دولت اصلاحات

تحلیل‌های نارسا و متناقض اصلاح‌طلبان درباره انتخابات رقابتی


اصلاح طلبان

در حالی که برخی طیف‌های اصلاح‌طلبان مدعی‌اند انتخابات رقابتی نیست، برخی دیگر بر رقابتی بودن انتخابات تاکید می‌کنند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: در این زمینه روزنامه آرمان با ادعای این که انتخابات، «نه چندقطبی است و نه رقابتی»، نوشت: «انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری فضائی فراهم ساخت تا بسیاری از چهره‌های سیاسی که اکنون مشغول فعالیت هستند یا چهره‌هایی که بیرون از گود سیاست عملی هستند همگی شانس خود را برای حضور در انتخابات امتحان کنند. از همین رو نیز طی ۵ روز ثبت‌نام در انتخابات شاهد حضور گسترده ۸۰ نفر برای کاندیداتوری در انتخابات بودیم. هر چند که از همان ابتدا مشخص بود که چیزی حدود ۹۰ درصد از این افراد از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت خواهند شد و تعدادی کمتر از ۱۰ نفر به رقابت‌های انتخاباتی وارد خواهند شد. اما گمانه‌زنی‌های مختلفی درخصوص نوع مواجهه حاکمیت و مشخصا شورای نگهبان با مسئله انتخابات و کاندیداها وجود داشت تا قدر مسلم بر مبنای آرا و نظرات خود مبنتی بر فضای جامعه یک سناریو را پیش ببرند. سناریو نخست؛ انتخابات رقابتی بر مبنای مشارکت حداکثری بود که بر این اساس با تایید صلاحیت چهره‌های تاثیرگذار حاضر در انتخابات مثل اسحاق جهانگیری، علی لاریجانی و برخی چهره‌های دیگر شرایط برای حضور مردم پای صندوق‌های رای و مشارکت حداکثری فراهم شود. اما سناریوی سوم مدل انتخابات ۱۴۰۰ بود که در یک انتخابات حداقلی صرفا چهره‌هایی به میان می‌آمدند که چندان هیجان و موجی در جامعه ایجاد نکنند و انتخاباتی در آرامش کامل را پیش ببرند. دقیقا مثل انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم که شهید سیدابراهیم رئیسی به‌عنوان کاندیدای اصلی و واحد اصولگرایان و سایر گزینه‌های حاضر نیز در جایگاه نامزدهای پوششی او وارد عرصه انتخابات شدند. در طرف مقابل نیز دو چهره بی‌خطر اصلاح‌طلب تایید شدند تا نشان دهند که چهره‌های غیراصولگرا نیز در انتخابات حاضر هستند. حال اینکه گمانه‌زنی‌ها در این انتخابات از احتمال حضور و تایید چهره‌هایی چون جهانگیری و لاریجانی خبر می‌داد، اما در نهایت آنچه در قالب گزینه‌های تایید صلاحیت شده ازسوی شورای نگهبان اعلام شد نشان داد که بنابر ادامه رویکرد سابق مبتنی بر انتخابات ۱۴۰۰ است».

بر خلاف روزنامه آرمان، روزنامه سازندگی ضمن حمایت از مسعود پزشکیان نوشت: «شورای نگهبان همه را غافلگیر کرد: اول: دولتمردانی که پنج تن از آنان آسیمه‌سر برای ادامه راه رئیس‌جمهور سابق روانه ستاد انتخابات کشور شدند. ردصلاحیت یا عدم احراز صلاحیت آقایان محمدمهدی اسماعیلی، مهرداد بذرپاش، صولت مرتضوی و داوود منظور (که خود به پیشواز رفت و قبل از اعلام نظر شورای نگهبان انصراف داد) نشانه آن است که برای ادامه راه دولت سیزدهم الزاماً نیازی به دولتمردان آن نیست. دوم: اعتدال‌گرایانی که علی لاریجانی نماد آنان بود و با امید بسیار به جبران شورای نگهبان براساس دیدگاه‌های رهبری به تایید صلاحیت امید داشت. لاریجانی امید اول ائتلاف اعتدال- اصلاح و اصولگرایان معتدل و اصلاح‌طلبان میانه‌رو بود که دست‌کم برای مرحله دوم انتخابات برنامه‌ریزی جدی کرده بودند. شورای نگهبان البته سهمیه‌ای برای اصولگرایان هوادار علی لاریجانی در نظر گرفت و آن مصطفی پورمحمدی بود که او به سبب سوابق همکاری با سیدابراهیم رئیسی و صادق لاریجانی و حتی حسن روحانی می‌تواند هم مدعی ادامه جنبه‌هایی از دولت سیزدهم باشد… سوم: اما اصلاح‌طلبان در وضعیتی قرار گرفته‌اند که خود در خلق آن نقش داشتند. آنان در جبهه اصلاحات همه تضاد خود را بر فرض تایید صلاحیت علی لاریجانی قرار دادند و سعی کردند با غیریت‌سازی از اعتدال‌گرایان و میانه‌روها، پیشاپیش هرگونه ائتلاف را رد کنند و حتی کم‌وبیش به تخریب لاریجانی بپردازند. آنها گرچه از اصلاح‌طلبان رادیکال عبور کردند اما با انتخاب گزینه‌هایی که مهم‌ترین معیار آن تمکین تشکیلاتی به جبهه اصلاحات بود رسماً به شورای نگهبان پیام دادند که «اجازه نمی‌دهیم برای ما نامزد انتخاب کنید». این پیام آشکار را رئیس جبهه اصلاحات در کنفرانس خبری بیان کرد که بلافاصله بعد از انتخاب آقایان آخوندی، پزشکیان و جهانگیری برگزار شد. اما شورای نگهبان دقیقاً در همین زمین بازی کرد و درحالی که مسئله مشارکت به معیار نظام سیاسی در انتخابات تبدیل شده است جبهه اصلاحات را به تعجب وا داشت. مسعود پزشکیان سیاستمداری پاکدست، پرتلاش و نطّاق است که هم وزیر دولت اصلاحات بود، هم وکیل مردم تبریز. نایب‌رئیس‌مجلس دهم؛ مجلس معتدل مدافع دولت اعتدال و بسیار فعال‌تر از رئیس فراکسیون امید.

