به گزارش مجاهدت از مشرق، این روزها در همان حال که تصویر صف آرایی روسیه و بلوک غرب، مثل آونگ ساعت در گوشه ذهن جامعه بین الملل تاب می خورد، برای بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران این سوال پیش آمده که چین به عنوان یکی از بازیگران اصلی صحنه تقسیم قدرت، چه نقشی را در مناقشه اوکراین ایفا خواهد کرد.
پیشتر، در گزارشی با عنوان «خرگوش امنیت یا اسب تروا؛ از غائله اوکراین چه بیرون می آید»، با ارائه شواهد و گزیده هایی از اظهارات مقاماتی که به نوعی در این مناقشه دخیل هستند، این گونه نتیجه گیری کردیم که آمریکا به دنبال آن است که با گرفتار کردن پای مسکو در جنگی ناخواسته، روسیه را در میز مذاکره، به عقب نشینی از مطالبات امنیتی وادار کند که در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، در قالب دو پیش نویس، تحویل دولت واشنگتن و ناتو شد.
همچنین، این طور ارزیابی شد که سرانجامِ بحران اوکراین به جنگ ختم شود یا مذاکره، امنیت کل اروپا است که وجه المصالحه قرار می گیرد. اکنون، به عنوان شاهدی مبنی بر درستی این نتیجه گیری، می توان به ادعای روز جمعه «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا استناد کرد که گفت: روسیه باید میان دو گزینه تقابل و مذاکره یکی را انتخاب کند.
اما فارغ از اینکه اروپا چه سهم بزرگی از دلشوره های ناشی از این مناقشه دارد و چرا در همراهی با واشنگتن، بر سر منافع خود قمار می کند، در گوشه دیگری از دنیا، پکن هم ماجرا را به دقت زیر نظر گرفته است.
جالب آنکه حتی اگر دولت پکن با توجه به اختلاف مسافت شش هزار و ۵۰۰ کیلومتری که با کی یف دارد، قصدی برای مداخله در این مناقشه نداشته باشد، آمریکا با اظهارنظرهای گاه به گاه، همه تلاش خود را می کند تا پای چین را به قضیه باز کند.
وزارت خارجه آمریکا بارها مدعی شده که پکن باید از نفوذی که روی مسکو دارد، برای تشویق دیپلماسی استفاده کند زیرا اگر درگیری در اوکراین رخ دهد، برای چین هم خوب نخواهد بود!
چین؛ موازنه قدرت دور از خانه
قرن ۲۱، قرن چرخش به ایندوپاسیفیک است و انتهای هر ماجراجویی، به تقلای واشنگتن برای حفظ هژمون خود در مواجهه با قدرت یابی پکن ختم می شود یکی از ویژگی های جو بایدن رئیس جمهور آمریکا گره زدن مسائل به یکدیگر برای ایجاد کلاف سردرگمی است که در پیچ و خم های آن اصل ماجرا گم می شود یا به جایی می رسد که دور از حد انتظار است. برای همین، صرف نظر از این فرضیه که آمریکا و شرکای ناتو به دنبال آن هستند تا در صحنه ژئوپلیتیکی اروپا با روسیه زورآزمایی کنند، فاکتور موازنه قدرت با چین را هم نباید نادیده گرفت.
در هر صورت، قرن ۲۱، قرن چرخش به ایندوپاسیفیک است و انتهای هر ماجراجویی، به تقلای واشنگتن برای حفظ هژمون خود در مواجهه با قدرت یابی پکن ختم می شود.
همانگونه که به طور سنتی، روسیه نسبت به کریمه و نواحی شرقی اوکراین، تعلق خاطر دارد، چین هم تایوان را بخشی جدایی ناپذیر از خود تلقی می کند. این نکته هم حائز اهمیت است که آمریکا در قبال تایوان سیاستی دوپهلو را در پیش گرفته که همزمان بر محور به رسمیت شناختن موضع پکن و تحریک جدایی طلبان تایوان متمرکز است.
اگر بر حسب احتمال، روسیه به دام جنگ ساختگی بیفتد که آمریکا برایش تدارک دیده و آمریکا هم بخواهد این موضوع را به شورای امنیت بکشد، صرف نظر از اینکه موضوع تحت الشعاع حق وتوی مسکو قرار می گیرد، چین با یک دو راهی بزرگ مواجه می شود: حمایت از حمله احتمالی روسیه به اوکراین، در آینده راه آمریکا را برای حمایت علنی از جدایی طلبی تایوان باز می کند اما، عدم حمایت از روسیه هم سد بزرگی در راه به نتیجه رسیدن ائتلاف نوپای پکن-مسکو تلقی می شود.
آمریکا هم درست دنبال همین است تا از کلاف سردرگم اوکراین، یک معامله دو سر زیان علیه چین بیرون بیاورد!
اما، در صحنه بین الملل، همیشه فرصتی برای برگشتن ورق به نفع کسی که اهل خوب بازی کردن باشد، هست. چین در مسیر ائتلاف سازی با روسیه برای تقابل با هژمون آمریکا، هرگز منکر چالش های پیش روی پکن-مسکو نیست و پیشتر در قبال کریمه نیز موضعی بی طرف را اتخاذ کرد. اکنون نیز با پیروی از همان رویه، منتظر می ماند تا ببیند آمریکا ادعاهایش در حمایت از اوکراین را تا کجا پیش می برد. فراموش نکنیم که چین به صراحت گفته است که اگر پای مقابله با جدایی طلبی تایوان در میان باشد، از جنگیدن ابایی ندارد و آمریکا هم با توجه به سیاست مبهم خود در قبال این موضوع، هرگز نگفته که حاضر است چه بهایی را برای اثبات ادعای حمایت از وضعیت فعلی تایوان که نوعی خودمختاری است، بپردازد. پس از نگاه چین، اوکراین می تواند نوعی آزمون برای سنجش عملکرد آمریکا در قبال وضعیتی کمابیش مشابه باشد.
