رابرت مالی

«رابرت مالی» با موضوع ایران به عربستان سفر می‌کند

«رابرت مالی» با موضوع ایران به عربستان سفر می‌کند



یک هیئت بلندپایه از دولت آمریکا به سرپرستی «رابرت مالی» نماینده ویژه این کشور در امور ایران فردا دوشنبه به عربستان سفر می کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق به نقل از بخش انگلیسی العربیه، یک هیئت بلندپایه از دولت آمریکا به سرپرستی «رابرت مالی» نماینده ویژه این کشور در امور ایران ۱۳ تا ۱۶ ماه فوریه سال جاری (۲۴ تا ۲۷ بهمن ماه) به عربستان سعودی سفر کرده و با گروه کاری از شورای همکاری خلیج فارس دیدار می‌ کند.

بر اساس اعلام این رسانه، وزارت امور خارجه آمریکا در بیانیه ای اعلام کرد که این هیئت آمریکایی با نمایندگانی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و دبیرخانه آن به منظور بحث در خصوص اولویت های مشترک از جمله دفاع یکپارچه هوایی، موشکی و امنیت دریایی، ایران و مبارزه با تروریسم دیدار خواهد کرد.

گزارش العربیه در این ارتباط اضافه می کند: این هیئت توسط برخی از مقامات ارشد دولت آمریکا از جمله فرستاده ویژه این کشور در امور ایران، «کریستوفر لندبرگ» (Christopher Landberg) سرپرست هماهنگ کننده مبارزه با تروریسم و سرپرست نماینده ویژه ایالات متحده در ائتلاف (به اصطلاح مبارزه با) داعش و نیز معاون دستیار وزیر امور خارجه در امور شبه جزیره عربستان همراهی خواهد شد.

وزارت امور خارجه آمریکا در ادامه اضافه کرد که مقامات ارشد دیگر از بخش های نظامی و غیرنظامی نیز به آنان خواهند پیوست.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

«رابرت مالی» با موضوع ایران به عربستان سفر می‌کند بیشتر بخوانید »

پارادوکس بزرگ رفتار آمریکا درباره مذاکرات/ پشت صحنه نمایش بلینکن و نتانیاهو چیست؟

پارادوکس بزرگ رفتار آمریکا درباره مذاکرات/ پشت صحنه نمایش بلینکن و نتانیاهو چیست؟



«آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا در جریان سفر خود به خاورمیانه روز گذشته با حضور در «تل‌آویو» اتحاد ایالات متحده و رژیم صهیونیستی را در برابر جمهوری اسلامی ایران «اتحادی آهنین» توصیف کرد.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا در جریان سفر خود به خاورمیانه روز گذشته با حضور در «تل‌آویو» اتحاد ایالات متحده و رژیم صهیونیستی را در برابر جمهوری اسلامی ایران «اتحادی آهنین» توصیف کرد و مدعی شد که «امریکا همکاری‌های خود را برای مقابله با فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده ایران در منطقه و ورای آن شدت خواهد داد».

بلینکن در حالی دست دوستی «بنیامین نتانیاهو» را فشرد که یک روز پیش از آن، در گفت‌وگویی بار دیگر از لزوم تمرکز بر دیپلماسی درباره مذاکرات رفع تحریم‌ها سخن به میان آورده بود. موضعی که او از تکرار آن در نشست خبری مشترکش با «نتانیاهو» خودداری کرد و کوشید مواضع اعلامی خود در «تل‌آویو» را بر برجسته‌سازی مخاطرات ادعایی تهران متمرکز سازد؛ امری که برای ایرانیان سنجه‌ای است از یک پارادوکس بزرگ که در هفته‌های اخیر در چندین وجه پدیدار شده است.

تناقض نخست

همین چند هفته پیش بود که در پی بروز ناآرامی‌های داخلی در ایران، مذاکرات وین از سوی امریکا و متحدان اروپایی‌اش به گروگان گرفته شد و آنها وجه نخست رویکرد متناقض خود را با دمیدن بر آتش پروژه جنگ روانی آشکار کرده و اعلام کردند که دیپلماسی با ایران را کنار گذاشته‌اند.

