دولت اوباما

سیاست بایدن در آمریکای لاتین/ ترکیبی از برنامه های ترامپ و اوباما

سیاست بایدن در آمریکای لاتین/ ترکیبی از برنامه های ترامپ و اوباما



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روابط واشنگتن با کشورهای حوزه آمریکای لاتین بویژه در سالهای اخیر همواره یکی از چالش‌های سیاست خارجی دولت‌های آمریکا بوده و دولت واشنگتن به ریاست جو بایدن نیز به نظر می‌رسد از این قاعده مستثنی نباشد.

منطقه آمریکای لاتین زمانی به عنوان حیاط خلوت آمریکا محسوب می‌شد اما امروز برخی دولت‌های این منطقه از جمله کوبا، ونزوئلا، بولیوی و نیکاراگوئه به دلیل سیاست‌های ضداستکباری، به چالش جدی برای پیشبرد سیاست‌های توسعه طلبانه واشنگتن در آمریکای لاتین تبدیل شده‌اند.

جو بایدن رئیس جمهور جدید آمریکا، پیشتر طی اظهارنظری گفته بود: مقامات دولت کنونی آمریکا باید در جریان باشند که بی کفایتی و بی توجهی ترامپ نسبت به آمریکای لاتین و حوزه کارائیب پایان خواهد یافت.

این در حالی است که تحقق این وعده از سوی بایدن آسان نخواهد بود چون چین طی سالهای اخیر سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای در آمریکای لاتین داشته و وام‌های با نرخ بهره کم به کشورهای این منطقه داده است.

پروفسور استرزر: در خصوص ونزوئلا، بایدن بر فشارهای آمریکا بر دولت نیکلاس مادورو و حمایت از رقیب او یعنی خوان گوایدو ادامه می‌دهد

بایدن زمانی که در دولت اوباما به عنوان معاون مشغول به کار بود ۱۵ سفر را به آمریکای لاتین انجام داد که از جمله آن سفر ۶ روزه به برزیل، کلمبیا و ترینیداد و توباگو بود.

بایدن در دولت اوباما نقش ویژه ای را در خصوص آمریکای لاتین ایفا می‌کرد، در حالی که جان کری، وزیر خارجه وقت آمریکا عمدتاً بر موضوعات خاورمیانه متمرکز بود. حتی در دورانی که هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا بود، یعنی دولت اول اوباما، بایدن نقش ویژه‌ای را در امور مربوط به اختلافات داخلی کلمبیا ایفا کرد.

حال سوال این است که با چنین سابقه‌ای، رئیس جمهور آتی آمریکا چه سیاستی را در منطقه مجاورت خود خواهد داشت و آیا از سیاست‌های ترامپ بازگشته و به دوران اوباما خواهد رسید یا نه.

برای تحلیل بهتر سیاست‌های جدید آمریکا در حوزه آمریکای لاتین، با «سباستین استرزر» به گفتگو نشستیم.

استرزر رئیس حوزه روابط خارجی در بخش نظارت بر تجارت‌های بین‌المللی دانشگاه ملی آرژانتین است. وی سابقه فعالیت در آسیا گلوبال مدیا و کشورهای حوزه «آ سه آن» را نیز دارد.

این کارشناس حوزه آمریکای لاتین در تحلیل سیاست‌های جدید ایالات متحده برای این منطقه گفت: انتظار می‌رود سیاست جدید بایدن در قبال آمریکای لاتین در مقایسه با دوره ترامپ بر پایه همکاری بیشتر استوار بوده و تاکید بیشتری بر موضوعات مربوط به تغییرات اقلیمی، حقوق بشر، مبارزه با قاچاق مواد مخدر و تروریسم وجود داشته باشد. همچنین، آمریکا با توجه به ویروس کرونا همکاری را نه تنها برای یک مسئله بهداشتی بلکه یک مسئله اقتصادی مورد توجه قرار می‌دهد: ایالات متحده به شرکای تجاری خود در منطقه نیاز دارد و این برنامه از مکزیک شروع می‌شود.

استرزر در خصوص اهمیت رابطه با مکزیک برای آمریکا گفت: بطور دقیق‌تر روابط با مکزیک یکی از محورهای سیاست خارجی بایدن در آمریکای لاتین خواهد بود.

وی در مورد رویکرد بایدن در خصوص ونزوئلا با توجه به تلاش‌های آمریکا برای سرنگون کردن دولت قانونی نیکلاس مادورو گفت: در خصوص ونزوئلا، بایدن بر فشارهای آمریکا بر دولت نیکلاس مادورو و حمایت از رقیب او یعنی خوان گوایدو ادامه می‌دهد و از طرف دیگر، تحریم‌های اقتصادی علیه دولت فعلی ونزوئلا را حفظ خواهد کرد، از این نظر، من تغییرات بزرگی را در خصوص سیاست‌های آمریکا در قبال ونزوئلا تصور نمی‌کنم.

پروفسور استرزر، در پاسخ به این پرسش که بایدن در برخورد با کوبا به شیوه باراک اوباما یعنی تأمل با هاوانا بازگشته یا آنکه مسیر دونالد ترامپ یعنی تشدید فشارها بر کوبا را در پیش می‌گیرد نیز گفت: در مورد کوبا، علی رغم این واقعیت که ایده بایدن می‌تواند در کاهش محدودیت‌ها و تحریم‌های اعمال شده علیه دولت هاوانا اعمال شود اما حقیقت آن است که هنوز در داخل آمریکا فشارهایی برای ادامه تحریم‌ها علیه هاوانا وجود دارد، با این وجود من فکر می‌کنم که پیشرفت‌هایی در روابط دو کشور رخ بدهد.

استرزر: باید پذیرفت که حتی با حضور باراک اوباما در دولت ایالات متحده، روابط نزدیک چین و روسیه در آمریکای لاتین وجود داشته است

رئیس حوزه روابط خارجی دانشگاه ملی آرژانتین، در پاسخ به این پرسش که در دوره بایدن رقابت آمریکا با چین و روسیه در حوزه آمریکای لاتین چگونه خواهد بود گفت: از آنجا که دونالد ترامپ توجه کمی به آمریکای لاتین داشت و همکاری چندانی با کشورهای این منطقه وجود نداشت، هم روسیه و هم چین با آگاهی از این موضوع از فرصت استفاده کرده و روابط متقابل خود با کشورهای آمریکای لاتین را گسترش دادند؛ از حوزه اقتصادی و سرمایه گذاری و تجارت گرفته تا ارتباطات، همکاری در بخش انرژی و همکاری نظامی و اخیراً نیز کمک به مبارزه با ویروس کرونا که عمدتاً از طریق واکسن‌های روسی و چینی بوده است.

استرزر در ادامه گفت: با این حال باید پذیرفت که حتی با حضور باراک اوباما در دولت ایالات متحده، روابط نزدیک چین و روسیه در آمریکای لاتین وجود داشته است.

منبع: مهر



منبع خبر

سیاست بایدن در آمریکای لاتین/ ترکیبی از برنامه های ترامپ و اوباما بیشتر بخوانید »

نباید فریب ظواهر و لبخندهای دشمن را بخوریم

نباید فریب ظواهر و لبخندهای دشمن را بخوریم



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، سردار «احمدعبدالهی»، معاون سلامت، آموزش پزشکی و دفاع زیستی سپاه با اشاره به ضرورت خنثی‌سازی تحریم‌ها از جمله تأکیدات مقام معظم رهبری در دیدار با مسئولان برگزار کننده اولین سالگرد شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی، گفت: مقام معظم رهبری در بیانات پیامبرگونه خود همواره منشور مسیر درستی را که انقلاب اسلامی طی می‌کند را بیان و تدوین می‌کنند، این منشور برگرفته از دیدگاه‌ها و نگاه‌های بلند فرمانده معظم کل قوا به موضوعات است، رهبر معظم انقلاب با قدم در مسیر امام خمینی (ره) بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی با نگاه و بینش سیاسی عمیق، رژیم آمریکا و استکبار جهانی را در این منشور، دشمن اصلی اسلام و انقلاب اسلامی ایران معرفی فرمودند.

