دولت بایدن

حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران اشتباه بود/ تهران تحت فشار، امتیاز راهبردی نمی‌دهد

حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران اشتباه بود/ تهران تحت فشار، امتیاز راهبردی نمی‌دهد



رابرت مالی نماینده سابق آمریکا در امور ایران طی گفتگویی اعتراف کرد که حمله نظامی آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران اشتباه بوده است.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق، نماینده ویژه سابق آمریکا در امور ایران، طی گفتگو با شبکه آمریکایی ام‌اس‌ان‌بی‌سی با اشاره به شکست تلاش‌های دولت بایدن برای احیای توافق هسته‌ای (برجام)، تاکید کرد که اعمال تحریم‌ها به‌تنهایی برای وادار کردن کشورها به تسلیم کافی نیست و گزینه نظامی نیز راه‌حلی برای مسئله هسته‌ای ایران محسوب نمی‌شود.

مالی که سابقه هدایت مذاکرات هسته‌ای در دوران ریاست‌جمهوری باراک اوباما را دارد، در این گفتگو از چرایی ناکامی دیپلماسی دولت بایدن، راهبردهای غلط آمریکا در قبال ایران و همچنین نگرانی از تغییر جهت در سیاست‌های هسته‌ای تهران سخن گفت.

مالی با اشاره به تجربیات کشورهای مختلف همچون لیبی، عراق، کره شمالی و اوکراین، تصریح کرد: «اگر من جای مقامات ایرانی بودم، احتمالاً به این نتیجه می‌رسیدم که به سلاح هسته‌ای نیاز دارم. قذافی پس از تسلیم برنامه هسته‌ای‌اش، سرنگون شد. صدام حسین که بمب نداشت نیز سقوط کرد. اما کره شمالی، که بمب دارد، در امان مانده است.»

وی با اشاره به مواضع ایران مبنی بر صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای آن اما ادعا کرد: «اکنون نسبت به گذشته، نظارت بسیار کمتری بر فعالیت‌های هسته‌ای ایران وجود دارد و ما از میزان واقعی ذخایر اورانیوم غنی‌شده این کشور مطلع نیستیم. این شرایط ممکن است ایران را بیش از گذشته به سمت ساخت بمب سوق دهد.»

نماینده پیشین آمریکا گفت که واشنگتن بیش از حد به ابزار تحریم تکیه کرده است و افزود: «تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی، بخشی از میراث دولت اوباما بود. با این حال، تصور اینکه اعمال فشار اقتصادی به‌تنهایی می‌تواند کشوری مانند ایران را به عقب‌نشینی وادار کند، نادرست است. ایران در برابر فشارها، حاضر نیست امتیازات راهبردی خود را بدون دریافت امتیاز متقابل واگذار کند.»

او همچنین گفت: «ما اشتباه می‌کردیم که تصور می‌کردیم ایران به دلیل فشار تحریم‌ها، خواهان تسلیم است. حتی دونالد ترامپ نیز با وجود کمپین فشار حداکثری، موفق به وادار کردن ایران به عقب‌نشینی نشد.»

مالی در ادامه این گفتگو، استفاده از گزینه نظامی علیه تاسیسات هسته‌ای ایران را اقدامی اشتباه دانست و تصریح کرد: «حمله نظامی نه‌تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه باعث بروز پیامدهایی غیرقابل پیش‌بینی خواهد شد که ممکن است برای سال‌ها تداوم داشته باشد.»

وی با اشاره به حملات اخیر رژیم اسرائیل به مراکز مختلف در ایران، از جمله بیمارستان‌ها و مناطق غیرنظامی، گفت: «این حملات نه تنها باعث اعتراض یا قیام مردم نشد، بلکه نوعی همبستگی ملی در واکنش به تهدید خارجی ایجاد کرد.»

مالی با اشاره به تهدیداتی که ایران در محیط ژئوپلیتیکی خود با آن مواجه است، از جمله حضور نظامی آمریکا در عراق و افغانستان و مجاورت با قدرت‌های هسته‌ای همچون هند و پاکستان، گفت: «تهدید از جانب اسرائیل تنها بخشی از معادله است. ایران کشوری است که حتی در زمان جنگ با عراق، که مورد حمایت آمریکا، کشورهای عربی و شوروی سابق بود، توانست بر پای خود بایستد.»

او تاکید کرد: «ایران را نمی‌توان صرفاً یک رژیم ایدئولوژیک غیرمنطقی دانست که با تحریم و تهدید تسلیم می‌شود. اگر آن‌ را غیرمنطقی بدانیم، نمی‌توان همزمان انتظار داشت تحت فشار عقب‌نشینی کند. این دو فرض با یکدیگر ناسازگارند.»

مالی در ادامه افزود: «اسرائیل هیچ‌گاه خواهان بازگشت ایران به تعاملات اقتصادی و سیاسی با اروپا و آمریکا نبوده است. از دید آنها، توافق برجام تهدیدی برای امنیت اسرائیل بود و تلاش بسیاری برای ناکام گذاشتن آن انجام دادند؛ تلاشی که در دوره ترامپ به موفقیت رسید.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران اشتباه بود/ تهران تحت فشار، امتیاز راهبردی نمی‌دهد بیشتر بخوانید »

بلینکن: ایران تصمیمی برای ساخت سلاح هسته‌ای نگرفته است

بلینکن: ایران تصمیمی برای ساخت سلاح هسته‌ای نگرفته است



وزیر امور خارجه سابق آمریکا با انتقاد از رویکرد ترامپ رئیس جمهوری این کشور در قبال برنامه هسته ای ایران با تکرار ادعاهایی جدید، اذعان کرد: ایران تاکنون تصمیمی برای ساخت سلاح هسته‌ای نگرفته است.

  • هتل تارا مشهد

به گزارش مجاهدت از مشرق، وزیر خارجه دولت دموکرات جو بایدن در گفت و گو با کریستین امان پور خبرنگار شبکه سی ان ان آمریکا و حضو در پادکست «The Ex Files» درباره احتمال از سر گیری مذاکرات میان ایران و آمریکا ادعا کرد: توافق هسته ای موسوم به برجام، برنامه هسته‌ای ایران را محدود کرد.

این مقام سابق دولت بایدن با تکرار ادعاهای مقامات آمریکایی درباره ایران به دلیل نفوذ ایران در منطقه مدعی شد: ایران بدون سلاح هسته‌ای به اندازه کافی، بازیگری مخرب و تهدیدی جدی علیه موجودیت اسرائیل است و ایران دارای سلاح هسته‌ای در تمام زمینه‌ها با مصونیت بیشتری اقدام خواهد کرد. در نتیجه، محدود کردن برنامه هسته‌ای ایران هدف تمام دولت‌های آمریکا بود و اوباما توانست با برجام ۱۵ سال زمان بخرد.

