دیدار خانواده شهدا

فرمانده نهاجا با خانواده شهیدان «کیاحسینی» و «سخایی» دیدار کرد

فرمانده نیروی هوایی ارتش با خانواده شهیدان «کیاحسینی» و «سخایی» دیدار کرد


به گزارش مجاهدت از گروه دفاعی امنیتی دفاع‌پرس، امیر سرتیپ خلبان «حمید واحدی» فرمانده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در راستای تجلیل و تقدیر از صبر و شکیبایی خانواده شهدا و همچنین زنده نگاه‌داشتن یاد و خاطره شهدای والامقام نیروی هوایی ارتش با مادر شهید خلبان «میرعمید کیاحسینی» و همسر شهید خلبان «یزدان سخایی» دیدار و گفت‌وگو کرد.

شهید خلبان میرعمید کیاحسینی در سال ۱۳۶۲در رسته خلبانی به استخدام نیروی هوایی ارتش در آمد و در یک ماموریت پروازی در منطقه سروستان به درجه رفیع شهادت نائل شد.

شهید یزدان سخایی در سال ۵۴ در رسته خلبانی به استخدام نیروی هوایی ارتش در آمد و پس از طی دوره آموزش در ایران و آمریکا با درجه ستواندومی به کشور بازگشت  و مشغول خدمت گردید و با شروع جنگ به دفاع از حریم هوایی  کشور پرداخت و در نهایت در مورخه ۲۱ خرداد ۱۳۶۴ در منطقه خلیج فارس با یک فروند هواپیمای اف4 به درجه رفیع شهادت نائل و مفقودالاثر شد که  یادمان آن شهید عزیز در قطعه ۵۹ بهشت زهرا ( س)نصب شده است.

انتهای پیام/371

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فرمانده نیروی هوایی ارتش با خانواده شهیدان «کیاحسینی» و «سخایی» دیدار کرد بیشتر بخوانید »

شهیدی که مادر عماد مغنیه برای مراسمش به تهران آمد

شهیدی که مادر عماد مغنیه برای مراسمش به تهران آمد


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی به نیابت از قاریان، حافظان و فعالان قرآنی در برنامه هفتگی دیدار با خانواده شهدا به دیدار خانواده شهید مدافع حرم حمیدرضا اسداللهی رفتند و با پدر و مادر شهید به گفتگو پرداختند.

پدر شهید از تربیت قرآنی شهید سخن گفت و اظهار داشت: هر محفلی که در آن قرآن است محفل خاصی است، پدر ما قرآنی و از دوستان مرحوم خسروشاهی بود. ما بچه‌ها را از دوران بعد دبستان برای تشویق درس، سفر زیارتی می‌بردیم. یک سال شرط سفر حج گذاشتم معدلش ۵ صدم بالاتر از شرط معدلی که گذاشتیم شد. بچه‌ها در حفظ و قرائت کوشا بودند، حمیدرضا حلقه قرآنی برای بچه‌های مسجد در مسجد موسی بن جعفر برگزار می‌‎کرد و در این زمینه فعال بود.

وی تصریح کرد: امسال هفتمین سال شهادت حاج حمید است و شب چله‌هایمان مصادف با سالگرد شهادت شده. او از خادمین پژوهشی جمکران بود که ما بعد از شهادت متوجه آن شدیم.

پدر شهید اسداللهی به حضور حاج قاسم چند روز پس از شهادت فرزندش اشاره کرد و افزود: تقریبا بعد از پنج شش روز که پیکر از سوریه آمد چندین خبرنگار آمده بودند دوستی زنگ زد و گفت بگو خبرنگار‌ها بروند، خبرنگار‌ها که رفتند پشت بندش حاج قاسم آمد. ایشان را که دیدم متعجب شدم. نشستیم و کمی باهم صحبت کردیم، یکی از همرزمان سردار از وصف حاج حمید خواست بگوید که سردار گفت من حمید را چندین سال است می‌شناسم. از آن طرف مادر شهید عماد مغنیه خودش را به تهران رساند، در مجلس او حضور یافت و چند دقیقه‌ای صحبت کرد. بچه‌های جهادی یمن، بچه‌های فعال فرهنگی پاکستانی و عراقی به دیدار ما آمدند و به ما لطف داشتند، هرجا رفتیم فهمیدیم اثری از خودش به جای گذاشته است.

رحیم قربان از مسوولان قرآنی گفت: چند روز بعد از آزادی خانطومان به جایی که حمیدرضا شهید شد رفتیم و از آن بازدید کردیم حتی باقیمانده ترکش‌ها آنجا بود و فیلمش را گرفتم.

پدر شهید ادامه داد: بار‌ها به سوریه رفتیم و یکبار هم حاج قاسم ما را برای کار فرهنگی برد، اما قسمت نشده مقتل شهیدمان را ببینیم.

