دولت روحانی

دنیای فراموش‌شده

دنیای فراموش‌شده



عملکرد ۸ ماهه دولت سیزدهم نسبت به عملکرد ۸ ساله دولت‌های یازدهم و دوازدهم را اگر نگوییم ستودنی دست کم قابل قبول بوده است… گسترش روابط با دوستان و همسایگان یکی از اولویت‌های اصلی سیاست خارجی بوده است

به گزارش مجاهدت از مشرق، سید محمدعماد اعرابی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: محمدجواد ظریف وزیر خارجه دولت‌های یازدهم و دوازدهم در آخرین گزارش خود از اجرای برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) که تیرماه ۱۴۰۰ به مجلس شورای اسلامی ارائه داد، دست کم دو اعتراف تلخ درباره سیاست خارجی دولت تدبیر و امید داشت؛ «در مورد ضرورت کار متوازن با شرق و غرب به اجماع ملی نرسیدیم» و دیگری «دوستان دوران سختی را در سراب طمع سرازیر شدن شرکت‌های غربی از خود رنجاندیم» دو رویکرد غلطی که بنا بر نظر آقای ظریف چنان‌که از آن اجتناب می‌شد «هم دوستانمان سرخورده نمی‌شدند و در دوران سختی رهایمان نمی‌کردند و هم ترامپ برای فشار حداکثری با مانع مواجه می‌شد.» اینکه آیا وزیر خارجه وقت پس از ۸ سال در پایان دولت تدبیر به این تجربه دست یافته و یا اینکه در تمام سال‌های وزارت علی‌رغم چنین دیدگاهی توانایی اقناع سایر دولتمردان برای تحکیم روابط با دوستان و اتخاذ رویکرد متوازن با شرق و غرب را نداشته، در نهایت چندان فرقی نمی‌کند.

در تقویم ۸ ساله سیاست خارجی دولت تدبیر تنها یک سفر به عراق توسط رئیس‌جمهور ثبت شد، رئیس‌جمهور یک بار به عمان رفت، آقای روحانی هیچ سفری به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس نداشت. او هیچ سفر دوجانبه‌ای به تاجیکستان و قرقیزستان و پاکستان نداشت. رؤسای جمهور ترکمنستان و قزاقستان تنها یک بار در دولت اول آقای روحانی به ایران آمدند و طی سال‌های پس از آن دیگر به ایران دعوت نشدند اتفاقی که برای رؤسای‌جمهور ونزوئلا و نیکاراگوئه هم رخ داد.

سفر رئیس‌جمهور چین و هیئت عالی‌رتبه همراهش به تهران با برخورد سرد دولتمردان تدبیر به یک ناامیدی محض تبدیل شد و در مجموع کار به جایی رسید که حتی حامیان آقای روحانی هم زبان به انتقاد گشودند: «ما تعارف نداریم در دولت روحانی، بدترین سطح روابط را با کشورهای منطقه و همسایه داشتیم که در دولت احمدی‌نژاد نداشتیم. این یک واقعیت است.»

غفلت از دوستان، همسایگان و کشورهای منطقه در حالی بود که در تحولات روز جهان، آسیای میانه نقشی کلیدی در نظم جهانی آینده پیدا کرده بود. منطقه‌ای که ایالات متحده سعی می‌کرد با تثبیت جایگاه خود در آن بخشی از سیاست خارجی‌اش در مهار چین، روسیه و ایران را دنبال کند. درست در همان سال‌هایی که دولتمردان تدبیر و امید نسبت به حضور مؤثر در آسیای میانه بی‌تفاوت بودند، وزیر خارجه آمریکا از فرسنگ‌ها آن طرف‌تر عازم تاشکند شد تا وزرای خارجه قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان و قرقیزستان را سر یک میز بنشاند و پنجمین نشست مذاکرات C۵+۱ را برای پیشبرد برنامه راهبردی ۶ ساله آمریکا(۲۰۱۹-۲۰۲۵) تشکیل دهد.

همان سال‌ها کارشناس «مرکز تحلیل سیاست اروپا» طی گزارشی؛ متحدان اروپایی آمریکا را سرزنش کرد که چرا «در آستانه برقراری نظمی جدید در آسیای میانه؛ کشورهای غربی سرگرم مناطق دیگری هستند!» درک اهمیت این حوزه نیازی به تحلیل‌های پیچیده آینده‌نگرانه نداشت. روسیه با نزدیکی ناتو به مرزهای غربی‌اش احساس خطر می‌کرد و چین نیز با استقرار پایگاه‌های نظامی مهم آمریکا در مرزهای شرقی‌اش در ژاپن و کره جنوبی و حضور نیروی دریایی آمریکا در آب‌های دریای چین احساسی مشابه داشت؛ در چنین شرایطی توجه‌ها به قلب آسیا معطوف می‌شد.

منطقه‌ای که ایران نیز می‌توانست با بهره‌گیری از گستره حوزه تمدنی خود و ارتباطات وثیق فرهنگی با مردمانش همپای دیگر دوستان و متحدانش به نقش‌آفرینی در آن بپردازد؛ اما ترجیح داده بود به جای کنشگری، بیشتر نظاره‌گر باشد. چنین انفعالی در آمریکای لاتین هم رخ داد. در حالی که تا پیش از دولت تدبیر دولت‌های ونزوئلا، نیکاراگوئه و بولیوی ارتباطات مناسبی با ایران برقرار کرده بودند اما این روابط ناگهان در دولت‌های یازدهم و دوازدهم تنزل یافت.

این اتفاق در شرایطی رخ می‌داد که پس از سال‌ها وقفه در همکاری ایران و ونزوئلا در دولت‌های یازدهم و دوازدهم، فروش نفت به ونزوئلا و ارائه خدمات پالایشگاهی به این کشور در خرداد ۱۳۹۹ نشان داد چنین ارتباطی از ظرفیت قابل توجهی برای افزایش تاب‌آوری ایران در مقابل تحریم‌ها برخوردار است.

