دولت روحانی

برای حرکت چرخ اقتصاد باید چرخ هسته ای و موشکی از کار بیفتد؟!/ میراث اسفبار «دولتِ اصلاح طلبان» در حوزه مسکن و اجاره بها

برای حرکت چرخ اقتصاد باید چرخ هسته ای و موشکی از کار بیفتد؟!/ میراث اسفبار «دولتِ اصلاح طلبان» در حوزه مسکن و اجاره بها



جریان تندرو اصلاح طلب معتقد است که ایران برای خوشامد طرف غربی باید توان دفاعی و نظامی خود را تعطیل کرده و در آن بتن بریزد.

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با  «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

** برای حرکت چرخ اقتصاد باید چرخ هسته ای و موشکی از کار بیفتد؟!

«محمد طبیبیان» کارشناس اقتصادی اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه شرق گفت:«تا زمانی که ایران چالش‌ها و مشکلات خود را با جامعه جهانی حل نکند، مطمئنا بحران‌های اقتصادی کنونی در کشور هم مرتفع نخواهد شد. این موضوعی دل‌بخواهی که مورد علاقه مقامات باشد یا نباشد، نیست؛ بلکه یک الزام و واقعیتی اجتناب‌ناپذیر است.»

وی افزود:«اگر دولت به دنبال آن است که چرخ اقتصاد به حرکت درآید و مشکلات کنونی رفع شود، باید دست از این سیاست خارجی هزینه‌زا بردارد… کشور به واقع تحمل تداوم این وضع را ندارد. شما به اتفاقات و تحولات چند روز گذشته و اعتراضات کسبه تهران نگاه کنید.»

این فعال اصلاح طلب در ادامه گفت:«با روی کار آمدن دولت سیزدهم روند نزولی تشدید شده است. متأسفانه با این طیف از مدیران و تیم اقتصادی دولت رئیسی، نه تنها مسائل و بحران‌ها حل نمی‌شود، بلکه باید شاهد بدترشدن وضعیت اقتصادی و معیشتی کشور باشیم. همان‌گونه که امروز اقتصاد ایران به این فلاکت افتاده است… به نظر من، چه در داخل و چه در خارج همه به این یقین رسیده‌اند که تهران اراده‌ و نیتی برای حل مشکلات خود با جامعه جهانی نیز ندارد.»

برای حرکت چرخ اقتصاد باید چرخ هسته ای و موشکی از کار بیفتد؟!/ میراث اسفبار «دولتِ اصلاح طلبان» در حوزه مسکن و اجاره بها

فعالین و رسانه های اصلاح طلب در ایجاد دوگانه های کاذب و دروغین مهارت ویژه ای دارند. دوگانه دروغین «معیشت-هسته ای» و «معیشت- موشکی» و «معیشت- قدرت منطقه ای» و…برخی مصادیق این رویکرد غلط و خسارت بار است.

این روزنامه اصلاح طلب مدعی شده است که اگر دولت سیزدهم می خواهد چرخ اقتصاد بچرخد باید مشکلات خود با جامعه جهانی را حل کند. کاملا آشکار است که منظور این طیف از جامعه جهانی، آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان است.

خب سوال اینجاست که مشکلات این ۴ کشور با ایران بر سر چیست؟ مقامات آمریکایی و تروئیکای اروپا صراحتا اعلام کرده اند که ایران باید دانش هسته ای را تعطیل کرده و از بکارگیری آن در برق رسانی، کشاورزی، تأمین داروی بیماران خاص و …صرفنظر کند و اگر در این موارد نیازی داشت، به ما مراجعه کند و اگر ما صلاح دانستیم، یا درخواست ایران را می پذیریم و یا این کشور را در حالت انتظار و استیصال قرار می دهیم. آیا جریانی که قائل به این رویکرد ذلیلانه و حقارت آمیز است، به استقلال و عزت کشور اعتقاد دارد؟!

یکی دیگر از مشکلات آمریکا و تروئیکای اروپا با ایران، توان دفاعی و نظامی و به خصوص قدرت موشکی کشورمان است. جریان تندرو اصلاح طلب معتقد است که ایران برای خوشامد طرف غربی باید توان دفاعی و نظامی خود را تعطیل کرده و در آن بتن بریزد. سوال اینجاست که کدام کشور عزتمند و مستقل و قدرتمندی حاضر است برای خوشامد دیگر دولت ها، توان دفاعی و نظامی خود را تعطیل کند؟!

آمریکا و تروئیکای اروپا همان دولت هایی هستند که در ۸ سال جنگ تحمیلی، صدام را به انواع سلاح های کشتارجمعی و از جمله سلاح شیمیایی مجهز کردند. این دولت ها در سالهای گذشته گروهک تکفیری تروریستی داعش را تجهیز و مسلح کردند. آیا ما باید در مقابل این دولت ها توان دفاعی خود را بر زمین بگذاریم. آیا این رویکرد عاقلانه است؟!

طیف تندرو اصلاح طلب اصرار دارد که صورت مسئله را پاک کند. این جریان سیاسی از یکسو از رانت خواران و نجومی بگیران و قاچاقچیان و مدیران بی کفایت دفاع کرده و فساد صندوق ذخیره فرهنگیان و هفت تپه و کرسنت و استات اویل را برجا می گذارد و از سوی دیگر مدعی است که راه حل رفع مشکلات اقتصادی در چوب حراج زدن بر صنعت هسته ای و موشکی و قدرت منطقه ای کشورمان است.

** میراث اسفبار «دولتِ اصلاح طلبان» در حوزه مسکن و اجاره بها

روزنامه اعتماد در مطلبی نوشت:«متاسفانه در یک دهه گذشته با وجود ثابت ماندن درآمدها قیمت مسکن شدیدا افزیش یافته و دسترسی خانوارها به مسکن دشوار شده است... در طول ۴ سال گذشته قیمت مسکن در تهران بین ۷ تا ۸ برابر افزایش پیدا کرده است

در ادامه این مطلب آمده است:«طی ۴ سال گذشته افزایش قیمت زمین بسیار بیشتر از قیمت ملک بوده و همین امر باعث شده که قیمت تمام شده ساخت و ریسک سرمایه‌گذاری افراد نیز بالا رفته و فرآیندها دشوارتر از گذشته شده است… شهرهای اقماری هم با مشکل روبه‌رو هستند و در بخش زیرساخت‌ها و امکانات ضعیف هستند و حتی خطوط ریلی برای مترو و جاده مناسبی ندارند و فاصله آنها هم به لحاظ زمانی با تهران زیاد است.»

