دولت خاتمی

وقتی آمریکایی‌­ها به ریش مسئولین ما خندیدند!

وقتی آمریکایی‌­ها به ریش مسئولین ما خندیدند!



طی تاریخ چهل و چندساله گذشته مسئولین اجرایی جمهوری اسلامی ایران با هدف جلب اعتماد و از بین بردن دیوار بی‌­اعتماد سعی داشتند تا معمای رابطه ایران و آمریکا را حل کنند…

سرویس سیاست مشرق “سبکی که الان داریم که با آمریکا نه حرف بزنیم و نه رابطه داشته باشیم، قابل تداوم نیست. مگر اروپا با آمریکا، چین با آمریکا و روسیه با آمریکا چه تفاوتی از دید ما دارند؟ اگر با آنها مذاکره داریم، چرا با آمریکا مذاکره نکنیم؟ معنای مذاکره هم این نیست که تسلیم آنها شویم. مذاکره می‌کنیم اگر مواضع ما را پذیرفتند یا ما مواضع آنها را پذیرفتیم، تمام است”. این جملات بخشی از سخنان اکبر هاشمی رفسنجانی در گفت‌وگویی با فصلنامه مطالعات بین‌المللی است. او تصور میکرد که اگر هر یک از طرفین موضع طرف مقابل را پذیرفت همه چیز تمام است؛ در حالی که این همه ماجرا نیست!

طی تاریخ چهل و چندساله گذشته مسئولین اجرایی جمهوری اسلامی ایران با هدف جلب اعتماد و از بین بردن دیوار بیاعتماد سعی داشتند تا معمای رابطه ایران و آمریکا را حل کنند اما آمریکایی‌ها آن طور که آنها می‌خواستند رفتار نکردند.

به این موارد توجه کنید:

دولت خوش خیال‌ها

آقای مهندس مهدی بازرگان در مدت مسئولیت خود پی‌درپی در صدد جلب حمایت مقامات آمریکایی بود. در یکی از اسناد لانه جاسوسی به تقلای مهندس بازرگان برای تقویت روابط با آمریکا اشاره شده و آمده است: «بازرگان پایبندی شخصی خود را به روابط حسنه ایالات متحده آمریکا و ایران تأکید کرد و همچنین تمایل دولت موقت ایران را برای روابط اقتصادی حسنه و حتی توسعه‌یافته با ایالات متحده مورد تأکید قرار داد» (ج ۲: ۴۵۱)؛ در همین سند تصریح شده که بازرگان پیش شرط دادن انتصاب دکتر ابراهیم یزدی به پست وزیر خارجه را برقراری روابط حسنه با آمریکا قرار میدهد! بازرگان به قدری خوش باور است که خطاب به مقامات آمریکایی عنوان میکند: اگر حکومت ایالات متحده اطلاعاتی دارد که به ما کمک خواهد کرد که از استقلال خود در مقابل دشمنان دفاع کند ما قدردانی خواهیم کرد اگر شما این اطلاعات را به ما برسانید (ج ۲: ۴۵۱-۴۵۲).

با این حال دولت بازرگان نتوانست تسلیحات پیش‌خرید شده و اموال بلوکه شده ایران را از آمریکا به ایران منتقل کند و به تعبیر خودش او فقط از آمریکایی‌ها وعده شنید!

ناکامی رئیس جمهور مزور

بنی صدر به عنوان اولین رئیس جمهوری ایران، سیاست دوگانه‌ای را در قبال آمریکا در پیش گرفت. او در افکار عمومی یک چهره ضدآمریکایی از خود به نمایش گذاشت اما در پشت پرده برای رهایی جاسوسان آمریکایی دست و پا میزد. کارتر در خاطراتش نقل میکند: نامه‌ای را که به امضای بنی‌صدر و قطب‌زاده رسیده بود، آوردند و نشان دادند که در پی یافتن راهی برای آزادی گروگان‌ها هستند (کارتر، ۱۳۹۰: ۱۰۰). البته پس از آزادی گروگان‌ها، علیرغم همه وعده‌ها آمریکا، مبنی بر عدم دخالت در امور داخلی ایران و آزادسازی اموال و تسلیحات خریداری شده ایران، باز هم هیچکدام از وعده‌ها عملی نشد!

کلاه گشادی که بر سر هاشمی رفسنجانی رفت

در برهه دیگر، در روز ۲۴ شهریور ۱۳۶۸ معاون امور سیاسی دبیر کل وقت سازمان ملل وارد فرودگاه مهرآباد شد. مقصد، پاستور و هدف، دیدار با رئیس جمهور وقت هاشمی رفسنجانی بود. مقرر شده بود دیدار بکلّی سرّی باشد. به همین دلیل مترجم این مکالمه دو نفره «جواد ظریف» دیپلمات ارشد ایرانی بود تا خبری از آن به بیرون درز نکند.

هاشمی رفسنجانی انتظار داشت در ازای کمک تهران به آزاد سازی گروگان‌های غربی و آمریکایی در لبنان، «دارایی بلوکه شده ایران» آزاد و «غرامت خانواده شهدا در جریان سرنگونی هواپیما مسافربری توسط ناو آمریکایی» پرداخت شود.

وقتی آمریکایی‌­ها به ریش مسئولین ما خندیدند!

حسین موسویان در خاطرات خود در این رابطه به گزاره‌ای مهم بدین مضمون اشاره کرده و می‌نویسد: هاشمی رفسنجانی بر این باور بود که شعار بوش پدر یعنی «حسن نیت در برابر حسن نیت» می‌تواند به صلحی دائم با ایالات متحده منجر شود. اما آیت الله خامنه‌ای عمیقا نسبت به نیات واقعی آمریکا بدبین بود و در خصوص اعتماد ساده لوحانه و داشتن انتظار عکس العمل مناسب در برابر تلاش های ایران جهت آزادسازی گروگان‌ها هشدار می داد.

نمایش حسن نیت از سوی دولت هاشمی شروع شد. گروگان‌ها یکی پس از دیگری آزاد شدند. تیم ویژه هاشمی پس از آزادی هر گروگان وعده حسن نیت را به واسطه ایران – آمریکا یادآوری می‌کردند. آخرین گروگان آمریکایی ۱۳ شهریور ۱۳۷۰ با مداخله ایران آزاد شد. ایران حتی جنازه «سرهنگ هیگینز» را نیز پس از رایزنی با لبنانی‌ها تحویل آمریکا داد. امّا پاسخ دولت آمریکا به دولت هاشمی رفسنجانی جالب و دردناک بود. آمریکائی‌ها می‌گفتند: “ما گفتیم‌ نشان دادن حسن‌نیت باعث حسن‌نیت متقابل می‌شود، ولی نگفتیم اگر ایرانیان گروگان‌ها را آزاد کنند، بدون توجه به باقی قضایا، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد می‌دهیم. ما گفتیم حسن‌نیت به‌دنبال خود حسن‌نیت می‌آورد. انجام دادن وقایع تروریستی دیگر، ‌تعریف آمریکا از حسن‌نیت نیست“.