بلینکن ادعا کرد: بر اساس برجام، اگر ایران می‌خواست به سوی گریز هسته ای ( سلاح هسته‌ای) حرکت کند، تولید مواد هسته‌ای مورد نیاز برای آن حداقل یک سال زمان می‌برد.

وزیر خارجه سابق آمریکا افزود: ترامپ برجام را پاره کرد و آن را با هیچ توافقی جایگزین نکرد و اقدام او باعث شد برنامه هسته‌ای ایران سرعت بگیرد.

بلینکن با تکرار ادعاهای اثبات نشده، مدعی شد: در زمان حملات صورت گرفته به تاسیسات هسته‌ای ایران، این کشور فقط چندین روز با ساخت سلاح هسته‌ای فاصله داشت. قطعا حملات ترامپ به تاسیسات هسته‌ای ایران آسیب وارد کرد و برنامه هسته‌ای ایران را به تعویق انداخته است، اما میزان آن مشخص نیست.

وزیر خارجه دولت بایدن ادامه داد: در دولت بایدن نیز به طرح حمله به ایران فکر کردیم. درواقع، این اوباما بود که تسلیحات لازم برای حمله به ایران، از جمله بمب‌های سنگرشکن را آماده کرد. بایدن نیز در دوران ریاست جمهوری خود این طرح را کامل کرد.

بلینکن افزود: اما طبق تحلیل همه دولت‌های آمریکا به جز دولت ترامپ، هرگونه اقدام نظامی علیه ایران شاید برنامه هسته‌ای این کشور را دو سال یا کمتر تعویق بیندازد و در این بازه زمانی ممکن است ایران برنامه هسته‌ای خود را به لایه‌های عمیق‌تر زمین منتقل کند و به آن سرعت ببخشد.

وزیر خارجه سابق آمریکا در اظهاراتی ضد و نقیض، در عین حال اذعان کرد: ایران تاکنون تصمیمی برای ساخت سلاح هسته‌ای نگرفته اما اکنون ممکن است ایران چنین تصمیمی اتخاذ کند. طبق اطلاعات آمریکا ممکن است حتی تاسیسات خود را به نقاطی عمیق‌تر زیرزمین منتقل کند.

بلینکن مدعی شد: ایران در ضعیف‌ترین موقعیت ممکن قرار دارد. این کشور آماده توافق است. حتی پیش از حمله به این کشور، ایران در مذاکرات جدی بود. آن‌ها پیشنهادی به اروپایی‌ها ارائه کرده‌اند که می‌تواند به توافق مورد نظر ترامپ منجر شود. ترامپ ادعا کرد که به‌دنبال توافقی بهتر از برجام است. ترامپ اکنون چنین فرصتی دارد تا به توافقی بهتر دست پیدا کند.

بلینکن در ادامه این مصاحبه گفت که بر اساس توافق اوباما، ایرانی‌ها می‌توانستند اورانیوم خود را تا ۳.۶۷ درصد غنی‌سازی کنند و با سانتریفیوژهایی که داشتند و فناوری موجود، این به‌ طور اساسی به این معنا بود که زمان دستیابی سریع به سلاح هسته ای حداقل یک سال یا بیشتر خواهد بود. ظاهرا آنها با اروپایی‌ها توافق کردند که به زمان دستیابی سریع یک سال یا بیشتر بازگردند که این یعنی غنی‌سازی کمتر از یک درصد.

در این هنگام امان پور پرسید: کمتر از یک درصد؟

بلینکن مدعی شد: حداقل به طور نظری، غنی‌سازی ۰.۶۷ درصد روی میز بود. نه تنها این، بلکه آنها توافق کردند که درباره موشک‌های بالستیک نیز وارد گفت و گو شوند، موضوعی که جزو توافق اولیه نبود. آنها همچنین موافقت کردند که درباره نحوه ساخت سلاح روی موشک‌ها بحث کنند تا اطمینان حاصل شود که تضمین‌هایی در این زمینه وجود دارد.

او ادعا کرد: اگر ترامپ به توافقی تازه دست پیدا نکند، ما در شرایطی بسیار بدتر قرار خواهیم داشت. ایران می‌تواند تاسیسات خود را در مناطقی ایجاد کند که در برابر بمب‌های سنگرشکن مقاوم باشد.

در این هنگام مجری سی ان ان گفت: این موضوع واقعا مهم است، چون شما چند نکته گفتید که هیچ‌ یک از ما نمی‌دانستیم و در واقع برعکس آن فکر می‌کردیم؛ همه تصور می‌کردند ایران در مذاکرات سنگ‌اندازی می‌کند و به میز مذاکره نمی‌آید و به همین دلیل این اتفاقات رخ داد.

امانپور ادامه داد: یادتان باشد که رئیس‌جمهور ترامپ گفته بود به آنها دو ماه فرصت می‌دهد و در روز شصت و یکم حملات آغاز شد شما می‌گویید که همکاران اروپایی تمام این اطلاعات را داشتند که از سوی ایرانی‌ها، بر اساس تجربه قبلی شما، ارائه شده بود. آیا این اطلاعات را با ایالات متحده به اشتراک گذاشتند؟

بلینکن پاسخ داد: دقیق نمی‌دانم، اما معتقدم که همتایان اروپایی که از این موضوع آگاه بودند، بطور مستقیم با ایرانی‌ها گفت و گو کرده و این اطلاعات را با دولت ایالات متحده به اشتراک گذاشته ‌اند.

وزیر خارجه دولت بایدن در عین حال در ادامه این گفت و گو اذعان کرد: مهم نیست دیگران چه بگویند، ایران به برجام پایبند بود و در پی خروج ترامپ از این توافق، بی‌اعتمادی بزرگی شکل گرفت. هم آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و هم کارشناسان اطلاعاتی آمریکا اعلام کردند که ایران به برجام پایبند بود. در پی خروج ترامپ از برجام ، هرگونه مذاکره دوباره با ایرانیان بسیار دشوار بود و ترس جدی وجود داشت که توافق تازه دوباره توسط ترامپ نقض شود.