بدیهی بود این رویکرد زیر سایه امید به نتیجه‌بخش بودن اقدامات سازماندهی شده در حمایت از آشوبگران داخل ایران در پیش گرفته شده بود اما با نمایان شدن آثار شکست در اجرای این سیاست، ایالات متحده باید به تدابیر دیگری جهت بازگرداندن مذاکرات به ریل تمسک می‌جست.

این چنین بود که مسئولان امریکایی از بلینکن گرفته تا «رابرت مالی» نماینده ویژه امریکا در امور ایران در مواضع متعددی معترف شدند واشنگتن تصمیمی در حمایت از اقدامات سازماندهی شده برای طرح‌های تجزیه‌طلبانه و براندازانه علیه ایران ندارد و اساساً چنین طرح‌هایی را در خاورمیانه شکست‌خورده می‌داند.

ادعای عجیب

وجه دوم پارادوکس بزرگ رفتار امریکایی‌ها جایی بیرون زد که آنها مدعی طرح مسائل غیرهسته‌ای از سوی ایران در مذاکرات وین شدند.

بلینکن اخیراً در این رابطه مدعی شده است: «ایرانی‌ها کماکان خواسته‌های فرعی مطرح می‌کنند.» اشاره او به خواسته‌های فرعی ایران به این بازمی‌گردد که پیشتر مقام‌های ایرانی، دستیابی به هر توافق احتمالی در وین را منوط به پایان یافتن پرونده ادعاهای سیاسی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی اعلام کرده بودند.

طبیعی بود با توجه به نقش نظارتی آژانس بر روند اجرای توافق هسته‌ای، خواسته تهران با آنچه در زمین مذاکرات وین می‌گذشت، ارتباط مستقیم داشت و ادعای فرعی بودن این خواسته هیچ محمل منطقی نداشت. بلینکن اما در حالی پایان یافتن سیاسی کاری آژانس را یک خواسته فرعی از سوی ایران به شمار آورده که در هفته‌های اخیر ادعای مشارکت ایران در جنگ اوکراین به دلیل یک همکاری متعارف نظامی با مسکو به بهانه جدید مقام‌های امریکایی برای بازگشت به مذاکرات مطرح شده است.

این را وزیر خارجه امریکا خود در مصاحبه اخیرش با «العربیه» بر زبان آورد و مدعی شد: «ایران از روسیه در جنگ علیه اوکراین با ارسال پهپاد و دیگر تسلیحات حمایت می‌کند و امریکا از اقدام ایران در ارسال موشک و پهپاد به روسیه نگران است.» بدون کمترین سخن و تحلیلی تنها با قرار دادن این سخنان که در کمتر از چند هفته مطرح شده است، می‌توان ابعاد این تناقض گویی فاحش را مشاهده کرد.

جلب رضایت تل‌آویو

مسأله دیگری که از همین دست دولت امریکا با آن روبه‌رو بوده و آنها را به سمت نمایان کردن بعد دیگری از سیاست متناقض خود هدایت کرده است، الزام به جلب رضایت رژیم اسرائیل و لابی قدرتمند صهیونیستی به عنوان شریک و پشتیبان سیاسی جریان‌های عمده سیاسی امریکا است.

رژیمی که در سال‌های در جریان بودن مذاکرات هسته‌ای از تمام ابزارهای خود برای بحران‌زایی درقبال منطقه و ایران استفاده کرده و از سیاستمداران امریکایی در ازای حمایت لابی یهود اگر نه تبعیت که همراهی طلب کرده است.

این در حالی است که با روی کار آمدن دولت سیزدهم در ایران و تأکید آن بر سیاست خنثی‌سازی تحریم‌ها و تقویت روابط آسیایی و همسایگی، دولت امریکا بازگشت به توافق ۲۰۱۵ را شاید بیش از هر زمان دیگری ضروری یافت؛ ضرورتی که در عین حال دستاویزی برای حملات دوباره مقام‌های صهیونیستی شد. تا آنجا که تأکید شد در صورت احیای برجام، رژیم صهیونیستی کمترین پایبندی به این توافق احتمالی ندارد.