بیشتر بخوانید:

ماجرای تلاش هاشمی برای نمایش حسننیت و نتیجه آن

دولتی که محور شرارت شد

پس از انتخاب کلینتون و رفتارهای دولت اصلاحات امیدها برای بهبود روابط ایران و آمریکا افزایش یافت. از ایران هم صدای تنش زدایی با غرب به گوش می‌رسید. پس از حادثه ۱۱ سپتامبر، دولت خاتمی از نخستین کشورهایی بود که پیام همدردی با مردم آمریکا ارسال کرد و عده‌ای از مردم ایران نیز با حضور در محل سفارت سوئیس در تهران که حافظ منافع آمریکا در ایران است، با روشن کردن شمع با مردم آمریکا ابراز همدردی کردند. حتی در دوران دولت اصلاحات، نیروهای آمریکایی برای مقابله با طالبان به کمک ایرانیان نیاز داشتند که دولت ایران از این کمک دریغ نکرد. خاتمی حتی با طرح گفتگو تمدن‌ها تلاش کرد تا بیشتر به آمریکایی‌ها نزدیک شود اما علیرغم همه این امتیازات و همراهی‌ها، پاسخ دولت آمریکا با تصورات اصلاح‌طلبان در دولت خاتمی انطباق نداشت و برای آنها شوکه‌کننده بود. جورج دبلیو بوش رییس جمهور جمهوریخواه آمریکا در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ در سخنرانی سالیانه خود در کنگره ایالات متحده آمریکا سه کشور ایران، کره شمالی و عراق را محور شرارت خواند!

وقتی آمریکایی‌­ها به ریش مسئولین ما خندیدند!

رئیس جمهوری که به دنبال مدیریت مشترک جهانی بود

در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد که اکثر اعضای کابینه دولت وی را عناصر انقلابی و حزب‌اللهی تشکیل میدادند، وی به همراه حلقه کوچکی از اطرافیان به مرور ساز گفتگو با آمریکا را کوک کرد. ابتدا در لفافه و با ارسال نامه به روسای جمهور آمریکا و سپس در قالب تعبیر به نام “مدیریت مشترک جهانی”! او از آمریکایی‌ها میخواست که با مقامات کاخ سفید به صورت مشترک امور جهانی را اداره کنند. البته اینکه چه طور میخواست اینکار را انجام دهد، مشخص نشد!

در پاسخ به درخواست‌های پنهان و آشکار احمدی‌نژاد برای گفتگو و مذاکره پاسخ آمریکایی‌ها یک چیز بود: افزایش تحریم‌های اقتصادی!

رئیس جمهوری در آرزوی لبخند کدخدا

حسن روحانی نامزد انتخابات یازدهم ریاست جمهوری، در بستری که به سبب فعالیت‌های احمدی نژاد در آن معیشت به مذاکره با آمریکا پیوند خورده بود، حل همه مشکلات اقتصادی را به مذاکره مشروط کرد. روحانی در خصوص مذاکره با آمریکا گفت: آمریکایی ها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است.

وقتی آمریکایی‌­ها به ریش مسئولین ما خندیدند!

وقتی آمریکایی‌­ها به ریش مسئولین ما خندیدند!

بیشتر بخوانید:

نگاه رهبری به مساله مذاکره با آمریکا!

روحانی وعده داد که مشکل آب خوردن کشور هم با مذاکره و امضای توافق برجام حل خواهد شد اما در نهایت او هم از این صحنه ناکام خارج شد. رئیس کل بانک مرکزی دولت روحانی پس از اجرای یکطرفه تعهدات از سوی ایران، گفت تقریبا هیچ چیز از توافق هسته‌ای عاید ایرانی‌ها نشد! بعدها در دولت ترامپ او کاملا برجام را زیر پا گذاشت و سیاست فشار حداکثری را در پیش گرفت!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وقتی آمریکایی‌­ها به ریش مسئولین ما خندیدند! بیشتر بخوانید »

معین و هاشمی و موسوی و کروبی و همتی نامزد شما نبودند؟!

معین و هاشمی و موسوی و کروبی و همتی نامزد شما نبودند؟!


اصلاحات

انکار واقعیت‌های انتخاباتی و ورشکستگی به تقصیر افراطیون مدعی اصلاحات، تبدیل به رویه غالب در این طیف شده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: آذر منصوری دبیر کل حزب اتحاد ملت با انتقاد از اصلاح‌طلبانی که در تدارک فهرست انتخاباتی هستند، در روزنامه اعتماد نوشت: «بعد از انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ عمـلا الزامات مشـارکت حداکـثـری از دستور کار حاکمیت کنار گذاشته شد و به یکدستی حاکمیت انجامید، در واقع هر آنچه موجب می‌شد انتخابات از حداقل‌های معنا و مفهوم پیدا کردن برخوردار باشد، از دستور کار خارج شـد و شاهد برگزاری غیـر رقابتی‌تریـن انتخابات در دهه‌های اخیر بودیم از همان موقع قابل پیش‌بینی بود که این یکدستی خیری برای ملک و ملت نـدارد و در خوشبینانه‌ترین حالت تجربه سالهای بین ۸۴ تا ۹۲ تکرار خواهد شـد. تجربه‌ای که با تلخ‌ترین اتفاقات در سیاست خارجی و سیاست داخلی ایران همراه شد. حالا با گذشت بیش از دو سال از تکرار این یکدستی و خارج کردن همه غیرخودیها ساختار حکمرانی و شاخص‌هایی که نشان از ناتوانی ناکارآمدی حاکمیت یکدست و تعمیق شکاف حاکمیت – ملت دارد و شکل‌گیری یکی از پردامنه‌ترین جنبش‌های اعتراضی و با ورود به سال ۱۴۰۲ و پایان یافتن دوره فعالیت مجلس یازدهم، باز برخی فعالان فیل‌شان یاد هندوستان کرده و از حالا به فکر بستن لیست انتخاباتی افتاده‌اند و تصور می‌کنند که قرار است انتخابات ۱۴۰۲ رویکرد مشارکت حداکثری از طرف حاکمیت جریان‌سازی شود و در نتیجه شاهد برگزاری انتخاباتی رقابتی باشیم.

این گروه از فعالان سیاسی بدون توجه به جنبش مهسا و این واقعیت که نسبت بین صندوق رای و مطالبات مردم به پایین‌ترین میزان خود رسیده است، به دنبال شرکت در انتخابات حتی در صورت ادامه روند حذفی حداکثری ۹۸ و ۱۴۰۰ هستند.»