بلینکن ادعا کرد: ایران و نیروهای نیابتی آن در ضعیف‌ترین موقعیت قرار دارند و ترامپ فرصت این را دارد تا با ایران به توافق برسد. باید از طریق دیپلماسی به توافق رسید. اقدام نظامی به تنهایی نتیجه ندارد. تکرار این اقدام ناممکن خواهد بود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بلینکن: ایران تصمیمی برای ساخت سلاح هسته‌ای نگرفته است بیشتر بخوانید »

ترامپ چگونه در باتلاق یمن گرفتار شد؟

ترامپ چگونه در باتلاق یمن گرفتار شد؟



دونالد ترامپ که تصور می‌کرد می‌تواند شکست‌های جو بایدن را به پیروزی‌های خود تبدیل کند، با گسترش عملیات نظامی در یمن، خود را در باتلاقی بزرگ‌تر گرفتار کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا که پیش از این به شکلهای مختلف گفته بود که می‌تواند با «قدرت سلاح و زور» مبارزان یمنی را تسلیم کند و آنها را از بین ببرد؛ شامگاه دیروز سه‌شنبه به ناگاه اعلام کرد که در توافقی با مبارزان انصارالله و ارتش یمن «آمریکا عملیات نظامی علیه یمن را متوقف می‌کند، چون یمنی‌ها قول دادند که دیگر به کشتی‌های آمریکایی در دریای سرخ حمله نکنند.»

پایگاه خبری الجزیره در گزارشی با اشاره به جنگ آمریکا در یمن نوشت که اهداف استراتژیک جو بایدن و دونالد ترامپ رؤسای جمهور آمریکا به یمن همچنان مبهم است. وزیر جنگ آمریکا در اظهاراتی مشهور در صفحه «سیگنال» گفته است که این موضوع ارتباطی با انصارالله ندارد، بلکه برای بازگرداندن قدرت بازدارندگی و باز کردن گذرگاه‌های آبی است.

کیث جانسون نویسنده آمریکایی در مقاله خود در مجله فارین پالیسی که در ۲۲ آوریل گذشته منتشر شده، تلاش کرد به این سوال پاسخ دهد که انگیزه‌های ترامپ از جنگ در یمن چیست؟

ترامپ معتقد است که می‌تواند در مسائلی که جو بایدن رئیس جمهور پیشین آمریکا در حل و فصل آنها ناکام مانده، موفق باشد. وی در همین رابطه با ادعای حمایت از تجارت بین المللی و از بین بردن محور ایرانی اقدام به این حمله کرد، اما جانسون در گزارش خود می‌نویسد که رفتاری که ترامپ علیه تجارت بین‌الملل و مسیرهای دریایی انجام داد، خطرناک‌تر بود.

جانسون معتقد است که دولت ترامپ با انجام این بازی تلاش داشت قدرت نظامی خود را به رخ بکشد و این پیام را به چین مخابره کند که به فکر اشغال تایوان نباشد، اما عملکرد ضعیف آن در یمن نتایج کاملاً معکوسی را به دنبال داشت.

«احیای بازدارندگی» که وزیر جنگ آمریکا به آن اذعان داشت، مفهوم اساسی در استراتژی آمریکا در یمن به شمار می‌رود؛ استراتژی که با چالش‌ها و مشکلات متعددی مواجه شده و راه برون رفتی در کوتاه مدت برای آن متصور نیست.

بر اساس این استراتژی، تا زمانی که جنگ یمن با از بین رفتن انصارالله به پایان نرسد، می‌توان گفت که بازدارندگی برای قدرتی بزرگ نظیر آمریکا در یک سرزمین وسیع مانند یمن فراهم شده است.

این در حالی است که دستیابی به این هدف جز در سایه جنگی ترکیبی کاملاً بعید به نظر می‌رسد. یک سال بعد از حملات آمریکا و انگلیس به اهداف وابسته به انصارالله یمن، ترامپ حجم عملیات نظامی خود را افزایش داده است. او مدعی است که می‌تواند در نبردهایی که رئیس جمهور قبلی آمریکا در آن شکست خورده، موفق باشد.

دونالد ترامپ، علاوه بر یمن در عرصه بین المللی وارد درگیری‌های بسیار پیچیده‌ای شده و به نظر می‌رسد تمرکز خود را از دست داده است؛ تا جایی که حتی وزارت دفاع آمریکا نیز هیچ گزارش خلاصه‌ای از شرایط جنگی یمن به رسانه‌های آمریکایی نمی‌دهد. ترامپ از هر سو گرفتار هرج و مرجی است که خودش در پرونده‌های داخلی و خارجی ایجاد کرده و منتظر خبری خوش از یمن است تا بتواند به جنگ در این کشور پایان دهد.

بر اساس نوشته این نویسنده آمریکایی، در کشوری بسیار پیچیده مانند یمن و در برابر جریانی که تجربه زیادی در جنگ‌های ترکیبی دارند، خطرناک‌ترین اقدام که ترامپ می‌تواند انجام دهد، این است که اداره جنگ را به گروهی از افسران و دیوان سالاران بسپارد و تنها با تصور اینکه «موشک‌های بسیار خوبی» در اختیار دارد، دچار این توهم شود که اهداف جنگ به سرعت محقق خواهد شد.

به نوشته جانسون بایدن و تیم وی ماهیت چالش یمنی‌ها را بهتر درک کرده بودند. یمنی‌ها با سرعت ابزارهای مبارزاتی بسیار ارزان و تأثیرگذاری را تولید می‌کنند که گرچه به اعتقاد نویسنده از نظر کیفی هم طراز تولیدات صنایع نظامی آمریکا نیست، اما برای تأثیرگذاری بر روند جنگ کافی به نظر می‌رسد. جیک سالیوان مشاور امنیت ملی دولت بایدن این موضوع را در ژانویه گذشته در برابر روزنامه نگاران مطرح کرده و گفت که ارتش در معادله‌ای بسیار بد قرار گرفته است که موشک‌های پیشرفته خود را برای انهدام پهپادهای نسبتاً ارزان قیمت استفاده می‌کند و بسیاری از پرتابه‌های هوشمند که ساخت آنها زمان زیادی طول می‌کشد را به این ترتیب از دست داده است.

آمریکایی‌ها قبل از روی کار آمدن دونالد ترامپ تلاش زیادی برای مهار توان نظامی انصارالله یمن به کار گرفته بودند. ژنرال بریندان مکلین در جریان کنفرانس نیروی دریایی آمریکا در منطقه ویرجینیا که برای بررسی اوضاع جنگ در دریای سرخ تشکیل شده بود، گفت که کشتی‌های آمریکایی در این مدت ۱۲۰ موشک از نوع SM۲ و ۸۰ موشک از نوع SM۶ و ۲۰ موشک از نوع SM۳ شلیک کرده است.

هزینه هر موشک SM۲ حدود ۲ میلیون دلار است، در حالی که هزینه هر موشک SM۶ که قادر به ساقط کردن موشک‌های بالستیک در فضا است، بالغ بر ۴ میلیون دلار است. همچنین هر موشک SM۳ که می‌تواند اهداف فضایی را مورد اصابت قرار دهد، بین ۹ تا ۲۸ میلیون دلار است.

