دولت روحانی

راز جمعیت جاری در شاهراه امام علی (ع)

ملاحظات و موفقیت‌ها در کارنامه اقتصادی دولت



دشمن در کنار راهبرد تحریف و ناامیدسازی مردم، از تمرکز مسئولان بر روی اولویت‌ها نگران است و می‌خواهد این تمرکز را به هم بزند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، محمد ایمانی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱) یکی از گزاره‌های اصلی دولت قبل هنگام آغاز کار، این بود که می‌خواهد «سایه جنگ» را از سر کشور بردارد، اما در کنار گسترش جنگ در ابعاد سیاسی و امنیتی، در سال‌های پایانی، مکررا از آقای روحانی شنیدیم که کشور درگیر جنگ اقتصادی بی‌سابقه شده است.

برآیند چرخه معیوب و نامتوازن برجام، نه‌تنها تحریم‌ها را دو برابر کرد، بلکه سایه ادعایی هم، تبدیل به خود جنگ شد. دولت آقای رئیسی، در میانه این جنگ اقتصادی سر کار آمد و میراث‌دار دولت آقای روحانی شد.

بنابراین، حرکتش را نه در خلأ یا فضایی آرام، بلکه در فضای اقتصادی متلاطم آغاز کرد. در اولین جلسه آقای رئیسی با وزرایی که تا تشکیل دولت جدید سر کار بودند، وزرا گزارش دادند پولی برای پرداخت حقوق مردادماه کارکنان وجود ندارد! گزارش‌ها همچنین نشان می‌داد در پنجمین ماه سال، همه بودجه ارزی سال مصرف شده است.

این نکته را هم در نظر بگیرید که غالبا پنج- شش ماه زمان می‌برد تا مدیران جدید، به همه جزئیات حوزه مدیریتی اشراف کامل پیدا کنند.

۲) مسئولان، به‌عنوان خدمتگزار مردم، هر قدر هم موفقیت کسب کنند، باز هم بدهکار مردمند. موفقیت کامل در حوزه اقتصاد، متوقف به این است که گره‌های معیشتی مردم برطرف شود.

دولت بر این مبنا، هنوز راه بسیاری برای پیمودن دارد. در عین حال، اگر برخی تحولات اقتصادی ۱۵ ماه گذشته را مرور کنیم، مسیر پیموده شده، با وجود برخی نواقص، امیدوارکننده بوده است.

در حالی که مردم در دو سال گذشته و با اوج‌گیری شیوع کرونا، همزمان گرفتار غم نان و جان شده و روزانه بالغ بر ۷۰۰ قربانی را تجربه می‌کردند، اکنون غالبا یادمان نمی‌آید که با چنان بلای فراگیری دست به‌ گریبان بودیم.

کرونا اکنون در برخی کشورهای پیشرفته غربی، بالای صد تا صدوپنجاه نفر و بیشتر قربانی می‌گیرد. اما بحمدالله، این بحران بزرگ که به تشدید رکود و بیکاری و تورم کمک می‌کرد، مهار شد؛ آن هم در شرایط خالی بودن خزانه و تحریم‌های ظالمانه.

۳) مسئله فوریت‌دار بعدی، که بلافاصله‌ گریبان دولتمردان جدید را گرفت، میراث کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیارد تومانی بود. برای مقایسه دقیق‌تر، باید یادآور شد رقم کسری بودجه در سال ۱۳۹۲ (آغاز به کار دولت روحانی) ۵۳ هزار میلیارد بود.

به بیان دیگر این رقم ظرف هشت سال، بیش از ۹۰۰ درصد افزایش یافت و طبعا به همین میزان، به مشکلاتی نظیر تورم دامن زد. با سرعت رشدی که کسری بودجه در سه سال پایانی دولت روحانی و به‌ویژه سال گذشته تجربه کرد، خوش‌بینانه‌ترین پیش‌بینی‌ها این بود که میزان کسری امسال، در مقایسه با درصد رشد کسری در سال گذشته و احتساب تورم ۴۰ درصدی، به حداقل ۶۷۰ هزار میلیارد یا بالاتر برسد.

اما دولت با وجود همه فشارها و سختی‌ها، در اولین سال توانسته کسری ۴۸۰ هزار میلیاردی را به ۲۰۰ هزار میلیارد تومان کاهش دهد. این رقم، هر چند هنوز هم زیاد و مشکل‌ساز است، اما موفقیتی مهم محسوب می‌شود و می‌تواند یکی از دلایل کاهش تورم از ۶۰ درصد به ۴۰ درصد باشد.

۴) همین یک میراث کسری بودجه، برای گرفتاری دولت جدید کافی بود. فقدان بودجه و منابع، آن هم به شکل افزایشی، تمام محاسبات و برنامه‌ها را به هم می‌ریزد.

این در حالی بود که بانیان کسری چندصد هزار میلیاردی، بلافاصله با اتمام دولت متبوع‌شان، از طریق مافیای رسانه‌ای داخلی و خارجی، در کوره مطالبات و اعتراضات اقتصادی دمیدند: از مشکلات کمبود آب و مشکلات کشاورزان بگیرید، تا مسائل صنفی انباشته معلمان، کارگران و بازنشستگان. برخی مدعیان اعتدال و اصلاحات، هماهنگ با اتاق جنگ اقتصادی دشمن، کوشیدند دولت جدید را از دو سو(کسری درآمدی، و دامن زدن به مطالبات تورم‌سازی که خود متهم انباشت آنها بودند) تحت فشار قرار دهند.

دولت اگر از عهده کسری برنمی‌آید، یک چالش بود؛ اگر هم اقدام محض به مسائلی نظیر افزایش چندباره حقوق‌ها می‌کرد، هم با نارضایتی دیگر قشرها مواجه می‌شد و هم به دست خود، به نقدینگی تورم‌ساز دامن می‌زد.

نقدینگی در هشت سال دولت مدعی تدبیر، نزدیک ده برابر افزایش داشت و می‌دانستند که این رشد جهشی، در دولت جدید به سرعت و به یک باره قابل مهار نیست.

۵) ریشه چالش دوگانه «کسری بودجه/ افزایش نقدینگی» که تاثیر تصاعدی منفی بر یکدیگر دارند، در آرزواندیشی برخی دولتمردان گذشته بود. در حالی که زنجیره‌ای از تحریم‌های پسابرجامی مانند ویزا، آیسا و سیسادا در همان دوره اوباما، خبر از تشدید تدریجی مضیقه‌ها می‌داد، برخی دولتمردان، دست‌ودلبازانه با درآمدهای محدود ارزی رفتار کردند و ضمن ارزپاشی دولتی، دروازه واردات را به قیمت تحمیل رکود به تولیدکنندگان داخلی گشودند.

