راهپیمایی

انقلاب اسلامی، مرز‌های فرهنگی را در نوردید

انقلاب اسلامی، مرز‌های فرهنگی را در نوردید


گروه اجتماعی دفاع‌پرس – سردار «حسین رحیمی» فرمانده انتظامی تهران بزرگ؛ چهل و سه سال از عمر با برکت نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران می‌گذرد و وجه «مردمی بودن» همچنان مهم‌ترین ویژگی این انقلاب بزرگ در قرن بیستم است، انقلابی که ریشه اش را مردم تشکیل دادند و هنوز هم همین مردم، مستحکم‌تر از همیشه ایستاده‌اند تا خدشه‌ای به آن وارد نیاید.

در جهانی که کماکان با مثلث قدرت مداران زر و زور و تزویر مواجه است، ایران اسلامی در تلاش است تا با حرکت بر محور عدالت، فردای روشن تری برای خود ساخته و آن را به جهان نیز صادر کند؛ نهال کوچک دیروز و درخت تنومند امروز انقلاب اسلامی، با خون هزاران شهید، برگ و بار گرفته و جوانان امروز که چند نسل با نسل برپاکنندگان انقلاب فاصله دارند هنوز پای آرمان‌های اصیل و راستین آن هستند و خواهند بود تا روزی که پرچم را به دست صاحب اصلی آن بسپارند تا این بار در کوی یار، حضرت صاحب الزمان (عج)، سربازی کنند.

در این چهل و اندی سال، کم نبود فراز و نشیب‌هایی که اگر پشتیبانی مردم همیشه در صحنه ایران اسلامی نبود، نمی‌توانستیم از گردنه‌های حساس آن عبور کنیم، اما امروز روز نمایش توانمندی هاست، روز بصیرت افزایی و بازگویی ارزش‌های انقلاب، روز بهره مندی از میوه درخت مقاومت و ایستادگی مردم و روز عمل به عهد‌های مسئولان است؛ دگرگونی سیاسی در ایران اسلامی به خواست و همدلی مردم ایجاد شد و مردم بصیر و آگاه مجاهدانه و ایثارگرانه علی رغم همه تلاش‌های مذبوحانه و ددمنشانه دشمنان بیرونی و ایادی و دست نشانده‌های آنان در داخل کشور، پای آرمان‌های انقلابشان که همان استقلال و آزادی بود ایستادند و در عرصه‌های مختلف از جمله انتخابات، حضور در راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن و روز قدس و… حماسه‌ها آفریدند و نشان دادند که هرگز فریب نیرنگ دشمنان را نخواهند خورد و در مقابل هجمه‌های سنگین فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و… از استقلال و آزادی خود تا پای جان حراست و پاسداری خواهند کرد.

انقلاب اسلامی روحیه مطالبه گری و حق خواهی را در مردم سر در گریبان فرورفته دوران طاغوت، بیدار کرد و این مردم امروز همچنان با روحیه انقلابی خواهان شکستن تحریم ها، کوتاه کردن دست اغیار داخلی و خارجی و عمل بر مدار عدالت هستند. خدارا شکر که امروز سکان کشتی انقلاب به دست بزرگ مردی است که چونان امام خمینی (ره)، مرد میدان عمل و در ابتدای صف حق خواهی و عدالت ورزی است.

انقلاب اسلامی امروز توانسته مرز‌های فرهنگی را در نوردیده و ارزش‌های خود را صادر کند، اما باید به هوش بود که دشمنان هیچگاه دست از دشمنی و خباثت‌های خود برنداشته و با شبیخون فرهنگی همواره به دنبال ترویج و اشاعه حس نا امیدی در بین مردم و ناکارآمد جلوه دادن انقلاب هستند؛ از این رو همچنان که مقام معظم رهبری در خدمت به مردم تاکید فرموده اند همه مسئولان و دلسوزان باید مجاهدانه به مردم خدمت نمایند و همه توان خود را صرف خدمتگزاری به مردم نمایند؛ همچنان که شهید بهشتی گفت ما باید پشتیبان خدمت به مردم باشیم و در حقیقت دغدغه خدمت به مردم را داشته باشیم.

کوتاه سخن آنکه، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی که همانا پیروزی روشنایی بر تاریکی است، باید بیش از پیش گرامی داشته شود چراکه با وجود همه ناملایماتی ها، باز هم این انقلاب اسلامی بود که ندای حق طلبی و عدالت خواهی را به گوش جهان رساند و به مردم اثبات کرد که حقوق انسانی و آینده دنیا نه در ید قدرتمندان عالم، که از آن مستضعفان درد کشیده‌ای است که با حضور در صحنه‌های نبرد حق علیه باطل و کشاکش بین رفتن و ماندن، رفتنی شهادت گونه را انتخاب می‌کنند و با خون خود طاغوت زمانه را رسوا می‌نمایند؛ باید همواره با تنویر آرمان‌ها و ارزش‌های ناب انقلاب اسلامی و عمل به آن‌ها از یک سو و همت مضاعف در برطرف کردن مشکلات مختلف مردم از سویی دیگر، از این انقلاب نگاهبانی شود، چراکه این انقلاب سرآغاز پیوستن به انقلاب جهانی همان موعود وعده داده شده تمام ادیان الهی، یعنی حضرت، ولی عصر (عج) است.

انتهای پیام/ 241

این مطلب به صورت خودکار از این صفحه بارنشر گردیده است

انقلاب اسلامی، مرز‌های فرهنگی را در نوردید بیشتر بخوانید »

گفت‌وگویی متفاوت با امام جمعه وقت اهواز در فتنه ۸۸

گفت‌وگویی متفاوت با امام جمعه وقت اهواز در فتنه ۸۸


در این گفت‌وگو پای صحبت‌های امام جمعه موقت اهواز در فتنه ۸۸ نشسته‌ایم تا برایمان از روزی بگوید که جوانان غیور اهوازی، خودجوش و حتی زودتر از حماسه نهم دی آن هم کفن‌پوش به میدان آمدند!

به گزارش مجاهدت به نقل ازمشرق، قرآن را باز کنید، سوره‌ی بقره، آیه‌ی ۱۹۱؛ خداوند خطاب به پیامبر رحمت اینگونه وحی را نازل می‌کند که «ای محمد (ص) فتنه از قتل سنگین‌تر است!» و شاید از خود بپرسی از قتل؟ مگر می‌شود؟! آری، بدتر از قتل، چون با کشتن، تنها فردی را از زندگی دنیوی محروم می‌کنی اما فتنه، جمعیت و ملتی را از زندگی دنیوی و اخروی محروم خواهد کرد؛ فتنه انگیزه را، اعتقادات را، راه صواب از ناصواب را، فتنه حتی توانایی درک حقوق واقعی را از انسان سلب خواهد کرد و منافقان را از به ضعف پیچیدن انسان‌هایی که ذره ذره در ازدحام فتنه، قدرتشان را از دست داده‌اند دلشاد خواهد کرد.