ذَره‌ای از دشمنی دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران کاسته نشده است

معاون سلامت، آموزش پزشکی و دفاع زیستی سپاه با بیان اینکه ذَره‌ای از دشمنی دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران کاسته نشده است، تصریح کرد: نباید فریب ظواهر دشمن را بخوریم، نباید با لبخندهای آن‌ها فریب بخوریم.

دشمنی رژیم آمریکا با اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران تمام شدنی نیست

عبدالهی با تأکید براینکه برخی از مسئولان کشور تأکیدات و بیانات مقام معظم رهبری را باور ندارند، اضافه کرد: واقعیت این است که رژیم آمریکا با برخورداری از ماهیت استکباری تغییر ناپذیر، غیر قابل اعتماد است، دشمنی رژیم آمریکا با اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران به هیچ‌وجه تمام شدنی نخواهد بود، همواره تا اسلام، نظام اسلامی، روحیه جهادی و اسلامی پابرجاست، دشمنی رژیم آمریکا با این افکار، اندیشه‌ها و ایدئولوژی‌ها پابرجاست.

هدف اصلی رژِم آمریکا، سلطه بر ایران اسلامی

معاون سلامت، آموزش پزشکی و دفاع زیستی سپاه هدف اصلی رژِم آمریکا را سلطه بر ایران اسلامی برشمرد و تصریح کرد: رژیم آمریکا دنبال سلطه برماست در صورتی که اندیشه‌های امام راحل، مقام معظم رهبری و دین مبین اسلام سلطه ناپذیری را دیکته می‌کند و مبارزه با ظلم و زیر با ر زور نرفتن، از ارزش‌های اسلام ناب محمدی (ص) است.

عبدالهی تغییرات در ریاست جمهوری آمریکا با رفتن ترامپ و آمدن بایدن را مصداق رفتن سگی و آمدن شغال زردی در موضع دشمنی با اسلام و نظام جمهوری اسلامی ایران توصیف کرد و افزود: نگاه‌ها در رژیم آمریکا، علیه نظام جمهوری اسلامی ایران پابرجاست.

معاون سلامت، آموزش پزشکی و دفاع زیستی سپاه تأکید کرد: بر اساس براوردها ارزیابی‌ها، شرایط برای نظام جمهوری اسلامی و ملت ایران با آمدن بایدن، سخت‌تر و پیچیده‌تر خواهد شد، به طور مثال در دوره اوباما که بایدن هم در کابینه آن بود، شاهد افزایش دامنه تحریم‌ها بودیم، هدف دولت اوباما در مسیر مذاکره و برجام، اعمال فشار بیشتر و تسلیم شدن جمهوری اسلامی ایران بود.

دست کش مخلملی در دست چُدنی دولت بایدن با پوشش لبخند علیه ایران اسلامی

عبدالهی در تشریح مسیر ریاست جمهوری بایدن در رژیم آمریکا، با اشاره به بایدن به عنوان دنباله‌رو اهداف و سیاست‌های اوباما، اظهارداشت: منتها با تفاوت‌هایی نسبت به ترامپ با دست‌کش مخملی در دست چُدنی، در پوشش لبخند با هدفی واحد با احزاب و روئسای جمهور گذشته رژِم آمریکا، با پوشش لبخند دنبال ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی ایران است.

منبع: میزان



منبع خبر

نباید فریب ظواهر و لبخندهای دشمن را بخوریم بیشتر بخوانید »

اوباما: اینترنت بزرگ‌ترین تهدید علیه دموکراسی ماست

کتاب باراک اوباما؛ روایت رئیس‌جمهور سابق آمریکا از انقلاب اسلامی ایران/ «چشمان نافذ یک پیامبر»؛ توصیف اوباما از امام خمینی/ تعبیر جالب اوباما از پاسخ رهبر ایران به نامه‌هایش +عکس و فیلم


سرویس جهان مشرق باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا (بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷)، تجربیات دوران ریاست‌جمهوری‌اش را در قالب مجموعه‌ای دو جلدی مکتوب کرده است که جلد اول آن تحت عنوان «سرزمین موعود
[۱]
» در ۷۶۸ صفحه، روز سه‌شنبه، ۱۷ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۷ آبان ۹۹) منتشر شد. این کتاب که توانسته نظر مساعد منتقدان را به خود جلب کند، مورد استقبال فوق‌العاده خوانندگان هم قرار گرفته است؛ استقبالی که خود اوباما هم اقرار دارد آن را تا اندازه‌ای به پیروزی جو بایدن، معاون اولش در دوران ریاست‌جمهوری، در انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری در آمریکا مدیون است
[۲]
.

جلد کتاب «سرزمین موعود» نوشته باراک اوباما (+)


سرویس جهان مشرق قصد دارد طی روزهای آینده، ترجمه بخش‌های مهم کتاب «سرزمین موعود»، به ویژه بخش‌های مربوط به ایران، را در قالب یک مجموعه گزارش منتشر کند. لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از محتوای کتاب باراک اوباما این مجموعه گزارش را منتشر می‌کند و دیدگاه‌ها، ادعاها و القائات کتاب مذکور لزوماً مورد تأیید مشرق نیست.


آن‌چه در ادامه می‌خوانید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» است. قسمت‌های قبلی این مجموعه را می‌توانید از لینک‌های انتهای همین گزارش بخوانید. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد.


قسمت چهارم/

عملیات آژاکس
[۳]
[کودتای ۲۸ مرداد در ایران توسط سی‌آی‌ای و ام‌آی۶
جزئیات بیش‌تر] الگویی را برای محاسبات غلط آمریکا در برخورد با کشورهای درحال‌توسعه ایجاد کرد که در طی جنگ سرد نیز ادامه داشت: اشتباه گرفتنِ آرمان‌های ملی‌گرایانه با توطئه‌های کمونیستی؛ برابر دانستنِ منافع تجاری با امنیت ملی؛ و براندازی دولت‌های منتخب دموکراتیک و همسویی با حکومت‌های مستبد وقتی این کار را به نفع خودمان تشخیص می‌دادیم. با این حال، سیاست‌گذاران آمریکایی احتمالاً تا بیست‌وهفت سال اول فکر می‌کردند ترفند آن‌ها در ایران خوب جواب داده است. شاه به همپیمان پروپاقرصی برای آمریکا تبدیل شد که قراردادهای خود با شرکت‌های نفتی آمریکایی را تمدید می‌کرد و تسلیحات گران‌قیمت آمریکایی را می‌خرید. روابط دوستانه‌ای با اسرائیل داشت، به زنان حق رأی داد، از ثروتِ روبه‌رشد کشور برای مدرن‌سازی اقتصاد و نظام آموزشی استفاده کرد، و راحت با بازرگانان غربی و خانواده‌های سلطنتی اروپا نشست‌وبرخاست می‌کرد.

محمدرضا پهلوی  و جیمی کارتر  رئیس‌جمهور  وقت آمریکا،  در ظاهر روابط خوبی با یک‌دیگر داشتند (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› اعتراف مقامات سابق کاخ سفید به اعتیاد ۴۰ ساله واشینگتن به دشمنی با ایران

آن‌چه برای خارجی‌ها کم‌تر مشهود بود، نارضایتی روزافزون از ریخت‌وپاش‌های شاه، سرکوب بی‌رحمانه مردم (پلیس مخفی شاه [ساواک] به خاطر شکنجه و کشتار مخالفان زبانزد بود)، و ترویج آداب و رسوم اجتماعی غربی بود که از نظر روحانیون محافظه‌کار و پیروانِ فراوان آن‌ها، ناقض اصول اصلی اسلام محسوب می‌شدند. تحلیلگران سی‌آی‌ای نیز چندان توجهی به تأثیر فزاینده آیت‌الله خمینی، روحانی موعودگرای شیعه که در تبعید به سر می‌برد، نکردند؛ کسی که در نوشته‌ها و سخنرانی‌هایش شاه را به عنوان دست‌نشانده غرب محکوم می‌کرد و از مؤمنان می‌خواست تا نظام موجود را با دولتی اسلامی تحت حاکمیت قانون شرع جایگزین کنند. بنابراین اوایل سال ۱۹۷۸ وقتی راهپیمایی‌های داخل ایران به یک انقلاب پوپولیستیِ تمام‌عیار منجر شد، مقامات آمریکایی غافلگیر شدند.