کونستانین توروبین کارشناس مسائل نظامی در وبگاه «Military.com » با اشاره به این گزارش می‌گوید که اطلاعات دقیقی در خصوص هزینه‌های دولت بایدن در جنگ علیه انصارالله ارائه نشده است، اما با این آمار می‌توان گفت دست کم نیم میلیارد دلار برای شلیک این موشک‌ها شلیک شده است. این آمار اولیه، البته شامل موشک‌های گران قیمت هجومی از نوع توماهوک نمی‌شود.

استفاده از این موشک‌های هوشمند هزینه‌های میلیاردی را به آمریکا تحمیل کرده و آمادگی این کشور در اقیانوس هند و آرام را زیر سوال می‌برد. آن هم در مناطقی که از نظر وجود ذخایر طبیعی جزو بهترین مناطق هستند. چین به عنوان رقیب آمریکا برای تصدی رتبه اول قدرتمندترین کشور جهان تمایل دارد که دولت ترامپ آرامش خود را از طریق مانورهای نظامی در یمن از دست بدهد.

الجزیره با اشاره به اوضاع تمسخرآمیز آمریکا در این جنگ می‌گوید ارتشی که در یک جنگ کوچک نمی‌تواند تجهیزات مورد نظر خود را تأمین کند، چگونه باعث نگرانی رقیب قدرتمند خود باشد که در اراضی خود مستقر است و کارخانجات و تجهیزات خاص خود را دارد.

این گزارش در عین حال تاکید می‌کند که باز تولید مهمات هوشمند ساده نیست و پر کردن انبارهای تسلیحاتی آمریکا وقت و تلاش زیادی را می‌طلبد. آکادمی بروکینگز در این رابطه می‌نویسد که پیش از این ۱۳ پیمانکار بزرگ آمریکایی موشک‌های تاکتیکی و فهرست بزرگی از تسلیحات این کشور را تولید می‌کردند، اما دولت آمریکا شرکت‌های کوچک را با شرکت‌های بزرگ ادغام کرد تا خود را در برابر یک واقعیت استراتژیک نامطلوب مواجه دید و متوجه شد که تنها ۳ پیمانکار بزرگ این مأموریت را انجام می‌دهند که شرکت‌های بوئینگ و لوکهید مارتین و ریثیون تکنولوژی هستند.

الجزیره می‌افزاید که بایدن با احتیاط بیشتری در برابر انصارالله مبارزه می‌کرد، در حالی که ترامپ علناً مدعی شده که به دنبال بین بردن کامل انصارالله است.

امیلی میلیکیان کارشناس مرکز رفیق حریری در مقاله خود در وبگاه «شورای آتلانتیک» می‌نویسد که چیزی که انصارالله را به چالش جدی در برابر آمریکا تبدیل کرده، نرمش عملیاتی آنها و قدرت بالا برای همزیستی استراتژیک و نفوذ عمیق در داخل یمن است. علاوه بر اینکه آمریکایی‌ها نیز اولویت‌های منطقه‌ای خود را تغییر داده‌اند و می‌خواهند از تنش آفرینی با ایران جلوگیری کنند.

میلیکیان می‌افزاید که موشک‌ها به تنهایی قادر به براندازی انصارالله نیستند و آمریکا نیازمند جنگی ترکیبی است که در این رابطه باید محاسبات زیادی را انجام دهد. انصارالله تحت حمایت چندین تشکیلات نظامی بزرگ است که یک منبع عالی رتبه یمنی تعداد مبارزان آنها را بالغ بر یک میلیون نفر ارزیابی می‌کند. این عده توان مبارزاتی بالایی دارند.

ترامپ همچنان معتقد است که ابتکار عمل نظامی را در جنگ یمن در اختیار دارد. احتمالاً فرماندهان نظامی دولت وی، واقعیت‌ها را آنگونه که هست، در اختیار او قرار نمی‌دهند؛ چرا که او شخصیتی دارد که نمی‌خواهد واقعیت‌ها را بپذیرد. در ابتدای قرن کنونی میلادی جورج بوش پسر رئیس جمهور اسبق آمریکا معتقد بود که این کشور انبارهای تسلیحاتی کافی برای پیروزی در افغانستان را در اختیار دارد، او وارد جنگی شد که بزرگترین جنگ تاریخ آمریکا لقب گرفت، اما به جای از بین بردن طالبان، بعد از ۱۹ سال این جریان را در افغانستان حاکم کرد که البته این بار از سلاح‌های آمریکایی استفاده می‌کردند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ترامپ چگونه در باتلاق یمن گرفتار شد؟ بیشتر بخوانید »

عراقچی: آمریکا برای اعتمادسازی پول‌های بلوکه شده ایران را آزاد کند

عراقچی: آمریکا برای اعتمادسازی پول‌های بلوکه شده ایران را آزاد کند



سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه در گفت و گو با شبکه الجزیره عربی قطر با اشاره به وجود بی اعتمادی میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده گفت: ما رابطه طولانی با آمریکا داریم و متاسفانه این تاریخ پر از وقایع و مواضع بسیار بد و منفی در حد خصومت و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران توسط امریکا است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، سیدعباس عراقچی، وزیر خارجه که به منظور دیدار با مقام های ارشد حماس و رایزنی با نخست وزیر و وزیر خارجه قطر به دوحه سفر کرده بود در مدت زمان کوتاه حضور در پایتخت قطر با شبکه الجزیره گفت و گوی تفصیلی درباره احتمال مذاکره با دولت دونالد ترامپ در ایالات متحده و همچنین برخی فعالیت های منطقه ای ایران در سوریه انجام داد.

بی اعتمادی میان ایران و آمریکا با یک کلمه از میان نمی رود

وزیر خارجه در پاسخ به پرسشی درباره رویکرد ایران نسبت به مذاکره با دولت جدید آمریکا گفت: ما رابطه طولانی با آمریکا داریم و متاسفانه این تاریخ پر از وقایع و مواضع بسیار بد و منفی در حد خصومت و دشمنی با جمهوری اسلامی ایران توسط امریکا است. از بدو انقلاب اسلامی و از شروع جمهوری اسلامی ایران، ما مرتب با این خصومت ها و حرکات آمریکا علیه ایران مواجه بودیم. شما به مثال آخر اشاره کردید که بحث خروج آمریکا از توافق هسته‌ای بود و موارد دیگر مانند به شهادت رساندن سردار سلیمانی و حملات دیگری که انجام شد، همه این رخدادها یک تاریخ پر از خصومت و از همه مهم تر یک تاریخ پر از بی اعتمادی میان ایران و آمریکا ایجاد کرد. مسلماً همه این‌ها با یک کلمه جبران نمی شود.