فتنه فقط برای مشرکان مکه و متوجه جمعیت محدود تازه مسلمان‌ها نیست، فتنه جاریست مادامی که حقیقت جریان دارد، مثل خون در رگ، هوا در جو و روح در بدن اما تلخ و تیره و تاریک؛ فتنه شاید هم به قول شاعر در صف صفِین می‌جنگیده روزی، فتنه شاید در زمان شاه، زندان بوده باشد! فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده، یا که در طیّاره ی پاریس تهران بوده باشد!

فتنه اما هرچه که هست گاهی، کسانی، آنچنان محکم در برابرش سینه سپر می‌کنند که بذرش را ریشه ندوانده می‌خشکانند، مردان و زنانی از جنس حماسه هفتم دی در اهواز که وقتی تهران در جاهلیت پیچیده بود با غیرت در چشم فتنه ایستادند و «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند» سر دادند.

در این گفت‌وگو پای صحبت‌های حجت‌الاسلام میراحمدرضا حاجتی، امام جمعه موقت اهواز در فتنه ۸۸ و یکی از سخنرانان و شاهدان عینی این حماسه نشسته‌ایم تا برایمان از آن روز بگوید، روزی که جوانان غیور اهوازی، خودجوش و حتی زودتر از حماسه نهم دی آن هم کفن‌پوش به میدان آمدند!

* گفت‌وگو را از فتنه ۱۳۸۸ شروع می‌کنیم، هنگامی که فتنه‌گران در عاشورای حسینی موکب‌ها و پارچه‌نوشت‌های اباعبدالله (ع) را به آتش کشیدند، آیا در اهواز شاهد تحرکاتی بودیم؟ یا بهتر است سوالم را اینگونه بپرسم که آیا امواج فتنه به اهواز رسید؟

حاجتی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد؛ آنچه که مسلم است فتنه سال ۱۳۸۸ از جهت برنامه‌ریزی و به پای کار کشاندن بسیاری از عناصر نفوذی و همچنین افراد ساده‌لوح یا کسانی که به تدریج بعد از انقلاب اسلامی دنیازده شده بودند و همچنین استفاده از عناصری که ادعای دین و دین‌داری داشتند اما آن‌ها را در مقابل نظام دینی قرار دادند یک فتنه‌ی بینظیر بود.

گفت‌وگویی متفاوت با امام جمعه وقت اهواز در فتنه ۸۸

وقتی به تاریخ انقلاب اسلامی مراجعه می‌کنیم می‌بینیم تقریبا هر ده سال یک مرتبه، ما شاهد فتنه‌هایی از این قبیل و شبیه فتنه ۸۸ بودیم اما فتنه ۸۸ از حیث مواردی که اشاره کردم و همچنین نوع اقدامات عناصر نفوذی واقعا میتوان گفت کم‌نظیر یا بینظیر بود اما در اهواز به جهات عدیده و دلایل مختلف، الحمدلله شاهد تحرکات فیزیکی مشهودی، آنچنان نبودیم یعنی به جهت سطح بالای هشیاری مردم و بصیرت نیروهای فعال جامعه و خواصِ در میدان به ویژه نیروهای مخلص پای کار انقلاب اسلامی، آن مقداری که در ذهن حقیر هست این است که تحرکات فیزیکی خاصی در اهواز اتفاق نیفتاد.

حتی من در خاطر دارم که خود حقیر در سخنرانی‌ایی که در مقابل حسینیه اعظم داشتم به این مطلب اشاره کردم که سربازان انقلاب اسلامی و یاوران ولایت و رهبری حاضرند به تهران بروند تا در کنار جوانان عزیزی که در آنجا هستند به مقابله با فتنه‌گران بپردازند.

به همین دلیل ما تحرکات مشهودی شبیه به آنچه که در تهران اتفاق می‌افتاد در اهواز و البته بسیاری از شهرهای بزرگ کشور و حتی کوچک نداشتیم و دشمن به جهات مختلف در تهران متمرکز شده بود و نتوانست دامنه‌ی آتش را به شهرهای مختلف بکشاند.

* تصمیم به راهپیمایی در اهواز چگونه گرفته شد؟ طبق فراخوان شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی کشور قرار بود که راهپیمایی‌ایی در نهم دی ماه و در واکنش به فتنه‌گران در سراسر کشور انجام شود اما چرا این راهپیمایی در اهواز روز ۷ دی برگزار شد؟

حاجتی: در حقیقت این اتفاقی که در اهواز رقم خورد را باید حماسه نامید، حماسه‌ایی که بر مبنای بصیرت، دغدغه‌مندی، دلسوزی و آتش به اختیاری جوانان حزب‌الهی، مردم متدین، رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، بچه‌های جوان پرشور و باشعور مساجد و همچنین روحانیت انقلابی و به ویژه روحانیت جوان اهواز اتفاق افتاد.

گفت‌وگویی متفاوت با امام جمعه وقت اهواز در فتنه ۸۸

واقعیت قضیه این بود که این تصمیم از نهاد و بطن و دغدغه‌مندی و بصیرت جریان منسجم حزب‌الهی و ولایت‌مدار اهواز که متشکل از همین جوانان مخلص حزب‌الهی، روحانیون جوان و طلاب انقلابی و خواص هشیار با بصیرت بود بیرون آمد.

به محض اینکه تحرکات در تهران اوج گرفته بود و اصل نقطه ثقل نظام یعنی رهبری را نشانه گرفته بودند این درصد بالای بصیرت و دغدغه‌مندی جوانان حزب‌الهی اهواز، که در زمان ابتدای حمله ارتش بعث نیز مانند آن نشان داده شده بود در این دوران نیز خودش را نشان داد و تسریع در این حرکت پرشور نسبت به بقیه نقاط کشور به وجود آمد؛ یعنی در یک مشورتی همه جانبه که همگی با هم شروع کردند.

البته تعدادی از عزیزان دغدغه‌مند که اگر اسمشان نزد ما ثبت نشده اما نزد خداوند سبحان ثبت است این‌ها به میدان آمدند و چون همه آماده و منتظر بودند که در این زمینه قدم بردارند حرکت را آغاز کردند و اتفاقا همین عزیزان با حقیر تماس داشتند و مشورت کردند و قصد خودشان را اعلام کردند که ما می‌خواهیم آمادگیمان را جهت مقابله با فتنه‌گران به نمایش بگذاریم.

حقیقتا از خاطرم نمی‌رود که تعدادی از این عزیزان کفن‌پوش به میدان آمدند و در آن راهپیمایی شرکت داشتند.

*چه عاملی این شور را در جوانان اهوازی ایجاد کرد و باعث شد که به پا خیزند و فتنه ۸۸ آن‌ها را به خویش نپیچانَد؟

حاجتی: ما یک نکته مهم را نباید فراموش کنیم که اهواز پایتخت دفاع مقدس است؛ این نکته بسیار مهمی است که واقعا این عنوان صرف یک شعار نیست بلکه بر مبنای آثار خون شهداست؛ آثار خون شهدا در اهواز را ما بارها در طول انقلاب اسلامی دیدیم.

