دولت ایران

پرونده صادرات گاز به عراق، سیاسی نیست

پرونده صادرات گاز به عراق، سیاسی نیست


سفیر جمهوری اسلامی ایران در بغداد با حضور در یک شبکه تلویزیونی درباره مواضع تهران در قبال مسائل مختلف، از جمله مذاکرات تهران با عربستان، پرونده صادرات گاز به عراق، وضعیت افغانستان و.. توضیح داد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، «ایرج مسجدی» سفیر جمهوری اسلامی ایران در بغداد در یک گفت‌وگوی تلویزیونی درباره روابط میان تهران و بغداد در دوران نخست‌وزیر «مصطفی الکاظمی»، نقش بغداد در مذاکرات تهران و ریاض و پرونده صادرات گاز از ایران به عراق توضیح داد.

ابراز رضایت از نقش بغداد در روند مذاکرات تهران و ریاض

وی در گفت‌وگو با تلویزیون «الشرقیه»،  ضمن ابراز رضایت از نقش عراق در مدیریت مذاکرات ایران و عربستان در بغداد گفت: «ما و عربستان سعودی، دو کشور مسلمان هستیم و باید همه مشکلات بین ما، از طریق مذاکره و برگزاری نشست‌ها حل و فصل شود. ما سه دور مذاکره را در بغداد انجام دادیم و این نشست‌ها در یک محیط و بستر بسیار دوستانه و برادرانه انجام شد».

تقدیر تهران از الکاظمی برای ایجاد فضای مناسب برای مذاکره با ریاض

مسجدی با حضور در برنامه تلویزونی «لعبه الکراسی» تصریح کرد: «من معتقدم مشکلی در مذاکرات جاری با عربستان وجود ندارد، ما فشار می آوریم تا با ادامه مذاکرات، کم کم به نتایجی دست یابیم. نقش نخست وزیر «مصطفی الکاظمی» در این میانجیگری مهم بود، و ما از او برای این کار تشکر کردیم. عراق فضایی را برای انجام این مذاکرات فراهم کرد».

هنوز زمان و مکان دو رچهارم مذاکرات مشخص نیست

وی افزود: «هنوز زمان و مکان دور چهارم مذاکرات میان ایران و عربستان مشخص نشده و ما با توافقی دوجانبه، این زمان و مکان را مشخص خواهیم کرد».

سفیر ایران در بغداد گفت که کشورش به دنبال دوستی و برادری با عربستان سعودی در تمام زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. مذاکرات سه دور قبل میان ما، همچنان ادامه دارد اما هنوز به نتایجی قطعی نرسیده، زمانی که به نتایجی قطعی رسید، آن‌ را اعلام خواهیم کرد.

روزنامه «فایننشال تایمز» ۱۸ آوریل گذشته در گزارشی به نقل از «سه مقام» از مذاکره مقام‌های ارشد عربستان سعودی و ایران در راستای تلاش برای بهبود روابط بین این دو کشور رقیب در منطقه، خبر داد که مقامات سعودی، عراقی و ایرانی در واکنش به این گزارش آن را  تأیید کردند.

 پس از قطع رابطه دیپلماتیک ایران و عربستان سعودی از دی ماه ۱۳۹۴ تاکنون، چندی است که مذاکرات بین ایران و عربستان در سطوح امنیتی در جریان است. از سوی دیگر شاهد اظهاراتی از سوی رئیس جمهور منتخب ایران در نخستین نشست مطبوعاتی بعد از پیروزی در انتخابات و اعلام آمادگی مجدد برای برقراری رابطه و گفت‌وگو با عربستان سعودی و توقف هر چه سریع‌تر جنگ یمن بودیم.

ارزیابی مثبت از روابط تهران و بغداد در دوره الکاظمی

ایرج مسجدی روابط تهران و بغداد، در دوره نخست‌وزیری الکاظمی را مثبت ارزیابی کرد و گفت که این روابط در زمینه‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی گسترش یافت.

وی تصریح کرد: « الکاظمی روابط نزدیک و عمیقی با جمهوری اسلامی ایران برقرار کرده و ایران هم همین نگاه را به دولت و ملت عراق دارد».

دلیل عدم حضور رئیس‌جمهور ایران در اجلاس بغداد

مسجدی در پاسخ به سوالی درباره دلیل عدم حضور «سیدابراهیم رئیسی» رئیس‌جمهور ایران در اجلاس اخیر بغداد گفت که در زمان دعوت به مشارکت در این نشست دولت جدید ایران هنوز رأی اعتماد نگرفته بود و درست در روز برگزاری اجلاس بغداد، اولین جلسه هیأت دولت ایران با رهبری این کشور برگزار شد.لذا شرایط برای حضور آقای رئیسی در این اجلاس فراهم نبود».

سفیر ایران در بغداد تصریح کرد اگر این نشست در زمان و شرایط مناسب‌تری برگزار می‌شد، شاید رئیس‌جمهور ایران در این نشست شرکت می‌کرد.

پرونده صادرات گاز ایران به عراق سیاسی نیست

وی افزود: «همکاری خوبی درباره انرژی در فصل تابستان وجود داشت و ما صادرات گاز را افزایش دادیم اما با برخی شرایط مربوط به جنبه فنی و نقص در نیروگاه‌های ایران مواجه شدیم. ما نمی‌خواهیم که این پرونده با فشارهایی مواجه شوند و نمی‌توان از آن برای فشار سیاسی استفاده کرد زیرا اساسا مشکل سیاسی وجود ندارد».  