برای حرکت چرخ اقتصاد باید چرخ هسته ای و موشکی از کار بیفتد؟!/ میراث اسفبار «دولتِ اصلاح طلبان» در حوزه مسکن و اجاره بها

وضعیت فعلی بازار مسکن یکی از نتایج عملکرد بسیار ضعیف دولت روحانی در حدفاصل سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ است. میانگین قیمت مسکن در شهر تهران از ۳،۸ میلیون در سال ۹۲ به ۲۸ میلیون در سال ۱۴۰۰ نشان از رشد بیش از ۶۰۰ درصدی می‌دهد که زمان انتظار برای خانه‌دار شدن را به حدود ۱۰۰ سال رسانده است.

به عبارت دیگر یکی از مهمترین ترک‌فعل‌های صورت گرفته که بخش مهمی از شرایط امروز بازار مسکن به آن مرتبط است، کاهش قابل توجه ساخت مسکن در کشور از سال ۱۳۹۲ به بعد است. این ترک فعل که با اسم رمز تخریب پروژه مسکن مهر کلید خورد، در نهایت زمینه نابسامانی گسترده در بازار مهمترین نیاز خانواده‌های کشور را پدید آورد.

وعده توخالی اجرای مسکن اجتماعی، عدم تکمیل مسکن مهر و توهین به خانوارهای ساکن در مسکن مهر، بی توجهی به نوسازی بافت های فرسوده، عدم برخورد جدی با سوداگران زمین و مسکن ، عدم توجه به ساخت و نوسازی مسکن روستایی، دفاع از رویکرد غلط و لیبرالی آزادسازی قیمت ها و…از جمله نقاط ضعف جدی کارنامه دولت روحانی در حوزه مسکن بوده است. آخوندی-آبان ۹۷- در مراسم تودیع خود گفته بود: «حضرات هر روز تبلیغ می کنند که این دولت حتی یک مسکن هم نساخته  است، این افتخار دولت است که حتی یک واحد مسکونی را نساخت».

گفتنی است پیش از این «مهدی آخوندی» فرزند عباس آخوندی به اتهام «کارچاق کنی» و تخلفات مالی بازداشت شد. پسر آخوندی در وزارتخانه ای که پدرش در رأس آن بود، با دریافت مبالغی از بعضی پیمانکاران برای آنها در وزارتخانه دستور گرفته یا کارسازی می کرد.

چندی پیش روزنامه اعتماد در مطلبی نوشته بود:«مقایسه متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی در تهران طی سال‌های ۹۵ تا دی ماه ۱۴۰۰ نشان می‌دهد که جهشی ۷۰۰ درصدی در این بازار رخ داده و قیمت‌ها از متری ۴ میلیون تومان به ۳۲ میلیون تومان رسیده؛ همین جهش چند صد درصدی زمان انتظار برای خانه‌دار شدن در پایتخت را به یک قرن رساند و نکته نگران‌کننده‌تر در این است که در صورت بالا رفتن تورم انتظاری افراد، جهش قیمتی در بازار مسکن به سایر شهرها نیز تسری می‌یابد و در این صورت خانه‌دار شدن در هر شهری می‌تواند به رویا بدل شود

لازم به ذکر است که در دولت روحانی اقداماتی نظیر جلوگیری از تصویب مالیات بر عایدی سرمایه به عنوان یک ابزار خارج کننده سوداگری از بازار و جلوگیری از راه‌اندازی سامانه ملی املاک و اسکان به عنوان زیربنای تحقق مالیات بر خانه‌های خالی زمینه جولان سوداگران بر بازار مسکن را مهیا کرد تا تقاضای موثر فاقدان مسکن را به حاشیه هدایت شود.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

برای حرکت چرخ اقتصاد باید چرخ هسته ای و موشکی از کار بیفتد؟!/ میراث اسفبار «دولتِ اصلاح طلبان» در حوزه مسکن و اجاره بها بیشتر بخوانید »

پایان «بزن دررو» آژانس و نقش نفوذی‌ها در صدور قطعنامه!

پایان «بزن دررو» آژانس و نقش نفوذی‌ها در صدور قطعنامه!



برخی در حالی می‌خواهند دولت سیزدهم را متهم و مواضع اصولی جمهوری اسلامی را عامل صدور قطعنامه القا کنند که در دوره مذاکرات هسته‌ای در زمان خودشان شورای حکام ۷ قطعنامه علیه ایران صادر کرد …

به گزارش مجاهدت از مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- نشست شورای حکام و قطعنامه آن آزمون و صحنه آزمایش صداقت ادعاهای بایدن در زمان انتخابات و بعد از آن بود. حساسیت و اهمیت نشست اخیر شورای حکام نه از این جهت که درباره و علیه ایران بود بلکه از این جهت بود که بایدن ادعاهای زیادی درخصوص محکومیت اقدامات ترامپ از جمله پاره کردن برجام داشت و وعده اصلاح آنها را از طریق دیپلماسی و نه از راه تخاصم می‌داد، اما اکنون با ارائه قطعنامه ضدایرانی به شورای حکام‌، فریبکاری‌اش بیش از بیش آشکارتر شد و نشان داد که بایدن همان دست چدنی ترامپ در دستکش مخملی است و مسیر و خوی خصمانه او با ملت ایران هیچ فرقی با ترامپ ندارد!

لذا اولاً در پایان مذاکرات وین‌، بایدن در سر یک دوراهی قرار گرفت که یا باید به وعده‌های انتخاباتی خود عمل و تحریم‌های ایران را لغو می‌کرد و نشان می‌داد که بایدن، ترامپ نیست و یا فریبکاری و خباثت خود را آشکار می‌کرد و نشان می‌داد که بایدن همان ترامپ است! و از آنجایی که فریبکاری و خباثت در خون و DNA مقامات آمریکایی است‌، ذات و صداقت نداشتن خود را به افکار عمومی دنیا و مردم ایران نشان داد و این «نقطه عطف در مقطعی حساس» است که هرگونه پیامد و تبعات قطعنامه از جمله واکنش ایران را باید بر اساس آن ارزیابی و تحلیل کرد.