آنها سال ۹۸ بود که چشم گشودند و خود را گرفتار کمبود شدید منابع مالی یافتند و آن شوک بنزینی را وارد کردند. اما با این همه، و در حالی که صادرات نفت به زیر چندصد هزار بشکه رسیده بود، هزینه‌ها را در بودجه سال ۱۴۰۰ بر مبنای رقم موهوم فروش ۲/۳ میلیون بشکه در روز افزایش دادند! نوزاد این روند، کسری بودجه ۴۸۰ هزار میلیاردی بود!

۶) دولت رئیسی، با وجود کسری کمرشکن، بالغ بر ۱۱۰ هزار میلیارد تومان از بدهی‌های دولت قبل را تسویه کرد؛ و ضمنا برخی تکالیف قانونی دشوار مانند متناسب‌سازی حقوق معلمان(و بازنشستگان و کارمندان) را به اجرا گذاشت.

بار مالی این تکالیف، بیش از ۶۰ هزار میلیارد تومان بود و برخی کارشناسان، آن را یکی از عوامل کسری بودجه امسال و دارای آثار تورمی می‌دانند.

دولت در عین حال تلاش کرده، رویه تورم‌ساز استقراض از بانک مرکزی را به حداقل برساند و منابع درآمدی دیگری (مانند گسترش تجارت خارجی و…) را جایگزین کند.

با این اوصاف، روشن است که روند کاهش نرخ تورم از ۶۰ به ۴۰ درصد در یک سال اخیر، به آسانی و در مسیری هموار اتفاق نیفتاده است. بلکه اگر بنا بود روند دو سه سال قبل ادامه پیدا کند، «تورم سه‌رقمی» قریب‌الوقوع می‌نمود.

شگفت و تاسف‌بار این که شش ماه قبل، برخی نشریات زنجیره‌ای و کارشناس‌نماهای وابسته به ستادهای انتخاباتی دولت قبل، هشدار درباره تورم سه‌رقمی را به جای نسبت دادن به محصول عملکرد دولت مورد حمایت خویش، به دولت رئیسی نسبت دادند، اما به مدد الهی و تدابیر دولتمردان، این مین اقتصادی هم تا حدود زیادی خنثی شد.

۷) یک گرفتاری راهبردی دیگر، که دولت جدید سعی کرده پیامدها و آثار آن را تدریجا مهار کند، رویکرد وارونه «نکاشت و نساخت» بود که به عقبگرد در زمینه پالایشگاه‌سازی و نیروگاه‌سازی انجامید و چالش‌هایی مانند مشکل تامین برق و گاز را در چند سال گذشته به‌دنبال داشت.

سطح چالش به این حد مبتذل رسیده بود که مردم و فعالان اقتصادی از دولت می‌خواستند جدول خاموشی‌ها را اعلام کند تا بتوانند برنامه‌ریزی کنند، اما همین هم دریغ می‌شد.

این، خروجی مدیریتی بود که در حوزه نفت می‌گفت «پالایشگاه‌سازی، کثافت‌کاری است»، در حوزه نیرو ادعا می‌کرد «ساخت نیروگاه برای ۲۰۰ ساعت، توجیه اقتصادی ندارد و زیر بار فشار مافیای نیروگاه‌سازی نمی‌روم»؛ در حوزه ساخت‌وساز مسکن افتخار می‌کرد حتی یک واحد مسکونی نساخته؛ و در حوزه کشاورزی مدعی بود «تاکید بر خودکفایی در تولید گندم اشتباه است»!

۸) یک موضوع قابل مطالعه، مسیر زیگزاگ در حوزه مهار مصرف (و قاچاق) بنزین پس از تحریم‌هاست که اهتمام برای تولید و صادرات و ارزآوری انجامید، اما متاسفانه سوءتدبیر فاحش دولت قبل، موجب عقبگرد شد.

اکنون به‌خاطر افزایش چشمگیر مصرف، بنزین تولیدی عمدتا تکافوی مصرف داخلی را می‌کند و امکان تداوم صادرات آن فراهم نیست.

مدیریت مصرف در کنار صادرات، می‌توانست میلیاردها دلار منابع جدید برای سرمایه‌گذاری تامین کند و مقدمه ایجاد اشتغال برای مردم باشد. قیمت بنزین تا قبل از تصمیم سال ۹۴ دولت روحانی برای حذف سهمیه‌بندی و ثابت نگه‌داشتن نرخ، غالبا سالانه طبق قوانین بودجه افزایش تدریجی پیدا می‌کرد.

اما با این تصمیم غلط که برای گل‌وبلبل‌نمایی شرایط اقتصادی پسابرجام اتخاذ شد، مصرف بنزین به رکورد بالای ۱۰۰ میلیون لیتر در روز رسید.

دولت چهار سال بعد، خزانه را خالی یافت و در اقدامی غافلگیرانه، قیمت را ۳۰۰ درصد افزایش داد که بهانه‌ای برای شبیخون دشمن در آبان ۹۸ شد. در چهار سال پس از آن ماجرای تلخ، قیمت بنزین در حالی ثابت مانده، که میراث دولت روحانی، تورم ۶۰ درصدی بوده است. (قیمت هر لیتر بنزین، را با قیمت سه تا پنج هزار تومانی هر بطری نیم‌لیتری آب معدنی مقایسه کنید). بدین ترتیب، دولت در چهار سال گذشته، ناچار شده بالغ بر چندصد هزار میلیارد تومان را از بودجه‌های عمرانی و سرمایه‌گذاری و اشتغال کسر کند و به یارانه پنهان بنزین اختصاص دهد.  

برآورد روزنامه ایران در دولت سابق این بود که هزینه قاچاق سوخت در فاصله سال‌های ۹۴ تا ۹۸، بالغ بر ۱۴۴ هزار میلیارد تومان بوده است. هزینه افزایش روزانه ۱۴ میلیون لیتری مصرف بنزین ظرف چهار سال اخیر را اهل فن باید محاسبه کنند.

آیا اگر فقط در همین زمینه، تدبیر درست و عادلانه برای مدیریت مصرف در کنار حمایت از طبقات پایین انجام می‌شد، بحران کسری بودجه یا کمبود منابع سرمایه‌گذاری، به شدت چند سال اخیر بود!؟  

۹) تامین امنیت غذایی کشور، افزایش تقریبا دو برابری خرید تضمینی گندم با قیمتی امیدوارکننده و تسویه به موقع با کشاورزان، یکی از موفقیت‌های مهم در وضعیت بحران جهانی مواد غذایی و افزایش سرسام‌آور قیمت‌ها- به‌ویژه پس از جنگ اوکراین- است.