مسجدی تصریح کرد: «شما می‌دانید که ایران برای تأسیس بزرگترین نیروگاه در “الرمیله” در بصره به شدت کار می‌کند.ما سه هزار مگاوات تولید خواهیم کرد. ساخت نیروگاه ها با سرعت کامل پیش می‌رود و تهران امنیت عراق را، امنیت خود می‌داند و ما از هیچ تلاشی در قبال عراق دریغ نمی‌کنیم. لذا در صورت بروز مشکلات فنی، برای حل آنها تلاش خواهیم کرد».

آمریکا برای مذاکره با ایران، باید اعتمادسازی کند

وی در خصوص مذاکره با آمریکا نیز گفت: «تهران امیدوار است که دولت جدید آمریکا، دارای سازوکار جدیدی باشد و آن بازگشت به توافق و رفع تحریم‌ها از ایران است. این امر می‌تواند به نوعی اعتمادسازی کند».

کمک‌های ایران به عراق در زمان جنگ با داعش رایگان نبود

سفیر جمهوری اسلامی ایران در این برنامه تاکید کرد که در دوران جنگ با داعش، امکاناتی که جمهوری اسلامی ایران در اختیار دولت عراق قرار داد، رایگان نبود. اما در عین حال، ایران به دولت عراق فشاری برای پرداخت این مبلغ فشاری نیاورد، اما دولت عراق به تدریج این مبلغ را پرداخت کرد.

اشتباه در برافراشته شدن پرچم منطقه کردستان در سفر بارزانی به تهران

مسجدی در خصوص برافراشته شدن پرچم منطقه کردستان در مراسم استقبال از رئیس این منطقه در تهران گفت: «مسلم است که عراق پرچم مشخصی دارد و منطقه کردستان نیز پرچمی برای خود دارد. در روابط دیپلماتیک دو کشور تردیدی نیست که ایران پرچم عراق را به رسمیت می‌شناسد و اگر احیانا پرچمی غیر از پرچم عراق برافراشته شود، ممکن است یک مشکل پروتکلی به وجود آمده باشد».

ایران نقشی در حملات علیه آمریکایی‌ها در عراق ندارد

سفیر ایران در بغداد با تاکید بر ضرورت اخراج کلیه نیروهای خارجی از منطقه تصریح کرد که حملاتی که علیه این نیروها در منطقه صورت می‌گیرد، نتیجه اعتراض نیروهای محلی است و نباید این حملات را به ایران نسبت داد و این تنها یک اتهام‌زنی و فرافکنی‌ آمریکایی است. زیرا ایران نیاز ندارد که به گروهی سلاح دهد تا به سفارت‌خانه در عراق حمله کند زیرا تهران اساسا اعتقادی به چنین کارهایی نداردو هرگز با حمله به سفارت‌خانه‌ها موافق نبوده است.

وی تصریح کردکه امنیت عراق با حضور نیروهای آمریکایی محقق نخواهد شد و اخراج این نیروها یک ضرورت برای تحقق ثبات و امنیت در عراق و منطقه است.

مسجدی تاکنون بارها اعلام کرده که کشورهای منطقه باید خود را برای پذیرش مسئولیت‌هایشان در قبال تامین حمایت لازم از امنیت منطقه‌ای خود پس از خروج آمریکا آماده کنند. تهران به صراحت، هرگونه حضور آمریکا در منطقه بویژه عراق را رد می‌کند.

وی ضمن محکوم کردن هرگونه اقدام متجاوزانه علیه هیأت‌های دیپلماتیک در عراق، می‌گوید که این اقدام، تنها طولانی شدن حضور بیگانه در این کشور را توجیه می‌کند.

برقراری روابط مبتنی بر احترام متقابل با افغانستان 

سفیر جمهوری اسلامی ایران در بغداد درباره به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان گفت که به قدرت رسیدن طالبان، یک واقعیت عملی است و همه آن‌چه که تهران می‌خواهد، برقراری روابط با افغانستان مبتنی بر احترام متقابل است.



منبع

پرونده صادرات گاز به عراق، سیاسی نیست بیشتر بخوانید »

دو عملیات ناکام و تله‌گذاری سوم برای ایران

دو عملیات ناکام و تله‌گذاری سوم برای ایران


در این میان از همه عجیب‌تر، فضاسازی غربگرایان است. آنها مطابق آرزوی آمریکا، اصرار داشتند ایران پا در تله‌ای بگذارد که آمریکا برای شوروی چید و خودش گرفتار آن شد.

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: آمریکا و غرب در ٢٠ سال گذشته، یک نقشه کلیدی را در دو فاز علیه ایران به اجرا گذاشتند؛ اما در هر دو، با وجود پیچیدگی عملیات ناکام ماندند: نخست، راه‌اندازی حجم بی‌سابقه‌ای از فشار و تهدید خارجی، و دوم، زمینه‌سازی برای فراز آمدن «جریان منفعل در برابر غرب» در داخل، برای به تحلیل بردن قدرت جمهوری اسلامی در تمام ابعاد.