مسعود پزشکیان در جبهه اصلاحات از بدنه به رأس رسید و بدون سیاست‌بازی، صادقانه سخن گفت و با وجود حمایت احزاب چپ از نامزدهای لیبرال و تکنوکرات توانست به ‌عنوان نماینده جبهه در انتخابات بدل شود و حتی جایگاهی هم‌تراز با اسحاق‌ جهانگیری بیابد. این پیروزی اقلیت بر اکثریت و بدنه بر رأس بود بدون آنکه بزرگان اصلاحات برای او هزینه‌ای کنند. اینکه جبهه اصلاحات باید به عهد خود وفا کند و نه ‌تنها رئیس جبهه که رهبر اصلاحات باید به بیانیه‌ای که صادر کرده است، عمل کند و از نامزد تایید شده جبهه اصلاحات حمایت کند. نامزدی که در انتخابات مجلس دوازدهم با وجود تحریم جبهه اصلاحات با حمایت بدنه اصلاح‌طلبی (که بیانیه روزنه‌گشایی را منتشر کرد) به مجلس راه یافت. در واقع نقض عهد جبهه اصلاحات پایان هر نوع تعامل اصلاحات و حاکمیت خواهد بود و این طرحی است که طراح آن خود جبهه اصلاحات بود.»

از سوی دیگر روزنامه هم‌میهن وابسته به کرباسچی در تحلیلی نوشت: «پرسش مهمی که از ابتدای این انتخابات مطرح شد، این بود که آیا مشارکت انتخاباتی مثل انتخابات اسفند۱۴۰۲ یعنی سه ماه پیش یا انتخابات۱۴۰۰ خواهد بود؟ بدون تردید انتخابات پیش‌رو با یک انتخابات مطلوب و کامل فاصله دارد؛ به‌ویژه از نظر بازتاب دادن وزن اجتماعی گرایش‌های گوناگون نقص جدی دارد، ولی فرق آن با انتخابات ۱۴۰۰ در این است که از سطح حداقلی بالاتر است و امکان و شرایط انتخاب کردن گزینه مؤثر وجود دارد. ما قطعاً باید ردصلاحیت‌های سلیقه‌ای را نقد کنیم؛ ولی این ردصلاحیت‌ها اگر مخل امکان انتخاب میان گزینه‌هایی با اختلاف معنادار نباشد، ‌ قابل عبور کردن است. بدون تردید آقای پزشکیان اختلاف معناداری با هر پنج نفر دیگر اصولگرا دارد؛ اختلافی که از نظر ما می‌تواند با انتخاب او به خیر و صلاح جامعه کمک کند. نکته دوم اینکه، این بار مثل ۱۴۰۰ گزینه‌ای قطعی از سوی ساختار سیاسی تعریف نشده است، یا حداقل اکنون به نظر می‌رسد که چنین چیزی نیست. شاید تبعات آن انتخابات، آنان را به این نتیجه رسانده که راه برای حضور مردم باز شود.»

هم‌میهن در نوشته دیگری ادعا کرد: «انکار نمی‌توان کرد که مدل ۱۴۰۳ شبیه ۱۴۰۰ نیست. چراکه در مدل ۱۴۰۰ چهرۀ اصلی از پیش مشخص است و هر رأی‌آوری حذف می‌شود و آنکه باقی می‌ماند یارای رقابت واقعی با فرد اصلی را ندارد. اکنون اما چنین نیست و گزاف نیست اگر گفته شود ۴ ضلعی انتخاباتی ترسیم شده و اصلاح‌طلبان نه نامزد نیابتی و حمایتی از غیرجبهۀ اصلاحات مانند ۹۲ و ۹۶ که نامزد مستقیم دارند».