مادر شهید درباره فرزندش گفت: حمیدرضا از ابتدایی قرآن کوچکی داشت و در مهدیه قرآن واقع در خیابان خراسان با آقای فومنی قرآن تمرین می‌کرد. یک واکمن جایزه گرفته بود که با آن قرآن حفظ می‌کرد و خواهرش را تشویق کرد که همین باعث شد دخترم را کلاس حفظ یکساله بگذارم و موفق به حفظ قرآن شد. خداراشکر در منزل همیشه قرآن تلاوت می‌شد.

وی به ۲ خصوصیت ویژه شهید اشاره داشت و بیان کرد: یکی اینکه همیشه دستبوس پدر و مادر بود، گاهی کف پایم را می‌بوسید که من ناراحت می‌شدم، خصوصیت دوم اینکه هرجا بود نماز اول وقتش فراموش نمی‌شد از کودکی این خصوصیت را داشت. گاهی میگفتم حمید مرتب روزه میگیری مریض می‌شوی، می‌گفت نه باید با روزه خودسازی کرد. در راهیان نور و جهادی فعالیت داشت، کلاس‌های مهدویت در خارج از کشور برپا می‌کرد.

مادر شهید بیان کرد: یکبار حمیدرضا به من گفت فرماندهی داریم که همه جا هست و دشمن از ایشان میترسد، بعد از شهادت فهمیدم منظورش سردار سلیمانی است. از همه نظر فرزند خوبی برای ما بود، نجابت و چشم پاکی‌اش زبانزد بود. روی حجاب حساسیت داشت و برایم جالب بود یکبار زمان راهنمایی از مدرسه آمد، گفتم برود نان بخرد گفت نمی‌توانم، پرسیدم چرا؟ گفت الان دختر‌های راهنمایی و دبیرستان تعطیل می‌شوند نمی‌خواهم با آن‌ها چشم در چشم شوم. برای رفتن به سوریه مشکلی پیش آمد تماس گرفت و خواست روضه نذر کنم، روضه پنج تن نذر کردم که کارش درست شد و به سوریه رفت، بعدا فهمیدم این نذر برای رفتن به سوریه بود.

پدر شهید در پایان این دیدار گفت: سر نماز ترکشی به شاهرگ حمیدرضا خورد و یاحسین گویان به شهادت رسید. افتخار ما این شهداست هرچند در قیاس با حضرت زینب (س) چیزی نیستیم، اما ما هم جز زیبایی چیزی ندیدیم، امیدوارم به زودی ظهور حضرت حجت (عج) را ببینیم. الان با این اتفاقاتی که در کشور افتاده است مدام می‌گویم خداراشکر حمید نیستی ببینی. از خدا میخواهم همه را به راه راست هدایت کند.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

شهیدی که مادر عماد مغنیه برای مراسمش به تهران آمد بیشتر بخوانید »

روایتی از کار قرآنی یک شهید بدون اجبار اداری

واکنش طنز شهید «علی‌اصغر سلیمانی» به گزارش دروغ رادیو عراق/ خصوصیات یک مدیر قرآنی در رفتار شهید


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی کشور به نیابت از قاریان، حافظان، اساتید و فعالان قرآنی در جریان دیدار‌های هفتگی خود با خانواده شهدای قرآنی، به دیدار خانواده شهید و مدیر قرآنی «علی‌اصغر سلیمانی» از شهدای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران رفتند.

در این دیدار یکی از دوستان و نزدیکان شهید گفت: بحثی که قرآن بعد از ایمان و هجرت بر آن تکیه دارد، موضوع جهاد است. همین هجرتی که سربازان دین از خانه و خانواده دل بکنند ارزشی بزرگ دارد.

وی گفت: شهید سلیمانی مسوولیت دارالقرآن نداجا را برعهده داشت. برای مسابقات که می‌آمدیم اساتید بزرگواری بودند که این عزیز را مورد توجه قرار می‌دادند و در راس آنان استاد اربابی بود. شهید سلیمانی خالصانه کار می‌کرد، اخلاق خوبی داشت و همیشه خنده روی لبش بود.

استاد رحیم قربانی نائب رئیس اتحادیه کشوری مؤسسات و تشکل‌های قرآن و عترت نیز در این دیدار بیان کرد: خصوصیات ایشان مثل پیگیر بودن و بسیجی وار پای کار ایستادن در مدیران ما خالی است.

پسر شهید با اشاره به خصوصیات پدرش بیان کرد: سال ۱۳۸۲ که به تهران آمدیم و ماه رمضان همان سال پدر داخل ستاد، محفل انس با قرآن برگزار کرد. آن زمان قاریان مصری زیاد به ایران می‌آمدند، پدر با رابطین این قاریان صحبت می‌کرد و آنان را به ستاد می‌آورد. آن سال چهار قاری مصری را آورد. در بندرعباس خارج از کار سازمانی جلسات خانگی قرآن برگزار می‌کرد و یک پذیرایی ساده را قانون جلسه کرده بود، این کلاس‌ها خودجوش و بدون نامه نگاری و دستورات اداری بود.

