیسی(ره)سه سال قبل در حالی سکان دولت را به دست گرفت که رئیس دولت قبل، وعده کرد همه تحریم‌ها را یک‌جا لغو کند، اما دو برابر کرد…

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

برگزاری انتخابات برای انتخاب نهمین رئیس‌جمهور در کشورمان و تشکیل دولت چهاردهم، واجد معانی و آثار بسیاری است. بخشی از این معانی و آثار، حاصل است و برخی دیگر، می‌تواند در آینده پدیدار شود؛ بسته به این که رئیس‌جمهور و دولت جدید چه رویکردی را در پیش بگیرند.

۱) انتخابات در کشور ما در امنیت و آرامش کامل برگزار شد و این در حالی است که همین روزها، فرانسه، (نماد تاریخی دموکراسی غرب) همین روزها به بهانه انتخابات پارلمانی، دستخوش آشوب است. در آمریکا هم در حالی چند ماه بعد انتخابات برگزار می‌شود که انتخابات چهار سال قبل، به آشوب گسترده انجامید.

۲) جمهوری اسلامی در حالی در این ۴۵ سال، ۱۴ انتخابات ریاست جمهوری برگزار کرده، که از یک‌سو قدرت‌های جهانی مصمم بودند کار او را ظرف سه تا شش ماه تمام کنند، و از سوی دیگر برخی تنگ‌نظران سیاسی داخلی بدشان نمی‌آمد که اگر بتوانند، انتخابات را به تعطیلی بکشانند، یا از رونق بیندازند؛ شبیه روایتی که موسوی‌خوئینی‌ها درباره نگاه مرحوم ‌هاشمی به انتخابات حداقلی و مخالفت قاطع رهبر انقلاب با آن موضع بیان می‌کند، و یا مخالفت برخی ناکامان انتخابات‌های‌ مختلف با نتیجه آن، و همچنین خیز افراطیون مدعی اصلاحات برای تعطیلی انتخابات مجلس هفتم از طریق گروکشی و تهدید به استعفا در دولت و مجلس همسو. در همه این موارد، رهبر انقلاب با قاطعیت تمام، از جمهوریت و اهمیت انتخابات و حاکمیت رای مردم دفاع کردند و این‌گونه بود که دولت‌ها و مجالسی با سلیقه‌های سیاسی کاملا متفاوت شکل گرفت. دروغ بزرگی بود که کسانی، همصدا با دشمنان گفتند انتخابات در جمهوری اسلامی مهندسی شده است، یا سالم برگزار نمی‌شود. تنوع نام رؤسای جمهور منتخب -سید ابوالحسن بنی صدر، محمد علی رجایی، (آیت‌الله) سید علی خامنه‌ای، اکبر هاشمی رفسنجانی، سید محمد خاتمی، محمود احمدی‌نژاد، حسن روحانی، سید ابراهیم رئیسی و مسعود پزشکیان- محکم‌ترین ردیه بر ادعای مذکور است. این دروغ را کسانی تکرار کردند که بیش از ۳۲ سال، در مسند دولت بودند و با این همه، عوام فریبی کردند و بر فقدان صلاحیت مدیریتی یا مشورتی خود گواهی دادند.

۳) آقای پزشکیان پس از پیروزی در انتخابات گفت: «قدردان وسعت نظر و گره‌گشایی مقام معظم رهبری هستم که عرصه را بر مشارکت و رقابت و سلامت نقش‌ آفرینی بیشتر شهروندان و جریان‌های سیاسی گشودند» و «اینکه رای‌ها درست خوانده شد به لطف مقام معظم رهبری بود. این هدایتی بود که رهبری داشتند، اگر به خاطر ایشان نبود، فکر نکنم اسم ما از این صندوق‌ها بیرون می‌آمد». در این که رهبری، پاسدار رای مردم و سلامت انتخابات هستند، تردیدی نیست. اما کم لطفی است که تلقی یا تلقین شود متولیان انتخابات، امانتدار نیستند. دغدغه آقای پزشکیان، یک ما به ازای واقعی دارد و آن کسانی مانند خاتمی و موسوی و برخی افراطیون مدعی اصلاحات هستند که سال ۱۳۸۸، هماهنگ با نقشه آمریکا، انگلیس و اسرائیل، سر به آشوب گذاشتند. آقای پزشکیان در حالی با ۱۶ میلیون و ۳۸۴ هزار رای (۲ میلیون و ۸۰۰ هزار رای بیشتر از آقای جلیلی) انتخاب شد که برخی مدعیان حمایت از وی، ۱۵ سال قبل با ادعای دروغین تقلب، زیر بار رای 24/5 میلیون نفری مردم (۱۱ میلیون رای، بیشتر از رقیب) نرفتند و کشور را به کام آشوب و بی‌ثباتی کشاندند. پس از آن هم به تصریح گزارش مهر ماه ۱۳۸۸ روزنامه «لس آنجلس تایمز»، واسطه‌های برخی سران آشوب، به دولت اوباما مشورت دادند تا «تحریم‌های فلج‌کننده» را علیه ملت ایران اعمال کند.