در این زمینه عملکرد ۸ ماهه دولت سیزدهم نسبت به عملکرد ۸ ساله دولت‌های یازدهم و دوازدهم را اگر نگوییم ستودنی دست کم قابل قبول بوده است. در این چند ماه آقای رئیسی به روسیه، قطر و عمان سفر کرد؛ روسای جمهور ونزوئلا، ترکمنستان و قزاقستان را پس از حدود ۶ سال و رئیس‌جمهور تاجیکستان را پس از ۹ سال در ایران پذیرا شد و با حضور هیئت‌های عالی‌رتبه کشورهایی دیگر مانند پاکستان و ارمنستان در تهران نشان داد آن طور که وعده داده بود گسترش روابط با دوستان و همسایگان یکی از اولویت‌های اصلی سیاست خارجی دولت سیزدهم است.

در نتیجه این تعاملات ایران توانست گازرسانی پایدار به مناطق شمال کشور را از طریق سوآپ گاز ترکمنستان به آذربایجان انجام دهد. همچنین ایران توانست به احیای نقش خود در حمل‌ونقل بین‌المللی بپردازد و راه‌گذرهای راهبردی خود را عملیاتی کند. ۲۸ خرداد ۱۴۰۱ همزمان با حضور رئیس‌جمهور قزاقستان در تهران، نخستین قطار راه‌گذر جدید ریلی KITI نیز وارد ایستگاه راه‌آهن تهران شد. راه‌گذری که از قزاقستان آغاز می‌شد و با عبور از ترکمنستان و ایران در ترکیه آسیای میانه را به اروپا متصل می‌کرد. کمی پیش از این نیز راه‌گذر شمال- جنوب برای اتصال اروپا به شبه قاره هند به صورت آزمایشی مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

اولین مسافر این مسیر، محموله‌ای ۴۱ تنی بود که از مبدأ سن‌پترزبورگ راه افتاد و با انتقال به بندر آستراخان و سپس گذر از بندرانزلی و بندر عباس در مقصد به بندر ناواشیوای هند می‌رسید. راه‌گذری که اگرچه در شهریور ۱۳۷۹ قرارداد آن به امضای وزرای حمل‌ونقل ایران، هند و روسیه رسید اما پس از نزدیک به ۲۲ سال وقفه نهایتا در دولت سیزدهم عملیاتی شد.

بر این اساس شاه‌راهی بی‌رقیب با محوریت ایران ایجاد شد که مدت زمان انتقال کالا را نسبت به مسیر جایگزین آن در کانال سوئز تقریبا نصف می‌کرد و از ۴۰ تا ۶۰ روز به ۲۵ تا ۳۰ روز می‌رساند. همچنین حمل‌ونقل در این راه‌گذر به ازای هر ۱۵ تن حدود ۲۵۰۰ دلار نسبت به مسیر عبوری از کانال سوئز صرفه اقتصادی داشت. علاوه‌ بر اینها دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ اولین قطار باری بین‌المللی از یین‌چوان در شمال غرب چین به مقصد ایران حرکت کرد تا با عبور از قزاقستان و دریای خزر، محموله ۱۴۰۰ تنی خود را به بندر انزلی برساند.

این مسیر هزینه و زمان انتقال بار از چین به غرب آسیا را به میزان چشمگیری در مقایسه با مسیرهای گذشته کاهش می‌داد. تعامل با دوستان، همسایگان و کشورهای منطقه در دولت سیزدهم علاوه‌بر احیای نقش ایران در حمل‌ونقل بین‌المللی، درهم‌تنیدگی اقتصادی ایران با این کشورها را نیز افزایش داد و همچنین به امضای ده‌ها سند همکاری منجر شد. طبق آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران از عملکرد ۸ ماهه دولت سیزدهم در این مدت حجم صادرات غیرنفتی ایران به ۱۵ کشور همسایه حدود ۵۹ میلیون تن به ارزش ۲۱ میلیارد و ۷۵۳ میلیون دلار بوده است. رقمی که در مقایسه با دوره مشابه در دولت قبل(شهریور ۱۳۹۹ تا اردیبهشت ۱۴۰۰) شامل ۳۳ میلیون تن به ارزش ۱۱ میلیارد و ۱۳۹ میلیون دلار، افزایش حدود ۷۸ درصدی در وزن و حدود ۹۵ درصدی در ارزش صادرات غیرنفتی ایران را تنها طی ۸ ماه ابتدایی دولت سیزدهم نشان می‌دهد.

این آمار زمانی اهمیت خود را بیشتر نشان می‌دهد که بدانیم تعاملات اقتصادی ایران با دوستان، همسایگان و کشورهای منطقه کمترین تأثیرپذیری از تحریم را در مقایسه با کشورهای غربی و متحدان‌شان دارد. سال ۱۳۹۷ با خروج آمریکا از برجام و اعمال فشار حداکثری تحریم‌ها صادرات ایران به آلمان از ۳۵۹ میلیون دلار در سال ۱۳۹۶ با افت ۱۵۸ میلیون دلاری به ۲۰۹ میلیون دلار در سال ۱۳۹۸ رسید. صادرات به ایتالیا از ۴۲۲ میلیون دلار به ۲۱۶ میلیون دلار رسید و نصف شد، صادرات به ژاپن تحت تأثیر تحریم ۹۵ درصد کاهش داشت؛ اما صادرات ایران به ۱۵ کشور همسایه نه تنها از تحریم‌ها تأثیر نپذیرفت بلکه افزایش یافت و از ۲۳ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار در سال ۱۳۹۶ به ۲۴ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار در سال ۱۳۹۸ رسید.