روزنامه اعتماد هم نوشته است: «انتشار اسامی ۶ تن به عنوان نامزدهای تعیین شده از سوی شورای نگهبان برای انتخابات ریاست‌جمهوری موجب تعجب شد. ‌ با قطعیت می‌توان گفت که هیچ کس چنین لیستی را پیش‌بینی نمی‌کرد؛ حتی به صورت شانسی هم کسی نگفته بود که این ۶ نفر افراد نهایی واجد صلاحیت هستند. یک مورد هم که گفته بر اساس تحلیل نبوده بلکه بر اساس اطلاع خبری بوده و کسی هم به آن توجه چندانی نکرد. این پدیده نشان می‌دهد که جامعه، حتی بخش مهمی از اصولگرایان در نقطه مقابل درک شورای نگهبان هستند که اصولا رفتارش قابل پیش‌بینی نیست… یک مورد مثل انتخابات اسفند ۱۴۰۲ است که حداقل‌ها را هم نداشت و در مقابل انتخابات ۱۳۹۶ است که در اوج مشارکت بود… رغبت مردم به مشارکت انتخاباتی، برخلاف انتخابات ۱۴۰۰ زیاد شده و در روزهای آینده باید افزایش پیدا کند و این ظرفیت نزد آقای پزشکیان وجود دارد ولی به فعلیت در آوردن آن طی دو هفته طبعا کار سختی است، هرچند نشدنی نیست».

درباره مجموع تحلیل‌های آشفته و متناقض اصلاح‌طلبان باید گفت که شورای نگهبان و ساز و کارهای انتخاباتی، همان شورا و ساز و کارهای همیشگی است بنابراین این مدعیان اصلاح‌طلبی هستند که رفتاری متناقض و بعضا کور و عقیم داشته‌اند؛ مانند همین انتخابات مجلس در اسفند ماه گذشته، که در اثر کج فهمی با تحریم از سوی برخی از افراطیون و پدر خوانده‌ها در جبهه اصلاحات مواجه شد و آنها را بازیچه گروهک‌های ورشکسته قرار داد.

بر این مبنا برخی اصلاح‌طلبان عاقل نوشتند که چنان رفتاری تقلید از گروه‌هایی مثل سازمان منافقین و نهضت آزادی بود که خود را حذف کرده و در تاریخ گم شدند. بدین ترتیب بازگشت به انتخابات، یک موفقیت برای خود اصلاح‌طلبان محسوب می‌شود.

اما از زاویه دیگر، القای مهندسی شده بودن انتخابات ۱۴۰۰ و رقابتی تلقی کردن انتخابات پیش رو هم تناقض‌گویی و توهین به نامزدهای دیگر این طیف است.

در انتخابات ۱۴۰۰، اصلاح‌طلبان آقایان همتی و مهر علیزاده را در گود رقابت داشتند و ۱۶ حزب اصلاح‌طلب هم از همتی حمایت کردند اما با وجود حمایت تلویحی خاتمی، دو میلیون و ۴۰۰ هزا رای نصیب نامزد آنها نشد. به بیان دیگر، این ادبیات توهین‌آمیز است که مثلا آقای پزشکیان نامزد رقابتی اصلاح‌طلبان محسوب شود -که در انتخابات اخیر مجلس در تبریز کلا ۸۹ هزار رای کسب کرد- اما آقایان همتی و مهرعلیزاده اصلاح‌طلب محسوب نشوند!

ادعای اختیارات نداشتن رئیس‌جمهور در گذشته و اشتیاق به رقابت برای رسیدن به این منصب هم تناقض دیگری است که باید در مجالی دیگر پرداخته شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحلیل‌های نارسا و متناقض اصلاح‌طلبان درباره انتخابات رقابتی بیشتر بخوانید »

محمدصدر: برای نامزدی انتخابات دو دلم

محمدصدر: برای نامزدی انتخابات دو دلم



سید محمد صدر گفت: من خودم الان نمی‌دانم کاندیدا می‌شوم یا نه. چون تصمیم نهایی را نگرفته‌ام و فقط نظر مثبت آقای خاتمی را دریافت کرده‌ام.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید محمد صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام: من خودم الان نمی‌دانم کاندیدا می‌شوم یا نه. چون تصمیم نهایی را نگرفته‌ام و فقط نظر مثبت آقای خاتمی را دریافت کرده‌ام.

در ادامه گفتگو سید محمد صدر با تسنیم را می‌خوانید:

** محمد صدر اخیرا جزئیات بیشتری درباره دیدار با سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات و پیشنهاد کاندیداتوری خاتمی به خود مطرح کرد و گفت: من با آقای خاتمی دیدار کردم تا درباره کاندیداتوری در انتخابات ریاست‌جمهوری با ایشان مشورت کنم؛ آقای خاتمی گفتند که نظرشان مثبت است و از من خواستند برای کاندیداتوری ثبت‌نام کنم.