۴) ملت و دولت ما، نه سر سوزنی به غرب بدهکاری دارند و نه به کسانی که می‌خواهند کشور را بدهکار دشمنان کنند. هیچ توجیهی ندارد که نان خود را سر سفره دولت‌های غربی بگذاریم و با گردن کج منتظر باشیم تا آنها به ما بگویند چه بکنیم و چه نکنیم. این فریبی بود که دولت برجام را به بیراهه کشاند. زمانی که برجام منعقد شد، «جان ساورز» رئیس سازمان جاسوسی انگلیس مدعی شده بود «توافق اجازه می‌دهد تا ایران ظرف ۱۰- ۱۵ سال، به کشوری نرمال و میانه‌رو و کمتر تندرو تبدیل شود». میانه‌روی مطلوب انگلیس و آمریکا کدام است؟ آنها حتی در اوج اجرای برجام، نه اجازه دادند سفارت ما در لندن برای دریافت پول کارمندانش از ایران، حتی یک حساب بانکی در لندن افتتاح کند و نه برای فرد معرفی شده از سوی دولت برای نمایندگی ایران در سازمان ملل (معاون دفتر آقای روحانی) ویزا صادر کردند! پس منظورشان از میانه‌روی چیست؟! آمریکا و انگلیس، ۷۱ سال قبل، حتی نخست‌وزیری کراواتی و سکولار به نام محمد مصدق را به عنوان سیاستمدار میانه‌رو در ایران به رسمیت نشناختند و او را با کودتا سرنگون کردند!

۵) همین روزها -در حالی که آقای پزشکیان در تبلیغات انتخاباتی، برای مذاکره و احیای برجام تمایل افراطی نشان داده بود- آمریکا و سه دولت اروپایی حاضر نشده‌اند طبق عرف دیپلماتیک، و مانند روسیه و چین و هند و ژاپن و ده‌ها کشور آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین، انتخاب آقای پزشکیان را تبریک بگویند، بلکه رسانه‌های آنها ظرف چند هفته منتهی به انتخابات، سرگرم حمایت از گروهک‌های ورشکسته تحریمی بودند و نهایتا هم سخنگویان آمریکایی چند بار با وقاحت گفتند انتخابات ایران را به رسمیت نمی‌شناسند. آیا همین رویکرد خباثت آلود کافی نیست تا یک بار دیگر، دشمنان و دوستان ایران را بشناسیم و به تکرار عبرت‌های دولت «برجام و دیگر هیچ» برنگردیم؟

۶) دو الگوی مدیریتی بیشتر، پیش روی رئیس‌جمهور و دولت جدید نیست و به ناچار باید در یکی از این دو مسیر قدم بردارند:

– رویکردی که باور داشت دوران مدیریت، فرصتی محدود و مغتنم برای خدمت به مردم و آرامش بخشیدن به کشور است و نه بردن اختلافات سیاسی به میان مردم و مایوس و عصبانی کردن آنها، و رویکرد دیگری که بنیان مدیریت را بر پشت هم اندازی، مسئولیت ناپذیری، فرافکنی، بهانه‌تراشی، پمپاژ دعواهای سیاسی به جامعه، دو قطبی‌سازی و استهلاک ظرفیت‌ها گذاشته بود.

– رویکردی که در طول این چند دهه معتقد بود باید در داخل و خارج تولید قدرت کرد (خودکفایی بنزین، تولید سوخت ۲۰ درصد، احیای صادرات نفت بدون برجام، واردات واکسن، خودکفایی گندم، افزایش ظرفیت‌های نیروگاهی، ساخت پالایشگاه‌ها، توسعه شبکه‌های آب و گاز و حمل‌ونقل و ترانزیت و تجارت خارجی، و تولید قدرتمندترین تسلیحات) تا دشمنان یقین کنند حربه‌های‌شان کُند شده و بنابراین در مقابل اقتدار ملت ایران کوتاه بیایند؛ و رویکردی که می‌گفت منابع اقتدار و پیشرفت را واگذار کنیم و رشد اقتصادی عاریتی بخریم و اگر تاثیر معامله در کوتاه‌مدت تمام شد، منابع قدرت باقی مانده را واگذار کنیم!