اینها قسمتی از تلاش ۸ ماهه دولت سیزدهم برای جبران عقب‌ماندگی ۸ ساله ایران در زمینه‌های اقتصادی منطقه است. دولت سیزدهم در این ۸ ماه معجزه نکرد اما با شکستن نگاه انحصاری به غرب و چرخاندن نگاهش از غرب به شرق ظرفیت عظیمی را برای ثبات اقتصادی ایران در آینده، مصون از دشمنی‌ها و کارشکنی‌های غرب شناسایی کرد. سیاستی که در صورت ثبات اجرای آن و الزام دولت‌های آینده به استمرار آن از رهگذر اجماع ملی و تدوین اسناد بالادستی با ضمانت اجرایی، دست کمی از معجزه برای نسل‌های آینده ایران نخواهد داشت. ما نیازمند ارتباط با دنیای پیرامون‌مان هستیم؛ دنیایی که در ۸ سال زمامداری دولتمردان یازدهم و دوازدهم فراموش شده بود چون نقشه سیاست خارجی در دولت تدبیر به‌جای ۱۹۴ کشور تنها شامل ۴ کشور و تعدادی از متحدان‌شان می‌شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

دنیای فراموش‌شده بیشتر بخوانید »

تحریم‌ها در دوره روحانی دو برابر شد نه در دوره جلیلی یا رئیسی

تحریم‌ها در دوره روحانی دو برابر شد نه در دوره جلیلی یا رئیسی



سایت حامی دولت سابق می‌گوید: دولت رئیسی هر چقدر در ماجرای مقابله با کرونا، واقع‌گرا و موفق بود، تاکنون در موضوع احیای برجام، از واقع گرایی به دور و ناکام بوده است.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: «عصر ایران» در سالگرد پیروزی سیدابراهیم رئیسی، انتخابات سال گذشته را غیررقابتی خوانده ونوشت: «در آن زمان، ۲ اولویت در مقابل رئیسی قرار داشت: کرونا و تحریم. دولت رئیسی بعد از آغاز به کار در زمینه کنترل کرونا و مقابله با آن، با واقع‌نگری به شیوه مناسب عمل کرد. یعنی با نگاه واقعی به مشکل (مرگ صدها نفر در روز به دلیل این بیماری)، راه‌حل شامل واردات سریع و حجم بالای واکسن و تزریق گسترده آن در کشور را به خوبی اجرا کرد.  این برنامه نتیجه داد. فوتی‌های کرونا از ۷۰۰ مورد در روز به صفر رسید و زندگی عادی برگشت.

برخی از تحلیلگران و حتی منتقدان فکر می‌کردند دولت رئیسی در برابر برجام و تحریم‌ها و هسته‌ای هم روند مشابه واکسن کرونا را در پیش خواهد گرفت، اما این‌گونه نشد. یعنی برخلاف کرونا و واکسن که تغییر موضع ۱۸۰ درجه‌ای صورت گرفت، چنین تغییری درباره هسته‌ای و برجام و تحریم‌ها انجام نشد یا اینکه بهتر بگوییم کامل انجام شده است.

البته در ابتدای دولت رئیسی، دولتمردان جدید و مخالفان دیروز، دست از انتقاد از برجام برداشتند. اگر تا دیروز علیه برجام سخن می‌گفتند امروز برای احیا و بازگشت آن فعالیت می‌کنند، البته چراغ خاموش و بدون حتی اشاره به نام برجام.

پس با شروع دولت جدید توپخانه علیه برجام و مذاکرات متوقف شد و همزمان در سکوت بزرگ، دولتمردان رئیسی، مذاکرات برجامی را به «مذاکرات رفع تحریم» تغییر نام دادند. اما حالا پس از بازگشت باقری‌کنی به مذاکرات و تلاش برای احیای برجام، نشانه‌ای از توافق نیست. چند ماهی است مذاکرات با بن بست مواجه شده و ایران و آمریکا هر یک دیگری را متهم به کارشکنی می‌کنند.

دولت رئیسی تاکنون نه‌تنها در مذاکرات برجامی نتوانست نتیجه بگیرد بلکه جبهه جدیدی علیه آژانس هم باز کرد و روابط در این بخش هم پرتنش و تیره شده است. دولت رئیسی در حال بازگشت به مذاکرات هسته‌ای سعید جلیلی (۸۶ تا ۹۲) است.

از توافق خبری نیست. اعلام شکست مذاکرات هم به سود هیچ کس نیست. همزمان، طرف مقابل، خط موازی با مذاکرات، یعنی تصویب قطعنامه‌های محکومیت ایران در آژانس و در گام بعدی احتمالا تحریم‌های جدید را آغاز کرده است.

هر چقدر دولت رئیسی در ماجرای مقابله با بیماری کرونا، واقع‌گرا بود و در سال نخست توانست موفق باشد اما تاکنون در موضوع مذاکرات هسته‌ای و رفع تحریم‌ها به دور از واقع‌گرایی و موفقیت بوده و آینده‌ای مشخص را نمی‌توان برای این داستان متصور بود».

درباره این تحلیل، شایان ذکر است که دولت روحانی مدعی بود بدون برجام و FATF، امکان واردات واکسن وجود ندارد اما رایزنی و پیگیری دولت رئیسی، این توهم مرگبار را شکست و نقطه پایان بر بسیاری از توهمات خسارت‌بار مشابه گذاشت که افزایش صادرات نفتی و غیرنفتی با وجود تحریم‌ها از نتایج آن است.