ثانیاً نکته مهم برای درک فریبکاری بایدن این که بایدن هشت سال قبل زمانی که سناتور بوده خودش به اتفاق دیگر دموکرات‌ها به تمام تحریم‌های علیه ایران رأی داده و پس از برجام نیز زمانی که معاون رئیس‌جمهور آمریکا بوده، قوانین تحریمی بیشتر علیه جمهوری اسلامی وضع و تحریم‌هایی را که به آنها رأی داده بود، اعمال کرده، حال چگونه باید از او بپذیریم که قصد حسن نیت و لغو این تحریم‌ها را دارد، 

کما این که در داخل و خارج آمریکا نیز همزمان متهم به تناقض‌گویی در عمل و شعارهایش شد. هیلاری کلینتون در یک برنامه تلویزیونی به همراه آنتونی بلینکن اذعان می‌کند «هشت سال قبل در سنا من و بایدن به تمام تحریم‌های ایران رأی دادیم و با سناتور بایدن تلاش کردیم این تحریم‌ها تصویب شوند».

نکته مهم در سخنان کلینتون در این برنامه همچون بحث سناتور مورفی با رابرت مالی در جلسه سنا این بود که با اشاره به «پیامدهای خیلی سنگین هرگونه اقدام نظامی برای آمریکا و امکان‌پذیر نبودن آن»، به بلوف بودن «گزینه روی میز بایدن» هم اذعان کرد.

ثالثاً بر اساس استراتژی آمریکا، اوباما وظیفه داشت برجام را برای متوقف کردن دستاوردهای صلح‌آمیز هسته‌ای امضا کند و ترامپ وظیفه داشت با هدف گسترش دامنه محدودیت‌ها علیه ایران از آن خارج شود و بایدن وظیفه دارد بر بستر اقدامات اوباما و ترامپ محدودیت‌های بیشتری را با توسل به حربه بازگشت به برجام اعمال کند. کما این که اوباما و جان کری هنگام ترک کاخ سفید اذعان کرده بودند 

«ما برنامه هسته‌ای ایران را مهار و راه را برای دولت بعدی جهت مهار منطقه‌ای و موشکی ایران از طریق برجام مهیا کردیم»! لذا طبیعی است که شروط بایدن همان شروط ترامپ و پمپئو باشد.

رابعاً تحریم تنها سلاح بایدن برای تحت فشار قرار دادن دیگر کشورها از جمله ایران درجهت وادار کردن به عقب‌نشینی از حقوقشان است‌، با چه عقلانیت سیاسی می‌توان هضم کرد که آمریکا می‌خواهد تحریم‌ها را لغو کند، کما این که از یک سو آمریکایی‌ها ادعا دارند با توسل به این تحریم‌ها می‌خواهند در قضیه موشکی و منطقه‌ای‌، ایران را وادار به تسلیم کنند و از سوی دیگر تاکنون نیز در دنیا موردی سراغ نداریم که آمریکا تحریم‌های کشوری را لغو کرده باشد. حتی کشورهایی که مجبور به تسلیم شدند و تمام قدرت هسته‌ای و دفاعی خود را بار کشتی کردند و تحویل آمریکا دادند! 

خامساً قطعنامه شورای حکام نشان داد علی‌رغم این که تمام نظام سیاسی و مدیریتی و حاکمیتی ایران از رهبری و شورای عالی امنیت ملی تا دولت و مجلس و ملت پشت تیم مذاکره‌کننده خود قرار دارند و این تیم نماینده واقعی ملت و حاکمیت ایران است‌، اما بایدن نه نماینده تمام مردم آمریکاست و نه حاکمیت آمریکا از جمله کنگره و سنا و حتی بخش مهمی از هم‌حزبی‌های دموکراتش و بخش مهمی از دولتش پشت سیاست او برای احیای برجام نیستند و این اختلافات شدید داخلی و تهدیدات دو حزبی در کنگره به‌عنوان عامل اصلی شکست میز وین بود.

سادساً علی‌رغم ادعای جامعه جهانی بودن آمریکا ومتحدانش‌، چند کشور اروپایی، چین و روسیه و هند و پاکستان و لیبی که به این قطعنامه رأی موافق ندادند، عملاً نماینده بخش اکثریت جمعیت جهان هستند که در مقابل زورگویی آمریکا ایستاده‌اند.

۲-همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد و آمریکا در طی مذاکرات نشان می‌داد، بایدن از همان ابتدا تلاش داشت در سایه تهدید و فریبکاری رسانه‌ای برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی داخلی و افزایش مطالبات از دولت و تیم مذاکره‌کننده‌، خود را مشتاق بازگشت به برجام و آماده لغو تحریم‌ها القاء و پس از ایجاد دوقطبی در جامعه و احیاء فضای شرطی کردن اقتصاد کشور و در نهایت با لغو نکردن تحریم‌ها و ایجاد سرخوردگی در مردم و افزایش نارضایتی از سیاست نظام و ایجاد آشوب‌، ایران را متهم و عامل نرسیدن به توافق نشان دهد.البته با درایت تیم ایرانی و هوشیاری مردم‌، بایدن به اهداف خود نرسید.

در این سناریو یکی از شگردهای آنها «القاء خوش‌بینی کاذب» نسبت به روند مذاکرات و حصول توافق بود که برخی در داخل نیز ذوق‌زده و در این میدان بازی کردند و رسانه‌های غربی – عربی هم به‌طور مشکوک و سؤال‌برانگیزی این اظهار خوش‌بینی برخی داخلی‌ها را به‌صورت برجسته و گسترده‌ای پوشش خبری دادند؛ اما خیمه‌شب‌بازی شورای حکام نشان داد قطعاً احساس و ادعای خوش‌بینی به روند هرگونه مذاکره‌ای بدون توجه به سابقه فریبکارانه آمریکایی‌ها و تجربه تلخ چنین خوش‌بینی‌هایی در گذشته‌، سرابی بیش نیست و هدف آن کشاندن ایران به میدان بازی آمریکاست‌، همان‌گونه که اکنون نیز برخی در داخل همسو با پازل آمریکا و با متهم کردن ایران‌، در سوگ برجام سوگوار شده‌اند و مزورانه و خبیثانه و البته به دور از واقعیت‌ها ادعا و فضاسازی می‌کنند «قطعنامه شورای حکام و خروج از NPT‌، نظام را با خیزش‌های مردمی روبه رو خواهد کرد و امکان حمله نظامی اسرائیل وجود دارد»!