** با این حال محمد صدر تمایل دارد با دوستان بیشتری مشورت کند و نظر خود را هم در این خصوص مطرح کرده و گفت: من خودم الان نمی‌دانم کاندیدا می‌شوم یا نه. چون تصمیم نهایی را نگرفته‌ام و فقط نظر آقای خاتمی را دریافت کرده‌ام. من قصد دارم با دیگر دوستان مشورت کنم و بعد از پایان مشورت‌ها، درباره کاندیداتوری تصمیم خواهم گرفت؛ تا دو سه روز آینده درباره کاندیداتوری جمع بندی‌ خواهم کرد اما اکنون واقعاً به هیچ تصمیمی نرسیده‌ام.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

محمدصدر: برای نامزدی انتخابات دو دلم بیشتر بخوانید »

بهزاد نبوی زیر بار ریاست دوباره جبهه اصلاحات نرفت

بهزاد نبوی زیر بار ریاست دوباره جبهه اصلاحات نرفت



بهزاد نبوی ادامه ریاست جبهه اصلاحات را نپذیرفت و این مسئولیت از سر اجبار به آذر منصوری دبیرکل حزب اتحاد ملت سپرده شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: خبرآنلاین در این زمینه نوشت: «آذر منصوری» دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران اسلامی با رای اکثریت اعضای جبهه اصلاحات به عنوان رئیس‌دوره‌ای این تشکل سیاسی انتخاب شد.

احمد شریف دبیرکل حزب همبستگی دانش‌آموختگان گفت: اعضای جبهه اصلاحات ایران در جلسه عصر دیروز «آذر منصوری» را به عنوان رئیس‌انتخاب کردند. بهزاد نبوی که ششم اسفند ۱۳۹۹ از سوی مجمع عمومی نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست‌جمهوری در ۲۸خرداد ۱۴۰۰ به عنوان رئیس‌ جبهه اصلاحات ایران انتخاب شده بود، پس از شکست جریان اصلاحات در انتخابات، اسفند ۱۴۰۱ از این سمت کناره گرفت.

او اخیرا به خبرنگار ایرنا گفته بود که همچنان عضو جبهه اصلاحات ایران هستم و «عدم آمادگی خود» را برای ریاست دوره جدید این سازوکار اجماعی که به‌زودی آغاز می‌شود، اعلام کرده‌ است. به تازگی کمال‌الدین پیرموذن نماینده ادوار مجلس با معرفی ۱۵ عضو حقیقی جدید جبهه اصلاحات، در گفت‌وگو با رسانه‌ها مدعی شده بود که ‌بهزاد نبوی، فخرالسادات محتشمی‌پور، محسن امین‌زاده، ‌محمدرضا جلایی‌پور، ‌عماد بهاور، بدرالسادات مفیدی، ‌سیدحسن رسولی، معروف صمدی، اسماعیل گرامی‌مقدم، فاطمه سعیدی، محسن‌هاشمی، غلامرضا ظریفیان، محمد مقدم، آذر منصوری و محسن آرمین اعضای حقیقی جدید جبهه اصلاحات را تشکیل خواهند داد.

پیش از این، روزنامه آرمان ملی هم نوشته بود: بهزاد نبوی گفته است برای ریاست جبهه آمادگی ندارد. او هشتم اسفندماه سال گذشته از ریاست جبهه اصلاحات کناره‌گیری کرد. بهزاد نبوی آبان سال گذشته اعلام کرد: «قطعا نمی‌توانیم با معترضان کف خیابان که شعارهای براندازانه می‌دهند، همسو شویم. بحث محافظه‌کاری نیست؛ ما شعارهای آنان را قبول نداریم. ما می‌خواهیم در چارچوب نظام، نظام را اصلاح کنیم. نمی‌خواهیم دینامیت زیر ساختمان نظام بگذاریم بلکه می‌خواهیم همین بنا را اصلاح و ایراداتش را برطرف کنیم که البته می‌دانیم کار بسیار مشکل و پرهزینه‌ای است». این سخنان انتقاداتی را درپی داشت.

روزنامه هم‌میهن نیز، وضعیت جبهه اصلاحات را به‌هم‌ریخته توصیف کرده است. روزنامه هم‌میهن در گزارش خود نوشت: «جبهه اصلاحات که از ماه پایانی سال ۱۳۹۹ و پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ با حضور ۳۱ حزب به صورت رسمی اعلام موجودیت کرده بود، در حالی وارد سومین سال فعالیت خود شده که در اسفند سال گذشته، بهزاد نبوی که در دو سال اول ریاست این جبهه را بر عهده داشت، برای دومین‌بار از مقام ریاست جبهه اصلاحات استعفا کرد. پس از این‌که بهزاد نبوی از ریاست جبهه استعفا کرد، عملا فعالیتی از سوی نهاد بالادستی اصلاح‌طلبان صورت نگرفته است.

یادآور می‌شود جبهه اصلاحات در چند سال اخیر با وجود حضور خود بهزاد نبوی و چهره‌های مشابه وی به بن‌بست خورد، تا جایی که امثال عارف و موسوی‌لاری از ریاست و نایب‌رئیسی «شورای عالی سیاستگذاری اصلاح‌طلبان» (شعسا) پس از انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ استعفا دادند و شعسا از هم پاشید. در دوره انتخابات بعدی نیز گروهی موسوم به ناسا (نهاد اجماع‌ساز اصلاح‌طلبان) به ریاست نبوی تشکیل شد که آن هم به بن‌بست خورد و گرفتار دودستگی شد. در انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸، اصلاح‌طلبان سه لیست انتخاباتی ارائه کردند و در انتخابات ریاست جمهوری دو نامزد (همتی، مهرعلیزاده) در گود داشتند اما هر دو در انتخابات به خاطر سرخوردگی و نارضایتی و انزجار شدید مردم نسبت به دولت ائتلافی مدعیان اعتدال و اصلاحات، شکست خوردند. در انتخابات ریاست جمهوری، از دست‌رفتگی گسترده پایگاه اجتماعی متوجه شد تا «ناسا» به دو طیف ۱۵ و ۱۶ حزبی تقسیم شود و طیف اکثریت به همراه خاتمی و کروبی و دیگران، از همتی حمایت کنند. اما نامزد مد نظر آنها نتوانست بیش از ۴/۲ میلیون رأی به دست آورد. این روند موجب اعتراض‌های بعدی به بهزاد نبوی و استعفای او شد، چنان‌که قبل از آن به عارف شده و به استعفا انجامیده بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بهزاد نبوی زیر بار ریاست دوباره جبهه اصلاحات نرفت بیشتر بخوانید »