اما برجام درست نقطه مقابل این رویکرد دیپلماسی فعال است. در واقع گروگان‌گیری اقتصاد ایران با کمک آمریکا به مدت شش (بلکه هشت سال) و هر چه نحیف‌تر و شرطی‌تر و وابسته‌تر کردن آن. از سوی دیگر بر اساس عبرت‌های برجام، آنچه مهم است بازگرداندن آمریکا و دسترسی دادن به مکانیسم ماشه تحریم‌ها نیست، بلکه برجام صرفا زمانی از نگاه ایران احیاشدنی است که تحریم‌ها نه تعلیق بلکه لغو شود و تضمین معتبر در میان باشد تا آمریکا مجددا نتواند کلاهبرداری کند.

با این نگرش، مهم مهار تحریم‌ها و انتفاع اقتصادی ایران است و نه صرف تظاهر به زنده بودن برجام و همزمان، رسیدن شمار تحریم‌ها از ۸۰۰ مورد در دوره آقای جلیلی، به رکورد بی‌سابقه ۱۷۰۰ مورد در دوره روحانی و ظریف!!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

تحریم‌ها در دوره روحانی دو برابر شد نه در دوره جلیلی یا رئیسی بیشتر بخوانید »

روحانی، زمینی سوخته تحویل رئیسی داد، یعنی چه!

روحانی، زمینی سوخته تحویل رئیسی داد، یعنی چه!



روحانی، دولت را پس از انباشت مشکلات و به شکل زمینی سوخته، تحویل رئیسی داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: روزنامه جام‌جم در سالگرد انتخابات ریاست‌جمهوری و درباره وضعیت بی‌دولتی در دوره ریاست روحانی نوشت: دولت روحانی که به نام تدبیر، اقتصاد کشور را به برجام گره زده بود با بی‌توجهی نسبت به توان داخلی، ظرفیت‌های موجود و از همه مهم‌تر اقتصاد درون‌زا برای قدرت‌آفرینی مقتدرانه، کشور را در وضعیت بی‌دولتی قرار داد.

دولت روحانی به‌جای بازگشت به راهبرد اقتصاد مقاومتی و حمایت از تولید داخلی، تمام وقت خود را صرف رانت ‌سازی با توزیع نابرابر ارز ۴۲۰۰ تومانی موسوم به «ارز جهانگیری» کرد و در عمل، فسادی دامنه‌دار را شکل داد. دولت پیشین، قبل از روی آوردن به سیاست‌های فسادزا در توزیع دلارهای رانتی، در موضوع حقوق‌های نجومی مدیران دولتی، نشان داده حامی نوعی اشرافیت در کشور است و با نابسامانی اقتصادی در پی افزایش قیمت دلار، این بحران را از مدیران دولتی فراتر برد و به طبقه‌ای از دلالان نزدیک به دولت تعمیم داد.نتیجه این راهبردها، نوعی شکاف طبقاتی بود که منتهی به فشار زائدالوصف به طبقه محروم شد و در عوض، عده‌ای از بازرگانان غیرمولد را به سودی سرشار رساند.

دولت قبل افزون بر این، با افزایش قیمت بنزین که با توجه به شوک قیمتی سال‌های ۹۷ و ۹۸ اعمال آن عجیب و حتی مشکوک به نظر می‌رسید، نوعی بحران امنیتی را در کشور به وجود آورد و ترامپ را تشویق کرد تا با همین فرمان، به افزایش تحریم‌ها علیه ایران بپردازد. در واقع، اتفاقات پس از افزایش قیمت بنزین، ترامپ و حامیان او را مطمئن کرد که باید سیاست فشار حداکثری را ادامه دهند.

دولت روحانی که در سال‌های نخست روی کار آمدن، مخالف یارانه نقدی بود، دولتش را در حالی به پایان می‌رساند که دو یارانه نقدی دیگر به سبد یارانه خانوارها افزوده بود اما چه سود که ارزش پول ملی به حدی رسید که هیچ یک از این یارانه‌ها، کمکی به رفع مشکلات خانواده‌های آسیب‌پذیر نمی‌کرد. دولت روحانی به جز اینها، در راستای از میان بردن زیرساخت‌های اقتصادی کشور نیز بی‌رقیب بود. در دولت او، صنعت برق کشور تضعیف شد. برنامه هسته‌ای که قرار بود پشتیبان تولید برق باشد، زمینگیر شد و مدیریت ضعیف آب، کشاورزی را به نابودی کشاند. دولت روحانی همچنین در زمینه نفت و گاز، همه راه‌ها برای مقابله با تحریم‌ها را مسدود کرد و با فشار برای تصویب اف‌ای‌تی‌اف ضربات دیگری را نیز به پیکر اقتصاد کشور وارد کرد. در زمینه تحول در سلامت نیز با شکستی معنادار روبه‌رو شد. این شکست بی‌تردید خود را در آمار قربانیان کرونا به خوبی نشان داد. مدیریت کلان کرونا تبدیل به یک سؤال عمیق شد که چرا این همه بی‌تدبیری؟ آن دولت حتی در زمینه تولید دارو، کشور را وابسته به غرب نگه داشت.