در حالی که خودشان نتوانستند و پاسخ نمی‌دهند که چرا سیاست آنها راه به جایی نبرد و در حالی که در مقابل افزایش تحریم‌ها و صدور قطعنامه علیه ایران همزمان با مذاکرات خفقان گرفته‌اند، حالا که ایران می‌خواهد پاسخ دهد زبان باز کرده‌اند و ادعا می‌کنند «با گفت‌وگو می‌توان پرونده را بست وگرنه تهدید خروج از ان پی تی بهانه به آنها می‌دهد و این سیاست راه به جایی نمی‌برد». این جماعت اولاً باید پاسخ دهند منظور نماینده آمریکا در شورای حکام از «شریک مشتاق در تهران برای آمریکا» کیست و آیا بیان ادعاهای آنها با اذعان هول‌گیت که گفته 

«برای بازگشت به برجام به یک شریک مشتاق در تهران نیاز داریم»، اتفاقی است؟! ثانیاً مسئله ایران و آژانس در حقیقت پرونده‌سازی اسرائیل و آمریکا علیه ملت ایران است و اصولاً پرونده‌سازی را که نمی‌توان با مذاکره و گفت وگو حل کرد، همان‌گونه که مذاکرات منفعلانه و عملکرد بعضاً خیانتکارانه آنها در طول هشت سال حل نکرد و به فرمایش رهبری «در دولت قبل مشخص شد که اعتماد به آمریکا و برجام مطلقاً جواب نمی‌دهد». لذا همان زمان نیز گفتیم که «خوش‌بینی» و انتظار «حسن نیت» از آمریکا با واقعیت‌ها و ذات آمریکا همخوانی ندارد و برخی خبرنگاران و تحلیلگران حاضر در وین هم خوش‌بینی‌های آن زمان را «مختصر و کوتاه و تاکتیکی» توصیف کرده بودند.

۳-برخی در حالی می‌خواهند دولت سیزدهم را متهم و مواضع اصولی جمهوری اسلامی را عامل صدور قطعنامه القا کنند که در دوره مذاکرات هسته‌ای در زمان خودشان شورای حکام ۷ قطعنامه علیه ایران صادر کرد و آن زمان روحانی و ظریف و تیمشان در مواضعی مغالطه‌آمیز ادعا می‌کردند قطعنامه‌های شورای حکام اهمیت زیادی ندارد! نکته مهم این که تمام این هفت قطعنامه بلافاصله بعد از عقب‌نشینی‌ها و باج‌دهی‌های دولت اصلاحات تحت عنوان اعتمادسازی صادر می‌شد.

اولین آن در ۲۹ خرداد ۸۲ و هفتمین آن ۲۰ مرداد ۸۴ چهار روز قبل از پایان مأموریت روحانی در شورای عالی امنیت ملی تصویب و صادر شد و نکته طنزآمیز این بود که روحانی در زمان ریاست‌جمهوری‌اش ادعا می‌کرد «دیگران هر وقت می‌رفتند مذاکره می‌کردند، بعد یک قطعنامه علیه ایران صادر می‌شد»! اکنون نیز صدور قطعنامه جدید شورای حکام نیز نتیجه برجام و مذاکرات برجامی به‌عنوان گلابی و دستاورد مشعشع! دولت روحانی است.

۴- اما کسانی که سوگوار برجام شده‌اند و برای مشکلات مردم که حاصل عملکرد خودشان است، اشک تمساح می‌ریزند و قبلاً ادعا داشتند با هر روز تأخیر در امضا و تصویب برجام چقدر ضرر می‌کنیم، به سخنان اخیر جان کری در کنگره توجه کنند که عملکرد این جماعت در برجام چه دستاورد عظیمی! برای ملت ایران داشته و چرا رهبری از آن به «خسارت محض» یاد کردند!

جان کری در توضیح آثار توافق ۲۰۱۵، در یک قلم از دستاوردهایش می‌گوید «برجام به‌طور متوسط قیمت نفت را بیش از ۸۰ دلار در هر بشکه طی ۲ سال و نیم کاهش داد و ایالات‌متحده با واردات و تکمیل ذخیره استراتژیک نفت خود برای هر بشکه نفت بیش از ۸۰ دلار کمتر پرداخت کرد و ایران از فروش روزانه بین ۵/۱ میلیون الی ۲ میلیون بشکه نفت خود همین مقدار ضرر کرد و به‌طور خلاصه طی این ۷ سال فقط سود نفتی ما دو تریلیارد (۲ هزار میلیارد) و ضرر ایران حدود یک تریلیارد دلار و تورم بیش از ۵۰ درصدی در دولت قبلی ایران یکی از تبعات برجام بود که اگر ترامپ کمی صبر می‌کرد، آثار بهتر برجام را می‌دیدیم‌، اما اکنون دولت جدید ایران با رساندن قیمت نفت به ۱۲۰ دلار در هر بشکه، بدون برجام توانسته تحریم‌ها را خنثی کند و امروز ما با ایرانی به مراتب قوی‌تر از ایران متعهد در برجام روبه رو هستیم و چاره‌ای نیست که هرطور شده ایران را دوباره به برجام برگردانیم»!

۵- نکته بارز این دور از مذاکرات و متفاوت از دوره‌های قبل‌، این بود که با توجه به فرمایش رهبری که تأکید دارند «اِشکال مذاکره این است که شما را از راه صحیح خودت منحرف می‌کند، امتیاز را از شما می‌گیرند و آن چیز که باید به شما بدهند، نمی‌دهند»! تیم ایرانی اجازه نداد که آمریکا آنها را از مسیر ایستادگی بر لزوم تأمین منافع ملت ایران منحرف و وادار به امتیاز دادن کند.

۶- نتیجه مذاکرات وین هرچه بود، دیگر حربه آژانس جواب نخواهد داد و همان‌گونه که با زدن گلوبال آمریکایی و پایگاه عین الاسد نشان دادیم که زمان «بزن دررو» تمام شده و با مصادره و توقیف نفت‌کش‌های انگلیسی و… و یونانی نشان دادیم که دزدی دریایی هم تمام شده که در مورد آخر، یونان در واکنش به پاسخ قاطع ایران عقب‌نشینی و دستور توقیف و در اختیار آمریکا گذاشتنِ نفتکش ایرانی را لغو کرد، «زمان بزن دررو آژانس» نیز پایان یافته و هر اقدام او با واکنش قاطع جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد.

کما این که با بخشی از واکنش ایران مواجه شد و باید منتظر واکنش‌های اساسی‌تر دیگر هم باشد. لذا اکنون خروج از تعلیق و عضویت در NPT و پایان دادن به سفرهای گروسی به تهران به یک مطالبه عمومی در ایران تبدیل شده و در ادامه آن چنان که رئیس‌کمیسیون امنیت ملی مجلس تأکید کرده «حتماً در فرآیند مذاکرات برجامی با ۱+۴ تجدید نظر خواهیم کرد».