مراسم سوگواری نفاق و اصلاح‌طلبان برای تروریست‌ها/ تغییر و تحولات در شورای عالی امنیت ملی به چه معناست؟

مراسم سوگواری نفاق و اصلاح‌طلبان برای تروریست‌ها/ تغییر و تحولات در شورای عالی امنیت ملی به چه معناست؟



اشک ریختن برای قاتلان و تروریست‌ها و با سکوت از کنار ترور فرزندان ملت گذشتن و حتی نقش‌آفرینی در ترور مردم، مسیر همواره منافقین است.

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.

******

روزنامه های امروز سه شنبه دوم خردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که سفر رئیس‌جمهور به اندونزی، تغییرات و تحولات در شورای عالی امنیت ملی، آمادگی مشروط ایروان برای به رسمیت شناختن تمامیت ارضی آذربایجان و وداع با سربازان وطن در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.

بعد از حدود یک‌دهه تصدی دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی توسط علی شمخانی، یکشنبه‌شب هفته ‌جاری وی در توییتی پایان فعالیت خود در این شورا را اعلام کرد و درنهایت جایش را به علی‌اکبر احمدیان، فرمانده اسبق نیروی دریایی سپاه داد و خود با حکم رهبر انقلاب به‌عنوان عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شد.

روزنامه اعتماد درباره تغییر و تحولات در شورای عالی امنیت ملی نوشته است:

ناگهانی و با سرعتی بالا رخ داد؛ دست به دست شدن صندلی دبیری شورای عالی امنیت ملی از علی شمخانی به علی‌اکبر احمدیان، روندی عجیب داشت؛ هم به لحاظ نحوه اطلاع‌رسانی، هم به لحاظ سرعت جابه‌جایی و مهم‌تر به لحاظ زمان این تغییر. دبیر جدید، «دریادار» است و دبیر قدیم «دریابان»؛ هر دو هم از اعضای سپاه پاسداران. علی‌اکبر احمدیان صبح دیروز با حکم ابراهیم رییسی، رییس دولت سیزدهم، مسوولیت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی را بر عهده گرفت. روند این تغییر از آن جهت عجیب بود که شامگاه دوشنبه علی شمخانی در حساب توییتری خود، شعری از محتشم کاشانی نوشت: «حرفی که در حجاب ز گفت و شنود بود / آخر به رمز گفت و به ایما شنود و رفت»؛ بیتی که مشخص نبود خطاب به چه کسانی است و بابت چه موضوعی نوشته شده است.

در ادامه این گزارش آمده است:

زمان این تغییر نیز از دیگر اضلاعی است که جابه‌جایی در چنین سطحی را مورد توجه قرار می‌دهد. حدود یک هفته تا ۱۰ روز است که یک حساب توییتری در حال انتشار تصاویر و مدارکی است و مدعی «فساد مالی» از سوی فرزندان شمخانی است. در این حساب توییتری عکس فرزندان و برخی مسائل شخصی شمخانی نیز منتشر شده است. حدود ۱۰ روز این حساب کاربری تمرکز خود را روی شمخانی گذاشته بود و نهایتا شمخانی هم در همین بازه زمانی تصمیم به رفتن گرفت. نکته دیگر در این بین آن است که صاحب این حساب توییتری، فردی خارج‌نشین است که با استانداردهای خبری نظام همخوانی ندارد و از سوی دیگر مدارک منتشر شده، در صورتی که صحت داشته باشند، مدارکی نیستند که فردی عادی یا یک خبرنگار در خارج از کشور به دست آورده باشد.

مراسم سوگواری نفاق و اصلاح‌طلبان برای تروریست‌ها/ تغییر و تحولات در شورای عالی امنیت ملی به چه معناست؟

روزنامه هم‌میهن در گزارشی با عنوان «تغییر مسیر شورای عالی امنیت ملی؟» می‌نویسد:

این تغییر از اختیارات و حق رئیس دولت است و همانطور که روحانی طی تصمیمی شمخانی را انتخاب کرد، رئیسی هم می‌تواند این تغییر را ایجاد کند. شورایعالی امنیت ملی مثل یک تیم است که رئیسی تشخیص داده که امروز سردار احمدیان می‌تواند این تیم را پیش ببرد. رئیس‌جمهور در واقع مربی یک تیم است که احساس می‌کند فردی باید روی نیمکت ذخیره‌ها بنشیند و فرد تازه‌نفس‌تری جای او را بگیرد. امروز رئیسی احساس می‌کند با توجه به شرایط سیاسی و امنیتی کشور، تیمش با وجود سردار احمدیان برنده خواهد شد. فکر می‌کنم مهم این است که حرکتی که شمخانی در منطقه شروع کرده و فرصتی را به وجود آورده را ادامه دهند و فرصت‌سوزی نکنند.

