به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، پایگاه «پولیتیکس» در گزارشی نوشت «تکان دهنده است که موسسه نجات ملی انگلیس مجبور شد از هدف خود دفاع کند؛ برای نجات جان افراد در دریا، صرف نظر از اینکه این افراد چه کسانی هستند؛ این یک سرویس اضطراری است؛ اگر آنها اقدامی نمیکردند، مردم میمردند؛ به همین سادگی.»
بر اساس این گزارش، پناهندگان نباید با قایقهای کوچک مملو از جمعیت برای رسیدن به انگلیس جان خود را به خطر بیندازند اما مشکل موسسه نجات ملی انگلیس نیست که فقط کار خود را انجام میدهند و مشکل خود پناهجویان هم نیستند؛ تصویر بزرگتری در اینجا وجود دارد و تصویری که وزیر کشور انگلیس از تصدیق آن عاجز است و به طور منطقی به آن پاسخ نمیدهد.
ما این را در لایحه جدید ارائه شده میبینیم؛ لایحهای که دولت انگلیس تصمیم گرفته است آن را در زمانی معرفی کند که میدانست رسانهها به طور کامل بر وضعیت قایقهای کوچک، تمرکز خواهند کرد.
شیوهای که دولت انگلیس از وضعیت بد پناهندگان برای ایجاد جنگ فرهنگی استفاده میکند، عصبانی کننده است؛ برخی از این عصبانی هستند که دولت انگلیس در لایحه مرزها به دنبال پاسخگویی به سوالاتی است که وجود ندارد در حالی که از بدیهیات آشکار چشم پوشی میکند.
آنها(دولتمردان انگلیس) یا احمق هستند و نمیتوانند دادههای خود را درک کنند و یا واقعاً از فعالیت گروههای تبهکار ناراحت نیستند؛ آنها بیشتر علاقهمند به بازی سیاسی برای چیزی هستند که فکر میکنند جایگاه آنها را محکم میکند.
گروههای تبهکار که از افراد مستأصل سود میبرند، نفرت انگیز هستند و باید برای جلوگیری از آنها تلاش شود؛ تمهیداتی برای این موضوع باید اندیشیده شود که نه تنها جلوه خوب، بلکه کارایی مناسبی داشته باشند.
وزیر کشور انگلیس هفته گذشته اعلام کرد که انگلیس ۵۴ میلیون پوند دیگر به فرانسه به عنوان بخشی از توافقنامه جدید برای جلوگیری از عبور مهاجران کانال مرزی میپردازد.
بر این اساس، گشتها و مداخلات بیشتری برای جلوگیری از رسیدن قایقهای کوچک به آبهای انگلیس وجود خواهد داشت.
با این حال، مگر اینکه مسیرهای ایمن برای پناهجویان برای سفر به انگلیس افزایش یابد وگرنه نظارت بیشتر بر سواحل فرانسه مانع فعالیت قاچاقچیان انسان نخواهد شد.
نهایتاً یک مسیر غیرقابل دسترس میشود و قاچاقچیان مسیرهای خطرناک تری را پیدا خواهند کرد؛ آنها به ایمنی افراد ناامیدی که از آنها سود میبرند، اهمیت نمیدهند.
اعلامیه وزارت کشور انگلیس میگوید کهباافزایش گشتهای فرانسوی، گروههای قاچاقچی بیشتر به سواحل فرانسه رفته و مهاجران را مجبور به سفرهای طولانیتر و پرخطرتر کردهاند.
چرا آنها فکر میکنند این طرح جدید قاچاقچیان را متوقف میکند، آن هم وقتی مردم هنوز با راههای بد جایگزین، اندکی برای بهبود زندگی خود تلاش میکنند.
به نظر میرسد که دولت انگیس به طور کامل از مقابله با عوامل فشار بر پناهندگان خودداری کرده است؛ تمرکز صرف بر عوامل بازدارنده اشتباه است.
آنچه نیاز است یک برنامه بلند پروازانه برای مسیرهای امن برای ورود پناهندگان به انگلیس است.
بر اساس آمارها، دولت انگلیس در سال ۲۰۲۱ تنها حدود ۳۵۰ پناهجو را در این کشور اسکان داده است.
این گزارش در پایان میگوید «بدون هیچ هدفی برای اسکان مجدد در آینده، تعهد وزیر کشور انگلیس برای ارائه مسیرهای ایمن فقط یک لفاظی پوچ است.»
منبع: میزان
برخورد سیاسی دولتهای اروپایی با مهاجران و قاچاق انسان دستمایه گزارشی در پایگاه پولیتیکس شده است.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون گفت و شنود خود نوشت:
گفت: پایگاه خبری کلسیفاید در انگلیس فاش کرد که دولت انگلیس فقط در یک مرحله ۴۷۷ میلیون دلار برای سقوط بشار اسد به تروریستهای تکفیری کمک کرده است.
گفتم: نیروهای مقاومت نیز اسناد و شواهدی داشتندکه نشان میداد تکفیریها تحت حمایت مستقیم انگلیس و آمریکا و آلسعود و امارات هستند.
گفت: معلوم شده که کمک مالی انگلیس به تروریستها هم از کیسه آلسعود و امارات بوده است!
گفتم: حیوونکیها، اراذل و اوباش حاکم بر آمریکا و انگلیس و آلسعود و امارات چی فکر میکردند و چی شد؟! مخصوصاً عربستان و امارات که هم پول داده بودند و هم آمریکا و انگلیس سوارشون شده بودند!
گفت: یک روزنامهنگار اردنی با تمسخر خطاب به عربستان و امارات نوشته بود؛ خسته نباشید!
گفتم: یارو سوار خرش بود، رهگذری گفت؛ خسته نباشی؟ یارو گفت؛ من که سوار این حیوون هستم. رهگذر گفت؛ من هم به این حیوون میگم خسته نباشی!
گفت: پایگاه خبری کلسیفاید در انگلیس فاش کرد که دولت انگلیس فقط در یک مرحله ۴۷۷ میلیون دلار برای سقوط بشار اسد به تروریستهای تکفیری کمک کرده است.
سرویس جهان مشرق – دورهی مسئولیت «رابرت مکایر» (مشهور به «راب مکایر») سفیر انگلیس در ایران، بهزودی به پایان میرسد و «سایمون شرکلیف» جایگزین او خواهد شد. در گزارش پیش رو مروری سریع بر سابقهی مکایر در تهران میکنیم؛ سفیری که به دنبال یک جنجال روی کار آمد و خودش در ایران عامل جنجال شد.