آمریکا و صهیونیسم مسیحی از ماجرای حمله نیابتی صدام به ایران، تا عَلَم کردن طالبان در افغانستان در دو دهه قبل، و از زمان حمله به افغانستان تا اشغال عراق، هیچ سالی را از تدارک تهدید علیه ایران غافل نبودند. تهدید ناشی از اشغال دو همسایه شرقی و غربی ایران در دو دهه قبل، بهانه‌ای بود تا طیف غربگرا در دولت و مجلس وقت، تسلیم‌طلبی پیشه کنند. دولت اصلاحات حتی به‌ اشغال افغانستان کمک کرد؛ اما بعدها رئیس دولت و وزیر خارجه از آمریکا گلایه کردند که با وجود این همراهی، عنوان محور شرارت را از دولت بوش گرفته و ایران تهدید به حمله اتمی ‌شده است. شماری از نمایندگان مجلس ششم نیز نامه سرگشاده‌ای منتشر کردند مبنی بر اینکه درباره برنامه هسته‌ای، باید جام زهر را سر کشید و تسلیم آمریکا شد. جالب اینکه چندی قبل‌تر، سازمان مجاهدین انقلاب و برخی اعضای مجمع روحانیون، خواستار جنگیدن در کنار صدام و طالبان مقابل آمریکا شده بودند! اما جمهوری اسلامی ایران به واسطه رویکرد حکیمانه و عزتمندانه رهبر انقلاب، وارد هیچ‌یک از بازی‌های مطلوب آمریکا نشد و میدان را به نوعی مدیریت کرد که برآیند آن، هزیمت آمریکا و متحدانش در غرب آسیا بود.

تشکیل دولت نهم در ایران با رای قاطع مردم، زنجیره نقشه‌های غرب و غربگرایان را قطع کرد. و از آن‌سو یاران سردار سلیمانی در عراق و لبنان و فلسطین، جنگ‌های مستقیم آمریکا و اسرائیل را مغلوبه کردند. تقویت ساخت درونی قدرت در جمهوری اسلامی و پیروزی متحدانش در منطقه که در قالب تشکیل دولت مردمی در عراق و ارتقای جایگاه حزب‌الله و مقاومت فلسطین نمود پیدا کرد، ضمن تهدیدزدایی، موجب بالا رفتن قیمت نفت، افزایش درآمدهای ایران و رونق تجارت خارجی با کشورهای مختلف (از شرق آسیا تا اروپا و آمریکای لاتین) شد. در ارزیابی راهبردی غرب، باید ‌ترمز این حرکت شتابان کشیده می‌شد. تدارک فتنه سبز در سال ۸۸ که سرمایه ۴۰ میلیونی مشارکت را ابزار دوقطبی و جنگ خیابانی می‌خواست، سرمایه‌گذاری روی اختلاف در درون حاکمیت به‌ویژه به واسطه بازی حلقه انحرافی، ایجاد انحراف در برخی رویکردهای کلان دولت دهم و سرانجام تدارک تحریم‌های فلج‌کننده (با گرایی که برخی دست‌اندرکاران فتنه ۸۸ دادند)، مجموعه عملیات سنگینی بود که به روی کار آمدن دولتی منفعل در برابر غرب در سال ۹۲ و ۹۶ منتهی شد.

این، اولین فاز از نقشه عملیاتی غرب در دوره جدید بود؛ همان که روح‌الله زم، مدیر شبکه ضدامنیتی آمدنیوز، سال ۹۷ (یک سال پس از آشوب دی‌ماه ۹۶) در پاریس و در گفت‌وگو با یکی از فعالان ضدانقلاب لو داد: «ما در انتخابات ۹۶ تحلیل داشتیم. این‌جور نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاح‌طلبیم یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت. می‌خواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصل‌تر با هم صحبت بکنیم. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی… (مجری: می‌شود این‌طور تعبیر کرد که شما خواستید روحانی بیاید، تضاد درونی حاکمیت و عدم تدبیر و مدیریت روحانی، سبب این بشود که مردم معترض شوند؟ تدبیر شما این بود؟) می‌شود این‌جوری هم تعبیر کرد و یک‌سری سناریوها را کنارش گذاشت. با توجه به شرایط سیاسی داخلی و خارجی، ما به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت‌سر فردی مثل روحانی. کشور باید به نقطه جوش می‌رسید و اگر آدمی‌ مثل رئیسی یا قالیباف سر کار می‌آمد، کار به نقطه جوش نمی‌رسید».

فاز موازی و همزمان این عملیات، با گستراندن سرطان گروه‌های ‌تروریستی به عراق و سوریه کلید خورد. این ارتش چندملیتی سازمان‌یافته توسط آمریکا و ارتجاع عربی، علناً داعیه تشکیل دولت در عراق و سوریه و دست‌درازی به ایران و لبنان را داشت. آنها در این جنگ نیابتی، از یک سو پایتخت سوریه را محاصره کرده و به مرزهای لبنان و فلسطین رسیده بودند و با اسرائیل همپوشانی می‌کردند، و از طرف دیگر، ضمن‌ اشغال شمال و غرب عراق، سودای بغداد را داشتند و مرز ایران را تهدید می‌کردند. این اتفاقات در اواخر سال ۹۳ و اوایل ۹۴ درست در زمانی رخ می‌داد که آمریکا، دولت ایران را برای پذیرش هرچه سریع‌تر توافق (برجام بعدی) تحت فشار گذاشته بود و دولت وقت نیز تحت فشار وعده‌های نادرست خود داشت…

اما ۶ سال پس از آن طوفان اتفاقات، آمریکا و غرب در هر دو مصاف راهبردی، متحمل ناکامی ‌سنگین شده‌اند. هم، سر افعی داعش در عراق و سوریه کوبیده شد – چنانکه نیوزویک با انتشار تصویر تمام صفحه سردار سلیمانی تیتر زد «او نخست با آمریکا جنگید و سپس داعش را خورد کرد»-

و هم در ایران، دولتی انقلابی سر کار آمده که بنا ندارد به بازی منفعلانه در زمین دشمن ادامه دهد و می‌خواهد فرصت‌های بزرگ کار و گره‌گشایی و پیشرفت و اقتدارافزایی را مغتنم شمارد. این دو ضربه، برای آمریکا بسیار گران آمده. آنها بالغ بر هفت هزار میلیارد دلار هزینه کردند، اما ایران با همه این تلاطم‌های بزرگ، به سلامت از طوفان‌ها عبور کرد و آب دیده‌تر، با تجربه‌تر و قدرتمندتر شد و حالا هم می‌خواهد مرحله تازه‌ای از ابتکار عمل و پویایی و پیشرفت را با تقویت ساخت درونی قدرت و دیپلماسی موثر جهانی آغاز کند.