همه این مسائل به خوبی نشان می‌دهد دولت روحانی در حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی نیز همچون اقتصاد و سیاست، زمینی سوخته را تحویل دولت بعدی داده است. تصمیم غیرکارشناسی دلار ۴۲۰۰ تومانی، اجرای غلط طرح سهمیه‌بندی بنزین، حذف کارت سوخت، بی‌عملی در ساخت مسکن و افزایش فشار به مردم، تورم نزدیک ۵۰ درصد، افزایش چندبرابری قیمت دلار، افزایش نقدینگی، بدهی دولت، رشد اقتصادی، ضریب جینی، حمایت از مدیران نجومی، توتال، تبعات قرارداد کرسنت و…تنها بخشی از زمین سوخته‌ای است که دولت روحانی در ایجاد آن زحمت فراوان کشید.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روحانی، زمینی سوخته تحویل رئیسی داد، یعنی چه! بیشتر بخوانید »

علی مطهری:معلوم شد که برجام موهبت بوده است/ از ادعای حاکمیت یکدست تا تقلا برای اختلاف افکنی میان دولت و مجلس

علی مطهری:معلوم شد که برجام موهبت بوده است/ از ادعای حاکمیت یکدست تا تقلا برای اختلاف افکنی میان دولت و مجلس



آمریکا به همراه انگلیس، فرانسه و آلمان پای ثابت جنایت در منطقه غرب آسیا هستند. از تجهیز صدام به سلاح شیمیایی تا حمایت از داعش و جنایت علیه مردم یمن تا اعمال تحریم های ظالمانه علیه مردم ایران.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با   «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** علی مطهری:معلوم شد که برجام موهبت بوده است

«علی مطهری» نماینده حامی دولت روحانی در مجلس دهم در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت:«اینکه گفته می‌شود ما اقتصاد کشور را به برجام گره نمی‌زنیم، یک سیاست غیرواقعی و شعاری است، زیرا ما چه بخواهیم و چه نخواهیم اقتصاد کشور به برجام و رفع تحریم‌ها گره خورده است خروج نام سپاه از فهرست تروریسم امریکا خواسته بحقی است ولی وقتی صهیونیست‌ها بایدن را متقاعد و شاید مجبور کرده‌اند که آن را نپذیرد تا به این وسیله برجام منهدم شود، اصرار بر آن، در جهت خواست اسراییل حرکت کردن است.»

وی افزود:«نیاز به شجاعت و بی‌اعتنایی به شعارهای گذشته عده‌ای خام و جامد فکر است که برجام را خیانت می‌دانستند و حالا معلوم شده که موهبت بوده است و آنها کشور را از توسعه بازداشته‌اند… برای تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی باید بنیه اقتصادی کشور قوی باشد و این جز با بهبود روابط با دنیا و رفع تحریم‌ها رخ نمی‌دهد. با یک کشور فقیر که با برخی همسایه‌های خود نیز روابط خوبی ندارد و آنها از ترس ما به دامن اسراییل افتاده‌اند نمی‌توان به آرمان آزادی فلسطین رسید.»

علی مطهری:معلوم شد که برجام موهبت بوده است/ از ادعای حاکمیت یکدست تا تقلا برای اختلاف افکنی میان دولت و مجلس

علی مطهری در اظهارات مذکور تاکید کرده است که «ما چه بخواهیم و چه نخواهیم اقتصاد کشور به برجام و رفع تحریم‌ها گره خورده است.» نکته قابل تأمل اینجاست که به‌تازگی اطلاعات ویژه‌ای از یکی از خبرنگاران رویترز مستقر در پاریس به نام «جان آیریش» به شبکه‌های اجتماعی درز پیدا کرده که نشان می‌دهد وی جاسوس سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی (موساد) است. 

لنی (اسم مستعار افسر موساد) طی تماس‌های مکرر با جان (خبرنگار رویترز مستقر در پاریس) اطلاعاتی را علیه ایران ارسال می‌کند. در یکی از گفت‌وگوها، لنی که سعی می‌کند اطلاعات خود را به‌صورت کنترل‌شده در اختیار جان قرار دهد، تاکید می‌کند:«جمهوری اسلامی ایران به مرحله‌ای رسیده که چه با برجام و چه بدون برجام، توانایی رسیدن به سوخت ۲۰ درصد و بالاتر از آن را هم دارد و این نشان می‌دهد تحریم‌ها و تأثیر آن بر اقتصاد ایران، کارایی قبلی خود را از دست داده‌ اما باید فضای رسانه‌های بین‌المللی به‌گونه‌ای باشد که نخبگان در ایران را به این تحلیل برساند که بدون برجام، اقتصاد ایران شکست خواهد خورد.»

پیام اصلی افسر موساد به رسانه های غربی این است که به مردم ایران و به خصوص نسل جوان القاء کنید که شما نمی‌توانید بدون ارتباط و اتصال با قدرت‌های غربی به جایی برسید. متاسفانه این دیکته افسر موساد، دقیقا توسط جریان اصلاح طلب و رسانه های منتسب به این طیف در داخل در حال پیگیری است و این طیف به طرق مختلف به این خط، ضریب می دهد.

علی مطهری در این اظهارنظر مدعی شده است که «معلوم شد که برجام موهبت بوده است.» در تیرماه ۹۶ در دوسالگی برجام مقام ارشد سابق امنیتی رژیم صهیونیستی (کارمی گیلون رئیس‌اسبق شین‌بت) در فارن پالیسی نوشتبرجام برای اسرائیل یک موهبت بود.»

انستیتو واشنگتن نیز چندی پیش در یادداشتی با عنوان «چرا اسرائیل برای توافق هسته ای با ایران (به نوعی) دلتنگ است.» نوشته بود:«با توجه به پیشرفت های برنامه هسته ای ایران با وجود سیاست فشار حداکثری آمریکا، عده زیادی از مقامات اسرائیلی حال می گویند داشتن برجام بهتر از نداشتن آن بود ولی پیوستن مجدد آمریکا به آن کار دشواری خواهد بود.»

نشریه آمریکایی فارن پالیسی- اردیبهشت ۱۴۰۰- در مطلبی نوشته بود:«برجام در حال حاضر بهترین راه برای مقابله با ایران است و آمریکا برای به دست آوردن اهرم‌های فشارش در چارچوب این توافق، باید دوباره به عضویت آن درآید. البته مقامات سابق امنیتی رژیم صهیونیستی معتقدند بازگشت به توافق هسته‌ای و تحمیل مجدد محدودیت‌های آن علیه ایران کافی نیست، بلکه باید توافقی طولانی‌تر و محکم‌تر با ایران امضا شود که جلوی برنامه‌ی موشکی و فعالیت‌های منطقه‌ای تهران را نیز بگیرد.»