مراسم سوگواری نفاق و اصلاح‌طلبان برای تروریست‌ها/ تغییر و تحولات در شورای عالی امنیت ملی به چه معناست؟

روزنامه آرمان امروز با توصیف یک شخصت جناحی از دبیر سابق شورای امنیت ملی نوشته است:

علی شمخانی، در تمام این سال‌های حضور در عرصه سیاسی ایران تلاش کرده خود را به‌عنوان یک جریان سوم و فردی فراحزبی و ورای دسته‌بندی‌های مرسوم و مألوف تعریف کند. جریان سومی که هرچند اقبال عمومی و مردمی ندارد، اما در ظرف سیاست و اثرگذاری نظام جمهوری اسلامی ایران توانسته جای پای محکمی از خود به‌جای بگذارد. جای پایی که باید دید بعد از تحول اخیر به کدام سو می‌رود. رفتار، سابقه و عملکرد شمخانی، چه آن زمان که بخشی از هدایت هم سپاه و هم ارتش را در اختیار داشت و چه بعد از آن که پا به عرصه سیاست و قوای اجرایی گذاشت، مؤید تلاش او برای معرفی خود به عنوان یک جریان سوم است. او کسی است که وزیر دفاع دولت سیدمحمد خاتمی بود، اما در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری یعنی در سال ۱۳۸۰ به طور مستقل نامزد انتخابات شد و در مقابل رئیس خود و رئیس دولت اصلاحات قرار گرفت. پس از آن، یعنی در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‌نژاد، شمخانی فاصله معناداری از عالم سیاست گرفت. او یکی از حامیان میرحسین موسوی در انتخابات ۸۸ به حساب می‌آمد. با روی کار آمدن حسن روحانی در دولت دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی شد.

مراسم سوگواری نفاق و اصلاح‌طلبان برای تروریست‌ها/ تغییر و تحولات در شورای عالی امنیت ملی به چه معناست؟

روزنامه فرهیختگان نیز با طرح این سوال که شورای عالی امنیت ملی در دوره جدید چه ماموریت‌هایی دارد؟ می‌نویسد:

شاید بشود اصل تغییر و تحول در یک ساختار را به‌طور کلی مثبت و امیدوارکننده ارزیابی کرد، اما همین تحول اگر محدود به تغییر اشخاص شود صرفا در همان مرحله باقی بماند، در بلندمدت می‌تواند عکس آنچه انتظار می‌رفت عمل کند. حالا درباره تغییر دبیر شورای عالی امنیت ملی هم همین نگرانی وجود دارد. یکی از روشن‌ترین موارد مورد نگرانی هم باور شخص دبیر نسبت به مسائل اساسی مرتبط با وظایف این شورای عالی است. نمونه آن، میزان تفاوت نوع نگاه مجموعه شورای عالی امنیت ملی در دوره پیش‌رو نسبت به امنیت مردم‌پایه در مقایسه با دوره پیشین است. ابتدایی‌ترین مورد مرتبط با آن را می‌توان در لزوم تقویت این نگاه دانست که شورایی با این شرح وظایف و اختیارات، به‌سمت تعمیق فهم از پایین به بالا بودن مفهوم امنیت در دستگاه‌های تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر کشور حرکت کند.

فرهیختگان نوشته است:

اختلاف سلایق در هر جامعه‌ای علی‌رغم آنکه ظرفیتی برای هم‌فکری جامع حول مسائل محسوب می‌شود این تهدید را نیز در پی دارد که مبادا از دل آن تفرقه و تنش حاصل شود. نهادهای امنیتی در چنین مواقعی اگر با کوچک‌ترین اختلاف‌نظری برخورد سخت نشان دهند نه‌تنها کمکی به حل مساله نکرده بلکه شدت نزاع را زیاد کرده و دامنه آن را گسترش می‌دهند. توصیه به عدم‌افراط البته به این معنی نیست که نهادهای امنیتی از خود سلب مسئولیت کرده و با رویکردی انفعالی نظاره‌گر حوادث باشند، اما این توقع وجود دارد که با کوچک‌ترین التهابی سریعا رویکردهای رادیکال و سخت سلبی تجویز نشده و راهبردهای جامع‌نگری که به دوقطبی‌ها دامن نزد نیز در دستورکار قرار گیرد.

