دولت اصلاحات

قمار لیدر فتنه با پروژه ققنوس چه معنایی دارد؟ / پشت پرده ارسال یک پیام ویژه برای افسر سازمان سیا از تهران!

قمار لیدر فتنه با پروژه ققنوس چه معنایی دارد؟ / پشت پرده ارسال یک پیام ویژه برای افسر سازمان سیا از تهران!



این روزها وضعیت موسوی حتی بدتر از افسر خائن سوری مناف طلاس است، آقای قمارباز از ترس قطع ارتباط با آمریکایی‌ها به خودفروشی افتاده است!

سرویس سیاست مشرق- نزدیک به یک هفته پس‌ازآنکه آشوبگران در روز قدس شعارهایی چون «نه غزه، نه لبنان…» سر دادند یک جلسه محرمانه در دفتر یکی از استانداران سابق دولت اصلاحات برای بررسی وضعیت و اتمسفر فتنه برگزار می‌شود، در این جلسه یکی از حاضران در بحث رو به موسوی لیدر فتنه‌گران کرده و با لحنی تحریک‌آمیز به او می‌گوید: آقای مهندس آنچه در خیابان بر زبان هواداران شما جاری شده است بزرگ‌تر از مقیاس ادراکی ماست، بهتر است کمی محتاط‌تر رفتار کنید!

موسوی که انتظار شنیدن این جملات را از جانب مشاور خود نداشت با تحکم به این فرد می‌گوید که جنبش برای جذب حداکثری نیاز به آن دارد که رادیکال‌تر شود، نخست‌وزیر سابق برای آنکه فضای جلسه را تغییر دهد با تمسخر و لحنی لوده‌وار می‌گوید که تازه اول عیش است.

حاضران در جلسه که انتظار چنین پاسخی را از جانب لیدر فتنه نداشتند، کمی جاخورده و سعی می‌کنند واقعیت صحنه را برای موسوی شرح بدهند. یکی از مشاوران که سابقه حضور در وزارت کشور را نیز داشته و مهندسی رأی برای سران فتنه می‌کرد وارد دیالوگ با موسوی شده و به او می‌گوید که یک ورق‌باز همه برگ‌هایش را برای رقیب رو نمی‌کند، بهتر است شما کمی آرام تر رفتار کرده و بر اساس واکنش حریف و وضعیت زمین قدم‌به‌قدم به‌پیش بروید، قرار نیست یک‌شبه هواداران شما نظام را تغییر بدهند؛ موسوی با شنیدن این جملات از کوره دررفته، از جای بلند شده و به سمت در خروجی برای ترک جلسه می‌رود، اما در لحظه آخر دوباره به‌سوی میز گفتگو آمده و رو به مشاورش می‌گوید، یادت باشد من ورق‌باز نیستم، بلکه قماربازم!

قمار لیدر فتنه با پروژه ققنوس چه معنایی دارد؟ / پشت پرده ارسال یک پیام ویژه برای افسر سازمان سیا از تهران!

قمار لیدر فتنه با پروژه ققنوس چه معنایی دارد؟ / پشت پرده ارسال یک پیام ویژه برای افسر سازمان سیا از تهران!

عکس/ نتیجه قمار لیدر فتنه ۸ ماه جنگ خیابانی بود!

اثر جوهری پروژه ققنوس در تهران!

آن روزها احتمالاً کسی در میان مخاطبان و مشاوران موسوی معنای آن جمله عجیب را متوجه نشد، اما سه روز بعدازاین جلسه محرمانه، رابرت گیتس رئیس سازمان سیا به شبکه CNN کُدهایی داد که برای تفسیرگران معنای «قمارباز» را عیان می‌کرد. رئیس سیا به شبکه آمریکایی گفته بود که در ایران پس از راهپیمایی روز قدس شکاف‌هایی ایجادشده است که به‌تدریج عمیق‌تر خواهد شد، این افسرعالی‌رتبه شبکه جاسوسی ادامه داده بود که هرقدر ضریب نارضایتی‌های سیاسی در ایران به سود جنگ منطقه‌ای بیشتر شود، آمریکایی‌ها از آن راضی‌تر خواهند بود.

حالا معلوم شده بود که چرا موسوی خودش را نه یک ورق‌باز به معنای سیاست‌مداری پراگماتیست با اهدافی مشخص و در چهارچوب بلکه یک قمارباز خوانده که می‌تواند بر سر مصالح و منافع ملی کشورش با دشمن بر سر یک میز نشسته و آن‌قدر مست و مسخ قدرت گردد که همه‌چیزش را به تاراج بگذارد.

آقای قمارباز بعدها بیشتر روحیات و خلق‌وخوی عجیب خود را به نمایش گذاشته تا جایی که جز برخی مشاورانش در پاریس که به گروهک منافقین وصل بودند؛ مابقی او را ترک گفته و موسوی روزبه‌روز منزوی‌تر گردید. این انزوا تا جایی پیش رفته است که او در دی‌ماه سال ۹۶ به‌صورت علنی با تروریست‌های موساد هم‌پیمان شده و در آبان سال ۹۸ با عبور علنی از آرمان‌های امام (ره) خودش را بخشی از پروژه سازمان سیا در ایران تعریف کرد. بعدها یکی از حاضران در جلسه محرمانه مشاوران فتنه سال ۸۸ در جمعی گفته بود که موسوی نه شخصت سیاسی بلکه حیثت خود را در پیش چشم همگان قمار کرد.

پس از فرونشستن شراره آتش اغتشاشات شبکه فحشا در چند محله و شکست طرح سازمان سیا برای دادن وکالت سیاسی به یک شاهزاده فراری و منفور، بار دیگر شبکه جاسوسی برای جلب مشارکت خاکستری‌ها به سراغ کارت موسوی در تهران رفته و با نوشتن یک بیانیه عجیب، طرح سوریه سازی ایران را روی میز گذاشته است. هر چند که موسوی پیش‌ازاین سعی کرده بود با فرستادن علائم و اشاراتی خاص ازجمله انتشار یک اطلاعیه و کشیدن چند طرح و نقاشی خاص برای خودش در «پروژه ققنوس» جا باز کند، اما در آن روزها کمیته خرابکاری، موسوی را کارت سوخته نامیده و اعلام کرده بود پیرمرد آلزایمری نمی‌تواند نقش مهمی در شبکه داشته باشد.

قمار لیدر فتنه با پروژه ققنوس چه معنایی دارد؟ / پشت پرده ارسال یک پیام ویژه برای افسر سازمان سیا از تهران!

عکس/اردشیرامیرارجمند سرپل سازمان منافقین و بیانیه نویس موسوی در پاریس

البته پس از سوختن تمام سناریوهای احتمالی بازهم شبکه مادر اغتشاشات سراغ موسوی رفته و با نوشتن یک بیانیه تحلیلی برای این فرد، آقای قمارباز را به خط کرده است. موسوی به دلیل کیش شخصیت شدید و نیز جنگیدن دون کیشوت وار با گذشته خود و همچنین ترس از فراموش‌شدن اجتماعی حاضرشده است با این طرح ننگین همکاری کند.

واقعیت آن است که بیانیه اخیر لیدر فتنه‌گران از لحاظ محتوایی خاصیت چندانی ندارد، اما وب‌سایت کلمه که اغلب نظرات سازمان منافقین را بیان می‌کند؛ درباره بیانیه جدید حرف در دهان آن پیرمرد پرحاشیه گذاشته و نوشته است که موسوی خواهان «شورای ملی» در ایران شده است. برخی منابع نزدیک به موسوی اطلاع داده‌اند که حداقل در دو سال گذشته امیرارجمند(سرپل منافقین) به جای این چهره افراطی بیانیه نوشته و پروژه جدید همکاری میان موسوی و سیا توسط این فرد هدایت شده است.

طرح تشکیل شورای ملی براندازی، همان پروژه‌ای است که پیش‌ازاین مایکل دوران افسر ارشد سازمان سیا در سوریه پیاده کرده است، این جاسوس خبره آمریکایی در ماه‌های اخیر چند سفر مرموز به منطقه داشته و حتی در کنار پل خداآفرین در حاشیه رود ارس عکس یادگاری نیز با افسران موساد گرفته است.

قمار لیدر فتنه با پروژه ققنوس چه معنایی دارد؟ / پشت پرده ارسال یک پیام ویژه برای افسر سازمان سیا از تهران!

قمار لیدر فتنه با پروژه ققنوس چه معنایی دارد؟ / پشت پرده ارسال یک پیام ویژه برای افسر سازمان سیا از تهران!