این نشریه آمریکایی در ادامه نوشته بود:« ۳۰۰ مقام ارشد امنیتی سابق اسرائیل به دولت اسرائیل توصیه کرده که بهتر است از استراتژی دومرحله‌ای دولت بایدن (که مرحله‌ی اول آن روی احیای برجام متمرکز است، و مرحله‌ی دوم آن روی دستیابی به توافقی «طولانی‌تر و قوی‌تر») حمایت کند و در طراحی و اجرای هر دو مرحله همکاری نزدیکی با واشینگتن داشته باشیداین رویکرد دومرحله‌ای باید با بازگشتِ هم ایران و هم آمریکا به برجام آغاز شود.»

متاسفانه جریان غربگرا در داخل کشور که بخش قابل توجهی از آنان به طیف اصلاح طلب گرایش دارند، آگاهی بسیار اندکی نسبت به مسائل سیاست خارجی دارند. این طیف ادعا می کند که به زبان دیپلماسی مسلط است اما این ادعا هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.

براساس مستندات موجود، جریان اصلاح طلب در مسئله برجام، با اسرائیل هم نظر و همصدا است.

علی مطهری:معلوم شد که برجام موهبت بوده است/ از ادعای حاکمیت یکدست تا تقلا برای اختلاف افکنی میان دولت و مجلس

نکته قابل تأمل اینجاست که نامه نگاری علی مطهری درباره برجام خطاب به رئیس جمهور همزمان با ترافیک دیدارهای دیپلماتیک دولت سیزدهم در تهران و به عبارتی دیپلماسی فعال دولت بدون برجام و FATF انجام شده است. گویا اصلاح طلبان این روند را موجب از بین رفتن حیثیت سیاسی خود می دانند. چرا که عیار ادعاهای این طیف درباره سیاست خارجی، بیش از پیش عیان می شود.

لازم به ذکر است که علی مطهری همان شخصی است که پیش از این مدعی بود که «دلیل باطل شدن سهمیه واکسن کرونای ایران، قرار داشتن در لیست سیاه FATF است.» تا 15 مرداد 1400- اتمام کار دولت روحانی- در حدود 19 میلیون دز واکسن کرونا وارد کشور شده بود. با شروع کار دولت سیزدهم به جهت تغییر ریل گذاری در امور اجرایی کشور، تا پایان اسفند 1400 مجموع واکسن‌های وارد شده به کشور به حدود 158 میلیون دز رسید. یعنی در حدود 8 ماه تقریبا واردات واکسن کرونا به کشور 8 برابر افزایش یافت. در این مدت واکسن‌های تولید داخل نیز به پیشرفت‌های قابل توجهی رسید و در سطح انبوه تولید شده و هم اکنون به چندین کشور نیز صادر می‌شود.

در تابستان 1400 میزان فوتی‌های روزانه کرونا به بیش از 700 نفر افزایش یافت. در ادامه با سیاستگذاری‌های دولت سیزدهم و دایر شدن مراکز شبانه‌روزی تزریق کرونا و افزایش قابل توجه مراکز واکسیناسیون در کنار واردات گسترده و تولید داخلی انبوه واکسن کرونا، به نقطه‌ای رسیدیم که اکنون میزان فوتی‌ها به زیر 5 نفر در روز رسیده و رکورد صفر فوتی در روز نیز ثبت شده است. این در حالی است که در دولت رئیسی هیچ تغییری در پرونده برجام و FATF ایجاد نشد.  

** از ادعای حاکمیت یکدست تا تقلا برای اختلاف افکنی میان دولت و مجلس

روزنامه آرمان در مطلبی با عنوان «هوای ابری میان بهارستان و پاستور» نوشت:«نگاهی به رویکردها و اظهارات برخی کارشناسان و چهره‌های سیاسی در حدفاصل یک سال گذشته در خصوص نوع ارتباط دولت و مجلس به وضوح نشان می‌دهد که برخی بسیار زودتر از اینها پیش‌بینی می‌کردند که ماه عسل دولت و مجلس چندان به دراز نکشد و حتی در همان سال اول نیز با یکدیگر به اختلاف نظر بخورند. نکته‌ای که امروز به راحتی می‌توان مؤید آن را در نوع تعامل دولت و مجلس دید. جایی که به واسطه برخی عملکردها از سوی وزرای اقتصادی بهارستان‌نشینان انتقادات صریح خود را نسبت به آنها ابراز می‌کنند و با طرح سوال از وزرا یا جمع‌آوری امضا برای استیضاح عزم جزم مجلس برای نظارت بر عملکرد دولتمردان را متذکر می‌شوند. »

در ادامه این مطلب آمده است:«به نظر می‌رسد مسیر برخی حامیان دولت درحال تغییر کردن است و عملکرد دولت رئیسی آنها را سمتی برده است که در کنار مردم به جمع منتقدین بپیوندند و شاید از دل این انتقادات فراکسیونی از منتقدین دولت در مجلس یازدهم شکل گیرد

علی مطهری:معلوم شد که برجام موهبت بوده است/ از ادعای حاکمیت یکدست تا تقلا برای اختلاف افکنی میان دولت و مجلس

طیف اصلاح طلب از زمان روی کارآمدن دولت رئیسی، بارها ادعای «حاکمیت یکدست» را مطرح کرده است. اینکه دولت سیزدهم به صورت طبیعی با هیچ مشکلی روبرو نخواهد شد چرا که دیگر قوا و نهادهای حاکمیتی به صورت یکدست با آن هماهنگ هستند.