ببینید، بلد الطیب یخرج نباته بإذن ربه، این آیه‌ی قرآن است که هر سرزمینی طیب و پاک بود ثمراتش را به اذن ربش صادر و متجلی می‌کند و در بحث زیارت امام حسین (ع) نیز داریم که طبتم و طابت الأرض الذی فیها دفنتم، یعنی جایی که شهدا دفن هستند بلد طیب است؛ از این آیه شریفه و از این فقره از روایات به این مطلب می‌رسیم که هر کجا سرزمین شهدا و قدمگاهشان بود بلد طیب است.

گفت‌وگویی متفاوت با امام جمعه وقت اهواز در فتنه ۸۸

اهواز تقریبا قدمگاه تمام شهدای دفاع مقدس است، چه آن‌هایی که در جنوب عملیات کردند و چه آن‌هایی که به غرب منتقل شدند و در جبهه‌های غرب عملیات کردند؛ به همین واسطه، اهواز، بلد طیب است و برکات آن بیشتر است و این برکات یخرج نباته بإذن ربه و متجلی می‌شود که در حماسه ۷ دی براستی یکی از جلوه‌های این برکات را دیدیم، یعنی همان حضور پرشور جوانان انقلابی در صحنه و دفاع به موقع این جوانان از نظام دینی و اهل بیت عصمت و طهارت علیهما السلام.

*حماسه ۷ دی در اهواز را میتوان حرکتی با بصیرت و عظیم در خاموش کردن آتش فتنه دانست؟ آیا این حماسه‌ها به عنوان برگ‌هایی زرین در تاریخ ثبت خواهد شد؟

حاجتی: وقتی ما به تاریخ اسلام مراجعه می‌کنیم، از آن زمانی که پیامبر (ص) در واقعه غدیر تمام وصایای مهمشان را به امت اسلامی ارائه دادند و بیش از صد هزار نفر مستمع فرمایشات پیامبر (ص) بودند، می‌بینیم که پیامبر از چهار طرف، چهار مرتبه فرمودند “أتسمعوا؟” یعنی صدای مرا می‌شنوید؟ همه گفتند بله، البته صدای شریف پیامبر (ص) توسط برخی افراد نیز برای بقیه که دورتر بودند تکرار میشد اما در اثر کوتاهی خواص جامعه و به خواب رفتن عوام جامعه به سفارشات پیامبر (ص) عمل نشد و در آن زمانی که به خانه پیامبر (ص) یعنی حضرت فاطمه زهرا (س) حمله شد آن‌هایی که باید به میدان می‌آمدند و دفاع می‌کردند حاضر نشدند در حالی که بعد از گذشت یک هزار و ۴۰۰ سال ما با نسلی مواجهیم که این‌ها نه تنها دیر وارد میدان نمی‌شوند بلکه زودتر از موعد نیز وارد میدان می‌شوند.

گفت‌وگویی متفاوت با امام جمعه وقت اهواز در فتنه ۸۸

اهواز و حماسه‌ی ۷ دی اهواز از این سنخ بوده است، یعنی حضور جوانان پرشور، انقلابی، مخلص، ولایتمدار و عاشق اهل بیت عصمت و طهارت علیهما السلام که حتی برای فداکاری و دفاع از انقلاب و اعتقادات در میدان اعلام آمادگی کردند و کاماکان نیز آماده هستند.

* آیا حضور در این حماسه مختص به قشر مذهبی بود یا سایر اقشار نیز حضور داشتند؟ به خاطر دارید؟

حاجتی: ملت ایران همگی مذهبی هستند و در این هیچ شکی نیست؛ یعنی ما در ایران مواجه با پدیده‌ایی هستیم که دشمن ما مهم‌ترین مشکلش این است که نمی‌تواند این‌ها را مطالعه کند.

من یک جمله‌ایی را بگویم که مهم‌ترین مشکل استکبار جهانی با انقلاب اسلامی این است که از عهده مطالعه و درک انقلاب اسلامی در ابعاد مختلف برنمی‌آید برای مثال در بعد دفاعی این‌ها نمی‌توانند جنگ نامتقارن نیروهای مسلح ما را درک کنند، چرا که یک پازل از دفاع نظامی ما عنصر ایمان، اعتقاد و ولایتمداری است و بدین جهت درمانده هستند و آمادگی تهاجم به کشورمان را از دست می‌دهند.

گفت‌وگویی متفاوت با امام جمعه وقت اهواز در فتنه ۸۸

در بقیه ابعاد نیز قضیه به همین صورت است، ما یکی از عناصر بسیار مهمی که در کشور داریم این است که چه شیعه و چه سنی، مردم تابع ولایت و رهبری هستند؛ خب بسیاری از علمای اهل سنت در ایران، گوش به فرمان رهبری بوده و هستند لذا در اهواز این نکته را نباید فراموش کنیم که تمام مردم مخلص ما از اقوام مختلف عزیزان عرب، بختیاری، شوشتری، دزفولی، بهبهانی و حتی لهجه‌های مختلف و همچنین برادران لر ما از طوایف مختلف، همه و همه در یک امر اشتراک نظر دارند و آن این است که تابع ولایت و شیفته جمهوری اسلامی هستند و این علی رغم تمام نواقص و کاستی‌هایی است که وجود دارد و همه در صدد رفع آن هستند.

در نتیجه همه مردم مذهبی ما با لهجه‌ها و سطح اعتقادات مختلف حضور پیدا کردند؛ ببینید ممکن است کسی در اظهار اعتقادات مذهبی‌اش فعال باشد اما شخص دیگری، کمتر؛ شخصی ممکن است مقیدتر و دیگری تقیدش کمتر باشد و از همه‌ی اقشار به این عنوان باید تفسیر کرد؛ بله همه شرکت کرده بودند.

این را بدانید که در اهواز با این جمعیت بسیار کثیر که حواشی اهواز به تنهایی تشکیل دهنده‌ی یک شهر بزرگ است همه و همه در این قضیه در کنار هم بودند و آن اتفاقی که در هفتم دی ماه در خیابان‌های مرکزی اهواز و از میدان شهدا تا دادگستری خوزستان رقم خورد نمادی بود از جمعیت مخلص و مومن و ولایتمدار اهواز و خوزستان آن هم با لهجه‌ها و قومیت‌های مختلف؛ این مطلب مبالغه نیست و حقیقتا همه بودند حتی عشایر؛ آمدند و بیعتشان را با ولایت فقیه که استمرار راه انبایست اعلام کردند و از انقلاب در برابر توطئه کور دفاع کردند.