۷) رویکرد دوم اگر ادامه می‌یافت، باید پس از خلع قدرت، برای سر بریده شدن رو به قبله می‌شدیم. هیچ انسان شرافتمندی باورش نمی‌شود، اما نشریه غربگرای مدعی اصلاحات، در اوج یاغی‌گری ترامپ، تصویر دیدار تحقیرآمیز او با رئیس جمهور صربستان را بهانه کرد و نوشت: «از نگاه منتقدان، عکسی که ترامپ از مذاکره‌کننده می‌پسندد، این است: همچون برّه‌ای در مذبح و برده‌ای در مسلخ. آیا اقداماتی از این جنس را باید مایه شرمساری دانست؟ فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده در مقابل همتای آمریکایی خود نشسته؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی کند، باید این اقدام را تمسخر کرد یا عقلانیتی سیاسی خواند؟»!

۸) دولتی می‌تواند خدمتگزار مردم باشد که پشت قباله احزاب و حلقه‌های غنیمت‌طلب نرفته باشد. دولت‌هایی که از سوی غنیمت‌طلبان محاصره شدند و خواص زیاده خواه توانستند با ادعای سرمایه‌گذاری در انتخابات و سهامداری پیشاپیش، رئیس‌جمهور را بدهکار کنند، نه‌تنها موفق به خدمتگزاری نشدند، بلکه اختلاف شدید موتلفان سیاسی، دولت را به بن بست و ناکارآمدی کشاند. این نکته تعیین‌کننده است که رئیس‌جمهور، خود را وامدار هیچ گروهی نشناسد، در حلقه‌های بسته کانالیزه نشود و بتواند وزیران و معاونان را در تراز جمهوری اسلامی (و نه دولت اجاره‌ای احزاب) بچیند. از همین جاست که معلوم می‌شود دولت قرار است در مسیر خدمت باشد، یا نه. مشاوران باید متنوع باشند و زیر نظر رئیس‌جمهور تعریف شوند، نه به عنوان حلقه‌ای بسته و حاکم بر رئیس دولت؛ چنان که رئیس دولت اصلاحات را تهدید می‌کردند اگر تمکین نکند، او را از قطار پیاده می‌کنند! حکایت اطرافیان ناهمدل، حکایت شتر کژتابی است که دلش جای دیگری بود و مجنون را به سمت لیلی نمی‌برد.

۹) رئیس جمهور شهید، آیت‌الله رئیسی(ره)سه سال قبل در حالی سکان دولت را به دست گرفت که رئیس دولت قبل، وعده کرد همه تحریم‌ها را یک‌جا لغو کند، اما دو برابر کرد؛ تورم را به ۶۰ درصد رساند و یک رکورد تازه ثبت کرد؛ ۴۸۰ هزار میلیارد تومان کسری بودجه و ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی به ارث گذاشت؛ ادعا کرد هم باید چرخ سانتریفیوژ بچرخد و هم چرخ اقتصاد، اما چرخ سانتریفیوژها و هشت هزار کارخانه را با هم از کار انداخت؛ ادعا کرد چنان مردم را سرشار از درآمد می‌کند که بی‌نیاز از پول ناچیز یارانه باشند؛ اما قیمت بنزین را سه برابر کرد و نرخ ارز در دولت او تا ۹ برابر صعود کرد؛ بالغ بر ۳۰ میلیارد دلار ارز دولتی را با ندانم‌کاری و به شکل عمدتا رانتی توزیع کرد، و سپس وقتی خزانه خالی شد، ارز ۲۰ قلم کالا (از مجموع ۲۴ قلم) را حذف کرد؛ خزانه را چنان تهی کرد که دولت بعدی، چاره‌ای جز حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی نداشت؛ چند نوبت ادعا کرد از رکود عبور کردیم، اما معدل رشد اقتصادی هشت ساله، تقریبا صفر (۶ دهم درصد) شد.

۱۰) پیش از شهید رئیسی، کسی بر مسند بود که حامیانش گفتند «برجام تنها پروژه او بود و پس از آن که به بن‌بست خورد، او هم تمام شد و هیچ همت و تدبیری برای تغییر ریل نداشت». دولتمردانی که گفتند «واکسن، سوهان قم نیست» و «بدون حل شدن مشکل برجام و FATF نمی‌شود واکسن وارد کرد». مدیرانی که منطق‌شان «نمی‌شود» و «نمی‌توانیم» بود، از کثافتکاری خواندن ساخت پالایشگاه، تا مخالفت با نیروگاه‌سازی، و «مزخرف» خواندن مسکن مهر یا خودکفایی گندم. دولتی که با برجام، تولید برق هسته‌ای را متوقف کرد، و با توافق پاریس، تولید برق در نیروگاه‌ها با سوخت فسیلی را! شهید رئیسی، چنین میراثی را تحویل گرفت و توانست بسیاری از چالش‌ها را مهار کند، یا از شتاب ویرانگر آنها بکاهد.