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پایان «بزن دررو» آژانس و نقش نفوذی‌ها در صدور قطعنامه! بیشتر بخوانید »

یادداشت داماد روحانی دولت روحانی گل شکوفایی ایران را زد!

یادداشت داماد روحانی دولت روحانی گل شکوفایی ایران را زد!



داماد حسن روحانی در یادداشت خود در روزنامه آرمان، مدعی شده است که روحانی گل شکوفایی ایران را زد و در آن تیم ظریف در نوک حمله بازی می‌کرد و صالحی پاس گل به آن می‌داد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، کامبیز مهدی‌زاده که جز نسبت فامیلی با رئیس‌جمهور سابق، عنوان و رزومه قابل ذکری ندارد، توانسته در روزنامه آرمان جایی برای انتشار مواضع و سخنان خود بیابد. روزنامه آرمان که به نام روزنامه خانوادگی خانواده هاشمی رفسنجانی شناخته می‌شد و نوه امام را هم در حد «خمینی دوم» تقدیس کرد، به مبنا قرار دادن نسبت فامیلی با مقامات برای انتشار مطلب در مورد آن‌ها علاقه وافر دارد و از این رو نسبت به یادداشت داماد حسن روحانی هم عنایت ویژه دارد!

داماد حسن روحانی در یادداشت خود در روزنامه آرمان، مدعی شده است که روحانی گل شکوفایی ایران را زد و در آن تیم ظریف در نوک حمله بازی می‌کرد و صالحی پاس گل به آن می‌داد.

به نظر می‌رسد از جهت معکوس صحبت کردن، تفاهم خوبی میان پدرزن و داماد برقرار است! شکوفایی اقتصادی دانستن اقدامات روحانی در حالی است که خروجی تیم مذاکرات برجام در دولت روحانی «تقریباً هیچ» و «خسارت محض» بود. تیمی که مشغول پاسخگویی به منتقدان داخلی بود و هر نقدی را با توهین و برچسب جواب می‌داد و با دشمنان خارجی مدارا می‌کرد و از پیگیری حقوق مردم ایران در مذاکرات هسته‌ای جا مانده بود.

اوج ماجرا آنجا بود که ظریف پس از پایان دوران مسئولیت، طی اظهاراتی در یک شبکه اجتماعی گفت: «من در مجلس گفتم در برجام کلمه «تعلیق» وجود ندارد. اشتباه از من بود. چهار بار کلمه «تعلیق» در برجام وجود دارد، ولی مذاکره‌کننده ما به من اطلاع نداده بود».

در بخشی از یادداشت مهدی‌زاده می‌خوانیم: «در سال ۱۳۹۲ دولت با هدایت حسن روحانی با توپ سیاست خارجی، گل اقتصادی و شکوفایی ایران را زد و در آن تیم ظریف در نوک حمله بازی می‌کرد و صالحی پاس گل به آن می‌داد و عراقچی و تخت‌روانچی هم در قامت دو هافبک بازی‌ساز نقش‌آفرینی می‌کردند… مهم است چه کسی هدایت یک تیم را برعهده داشته باشد. با هیاهو نمی‌توان مذاکره کرد… این روش مذاکره و تعامل باز همان آش و همان کاسه شد. اگر مردم این روش را می‌پسندیدند به حسن روحانی رأی نمی‌دادند.»

در باب این جملات او، فقط همین سؤال کافی است که پس چرا در انتخابات سال گذشته نفی روحانی حتی از سوی نامزد همسوی او نیز رأی‌ساز بود، کسی در این نکته تردید ندارد که انتخابات ریاست‌جمهوری سال گذشته «نه» به روحانی بود به گونه‌ای که گفته شد محبوبیت مردمی او به زیر ۱۰ درصد رسیده بود

منبع : روزنامه جوان

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

یادداشت داماد روحانی دولت روحانی گل شکوفایی ایران را زد! بیشتر بخوانید »

اگر ما در برجام کوتاه بیاییم، آمریکا هم کوتاه می‌آید/ نسخه پیچی خالقان «امضای کری تضمین است» برای دولت رئیسی

اگر ما در برجام کوتاه بیاییم، آمریکا هم کوتاه می‌آید/ نسخه پیچی خالقان «امضای کری تضمین است» برای دولت رئیسی



اگر برجام بهترین، کم‌هزینه‌ترین و کوتاه‌ترین راه برای مدیریت چالش‌ها و بحران‌های داخلی است، پس چرا این معجزه و فتح الفتوح در دولت روحانی جواب نداد!؟

سرویس سیاست مشرق – روزانه می‌توان از لابه‌لای گزارش‌ها و عناوین خبری رسانه‌های مکتوب و حتی غیر مکتوب، نکات قابل‌توجهی استخراج کرد؛ موضوعاتی که می‌تواند برای مخاطبین قابل‌استفاده و محوری برای تحلیل باشد، در گزارش روزانه “ویژه‌های مشرق” نکات و تأملات قابل‌استخراج از رسانه‌ها برای مخاطبین عرضه خواهد شد؛ با    «ویژه‌های مشرق» همراه شوید.

*******

**اگر ما در برجام کوتاه بیاییم، آمریکا هم کوتاه می آید

«صباح زنگنه» فعال اصلاح طلب در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت: «تأخیر و تأمل‌هایی که روی این موضوع شد برجام را در وضعیت شکننده‌ای قرار داده است و مشخص نیست در آینده در چه مسیری حرکت خواهد کرد…به‌هرحال برای رسیدن به نتیجه باید طرفین از مواضع حداکثری خود کوتاه بیایند و به یک جمع‌بندی مشترک دست پیدا کنند.»

وی افزود: «انعطاف هرکدام از طرفین باعث انعطاف طرف مقابل می‌شود و در مقابل پافشاری روی مواضع حداکثری باعث می‌شود که طرف مقابل نیز در همین مسیر حرکت کند…تنها مسیری است که می‌تواند برجام را به نتیجه برساند این است که ایران و آمریکا به راه‌حل‌های میانه فکر کنند و درنهایت به راه‌حل‌های موقت رضایت بدهند. تنها در چنین شرایطی است که هر دو طرف به خواسته‌های خود دست پیدا می‌کنند.»