* مسئولین وقت اهواز جهت برگزاری راهپیمایی ۷ دی مخالفتی داشتند؟

حاجتی: حقیقت قضیه این است که اولا این حرکت آنقدر سریع صورت گرفت که شاید خیلی دست‌اندرکاران اصلی که همین جوانان پرشور، نیروهای مخلص، روحانیون جوان، طلاب عزیز، بسیجیان قهرمان و همه اقشار از جمله دانشگاهیان، اساتید بزرگوار، مدیران، فرماندهان هشت سال دفاع مقدس و همه بودند زمانی نداشتند که هماهنگی‌ها صفر تا صد انجام بگیرد اما آنچه در ذهن من وجود دارد این است که هیچ کدام از مسئولین مهم استان با این حماسه نه تنها مخالفتی نداشتند بلکه حاضر به کمک و حضور در صحنه نیز بودند.

البته این بدین دلیل است که در آن زمان بخش قابل توجهی از مسئولین کشور، نیروهای حزب‌الهی بودند و این قبل از آن بود که در دوره‌ی بعد دولت به دست عناصر لیبرال مسلک افتاد و لذا در حماسه ۷ دی اهواز، انسجام و همراهی بالایی وجود داشت.

*با چه اقداماتی میتوان مانع تکرار این فتنه‌ها شد؟

حاجتی: ببینید اولا در سطح مسئولین کشور، مسئولین باید به وظایفشان عمل کنند و آنچه که در این میان اهمیت دارد این است که مگس روی زخم می‌نشیند، یعنی این مگسان روزگار که دشمنان انقلاب اسلامی هستند در جست‌وجوی زخم‌ها هستند تا روی نقاط ضعف تمرکز کنند که در مقابله با آن‌ها، مسئولین باید روی نقاط ضعف و کاستی‌ها تمرکز کنند تا توانایی‌هایی که داریم از بین نرود.

الآن یکی از مسائل مهم این است که بر محرومیت‌زدایی متمرکز شویم؛ به هر حال نقاط قوت فعلی امروز ما در اهواز این است که نماینده ولی فقیه اساس کارشان را بر رسیدگی بیشتر به نقاط محروم و سرکشی و دلجویی از مردم گذاشته‌اند؛ نماز جمعه را نیز تبدیل کرده‌اند به محل مراجعه مردم جهت حل مشکلات جاریشان.

اقدام و وظیفه‌ی سنگین دوم، بصیرت‌افزایی است؛ در حال حاضر دشمنان ما ماهواره‌هایی را استفاده می‌کنند که جامعه هدفشان عمومی نیست بلکه ویژه مردم استان خوزستان است؛ شاید بسیاری ندانند اما آمریکا در بیخ گوش ما یعنی در کشور عزیز عراق که در واقع سرزمین دل‌هاست چون سرزمین اباعبدالله (ع) و ائمه اطهار علیهما السلام است، کنسولگریشان ۲۰۰ هکتار است، باورنکردنیست، اما ۲۰۰ هکتار! این‌ها که برای پیکنیک و تفریح که به اینجا نیامده‌اند، بلکه هدفشان استفاده از فرصت‌ها و ایجاد توطئه و تفرقه است آن هم بر علیه ملت شریف ایران و عراق که دل‌هایشان یکی است.مسئولین ما باید در کل کشور به ویژه در خوزستان که مشکلات فراوانی دارد و بخشی از آن‌ها بقایای دفاع مقدس است به فکر چاره‌جویی برای حل مشکلات مردمی که پای کار انقلاب اسلامی بوده و هستند باشند و محرومیت‌ها را برطرف کنند که این رفع مشکلات و محرومیت‌ها زمینه فتنه را از دشمن می‌گیرد.

اهداف دیگر آن‌ها نیز این بوده است که به هر حال از فرصت‌ها استفاده کنند و احتمالا بعضی از عناصر ساده‌لوح داخلی را نیز فریب دهند که ممکن است این عنصر ساده‌لوح گاهی وقت‌ها یک جوان باشد، یا حتی فردی در کسوت مشاغل مختلف باشد؛ ما باید هشیار باشیم و سطح بصیرت جامعه را بالا ببریم و آگاهشان کنیم.

* به عنوان سخن پایانی، بهترین راه‌حل مقابله با این توطئه‌های دشمن را چه می‌دانید؟

حاجتی: نظام اسلامی را چون نظامی برآمده از شور و شعور حسینی است و یک نظام برآمده از متن و بطن مردم است باید به دست مردم و با ارتقا بصیرتشان حفظ کنیم آن هم به همانگونه که سیره‌ی امامین انقلاب یعنی امام خمینی (ره) و امام خامنه‌ای بود چرا که همواره شیوه‌ی حاکمیتی‌شان بر مبنای آگاهی بخشیدن به مردم بوده است.

آقای بازرگان که رئیس اولین دولت بعد از انقلاب اسلامی بود و میتوان گفت اولین دولت لیبرال بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از گله‌هایشان از حضرت امام (ره) این بود که امام حرف‌های مهم، راهبردی و اصلی‌اش را با اقشار عادی و عامی جامعه می‌زند، یعنی مثلا بحث ارتباط با آمریکا را، امام با مردم عادی جامعه که برای دیدار با ایشان مراجعه می‌کردند همانجا مطرح می‌کردند، به همین دلیل بازرگان گله می‌کرد که چرا امام باید حساس‌ترین مسائل دیپلماسی را با مردم عادی در میان بگذارند.

گفت‌وگویی متفاوت با امام جمعه وقت اهواز در فتنه ۸۸

حتی خاطرم هست که امام (ره) در دیدار با بعضی از اقشار جامعه مثل نانواهای قم احتمالا؛ توجه بفرمایید؛ مهم‌ترین مسائل و خطوط اصلی دیپلماسی کشور را آنجا مشخص و بیان کردند و این بدین دلیل بود که امام (ره) مردم جامعه را از خواص اصلی به حساب می‌آوردند و معتقد بودند اگر سطح بصیرت مردم افزوده شود مشکلاتشان نیز حل خواهد شد و دشمن دیگر جای پایی برای اقدام نخواهد داشت پس بهترین راه حل برای مقابله با توطئه‌های کور دشمن، همین دو بعد است که خدمتتان عرض کردم، خداوند نگه‌دارتان.