دولت بایدن هم مواضع خصمانه ای علیه ایران داشت

عراقچی با اشاره به اینکه ما از نزدیک مواضع دولت جدید آمریکا را دنبال می‌کنیم، گفت: دولت قبلی آمریکا هم نه تنها مواضع خوبی نسبت به ایران نداشت بلکه مواضع بسیار خصمانه ای داشت، سیاست فشار بر ایران و تحریم‌های شدید علیه ایران در دولت گذشته آمریکا به مراتب بیشتر شد. ما از نزدیک مواضع دولت جدید آمریکا و اینکه چه سیاستی را در خصوص ایران، توافق هسته‌ای یا برنامه هسته ای ایران اتخاذ می‌کنند، دنبال و آنها بررسی می کنیم. ما براساس مواضع آنها تصمیم می گیریم و مواضع خودمان را براین اساس هماهنگ می کنیم.

بستری برای گشودن صفحه جدید در رابطه با امریکا فعلا وجود ندارد

عراقچی در پاسخ به این پرسش که آیا ایران حاضر است فصل جدیدی از گفت و گو را با دولت جدید امریکا به ریاست جمهوری ترامپ باز کند، گفت: باید دلیلی برای این کار وجود داشته باشه که صفحه جدیدی باز شود، من در حال حاضر فکر نمی کنم زمینه ای برای این کار وجود داشته باشد اما باید ببینیم که طرف مقابل چه سیاست های اتخاذ میکند و آیا در نتیجه این سیاستها زمینه جدیدی ایجاد خواهد شد که بر مبنای آن گفت و گوهایی صورت بگیرد.

وزیر خارجه با اشاره به گفت و گوهای منتهی به حصول برجام در سال ۲۰۱۵ میلادی گفت: ما پیش از این هم با دولت آمریکا مذاکره کردیم؛ مذاکرات مستقیم و مستمری هم صورت گرفته و در نتیجه آن توانستیم به یک توافق در خصوص برنامه هسته‌ای ایران که روند بسیار پیچیده ای هم بود برسیم. همه دنیا این توافق را جشن گرفتند چرا که نشان دهنده کارکرد دیپلماسی و موفقیت بزرگی برای آن بود. نتیجه چه شد؟ دولت آمریکا تصمیم گرفت که از این توافق خارج شود. این بی اعتمادی ها بر روی هم انباشته شده و خروج از این فضای بی اعتمادی به این آسانی نیست، من نمی گویم غیرممکن است ولی بسیار سخت است و این منوط به دولت آمریکا است که چگونه می‌خواهد اعتماد ایران را برای ورود به یک تعامل سازنده جلب کند.

رفع انسداد از پول های بلوکه شده ایران می تواند یکی از گام های اولیه امریکا باشد

وزیر خارجه در پاسخ به این پرسش که آمریکا باید چه گام هایی بردارد که این اعتماد جلب شود، گفت: من قبول دارم که این کار آسانی نخواهد بود چرا که این بی اعتمادی ها بر روی هم انباشته شده است. گام های زیادی می توانند بردارند. پول های ایران که در جاهای مختلف توسط آمریکا مسدود شده در حالی که در مورد آنها توافقی وجود داشته و ایران به تعهدات خود طبق آن توافق عمل کرده و دولت آمریکا برخلاف تعهداتش رفتار کرده، نمونه هایی از گام هایی است که می توان برداشت و اعتماد ایران را جلب کرد. من نمی گویم که با یک یا دو حرکت اعتماد ایران جلب خواهد شد چرا که ما واقعا یک مسیر بسیار طولانی و سخت را با آمریکایی‌ها بعد از انقلاب گذراندیم. این احتیاج به ممارست و تغییر مواضع از طرف دولت آمریکا و احتیاج به اتخاذ گام های مثبت از سوی طرف آمریکایی دارد، فکر می کنم خود آنها بهتر از هر کسی میدانند که چه گام هایی می توانند بردارند.

مذاکره برای احیای برجام به مسائل هسته ای محدود خواهد بود

سیدعباس عراقچی در پاسخ به سوال الجزیره درباره موضوعات مورد بحث احتمالی در این توافق اعم از هسته ای و شاید هم پرونده های منطقه ای مانند سوریه گفت: ما بار گذشته که با آمریکایی ها و سه کشور اروپایی، چین و روسیه در قالب ۱+۵ مذاکره کردیم، تصمیم گرفتیم که مذاکره محدود به موضوع هسته‌ای باشد. این تصمیم درست بود چرا که اضافه کردن هر موضوع دیگری به پیچیده‌تر شدن و طولانی تر شدن مذاکرات و به کم شدن احتمال رسیدن به موفقیت در مذاکرات منتهی می شد. آن تجربه موفقی بود، ما در حین مذاکرات قبلی به طرف‌های آمریکایی و اروپایی و به جامعه بین‌الملل علناً و به صراحت گفتیم که اگر مذاکرات هسته‌ای به یک تجربه خوب تبدیل بشود امکان اینکه ما در موضوعات دیگر هم وارد مذاکره و گفت و گو بشویم وجود دارد ولی متاسفانه آن مذاکرات به یک تجربه خوب تبدیل نشد. از این جهت که به یک توافق رسیدیم موفق بود ولی غربی ها در اجرای آن توافق مشکلات بسیار زیادی به وجود آوردند و نهایتاً هم آمریکا از این توافق خارج شد. بنابراین ما تجربه خوبی از مذاکرات قبلی نداریم اگر این بار تجربه خوبی از مذاکرات (احتمالی) شکل بگیرد طبیعتاً بر اعتماد ایران اثر خواهد گذاشت و در چنین شرایطی تصور گام های دیگر هم ممکن خواهد بود.