این فعال اصلاح طلب در ادامه گفت: «از یک‌سو ایران با گشایش‌هایی در زمینه تحریم‌ها و اقتصاد خود مواجه می‌شود و می‌تواند برخی از مشکلات خود را حل کند و از سوی دیگر آمریکا می‌تواند اعتبار ازدست‌رفته خود درباره برجام را که با خروج ترامپ از برجام صورت گرفت را دوباره به دست بیاورد. من معتقدم راه‌حل سوم همچنان بهترین راه و حل و شاید تنها راه‌حل باشد که برجام را از محاق بیرون بیاورد

اگر ما در برجام کوتاه بیاییم، آمریکا هم کوتاه می‌آید/ نسخه پیچی خالقان «امضای کری تضمین است» برای دولت رئیسی

بزرگترین اشتباه اصلاح طلبان در پرونده برجام این است که کارنامه سیاه آمریکا در توافقات بین المللی و از جمله برجام را سانسور کرده و بر آن سرپوش می گذارند. آمریکا به «قاتل زنجیره ای توافقات بین المللی» مشهور است.

جریان اصلاح طلب در اقدامی تأمل برانگیز، ایران و آمریکا را در مسئله برجام در یک کفه ترازو قرار می دهند. در دولت روحانی و علیرغم آنکه دولت وقت تمامی تعهدات خود را شتابزده و یکجا و پیش دستانه انجام داد، وقتی در دولت باراک اوبامای مودب! و باهوش! نوبت به تعهدات آمریکا رسید، کاخ سفید نه تنها تعهدات خود را انجام نداد بلکه در اولین روز اجرای برجام، تحریم های جدیدی علیه ایران وضع کرد.

حالا علیرغم این کارنامه سیاه و فراموش نشدنی، فعالین و رسانه های اصلاح طلب مدعی هستند که اگر ما در برجام کوتاه بیاییم، آمریکا هم کوتاه می آید، این در حالی است که خوی دیکتاتوری و سلطه گری و غارتگری و زورگویی آمریکا، شهره خاص و عام است.

تجربه ثابت کرده است که دولت آمریکا- هم دموکرات ها و هم جمهوری خواهان- فقط زبان زور را می فهمد. به عبارتی، دولت تروریست و زورگو و غارتگر آمریکا فقط زبان اقتدار را می فهمد. بر همین اساس هرگونه عقب نشینی و ضعف و انفعال در مقابل این دولت عهدشکن و زورگو، خسارت هایی بیشتری در پی دارد.  

** حامیان «شهردار هفت تیرکش» منتقدِ خشونت علیه زنان شدند!

روزنامه اعتماد در مطلبی با عنوان «اصلی‌ترین مساله زنان این سرزمین تامین امنیت است» نوشت: «کمیسیون زنان بنیاد باران با انتشار نامه سرگشاده‌ای خطاب به معاون رییس دولت سیزدهم درباره مانع‌تراشی‌ها در مسیر تصویب لایحه حفظ امنیت و کرامت زنان و خانواده و عواقب آن هشدار دادند

در ادامه این مطلب آمده است: «اکنون که در دهه پنجم انقلاب اسلامی به سر می‌بریم مطالبات انباشته شده زنان روز به روز بیشتر و بیشتر می‌شود. زمانی که با ندای رهبر کبیر انقلاب امام خمینی زنان و مردان این سرزمین پا در عرصه مشارکت برای پیروزی انقلاب اسلامی گذاشتند، اهداف بلندی نظیر استقلال و آزادی را در لوای جمهوری اسلامی به عنوان نظام دموکراتیک و اسلامی مورد نظر داشتند. آنها با امید به اینکه در پرتوی نظام سیاسی مبتنی بر دین اسلام و مشارکت مردمی بتوانند مشکلات و نیازهای خود را برآورده کنند تلاش‌های بسیاری انجام دادند و زخم‌های ناشی از جنگ تحمیلی هشت ساله به همراه فشارهای ناشی از تحریم را به جان خریدند تا بتوانند کشور خود را از شر دشمنان دور کنند و مطالبات خود را پاسخ بگیرند. مطالبات زنان که ناشی از گسترش خشونت برای آنان در فضای خانواده و اجتماع اشکال نگران‌کننده‌ای به خود گرفته نیازمند توجه بیشتر قانونگذاران و مسوولان اجرایی کشور است.»

اگر ما در برجام کوتاه بیاییم، آمریکا هم کوتاه می‌آید/ نسخه پیچی خالقان «امضای کری تضمین است» برای دولت رئیسی

جریان اصلاح طلب به برخورد قبیله ای و باندی و به عبارتی به واکنش دوگانه به مسائل، مشهور است. تجربه ثابت کرده که مسائلی از جمله حمایت از حقوق زنان، پشیزی برای لیدرها و سران این طیف اهمیت ندارد. چرا!؟ به این نمونه توجه کنید:

«محمد علی نجفی»  شهردار اسبق تهران و از چهره‌های مشهور جریان اصلاح طلب که ریاست سازمان برنامه و بودجه در دولت خاتمی و ریاست سازمان میراث فرهنگی در دولت روحانی و وزارت آموزش و پرورش در دولت هاشمی رفسنجانی را در کارنامه خود دارد و در سال ۹۲ نیز یکی از گزینه‌های اصلاح طلبان برای ریاست جمهوری بود – ۷ خرداد ۹۸ «میترا استاد» همسر دوم خود را- که ۳۰ سال از وی جوانتر بود- به ضرب گلوله و با سلاح غیرمجاز به قتل رساند.

اگر ما در برجام کوتاه بیاییم، آمریکا هم کوتاه می‌آید/ نسخه پیچی خالقان «امضای کری تضمین است» برای دولت رئیسی

قتل یک زن توسط یک سیاستمدار اصلاح طلب، افکار عمومی را به شدت جریحه دار کرد، اما نکته قابل تأمل اینجاست که زنان اصلاح طلب به هیچ عنوان این اقدام را محکوم نکرده و علیه آن موضع نگرفتند.

«شهیندخت مولاوردی»  که سابقه معاونت امور زنان و خانواده رئیس جمهور در دولت روحانی را در کارنامه خود دارد و تا پیش از اجرای قانون منع بکارگیری بازنشستگان، دستیار ویژه روحانی در امور حقوق شهروندی نیز بود، از جمله این افراد است.  فعالین رسانه ای در آن مقطع تاکید کردند که زنان معروف اصلاحات مثل شهیندخت مولاوردی که رگ گردنشان علیه خشونت خانگی بیرون میزند کلمه‌ای در همدلی با زن قربانی و محکومیت جنایت هم حزبی‌شان نگفتند.