منبع: فارس



منبع

گفت‌وگویی متفاوت با امام جمعه وقت اهواز در فتنه ۸۸ بیشتر بخوانید »

مقدمات راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۵۷ چگونه برنامه ریزی شد؟

نحوه سازماندهی مردم انقلابی توسط روحانیون در راهپیمایی محرم ۱۳۵۷


مقدمات راهپیمایی تاسوعا و عاشورای ۵۷ چگونه برنامه ریزی شد؟به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، همراه شدن نهضت اسلامی با مناسبت‌های مذهبی، نقش مهمی در روند پیروزی انقلاب اسلامی داشت. یکی از این مناسبت‌ها محرم و صفر سال ۵۷ بود که با طرح و برنامه‌ریزی روحانیون و انقلابیون از ماه‌های پیش، ضمن برگزاری مجالس عزاداری، راهپیمایی عظیمی علیه رژیم پهلوی صورت پذیرفت، این راهپیمایی همچنین موجب ترس و واهمه هرچه بیشتر رژیم و عوامل آن شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر مهدوی خراسانی یکی از روحانیون انقلابی و وعاظ پیشگام در مبارزه با رژیم پهلوی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است ماجرای راهپیمایی روز‌های تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ را چنین روایت می‌کند:

«جامعه‌ روحانیت مبارز تهران به هشت منطقه و یک هسته مرکزی تقسیم شده بود. تقریباً یکی دو ماه مانده بود به محرم که ما برنامه‌ها را شروع کردیم که محرم امسال چه بکنیم. بنده در منطقه شرق بودم. آیت‌الله مهدوی کنی، آیت‌الله عمید زنجانی، آیت‌الله امامی کاشانی، آیت‌الله تهرانی، حجت‌الاسلام شهید مقدسیان، حجت‌الاسلام طاهری اصفهانی، حجت‌الاسلام موحدی اصفهانی، حجت‌الاسلام الهی قمشه‌ای، حجت‌الاسلام شهید محلاتی، حجت‌الاسلام لاهوتی و عده دیگری در منطقه شرق فعالیت می‌کردند.

با مسئولین مساجد و ائمه جماعات هماهنگ شده بود تا روز تاسوعا با جمعیت مساجد حرکت کنند و فلان جا به هم ملحق شوند و اینکه در هر نقطه‌ای چه شعار‌هایی بدهند.

در آن جلسات در همه زمینه‌ها برنامه‌هایی داشتیم و تحلیل می‌کردیم که شرایط زمان چگونه است و ما باید چگونه باشیم. مثلاً آیا به حالت تهاجم برویم یا خیلی آهسته حرکت کنیم که زمینه برای مرحله بعدی آماده شود و بعد به یک جمع‌بندی می‌رسیدیم. در همه مناطق همین گونه عمل می‌کردند. نهایتاً همه این گزارش‌ها جمع می‌شد و رابط که آیت‌الله مهدوی‌کنی و حجت‌الاسلام شهید محلاتی بودند این جمع‌بندی را به مرکز می‌بردند که باز آنجا هم استاد شهید مطهری، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، شهید دکتر باهنر، شهید دکتر مفتح، شهید دکتر بهشتی، مرحوم آیت‌الله ملکی از شمیران، آیت‌الله موسوی اردبیلی، حجت‌الاسلام ایروانی و آیت‌الله سید علی غیوری در مرکز، تمام گزارش‌هایی که از مناطق می‌آمد را جمع‌بندی می‌کردند و بعد روی آن تصمیم نهایی گرفته می‌شد. یکی از مهمترین نتایج این جلسات، برنامه‌ریزی برای راهپیمایی تاسوعا و عاشورای سال ۱۳۵۷ بود.

با این برنامه‌ریزی آن راهپیمایی عظیم به راه افتاد و کمر رژیم شاه را شکست. حتی می‌گفتند: آن روز شاه با هلی‌کوپتر از بالا جمعیت را دیده و همان جا گفته بود کار ما دیگر تمام است.

یکی دو ماه قبل از محرم ما مرتب برنامه و جلسه داشتیم و اصلاً رژیم متوجه این جلسات نبود. خلق‌الله خیال می‌کردند آن راهپیمایی همین‌طور اتفاقی به راه افتاده است. غافل از آنکه یکی دو ماه روی این راهپیمایی برنامه‌ریزی شده بود.

با مسئولین مساجد و ائمه جماعات هماهنگ شده بود تا روز تاسوعا با جمعیت مساجد حرکت کنند و فلان‌جا به هم ملحق شوند و اینکه در هر نقطه‌ای چه شعار‌هایی بدهند. در جلسات مخفی جامعه روحانیت به این نتیجه رسیده بودیم که اگر بنا باشد مردم به حال خودشان رها شوند قیام جسته و گریخته‌ای مردم باعث شهید شدن عده‌ای می‌شود و تأثیری هم ندارد؛ لذا آخرین نظریه این شد که نگذاریم مردم متفرق شوند و طوری برنامه‌ریزی کنیم که از یک نقطه‌ای راهپیمایی شروع شود و تمام جمعیت به طرف میدان آزادی حرکت کنند.

همان روز راهپیمایی، حجت‌الاسلام ناطق نوری را دیدم که به هر گروه که می‌رسید شعار‌های نوتر و جدیدتری را می‌گفت و این‌ها را به حرکت در می‌آورد و جلوتر می‌آمد و با یک نظم و حالت خاص افراد را دسته‌بندی می‌کرد.

نحوه صدور اعلامیه راهپیمایی محرم سال ۱۳۵۷

برنامه‌های جامعه روحانیت مبارز در تهران برای محرم آن سال بسیار مفصل بود. در طول راهپیمایی اعلامیه صادر شده توسط جامعه روحانیت مبارز نیز بین مردم توزیع شد و یکی از اعلامیه‌های مهم صادر شده در طول انقلاب، همان اعلامیه‌ای بود که نقش عظیمی در به حرکت درآوردن مردم داشت.

اعلامیه‌ای هم که تهیه شده بود، خیلی خطرناک بود و آن اعلامیه را همه امضا کردیم. هماهنگ کرده بودیم که نگذاریم هدایت راهپیمایی و شعار دادن به دست ساواکی‌ها بیفتد و اگر کسی آمد و خواست شعاری غیر از آن چیزی که در نظر گرفتیم، بدهد و بخواهد شلوغ کند، جلویش را بگیریم. مردم هم از ما به احترام لباس روحانیت پشتیبانی می‌کردند و شعار‌ها به همان ترتیبی داده می‌شد که برنامه‌ریزی کرده بودیم.»

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

نحوه سازماندهی مردم انقلابی توسط روحانیون در راهپیمایی محرم ۱۳۵۷ بیشتر بخوانید »

سازمان منافقین، توهم قدرت، شکست در استراتژی

چرا امام خمینی (ره) سازمان مجاهدین را قبول نداشت؟


به گزارش خبرنگار مجاهدت به نقل از گروه حماسه و جهاد دفاع‌پرس، بازنگری اندیشه و رفتار‌های سازمان مجاهدین خلق (منافقین) در دو مرحله قبل و بعد از انقلاب اسلامی نشان می‌دهد حیات سازمان در ابعاد فکری، آموزشی، سیاسی، اجتماعی، سازماندهی، اطلاعاتی، عملیاتی و نظامی با پیچیدگی و فراز و نشیب‌های بسیار گسترده و عمیقی روبه‌رو بوده است که بدون بررسی‌های عمیق، کارشناسانه و همه‌جانبه نمی‌توان به دریافت و درک صحیحی از آن‌ها دست یافت.