ادعای دبیر کل حزب اتحاد ملت (جایگزین حزب منحله مشارکت) مبنی بر روند حذفی نامزد، در فاصله سال‌های ۸۴ تا ۹۲ در حالی است که اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۴، چهار نامزد (شامل: مصطفی معین، هاشمی رفسنجانی، مهدی کروبی و محسن مهرعلیزاده) را در گود انتخابات داشتند، اما در اثر سوء عملکرد دولت خاتمی نتوانستند اعتماد مردم راجلب کنند. در انتخابات سال ۱۳۸۸ نیز حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی موجب نشد تا اصلاح‌طلبان توفیقی در جلب اعتماد اکثریت مردم پیدا کنند.

در عین حال باید یادآور شد که آنها در انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۸ سه فهرست و در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰، دو نامزد در میدان رقابت‌ها داشتند و در آخرین انتخابات، ۱۶ حزب اصلاح‌طلب به علاوه خاتمی و کروبی، از نامزدی عبدالناصر همتی حمایت کرده بودند. اصلاح‌طلبان اگر در شماری از انتخابات‌های مهم نتوانسته‌اند رأی مردم را کسب کنند، به اعتبار عملکرد بد دولت‌های خاتمی و روحانی و خاطره منفی مردم بوده است.

نکته مهم در این روند، آشکار شدن تخلفات و خیانت‌های برخی عناصر افراطی در مرور زمان است که موجب فقدان صلاحیت تصدی نمایندگی مجلس و ریاست جمهوری می‌شود. در این فقره نیز باید از مرتکبان تخلف و فساد گله‌مند باشند و نه از شورای نگهبان که باید صلاحیت نامزدها را احراز کند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

معین و هاشمی و موسوی و کروبی و همتی نامزد شما نبودند؟! بیشتر بخوانید »

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟



مدتی قبل یکی از اکانت‌های سایبری نزدیک به گروهک منافقین نوشته بود که اکانت‌های جوانان محلات باید از حالت کرم ابریشمی خارج‌شده و همچون احزاب کردستان کار نظامی و تشکیلاتی انجام دهند!

سرویس سیاست مشرق- آذر سال ۱۳۸۲ و در آستانه روز دانشجو میزان انتقادات اصلاح‌طلبان رادیکال از دولت خاتمی به اوج خود رسیده بود، آن روزها برخی می‌گفتند که دولت اصلاحات توان لازم برای تحول سیاسی در ایران را نداشته و بهتر است با عبور از دوم خرداد مرگ اصلاحات را اعلام کنیم! این ابراز تنفر از اصلاح‌طلبی دارای یک تئوری جالب هم شده و بحث «عبور از خاتمی» به‌عنوان راه‌کار پایان اصلاح‌طلبی در روزنامه‌های زنجیره‌ای جناح چپ تبلیغ می‌شد.

اما منظور اصلاح‌طلبان تندرو از ناکارآمدی دولت خاتمی چه بود؟ در آن روزها ماهنامه نامه متعلق به یک گروهک مارکسیستی در سرمقاله خود کنایه‌ها به دولت اصلاحات را علنی کرده و می‌نویسد که خاتمی به بدنه رأی‌دهنده به خود خیانت کرده و نتوانست نظام جمهوری اسلامی را به جمهوری دموکراتیک تبدیل کند، در ادامه این یادداشت آمده بود وقتی دولت از شعارهای خود تهی و کوچک‌تر است باید با چشمی گریان آن را پایین کشید؛ خاتمی هم برای ما از آلنده بزرگ‌تر نیست! منظور این ماهنامه رادیکال از آلنده؛ رئیس‌جمهور شیلی بود که با کودتا برکنار شده بود.

چند هفته بعد سعید حجاریان نیز در یادداشتی با ایهام نوشت که دولت خاتمی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود! این دست انتقادات به دولت اصلاحات باهدف هُل دادن آن به سمت رادیکالیسم عریان باعث شد تا تعدادی از اعضای جبهه دوم خرداد در کنار برخی از گروهک‌های ضدانقلاب با راه‌اندازی یک وب‌سایت از مردم بخواهند با یک کلیک کوچک درخواست رفراندوم را امضا کرده تا نظام عوض شود.

این سایت بعدها معروف به «شصت میلیون دات کام» شده و هدفش آن بود که یک فراخوان اینترنتی ایجاد کرده و امضاهای آن به سازمان ملل فرستاده شود، در این درخواست اینترنتی نوشته‌شده بود که باید دولت‌های متخاصمی چون آمریکا و رژیم صهیونیستی زیر پرچم ناتو به ایران حمله نظامی کرده و پس‌ازآن نهادهای ناظر بین‌المللی روی خرابه‌های باقی‌مانده از جنگ یک انتخابات آزاد برگزار کنند.

این ادعای عجیب در حالی مطرح‌شده بود که مدتی قبل از آن در انتخابات شورای شهر تهران افرادی چون تاج‌زاده، ابوالفضل بازرگان، ابراهیم یزدی و هاشم صباغیان و نیز بسیاری از اعضای گروهک‌های چپ مارکسیستی؛ گروهک نهضت آزادی و ملی – مذهبی‌ها در آن انتخابات با فشار وزارت کشور دولت خاتمی تائید صلاحیت شده اما هیچ‌کدام کف رأی را نیز از مردم تهران نگرفته بودند!

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

نیمه پنهان شکست دو پروژه تبهکاری کلیک خور!

سایت شصت میلیون دات کام به‌عنوان مرجع نرمالیزه کردن جنگ علیه مردم ایران با استقبال رسانه‌های غربی روبه‌رو شد. وب‌سایت رادیو فردا متعلق به سازمان سیا برای آن‌یک رپورتاژ خبری بزرگ رفته و علی افشاری از اعضای گروهک افراطی دفتر تحکیم وحدت و یکی از مؤسسان این سایت در گفتگو با این رادیوی آمریکایی اعلام کرد که امضاکنندگان آن خواهان شکل‌گیری حکومتی دموکراتیک مبتنی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر هستند و به همین دلیل معتقدند که برای تحقق این امر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باید تغییر کند.

افشاری به رادیو فردا گفته بود که علاوه بر خودش افرادی چون رضا دلبری، محمد محسن سازگارا، اکبر عطری، مهرانگیز کار، محمد ملکی و عبدالله مؤمنی به‌عنوان کمیته اقدام برای همه‌پرسی انتخاب‌شده‌اند! در میان این افراد که خواهان جنگ علیه مردم ایران بودند نام برخی جالب‌توجه بود؛ ازجمله محمد ملکی اولین رئیس دانشگاه تهران پس از انقلاب که به‌صورت علنی از گروهک منافقین حمایت کرده و معروف بود در جمعی گفته است که روزی با تانک‌های رجوی تهران را دوباره فتح خواهد کرد! حضور افرادی چون سازگارا و محمد ملکی ماهیت این سایت مروج مداخله خارجی را به‌خوبی نشان می‌داد.