اشتباه محاسباتی آمریکایی‌ها درباره انقلاب اسلامی و عدم شناخت آن‌ها از امام خمینی [دانلود]
خلاصه‌ای کوتاه از سرنوشت محمدرضا پهلوی؛ از رسیدن به قدرت تا فرارسیدن مرگ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› روایت خبرنگار «تایم» : انقلاب اسلامی ایران از درون کاخ پهلوی

›› بروکینگز: آیت‌الله خمینی راست می‌گفت «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند»

کارگران ناراضی، جوانان بی‌کار، و نیروهای دموکراسی‌خواهی که به دنبال بازگشت حکومت مشروطه بودند، فوج‌فوج به طرفداران [آیت‌الله] خمینی در خیابان‌ها می‌پیوستند. در آغاز سال ۱۹۷۹ که تعداد تظاهرکنندگان به میلیون‌ها نفر رسیده بود، شاه بی‌سروصدا از کشور فرار کرد و مدت کوتاهی برای مداوا در آمریکا بستری شد. اخبار شبانه آمریکا پر از تصاویر همین آیت‌الله (با ریش سفید و چشمان نافذ یک پیامبر) بود که در بازگشتی پیروزمندانه از تبعید، در برابر دریای طرفدارانش، از هواپیما خارج می‌شد.

امام خمینی در هواپیمایی که ایشان را پیروزمندانه به ایران بازگرداند (+)

توصیفات همسایه‌های امام خمینی در «نوفل‌لوشاتو» و خبرنگار رویترز در فرانسه درباره بنیان‌گذار جمهوری اسلامی [دانلود]

بیش‌ترِ آمریکایی‌ها در زمان وقوع انقلاب ایران اطلاعات کمی درباره این تاریخ [دخالت‌های آمریکا در ایران، مانند کودتای ۲۸ مرداد] داشتند و نمی‌دانستند چرا مردم یک کشور در آن‌طرف دنیا، ناگهان آدمک «عمو سام
[۴]
» [نماد آمریکا] را می‌سوزانند و شعار «مرگ بر آمریکا» می‌دهند. من هم نمی‌دانستم.
آن زمان هفده‌ساله بودم، هنوز دبیرستان می‌رفتم و تازه در آستانه کسب آگاهی سیاسی بودم. فقط به طور مبهم جزئیات اتفاقات بعدی را متوجه شدم. این‌که [آیت‌الله] خمینی چگونه جای پای خود را به عنوان رهبر عالی محکم کرد و همپیمانان سابق سکولار و اصلاح‌طلبش را به حاشیه راند؛ چگونه نیروی شبه‌نظامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را تشکیل داد تا هر کسی را که رژیم جدید را به چالش بکشد، در هم بکوبد؛ و چگونه از ماجرای حمله دانشجویانِ افراطی به سفارت آمریکا و گروگان‌گیری آمریکایی‌ها برای کمک به تقویت انقلاب و تحقیر قدرتمندترین کشور جهان استفاده کرد.

ظهور امام خمینی به عنوان یک رهبر دینی، تمام معادلات آمریکایی‌ها درباره ایران را به هم ریخت (+)

اما اگر بگویم که سی سال بعد از آن انقلاب، پیامدهای ناشی از آن رویدادها هنوز هم چشم‌انداز ژئوپلتیک دوران ریاست‌جمهوری من را شکل می‌داد، اغراق نکرده‌ام. انقلاب ایران الهام‌بخش جنبش‌های اسلامی افراطی زیادی شد که قصد تکرار موفقیت آن را داشتند. فراخوان [آیت‌الله] خمینی برای سرنگونی نظام‌های پادشاهی سنی عربی، ایران و آل‌سعود را به دشمنان قسم‌خورده تبدیل کرد و درگیری‌های فرقه‌ای در سراسر خاورمیانه را شدت بخشید. تلاش سال ۱۹۸۰ عراق برای حمله به ایران و جنگ خونین هشت‌ساله‌ی متعاقب آن (جنگی که در آن کشورهای خلیج [فارس] صدام حسین را تأمین مالی می‌کردند و در عین حال، شوروی تسلیحات، از جمله تسلیحات شیمیایی، در اختیار ارتش [آیت‌الله] خمینی قرار می‌داد) باعث شد حمایت ایران از تروریسم به عنوان راهی برای جبران برتری نظامیِ دشمنانش، شتاب بیش‌تری بگیرد. (آمریکا در دوران ریاست‌جمهوری [رونالد] ریگان
[۵]
[رئیس‌جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹] با فرصت‌طلبی تلاش کرد هر دو طرف را داشته باشد؛ علناً از عراق حمایت می‌کرد، اما مخفیانه به ایران اسلحه می‌فروخت
[۶]
.)

سوگند [آیت‌الله] خمینی درباره محو اسرائیل از روی نقشه (که در حمایتِ سپاه از نیروهای نیابتی مسلح مانند شبه‌نظامیان شیعه حزب‌الله در لبنان و شاخه نظامی گروه مقاومت فلسطین، حماس، آشکار است) رژیم ایران را به بزرگ‌ترین تهدید امنیتی اسرائیل تبدیل کرد و در رویکرد سخت‌گیرانه اسرائیل نسبت به صلح احتمالی با همسایگانش مؤثر بود.

 

نتانیاهو: «می‌خواهید سه تهدید بزرگ علیه اسرائیل را بشناسید؟ ایران، ایران، ایران»  [دانلود]

 

[آیت‌الله] خمینی، سال ۱۹۸۹ درگذشت. جانشین وی آیت‌الله [سید] علی خامنه‌ای (روحانی‌ای که به‌ندرت به خارج از کشور خود سفر کرده بود و دیگر هم هیچ‌وقت سفر نکرد) ظاهراً در نفرت از آمریکا با [آیت‌الله] خمینی همانند بود. [آیت‌الله] خامنه‌ای با وجود داشتن عنوان «رهبر عالی»، اختیارات مطلق نداشت؛ بلکه مجبور بود با شورای قدرتمندی متشکل از روحانیون مشورت کند. به علاوه، مسئولیت اداره امور روزمره‌ی دولت نیز به عهده رئیس‌جمهوری بود که با آرای عمومی انتخاب می‌شد.

در یک بازه زمانی در اواخر دولت [بیل] کلینتون
[۷]
[رئیس‌جمهور آمریکا بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۱] و اوایل دولت [جورج] بوش
[۸]
[رئیس‌جمهور قبل از اوباما، بین سال‌های ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۹]، نیروهای میانه‌روتری در داخل ایران محبوبیت به دست آوردند و این، گرم شدن روابط ایران و آمریکا را محتمل می‌کرد. پس از ۱۱ سپتامبر، محمد خاتمی
[۹]
رئیس‌جمهور وقت ایران، حتی با پیشنهاداتی برای کمک به آمریکا در کشور همسایه‌اش افغانستان، با دولت بوش تماس برقرار کرد. اما مقامات آمریکایی این ژست را نادیده گرفتند و وقتی بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در سخنرانی «وضعیت کشور» در سال ۲۰۰۲، ایران را همراه با عراق و کره شمالی بخشی از «محور شرارت» نامید، هرگونه پنجره‌ی دیپلماتیکی که میان دو کشور وجود داشت، عملاً بسته شد.