۱۱) آقای رئیسی، یک اقتصاد بیمار اورژانسی را تحویل گرفت و در احیا و پایدارسازی حال آن (از جمله کاهش ناترازی‌ها، از درآمدهای ارزی و ریالی تا مصارف برق و آب و گاز و..) تا حدود بسیار زیادی موفق عمل کرد. دولت آقای رئیسی یک میدان مین ترکیبی را تحویل گرفت و کوشید مین‌های در حال انفجار را یکی یکی خنثی کند. صادرات نفت در اواخر دولت دوازدهم به زیر ۳۰۰ هزار بشکه سقوط کرده بود و کسانی مانند رئیس سازمان برنامه و بودجه می‌گفتند حتی اجازه فروش حداقلی نفت در ازای دریافت غذا و دارو را هم نداریم و نمی‌توانیم حقوق کارکنان دولت را بپردازیم. دولت رئیسی در حالی تشکیل شد که نقدینگی ده برابر شده، بدهی انباشته به ۱۵۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده، خزانه ارزی صفر شده و سررسید اصل و سود اوراق واگذار شده به میزان ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بود. دولت شهید رئیسی در کمتر از سه سال، بخش مهمی از بحران‌های کمرشکن را پشت سر گذاشت و رشد اقتصادی بالای ۵ درصد را تثبیت کرد. این بدان معنا نیست که دیگر هیچ چالش و مشکلی وجود ندارد. مشکلات، متعدد است و تورم همچنان مردم را آزار می‌دهد. اما مهم این است که کشور در مسیر رشد اقتصادی، مستقل از اخم و لبخند دشمنان ملت ایران قرار گرفته و اگر این مسیر بی‌اعتنا به تهدید و تطمیع، یا آدرس‌های گمراه‌کننده جریان نفوذ تداوم پیدا کند، می‌تواند ظرف یکی دو سال، کام مردم را شیرین کند. شرط موفقیت این است که باغ در حال آباد شدن و علف هرززدایی، دوباره دستخوش رهزنان عقل و تدبیر نشود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دو الگوی مدیریتی پیش‌روی پزشکیان بیشتر بخوانید »

تحلیل‌های نارسا و متناقض اصلاح‌طلبان درباره انتخابات رقابتی


اصلاح طلبان

در حالی که برخی طیف‌های اصلاح‌طلبان مدعی‌اند انتخابات رقابتی نیست، برخی دیگر بر رقابتی بودن انتخابات تاکید می‌کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: در این زمینه روزنامه آرمان با ادعای این که انتخابات، «نه چندقطبی است و نه رقابتی»، نوشت: «انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری فضائی فراهم ساخت تا بسیاری از چهره‌های سیاسی که اکنون مشغول فعالیت هستند یا چهره‌هایی که بیرون از گود سیاست عملی هستند همگی شانس خود را برای حضور در انتخابات امتحان کنند. از همین رو نیز طی ۵ روز ثبت‌نام در انتخابات شاهد حضور گسترده ۸۰ نفر برای کاندیداتوری در انتخابات بودیم. هر چند که از همان ابتدا مشخص بود که چیزی حدود ۹۰ درصد از این افراد از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت خواهند شد و تعدادی کمتر از ۱۰ نفر به رقابت‌های انتخاباتی وارد خواهند شد. اما گمانه‌زنی‌های مختلفی درخصوص نوع مواجهه حاکمیت و مشخصا شورای نگهبان با مسئله انتخابات و کاندیداها وجود داشت تا قدر مسلم بر مبنای آرا و نظرات خود مبنتی بر فضای جامعه یک سناریو را پیش ببرند. سناریو نخست؛ انتخابات رقابتی بر مبنای مشارکت حداکثری بود که بر این اساس با تایید صلاحیت چهره‌های تاثیرگذار حاضر در انتخابات مثل اسحاق جهانگیری، علی لاریجانی و برخی چهره‌های دیگر شرایط برای حضور مردم پای صندوق‌های رای و مشارکت حداکثری فراهم شود. اما سناریوی سوم مدل انتخابات ۱۴۰۰ بود که در یک انتخابات حداقلی صرفا چهره‌هایی به میان می‌آمدند که چندان هیجان و موجی در جامعه ایجاد نکنند و انتخاباتی در آرامش کامل را پیش ببرند. دقیقا مثل انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم که شهید سیدابراهیم رئیسی به‌عنوان کاندیدای اصلی و واحد اصولگرایان و سایر گزینه‌های حاضر نیز در جایگاه نامزدهای پوششی او وارد عرصه انتخابات شدند. در طرف مقابل نیز دو چهره بی‌خطر اصلاح‌طلب تایید شدند تا نشان دهند که چهره‌های غیراصولگرا نیز در انتخابات حاضر هستند. حال اینکه گمانه‌زنی‌ها در این انتخابات از احتمال حضور و تایید چهره‌هایی چون جهانگیری و لاریجانی خبر می‌داد، اما در نهایت آنچه در قالب گزینه‌های تایید صلاحیت شده ازسوی شورای نگهبان اعلام شد نشان داد که بنابر ادامه رویکرد سابق مبتنی بر انتخابات ۱۴۰۰ است».