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

محمد ملکی عضو گروهک منافقین در منزل اعضای فرقه ضاله بهائیت

محسن سازگارا آن روزها در موسسه خانه آزادی وابسته به وزارت خارجه آمریکا فعالیت کرده و ملکی سخنگوی رسمی گروهک منافقین در داخل کشور بود، الباقی نفرات نیز وضعیت بهتری نداشته و تعدادی از آن‌ها پس از تجاوز آمریکایی‌ها به عراق در بیانیه‌ای معروف به «بهار بغداد» به‌صورت آشکار خواهان حمله نظامی به ایران بودند تا جایی که ادعا می‌کردند آمریکایی‌ها باید با موشک ایران را فتح کرده و پس‌ازآن پول این موشک‌ها را نیز از مردم ایران بگیرند!

اما ماجرای این سایت ضدانقلاب به‌عنوان مرجع فراخوان جنگ علیه مردم ایران جالب‌توجه بود، باوجود تبلیغات سنگین رسانه‌های خارجی، امضاکنندگان آن حتی به تعداد انگشتان یکدست نیز نرسیده و خیلی زود صفحه آن بسته شد. بعدها سازگارا در وبلاگ خود نوشت که مردم به فراخوان خشونت و جنگ پاسخ منفی دادند و باید راه دیگری برای ضربه به‌نظام پیدا کرد!

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

تحصن شاخه رسانه‌ای سایت ۶۰ میلیون دات کام در تهران

سازگارا درآن یادداشت با عنوان صبح نزدیک است نوشته بود:

جنبش رفراندوم در ابتدای راه خود قرار دارد. انتشار فراخوان تنها طرح یک گفتمان بوده است. بحث‌های به‌عمل‌آمده بر عمق و وسعت این گفتمان افزوده است. دوران جنینی جنبش سپری‌شده و همسویی میان مبارزان راه آزادی برقرار شده است. سازمان‌دهی مناسب، حرکت هم‌جهت، ضرورت درک موقعیت حساس کنونی، پرهیز از خواسته‌های فردی و خودمحورانه و شتاب‌زدگی، اهمیت به کار جمعی و توافقات حداقلی و به تعلیق درآوردن تمایزات ایدئولوژیک و معرفت‌شناسانه و دیدگاه‌های چپ و راست اقتصادی تا حصول موفقیت جنبش دموکراسی خواهی، گام‌های بعدی هستند که می‌توانند مقاومت مدنی مردم را برای تأمین خواست برگزاری همه‌پرسی محقق سازند و پشتوانه اجتماعی لازم را فراهم آورند.

بعدها عبدالله مؤمنی و مهدی امینی زاده از اعضای گروهک افراطی دفتر تحکیم وحدت با انتشار یک مقاله مشترک در روزنامه شرق نوشتند که مسیر براندازی از طریق فراخوان اشتباه بوده و مردم برای این دست اقدامات ضدانقلاب تره نیز خرد نخواهند کرد. امینی زاده نوشته بود که راه عبور از نظام از صندوق رأی خارجی با حمایت تانک‌های خارجی بلکه از درون و با اعتصاب؛ براندازی نرم در مدل دموکراسی هندی می‌گذرد، نه بیانیه‌ای که گروهک منافقین برای دانشجویان بنویسد!

در جریان فتنه سال ۸۸ باز همان گروهک‌های رادیکال دوم خردادی سعی کردند با انتشار فراخوان مردم را با خود همراه کرده و با تشکیل زنجیره‌های انسانی فشار مصنوعی به‌نظام وارد کنند، در نهم دی همان سال طومار این فراخوان‌های بیهوده درهم‌پیچیده شده و عرض و دامنه ضدانقلاب برای همگان آشکار شد.

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

رد پای نفاق انگلیسی پشت یک پروژه اینترنتی

شصت میلیون دات کام آزمایش اولین پروژه اینترنتی توسط سازمان‌های اطلاعاتی غربی علیه ایران بود، بعد از آن بارها این دست پروژه‌های سفارشی مورد آزمایش قرار گرفته است. هفتاد روز پس از اغتشاشات محله محور در برخی شهرهای کشور بازهم طول و عرض جنگ احزاب علیه مردم ایران به‌خوبی مشخص‌شده است. درحالی‌که دشمن سعی داشت با راه انداختن یک جنگ ترکیبی تمام‌عیار یک موج اجتماعی سنگین علیه مردم برپا کند، محتوای درونی این جنگ نیز کشاندن نیروی متجاوز خارجی به کنار مرزهای ایران و ضرب به مقاومت اسلامی و مردمی از درون بود.

در این مدت عوامل گروهکی از تمامی مدل‌های بسط زنجیره خشونت استفاده کرده تا نقطه‌چین‌های براندازی سخت را به هم پیوست کنند. حسین توقیری، کارشناس ارشد مسائل ایران در نشنال اینترست درباره مدل اغتشاشات نوشته است:

ایران در مقابل هژمونی آمریکا ایستاد اما با گسترش اهداف خود در منطقه از حـد خـود فـراتـر رفـت. ایـران با سیاست‌ها و لفاظی خود ثبـات مـتحـدان عـرب آمریکا را تهدید کرده و برتری استراتژیک اسرائیل (رژیم موقت صهیونیستی) را با برنامه هسته‌ای خود به چالش کشیده است. ایران همچنین ترسی را در میان سلطنت‌های محافظه‌کار عربی برانگیخته است که می‌خواهد بـر منطقه تسلط یابد. واشنگتن بدون شک تلافی کرد و شدیدترین تحریم‌های ممکن را اعمـال کـرد و مشکلات اقتصادی جـدی بـرای مـردم عـادی ایرانی ایجـاد کـرد و اکثریت مردم را ناراضی ساخت. حالا باید قدم آخر را برداشت، روی صندوق رأی نمی‌توان رژیم عوض کرد، دولت بایدن باید با اعمال خشونت بیشتر به جلو حرکت کند!

منظور این تحلیل‌گر آمریکایی از به جلو حرکت کردن با خشونت بیشتر، توانمندسازی گروهک‌ها برای اقدام علیه مردم ایران بود. به‌عنوان‌مثال رصد تحرکات گروهک‌های تروریستی نشان می‌دهد پس از اقدامات میدانی و آشوب ها و عملیات تروریستی اخیر گروهک‌های معاند کردی طی هفته‌های اخیر در شهرهای غربی کشور، در روزهای گذشته مبالغی از سوی سران این گروهک به‌عنوان پاداش نقدی به هسته‌های داخلی خود در شهرهای کردنشین نظیر مهاباد و … پرداخت‌شده است.