شرح ماجرای «واگذاری ده‌ها میلیارد دلار به نرخ رانتی ۴۲۰۰ تومان»، خارج از مجال این نوشتار است. دولت سابق، پس از سه سال واگذاری و جارو شدن خزانه، بی‌سروصدا، ارز بیست قلم کالا را حذف کرد. ادامه این روند ممکن نبود و عقلانیتی پشت‌سر تصمیم رانت‌ساز وجود نداشت.

دولت جدید ناچار شد یکی از سخت‌ترین تصمیمات را بگیرد؛ به‌ویژه این که پیامدهای جنگ اوکراین، در حال تشدید بحران جهانی امنیت غذایی بود. کشور ما در حالی توانست این بحران را با کمترین چالش ممکن سپری کند، که کشورهای بسیاری از جمله در غرب اروپا، با بحران گرسنگی دست و پنجه نرم می‌کنند.

براساس گزارش «گلوبال‌ هانگر ایندکس»، ایران رتبه سی‌وپنجمین کشور دارای کمترین گرسنه را در بین دویست کشور دارد و شاخص گرسنگی در محدود Low قرار گرفته است.

دولت در عین حال باید، برای کاهش شکاف طبقاتی، بازتوزیع هدفمند یارانه‌ها(پرداخت عادلانه و نامساوی، در خدمت دهک‌های پایین درآمدی) را در اولویت قرار دهد.

۱۰) رونق دیپلماسی اقتصادی، رشد ۳۱ درصدی تجارت خارجی و مثبت شدن تراز تجاری، رشد ۴۰ درصدی صادرات غیرنفتی، افزایش یازده برابری صادرات نفت که در مقطعی، به حدود صد هزار بشکه افول کرده بود، و کمک برای احیای برخی واحدهای تولیدی در معرض تعطیلی، از دیگر اقدامات مثبتی است که در یک سال گذشته اتفاق افتاده و بخشی از آثار جنگ اقتصادی دشمن(به علاوه سوءمدیریت داخلی) را مهار کرده است.

طبیعی است فهرست این اقدامات که بعضا اشاره شد، برای رونق اقتصاد و رفع مشکلات معیشتی کفایت نمی‌کند؛ اما نشان می‌دهد که روند فعالیت‌ها، امیدوارکننده است.

یکی از چند علت دستپاچه شدن دشمن برای دامن زدن به بی‌ثباتی و ناآرامی نیز، رصد مجموعه این موفقیت‌هاست. رادیو فردا ارگان سازمان سیا دو هفته قبل، گزارش‌هایی با عنوان «جهش ۱۶ درصدی نرخ دلار از آغاز اعتراضات» و «رکود ۸۰ تا ۹۰ درصدی بازار لوازم خانگی؛ اعتراضات اخیر بر رکود بازار دامن زد» را منتشر کرد و از اینکه برخی کسب‌وکارها و واحدهای تولیدی دچار رکود شدند، ابراز خوشحالی کرده بود.

دشمن در کنار راهبرد تحریف و ناامیدسازی مردم، از تمرکز مسئولان بر روی اولویت‌ها نگران است و می‌خواهد این تمرکز را به هم بزند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

ملاحظات و موفقیت‌ها در کارنامه اقتصادی دولت بیشتر بخوانید »

له کردن مردم زیر چرخ توسعه و اشک تمساح پس از آن!

اعتراف صریح به شکست سیاست اقتصادی مدعیان اعتدال و اصلاحات



بیانیه سیاسی‌کارانه ۵ کارشناس اقتصادی که در مدیریت با نظریه‌پردازی دولت قبل نقش داشتند، اعتراف‌نامه‌ای درباره شکست اقتصادی جریان متبوع آنهاست.

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: اخیراً پنج نفر شامل مسعود نیلی دبیر هماهنگی اقتصادی دولت روحانی، محمد طبیبیان،‌ موسی غنی‌نژاد، مهدی بهکیش و حسن درگاهی بیانیه‌ای درباره ریشه اغتشاشات منتشر کردند.

به گزارش مجاهدت از روزنامه ایران، این گروه که در طول دهه‌های اخیر بهخصوص دهه ۱۳۹۰ در قالب مشاوران مستقیم و غیرمستقیم نقش مهم و تأثیرگذاری در شکل‌گیری سیاست‌های اقتصادی غلط داشتند، در بیانیه خود، مشکلات و عقب‌ماندگی‌های دهه را دلیل اصلی ناآرامی‌ها و اغتشاشات اخیر معرفی کرده‌اند. درواقع آنها به نوعی به شکست تفکرات و دیدگاه‌های خود در اداره اقتصاد و توسعه آن اعتراف کرده‌اند، اما هیچ‌گاه به صورت رسمی نقش خود را در این مشکلات نپذیرفته‌اند.

در بخشی از نامه این پنج اقتصاددان آمده است: با افزایش سطح تحصیلات، توسعه شهرنشینی، دسترسی بیشتر به اطلاعات و فراهم شدن بیشتر زیرساخت‌ها و به‌طور ویژه، با افزایش مشخصه‌های یادشده برای زنان، تقاضا برای رفاه فزون‌تر، مشارکت مؤثرتر سیاسی و شفافیت مالی و سیاسی و در یک کلمه، کیفیت بهتر حکمرانی، افزایش پیدا می‌کند، اما مسیری که طی یک دهه گذشته و به‌طور کاملاً ویژه در فاصله سال‌های ۱۳۹۶ به بعد در هر سه زمینه یادشده یعنی «رفاه»، «مشارکت سیاسی» و «شفافیت مالی و سیاسی» طی شده، خلاف جهت مورد تقاضا بوده است.

اقتصاددانان امضاکننده بیانیه یک آمار از وضعیت رفاه خانوارهای ایرانی آورده و نوشته‌اند: تحولات نامطلوب دهه ۱۳۹۰، باعث آن شده است که جمعیت کم‌درآمد کشور از ۱۱میلیون به رقم هشداردهنده ۲۳میلیون نفر برسد که این میزان افزایشِ هشداردهنده فقط با کوچک‌تر شدن جمعیت طبقه متوسط اتفاق افتاده است.

آمارهای بیانیه نشان می‌دهد در چهار سال گذشته یکی از بدترین جلوه‌های نابرابری قرار گرفتن همه اقشار در شیب نزولی بوده با این تفاوت که قشر کم‌درآمد با آهنگی بسیار تندتر به عمق فقر رانده شده است.