حمله به تاسیسات هسته ای ایران به جنگ فراگیر منطقه ای منتهی خواهد شد

وزیر خارجه در پاسخ به پرسشی درباره تهدیدهای نخست وزیر رژیم اسرائیل مبنی بر حمله به تاسیسات هسته ای ایران و احتمال همراهی امریکا با این رژیم و توانایی ایران در واکنش نظامی به چنین اقدامی گفت: ایران حتما قادر به پاسخگویی خواهد بود من فکر میکنم که اگر آمریکایی ها دست به چنین کاری بزنند، یکی از بزرگترین اشتباهات تاریخی خواهد بود. در این خصوص چند نکته قابل ذکر است: اولا برنامه هسته‌ای ایران یک برنامه‌ هسته ای بومی است و در داخل ایران به این توانمندی و تکنولوژی رسیدیم، در حقیقت برنامه هسته‌ای ایران در مغز و فکر دانشمندان ایران است و نه در روی زمین. این توانمندی و برنامه با بمباران یا حملات هوایی از بین نخواهد رفت و این تکنولوژی وجود دارد. دوم اینکه تاسیسات هسته‌ای ایران در یک نقطه یا دو نقطه نیست بلکه در نقاط بسیار متعددی پراکنده است و از یک پدافند بسیار خوب برخوردار است، این تاسیسات در اماکنی هستند که دسترسی به آنها حتی توسط حملات هوایی هم بسیار مشکل و حتی غیرممکن است. از همه این‌ها مهم‌تر اینکه ایران واکنش فوری نشون خواهد داد، برخلاف دفعات گذشته اگر به تاسیسات هسته‌ای ایران حمله ای صورت بگیرد واکنش ایران فوری و قاطع خواهد بود. آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها می‌دانند که ما چه اهدافی را می توانیم مورد هدف قرار دهیم. تصور من این است که در این صورت ما وارد یک جنگ فراگیر در منطقه خواهیم شد، یک فاجعه که هیچکس نه در منطقه و نه در خارج از منطقه، طالب آن نیست. بعید می‌دانم که آمریکایی‌ها مرتکب چنین اشتباه محاسباتی بزرگی بشوند.

سلاح هسته ای در دکترین نظامی ایران جایی ندارد

وزیر خارجه در پاسخ به پرسشی درباره احتمال حرکت ایران به سمت تولید سلاح هسته ای و اینکه آیا ایران اکنون چنین سلاحی را در اختیار دارد یا خیر، گفت: ایران الان سلاح هسته‌ای ندارد. سلاح‌های هسته‌ای جز دکترین نظامی ایران نیستند. امنیت ما با شیوه‌های دیگری تأمین می‌شود و سلاح‌های هسته‌ای از نظر حرام ما هستند. فتوای صریح مقام معظم رهبری در این خصوص وجود دارد که تولید، نگهداری و استفاده از همه سلاح‌های کشتار جمعی از جمله سلاح هسته‌ای حرام است و شما معنای حرام را به خوبی متوجه می شوید.

اینکه آیا ما توانایی ساخت سلاح هسته ای را داریم، بله این توانایی وجود دارهد و قبلاً هم به آن اشاره شده است. ولی آیا اراده‌ای برای ساخت سلاح هسته‌ای داریم، نه چنین اراده‌ای وجود نداشته و الان هم وجود ندارد و ما چنین قصدی نداریم.

عراقچی خطاب به خبرنگار الجزیره: آیا شما فقیه هستید که فتوا می‌دهید؟

در ادامه این گفت و گو خبرنگار الجزیره خطاب به وزیر خارجه ایران گفت: شما که اهل حلال و حرام هستید، کمک به دولت بشار اسد حرام بود چرا این کار را انجام دادید؟ وزیر خارجه ایران در پاسخ با طرح پرسشی گفت: آیا شما قاضی یا فقیه هستید که فتوای حلال و حرام صادر می کنید؟

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

عراقچی: آمریکا برای اعتمادسازی پول‌های بلوکه شده ایران را آزاد کند بیشتر بخوانید »

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟



«نشنال دیفنس» ضعف‌ها و کمبودهای راهبرد بازدارندگی ایالات متحده را در برابر تهاجم نظامی چین به تایوان، مورد بررسی قرار داده و برنامه‌های لازم را برای اصلاح و تقویت راهبرد آمریکا پیشنهاد داده است.

به گزارش مجاهدت از سرویس جهان مشرق، نشریه‌ی تحلیلی «National Defense»، از رسانه‌های وابسته به «انجمن ملی صنایع دفاعی» ایالات متحده، در مقاله‌ای(به تاریخ ۲۷ دسامبر)، به موضوع مهم مناقشه‌ی نظامی احتمالی ایالات متحده و جمهوری خلق چین در آینده‌ای نزدیک پرداخت.

در این مقاله، ضعف‌ها و کمبودهای راهبرد بازدارندگی ایالات متحده در برابر تهاجم نظامی چین به تایوان، مورد بررسی اجمالی قرار گرفته و برنامه‌های و طرح‌های لازم برای اصلاح و تقویت راهبرد آمریکا پیشنهاد شده است.


انتشار این مقاله، صرفا از باب اطلاع‌رسانی است و تمام محتوای آن الزاما مورد تایید مشرق نیست.


آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

رئیس جمهور شی جین پینگ در سال ۲۰۲۳ در کمیسیون امنیت ملی حزب کمونیست چین سخنرانی کرد. به گزارش مجاهدت از خبرگزاری دولتی شینهوا، او گفت:

“پیچیدگی و دشواری مسائل امنیت ملی که اکنون با آن روبرو هستیم، به طور قابل توجهی افزایش یافته است. ما باید به ریشه‌ها بپردازیم و به بدترین سناریو فکر کنیم و آماده باشیم که آزمون‌های بزرگ را در تندبادهای شدید و دریاهای خشن و حتی دریاهای خطرناک و طوفانی را پشت‌سر بگذاریم.

به همان اندازه که استراتژی دولت بایدن برای “بازدارندگی یکپارچه” تلاش کرد چین را از رفتار تهاجمی‌تر خود در منطقه هند و اقیانوس آرام باز دارد، سوال مهم این است که اگر بازدارندگی شکست بخورد چه اتفاقی می افتد؟

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

در این رابطه، اگر جنگی بزرگ در شرف آغاز بود، محدود بودن استراتژی در توانایی خود برای رسیدگی به این موضوع و مسایل مرتبط با آن، اثبات می شد. در حالی که داشتن نیروهای بیشتر در هند و اقیانوس آرام و تقویت این نیروها، جنگ با چین را تا حدودی آسان‌تر می کند، چندین جنبه دیگر از جنگ قدرت بزرگ وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد، به ویژه اگر بازدارندگی یکپارچه شکست بخورد: آماده سازی برای جنگ قدرت بزرگ؛ ایجاد یک وطن مقاوم برای درگیری پایدار؛ کاهش نفوذ جهانی چین؛ و آماده سازی برای یک چین پس از شی جینپینگ.

در مورد آماده سازی، بخش قابل توجهی از استراتژی دفاعی فعلی در رابطه با متوقف‌کردن تجاوز نظامی چین، بر جلوگیری از حمله‌ی میان-تنگه‌ای به تایوان متمرکز است. در حالی که این ممکن است تمرکز اصلی برنامه ریزی باشد، هر گونه درگیری با پکن در مورد تایوان، احتمالا به یک جنگ قدرت بزرگ با پیامدهای جهانی تبدیل خواهد شد.