با این حساب، چین هم به نوبه خود می تواند از آن کلاف سردرگمی که بایدن تدارک دیده، معامله ای دو سر زیان را برای آمریکا بیرون بیاورد. اگر درگیری میان روسیه-اوکراین رخ ندهد، یعنی مصالحه ای صورت گرفته که به طور ضمنی عدم آمادگی واشنگتن را برای حمایت همه جانبه از کی یف تائید می کند. اگر نزاعی رخ دهد، تحریم های اقتصادی به قول انگلیس فلج کننده در انتظار روسیه خواهد بود. از این نقطه به بعد، روسیه می تواند روی حمایت اقتصادی چین حساب ویژه باز کند. این وابستگی دوجانبه خواهد بود چرا که به قول «آندری کلین» سفیر روسیه در لندن، صادرات گاز به چین، بهتر و سودآورتر از اروپا است حال آنکه دو کشور از مدت ها پیش برای به چالش کشیدن هژمون دلار در بازارهای مالی به فکر استفاده از واحد پول ملی بوده اند.
البته، در این میان، کسانی هم هستند که می گویند شرق اوکراین و تایوان از اهمیت یکسانی برای آمریکا برخوردار نیستند و واشنگتن دقیقاً همان الگوی رفتاری را در قبال آنها دنبال نخواهد کرد. این طور ادعا می شود که در چرخش به ایندوپاسیفیک، آمریکا بیش از آنچه که انتظار داریم، به تایوان بها خواهد داد.
برخورد چین با شرایط فعلی اوکراین
در شرایط فعلی که طرح حمله روسیه به اوکراین در حد یک ادعای ساختگی است، چین همچنان از دیپلماسی به عنوان بهترین ابزار برای فرونشاندن بحران یاد و تاکید می کند که آمریکا و شرکایش باید دغدغه های امنیتی مسکو را جدی بگیرند و تفکر مبتنی بر جنگ سرد را کنار بگذارند.
همزمان، دولت پکن وزنه تعادل را حفظ کرده و از هرگونه توضیح اضافه درباره گزینه های پیش رو، در صورت شکست دیپلماسی، اجتناب می کند.
مسکو-پکن خط قرمزهایی دارند و تصمیم گرفته اند در برابر یک جانبه گرایی، تحمیل الگوهای غربی دموکراسی و مداخله در امور داخلی شان متحد باشند و این از بسیاری جهات، محاسبات آمریکا را به هم می ریزد شاید بعضی ها این ادعا را مطرح کنند که پکن از تقابل مسکو-واشنگتن نفع می برد چرا که در این صورت آمریکا دست کم برای مدتی از تمرکز بر ایندوپاسیفیک بازمی ماند. اما واقعیت این است که اقتصاد چین و آمریکا به یکدیگر گره خورده و این تقابل جویی در درازمدت به زیان همه طرفین است.
«ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، چندی پیش تهدید کرده بود در صورت اعمال تحریم های اقتصادی علیه روسیه، چنانچه شرکتهای خارجی از جمله آنهایی که در چین هستند، تلاش به دور زدن آنها داشته باشند، با واکنش واشنگتن مواجه خواهند شد.
او همچنین مدعی شده بود: اگر روسیه فکر میکند که در موقعیتی قرار میگیرد که میتواند برخی از این پیامدها را با روابط نزدیکتر با چین کاهش دهد، اینطور نیست. در واقع اقتصاد روسیه از بسیاری جهات شکنندهتر خواهد شد.
البته، بسیاری از کارشناسان این ادعای پرایس را به چالش کشیده اند از جمله خبرگزاری «بلومبرگ» به رغم کارزار اخبار جعلی که علیه مسکو راه انداخته، به این مورد اشاره می کند که روسیه «دژ مالی» برای خود ایجاد کرده و به کمک آن می تواند در برابر تحریم های غرب مقاومت کند.
به نوشته بلومبرگ، روسیه ذخایر ارزی خود را افزایش داده و بدهی کلی این کشور در مقایسه با دیگر اقتصادهای بزرگ جهان، کمتر است. همچنین تسویه تجارت خارجی با ارزهای جایگزین نظیر یورو و یوان به کاهش وابستگی به دلار کمک زیادی کرده است.
«جوزف بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا هم امروز دوشنبه، طی یادداشتی، نوشت: روسیه از راه افزایش ذخایر ارزهای خارجی، استقامت خود را در برابر تحریم های اقتصادی بالا برده و این در مقام مقایسه، بیشتر از آن تدابیری است که اروپا برای ارتقای توانایی خود در مواجهه با قطع احتمالی گاز روسیه اتخاذ کرده است.
از سوی دیگر، با توجه به بیانیه مشترک سران روسیه و چین که بعد از دیدار آنها در حاشیه افتتاحیه المپیک زمستانی پکن صادر شد، مشخص است که اگر جنگ ناخواسته ای رخ دهد، روسیه می تواند در مقابله با تحریم ها، روی کمک اقتصادی چین حساب ویژه باز کند.
مسکو-پکن خط قرمزهایی دارند و تصمیم گرفته اند که در برابر یکجانبه گرایی، تحمیل الگوهای غربی دموکراسی و مداخله در امور داخلی شان متحد باشند و این از بسیاری جهات، محاسبات آمریکا را به هم می ریزد.