درحالی این اقتصاددانان با ارائه آمار و ارقام از دهه ۱۳۹۰ عقب‌ماندگی‌های این دوره را عامل مشکلات کنونی کشور می‌دانند که در این دوره دولت مورد حمایت آنها در رأس امور اجرایی کشور قرار داشت و با استفاده از مشاوره‌های این افراد اقدام به سیاستگذاری می‌کرد.

سیاست‌هایی که نتیجه آن – همان‌گونه که همین اقتصاددانان به آن اعتراف کرده‌اند- افزایش شکاف طبقاتی، کوچک شدن طبقه متوسط، کاهش قدرت خرید و درآمد سرانه مردم و… شده است.

در این میان مسعود نیلی شناخته شده‌ترین امضا کننده این نامه خود در کسوت مشاور و دستیار ویژه اقتصادی حسن روحانی مشغول به کار بود و در زمان مسئولیت وی، سیاست خسارت‌بار ارز ترجیحی به تصویب رسید و اجرایی شد.

مسعود نیلی در دوره‌های مختلفی مسئولیت‌های مهمی در دولت‌های مرحوم هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و حسن روحانی داشته است و همواره در بزنگاه‌های تاریخی مسئولیت خود را رها کرده است.

نیلی علاوه بر تصدی معاونت سازمان برنامه و بودجه به عنوان یکی از سازمان‌های کلیدی در اقتصاد ایران، در دولت‌های یازدهم و دوازدهم یعنی از سال ۱۳۹۲ به مدت پنج سال در کسوت دستیار و مشاور ارشد اقتصادی رئیس‌جمهور فعالیت کرده و مسئولیت ستاد هماهنگی اقتصادی دولت را برعهده داشته است.

اکنون نیلی از شرایطی اظهار نگرانی می‌کند که خود یکی از بانیان آن است.

علاوه بر مسعود نیلی، چهار اقتصاددان دیگری که نامه اخیر را امضا کرده‌اند نیز به سهم خود در عقب‌ماندگی‌ها مؤثر بوده‌اند، به طوری که دو نفر ازاین افراد یعنی محمد طبیبیان و حسن درگاهی نقش مهمی در تدوین برنامه‌های توسعه دوم تا سوم داشته‌اند.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اعتراف صریح به شکست سیاست اقتصادی مدعیان اعتدال و اصلاحات بیشتر بخوانید »

معاونی که تحقیر شد و باز هم سنگ آمریکا را به سینه می‌زند

معاونی که تحقیر شد و باز هم سنگ آمریکا را به سینه می‌زند



معاون دفتر حسن روحانی در دوران ریاست جمهوری وی‌، با عبرت نگرفتن از تحقیری که توسط آمریکا شد، گفت: در سیاست خارجی دچار سردرگمی شده‌ایم و یک‌بار باید بنشینیم و مشکلات خود را با آمریکا حل کنیم(!)

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: حمید ابوطالبی مشاور روحانی و معاون سیاسی دفتر وی در دولت سابق‌، به خبرآنلاین گفت: دیپلماسی خارجی ما در یک چرخه باطل گرفتار شده و در سطوح مختلفی نیز دچار خطای استراتژیک است و تا زمانی‌که عزم و اراده‌ای برای اصلاح این خطاها وجود داشته باشد، در همچنان بر همین پاشنه خواهد چرخید. پس از مذاکرات وین و بن‌بست مذاکرات قطر و رها شدن برجام در سیاست سکوت و بی‌نتیجه بودن سفر نیویورک و اعلام بسته شدن پنجره گفت‌وگوها؛ اکنون دیگر تردیدی وجود ندارد که چنان‌که درک روشنی از منافع ایران وجود داشت‌، نباید وضعیت مذاکرات به این نقطه می‌رسید.

خطای استراتژیک‌، به سردرگمی در دیپلماسی و افتادن در چرخه باطل صورت و معنای مذاکره انجامیده است. آنچه که نشان می‌دهد مذاکره مستقیم تابو است و لذا چگونگی شکل و صورت مذاکره با آمریکا مذاکرات را ناکارآمد و امکان هرگونه تحرکی را سلب کرده است.

در این زمینه و از همه مهم‌تر خطای مفهومی انطباق مذاکرات بر مبنای «حق» است که راه به جایی نخواهد برد. زیرا هر دو طرف خود را ذی‌حق می‌دانند. ایران می‌گوید هسته‌ای حق ایران برای تامین منافع ملی است؛ آمریکا هم می‌گوید تحریم حق آمریکا برای تامین منافع ملی است. از نگاه هر دو طرف هم کوتاه آمدن از حق‌، نابودی سرشت انسانی است!

وی افزود: یک‌بار برای همیشه باید بنشینیم و مشکلات خود را با آمریکا حل کنیم. برداشت نادرست و منفی از مذاکرات و موقعیت ایران است. اینکه موفقیت مذاکرات‌، خواست و نیاز آمریکا و غرب است؛ ایران‌، تبعات منفی تحریم و فجایع حاصل از آن را از بین برده است؛ اقتصاد ما در مسیر رشد و پیشرفت افتاده و دیگر نیازی به برجام و رفع تحریم‌ها ندارد!

ما چگونه از آمریکا انتظار داریم بدون مذاکره مستقیم و ایجاد اعتماد فی‌مابین بر تعهداتی که چندان محکم و مورد تایید سنا نیستند استوار باشد؟ این سؤال استراتژیک که وقتی آمریکا از برجام خارج شد، چرا ساختار 5+1 قادر به حفظ برجام نبود، و اکنون هم در صورت بروز این اتفاق‌، این ساختار قادر به حفظ برجام نخواهد بود و هیچ اهرمی برای آن وجود ندارد. لذا برجام همیشه لغزان و ناپایدار خواهد بود مگر آنکه اعتمادی میان ایران و آمریکا به‌وجود آید.

یادآور می‌شود حمید ابوطالبی همان کسی است که دولت روحانی در دوره ماه عسل برجام (توهم نسبت به آمریکا) به‌عنوان نماینده ایران در سازمان ملل معرفی شد اما با گروکشی و رفتار توهین‌آمیز آمریکا در ندادن ویزا مواجه گردید.