شش عنصر کلیدی وجود دارد که باید برای بهبود توانایی ایالات متحده برای غالب شدن در یک درگیری با جمهوری خلق چین مورد توجه قرار گیرد: بازنگری در ساختار غیرنظامی-نظامی؛ رشد نیروی نظامی؛ بسیج جمعی نیروهای ذخیره؛ رفع شکاف موشکی؛ تسلیح تایوان قبل از درگیری؛ و ایجاد زیرساخت‌های نگهداری برای اسیران جنگی دشمن.

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

یکی از درس‌های اصلی جنگ‌های افغانستان و عراق این است که نقشه‌های اولیه جنگ — در حالی که برای یک دشمن سازمان یافته به صورت متعارف کافی بود — برای شورش‌هایی که ایالات متحده(در جدول زمانی که مخالفان ما انتخاب کردند، با آن‌ها مواجه می شد) ناکافی بود. در نهایت، هر دو درگیری در ابتدا به اشتباه مفهوم‌سازی شدند؛ در عمل ضعیف اجرا شدند، و سازگاری با الزامات منحصر به فرد هر دو جنگ خیلی دیر اتفاق افتاد، آن هم پس از این که مردم آمریکا صبر خود را از دست داده بودند. ما باید سوال های سخت بپرسیم که چرا نقشه های اولیه جنگ ما برای افغانستان و عراق کافی نبود و آیا ترتیبات نهادی ما برای برنامه ریزی برای بازدارندگی و احتمالا درگیری با چین مناسب است یا خیر.

یکی از حوزه‌هایی که باید بررسی شود، قانون سازماندهی مجدد وزارت دفاع در سال ۱۹۵۸ است که رئیس ستاد مشترک را از زنجیره فرماندهی خارج کرد. اثر عملی این اصلاحات این است که یک حلقه‌ی رهبری و اطلاعات حیاتی که نیروهای میدان را با ستاد مرتبط می کرد، قطع شد. همچنین یک لایه واسطه بین نیروهای میدان و رهبری غیرنظامی را حذف کرد که همچنین نقش حیاتی در تبیین انتخاب‌های استراتژیک به عنوان بخشی از نقش‌های گسترده و مباحثات مربوط به ماموریت‌ها، در میان خدمات مختلف دیگر، ایفا می کرد.

علاوه بر این، رئیس ستاد مشترک، برای رهبران غیرنظامی، پوشش سیاسی لازم برای تغییر مسیر در طول یک درگیری فراهم می کرد، چرا که تحت ترتیبات نظامی-غیرنظامی فعلی، رهبران غیرنظامی به طور مستقیم در تصمیمات برنامه‌ریزی جنگ درگیر هستند.

ایالات متحده باید یک بازنگری در ساختارهای نظامی-غیرنظامی را با تمرکز بر بازگرداندن ستاد مشترک به زنجیره فرماندهی انجام دهد.

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

در همین حال، توانایی‌های نظامی رو به رشد چین به صراحت برای تصرف تایوان و شکست‌دادن ائتلاف نظامی تحت رهبری ایالات متحده طراحی شده است. اندازه و پیچیدگی این نیروها چالش بزرگی برای ایالات متحده است، زیرا چین همچنین به دنبال رشد نیروهای خود و توانایی‌های نظامی و همکاری با متحدان و شرکا است.

با وجود این که ایالات متحده از نظر کیفیت نیروهای مسلح خود مزایای قابل توجهی دارد، کمیتِ ظرفیت‌ها هنوز وزن خاص خود را دارد. ایالات متحده باید یک برنامه تهاجمی برای افزایش توانایی‌های نظامی خود را با تمرکز بر یک برنامه‌ی قدرتمند در تولید ناوها، جنگنده ها، قابلیت های سایبری و فضایی و پلتفرم‌های لجستیکی انجام دهد.

یک جنگ بزرگ قدرت احتمالا نیاز به بسیج انبوه سربازان ذخیره از تمام خدمات دارد که فشار زیادی بر زیرساخت‌های موجود ذخیره ایجاد می کند. جان پومفرت و مت پوتینگر در نشریه‌ی «فارن افرز» در مارس ۲۰۲۳ نوشتند که پکن “قانون جدیدی را تصویب کرده است که ارتش آزادی بخش خلق را قادر می سازد تا به راحتی نیروهای ذخیره خود را فعال کند و سیستمی را برای جایگزینی نیروهای جنگی در صورت جنگ نهادینه کند. “

یک تمرین بسیج جمعی باید برای شناسایی شکاف‌ها، ضعف‌ها وکمبودها در منابع لازم برای پاسخگویی به الزامات جنگ با چین انجام شود.

در مورد رفع شکاف موشکی، جنگ در اوکراین نقاط ضعف تامین مهمات ایالات متحده را برجسته کرده است و نشان می دهد که ظرفیت صنعتی کافی برای حتی موارد اساسی مانند گلوله‌های توپخانه وجود ندارد. برای مثال، در طول جنگ اوکراین، نیروهای مسلح آن به طور متوسط ۱۰۰۰۰۰ گلوله توپخانه ۱۵۵ میلی متری در ماه مصرف می کردند، اما صنعت دفاعی ایالات متحده تنها می توانست ۱۴۰۰۰ گلوله در ماه را جایگزین کند.

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟

به همین ترتیب، این محدودیت ها برای راکت‌های استینگر، جاولین و سامانه‌های راکت توپخانه‌ای با تحرک بالا نیز وجود دارد که ممکن است در هر جنگی با چین نقش داشته باشند.

اثر عملی این محدودیت‌ها در پایگاه صنعتی دفاعی این است که نقشه‌های جنگی ایالات متحده با دارایی‌های موجود و زیرساخت‌های صنعتی فعلی نمی تواند محقق شود. ایالات متحده باید یک بازنگری جامع از مهمات مورد نیاز برای سناریوی احتمالی جنگ چین انجام دهد و منابع را برای کاهش شکاف موشکی بین برنامه‌های جنگی و ظرفیت پایگاه صنعتی دفاعی اختصاص دهد.

یکی از عناصر اصلی توانایی اوکراین برای دفع حمله نیروهای روسی در سال ۲۰۲۲ تمرکز آن بر توسعه ارتش خود پس از تصرف بخش‌هایی از خاک اوکراین توسط روسیه در سال ۲۰۱۴ بود. این تمرکز، نه تنها شامل تمرکز بر حرفه‌ای‌تر کردن ساختار نظامی، بلکه به دست آوردن سلاح های لازم برای جلوگیری از حمله احتمالی آینده روسیه نیز بود.