مراسم سوگواری نفاق و اصلاح‌طلبان برای تروریست‌ها/ تغییر و تحولات در شورای عالی امنیت ملی به چه معناست؟

سوگواران نفاق

سه تروریستی که آبان ماه سال گذشته در میدان نگهبانی محله خانه اصفهان، با حمله مسلحانه و ایجاد رعب و وحشت عمومی، سه تن از حافظان امنیت را با گلوله کشته بودند، جمعه ۲۹ اردیبهشت ماه با حکم محاربه اعدام شدند، سوگواری افرادی چون شقایق دهقان، ستاره پسیانی، حامد بهداد و… پس از اجرای حکم اعدام، همراه با منافقین که نیز عزادار تروریست‌های اعدامی شده بود و سوگواری می‌کرد و در این هم‌مسیری، نکته‌ها نهفته است.

روزنامه جوان دراین‌باره نوشته است:

اشک ریختن برای قاتلان و تروریست‌ها و با سکوت از کنار ترور فرزندان ملت گذشتن و حتی نقش‌آفرینی در ترور مردم، مسیر همواره منافقین است. منافق فقط آن عضو رسمی مجاهدین خلق نیست، همین جماعت سوگواران تروریسم، همین‌ها که از خشونت عریان دفاع می‌کنند و مشوق آدمکشی شده‌اند، همین که حمله به نیروهای حافظ امنیت و آتش زدن به جان و مال و امنیت مردم را تشویق می‌کنند و پس از ناآرامی‌ها هم می‌گویند خشونت‌ها کار ما نیست، همین‌ها که برای قاتلان مسلح، به نام مردم ایران سوگواری می‌کنند، اما همزمان از کنار ترور فرزندان مرزبانی این ملت با سکوت و سانسور می‌گذرند هم منافق هستند، سوگوارانی که برای منافقین عزادارند و منافقانه این سوگواری را برای مردم ایران فاکتور می‌کنند و نقاب دلسوزی برای ایران را بر چهره می‌زنند. مگر می‌شود دلسوز ملت بود و از خشونت برائت نجست. نه آن تروریست‌ها فرزندان ایران هستند، نه این جماعت حامی تروریسم، هنرمند مردمی؛ مردم ایران قربانیان مظلوم و سربلند تروریسم هستند و نباید این حق را به کسی داد که این ملت را با قاتل و تروریست و حامی ترور به جهان معرفی کند.

مراسم سوگواری نفاق و اصلاح‌طلبان برای تروریست‌ها/ تغییر و تحولات در شورای عالی امنیت ملی به چه معناست؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مراسم سوگواری نفاق و اصلاح‌طلبان برای تروریست‌ها/ تغییر و تحولات در شورای عالی امنیت ملی به چه معناست؟ بیشتر بخوانید »

تبلیغ اصلاحاتِ خاتمی توسط اینترنشنال

تبلیغ اصلاحاتِ خاتمی توسط اینترنشنال



هر بار که خاتمی و دیگر لیدرهای جریان غربگرا اظهارنظری را مطرح می کنند، اظهارات آنها با استقبال ویژه رسانه های دشمن همراه می شود.

به گزارش مجاهدت از مشرق، وب سایت ضدایرانی «ایران اینترنشنال» در اقدامی مسبوق به سابقه با استقبال از اظهارات اخیر خاتمی نوشت: «محمد خاتمی، از چهره‌های ارشد اصلاح‌طلبان در سخنانی با تاکید بر موضع قبلی خود گفت: پیش از این گفتم براندازی نه ممکن است نه مطلوب، اما آنچه الان جاری است خودبراندازی است و حرف اصلاحات به حاکمیت این است که خودبراندازی نکنید، اصلاح کنید تا جامعه راضی باشد و زمینه پیشرفت فراهم شود.»

یک سوال؛ چرا هر بار که خاتمی و دیگر لیدرهای جریان غربگرا اظهارنظری را مطرح می کنند، اظهارات آنها با استقبال ویژه رسانه های دشمن همراه می شود. چرا رسانه ای بدنام همچون اینترنشنال برای تبلیغ اصلاحات مدنظر خاتمی، پیش قدم شده است؟! آیا این رسانه ضدایرانی تغییر رویه داده و دلواپس منافع و عزت مردم ایران است؟! پاسخ قطعا منفی است. متاسفانه این جریان غربگرا است که به منافع و عزت مردم ایران پشت کرده و خود را در حد شیپورچی های دشمن تنزل داده است.

تبلیغ اصلاحاتِ خاتمی توسط اینترنشنال

«اکبر گنجی» از فعالین اپوزیسیون پیش از این گفته بود:«وظیفه ما کارمندان ‌بخش پروپاگاندای دولت آمریکا، انگلیس و اسرائیل، نابودی ایران و ایرانیان است. وظیفه ما وحشت‌افکنی است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم.»

لازم به ذکر است که در سال ۷۸ و پس از فتنه‌ای که در دولت اصلاحات رقم خورد، سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و برخی دیگر از فرماندهان، نامه اعتراض‌آمیزی را به خاتمی رئیس‌جمهور وقت نوشتند که در آن تاکید شده بود: «نحوه برخورد با حوادثی که همه ما شاهد شادی و رقص دشمنان پیرامون آن هستیم، باعث شده جریان‌های معاند با انقلاب گستاخ‌تر و در مقابل آن، مدافعان انقلاب محافظه‌کارانه و با دلزدگی توأم با ناامیدی، هر روز تحقیر شده و به ثمره این همه خون نگریسته و انگشت خود را با تاسف و تاثر می‌گزند… آیا چند روز امنیت کشور را دچار اخلال کردن و به هر مؤمن و متدین حمله کردن و آتش زدن فاجعه نیست؟ آیا زیر سؤال بردن جمهوری اسلامی، این یادگار ده‌ها هزار شهید و شعار علیه آن دادن فاجعه نیست؟.. ما امروز رد پای دشمن را در این حوادث به خوبی می‌بینیم… در پایان با کمال احترام و علاقه به حضرت‌عالی اعلام می‌داریم کاسه صبرمان به پایان رسیده و تحمل بیش از آن را در صورت عدم رسیدگی، بر خود جایز نمی‌دانیم.»