عکس/ مایکل دوران افسر سازمان سیا در کنار رود ارس/ سفر جاسوس آمریکایی به سوریه و دیدار با تروریست‌ها

سرنوشت دون‌کیشوت فتنه چگونه است؟

در آگوست سال ۲۰۱۱ آمریکایی‌ها با هدایت مالی سعودی به معاندین سوری پیام دادند که برای براندازی نظام تنها راه‌حل تشکیل شورای ملی است، در آن زمان یک افسر آمریکایی بانام مستعار احمد ابراهیم به‌عنوان مسئول میز سوریه مدام زیر گوش مناف طلاس می‌خواند که از حکومت اسد خود را جدا کرده تا رهبری معارضین را بر عهده بگیرد، بعدها لوران فابیوس وزیر خارجه فرانسه فاش ساخت که طلاس درازای گرفتن پاسپورت فرانسوی کشورش را به آمریکایی‌ها فروخته است.

یک روز پس از بیانیه براندازانه میرحسین موسوی که رسماً عبور از نظام جمهوری اسلامی ایران را کلید زد، محمد خاتمی نیز درست در روزی که با رأفت توأم با اقتدار نظام جمهوری اسلامی هزاران نفر از فریب خوردگان حوادث اخیر آزاد شدند، با ادبیاتی دیگر، اما با همان جهت‌گیری کلی موسوی، به ساختارهای نظام اسلامی حمله کرد.
در بیانیه خاتمی که گویی همسو با بیانیه براندازانه موسوی از یک اتاق فکر سرچشمه می‌گیرد، خاتمی مانند فتنه ۸۸ کوشیده است، از دوگانه جنگ سخت و نرم با نظام، دومی را برگزیند تا به زعم خود با بیانیه موسوی مرزبندی کرده باشد، اما کیست که نداند اولی دنبال براندازی نرم است و دیگری دل در گرو سخت آن دارد؟

این روزها وضعیت موسوی حتی بدتر از افسر خائن سوری مناف طلاس است، آقای قمارباز از ترس قطع ارتباط با آمریکایی‌ها به خودفروشی افتاده است، شاید این وضعیت رقت‌انگیز نیاز به محاکمه او را نیز از بین برده است؛ او حالا مجبور است در تنهایی و انزوای مطلق با خودش و گذشته‌اش بجنگد!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

قمار لیدر فتنه با پروژه ققنوس چه معنایی دارد؟ / پشت پرده ارسال یک پیام ویژه برای افسر سازمان سیا از تهران! بیشتر بخوانید »

نایاک بی‌مصرف‌تر از ساواک

نایاک بی‌مصرف‌تر از ساواک



نایاک در جریان آشوب‌های اخیر به وزارت خارجه امریکا پیشنهاد داده بود برای روشن نگه‌داشتن شراره‌های آتش در چند محله به اغتشاشات پول تزریق کند!

به گزارش مجاهدت از مشرق، مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت:

تابستان سال ۱۳۹۳ دستگیری یک جاسوس امریکایی در تهران توجه بسیاری را به خود جلب کرد. جیسون رضاییان طی عملیات پیچیده ده‌ساله توانسته بود در پوشش خبرنگار به برخی مقامات دولتی نزدیک شود و با طرح دوستی با آنها به اطلاعاتی خاص دست یابد، پس از ضربه به شبکه جاسوسی رضاییان، نام یک سازمان سیاسی مرموز مستقر در واشنگتن بیش از دیگر دستگاه‌های جاسوسی امریکایی به گوش می‌رسید.

آن روزها ارتباطات جیسون رضاییان با نایاک (شورای ملی ایرانیان امریکا) برملا و مشخص شد بخشی از اطلاعات جاسوس – خبرنگار امریکایی به‌صورت رمزگذاری شده در اختیار این سازمان به اصطلاح سیاسی قرارگرفته تا آنها پس از بررسی، دسته‌بندی و راستی آزمایی، این اطلاعات خام را جهت‌دهی و برای میز ایران در وزارت خارجه امریکا و سازمان سیا ارسال کنند. رضاییان آن‌چنان در کار خود از شگردهای عجیبی استفاده می‌کرد که در لابی امنیتی نایاک به «حاجی جیسون‌» معروف شده بود! نفوذ جیسون رضاییان تا حدی بود که ادعا می‌کرد مزه آدامس حسن روحانی رئیس‌جمهور وقت را نیز می‌داند، این جمله اگرچه لاف سیاسی محسوب‌ می‌شد اما تا حدی عمق نفوذ شبکه جاسوسی نایاکی‌ها در تهران را نشان می‌داد.

البته این بار اول نبود که نایاکی‌ها دست به طراحی یک پروژه نفوذ می‌زدند، پاییز سال ۱۳۸۲ و هم‌زمان با توسعه NGO‌ها توسط دولت خاتمی، یکی از مدیران ارشد نایاک به بهانه انجام تحقیقات مستقل درباره سازمان‌های غیردولتی ایران، به تهران سفر و با یکی از مسئولان وزارت امور خارجه در امور فعالیت‌های زیست‌محیطی، دیدار می‌کند. عامل امریکایی در این دیدار رایزنی‌هایی برای اعمال فشار اجتماعی بر ایران به ‌بهانه مسائل و مشکلات زیست ‌محیطی انجام می‌دهد، در آن جلسه آن مقام دولتی سرپل نفوذ در ایران را به نایاکی‌ها معرفی می‌کند و به او پیشنهاد می‌دهد که به ‌جای اجرای پروژه مستقیم در ایران از طریق رابط عمل کند. این ماجرا باعث شد تا با همکاری دولت اصلاحات، باقر نمازی رئیس مؤسسه همیاران به نایاکی‌ها سرویس دهد.

شکل این همکاری نیز جالب توجه بود! نمازی اطلاعات کسب کرده از داخل را به یکی از مسئولان ارشد در نمایندگی وقت ایران در سازمان ملل متحد رسانده و از طریق این واسطه اطلاعات دست اول به نایاک می‌رسید، بعدها این شبکه به باند نیویورکی‌ها معروف شد. سطح نفوذ این باند دیپلماتیک و نفوذی در جریان امضای برجام در هتل کوبورگ به حدی بود که توانست بخش‌های مهمی از سند راهبردی و امنیتی گروه بین‌المللی بحران (مؤسسه تحلیل و ارزیابی متعلق به وزارت خارجه امریکا) در متن توافق بگنجاند.

اسناد موجود نشان می‌دهد نایاکی‌ها برای نفوذ در داخل از سه مؤسسه بزرگ امریکایی پول دریافت کرده‌اند. بنیاد «اعانه ملی برای دموکراسی»، بنیاد «جامعه بازسورس‌» و بنیاد «اوراسیا» از جمله نهادهای ضد ایرانی هستند که به ‌صورت مستقیم از شبکه جاسوسی نایاک حمایت مالی کرده‌اند. البته این حمایت مالی بی دلیل نبوده است. در سال‌های ۸۳ و ۸۴ درست در زمانی که نایاک یک بزرگراه جاسوسی در داخل ایران باز کرده بود، بنیاد اوراسیا در دو فاکتور جدا از یکدیگر ۲۰۰ هزار دلار به نایاک کمک مالی می‌کند؛ بخشی از پول با هدف تأسیس‌ سایتی به‌ نام مرکز آنلاین آموزش NGO‌ها و تکمیل سایت فارسی نایاک مورد استفاده قرار گرفته است؛ در ازای این بخشش مالی نایاک متعهد می‌شود از طریق شبکه نفوذی خود در ایران یک مؤسسه اقتصادی در اتریش تأسیس‌ کند، نایاک با کمک پری نمازی (برادرزاده باقر نمازی) و همسرش بیژن خواجه‌پور بنیاد سیمرغ را در وین راه می‌اندازد، بنیاد سیمرغ در اصل همان شرکت بد نام آتیه بهار بود که به دلالی‌های اقتصادی‌اش معروف بود!

نایاک در ایران تجربه‌ای عجیب از یک شبکه چند سو، دونبشی و نفوذی است که با پاک کردن رد پای خود موفق شده بود بخشی از پروژه نرمال‌سازی وزارت خارجه امریکا را اجرایی کند؛ اما پس از خروج ترامپ از برجام نایاک کارایی اولیه خود را از دست ‌داده و تعدد رقبای دیگر باعث شده بود این گروه جاسوسی از بورس خارج شود. این سطح ازناکارآمدی به حدی بود که اسفندیارباتمانقلیج عامل نایاک در سرمقاله یک روزنامه اصلاح‌طلب نوشت که اگر دولت رئیسی با امریکایی‌ها کنار نیامده و تسلیم نشود، امریکا سیاست نرمال‌سازی بانفوذ به داخل را کنار گذاشته و به شیوه دیگر عمل خواهد کرد.