تصمیم گیرندگان در کاخ سفید برای راضی نگه داشتن تل‌آویو در تمام این مدت به انجام و واسپاری پروژه‌های تبلیغات سیاسی- رسانه‌ای با محور ایران‌ هراسی و نیز ایجاد برخی رویارویی‌های ایذایی امنیتی – نظامی با ایران روی آوردند تا با این نقش‌آفرینی مستقیم و غیرمستقیم در پروژه‌های ضد ایرانی بر نوعی قدرت‌نمایی پوشالی علیه ایران مانور بدهند.

سفر اخیر بلینکن به تل آویو و تأکید بر تعهد کشورش به محافظت از امنیت اسرائیل در مقابل ایران در چنین فضایی صورت گرفته است؛ سفری که «یوآف گالانت» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی آن را پیام واضح امریکا و رژیم اسرائیل در قبال تهدید ایران توصیف کرده است.

یک روز بعد از خرابکاری

وزیر خارجه امریکا و نتانیاهو در حالی ماهیت صلح‌آمیز فعالیت‌های هسته‌ای ایران را خطرناک و سمت و سوی همکاری دوجانبه واشنگتن- تل آویو را مقابله با فعالیت‌های بی‌ثبات کننده ایران در منطقه اعلام کردند که این ادعا تنها یک روز پس از عملیات خرابکارانه‌ای مطرح شد که علیه مجتمع کارگاهی وزارت دفاع ایران صورت گرفته بود؛ عملیاتی که رسانه امریکایی «وال استریت ژورنال» بلافاصله به نقل از منافع دیپلماتیک از دست داشتن اسرائیل در این حمله خبر داد.

این تصویری شفاف از واقعیت صحنه‌ای بود که پیشتر در قالب عملیات روانی امریکا و اسرائیل علیه فعالیت‌های منطقه‌ای جمهوری اسلامی و ماهیت صلح‌آمیز فعالیت‌های هسته ای‌اش رخ نموده بود.

اقداماتی که هدفی جز وزن کشی در مذاکرات و تلاش برای امتیازگیری بر خلاف روندی که تاکنون طی شده و نیز سامان دادن به وضعیت نامطلوب دولت «بایدن» در داخل نداشته است.

از این رو در این مسیر امریکا و رژیم اسرائیل که ماهیتی بحران‌ زی دارد، ذیل یک بده بستان متقابل به دو شریک در پروژه‌های از پیش شکست خورده تبدیل شده و ضرورت و مصلحتی بالاتر از تحقق منافع یکجانبه برای خود تعریف نکرده‌اند.

حمایت سازماندهی شده از اغتشاشات، پرونده‌سازی سیاسی در آژانس و تلاش برای تبدیل کردن ایران به یکی از طرف‌های جنگ در اوکراین همه و همه برای تهیه سناریوی مساعد با هدف تحریک افکار جهانی و زمینه‌سازی برای تحقق خواسته‌های این بازیگران صورت گرفته است.

بنابراین به نظر می‌رسد با تدابیری که جمهوری اسلامی برای بی‌اثر کردن عملیات گسترده روانی و اجرای یک سیاست خارجی همه‌جانبه به کار گرفته، تداوم رویکرد ضد و نقیض واشنگتن نتیجه‌ای جز به بار آوردن هزینه مضاعف چه در زمین مذاکرات و چه در قالب جنگ روانی ندارد.

منبع: روزنامه ایران

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

پارادوکس بزرگ رفتار آمریکا درباره مذاکرات/ پشت صحنه نمایش بلینکن و نتانیاهو چیست؟ بیشتر بخوانید »

فضاسازی‌های رابرت مالی درباره بازداشت شدگان ناآرامی‌های ایران همزمان با اعدام زنی در آمریکا

فضاسازی‌های رابرت مالی درباره بازداشت شدگان ناآرامی‌های ایران همزمان با اعدام زنی در آمریکا



رابرت مالی نماینده ویژه دولت بایدن همزمان با اعدام زنی در آمریکا، با مداخله جویی در امور جمهوری اسلامی ایران، همچنان درباره بازداشت شدگان ناآرامی‌های اخیرایران فضاسازی می‌کند.