پس از حوادث ۱۱ سپتامبر، جورج بوش، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، ایران را بخشی از «محور شرارت» در جهان معرفی کرد و عملاً پنجره‌ی روابط دیپلماتیک میان دو کشور را بست (+)

*          *          *

زمانی که من مسئولیت خود را آغاز کردم، تندروهای محافظه‌کار به رهبری رئیس‌جمهور جدید، محمود احمدی‌نژاد قدرت را به دست گرفته بودند؛ کسی که لفاظی‌های جنون‌آمیز ضدغربی‌اش، اقدامش به انکار هولوکاست و برخورد قضایی‌اش با همجنس‌گراها و افراد دیگری که آن‌ها را تهدید می‌دانست، عصاره‌ی عالی‌ای از نفرت‌بارترین ابعادِ رژیم بود. سلاح‌های ایرانی هنوز برای شبه‌نظامیانی ارسال می‌شد که قصد کشتن سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان را داشتند. حمله آمریکا به عراق موقعیت استراتژیک ایران در منطقه را به شدت تقویت کرده بود، چراکه دشمنِ قسم‌خورده‌اش، صدام حسین، را با حکومتِ شیعه‌ای تحت نفوذِ ایران جایگزین کرده بود. حزب‌الله، نیروی نیابتی ایران، با موشک‌هایی که ایران در اختیارش می‌گذاشت و حالا بردشان به تل‌آویو هم می‌رسید، به عنوان قدرتمندترین جناح در لبنان مطرح شده بود. سعودی‌ها و اسرائیلی‌ها با لحن نگران‌کننده‌ای درباره گسترش «هلال شیعیِ
[۱۰]
» نفوذ ایران هشدار می‌دادند و علاقه خود نسبت به «تغییر رژیم» احتمالی در ایران توسط آمریکا را علناً ابراز می‌کردند.

مسیرهای شمالی (قرمز) و جنوبی (سبز) کوریدور زمینی‌ای که ایران را تا مدیترانه و تا مرزهای رژیم صهیونیستی می‌رساند (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› پیشنهاد ترور مقامات ارشد ایران با بودجه سعودی

›› «کوریدور زمینی تهران-مدیترانه» چیست؟ / نیروهای حاج قاسم پشت مرزهای رژیم صهیونیستی

بنابراین تحت هر شرایطی، ایران دردسر شماره یک دولت من محسوب می‌شد. اما این برنامه هسته‌ای پرشتاب این کشور بود که می‌توانست این وضعیت بد را به بحرانی تمام‌عیار تبدیل کند. رژیم، تأسیسات هسته‌ای ساخته‌شده در زمان شاه را به ارث برده بود، و طبق پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای سازمان ملل متحد (که ایران از زمان تصویب این پیمان در سال ۱۹۷۰ امضاکننده آن بود) این حق را داشت که از انرژی هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز استفاده کند. متأسفانه همان فناوری سانتریفیوژی که برای چرخش و غنی‌سازی اورانیوم با غنای کم (که سوخت موردنیاز نیروگاه‌های هسته‌ای را تأمین می‌کند) استفاده می‌شود، را می‌توان دستکاری کرد و از آن برای تولید اورانیوم با غنای بالا و ساخت سلاح استفاده نمود.

به قول یکی از کارشناسان ما، «با داشتن اورانیوم کافی با غنای بالا، هر دانش‌آموز باهوش دبیرستانی‌ای که به اینترنت دسترسی داشته باشد، می‌تواند بمب تولید کند.» میان سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، ایران تعداد کل سانتریفیوژهای غنی‌سازی اورانیوم خود را از صد به پنج هزار دستگاه افزایش داد و این رقم بسیار بیش‌تر از چیزی بود که بتوان با یک برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای آن را توجیه کرد. جامعه اطلاعاتی آمریکا اطمینانِ منطقی‌ای داشت که ایران هنوز سلاح هسته‌ای ندارد. اما همچنین اعتقاد داشت که رژیم «ظرفیت گریز» خود (فرصت زمان لازم برای تولید اورانیوم کافی برای ساخت یک سلاح هسته‌ای عملیاتی) را تا یک سطح بالقوه خطرناک کاهش داده است.

سانتریفیوژهای IR8 ساخت ایران؛ آن‌چه نهایتاً آمریکا را وادار به پذیرش حق غنی‌سازی ایران کرد (و مقدمات دستیابی به توافق هسته‌ای را فراهم آورد)، پیشرفت‌های ایران در فناوری هسته‌ای بود (+)

زرادخانه هسته‌ای ایران نیازی به تهدید خاک آمریکا نداشت؛ صِرفِ احتمال وقوع حمله هسته‌ای یا تروریسم هسته‌ای در خاورمیانه، گزینه‌های رئیس‌جمهور آینده آمریکا برای مهار تجاوزگری ایران علیه همسایگانش را به شدت محدود می‌کرد. سعودی‌ها احتمالاً با تلاش برای ساخت یک «بمب سُنی» واکنش نشان می‌دادند، و رقابت تسلیحاتی هسته‌ای در بی‌ثبات‌ترین منطقه جهان آغاز می‌شد. در همین حال، اسرائیل (که ظاهراً خودش کلکسیونی از سلاح‌های هسته‌ای اعلام‌نشده در اختیار دارد) ایرانِ مسلح به سلاح هسته‌ای را تهدیدی موجودیتی تلقی می‌کرد و گویا در حال تهیه طرح‌هایی برای حمله‌ی پیش‌دستانه به تأسیسات هسته‌ای ایران بود. هرگونه اقدام، واکنش یا اشتباه محاسباتی توسط هر یک از این طرف‌ها می‌توانست خاورمیانه (و آمریکا) را به ورطه‌ی جنگی دیگر بکشاند؛ آن هم در زمانی که هنوز ۱۸۰,۰۰۰ نیروی نظامی ما در طول مرزهای ایران به‌شدت در معرض خطر قرار داشتند، و در حالی که هرگونه افزایش شدید قیمت نفت می‌توانست اقتصاد رکودزده‌ی جهان را وارد سقوط آزاد کند. در دوران دولت من، گاهی سناریوهایی را مطرح می‌کردیم در این‌باره که درگیری با ایران چه‌طور ممکن است پیش برود. وقتی این جلسات را ترک می‌کردم، این واقعیت روی شانه‌ام سنگینی می‌کرد که در صورت ضرورت پیدا کردنِ جنگ، تقریباً همه چیزهای دیگری هم که می‌خواستم به دست بیاورم، نابود خواهند شد.

پیامدهای جنگ با ایران برای هر رئیس‌جمهوری در آمریکا غیرقابل‌تحمل خواهد بود (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› آیا مقدمات جنگ ایران و آمریکا فراهم است؟

›› آیا آمریکا توان حمله نظامی به ایران را دارد؟

›› پیامدهای جنگ با ایران برای ترامپ، آمریکا، خاورمیانه و دنیا چیست؟

›› عمودی می‌آیند؛ افقی می‌روند/ گزارش نیویورک‌تایمز از وحشت جنگ با ایران در آمریکا

به همه این دلایل، من و تیمم در مرحله انتقال قدرت، بیش‌ترِ وقت خود را صرف بحث در مورد چگونگی جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای کردیم؛ البته در حالت ایده‌آل، از طریق دیپلماسی و نه شروع جنگی دیگر. روی یک استراتژی دو مرحله‌ای به توافق رسیدیم. از آن‌جا که از سال ۱۹۸۰ تقریباً هیچ ارتباط سطح بالایی میان آمریکا و ایران وجود نداشت، مرحله اول شامل ارتباط مستقیم بود. همان‌طور که در سخنرانی مراسم سوگند ریاست‌جمهوری خود گفتم، ما آماده بودیم دست خود را به سوی کسانی دراز کنیم که تمایل داشتند مُشتِ گره‌کرده‌ی خود را باز کنند. ظرف چند هفته پس از آغاز به کار، نامه‌ای محرمانه از طریق کانالی که با دیپلمات‌های ایرانی در سازمان ملل داشتیم برای آیت‌الله خامنه‌ای ارسال کردم و پیشنهاد دادم که گفت‌وگوی میان دو کشور را در مورد موضوعات مختلف از جمله برنامه هسته‌ای ایران آغاز کنیم. پاسخ [آیت‌الله] خامنه‌ای صریح بود: ایران علاقه‌ای به گفت‌وگوی مستقیم ندارد. با این حال، وی از این فرصت استفاده کرده و راه‌هایی پیشنهاد کرده بود که آمریکا از نقش خود به عنوان یک قلدرِ امپریالیست دست بردارد.