این پیش‌بینی از سوی این مدرس جنگ نرم خیلی زودتر از تصورات ممکن محقق شد. نایاکی‌ها که سال‌ها مروج تئوری تغییر حکومت در ایران (رژیم چنج از درون به بیرون) بودند به‌یک‌باره نقاب از صورت برداشته و در یک بیانیه اینترنتی اعلام کرده که خواهان تغییر نظام است!

این تضاد رفتاری نشان از تغییر نقش نایاک دارد. تا پیش‌ازاین نایاک با بازی در نقش خاکستری سرپل نفوذی‌ها بود، اما شکست پروژه‌هایی چون برجام یک و دو، شبکه جاسوسان محیط زیستی، ایران بریج، تداند کیش، سفارت مجازی امریکا در ایران، پروژه تک و آواتک و عملیات کفشدوزک که هرکدام با تلاش سربازان گمنام امام زمان(عج) در سازمان اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات کشف و منهدم شدند، باعث شد تا نایاک با بازنگری در سیاستگذاری‌های خود را به‌صورت علنی دشمنی خود با مردم ایران اعلام کند. نایاک به‌عنوان مشاور در آخرین عملیات سازمان سیا در ایران (عملیات ققنوس) نیز حاضر بوده است!

جمال عبدی، مغر متفکر و رئیس نایاک در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی اعتراف می‌کند که هدف نایاک آن بود که از طریق اغتشاشات در داخل براندازی کند، این مهره جاسوسی می‌گوید که نایاک پس از ماه اکتبر دیگر حاضر نیست عامل ضد جاسوسی امریکایی‌ها در ایران بوده و می‌خواهد نقش خود را عوض کند. عبدی در بخشی از این گفت‌وگو پرده از یک سِرمگو نیز برداشته و گفته است که ارتباط با اصلاح‌طلبان برای نایاک نه اجرای دیپلماسی پنهان بلکه ابزاری برای براندازی بوده است. تفسیر این راز بزرگ نشان از آن دارد که باند نیویورکی‌های نیاوران ابزاری در خدمت امریکایی‌ها در جهت تضعیف جمهوری اسلامی ایران در دوران پسابرجام بوده است.

آگاهان به عملکرد شبکه‌های جاسوسی اعتقاد دارند که عدم اثرگذاری و نیز رقابت سخت میان لابیست‌ها در کنگره امریکا باعث شده است تا نایاک از کارکرد جاسوسی به یک شبکه براندازی سخت تغییر فاز دهد. نایاک در جریان آشوب‌های اخیر به وزارت خارجه امریکا پیشنهاد داده بود برای روشن نگه‌داشتن شراره‌های آتش در چند محله به اغتشاشات پول تزریق کند! پیشنهاد  عجیب نایاک با چراغ سبز باراک اوباما و بیان اشتباهاتش در شیوه برخورد با فتنه سال ۸۸ روبه‌رو شد، این شبکه قبل از اقدام با ضربه یک‌نهاد امنیتی منهدم شد. بعدازاین باخت سنگین امنیتی یکی از رقبای نایاک در یادداشتی به کنایه نوشت که نایاک به‌اندازه ساواک برای امریکا بدون مصرف‌ شده است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

نایاک بی‌مصرف‌تر از ساواک بیشتر بخوانید »

راز دشمنی جریان اصلاحات با علامه مصباح یزدی

راز دشمنی جریان اصلاحات با علامه مصباح یزدی



در جبهه مقابل جبهه التقاطی، علامه مصباح بود که با ارائه قرائتی کاملاً خالص و ناب از اسلام، به تولید و تئوریزه علوم انسانی اسلامی با محوریت قرآن همت می‌گمارد.

مهدی جبرائیلی تبریزی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

علامه مصباح یزدی همواره در نقطه مرکزی حملات رسانه‌ای بدنه اصلاح‌طلبان تندرو و افراطی بود. البته هیچ زمانی این رفتارهای دور از مدنیت، غیر از برچسب‌های اتهامی، مستند و مستدل به حتی یک دلیل عاقلانه نبود و نیست. تنها روش آنان؛ استفاده از شانتاژ رسانه‌ای و سفسطه‌های روشنفکرانه بوده است. رمزگشایی این رویکرد نیازمند بیان چند نکته مهم است:

۱. شاکله وشاخصه فکری اصلاحات را سکولاریسم تشکیل می‌دهد و دموکراسی سکولار غایت تفکر اصلاح‌طلبی است ومنادیان این تفکر همواره در مسیر تعمیم پروژه سکولاریسم که دلیل بر تاثیرپذیری اصلاح‌طلبی از مبانی سکولاریسم و رویکرد معرفتی اصلاحات است، قدم و قلم برداشته‌اند.

مثلا دردولت اصلاحات، به کرّات از فیلسوفان لیبرال دعوت کردند. ازسال ۸۰ تا ۸۴ بیش از هفت نفر از فیلسوفان برجسته انگلیسی، آمریکایی، فرانسوی و آلمانی به دعوت مرکز گفت‌وگوی تمدن‌ها با ریاست عطاءالله مهاجرانی، به ایران سفر کردند و در جمع‌های دانشجویی به ایراد سخنرانی پرداختند. در سال ۱۳۸۱یورگن‌هابرماس فیلسوف آلمانی به ایران دعوت شد ودرکنفرانسی با عنوان «پروژه ناتمام مدرنیته» به ایراد سخنرانی پرداخت. او دریکی ازسخنرانی‌هایش خطاب به دانشجویان تأکید می‌کند: «دین برای بقاء درجامعه مدرن، راهی جز پیوند یافتن با حاکمیت مردم(دموکراسی مدرن) و حقوق بشر ندارد».

هابرماس از روشنفکران وطنی سؤال می‌کند که؛ «برای استقرار سکولاریسم، اصلاح‌طلبان می‌خواهند تا کجا پیش بروند؟ مخالفت شما با ادغام دین و دولت تا چه حدی جدی است؟». پاسخ حلقه کیان(اتاق فکر جریان مذکور) این بود که اصلاح‌طلبان قصد دارند برای تحقق پروژه سکولاریسم در ایران قدم‌به‌قدم پیش بروند و با توجه به این که فعلاً پتانسیل برپایی انقلاب سکولار را در کشور نداریم، لذا باید پروژه اصلاح‌گری تدریجی به سمت سکولاریسم در جامعه پیش برود و «پروژه پروتستانتیسم اسلامی» به عنوان نسخه‌ای مناسب برای جامعه‌ای مذهبی مانند ایران که رهایی از مذهب در آن ساده نیست، مورد تأییدهابرماس قرار می‌گیرد.

اصلاح‌طلبان برای اجرای این پروژه وارداتی و استحاله‌گرانه که دموکراسی به عنوان مبنای مشروعیت مطرح می‌شود و در مقابل نظریه حکومت دینی و مبنای شرع برای حکمرانی قرار می‌گیرد، با مانعی بزرگ به نام علامه مصباح مواجه شده‌ بودند که به عنوان تئوریسین درهم‌تنیدگی دین و سیاست مطرح شده بود. علامه مبانی لیبرالیسم را زیر سؤال برد و اصلاح‌طلبان به ویژه طیف تجدیدگرایانه آن جریان که آبشخور فکری‌شان، لیبرالیسم است، از این برآشفته‌ شدند و در برابر نقدهای عالمانه علامه مصباح به موضعگیری‌ها و جوسازی‌های اهانت‌آمیز روی آوردند تا جامعه مخاطب حقیقت را نشنود و نبیند.

۲. هرجریان اجتماعی برای حدوث و بقاء محتاج پشتوانه فکری و نظری قوی است. «انقلاب اسلامی ایران» هم از این اصل کلی برای بایستگی و پایستگی مستثناء نیست. در وهله اول امام خمینی(ره) و در مراتب بعدی امثال شهید مطهری این نیاز انقلاب را برآورده ساختند. اما درمرتبه بعدی، نیاز به بروزرسانی براساس اقتضائات زمان و ظهور جریانات واندیشه‌های متعدد در برابراندیشه اصیل انقلابی، ملموس و محسوس بود. علامه مصباح با فهم دقیق و عمیق این مسئله به میدان می‌آید و ضمن مواجهه با جریانات فکری و تبیین‌اندیشه سیاسی و اجتماعی اسلام، به کادرسازی می‌پردازد. دراین راستا مجموعه‌هایی مانند «نظریه سیاسی اسلام»، «سلسله مباحث اسلام و سیاست وحکومت»، حکیمانه‌ترین حکومت(کاوشی در نظریه ولایت فقیه) و «نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه»، توسط ایشان منتشر می‌شوند. از این حیث به درستی جایگزین مناسبی برای امثال علامه طباطبائی و شهید مطهری معرفی می‌شوند. بنابراین جریان اصلاحات با عقبه فکری مشخص، «عقبه تئوریک نظام» را مورد هجمه قرار می‌دهد.