به مناسبت سالروز عملیات مرصاد (سوم تا ششم مرداد سال ۶۷) که منجر به شکست منافقان شد، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در گزارشی به روند فعالیت منافقین در قبل و بعد از انقلاب پرداخته است که آن را در ادامه می‌خوانید:

سازمان منافقین، توهم قدرت، شکست در استراتژی

همواره سه عنصر اساسی در ادراک سازمان مجاهدین خلق از مفهوم قدرت نقش داشته‌اند:

۱-توان، قابلیت و قدرت اندیشه و عمل سازمان

۲-عنصر اجتماعی و مردم

۳-عامل خارجی

توجه سازمان سازمان مجاهدین خلق به مفهوم قدرت و عناصر آن، تدریجاً شکل‌گرفته و تکامل یافته است، به همین دلیل عوامل و روند شکل‌گیری این مفهوم در یک بستر تاریخی قابل‌ بررسی است. آنچه روشن است این‌که مفهوم قدرت در کانون و مرکز ثقل هدف اصلی سازمان، یعنی مبارزه نهفته است.

قبل از انقلاب؛ چرا امام سازمان مجاهدین را قبول نداشت؟

قبل از انقلاب، سازمان مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه به روش مسلحانه را آغاز کرد. بن‌بست و شکست‌های پی‌درپی در روند مبارزه، سازمان را از درون دچار گسیختگی کرد. زیرا علاوه بر دستگیری نیرو‌ها توسط ساواک، تغییر مواضع ایدئولوژیک نیز موجب سرخوردگی و ترور اعضا شد.

برخلاف سازمان که به مبارزه و سازمان (تشکیلات) تأکید داشت، امام، اسلام و مردم را مورد توجه قرار داد و به این موضوع کاملاً واقف و وفادار بود؛ به همین دلیل امام معتقد بود، سازمان به اسلام اعتقاد ندارد و اسلام را ملعبه کرده است و لذا در ملاقات در شهر نجف، به اعضای سازمان توصیه کردند؛ خط‌مشی مسلحانه را رها کنند، زیرا آن‌ها را هلاک خواهد کرد. ولی سازمان به دلیل جزمیت و تصلب فکری و عملی همراه با ذهنی بودن، توهم قدرتمندی و فاصله گرفتن از مردم، به نظرات امام (ره) توجهی نکرد.

بعد از انقلاب؛ تغییر شیوه و نقشه راه

برخلاف مفهوم براندازی که قبل از انقلاب مورد توجه سازمان قرار گرفته بود، مفهوم جانشینی با عبارت آلترناتیو، پس از انقلاب و ابتدا در ایران شکل گرفت و استقرار سازمان در فرانسه، در گسترش و تعمیق این مفهوم، نقش مهمی داشته است.

بعد از اعلام فاز نظامی و حرکت مسلحانه در سال ۱۳۶۰ و خروج بنی‌صدر و رجوی از کشور، سازمان سه هدف اساسی را دنبال می‌کرد:

۱- هماهنگی مستقیم و نزدیک با غرب در جهت مقابله با نظام جمهوری اسلامی

۲- حفاظت از مرکزیت سازمان

۳-تبلیغ و جا انداختن سازمان در خارج از کشور.

سازمان با تشکیل شورای ملی مقاومت جهت ارتباط با دولت‌ها و محافل غربی، سه هدف عمده را پیگیری می‌کرد:

۱-معرفی شورا به عنوان آلترناتیو

۲- جلب کمک‌های تبلیغاتی، مالی کشور‌ها و نیرو‌های خارجی

۳-تضعیف اعتبار جمهوری اسلامی و تخریب چهره آن در صحنه بین‌الملل

نشان دادن چهره واقعی در سال ۱۳۶۰ با قیام مسلحانه

استراتژی سازمان در خردادماه سال ۱۳۶۰، برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، با مبارزه مسلحانه آغاز شد. تصور سازمان این بود که نظام قادر نیست خودش را جمع‌وجور کند و ضربه اول را پاسخ گوید. در تحلیل سازمان، افکار عمومی آماده قیام علیه نظام بود و از بعد نظامی هم به دلیل اشغال کشور توسط عراق، در اوج استیصال بود.

در واقع نمایش ۳۰ خرداد با برگزاری راهپیمایی که از مدت‌ها قبل، از ستاد واقع در خیابان انزلی، سازمان‌دهی آن در حال انجام بود، دریچه ورود به فاز نظامی و استراتژی سرنگونی بر اساس «خط ضربه‌ای» تشخیص داده شد.

همچنین تأکید شده بود، بلافاصله بعد از نخستین ضربه نظامی و سلب ثبات و بی‌آینده کردن رژیم، می‌بایست در زمینه سیاسی همه کارمان را متعادل و متوازن می‌کردیم و آلترناتیو دموکراتیک خودمان را ارائه می‌دادیم. بر اساس همین طرح، بلافاصله بعد از فرار بنی‌صدر و رجوی از ایران به فرانسه، شورای ملی مقاومت تأسیس شد.

چنین پیش‌بینی‌شده بود؛ سازمان با راهپیمایی به سوی جماران و حمله به امام و همچنین تصرف مجلس شورای اسلامی و مرکز صداوسیما، قیام مسلحانه را آغاز خواهد کرد.

هوشیاری و درایت امام

امام با ادراکی که از شرایط جدید، به ویژه ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ (تجمع و درگیری هواداران منافقین) و تشکیل جبهه متحد ضدانقلاب در داخل داشت، ضمن ایجاد آمادگی ذهنی در مردم، نسبت به شرایط حساس کشور در زمان جنگ، در اردیبهشت سال ۱۳۶۰ طی سخنانی به همه گروه‌ها برای خلع سلاح هشدار دادند.

پس از صحبت امام، سازمان به امام نامه نوشت و درخواست راهپیمایی به سمت جماران را طرح کرد. امام در پاسخ به این نامه در سخنرانی ۲۱ اردیبهشت سال ۱۳۶۰ فرمودند: مادامی‌که شما تفنگ‌ها را در مقابل ملت کشیده‌اید، یعنی مقابل اسلام با اسلحه قیام کرده‌اید، نمی‌توانیم صحبت کنیم. شما اسلحه‌ها را زمین بگذارید، من هم که یک طلبه هستم، با شما حاضرم، نه در یک جلسه، در ده‌ها جلسه، با شما بنشینم و صحبت کنم.

سازمان بر اثر برخورد امام به بن‌بست رسید و به گفته یکی از اعضای کادر مرکزی، رجوی در جمع اعضا و در حالی که پریشان بود و مرتب قدم می‌زد، گفت: امام توپ را در زمین ما انداخت.

امام در تداوم مقابله با حرکت‌های منافقین و بنی‌صدر در داخل کشور، روز پنج‌شنبه ۲۸ خرداد سال ۱۳۶۰ طی پیامی، ضمن دعوت مردم به هوشیاری و آرامش فرمودند: با حضور دائمی خود، هرج‌ومرج طلبان را خنثی کنید.