در همین حال امثال او باید توضیح بدهند با وجود ادعای درایت و مهارت دیپلماتیک‌، چرا پای توافقی را امضا کردند که امروز می‌گویند معلوم بود به خاطر فقدان اعتماد، از سوی آمریکا زیر پا گذاشته می‌شود؟ و چرا پیشاپیش‌، همه امتیازات نقد را در برجام به همین آمریکای عهدنشناس واگذار کردند و شش سال بعد را ناکامانه و با ژست گدایی و التماس‌، برای زنده کردن چک برگشت خورده برجام تقلا کردند؟

همچنین باید پرسید اگر اعتمادسازی واقعیت داشت‌، چرا دولت مستکبر و کلاهبردار آمریکا (اوباما، ترامپ و بایدن) هرکدام به نوبه خود، برجام را به‌عنوان اولین قدم اعتمادسازی زیر پا گذاشتند، تحریم‌ها را دو برابر کردند و حاضر به جبران هم نشدند؟! سردرگمی واقعی در حوزه دیپلماسی دقیقا در همین دوره و توسط برخی مشاوران و مدیران دولت روحانی اتفاق افتاد. ضمنا باید به آقای ابوطالبی یادآور شد مذاکرات مستقیم و چندباره، بارها در دولت روحانی و توسط کسانی چون ظریف و حسین فریدون(دستیار وقت حسن روحانی) انجام شد و ماجراهای به ظاهر عاطفی را هم رقم زد، اما سر سوزنی در تغییر اخلاق خیانتکارانه‌، عهدشکنانه و طلبکارانه آمریکا نداشت.

با همه اینها باید نهیب امیر مومنان علیه‌السلام به ابوموسی اشعری در بحبوحه مذاکرات حکمیت(نبرد صفین) را یادآور شد که فرمود: «أن الشقی من حرم نفع ما أوتی من العقل و التجربهًْ. همانا بدبخت کسی است که از سود عقل و تجربه داده شده به او، محروم بماند».(نامه ۷۸ نهج‌البلاغه)

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

معاونی که تحقیر شد و باز هم سنگ آمریکا را به سینه می‌زند بیشتر بخوانید »

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد



شاه‌حاتمی: خانم ژولین‌مور اگه می‌دونست پایان سریالت از پایان فیلم مگنولیا که ۲۰ سال پیش بازی کرد کپی شده، به جای اینکه دستشو بندازه گردنت، گردنتو می‌زد.

سرویس فرهنگ و هنر مشرق – با گسترش اپیدمی سندورم «وحشت از فردای براندازی خیالی» میان سلبریتی‌ها، یکی از موارد بسیار نادر متصل این طیف، طی روزهای گذشته تلاش فراوانی کرد که چهره‌ ابرچگوآرایی متفاوتی از خود در فضای مجازی ترسیم کند و با تابلوی “همراهی با مردم” وارد معرکه گرم کردن تنور اغتششات از راه دور شود.

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد

هومن سیدی که اخیر فیلم جنگ جهانی سومی از او به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران توسط بنیاد سینمایی دولت سیزدهم به اسکار معرفی شده در نخستین گام با درج هشتگ مرحومه «مهسا امینی» نوشت:  “دولت نوکر ملت است نه مردم نوکر دولت، به اینکه به مطالبات مردم گوش دهید، اینترنت را قطع می‌کنید.

این فیلمساز که بر اساس شنیده‌ها در کلاس‌های میلیونی‌اش (هزینه دوره) ادعامی‌کند نوعی خاص از مکتب متداکینگ را تدریس می‌کند، در معترضه سیاسی نخست خود چهار جمله منتشر کرده، اما پایان‌بندی جمله‌اش را با مطالبه فردی‌اش به پایان رسانده و عاجزانه از دولت درخواست کرده که اینترنت را قطع نکنید.

همین جمله نشان می‌دهد که چرا سیدی را نمی‌توان در حوزه اظهار نظرات سیاسی جدی گرفت. در ساختار مطالبه‌گرای کارگردان سریال قورباغه با چاشنی ژست سیاسی، مهمترین مطالبه وصل کردن اینترنت است، اگر اینترنت را قطع نمی‌کردند شاید سیدی همان چند جمله را هم به نگارش درنمی‌آورد.  

اما همین کنش در فضای مجازی، علی الخصوص توییتر، تبدیل به دستمایه‌ای برای ساخت لطیفه‌ها و هجویات فراوانی شد و کارگردان مغزهای کوچک زنگ زده را به صرافت انداخت تا بازهم وارد معرکه‌ای دیگری شود،با این اوصاف که این کارزار برای او ساخته نشده است.

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد

سیدی با فیلم جنگ جهانی سوم، نماینده سینمایی دولت سیزدهم در کارزار اسکار، در پُست دیگری روی تصویر خودش که جایزه‌اش را به‌حسن روحانی تقدیم کرده بود، ضرب‌درِ قرمز کشید و نوشت :« این ننگ برای من هیچ‌گاه پاک نخواهد شد.انزجار دارم از خودم، از اینکه ساده‌لوحانه برای فردای بهتر قدمی در مسیر برداشتم.هیچ‌گاه خود را نخواهم بخشید. ننگ بر من. من هومن سیدی فرزند ایرانم و کنار تمام زنان و مادران ایران زمین هستم

 سیدی یکی از سینماگرانی است که در سال ۱۳۹۲  با تقدیم جایزه‌اش به حسن روحانی با واکنش‌ها و جنجال‌های فراوانی دست و پنجه‌نرم می‌کند. اینبار نیز در فضای مجازی متهم شد که حتی با قواعد حرفه‌ای «وسط‌بازی» به اندازه استاد این حوزه «اصغر فرهادی» آشنا نیست.

طبیعی است که کارگردان فیلم آفریفا با واکنش اول نتوانست از فاتحان خیالی فردای کشور دلبری کند و دومین پست را بدون مشورت با آیدا مصباحی (مدیر تولید نماوا)  احتمالا با قصد همراهی با مردم منتشر کرد اما نتیجه این پست با تفسیری خاص به همگامی با مسئولان فعلی تبدیل شد.

 یکی از واکنش‌های بسیار قابل اعتنا به پست دوم این کارگردان – بازیگر سینما را  «علی مصلح» کارشناس سینمایی شبکه اینترنشنال منتشر کرد.

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد
واکنش علی مصلح کارشناس اینترنشنال

مصلح درباره این واکنش کارگردان «خشم و هیاهو» نوشت: هومن سیدی فکر کرده با «ننگ» خواندن این لحظه هم نمایش همراهی با مردم اجرا کرده و هم با لگد زدن به روحانی، از وزارت ارشاد دولت رئیسی دلبری کرده تا مبادا جلوی رفتن فیلمش به اسکار را بگیرند. گذشت آن دوران آقای زرنگ!