۳. شاید بتوان گفت که جریان التقاطی معاصر درجهان اسلام و ایران از مبدأ مدرنیزه کردن اسلام شروع شد.

و این هدف جز با تفسیر مادی قرآن امکان‌پذیر نبود. چنان‌که مارکس نیز بر این باور بود که برای مبارزه با مذهب در میان توده‌های معتقد باید از خود مذهب استفاده کرد؛ بدین صورت که مفاهیم مذهبی از محتوای معنوی و اصلی خود تخلیه و از محتوای مادّی پرشود تا توده، مذهب را به صورت مکتبی مادّی دریابد. پس از این مرحله دورافکندن پوسته ظاهری دین ساده است.

مبانی التقاطی از چند حیث قابل کاوش است. مبانی هستی‌شناسی مانند حق‌طبیعی در برابر حق حاکمیت و ولایت الهی، پلورالیسم دینی در برابر حقانیت و جامعیت دین اسلام. مبانی معرفت‌شناسی مانند نسبی‌گرایی در برابر واقع‌گرایی و استفاده از روش هرمنوتیک فلسفی برای فهم متون دینی که قائل به نفی هرگونه فهم ثابت و یقینی است، در برابر نگرش مبتنی برامکان تغییر در دین وفهم دینی که صرفاً در برخی فروع اخلاقی و برخی احکام عملی که تابع مصالح و مفاسد متغیر هستند، می‌باشد. همچنین مبانی انسان‌شناختی که اومانیسم را در برابر تکلیف‌مندی انسان از سوی خداوند، قرار می‌دهد.

قبل از انقلاب شهید مطهری درمقابل نفوذ جریان التقاطی مانند «سازمان مجاهدین» (قرائت کمونیستی از مجاهده و انقلابی‌گری) ایستاد.

اما پس از انقلاب، در اواخر دهه شصت و به ویژه دهه هفتاد شمسی در ایران جریان‌های روشنفکری شکل گرفت و گستره فکری ایران را تحت تأثیر خود قرار داد. یکی از این جریان‌های فکری حلقه کیان بود.

این افراد با بازاندیشی افکار خود، غرب پژوهی را استراتژی مطالعاتی خود قرار داده و به این نتیجه رسیدند که تلفیقی از تجربیات مثبت تمدن غالب بشری(غرب) و درونی کردن آنها با ارزش‌های بومی و محلی بهترین راهکار است و در همین راستا به تلفیق سه شکاف ملی، اسلامی و غربی تاکید می‌ورزیدند. اصول بنیادین نگرش التقاطی حلقه کیان پذیرش ارزش‌هایی همچون لیبرالیسم، پلورالیسم و حقوق بشر و تبیین و انطباق دین با این ارزش‌ها است نگرش انتقادی به دین مبتنی بر عقل خودبنیاد، رویکرد سکولاریستی دردین، گرایش پوزیتیویستی، تأکید بر کثرت‌گرایی دینی، ستایش دموکراسی لیبرال از دیگر مشخصه‌های این جریان است؛ و بازتاب آن در عرصه جمهوری اسلامی ایران را می‌توان در حوزه سیاست‌گذاری و سیاست‌ورزی دولت اصلاحات و حامیان آن مشاهده کرد.

مثلا اگر خاتمی می‌گفت؛ «مشروعیت همه حکومتها از مردم است». ترجمان سخن «جان‌لاک» بود که گفته بود: «آنچه جامعه سیاسی را به وجود می‌آورد و سبب برقراری آن می‌شود، چیزی نیست مگر توافق عده‌ای از انسان‌های آزاد که می‌توانند با اکثریت عددی خود شناخته شوند. فقط همین عامل می‌تواند بنیانگذار حکومت مشروع باشد».

همو معتقد بود که؛ «آزادی از دین سؤال می‌کند و دین باید جوابگو باشد». چرا که مفهوم آزادی را به عنوان «ارزش مطلق و بی‌قید و شرط» از «ژان ژاک روسو» وام گرفته بود.

و در نتیجه به ترکیب اسلام و لیبرال دموکراسی غربی دست زد. خاتمی به واسطه تحصیل در رشته فلسفه و آشنایی بااندیشمندان غربی و نظریات آنان، مشرق را نقطه عشق و جان می‌دانست ولی غرب را نقطة عقل و خرد و لذا «انسان ملتقای مشرق جان و مغرب عقل» را تدوین کرد!

در جبهه مقابل جبهه التقاطی، علامه مصباح بود که با ارائه قرائتی کاملاً خالص و ناب از اسلام، به تولید و تئوریزه علوم انسانی اسلامی با محوریت قرآن همت می‌گمارد.

آیت‌الله «مصباح یزدی» در اوایل انقلاب به مناظره با «احسان طبری» (بزرگ‌ترین تئوریسین مارکسیست ایران) و «فرّخ نگهدار» (رهبر سازمان فدائیان خلق) می‌نشیند. و «نقدی فشرده بر اصول مارکسیسم» را به رشته تحریر درمی‌آورد.

و در دوران اصلاحات در مجامع عمومی(نماز جمعه)، حوزوی و دانشگاهی به تبیین نظریّات اسلام درباره آزادی پرداخت که حاصل این مباحث درکتب «نظریه سیاسی اسلام»، «اسلام، سیاست و حکومت»، «دین و آزادی» و «پرسش‌ها و پاسخ‌ها» گردآوری می‌شود. و به نقد نظریّه «پلورالیسم دینی» مبادرت می‌ورزد که در کتاب «کاوش‌ها و چالش‌ها» منعکس می‌شود.

از دیگروجوه مبارزه علامه مصباح یزدی با جریان التقاط؛ مبارزه با مصادره به رأی تشیّع(بازنمایی التقاطی از سیره معصومین) است. ایشان با توجه به تقلای دشمن درجهت بازنمایی فرمول‌های مورد علاقه خویش از اسوه‌های عملی و رفتاری تشیّع، به خلق آثاری چون «آذرخشی دیگر از آسمان کربلا»، «سیره معصومان»، «جام زلال کوثر» و… پرداختند تا از طریق انحراف در تعریف الگوهای اسلامی نسل جوان به التقاط دچار نشوند.

مصداق دیگر مبارزه ایشان در این بعد، مقابله با رُنسانس اسلام یا همان اسلام منهای روحانیت بود … رهبر انقلاب هم در سفر به «قم» در مورد حمله دوگانه «اسلام بدون سیاست» و «اسلام بدون روحانیت» هشدار دادند.

آیت‌الله «مصباح یزدی» در دو برهه با این تفکر مقابله می‌کند: یکی در دوران اصلاحات در تقابل با «سروش»، «کدیور»، «حجاریان» و… و. و دیگری هم در قبال «نئوایرانیست» های نفوذی.

بنابراین اجتهادها و مجاهدت‌های شجاعانه علامه مصباح یزدی، ایشان را در تیررس تهاجمات جریان تجدیدنظرطلب قرار داد اما این اهانت‌ها ذره‌ای در اراده آن سترگ مرد دوران تزلزل ایجاد نکرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

راز دشمنی جریان اصلاحات با علامه مصباح یزدی بیشتر بخوانید »

روزنامه‌نگاری جرم نیست وطن‌فروشی و جاسوسی جرم است

روزنامه‌نگاری جرم نیست وطن‌فروشی و جاسوسی جرم است



دو تن از خبرنگاران رسانه‌های اصلاح‌طلب توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند که بلافاصله با اعتراض رسانه‌های معاند و ضد انقلاب مواجه شد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، طی هفته‌های گذشته و در جریان آشوب‌ها و اغتشاشات اخیر در کشور که به بهانه فوت دختری به نام مهسا امینی آغاز شد اما خیلی زود ماهیت و عوامل پشت‌پرده و هدایتگر آن افشا شدند، دو تن از خبرنگاران رسانه‌های اصلاح‌طلب توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند که بلافاصله با اعتراض رسانه‌های معاند و ضد انقلاب مواجه شد و این رسانه‌های در قالب پخش خبر یا گزارش‌های متعدد خواستار آزادی آنها شدند. 

پس از آن بود که وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در بیانیه مشترک تبیینی خود پیرامون حوادث اخیر تصریح‌ کردند که برخی خبرنگاران شاغل در رسانه‌های اصلاح‌طلب از جمله این دو خبرنگار بازداشت شده در دوره‌هایی که با عنوان «جنگ ترکیبی و براندازی نرم» توسط سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) برگزارشده بود، شرکت کرده بودند.