به گزارش مجاهدت از مشرق، رابرت مالی که از زمان آغاز حوادث داخلی ایران، نقش خود را در حد یک تدارکاتچی دیدارهای مخالفان جمهوری اسلامی ایران با مقامات آمریکایی تنزل داده تا از هرگونه تغییر و از دست دادن سمت خود در امان بماند، اظهارات مداخله جویانه بسیاری درباره امور داخلی ایران داشته است.

مذاکره کننده ارشد آمریکا در تازه‌ترین اظهارات مداخله جویانه مدعی شد: مهدی محمدی فرد و محمد بروغنی ۱۸ و ۱۹ ساله دو تن از جوانان ایرانی هستند که در دادگاه‌های ساختگی به اعدام محکوم شده‌اند.

رابرت مالی ادعا کرد: جهان نظاره گر است. رهبران ایران باید به جوانان خود گوش دهند، نه این که آن‌ها را بکشند.

اظهارات مداخله جویانه رابرت مالی در حالی است که اعدام یک زن در آمریکا خبرساز شده است.

ایالات متحده آمریکا که مدعی دفاع از حقوق بشر است و همواره کشورهای غیرهمسو با خود را به نقض حقوق بشر متهم می‌کند، یک زن را با تزریق مرگبار اعدام کرد.

خبر اعدام “امبر مک لافین” اولین زن تراجنسیتی در آمریکا که بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های این کشور داشته، در حالی است که شخصیت‌های سیاسی و مدنی بسیاری خواستار لغو حکم این اعدام شده بودند.

آن‌ها معتقد بودند مادر امبر، وی را در کودکی رها کرده بود و پدرخوانده اش بصورت مکرر به وی حمله کرده و چندین بار این زن دست به خودکشی زده بود.

شبکه خبری سی ان ان آمریکا گزارش داد، کامپ، وکیل این زن گفت: اعدام مک لافلین تمام نقص‌های سیستم قضایی را برجسته می‌کند و یک بی عدالتی بزرگ از جهت مختلف است.

وی افزود: این اعدام شکست‌های سیستماتیک در طول زندگی امبر را ادامه می‌دهد. هیچ مداخله‌ای برای شفاعت و محافظت از او در دوران کودکی و نوجوانی صورت نگرفت. همه اشتباهات برای او رخ داد.

دولت بایدن اگرچه نقش خود را در حوادث اخیر ایران منکر شده و مدعی است در پی تغییر رژیم نیست، اما از آغاز ناآرامی‌ها در ایران از هیچ اقدامی فروگذار نکرده و به صراحت اعلام کرده است که به جای تمرکز بر مذاکره و رویکرد دیپلماسی که همواره شعار آن را سرداده، بر ناآرامی‌های ایران متمرکز است.

دولت دموکرات بایدن همچنین سیاست‌های فشار حداکثری دولت دونالد ترامپ را در پیش گرفته و به بهانه حقوق بشری در حمایت از ناآرامی‌ها در ایران تاکنون تحریم‌هایی را همگام با متحدان غربی خود اعمال کرده است.

غرب به رهبری آمریکا سوم آذرماه در ژنو سوئیس، قطعنامه‌ای را در شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد به بهانه ناآرامی‌های ایران، با عنوان آنچه “وضعیت حقوق بشر در ایران” خوانده شده است، به تصویب رساند.

این قطعنامه نیز با ۲۵ رای موافق، ۶ رای مخالف و ۱۵ رای ممتنع به تصویب رسید. چین، پاکستان، اریتره، ونزوئلا، کوبا و ارمنستان ۶ کشوری بودند که به این قطعنامه رای منفی دادند. کشورهای بولیوی، برزیل، کامرون، ساحل عاج، هند، اندونزی، قزاقستان، مالاوی، مالزی، موریتانی، نامبیا، قطر، سنگال، سودان، امارات و ازبکستان به قطعنامه رای ممتنع داده‌اند.