رؤسای‌جمهور آمریکا (می‌میرند و) بدن‌هایشان خوراک کرم و مور و مار می‌شود، اما جمهوری اسلامی همچنان ایستاده است [دانلود]

پاسخ‌های رهبر ایران به پیام‌های ترامپ در دیدار با شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن؛ ۲۳ خرداد ۹۸ [دانلود]

در همین‌باره بخوانید:

›› برنامه سه‌مرحله‌ای بایدن برای ایران چیست؟

›› آیا آمریکای بایدن به برجام برمی‌گردد؟

رام [اسرائیل امانوئل
[۱۱]
، رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید بین سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰] پس از خواندن نسخه‌ای از نامه [آیت‌الله] خامنه‌ای که از زبان فارسی ترجمه شده بود، گفت: «فکر می‌کنم به این زودی‌ها مشتش را باز نمی‌کند.» گفتم: «فقط همین‌قدر [باز می‌کند] که انگشت وسطش را به من نشان بدهد.»

واقعیت این بود که هیچ‌یک از ما در کاخ سفید انتظار پاسخ مثبتی نداشتیم. اما من باز هم این نامه را فرستادم، چون می‌خواستم ثابت کنم که مانع دیپلماسی، سازش‌ناپذیری آمریکا نیست، بلکه سازش‌ناپذیری ایران است. من از طریق تبریک سال نوی سنتی ایرانی (نوروز) که در ماه مارس به صورت آنلاین منتشر کردیم، پیام استقبالمان [از رابطه با ایران] را به عموم مردم ایران مخابره کردم.

 

پیام نوروزی باراک اوباما در سال ۲۰۰۹ (با زیرنویس فارسی رسمی کاخ سفید) [دانلود]

 

اما وقتی میرحسین موسوی، نامزد معارضانِ ایرانی، مقامات دولتی را، به تقلب در رأی‌گیری برای کمک به انتخاب مجدد احمدی‌نژاد برای دوره دوم ریاست‌جمهوری متهم کرد، هرگونه چشم‌انداز دستیابی به موفقیتِ زودهنگام در ماه ژوئن سال ۲۰۰۹ محو شد. میلیون‌ها معترض در داخل ایران برای به چالش کشیدن نتیجه انتخابات به خیابان‌ها آمدند و یک «جنبش سبزِ» خودخوانده را آغاز کردند که یکی از مهم‌ترین چالش‌های داخلی علیه دولت اسلامی از زمان انقلاب سال ۱۹۷۹ بود.

بخشی از بودجه مستقیم و غیرمستقیم دولت آمریکا برای «ترویج دموکراسی» در ایران طی سال‌های منتهی به و پس از اغتشاشات سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹ میلادی) در این کشور که به نام «جنبش سبز» شهرت پیدا کرد (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› آمریکا به دنبال «جنبش سبز ۲» و تجزیه ایران در دوره ترامپ است

›› حوادث ۸۸ مقدمه برجام و تسهیل نفوذ آمریکا بود

›› کدام‌یک از مقامات آمریکایی اغتشاشات سال ۸۸ را مدیریت می‌کردند؟

›› هزینه ده‌ها میلیون دلاری آمریکا برای شعله‌ور نگه داشتن آتش فتنه

سرکوب متعاقب این جنبش، بی‌رحمانه و سریع بود. موسوی و دیگر رهبران مخالف تحت بازداشت خانگی قرار گرفتند. راهپیمایان مسالمت‌آمیز مورد ضرب‌وجرح قرار گرفتند و تعداد قابل‌توجهی کشته شدند. یک شب، در آرامش محل اقامتم، گزارش اعتراضات را به صورت آنلاین بررسی کردم و فیلمی از زن جوانی [اشاره به ندا آقاسلطان] دیدم که در خیابان‌ها هدف گلوله قرار گرفته بود و در حالی که خون در صورتش جاری بود و چشم‌هایش به ملامت به سمت بالا خیره شده بودند، جان داد.

این تصویر که از فیلم «لحظات آخر زندگی ندا آقاسلطان» گرفته شده، چشم‌های او را در حالت مشکوکی نشان می‌دهد که موجب شده گمانه‌زنی‌های مختلفی درباره ساختگی بودن ماجرای قتل او مطرح شود (+)

در همین‌باره بخوانید:

›› «ساغر کسرایی» کیست/ آیا آمریکایی‌ها به دنبال تربیت «مسیح علی‌نژاد ۲» هستند؟

این صحنه، نوعی یادآوریِ فراموش‌نشدنی از بهایی بود که بسیاری از مردم در سراسر جهان می‌پردازند چون می‌خواهند نقشی در تعیین نحوه حکومت در کشورهایشان ایفا کنند؛ و اولین واکنش غریزی من این بود که می‌خواستم حمایت شدیدم را از تظاهرکنندگان در ایران ابراز کنم. اما وقتی تیم امنیت ملی را جمع کردم، کارشناسان ما در امور ایران مخالف چنین اقدامی بودند. می‌گفتند هرگونه بیانیه‌ای از طرف من احتمالاً نتیجه معکوس خواهد داشت. تندروهای رژیم، پیشاپیش این داستان ساختگی را تبلیغ می‌کردند که عوامل خارجی در پشت تظاهرات حضور دارند و فعالان داخل ایران می‌ترسیدند که هرگونه بیانیه حمایتی دولت آمریکا برای بی‌اعتبار کردن جنبش آن‌ها مورد بهره‌برداری قرار گیرد. [روایت مشابه هیلاری کلینتون، وزیر خارجه وقت آمریکا، در این‌باره را در بخش ایران در کتاب «انتخاب‌های سخت» از کتاب‌خانه مشرق بخوانید.] خودم را موظف دانستم به این هشدارها توجه کنم و با امضای یک سری بیانیه‌های بوروکراتیک ملایم («ما همچنان کل وضعیت را به‌دقت رصد می‌کنیم»؛ «باید به حقوقِ جهانیِ اجتماع و آزادی بیان احترام گذاشته شود») خواستار راه‌حلی صلح‌آمیز بر مبنای خواست و اراده ملت ایران شدم.

نماد «مشت گره‌کرده» (راست) یکی از ابداعات با بودجه سازمان آمریکاییِ «موقوفه ملی دموکراسی» در جریان انقلاب‌های رنگی بود که بعدها برای استفاده در اغتشاشات سال ۸۸ در ایران «بومی‌سازی» شد (چپ) (جزئیات بیش‌تر(+)

در همین‌باره بخوانید:

›› مرتبطین ما در ایران اصرار داشتند در قبال «جنبش سبز» سکوت کنیم

›› آمریکا چگونه در یک کشور کودتا می‌کند

›› «یورش فوجی»؛ نقش آمریکا در اغتشاشات ایران چه بود؟

›› «بریج‌فای»؛ آیا بعد از ایران، هنگ‌کنگ مدل جدید اغتشاشات خیابانی می‌شود؟

 

با شدت گرفتن خشونت‌ها، محکومیت من نیز شدیدتر شد. با این وجود، چنین رویکرد منفعلی باب میل من نبود؛ نه فقط به این دلیل که مجبور بودم به فریاد اعتراض جمهوری‌خواهانی گوش بدهم که می‌گفتند دارم با یک رژیمِ قاتل با نازونوازش رفتار می‌کنم. داشتم درس دشوار دیگری را درباره ریاست‌جمهوری می‌آموختم؛ این‌که اکنون قلبم به ملاحظات استراتژیک و تحلیل‌های تاکتیکی زنجیر شده و اعتقاداتم تحت تأثیر استدلال‌های خلاف غریزه‌ام قرار گرفته است؛ این‌که با وجودِ داشتن قدرتمندترین سِمتِ روی زمین، اکنون نسبت به زمانی که سناتور بودم (یا حتی به عنوان یک شهروندِ عادیِ منزجر از دیدنِ زن جوانی که به ضرب گلوله‌ی دولت خودش کشته شده) آزادیِ کم‌تری در بیان آن‌چه در دلم بود و عمل به آن‌چه احساس می‌کردم باید بکنم، داشتم.