نکته قابل توجه اینجاست که نامه مذکوردر شرایطی نوشته شده بود که خیانت‌های بعدی و بزرگ‌تر خاتمی اتفاق نیفتاده بود. مرحوم‌هاشمی در خاطرات روز ۲۹ شهریور ۱۳۷۸ می‌نویسد: «سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس آمد. درمورد نامه‌ای که فرماندهان سپاه، چند هفته پیش به آقای خاتمی نوشتند و سروصدای زیادی به پا کرد، توضیحی داد. گفت، تصمیم همه بوده، ولی به قلم خود او نوشته شده و هدف سیاسی نداشته‌اند و قبل از نوشتن، از آقای خاتمی وقت خواسته‌اند که تذکرات را خصوصی بگویند؛ چون وقت نداده، نوشته‌اند.»

شهید بزرگوار حاج قاسم سلیمانی همچنین مهرماه ۹۵ به صراحت درباره همصدایی با دشمن هشدار داد و گفت: «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ‌ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحب ‌منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دوصدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شده‌اند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است.‌ ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین‌بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است.»

سانسور ریاست ایران بر مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل در رسانه های غرب‌گرا

واقعیت این است که رسانه های جریان غربگرا در مواجهه با اخبار مثبت، «سانسورچی های ماهری» هستند. فرض کنید شورای حقوق بشر سازمان ملل، ایران را محکوم می کرد. تجربه ثابت کرده است که اگر چنین اتفاقی رخ می داد، رسانه های جریان غربگرا همگی به صف شده و فریاد وامصیبتا سر داده و مدعی می‌شدند که ایران کشوری منزوی و تنش آفرین است و همه دنیا این را فهمیده است.

حالا به این خبر توجه کنید: «ایران رئیس مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل شد». انتخاب ایران به ریاست مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل با توجه به فرآیند انتخاب آن حاکی از یک دستاورد دیپلماتیک برای کشورمان است. بر اساس این فرآیند باید گروه‌های منطقه‌ای از قاره‌های مختلف نامزدهای خود برای ریاست این مجمع را معرفی کنند که در این مرحله در اتفاقی کم‌نظیر تمام کشورهای آسیایی از جمله کشورهای عربی منطقه و از جمله عربستان که برای عضویت در نهادهای بین‌المللی معمولا با ایران در رقابت بودند، این بار رقابت را کنار گذاشته و نام جمهوری اسلامی ایران را به عنوان تنها نماینده قاره آسیا برای ریاست این مجمع معرفی کرده‌اند.

تبلیغ اصلاحاتِ خاتمی توسط اینترنشنال

این رویداد ناشی از توجه ویژه دولت سیزدهم به دیپلماسی منطقه ای و ارتباط موثر با همسایگان است. مسئله ای که متاسفانه در دولت قبل مورد غفلت قرار گرفت و همین غفلت، از یکسو فرصت های زیادی را هدر دادو از سوی دیگر خسارت های بزرگی را به کشور تحمیل کرد.

ریاست ایران بر مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل خبر مهمی است. اما از آن مهمتر، روندی است که به این نتیجه منجر شده است. روندی که بیش از پیش ثابت می کند، اقتدار در دیپلماسی، قطعا از انفعال نتایج بهتری داشته و دارد.

تبلیغ اصلاحاتِ خاتمی توسط اینترنشنال

دیپلماسی مقتدرانه در روابط بین الملل، قطعا هزینه هایی در پی دارد اما تجربه ثابت کرده که هزینه ای که دیپلماسی مقتدرانه در پی دارد، خیلی کمتر از هزینه ای است که دیپلماسی انفعالی به مردم تحمیل می کند.

تبلیغ اصلاحاتِ خاتمی توسط اینترنشنال

نشان به آن نشان که رویکرد دولت اصلاحات در دیپلماسی منجر به آن شد که نهایتا رئیس جمهور آمریکا در اقدامی گستاخانه، ایران را بخشی از محور شرارت نامید. در یک نمونه دیگر دیپلماسی دولت قبل، خسارت محض برجام را در پی داشت.

نکته قابل تأمل اینجاست که همزمان با سانسور هماهنگ خبر ریاست ایران بر مجمع اجتماعی شورای حقوق بشر سازمان ملل در رسانه های جریان غربگرا، در آنسو رسانه های معاند با خشم و عصبانیت این خبر را منتشر کردند.

منبع: فارس

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تبلیغ اصلاحاتِ خاتمی توسط اینترنشنال بیشتر بخوانید »