وزرای خارجه ۹ کشور آمریکا، انگلیس، استرالیا، کانادا، شیلی، ایسلند، نیوزلند، جمهوری کره و سوئد نیز ۱۷ آذر ماه در بیانیه‌ای مشترک در تداوم دخالت در امور داخلی ایران، تهران را به نقض حقوق زنان متهم کردند.

دولت بایدن همسو با مخالفان جمهوری اسلامی ایران و با سوء استفاده از سازو کارهای بین المللی و سازمان ملل به اسم دفاع از حقوق زنان ایرانی، ۱۴دسامبر /۲۳ آذرماه، پیش نویس قطعنامه خاتمه عضویت ایران در کمیسیون مقام زن سازمان ملل را در شورای اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل (اکوسوک) در نیویورک مطرح کرد که با ۲۹ رای موافق، ۸ رای مخالف و ۱۶ رای ممتنع به تصویب رسید و بدعت و رویه خطرناکی را پایه گذاری کرد.

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

فضاسازی‌های رابرت مالی درباره بازداشت شدگان ناآرامی‌های ایران همزمان با اعدام زنی در آمریکا بیشتر بخوانید »

اظهارات مداخله جویانه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درباره ایران

اظهارات مداخله جویانه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درباره ایران



سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز دوشنبه در سخنانی به مداخله در امور داخلی ایران پرداخت.

به گزارش مجاهدت از مشرق، «ند پرایس» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا شامگاه دوشنبه در اظهاراتی به مداخله در امور داخلی ایران پرداخت.

وی که کشورش بیشترین تعداد زندانیان زن را در جهان دارد در این سخنان گفت: «در حمایت از زنان شجاع ایرانی، جامعه جهانی، ایران را از کمیسیون مقام زن سازمان ملل اخراج کرد و مبارزه آنها برای حقوقشان ادامه دارد».

سخنگوی وزارت امور مارجه آمریکا اضافه کرد: «ما خواستار آزادی بی قید و شرط تمام کسانی هستیم که به دلیل اقدام مسالمت آمیز بازداشت شده اند».

پس از شروع اغتشاشات در ایران به بهانه فوت مهسا امینی و حمایت‌های آشکار و پنهان غرب و به ویژه آمریکا و اروپا از اغتشاشگران با صدور بیانیه‌های مداخله جویانه و اعمال تحریم‌های متعدد، بحث حذف ایران از کمیسیون مقام زن مطرح شد.

اجرا از آنجا شروع شد که روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز نامه‌ای سرگشاده را منتشر و در آن برخی چهره‌های زن شناخته شده مثل هیلاری کلینتون وزیر خارجه پیشین ایالات متحده آمریکا و میشل اوباما همسر رئیس‌جمهور اسبق این کشور خواستار اخراج فوری جمهوری اسلامی ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد شدند.

در همین خصوص نیز «کامالا هریس» معاون رئیس جمهور آمریکا در بیانیه‌ای به این موضوع اشاره و اعلام کرد که این کشور در تلاش است تا با همکاری شرکایش ایران را از این کمیسیون خارج کند. «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران نیز ضمن حمایت از اغتشاشاگران در ایران تأکید کرد که ایران باید از کمیسیون مقام زن سازمان ملل متحد حذف شود.

قطعنامه حذف ایران از کمیسیون مقام زن سازمان ملل، چهارشنبه شب ۲۳ آذر ماه، با ۲۹ رأی موافق، ۸ رأی مخالف و ۱۶ رأی ممتنع به تصویب رسید.

رایزن نمایندگی ایران در سازمان ملل، پایان‌دادن به عضویت ایران در کمیسیون مقام زن را نشانه‌ای از بازگشت یکجانبه‌گرایی خواند و گفت: «اقدام آمریکا حمله آشکار به بنیاد قانونمدار سیستم سازمان ملل و تمسخر چندجانبه‌گرایی بود.»