در واقع این بیانیه از چرایی نگرانی رسانه‌های معاند برای این خبرنگاران پرده برداشت، چرا که در بخشی از آن تصریح شده بود، الهه محمدی و نیلوفر حامدی خبرنگاران اصلاح‌طلب دستگیر شده در دوره‌های آموزشی سازمان جاسوسی آمریکا شرکت داشته و هر دو نفر آنها نقش منابع اولیه خبرسازی برای رسانه‌های بیگانه را ایفا کرده‌اند.

خبرنگارانی که با اخبار جعلی و جهت‌دار پیرامون خبر درگذشت مهسا امینی، به ایجاد پروژه آشوب در ایران کمک کردند.

تقلای مدعیان اصلاحات برای تطهیر متهمان جاسوسی

پس از انتشار این بیانیه فعالین رسانه‌ای و روزنامه‌های اصلاح‌طلب در اقدامی هماهنگ سعی کردند با تخطئه گزارش دو نهاد امنیتی و اطلاعاتی رسمی کشور، این افراد را خبرنگارانی جا بزنند که تنها به وظیفه خبرنگاری خود عمل کرده‌اند.

مهدی رحمانیان مدیرمسئول روزنامه شرق درباره بیانیه مشترک نهادهای امنیتی کشور و اتهام جاسوسی و آموزش نیلوفر حامدی (خبرنگار شرق) در خارج از کشور به نیت اغتشاش، مدعی شد: این‌ها خبرنگار هستند و کار خبری خود را کرده‌اند. می‌گویند این خبرنگاران توسط بیگانگان آموزش دیده‌اند که بروند خبر تهیه کنند! خب چرا بیگانگان آنها را آموزش بدهند؟

وی در پاسخ به این پرسش که نیلوفر حامدی برای انتشار خبر و گزارش سقز با شما هماهنگ بوده است، اظهار کرد: هر چه درباره او می‌گویند دروغ است. ایشان اولین بار عکس مهسا امینی را منتشر نکرده و قبل از او عکس‌هایی منتشر شده بود. نیلوفر از ابتدا تا انتهای این موضوع با من هماهنگ بود.

غلامحسین کرباسچی مدیرمسئول روزنامه هم‌میهن نیز درباره خبرنگاران بازداشتی و اطلاعیه نهادهای امنیتی گفت: تا آنجایی که پرسیدیم به ما گفتند هیچ ارتباطی به مسائل روزنامه‌نگاری و خبرنگاری ندارد. اما آن چیزی هم که در اطلاعیه آمده مربوط به همین فعالیت روزنامه‌نگاری و تهیه گزارش درباره ماجرای اخیر بوده است. حالا منتظر هستیم تا ببینیم مقام‌های قضایی چه قضاوت و مدارکی دارند. خبر و حوادث در دنیای امروز مخفی نمی‌ماند هر اتفاقی در هر گوشه‌ای با تاخیر چند دقیقه‌ای یا حتی چند ثانیه‌ای بیفتد در همه جای دنیا پخش می‌شود. اگر فضای رسانه‌ای در داخل کشور به گونه‌ای باشد که خبرنگاران بتوانند خبر صحیح و درست را منتشر کنند، این بیشتر به نفع امنیت کشور خواهد بود تا اینکه فضایی در کشور ایجاد شود که خبرنگاران نتوانند سریع و سالم خبر خود را منتشر کنند.

عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح‌طلب هم درخصوص بازداشت این دو خبرنگار نوشت: «اینکه فکر کنیم الهه محمدی پس از سال‌ها کار حرفه‌ای موفق، رفته دوره ببینه که با ارزش خبری آشنا بشود و بعد برود سقز گزارش خبری بدهد، مثل این است که دکترای ریاضی را ببریم تا جدول‌ ضرب یاد بگیره.»

همزمان با روزنامه‌های زنجیره‌ای و فعالین اصلاح‌طلب رسانه‌های اپوزیسیون و معاند فارسی‌زبان ازجمله بی‌بی‌سی فارسی، اینترنشنال سعودی، رادیو فردا، صدای آمریکا و… در اخبار و گزارش‌های متعددی نسبت به دستگیری این دو خبرنگار اعتراض کرده و خواستار آزادی هرچه سریع‌تر آنان شدند.

نکته قابل تامل اینکه مدیر یکی از رسانه‌های زنجیره‌ای در حالی گفته است که خبرنگار بازداشت شده همه امور را با هماهنگی وی انجام می‌داده است، اما نگفته است که خبرنگار مذکور آیا همکاری با CIA و شرکت در دوره‌های آموزشی آنها را نیز با هماهنگی مدیرمسئول خود انجام داده است؟

همچنین روزنامه‌های زنجیره‌ای می‌گویند این افراد فقط «خبرنگار» هستند این در حالی است که تشخیص این مسئله که آیا فقط خبرنگار هستند یا در پوشش خبرنگار به ارتکاب اقداماتی مانند پادویی برای غرب مبادرت می‌ورزند برعهده نهادهایی امنیتی است نه شما!

از سوی دیگر خروجی عملکرد مدعیان اصلاحات در سال‌های گذشته موج پناهندگی و پادویی برخی خبرنگاران در این رسانه‌ها برای رسانه‌های معاند بوده است. همچنین باید از مدعیان اصلاحات پرسید که کدام دیدگاه‌های شما با دیدگاه‌های آمریکا و اسرائیل فاصله داشته است؟

رسانه‌های اصلاح‌طلب‌، کانون اصلی پرورش پادو برای رسانه‌های ضدایرانی

فعالین رسانه‌ای و روزنامه‌های مدعی اصلاحات در حالی تلاش دارند، به‌زعم خود از این بیانیه اعتبارزدایی و خبرنگاران خود را از اتهامات وارده تبرئه کنند که رسانه‌های اصلاح‌طلب در سال‌های اخیر یکی از کانون‌های اصلی پرورش و تربیت پادوهای رسانه‌ای برای شبکه‌ها و رسانه‌های ضدایرانی بوده‌اند که با وطن‌فروشی به استخدام بی‌بی‌سی فارسی‌، صدای آمریکا، من وتو، رادیو فردا، ایران اینترنشنال‌، ایندیپندنت فارسی و… درآمدند و در حال حاضر برای این شبکه‌های معاند فعالیت می‌کنند.

این افراد در دوران اصلاحات در روزنامه‌ها و مجلات همشهری دوره اصلاحات‌، ایران، چلچراغ، شهروند امروز، تهران تایمز، شرق، اعتماد، هم‌میهن، بهار، وقایع اتفاقیه و بسیاری دیگر از نشریات مشغول به کار بوده‌اند و پس از چندی به شکل کامل جذب این رسانه‌ها شدند.

همچنین خبرنگاران و روزنامه‌نگاران رسانه‌های طیف مدعی اصلاح‌طلبی در مقاطع مختلف به‌ویژه در جریان فتنه‌ها و آشوب‌ها با تهیه گزارش‌های میدانی و مصاحبه‌ها و مقاله‌های خود به تأمین خوراک خبری برای رسانه‌های ضدانقلاب پرداخته‌اند. موضوعی که در گزارش‌های متعددی به آن پرداخته شده است. 

روزنامه‌نگاری جرم نیست وطن‌فروشی و جاسوسی جرم است

شبکه نیابتی دشمن در داخل و هشدارهای کیهان 

مردادماه گذشته روزنامه کیهان در گزارشی با عنوان «رسانه داخلی یا شبکه نیابتی دشمن؟!» به بررسی نقش و عملکرد رسانه‌های اصلاح‌طلب تکمیل پروژه عملیات روانی دشمن علیه ملت ایران پرداخته و نوشته بود: «بحران‌سازی از مسائل و حوادث عادی با هدف ایجاد فشار روانی، اضطراب و خشم انباشته، سیاه‌نمایی از همه شئون حکومت و کشور و ایجاد نفرت نسبت به وطن‌، ناامیدسازی از بهبود اوضاع، به‌خصوص اوضاع اقتصادی و معیشتی و بزک کردن دشمنان اصلی و واقعی کشور و جایگزین کردن دیگران به‌عنوان دشمن به‌عنوان سه محور اصلی عملیات روانی علیه ملت ایران در دستورکار این رسانه‌ها قرار گرفته و به‌صورت شبانه‌روزی در تلاشند با تثبیت ادراک‌های مدنظر خود افکار عمومی کشور را تحت تاثیر قرار دهند یا حتی بر تصمیمات کلان کشور اثر بگذارند و زمینه پیشبرد راهبردهای خود را فراهم آوردند.»