«رابرت مکایر» که به «راب مکایر» نیز مشهور است، سفیر انگلیس در ایران است که به زودی دورهی مسئولیتش به پایان میرسد (+)
مکایر اردیبهشتماه سال ۱۳۹۷ با انتشار توئیتی به زبان فارسی و عکسی از خودش و خانوادهاش، از سفر به تهران و آغازبهکارش در سفارت انگلیس در ایران خبر داد[۱]. سفیر جدید انگلیس مدعی شد: «مشتاقانه منتظرم تا به منظور تقویت روابط دو جانبه و روی موضوعات بسیار مهمی که در مقابل ایران و منطقه قرار دارند با دولت جمهوری اسلامی ایران کار کنم.»
«به اتفاق خانواده ام و با هیجان زیاد وارد تهران شده ام تا ماموریت جدید خود را شروع کنم. مشتاقانه منتظرم تا به منظور تقویت روابط دو جانبه و روی موضوعات بسیار مهمی که در مقابل ایران و منطقه قرار دارند با دولت جمهوری اسلامی ایران کار کنم.»؛ توئیت مکایر به زبان فارسی دربارهی آغاز به کارش در ایران (+)
مکایر که پیش از اعزام به تهران در ماه آوریل سال ۲۰۱۸، فارسی را یاد گرفته بود[۲]، بلافاصله پس از آنکه روی کرسی سفارت انگلیس در ایران احساس راحتی کرد، مشغول به کار شد. خردادماه سال ۹۷ به صرف شلهزرد، میزبان «تعدادی از دوستان و همکاران ایرانی و غیرایرانی مسلمان خود برای صرف افطار» بود؛ اقدامی که «یک رویداد جدید برای سفارت» انگلیس به شمار میرفت. سفیر جدید انگلیس البته به فارسیِ دستوپاشکسته هم دربارهی این مراسم توئیت کرد[۳]؛ هرچند از مهمانانش نامی نبرد[۴].
«خوشحالم از اینکه مهمان نوازِ تعدادی از دوستان و همکاران ایرانی و غیر ایرانی مسلمان خود برای صرف افطار در این هفته بوده ایم. این یک رویداد جدید برای سفارت بود.»؛ توئیت مکایر به فارسی دستوپاشکسته دربارهی مراسم افطار سفارت انگلیس در ایران (+)
آغاز یک رابطهی نامیمون
مکایر که یک ماه قبل از خروج آمریکا از برجام ساکن تهران شده بود، خیلی زود مأموریت وقتکشی و معطلسازی ایران را آغاز کرد. ماه مرداد سال ۹۷، همزمان با تقدیم استوارنامهاش به حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، در واکنش به استقبال روحانی از گسترش روابط با لندن، با طرح این ادعا که دولت انگلیس از اجرا و تداوم برجام حمایت میکند، گفت: «امروز تلاش گستردهای میان کشورهای اروپایی برای حفظ برجام بهویژه در زمینهی اقتصادی برقرار است که بیسابقه بوده است.» وی ادامه داد: «ما به دنبال توسعهی هرچه بیشتر روابط و مناسبات با ایران هستیم و معتقدیم حل مشکلات و بحرانها تنها از طریق گفتوگو و دیپلماسی امکانپذیر است[۵].» تکتک این ادعاها، چنانکه در ادامهی این گزارش خواهیم دید، دروغ از آب درآمدند: از بیارادگی انگلیس و اروپا برای حفظ یا احیای برجام گرفته تا توقیف غیرقانونی نفتکش حامل نفت ایران به دستور لندن.
تقدیم استوارنامهی «رابرت مکایر» سفیر انگلیس، به حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، در سال ۹۷ [دانلود]
بازیگردانی یک سفر مرموز
شاید اولین مأموریت جدی مکایر در ایران را بتوان بازیگردانی سفر «نورمن لامونت» سیاستمدار باسابقهی انگلیسی و کارگزار خاندان یهودی «روتشیلد» (یا «راتسچایلد») به تهران و دیدار وی با فعالان اقتصادی دولتی و غیردولتی ایران دانست. اگرچه دستورکار سفر لامونت به ایران ظاهراً اقتصادی عنوان میشد، اما شواهد نشان میدهد وی یکی از کانالهای اصلی روابط میان دولت حسن روحانی با دولت انگلیس و دیگر دولتهای اروپایی است[۶].
«رابرت مکایر» (راست) سفیر انگلیس در تهران، در مراسم تبریک سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی به حسن روحانی (دوم از راست)، رئیسجمهور ایران، در سال ۹۸ (+)
وعدهی سر خرمن به دولت روحانی
مکایر سال ۱۳۹۸ یکی از تبلیغاتچیهای پروژهی شکستخوردهی «ابزار حمایت از تبادلات تجاری» موسوم به «اینستکس» بود[۷]؛ «ابزار ویژهی مالی»ای که قرار بود برجامِ بدون آمریکا را نجات بدهد، اما در عوض، ایران را ماهها معطل خود کرد. ایجاد یک سازوکار اروپایی برای دور زدن تحریمهای آمریکا از همان ابتدا یک «فرمول معیوب» بود، اما با تبلیغات افرادی مانند مکایر، متأسفانه دولت حسن روحانی به این سازوکار دل بست و ماهها طول کشید تا به این نتیجه برسد که اروپا بدون آمریکا قادر به حفظ برجام نیست؛ واقعیتی که مشرق از روز اول آن را به دولت گوشزد کرده بود.
دومین افطاری سفارت انگلیس به «خواص مجهولالهویه» و «معلومالحال»
مکایر که طبق برخی گزارشهای موجود، همکاریهای گستردهای با سازمان جاسوسی انگلیس، امآی۶، داشته است[۸]، از ترفندهای روباهصفتانهی دولت متبوعش هم غافل نبود. وی ماه رمضان سال ۱۳۹۸ شمسی با برگزاری مراسم افطار در سفارت انگلیس در تهران، میزبان برخی از «همکاران دولت، بخش خصوصی، و دیگر دیپلماتها» بود که البته نام آنها اینبار هم افشا نشد[۹].
جشن تولد ملکهی انگلیس به هزینهی ایرانیها
مکایر البته همان سال، مهمانی دیگری هم در سفارت انگلیس ترتیب داد که اینبار چاشنی تحقیر و توهین را به آن اضافه کرد. طبق شنیدهها، مکایر که قرار بود جشنی را به مناسبت تولد ملکهی انگلیس در سفارت این کشور برگزار کند، گفت نمیتواند پول مالیاتدهندگان انگلیسی را در ایران هزینه کند و خود ایرانیها باید هزینهی این مراسم را بپردازند[۱۰]. به همین منظور، سفارت انگلیس، ایمیلی را برای مدعوین ارسال کرد و از آنها خواست هر کدام بین ۱۰۰۰ تا ۲۵۰۰ پوند برای حضور در این مهمانی بپردازند[۱۱].