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

اظهارات مداخله جویانه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درباره ایران بیشتر بخوانید »

مذاکره برای احیای برجام بعد از پرداخت هزینه حمایت از آشوب‌ها

مذاکره برای احیای برجام بعد از پرداخت هزینه حمایت از آشوب‌ها



برجام هم در صورتی احیا می‌شود که آمریکا و چند کشور اروپایی «ایران مستقل و قوی» را به رسمیت بشناسند، نه به‌دنبال ایران ضعیف و وابسته باشند که این یک توهّم و نشدنی است!

به گزارش مجاهدت از مشرق، دکتر محمدحسین محترم طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: رهبر معظم انقلاب در فرازی از سخنان‌شان با اشاره به حوادث اخیر خطاب به دهه هشتادی‌ها فرمودند «مسئله اصلی، مسئله چند نفر ضدّانقلاب در داخل کشور و چهار نفر اغتشاشگرِ داخلِ خیابان نیست، میدان خیلی وسیع‌تر و عمیق‌تر از اینها است، درگیری اصلی با استکبار جهانی است».

حال یکی از میدان‌های اصلی آمریکا و نظام استکباری غرب در مصاف با جمهوری اسلامی جلوگیری از پیشرفت صنعت هسته‌ای کشور است که نیاز امروز و آینده مردم ایران است، نه اینکه به دست کوته‌فکران و فریبکارانِ ارتزاق‌کننده از دیگ‌های پلوی سفارتخانه‌های اجنبی تعطیل شود. این که رئیس‌جمهور آمریکا در تازه‌ترین افاضاتش ادعا کرده «توافق هسته‌ای با ایران مرده»!، اما همزمان فریبکارانه مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا را فرستاده تا به گفته بورل به ضرورت! با وزیر خارجه ایران دیدار و خواستار احیای برجام شود و بلافاصله وزیر خارجه عربستان به دیدار امیرعبداللهیان می‌شتابد و مکرون در حاشیه نشست بغداد اندکی از قالب نقش پلیس بد بیرون می‌آید و با امیرعبداللهیان هم سخن می‌شود و همتای اسپانیایی وزیرخارجه کشورمان با وی تلفنی گفت‌وگو می‌کند و دبیرکل آژانس اتمی از سفر آتی خود به تهران سخن می‌گوید، صرف‌نظر از اینکه در شرایط کنونی ضرورت دیدار با بورل از سوی دولت چقدر بوده و با اما و اگرهایی روبه‌روست، ولی این اظهارات و دیدارها و تماس‌ها از نگاه دیگر در حقیقت اذعان به چند واقعیت است که اولا؛ بایدن درک کرده که در حوزه ژئوپلیتیک سرعت تحولات منطقه به ضرر نظام تک‌قطبی آمریکا و شخص او و نظام چندجانبه‌گرایی با محوریت مثلث ایران، روسیه و چین در حال قدرت گرفتن و این یک واقعیت عینی است، حتی اگر متحدی شیرده مثل عربستان داشته باشد.

ثانیا؛ بعد از حمایت از این همه جنایت و شرارت در چند ماه اخیر، در حقیقت ادعای مرده بودن برجام نشان می‌دهد بایدن این را هم درک کرده که هیچ‌کدام از باج‌خواهی‌هایش محقق نخواهد شد و به نوعی به شکست تلاش‌هایشان برای باج‌خواهی از طریق اغتشاشات اخیر اذعان کرده و با اظهارات رابرت مالی و آنتونی بلینکن مشخص می‌شود که دولت بایدن تلاش دارد روش فریبکارانه دیگری برای ورود به مذاکرات هسته‌ای در پیش گیرد.