وی تصریح کرد: ایشان مجری هم بود، چندین برنامه که رهبرمعظم انقلاب اسلامی حضور داشتند را اجرا کرد، هم شاعر و هم نویسنده بود. چند جلد کتاب شعر دارد و قلم خوبی داشت. بیش از ۹۶ ماه سابقه حضور در عملیات‌های دفاع مقدس را داشت از جمله عملیات هدف قرار دادن سکو‌های البکر.

پسر شهید سلیمانی گفت: در برنامه شبکه استانی گیلان تعریف کرد وقتی سکو‌های عراق را هدف قرار دادیم داشتیم رادیو بغداد را گوش می‌کردیم که می‌گفت ناو‌های ایرانی ناجوانمردانه ما را هدف قرار دادند و این ناو‌ها را به قعر دریا فرستادیم که از این صحبت رادیو به خنده افتادیم. همه این حضور در خفا بود و جایی مطرح نکردند ما زمانی فهمیدیم که کارت معافیت گرفتیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

واکنش طنز شهید «علی‌اصغر سلیمانی» به گزارش دروغ رادیو عراق/ خصوصیات یک مدیر قرآنی در رفتار شهید بیشتر بخوانید »

روایتی از کار قرآنی یک شهید بدون اجبار اداری

روایتی از کار قرآنی یک شهید بدون اجبار اداری


به گزارش مجاهدت از خبرنگار حماسه و جهاد دفاع‌پرس، جمعی از اعضای جامعه قرآنی کشور به نیابت از قاریان، حافظان، اساتید و فعالان قرآنی در جریان دیدار‌های هفتگی خود با خانواده شهدای قرآنی اینبار به دیدار خانواده شهید و مدیر قرآنی علی اصغر سلیمانی از شهدای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران رفتند.

در این دیدار یکی از دوستان و نزدیکان شهید گفت: بحثی که قرآن بعد از ایمان و هجرت بر آن تکیه دارد موضوع جهاد است. همین هجرتی که سربازان دین از خانه و خانواده دل بکنند ارزشی بزرگ دارد.

وی گفت: شهید سلیمانی مسوولیت دارالقران نداجا را برعهده داشت. برای مسابقات که می‌آمدیم اساتید بزرگواری بودند که این عزیز را مورد توجه قرار می‌دادند و در راس آنان استاد اربابی بود. شهید سلیمانی خالصانه کار می‌کرد، اخلاق خوبی داشت و همیشه خنده روی لبش بود.

استاد رحیم قربانی نائب رئیس اتحادیه کشوری مؤسسات و تشکل‌های قرآن و عترت نیز در این دیدار بیان کرد: خصوصیات ایشان مثل پیگیر بودن و بسیجی وار پای کار ایستادن در مدیران ما خالی است.

پسر شهید با اشاره به خصوصیات پدرش بیان کرد: سال ۱۳۸۲ که به تهران آمدیم و ماه رمضان همان سال پدر داخل ستاد محفل انس با قرآن برگزار کرد. آن زمان قاریان مصری زیاد به ایران می‌آمدند، پدر با رابطین این قاریان صحبت می‌کرد و آنان را به ستاد می‌آورد. آن سال چهار قاری مصری را آورد. در بندرعباس خارج از کار سازمانی جلسات خانگی قرآن برگزار می‌کرد و یک پذیرایی ساده را قانون جلسه کرده بود، این کلاس‌ها خودجوش و بدون نامه نگاری و دستورات اداری بود.

وی تصریح کرد: ایشان مجری هم بود، چندین برنامه که رهبری حضور داشتند را اجرا کرد، هم شاعر و هم نویسنده بود. چند جلد کتاب شعر دارد و قلم خوبی داشت. بیش از ۹۶ ماه سابقه در عملیات‌های دفاع مقدس را داشت از جمله عملیات هدف قرار دادن سکو‌های البکر. در برنامه شبکه استانی گیلان تعریف کرد وقتی سکو‌های عراق را هدف قرار دادیم داشتیم رادیو بغداد را گوش می‌کردیم که می‌گفت ناو‌های ایرانی ناجوانمردانه ما را هدف قرار دادند و این ناو‌ها را به قعر دریا فرستادیم که از این صحبت رادیو به خنده افتادیم. همه این حضور در خفا بود و جایی مطرح نکردند ما زمانی فهمیدیم که کارت معافیت گرفتیم.

انتهای پیام/ ۱۴۱

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

روایتی از کار قرآنی یک شهید بدون اجبار اداری بیشتر بخوانید »