اگر این اعتراضات مجازی برای تشدید خشم اغتشاشاگران منتشر می‌شود تا در تصویر خیالی فردای براندازی، شعار “ما هنرمند بودیم و مجبور” را به عنوان کارنامه عملکرد ارائه دهند، عملا مسیر اشتباهی را در پیش گرفتند چون حتی توییت کارشناس اینترنشنال توام با متلک و اندازه‌گیری میزان «وسط‌بازی» سیدی است.

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد
واکنش مهدی خرمدل

مهدی خرمدل هم در پاسخ به کنش مجازی این کارگردان نوشت: هومن سیدی هم یک لگدی به دولت روحانی زده و عملاً به دولت رئیسی که فیلمش را برای اسکار معرفی کرده خوش خدمتی کرده و هم مثلاً رفع تکلیف کرده. تو الان ناراحتی و این چیزها را لکه ننگ می‌دانی؟ همین الان اعلام کن: «این دولت فیلمم را به اسکار معرفی نکند» آن چیزی که فکر می‌کنی ماییم، خودتی.

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد
واکنش سجاد شاه حاتمی فیلمساز به اظهارات هومن سیدی

سجاد شاه‌حاتمی فیلمساز هم در استوری اینستاگرامش نوشت: جایزه‌ات را تقدیم می‌کنی بعد به آنان می‌گویی ننگ به من؟! چون اینا فیلمتو فرستادن اسکار؟!!! ده تا فیلم ساختای و صد بار کپی کردی تا رات بدن یه فستیوال مهم… . تو آنقد نمی‌دونی چی رو کجا بگی …کی توی کپی‌کار، استاد بازیگری و کارگردانی شدی؟! کجا جز اینجا یکی مثه تو می‌تونه آموزشگاه بزنه؟! اون خانم ژولین‌مور اگه می‌دونست پایان سریالت از پایان فیلم مگنولیا که ۲۰ سال پیش بازی کرد کپی شده، به جای اینکه دستشو بندازه گردنت، گردنتو می‌زد.

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد
واکنش نادرفتوره‌چی به اظهارات سیدی

نادره فتوره‌چی پس از مدت‌ها غیبت در فضای توییتر و اظهارنظر درباره سلبریتی درباره واکنش این کارگردان نوشت: هومن سیدی که ادعای سینمای مستقل داره،اولین فیلم سینماییش رو با سرمایه موسسه شهید آوینی و مجتبی امینی ساخت،دومی رو با پول بابک زنجانی و دو فیلم با سعیدسعدی،سرهنگ بازنشسته سپاه،یک فیلم هم با جوادنوروزبیگی دیگر سرهنگ بازنشسته سپاه و شریک بانک پاسارگارد در کارنامه خود داره

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد
واکنش محمدرضا باقری مجری شبکه سوم سیما به اظهارات سیدی

محمدرضا باقری مجری شبکه سوم سیما در اظهارنظری همسو و بازنویسی شده نوشت: هومن سیدی که ادعای سینمای مستقل داره، اولین فیلم سینماییش رو با سرمایه موسسه شهید آوینی و مجتبی امینی ساخت،دومی رو با پول بابک زنجانی و دو فیلم با سعیدسعدی،سرهنگ بازنشسته سپاه،یک فیلم هم با جوادنوروزبیگی دیگر سرهنگ بازنشسته سپاه و شریک بانک پاسارگارد در کارنامه خود داره.

به غیر از سندروم «فردای براندازی خیالی» حضور در بخش‌ افق‌های ونیز و نمایندگی کردن فیلم سیدی به عنوان نماینده ایران در اسکار توهم فرهادی شدن یک شبه را در واکنش‌های اخیر او تشدید کرده است.

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد

برخی واکنش‌های لحظه‌ای سازمان سینمایی در تشدید شدن «توهم اصغرفرهادی» شدن بازیگر فیلم چهارشنبه‌سوری بسیار موثر است.

برادران لیلا با آن حواشی فراوان در کنار عنکبوت مقدس قرار گرفت و سلبریتی‌های همراه تیم کلی حاشیه آفریدند و فیلم توقیف شد. اما بازیگران ایرانی حاضر در این فستیوال که با اغلب بازیگر زن هالیوودی نیمه برهنه عکس‌هایی را منتشر کردند در نهایت تعجب با تشویق رئیس سازمان سینمایی مواجه شدند. این مسئله نشان می‌دهد برخی رابطه‌ها و دوستی‌ها (بر اساس شنیده‌ها) با معتمدین سازمان سینمایی، مخصوصا، پژمان لشگری‌پور چه تاثیری در برخی انتخاب‌های کلان سازمان سینمایی خواهد داشت.

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد

از فرودین امسال این شایعه وجود داشت که لشگری‌پور به فیلم هومن سیدی علاقه فراوانی دارد و این فیلم به اسکار خواهد رفت و چنین هم شد. با این حال چون مشخص است که برخی روابط بر انتخاب نماینده ایران به اسکار تاثیر نماوایی فراوانی داشته، با رویکرد فعلی سیدی این انتخاب برای اسکار باید تغییر کند تا هیچ فیلمسازی در چنین فضایی اقدام به ماجراجویی نکند.

روز گذشته محسنی اژه‌ای خبر از برخورد با سلبریتی‌ها و چهره‌هایی که در ساختار شکنی فعلی تاثیر گذار بوده‌اند اظهار نظر کرد. اگر سازمان سینمایی تنها ۱۰ درصد قاطعیتی که در مورد برادران لیلا به نمایش گذاشت در مورد این فیلم اعمال کند، این فیلم نمی‌تواند نماینده ایران در اسکار باشد.  

اگر سازمان سینمایی بهانه انجام امور اداری و ثبت نام در اسکار را پیش نکشد با توجه به اظهارات رئیس قوه قضائیه، این تکلیف بر سازمان سینمایی واجب است تا فیلم دیگری را به جای جنگ جهانی سوم  به اسکار معرفی کند یا از ادامه حضور در آکادمی اسکار انصراف دهد، تا هر مخالف‌خوانی به محض قطع سراسری اینترنت تبدیل به معترض سیاسی نشود.

اما چرا سیدی کفایت اظهارنظر سیاسی ندارد؟

در ۲۲بهمن سال‌ ۱۳۹۲، اختتامیه جشنواره فیلم فجر، در ماه‌های نخست استقرار دولت تدبیر و امید،هومن سیدی پس از دریافت سیمرغ برای فیلم «سیزده»، جایزه‌اش را به حسن روحانی تقدیم کرد و روی سن جشنواره گفت:”می‌خواهم این جایزه را تقدیم به بزرگ‌مردی کنم که با آمدنش لبخند را برگردانده و حامی فرهنگ و سینماست؛ می‌دانم نیازی به این جایزه نداره نه به لحاظ مادی نه معنوی، اما با دلم می‌خواهم این جایزه را تقدیم کنم به جناب آقای رییس جمهور حسن روحانی!