اما حالا همین طیف با ذوق زدگی مدعی شده است که مجلس و دولت با یکدیگر اختلاف پیدا کرده و به حالت تقابل رسیده اند. این در حالی است که مجلس مشغول یکی از  وظایف اصلی خود یعنی نظارت بر عملکرد دولت است. همان وظیفه ای که در مجلس دهم و خصوصا در فراکسیون امید تعطیل شده بود و برخی نمایندگان علنا به «وکیل الدوله» تبدیل شده بودند.

جریان اصلاح طلب همواره طیف مقابل را به داشتن «توهم توطئه» متهم می کند. اما اتفاقا این طیف اصلاح طلب است که شدیدا به «توهم توطئه» دچار است. چرا!؟ به این دلیل که این جریان سیاسی چه در انتخابات پیروز شود و چه شکست بخورد، مسئولیت این پیروزی یا شکست را به هیچ عنوان نپذیرفته و آن را به عوامل بیرونی و توطئه آمیز نسبت می دهد.

بر همین اساس وقتی این طیف در انتخابات شکست بخورد، بدون هیچ سند و مدرکی صرفا به این دلیل که نتوانسته رأی مرم را کسب کند، آن را ناشی از تقلب در انتخابات جا می زند!

همچنین وقتی این طیف در انتخابات پیروز شود باز هم بدون هیچ سند و مدرکی و براساس ادعاهای واهی، علت ناکامی خود را اختیارات محدود جا می زند.

در حقیقت این جریان سیاسی بجای پذیرش کارنامه اسف بار و غیرقابل قبول خود، ناکامی هایش را ناشی از دست های پشت پرده و توطئه دیگران قلمداد می کند.

از سوی دیگر این طیف با ادعای حاکمیت یکدست در واقع اعتراف می‌کند که در تمام سال‌های فعالیت‌ش هرگز به دنبال هم‌افزایی قوای سه‌گانه با یکدیگر در جهت رسیدگی به مطالبات مردم و پیشرفت کشور نبوده است، بلکه حاکمیتی چندگانه و چند دسته و پیوسته در تنازع با سیاست‌های کلی نظام را می‌پسندند. شاید به همین علت باشد که  این جریان سیاسی همیشه در یک سر آشوب‌ و فتنه ها و التهابات پس از انقلاب قرار دارد.

**  به آمریکا کمک کنیم تا بحران انرژی را پشت سر بگذارد

روزنامه سازندگی در مطلبی نوشت:«شواهد نشان می دهد که دولت بایدن، تروئیکای اروپا و حتی آژانس خواهان ازسرگیری رایزنی ها با ایران هستند. چرا که همه به خوبی می دانند که گفتگو و توسل به دیپلماسی تنها گزینه باقیمانده روی میز است و هر گزینه دیگری صرفا می تواند زمینه ساز تشدید تنش ها شود.»

در ادامه این مطلب آمده است: «در شرایط کنونی و با توجه به بحران اوکراین که موجب افزایش بهای انرژی و متعاقبا تورم در آمریکا و حتی کشورهای اروپایی شده است، غرب خواهان بحران مشابهی در جغرافیای پرتنشی چون خاورمیانه نخواهد بود…امروز بیش از هر زمان دیگر درک چالش ها و مشکلات متقابل ایران و غرب بالاخص تهران و واشنگتن در اولویت قرار دارد و این گزاره ای است که عبور از آن صرفا با تکیه بر رایزنی و دیپلماسی محقق خواهد شد.»

علی مطهری:معلوم شد که برجام موهبت بوده است/ از ادعای حاکمیت یکدست تا تقلا برای اختلاف افکنی میان دولت و مجلس

متاسفانه برخی رسانه های اصلاح طلب رسما به «حافظ منافع آمریکا در تهران» تبدیل شده اند. این طیف با بی اعتنایی به منافع ملی ایران صرفا در پی آن هستند تا کاخ سفید بحران انرژی را در آمریکا به خوبی سپری کند.

روزنامه سازندگی که پیش از این بارها از دموکرات های آمریکایی تمجید کرده بود، در این مطلب مدعی شده که آمریکا و اروپا در پی آن هستند تا بحران در این کشورها به خاورمیانه(غرب آسیا) سرایت نکند.

این ادعا در حالی است که آمریکا به همراه انگلیس، فرانسه و آلمان پای ثابت جنایت در منطقه غرب آسیا هستند. از تجهیز صدام به سلاح شیمیایی تا حمایت از داعش و اعمال تحریم های ظالمانه علیه مردم ایران.

در حال حاضر جنگ اوکراین، آمریکا و اروپا را با بحران در حوزه نفت و انرژی مواجه کرده است. به دلایل مختلف آمریکا و همچنین اعضای اروپایی برجام شدیدا نیازمند احیای برجام هستند.سوالی که اینجا ایجاد می شود این است که آیا اکنون بهترین زمان برای احیای برجام برای طرف ایرانی نیست!؟ پاسخ منفی است. چرا که آمریکا و اروپا به عهدشکنی و بی عملی در اجرای تعهدات مشهور بوده و چنانچه برجام نیز احیا شود، هر زمان که طرف غربی به خواسته های خود رسید، یکطرفه توافق را کنار خواهد گذاشت.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

علی مطهری:معلوم شد که برجام موهبت بوده است/ از ادعای حاکمیت یکدست تا تقلا برای اختلاف افکنی میان دولت و مجلس بیشتر بخوانید »

۳۷ سفیر در نوبت جابه‌جایی هستند

جهت اطلاع سردبیر فراموشکار خبرگزاری وابسته به مدعیان تدبیر



سردبیر خبرگزاری وابسته به دولت سابق ادعا کرد دولت رئیسی خیلی نیاز به پاسخگویی ندارد

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: «محمد-م» به نامه‌نیوز گفت: «آقای رئیسی در یک فرآیند انتخاباتی شرکت کرده بود که قبل از آن گمان نمی‌کرد ردصلاحیت‌های گسترده اتفاق بیفتد. معتقدم ۵ رئیس‌جمهور بالقوه را پیش پای آقای رئیسی ذبح کردند تا آقای رئیسی توانست رئیس‌جمهور شود، در چنین شرایطی آقای رئیسی یک‌سری شعارهای غیرعملیاتی را مطرح کرد. یک سال از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ گذشت و روز حساب برای دولت آقای رئیسی فرارسیده است».