بر خلاف روزنامه آرمان، روزنامه سازندگی ضمن حمایت از مسعود پزشکیان نوشت: «شورای نگهبان همه را غافلگیر کرد: اول: دولتمردانی که پنج تن از آنان آسیمه‌سر برای ادامه راه رئیس‌جمهور سابق روانه ستاد انتخابات کشور شدند. ردصلاحیت یا عدم احراز صلاحیت آقایان محمدمهدی اسماعیلی، مهرداد بذرپاش، صولت مرتضوی و داوود منظور (که خود به پیشواز رفت و قبل از اعلام نظر شورای نگهبان انصراف داد) نشانه آن است که برای ادامه راه دولت سیزدهم الزاماً نیازی به دولتمردان آن نیست. دوم: اعتدال‌گرایانی که علی لاریجانی نماد آنان بود و با امید بسیار به جبران شورای نگهبان براساس دیدگاه‌های رهبری به تایید صلاحیت امید داشت. لاریجانی امید اول ائتلاف اعتدال- اصلاح و اصولگرایان معتدل و اصلاح‌طلبان میانه‌رو بود که دست‌کم برای مرحله دوم انتخابات برنامه‌ریزی جدی کرده بودند. شورای نگهبان البته سهمیه‌ای برای اصولگرایان هوادار علی لاریجانی در نظر گرفت و آن مصطفی پورمحمدی بود که او به سبب سوابق همکاری با سیدابراهیم رئیسی و صادق لاریجانی و حتی حسن روحانی می‌تواند هم مدعی ادامه جنبه‌هایی از دولت سیزدهم باشد… سوم: اما اصلاح‌طلبان در وضعیتی قرار گرفته‌اند که خود در خلق آن نقش داشتند. آنان در جبهه اصلاحات همه تضاد خود را بر فرض تایید صلاحیت علی لاریجانی قرار دادند و سعی کردند با غیریت‌سازی از اعتدال‌گرایان و میانه‌روها، پیشاپیش هرگونه ائتلاف را رد کنند و حتی کم‌وبیش به تخریب لاریجانی بپردازند. آنها گرچه از اصلاح‌طلبان رادیکال عبور کردند اما با انتخاب گزینه‌هایی که مهم‌ترین معیار آن تمکین تشکیلاتی به جبهه اصلاحات بود رسماً به شورای نگهبان پیام دادند که «اجازه نمی‌دهیم برای ما نامزد انتخاب کنید». این پیام آشکار را رئیس جبهه اصلاحات در کنفرانس خبری بیان کرد که بلافاصله بعد از انتخاب آقایان آخوندی، پزشکیان و جهانگیری برگزار شد. اما شورای نگهبان دقیقاً در همین زمین بازی کرد و درحالی که مسئله مشارکت به معیار نظام سیاسی در انتخابات تبدیل شده است جبهه اصلاحات را به تعجب وا داشت. مسعود پزشکیان سیاستمداری پاکدست، پرتلاش و نطّاق است که هم وزیر دولت اصلاحات بود، هم وکیل مردم تبریز. نایب‌رئیس‌مجلس دهم؛ مجلس معتدل مدافع دولت اعتدال و بسیار فعال‌تر از رئیس فراکسیون امید.

مسعود پزشکیان در جبهه اصلاحات از بدنه به رأس رسید و بدون سیاست‌بازی، صادقانه سخن گفت و با وجود حمایت احزاب چپ از نامزدهای لیبرال و تکنوکرات توانست به ‌عنوان نماینده جبهه در انتخابات بدل شود و حتی جایگاهی هم‌تراز با اسحاق‌ جهانگیری بیابد. این پیروزی اقلیت بر اکثریت و بدنه بر رأس بود بدون آنکه بزرگان اصلاحات برای او هزینه‌ای کنند. اینکه جبهه اصلاحات باید به عهد خود وفا کند و نه ‌تنها رئیس جبهه که رهبر اصلاحات باید به بیانیه‌ای که صادر کرده است، عمل کند و از نامزد تایید شده جبهه اصلاحات حمایت کند. نامزدی که در انتخابات مجلس دوازدهم با وجود تحریم جبهه اصلاحات با حمایت بدنه اصلاح‌طلبی (که بیانیه روزنه‌گشایی را منتشر کرد) به مجلس راه یافت. در واقع نقض عهد جبهه اصلاحات پایان هر نوع تعامل اصلاحات و حاکمیت خواهد بود و این طرحی است که طراح آن خود جبهه اصلاحات بود.»