هومن سیدی نخستین جایزه خود را به حسن روحانی تقدیم کرد و از ایشان سه سکه به علاوه یک دست‌خط دریافت کرد و همان دست‌خط مقدمه ای برای گرفتن پروانه ساخت سریال قورباغه شد. سریالی خشنی که در سیستم درجه‌بندی وزارت ارشاد درجه +۱۸ را دریافت کرد اما توانست پروانه ساخت از وزارت ارشاد دریافت کند، چون سیدی در لیست محبوبان «حسن روحانی» قرار داشت.

چندی بعد هومن سیدی دست به اعترافاتی زد که این اعترافات در رسانه‌های برجسته‌ نشد و از دید اهالی فرهنگ و هنر دور ماند. پس از انتخاب دولت دوم «حسن روحانی» هومن سیدی در گفت و گویی با فریدون جیرانی از مواضع گذشته خود در حمایت از حسن روحانی، پس از تشکیل دولت دوم (نیمه مرداد ۱۳۹۶) عقب نشینی کرد.

دلم می‌خواست رئیس‌جمهور در رودربایستی بماند!

در این گفت و گو  فریدون جیرانی با اشاره به تقدیم جایزه هومن سیدی برای فیلم به رئیس جمهور از هومن سیدی با اشاره به این موضوع که سیدی جایزه‌اش برای فیلم «سیزده» را در سی‌ودومین جشنواره فیلم فجر به رئیس‌جمهور تقدیم کرده بود، شکل گرفت. جیرانی با اشاره به این موضوع که به نظر می‌رسد هومن سیدی در این دوره از انتخابات هم فعالیت سیاسی داشته از هومن سیدی خواست در آستانه انتخاب کابینه دولت، خواسته‌اش از رئیس‌جمهور را بیان کند.

هومن سیدی در پاسخ به این سوال تاکید کرد که برعکس تصورات آدمی سیاسی نیست، ادامه داد:  «نه علاقه‌ای به سیاست دارم و نه سواد آن را. درباره جایزه دادن به آقای روحانی هم می‌توانم بگویم که من ابتدا از ایشان شناختی نداشتم اما احساس کردم انتخاب درست‌تری است. حتی در آن دوره رای من ایشان نبود. اما بعد از اینکه ایشان رای آوردند احساس کردم که جمله ایشان را خیلی دوست دارم و دلم می‌خواهد که توی رودربایستی بمانند و یادشان نرود که می‌خواهند خنده را به لب مردم بیاورند.

دلیل تاکید بنده روی این جمله و دادن جایزه‌ای که برای خودم معتبر و محترم و ارزشمند بود، همین بود. خیلی‌ها بعد از آن به من لقب فیلمساز دولتی و سیاسی دادند. حواشی‌ای رخ داد که من نرنجیدم. بعد هم متوجه شدم منظورشان این است که پول‌های کلان می‌گیرم برای اینکه فیلم بسازم که خب آن هم تاریخچه‌اش موجود است و مشخص بود که با چه بدبختی فیلم ساختیم و تهیه‌کننده‌ها شاهد بودند که سرمایه جور می‌کردیم، بابت فیلم‌هایی که ساخته می‌شوند. بعد از اکران «خشم و هیاهو» مصاحبه‌ای شد که ۲۰:۳۰ عزیز آن طور که دلشان خواست آن را پخش کردند. یک چیزی با این شکل و شمایل که بنده از آقای رئیس‌جمهور درخواست دارم که حالا که ما جایزه‌مان را به شما دادیم، چرا به ما سینما نمی‌دهید. اصلا به ایشان ارتباطی ندارد. من اگر فیلمم نمی‌فروشد به من ارتباط دارد. من اگر سینما ندارم و معترضم، با پخش‌کننده و سیستم سینمایی‌ام طرف هستم.»

اصلا نمی‌دانم کابینه یعنی چه؟

سیدی در ادامه توضیح داد که برای اهدا آن جایزه در دوره‌های مختلف زمانی از او انتقاد و تقدیر شده است اما او ترجیح می‌دهد سلیقه سیاسی‌اش را به تماشاگران کارهایش منتقل نکند، ادامه داد:  «من اصلا در انتخابات اخیر فعالیتی نداشتم. چون اعتقاد ندارم که هنرمند باید کاندیدای مورد نظرش را تبلیغ بکند. چون فکر می‌کنم خیلی از آدم‌های این مملکت هستند که ممکن است چشم بسته به من گوش کنند. آنها موظف هستند خودشان رئیس‌جمهور محبوبشان یا هر کسی را که به او اعتقاد دارند پیدا کنند. برای همین اصلا تبلیغاتی نکردم. کاملا معلوم بود رای من چه کسی است، رفتم رای دادم و از رای‌ام بسیار راضی هستم. درباره کابینه هم من اصلا نمی‌دانم کابینه یعنی چی؟ من فقط به عنوان جزء کوچکی از این سینما دلم می‌خواهد فیلم بسازم. هیچ درخواست دیگری ندارم.»

چرخش‌های مکرر هومن سیدی

سیدی قبل از مصاحبه با فریدون جیرانی در سال ۱۳۹۵  در گفت‌وگو با تی‌وی پلاس روی مدار حمایت از حسن روحانی پیش رفت و  در این مصاحبه صراحتا اعلام کرد  که حسن روحانی را دوست دارد و پس از تقدیم جایزه خود و دریافت سه سکه و گرفتن دست خط رئیس جمهور بسیار خوشحال است. این بخش از گفت و گوی وی و  تمجید از  روحانی و ویژگی‌هایش،  با آن چیزی که در مصاحبه با فریدون جیرانی‌ می‌گوید مطابقت ندارد و این چنین شیفته ‌وار سخن گفتن از حسن روحانی یک سال از قبل مصاحبه جیرانی تناقض عجیبی را نمایان می‌کند.

 

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

وحشت مغزهای کوچک زنگ زده از فردای براندازی خیالی! / هومن سیدی شایستگی نمایندگی ایران در اسکار را ندارد بیشتر بخوانید »

۳۷ سفیر در نوبت جابه‌جایی هستند

بفرمایید غیر از فرافکنی چه هنر دیگری داشتید و دارید؟!