در این گزارش همچنین ضمن هشدار به نهادهای قضائی و امنیتی تصریح شده بود: «یکی از نکات قابل تأمل این است که متاسفانه در سایه بی‌توجهی مدیران برخی رسانه‌های مدعی اصلاحات، تعدادی از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران این رسانه‌ها علنا به کشف حجاب اقدام کرده و به‌صورت پیوسته، توئیت‌ها و پست‌های اینستاگرامی توهین‌آمیز و ساختارشکن منتشر کرده و ضمنا توئیت‌ها و مطالب فعالین جریان معاند در خارج از کشور را نیز بازنشر می‌دهند. 

بر همین اساس با بررسی صفحات اجتماعی برخی از خبرنگاران و روزنامه‌نگاران مدعی اصلاح‌طلبی شاغل در رسانه‌های داخلی موارد تأمل‌برانگیزی مشاهده می‌شود. کشف حجاب، توهین به مقامات عالی نظام، سیاه‌نمایی وضع کشور، انتشار مطالب و تصاویر اروتیک، شوخی‌های جنسی، توهین به مقدسات و…تنها بخشی از مصادیق پست‌های منتشرشده از سوی برخی خبرنگاران و روزنامه‌نگاران طیف مدعی اصلاحات در فضای مجازی است.

عملکرد این قبیل افراد در پوشش خبرنگار، این شائبه را به وجود آورده است که برخی از آنها با چنین رویکردی در پی رزومه‌سازی برای حضور در رسانه‌های معاند هستند.

قصور و تقصیر مدیران برخی رسانه‌های مدعی اصلاحات موجب شده تا این‌گونه افراد به راحتی و بدون محدودیت به انتشار مطالب سخیف اقدام کرده و این رسانه‌ها را به‌عنوان «دوره کارآموزی برای حضور در رسانه‌های ضدانقلاب در خارج از کشور» در نظر بگیرند.»

از رمضان‌پور و واحدی و انتخابی‌فرد مزدور سعودی تا علی‌نژاد و گنجی و باستانی جاسوس غرب

از سوی دیگر نگاهی به فهرست خبرنگاران و روزنامه‌نگاران و همچنین فعالین رسانه‌ای منتسب به این طیف که در سال‌های گذشته با وطن‌فروشی به استخدام رسانه‌های ضدایرانی یا دستگاه‌های جاسوسی غربی درآمدند خود گواه این مدعاست. 

«مسعود بهنود» یکی از این روزنامه‌نگاران فراری است که طی سال‌های گذشته در پوشش خبرنگار، مجری یا فعال رسانه‌ای مهم‌ترین نقش در اجرای پروژه جنگ روانی دشمن در ایران هراسی، هجمه به فرهنگ، هویت و اعتقادات مردم ایران و کودتای رنگی علیه نظام جمهوری اسلامی داشته است.

او در سال ۱۳۷۶ در روزنامه «جامعه» به‌عنوان اولین روزنامه منتسب به جریان اصلاح‌طلب شروع به فعالیت کرد. این نشریه به‌دفعات به نشر اکاذیب و اتهام‌زنی به ارکان حاکمیت پرداخت. تشویش اذهان عمومی، انتشار اخبار محرمانه، افترا و توهین نسبت به نیروهای مسلح و مقامات نظامی، نشر اکاذیب، توهین و حمله به مقدسات مذهبی و مسئولان نظام، اشاعه و ترویج فرهنگ غرب، اشاعه فحشا و درج مطالب خلاف عفت عمومی و توهین و افترا به قوه قضائیه ازجمله اتهامات این روزنامه مدعی اصلاح‌طلبی بود.

این روزنامه اصلاح‌طلب در تیرماه ۱۳۷۷ توقیف شد.دو روز بعد از توقیف روزنامه جامعه، روزنامه دیگری به نام توس توسط همین کادر آغاز به‌کار کرد که در شماره اوّل خود تیتر بزرگ «توس در خدمت جامعه» را چاپ کرد. این کادر که مسعود بهنود نیز جزو آنان بود، نشریات زنجیره‌ای اصلاح‌طلب را راه‌اندازی کردند.

نکته قابل‌تأمل این‌جاست که تعداد قابل‌توجهی از روزنامه‌نگاران و خبرنگاران شاغل در رسانه‌های معاند و ضدانقلاب، توسط اشخاصی همچون مسعود بهنود شناسایی و برای سرویس‌دهی به رسانه‌های حامی تحریم و تجزیه و آشوب در ایران هدایت شده‌اند. برخی نیز با همکاری وی جذب رسانه‌های ضدانقلاب شده‌اند.

همچنین در سال‌های گذشته تعدادی از فعالین رسانه‌ای در داخل با خیانت به مردم کشورشان به استخدام بی‌بی‌سی فارسی درآمدند و در نقش پادوهای ملکه انگلیس، در این شبکه ضدایرانی مشغول به کار شدند که «دروازه ورود» این خبرنگاران تجدیدنظرطلب به شبکه رسانه‌های فارسی زبان بیگانه «بهنود» بوده است.

«مجتبی واحدی» دیگر قلم فروش فراری اصلاح‌طلب از اطرافیان و مشاوران مهدی کروبی محسوب می‌شد و تنها در سال ۱۳۷۹، همزمان با مقدمات برگزاری انتخابات مجلس ششم، با راه‌اندازی روزنامه آفتاب یزد به‌واسطه اعتماد خانواده کروبی به او، سردبیر این روزنامه شد.

در دوران حضور در آفتاب یزد، با دیکتاتوری تحریریه آن روزنامه را اداره کرد و علاوه‌بر وارد کردن بستگان بی‌تجربه خود به روزنامه، با روزنامه‌نگاران قدیمی‌تر برخوردهای بی‌ادبانه‌ای صورت داد.

مجتبی واحدی حتی در همان روزی که کشور را ترک می‌کرد، سردبیر آفتاب یزد بود و تحت هیچ‌گونه تعقیب قضایی یا اطلاعاتی نبود. وی که به آمریکا پناهنده شده، می‌گوید حاضر است حتی با گروه‌های تروریستی مخالف جمهوری اسلامی مذاکره و همکاری کند.

مجتبی واحدی در مصاحبه با رادیو فرانسه- کشوری که بقایای گروهک منافقین در آن گردآوری شده‌اند- می‌گوید: من بشخصه با هر گروهی که حتی سوابق تروریستی دارد اما حاضر باشد به اشتباهات گذشته‌اش اعتراف کند مذاکره می‌کنم.

وی می‌گوید: به جهتی می‌رویم که دیگر شرایط فقط شرایط انتقاد و مخالفت نیست. البته ایده کنگره ملی ایده بسیار خامی است. او در شرایط انزوا در خارج کشور می‌گوید: من اعتقاد ندارم که فقط باید با گروه‌های خارج از ایران مذاکره کرد. افرادی از داخل هم می‌توانند باشند اما نباید حضورشان موجب شناسایی آنها به وسیله حاکمیت شود.

«کاملیا انتخابی‌فرد» سردبیر این روزهای رسانه سعودی ایندیپندنت فارسی نیز کار خود را در رسانه‌ای اصلاح‌طلب در ایران و در دوره اصلاحات آغاز کرد و بعدها سر از رسانه‌های بیگانه و دشمن درآورد. نیک‌آهنگ کوثر، کاریکاتوریست نشریات که سال‌هاست در کانادا اقامت دارد، مدعی شده بود انتخابی‌فرد، با استفاده از جاذبه‌های جنسی تبدیل به دامی شده بود که بسیاری از روزنامه‌نگاران پس از ارتباط نا مشروع با وی، مجبور به پذیرش شرایط خاصی می‌شدند.

«علی‌اصغر رمضانپور» از کارمندان سابق بخش فارسی بی‌بی‌سی و سردبیر خبر کنونی تلویزیون سعودی و ضدایرانی ایران اینترنشنال نیز از دیگر فعالین رسانه‌ای اصلاح‌طلب و فراری است که معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد در دولت اصلاحات و رئیس نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران بود.

«حسین باستانی» دیگر خبرنگار فراری منتسب به طیف اصلاحات است که در روزنامه‌های دوم خردادی مانند جامعه، نشاط، صبح امروز، دوران، نوروز، بنیان، بیان، آینه، وقایع اتفاقیه و… نقشی کلیدی ایفا می‌کرد. باستانی در سال ۷۸ به تیم رسانه‌ای رئیس‌جمهور دولت اصلاحات راه پیدا کرد.