کارت دعوت جشن تولد ملکهی انگلیس در سفارت این کشور در تهران در سال ۹۸ (نام مدعو از این تصویر حذف شده است) (+)
ایمیلی که برای دعوت از مهمانها ارسال شده و شرایط حضور در مراسم، از جمله پرداخت هزینه، در آن قید شده است (مشخصات هویتی مدعو از این تصویر حذف شده است) (+)
بختِ مکایر، ۲۵ خرداد ۹۸ به یکباره برگشت. در پی اقدام دولت انگلیس به اتهامزنی به ایران دربارهی حمله به دو نفتکش در دریای عمان، مکایر به وزارت خارجهی ایران احضار شد و مراتب اعتراض شدید تهران به دولت و وزارت خارجهی انگلیس به او ابلاغ گردید[۱۲]. اما این احضار، صرفاً سرآغاز تلخیِ روابط میان مکایر و ایرانیها بود.
برخورد عجیب با رسانههای ایرانی
سفارت انگلیس در تهران، اواسط تیرماه سال ۹۸، در برخورد با رسانههای ایرانی افتضاح بزرگی به بار آورد[۱۳]. در حالی که از رسانههای ایرانی برای حضور در «جلسهی توجیهی» مکایر با موضوع برجام دعوت شده بود، محدودیتهای عجیب و غریبی برای این رسانهها وضع شده بود: «سفیر انگلیس، تنها یک بیانیه به زبان انگلیسی و بدون امکان ترجمه و بدون حضور مترجم همزمان سفارت، قرائت خواهد کرد؛ هیچ خبرنگاری اجازه همراه داشتن ضبط صوت نخواهد داشت؛ هیچ عکاسی اجازه حضور در برنامه را ندارد و خبرنگاران هم اجازه پارک خودرو در مجموعه سفارت را نخواهند داشت[۱۴].» این برخورد زننده، نهایتاً منجر به تصمیم برخی از رسانهها برای تحریم کامل این نشست خبری شد[۱۵].
توضیحات «رابرت مکایر» سفیر انگلیس در ایران، دربارهی مراسمی به میزبانی مشترک بریتانیا و کانادا با موضوع اهمیت «آزادی رسانه» [دانلود]
رفتوآمد به وزارت خارجهی ایران
پس از اقدام جبلالطارق به توقیف یک نفتکش حامل نفت ایران به درخواست و با پشتیبانی انگلیس[۱۶]، مکایر، ۱۳ تیر ۹۸، برای بار دوم در عرض یک هفته به وزارت خارجهی ایران احضار شد[۱۷]. اما این پایان کار نبود، مکایر برای بار سوم[۱۸] و چهارم[۱۹] هم راهی وزارت خارجه شد و توضیحاتی را دربارهی توقیف نفتکش مذکور ارائه داد؛ هرچند تمام این مراجعهها در نتیجهی احضار نبودند[۲۰]. این در حالی است که مکایر در اکانت توئیتری خودش تمامقد از اقدام جبلالطارق دفاع[۲۱] کرد[۲۲].
کوهِ اینستکس موش زایید!
مکایر که قبلاً با آبوتاب از اینستکس حمایت کرده و گفته بود «علاقه نسبت به این موضوع [اینستکس، در انگلیس] بسیار قوی است و تمامی تلاشها به سمت عملی کردن آن است»، پس از آنکه کمکم معلوم شد خبری از عملی شدن اینستکس نیست، اینبار صراحتاً گفت: «اینستکس قرار نیست تمام مشکلات اقتصادی ایران را حل کند… همچنین اینستکس راهی برای تشویق کمپانیهایی نیست که به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوانند با ایران کار کنند، اما ما میخواهیم این کار را بکنند.» وی در عین حال دوباره مدعی شد که انگلیس خواهان اجرای توافق هستهای است و حتی دربارهی اینکه «ایران اجرای برخی تعهدات خود را متوقف کرده» اظهار نگرانی کرد، چراکه از دید او «آنچه شما از جانب اروپا میبینید، اراده و تداوم قابلتوجه در اجرای برجام است[۲۳].»
توضیحاتی درباره «اینستکس»؛ سازوکاری که اروپاییها میگفتند قرار است برجام را از فروپاشی نجات بدهد [دانلود]
حدود یک ماه پس از تنشهای دریایی میان ایران و انگلیس، لندن به «مأموریت بینالمللی امنیت دریایی در خلیج [فارس]» پیوست که اقدامی تحریکآمیز علیه ایران و گامی در جهت بیثباتی آبهای جنوبی ایران به شمار میرفت. با این وجود، مکایر با انتشار یک توئیت، تلاش کرد اوضاع را عادی جلوه دهد[۲۴]: «وزیر امور خارجهی بریتانیا تأکید کرده است که رویکرد بریتانیا نسبت به ایران تغییری نکرده است، و اینکه با ایران برای کاهش تنشها و پشتیبانی از برجام همکاری خواهد کرد[۲۵].»
رآکتور اراک، یکی از منفعتهای برجام است!
پس از سفر هیأتی از انگلیس و چین به ایران، در مهرماه سال ۹۸، برای مذاکرات فنی دربارهی پروژهی مدرنسازی اراک، مکایر ضمن استقبال از این هیأت، ادعا کرد «همکاریهای غیرنظامی هستهای» یکی از مهمترین منفعتهای برجام برای ایران است. اشارهی مکایر به رآکتور اراک در حالی بود که همکاریهای آمریکا و انگلیس با ایران برای بازطراحی رآکتور اراک، به سال ۹۴ برمیگشت که در قلب این رآکتور بتن ریخته شد و طرفهای مقابل متعهد به مدرنسازی آن شدند. اما با گذشت چهار سال، انگلیسیها کاری جز وقتکشی نکردند؛ تا جایی که سخنگوی سازمان انرژی اتمی ایران گفت اگر روند بازطراحی رآکتور اراک همچنان کُند پیش برود، به سراغ رآکتور قدیمی میرویم[۲۶]. مکایر علاوه بر رآکتور اراک، دربارهی گرد هم آمدن «بهترین متخصصان هستهای دنیا» برای کمک به ایران و عزم انگلیس برای اجرای تعهدات برجامیاش هم حرفهایی زد که البته امروز میدانیم صرفاً در همان حد بودند: حرف[۲۷].