با توجه به این‌که تلاش‌ها برای باز کردن بابِ گفت‌وگو با ایران پذیرفته نشده و این کشور در هرج‌ومرج و سرکوبِ فزاینده‌ای فرو می‌رفت،  مرحله دوم استراتژی منع اشاعه‌ی هسته‌ایمان را کلید زدیم: بسیج جامعه بین‌المللی برای اِعمال تحریم‌های اقتصادی سخت و چندجانبه‌ای که بتواند ایران را وادار به نشستن پشت میز مذاکره کند. شورای امنیت سازمان ملل پیشاپیش چندین قطعنامه تصویب کرده و از ایران خواسته بود فعالیت‌های غنی‌سازی خود را متوقف کند. همچنین مجوز تحریم‌های محدود علیه ایران را صادر کرده و گروهی موسوم به ۱+۵ (پنج عضو دائم شورای امنیت، یعنی آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، به علاوه آلمان) را تشکیل داده بود تا به امید وادار کردن رژیم به پایبندی به پیمان منع اشاعه هسته‌ای، با مقامات ایرانی دیدار کنند.

گروه ۱+۵ که در نهایت به همراه نماینده اتحادیه اروپا با ایران درباره برنامه هسته‌ای تهران مذاکره کرد، پیشاپیش توسط شورای امنیت سازمان ملل تشکیل شده بود (+)

مشکل این بود که تحریم‌های موجود بیش‌ازحد ضعیف بودند و نمی‌توانستند تأثیر زیادی داشته باشند. حتی همپیمانان آمریکا مانند آلمان به تجارت پررونق خود با ایران ادامه می‌دادند و تقریباً همه، نفت این کشور را خریداری می‌کردند. دولت بوش به صورت یک‌جانبه، تحریم‌های آمریکایی بیش‌تری علیه ایران وضع کرده بود، اما این تحریم‌ها عمدتاً نمادین بودند، زیرا شرکت‌های آمریکایی از سال ۱۹۹۵ از تجارت با ایران منع شده بودند. ایران با افزایش قیمت نفت و رشد اقتصادش، با کمال میل ۱+۵ را با جلسات منظمِ مذاکره که نتیجه‌ای جز تعهد به مذاکره‌ی بیش‌تر نداشتند، دنبال خودش می‌کشید.

برای جلب توجه ایران، باید کشورهای دیگر را متقاعد می‌کردیم که گرهِ تحریم‌ها را محکم‌تر کنند. و این یعنی باید موافقت دو دشمنِ قدرتمند و تاریخی‌مان [روسیه و چین] را جلب می‌کردیم که اصولاً تحریم‌ها را دوست نداشتند، روابط دوستانه دیپلماتیک و تجاری با ایران داشتند، و تقریباً به اندازه تهران نسبت به اهداف آمریکا بی‌اعتماد بودند.

 


آن‌چه خواندید، قسمت چهارم از ترجمه منتخب کتاب «سرزمین موعود» نوشته‌ی باراک اوباما، رئیس‌جمهور سابق آمریکا بود. قسمت‌های بعدی این مجموعه به زودی در مشرق منتشر خواهند شد. قسمت‌های قبلی این مجموعه گزارش را می‌توانید از لینک‌های زیر بخوانید:

روابط مالکی با تهران نشان‌دهنده قدرت استراتژیک ایران در منطقه بود

نگرانی روسیه درباره سپر موشکی‌مان در اروپا را به موضوع ایران گره زدم

نقش مستقیم دولت آمریکا و سیا در کودتای ۲۸ مرداد


برای مطالعه ترجمه‌های قبلی مشرق از کتاب‌های مهم بین‌المللی، از جمله کتاب «اتاقی که اتفاق آن‌جا افتاد» نوشته جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در دولت دونالد ترامپ، و کتاب «انتخاب‌های سخت» نوشته هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق آمریکا در دولت اول باراک اوباما، می‌توانید به کتاب‌خانه مشرق مراجعه کنید.

 



[۱]
سرزمین موعود (کتاب) لینک


[۲]
Barack Obama memoir tops Michelle’s in first-day sales Link


[۳]
۱۹۵۳ Iranian coup d’état Link


[۴]
Uncle Sam Link


[۵]
Ronald Reagan Link


[۶]
ماجرای مک‌فارلین لینک


[۷]
Bill Clinton Link


[۸]
George W. Bush Link


[۹]
سید محمد خاتمی لینک


[۱۰]
Shia crescent Link


[۱۱]
Rahm Emanuel Link



منبع خبر

کتاب باراک اوباما؛ روایت رئیس‌جمهور سابق آمریکا از انقلاب اسلامی ایران/ «چشمان نافذ یک پیامبر»؛ توصیف اوباما از امام خمینی/ تعبیر جالب اوباما از پاسخ رهبر ایران به نامه‌هایش +عکس و فیلم بیشتر بخوانید »

بایدن نمی‌خواهد اما حتی اگر بخواهد نمی‌تواند به برجام برگردد

بایدن نمی‌خواهد اما حتی اگر بخواهد نمی‌تواند به برجام برگردد



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت:  آرمان از قول فریدون مجلسی نوشت: بایدن باز هم اعلام کرد که به برجام بازخواهد گشت و بارها اعلام کرده که خروج دونالد ترامپ از برجام یک اشتباه بزرگ بوده است و این اقدام را قبول ندارد. بنابراین او مشخصا پس از روی کارآمدن به برجام باز خواهد گشت و به‌صورت اتوماتیک این کشور باید به تعهدات خود در برجام عمل کند. از همین رو برخی تحریم‌هایی را نیز که ایالات‌متحده به صورت یک‌طرفه فعال کرده است نیز ملغی خواهد شد. بنابراین ایالات‌متحده سیاستش این خواهد بود که به‌راحتی به برجام بازگردد و در این راستا دولت بایدن نیاز به اجازه گرفتن از هیچ‌کسی را ندارد. آنها پس از بازگشت به برجام از ایران خواهند خواست که به تمامی تعهدات خود عمل کند. هدف نهایی آنها این است و در این راستا گام خواهند برداشت.

این سخنان در حالی است که اولا بایدن برای بازگشت به برجام، شرط‌های متعددی گذاشته و در حقیقت به اسم برجام می‌خواهد، باب مذاکره طلبکارانه با ایران را بگشاید و نه اینکه تحریم‌ها را بردارد. ثانیا دولت اوباما، کنگره آمریکا(اتفاق دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان) و ترامپ تحریم‌های متعددی مانند تحریم‌ ویزا، آیسا، سیسادا، و کاتسا را تصویب و به اجرا گذاشته‌اند که نوعا پای دولت جدید آمریکا را- حتی اگر اراده بازگشت به برجام را هم داشت – کاملا می‌بست. از این جهت ادعای بازگشت به برجام و تداوم همه این تحریم‌ها، اظهاراتی مضحک است که صرفا می‌خواهد دست غربگرایان عوام‌فریب را در داخل ایران پر کند.