نکته قابل‌توجه در این خصوص این است که هم‌زمان با این اقدام، پیغامی نیز از سوی سران گروهک به برخی نیروها و هسته‌های داخلی در خصوص خرابکاری و عملیات در شهرهایی مانند بوکان نیز منتقل‌شده است که جزئیات آن در اختیار دستگاه‌های امنیتی بوده و اقدامات تأمینی و پیشگیرانه لازم نیز در نظر گرفته‌شده است.

باوجود دادن تنفس مصنوعی به ضدانقلاب و گروهک‌های تروریستی در ۷۰ روز گذشته بخش قابل‌توجهی از این گروهک‌های اقماری از اغتشاشات جامانده و نتوانستند به خود پابه‌پا در آشوب‌ها برسند، ازاین‌رو بار دیگر ایده فراخوان روی میز اتاق فرمان سرویس‌های اطلاعاتی غربی قرار گرفت! اما بازهم محاسبات دشمن به‌هم‌خورده و این دست فراخوان‌های اجباری با چاشنی خشونت، تهدید به قتل و اعمال روش‌های تروریستی در خط دو نه‌تنها به نتیجه لازم نرسید، بلکه ماهیت ضدانقلاب را بیشتر مشخص کرد، اگر در فراخوان شصت میلیون دات کام رد پای انگلیسی‌ها به‌وضوح در آن ماجرا مشخص بود، این بار راه انداختن یک اکانت جعلی بانام «جوانان محلات» دست ضدانقلاب را رو کرد.

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

تصویری کمتر دیده شده از کمپ گروهک تروریستی منافقین در آلبانی

کمیته خرابکاری جوانان محلات خود را گروهکی بدون لیدر و سیال با ساختار خاکستری معرفی کرده است که به‌صورت علنی ترویج خشونت کرده و با راه انداختن کمپین‌های تحریمی ازجمله اعتصابات سعی دارد برای پروژه آشوب راه باز کند، اما با یک جستجوی ساده از مدل عملیاتی آن متوجه می‌شویم که پشت این اکانت جعلی بازهم گروهک منافقین مشغول به کار است!

اگر در دهه شصت گروهک منافقین هر مغازه‌داری که شبیه حزب‌اللهی‌ها بود را ترور کور می‌کرد، این بار از مقر گروهک تروریستی منافقین در آلبانی مردم را با اعتصابات اجباری ترور آنلاین می‌کند؛ این دیکتاتورهای مجازی به طرز عجیبی موبه‌مو شبیه گروهک تروریستی منافقین عمل کرده و به نظر جوانان محلات نامی انحرافی برای پوشاندن ماهیت اصلی آشوبگران است.

یک جستجوی ساده اینترنتی نشان می‌دهد که سر حلقه اول فراخوان زنجیره‌ای برای اعتصابات اجباری در خارج از ایران است که بازنمایی، پمپاژ و تبلیغات آن‌هم در شبکه سعودی اینترنشنال دنبال می‌شود، بررسی فراخوان‌ها برای اعتصابات اجباری که در آن معتقدند یا با ما همراهی می‌شوید یا با خشونت با شما برخورد می‌کنیم، آپدیت جدید اعتصابات توسط این جریان تروریستی است که اساساً مرزهای اعتراض و اعتصاب را جابه‌جا کرده است. در یک سر این طیف، حلقه‌ای قرار دارد که حتی نمی‌خواهد کمترین هزینه‌ای برای عقیده خود بدهد و اعتصاب خود را به اسم انبارگردانی تمام می‌کند و در آن‌سوی این طیف هم جریانی قرار دارد که با تیراندازی به راننده‌ها در جاده‌ها و آسیب به لاستیک کامیون‌داران می‌خواهند آن‌ها را وادار به پیوستن کنند. شکست آخرین فراخوان ضد انقلاب باهدف اعتصابات سریالی سه‌روزه، تجمعات توده‌ای و خشونت سازمان‌یافته گانگستری نشان می‌دهد که رفت‌وآمد سرویس‌های اطلاعاتی دشمن در سفارتخانه‌ها چون گذشته بدون نتیجه مانده و فراخوان‌های سریالی ازلحاظ زمانی و مکانی روزبه‌روز کوچک‌تر می‌شوند!

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

تراب ثالث از اعضای گروهک کمونیستی حکمتیست‌ها درباره ایده فراخوان ضد انقلاب در سایت ۶۰ میلیون دات کام دست به افشاگری زده و به مجله آرش گفته بود:

به نظر من آدم نمی‌تواند که راجع به این تیپ ماجراهای پشت پرده نظر قطعی و دقیقی بدهد. ما مجبوریم صرفاً بر اساس شواهد و علائم بسیاری که برای بودن‌اش وجود دارد و به خصوص واکنش دولت انگلیس، چون دولت انگلیس خیلی به ندرت مداخله می‌کند. اگر دقت کرده باشید دولت انگلیس همیشه خیلی دست به عصا روی این قضایا راه می‌رود. همین که آمده‌اند و بی خجالت راجع به این طرف حرف زده‌اند، نشان می‌دهد که مذاکراتی پشت پرده بوده است. اطلاعاتی که تاکنون بوده این است که تنها با سازگارا نبوده و نیست و این مذاکرات چندین سال است که ادامه دارد. هیئت‌هایی ظاهراً از مجلس تا لندن سفر می‌کنند، من‌جمله آقای کروبی که دائم اینجا تشریف دارند و مرتب در حال مذاکره هستند.

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟

مدتی قبل یکی از اکانت‌های سایبری نزدیک به گروهک منافقین نوشته بود که اکانت‌های جوانان محلات باید از حالت کرم ابریشمی خارج‌شده و همچون احزاب کردستان کار نظامی و تشکیلاتی انجام دهند؛ باید سفر مایک پنس و پمپئو به مقر منافقین را لانسه کرد! در ادامه این یادداشت آمده بود:

واقعیت آن است که به‌زحمت می‌توان از میان ده‌ها توئیتِ روزانۀ کنش‌گران منتسب به جریان براندازی چند خبر، تحلیل یا پیام با ارزش دانش‌افزا یا روشن‌گر یافت. توئیت‌های گاه کم‌مایه و شعارگونه با چاشنی هشتگ‌هایی که به رخدادهای روز (و در واقع امور روزمرّه) میپردازد و تنها بیانگر اعلام موضع (و به تعبیر دقیقتر اظهار نظر) فعالان سیاسی منتسب به براندازی در مورد رخدادهای به اصطلاح ترند شدۀ روز هستند. این توئیت‌ها از کنشگرانی که مدت‌هاست فقط نامی از یک جنبش یا جریان سیاسی را با خود یدک می‌کشند، نسبت به روند تحولات جاری کشور و آیندۀ پیشِ روی مردمی که دو دهه به شعارها و وعده‌های ایشان دل بستند، رفع مسئولیت نمیکند. متاسفانه تنها کارکرد واقعیِ و تنها نتیجۀ عینی این حضور شبح‌وار در پسِ دستگاه های رایانه یا گوشی‌های تلفن همراهِ هوشمند، چیزی نیست جز خود خرسندسازی و مسخ هویت یک جریان مردمی و تبدیل آن به یک «اجتماع خیالی» و فروکاستن تمامیت جنبش سیاسی و مدنی به توهم کنشگری اصلاح‌طلبانه آنهم از نوع میانمایه و مجازی‌اش، به‌قصد محافظت از هویتی روبه‌زوال و در حال جایگزینی با خرده‌ هویت‌های پراکنده و ناهمگن.