لذا علی‌رغم این که اصلاح‌طلبان برای رسیدن فریبکارانه به منافع جناحی خود با ترساندن مردم در داخل القا می‌کنند که قرائن و شواهد از حرکت به سمت مذاکرات برجام دیده نمی‌شود، برعکس تمام قرائن و شواهد نشان می‌دهد که آمریکا و اروپایی‌ها به شدت به سمت مذاکرات متمایلند و حوادث چند ماه اخیر هم نشان داد که آنها با انداختن چند دلقک در وسط صحنه‌، قصد داشتند در پای میز مذاکره باج‌خواهی کنند. چنان که قبلا هم آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها، به‌خصوص شخص بورل با یادداشت ملتمسانه و البته فریبکارانه‌اش در فایننشال‌تایمز، اذعان کرده بودند «از توافق با ایران دست نمی‌کِشیم» و اکنون نیز بعداز دیدار با امیرعبداللهیان توئیت کرده که «هیچ جایگزینی برای برجام نداریم و هرکس جور دیگری فکر می‌کند فقط خودش را فریب می‌دهد»! رابرت مالی هم در واکنش به ادعای مرده بودن برجام از سوی بایدن، این‌گونه هدف بایدن از ورود به مذاکرات با روش دیگری را آشکار کرد که گفت «کار من نوشتن آگهی ترحیم نیست بلکه معتقدم برجام بهترین اطمینان برای ماست»!

ثالثا؛ در حالی که وزیر خارجه آمریکا و مقامات اروپایی در بحبوحه اغتشاشات ادعا کرده بودند «هیچ چشم‌اندازی برای احیای برجام نمی‌بینیم و چشم‌مان به تظاهرات در ایران دوخته شده تا جمهوری اسلامی از خواسته‌هایش دست بردارد»، حال بعد از اتمام دلقک‌بازی‌های چند سلبریتی رسانه‌ای تغییر موضع داده‌اند و ادعا می‌کنند که «بهترین راه احیای برجام‌، دیپلماسی است»، در حقیقت تلاش دارند میوه اغتشاشات را سر میز مذاکره با باج‌خواهی از ایران بچینند.

حوادث داخلی ایران و همچنین همکاری‌های دفاعی-نظامی تهران- مسکو دو زیاده‌خواهی جدید آنها در مذاکرات آینده خواهد بود.اما این تیم مذاکره‌کننده ایرانی است که باید بدون شتاب قبل از تصمیم‌گیری هوشیارانه برای از سرگیری مذاکرات هسته‌ای، اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها را به خاطر دخالت‌ها و حمایت‌های همه‌جانبه‌شان از اغتشاشات اخیر پاسخگو و جبران این همه خسارت و خون‌های به ناحق ریخته‌شده را از آنها مطالبه کند و قبل از هرگونه سخنی درخصوص احیای برجام‌، این مطالبات را به‌عنوان برگ جدید روی میز مذاکرات بگذارد و تا تکلیف دخالت‌ها و حمایت‌های همه‌جانبه آنها از بی‌ثبات‌سازی و براندازی در ایران روشن نشده، تن به هیچ‌گونه مذاکره‌ای که اکنون آنها به شدت نیازمند آن هستند، ندهد و این نیازمند یک دیپلماسی تهاجمی به جای تدافعی است و تا زمانی که وارد فاز تهاجمی نشوند؛ نمی‌توانند حقوق ملت ایران را نقد کنند.

از مردم کوچه و بازار به کرات و فراوان می‌توان این سؤال را شنید که «با کسانی که تا یک هفته قبل این همه برای آشوب و کشتار در ایران توطئه طراحی و عملیاتی کردند، و تجزیه‌طلبان و ایران‌ستیزان و وطن‌فروشان داخلی را اینچنین در آغوش می‌گیرند، چگونه می‌توان سر میز مذاکره نشست؟» لذا ادعای احیای برجام در عین اقدامات و ادعاها و اظهارات و تحریم‌های ضدایرانی غربی‌ها چگونه قابل فهم و هضم است که در این شرایط نیاز به تن دادن به مذاکرات آن وجود داشته باشد؟

وزارت امورخارجه باید در شرایط کنونی پلن (طرح) خود را برای برخورد با حمایت‌های غربی‌ها از اغتشاشات و تحریم‌های جدید به بهانه‌های حقوق بشری و همکاری با دیگر کشورها، برای گذاشتن روی میز مذاکره آماده کند، نه ازسرگیری مذاکرات هسته‌ای از نقطه توقف در وین، که تکلیف آن مشخص است: «حذف همه تحریم‌ها در مقابل برگشت به برجام»! این پلن جدید وزارت امور خارجه به‌عنوان پیش‌شرط مذاکرات هسته‌ای باعث خواهد شد تا غربی‌ها و آمریکایی‌ها بدانند اکنون زمان حسابرسی از عملکرد مداخله‌جویانه و خبیثانه‌شان در امور داخلی ایران قوی و مستقل است و باید هزینه اقدامات و اظهارات ضدایرانی خود را بپردازند و نه زمان باج‌خواهی و انحراف افکار عمومی و به فراموشی سپردن جنایات خود و تبرئه از عملکردشان.