آنها وظیفه داشتند هرروز صبح تا قبل از ساعت هفت‌ونیم، بولتنی برای مطالعه آقای رئیس‌جمهور آماده کنند؛ بولتنی که به مرور برای هیئت دولت، رئیس مجلس و سایر چهره‌های کلیدی اصلاحات هم فرستاده می‌شد. وی هم اکنون در شبکه سلطنتی انگلیس علیه ملت خود پادویی می‌کنند.

«مسیح علی‌نژاد» همکار این روزهای سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلیس نیز از همین روزنامه‌های طیف اصلاحات سر برآورد. خبرنگاری را از سال ۱۳۷۸ با روزنامه‌ «همبستگی» آغاز کرد و بعد از آن خبرنگار پارلمانی خبرگزاری «ایلنا» در مجلس ششم بود که به‌دلیل بی‌احترامی به قوانین و سرقت اسناد اداری محرمانه، از مجلس هفتم اخراج شد و همین امر علی‌نژاد را طعمه خوبی برای سرویس جاسوسی انگلیس قرار داد تا از وی یک جاسوس تربیت کنند و از همان زمان بود که وی به دام MI۶ افتاد.

از علی‌نژاد در روزنامه‌های «شرق»، «بهار»، «وقایع اتفاقیه»، «هم‌میهن» نیز نوشته‌هایی منتشر شده است. وی در آخر به روزنامه «اعتماد ملی» ارگان رسمی حزب یکی از سران فتنه پیوست و در سیاه‌نمایی از اوضاع کشور و اهانت به مردم و رئیس‌جمهور قانونی کشور کم نگذاشت.

«مرجان شیخ‌الاسلامی آل آقا» از متهمین اصلی پرونده ۶/۶ میلیارد یورویی پتروشیمی و متهم به مشارکت اخلال در نظام اقتصادی کشور و تحصیل مال نامشروع به مبلغ هفت میلیون دلار که سال ۹۶ از کشور متواری شده نیز مدیرمسئول خبرگزاری میراث فرهنگی و همزمان به‌عنوان دبیر سرویس پارلمانی روزنامه همبستگی مشغول به فعالیت بود.

وی پیش‌تر با همکاری برخی از خبرنگاران اصلاح‌طلب این خبرگزاری را راه‌اندازی کرد و از زمان اصلاحات تا دوران دولت دهم با دولت‌های مختلف همکاری کرد. او در انتخابات مجلس ششم به‌عنوان عضو جبهه مشارکت و عضو تحریریه روزنامه صبح امروز به مدیرمسئولی «سعید حجاریان» کاندیدا شد.

فریبا داوودی مهاجر، رکسانا صابری، نفیسه کوهنورد، فرناز قاضی زاده، اکبر گنجی، ابراهیم نبوی، فرشته قاضی، رضا حقیقت نژاد، نیک آهنگ کوثر، مانا نیستانی، امید معماریان، هوشنگ اسدی، نوشابه امیری، محمد مساعد، جمشید برزگر، اردشیر امیر ارجمند، نیما راشدان و… تنها بخشی از نام‌های منتسب به رسانه‌های جریان اصلاحات است که با وطن فروشی در قامت عروس هزار داماد به سرویس‌های مختلف جاسوسی و بنیادهای گوناگون استعماری خدمات می‌دهند.

چنین افراد قلم‌فروش و وطن‌فروشی در حالی به حرفه شریف روزنامه‌نگاری، کشور و مردم خود خیانت کرده‌اند که هم‌اینک خبرنگاران و روزنامه‌نگاران بسیاری، در رسانه‌های مختلف کشور متعهدانه و دلسوزانه برای بیان آلام و مشکلات جامعه خود تلاش می‌کنند.

منبع: کیهان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روزنامه‌نگاری جرم نیست وطن‌فروشی و جاسوسی جرم است بیشتر بخوانید »

عبدی: وضع فعلی بی‌حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی‌کند/ اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم

عبدی: وضع فعلی بی‌حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی‌کند/ اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم



جریان اصلاح طلب به هیچ عنوان حاضر نیست به این سوال پاسخ دهد که چرا علیرغم بتن ریزی در قلب راکتور هسته ای، تحریم ها در «دولتِ اصلاح طلبان» 2 برابر شد!؟

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** عبدی: وضع فعلی بی حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی کند

روزنامه اعتماد– به مدیرمسئولی «الیاس حضرتی» نماینده عضو فراکسیون امید در مجلس دهم که پیش از این تصاویر او با «شهرام جزایری» از مفسدین اقتصادی در دوره دولت اصلاحات منتشر شده بود- در یادداشتی با عنوان «موضوع تکراری حجاب» به قلم «عباس عبدی» نوشت: «متاسفانه در جامعه ما گفت‌وگوهای سازنده و منطقی برای حل مسائل اجتماعی وجود ندارد و به‌طور معمول یک یا هر دو سوی موضوعات اجتماعی علاقه دارند که مسائل را حیثیتی و جنجالی کنند و اجازه ندهند که موضوع از طریق شایسته و منطقی به بحث گذاشته شود. مساله اندازه و حدود حجاب از این نوع است.»

وی در ادامه نوشت: «بسیاری از زنان تجربه زیسته خود را در کشور و تهران و رفتن به پاسگاه وزرا یا برخورد با گشت ارشاد یا افراد عادی و ماموران امر به معروف می‌نویسند و همدلی دیگران را نیز کسب می‌کنند… بعید است که حتی یک در هزار مردم، قتل و سرقت را جرم ندانند و خواهان مجازات مرتکب آن نشوند، یا قاچاق مواد مخدر را اغلب مردم جرم می‌دانند، ولی نظرسنجی‌ها و رفتار عمومی مردم نشان داده است که اکثریت قاطع معتقد به برخورد قانونی یا تلقی مجرمانه از بی‌حجابی نیستند، نه به این علت که لزوما به حجاب اعتقادی ندارند، بلکه به علت فلسفه جرم مخالفت می‌کنند، اتفاقا حتی بسیاری از زنان چادری، خواهان حق انتخاب پوشش در حد متعارف هستند و گمان می‌کنند که این‌گونه اجباری شدن حجاب معنای انتخابی بودن پوشش آنان را تغییر داده است و حتی برخی خانم‌ها به همین علت در پوشش خود تجدیدنظر کرده‌اند.»

این فعال اصلاح طلب در ادامه نوشت: «جرم به افعالی گفته می‌شود که نظم یا عفت عمومی را خدشه‌دار کند، این حد از عدم رعایت ماده قانونی حجاب نه نظم اجتماعی را نقض می‌کند و نه عفت عمومی را که اساسا موضوعی عرفی است. اگر مساله حکومت اجرای دستور شرع است که در این صورت باید قانون را به‌طور کامل و در همه جا و فقط برای زنان مسلمان اجرا کند و میان خانه و خیابان نیز فرق ذاتی ندارد.… دستورالعمل برای پوشش کارکنان دولتی نیز چاره کار نیست، زیرا بیرون از اداره به گونه دیگری رفتار خواهند کرد و این دوگانگی و ریا برای جامعه ما بدتر از هر رفتار دیگر از جمله عدم رعایت حجاب است.»

عبدی: وضع فعلی بی‌حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی‌کند/ اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم

«مصطفی تاجزاده»   از محکومین فتنه ۸۸ پیش از این گفته بود: «به نظرم باید به سمتی حرکت کنیم هر کس خود سبک زندگی خود را تعیین کند اما هزینه عدم رعایت حجاب را بالا نبریم

این قبیل اظهارات و موضع گیری ها، نه تنها مصداق دفاع از حقوق زنان نیست، بلکه توهین به زنان ایرانی است. برای نمونه «فائزه هاشمی»  پیش از این در اظهارنظری تأمل برانگیز گفته بود: «مانتوهای دراز و گشاد که در هرکدام چند نفر جای می‌گیرند، چیست که تن دخترهایمان کرده‌ایممن  سر کلاس چادر را برمی‌داشتم، مانتوهایم بلند نبود، معمولا رنگ روشن می‌پوشیدم یا بارانی که کمی چسبان بود…هیچوقت درگیر برادر غیرتی نبودم.»

فضاسازی برخی فعالین و رسانه های اصلاح طلب در موضوع حجاب در حالی است که ما در ایران حجاب اجباری نداریم، بلکه حجاب در ایران الزامی است. تفاوتش این است که برای احکام فردی اجبار نداریم،  الزام برای احکام اجتماعی است. مثل تفاوت حکم مستی در خلوت و جلوت؛ در خانه یا خیابان. الزام حجاب، برای باحجاب کردن بی حجاب ها نیست، بلکه برای صیانت از حق عموم جامعه استبدحجابی در ایران ناشی از بی دینی نیست، نتیجه یک هجمه فرهنگی عظیم و گسترده است (که البته قصور و تقصیرهای متولیان فرهنگی نیز در این میان قطعا تاثیرگذار بوده است). حجاب امری اجتماعی است، نه فردی؛ بی حجابی در خیابان و اماکن عمومی، تعرض به حقوق دیگران است.