روایت است که مهدی بازرگان در نامه‌ای به نمایندگان مجلس اول نوشته بود که اگر شهرداری تهران را به مسعود رجوی می‌دادند او دست به اسلحه نمی‌برد، البته بعدها مشخص شد که نظر او درباره ماهیت این گروهک تروریستی دقیق نبوده است، آن زمان حضرت امام (ره) در برابر باج‌خواهی منافقین ایستاد و مردم نیز در ۳۰ خرداد شصت تودهنی محکم به پیکره میلیشایی آن زدند؛ بی‌محلی کسب‌وکارها به فراخوان‌های سریالی این گروهک نیز از همان جنس است، این جمله ایمانی که خدای دهه شصت؛ خدای امسال هم هست تعبیری مهم در خود دارد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

از شصت میلیون دات کام تا اعتصاب‌های اجباری با اسلحه توئیت توئیت بَنگ بَنگ! / در پشت پرده اکانت تروریستی «جوانان محلات» چه می‌گذرد؟ بیشتر بخوانید »

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف - بایدن» به کار افتادند +تصاویر

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف – بایدن» به کار افتادند +تصاویر


سرویس سیاست مشرق- به نظر می رسد که جریان سیاسی غربگرا در داخل کشور، با معکوس‌شدن همه پیش بینی‌ها و ارزیابی‌هایی که از نتیجه انتخابات آمریکا داشتند (که ترامپ را برنده قطعی می دیدند)، فرصت را برای خود بسیار تنگ می‌بیند و می‌خواهد در فرصت باقی‌مانده تا انتخابات ۱۴۰۰، روند اضمحلال خود را متوقف، خود را احیاء کند و پیروز بازی جا بزند.

از این رو، این روزها، اتاق‌های فکر، گعده‌ها، تاریکخانه‌های نظریه‌پردازی و محافل سیاست‌گذاری این جریان، روزهای بسیار شلوغ و متراکمی را برای تعیین شتابناک سرفصل‌های عملیات روانی و هماهنگی نیروها در رده‌های مختلف، از سر می گذرانند.

یک خروجی این روزهای شلوغ و متراکم کاری این محفل‌های پس پردهٔ جریان مورد نظر، این می‌شود که در یک روز (۱۹ آذر)، به ناگهان چهره‌های مختلف وابسته به این اردوگاه، که «ظاهرا» در طیف‌های مختلف فکری هم هستند، به میدان می‌آیند و سیلی از مصاحبه، یادداشت، توئیت، پست و … به راه می‌افتد که سرفصل‌های مشترکی دارند که در راس این سرفصل‌های مشترک، القاء عاجل بودن نیاز به «مذاکره با بایدن، تهدید تلویحی نظام نسبت به عواقب نپذیرفتن این مطالبه و در نهایت برجسته کردن «محمدجواد ظریف» به عنوان گزینه اصلی و چه بسا تنها گزینه نظام برای «مذاکره» با بایدن است!

برای نمونه، علی شکوری راد، دبیرکل حزب تندرو «اتحاد ملت»، در توئیتی نوشت:

” اگردکتر جواد ظریف همان‌طور که خود گفته در زمانی که نماینده ایران در سازمان ملل بوده است باجو بایدن که در آن زمان سناتور بوده ارتباط و دوستی داشته‌است اخلاقا باید اکنون به او تبریک بگوید و کسی هم نباید مانع او شود. او می‌تواند در پیام تبریک خود انتظارات جمهوری اسلامی را بیان کند. “

صادق زیباکلام، از لیبرالیست‌های مطرح وطنی، هم توئیت کرد:

“هنوز عرق بایدن خشک نشده که توپخانه آمریکاستیزی تندروها بغرش درآمده. شکست ترامپ هم باعث قوت قلبشان شده و سنگین تر دارن شلیک میکنند. سخنانشان هم همان مطالبی است که چهل سال است تکرار میکنند. لیبرالها، غربزدهها و سازشکاران بدنبال مذاکره هستند، اما انقلابیون همچنان بمقاومت ادامه میدهند. “

سیدمحمد صدر، دیپلمات پیشین نزدیک به لیدر اصلاحات و عضو مجمع تشخیص هم در مصاحبه‌ای در همین روز گفت:

“‌ مذاکره با آمریکا می‌تواند بر سر موضوعاتی فراتر از برجام انجام شود؛ همه چیز به بازگشت بایدن به برجام بستگی دارد… او گفته قصد پیوستن مجدد به این توافق را دارد. بدون FATF حتی پس از لغو تحریم‌ها و اجرای برجام هم مشکل خواهیم داشت. “

یا غلامعلی رجایی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب و از نزدیکان خاندان هاشمی، در گفت‌وگو با جماران گفت::

“نارضایتی عمومی در شرایط فعلی جامعه، منجر به کاهش اقتدار اجتماعی می‌شود. پشتوانه هر نظام سیاسی، محبوبیت اجتماعی و اقتدار آن است و الان در این وضعیت گرانی که قیمت‌ها دو تا سه برابر شده و دلار ۳۰ هزار تومان را رد کرده است، به شدت این اعتبار اجتماعی در معرض تهدید قرار گرفته است.

اگر هدف اصول‌گرایان نیز این است که کشور آسیب بیشتری نبیند و بتوانیم از شرایط بحرانی فعلی عبور کنیم، بعید است که با مذاکره مخالفت کنند. من فکر نمی‌کنم نفعی در عدم مذاکره با آمریکا وجود داشته باشد. “

این‌ها تنها مشتی نمونه خروار، از مانور رسانه‌ای هماهنگ جریان غرب‌شیفته، فقط در یکی دو روز اخیر بوده است. اما در همین روز، یادداشتی به قلم یکی از وابستگان اردوگاه اصلاحات منتشر شد، که از باب هویت نویسنده، محل انتشار متن و اصطلاحا کدهای مهمی که در این یادداشت وجود دارد، بسیار قابل تامل است.