وی با ادعای اینکه آقای رئیسی در ناکامی و عدم موفقیت دولتش خیلی نیازی به پاسخگویی ندارد، افزود: «۵۲ درصدی که در انتخابات شرکت نکردند اصلا مطالبه‌ای از آقای رئیسی ندارند چون به شعارهای آقای رئیسی رأی ندادند که حالا از او توقع کنند. او در واقع تنها باید به همان ۱۸ میلیون نفری که به او رأی دادند جواب دهد که کسر بزرگی از آن ۱۸ میلیون نفر نیز آرای ایدئولوژیک دادند. بنابراین تجربه نشان می‌دهد این قشر از جامعه که به مسائل ایدئولوژیک نگاه می‌کند، ضعف‌ها و کاستی‌ها را کوچک یا توجیه می‌کند».

خلاف گویی آشکار همکار رسانه‌های زنجیره‌ای در حالی است که در تمام نظرسنجی‌های دولت روحانی (قبل از اعلام نهایی فهرست نامزدها)، آقای رئیسی ۶۵ تا ۷۰ درصد رای داشت و رای کسانی مانند آقایان جهانگیری و لاریجانی و… زیر سه تا ۴ درصد بود. همزمان همان نظرسنجی‌ها محبوبیت روحانی را زیر ۶ درصد نشان می‌داد که حاکی از جایگاه دولت روحانی و مدیران و حامیان اصلی اش بود. هنگامی هم که خاتمی و کروبی و ۱۶ حزب اصلاح‌طلب از آقای همتی حمایت کردند، نتوانستند بیش از ۲.۴۴۳.۳۸۷ رأی (حدود ۸ درصد کل آراء ماخوذه) را در مقابل ۱۸.۰۲۱.۹۴۵ رای آقای رئیسی، به خود جلب کنند.

درباره کاهش مشارکت هم اولا این رویداد ریشه در ناکارآمدی دلسردکننده دولت مدعی تدبیر امید داشت و ثانیا طبق برآوردهای رسمی بین‌المللی در آن زمان، اوج گیری شیوع کرونا موجب کاهش ۱۳ تا ۱۵ درصدی مشارکت‌های انتخاباتی در بسیاری از کشورها شده بود.

اما حساب خواستن این عنصر سیاسی کار از آقای رئیسی در نهمین فعالیت دولت وی هم لطیفه شیرینی است و حال آن که مدعیان اعتدال و اصلاحات در ماه‌های پایانی دولت روحانی با وقاحت همچنان ادعا می‌کردند که تقصیر دولت قبل است و ما مشغول آوار برداری هستیم(!) و حال آن که شرایط به ارث رسیده از دولت احمدی‌نژاد به دولت روحانی با زمین سوخته اقتصادی که دولت روحانی تحویل داد، زمین تا آسمان فرق می‌کند.

نهایتا باید به تحلیل گستاخانه خبر آن لاین در تاریخ ۱۹ بهمن ۱۳۹۲ اشاره کرد که تحت عنوان «جایزه بهترین کارگردانی برای حسن روحانی؛ در حاشیه چگونگی توزیع کالاهای اساسی» نوشت: «توزیع سبدکالا به مردم با شیوه‌ای که انجام شد، نه یک اتفاق بود و نه عملی که تبعات آن برای روحانی و مردانش غیرقابل پیش‌بینی باشد. او دقیقا همین اتفاق- ازدحام، دعوا و مرافعه و احیانا له شدن در زیر دست و پا- را پیش‌بینی می‌کرد و اصلا آن را برای پیشبرد استراتژی خارجی خود لازم داشت[!] به عبارت دیگر روحانی به یک نمایش داخلی برای ارائه در جشنواره‌های سیاسی خارجی نیازمند بود.

نگاه کنیم به اظهارات اخیر وندی شرمن که گفته است «شما در اخبار دیدید که ایران اخیرا به طور قابل مشاهده‌ای غذا بین مردم فقیر جامعه‌اش توزیع کرده تا نشان دهد کاهش هدفمند و محدود تحریم‌ها، تاثیر مستقیم بر مردم این کشور داشته است». به هر حال این دقیقا همان نتیجه‌ای بوده که روحانی از توزیع سبد کالا در میان مردم داشته است، این که تحریم‌ها بر روی مردم ایران تاثیر مستقیم و انکارناپذیر داشته؛ این که اوضاع اقتصادی مردم ایران نه تنها رو به راه نیست بلکه حاضرند برای چند عدد مرغ و چند کیلو برنج با یکدیگر درگیر شوند… درست است که روش توزیع سبد کالا چندان مناسب نبود، اما اگر با این نمایش بتوان جایزه اول بهترین اثر را در فستیوال سیاست جهانی به خود اختصاص داد، به تحقیر چند روزه‌ای که بازیگران آن شدند، می‌ارزید»!

بله، روزی خبرگزاری تحت نظر همین آقای سردبیر، تحقیر و زیر پا ماندن و له شدن شان را ارزشمند و لازم می‌دانست و حالا هشت سال بعد، به نام مردم اشک تمساح می‌ریزد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

جهت اطلاع سردبیر فراموشکار خبرگزاری وابسته به مدعیان تدبیر بیشتر بخوانید »