ثانیا حتی در دولت اوباما نیز، او هر سه ماه یک‌بار به کنگره گزارش می‌داد و مجوز مشروط سه ماهه کنگره برای ادامه کار در برجام را می‌گرفت. در واقع دولت آمریکا عمدا برجام را به کنگره نبرد و به تصویب نرساند و به همین دلیل برجام، از همان ابتدا، توافقی پا در هوا بود و حال آنکه در مقابل، ایران تعهدات خود را نقدا و یکجا در همان دو ماه اول (قبل از سررسید اجرای برجام در دی‌ماه ۹۴) به انجام رسانده بود.



منبع خبر

بایدن نمی‌خواهد اما حتی اگر بخواهد نمی‌تواند به برجام برگردد بیشتر بخوانید »

باید در این ۲ ماه احتیاط کنیم تا ترامپ به ایران حمله نکند/ محجوب: دولت روحانی از مظلوم‌ترین دولت‌های تاریخ جمهوری اسلامی است

باید در این ۲ ماه احتیاط کنیم تا ترامپ به ایران حمله نکند/ محجوب: دولت روحانی از مظلوم‌ترین دولت‌های تاریخ جمهوری اسلامی است


سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با  «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

**باید در این ۲ ماه احتیاط کنیم تا ترامپ به ایران حمله نکند

روزنامه شرق در یادداشتی به قلم «جاوید قربان اوغلی» از مدیران وزارت خارجه در دولت اصلاحات نوشت: «کافی است تا نخبگان سیاسی از طیف‌های مختلف و خصوصا دستگاه‌های تصمیم‌گیر در کشور، «تغییر» ناشی از انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا را به فال نیک گرفته و متناسب با آن و استفاده از فرصت چهارساله‌ای که پیش‌روی جهان قرار دارد، به تدوین راهکارهایی در جهت برون‌رفت از مشکلاتی که ترامپ و تصمیم وی در آن نقشی اساسی داشت، بپردازند. ‌اولین موضوع در این رابطه، پشت‌سرگذاشتن آرام و بدون حادثه دو ماه پیش‌رو…و گذر از تونل وحشت ترامپ است».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «برخی از منابع از رایزنی ترامپ با مشاوران ارشد خود درباره حمله نظامی سخن گفته‌اند. هرچند رافائل گروسی، مدیرکل آژانس آن را «کمی بر پایه حدس و گمان» ارزیابی کرده، ولی به گفته تحلیگران این موضوع با توجه به روان‌شناسی شخصیت ترامپ، دور از ذهن نیست؛ به‌خصوص اینکه این اقدام از حامیانی جدی همچون اسرائیل برخوردار استاز یاد نبریم که از ترامپ شکست‌خورده و تحقیرشده در انتخاباتی که خود را پیروز قطعی آن می‌دانست، هیچ کاری را نباید دور از ذهن دانست».

شرق در ادامه تاکید کرد: «اقدام دیگر در این راستا، اعلان صریح و بدون لکنت‌زبان آمادگی ایران برای «مذاکره» در راستای احیای برجام است…اشتباه درپیش‌گرفتن شعار عوام‌فریبانه «سگ زرد برادر شغال» و رویکردی است که صداوسیما در نمایش گزینشی و تصاویر و گزارش‌های منتخب برکشیده از آرشیو برای منفی جلوه‌دادن شخصیت رئیس‌جمهور منتخب آمریکا دارد».

این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت: «در شرایط بسیار وخیم اقتصادی باید نگران همسویی آمریکا و اروپا در رابطه با کشورمان باشیمپیشنهاد نگارنده پیشگامی در مذاکره با اروپا و اقداماتی مانند پایان‌دادن به موضوعاتی مانند زندانیان دوتابعیتی و زندانیان سیاسی است که برای کشور بسیار کم‌هزینه بوده و چراغ سبز پررنگی برای آمادگی ایران در قبال رفع نگرانی‌های آنهاست».

حامیان دولت در هفت سال و نیم اخیر همواره با دو کلیدواژه بازی کرده اند؛ جنگ و مذاکره.

تجربه ثابت کرده است که نه تنها ترامپ، بلکه مجموعه ساختار حاکمیتی آمریکا گزینه حمله نظامی به ایران را از روی میز برداشته است. واکنش آمریکا به موشک باران پایگاه عین الاسد و سرنگونی پهپاد متجاوز ترایتون و ارسال اولین ماهواره نظامی ایران به فضا و حرکت نفتکش های ایرانی به ونزوئلا و…بیش از پیش بر این مسئله صحه گذاشت.

دولت آمریکا- هم جمهوری خواهان و هم دموکرات ها- دولتی غارتگر، جنایتکار، مداخله گر، تروریست و زورگو است؛ بنابراین این دولت فقط زبان زور را می فهمد. در نتیجه آنچه سایه جنگ را از کشور دور کرده و خواهد کرد، نه انفعال و ضعف در مقابل آمریکا، بلکه اقتدار و عزت است.

مسئله بعدی، مقوله مذاکره است. در دولت روحانی با آمریکا مذاکره شد اما دولت اوباما- به معاون اولی جو بایدن- از تابستان ۹۴ تا زمستان ۹۵ به هیچ عنوان به تعهدات برجامی خود عمل نکرد و حتی در این مدت تحریم های جدیدی علیه ایران وضع کرد.

دولت روحانی با آمریکا و اروپا مذاکره کرد و طبق خواسته آنان در قلب راکتور اراک بتن ریخت ولیکن در سوی مقابل، نه تنها تحریم ها لغو نشد، بلکه دامنه گسترده تری پیدا کرد.

اما طیف اصلاح طلب می گوید ما باید در سیاست خارجی صرفا امتیاز داده و فکر اینکه بخواهیم امتیازی بگیریم از سر بیرون کنیم! برای همین است که این طیف همیشه خواسته های زیاده خواهانه طرف آمریکایی و اروپایی را به عنوان وظیفه ایران معرفی می کند.

طیف اصلاح طلب علیرغم تجربه پرهزینه و خسارت بار توافق هسته ای، مدعی است که ما باید در گام بعدی، بُرد موشک هایمان را کاهش دهیم، بلکه آمریکا و اروپا کمی راضی شوند! به نظر شما این رویکرد نسبتی با منافع ملی دارد!؟

** محجوب: دولت روحانی از مظلوم‌ترین دولت‌های تاریخ جمهوری اسلامی است

«علیرضا محجوب» عضو فراکسیون امید مجلس دهم که در انتخابات مجلس یازدهم علیرغم تبلیغات فراوان و پرحجم- با ۹۵ هزار رأی- از راهیابی به مجلس بازماند، در یادداشتی در روزنامه آرمان نوشت: «در مورد ارزیابی عملکرد دولت آقای روحانی قطعا در آینده تاریخ نشان خواهد داد که با وجود همه مباحث و فشارهایی که بر این دولت که از مظلوم‌ترین دولت‌های تاریخ جمهوری اسلامی بوده آورده شده است، اما در آینده کارکردهای مثبت این دولت در عرصه‌های مختلف برملا خواهد شد. در آینده وقتی پرونده این دولت باز شود آن وقت ما خواهیم دید که اعمال این دولت چقدر مثبت بوده است».

محجوب در ادامه نوشت: «در عرصه سیاست خارجی دولت دوازدهم در مسیر متعادلی را حرکت کرده و البته در سیاست داخلی هم دولت تاکنون راه تعادل و میانه‌روی را پیش گرفته است. گرچه رئیس‌جمهور خودشان هم تاکید کرده‌اند که همواره به دنبال تعادل در عرصه‌های مختلف سیاسی بوده‌اند. از سوی دیگر در اقتصاد هم تنها ایرادی که به دولت داریم این است که نتوانسته به وعده تعادل خود برسد. اگر دولت آقای روحانی می‌توانستند اقتصاد را متعادل کنند مطمئنا کسانی که از ایشان انتقاد کرده و می‌کنند در حال حاضر دعایش می‌کردند. با این همه در مجموع مطمئنا پشت پرده تلاش‌های دولت در آینده روشن خواهد شد. نگاهی به زمینه‌ها و حوزه‌های مختلف نشان می‌دهد که دولت تاکنون چه خدماتی را ارائه داده و چه تلاش‌هایی کرده است. اما باید زمان بگذرد و در آینده پرده از این خدمات و عملکردهای مثبت برداشته شود».