با فراخوانی مردم به صحنه، سازمان در شرایطی حرکت مسلحانه خود را در ۳۰ خرداد شروع کرد که تصور می‌کرد جمعیتی بالغ‌بر ۵۰۰ هزار نفر از هواداران و مردم، به دعوت سازمان به خیابان‌ها خواهند آمد. حال آنکه تنها سه هزار نفر به خیابان آمدند و از ساعت چهار بعدازظهر درگیری را شروع کردند و تا قبل از نیمه‌شب، دستگیر و یا متواری شدند.

ردپای ترور‌های کور

سازمان ضمن ادامه ترور و انفجار حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر و نخست‌وزیری در هشتم شهریور و فرار بنی‌صدر و رجوی به فرانسه، در تحلیل ناکامی «استراتژی ضربه‌ای» تأکید می‌کرد؛ نوک هرم حاکمیت ضربه خورده و حال باید با ضربه‌های پیاپی به بدنه هرم، جلوی ترمیم ضربه هفتم تیر و هشتم شهریور را گرفت.

در چارچوب این تحلیل، ترور مردم در کوچه و خیابان، تحت عنوان سرانگشتان رژیم شدت گرفت. در اواخر شهریور سال ۱۳۶۰ خط و تاکتیک تظاهرات گسترده، در داخل سازمان طرح شد.

قرار بود تظاهرات اول مهر برگزار شود، ولی به تاریخ پنجم مهر موکول شد. در روز پنجم مهر با شلیک هوایی و آتش زدن مقداری لاستیک اتومبیل و اتوبوس شرکت واحد، تظاهرات آغاز شد، ولی همانند ۳۰ خرداد نتیجه‌ای نداشت. ضمن اینکه در همین روز، عملیات شکست حصر آبادان (ثامن‌الائمه (ع)) آغاز شد و مارش پیروزی نظامی در جبهه‌های جنگ، فضای جامعه را تحت تأثیر قرار داد.

در این مرحله نیز سازمان در ارزیابی شرایط اجتماعی، موقعیت نظام و توان سازمان اشتباه کرد و نتیجه‌ای جز شکست نداشت، در حالی که امام (ره) با فراخوانی مردم به صحنه و تبیین شرایط حساس برای انقلاب و وابستگی حرکت ضدانقلاب داخلی با دشمن خارجی، نه تنها این جریان را با شکست و اضمحلال روبرو کرد، بلکه زمینه انسجام اجتماعی و آزادسازی مناطق اشغالی را فراهم کرد.

وقتی که فرانسه پاتوق منافقین شد

استقرار سازمان در فرانسه و تشکیل شورای ملی مقاومت با هدف طرح سازمان به عنوان آلترناتیو نظام جمهوری اسلامی ایران، نقطه آغاز دور جدیدی از فعالیت‌های سازمان برای براندازی بود.

قطعاً فرانسوی‌ها با توجه به استقرار سوسیالیست‌ها (فرانسوا میتران) نقش مهمی در توافق جدید عراق و سازمان و در نتیجه فراهم‌سازی استراتژی جدید سازمان برای براندازی با تکیه‌بر ارتش آزادی‌بخش در عراق داشتند.

سازمان نیز به این نتیجه رسیده بود که عراق در جنگ با ایران، مورد حمایت آمریکا و اروپاست و قرار گرفتن در کنار عراق، نه‌تن‌ها به ضرر رجوی و سازمان نیست، بلکه می‌تواند موجب پذیرش سازمان به‌عنوان آلترناتیو و جایگزین نظام جمهوری اسلامی شود. رجوی پیرو این توافقات و مقدماتی که فراهم شد، ۱۷ خرداد سال ۱۳۶۵ وارد عراق شد.

توجه سازمان به عنصر خارجی در معادله جانشینی در مقایسه با سایر عوامل در این مرحله افزایش یافت. در واقع شکست‌های قبلی سازمان و محاسبه غلط از توان سازمان و عنصر اجتماعی، نقش مهمی در این گزینش داشت.

تماس آن‌ها با قدرت‌های بزرگ این توهم را در آن‌ها تقویت کرد که دیگر کار تمام شده و نیازی به متحدین ایرانی ندارد. پس از بررسی‌هایی که انجام شد؛ سازمان ضمن پذیرش شکست استراتژی جنگ چریک شهری، استراتژی جنگ جبهه‌ای، یا به تعبیر خود، جنگ آزادی‌بخش را انتخاب کرد.

سازمان مجاهدین به خاطر کسب سریع قدرت از طریق عملیات نظامی جبهه‌ای، همه نیرو‌های خود را بسیج و به عراق اعزام کرد تا از نعمت جنگ ایران و عراق برای بسط قدرت نظامی خود بهره جوید. رجوی در نشست خصوصی درباره تغییر استراتژی، به این موضوع اشاره می‌کند که چشم‌انداز سرنگونی وجود دارد و در مرحله نهایی خیز اول برای تسخیر تهران، خیز آخر هم هست.

سازمان معتقد بود باید با استفاده از فرصت جنگ ایران و عراق، با استقرار در عراق و تشکیل ارتش، جنگ جبهه‌ای را با هدف سرنگونی آغاز کند. در این روند، سازمان، ارتش آزادی‌بخش را تشکیل و رجوی با صدور اطلاعیه آن را اعلام کرد و دو هفته بعد در ملاقات صدام و رجوی، صدام تشکیل ارتش را به رجوی تبریک گفت.

امروز مهران، فردا تهران

سازمان در همکاری جدید با عراق، ضمن گرفتن تجهیزات و امکانات و کمک‌های مالی و آموزش زرهی و خلبانی، تلاش گسترده‌ای را برای جمع‌آوری اطلاعات از ایران آغاز کرد. علاوه بر این، عملیات‌های محدود را برای ارزیابی توان سازمان، تدریجاً تحت نظر عراقی‌ها و با کمک دیده‌بانی و توپخانه ارتش عراق آغاز کرد.

در این روند سازمان، عملیات موسوم به آفتاب را در فکه همزمان با حمله گسترده عراق برای بازپس‌گیری فاو آغاز کرد. سازمان از پیروزی‌های اولیه به این نتیجه رسید که توان یک یگان ما با سه یا چهار یگان ارتش ایران برابر است. بر پایه ارزیابی جدید سازمان از اوضاع نظامی جبهه، سازمان پس از حمله به مهران (تحت عنوان عملیات چلچراغ) شعار «امروز مهران، فردا تهران» را سر داد.

سازمان در مرحله جدید در حالی که عملیات‌های خود را در هر مرحله نسبت به گذشته گسترده‌تر می‌کرد و در اندیشه خیز نهایی به سمت تهران بود، تصور می‌کرد با وجود تحولات نظامی بر اثر پیشروی‌های عراق و فشار به ایران برای اتمام جنگ، ایران از پذیرش قطعنامه امتناع خواهد کرد.