این درس باید در مورد تایوان نیز اعمال شود. تجربه‌ی اوکراین همچنین نشان می دهد که داشتن توانایی ایالات متحده برای دسترسی سریع به انبارهای موجود مهمات نیز ضروری است. ایالات متحده باید به طور فعال تایوان را با مهمات لازم برای خنثی‌کردن حمله مسلح کند. واشینگتن باید به ارتش تایوان اجازه دهد تا از ذخایر مهمات موجود ایالات متحده در وضعیت بحرانی استفاده کند و پشتیبانی نظامی ایالات متحده را برای توانایی های نظامی خود گسترش دهد.

هر گونه درگیری با چین شامل تحریم‌های گسترده، ممنوعیت‌های تجاری، محاصره‌ها و ضبط دارایی‌هایی خواهد بود که بر اجزای مهم، مواد خام و سایر موارد ضروری مورد نیاز برای اجرای موفقیت آمیز یک طرح جنگی تأثیر می گذارد. پکن در حال حاضر چنین تلاشی را برای جدا کردن اقتصاد خود از غرب انجام می دهد.

ایالات متحده باید بررسی گسترده‌ای انجام دهد که کدام اقلام خاص برای جنگ موثر ضروری هستند و تلاش کند تا اطمینان حاصل کند که از ایالات متحده یا یک کشور متحد تهیه شده اند، این اقلام را قبل از درگیری ذخیره کند، جایگزین ها را شناسایی کند و مشخص سازد که کدام اقلام چین در نهایت از خود ایالات متحده تامین می شود و جلوی انتقال آن‌ها را به چین سد کند.

هر گونه درگیری طولانی‌مدت با چین، مستلزم همکاری صنعت ایالات متحده با ارتش ایالات متحده خواهد بود تا نه تنها ابزارهای جنگی لازم برای درگیری مانند کشتی‌ها، هواپیماها و غیره، که همچنین قابلیت‌های تخصصی، که کیفیت یا کمیت بیشتری در بخش خصوصی دارند، با سهولت بیشتری فراهم گردد.

ایالات متحده باید مطالعه کند که کدام نهادهای بخش خصوصی — که همکاری آن‌ها برای پیروزی ضروری است — برای غلبه در درگیری با چین ضروری هستند. حتی اگر ایالات متحده بتواند مهم‌ترین جنبه‌های اقتصاد خود را از چین جدا کند، بخش زیادی از شبکه تامین لجستیکی آن شامل کشورهای دیگر است و آسیب پذیری‌هایی دارد که چین از آن‌ها بهره برداری کرده است. ایالات متحده باید به شدت از زنجیره‌های تامین جهانی خود برای مواد نظامی، قطعات و فناوری محافظت کند تا با موفقیت یک استراتژی بزرگ جنگ قدرت را اجرا کند.

در مورد کاهش نفوذ جهانی چین، بخش عمده‌ای از نیروهای نظامی آمریکا بر دفع حمله پکن برای تصرف تایوان متمرکز خواهند بود. با این حال، نیروهای نظامی چین نیز در چندین پایگاه در سراسر جهان قرار دارند و این کشور تعداد قابل توجهی از عملیات “منطقه خاکستری” را برای گسترش نفوذ خود انجام می دهد.

ایالات متحده باید گزینه‌ای را برای تعیین فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده به عنوان آژانس اصلی در وزارت دفاع برای تخریب، جابجایی و نابودکردن توانایی های نظامی چین در خارج از اقیانوس هند و اقیانوس آرام و همچنین تمرکز بر عملیات منطقه خاکستری خود، جستجو نماید.

در همین حال، رئیس جمهور شی نیروی محرک اصلی سیاست های نظامی تهاجمی کشور در اقیانوس هند و اقیانوس آرام و سراسر جهان است.

در حالی که حزب کمونیست چین اقدامات او را تقویت و حمایت می کند — و بسیاری از رهبران آن نیز از اهداف شی حمایت می کنند — برکناری او از قدرت به شدت روند نظامی چین را تعدیل می کند.

اگر جنگ با چین رخ دهد و برای چین بد پیش برود، ممکن است فرصتی برای تسهیل برکناری شی از قدرت وجود داشته باشد. یک گام اولیه در این استراتژی، ایجاد یک توانایی جنگ سیاسی در دولت ایالات متحده است که نه تنها نقض حقوق بشر حزب کمونیست، بلکه حاکمیت ضعیف، فساد و ضعف کلی آن در نسبت با مردم چین را برجسته می کند. همچنین نیاز به بررسی کامل جناح‌های سیاسی در چین و پرورش یک جنبش مخالف در داخل کشور — که چالش برانگیز خواهد بود — یا خارج از آن و همچنین برنامه‌ریزی برای یک چین پس از شی، وجود دارد. ایالات متحده باید به دنبال ایجاد یک توانایی جنگ سیاسی برای تضعیف حکومت کمونیستی در چین و تسهیل برکناری رئیس جمهور شی باشد.

ایالات متحده در یک نقطه عطف استراتژیک منحصر به فرد قرار دارد که در آن همزمان موفقیت‌ها و شکست‌های جنگ‌های خود در افغانستان و عراق را بررسی می کند، در حالی که همچنین به این فکر می کند که جنگ بزرگ قدرت با جمهوری خلق چین اساسا چه معنایی دارد.

در عین حال که آمریکا بازدارندگی خود را در برابر اقدامات تهاجمی چین در هند و اقیانوس آرام تقویت می کند، همچنین یک انقلاب فکری را از سرمی گذراند که اگر بازدارندگی شکست بخورد، چگونه خواهد جنگید. در حالی که بیشتر بحث در مورد جنگ بالقوه با چین مربوط به مسائل کمیتی است — چه تعداد کشتی، موشک، گلوله و سیستم‌های تسلیحاتی با کیفیت — بحث گسترده‌تری باید در مورد جنبه‌های کلیدی چگونگی جنگ‌های سنتی ایالات متحده شکل بگیرد.

واشینگتن باید بیشتر روی این موضوع تمرکز کند که چگونه باید در یک جنگ قدرت بزرگ حاضر شود، تاب‌آوری را در داخل کشور برای یک درگیری طولانی‌مدت ایجاد کند، و بهترین راه پس زدن گسترش نفوذ چین در سراسر جهان کدام است. همچنین باید درس‌های خود را از جنگ اوکراین در تدوین راهبرد بازدارندگی در برابر تهاجم چین به کار گیرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

آمریکا چگونه برای جنگ بزرگ با چین مهیا می‌شود؟ بیشتر بخوانید »