از سوی دیگر روزنامه هم‌میهن وابسته به کرباسچی در تحلیلی نوشت: «پرسش مهمی که از ابتدای این انتخابات مطرح شد، این بود که آیا مشارکت انتخاباتی مثل انتخابات اسفند۱۴۰۲ یعنی سه ماه پیش یا انتخابات۱۴۰۰ خواهد بود؟ بدون تردید انتخابات پیش‌رو با یک انتخابات مطلوب و کامل فاصله دارد؛ به‌ویژه از نظر بازتاب دادن وزن اجتماعی گرایش‌های گوناگون نقص جدی دارد، ولی فرق آن با انتخابات ۱۴۰۰ در این است که از سطح حداقلی بالاتر است و امکان و شرایط انتخاب کردن گزینه مؤثر وجود دارد. ما قطعاً باید ردصلاحیت‌های سلیقه‌ای را نقد کنیم؛ ولی این ردصلاحیت‌ها اگر مخل امکان انتخاب میان گزینه‌هایی با اختلاف معنادار نباشد، ‌ قابل عبور کردن است. بدون تردید آقای پزشکیان اختلاف معناداری با هر پنج نفر دیگر اصولگرا دارد؛ اختلافی که از نظر ما می‌تواند با انتخاب او به خیر و صلاح جامعه کمک کند. نکته دوم اینکه، این بار مثل ۱۴۰۰ گزینه‌ای قطعی از سوی ساختار سیاسی تعریف نشده است، یا حداقل اکنون به نظر می‌رسد که چنین چیزی نیست. شاید تبعات آن انتخابات، آنان را به این نتیجه رسانده که راه برای حضور مردم باز شود.»

هم‌میهن در نوشته دیگری ادعا کرد: «انکار نمی‌توان کرد که مدل ۱۴۰۳ شبیه ۱۴۰۰ نیست. چراکه در مدل ۱۴۰۰ چهرۀ اصلی از پیش مشخص است و هر رأی‌آوری حذف می‌شود و آنکه باقی می‌ماند یارای رقابت واقعی با فرد اصلی را ندارد. اکنون اما چنین نیست و گزاف نیست اگر گفته شود ۴ ضلعی انتخاباتی ترسیم شده و اصلاح‌طلبان نه نامزد نیابتی و حمایتی از غیرجبهۀ اصلاحات مانند ۹۲ و ۹۶ که نامزد مستقیم دارند».

روزنامه اعتماد هم نوشته است: «انتشار اسامی ۶ تن به عنوان نامزدهای تعیین شده از سوی شورای نگهبان برای انتخابات ریاست‌جمهوری موجب تعجب شد. ‌ با قطعیت می‌توان گفت که هیچ کس چنین لیستی را پیش‌بینی نمی‌کرد؛ حتی به صورت شانسی هم کسی نگفته بود که این ۶ نفر افراد نهایی واجد صلاحیت هستند. یک مورد هم که گفته بر اساس تحلیل نبوده بلکه بر اساس اطلاع خبری بوده و کسی هم به آن توجه چندانی نکرد. این پدیده نشان می‌دهد که جامعه، حتی بخش مهمی از اصولگرایان در نقطه مقابل درک شورای نگهبان هستند که اصولا رفتارش قابل پیش‌بینی نیست… یک مورد مثل انتخابات اسفند ۱۴۰۲ است که حداقل‌ها را هم نداشت و در مقابل انتخابات ۱۳۹۶ است که در اوج مشارکت بود… رغبت مردم به مشارکت انتخاباتی، برخلاف انتخابات ۱۴۰۰ زیاد شده و در روزهای آینده باید افزایش پیدا کند و این ظرفیت نزد آقای پزشکیان وجود دارد ولی به فعلیت در آوردن آن طی دو هفته طبعا کار سختی است، هرچند نشدنی نیست».