«رابرت مکایر» سفیر انگلیس در تهران میگوید همکاری هستهای بین بریتانیا و ایران یکی از مزایای برجام است [دانلود]
فرار رو به جلو
با نزدیک شدن به پایان سومین مهلت ۶۰ روزهای که ایران به طرفهای باقیمانده در برجام داده بود تا به تعهدات خود عمل کنند، مکایر در صحبتهایی که بهوضوح فرار رو به جلو بود، گفت: «در هفتههای آینده تصمیمات مهمی دربارهی آیندهی برجام پیش روی ایران خواهد بود. ما میخواهیم این تفاهمنامه باقی بماند.» وی در عین اینکه مدعی شد طرفهای اروپایی برجام به تعهدات خود در برجام عمل کردهاند[۲۸]، اعتراف کرد: «البته میدانیم که خروج آمریکا از برجام ضربهی بزرگی به این تفاهمنامه وارد کرده است و واقعاً نمیتوان تأثیر تحریمها را برطرف کرد[۲۹].»
سال نو؛ دروغهای نو
مکایر دیماه سال ۹۸، همزمان با آغاز سال جدید میلادی (۲۰۲۰)، ابراز امیدواری کرد که این سال، سال حل چالشهای دشوار بین ایران و جامعهی بینالملل باشد؛ مثلاً برجام. سفیر انگلیس لحن خود را کمی تندتر هم کرد و مدعی شد «اقدامات ایران در زمینهی هستهای [گامهای تهران در جهت کاهش تعهداتش در واکنش به خروج آمریکا و بدعهدی اروپاییها]، برای جامعه بینالملل نگرانکننده است.» مکایر بدون اشاره به تداوم وقتکشی و بیعملی اروپا در قبال تعهدات هستهایش مانند برقراری دسترسی ایران به نظام بیمهای، بانکی و خدمات پیامرسانی مالی (از جمله اتصال به سوئیفت)[۳۰]، گفت اقدامات ایران، برجام را در معرض خطر بزرگی قرار میدهد[۳۱].
اظهار امیدواری «رابرت مکایر» وزیر خارجهی انگلیس در تهران، دربارهی آغاز سال ۲۰۲۰ میلادی [دانلود]
احضار مجدد به وزارت خارجهی ایران
سالی که مکایر اظهار امیدواری کرده بود با حل چالشهای بینالمللی همراه شود، با اقدام جنونآمیز ترامپ و حمایت کامل دولت انگلیس از ترور شهید سلیمانی، شهید ابومهدی المهندس و همراهان آنها آغاز شد. پس از انجام این عملیات تروریستی، مواضع نخستوزیر و وزرای خارجه و دفاع انگلیس، بار دیگر احضار راب مکایر به وزارت خارجهی ایران را ایجاب کرد؛ جایی که مکایر تذکر داده شد، دفاع دولت انگلیس از اقدام ترامپ (که به اذعان کارشناسان بینالمللی و حتی صاحبنظران آمریکایی، خلاف قوانین بینالمللی بود)، میتواند به معنای شراکت لندن در این جنایت باشد[۳۲].
دستگیری در تجمع اعتراضی
احتمالاً سال ۲۰۲۰ برای مکایر بدتر از این نمیتوانست شروع شود. کمتر از یک هفته پس از احضار مکایر به وزارت خارجه دربارهی مسئلهی شهادت سردار سلیمانی، که بیشتر تقصیر دولت انگلیس بود، اینبار خودِ مکایر دست به یک اشتباه فاجعهبار زد. پس از شلیک موشک و سقوط هواپیمای اوکراینی بر فراز تهران، عدهای مقابل دانشگاه امیرکبیر تجمع کردند و بعضاً شعارهایی علیه نظام جمهوری اسلامی سر دادند. در این میان، خبر عجیبی (که البته شاید دربارهی سفیر انگلیس بعید یا غافلگیرکننده نبود) پخش شد: مکایر در این تجمع در حالی که مشغول عکسبرداری و فیلمبرداری از معترضان بوده، دستگیر شده است[۳۳]. گفته میشود سفیر انگلیس صرفاً ۱۵ دقیقه پس از دستگیری آزاد شد[۳۴]، اما حضور او در اعتراضات، آن هم همراه با یک «مستندساز[۳۵]»، مردم و مقامات ایران را بهشدت خشمگین کرد.
فیلمی که ظاهراً لحظات بلافاصله پس از دستگیری مکایر در تجمع اعتراضی و پرسوجو از او را نشان میدهد [دانلود]
دفاع دولت انگلیس از اقدام تحریکآمیز مکایر
پس از انتشار خبر دستگیری مکایر، «دومینیک راب» وزیر خارجهی انگلیس، اقدام ایران را «نقض فاحش قوانین بینالمللی» دانست و گفت: «[ایران] میتواند به حرکت به سمت [تبدیل شدن به] دولت یاغی و انزوای اقتصادی و سیاسیِ متعاقب آن ادامه دهد یا گامهایی را برای کاهش تنشها و تعامل در مسیر دیپلماتیک بردارد[۳۶].» دولت انگلیس حتی از بازنگری در تدابیر امنیتی در سفارتخانهی این کشور نیز خبر داد[۳۷]. در همین حال، خودِ مکایر از اقدامش دفاع و تلاش کرد آن را توجیه کند[۳۸]: «تأکید میکنم که من در هیچ تظاهراتی شرکت نکردم! من به مراسم یادبود افرادی که در سانحهی ناگوار سقوط هواپیمای #PS۷۵۲ بودند رفتم. طبیعی است که نسبت به کشتهشدگان ادای احترام کنم، تعدادی از آنها بریتانیایی بودند. پس از ۵ دقیقه هنگامی که عدهای شروع به شعار دادن کردن [کردند] محل را ترک کردم[۳۹]. من نیم ساعت بعد از ترک محل دستگیر شدم. دستگیر کردن دیپلماتها در هر کشوری غیرقانونی است. اظهارات وزیر امور خارجه بریتانیا @DominicRaab را ملاحظه کنید. ممنون از پیامهای شما که پر از حسن نیت بود[۴۰]».