این برای آمریکا بسیار سنگین آمده و باید پاتک دیگری در برابرش‌ترتیب دهد. اما نقشه او، تکراری و لو رفته است. فعال‌سازی تهدیدهای نیابتی در منطقه و به صف کردن محافل مأمور یا منفعل در داخل برای «ایجاد خطای محاسباتی، سوق دادن کشور در درگیری‌های زیانبار داخلی یا خارجی، به‌هم زدن تمرکز روی اولویت‌ها، و غافل کردن خواص و عوام از نقشه دشمن». دولت‌های ‌ترامپ و بایدن – مثل دولت اوباما و بوش- به اسرائیل برای حمله به غزه و عملیات خرابکاری مخفی علیه ایران چراغ سبز نشان دادند، اما اسرائیل در ماه‌های اخیر، بدترین و تحقیرآمیزترین ضربات را در اثر ارتکاب این خبط بزرگ خورد. همزمان ظرف دو سال اخیر، وارد فاز فشار اقتصادی و آشوب افکنی در لبنان و عراق و ایران شدند. اما حزب‌الله لبنان از عهده فتنه‌های بزرگ بر آمد و این مزدوران غرب بودند که زیر علامت سؤال رفتند. ایران با ارسال سه نفتکش بزرگ سوخت، هم تحریم‌های آمریکا را زیر پا گذاشت، هم به اسرائیل تو دهنی زد، هم اقتدار حزب‌الله در لال کردن زبان درشت‌گوی صهیونیست‌ها به نمایش درآمد و هم ملت چند قومیتی و چند فرقه‌ای لبنان، دوست و دشمن واقعی را در روزهای سخت شناختند. ایران حالا پس از صادرات بنزین به ونزوئلا (و کسب درآمد ارزی) برای دومین‌بار، تحریم‌ها را تحقیر می‌کند و می‌گوید دوران تازه‌ای آغاز شده، که از تحریم‌های خصمانه، فرصت‌های اقتصادی و دیپلماتیک بزرگ می‌سازد.

آمریکا با آشوب‌افکنی در عراق، دولت قانونی را سرنگون کرد و دولت انتقالی که مدعی بود موقتا (شش ماهه) سر کار خواهد بود، به مدت دو سال قدرت را قبضه کرده و می‌گوید تا چند هفته دیگر، به مسئولیت عقب‌افتاده برگزاری انتخابات عمل می‌کند. با این وجود، پارلمان عراق پس از جنایت ‌ترور شهیدان ابومهدی مهندس و سردار سلیمانی، رسما حکم به اخراج‌ اشغالگران آمریکایی داد و آنها در انظار جهانی، در نقطه «آفساید» ایستاده‌اند. آمریکا در هر نوع انتخابات سالم در عراق، طرف بازنده خواهد بود. اما درباره افغانستان، محافل سیاسی و رسانه‌ای غرب اتفاق نظر دارند که آمریکا پس از تحمل بیش از دو هزار میلیارد دلار هزینه و چند هزار نفر تلفات نظامی، به شکستی بزرگ نائل آمده است. باید به آمریکایی‌ها حق داد که به‌خاطر دو هزیمت بزرگ در قبال ایران، عصبانی باشند و به خود بپیچند. اما چرا برخی محافل در داخل، با آمریکا همدلی و همدردی می‌کنند؟ چرا اصرار دارند ایران را در شکست آمریکا در افغانستان شریک نمایند؟ و چرا به هر دستاویز سستی می‌آویزند تا در مقابل فعالیت دولت تازه‌نفس و انقلابی، کارشکنی کنند یا مردم را نسبت به آن ناامید سازند؟ آیا صرفا به‌خاطر رقابت سیاسی است؟ از سر لجاجت و کینه‌توزی کور با جمهوری اسلامی است؟ یا افتادن در تور اطلاعاتی و سربازگیری شدن برای دشمن؟

متأسفانه برخی محافل، انگیزه‌ای فراتر از عقده‌گشایی و کینه‌توزی به هر طریق، و مخالف‌خوانی به هر دستاویز ندارند. بنابراین، به جای آنکه در موضوع تحریم‌های ظالمانه، به دغلبازی و عهدشکنی آمریکا و ‌تروئیکای اروپایی اعتراض کنند، علیه نظام فضاسازی می‌کنند که چرا مذاکره و توافق نمی‌کند؟ یا اگر آمریکا حتی در برابر خرید دارو و واکسن کارشکنی می‌کند، به جای آمریکا، به چین و روسیه حمله می‌کنند. حضرت امام(ره) چقدر دقیق فرمود ««نباید فراموش کنیم ما در جنگ با آمریکا و تفاله‌های آمریکا (هستیم)، تفاله‌هایی که قالب زدند خودشان را و ما غفلت کردیم، الان هم هستند… خط این بود که اصلاً آمریکا منسی [فراموش] بشود. یک دسته شوروی را طرح می‌کردند تا آمریکا منسی بشود، خط این بود که این قضیه مرگ بر آمریکا منسی بشود».

