راهیان_نور

. رئیس انبار برای سرکشی به قسمت انبار رفته بود. حاجی رو نمیشناخت، رو کرده بود به حاجی و گ…


.
رئیس انبار برای سرکشی
به قسمت انبار رفته بود.
حاجی رو نمیشناخت،
رو کرده بود به حاجی و گفته بود
با وایستادن و نگاه کردن کاری از پیش نمیبری
حاجی هم دست به کار شده بود
و حسابی کمک کرده بود.
.
بعد از ظهر رئیس انبار از بقیه سربازا
پرسیده بود که این سربازِ کدوم دسته است
تا با فرماندش صحبت کنه و به انبار منتقلش کنه
حسابی از این سربازِ خوشش اومده بود
.
.
.
.
.
و اون سربازِ خوب حاج حسین خرازی
فرمانده لشگر امام حسین ‘ علیه السلام ‘ بود!
.
.
تو خود حجاب خودی از میان برخیز …
.
.
.
اگر کاربرای خداست
گفتنش برای چه؟
.
.
شبیه شهدا رفتار کنیم …
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهم
.
.
.
.

.
.
.



منبع

shahidkharazi_com@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. رئیس انبار برای سرکشی به قسمت انبار رفته بود. حاجی رو نمیشناخت، رو کرده بود به حاجی و گ… بیشتر بخوانید »

اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک . . . . . . …


اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
.
.
.
.
.
.



منبع

mylad1376m@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

اللهم ارزقنا توفیق شهادت فی سبیلک . . . . . . … بیشتر بخوانید »

. مسیرت زندگیت کجاست رفیق؟! داری حرص چیو میخوری؟! . . . . . . . …


.
مسیرت زندگیت کجاست رفیق؟!
داری حرص چیو میخوری؟!
.
.
.
.
.
.
.

.
.
.



منبع

shahidkharazi_com@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. مسیرت زندگیت کجاست رفیق؟! داری حرص چیو میخوری؟! . . . . . . . … بیشتر بخوانید »

داری یه دوست صادق که وسط میدون مین گناه دستتو بگیره؟؟؟؟ …


داری یه دوست صادق که وسط میدون مین گناه دستتو بگیره؟؟؟؟

 



منبع

mylad1376m@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

داری یه دوست صادق که وسط میدون مین گناه دستتو بگیره؟؟؟؟ … بیشتر بخوانید »

. مرخصی داشتیم … قرار شد با حاج‌حسین بریم اصفهان حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم! بهش گفتم:…


.
مرخصی داشتیم …
قرار شد با حاج‌حسین بریم اصفهان
حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم!
بهش گفتم: ‌با اتوبوس؟ تویِ این گرما؟!

حاج‌حسین تا این حرفم رو شنید گفت:
گرما؟ پس بسیجی‌ها توی‌ِگرما چیکار می‌کنن؟
من یکدفعه باهاشون از فاو اومدم شهرک
هلاک شدم ، اونا چی بگن ؟
با همون اتوبوس می‌بَرمت
تا حالت جا بیاد …
.
.
.
? یادگاران ۷ “کتاب خرازی” ص ۳۳
.
.
.
.
.
.

.
.
.



منبع

shahidkharazi_com@

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.

. مرخصی داشتیم … قرار شد با حاج‌حسین بریم اصفهان حاجی گفت: بیا با اتوبوس بریم! بهش گفتم:… بیشتر بخوانید »