حضور «رابرت مکایر» سفیر انگلیس، در تجمع اعتراضی مقابل دانشگاه امیرکبیر [دانلود]
«عنصر نامطلوب»
این اقدام نسنجیدهی سفیر انگلیس، در سطح بینالمللی نیز تنشهایی آفرید، در حالی که داخل ایران[۴۱]، صحبت از امکان (و یا حتی لزوم[۴۲]) معرفی سفیر انگلیس[۴۳] به عنوان «عنصر نامطلوب[۴۴]» و درخواست اخراج[۴۵] او از کشور بود[۴۶] و حتی برخی تحلیلگرهای آمریکایی نیز اقدام مکایر را ناقض پروتکلهای دیپلماتیک دانسته بودند[۴۷]، دولت آمریکا[۴۸] ضمن دفاع از اقدام مکایر خواستار عذرخواهی ایران از انگلیس شد؛ اتحادیهی اروپا خواهان کاهش تنشها شد[۴۹]؛ آلمان به شکل کلی از ناآرامی و اعتراضات در ایران حمایت کرد[۵۰]؛ و حتی رژیم صهیونیستی نیز در اینباره موضع گرفت[۵۱]. همهی اینها در حالی بود که انتشار فیلم حضور مکایر در اعتراضات[۵۲] و گزارش رسمی نیروی انتظامی[۵۳]، نشان داد بر خلاف ادعای سفیر انگلیس، وی پس از سر دادن شعار علیه نظام جمهوری اسلامی و توهین به شهید سلیمانی، اقدام به ترک محل نکرده است[۵۴].
توضیحات سخنگوی ناجا دربارهی حضور سفیر انگلیس در تجمع اعتراضی مقابل دانشگاه امیرکبیر و دستگیری او [دانلود]
احضار دوجانبه
اینبار، نهتنها وزارت خارجهی ایران مکایر را احضار و به او یادآوری کرد که «حضور سفرای خارجی در تجمعات غیرقانونی هیچ تناسبی با مسئولیتهای ایشان به عنوان نمایندهی سیاسی کشور متبوع خود ندارد و مخالف مفاد کنوانسیون ۱۹۶۱ روابط دیپلماتیک وین است[۵۵]»، بلکه دولت انگلیس نیز در اقدامی متقابل، «حمید بعیدینژاد» سفیر ایران در لندن را احضار کرد تا مراتب اعتراض بریتانیا نسبت به «بازداشت غیرقابلقبول» سفیرش در تهران را به او ابلاغ کند[۵۶].
آیا مکایر خودش را خیس کرد؟
البته بعید نیست، بخشی از عصبانیت انگلیسیها از اقدام ایران، نتیجهی مقایسهی رفتار جمهوری اسلامی مقابل انگلیس با حکومتهای قبل از انقلاب باشد [جزئیات بیشتر را از اینجا بخوانید]. روی هم رفته، حنای دولت انگلیس دیگر نزد مردم ایران رنگی ندارد؛ هرچه باشد انگلیسیها سابقهی بدترین دخالتها در امور داخلی ایران را در کارنامه دارند[۵۷]. در این مورد هم شواهد نشان میدهد، مکایر نقش فعالی در سازماندهی، تحریک و هدایت اقدامات و شعارهای هنجارشکنانه در تجمع مقابل دانشگاه امیرکبیر داشته و این کار را از درون یک مغازه روبهروی دانشگاه انجام میداده است. بنابراین شاید تعجبی نداشته باشد که طبق برخی گزارشها، آقای سفیر بعد از دستگیری، خودش را خیس کرده است[۵۸]؛ که دستمایهی معترضان به مکایر هم شد، که در اعتراضات خود از تصاویر و شعارهای مربوط به پوشک استفاده کردند یا حتی در بعضی موارد، پوشک واقعی برای سفیر هدیه آوردند[۵۹].
«تقدیم به سفیر انگلیس»؛ یکی از اصلیترین دلایل شهرت «رابرت مکایر» در ایران، ماجرای خیس کردن شلوارش پس از دستگیری مقابل دانشگاه امیرکبیر است (+)
مکایر پس از آزادی از بازداشت نیروی انتظامی ایران، در سفری که «ناگهانی» توصیف شده است[۶۰]، به کشور متبوعش رفت، هرچند این سفر با اطلاع قبلی و طبق ضوابط انجام شده بود[۶۱] و دولت انگلیس نیز آن را «معمولی» توصیف کرده بود. متعاقباً سخنگوی وزارت خارجهی انگلیس اعلام کرد مکایر برای «انجام یک سری مشورتها» به پایتخت کشورش رفته و مجدداً به تهران برخواهد گشت[۶۲]. با این وجود، بیشتر به نظر میآید، مکایر برای «بازخواست[۶۳]» به لندن احضار شده باشد، نه برای «مشورت». کمتر از یک ماه بعد نیز خبر بازگشت مکایر به تهران منتشر شد[۶۴]. این در حالی بود که امید میرفت دستگاه دیپلماتیک دولت روحانی مقتدرانهتر عمل کند و مکایر را به خاطر رفتارش مجازات نماید.
توئیت فارسی دربارهی هنگکنگ!
مکایر بعد از دستگیریاش مقابل دانشگاه امیرکبیر، دیگر خیلی خبرساز نشد. در عین حال، خردادماه سال ۹۹، در اقدامی عجیب به زبان فارسی و از تهران دربارهی مسئلهی هنگکنگ و اقدام دولت چین به «تحمیل قوانین امنیت ملی [به] هنگکنگ[۶۵]» توئیت کرد[۶۶]. سفیر انگلیس حتی با لحنی تهدیدآمیز نوشت: «اگر چین در مورد تصمیم خود تجدیدنظر نکند، برای بریتانیا راهی جز تقویت روابط عمیق تاریخی و دوستی با مردم هنگکنگ نخواهد ماند[۶۷].»
«رابرت مکایر» سفیر انگلیس در تهران، بعد از فراغت از دخالت در امور داخلی ایران، از دفتر کارش در تهران به سراغ دخالت در امور داخلی چین رفت؛ آن هم به زبان فارسی (+)
تلاش انگلیس جهت ایجاد گشایش برای مردم ایران!
مکایر همچنین در ادعایی عجیب دربارهی اینستکس که هرگز فعال نشده بود، گفت انگلیس با همکاری شرکایش تلاش میکند برجام حفظ شود و «اینستکس نیز فعال بماند.» سفیر انگلیس همچنین ادعا کرد که کشور متبوعش از «فشارهای فزایندهی اقتصادی» علیه مردم ایران آگاه است و تلاش میکند تا «یک گشایش [برای ایرانیها] ایجاد شود[۶۸].»