مسئولان دولت قبل درحالی دوباره به فضای سیاسی رسانه‌ای کشور بعد از یک‌سال بازگشته‌اند که ادعا می‌کردند هشت سال «اختیاری نداشتند»‌ اما با این وجود به میزهای خود چسبیده بودند!

به گزارش مجاهدت از مشرق، روزنامه کیهان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: جهان نیوز در این باره نوشت: بیرون از گود هستند و انتقادات را تا می‌توانند حواله دولت می‌کنند اما زمانی که دولت، مجلس و شورای شهر را در دست داشتند، در برابر انتقادات نسبت به بی‌عملی خود با یک تاکتیک فرافکنانه عنوان می‌کردند که دیگران نمی‌گذارند آنان کار کنند.

این روزها نیز همان رویه قدیمی را بعد از یک‌سال روی کار آمدن دولت سیزدهم در پیش گرفته‌اند و حسن روحانی رئیس‌دولت‌های یازدهم و دوازدهم برای توجیه اقدامات خود دست به کار شده و با شانه خالی کردن از مسئولیت‌ گذشته، تخریب را در پیش گرفته است. او سعی می‌کند مسئولیت گران شدن بنزین در آبان‌ماه را به گردن سایر دستگاه‌ها بیندازد و خود را از اجرای این طرح، بی‌خبر و مبرا نشان بدهد. وی اظهار می‌کند: «غروب جمعه عده‌ای تصمیم گرفتند، دولت را زمین بزنند. بعدها افراد اصلی دستگیر شدند. بازجویی‌های آنها موجود است که می‌گویند از چه کسانی دستور گرفته بودند.»

جالب این‌جاست که در همان زمان نیز وی درخصوص گرانی بنزین مطرح می‌کرد که صبح جمعه از این موضوع آگاه شده و همین موضوع به یک ضرب‌المثل سیاسی درخصوص مدیریت ناکارآمد و بی‌مسئولیت تبدیل شد. جالب‌تر این که در همان دوران نیز این موضوع بر ضد دولت روحانی تمام شد زیرا افکار عمومی نه باور کرد که روحانی از گرانی بنزین خبر نداشته است و نه طرح این مسئله وجهه دولت را ترمیم کرد بلکه بیشتر نشان داد که دولت نه مسئولیت‌پذیر است و نه حتی اگر این موضوع باورپذیر باشد به نفع دولت بود که نشان دهد یک رئیس‌جمهور از زیرمجموعه خود آگاه نیست.

با این حال درحالی روحانی بازهم شیوه فرافکنانه و جا خالی دادن از مسئولیت‌هایش را یک سال بعد از دولت خود رها نمی‌کند که در این حیطه دولت سیزدهم به جهت مسئولیت‌پذیری در کارها، از سوی رهبر معظم انقلاب مورد تشویق قرار می‌گیرد.

این سناریو توسط دومین فرد دو دولت گذشته یعنی «اسحاق جهانگیری» هم با تاکتیک خاطره‌گویی که در جریان کارگزاران سازندگی مرسوم است، پیش گرفته شده است.

معاون اول دولت روحانی در کتاب تازه منتشرشده «بدون دود و آتش و خون» تلاش کرده تا همه گرفتاری‌های کنونی را ناشی از عملکرد اصولگرایان بداند؛ حال آنکه با یک بررسی کوتاه می‌توان دریافت که عملکرد دولت قبل در عرصه‌های مختلف اعم از سیاست داخلی، سیاست خارجی، اقتصاد و فرهنگ به چه میزان خسارت‌بار بوده است.

در این کتاب آمده است:‌ «دولت آقای روحانی ترکیب هر دو بود. از این نظر باید این دولت را موفق ارزیابی کنیم. توجه به روستاها، آزادسازی سهام عدالت، کلنگ زنی طرح‌های جدید، افتتاح واقعی طرح‌های قبلی، تأمین نیازهای عمومی مردم و خیلی موارد دیگر در همین دولت اتفاق افتاد.» نزدیکانش همگی معتقدند که جهانگیری سیاستمداری صادق است و خودش را لابه‌لای شعارهای عوام‌فریب پنهان نمی‌کند: «همان موقع که برخی از آقایان با سیاه‌نمایی مشغول این بودند که برای خودشان هوادار جمع کنند، دولت تمام توانش را گذاشت که در جنگ اقتصادی دو کار مهم انجام دهد. مسئله اول اداره اقتصاد و مسئله دوم دور زدن تحریم‌ها بود».

گفته‌های این کتاب با واقعیات روز کشور خصوصا زمانی که دولت روحانی زمام امور را به دولت رئیسی تحویل می‌داد از زمین تا آسمان فرق دارد و این آسمان و ریسمان کردن‌ها بیشتر در راستای تاکتیک «دیگران نگذاشتند کار کنیم» در حال اجراست.

رسانه‌های مدعی اصلاح‌طلبی، یک‌بار دیگر هم سعی کردند که جهانگیری را ناجی و دلسوز ایران معرفی کنند و با بر تن کردن لباس سوپرمن وی را نجات دهنده اقتصاد ایران معرفی کردند که از دل آن «دلار جهانگیری» به‌وجود آمد که دولت رئیسی و به‌ویژه بازار و مردم برای زدودن این زائده بزرگ اقتصادی تحت سیاست «حذف ارز ترجیحی»‌ متحمل مشکلات متعدد اقتصادی شدند.

چند باری در زمان دولت روحانی زمزمه‌های جهانگیری بلند شد و یکبار هم از سوی وی نقل شد که گفته است حتی توان تغییر منشی خود را هم ندارد. مرد مسئولیت‌های بدون مسئولیت حالا بیشتر با نقل قول‌های احساسی و بدون پشتوانه یک کتاب مطرح می‌کند که اختیاری نداشته اما تا پایان معاون اول روحانی باقی مانده است و دولتمردان روحانی «ترک فعل» کرده‌اند اما «ترک میز ریاست»‌ هرگز!

اگر نگاهی به کمی گذشته‌تر از دولت‌های روحانی در زمان دولت اصلاحات بیندازیم چشم‌اندازی از این تاکتیک نخ نما شده را زمانی که رئیس‌دولت اصلاحات با چشم‌گریان جلوی دوربین برای اخذ رای دوباره از مردم ظاهر شد و عنوان کرد که دیگرانی نگذاشتند که کار کند و در آن زمان ادبیات گروه‌های فشار از سوی ماشین تخریب رسانه‌ای و جنگ نرم دولت به جامعه پمپاژ می‌شد را می‌توان به خوبی به یاد آورد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

بفرمایید غیر از فرافکنی چه هنر دیگری داشتید و دارید؟! بیشتر بخوانید »