سازمان معتقد بود، ایران به دلیل بسته بودن همه راه‌ها با عراق، صلح نخواهد کرد و ادامه جنگ به معنای کاهش توان نظامی و اقتصادی ایران خواهد شد و این روند تا شکست ایران ادامه خواهد یافت و سازمان در این مسیر فرصت خواهد داشت تا در ادامه عملیات‌های خود، خیز بلند به سمت ایران بردارد. با اعلام خبر پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران، تمامی نقشه و طرح‌های سازمان با بن‌بست مواجه شد.

تصمیم برای حمله به ایران با طراحی عملیات فروغ جاویدان

اولین واکنش سازمان در مورد پذیرش قطعنامه از سوی ایران، برگزاری نشست رجوی با اعضا در عصر روز جمعه ۳۱ تیر سال ۱۳۶۷ در سالن عمومی قرارگاه اشرف بود. رجوی در این نشست با یادآوری شعار اول مهران، بعداً تهران گفت: دیگر وقت آن رسیده به ایران برویم. وی نام عملیات را فروغ جاویدان اعلام و تأکید کرد باید در عرض دو، یا سه روز انجام شود. رجوی به خیال خودش طی ۴۸ ساعت می‌توانست تهران را فتح کند.

او در آن سخنرانی درباره توجیه عملیات فروغ جاویدان مطرح کرد: رژیم دیگر نیروی جنگی لازم ندارد و نمی‌تواند نیروی جبهه را تأمین کند و از لحاظ نظامی، تعادل خود را از دست‌داده است و هم از لحاظ سیاسی در انزوای بین‌المللی قرار دارد. همچنین رجوی درباره واکنش مردم گفت: در این عملیات مردم به حمایت از ما برمی‌خیزند و اگر در این عملیات شکست هم بخوریم، تأثیرش آن قدر هست که باعث برپایی قیام توسط مردم شود.

به همین خاطر برای این عملیات، حدود ۳۰ تیپ رزمی برای تهاجم خود به خاک ایران تشکیل داده بودند. هر تیپ ۱۷۰ تن نیروی رزمی (۲۰ زن و ۱۵۰ مرد) در اختیار داشت که به همراه نیرو‌های پشتیبانی به ۲۸۰ تن می‌رسید و دارای دو گردان پیاده، یک گردان تانک، یک گردان ادوات و یک گردان ارکان و پشتیبانی رزم بود. تعداد کل نیروی رزمنده نیز حدود پنج هزار و ۲۰۰ نفر و نیروی در صحنه به حدود هفت هزار نفر رسید؛ و این گونه بود که منافقین در روز چهارم مرداد از ساعت ۱۶ یگان‌های خود را از مرز عبور دادند و در آن مقطع زمانی، چون بیشتر نیرو‌های ایرانی در جبهه جنوب مستقر بودند، منافقین با کمترین درگیری توانستند پیشروی کنند و شهر‌هایی نظیر قصر شیرین، سرپل ذهاب، کرند غرب و اسلام‌آباد غرب را به اشغال خود درآورند و سپس از طریق جاده خود را به ۳۴ کیلومتری کرمانشاه در منطقه تنگه چهارزبر برسانند تا اینکه صبح روز پنجم مرداد ماه عملیات مرصاد با رمز «یا علی» آغاز شد و در نهایت عملیات فروغ جاویدان با وجود پشتیبانی هوایی و توپخانه‌ای عراق شکست خورد و سازمان با برجا گذاشتن بیش از چهار هزار کشته و زخمی، مجدداً در برابر یک شکست استراتژیک قرار گرفت.

سازمان منافقین، توهم قدرت، شکست در استراتژی

سازمان منافقین بعد از شکست در مرصاد

رجوی پس از شکست در عملیات مرصاد گفت: اگر پیش‌بینی‌ها و خواسته‌ها به وقوع نپیوست، به علت حضور شخص امام بوده و در صورت فوت ایشان، دیگر کسی نیست که بتواند ثبات کشور را تأمین کند و تشتت‌ها گسترش می‌یابد و نظام از درون می‌پوسد و در نتیجه، سقوط جمهوری اسلامی حتمی است.

در واقع سازمان برای سرپوش گذاشتن بر شکست استراتژی سرنگونی، با تکیه بر تشکیل ارتش آزادی‌بخش در عراق، مجدداً تحلیل‌های جدیدی را برای گذار از پیامد‌های این شکست، دستاویز قرار داد. سازمان برای بعد از پیامد‌های شکست با توجه به یکی شدن سرنوشتش با صدام و رژیم بعثی، تلاش‌های گسترده‌ای را انجام داد که مشارکت در قتل عام مردم عراق در انتفاضه، یکی از آن‌ها بود.

بعد از سقوط صدام

سازمان بعد از سقوط صدام، در کنار نیرو‌های آمریکا، انگلیس و اسرائیل، هدف سرنگونی جمهوری اسلامی را دنبال می‌کند.

چنانچه روشن است؛ تجربیات گذشته سازمان و تجزیه و تحلیل غلط از عناصر قدرت و شرایط اجتماعی با تفکر التقاطی، هیچ‌گونه تأییدی در اصلاح خط‌مشی آن نداشته و منافقین را بیش از گذشته به سمت وابستگی و رفتار در چارچوب معادلات قدرت‌های خارجی سوق داده است.

درباره عملیات مرصاد

با پاتک سازمان یافته و هجوم منافقین (سازمان مجاهدین خلق) به خاک جمهوری اسلامی ایران در سوم مرداد ماه سال ۶۷ که با حمایت توپخانه و نیروی هوایی ارتش بعثی عراق همراه بود، منافقین اسم عملیاتشان را «فروغ جاویدان» گذاشتند، بعد از این حمله در حد فاصل جاده باختران (کرمانشاه) به اسلام آباد غرب از تنگه چهارزبر تا اسلام آباد غرب و قصرشیرین نیروی زمینی سپاه همراه با هوانیروز و نیروی هوایی ارتش وارد عمل شدند که در نهایت موفق به انهدام و دفع حمله منافقین به غرب کرمانشاه و همچنین عقب راندن دشمن از خاک ایران اسلامی شدند.

خسارت دشمن بیش از دو هزار کشته، یک هزار و صد زخمی و ۲۵۰ اسیر همراه با انهدام ۹۳ دستگاه تانک و نفربر، ۶۱۲ دستگاه خودرو و ۵۱ تفنگ ۱۰۶ م‌م بود، همچنین رزمندگان اسلام موفق شدند ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، ده‌ها دستگاه خودرو، هزار قبضه آر. پی. جی۷، ۷۰۰ قبضه تیربار کلاشینکف و تعدادی تجهیزات پیشرفته الکترونیکی و مخابراتی را به غنیمت بگیرند.

انتهای پیام/ 118



منبع خبر

چرا امام خمینی (ره) سازمان مجاهدین را قبول نداشت؟ بیشتر بخوانید »