حمایت از حقوق بشر به سبک انگلیس
مکایر تیرماه سال ۹۹ نیز با اشارهای نهچندان تلویحی به موضوع «مجازات اعدام» در ایران، مدعی تعهد انگلیس به «حمایت از حقوق بشر[۶۹]» شد؛ که البته پاسخ درخورش را هم از «سید نظامالدین موسوی»، نمایندهی مجلس ایران، دریافت کرد: «جناب سفیر! میزان تعهد دولت بریتانیا به حمایت از حقوق بشر را در ۱۵۰ سال استعمار هند، کشاندن ۲۰ میلیون انسان سیاهپوست به بردگی و فاجعهی رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی یادآور نمیشوم. همین بمبهایی که با حمایت شما بر سر کودکان غزه و یمن میریزند نشان واضح تعهد شما به حمایت از حقوق بشر است[۷۰].» البته افراد دیگری هم پاسخهای دیگری[۷۱] به این ادعای مکایر دادند[۷۲].
پاسخ «سید نظامالدین موسوی» نمایندهی مجلس ایران (بالا)، به توئیت «رابرت مکایر» سفیر انگلیس در تهران (پایین)، دربارهی حمایت ادعایی بریتانیا از حقوق بشر (+)
بخشی از ادعاهای «رابرت مکایر» سفیر انگلیس در تهران، دربارهی بحران یمن و تلاش لندن برای حلوفصل دیپلماتیک این بحران [دانلود]
و باز هم احضار به وزارت خارجهی ایران
اواخر خردادماه ۱۴۰۰، همزمان با برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایران، وزارت خارجهی ایران بار دیگر مکایر را احضار کرد و اینبار دربارهی مشکلاتی به او اعتراض کرد که برای رأیدهندگان ایرانی در انگلیس رخ داده بود[۷۳]. دولت انگلیس که رسانههایش، از جمله بیبیسی، تلاش زیادی برای کمرنگ کردن حضور مردم در انتخابات کرده بودند، در تأمین امنیت حوزههای رأیگیریای که در این کشور برای تحقق حق رأی ایرانیان ساکن انگلیس فراهم شده بودند، کوتاهی کرد[۷۴]. به عنوان نمونه، یک زن ایرانی که قصد رأی دادن در شهر بیرمنگهام انگلیس را داشت، توسط عناصر تروریست مورد حمله و ضربوجرح قرار گرفت[۷۵].
پایان کار آقای سفیر
چنانکه گفته شد، مأموریت پرفرازونشیب رابرت مکایر در ایران بهزودی بالأخره به پایان میرسد و «سایمون شرکلیف[۷۶]» پیشاپیش به عنوان جانشین او معرفی شده است. گزارش مشرق در معرفی شرکلیف را میتوانید از اینجا بخوانید. مشرق به زودی گزارش دیگری را نیز در معرفی سفیر بعدی انگلیس در ایران منتشر خواهد کرد.
مکایر بارها به وزارت خارجه احضار و به خاطر مواضع یا اقداماتش خبرساز شد؛ اما شهرت سفیر انگلیس بیش از همه به خاطر حضورش در یک تجمع اعتراضی بود؛ به عبارت دقیقتر، وقتی بعد از دستگیری «خودش را خیس کرد.»
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، متحدان آمریکا در پیمان آتلانتیک شمالی قصد دارند مخالف خود را با استقرار موشکهای زمینی حامل کلاهک اتمی در اروپا، اعلام کنند.
پایگاه خبری «دیفنس نیوز» به نقل از دستیار یک سناتور آمریکایی و یک مقام اروپایی که نمیخواستند نامشان فاش شود نوشت، اعضای ناتو پس از نشست روز دوشنبه با «جو بایدن» رئیس جمهور آمریکا، بهطور رسمی مخالفت خود با این طرح را اعلام خواهند کرد.
به نوشته دیفنس نیوز، این تصمیم ناتو بهعنوان راهکاری برای کاهش تنش با روسیه و تسهیل گفتوگو درباره مسائل کنترل تسلیحاتی میان مسکو و واشنگتن در دیدار روز چهارشنبه سران دو کشور خواهد بود.
با این حال امضای بایدن برای رسمیت دادن به این اعلامیه اعضای ناتو الزامی خواهد بود. چنین اقدامی استقبال حامیان کنترل تسلیحاتی و انتقاد تندروها در کنگره آمریکا را بهدنبال خواهد داشت.
«ماریا زاخارووا» سخنگوی این وزارتخانه پیشتر اعلام کرده بود که برنامههای آمریکا و انگلیس برای استقرار موشکهای زمینی کوتاهبرد و میانبرد، پیشگیری از تشدید احتمالی شرایط را بسیار دشوارتر میکند. این وزارتخانه همچنین استفاده از اقدامات نظامی در پاسخ به تهدیدهای موشکی غرب را رد نکرد.
در سال ۲۰۱۹ آمریکا از پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد خارج شد و اقدام به آزمایش نسل جدید موشکههای زمین به هوای بالستیک و کروز میانبرد کرد.
در همین حال، انگلیس هم سال گذشته از برنامه خود برای گسترش زرادخانه اتمی خود خبر داد و مدعی شد که بازنگری و بررسی سیاست دفاعی، خارجی و امنیتی این کشور نشان میدهد که نمیتواند به تعهدات خود مبنی بر کاهش زرادخانه اتمی پایبند باشد. در گزارش دولت انگلیس برای بازنگری آمده که انگلیس به شرایطی که انبار ذخایر کلاهکهای اتمی این کشور بیشتر از ۲۶۰ بمب نباشد، منتقل خواهد شد.
به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، تخریب بقیع، به معنای خراب کردن آرامگاهها و بناهای مذهبی و تاریخی قبرستان بقیع در مدینه است؛ وهابیان دو بار، در سالهای ۱۲۲۰ و ۱۳۴۴ قمری با بدعت شمردن بنای قبور و زیارت، به تخریب اماکن و بقعههای بقیع پرداختند. تخریب بقیع اعتراضات شدیدی را در کشورهای مسلمان از جمله ایران برانگیخت. بسیاری از شیعیان، هر سال در هشتم شوال که با عنوان یوم الهدم شهرت یافته، مجالسی برگزار میکنند و به مرثیهخوانی و یادآوری حادثه تخریب بقیع میپردازند.