از سوی دیگر در ایران قانونی است به عنوان حجاب قانونی این حجاب قانونی را شما که مسلمان هستید باید رعایت کنید چون هم قانون‌تان است و هم در شرع آمده، اگر هم غیرمسلمان هستید به عنوان قانون شهروندی ایران رعایت می‌کنید، نه شرع.

لازم به ذکر است که چندی پیش پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت ارشاد اعلام کرده بود «بر اساس نتایج پیمایش این موسسه، ۵۳.۱ درصد مردم موافق الزام حجاب بوده اند و تنها ۲۲.۲ درصد با آن مخالفت کرده­ اند.» با توجه به نتایج این پیمایش، حتی اگر نگاه اکثریت گرایانه محض داشته باشیم و از الزام شرعی اغماض کنیم، باز هم هر حاکمیتی، مسئولیت های الزام آور اجتماعی دارد که با تصور اکثریت گرایی تعطیل نمی شود

به این نمونه توجه کنید: اکثریت مردم در همه کشورها اگر مورد پرسش قرار بگیرند، حاضر نیستند مالیات بپردازند. یا احتمالا خیلی ها علاقه ندارند سقف سرعت مجاز و انواع قوانین رانندگی محدودیت زا را رعایت کنند.با این وصف،  آیا حکومت ها مالیات نمی گیرند یا قوانین و جریمه های سنگین رانندگی را اعمال نمی کنند؟  و یا مثلا می گویند تا زمانی که اکثریت مردم -به واسطه فرهنگ سازی – موافق نشده اند، قانون نمی گذرانیم و اجرا نمی کنیم!؟ یا این که برای ضرورت ها و مصالح مهم، قانون می نویسند و به اجرا می گذارند؟

«سید امیر خرم» که تا پاییز ۹۷ عضو ارشد نهضت آزادی بوده و به دلیل اختلافات داخلی از این حزب جداشده، چندی پیش در مصاحبه با روزنامه همدلی گفته بود: «یکی از مؤلفه‌های گفتمان اصلاح طلبی، “اعتقاد به جدایی نهاد دین از نهاد حکومت” است

اصلاح طلبان از جدایی دین از سیاست می گویند و آرمانشهر آنان، جایی است که در آن شراب خواری و استعمال موادمخدر آزاد است.  این طیف علاوه بر این مدعی است که همانطور که در صنعت هسته‌ای بتن ریخته شد، باید در صنعت موشکی و صنعت فضایی نیز بتن ریخته شود و برجام منطقه‌ای و حقوق بشری نیز کلید بخورد!

به عبارت دیگر،  جریان سیاسی خاص که پیشنهاد جدایی دین از سیاست را مطرح می‌کند، همان جماعتی است که ایستادگی در مقابل باج‌خواهی دشمنان بیرونی و مخصوصاً آمریکا را «تنش‌آفرینی»! و دفاع از منافع ملی و عزت مردم را «تندروی»! و «افراطی‌گری»! می‌داند.

طیف اصلاحات قلمرو دین را از مناسبات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جدا می‌دانند و حیطه آن را حداقلی و صرفاً به عبادت فردی محدود می‌کنند. از این رو نظام سیاسی برآمده از رأی مردم و بر پایه احکام دین، نه تنها در مخیله آنان نیست بلکه همواره حمله به نهادها و ساختارهای نظام اسلامی مانند نهاد انتخابات، سپاه، شورای نگهبان و… که متضمن پاسداری از جمهوریت و اسلامیت آن است، در دستور کار آنهاست.

** اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم

«قاسم محبعلی» دیپلمات سابق و فعال اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «اگر طرفین به سمت یک توافق جدید حرکت کنند این انتظار که به ایران امتیازات زیادی داده شود بعید به نظر می‌رسد. برجام حداکثر امتیازی بود که دولت اوباما حاضر شد به جمهوری اسلامی ایران بدهد. پس از اوباما ترامپ به قدرت رسید که از برجام خارج شد و تنش‌های زیادی با ایران به وجود آورد. در شرایط کنونی بایدن حاضر نیست به اندازه‌ای که اوباما به ایران امتیاز داد به ایران امتیاز بدهد.»

وی افزود: «این در حالی است که شانس پیروزی جمهوری خواهان در انتخابات کنگره آمریکا بالاست و این احتمال وجود دارد که کنگره در آینده در اختیار جمهوری خواهان قرار بگیرد. از سوی دیگر شانس پیروزی بایدن در انتخابات ریاست‌جمهوری نیز پایین است و جمهوری خواهان از شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری برخوردار هستند. بدون تردید اگر جمهوری خواهان در آمریکا قدرت را به دست بگیرند شرایط سخت‌تری را برای برجام در نظر خواهند گرفت و مسیر توافق سخت‌تر خواهد شد.»

این دیپلمات اصلاح طلب در ادامه گفت: «اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم…دیپلماسی به معنای داد وستد است و کشورها باید تلاش کنند در چنین فضایی منافع خود را تأمین کنند. مسئولان جمهوری اسلامی باید به این نکته فکر کنند که در شرایط کنونی چه امتیازی را می‌توانند از طرف مقابل بگیرند و در مقابل چه امتیازی را به طرف مقابل بدهند.»

عبدی: وضع فعلی بی‌حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی‌کند/ اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم

جریان تندرو اصلاح طلب اصلا به چیزی تحت عنوان امتیازگیری در سیاست خارجی اعتقادی ندارد. این طیف معتقد است که ایران باید همواره یکطرفه امتیاز داده و به هیچ عنوان در فکر اخذ امتیاز نباشد.

نکته قابل تأمل اینجاست که در حال حاضر جنگ اوکراین، آمریکا و اروپا را با بحران در حوزه نفت و انرژی مواجه کرده است. به دلایل مختلف آمریکا و همچنین اعضای اروپایی برجام شدیدا نیازمند احیای برجام هستند.

سوالی که اینجا ایجاد می شود این است که آیا اکنون بهترین زمان برای احیای برجام برای طرف ایرانی نیست!؟ پاسخ منفی است؛ چرا!؟ به این دلیل که یکی از موارد مهم در هر توافقی، طرفین در آن توافق است.

طرف غربی در برجام و به خصوص طرف آمریکایی، به «قاتل زنجیره ای توافقات بین المللی» مشهور است. بر همین اساس وقتی خرِ آمریکا از پل بگذرد، به ریش طرف مقابل خندیده و همه تعهدات خود را زیر پا می گذارد.

پس چه باید کرد؛ باید مذاکرات را تعطیل کرد!؟ پاسخ قطعا منفی است. روش منطقی این است که مذاکره را پی گرفت اما با این قید که به هیچ عنوان همه تخم مرغ ها در سبد برجام چیده نشود. همچنین باید به صورت قاطع بر ۳ شرط اساسی مبنی بر لغو دائمی تمامی تحریم ها، ارائه تضمین معتبر و راستی آزمایی تاکید کرد.

این را نیز نباید فراموش کرد که مذاکره تنها یک روش برای کنارزدن تحریم های غیرقانونی و ظالمانه آمریکاست. رویکرد بسیار مهم خنثی سازی تحریم ها، مکمل این روش و در ضمن یک ابزار قدرت و چانه زنی در مواجهه با طرف مقابل است.

با اینحال نکته قابل تأمل اینجاست که جریان اصلاح طلب و رسانه های منتسب به این طیف با وارونه نمایی مسئله، جای طرفین را عوض کرده و اینگونه القاء می کند که ایران شدیدا نیازمند به توافق است و اگر توافق حاصل شود، امتیاز ویژه ای است که توسط آمریکا به ایران اعطا شده است.

جریان اصلاح طلب از توافق فرابرجامی و دادن امتیازات جدید به طرف مقابل سخن می گوید اما به هیچ عنوان حاضر نیست که به این سوال پاسخ دهد که چرا علیرغم بتن ریزی در قلب راکتور هسته ای، تحریم ها در «دولتِ اصلاح طلبان» 2 برابر شد!؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عبدی: وضع فعلی بی‌حجابی، عفت عمومی را خدشه‌دار نمی‌کند/ اگر به سمت توافقی جز برجام حرکت کنیم، باید امتیازات بیشتری بدهیم بیشتر بخوانید »