درباره مجموع تحلیل‌های آشفته و متناقض اصلاح‌طلبان باید گفت که شورای نگهبان و ساز و کارهای انتخاباتی، همان شورا و ساز و کارهای همیشگی است بنابراین این مدعیان اصلاح‌طلبی هستند که رفتاری متناقض و بعضا کور و عقیم داشته‌اند؛ مانند همین انتخابات مجلس در اسفند ماه گذشته، که در اثر کج فهمی با تحریم از سوی برخی از افراطیون و پدر خوانده‌ها در جبهه اصلاحات مواجه شد و آنها را بازیچه گروهک‌های ورشکسته قرار داد.

بر این مبنا برخی اصلاح‌طلبان عاقل نوشتند که چنان رفتاری تقلید از گروه‌هایی مثل سازمان منافقین و نهضت آزادی بود که خود را حذف کرده و در تاریخ گم شدند. بدین ترتیب بازگشت به انتخابات، یک موفقیت برای خود اصلاح‌طلبان محسوب می‌شود.

اما از زاویه دیگر، القای مهندسی شده بودن انتخابات ۱۴۰۰ و رقابتی تلقی کردن انتخابات پیش رو هم تناقض‌گویی و توهین به نامزدهای دیگر این طیف است.

در انتخابات ۱۴۰۰، اصلاح‌طلبان آقایان همتی و مهر علیزاده را در گود رقابت داشتند و ۱۶ حزب اصلاح‌طلب هم از همتی حمایت کردند اما با وجود حمایت تلویحی خاتمی، دو میلیون و ۴۰۰ هزا رای نصیب نامزد آنها نشد. به بیان دیگر، این ادبیات توهین‌آمیز است که مثلا آقای پزشکیان نامزد رقابتی اصلاح‌طلبان محسوب شود -که در انتخابات اخیر مجلس در تبریز کلا ۸۹ هزار رای کسب کرد- اما آقایان همتی و مهرعلیزاده اصلاح‌طلب محسوب نشوند!

ادعای اختیارات نداشتن رئیس‌جمهور در گذشته و اشتیاق به رقابت برای رسیدن به این منصب هم تناقض دیگری است که باید در مجالی دیگر پرداخته شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحلیل‌های نارسا و متناقض اصلاح‌طلبان درباره انتخابات رقابتی بیشتر بخوانید »

محمدصدر: برای نامزدی انتخابات دو دلم

محمدصدر: برای نامزدی انتخابات دو دلم



سید محمد صدر گفت: من خودم الان نمی‌دانم کاندیدا می‌شوم یا نه. چون تصمیم نهایی را نگرفته‌ام و فقط نظر مثبت آقای خاتمی را دریافت کرده‌ام.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: من خودم الان نمی‌دانم کاندیدا می‌شوم یا نه. چون تصمیم نهایی را نگرفته‌ام و فقط نظر مثبت آقای خاتمی را دریافت کرده‌ام.

در ادامه گفتگو سید محمد صدر با تسنیم را می‌خوانید:

** محمد صدر اخیرا جزئیات بیشتری درباره دیدار با سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات و پیشنهاد کاندیداتوری خاتمی به خود مطرح کرد و گفت: من با آقای خاتمی دیدار کردم تا درباره کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری با ایشان مشورت کنم؛ آقای خاتمی گفتند که نظرشان مثبت است و از من خواستند برای کاندیداتوری ثبت‌نام کنم.

** با این حال محمد صدر تمایل دارد با دوستان بیشتری مشورت کند و نظر خود را هم در این خصوص مطرح کرده و گفت: من خودم الان نمی‌دانم کاندیدا می‌شوم یا نه. چون تصمیم نهایی را نگرفته‌ام و فقط نظر آقای خاتمی را دریافت کرده‌ام. من قصد دارم با دیگر دوستان مشورت کنم و بعد از پایان مشورت‌ها، درباره کاندیداتوری تصمیم خواهم گرفت؛ تا دو سه روز آینده درباره کاندیداتوری جمع بندی‌ خواهم کرد اما اکنون واقعاً به هیچ تصمیمی نرسیده‌ام.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

محمدصدر: برای نامزدی انتخابات دو دلم بیشتر بخوانید »

بهزاد نبوی زیر بار ریاست دوباره جبهه اصلاحات نرفت

بهزاد نبوی زیر بار ریاست دوباره جبهه اصلاحات نرفت



بهزاد نبوی ادامه ریاست جبهه اصلاحات را نپذیرفت و این مسئولیت از سر اجبار به آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت سپرده شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: خبرآنلاین در این زمینه نوشت: «آذر منصوری» دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی با رای اکثریت اعضای جبهه اصلاحات به عنوان رئیس‌دوره‌ای این تشکل سیاسی انتخاب شد.