حاصل تلاش این گروه، ساخت سلسله مستندهایی بهنامهای «بهشت ماندنی است» و «پنجرههای بهشت»، «پنجره فولاد بهشت»، «پایان یک سکوت» و ساخت دو موشن گرافیک به نامهای «داستان تخریب بهشت» و «آخرین روز فروردین» بود که طی چند سال گذشته همواره از شبکههای سیما پخش شدند که با استقبال بسیار خوبی از سوی نهادهای فرهنگی و مخاطبان عمومی همراه بود. در مستند «پنجرههای بهشت» برای اولین بار مجموعهای از اسناد مستند نسبت به این رویداد تاریخی به نمایش درآمده است. کارگردان مستند «پنجرههای بهشت» در بخشی از سخنان خود درباره اسناد این فیلم گفت: در تحقیقات خود درباره مستند بهشت بقیع، به ۳ هزار سند اختصاصی دست یافتیم که این اسناد از ایران، افغانستان، عربستان، هندوستان و دولت عثمانی سابق بود. همچنین از دستاوردهای دیگر این پژوهش برپایی نمایشگاهی با عنوان «بهشت بقیع» بود که طی چند دوره در حوزه هنری و برخی سالنهای فرهنگی هنری برپا شد.
طی گفتوگویی که قبلاً با احمد ابراهیمی عضو این ستاد مردمی داشتیم، به وجود ۳ هزار سند اختصاصی درباره «تخریب بقیع» و نشانههایی از ردّپای انگلیس در تخریب بقیع اشاره شده بود و اکنون در ادامۀ گفتگوهای قبلی، به اسنادی تاریخی مبنی بر جایگاه ایران در دوره پهلوی اول دربارۀ تخریب بقیع اشاره میکند. مشروح آن را در ادامه میخوانید.
شما کاری تحقیقی با عنوان «آخرین روز فروردین» انجام دادید که در قالب موشنگرافی از شبکۀ سیما پخش شد. در این باره توضیح میدهید.
ماجرای آخرین روز فروردین، به ۳۱ فروردین ۱۳۰۵ شمسی باز میگردد که مصادف هشتم شوال ۱۳۴۴ هجری قمری یعنی سالروز تخریب بقیع است. در این تحقیق، منابع متعددی بررسی شد و کار دقیق پژوهشی روی آن صورت گرفت. دو کتاب هم در این زمینه پایۀ کار قرار گرفت. این دو کتاب به تازهگی به فارسی ترجمه شده است. اولین کتاب با عنوان «قزاق» از دکتر شالچی است. قزاق لقبی است که برای رضاشاه پهلوی به کار میرفت. این کتاب بر مبنای اسناد وزارت خارجۀ فرانسه است. کتاب دیگر دربارۀ اسناد ایران و آمریکا بود. این کتاب دربارۀ تغییر سلسلۀ قاجار به پهلوی بر اساس اسناد وزارت خارجۀ آمریکا است.
نکتۀ جالب اینجاست که دولت آمریکا و فرانسه به تازهگی اجازۀ انتشار این اسناد را دادهاند و در عین حال دکتر شالچی از دولت انگلیس گلایه کرده که چرا اسناد خود را طی سالهای ۱۳۰۰ تا حدود ۱۳۱۰ شمسی منتشر نکردند؛ همان تاریخی که به بازۀ تخریب بقیع که در سال ۱۳۰۵ است، باز میگردد. انگلیسیها قصد دارند این اسناد را تا ۳۰ سال بعد هم منتشر نکنند.
ماجرای حمله به مکه و مدینه
بر این اساس که تراز و معیارمان سال ۱۳۰۵ هجری شمسی است، به بررسی اسناد پرداختیم تا به ردی از اولین اسناد تاریخی تخریب بقیع دست یابیم. اولین سندی که دیدم، ۲۷ اسفند ۱۳۰۳ یعنی دو سال قبل بود. در این روز، «سید محمد الحسینی» رئیس شورای عالی شرعی فلسطین از طریق «علی اکبرخان بهمن» نمایندۀ سیاسی ما در مصر نامهای به وزارت خارجه میزند. او به شدت پیگیر بوده تا موضوع حجاز را پیگیری کند. نامه به وزارت خارجه میرود و آقای الحسینی از دولت ایران برای مشارکت در پایان دادن جنگ بین وهابیها و دولت حجاز درخواست کمک میکند. وهابیها در این تاریخ قصد داشتند شهرهای مکه و مدینه را تصرف کنند. در اخبار داریم فقط به شهر جدۀ ۵ هزار توپ شلیک شده بود. این در زمانی است که شرفای مکه و کسانی که از سوی دولت عثمانی به عنوان دولت حجاز، مسئول حمایت و حفاظت از حرمین بودند، در عربستان و حجاز مستقر بودند و وهابیها سعی داشتند این شهرها را تصرف کنند. این اولین سند است.
پس از این، یعنی در تاریخ ۱۹ اردبیهشت ۱۳۰۴ برابر با ۱۵ شوال ۱۳۴۳ ه. ق، سفیر ما در کنسولگری جده، نامهای را به وزارت خارجه میزند و از استیلا و تصرف وهابیون در مکه صحبت میکند و آنجا عنوان میکند وهابیون به مقابر مکه جسارت میکنند و قصد دارند خانۀ محل ولادت رسول الله صلی الله علیه و آله را تخریب کنند.
واکنش دولت ایران دربارۀ خطر تخریب بقیع
عکسالعمل حکومت ما در آن زمان چگونه بود؟
متأسفانه این نامه هیچگونه عکسالعملی را از سوی وزارت خارجۀ ما به همراه ندارد. این در ایامی است که رضاشاه به عنوان ریاست عالیۀ کل قوا و ریاست وزرا و شاه مملکت هم احمدشاه قاجار است. شاهی که شدیداً دچار ضعف در زمامداری و پادشاهی است و عملاً همهکارۀ کشور رضاشاه است. احمدشاه هم بنا به دلایلی به فرانسه گریخت و سبب شد سلسلۀ قاجار به کلی منقرض شود.