آمریکا در افغانستان، قطعا شکستی تحقیرآمیز را به جان خرید. برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر، زمانی که آمریکا گروهی از جهادیون (طالبان بعدی) را در افغانستان علیه شوروی به خدمت گرفت، گفت «ما این فرصت را داریم که به روس‌ها، جنگ ویتنام‌شان را عرضه کنیم. برای ده سال، حکومت مسکو مجبور بود در جنگی وارد شود که توانایی پیشبرد آن را نداشت. چه چیزی در تاریخ مهم‌تر است؟ وجود طالبان یا فروپاشی شوروی؟». با وجود این منطق تله‌گذاری برای حریف، بایدن اخیرا اذعان کرد: «ایالات متحده برخلاف ٢٠ سال پیش، فاقد یک هدف روشن در افغانستان است. ما روزانه ٣٠٠ میلیون دلار در افغانستان هزینه می‌کنیم و نمی‌توانستیم ادامه دهیم. ما درگیر رقابت جدی با چین و روسیه و حمله سایبری و ‌اشاعه هسته‌ای [ایران] هستیم… چین و روسیه آرزو دارند که آمریکا ده سال دیگر در افغانستان گرفتار شود». همزمان، ٩٠ ژنرال آمریکایی نوشتند: «لطمه‌ای که به اعتبار آمریکا وارد شده قابل توصیف و جبران نیست. تا سالیان دور در هر توافق یا عملیات چندملیتی، شریکی غیرقابل اتکا دیده خواهیم شد. دشمنان، حالا به‌دلیل ضعفی که نشان داده شد، برای اقدام علیه ما جسور شده‌اند. ابتدا چین و بعد از آن روسیه، ایران، کره‌شمالی و دیگران بیشترین نفع را می‌برند».

اما در این میان از همه عجیب‌تر، فضاسازی غربگرایان است. آنها مطابق آرزوی آمریکا، اصرار داشتند ایران پا در تله‌ای بگذارد که آمریکا برای شوروی چید و خودش گرفتار آن شد. باید بررسی شود که این محافل چرا اصرار دارند شکست آمریکا را بپوشانند؛ و در مقابل، مردم ما را شریک ورشکستگی آمریکا کنند، یا حس شکست را در داخل ایران تزریق نمایند؟ لجاجت و کینه‌توزی، کورشان کرده و نمی‌فهمند؟ یا مأموریت دارند عصا زیر بغل آمریکا بگذارند؟! بی‌تردید اگر ما وارد جنگ افغانستان می‌شدیم، همین‌ها می‌گفتند چرا برای کشور هزینه درست می‌کنید و سایه جنگ را بر سر کشور می‌کشانید. آنها امروز هم نمی‌گویند بازی در نقشه مورد آرزوی آمریکا با چقدر هزینه، برای چند سال و با کدام راهبرد و دورنما؟



منبع

دو عملیات ناکام و تله‌گذاری سوم برای ایران بیشتر بخوانید »

تحریم‌های دارویی جنایت سازمان‌یافته است

تحریم‌های دارویی جنایت سازمان‌یافته است



به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، جمعی از رؤسای انجمن‌های حمایت از بیماران خاص کشور به نمایندگی از ده‌ها هزار بیمار، با ارسال نامه‌ای به دبیرکل سازمان ملل متحد ضمن انتقاد از تحریم‌های دارویی غیرقانونی و یکجانبه ایالات متحده آمریکا خواستار رفع این تحریم‌ها شدند.

در متن این نامه آمده است: 

«جناب آقای آنتونیو گوترش

دبیرکل محترم سازمان ملل متحد

با سلام ؛

در ابتدا احترامات فائقه و تمام خود را نسبت به عالیجناب معروض می­داریم؛ ما جمعی از مدیران عامل انجمن های ملی حامی بیماران از قبیل انجمن حمایت از بیماران تالاسمی ، دیالیزی ، هموفیلی ، ام اس ، ای بی در خصوص ابعاد و آثار تحریم های غیرقانونی و یکجانبه ایالات متحده آمریکا که از تاریخ ۸ می ۲۰۱۸ بر جامعه بیماران خاص ایران تحمیل شده و منجر به آثار و نتایج بسیار ناگوار و تلخی در بیماران مزمن ، ژنتیکی و نیازمند درمان مادام العمر از قبیل : مرگ با درد و رنج فراوان ، نقص مادام العمر عضو به دلیل نبود دارو و تجهیزات پزشکی ، ایجاد بیماری های مستمر ، درد و رنج ناشی از نبود دارو و غیره گردیده اعلام می­کنیم .

جناب آقای رئیس

ابتدا باید بر این  نکته تأکید نماییم که ؛ این درخواست هیچ پیام سیاسی در خود جای نداده و صرفاً اعلام وضعیت درد و رنج ناشی از تحریم های غیرقانونی و صدای بغض خانواده های دارای بیماران خاص و است که در شرایط وخیم و با مرگ قریب الوقوع فرزندان و کودکان­شان در فقدان دارو و تجهیزات پزشکی مناسب دست و پنجه نرم می­کنند، است.