وبسایت و کانال تلگرامی «مشق نو» ، وابسته به طیفی از عناصر رادیکال جریان اصلاحات، با محوریت سعید حجاریان، یادداشتی از «ناصر سرمدی» با عنوان «انتخاب بایدن و فرصت‌ها» منتشر کرده است.

ناصر سرمدی‌پارسا که به «حمید سرمدی» هم شناخته می‌شد، هیچ‌گاه چهره دست‌به قلم و رسانه‌ای نبوده است و این شاید یکی از نادر نوشته‌هایی است که به قلم او منتشر شده است. او از نزدیکان سید محمد خاتمی بوده است که در سال ۷۶ نیز در ستاد وی فعالیت می‌کرد و در دولت اصلاحات نیز یکی از مناصب مهم امنیتی را بر عهده گرفت.

تنها عکس‌های موجود از آقای سرمدی(احتمالا مربوط به اوایل دهه ۸۰ و دوران سفارت در تاجیکستان) – او تا پیش از این، به هیچ عنوان بروز و ظهور رسانه‌ای نداشت

 این تنها مقاله یا یادداشت آقای سرمدی است که در فضای مجازی قابل دسترسی است و از تریبون همکاران پیشین خود چون حجاریان و محمدرضا تاجیک و نادر صدیقی، منتشر نموده است.

اما سرمدی پارسا در بخش آغازین یادداشت خود نوشت:

” طبعا ساده‌اندیشی است اگر تصور کنیم که با رفتن ترامپ و آمدن بایدن مشکلات برجام و تحریم‌ها به‌راحتی برطرف خواهد شد. بلکه نظر به اصل ادعای بایدن در موضوع بازگشت به برجام و البته با توجه به تغییر شرایط قبلی امضای این توافق و افزایش ملاحظات اعضای اروپایی آن، میدان جدیدی پیش‌روی دیپلماسی کشور گشوده می‌شود تا قدرت چانه‌زنی و ظرفیت و توانایی طرفین به محک سنجش درآید. ضعف موضع ایران به‌واسطه تشدید تحریم‌ها، یکپارچگی اروپا با آمریکای بایدن، تغییر ملاحظات میدانی و برجسته‌تر شدن پرونده‌های مفتوح علیه ما مثل موشک‌های دوربرد، دخالت در امور منطقه، حقوق بشر و… این احتمال را قوت می‌بخشد که ۱+۵ جدید با آمریکا به سمت اصلاح برجام و بار کردن قیود و شروط جدید بر آن برود. “

در همین ابتدای یادداشت، این مسوول دوران اصلاحات، تکلیف را معلوم کرده که ایران به واسطه دلایل ذکر شده در موضع «ضعف» است و پیشاپیش خبر می دهد که در گفتگو برای «برجام جدید» از نوع «بایدنی»، مباحثی فراتر از بحث هسته‌ای مطرح خواهد شد که او از آن‌ها نام می برد.

او می گوید که موشک‌های دوربرد، دخالت در امور منطقه و حقوق بشر” پرونده‌های مفتوح علیه ماست و به زعم او (و همفکران) حالا که که ما در موضع «ضعف» هستیم، باید آماده مطرح شدن این مسایل روی میز مذاکره باشیم. وقتی سرمدی همصدا با سردمداران نظام سلطه، تحرکات «محور مقاومت» را، «مداخله در امور منطقه» می نامد، یعنی از همان بدو امر، موضع خود را روشن کرده است.

او سپس موضع خود را در مسایل داخلی را هم بلافاصله روشن می کند، و بلافاصله بعد از این که کد «دخالت در امور منطقه» را لا به لای حرفش می پیچد، پاراگراف بعدی را این‌گونه آغاز می کند:

جریان افراطی موسوم به دولت پنهان که غیر خود را نفوذی، عامل دشمن، فریب‌خورده و… می‌خواند آمریکای بایدن و احتمال زنده شدن برجام را سم مهلک برای حیات سیاسی خود تلقی کرده و با همه توان با آن مقابله خواهد کرد. خصوصاً در زمانی‌که با به بار نشستن هجمه سنگین ستادهای عملیات روانی و ارتش سایبری‌اش علیه دولت و اصلاح‌طلبان از یک طرف و بی‌کفایتی و ضعف شدید دولت روحانی از طرف دیگر، زمینه را برای به‌دست گرفتن دولت آینده هموار می‌بیند و مجلس را با آن مشارکت تاریخی همراه خود دارد. لذا از هم اکنون اتاق‌های فکر تخریب و تقابل فعال شده و علیه احیای برجام بسیج خواهند شد.

به بیان ساده‌تر، بعد از این که نویسنده همدلی و همراستایی خود را با «آمریکای بایدن» ، با همان سه واژه «دخالت در امور منطقه‌ای» ، بروز می دهد، از «دولت پنهان» سخن می گوید که جبهه مقابل آمریکای بایدن و متحدان داخلی آن را روشن کند.

«دولت پنهان» کلیدواژه ابداع شده در «محفل امنیتی» جریان غربگراست که هسته طراح این جریان، به ویژه چهره‌های سابقا «امنیتی» حزب منحله مشارکت و سازمان منحله مجاهدین انقلاب عضو آن هستند. چهره‌های رادیکال رسانه‌ای این محفل همچون مصطفی تاجزاده و حجاریان و شکوری‌راد و… و. در دو سال اخیر (که سوءمدیریت دولت اعتدال عیان شده است) آن را به عنوان علت‌العلل همه مشکلات کشور علم کرده و بارها از آن استفاده کرده‌اند.

منظور از «دولت پنهان» در واقع اما همان «جریان انقلابی» است که تا امروز اجازه نداده نظام سلطه و همراهان و همفکران داخلی آن، ایران را در هاضمهٔ فراخ خود فرو ببرند و کشور را با سیاست‌ها و فشارهای خود به وادی فلاکت مطلق و حتی تجزیه بکشانند.

«دولت پنهان» مورد نظر این جریان همان است که تاکنون اجازه ترکتازی مطلق به تسلیم‌طلبان را نداده است. «دولت پنهان» همان ملات اصلی دیواری به اسم جمهوری اسلامی است که با وجود همه ضربات مهلک و ویرانگری که از بیرون و درون در این سه سال به آن وارد شد، اجازه فرو ریختن این دیوار را نداده است و طبیعی است که مقصود و هدف اصلی کینه‌توزی و غرض‌ورزی استحاله‌طلبان قرار گیرد.

سرمدی البته این قدر هوشمند است که با یک گزاره (“بی کفایتی و ضعف شدید دولت روحانی”)، به نحوی ظریف فاصله «ظاهری» با دولت روحانی را حفظ کند، اما بلافاصله ضمیر ناخودآگاهش او را لو می دهد و مدعی حمله «ستادهای عملیات روانی» و «ارتش سایبری» آن دولت پنهان ادعایی به “دولت و اصلاح‌طلبان” می شود و ناخواسته، واقعیت درهم‌تنیدگی و جدایی ناپذیری مطلق دولت و اصلاحات را معترف می شود و آن‌ها را یک:کاسه می نماید. به هر حال این دولت، همان است که به گفتهٔ دوست و رفیق مشارکتی آقای سرمدی، یعنی محمدرضا خاتمی، اصلاح‌طلبان «تضمین» آن بودند.