پس از این، نامهای از سوی کنسولگری ما در حجاز نگاشته میشود و تقاضا میشود ایران در این موضوع ورود کند، اما باز هم پاسخی به این نامه داده نمیشود. کارشناسان و کارمندان وزارت خارجه در ۳۰ فروردین ۱۳۰۴ گزارشی تهیه میکنند و در آنجا به این نتیجه میرسند که ایران با اعزام یک مأمور، در خصوص پایان دادن به جنگ بین وهابیها و دولت حجاز وساطت کند، با این ایده که به حرمین جسارت نشود؛ جالب است که وزیر خارجۀ ما در حاشیۀ نامه نوشته است:
«بنا بر ملاحظاتی فعلاً مقتضی ندانسته تا تصمیمی دربارۀ این موضوع گرفته شود»
فردای همین روز، «علی اکبرخان بهمن» را که پیگیر این قضیه بود، تغییر میدهند؛ یعنی کار به جایی میرسد که نمایندگان سیاسی ما را تغییر میدهند و «غفارخان جلالالسطنه» را که قبلاً سفیر ما در ایتالیا بود، جایگزین او در مصر میکنند. تا اینکه خبر اصلی میرسد. ۵ شهریور ۱۳۰۴ برابر با ۷ صفر ۱۳۰۴ خبرگزاری برلن از آلمان تلگرافی را با این مضمون منتشر میکند:
«از منابع موثقه اطلاع حاصل شده است که وهابیها به سمت مدینه حملهور شدهاند. گلولهباران شروع شده و در نتیجه خرابیهای بسیاری به بار آمده است. گنبد مسجد بزرگی که مدفن پیغمبر است، آسیب دیده و مسجد حمزه عموی ایشان هم خراب شده است.»
این خبر نشان میدهد در تاریخ ۵ شهریور ۱۳۰۴ شهر مدینه محاصره شده، مردم تحت محاصره هستند و حرم حضرت حمزه سلامالله علیه که بیرون شهر مدینه و حصار است، کاملاً تخریب کردهاند.
پس از انتشار این خبر، آیت الله مدرس با رضاشاه دیداری میکند و پیگیر موضوع میشود. برای همین، رضاشاه در مجلس شورای ملی حضور مییابد و سخنرانی میکند. او در قسمتی از صحبتهای خود خطاب به نمایندگان مجلس میگوید:
«در این موقع اگر صلاح بدانید، از سوی مجلس کمیسیونی تشکیل شود که با موافقت نظر دولت به این کار رسیدگی کند»
رضاشاه قید میگذارد که دولت باید در این قضیه دخالت داشته باشد. اگر موافقت کردیم، این کار را انجام دهید. او عملاً درگیر این بود که حکومت قاجار را از بین ببرد و خودش پادشاه شود.
ردپای بهائیان در معرفی رضاشاه به انگلیسیها دربارۀ پادشاهی ایران
آیا در این بازۀ زمانی ردپایی از دولت انگلیس دیدید؟
خبری موثق داریم در آن سالها «اردشیر ریپورتر» که از جاسوسهای شناختهشدۀ انگلیس در ایران بود، از سوی دولت بریتانیا مأموریت مییابد که یک فرد نظامی، قلدر و ضد دین را که با تشیع اثنی عشری مخالفت دارد، برای پادشاهی ایران معرفی کند و دولت انگلیس هم از او حمایت کند. او جلسهای را در منزل «حبیبالله هویدا» یا عینالملک برگزار میکند و از او کمک میخواهد. عینالملک از بهائیان شناختهشدۀ آن زمان بود. خود اردشیر هم بهایی بود. پدر و پدر بزرگ حبیبالله هویدا از سلسله و حلقۀ اولیۀ بهائیان در آن زمان بود. حتی پسرش در دولت پهلوی دوم حضور دارد. اوایل انقلاب او اعدام شد. حبیبالله شخص رضاشاه را معرفی میکند و میگوید فردی قزاق و قلدر است که هیچ اعتقادی به تشیع ندارد. خبر این اتفاق نهایتاً به ژنرال «آیرون ساید» نمایندۀ نظامی دولت انگلیس در ایران میرسد و ایشان حمایت جدی میکند. چند جلسه با رضاشاه در قزوین برگزار میکند و به او تأکید میکند به هیچ عنوان مخالف نظرات انگلیس، اقدامی انجام ندهد و نهایتاً به پادشاهی معرفی میشود.
نکتۀ مهم اینجاست که رضاشاه درگیر این بود که نهایتاً خودش را بتواند به عنوان پادشاه قرار دهد و سلسلۀ قاجار را از میان بردارد.
بایکوت خبری تخریب بقیع به دلیل مراسم تاجگذاری رضاشاه
در چهارم اردیبهشت ۱۳۰۵ مصادف با ۱۲ شوال ۱۳۰۴ روز تاجگذاری رضاشاه است. بر اساس اسناد، از ۶ ماه قبل، تمام دولت درگیر برپایی هرچه بهتر این مراسم است. چهار روز قبلش، بقیع تخریب شده بود. رضاشاه برای آنکه بتواند به اهداف خود برسد و مزاحمی برای کار خود نداشته باشد، به هیچ عنوان اجازه نمیدهد موضوع تخریب بقیع رسانهای شود. سانسور خبری به شدت حاکم بود. به قدری این سانسور قوی بود و پلیس مخفی پهلوی که عملاً تربیتیافتۀ دولت انگلیس بود، قوی کار کرد که علما به هیچ وجه از موضوع تخریب اطلاع ندارند. این سانسور به حدی است که پس از حدود ۳۵ روز تأخیر از شهر نجف عراق آیتالله ابوالحسن اصفهانی و آیتلله محمدحسین غروی نائینی تلگرافی به علمای ما از جمله امام جمعه خویی و سیدمحمد بهبهانی زده میشود که چرا نشستید؟ بقیع تخریب شده است. متن نامه به این صورت است:
«قاضی وهابی به هدم قبه و ضرایح مقدسۀ ائمۀ بقیع حکم داده؛ هشتم شوال تخریب شروع شده و معلوم نیست پس از آن چه شده. با حکومت مطلقۀ چنین زنادقۀ وحشی به حرمین، اگر از دولت علیه و حکومت اسلامیه، علاج عاجل نشود، عَلی الإسلام و السلام. یعنی فاتحۀ اسلام خوانده است.»
جالب است بر اساس متن نامه، مشخص میشود باز هم علمای نجف به این اعتماد نرسیدند که تخریب صورت گرفته است. نشان میدهد که هم وهابیها و هم بهائیان ایران تمام تلاششان را انجام دادند تا این اتفاق حداقل در زمان خودش رسانهای نشود. فردای این روز حاج میرزا یحیای امام جمعۀ خویی تمام جرائد را به خانۀ خود دعوت میکند و از آنها درخواست دارد که این موضوع را پیگیری کنند. نهایتاً کمیسیونی تشکیل میشود که بعدها با عنوان کمیسیون حرمین شرفین شناخته میشود. اعضای آن، امام جمعۀ خویی، سیدمحمد بهبهانی، امام جمعۀ تهرانی، سید حسن مدرس، جمالالدین، معتمدالملک، مستوفی الدوله و برخی دیگر، از اعضای کمیسیون بودند.