*ورود دارو وتجهیزات پزشکی این بیماران میسر نیست 

تحریم‌های اقتصادی غیرقانونی ایالات متحده آمریکا قابلیت دسترسی به خدمات بهداشت و درمان، دارو و ملزومات پزشکی ما را از بین برده است. به طوری که ما در دوسال گذشته بارهاو بارها از دولت ایران و حتی شرکت های سازنده دارو و یا شرکت های عرضه کننده دارو و تجهیزات پزشکی پیگیری متعدد برای تأمین دارو و تجهیزات پزشکی طیف وسیعی از بیماران خاص که اکثرا از کودکان و افراد نابالغ تشکیل شده اند را درخواست و پیگیری نموده ایم ولی به دلیل اعمال و اجرای تحریم های غیرقانونی آمریکا و مخصوصا موانع ایجاد شده از سوی آن کشور در خصوص تبادلات مالی، ورود دارو وتجهیزات پزشکی این بیماران میسر نیست و یا از طریق دیگر حداقل ها فراهم شده که بعضا داروها و تجهیزات پزشکی مورد نیاز یا نایاب یا به شدت کاهش یافته است و به همین دلیل تعداد قابل توجهی از بیماران را از دست داده ایم، تعدادی دچار صدمات جدی جسمی شده اند و در مجموع قاطبه بیماران ، صدمات جسمی روحی و روانی پیوسته و شدیدی را متحمل شده اند ، و همچنان نیز از این کمبود دارو و تجهیزات پزشکی در رنج و مشقت شدید هستیم.

*ده‌ها نفر از کودکان و بیماران به دلیل فقدان دارو از دست رفته‌اند

به دلیل وجود سیاستی سیستمی و سازمان یافته به نام تحریم‌های فلج کننده، همه جانبه، تاکنون ده‌ها نفر از کودکان و بیماران تالاسمی و بیماران ای بی و… به دلیل فقدان دارو و تجهیزات پزشکی خاص خودشان از دست رفته اند ما اعضای انجمن های حمایت کننده از بیماران خاص به آن عالیجناب اعلام می­داریم، استمرار تحریم های غذا و داروی بیماران ایرانی یک جنایت سیستمی و سازمان یافته در واقع حق حیات طیف وسیعی از کودکان، بیماران خاص و مادام العمر و … را هدف قرار داده و این تحریم ها علیه بیماران و کودکان جامعه آماری این انجمن ای غیر انتفاعی و خاص است که انتظار تدابیر لازم برای توقف چنین تحریمی های گسترده و ناعادلانه علیه یک جمعیت انسانی و بزرگ را از آن دبیر کل محترم داریم.

لذا باتوجه به مطالب فوق جمع امضا کنندگان ذیل از حضرتعالی خواهشمندیم نسبت به استفاده از تمامی ظرفیت های موجود به منظور جلوگیری از تداوم تحریم های جنایتکارانه علیه بیماران مظلوم و بی دفاع تحت پوشش انجمن های مردم نهاد حمایت ­گر ، اقدامات و تدابیر لازم را برای اجرای قواعد حقوق بشری و بشردوستانه در کشورهای عضو سازمان ملل اتخاذ نمائید و با اقدامات مقابله ای با چنین نقض های گسترده حقوق بشری ، امیدی دوباره برای ادامه زندگی بدون درد ورنج برای این بیماران در ایران و البته کل جهان را میسر نمائید.

*انجمن «تالاسمی» ایران 

* انجمن «ام اس» ایران

* خانه «ای بی» ایران

* انجمن حمایت از «بیماران کلیوی ایران»

*کانون «هموفیلی» ایران

*انجمن اوتیسم ایران»

منبع: فارس



منبع خبر

تحریم‌های دارویی جنایت سازمان‌یافته است بیشتر بخوانید »

فتنه ۸۸، کارمای ۹۹

فتنه ۸۸، کارمای ۹۹


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از مشرق، وطن امروز نوشت: ماه‌ها پیش از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، تحلیلگران بسیاری این انتخابات را فارغ از ادوار پیشین خود به عنوان یک نقطه عطف سیاسی در تاریخ آمریکا توصیف کردند. بالا گرفتن نزاع‌های اجتماعی از یک سو (که در حادثه قتل جورج فلوید تشدید شد) و ترکیب کاندیداهای ۲ حزب از سوی دیگر حکایت از آن داشت که این میدان رقابت فارغ از نتیجه‌اش تبدیل به موقعیتی جدی برای عیان شدن بخش‌هایی از واقعیت سیاسی ایالات متحده خواهد شد. فحاشی بی‌سابقه کاندیداها در مناظره‌های انتخاباتی، بالا گرفتن اختلافات در روند شمارش آرا و در نهایت استنکاف ترامپ از پذیرش نتیجه انتخابات باعث شد فضای سیاسی این کشور شرایط ویژه‌ای را تجربه کند. با این حال، حادثه حمله حامیان ترامپ به کنگره آمریکا به عنوان نقطه اوج سلسله حوادث انتخاباتی باعث خلق یک رسوایی آشکار و همچنین عیان شدن تناقض‌های ساختاری این کشور شد.  

با این حال فارغ از شرح کم‌ و ‌کیف حوادث روز چهارشنبه در واشنگتن، نوع مواجهه ارکان و نهادهای سیاسی آمریکا با این حادثه را می‌توان یک مصداق استثنایی برای نشان دادن استاندارد دوگانه مدیریتی میان آنچه آمریکا برای خود و دیگران تجویز می‌کند دانست. قرار گرفتن آزادی سیاسی به عنوان مهم‌ترین شعار سیاسی آمریکا در مقابل امنیت ملی به عنوان مرکزی‌ترین بایسته حکمرانی باعث شد پرده از بسیاری تناقض‌ها برداشته شود؛ مساله‌ای که رهبر حکیم انقلاب نیز روز گذشته در بیانات‌شان به آن اشاره داشتند و با مقایسه فتنه ۸۸ در ایران و حوادث سال ۹۹ آمریکا فرمودند: «آنها در فتنه ۸۸ به دنبال ناامنی و ایجاد آشوب و جنگ داخلی در ایران بودند که موفق نشدند و خداوند همین مساله را سال ۹۹ بر سر خودشان آورد».