 سرمدی پارسا، پاراگراف بعدی را با تهدیدی تلویحی همراه می سازد:

“موضوع انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به قهر مردم از صندوق رأی و ناامیدی از اصلاح امور از این مسیر و نیز رشد سرطانی فساد در ساختارهای کشور واجد اهمیت بسیار زیاد برای بقای جمهوریت نظام و تداوم حمایت مردمی از آن خواهد بود. مجموعه شرایط فعلی کشور که بدون شک می‌توان آن را «بحران تمام‌عیار» نامید، اوضاع را به‌سمت تقویت -احتمالی- شورش‌های شدیدتر از حوادث قبلی سوق می‌دهد و خطر فروپاشی را برجسته‌تر می‌کند. لذا چنانچه انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد سال آینده بر روال مشارکت حداقلی همانند انتخابات مجلس برگزار شود، موضوع عدم مشروعیت و شکاف دولت-ملت به اوج خواهد رسید و با توجه به شرایط عمومی کشور و ناامیدی مردم تهدیدات بزرگ امنیتی رخ خواهد داد. لذا کشور به یک تجدیدنظر در نحوه برگزاری انتخابات با هدف جلب اعتماد و مشارکت حداکثری و کسب اعتبار مجدد به‌طور محسوس نیازمند است.

گرچه این تهدید تلویحی سرمدی، مطلب تازه‌ای نیست و تنها تکرار حرف‌های مکرّر دوستان هم‌محفلی خود، دست‌کم از دی ماه ۹۶ به این سو است. رفقای آقای سرمدی چون حجاریان، علوی‌تبار، تاجیک و تاجزاده در سه سال گذشته، در هر یادداشتی، مصاحبه‌ای یا میزگردی، همین جنس تهدیدات را نسبت به نظام مطرح کردند که کوتاه و مختصر آن این بود “که اگر نظام کوتاه نیاید، شورش می شود! “.

اما این که چهرهٔ امنیتی سابق (که دست‌کم به لحاظ رده سازمانی از همه هم‌محفلی‌های خود ارشدتر بوده)، فردی کم‌حرف و دور از جار و جنجال رسانه‌ای و اصولا بدون سابقه‌ای از حضور رسانه‌ای، به ناگهان احساس وظیفه کرده و دست به قلم برده تا همان حرف‌های مکرر را در این «مقطع زمانی» بنویسد، برای اهل فن، اشارات و معانی خاص خود را دارد.  

با این حال، هدف اصلی این احساس وظیفه آقای سرمدی، در فراز دیگری از این یادداشت رخ می نماید، آن‌جا که به عنوان «راهکار پیشنهادی» پیش روی نظام می نویسد:

در طرف ایران از هم اکنون روی چهره‌ای که برچسب سیاسی نداشته باشد، از وجاهت و مقبولیت و نیز توانایی و کفایت نسبی برخوردار باشد، توانایی جلب اعتماد رهبری را برای کسب اطمینان از همراهی و هماهنگی ساخت قدرت داشته باشد، تمرکز نموده و با رفع تنگ‌نظری‌های شورای نگهبان انگیزه مشارکت مردمی و برگزاری انتخابات مقبول فراهم گردد. این پیشنهاد با مفروض و بدیهی دانستن اصل ضرورت پایان دادن به تخاصم دائمی با آمریکا ایراد شده است. مسئله‌ای که هزینه‌های بسیاری را به مردم کشور تحمیل کرده و بالاخره بایستی روزی تعیین تکلیف شود. از جمله افراد مناسب برای این منظور می‌توان آقای ظریف را نام برد. ایشان ضمن برخورداری از ظرفیت‌های مناسب، با رهبری هماهنگ بوده و حساسیت‌های جریان صاحب قدرت را تحریک نخواهد کرد… د. “

سرمدی، یادداشت نادر و بی‌سابقه خود را با تکرار تلویحی همان «تهدید» به پایان می برد:

 اما واقعیت میدان سیاسی کشور و تجربه گران‌بهای گذشته نشان داده است که تنها انتخاب واقعی مردم برای اداره بی‌دردسر کشور کافی نیست و درست یا غلط متغیرهای دیگر آشکار و پنهان بایستی مورد اعتنا باشند تا بلکه از این مسیر آسایش و رفاه مردم و توسعه کشور به‌طور نسبی محقق گردد و راه‌های دیگر نظیر شورش و تعیین تکلیف نظام از کف خیابان با هزینه‌های سنگین از سر کشور دور شود.

به نظر می‌رسد این نظر و پیشنهادات شبیه آن کما فی‌السابق مورد کمترین توجه توسط صاحبان قدرت قرار نخواهد گرفت لیکن از باب وظیفه و دلسوزی ناگزیر از تقریر آن شده‌ام تا چه تقدیر شود. “

به هر روی، به نظر می رسد که تکرار سناریوی سال ۹۲، ایجاد دوقطبی «مقاومت-معیشت» (این بار با بسترهای آماده‌تری که به لطف بی‌کفایتی و سوءمدیریت‌های عیان در کشور ایجاد شده) با چاشنی تهدید «شورش» و «اردوکشی خیابانی»، تنها سناریوی یک جریان خاص سیاسی برای بقای به هر قیمت در قدرت است.

قهرمان‌سازی از محمدجواد ظریف و نمایاندن او به عنوان تنها «گزینه» نظام، و تلاش همه‌جانبه برای واداشتن کشور به طی دوباره مسیری است که یک بار (با صرف هزینه‌های گزاف) از سال ۹۲ تا ۹۷ طی شد و محصول و خروجی آن پراید ۱۶۰ میلیونی، دلار ۳۲ تومانی، خانه میانگین متری ۲۵ میلیونی در تهران و…بوده است.

نمونه‌ای از تحرکات تبلیغاتی جریان‌های خاص: «تحریم‌ها به پایان می رسد/ظریف برگشت»

از همین روست که به ناگهان، چهره‌های معمولا پشت‌پردهٔ جریان خاص سیاسی احساس تکلیف کرده‌اند و، شاید به نمایندگی از «دوستان»، شخصا به میدان رسانه آمده‌اند تا به زعم خود، با نظام «اتمام حجت» کنند.



منبع خبر

توپخانه‌های تبلیغاتی جریان اصلاحات برای پیوند «ظریف – بایدن» به کار افتادند +تصاویر بیشتر بخوانید »