مولاوردی در پاسخ به این مطالبه در توئیتی نوشت: «گاهی سکوت از سر رضایت نیست، گاهی سکوت سرشار از ناگفته‌هاست و شاید سکوت بره‌ها!، همه سکوت‌ها از یک جنس نیستند، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». نکته قابل تامل اینجاست که پیام توئیتری مولاوردی، فضای دیکتاتوری و قبیله‌ای در طیف اصلاحات را بدون روتوش نمایش داد.

«معصومه ابتکار» معاون امور زنان و خانواده رئیس جمهور نیز از دیگر افرادی بود که در ماجرای قتل همسر دوم نجفی، سکوت کرده و از واکنش به این جنایت امتناع کرد.   «پروانه سلحشوری»  نماینده عضو فراکسیون امید مجلس در ماجرای جنایت نجفی، به جای دفاع از مقتول و اعتراض به این رفتار جنایتکارانه در اقدامی تأمل برانگیز در مصاحبه با روزنامه شرق- ۲۱ خرداد ۹۸- گفت: «درباره پرونده قتل همسر محمدعلی نجفی، واقعاً نمی‌دانم پرستوسازی واقعیت دارد یا نه، اما همه اشاره می‌کنند که پرستوسازی در کشور رخ می‌دهد و میترا استاد قربانی این پرستوسازی بوده است»!

پس از اقدام جنایتکارانه نجفی، اصلاح طلبان با زیرپا گذاشتن همه دعاوی گذشته خود در زمینه ضدیت با خشونت، دفاع از حقوق زنان و احترام به قانون و دادگاه و پرهیز از اقدامات خودسرانه، مدعی شده بودند، نجفی کار خوبی کرده که همسرش را به تشخیص خودش به قتل رسانده است. آن‌ها در همین مسیر، توهین و اتهاماتی شرم‌آور را نثار همسر مقتول نجفی کردند.

اصلاح طلبان بجای دفاع از مقتول و محکوم کردن اقدام قاتل، از «قاتلِ یک زن» قهرمان ساخته و مقتول را آماج توهین و تهمت قرار دادند. در نهایت  خاتمی و همقطاران وی برای نجات قاتلِ یک زن،    ۱۰ میلیارد تومان هزینه کردند.

بنابر دلایل متعدد و متقن، لیدرها و سران جریان اصلاح طلب به هیچ عنوان نمی توانند مدعی حمایت از حقوق زنان باشند.

** نسخه پیچی خالقان تیتر «امضای کری تضمین است» برای دولت رئیسی

روزنامه شرق در مطلبی نوشت: «حالا که دولت رئیسی روی کار آمده است و با مشکلات از نزدیک دست‌وپنجه نرم می‌کند، به این درک رسیده که بهترین، کم‌هزینه‌ترین و کوتاه‌ترین راه برای مدیریت چالش‌ها و بحران‌های داخلی، احیای برجام و لغو تحریم است؛ اما نکته اینجاست که مخالفان برجام، چه دلواپسان و چه کاسبان تحریم یا به هر اسم دیگری در مجلس و دیگر نهادها دولت را در بن‌بست قرار داده‌اند

اگر ما در برجام کوتاه بیاییم، آمریکا هم کوتاه می‌آید/ نسخه پیچی خالقان «امضای کری تضمین است» برای دولت رئیسی

جریان اصلاح طلب اصرار دارد که نسخه شکست خورده و پرهزینه خود را به دولت رئیسی تحمیل کند. روزنامه شرق مدعی شده که «بهترین، کم‌هزینه‌ترین و کوتاه‌ترین راه برای مدیریت چالش‌ها و بحران‌های داخلی، احیای برجام است.» این ادعای مضحک در حالی است که دولت قبل با همین شعار، وعده های فراوان داد و در نهایت با کارنامه ای بسیار ضعیف به کار خود پایان داد.

روزنامه شرق در سال ۹۴ با تیتر درشت در صفحه اول نوشت: «امضای کری تضمین است؛ اطمینان تهران از اجرای برجام»؛ بعدها این تیتر به نماد سهل اندیشی و بی اطلاعی جریان اصلاح طلب از سیاست خارجی و روابط بین الملل تبدیل شد.

یک سوال؛ اگر برجام بهترین، کم‌هزینه‌ترین و کوتاه‌ترین راه برای مدیریت چالش‌ها و بحران‌های داخلی است، پس چرا این معجزه و فتح الفتوح در دولت روحانی جواب نداد!؟ مگر قرار نبود با برجام هم چرخ کارخانه ها بچرخد و هم چرخ سانتریفیوژها!؟

مگر قرار نبود به واسطه رویکرد دولت روحانی در سیاست خارجی و اقتصاد، آنچنان رونقی ایجاد شود که هیچکس به پول یارانه احتیاجی نداشته باشد!؟ اگر مدل برجام، راه حل رفع مشکلات بود، قطعا اثرات آن در دولت روحانی مشخص می شد؛ که نشد.

و اما این روزنامه اصلاح طلب به دروغ مدعی شده است که «دولت رئیسی به این درک رسیده که بهترین، کم‌هزینه‌ترین و کوتاه‌ترین راه برای مدیریت چالش‌ها و بحران‌های داخلی، احیای برجام است.» برخلاف این ادعا، دولت سیزدهم با پرهیز از گره زدن امور به برجام و به عبارتی «بدون برجام و بدون FATF» اقدامات بسیار مهمی را انجام داد.

در اینجا فقط به یک نمونه اشاره می کنیم؛ جریان اصلاح طلب همصدا با مقامات ارشد دولت روحانی مدعی بودند که بدون برجام و بدون FATF هیچ اتفاق مثبتی در حوزه واکسن کرونا رخ نخواهد داد. کار به جایی رسید که تعداد فوتی های روزانه رکورد ۷۰۰ نفری زد. اما با روی کارآمدن دولت رئیسی، بدون برجام و بدون FATF واکسیناسیون روزانه افزایش یافت و ما از ۷۰۰ فوتی در روز رسیدیم به کمتر از ۵ فوتی در روز و حتی رکورد ۲ فوتی در روز هم ثبت شد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اگر ما در برجام کوتاه بیاییم، آمریکا هم کوتاه می‌آید/ نسخه پیچی خالقان «امضای کری تضمین است» برای دولت رئیسی بیشتر بخوانید »

اعتراض آفتاب یزد به دو قطبی‌سازی اصلاح‌طلبان به بهانه «سلام فرمانده»