بر این مبنا مشاهده شکاف موجود میان نسخه داخلی دولت آمریکا در مواجهه با یک بحران امنیتی با نسخه‌هایی که برای کشورهای دیگر (از جمله ایران) تجویز می‌کند، در حادثه حمله حامیان ترامپ به کنگره و ادعای ابطال انتخابات بیش از پیش مشهود شد.  

* آزادی؟ شاید زمانی دیگر…

حوادث روز چهارشنبه واشنگتن و حمله حامیان کاندیدایی که مدعی تقلب انتخاباتی است، به ساختمان کنگره هر قدر برای فضای آمریکا امری دور از انتظار بود اما تصویر آشنایی برای بسیاری از کشورهای جهان است که آمریکا تمایلی به ادامه یافتن حیات دولت‌های‌شان نداشته است. تجربه کودتاهای رنگین و سرنگونی دولت‌های نامطلوب آمریکا به واسطه طرح ایده‌هایی از قبیل تقلب انتخاباتی مساله‌ای آشنا در حافظه تاریخی جهانیان است. با این حال مواجهه ساختار سیاسی و حتی حزب همسو با کاندیدای شکست‌خورده نشان از نسخه‌ای متمایز در این باره داشت.  

واشنگتن که دهه‌هاست با ابزار قرار دادن کلیدواژه «آزادی سیاسی» پروژه سرنگونی دولت‌های متفاوتی را از سمت اپوزیسیون غرب‌گرا پیگیری کرده است، خود در واکنش به حادثه‌ای با شدت و حدت بسیار کمتر هیچ‌گونه حقی برای مخالفان خیابانی قائل نشد. قیاس حوادث محدود واشنگتن در روزهای اخیر با فتنه سال ۸۸ در تهران بخوبی شکاف میان ۲ نسخه تجویز شده آمریکایی را عیان می‌کند. آمریکایی که بدون در نظر گرفتن اردوکشی خیابانی کاندیدای مدعی تقلب از ساحت و جایگاه قانون انتخاباتی به عنوان امری تداوم‌بخش دفاع کرد، همواره در پروژه براندازی دولت‌های دیگر بیشترین اهتمام خود را بر بی‌اعتبارسازی نهاد قانون و اصالت‌بخشی به شورش‌های خیابانی استوار می‌کرد. مجموعه نیروهای سیاسی آمریکا (حتی بخش قابل توجهی از جمهوری‌خواهان) بخوبی دریافته بودند که از میان برداشته شدن جایگاه قانون در بررسی اعتراضات می‌تواند به یک هرج‌ومرج دائمی مبدل شود که انتهای آن چیزی جز یک جنگ داخلی نیست. آنها بر مبنای همین منطق همواره سعی می‌کنند با جرقه خوردن هرگونه اعتراض برنامه‌ریزی شده یا خودجوش در کشورهای مورد خصم آمریکا، فضا را به سمت فروپاشی نهادهای قانونگذار پیش ببرند و از دل این فضا، یک جنگ داخلی تا نیل به اهداف خود به وجود آورند.  

* تجویزهای دوگانه آمریکایی

از همان نخستین ساعات اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا و طرح ادعای تقلب از سوی دونالد ترامپ بود که صفحات او در شبکه‌های اجتماعی با پیام‌های هشدارآمیز پیرامون اثبات نشده بودن مواضعش روبه‌رو شد و در نهایت با برخی محدودیت‌ها نیز مواجه شد؛ اتفاقی که در حال رخ دادن بود کاملا ساده به نظر می‌رسید. یک ساختار سیاسی در مواجهه با ادعاهایی که نهایتا می‌توانست «فرضیه» باشد اما امکان یک آشوب خیابانی را فراهم می‌کرد، رویه محدودیت را در پیش گرفت تا از این طریق مانع از رخ دادن اقدامی خلاف امنیت و مصالح ملی شود. این واکنش محدودیت‌آفرین اگر در هر کشوری که مورد خصم آمریکاست رخ می‌داد، دولت آمریکا فورا از آن به عنوان امری در راستای سرکوب سیاسی یاد می‌کرد اما زمانی که این موقعیت برای واشنگتن به وجود آمد به راحتی و با در نظر گرفتن اولویت امنیت بر آزادی سیاسی، نسخه محدودیت را تجویز کرد، تا جایی که حتی اکانت رئیس‌جمهور آمریکا نیز با محدودیت روبه‌رو شد.  