احمد شریف دبیرکل حزب همبستگی دانش‌آموختگان گفت: اعضای جبهه اصلاحات ایران در جلسه عصر دیروز «آذر منصوری» را به عنوان رئیس‌انتخاب کردند. بهزاد نبوی که ششم اسفند ۱۳۹۹ از سوی مجمع عمومی نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری در ۲۸خرداد ۱۴۰۰ به عنوان رئیس‌ جبهه اصلاحات ایران انتخاب شده بود، پس از شکست جریان اصلاحات در انتخابات، اسفند ۱۴۰۱ از این سمت کناره گرفت.

او اخیرا به خبرنگار ایرنا گفته بود که همچنان عضو جبهه اصلاحات ایران هستم و «عدم آمادگی خود» را برای ریاست دوره جدید این سازوکار اجماعی که به‌زودی آغاز می‌شود، اعلام کرده‌ است. به تازگی کمال‌الدین پیرموذن نماینده ادوار مجلس با معرفی ۱۵ عضو حقیقی جدید جبهه اصلاحات، در گفت‌وگو با رسانه‌ها مدعی شده بود که ‌بهزاد نبوی، فخرالسادات محتشمی‌پور، محسن امین‌زاده، ‌محمدرضا جلایی‌پور، ‌عماد بهاور، بدرالسادات مفیدی، ‌سیدحسن رسولی، معروف صمدی، اسماعیل گرامی‌مقدم، فاطمه سعیدی، محسن‌هاشمی، غلامرضا ظریفیان، محمد مقدم، آذر منصوری و محسن آرمین اعضای حقیقی جدید جبهه اصلاحات را تشکیل خواهند داد.

پیش از این، روزنامه آرمان ملی هم نوشته بود: بهزاد نبوی گفته است برای ریاست جبهه آمادگی ندارد. او هشتم اسفندماه سال گذشته از ریاست جبهه اصلاحات کناره‌گیری کرد. بهزاد نبوی آبان سال گذشته اعلام کرد: «قطعا نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه می‌دهند، همسو شویم. بحث محافظه‌کاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما می‌خواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم. نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم بلکه می‌خواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته می‌دانیم کار بسیار مشکل و پرهزینه‌ای است». این سخنان انتقاداتی را درپی داشت.

روزنامه هم‌میهن نیز، وضعیت جبهه اصلاحات را به‌هم‌ریخته توصیف کرده است. روزنامه هم‌میهن در گزارش خود نوشت: «جبهه اصلاحات که از ماه پایانی سال ۱۳۹۹ و پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ با حضور ۳۱ حزب به صورت رسمی اعلام موجودیت کرده بود، در حالی وارد سومین سال فعالیت خود شده که در اسفند سال گذشته، بهزاد نبوی که در دو سال اول ریاست این جبهه را بر عهده داشت، برای دومین‌بار از مقام ریاست جبهه اصلاحات استعفا کرد. پس از این‌که بهزاد نبوی از ریاست جبهه استعفا کرد، عملا فعالیتی از سوی نهاد بالادستی اصلاح‌طلبان صورت نگرفته است.

یادآور می‌شود جبهه اصلاحات در چند سال اخیر با وجود حضور خود بهزاد نبوی و چهره‌های مشابه وی به بن‌بست خورد، تا جایی که امثال عارف و موسوی‌لاری از ریاست و نایب‌رئیسی «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان» (شعسا) پس از انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ استعفا دادند و شعسا از هم پاشید. در دوره انتخابات بعدی نیز گروهی موسوم به ناسا (نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان) به ریاست نبوی تشکیل شد که آن هم به بن‌بست خورد و گرفتار دودستگی شد. در انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸، اصلاح‌طلبان سه لیست انتخاباتی ارائه کردند و در انتخابات ریاست جمهوری دو نامزد (همتی، مهرعلیزاده) در گود داشتند اما هر دو در انتخابات به خاطر سرخوردگی و نارضایتی و انزجار شدید مردم نسبت به دولت ائتلافی مدعیان اعتدال و اصلاحات، شکست خوردند. در انتخابات ریاست جمهوری، از دست‌رفتگی گسترده پایگاه اجتماعی متوجه شد تا «ناسا» به دو طیف ۱۵ و ۱۶ حزبی تقسیم شود و طیف اکثریت به همراه خاتمی و کروبی و دیگران، از همتی حمایت کنند. اما نامزد مد نظر آنها نتوانست بیش از ۴/۲ میلیون رأی به دست آورد. این روند موجب اعتراض‌های بعدی به بهزاد نبوی و استعفای او شد، چنان‌که قبل از آن به عارف شده و به استعفا انجامیده بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بهزاد نبوی زیر بار ریاست دوباره جبهه اصلاحات نرفت بیشتر بخوانید »