اکنون از یک‌سو نشستن بر سر هر میز مذاکره‌ای بدون پرداختن به این مسائل گفته‌شده، رسمیت بخشیدن به عملکرد جنایت‌بار طرف مقابل خواهد بود و از سوی دیگر هم خود غربی‌ها و هم تیم ایرانی باید با این نگاه که در بخشی از گزارش آذرماه اداره اطلاعات انرژی آمریکا عنوان شده، پای هر میز مذاکره‌ای برای احیای برجام بنشینند که اذعان کرده «افزایش درآمدهای ایران حکایت از بی‌اثر و خنثی شدن تحریم‌ها دارد»!

رابعا؛ حکایت حرکت شتابان آمریکا و غربی‌ها به سمت مذاکرات هسته‌ای در حقیقت تلاشی است که براساس آنچه وزیر اطلاعات در آذربایجان‌غربی گفته، می‌خواهند «با عنوان کردن مطالبی درخصوص احیای برجام، نقش خود در اغتشاشات را تبرئه کنند». اکنون به علت عملکرد هزارمین‌بار غلطِ غربی‌ها، جوّ کشور و فضای ذهنی ملت ایران به شدت ضدآمریکایی‌تر از هر زمان دیگری است. لذا تلاش دارند تصویر واقعی از ذات خود را که در اذهان مردم نقش بسته، پاک کنند.

خامسا؛ بایدن بعداز اینکه ادعا کرد «برجام مرده»، اذعان هم کرد که «نمی‌توانیم مرگش را اعلام کنیم چون داستانش طولانی است»! این سخن نیز نشان می‌دهد که در مقابل ایران قوی و مستقل آن قدر مستاصل شده‌اند که به مرده برجام هم نیاز دارند و نمی‌توانند از مرده آن بگذرند.

حکایت طولانی بودن داستانش هم این است که به‌شدت نه‌تنها نگران «زمستان سرد» امسال، که نگران‌تر برای «زمستان سرد سال آینده» هستند! چراکه با صفر کردن صادرات انرژی روسیه به اروپا و افزایش تقاضای چین در آینده، بحران انرژی اروپا تازه در آغاز راه است و با اتمام ذخایر اروپا آزمایش واقعی زمستان سال آینده خواهد بود و علاوه‌بر زمستان سرد، رکود اقتصادی و سایر تبعات افزایش قیمت انرژی، آن‌گونه که بلومبرگ اعلام کرده سال‌ها دامن غرب را رها نخواهد کرد و رویترز هم گفته برخلاف روند نزولی تورم سالانه ایران و روسیه، تورم آمریکا و اروپا صعودی خواهد بود!

لذا دیدار بورل با امیرعبداللهیان، و آمریکایی‌ها با آشکار کردن میل شتابان خود به مذاکرات با ایران نشان داد که ترس آنها از زمستان و زمستان‌های سرد چقدر زیاد است، هرچند باید کاملا درک کنند که راه کاهش سردی زمستان‌هایشان لغو همه تحریم‌ها ایران است نه تشدید آنها و باج‌خواهی با طرح‌های براندازانه! و برجام هم در صورتی احیا می‌شود که آمریکا و چند کشور اروپایی «ایران مستقل و قوی» را به رسمیت بشناسند، نه به‌دنبال ایران ضعیف و وابسته باشند که این یک توهّم و نشدنی است!

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

مذاکره برای احیای برجام بعد از پرداخت هزینه حمایت از آشوب‌ها بیشتر بخوانید »