تجربه فتنه سال ۸۸ در دوران دولت دموکرات اوباما و حوادث سال‌های ۹۶و۹۸ در دوره زمامداری ترامپ باعث شد دولت ایران هم نسخه محدودیت‌های ارتباطی را برای کنترل فضا و جلوگیری از بالا گرفتن ناامنی‌ها به صورت موقت تجویز کند. واکنش آمریکا اما در برابر این نسخه ایران نه‌تنها چیزی خلاف نسخه تجویزشده برای خود بود که حتی بعدها اسناد زیادی پیرامون تلاش حداکثری آمریکا برای تقویت فضای ترویج شایعات سیاسی با نیت عمیق کردن نزاع‌های خیابانی منتشر شد. در مشهورترین مورد هیلاری کلینتون، وزیر وقت خارجه آمریکا در زمان فتنه ۸۸ در کتاب خاطراتش با عنوان «انتخاب‌های سخت» به شرح یکی از این اقدامات پرداخت و نوشت: «ژوئن همان سال(۲۰۰۹)، جوانان ایرانی از وبسایت‌ها و شبکه‌های اجتماعی به منظور ارسال پیام‌های خود در جریان اعتراضات پس از انتخابات استفاده کردند. درست در همان زمان بود که صحنه تیراندازی به خانم ۲۶ ساله‌ای به نام «ندا آقا سلطان» توسط نیروهای شبه‌نظامی طرفدار دولت(!) با استفاده از دوربین تلفن‌های همراه ضبط و در توئیتر و فیسبوک منتشر شد. بدین ترتیب، در کمتر از چند ساعت میلیون‌ها نفر از مردم جهان مشاهده کردند که چطور در یکی از خیابان‌های تهران دختر جوانی در خون خود غلتید. به گفته مجله تایم: «در طول تاریخ حیات بشری، هیچ صحنه قتلی با این حجم از بیننده مواجه نبوده است». همین ویدئو خشم جهانیان را نسبت به ظلمی که به معترضان می‌رفت برانگیخت. درست ۵ روز پیش از این حادثه، مقامات وزارت خارجه آمریکا که پیگیر تلاش‌های مخالفان دولت ایران در فضای مجازی بودند، متوجه بروز یک مشکل شدند. توئیتر قصد داشت به منظور انجام تعمیرات دوره‌ای برای مدت زمان کوتاهی خدمات جهانی خود را محدود کند که دقیقا نیمه روز در تهران بود. برای حل این مساله یکی از اعضای واحد برنامه‌ریزی سیاسی وزارت خارجه به نام «کوهن» که جوانی ۲۷ ساله بود، انتخاب شد. آوریل همان سال او طی سفری به بغداد با «جک دورسی» یکی از بنیانگذاران و مدیران توئیتر، ملاقاتی داشت. به همین دلیل او بلافاصله تلاش کرد ضمن ارتباط با دورسی به او هشدار دهد که محدود کردن خدمات توئیتر در آن بازه زمانی چه ضربه‌ای به فعالان اجتماعی در ایران وارد می‌کند. در نتیجه همین گفت‌وگوها، توئیتر برنامه تعمیرات خود را تا نیمه شب بعد به تعویق انداخت. این شرکت در توضیح علت این کار در یادداشتی که در وبلاگ خود منتشر کرد، نوشت: به نظر می‌رسد در حال حاضر توئیتر نقش ارتباطی مهمی در ایران ایفا می‌کند».

* خس و خاشاک‌های واشنگتنی!

فراتر از واکنش ساختار سیاسی آمریکا در صیانت از عنصر امنیت با ایجاد محدودیت برای رئیس‌جمهور و نیمی از شهروندانش، می‌توان به بررسی ادبیات مقامات این کشور در مواجهه با آشوب حامیان ترامپ و مقایسه آن با ادبیاتی که در توصیف فتنه‌گران در سال ۸۸ استفاده می‌کردند نیز پرداخت. برای نمونه جو بایدن، رئیس‌جمهور برگزیده آمریکا در واکنش به حوادثی که در کنگره این کشور رخ داد، معترضان را با الفاظ «تروریست» و «اراذل و اوباش» مورد خطاب قرار داد. هیلاری کلینتون نیز در توئیتی با «تروریست داخلی» خطاب کردن معترضان خیابانی اقدام آنها را محکوم کرد. اما سناتور میچ مک‌کانل، رهبر اکثریت جمهوری‌خواهان در سنای آمریکا که هم‌حزب ترامپ هم محسوب می‌شود با «اراذل و اوباش» خطاب کردن معترضانی که به ساختمان کنگره حمله کرده بودند، گفت: جلوی بی‌قانونی سر خم نخواهیم کرد.  

با انداختن نگاهی به القابی که مقامات رسمی آمریکایی خطاب به معترضان خیابانی به کار بردند و توماری از توصیفات حمایتی آنها از آشوبگران ایرانی و حتی گروه‌های شناخته شده تروریستی می‌توان به تناقض آشکار میان نسخه حکمرانی آمریکایی و نسخه‌ای که به دیگر کشورها تجویز می‌کند پی برد اما نگاهی به موضع‌گیری باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در میانه آشوب‌های خیابانی جریان فتنه، عمق این تناقض و نفاق را بیشتر روشن می‌کند. اوباما در شرایطی که جریان فتنه تمام تلاش خود را برای فروپاشی ایران در سایه حمایت‌های خارجی به کار گرفته و عملا امنیت ملی کشورمان را با مخاطرات جدی مواجه کرده بود، در پیامی خطاب به سایر کشورهای جهان گفت: «این مسؤولیت همه مردم و کشورهای آزاد است تا روشن کنند ما طرف کسانی هستیم که در پی آزادی، عدالت و عزت هستند. شجاعت مردم ایران الگویی برای همه ما است و ما را به چالش می‌کشد تا تاریخ را به سمت عدالت هدایت کنیم». اظهارات اینچنینی که بارها از سوی مقامات دولتی آمریکا خطاب به جریان فتنه بیان شد، در کنار رفتار آشکاری که این روزها در مواجهه با نخستین جرقه‌های اقدامات خلاف امنیت طرفداران ترامپ نشان دادند، یک جلوه تام از نفاق رسانه‌ای استکبار جهانی است.  



منبع خبر

فتنه ۸۸، کارمای ۹۹ بیشتر بخوانید »