زبان مدعیان اصلاحات درازتر است یا فهرست بی‌کفایتی‌های آنها!؟



دوران هشت ماهه فعالیت دولت رئیسی، دوران آواربرداری از فجایعی است که دولت روحانی ظرف ۸ سال پدید آورد و بانیان این فجایع نمی‌توانند طلبکار باشند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون ویژه های خود نوشت: روزنامه فرهیختگان در گزارشی، ضمن مرور برخی ابعاد فاجعه‌بار عملکرد دولت روحانی نوشت: قیمت‌ها بالاخص قیمت کالاهای اساسی نسبتی مستقیم با میزان تورم هر دولت دارد. با نگاهی اجمالی به سابقه تورم حسن روحانی در دوره هشت ساله ریاست خود، رکورددار نرخ تورم سالانه در ۶۰ سال اخیر بوده است. این تورم، خود را بیش از هر زمان دیگری در سال آخر ریاست جمهوری روحانی یعنی سال ۹۹ نشان داد. افزایش قیمت کالاهای اساسی و مهم از جمله برنج، شکر، گوشت مرغ و گوشت قرمز یکی از معضلات تورم بالای کشور در هشت ساله مذکور و به‌خصوص در سال ۹۹ بود که منجر به فشار اقتصادی شدیدی به مردم شد. نقدینگی و پایه پولی که عامل خلق این تورم نیز بوده‌اند دستخوش تغییرات بی‌سابقه‌ای شدند.

دولت روحانی با اقدامات غیرکارشناسی رخدادهای همچون جلسه تعیین قیمت دستوری ارز ۴۲۰۰ تومانی را از خود به ثبت رساند. قیمت دلار را بارها از مرز ۳۰ هزار تومان عبور داده و نهایتا نیز در مردادماه سال ۱۴۰۰ دلار ۳ هزار تومانی که از دولت احمدی‌نژاد تحویل گرفته بود را با ۸۰۰ درصد رشد به ۲۸ هزار تومان رسانده و آن را به دولت سیزدهم تحویل داد.

همچنین افزایش میانگین قیمت مسکن در شهر تهران از ۳/۸ میلیون در سال ۹۲ به ۲۸ میلیون در سال ۱۴۰۰ نشان از رشد بیش از ۶۰۰ درصدی می‌دهد که زمان انتظار برای خانه‌دار شدن را به حدود ۱۰۰ سال رسانده است.

دلیل وضعیت بحرانی قیمت مسکن را می‌توان در رویکرد منفعلانه دولت روحانی نسبت به این مسئله یافت رویکردی که خلاصه آن را عباس آخوندی، وزیر مستعفی راه و شهرسازی در افتخارش به عدم تحویل حتی یک واحد مسکن مهر بیان کرد.

از سوی دیگر دولت دوازدهم بودجه ۱۴۰۰ را به‌گونه‌ای طرح ریزی کرده بود که برای جبران کسری بودجه خود، به پایه پولی فشار وارد می‌کرد. سال ۱۴۰۰ نیز با همین فشار بر پایه پولی و استقراض دولت روحانی از بانک مرکزی آغاز شد، یعنی ۵۴ هزار میلیارد تومان تنخواه در ماه‌های ابتدایی سال ۱۴۰۰ در دولت روحانی به مصرف رسیده بود و در ادامه سال، عملاً دولت سیـزدهم که تازه زمام امور را در دست گرفته بود با میزان انبوهی از بدهی‌ها به بانک مرکزی و کسری بودجه هنگفت مواجه شد. این کسری بودجه فشار سنگینی برای تامین هزینه‌های جاری و عمرانی دولت سیزدهم ایجاد می‌کرد.

بورس نیز مانند دیگر میراثی که دولت روحانی از خود برای دولت سیزدهم به جای گذاشـت، قصه پرغصه‌ای دارد. اواخر مرداد ۹۹ بود که افت ۵۰ درصدی بازار سهام ضررهای بسیاری را متوجه سهامداران- که عمده آنها از عموم مردم بودند – کرد. دولت دوازدهم، به‌ویژه حسن روحانی و معاونانش با کمک مشاوران اقتصادی خود، رسانه را تبدیل به صحنه‌ای کرده بودند که در آن بدون واهمه مردم را به بازار سهام دعوت می‌کردند و همین موجب ضرر بسیاری از سهامداران مبتدی شـد.

طی دوره هشت ساله دولت روحانی، سهم بخش بازرگانی و خدمات از کل تسهیلات بانکی کشور به‌ ترتیب از ۱۳ و ۳۷ درصد به ۱۸ و ۳۹/۶ درصد افزایش یافته است. این در حالی است که سهم صنعت و معدن از ۳۱ درصد به ۲۹/۶ درصد تقلیل یافته و سـهم کشـاورزی و مسکن نیز به‌ ترتیب از ۷ و ۱۲ درصد به ۶/۹ و ۵/۷ کاهش یافته است.

همچنین داده‌های مرکز آمار ایران طی ۱۵ سال اخیر تغییرات ضریب جینی را تحلیل کرده که مقدار عددی آن از حدود ۰/۴۲۴۸ در سال ۱۳۸۴ تا سال ۱۳۸۹ به ۰/۴۰۹۹ رسیده و پس از آن با اجرای طرح هدفمندسازی یارانه‌ها و پرداخت یارانه نقدی این شاخص تا سال ۱۳۹۲ به ۰/۳۶۵۰ کاهش پیدا کرده که بهترین مقدار عددی شـاخص طی ۶ دهه اخیر بوده است. اما این وضعیت با افزایش هزینه‌های خانوار به واسطه تورم‌های بالا و همچنین بی‌توجهی دولت دوازدهم به انجام اصلاحات اساسی درحوزه مالیات‌گیری و توزیع عادلانه درآمد، باز هم روند صعودی به خود گرفته و تا سـال ۱۳۹۷ به ۰/۴۰۹۳ و در سال ۱۳۹۸ نیز به ۰/۳۹۹۲ رسیده است که هر دوی این اعداد حکایت از شکاف طبقاتی نسبتاً بالا دارند.

یکی دیگر از قصه‌های پرغصه دهه ۹۰ و به‌طور خاص دوران هشت‌ساله مدیریت دولت روحانی، خصوصی‌سازی‌های غیرشفاف و پرحاشیه بود. کافی است سری به پرونده خصوصی ‌سازی بنگاه‌هایی از جمله کشت و صنعت و دامپروری مغان، نیشکر هفت‌تپه، آلومینیوم المهدی و… و مشکلاتی که بیش از همه بر شـانه کارگران این بنگاه‌ها و واحدهای تولیدی سنگینی می‌کند بزنیم.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

زبان مدعیان اصلاحات درازتر است یا فهرست بی‌کفایتی‌های آنها!؟ بیشتر بخوانید »