«اشرف بروجردی»  نماینده رئیس جمهور در شورای فرهنگی- اجتماعی زنان و رئیس کتابخانه ملی چندی پیش گفته بود: «برای دولت کاری ندارد که بخواهد به‌طور مرتب کارنامه خود را به رخ بکشد و مواردی که در آنها موفق عمل کرده را بیان کند اما امروز زمان مناسبی برای این کار نیست و کشور درگیر بحران‌های زیادی است که هرکدام از آنها به نوعی مردم را از پای درآورده‌اند. دولت در شأن خود نمی‌بیند که بخواهد به این نکات بپردازد و توان خود را صرف این مسائل کند».

«بهزاد نبوی» فعال سیاسی اصلاح طلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ نیز پیش از این گفته بود: «به نظر من دولت روحانی مظلوم واقع شده است».

محجوب در مصاحبه مذکور تاکید کرده که «در آینده کارکردهای مثبت این دولت در عرصه‌های مختلف برملا خواهد شد». این اظهارنظر در حالی است که تنها در یک قلم برآورد صندوق بین‌المللی پول این است که در پایان سال ۱۳۹۹ دولت ایران بیش از ۱۳۶۷ هزار میلیارد تومان بدهی عمومی ناخالص به جای خواهد گذاشت. این در حالی است که در پایان سال ۱۳۹۱ و قبل از شروع به کار دولت روحانی، حجم بدهی عمومی ناخالص دولت فقط ۸۸ هزار میلیارد تومان بود. به عبارتی می‌توان گفت دولت دهم کمتر از ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی برای دولت یازدهم به یادگار گذاشت اما دولت دوازدهم بیش از ۱۳۰۰ هزار میلیارد تومان بدهی را برای دولت بعد خواهد گذاشت.

علت افزایش بدهی عمومی ناخالص دولت در دوره روحانی، رفع کسری بودجه از طریق استقراض همچون انتشار گسترده انواع اوراق بدهی، افزایش بدهی دولت به بانک‌ها، افزایش تعهدات دولت به صندوق‌های بازنشستگی، تامین اجتماعی و …   بوده است. حقیقت نگران‌کننده‌تر آن است که زمان سررسید اکثر اوراق بدهی منتشرشده در دولت روحانی، از سال ۱۴۰۰ به بعد و در دولت آینده خواهد بود.

به عبارت دیگر دولت بعدی که سال آینده بر سر کار خواهد آمد تقریبا ۲.۵ برابر کل بودجه عمومی خود، با بدهی به جای مانده از دولت روحانی روبرو است.

در یک نمونه دیگر، گزارش دیوان محاسبات حاکی از آن است که سرنوشت ۴.۸ میلیارد دلار از ارزهای ۴۲۰۰ تومانی بلاتکلیف است و مشخص نیست کجا خرج شده است. این رقم با نرخ فعلی دلار حدود ۱۴۴ هزار میلیارد تومان است.

متاسفانه کارنامه دولت آقای روحانی به هیچ عنوان قابل دفاع نیست؛ برای همین حامیان دولت برای خالی نبودن عریضه و البته با توهین به فهم و شعور مردم، از ترفند مظلوم نمایی استفاده کرده و در پی آن هستند تا با بکارگیری این ترفند تکراری، صورت مسئله را پاک کنند.

** برای بهبود اقتصاد، راهی جز تعامل با دنیا نداریم

«علی تاجرنیا» عضو حزب اتحاد ملت(حزب مشارکت سابق) و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: «مهم‌ترین مساله و چالش برای دولتی که پس از این روی کارخواهد آمد، کارآمدی در حوزه اقتصاد، رفاه و مسائل معیشتی است. امروز شاهدیم که مردم در این حوزه مطالبه جدی دارند و اگر به خواسته‌ آنان توجه نشود، ممکن است وارد شرایط بحرانی شویم. بر این اساس معتقدم اگر قرار باشد این مساله حل شود و در مسیر کاهش فشارهای اقتصادی برای مردم پیش برویم، راهی جزو تعامل با دنیا نداریم».

تاجرنیا در ادامه نوشت: «هر کسی رییس دولت آینده باشد، ناگزیر است که این مسیر را انتخاب کند و وارد راه تعامل با دنیا شود چرا که در غیر این صورت مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم آن گونه که مردم انتظار دارند، حل نمی‌شود و در نتیجه شرایط به‌ مراتب بحرانی‌تر از امروز خواهد بود. فرقی هم نمی‌کند که سکان دولت آینده در دست یک اصولگرا باشد یا اصلاح‌طلب؛ هر کسی رییس‌جمهور باشد، با این چالش جدی مواجه است و باید این چالش حل شود».

رهبر معظم انقلاب– ۲۶ شهریور ۹۸- با اشاره به مسئله تعامل با دنیا فرمودند: «علاج کارهای گوناگون، مشکلات گوناگون کشور دست مردم است؛ به بیگانه نباید نگاه کرد، به فلان دولت و فلان دولت نباید امید بست، به نشست و برخاست با این و آن نبایستی اتّکال کرد. اشتباه نشود؛ ما نمیگوییم باب مراوده را با دولتهای عالم ببندیم؛ نخیر، بنده سالها رئیس‌جمهور این کشور بودم، اهل مراوده و اهل گفتگو و اهل نشست و برخاستیم، منتها نشست و برخاست ‌کردن یک چیز است، کارهای کشور را به نشست و برخاست با این و آن موکول‌کردن یک چیز دیگر است؛ این دوّمی همان چیزی است که ما آن را نهی میکنیم، منع میکنیم. هر چه میتوانید از امکانات دنیا استفاده کنید؛ امّا بدانید علاج مشکلات در داخل کشور است، حلّ مشکلات به دست این مردم است».

ایشان همچنین- ۱۰ اردیبهشت ۹۷- تاکید کردند: «راه مقابله‌ی با جنگ اقتصادی چیست؟ این است که ما در داخل به اقتصاد خودمان بپردازیم. وقتی اقتصاد ما متّکی بود، وابسته بود، مشکلات به وجود می‌آید. البتّه بنده عقیده ندارم به اینکه رابطه‌ی اقتصادی را از دنیا باید قطع کرد یا میتوان قطع کرد؛ معلوم است که نمیتوان؛ امروز همه‌ی دنیا به هم مربوط و متّصل است امّا تکیه‌ی به بیرون از مرزها غلط اندر غلط است؛ نباید تکیه کرد. بله، بروند با زرنگی، با تدبیر، با سیاست‌گذاری درست، با پیگیری صحیح، با جدّیّت، ارتباطات با دنیا [برقرار کنند]. دنیا بزرگ است؛ دنیا که فقط آمریکا و چند کشور اروپایی نیست؛ دنیا خیلی وسیع است؛ بروند ارتباطات را برقرار کنند به آن مقداری که لازم هست امّا چشم ندوزند به هیچ نیروی خارجی».

متاسفانه دولت آقای روحانی تمام تخم مرغ های خود را در سبد برجام چید. اظهاراتی از جمله «امضای کری تضمین است» و «آمریکا قول داده است که به تعهداتش عمل کند» و «امضای هر توافقی، بهتر از عدم توافق است» و…در نهایت اجرای برجام به هر قیمت موجب شد تا فرصت های بیشماری در هفت سال و نیم اخیر از بین رفته و قربانی شود.



منبع خبر

باید در این ۲ ماه احتیاط کنیم تا ترامپ به ایران حمله نکند/ محجوب: دولت روحانی از مظلوم‌ترین دولت‌های تاریخ جمهوری اسلامی است بیشتر بخوانید »